۲-۲-۱۶-۱- هوش عاطفی متشکل از دو مؤلفه است (گاردنر، ۲۰۰۴):
هوش درون فردی و هوش میان فردی. هوش درون فردی، مبین آگاهی فرد از احساسات و عواطف خویش، ابراز باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای مورد نظر و در مجموع میزان کنترل شخص بر هیجان و احساسات خود است.
هوش میان فردی، به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می­خواهد بداند چه چیزهایی انسان­ها را بر می­انگیزد، چگونه فعالیت می­ کنند و چگونه می­توان با آنها همکاری داشت . به نظر گاردنر ؛ فروشندگان، سیاستمداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند (هین، ۲۰۰۴).
۲-۲-۱۶-۲- هوش هیجانی متشکل از پانزده مؤلفه است ( بار-آن، ۲۰۰۱):
بنا به تعریف “بار- آن” از هوش هیجانی، هوش هیجانی در ۵ حیطه دارای ۱۵ مولفه است:
۱) حیطه درون فردی؛ شامل ۵ مولفه خودآگاهی هیجانی، قاطعیت، حرمت نفس، استقلال و خودشکوفایی.
۲) حیطه برون فردی؛ شامل ۳ مولفه همدلی، روابط میان فردی و مسئولیت‌پذیری.
۳) حیطه سازگاری؛ شامل ۳ مولفه حل مساله، واقعیت سنجی و انعطاف پذیری.
۴) حیطه کنترل استرس؛ شامل ۲ مولفه تحمل فشار و کنترل تکانه.
۵) حیطه خلق کلی؛ شامل ۲ مولفه خرسندی و خوش‌بینی.
▪ خودآگاهی هیجانی
منظور از “خودآگاهی هیجانی” شناخت خود، هیجان‌ها و علت به ­وجود آمدن آن‌ها، لایه‌های عمیق احساسات و هیجان‌ها، ارتباط افکار و هیجان‌ها با هم است.
بسیاری از اوقات مسائلی ما را می­آزارند، ولی در واقع نمی‌دانیم چرا از این موضوع تا این حد احساس آزردگی کرده‌ایم. بنابراین شاید تا مدت‌ها این ناراحتی در خاطر باقی بماند، بدون آن‌که بتوانیم برای رفع آن کاری کنیم. در حالی‌ که اگر افراد دارای خودآگاهی هیجانی باشند، می‌توانند به علت اصلی ناراحتی‌های خود پی ببرند و چاره‌ای برای آن بیندیشند (هوپر، ۱۹۹۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

▪ قاطعیت
قاطعیت توانایی بیان احساسات، عقاید و افکار خود (مثلا پذیرش خشم، صمیمیت و… ) به صورت آشکار است؛ هرچند که این احساسات و عقاید خوشایند یا ناخوشایند باشند و اتخاذ تصمیم راسخ و روشن حتی اگر به قیمت محروم ماندن از مزایایی باشد و یا اجرای آن برای فرد از لحاظ عاطفی مشکل باشد. به بیان دیگر قاطعیت یعنی توانایی بیان و احقاق حق خود بدون خشونت و پرخاشگری (کیاروچی و همکاران، ۲۰۰۵).
▪ حرمت نفس
پذیرش خود به ‌عنوان شخصی ارزشمند، احترام به خود و دوست داشتن خود به آن‌ گونه که هستیم. یعنی با تمام قابلیت‌ها وتوانایی‌ها، ضعف‌ها و محدودیت‌ها، و درکل تمام نکات مثبت و منفی به معنای حرمت نفس است. انسان‌ها زمانی می‌توانند از حرمت نفس لازم برخوردار باشند که خود را به عنوان یک موجود با توانایی‌ها و امکانات محدود که امکان اشتباه کردن را دارد، بپذیرند. در این صورت خود را به خاطر انجام یک خطا تحقیر نکرده و بی ارزش و نالایق نمی‌پندارند (گاردنر، ۲۰۰۲).
▪ خودشکوفایی
منظور از خودشکوفایی تلاش برای شکوفاکردن استعدادهای بالقوه خود ازطریق اهداف مشخص و درازمدت و در عین حال قابل دستیابی است که، تا فرد خود را به صورت کامل نشناخته و از خود رضایت نداشته باشد، میسر نمی‌شود (کاروسو، ۱۹۹۹).
▪ استقلال
استقلال به حالتی اشاره دارد که در عین حال که فرد از دلبستگی برخوردار است، متکی و وابسته به دیگران نیست. در تصمیم‌گیری‌هایش نظر دیگران را جویا می‌شود، اما درنهایت خود تصمیم گیرنده است. به عبارتی استقلال، خود هدایت‌گری و خودکنترلی و عدم وابستگی عاطفی است (سرمد، ۱۳۷۸).
