کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



این دو سوال دو شکل از تغییر سازمانی را پیشنهاد میکند: اولی سازمانی را در برمیگیرد که در ابتدا، تغییر بنیادی را شروع کرده اما به تدریج به سمت تغییر تدریجی حرکت میکند. این موقعیت میتواند بهعنوان تغییر بنیادی اولیه که در ادامه توسط تغییر تدریجی دنبال می شود توصیف شود. دوم، سازمانی ممکن است در ابتدا تغییر تدریجی را دنبال کند اما به دلایلی مانند نرسیدن به هدف یا وضعیت مطلوب در ادامه، تغییر بنیادی را دنبال نماید(بگولوستیک و اسلنگن[۳۷]، ۲۰۰۱: ۱۱).

۲-۱-۱-۳- مدلهای تغییر

۱- مدل سه مرحلهای کرت لوین[۳۸] : بر طبق این مدل، تغییر موفق نیازمند درهم ریختن وضع موجود (خارج شدن از حالت انجماد)، تغییر دادن اوضاع بهصورت یک وضعیت جدید و دوباره تثبیت کردن[۳۹] تغییر جدید برای دائمی ساختن آن است. وضع موجود را میتوان یک وضعیت تعادل در نظر گرفت. حرکت از این وضعیت تعادل، نیازمند برهم زدن آن است که میتوان به یکی از این شیوه ها به آن دست یافت: ۱- میتوان نیروهای محرکی که رفتار را از وضعیت موجود دور می کنند، افزایش داد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- میتوان نیروهای بازدارندهای را که مانع از دور شدن از تعادل موجود میشوند را کاهش داد.
۳- میتوان هر دو عامل بالا را در یکدیگر ترکیب نمود (رابینز، ۲۰۰۸ : ۱۴).
۲- مدل بیر[۴۰] (۱۹۹۰: ۲۲): بیر و همکارانش در مقالهای به نام” چرا طرحهای سازمانی موجب تغییر
نمیشوند”عنوان کرد که اکثر چنین طرحهایی براساس یک تئوری تغییر طراحی میشوند که از پایه نادرست و خطا میباشد. این تئوری عنوان میدارد که تغییر در دیدگاه ها به تغییر در رفتار منتهی میشود. برطبق این مدل، رفتار افراد بهطور دقیقی به وسیله نقش سازمانی آنها شکل داده میشود. بنابراین موثرترین روش برای تغییر رفتار این است که آنها را در داخل بافت سازمانی جدیدی قرار دهیم که نقشها و مسئولیتها و ارتباطات جدیدی را برای آنها وضع کند؛ این بافت جدید باعث میشودکه کارکنان دیدگاه ها و رفتارهای جدیدی را بپذیرند و اعمال کنند. این پژوهشگران، شش گام را برای اعمال تغییر تجویز میکنند: ۱- جلب تعهد کارکنان به تغییر از طریق تجزیه وتحلیل مشترک مشکلات ۲- ایجاد بینشی مشترک در خصوص نحوه سازماندهی و مدیریت تغییر برای تحقق اهدافی چون رقابتی بودن ۳-جلب آراء همه در خصوص بینش جدید، شایستگی اعمال آن، هماهنگی و انسجام بهمنظور تداوم آن ۴- احیا و نوسازی تمام بخشها بدون آن که مدیران از بالا آن را هدایت کنند؛ تحمیل نکردن مسأله به هر بخش اجازه میدهد تا هر بخش روش خود را برای سازماندهی جدید پیدا کند ۵- نهادینه کردن فرایند فوق از طریق سیاستها، سیستمها و ساختارهای رسمی، ۶- نظارت بر تعدیل استراتژیها در پاسخ به مشکلات موجود.
مدل ثورلی[۴۱] (۱۹۷۹: ۷۵): ثورلی در پژوهش خود پنج روش را برای مدیریت تغییر پیشنهاد نمود که عبارتند از:
۱- روش هدایتگر[۴۲]: یعنی اعمال و تحمیل تغییر در شرایط بحرانی یا وقتی که دیگر روش های استفاده شده بیفایده بودهاند، این کار با اعمال قدرت مدیریتی و بدون مشورت با افراد صورت میپذیرد.
۲- روش توافقی[۴۳]: این روش تسهیم قدرت بین کارفرما وکارکنان است واعمال تغییر نیازمند مذاکره، سازش و توافق است.
۳- روش قلبها و ذهنها: این روش یک تلاش همه جانبه برای تغییر دیدگاه ها، ارزشها و باورهای تمام کارکنان است. این روش هنجاری بهدنبال “جلب تعهد کارکنان” و ایجاد “بینش مشترک “است اما لزوماً به معنای مشارکت یا مداخله نیست.
۴- روش تحلیلی: یک روش نظری برای اعمال فرایند تغییر با بهرهگیری از مدلهای تغییری که قبلا به آنها اشاره کردیم. این روش قدم به قدم و از تجزیه و تحلیل موقعیت شروع میشود؛ با تعیین اهداف، طراحی فرایند تغییر و ارزیابی نتایج تغییر ادامه مییابد و به تعیین اهداف مرحله بعدی در فرایند تغییر خاتمه میپذیرد. این روش عقلانی و منطقی است و بسیار مورد توجه مشاوران داخل و خارج سازمان میباشد؛ اما در عمل، تغییر به ندرت با چنین سهولتی آغاز میشود و خاتمه مییابد. احساسات وعواطف کارکنان، عوامل قدرتمند سیاسی و فشارهای بیرونی اجرای این روش معقول را دشوار میسازند.
۵- روش عملگرا[۴۴]: این روش میپذیرد که شیوه رفتاری مدیران در عمل با آنچه که مدلهای نظری و تحلیلی میگویند شباهت اندکی دارد. بین آنچه مدیران فکر میکنند وآنچه عمل میکنند تفاوت اندکی وجود دارد. آنچه که مدیران فکر میکنند همان چیزی است که انجام میدهند. از سویی شرایط واقعی روشی آماده و عملی را برای مدیریت تغییر نیاز دارد. این روش و نگرش خاص به مدیریت تغییر، با این باور همهگیر آغاز میشود که مشکلی وجود دارد، اگرچه ممکن است به خوبی شناسایی نشده باشد. شناسایی راه حلهای ممکن که اغلب برمبنای خطا و آزمون استوار میباشند، به شناسایی و روشن شدن ماهیت مشکل منجر میشود و همه بر لزوم پیدا کردن راهحلی تا حد امکان بهینه یا حداقل چارچوبی که از طریق آن بتوان راهحل را پیدا کرد تأکید و پافشاری خواهند نمود.

۲-۲-مدیریت مشارکتی

۲-۲-۱- مشارکت

مشارکت یک نیاز سرشتی انسان است؛ انسان برپایه آفرینش خود نیاز به تعلق و پیوند با دیگران داشته و خوی اجتماعی بودن در وی نهفته است. مشارکت، پیوند دوسویه سازنده و سودمند بین دو تن یا بیشتر از دو تن میباشد. مشارکت پیوندی است گشوده و باز میان دو انسان که این دو در پرتو آن پرورش مییابند و از یکدیگر بهره میگیرند. دو سویه بودن پیوند موجب میگردد تا اطلاعات، دانش، شناخت، اندیشه و نظر هریک از دوسوی پیوند به دیگری منتقل گردد و در اثر آن هر دو طرف بهرهای بهدست آورند (طوسی، ۱۳۷۷: ۲۱). در تعریف دیگر از مفهوم مشارکت، مشارکت را نوعی سهیم و دخیل شدن در تصمیمگیری، برنامه ریزی و اجرا دانستهاند. این تصمیمگیری معطوف به هدفی است که مشارکت کنندگان تمایل نشان میدهند و برای تحقق هدف مشترک با دیگران به کنش متقابل یاریگرانه میپردازند (قاسمی پور،۱۳۸۰: ۷).
در واقع منظور از مشارکت، قدرت تأثیرگذاردن بر تصمیمگیریها و سهیم شدن در قدرت میباشد (برک پور، ۱۳۸۶: ۹). مشارکت تعهدی فعالانه، آگاهانه، آزادانه و مسئولانه است و یکی از سازوکارهای اعمال قدرت بهشمار میرود که تنها میتواند از درون برخیزد (ارجمندنیا، ۱۳۸۰: ۸). مشارکت عمومی، بهطور گستردهای بهعنوان درگیر شدن در تصمیمسازی، با هدف کارامدتر کردن انتخابهای انجام گرفته تفسیر میشود؛ الگوی مشارکت در آنجائی وجود دارد که درجه مطمئنی از بازپخش قدرت رخ میدهد(بیکرستاف[۴۵] ، ۲۰۰۲: ۱۶). مشارکت موضوعی بسیار مهم و گسترده بوده و گستردگی آن تا آنجاست که بهسوی استقلال کارکردی (وظیفهای) گام مینهد(هرین و دسروسییرز[۴۶]، ۲۰۱۰: ۷۶) مشارکت در قلمرو صنعت و بازرگانی بدین منظور پرورش یافته تا مردم را از دیدگاه روانی و عاطفی نه تنها در کارگردانی صنعت بلکه در مالکیت آن شریک سازد و از این راه با ستیز با حالت روانی، سرخوردگی و از خود بیگانگی ناشی از پیچیدگی‌های کار پایه‌های پایداری و پایانی صنعت و بازرگانی را نیرومند سازند. مشارکت در کارگردانی صنعت سبب شد تا کارکنان صنعت برای دستیابی به هدفهای بلند برانگیخته شوند و با کوشش فزاینده دستیابی به هدفهای گروهی و سازمانی را در شمار هدفهای شخصی خود قرار دهند و بر میزان بازدهی و کارآیی خود بیفزایند. مشارکت کارکنان در کارگردانی واحدهای صنعتی و بازرگانی با کامیابیهای بسیار همراه گردید(تیم و دیویس[۴۷]، ۲۰۰۱: ۱۱۲). مشارکت را میتوان فرایند درگیری کارکنان در تصمیمهای استراتژیکی و تاکتیکی سازمان بهحساب آورد که بهصورت رسمی و غیر رسمی در سطح و حدود مشخصی اتفاق میافتد (رهنورد، ۱۳۷۸: ۱۱). ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﻫﻤﺴﻮﻳﻲ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﻭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻭ ﺑﻪﻛﺎﺭﮔﻴﺮﻱ ﺧﻼﻗﻴﺖﻫﺎ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻱﻫﺎﻱ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ.

