این نسبت را حاشیه سود خالص هم می­نامند و به وسیله آن، سودآوری هر ریال از فروش را محاسبه می­ کنند و یکی از رویکردهای مهم در ارزیابی عملکرد مالی شرکت­هاست (نوو، ۱۳۸۹، ۵۱).
۱-۱۲- چارچوب فصول آتی
تحقیق حاضر مشتمل بر ۵ فصل می­باشد که فصل نخست آن توضیحی مختصر در مورد مسأله تحقیق و ضرورت انجام آن و هدف­های تحقیق بود. در ادامه پژوهش ابتدا در فصل دوم مروری بر ادبیات گذشته تحقیق می­ شود، اینکه موضوع مورد نظر از لحاظ پژوهشی در ایران و خارج از ایران دارای چه سوابقی است و خلاصه­ای از این مطالعات ارائه می­گردد. سپس در فصل سوم مطالبی دربارۀ روش تحقیق و چگونگی انتخاب نمونه و روش­های اندازه ­گیری متغیرها و اینکه از چه روش­های آماری برای استنباط نتایج، بررسی مفروضات پژوهش استفاده می­ شود، ارائه خواهد شد. نهایتاً اینکه فصل چهارم و پنجم به ترتیب به تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از آزمون ­فرضیه ­های تحقیق و نتیجه ­گیری و پیشنهادها اختصاص می­یابد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۱۳- خلاصۀ­ فصل
این فصل در واقع به بیان توضیحاتی در مورد چارچوب کلی تحقیق می ­پردازد. بدین ترتیب که ابتدا مقدمه­ای در مورد موضوع پژوهش ارائه می­دهد. سپس به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، هدف­ها، سؤال­ها و فرضیه ­های تحقیق، مدل مفهومی تحقیق می ­پردازد. توضیحاتی در مورد جامعۀ آماری و روش نمونه گیری و حجم نمونه و متغیرهای تحقیق ارائه می­دهد. استفاده­کنندگان از نتایج تحقیق را برمی­شمارد و در نهایت اینکه به تعریف مفهومی واژه ­ها و اصطلاحات تحقیق و چارچوب فصول آتی می ­پردازد.

فصل دوم
مبانی نظری و پیشینۀ تحقیق
سسسرمایه فکری
۲-۱- مبانی نظری
قرن بیست و یکم قرن اقتصاد دانش­محور[۱۰] است که در آن دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی­ های مشهود ارجحیت بیشتری پیدا می­ کند. در کسب و کارها و اقتصاد قرن بیست و یک، سرمایه ­گذاری روی اطّلاعات، فناوری اطّلاعات، تجارت الکترونیک، نرم افزارها، نام­های تجاری، تحقیقات و نوآوری­ها که همگی جزئی از دارایی­ های نامشهود، سرمایه فکری و دانشی هستند صورت می­پذیرد (سیتاماران و همکاران، ۲۰۰۲).
مفهوم سرمایه فکری از دهه هشتاد و نود قرن بیستم، توجه نظریه پردازان و پژوهشگران را به خود جلب نمود. در واقع دهه نود را می­توان سرآغاز توجه جدی سازمان­ها به مفاهیم مرتبط با سرمایه فکری دانست. به طوری که امروزه مدیران شرکت­های موفق به این نتیجه رسیده ­اند که سرمایه فکری یکی از محرک­های مهم ارزش برای شرکت می­باشد که می ­تواند منجر به عملکرد مطلوب گردد.
در مورد مفهوم سرمایه فکری تعاریف زیادی توسط نظریه پردازان و پژوهشگران ارائه شده است (چونگ، ۲۰۰۸). به عنوان مثال ادوینسون و مالون سرمایه فکری را به عنوان دانشی که می ­تواند به ارزش تبدیل شود؛ تعریف می­ کنند. آن­ها هم­چنین سرمایه فکری را تفاوت بین ارزش دفتری و بازار شرکت­ها می­دانند (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷). استوارت می­گوید منابع فکری مانند دانش، اطّلاعات و تجربه ابزارهایی برای خلق ثروت هستند و سرمایه فکری را به عنوان ثروت جدید سازمان­ها معرفی می­ کند (استوارت، ۱۹۹۷).
تعاریف زیادی که از سرمایه فکری شده ناشی از ویژگی­های ذاتی آن است. دارایی­ های ذاتی یک شرکت ذاتاً نامشهودند. بنابراین فاقد یک شکل مشخص و یا ارزش دقیقی هستند. به آن­ها دارایی­ های پنهان[۱۱] می­گویند چرا که به راحتی نمی­ توان آن­ها را در صورت­های مالی و به صورت کمّی اندازه ­گیری کرد (ادوینسون، ۱۹۹۷).