▪ همدلی
همدلی توانایی درک کردن و شناخت احساس دیگران و بی تفاوت نبودن نسبت به آن‌ها است و این‌که بتوان خود را به جای دیگری گذاشت و از دریچه فکر او به موقعیت نگریست. این احساس که ما را وا می‌دارد به فرد نابینایی در رد شدن از خیابان کمک کنیم و یا این‌که با دیدن ناراحتی و یا بیماری یکی از اعضای خانواده خود بلافاصله به یاری او می‌شتابیم و بار او را به دوش می‌کشیم، بیانگر همدلی ماست (حافظ نیا، ۱۳۸۲).
▪ روابط میان فردی
توانایی برقراری ارتباط با دیگران و حفظ این ارتباطات و تاثیرگذاری بر آن‌ها، توانایی صمیمیت و محبت و انتقال دوستی، که خود مستلزم خویشتن‌داری، همدلی و مهارت در ابراز احساسات است، در روابط میان فردی مدنظر است (هومن، ۱۳۷۶).
▪ مسئولیت پذیری
توانایی ابراز خود به عنوان فردی همکار، کمک­رسان و سازنده در گروه‌های اجتماعی تحت عنوان مسئولیت‌پذیری مشخص می‌شود. این توانایی مستلزم مسئول بودن شخص است. افراد مسئول در روابط بین فردی خود مسئول‌اند و می‌توانند دیگران را بپذیرند و استعدادهایشان را به نفع جمع به­کار گیرند (آذر، ۱۳۸۳).
▪ انعطاف پذیری
منظور از انعطاف پذیری توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت‌ها و شرایط و توانایی کلی در سازگاری با شرایط ناآشنا، غیرقابل پیش ­بینی و پویا است. در عصر کنونی که با حضور تکنولوژی؛ تغییر، از ویژگی‌های غیرانکار زندگی است، عدم انعطاف‌پذیری و انطباق با شرایط جدید، مشکلات زیادی را برای فرد ایجاد می‌کند. افراد منعطف از تعصب و پیش‌داوری جلوگیری می‌کنند و در برابر شیوه‌های جدید گشاده‌رو و صبورند (خاکی، ۱۳۷۸).
▪ حل مساله
توانایی شناسایی وتعریف مشکل وخلق و انجام راه­حل‌های موثر و انگیزه برای به­ کارگیری حداکثر توان مقابله با مشکلات تحت عنوان حل مساله مشخص می‌شود. برخی افراد یک راه حل را در ذهن دارند و برای حل تمامی مشکلات خود بی‌توجه به بقیه مسایل همان یک راه را به کار می‌گیرند و مسلما نمی‌توانند نتایج خوبی را حاصل کنند (سالووی، ۱۹۹۰).
▪ واقعیت سنجی
واقعیت سنجی شامل درک موقعیت کنونی، تلاش برای حفظ شرایط درست وتجربه رویدادها آن‌گونه که واقعا هستند، به دور از خیال­بافی و رویاپردازی است. به عبارت کلی واقعیت سنجی به معنای توانایی درک موقعیت جدید است (ثرندایک، ۲۰۰۳).
▪ تحمل فشار
توانایی مقاومت در برابر رویدادها و موقعیت‌های فشارزا بدون توقف، همراه با سازگاری فعال و مثبت بدون از پا درآمدن را، تحمل فشار می‌گویند.
به عبارت دیگر “تحمل فشار” قابلیت انتخاب روش‌هایی برای سازگاری با فشار و چاره­جویی و یافتن راه حل‌های مناسب و داشتن نگرش خوش‌بینانه به توانایی خود در برخورد با موقعیت‌های جدید برای غلبه بر مشکل به ‌دور از هیجانات شدید است (افروز و همکاران، ۱۳۷۵).
▪ کنترل تکانه
بارها شاهد عصبانیت‌های شدید اطرافیان خود بوده‌اید، طوری‌که تعجب شما را بر انگیخته، که چرا این موضوع تا این حد او را خشمگین کرده است و یا چرا او نامتناسب با موقعیت و این چنین تند واکنش نشان داد؟ توانایی به تاخیر انداختن تکانه، وسوسه انجام عملی، تحت عنوان کنترل تکانه نامگذاری شده است. این توانایی شامل قابلیت پذیرش تکانه‌های پرخاشگرانه، خودداری وکنترل خشم است. در واقع خویشتن‌داری و توانایی مهار احساسات و به تعویق انداختن کامروایی درجهت رسیدن به هدف مشخص را کنترل تکانه گویند (انتوناکپولو، ۲۰۰۱).