۲-۲-۲-مدیریت مشارکتی

همزمان با پیدایش گروه های انسانی و سازمانها، موضوع مشارکت مورد توجه قرار گرفت. در نیمه دوم قرن بیستم که میتوان آنرا همزمان با انقلاب فراصنعتی نامید، سبک جدیدی از مدیریت به وجود آمد که مدیران در این مکتب نهتنها دستان، بلکه قلب کارکنان را نیز بهکار میگرفتند. در این سبک مدیر میبایست مشارکت کامل کارکنان در امور را بهدست میآورد و شرایطی را فراهم میساخت که در آن تمامی کارکنان به اندازه توانائی خود مشارکت کنند. از ﻣﻴﺎن اﻧﺒﻮه روشﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﻳﻜﻲ از روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺟﺪﻳﺪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﻪ رﺳﻤﻴﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ اﻫﻤﻴﺖ ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﺗﻼش ﻣﻲﻛﻨﺪ راهکارﻫﺎﻳﻲ ﺑـﺮای ﺣـﻀﻮر ﻓﻌﺎﻻﻧـﻪ ﻛﻠﻴـﻪ اﻓﺮاد در ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﺑﻴﺎﺑﺪ. اﻫﻤﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﺑﻪ ﺣﺪی اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻋـﺪهای از ﺻـﺎﺣﺒﻨﻈﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧـﺪ ﻧﻈﺎم ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ آرﻣﺎﻧﻲ در ﺟﻬﺎن آﻳﻨﺪه ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻛﻠﻴﻪ آﺣﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﻪ ﻧﺨﺒﮕﺎن و ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﮔﺎن آﻧﺎن ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. در ﺷﻴﻮه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ، ﻧﻈﺎم ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدﻫﺎ ﻳﻜﻲ از ﻣﻔﻴﺪﺗﺮﻳﻦ راﻫﻜﺎرﻫﺎیی اﺴﺖ ﻛﻪ در آن ﻛﻠﻴﻪ ﻛﺎرﻛﻨﺎن اﻳﻦ اﻣﻜﺎن را ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ اراﺋﻪ ﻧﻈﺮات و ﭘﻴـﺸﻨﻬﺎدﻫﺎی ﺧـﻮد ﮔـﺎﻣﻲ در ﺟﻬـﺖ ارﺗﻘـﺎء ﻋﻤﻠﻜـﺮد ﺳﺎزﻣﺎن خویش ﺑﺮدارﻧﺪ (سهرابی، ۱۳۸۵: ۱۰). ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻛﺎﺭﻛﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﻫﺎﻱ ﺍﻣﺮﻭﺯﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺮ ﺑﺎﺯ ﺭﻳﺸﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﻭﻳﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﻱ ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﻏﺮﺑﻲ مجدداً احیا شد. ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺸﺎﺭﻛﺘﻲ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﻱ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﭘﻮﻳﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻠﻲ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻭ ﻛﺎﺭﺁﻣﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﻈﺮﻱ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻋﻤﻠﻲ ﺁﺯﻣﻮﻥﻫﺎﻱ ﻣﻮﻓﻖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺬراﻧﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺎﻣﻼً ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳت. ﺑﺮﺭﺳﻲﻫﺎﻱ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ نیز ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ که ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺼﻤﻴﻤﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﺩ ﺷﺮﻳﻚ ﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻮ ﺁﻓﺮﻳﻨﻲ ﻭ ﺁﻓﺮﻳﻨﻨﺪﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ(بارتله[۴۸]، ۲۰۰۷: ۸۴). متداول ترین راه برای بر طرف ساختن مشکل ناتوانی سازمانها در استفاده بهینه از توان بالقوه کارکنان به کارگیری روش مدیریت مشارکتی است. به گواه بسیاری از گزارشها، موفقیت اکثر شرکتهای بزرگ مرهون به کارگیری مناسب این سبک مدیریت بوده است (رضوی و سعیدی، ۱۳۸۴: ۱۱).
در حالت کلی، افزایش درگیری کارمندان در تصمیمات متنوع کاری که بهطور سنتی با حوزه های مختلف مدیریت ارتباط دارد را مدیریت مشارکتی میگویند که فلسفه اساسی چنین شیوهای پایهای است برای کنترل کیفیت و مفهوم گستردهای برای نوآوری در محیط کار (محبی، ۱۳۸۰: ۳۶-۴۱). مدیریت مشارکتی یعنی درگیر شدن کارکنان در فرایند تصمیمگیری، دعوت از همه افراد به قبول مسئولیت فردی برای افزایش کیفیت خدمات و تولیدات آنان و پاداش رفتار کارکنان که از دید آنها لحظه به لحظه ارباب رجوع را ارضاء و عملکرد سازمان را بهبود میبخشد(تیم و دیویس، ۲۰۱۱: ۸). مدیریت مشارکتی به مفهوم توانمندسازی کارکنان و شاغلان سازمانها، بهمنظور مداخله در فرایند تصمیمگیری است (دارابی، ۱۳۸۷: ۲۱) و عبارتست از نظامی که طی آن، بازتاب ارزشهایی در فرایند برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی عینیت مییابد که این ارزشها عبارتند از امکان بیان دیدگاه های کارکنان درباره اقدامات مدیریت، پیمان همکاری بین کارکنان و تصمیمگیران، در نظر گرفتن منافع و نیازهای مشارکت کنندگان، ایجاد تسهیلات در امر مشارکت، درگیر نمودن کارکنان در تصمیمگیریها، فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز مشارکت جویان برای مشارکت و تعیین چگونگی اثرگذاری درون دادهای مشارکت جویان در تصمیمها ( بهادری، ۱۳۸۷: ۹). مدیران مشارکت جو با کارکنان خود شور می‌کنند، آنان را از دشواریها آگاه می‌سازند و در گرفتن تصمیمها شریک می‌کنند تا همگی بهصورت یک گروه به کار بپردازند. مدیران، افرادی خودکامه نیستند، و در همان حال نیز افرادی نیستند که لگام کار را رها کنند و مسؤولیتهای مدیریت را از یاد ببرند. مدیران مشارکت جو مسئولیت نهائی را برای واحدی که به سرپرستی آن گمارده شده‌اند بر دوش دارند، ولی آموخته‌اند که در کارگردانی عملیات با کسانی که براستی کار را به انجام می‌رسانند، مشارکت کنند. پیامد این رویه آن است که کارکنان به احساس درگیر بودن در هدفهای گروهی دست می‌یابند. «پیامد روانشناختی کارکنان» در مدیریت پشتیبان، احساس «مشارکت» است که برای کارکنان فراهم میآید. بر این پایه می‌توان گفت که مشارکت یک درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر می‌انگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند (میلر و مانگ، ۱۹۸۶: ۴۵). در باب فلسفه مدیریت مشارکتی اندیشمندان چهار رویکرد زیر را معرفی نمودهاند (رهنورد، ۱۳۷۸: ۱۲):
۱- ابزار مدیریتی: رویکرد مدیریت مشارکتی در واقع ابزاری است تا از آن طریق مدیران مشارکت کارکنان را در انجام امور همراه داشته باشند.
۲- نظریه دموکراسی: دیدگاه دموکراسی، مشارکت کارکنان در تصمیمگیری را بهعنوان ابزار توزیع قدرت در درون سازمانها مینگرد و معتقد است که سهیم شدن کارکنان در قدرت زیربنای تئوریهای رهبری میباشد.
۳- روانشناسی انسان: این دیدگاه بر این اعتقاد است که چنانچه کارکنان در تصمیمگیریهای سازمان دخالت نمایند، در اجرای برنامهها و تصمیمات کمک خواهند کرد و در نتیجه بهره وری افزایش خواهد یافت.
۴- دیدگاه ایدئولوژیکی: مکاتب مختلف از دیدگاه های گوناگون از اعمال مدیریت مشارکتی در سازمانها حمایت کردهاند از جمله مکتب اسلام که مشارکت افراد در تصمیمگیریها را موجب فراهم شدن رشد و پرورش افراد، ایجاد مسئولیت و تعهد درونی متقابل بین مدیران و کارکنان و ایجاد یکپارچگی میداند.
طرح مشارکت کارکنان در مالکیت هم اکنون پذیرش همگانی یافته و آ‌ثار سودمند آن در عمل پدیدار شده است. استقرار نظام مدیریت مشارکتی در سازمانها مستلزم به کارگیری راهکارهایی از جمله فراهم آوردن زمینه فرهنگی، جلب نظر مدیریت عالی بهمنظور اجرای نظام مشارکت، جلب توجه کارکنان و آشنا ساختن آنان با شیوه مدیریت مشارکتی، تعیین چارچوب معین برای مشارکت و آمادگی قبلی مدیران و کارکنان میباشد (همدانی، ۱۳۷۹: ۶۹-۷۳). لیچ[۴۹] و همکاران (۲۰۰۹: ۱۷)، در تحقیقات خود شرایطی را برای مشارکت مؤثر کارکنان شناسائی نمودند: زیردستان باید توانائی آن را داشته باشند که از نظر روانی در فعالیتهای مشارکتی درگیر شوند؛ زیردستان باید فعالیتهای مشارکتی را مطلوب و سودمند بدانند؛ هزینه های مشارکت نباید آنقدر بالا باشد که ارزشهای مثبت آنرا خدشه دار کند؛ افراد نباید احساس کنند که مشارکت، امنیت شغلی آنان را در سازمان مورد تهدید قرار میدهد؛ برای مشارکت مؤثر باید کانالهای ارتباطی بهطور پیوسته در دسترس افراد باشد و اینکه برای مؤثر بودن مشارکت باید زیردستان در سرتاسر سازمان تحت پوشش آموزش ببینند. با توجه به اینکه امروزه تمایل به مشارکت کارکنان در سازمان در همه سطوح در حال افزایش یافتن است، مقصود مدیریت مشارکتی هم اطمینان یافتن از این امر است که کارکنان صالح به گرفتن تصمیمهای موثری بپردازند. سپردن اختیار، وسیلهای برای دستیابی به مدیریت مشارکتی بوده و سازوکاریست که از راه آن مسئولیت به گروه ها یا افراد مسئول داده میشود (طوسی، ۱۳۷۸: ۹). مدیریت مشارکتی، منابع انسانی سازمان را یکی از غنیترین منابع میداند که با نیروی تفکر، خلاقیت، نوآوری، تعهد و مسئولیت پذیری خود میتواند باعث رشد، توسعه و تعالی سازمان شوند. از طرفی، هنگامیکه فرد در مقابل اطلاعات، وضعیت و وقایع گوناگون قرار میگیرد، عکسالعملهای متفاوتی نسبت به دیگران از خود نشان میدهد(بین و وارس[۵۰]، ۲۰۰۰: ۱۲).
بهطور کلی میتوان گفت که استقرار یک نظام تصمیمگیری مشارکتی، تمهیداتی را میطلبد که مدیران دستگاه های اجرائی باید آنها را مورد توجه قرار دهند: تقویت اهداف، ارزشها و اولویتها با روش انتقال اطلاعات با تبیین مسئولیتها، محدودیتها و انتظارات، تعریف فرایند تصمیمگیری، برنامه ریزی آموزش مشارکت، تعدیل شرایط محیطی سازمانی، ایجاد فرهنگ مشارکتی و مشخص ساختن ساختار مشارکت از جمله پیشنیازهایی است که در موفقیت سیستم تصمیمگیری مشارکتی نقش بهسزایی دارد(میلر و مانگ[۵۱]، ۱۹۸۶: ۴۸)