در کنار تعاریف مختلف صورت گرفته از سرمایه فکری، متخصصان در این زمینه به طبقه ­بندی اجزاء تشکیل دهنده آن نیز پرداخته­اند و طبقه ­بندی­های زیادی از اجزاء سرمایه فکری ارائه شده است (چونگ، ۲۰۰۸)؛ که در این میان سه جزء سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه­ای توسط شمار زیادی از صاحب نظران به عنوان اجزاء اصلی سرمایه فکری معرفی شده است که در ادامه فصل هر یک از این اجزاء به صورت کامل تشریح می­ شود.
۲-۲- سازمان دانش بنیان و دارایی­ های فکری
سازمان دانش بنیان مفهوم نسبتاً جدیدی است که با ظهور اقتصاد دانش بنیان شکل گرفت. ورود به اقتصاد دانشی، جهت­گیری­های بسیاری از سازمان­های صنعت بنیان را به تمرکز بر محصولات و خدمات مبتنی بر دانش تغییر داده است. بسیاری دریافتند که منشأ دارایی و سرمایه اصلی، اطّلاعات و منابع دانشی سازمان است. دانش، نقش برجسته­ای را در فعالیت­های افراد و سازمان­ها ایفا می­ کند و دارایی­ های فکری به تدریج جایگزین دارایی­ های ملموس در کسب و کار می­گردند.
به عبارت دیگر، در سازمان­های دانش بنیان، دانش به عنوان ارزشمندترین سرمایه سازمانی است و تسلط بر دانش سازمانی از طریق قابل مدیریت ساختن آن و در نتیجه، توسعه و بهبود آگاهانه و هدفمند دانش سازمانی بسیار با اهمیت می­باشد. می­توان سازمان دانش بنیان را از طریق ویژگی­های زیر شناخت:

    • ارزشمندترین دارایی این سازمان­ها، سرمایه فکری می­باشد و دارایی­ های فیزیکی مانند ماشین­آلات از اهمیت کمتری برخوردار هستند (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷).
    • جمع­آوری و به کاربردن دانش و اطّلاعات جدید برای موفقیت سازمان دانش بنیان ضروری می­باشد.
    • آن­ها منعطف و انطباق­پذیر بوده و سطوح سلسله مراتب سازمانی کمی دارند (مالون، ۱۹۹۷).
    • آن­ها با برقراری روابط نزدیک با مشتریان، عرضه­کنندگان و شرکای راهبردی خود، کالاها و خدماتی تولید می­ کنند که منطبق با نیاز مشتریان می­باشد (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷).
    • در سازمان­های دانش بنیان، جریان دانش مهم­تر از جریان مالی است: افراد ایجادکنندگان درآمد هستند، نه عاملان ایجاد هزینه.
    • روابط با مشتریان به صورت یک طرفه و بازار محور نمی ­باشد، بلکه به صورت شراکتی می­باشد که در آن، راه­حل­ها به صورت دو طرفه تعیین می­شوند.
    • تعادل قدرت تغییر کرده است، زیرا کارکنان دانشی در زمینه ­های فنی بیشتر از مدیران خود آگاهی دارند و به مشتریان نزدیک­تر می­باشند.
    • عامل اصلی تولید یعنی خلاقیت کارکنان، در آشوب (هرج و مرج) رشد می­ کند.
    • کنترل جریان اطّلاعات به عنوان ابزار اصلی قدرت در سازمان می­باشد.
    • پایگاه قدرت مدیران، سطح دانش آن­ها می­باشد. نقش آن­ها از سرپرستی زیردستان به حمایت از همکاران تغییر کرده است.
    • سیستم­های اطّلاعات مدیریت آن­ها، شایستگی، ارزش افزوده، جریان­های دانش، تصور مشتری و نگرش­های کارکنان را گزارش می­ کند. این اطّلاعات برای هر فردی در شبکه مرکزی قابل دسترسی می­باشد. مدیران دیگر کارکنان یا حتی دانش را مدیریت نمی­کنند، بلکه فضایی را که دانش در آن ایجاد می­ شود مدیریت می­ کنند. این فضا، فرهنگ ناملموس و محیط ملموس می­باشد.
    • فرهنگ سازمانی از تسهیم دانش حمایت می­ کند و کارکنان به دلیل تسهیم دانش، پاداش می­گیرند.