▪ خرسندی
منظور توانایی لذت بردن از زندگی خود و دیگران و داشتن رضایت از زندگی است. به‌طور کلی خرسندی با شادی و نشاط رابطه دارد. به عبارت دیگر زمانی که افراد از زندگی خود احساس رضایت داشته باشند، شادی را تجربه خواهند کرد (مایر، ۱۹۹۰).
▪ خوش بینی
توانایی روشن دیدن زندگی و داشتن نگرش مثبت، حتی در زمان بد اقبالی که نشان دهنده امید به زندگی است. منظور از خوش بینی، ساده انگاری نیست؛ مهم این است که واقعیت‌ها را زیبا دید (هوپر، ۱۹۹۹).
۲-۲-۱۷- ابعاد هوش هیجانی در مدیریت و رهبری
گلمن، بویاتزیس و ری ( ۱۹۹۹ ) نیز اجزای هوش هیجانی را به شرح زیربیان کرده ­اند :
خودآگاهی
خودآگاهی یا تشخیص احساس در همان زمان که در حال وقوع است، بخش مهم و کلیدی هوش هیجانی را تشکیل می­دهد. توانایی کنترل و اداره لحظه به لحظه احساس­ها نشان از درک خویشتن و بصیرت روان­شناسانه دارد. مدیران و رهبرانی که درجه­ای بالا از خودآگاهی دارند، با خود و دیگران صادق هستند و می­دانند که چگونه احساس­هایشان بر آنها، سایر مردم و عملکرد شغلی­شان تاثیر
می­ گذارد. آنها با یک احساس قوی از خودآگاهی، با اعتماد به نفس و در استفاده از قابلیت­هایشان کوشا هستند و می­دانند چه وقت درخواست کمک کنند (گابریل، ۲۰۰۱).
خود نظم دهی
کنترل و اداره احساسات، مهارتی است که بر پایه خود آگاهی شکل می­گیرد. مدیران و رهبران قادرند محیطی از اعتماد و انصاف خلق کنند. عامل خود نظم دهی به دلایل رقابتی بسیار مهم است، زیرا در محیطی که سازمان­ها مستهلک می­شوند و فناوری کار با سرعتی گیج کننده تغییر شکل می یابد. فقط افرادی که بر هیجان­هایشان تسلط یافته­اند، قادر به انطباق با این تغییرها هستند (گلمن، ۱۹۹۸).
انگیزش
هدایت احساس­ها در جهت هدف خاص برای تمرکز توجه و ایجاد انگیزه در خود، بسیار مهم است. کنترل احساس­ها زمینه­ ساز هر نوع مهارت و موفقیت است و کسانی که قادرند احساس­های خود را به موقع برانگیزانند، در هر کاری که به آنان واگذار شود، سعی می­ کنند مولد وموثر باشند. رهبران با انگیزه برای رسیدن به ماورای انتظارهای خود و هرکس دیگر حرکت می­ کنند. کلید واژه این رهبران، پیشرفت است. رهبرانی که بالقوه رهبر هستند، میل به پیشرفت در آنها درونی شده و برای رسیدن به پیشرفت برانگیخته می­شوند. شور، اولین علامت رهبران با انگیزه است که به وسیله آن عشق به یادگیری دارند، به انجام خوب شغل مبادرت می­ کنند و یک انرژی خستگی ناپذیر برای بهتر انجام دادن کارها نشان می­ دهند. تعهد سازمانی علامت دیگر است. وقتی افراد شغل­شان را برای خودش دوست دارند. به سازمانی که در آن مشغول بکارند، احساس تعهد می­ کنند و به طور قابل ملاحظه­ای موقعی که علایم بر ضد آن­هاست، خو ش­بین باقی می­مانند (استرن برگ، ۲۰۰۳).
همدلی
توانایی دیگری که براساس خودآگاهی هیجانی شکل می­گیرد، همدلی با دیگران است که نوعی مهارت مردمی محسوب می­ شود. رهبران همدلی سعی می­ کنند همه را راضی کنند. آنها با ملاحظه و فکر، احساس­های کارکنان را همراه با سایر عوامل در تصمیم­گیر­ی­ها در نظر می­گیرند. امروزه همدلی به عنوان جزئی از رهبری بسیار مهم است، رهبران همدل بیشترین همدردی را با افراد اطراف­شان نشان می­ دهند. آن­ها دانش خود را برای پیشرفت سازمان­شان به روش­های ظریف اما با اهمیت استفاده می­ کنند (جان، ۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...