۲-۲-۳- سبکهای مدیریت مشارکتی

مشارکت را بهطور کلی میتوان به پنج شکل تقسیم کرد (سلاجقه و هنرآموز، ۱۳۸۹: ۷):
۱- مشارکت بالا به پائین[۵۲]: این نوع مشارکت در واقع درگیری مدیر را در کار کارکنان شرح میدهد. یعنی مدیر بهنوعی در کارهایی که کارکنان انجام میدهند دخالت دارد.
۲- مشارکت از پائین به بالا[۵۳]: این نوع مشارکت، وسعت و اندازه مشارکت کارکنان با مدیران را در کارهایی که جزو مسئولیتهای مستقیم مدیران است توصیف میکند.
۳- مشارکت جانب نگر[۵۴]: این نوع از مشارکت عبارتست از اینکه افراد در سطوحی پرشمار از سازمان با یکدیگر همفکری کنند. این نحوه مشارکت ممکن است دربرگیرنده فعالیتهای ساختاری یا فرآیندی باشد. مشارکت جانب نگر بهصورت رسمی و غیر رسمی وجود دارد.
۴- مشارکت سازمانی: این نوع از مشارکت بین بخشهای وسیعتری از سازمان، بین قسمتها، واحدها و وظایف انجام میگیرد.
۵- مشارکت فردی: نوعی از مشارکت است که فرد از قابلیت‌های فکری و جسمی خود مانند نیرو، خلاقیت، بصیرت، تمرکز و تفکر برای انجام کار استفاده میکند (محمد زاده، ۱۳۷۳: ۶۴).
با تعاریف فوق میتوان چنین استنتاج کرد که مشارکت میبایست جزئی جدائی ناپذیر از هر اداره یا سازمانی باشد و هر کارمندی در هر سطح سازمانی و با هر مقامی باید بهگونهای در امر مشارکت دخالت داشته باشد و خود را در تصمیماتی که در محل کارش گرفته میشود سهیم بداند. اما انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان بدینگونه خواهد بود: حلقه های کنترل کیفیت، گروه های خودگردان کار[۵۵]، مدیریت کیفیت جامع، مشارکت در مالکیت، مدیریت بر مبنای هدف، دموکراسی صنعتی، شوراهای مدیریت میانی، تصمیمگیریهای مشترک، مشارکت در فروش، مشارکت در آموزش، مشارکت در تحقیقات و نظام پیشنهادها[۵۶] از انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان میباشد(گونه[۵۷]، ۲۰۰۱: ۲۱). روز به روز بر تنوع مشارکت افزوده میشود. همچنانکه در سازمانهای جدید افراد در گروه های مختلف بر روی یکدیگر تأثیر گذاشته و قلمرو خود و رهبران خود را نیز افزایش میدهند.
همانگونه که پیشتر ذکر گردید انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان میتواند بدینگونه باشد: حلقه های کنترل کیفیت، گروه های خودگردان کار، مدیریت کیفیت جامع، مشارکت در مالکیت، مدیریت بر مبنای هدف، دموکراسی صنعتی، شوراهای مدیریت میانی، تصمیمگیریهای مشترک؛ مشارکت در فروش، مشارکت در آموزش، مشارکت در تحقیقات و نظام پیشنهادها. در این میان، شناخته شده ترین ابزار دستیابی به مشارکت عبارت است از نظام پیشنهادها یا طرح بسیج اندیشها (رضوی و سعیدی، ۱۳۸۴: ۱۱). اما در این میان، نظام پیشنهادها در کنار روشهایی چون تقسیم اطلاعات، بازخورد بررسی[۵۸] و روش گروه اسمی، از پایهای ترین روش های مشارکت دادن زیردستان در امور میباشد.
تقسیم اطلاعات: یکی از راه های مشارکت افراد که پایه و زیربنای سایر راه های مشارکت میباشد همین تقسیم اطلاعات است. در واقع تقسیم اطلاعات بهعنوان مشخصه بنیادین همه فعالیتهای مربوط به مشارکت است. عدم اطلاع کارکنان از عملکرد سازمانی و ماهیت سازمان، و همچنین عدم آگاهی از دلایل اتخاذ تصمیماتی که وضعیت شغلیشان را تحت تأثیر قرار میدهد، موجب دلسردی و از خود بیگانگی آنها را فراهم می‌کند(گونه، ۲۰۰۱: ۲۱). چرا که آنان نسبت به سازمان خود، احساس وفاداری و تعهد نمیکنند و همواره هدفها و برنامههای سازمان را جدا از اهداف و برنامههای خود میدانند؛ به واقع آنها در سازمان به عنوان عضوی از دندانه های چرخ دنده‌ ماشین سازمان خواهند بود. اگر چه در مدیریت خودکامه،‌ مدیر هیچگاه ارزش و کاربرد تقسیم اطلاعات را درک نخواهد کرد و لذا همواره از این مهم، غافل میماند و همین، تبعاتی همچون کاهش کیفیت بهره وری و غیره را بهدنبال خواهد داشت(بیکرستاف[۵۹]، ۲۰۰۲: ۵۰)
بازخورد بررسی: بررسی روش سودمندی است، زیرا راه مقرون به صرفهای برای مشارکت تعداد زیادی از کارکنان و کسب اطلاعات ذیقیمت درباره مؤسسه میباشد. همچنین از ابزار مفیدی برای نظارت بر پیشرفت فعالیتهای مربوط به بهبود کیفیت زندگی کاری یا شرایط سازمانی به شمار می رود (رضوی و سعیدی، ۱۳۸۴: ۱۱).
روش گروه اسمی: این روش از مشارکتدهی افراد در مسائل گوناگون سازمان، روشی نسبتاً سریع و ساده ای است که مدیر با بهره گرفتن از این روش و با گذر از چهار مرحله مشارکت افراد را جلب مینماید:
الف) نظردهی در سکوت[۶۰]، یعنی مدیر از شرکت کنندگان می‌خواهند در صورت تمایل نظریات خود را بنویسند.
ب) درخواست گردشی[۶۱]، مدیران از هر یک از شرکت کنندگان میخواهد تا به نوبت یکی از آراء خود را ارائه نمایند. در اینجا مدیر به افراد حقِ اظهار نظر در مورد آراء ارائه شده را نمی‌دهد.
ج) بحث توضیحی[۶۲]، مدیر پس از ثبت آراء مزبور، بهترتیب هر یک از آراء را در نوبت مطرح کرده، و از شرکت کنندگان میخواهد تا اگر در مورد آن پرسشی دارند آن را مطرح کنند.
د) رأی گیری و رتبهبندی: در این مرحله از کار، مدیر از هر یک از شرکت کنندگان میخواهد تا به نظر خود، بهترین آراء (از ۵ تا ۸ رأی) را برگزینند و تعداد مناسبی کارت نیز در اختیار آنها میگذارد و شرکتکنندگان، گزینشهای خود را روی این کارتها ثبت کرده (هر رأی روی یک کارت) آنها را رتبه بندی میکنند. بدین ترتیب، بالاترین شماره ها بهترین رأی میباشد. کارتها و رتبه ها، جمع آوری میشوند و امتیاز کل هر رأی، روی نمودار ثبت میگردد که در نهایت یک لیست رتبهبندی شده بهدست میآید که نمایانگر توافق گروه میباشد و به همین طریق، مدیر از مشارکت افراد سازمان خود، استفاده لازم را میبرد.
نظام پیشنهادها: پیشنهاد در ادبیات عامه یعنی ارائه یک راه حل در برابر یک مسئله به فرد یا افرادی دیگر، بهطوریکه آن فرد یا افراد میتوانند بهطور آزادانه آن را بپذیرند یا رد کنند. از طرفی، پیشنهاد در نظام مدیریتی یعنی ارائه یک راهکار و طرح و یا ایده نو از سوی اعضای غیرمدیریتی که به مسئول و اداره کننده آن مجموعه کاری برای پیشبرد اهداف و بهبود مناسبات کاری کمک مینماید (تصوری، ۱۳۸۶: ۱۰) نظام یا سیستم پیشنهادات، تکنیکی است که می‌توان از فکر و اندیشه های کارکنان برای مسئله یابی، چاره‌جویی و حل مسائل و مشکلات سازمانی بهره جست. بر اساس نظام پیشنهادات کلیه کارکنان از عالیترین رده سازمانی تا پایینترین سطح آن می‌توانند پیشنهادات، ایده‌ها ، ابتکارات و نظرات خود را برای رفع نارسایی‌های موجود در روند کاری و یا بهبود روش های انجام کار و یا افزایش کیفیت تولید ارائه دهند. البته نظام پیشنهادات فقط انتقاد نیست بلکه در آن راه چاره نیز ارائه می‌گردد(مینگ[۶۳]، ۲۰۰۴: ۱۲۱). نظام پیشنهادها، تکنیکی است که از طریق آن میتوان به یافته های ذهنی و اندیشه سرمایه های انسانی در حل مسائل و ایجاد سؤالات جدید و راه حلهای بهینه، در راستای فرهنگ تغییر و بهسازی مستمر سازمان دست یافت (شریعتمداری،۱۳۸۶: ۱۴). منظور از نظام پیشنهادها، مشورت و تبادل نظر بین کارمندان و مدیران است که بهصورت ابزاری بین لایه های هرم قدرت در نظر گرفته میشود تا انگیزه بهبود و تحول در همه افراد سازمان فراگیر شود و عملکرد و وضعیت سازمانهای دولتی بهبود یابد (تدینی، ۱۳۸۷: ۱۱). درصورتیکه نظام پیشنهادها بهگونهای کارامد و مناسب مستقر شود مزایا و کارکردهای متعددی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد که به شرح زیر قابل دسته بندی هستند(وینسر و مارنرز[۶۴]، ۲۰۰۳: ۶۷).
الف) مزایای مربوط به کارکنان: بهبود مناسبات و پیوندها، افزایش رضایت و انگیزه در کارکنان، شکوفایی قدرت خلاقیت، ایجاد تفکر خودکنترلی، احساس مالکیت در کارکنان، توسعه و تعالی انسان و افزایش درآمد.
ب) مزایای مربوط به مدیریت: صرفه جویی و کاهش هزینه ها، اصلاح و بهبود روشها، افزایش دانسته های مدیریت، گسترش تفکر جمعی، افزایش سود اقتصادی، پویائی سازمان، بهبود عملکرد شرکت، ارتقاء وفاداری و تعلق سازمانی.
ج) مزایای مربوط به مشتریان: افزایش کیفیت و کمیت خدمات سازمان، جلب رضایت مردم، کانالی جهت دریافت نظرات مشتریان.
در کنار این کارکردها و مزایا باید به این موضوع نیزتوجه کرد که اجرای نظام پیشنهادها بدون بسترسازیهای مورد لزوم سازمانی و ایجاد زمینه های فکری صحیح در مدیریت و کارکنان و همچنین بدون دقت کافی هنگام اجرای مشارکت، عدم موفقیت در رسیدن به اهداف مشارکت و ایجاد هرج و مرج در فضای سازمان را به همراه خواهد داشت که این مسئله خود باعث بروز نگرش منفی به نظام مدیریت مشارکت جو خواهد شد، لذا ضروری است تا الزامات و زمینه های لازم برای استقرار نظام پیشنهادها در سطوح زیر فراهم گردند: الزامات سخت افزاری همچون منابع اعتباری برای جبران خدمت، تدوین آئین نامه مناسب برای اجراء نظام، تسهیم منافع حاصل از مشارکت و وجود ثبات نسبی در سازمان؛ الزامات نرم افزاری همچون انتخاب مشاوران شایسته و کاردان، سلامت روانی و ادراکی کارکنان، انعطاف پذیری و فرهنگ سازمانی و ملی مناسب؛ الزامات فرد افزاری همچون اعتماد به نفس کارکنان، اعتقاد کارکنان و مدیران به همکاری و مشارکت، کمال طلبی پرسنل و ارتباط مناسب مدیریت با همکاران (برومند،۱۳۸۰: ۶). با منفی کردن هرکدام از خصوصیات ذکر شده در بالا میتوان پی به چالشهای پیش روی نظام پیشنهادها برد. شاید از مهمترین دلایل عدم استقبال کارکنان از سیستم پیشنهادات بهدلیل بی‌توجهی به نظرات و پیشنهادات کارکنان بوده است که نظرات و پیشنهاداتی را مطرح‌کرده اند ولی به آنها بهایی داده نشده است. و لذا برای کارکرد بهتر این نظام در سازمانهای ایران ابتدا باید کار فرهنگی صورت گیرد تا ذهنیتی که از ارائه پیشنهادات دارند تغییر یابد(بیکرستاف، ۲۰۰۲: ۱۰۱). برای اجرا و عملی نمودن نظام پیشنهادات در هر سازمان و شرکتی یک روش واحدی وجود ندارد؛ هر سازمانی بنا به موقعیت خود، نظام پیشنهادات متناسب با نیازهای خود را طراحی و اجرا مینماید، اقدامات و فعالیتهای لازم برای استقرار نظام پیشنهادات اینگونه است: الف- بستر سازی برای استقرار نظام پیشنهادات ب- تعیین گروه (کمیته) یا شورای نظام پیشنهادات ج- ارائه پیشنهاد د-بررسی پیشنهادات ه- تعیین و پرداخت پاداش به پیشنهاد دهندگان.