    • مدیریت عالی، اعتماد را به عنوان عامل تسهیم دانش می­داند و سرمایه ­گذاری جهت ایجاد اعتماد یکی از اولویت­های اصلی آن­ها می­باشد. احتکار دانش و اطّلاعات برای ارتقا در سلسله مراتب سازمانی ناپسند بوده و به بهترین کارکنان دانشی بیشتر از مدیران پاداش­های مادی پرداخت می­ شود.

به طور کلی، استفاده موفقیت­آمیز از دانش، به پیشرفت و توسعه سازمان­های دانش بنیان کمک می­ کند. با توجه به جایگاه سرمایه فکری در اقتصاد دانش بنیان و سازمان­های دانشی، در بخش بعدی به بررسی تعاریف مختلف سرمایه فکری می­پردازیم.
۲-۳- تعاریف مختلف سرمایه فکری
همزمان با توسعه ارزش بازار سازمان­های دانش محور، در دهه ۱۹۹۰ علاقمندی وسیعی نسبت به مقوله سرمایه فکری پدید آمد. از این­ رو محققین سعی در تعریف و اندازه ­گیری مقوله­ای نمودند که تا آن زمان غیر قابل اندازه ­گیری بود. تعاریف مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است که در ادامه به نمونه­هایی از آن­ها اشاره شده است. آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند اینست که سرمایه فکری، ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش می­دهد. نگاهی مختصر بر تعاریف سرمایه فکری نشان دهنده اینست که نویسندگان هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی از جهات زیادی شباهت­هایی بین تعاریف مختلف مشاهده می­ شود. تمامی این تعاریف براین اصل استوارند که سرمایه فکری، مجموع دارایی­ های ناملموس سازمان اعم از دانش (بخشی از سرمایه انسانی)، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی، سرمایه سازمانی، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است.
با مقایسه طبقه ­بندی­های مختلف سرمایه فکری مشهود است که در تعریف سرمایه ساختاری تفاوت­هایی وجود دارد ولی تقریباً تمامی نویسندگان سرمایه فکری را در سه طبقه اصلی یعنی: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری (داخلی) و سرمایه مشتری (خارجی) تقسیم ­بندی می­ کنند. شکل (۲-۱) درخت سرمایه فکری را بر اساس شمای ارزش مدل اسکاندیا نشان می­دهد (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷). شرح مختصری از هر یک از اجزاء درخت سرمایه فکری در زیر آمده است:

    • سرمایه انسانی: شامل تمامی قابلیت ­های فردی، استعدادها، دانش و تجربه کارکنان سازمان و مدیران می­باشد؛ مواردی نظیر شایستگی، قابلیت­ها، ارتباطات و ارزش کارکنان.
    • سرمایه ساختاری: شامل سرمایه­ای است که در سازمان باقی می­ماند وقتی که کارکنان به خانه می­روند و قابلیت ­های سازمان مشتمل بر سیستم­های فیزیکی مورد استفاده جهت انتقال و بکارگیری سرمایه فکری را شامل می­ شود؛ مواردی نظیر پایگاه­های ذخیره دانش و اطّلاعات.
    • سرمایه مشتری: شامل ارزش ارتباطات با مشتریان می­باشد؛ مواردی نظیر پایگاه مشتری، ارتباطات مشتری و پتانسیل مشتری.
    • سرمایه سازمانی: شامل شایستگی سیستماتیک و جمع بندی شده سازمانی به اضافه سیستم­های بکارگیرنده قدرت نوآوری سازمان می­باشد؛ مواردی نظیر دارایی­ های دانش جاسازی شده در فرآیندها و حوزه ­های نوآوری.
    • سرمایه نوآوری: شامل آن بخشی از قدرت نوسازی شرکت می­باشد که به صورت دارایی فکری است؛ مواردی نظیر حقوق تجاری محفوظ، رموز کسب و کار و دستورالعمل­های دانش.
    • سرمایه فرآیندی: شامل هر دو نوع فرآیندهای ارزش ­افزا و غیر ارزش ­افزا می­باشد. مواردی نظیر: سیستم­ها، رویه­ ها و طرز کارها.
    • دارایی فکری: شامل امتیازات ثبت شده، علامات تجاری، حقوق مالکیت معنوی، طرح­ها و سایر مشخصه­های فنی می­باشد.
    • سایر دارایی­ های ناملموس: شامل فرهنگ سازمانی می­باشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...