۲-۲-۴-مزایا و کارکرد مدیریت مشارکتی

مدیریت مشارکتی را میتوان به سان رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کرد (حسین زاده، ۱۳۸۳: ۱۱). بهعنوان نمونه در تحقیقی که بر روی حدود ۳۳۰ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با هدف بررسی تأثیر مدیریت مشارکتی و نقش آن بر میزان انگیزش و عملکرد بهینه کارکنان اجرا شده مشخص گردید که ارتباط معناداری میان مشارکت پذیری مدیران با انگیزش منابع انسانی و وفاداری سازمانی وجود دارد (ناصر و خانلو، ۱۳۸۲: ۱۵). بدین ترتیب، چنانچه اجرای مدیریت مشارکتی و نظامهای تشکیل دهنده آن با موفقیت همراه باشد، مزایا و پیامدهای متعددی برای افراد، سازمانها و حتی جوامع متصور خواهد بود که میتوان آنها را در گروه های زیر احصاء نمود:
الف) مزایای فردی: تقویت انگیزش در کارکنان (حسین زاده، ۱۳۸۳: ۱۲)، بروز خلاقیت و نوآوری (سفیدگران، ۱۳۸۶: ۱۴)، رضایت خاطر کارکنان، احساس عزت نفس (قره داغی، ۱۳۸۶: ۱۱).
ب) منافع سازمانی: بهبود روابط انسانی بین مدیریت و کارکنان / بهبود گردش کار در سازمان (حسین زاده، ۱۳۸۳: ۱۲)، تقلیل هزینه های تولید کالا و خدمات / افزایش احساس تعلق سازمانی / بهبود کیفیت و ارتقای بهره وری (سفیدگران، ۱۳۸۶: ۱۵)، سلامت فضای سازمانی / افزایش همکاری / کاهش استرس شغلی(قره داغی، ۱۳۸۶: ۱۱).
ج) کارکرد اجتماعی: افزایش رضایت شهروندان، ایجاد روحیه گروهی کار کردن، توسعه انعطاف پذیری و خودباوری، ایجاد هم افزایی، کاهش انزوای اجتماعی و نقش سایه ای، افت تعارضات و اختلافات، افزایش قدرت تحمل ، وحدت و یگانگی (قره باغی، ۱۳۸۶: ۱۲؛ سفیدگران، ۱۳۸۶: ۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:21:00 ب.ظ ]




جدول ۴-۲۲ ضریب مسیر اثر متغیر مستقل عوامل فردی و روانی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول (۴-۲۲)، فرضیه شماره ۱-۱ مورد بررسی قرار گرفته است. ضریب مسیر متغیر عوامل فردی و روانی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس با ارزش۱٫۲۳۹- =T در سطح خطای ۰۵/۰ معنی دار نیست در نتیجه فرض صفر قبول می شود و ادعا پذیرفته نمی شود. از طرفی چون ضریب همبستگی منفی شده است، بنابراین رابطه منفی است .

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۴-۲ بین عوامل فرهنگی- اجتماعی و گروهی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه وجود دارد .

به بیان دیگر از لحاظ آماری داریم:
H0 : عوامل فرهنگی- اجتماعی و گروهی با فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه ندارد .
H1 : عوامل فرهنگی- اجتماعی و گروهی با فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه دارد .
با توجه به جدول (۴-۱۱) و نمودار (۴-۶) جدول زیر بدست می آید:

متغیر مستقل
ضریب همبستگی
مقدار آماره t
پاسخ

عوامل فرهنگی اجتماعی و گروهی
۰٫۲۸۹
۰٫۴۷
خیر

جدول ۴-۲۳ ضریب مسیر اثر متغیر مستقل عوامل فرهنگی- اجتماعی و گروهی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول (۴-۲۳)، فرضیه شماره ۱-۲ مورد بررسی قرار گرفته است. ضریب مسیر متغیر عوامل فرهنگی- اجتماعی و گروهی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس با ارزش۰٫۴۷=T در سطح خطای ۰۵/۰ معنی دار نیست در نتیجه فرض صفر قبول می شود و ادعا پذیرفته نمی شود. از طرفی چون ضریب همبستگی مثبت شده است، بنابراین میزان رابطه مثبت است.

۴-۴-۳ بین عوامل موقعیتی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه وجود دارد .

به بیان دیگر از لحاظ آماری داریم:
H0 : عوامل موقعیتی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه ندارد.
H1 : عوامل موقعیتی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس رابطه دارد.
با توجه به جدول (۴-۱۳) و نمودار (۴-۶) جدول زیر بدست می آید:

متغیر مستقل
ضریب همبستگی
مقدار آماره t
پاسخ

عوامل موقعیتی
۹٫۹۳
۱٫۲۵۱
خیر

جدول ۴-۲۴ ضریب مسیر اثر متغیر مستقل عوامل موقعیتی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس

با توجه به اطلاعات مندرج در جدول (۴-۲۴)، فرضیه شماره ۱-۳ مورد بررسی قرار گرفته است. ضریب مسیر متغیر عوامل موقعیتی بر فرایند تصمیم خریداران کالاهای لوکس با ارزش۱٫۲۵۱=T در سطح خطای ۰۵/۰ معنی دار نیست در نتیجه فرض صفر قبول می شود و ادعا پذیرفته نمی شود. از طرفی چون ضریب همبستگی مثبت شده است، بنابراین میزان رابطه مثبت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ب.ظ ]




بعد از جنگ جهانی دوم به مدت تقریباً۴۰ سال ژئوپلتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ‎های نیمه اول قرن بیستم منسوخ گردید، هر چند ژئوپلیتیک در این دوره از دستور کار دولت ها در مفهوم قبلی خود خارج شد، اما همچنان در دانشگاهها تدریس می­شد. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اول اینکه جغرافیدانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست‎های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می‎دیدند. خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنار کشیده، توجه خود را به دولت ها و درون مرزهای سیاسی بین المللی معطوف داشتند و واژه ژئوپلیتیک بر چسب غیر علمی‎به خود گرفت و از محافل علمی‎و دانشگاهی طرد شد.دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی باز دارندگی هسته ای بود. توانایی پرتاب سلاح‎های هسته ای بوسیله هواپیما و موشک به فاصله‎های دور،باعث شد که دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی‎شدند. دلیل سوم، ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلتیک هستند (زین العابدین، ۱۳۸۹ : 13).
۲-۱-۳- دوره احیا
بعد از پایان جنگ جهانی دوم جغرافیدانان شرمنده شدند و از آن پس تلاش نمودند جغرافیدانانی که ژئوپلیتیک را در اختیار آلمان نازی (هیتلر) گذاشته اند،کنار گذارند، و نتیجه اینکه حدود ۴۰ سال ژئوپلیتیک طرد شد. تا اینکه در دهه 1980 در جنگ ویتنام[2] و کامبوج[3] بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ[4]، گر چه هر دو کشور از بلوک شرق بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش این مناقشه و روابط دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپلتیک استفاده شد و سپس کسینجر[5] بصورت تفننی از واژه ی ژئوپلیتیک در مسائل جهان استفاده نمود. علاوه بر آن در جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990 ) و به ویژه سقوط پرده آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پر رنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه بین المللی قرار داد (زین العابدین،۱۳۸۹ :۲۸).
در حالیکه نامداران جغرافیای سیاسی چون ریچارد هارتشورن و استیفن جونز سخت در تلاش شکوفا ساختن جغرافیای سیاسی در جهان دوران میانه ی قرن بیستم شدند و سیاستمدارانی چون هنری کیسینجر واژه ژئوپلیتیک را دوباره به زبان روزمره سیاسی نیمه دوم قرن بیستم باز گرداند، جهانی اندیشانی چون ژان گاتمن و سوئل کوهن پیروزمندانه جهانی اندیشی جغرافیایی(ژئوپلتیک) را به بستر اصلی مباحث دانشگاهی باز گرداندند.در این زمینه ژان گاتمن[6] با طرح تئوری «آیکنوگرافی[7]– سیروکولاسیون[8]» «حرکت» را در مباحث ژئوپلیتیک در معرض توجه ویژه قرار داد و عوامل روحانی یا عامل «معنوی» را در جهانی اندیشی «اصل» یا «مرکز» دانست و «ماده» یا «فیزیک» را تأثیر گیرنده قلمداد کرد (مجتهد زاده،۱۳۸۶:۹۶).
سائول بی کوهن می‎گوید: موضوعات ژئوپلیتیکی مهمتر از آن بودند که جغرافیدانان آنها را کنار بگذارند و اکنون خیلی از جغرافیدانان با یک تأخیر به او ملحق شده اند و از باز گشت و تجدید حیات ژئوپلتیک به اندازه او استقبال کرده اند.
2-2-رویکردهای جدید ژئوپلیتیک
همه نظریه‎های ژئوپلیتیکی جنبه ژئواستراتژیکی داشته و برای کسب قدرت بر فضای جغرافیایی تأکید داشتند. اما پس از پایان جنگ سرد و با مطرح شدن نظام نوین جهانی بسیاری از دیدگاه های ژئوپلیتیکی جنبه ی کمی‎پیدا کرد و حتی بعضی از این دیدگاه ها در عالم سایبر اسپیس مطرح شدند. در نظام نوین جهانی عده ای در تحلیل ژئوپلیتیکی خود، رویکرد انرژی را مد نظر قرار دادند،عده ای به مسائل زیست محیطی معتقد بودند، بعضی فرهنگ را عامل اصلی ژئوپلیتیک دانستند و بالاخره، عده ای مسائل ژئواکونومی‎را در تحلیل ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قرار دادند. می‎توان گفت که معیار‎های قدرت که نظامی‎گری بود، به طور کلی جای خود را با معیار‎های مذکور تغییر داد. یعنی، قبل از پایان جنگ سرد، معیار اصلی قدرت نظامی‎گری بوده و تمام عوامل اقتصادی، اجتماعی به صورت ابزار مورد توجه بوده است.به علاوه مشخصه ی اصلی ژئوپلیتیک دوره جنگ سرد جهان دو قطبی، جهان سوم و کشورهای عدم تعهد بودند، اما در نظریه ی جدید ژئوپلیتیکی، جهان چهارم مطرح است (زین العابدین، ۱۷۱:۱۳۸۹).
۲-2-۱-رویکرد نظم نوین جهانی
اولین بارجورج بوش پدر[9] رئیس جمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس در1990م نظام نوین جهانی[10] را مطرح نمود. و در سال 1991 پس از مذاکرات خود در هلسینکی[11] با گورباچف[12] و مارگارت تاچر[13]، رهبران اروپا، سازمان ملل متحد،کشورهای عربی به ویژه خلیج فارس و سایر هم پیمانان خود، نظریه نظام نوین جهانی خود را اعلام نمود (حافظ نیا،۵۳:۱۳۸۵).
این نظام دیدگاه‎های جدید آمریکا را بیان می‎کند. با فروپاشی نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و از بین رفتن رقابت قدرت ها، جهان از این پس صاحب نظام نوینی شود که بر قدرت همه جانبه آمریکا استوار است. قدرت و سلطه آمریکا بر جهان بدون تسلط بر خلیج فارس ممکن نبود. نظام نوین جهانی طرحی جدید برای سلطه بر مناطق مهم جهان توسط آمریکا بود. این نظام به رغم عنوان گول زننده آن، شکل جدیدی از استعمار نو است که جهان را به سوی مخاصمه و تلاطم سوق می‎دهد. جورج بوش پدر نظم نوین جهانی را این چنین تعریف می‎کند: «نظم نوین جهانی می‎گوید که بسیاری از کشورها با سوابق متجانس و همراه با اختلافات، می‎توانند دور هم جمع شوند تا از اصل مشترکی پشتیبانی کنند و آن اصل این است که شما با زور کشور دیگری را اشغال نکنید…» اما آمریکائیها از زمان پی ریزی چنین نظریاتی، کمترین توجهی به آنچه خود معتقدند نداشته اند و تعبیر «نوام چامسکی» نظم نوین جهانی تعبیر تازه ای از توسل به زور و انقیاد مضاعف ملت ها است.تمام ابعاد نظم نوین جهانی بر پایه منافع و توسعه طلبی آمریکا استوار است در عصر نظم نوین جهانی، ثبات و امنیت تقریباً به طور کامل برای هیچ کشوری- حتی آمریکا- وجود ندارد.
2-2-2-رویکرد ژئواکونومی
پایه و اساس ژئواکونومی‎استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک[14] ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدیدبین المللی در دهه نود می‎داد که در آن ابزار اقتصادی جایگزین اهداف نظامی‎می‎شوند. به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی به آن تأکید می‎کنند و این ماهیت ژئواکونومی‎است (عزتی،۱۰۷:۱۳۸۸)
ژئواکونومی‎عبارت ازتحلیل استراتژی­ های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سودتجاری،که ازسوی دولتها اعمال می­ شود،به منظورحفظ اقتصادملی یا بخشهای حیاتی آن وبه دست آوردن کلیدهای کنترل آن ازطریق ساختارسیاسی وخط مشیهای مربوط به آن پرداخت. (عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت و فضا را مدّ نظر دارد و هدف اصلی آن کنترل سرزمین و دستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای اقتصادی فناوری و بازرگانی است بدین ترتیب به نظر می‎رسد مفاهیم ژئواکونومی‎در رویارویی با مسائل قرن 21 از کارآیی مناسبی در مقیاس جهانی برخوردار خواهد بود (واعظی،1388 :32)
ژئواکونومی‎رابطه بین قدرت وفضا را بررسی می‎کند. فضای بالقوه ودرحال سیلان همواره حدود ومرزهایش درحال تغییروتحول است،ازاین رو آزادازمرزهای سرزمین وویژگیهای فیزیکی ژئوپلیتیک است.درنتیجه تفکر ژئواکونومی‎شامل ابزارآلات لازم وضروری است که دولت می‎تواندازطریق آنها به کلیه اهدافش برسد.(عزتی،1387: 110)
ژئواکونومی‎و ژئوپلیتیک دارای تفاوتهای اساسی با هم می‎باشند،اول اینکه ژئواکونومی‎محصول دولت ها وشرکتهای بزرگ تجاری با استراتژیهای جهانی است درحالی که این خصیصه در ژئوپلیتیک نیست. نه دولت ونه شرکتهای تجاری هیچ نقشی درژئوپلیتیک ندارندبلکه یکپارچگی اتحادیه ها،منافع گروهی وغیره برپایه نمونه‎ های تاریخی با عملکردی نامرئی دراستراتژیهای ژئوپلیتیکی پایه واساسی برای همه صحنه‎های ژئوپلیتیکی هستند.
دوم اینکه هدف اصلی ژئواکونومی‎کنترل سرزمین ودستیابی به قدرت فیزیکی نیست بلکه دست یافتن به استیلای تکنولوژی وبازرگانی است. ازلحاظ کاربردی بایدگفت که مفهوم وعلم ژئوپلیتیک می‎تواند درنشان دادن راه وروش‎هایی برای پایان دادن به نزاعها ودرگیری ها ودرمجموع اختلافات نقش اساسی داشته باشددرحالی که ژئواکونومی‎ازچنین ویژگی برخوردارنیست(عزتی،1387: 112)
2-2-3- رویکرد ژئوکالچر
ژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت،فرهنگ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده‎های نظام اجتماعی همواره در حال شکل­ گیری، تکامل،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند.به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایند ‎های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه‎های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی‎با یکدیگر بسر می­برندو بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می‎شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل‎های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می‎کنند (دیلمی‎معزی،2:1387).
ژئوکالچر پدیده ای است که بر شالوده نظام اطلاع رسانی نوین و یا صنایعی استوار است که به تولید محصولات فرهنگی مبادرت می‎ورزد وظیفه این صنایع تولید انبوه محصولات فرهنگی است. نظام سلطه فرهنگی در جهان کنونی در کنار نظام سلطه اقتصادی یا سیاسی از عناصر اصلی نظام ژئوپلیتیک جهانی می‎باشند. امروزه منطق حاکم بر فرایند‎های ژئوکالچر جهانی بر اشکال پیچیده و تکامل یافته تر شیوه‎های رقابتی مبتنی است. این فرایند در عین نافذ بودن، مدام در تکامل می‎باشد
پدیده‎های فرهنگی به دلیل خصیصه‎های مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری ها دارند که می‎توان به تلاش جوامع سنتی و حفظ میراث فرهنگی و آداب و سنن و نمادهای تاریخی و … اشاره کرد. از طرفی الگوهای تمدنی به واسطه ماهیت فضائیشان در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی هستند(حیدری،۱۳۸1 :۱۶۸).
۲-2-4- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
مسایل ژئوپلیتیک زیست محیطی از اواخر قرن بیستم به موضوع اصلی فعالیت­ها و نگرانی­ها بین گروه‎های انسانی و بازیگران ملی و فراملی در سطوح منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. محیط زیست بشری در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دستخوش مخاطرات گردیده است. این مخاطرات در سه بعد: کاهش و کمبود منابع، تخریب منابع و آلودگی محیط زیست تجلی یافته است. از دید ژئوپلیتیک، کمبود منابع زیست محیطی یا محروم کردن انسانها از زیستن در مکان مورد علاقه آنها رقابت و کنش متقابل بین گروه‎های انسانی و بازیگران سیاسی در سطوح مختلف را در پی دارد.(www.civilica.com).
طی چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تأمین نیازهای فزاینده از منابع کمیاب طبیعی، گسترش رویکرد سودانگاری در غالب طرح‎های توسعه ای، بی پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در ساخت سازه ها و زیر ساخت ها و مانند آن،پیامدهای ناگواری همانند گرمایش کروی، ویرانی لایه ازن، پدیده ال نینو، طوفانهای سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه ای، خشکسالی، سیل، فرو نشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان زایی، کاهش خاک مرغوب، آلودگی هوا، باران‎های اسیدی، جنگل زدایی و نابودیت تنوع زیستی، نشانه‎هایی از جهانی شدن پیامدهای فروسایی محیط زیست در سطح فروملی و فراملی و جهانی بودن بوده اند. تداوم وضعیت موجود،آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است.نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نا مطلوب کنونی، در طرح رویکردهایی همانند امنیت زیست محیطی، ژئوپلیتیک انتقادی، ژئوپلیتیک زیست محیطی، توسعه پایدار بسیار اثر گذاشت. با توجه به این که مفهوم «جهان» از مقیاس‎های مطالعاتی دانش یاد شده است، مرزهای محلی و ملی را در نوردیده اند، محیط زیست سویه ای ژئوپلیتیک یافته است (کاویانی،۱۳۹۰: ۸۵).
2-2-5-رویکرد ژئوپلیتیک انتقادی
در مورد ماهیت و چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظریه‎های مختلفی ارائه شده است. عده ای از نظریه پردازان، ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی، که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار گردیده، از لحاظ علمی‎مستقل و بی طرفانه می‎دانند که می‎تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و تحقیق عینی بپردازد(مویر،220:1379). عده ای را باور بر این است که ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست­های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میرحیدر،42:1386)
از اوایل1970، شاهد ظهوررویکردی نوین به نام «ژئوپلیتیک انتقادی[15]»هستیم.دانشمندان ژئوپلیتیک چون اتوتایل[16] ومیشل فوکو را می‎توان ازپیشگامان این حرکت نوین دانست. این دانشمندان به طور همزمان، هم از ژئوپلیتیک انتقاد کردند و هم خود از اندیشمندان این عرصه بودند. این افراد، سیاست اندیشمندانه خود را بر «ضد ژئوپلیتیک» تعریف کرده و با وجود این، در چارچوب زیر بنایی مفاهیم ژئوپلیتیک کار می‎کردند (مویر،۳۷۸:۱۳۷۹).
محققین ژئوپلیتیک انتقادی تمایل دارند بجای تمرکز بر شناسایی عوامل جغرافیایی مؤثر بر شکل گیری قدرت دولتها و سیاست خارجی ایشان، از یک سو دریابند که سیاستمداران چگونه «تصاویر ذهنی» خود را از جهان ترسیم نموده اند و این بینش ها چگونه بر تفاسیر آن ها از مکان‎های مختلف تأثیر می‎گذارند؟ ژئوپلیتیک انتقادی به عنوان نظریه ای نسبتاً جدید که توانسته است خود را بر اساس مؤلفه‎های حاکم میان بازیگران روابط بین الملل، نظام مند سازد، چارچوبی مناسب برای فهم ژئوپلیتیکی جدید، به دور از عناصر سختی هم چون مرز و مکان ایجاد کرده است. بر اساس فهم برخی از موضوعات، بدون توجه به بعضی مسائلی که طبق نظریات سنتی غیرمرتبط می‎نمودند، امری ناقص خواهد بود. از منظر ژئوپلیتیک انتقادی، استراتژی قدرت همیشه نیازمندبه کارگیری فضا وهمین سبب گفتمان می­باشد. (www.javanemrooz.com)
رویکرد انتقادی، کوشش منتقدانه برای کشف ساختارهای جامعه معاصر است که ضمن نقد زیربنایی رویکردهای رایج در شناخت جامعه به تبیین کاستی ها ی روش شناسی آنها می‎پردازند و شیوه‎های اثبات گرایی (پوزیتیوسیتی) را در مطالعه جامعه نقد می‎کند و بر این انگاره استوار است که صرف تجربه و روش‎های تجربی کافی نیست و نباید مطالعه جامعه را همسان با مطالعه طبیعت انگاشت. هدف نظریه پردازان مکتب انتقادی، ایجاد دگرگونی‎های فرهنگی و روشنگرانه برای کاهش نابرابری‎های جهانی، برقراری عدالت بین المللی، احترام به تفاوت ها و گرایش به ارزش‎های فرهنگی جدیدی است که بر فرایند تعامل موجود در صحنه‎های اجتماعی و تمدنی حاکم شود و تعامل و عمل را در چارچوب ارزشهای موجود رهبری کند (مشیر زاده،۱۳۸۴ :۲۲۱).
هر چند ژئوپلیتیک به مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت سیاست و کنش‎های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر می‎پردازد (حافظ نیا،۳۶:۱۳۸۵). اما امروزه گفتمان آن تابعی از چالش‎های برخاسته از «جهانی شدن‎های اقتصادی»، «انقلاب اطلاع رسانی» و«خطرات امنیتی جامعه جهانی» است (مجتهد زاده،۱۲۸:۱۳۸۱)و بالاخره ژئوپلیتیک انتقادی در جستجوی آشکار کردن سیاست‎های پنهان دانش ژئوپلیتیک است.مباحث ژئوپلیتیک مقاومت و آنتی ژئوپلیتیک از جمله مباحث مهم در پژوهش ها و نوشته‎های مربوط به ژئو پلیتیک انتقادی می‎باشد.این رویکرد توجهش را صرفاً به رویه سلطه ژئوپلیتیک معطوف نداشته بلکه به رویه دیگر ژئوپلیتیک که مقاومت می‎باشد بیشتر توجه می‎کند. و عاشورا به عنوان عالیترین و متعالی ترین صحنه ژئوپلیتیک مقاومت از چنان ماندگاری و جاودانگی برخوردار بوده و هست که امروزه و در قرن بیست و یکم وهزاره سوم نیز توان تحریک و به غلیان در آوردن جنبش‎های مقاومت را دارد. بسیاری از نهضت ها و مقاومت ها در دنیای اسلام و حتی غیر اسلام الگوی مقاومت خود را از عاشورا الهام گرفته اند. (باباخانی،38:1392)
2-3-اندیشه ملی گرایی
ملی گرایی مفهومی‎کاملا سیاسی دارد. این مفهوم به عنوان یک اندیشه و فلسفه سیاسی تلقی می­ شود. اندیشه‎ای که در هر ملتی ریشه در هویت ملی و میهن دوستی آن ملت دارد. در حالی که مفهوم میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند، ناسیونالیسم پدیده ای فلسفی و نوین محسوب می‎شود که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شده است. در این راستا هنگامی‎که جنگ جهانی اول و جنگ‎های بزرگ قبل از آن بیشتر با انگیزه میهن دوستی شروع شده بود، جنگ جهانی دوم حاصل برخورد اندیشه‎های ناسیونالیستی بود.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته می­ شود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروه‎های مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می‎آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومی‎کاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی می‎دهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید می‎کند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب می‎شود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوری‎های قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروه‎های ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشه‎های ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف می‎باشد. تنوع نژادی و قومی‎شیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشه‎های ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومی‎ناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم می‎شود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادها ی گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی می‎گردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
2-4-میهن خواهی
میهن خواهی یا وطن دوستی فلسفه سیاسی ویژه ای نیست، بلکه غریزه ای است که از حس اولیه ی تعلق داشتن به مکان و هویت ویژه ای آن و حس دفاع از منافع اولیه ی فردی در آن مکان ویژه ناشی می‎شود. گونه ی اولیه ی خودنمایی این غریزه کم و بیش در همه ی حیوانات قابل مشاهده است. بیشتر حیوانات محدوده‎های مشخصی را برای جولان دادن و منافع اختصاصی، فردی یا گروهی خود در نظر گرفته و به آن دلبستگی و تعلق می‎یابند و دخالت و تجاوز دیگران را در آن با سرسختی دفع می‎کنند. (مجتهدزاده،70:1381). مفهوم میهن از انگیزه‎های سیاسی دور است و از حد غریزه ی طبیعی خارج نمی‎شود. میهن خواهی یا میهن دوستی تا آن اندازه طبیعی و غریزی است که با تعلقات معنوی انسان درآمیخته و جنبه ی الهی به خود می‎گیرد و به گونه ی مفهوم مقدس خودنمایی می‎کند.
2-5- مفهوم ملت
جمع افرادی که از پیوندهای مادی و معنوی ویژه و مشخصی برخوردار باشند و با مکان جغرافیایی ویژه ای، «سرزمین سیاسی یکپارچه و جداگانه» همخوانی داشته باشند و حاکمیت حکومتی مستقل را واقعیت بخشند، ملت آن سرزمین یا کشور شناخته می‎شوند. بدین ترتیب ملت و ملیت پدیده‎های سیاسی هستند که در رابطه مستقیم با سرزمین واقعیت پیدا می‎کنند و این اصطلاحات در حالی که مباحث سیاسی هستند، جنبه ای کاملاً جغرافیایی به خود می‎گیرند. (مجتهدزاده،65:1381).
در زبان‎های اروپایی واژه ملت از کلمه(natio) مشتق شده و بر مردمانی دلالت دارد که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله هستند. ملت به مجموعه ای از افراد ساکن در فضای جغرافیایی مشخص و محدود از حیث سیاسی اطلاق می‎شود که بر اساس عوامل و خصیصه‎هایی نظیر تبار، تاریخ، فرهنگ، دین، مذهب، سرزمین، قومیت، زبان و …نسبت به یکدیگر احساس همبستگی می‎کنند و خود را متعلق به یک ما می‎دانند.(حافظ نیا و همکاران،108:1389)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ب.ظ ]




امویان به خاطر مطامع سیاسی، طرفداری جبر را میکردند و برای از میان برداشتن افکاری بر خلاف جبرگرایی، دست به هر اقدامی میزدند. چنانکه «معبد جُهَنی» که از مخالفان نظریه جبر بود در سال ۷۰ هجری به فرمان خلیفه «هشام بن عبدالملک» کشته شد. پس از او «غیلان بن مسلم دمشقی» و «جَعد بن درهم» نیز به خاطر دفاع از آزادی اراده انسان، به دست خالد بن عبدالله قسری، والی عراق و خراسان کشته شدند.[۴۵۲] و تحت با شعار قرار دادن همین آموزه انحرافی به جنگ به امام حسین پرداختند و قدرت خود را از سوی خداوند قهری اعلام کردند و همچنین شهادت امام حسین را جبری معرفی کردند که خودشان در ان جنایت ،اختیاری از خود نداشتهاند

تاثیر مخرب این تفسیر از جبر و اختیار، باعث سلب هرگونه تحرک، در تمامی زمینه ها، چه فردی و چه در زمینه های اجتماعی و سیاسی جامعه گردید؛ زمانی که این فکر ترویج شد ، همه قایلان به چنین اندیشهای افعال خود را بیاختیار میدیدند و سران حکومت را در واقع خواست الهی دانسته و بودن آن ها را در آن جایگاه، قهری به حساب میاوردند
آیات زیادى از قرآن جبرگرایى را باطل مى داند (إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ)[۴۵۳] و (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ)[۴۵۴]
توجه کنیم که، قضا و قدر الهی غیر از مسله جبر و اختیار است. در اسلام قضا و قدر امر مسلمی است و هیچ منافاتی با اختیار ندارد. سرنوشت انسان در دست خود اوست و به همین جهت پاداش یا مجازات بر افعال ارادی انسان مرتب است. چنین دیدگاهی وسعت نظر عمیق به انسان میدهد و موجب می شود از دیگر اصول چشمپوشی نکنند[۴۵۵]
باید متذکر شد که در آغاز حکومت اسلامی، برداشت از خلافت به معنای جانشینی پیامبر بود، ولی کم کم معنای خلافت الهی به خود گرفت و تطبیق به آیه خلافت داوودی گردید[۴۵۶]
گفتار دوم: باورهای اخلاقی
اخلاق، دامنه بسیاری از رفتارها را در خود میگیرد و با توجه به این که کردارها و رفتارها به نوعی ویترینی برای نمایش فرهنگ یک جامه به حساب میآید؛ بنابراین مهمترین عامل معرفی فرهنگ یک جامعه میباشد؛ و از سطح فرد تا اجتماع را در بر میگیرد؛ آن چه در تاریخ از رفتارهای و نقل قولهای مسلمین آمده، مسلمانان در این عرصه دوران شکوهمندی را پشت سرگذاشته اند ؛ و به دلیل نفوذ و سبقه دینی این گونه رفتارها هنوز هم بسیاری از آن رفتارها پیروان سایر ادیان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
دامنه آموزه‌های اخلاقی مسلمین از از رعایت اخلاق بندگی، رفتار با خود، دیگران و حتی محیط زیت را در بر میگیرد. لذا با مروری با آموزه های اسلامی شاهد تنوع فراوان آموزه ها در هر یک از حیطه های دکر شده خواهیم بود؛ و ما ناچارا در این مجال به ذره ای از آن آموز ها اخلاقی خواهیم پرداخت:

۱-در قبال خدا

برخی از اندیشمندان مسلمان با الهام از معارف قرآن، متعلق مسولیت اخلاقی انسان را در درجه نخست خداوند متعال معرفی کرده اند که هستی انسان و همه موجودات به دست اوست. خدای متعال که مالک اصلی همه مخلوقات است، حق دارد از آن ها در باره وظایفشان، سوال و بازخواست کند. سایر متعلقات مسئولیت نیز در حقیقت ریشه در وظیفه انسان در قبال خداند دارد[۴۵۷]

۱) شناخت خدا

همان طورکه ایمان به توحید الهی، مرحله اول برای مسلمان شدن است، نخستین وظیفه مومن نیز شناخت ذات اقدس حق است، و بیبصیرتی به این حقیقت وجدانی، منشا هرگونه جهل و بیبصیرت است. چنین انسانی به ندای که در فطرتش قرار داده شده گوش می سپرد و به صدایی و را به سوی خدا می کشاند گوش می کند؛ انسان باید بداند هیچ حقی از آن خود ندارد؛ هرگاه او تکالیفی را که بر اساس میثاق پیش گفته با خداوند بر عهده دارد، ادا نمایید خداوند حقوقی به وی عطا خواهد کرد. بنابراین میثاق ، به انسان نیروی بالفعل و بالقوه و امکاناتی عطا شده که در وضع بشر مشهود است، اما تکالیفی که به ازای این عنایت در قبال خداوند دارد نیز در این میثاق مشخص است. این تکلیف اولا شامل اقرار به وحدانیت الهی، انجام اعمال عبادی و عملکردن به مسئولیت‌های خلیفه‌الهی بر روی زمین است.[۴۵۸]
شناخت و آگاهی از اسرار خداوندی «از طریق تعلیمات دینی امکان پذیر است، ..و محال است وجود حق تعالی توسط غیر او شناخته شود پس او خود دلیل و راهنمای وجود خویش است، یعنی خدا را باید از طریق آموزشهای دینی شناخت»[۴۵۹] و سرانجام دین کاملکننده دنیا و آخرت او خواهد بود.

۲) عبادت و پرستش

بیگمان در مقابل نعمت های بی شمار آن خالق کمترین کاری که از بنده برمیآید عبادت است و عبادت و پرستش خداوند است و بر دو چیز استوار است
الف- پرستش به خاطر شکرگزاری از نعمت های فراوان که به ما ارزانی داشته است همانگونه که رسول خدا در اعتراض کسی که به وی گفته بود شما را با آن همه جلالت مقام دیگر نیازی به عبادت نیست؛ فرمود« الا اکون عبدا شکورا»[۴۶۰]
ب- عبودیت به خاطر این که ذات مقدسش شایسته و مستحق پرستش است . چنان که امیرالمومنین میفرماید : الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»[۴۶۱] به عبارت دیگر یکی از اهداف وحی، آموزش کیفیت پرستش است، تا از نوع پرستش که شایسته مقام ربوبی نیست جلوگیری به عمل آورد، لذا در تمام شرایعع سخن از نماز و روزه و حج و…آمده است و با اختلافی که در اجرا و شرایط آن است به آن دعوت شده اند[۴۶۲]
در دیدگاه یک مسلمان عبادت الهی مقدمه‌ای است برای توجه حضرت باری به او؛ پس با عبادت و ستایش الهی مسلمان سایه لطف خداوندی را بر سر خودش میگستراند.

۲- در قبال خود

مسئولیت اخلاقیی ویژه ای که در ادیان الهی بر خود انسان نسبت به خودش گذاشته شده بسیار قابل توجه است. از نظر قرآن انسان در برابر خود مسئول است. مسئولیت هدایت و گمراهی هر انسانی در وهله نخست به خود او بر میگردد.[۴۶۳] هر یک از اعضا و جوارح ظاهری و باطنی انسان، بازخواست خواهند شد[۴۶۴] در روز قیامت اعضا و جوارح انسان بر عملکرد آدمی شهادت خواهند داد.[۴۶۵]

۲) اصلاح نفس

اگر انسان بخواهد به سوی کمال نهایی و هدف غایی دست یابد، و زندگی سالم داشته باشد و احساس غربت نکند، باید هدف زندگی خویش را بشناسد و مجموعهی زندگی یا بخش قابل توجه آن را در راستای آن هدف قرار دهد. در غیر این صورت انسان زندگی سالم نداشته و موجودی میشود غرق در خودخواهی که هیچوقت از آن منافع فردی خارج نمیشود و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که حتی تکلیف خویش را در زندگی آن هم در مسایل اجتماعی و فردی نمیداند و گاهی به این سو و ان سو کشیده میشود؛ و موجودی میشود ناهماهنگ.[۴۶۶] اما اگر انسان در راستای هدف واقعی زندگی قرار بگیرد، دین به یاری او شتافته و در جهت داشتن یک جهان بینی الهی و جامع نگر و سعادت بخش به انسان کمک میکند[۴۶۷]
اهیمت خودسازی به درجهای است که اگر همه مردم به ضلالت بیفتند، هر انسانی باید به اصلاح خود بپرازد. چون انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده است و به کمال نهایی نمیرسد جز از طریق اصلاح نفس«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلىَ اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُون[۴۶۸] اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به خود پردازید. اگر شما هدایت یافته‏اید، آنان که گمراه مانده‏اند به شما زیانى نرسانند. بازگشت همه شما نزد خداست، تا شما را به آن کارها که مى‏کرده‏اید آگاه گرداند.

۲) خویشتن شناسی

در آموزه‌های اسلامی، لزوم شناسایی خویشتن مقدمهای است برای رسیدن به سعادت و شناخت پروردگار، علامه طباطبایی در این زمینه میفرماید: « وظیفه انسان در ارتباط باب خود این است که خود را بشناسد، تا بدین وسیله سعادت و خوشبختی خود را درک نموده، و یا وسایل که در دست دارد به رفع نیازمندیهای خود بکوشد، و عمر گران مایه را که تنها سرمایه اوست رایگان از دست ندهد»[۴۶۹].
تاکید به خود شناسی در آموزه های اسلامی به این دلیل است که، از دید معارف اسلامی شناخت خود ، انسان را به مرتبه بالای شناخت خداوند میرساند؛ چنانکه علی(ع) می فرماید:« من عرف نفسه فقد عرف ربه»[۴۷۰] هر کس خود را بشناسد خدای خود خود را شناخته است.شهید مطهری در راستای همین مفهوم میگوید:« هر کس معرفت به خود پیدا کندخدا را هم شناخته است ، اگر خدا را فراموش کند اثرش این است که خودش را فراموش میکند..».[۴۷۱]

۳) حفظ سلامت و بهداشت جسم و روان

یکی دیگر از وظایف مسلمان در ارتباط با خود، حفظ سلامت و بهاشت برای نیل به مقاصد و اهدافی است که به سلامتی و توان بدنی نیازمند است. در همین زمینه، علامه طباطبایی میفرماید« وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت تن و روان خود بکوشد، طوری که در آیین مقدس اسلام به هر دو بخش دستورهای دقیق و کاقی داده شده است. و در بهداشت تن و روان خود بکوشد. »[۴۷۲]
دین اسلام نه تنها به نظافت ظاهر اهمیت داده بلکه در سلامت خوراکیهای مورد استفاده هم او را توصیه به تعادل کرده امام رضا میفرماید:« خداوند هیچ خوردنی و آشامیدنی را حلال نکرده مگر اینکه نفع و صلاح بشر در آن بوده، هیچ یک را حرام نکرده مگر آن که مایه زیان و مرگ و فساد است»[۴۷۳]
در اسلام تمام عبادتها مبنی بر نظافت قرار داده شده؛ بر همین اساس هیچ کدام از عبادت ها نیستند که بدون وضو و ظهارت مایه تقرب الهی واقع شوند و و حتی در موارد جزیی هم به توصیههای چون گرفتن ناخن و مزمزه و …سفارش شده است.
همچنین در مورد بهداشت روان و آرامش روح از توصیه های بهداشتی آن غافل نشده ونه تنها در روزگار سلامت روحی برنامه دارد بلکه در بیماری رح نیز برنامههای مختلف دارد، مثلا در توبه برای کسی که روی به گناه آلوده باز گذاشته شده تا نکند از ترس ناپاکی اش، به چاه بیفتند» قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (۵۳ زمر)

۳- در قبال دیگران

اسلام دینی است که فقط به، با خود بودن و سیر آفاق و انفسی توجه ندارد؛ بلکه تاکیدات فراوانی در خصوص زندگی اجتماعی و طرز رفتارها بادیگران برای ساختن اجتماع دارد.
زندگی اجتماعی بار ارزش خود را از عوامل و انگیزه ها میگیرد که سبب اجتماعی زیست آن شده قرآن کریم زندگی اجتماعی را وسیلهای میداند برای تامین ارزشهای والاتر.[۴۷۴]

۱) روابط ایمانی

اسلام برای روابط و تعامل اجتماعی ، حدود و شرایط و اصول و ضوابطی را مشخص نموده است. و این رکن رفتاری، مهمترین بخش از تمام رفتارهای اسلامی را تشکیل میدهد که به نوعی باید این رفتار و نگاه ایمانی در سراسر رفتارهای مسلمان دیده شود و رنگ رفتارهایش همه بوی خدایی داشته باشد. همان طور که امام صادق (ع) میفرمایند: برای خدا با خلق معاشرت کن، نه برای بهره خود از دنیا و طلب جاه و از روی ریاکاری و شهرت طلبی.[۴۷۵] حال با توجه به این اصل مطرح شده ، به چند نگته میپردازیم:

۱. محبت

اسلام دینی مهرپرور است لذا بر محبت نسبت به همه موجودات تاکید زیادی دارد. چرا که هر گاه روح مودت بر جامعه اسلامی حاکم شود، آثار آن در روابط اجتماعی و در عرصه عمل، عطوفت و رحمت ظهور خواهد کرد؛ امام صادق میفرماید: شایسته است مسلمان در ایجاد رابطه و تعاون در عطوفت و مواسات با نیازمندان و ترحم بر یکدیگر بکوشند تا آنگونه شوند که خداوند در قران فرموده« رحماء بینهم»[۴۷۶]
در سجایای اخلاقی پیامبر که به عنوان آیینه تمام نمای الگوی رفتاری برای زندگی مسلمین و در راستای ایجاد مودت و محبت بیشتر، نوشتهاند که: هرگاه با یکی از مسلمانان دیدار می کرد، با مصافحه آغاز میکرد و قبل از آنکه طرف دست خود را بکشد، دست او را رها نمیساخت[۴۷۷]
برادری و رفتار با محبت با مومنین یکی دیگر از ویژگیهای جامعه ایمانی است که اخلاق اسلامی سعی در برآوردن این منظور دارد« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون[۴۷۸]
این نحوه محبت کردن نه تنها باید در زمان خوشی باشد که دامنه‌اش در همه مراحل زندگی خود و افراد مومن را در بردارد؛ در این جامعه ایمانی روابط چنان محکم باید باشد که پیامبر فرمود: اگر در شهری گرسنهای شب را به سر برد، خداوند در قیامت به اهل آن شهر نظر نخواهد کرد.[۴۷۹]

۳. مساوات و برادری

مسلمانان تا هنگامی که در مکه به سر می‏بردند، به دلیل شرایط خاص این شهر، در امر تأمین مایحتاج اولیه با مشکل روبرو بودند. . فضای کاسبکارانه‏ی شهر مکه هم عاملی بود که مانع از رشد طبقات فرودست جامعه برای نیل به موقعیت‏های شغلی بهتر می‏گردید، اما در پی مهاجرت به مدینه، مسلمانان با فضایی جدید و امکاناتی تازه روبرو شدند. در مدینه دیگر از آن تعصبات نژادی و نجابت ذاتی که مایه‏ی تفاخر و تبختر بود، اثری نبود.؛ چرا که در مدینه دیگر از آن تعصبات نژادی و نجابت ذاتی که مایه‏ی تبختر قبایل بود، اثری نبود. یک برده‏ی سفیدپوست ایرانی چون سلمان با همتای سیه‏چرده‏ی حبشی خود بلال برابر بود. این برابری حتی تا بدان جا پیش رفت که یک عرب اصیل قریشی عار نمی‏دانست که با عرب صحراگردی، همچون ابوذر غفاری، عقد اخوت بندد.[۴۸۰]
دین اسلام به دلیل ویژگی‏های الهی خود توانست مایه‏ی تجانس عناصر نامتجانس نژادی و قومی در یک حوزه‏ی تمدنی شود و زمینه را برای بروز و درخشش استعدادها فراهم آورد، و از همین معناست که دین اسلام تمدنی را شکل داد، که به رغم وجود عناصر نامتجانس از شرق و غرب آن روزگار، نه شرقی محسوب می‏شد و نه غربی، بلکه هویت و ویژگی‏اش اسلامی بود.[۴۸۱]

۳. امر به معروف و نهی از منکر

هر حرکت اجتماعى پس از رسیدن به قدرت، به طور طبیعى، براى تثبیت معیارها و ارزشهاى خود ، باید سیاستگزارى مناسبى داشته باشد; زیرا در واقع هدف اصلى از مبارزات و انقلابها تغییر و دگرگونى اساسى در فرهنگ حاکم و سیاستگزارى درجهت اجراى برنامه هاى لازم براى رسیدن به این هدف مى باشد.
در بین آموزه های اسلامی امر به معروف و نهی از منکر، هم در سطح فرد ، اجتماع و…کار برد دارد و راهی در نظر گرفته شده برای جلوگیری از انحرافات جامعه. و هر یک از مسلمین در قبال سایرین موظف شه‌اند تا از کجی روی‌هایشان جلوگیری نمایند«الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و امرو ا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور»[۴۸۲]
و تا جایی مورد عنایت قرار گرفته است که، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از فروع دین اسلام به شمار آمده. این آموزه از مهمترین آموزشهایی است که اسلام برای جلوگیری از انحرافات و تشویق برای انجام خوبی‌ها ر نظر گرفته. فواید بیشماری در این امر وجود دارد که ما در اینجا به نمونه از فوایدی که در از اقولا سیالشهدا در قیامی که برای امر برای امر به معروف انجام دادند میآوریم تا نمونه ای باشد از خروار معرفتی این موزه باشد؛ امام حسین به قدر از این آموزه به نیکی یاد میکند که حتی مرگ را هم برای اجرای این امر الهی به جان می خرد میفرماید:«..چراگاه زندگی همچون مرتعی وحشت انگیز شده است. مگر نمیبینید که به حق رفتار نمیشود و از باطل جلوگیری به عمل نمیاید؟ با چنین اوضاعی و در چنین شرایطی افراد با ایمان حق دارند که آرزوی مرگ و ملاقات پروردگار خویشتن نمایندو مرگ را چیزی جز یک سعادت ندیده و زندگی با ستمگران را جز رنج و ملال نبینند. امام حسین جانش را در کف اخلاص گذاشت برای اجرای «و ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی»[۴۸۳]
عملیشدن این اصل در جوامع اسلامی، ساز وکار بسیار نیرومندی برای کنترل کجرویهای اجتماعی به وجود میآورد. در واقع، دین اسلام با سفارش به امر به معروف ونهی از منکر، افراد دیندار را موظف میکند در برابر رفتار مجرمانه افراد احساس مسئولیت کنند و سکوت اختیار نکنند و با گفتار و رفتار مناسب پاسدار فضیلت ها و نیکی ها در جامعه باشند واز گسترش هر گونه هنجار شکنی و کجروی و جرم و بزه در اجتماع پیشگیری کنند.

۲) روابط انسانی

در جوهرۀ ادیان الهی محبت نسبت به انسانیت نهفته است و اساس تربیت اجتماعی اسلام انسان دوستی است. از ویژگیهای تربیت اسلامی آن است که انسان را از آن حیث که انسان است و در پرتو محبت الهی و بدون هیچ گونه خصوصیت دیگر ، هدف نیکی و هدایت و تربیت میداند و سعادت انسان ها را به نحو عموم ، در دستور کار خویش قرار داده است. بدین لحاظ می توان گفت تمام انسانها بدون استثنا به عنوا مخلوقی که خداوند آن ها را شایسته کرامت و امانت خود دانسته و برای سعادتشان پیامبران را فرستاده است تا در هدایتشان بکوشد، در پیشگاه خداوند یکسانند
رسول خدا در مدت کوتاهی با تحمل سخت‌ترین مرارت‌ها توانست انقلاب عظیمی را در عصر جاهلیت بر پا کند. وی با نفی افکار، آیین‌ها و ارزش‌های ظالمانه جاهلی و قومی و قبیله‌ای، خونی و نژادی، مالی و طبقاتی، شرک و بت‌پرستی، و در هم شکستن ساختارها و مناسبات مبتنی بر آنها، اساس نظمی عادلانه و انقلابی را پی ریخت. نهضت او که یک انقلاب تمام عیار بود، به تغییرات عمیق و اساسی در ذهنیت‌ها و عینت‌های حاکم انجامید.[۴۸۴]
در طول تاریخ، توده مردم بیشتر مجذوب رفتار کریمانه و مهربانانه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و اصحاب و مسلمانان عامل به اخلاق کریمه، مسلمان شدند.«فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ.»[۴۸۵]
تاثیر آموزههای انسانی اسلام به حدی قابل توجه بودکه فتوحات مسلمانان پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و پذیرش وسیع اسلام از سوی مغلوبان نیز بیشتر مدیون این بعد از اسلام بوده است. مداراى مسلمانان با پیروان ادیان دیگر و احترام مقام دانشمندان، سبب شد تا دارالاسلامى با محوریت قرآن ایجاد شود و به دور از تعصّبات، راه پیشرفت بشریت را باز کند.[۴۸۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ب.ظ ]




مسیح بس که شکایت زنان به ختم رسل نمود، حضرت از حجب سرفکند به زیر (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۰۳)
در اشعار او عشق خصوصی با عشق عمومی ترکیب میشود و حجاب مورد انتقاد قرار میگیرد و افکار فمینیستی نمایان است:
تا رخت مقید نقاب است دل چو پیچهات به پیچ و تاب است
مملکت چو نرگست خراب است چاره خرابی انقلاب است
یا درستی اندر انتخاب است (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۳۵۹- ۳۶۰)
عارف گاهی نگاه مرد سالارانهاش را در اشعارش به تصویر میکشد و به جهت تحقیر مردان آنان را مانند زنان میداند:
زنان را هم از پرده نک رم بود چه مردی بود کز زنی کم بود؟
به روبنده و پیچه و روی زشت نباید به دلخواه چیزی نوشت (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۲۳۳- ۲۴۸)
او در اشعارش زنان را به صورت عمومی یا خصوصی ستوده است:
افتخار همه آفاقی و منظور منی شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهای پریش همه خو کرده چو عارف به پریشان وطنی (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۳۰۶- ۳۰۸)
و گاه زن را به عنوان مادر میستاید:
آورد بوی زلف توام باد زنده باد زآشفتگی نمود مرا شاد زنده باد
هرگز نمیرد آن پدری که تو پرورید و آن مادری که چون تو پسر زاد زنده باد (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۷۲)
عارف نیز چون ایرج و عشقی در جهت احیای حقوق بانوان کوشیده است.
۵-۴- نتیجه گیری و مقایسه نظرات سه شاعر در مورد زن
با بررسی اشعار میرزاده عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا میتوان فهمید همه در ستودن زن به عنوان معشوق زمینی با هم اشتراک دارند ولی در اشعار میرزاده عشقی رگه های فمینیسم و نوگرایی و تجدد بسیار مشهود است او از حقوق زنان دفاع میکند و دوست دارد که حقوق بانوان احیا شود او با حجاب که به عنوان کفن سیاه از آن یاد میکند و آن را مانع پیشرفت میداند به مبارزه بر میخیزد او عزت و افتخار بانوان ایرانی را در اشعارش ذکر میکند و فلاکت و بدبختی زنان را به بهترین وجه به تصویر میکشد ولی در برخی اشعار نیز نگاه مرد سالارانه و تحقیر آمیز او به بانوان مشهود است در اشعار ایرج میرزا نیز به مسائل زنان، ازدواجهای نامناسب تجدد و نوگرایی توجه شده است و نمونه بارز آن در شعر حجاب و منظومه عارفنامه دیده میشود او نیز مانند عشقی طرفدار احیای حقوق بانوان است و علاوه بر اینها به مشارکت بانوان در فعالیتهای جامعه و مثمر ثمر بودن آنها اشاره دارد در اشعار ایرج مادر بسیار ستایش شده است در اشعار عارف نیز علاوه بر پرداختن به موضوعات ذکر شده در اشعار ایرج و عشقی عشق خصوصی با عشق عمومی ترکیب میشود و زن در شعر او مظهر فریب و بی وفایی نیز هست در مقایسه نظرات آنچه مشهود است آن است که ایرج و عشقی بیشتر از عارف تجدد و نوگرایی را در شعر خود به تصویر کشیدهاند و از آن دفاع کردهاند ولی همه آنها در جهت احیای حقوق بانوان تلاش بسزا انجام دادهاند.
فهرست واژگان:
استخبارات: آگاهی جستن، آگهی خواستن، خبر پرسیدن، ج استخبار
اسلاف: پیشینیان، پدران پیشین
اغوا: از راه بردن، گمراه کردن، بیراه نمودن
امپریالیسم: طرفداری از حکومت امپراتوری، سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است
انزوا: گوشه گرفتن، گوشه گیر شدن، کناره گیری کردن، گوشه گیری، گوشه نشینی
انوثت: زن شدن، ماده بودن، مادگی، زنی
بنات: دختران
بنگه: بانگه، آواز، نعره، کشیدن آوار، بنگاه
پلتیک: سیاست، حقه بازی، نیرنگ
تحاشی: تن زدن، پرهیز کردن، دوری جستن، امتناع کردن
تسامح: مدارا کردن، آسان گرفتن، کوتاهی کردن، فرو گذار کردن، سهل انگاری
تکاهل: سهل انگاری
حلیت: حلال بودن، روا بودن، حلالی، روایی، زیور، آرایش، پیرایه
خامه: قلم
خواتین: ج خاتون، زنان بزرگ، بانوان امرا
ذکورت: مرد بودن
روسپی: زن بدکار، فاحشه
سترگ: بزرگ، عظیم
سلک: رده، صف
عسس: شبگردان، پاسبانان، گزمهها
غریو: بانگ و غوغا، فریاد
للـه: مربی شاهزادگان و کودکان اعیان
مخدرات: ج مخدره، دختر و زن در پرده نشانیده، مستوره، کلامهای بکر
منزجر: متنفر
مهلک: هلاک کننده، کشنده
میتینگ: اجتماع گروه بسیار از مردم برای مذاکره و نطقهای اجتماعی و سیاسی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نسوان: زنان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم