کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



استفاده از نام تجاری سابقه چندین هزارساله دارد. به عمل علامت گذاری یک محصول با طرحی که نشان دهنده هویت محصول و شناسایی شخص تولید کننده برای مصرف کنند گان بود، در قدیم نامگذاری اطلاق می شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برای مثال در قدیم صاحبان احشام و چارپایان برای شناسایی حیوانات خود از سایر احشام آن ها را نشانه گذاری می کردند و طرح هایی را بر روی پوست آن ها داغ می زدند، سفالگران مصری برای شناسایی آجر و کوزه های خود از نام تجاری استفاده می کردند، برای مثال یک سفالگر از طریق گذاشتن اثر انگشت خود و یا هر نشانه دیگری بر روی گل رس در انتهای ظرف ساخته شده، محصول خود را نشانه گذاری می نمود(مالونیز[۷۷]، ۱۹۹۶). در زمان رومی ها صنعتگران محصولات خود را امضاء و یا به هر طریق دیگری علامت گذاری می کردند این کار به شناسایی و انتخاب محصولات پیشنهاد شده از سوی دوستان( قدرتمندترین شکل تبلیغ) و یا خرید مجدد محصولی که قبلا مورد آزمون قرار گرفته و از آن رضایت داشته اند کمک می نماید. بنابراین نام تجاری برای آنان به عنوان یک عامل تسهیل کننده انتخاب عمل می کرد(بیکر[۷۸]، ۱۹۹۹). در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی استفاده از نام تجاری به عنوان یک وسیله پیشرفت بازاریابی تکامل پیدا کرد. انقلاب صنعتی و سیستم های جدید ارتباطی این امکان را برای شرکت ها به وجود آورد تا نام تجاری خود را در مناطق گسترده تری تبلیغ نمایند. از همه مهمتر ، شکل های توسعه یافته تری از حمل و نقل کالا و خدمات پدید آمد. تولید کنندگان محصولات خود را از طریق کشتی برای اولین بار در اواخر قرن ۱۹ حمل کردند. در نتیجه ارائه نام تجاری با مقیاس انبوه محدود به مناطق و شرکت هایی شد که نزدیک به نقاط قابل کشتیرانی بودند(مالونیز، ۲۰۰۰).
در اواخر قرن ۱۹ با ایجاد سیستم ریلی در آمریکا و دیگر بخش های صنعتی جهان، به تدریج موانع حمل و نقل کاهش یافت. همانطور که تولیدکنندگان توانستند به بازارهای ملی دست پیدا کنند تعداد زیادی از نام های تجاری متولد شد و توانست در آمریکا و دیگر نقاط جهان شهرت کسب کند.پراکتر اند گمبل، کرافت، کوکا کولا، کداک و سیرز، تعدادی از نام های اولیه ای بودند که تبدیل به نام های مشهور و پرآوازه ای در اواسط قرن بیستم شدند- حداقل چهار تغییر مهم برای شکل گیری نام های تجاری رخ داد که عبارتند از:
۱- موتورهای بنزینی و سوختی این امکان را به وجودآوردند که محصولات در مناطق دورتری توزیع شوند.
۲- از نام تجاری به عنوان وسیله ای برای ایجاد تمایز میان کالاهای بسیار همگن مانند تخم مرغ یا موز استفاده شد.
۳- سیستم های حقوقی برای تشخیص و محافظت از نام های تجاری به وجود آمد.
۴- استراتژی های نام گذاری تجاری تا جایی گسترش پیدا کرد که خدماتی همانند تعمیرگاههای ماشین را نیز دربرگرفت. یکی از معروف ترین مثال های اولیه در ایالات متحده آمریکا ، نام تجاری کوکا کولا بود که تاریخ آن به دهه ۱۸۸۰ باز می گردد. در نتیجه عوامل تکنولوژیکی مطرح شده در بالا باعث شدند کوکاکولا شهرت بی سابقه ای از طریق نام و شکل بطری های نوشیدنی خود بدست آورد(همان منبع،۲۰۰۰)
با وجود پیشینه زیاد نام گذاری تجاری ، اما براساس اظهارات فرگوهر(۱۹۹۰) تکامل اهداف و استراتژیهای نامگذاری به قرن ۲۰ میلادی باز می گردد. اخیرا مفهوم ارزش ویژه نام تجاری توجهات بسیاری را به خود جلب نموده است، به طوری که بررسی و قضاوت در مورد اعتبار و مفید بودن روش های ارزیابی نام تجاری مستلزم تجربیات عملی و تحقیقات تطبیقی بیشتر است(همان منبع،۱۹۹۰).
سطح بی سابقه فعالیت های ادغام و یا تملک شرکت ها در وال استریت گواه تمرکز بیشتر بر ارزش ویژه نام تجاری در دهه ۸۰ است(تاوبر[۷۹]، ۱۹۹۸). بر خلاف اعصار گذشته، امروزه کاربرد نام تجاری محدود به شناسایی محصولات و یا رقابت برای کسب سهم بازار ، بیشتر نمی باشد.
مدیریت نام تجاری از پیشینه طولانی در بازاریابی محصولات مصرفی برخوردار است. ابتدا P& G در دهه ۱۹۳۰ و با عرضه نام تجاری جدید کامی در رده محصولات صابون این مفهوم را معرفی نمود. بدلیل ترس از شکست نام تجاری جدید و رقابت مستقیم آن با نام های تجاری معروف همچون ایوری سیستم مدیریت نام تجاری مورد قبول شرکت قرار گرفت.
بدین ترتیب مدیری جهت نام تجاری جدید استخدام شد و برای رقابت با نام های معروف شرکت تشویق گردید. با موفقیت این استراتژی، فلسفه مدیر نام تجاری بصورت رسمی در شرکت مورد استفاده قرار گرفت. از آن پس شرکت های دیگری نیز- خصوصا فعالان صنایع غذایی، شوینده ، لوازم بهداشتی و شیمیایی به تقلید از P&G اقدام به تاسیس دپارتمان مدیریت نام تجاری نمودند. هر چند طی سالیان متمادی حاصل تلاش های آن ها به اندازه موفقیت های کسب شده P&G نبود(لاو و فالرتون[۸۰]، ۱۹۹۴). از سال ۱۹۶۷ تقریبا ۸۴% از تولید کنندگان محصولات مصرفی در آمریکا از مدیر نام تجاری استفاده کردند(بوئل[۸۱]، ۱۹۷۵).
تحلیل گران و محققین براین باورند که عمر نام های تجاری به مراتب بیشتر از محصولات و امکانات تولیدی شرکت است. آن ها نام های تجاری را جزء دارایی های بادوام و همیشگی شرکت می دانند. با این وصف هر نام تجاری قدرتمند ، نشانگر تعدادی از مشتریان وفادار است. بنابراین دارایی اساسی که زمینه ساز ارزش ویژه نام تجاری است همان ارزش ویزه مشتری است. این بدان معناست که تاکید صحیح برنامه ریزی بازاریابی بر بسط فایده دوره عمر مشتری وفادار است. این تاکید با بهره گرفتن از مدیریت نام تجاری به عنوان ابزار عمده بازاریابی صورت می پذیرد(کاتلر،۱۳۸۵). بنابراین مدیریت نام تجاری یعنی مجموعه تلاش هایی که برای معرفی بنگاه اقتصادی، معرفی محصولات یا خدمات، جاانداختن نام تجاری، تعیین جایگاه و ایجاد وفاداری در مشتری و … انجام می شود. واقعیت این است که نام تجاری ، همانند سرمایه ، فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد و از این رو مدیریت نام تجاری به یکی از مهم ترین نقش های مدیران امروز تبدیل شده است(کلر،۲۰۰۳)
کلر تاکید می کند که قلمرو مدیریت نام تجاری بسیار وسیع بوده و آگاهی از نام تجاری و متعلقات آن می بایست براساس اهداف استراتژیک بنگاه خلق شود تا این که محدود به یک سمبل یا لوگو باشد. مدیریت نام تجاری یک فعالیت مدیریتی مهم است که به منظور خلق سیستماتیک آگاهی مصرف کننده در مورد نام تجاری ، مزایای آن و متعلقات خاص و متمایز کردن آن در رقابت به کار برده می شود.( همان منبع،۲۰۰۳)
مفهوم توسعه نام تجاری به دلیل کاربرد روزافزون آن در مدیریت نام تجاری، توجهات بسیار زیادی را به خود معطوف داشته است. هزینه های بالای عرضه محصولات جدید به بازار عمده ترین علت توجه زیاد به این استراتژی است. بنابراین، استفاده از یک نام تجاری معروف جهت عرضه محصولات کاملا متفاوت از طبقه محصول فعلی را برای شرکت ها امکان پذیر می سازد. مبنای آن استراتژی بر بکارگیری تصویر ذهنی مثبت(ارزش ویژه) مصرف کنندگان از محصولات فعلی جهت بازاریابی سودآور، محصولات جدید است.
۱۳-۲٫ ویژگیهای نام های تجاری قدرتمند: (مارک ارلس، اگیلوی و ماتر،۲۰۰۳)[۸۲]
نامهای تجاری قدرتمند بر بیشترین سهم بازار تسلط دارند:
نام های تجاری ممتاز و خوش نام به خریداران اطمینان خاطر می بخشند و مصرف کنندگان با آگاهی از این مطلب که یک نام تجاری در صنعت خود “پرفروش ترین” است، از خرید خود اطمینان می یابند. شاید به همین دلیل است که سهم بازار نام های تجاری قدرتمند غالبا ثابت بوده و به ندرت کاهش می یابد.
نامهای تجاری قدرتمند مانع ورود رقبای جدید به بازار هستند:
علاوه بر هزینه های گزافی که نامهای تجاری مسلط، صرف تبلیغاتشان می کنند و رقبای تازه وارد کمتر چنین ریسکی را می پذیرند ، در جنگ قیمتی که با ورود بازیگری جدید به صحنه بازار ایجاد می شود، نام های تجاری معروف در بازار بدون نیاز به جبران هزینه های ورود، قادرند بدون کاهش سودآوری، قیمت های خود را کاهش داده و برنده جنگ قیمت باشند. نام های تجاری قدرتمند به شیوه دیگری نیز مانع ورود رقبا به بازار می گردند.در برخی نمونه ها، یک نام تجاری تا حدی به بازار مسلط است که مصرف کنندگان آن را به طور مطلق و منحصر به فرد، مترادف و معادل با محصول یا خدمت می دانند.به بیان دیگر نام تجاری بر کل بازار سایه گسترده است.
نامهای تجاری قدرتمند قادر به پیاده سازی موفقیت آمیز برنامه های توسعه هستند:
نام های تجاری که در یکی از حوزه های کسب و کار موفق هستند، می توانند به حوزه های دیگر گام نهند و به عبارت دیگر از طریق تولید کالاها و خدمات جدید تحت همان نام تجاری، توسعه و گسترش یابند. استراتژی توسعه نام های تجاری می تواند به شیوه های زیر برای کسب و کارها ارزش آفرین باشد:
– دسترسی به منابع جدید درآمدزایی برای کسب و کار
– تجدید حیات نام تجاری در نگاه مشتریان
– حمایت از کسب و کار در جهت پاسخگویی به تحولات بازار
نامهای تجاری قدرتمند، آسان تر به بازار سایر کشورها راه می یابند:
توسعه نام های تجاری به بازارهای جدید، یکی از مهم ترین راه های حفظ نرخ رشد کسب و کارها است. تنها معدودی از نام های تجاری (نام های تجاری قدرتمند ) توانسته اند در گوشه و کنار جهان به سهم چشم گیری در بازاردست یابند.با کاهش محدودیت ها و موانع تجارت بین المللی و بهبود فعالیت های پشتیبانی در جهت حمل و نقل و توزیع کالاها و خدمات در گوشه و کنار جهان، ورود این شرکت ها به بازار سایر کشورها و ارزش آفرینی نام های تجاری آسان تر از گذشته است.
نامهای تجاری قدرتمند، قادر به جذب و حفظ نیروهای مستعد و کارآزموده هستند:
هزینه جذب، استخدام و آموزش کارکنان جدید، از عمده ترین هزینه های مستقیم در بسیاری از کسب و کارها است. نام های تجاری قدرتمند با بهبود نیم رخ و افزایش جذابیت شرکت ها، این هزینه ها را کاهش می دهند. به علاوه برخورداری از نام تجاری برتر، بهترین بازتاب فرهنگ مثبت درون سازمانی بوده و در جذب مناسب ترین گزینه ها به سازمان یاری می رساند. علاوه بر این، نام های تجاری قدرتمند با بوجود آوردن احساس غرور و وفاداری در میان کارکنان، تعهد و پایبندی آنها را به سازمان بیشتر می کنند.
نامهای تجاری قدرتمند، از کشش قیمت[۸۳]پایین برخوردارند:
نام تجاری قدرتمند قادر است قیمت کالاها و خدمات خود را بدون از دست دادن حجم قابل ملاحظه فروش افزایش دهد. البته هر نام تجاری علی رغم قدرت و برتری، دارای نقطه اشباع قیمت است و در قیمت های بالاتر از آن ، تمایل خریدار به استفاده از کالا کاهش یافته و فاجعه در انتظار شرکت است .
۱۴-۲٫ تدوین استراتژی نام تجاری:
بیش از هر چیز لازم است بدانیم که نام تجاری پدیده ای است کل نگر و نباید ارزش های نام های تجاری را بصورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزا را مرتبط با هم نگریست و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزشی آن نام تجاری را با هم منسجم کرد، به گونه ای که بین آن ها هم افزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند. با تکیه بر راهکارهای زیر می توان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیوند زد .برای موقع یابی نام تجاری از پیوند سه مولفه تشکیل دهنده نام تجاری بهره می بریم:
مولفه کارکردی: محصول یا خدمت چه کاری را انجام می دهد؟
مولفه روانشناختی: کدام یک از نیازهای انگیزشی ، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده می شود؟
مولفه ارزیابی کننده: نحوه ارزیابی مصرف کننده از نام تجاری چگونه است؟(نام تجاری چگونه ارزیابی می شود؟)
سپس با پیوند زدن این سه مولفه ، نام تجاری بنا می شود.
این تعریف از نام تجاری از طرز فکر مصرف کننده نشات می گیرد، زیرا مصرف کننده هر کدام از این مولفه ها را به صورت جدا از هم نگاه نمی کند. به عنوان مثال، یک نوشابه در یک تبلیغ چنین توصیف می شود ، که این نام تجاری از نظر کارکردی ، سرشار از انرژی است. ادراک مصرف کننده از نام تجاری باعث می شود او فکر کند استفاده از آن باعث سلامتی در زندگی می شود. بنابراین، در این حالت مولفه کارکردی نام تجاری با دیدگاه روانشناختی ارزیابی می شود(رینولدز و همکاران[۸۴]،۱۹۹۵).
۱-۱۴-۲ تدوین استراتژی نام تجاری از دیدگاه کاتلر:
هر شرکتی در تدوین استراتژی برای نام تجاری می تواند به یکی از چهار روش زیر عمل کند( نمایشگر ۵-۲). می تواند بر دامنه محصولات دارای آن نام تجاری معین بیفزاید( یعنی محصولات با شکل ها و اندازه های جدید که از مشتقات محصولات موجود در بازار می باشند، عرضه کند) دوم، بر دامنه نام تجاری بیفزاید( یعنی محصولات جدید با همین نام تجاری عرضه کند)، سوم، از نام های تجاری متعدد استفاده کند( یعنی برای یک دسته از محصولات از چند نام تجاری جدید استفاده کند) و چهارم نامهای تجاری جدید را به کار برد(کاتلر،۱۳۷۹).
گسترش دامنه محصول:
مقصود از گسترش دامنه محصول این است که شرکت اقلام دیگری از نوعی کالا با همان نام تجاری ولی با شکل ، مزه ، محتوا یا بسته بندی جدید را عرضه کند. اکثر فعالیت هایی که در راه عرضه محصول جدید رخ می دهد برهمین اساس انجام می شود. شرکت ها ممکن است به دلایلی بر دامنه محصولات خود بیفزایند. شاید بخواهند برای مشتری تنوع ایجاد کنند یا متوجه خواست جدید مشتری شوند و بخواهند آن خواست را برآورده سازند . ظرفیت مازاد شرکت احتمالا باعث می شود که شرکت درصدد عرضه اقلام جدیدی برآید یا اینکه بخواهد در صحنه رقابت از شرکت های رقیب عقب نماند. برخی از شرکت ها تنها بدین دلیل بر دامنه محصولات خود می افزایند که می خواهند فضای بیشتری را در قفسه های فروشگاه های زنجیره ای اشغال کنند. با این تفاسیر ، زمانی گسترش دادند دامنه محصولات کارساز واقع می شود که بتواند بخشی از فروش شرکت رقیب را به خود تخصیص دهد و نه اینکه موجب کاهش فروش اقلام ذیگری از همین کالا شود.
گسترش دامنه نام تجاری:
مقصود از گسترش دامنه نام تجاری این است که از یک نام تجاری موفق برای ارائه محصولات جدیدی به بازار استفاده شود. برای مثال، شرکت هوندا برای محصولات مختلفی مثل خودرو، موتور سیکلت، برف روب، چمن زن، موتور قایق و.. از همین نام تجاری هوندا استفاده می کند.
نام تجاری چندگانه:
اغلب شرکت ها، محصولات خود را با نام ها و نشان های تجاری چند گانه به بازار عرضه می کنند. برای مثال شرکت پراکت اند گمبل چندین دسته از شوینده با نام های متفاوت را به بازار عرضه می کند. تعدد نام تجاری برای شرکت تولید کننده ، این امکان را به وجود می آورد تا از فروشگاه ها بخواهندکه فضای بیشتر به این محصولات(در قفسه های خود) تخصیص دهند. یا شرکت با عرضه محصولاتی مشابه با نام ها و نشان های تجاری متعدد درصدد برمی آید از محصولات خود در برابر محصولات رقیب دفاع کند. سرانجام، امکان دارد شرکت ها نام های متفاوتی را بر روی کالاهای مشابه بگذارند که در مناطق یا کشورهای مختلف عرضه می شود و در این زمینه تفاوت های فرهنگی و زبانی رعایت شود. یکی از نقاط ضعف تعدد نام تجاری این است که هر محصولی با نام تجاری خاص تنها بخش کوچکی از سهم بازار را به خود اختصاص می دهد و شاید برخی از این اقلام چندان سودآور نباشند.
نام تجاری جدید:
امکان دارد شرکت زمانیکه محصول جدیدی را به بازار عرضه می کند، هیچ یک از نام های تجاری خود را درخور آن نداند، در این صورت از نام تجاری جدید استفاده می کند. برای مثال شرکت میتسوشیتا از ژاپن برای انواع محصولات خانوادگی خود از نام های تجاری مختلف استفاده می کند، مانند تکنیک، پاناسونیک، ناسیونال، و توآسار( کاتلر،۱۳۷۹).
استراتژی برای نام تجاری
نوع محصول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:05:00 ب.ظ ]




نظریه ها و پیشینه ی تحقیق
۲-۱مقدمه
با توجه به اینکه یکی از موانع توسعه در کشورهای توسعه‌ نیافته و یا در حال توسعه کمبود نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده است و آموزش‌های رسمی و دانشگاهی نیز مشکلاتی نظیر عدم انعطاف‌پذیری، عدم هماهنگی با تحولات و شرایط جامعه، طولانی بودن زمان و هزینه را داشته و برای همه افراد در تمام شرایط مقدور نمی‌باشند، آموزش‌های غیر رسمی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌گردند.

آموزش‌های‌ حین کار نیروهای انسانی شاغل یکی از ابعاد آموزش‌های غیر رسمی است که خارج از نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی کشور به صورت پیوسته یا منقطع طی دوره‌های آموزشی ارائه شده و سبب ارتقاء سطح تخصص و کارآیی پرسنل سازمان ها می گردد. تخصصی شدن فعالیت ها، نیازمندی به افزایش بهره‌وری، بالارفتن هزینه‌های تولید و تغییر نگرش نسبت به آموزش در کنار چالش‌هایی مانند افزایش رقابت، تحولات استراتژیک و تکنولوژیکی و بسیاری دلایل و عوامل دیگر، سبب توجه به دوره‌های آموزشی تخصصی و حین کار نیروهای انسانی شده ‌است. بنابراین اگر این آموزش‌ها متناسب با نیازهای واقعی طراحی شوند، می‌توانند سبب ارتقاء سطح آگاهی و مهارت‌ فنی، افزایش کمی و کیفی تولید، کاهش هزینه ها، افزایش انگیزه های انسانی و غیره گردند.
امروزه اکثر شرکت های فعال در صنوف مختلف تولیدی و خدماتی، آموزش های متعددی را در مراکز آموزشی خود و یا مراکز آموزش موجود در داخل یا خارج از کشور، برای بالابردن سطح دانش و تخصص کارکنان خود برگزار می کنند و اجرای هر دوره متضمن سرمایه گذاری هنگفت و صرف زمان خدمتی نیروی انسانی فعال است.
لذا آگاهی از میزان اثربخشی دوره های آموزشی و بازدهی حاصل از آنها برای مدیران بسیار حائزاهمیت است. به طوری که همواره چنین پرسش هایی مطرح می گردد: سهم آموزش در بهبود کیفیت محصولات یا خدمات تولید شده سازمان چقدر است؟ دوره های آموزشی برگزار شده چقدر ما را در تحقق اهدافمان کمک کرده است؟ کاستی ها و قوتهای برنامه های آموزشی کدامند؟
ارزشیابی یکی از مهمترین مراحل برنامه ریزی آموزشی است که انجام صحیح آن اطلاعات بسیار مفیدی را درباره چگونگی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی در اختیار می گذارد و مبنای مفیدی جهت ارزیابی عملکرد آموزشی مراکز آموزش به دست می دهد.
علی رغم اهمیت فوق العاده ارزشیابی، شواهد و قرائن موجود نشان می دهد که این وظیفه حساس برنامه ریزی آموزشی در اغلب سازمان ها به صورت مدون و منسجم صورت نمی گیرد و با مسامحه با آن برخورد می شود، علل این امر ممکن است تخصیص ندادن زمان کافی، فقدان ابزار و روش ارزشیابی مناسب و نبود متخصص آموزشی باشد و یا امکان دارد پیچیدگی خود ارزشیابی باعث این مسامحه شده باشد.
از این رو، ارزشیابی آموزش فرایند جمع آوری ستاده های مورد نیاز برای تعیین اثربخشی آموزش است و اثربخشی فوایدی است که سازمان و فراگیران از آموزش دریافت می کنند. فواید آموزش برای فراگیران شامل یادگیری مهارت یا رفتارهای جدید و برای سازمان می تواند شامل کاهش ضایعات، کاهش غیبت، افزایش ضریب ایمنی در محیط کار و رضایت مشتریان وغیره باشد.
۲-۲معنی آموزش و تاریخچه آن :
آموزش از اسم مصدر آموختن به دو معنی بکار می رود : یکی به معنی یادگرفتن چیزی پیش خود بدون کمک آموزگار ، مثل اینکه بگوئیم « من بر اثر تجربه آموختم که فلان کار را بکنم » . دیگری به معنی چیزی به کسی یاد دادن . در معنای دوم آموزش هم محتاج آموزگار است و هم یادگیرنده جنبه رسمی دارد در این حالت آموزش فعالیتی دو جانبه و طراحی شده است که جهت ایجاد یادگیری در یادگیرنده بر اساس اصولی خاص انجام می گیرد . (خصالی، ۱۳۸۵)
آموزش به معنای ارتقاء و اعتلای قابلیت‌ها و مهارتهایی است که برای انجام وظایف و ایفای نقشهای محوله ضرورت تام دارد . در این صورت انجام این امر خطیر در حد سازمانها است و از وظایف عمده مدیریت در بهسازی منابع انسانی است . آموزش در سازمانها مدیران را در دو زمینه توانا می سازد . یکی اینکه از عهده خواسته های تازه ، مسایل و دشواریهای تازه و میدانهای تازه برآیند و دیگر اینکه انگیزه های آموزشی و فرصتهای پیشرفت کارکنان خود را به گونه ای که آنان بتوانند از تمامی استعدادهای خود بهره گیری کنند را فراهم نمایند .
آموزش یک راه روش نظام گونه ، یک پارچه طراحی شده و مجموعه نگر برای بالا بردن اثر بخشی گروه های انسانی و تمامی سازمان است ، فرایندی که به بهسازی سازمان با بهره گرفتن از دانشها و روش های گوناگون منتهی می گردد .
لازم به تذکر است که آموزش باید هدفی داشته باشد . این هدف هنگامی مشخص می شود که شرکتی یا موسسه ای نیاز آموزشی اش را تجزیه و تحلیل می کند . این امر نشان میدهد که ضعفهایی در بعضی ادارات وجود دارد و در نتیجه ، آموزش برای کارکنانشان مورد نیاز است . برنامه های آموزش موفقیت آمیز به فهم تفاوت بین یادگیری مهارتها و آموزش در بکار بردن این مهارتها هنگام کار به وسیله فعالیتهای نظیر گردش کار و تجربه برنامه ریزی شده اتفاق می افتد . موفقیت برنامه های آموزشی در موسسات و شرکتها نه تنها به روش های مورد استفاده بلکه به کیفیت کارمندی که دوره آموزشی را می گذراند بستگی دارد . ( مهرداد،۱۳۸۹ )
۲-۳چه زمانی آموزش مناسب می باشد :
در این ارتباط قوانین زیر مطرح می شود :
قانون اول : آموزش تنها زمانی که دو شرط : افراد نمی دانند چگونه کاری را انجام دهند و نیاز به توانایی انجام آن کار را داشته باشند ، مناسب است .
قانون دوم : اگر فردی نحوی انجام کاری را میداند ، آموزش بیشتر مورد نیاز او نیست
قانون سوم : مهارت به تنهایی نمی تواند تعیین کننده عملکرد باشد . موفقیت در عملکرد مستلزم چهار شرط : ۱ـ مهارت . ۲ـفرصت برای انجام . ۳ـ اعتماد به نفس . ۴ـ محیط حمایتی .است
قانون چهارم : آموزش قابل ذخیره کردن نمی باشد .
قانون پنجم : آموزش دهنده می تواند مهارت را تضمین کند ولی عملکرد را خیر
قانون ششم : مدیران پرسنل آموزش دیده ، بیش از آموزش دهندگان می توانند در انتقال آموخته ها به محل کار موثر باشند . ( Elkington . Don . www. Speaking . com . pp : 2-3 )
۲-۴آموزش کارکنان به چه معنی است :
بررسی و مطالعه یک موضوع نیاز مند تعریف آن است . از آنجائیکه که محور اصلی بحث ما ( در این فصل ) آموزش کارکنان است ، ابتدا به تعریف آن می پردازیم : منظور از آموزش کارکنان ، کلیه مساعی و کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی ، مهارتهای فنی ، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیت های شغلی خود می نماید .
هر چند که بین مدیریت تعلیم و تربیت و مدیریت آموزش کارکنان ، تفاوتهای اساسی وجود دارد اغلب این تفاوتها بدین علت است که به عنوان مثال : در تعلیم و تربیت ما با کودکان ، خوردسالان ، نوجوانان مواجه هستیم که اغلب فاقد تجارب مفید هستند و بنابر این تعلیم و تربیت به صورت یکجانبه از سوی معلم به شاگرد و بر اساس فنون انتقالی انجام میپذیر ، در صورتیکه در آموزش کارکنان ، شرکت کنندگان در دوره های آموزشی اغلب خود دارای تجارب مفید و آموزش ، بیشتر دو جانبه و از طریق فنون تجربی و عملی انجام می شود .
بنابرآنچه ذکر شد ، آموزش کارکنان
عبارتست از انجام یک سلسله عملیات مرتب ، منظم ، پشت سرهم ، پیوسته و با هدف و یا اهداف مشخص و معین که به منظور :
الف ): ایجاد و یا ارتقای سطح دانش و آگاهی کارکنان
ب) : ایجاد ویا ارتقای سطح مهارتهای شغلی کارکنان
ج): ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزشهای پایدار جامعه که در کارکنان بکار گرفته می شود .
بطور خلاصه و با توجه به تعریف فوق پی خواهیم برد که آموزش کارکنان معنی وسیع و گسترده ای پیدا می کند و تنها مفهوم کارآموزی ، کارورزی و یا تمرین عملی در یک زمینه بخصوص را در بر نمی گیرد ، بلکه دامنه آن بقدری وسیع و گسترده می شود که از فراگیری یک حرفه و فن ساده شروع می شود و به احاطه کامل بر علوم و فنون بسیار پیچیده ، ورزیدگی در امور سرپرستی ، مدیریت در سازمانها ی دولتی ، صنعتی و بازرگانی و همچنین به چگونگی رفتار و برخورد های متناسب در مقابل مسائل انسانی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بسط می یابد(ابطحی،۱۳۸۷)
۲-۵نتایج آموزش :
برخی از آموخته ها ، بخشی از وجود فرد می شوند ولی بعضی دیگر را باید فرد یاد آوری و بخاطر بیآورد :
۱ـ رشد ( بخشی از وجود فرد )
نتایج رشد محسوس است ، اما به سختی می توان آنها را توصیف و یا اندازه گیری نمود ، نتیجه رشد تغییر در فرد بویژه دارای اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری می شود .
۲ـ یاد گیری ( نیاز به یاد آوری دارد )
نتایج یادگیری آگاهانه تر بدست میآیند و توصیف و اندازه گیری آنها ساده تر است فرد دارای توانمندی بیشتر و مخصوصاً ، خود کنترلی بیشتری شده است ، اما لزوماً آنچه را که فرا گرفته است ، بکار نمی بندد .
۳ـ استقلا ل :
این بدان معنا نیست که فرد پس از طی کردن دوره آموزشی ، نیاز به حمایت و تشویق مدیران ارشد سازمان ندارد ، بلکه بدان معناست که فرد یاد می گیرد که این موارد را از منابع دیگری نظیر توسعه مدیریت و سر پرستی ، آموزش مستمر و غیره کسب نماید.(گریناوی[۲]،۲۰۱۲)
۲-۶نیاز به آموزش در سازمان :
در جوامع کنونی ، سازمانها ، نهادها یی نافذ و رایج بوده و به عنوان رابطی اساسی جهت تحقق اهداف پیچیده مورد توجه قرار دارند . دنیایی که ما می شناسیم بدون وجود این سازمانها امکان فعالیت نخواهد داشت . با افزایش پیچیدگیها در جهان ، و فزونی وابستگی متقابل اثرات زیانبخش ناشی از سوجریان امور در سازمانها ، از اهمیت ویژه ای برخوردار می شوند . ما تنها زمانی وابستگی خود به سازمانها را درک میکنیم که آنها به خوبی انجام وظیفه نکنند .
به این ترتیب آموزش در سازمانهای بالنده در دنیای امروز و فردا می باید مورد توجه خاص همه ما باشد و بدین منظور ، زمینه و توان این آموزش در قالب ادارات یا تیمهای توسعه و تحقیق و حتی در چارچوب ساختار سازمان تدارک دیده شود .در اکثر سازمانها ی ما ادارات توسعه و تحقیق یا وجود ندارند یا عدمشان بهتر از وجودشان است . اما بسیاری از آنها دارای بودجه در خور توجه و کارکنانی هستند که به کار طراحی ، تهیه و اجرای برنامه های آموزشی می پردازند و بهره هایی را که در پی آن هستند از آموزش نمیگیرند . از طرفی بسیاری از ناکامیها ی برنامه های آموزشی در سازمانها بستگی به نگرش غیر سیستمی نسبت به آموزش دارد . به طور مثال ، آموزش در راستای نیرومند ساختن هدفهای سازمان نیست ، یا کوششهای آموزش به جای تاکید بر نتیجه متوجه برنامه است ، مدیران عالی به گونه ای فعال از برنامه ها پشتیبانی نمی کنند ، آموزش در برگیرنده همه جوانب سازمان نیست ، به نیازهای آموزش و تفاوت آنها توجه نمی شود ، روش های آموزشی با نیازهای آموزشی همخوانی ندارند و بالاخره بین اصول نظری و عملی آموزش هماهنگی وجود ندارد .اگر سازمان بخواهد ماندگار و پویا باقی بماند ، باید الزامات آشکاری را برای تغییر پذیرا باشد . عوامل متعددی در برابر تغییر مقاومت می کنند . شاید بتوان بسیاری از این مقاومتها را در این عبارت خلاصه کرد ….. «از دست دادن منافع» این تلقی از آن ناشی می شود که برخی از افراد فکر میکنند منافع آنان تنها با ارائه وضع موجود تامین می شود . یک سازمان برای حصول به حیات تازه به ناگزیر می باید پاره ای از روشها و موقعیتها ی قدیم را فدا کند ، البته گاهی اوقات روشها یا موارد کهنه لااقل برای گروهی از افراد ارزش بالایی دارد .توانایی سازمان برای ایستادگی و پایایی به گونه ای اجتناب ناپذیر ، وابسته به میزان موفقیتی است که آن سازمان در ایجاد ارتباط با محیط بیرونی کسب می کند . محیط یا زیستگاهی که سازمان در آن قرار دارد نیز به نوبه خود در حال تغییر و دگرگونی است . این فرصت برای سازمان وجود دارد که بتواند جایگاه خود را نسبت به این محیط پویا ، از طریق برنامه های تحقیق و توسعه به سوی موفقیت بسیار مثبت و قابل قبول حرکت دهد . (مهرداد،۱۳۸۹)
سازمان با تکیه بر یک جریان آموزشی پژوهشی مستمر در جهت کسب اطمینان از اثر بخشی محصول قادر است همواره خود را با فرایند توسعه پایدار محیطی هماهنگ سازد . این هماهنگی ناشی از آموزشهای مبتنی بر تحقیقات و با بهره گرفتن از کادری متخصص می تواند به درجه ای برسد که سازمان را قادر سازد در چهار چوب فعالیتهای خود ، مجموعه ای از تولیدات موثر یا خدمات مورد انتظار مردم را تولید کند که نهایتاً موجب بهبود سطح کیفی زندگی اجتماعی در کل سیستم محیطی شود . نمونه ها و مثالهای بسیار اثبات کننده نقش قاطع برنامه های آموزشی در روند کیفی حیات محیط بیرونی سازمان است .
آموزشها و پژوهشهای پزشکی ضمن فراهم کردن امکان معالجه بیماریهای غیر قابل درمان ، نرخ امید به زندگی را بالا برده است . مطالعات آموزشی ، روش های تدریس موثری را فراهم آورده که به نوبه خود ، موجب ارتقاءسطح آموزشی مردم گردیده است .
از طرفی سازمانها در جهان امروز ناچاراً با فعالیتهای بین المللی درگیرند و ضرورتاً با مجموعه ای از مسئولیتها و چالشگریهای محیطی در ارتباط با دسترسی به مواد خام ، دانش و تکنولوژی روز ، بازار فروش و مبادله اطلاعات روبرو بوده و از طرف دیگر پدیده های نو به نام تورم ، نظام مالیاتی ، نظارت کنترلی بر قیمتها و در یک کلمه یکپارچگی و همبستگی اقتصادی ملی و بین المللی آنها را تهدید می کند .
نتیجه اینکه موفقیت نهایی سازمان به میزان اهمیت آموزش جهت قبول مسئولیت و چگونگی مواجهه سازمان با وظایفی که به عهده دارد بستگی دارد . پذیرش آموزش سازمانی مستلزم آموزش های مداومی است که در سازمان نهادینه شده و مقبولیت و تایید .محیط را همواره حفظ کند ، در غیر اینصورت اهداف سازمان و سیستم محیطی آن ممکن است از همدیگر جدا شده و حالتی متباین به خود بگیرند ، زمانی که اهداف سازمان با اهداف سیستم محیطی ، سازگار ی نداشته باشند ، اطمینان دامنه دار و مطلوبی برای ماندگاری سازمان متصور نخواهد بود .
« چارلز هندی » از تحلیل گران نو اندیش اوضاع اقتصادی اجتماعی جوامع مختلف در زمینه آموزش در تبدیل انسانها به دارائیهای فکری میگوید « ما باید مردم خود را به دارائیهای خود تبدیل کنیم و بیشتر دارائیهای خود را هم به انواع دارائیهای فکری و معنوی بدل نمائیم » .
« تا فلر» نظریه پرداز مشهور آینده نگر نیز در بیان ویژگیهای مهم اقتصاد یا شیوه تولید ثروت در موج سوم از « عنصر دانایی » به عنوان نخستین ویژگی یاد می کند و تصریح می نماید که در اثر استفاده صحیح ازآن ، این عنصرمی تواند جانشین غایی دیگر نهادها یا عوامل اصلی توسعه در اقتصادموج دوم ( صنعتی ) شود که عبارتند از زمین ،نیروی کار ، مواد خام و سرمایه .
بی هیچ تردیدی می توان گفت که مساله آموزش از موثرترین وسایل ابزارهای انطباق و سازگاری کارکنان با شرایط متحول دنیای کنونی است . ایجاد دگرگونی در نگرش مدیران و آشنا کردن و آماده ساختن کارکنان رده های مختلف به منظور افزایش شایستگیهای کاری آنان برای پذیرش مسئولیتهای بالاتر و بالا بردن سطح کارایی ، جملگی با مسئله آموزش ارتباط تنگاتنگ دارند . آموزش اقدامی حیاتی و لازم برای همه سازمانها است و منافع مشخص آن عبارتند از : افزایش کمی و کیفی بازده در وظایف محول ، انطباق شخصیت افراد با هدفهای سازمان ، کمک به حل مشکلات تشکیلاتی ، تامین نیازمندیهای نیروی انسانی و سرانجام آماده سازی افراد برای بالا بردن و بهبود وضع آنان . (مهرداد،۱۳۸۹)
۲-۷مسائل و مشکلات آموزش کارکنان :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




۴-۴- غلامرضا کافی

۴-۴-۱- زندگی‌نامه

کافی در مرداد ماه ۱۳۷۴ در شهر بابک از توابع استان کرمان دیده به جهان گشود. تحصیلات اولیه را درهمان شهر و دوره‌ی دبیرستان را در رشته‌ معارف اسلامی و در مکتب امام صادق –علیه السلام-تهران گذراند؛ سپس وارد دانشگاه شیراز شده، و تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دکترا ادامه داد. وی به عضویت هیأت علمی این دانشگاه درآمد و درهمین شهر نیز مأوا گرفته است.
کافی در سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۶ رئیس حوزه‌ی هنری استان فارس بود و پس از آن تا سال ۱۳۹۰ ریاست سازمان بسیج هنرمندان فارس را بر عهده داشت. پیوند کافی با شعر به هنگام حضور در دانشگاه جدی‌تر شد و رفته رفته از او چهره‌ای شاخص در شعر انقلاب خاصه در بلاد فارس به دست داد. آفرینش مثنوی چارلختی و طرز ترانک از ابداعات شعری او به حساب می‌آید. شعر کافی در سخت‌گیری نسبت به انتخاب واژه و ترکیب سازی تشخّص می‌یابد واز حیث لفظ و معنا در ترانک‌ها شاعردیگری جلوه می‌کند.
غلامرضا کافی علاوه بر شاعری، در پژوهش هم دستی دارد؛ آثار او «دستی بر آتش»، «شرح منظومه‌ی ظهر»و «ترکش کلمات» است. وی در چهار نوبت برنده‌ی کتاب سال دفاع مقدس و یک نوبت برنده‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی شده است.

۴- ۴- ۲- معرفی آثار

– بهار در برهوت، ۱۳۷۸، قم، همسایه.
نخستین کتاب شعرکافی، بهار در برهوت است، این مجموعه که بیشتر در حال و هوای انقلاب و دفاع مقدس سروده شده‌، شامل غزل و مثنوی است و چند اثر آیینی و عاشقانه نیز در آن یافت می‌شود. ویژگی‌هایی نظیر ترکیب‌سازی و تصویرگرایی در غزل‌های این مجموعه چشمگیر و برجسته است. شاید بتوان (بهار در برهوت) را موفق‌ترین اثر شعری کافی دانست.
سمفونی سیم‌های خاردار، ۱۳۸۴٫ تهران، دریانورد.
همان گونه که از اسم کتاب پیداست، این مجموعه شعر، ویژه‌ی آثار دفاع مقدس است. دو قالب مثنوی و غزل در این اثر فراوانی بالایی دارند. این مجموعه برای ردیابی ویژگی‌های شعر دفاع مقدس به ویژه برهه‌ی پس از جنگ، اثر قابل توجهی است و مفهوم حسرت در این اشعار بالاترین بسامد را دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

– همین زنجره تا صبح، ۱۳۸۷، تهران، تکا.
(همین زنجره تا صبح)، در واقع مفصل‌ترین مجموعه شعر کافی به حساب می‌آید که در چندین دفتر از جمله، غزل‌ها، قصاید، مثنوی‌ها، نوسروده‌ها، دوبیتی، رباعی و بالاخره ترانک‌ها تنظیم شده است. کارنامه‌ی شعری کافی در دهه‌ های هفتاد و هشتاد در این اثر جمع آمده است؛ تنوع قالب‌ها از ویژگی‌های این مجموعه به حساب می‌آید.
از دیگر آثار کافی است:
– ترکش کلمات (سهم فارس در شعر دفاع مقدس)، ۱۳۸۹، زرینه، شیراز.
– شرح منظومه‌ی ظهر(نقد و تحلیل شعر عاشورا از آغاز تا امروز)، ۱۳۸۶، تهران، وزارت ارشاد.
– دستی برآتش (شناخت شعر جنگ)، ۱۳۸۱، نوید، شیراز.
– ترانک‌ها(شعر اجتماعی)، ۱۳۸۴، شروع.
– در تابستان زخم، ۱۳۸۴، دریانورد.
– گزیده‌ی اشعار، ۱۳۸۱، نیستان.
– رواق خونی سنگر، ۱۳۸۷، سرداران شهید فارس.
– تیغ و ترانه، ۱۳۷۹، سرداران شهید فارس.
– سردار هور، ۱۳۸۰، صمد، اهواز.
– فرشته و انجیر، ۱۳۸۱، فرهنگ شیراز.
– زخم کبود کبوتر، ۱۳۷۹، سرداران شهید فارس.
– رود رگبار هلهله، ۱۳۷۹، شیراز.

۴-۴-۳- بررسی اجمالی شعر کافی

یک- دایره متفاوت واژگان:تحول در بهره‌گیری از ظرفیت کلمات و واژگان که «از ساده‌ترین رفتارهای زبانی» تا «پیچیده‌ترین شگردهای هنری» و از به کار گرفتن«واژه‌های تازه» در شعر تا «شکستن ساختارهای نحوی زبان» را شامل می‌شود.
تجدید حیات واژگان در شعر انقلاب و جنگ از مهم‌ترین ویژگی‌های زبانی شعر این دوره است؛ واژگانی که از کارکردهای بالای تغزلی، عرفانی و… به حساب می‌آمدند در شعر انقلاب اسلامی معنایی تازه یافتند. ورود واژگانی که تا پیش از این جرأت و مجوز ورود به غزل را نداشتند کاری تازه و شگفت بوده؛کافی از شاعرانی است که با ترکیب‌سازی و دقت در جزالت سخن، در این مهم سهیم بوده است.
به نمونه‌های زیر در شعر او دقت نمایید:
«بوی مرد و غبار و سفر داشت بافه‌ی برفی یال‌هایش
مثل آشوب بوران شب بود تندر شیهه شیهه صدایش»(کافی، ۱۳۸۷، ص۲۴).
«به کارکه بستی گره چفیه‌ات را
که از کارمن می‌گشایی غریبه!»(همان، ص۲۵).
«حماسه تازه نخواهدکرد به وقت حادثه‌ای چون مرگ
کسی که نبض غزل‌هایش بهار و شبنم و ایوان است»(همان، ص۲۷).
«تو ای جنوبی آتش گون به شعر و دشنه شکوفا باش
که نخل سبز نخواهد شد اگر برهنه ثمر باشد»(همان، ص۳۰).
«گذشت قافله مردان غریب وار زتنگستان
دگر به جاده نمی‌روید یکی که مرد خطر باشد»(همان، ص۳۱).
«در سوگ سرور کیست این مرثیه‌ی شیرین
یا کیست که می‌‌رقصد بر تارک دار آیا»(همان، ص۳۵).
«شیون آوازم که در رنجیرها گل کرده‌ام
زخم عشقم، زیر بال تیرها گل کرده‌ام
من که با داغ شهیدان صد نفس جان داده‌ام
لاله گون در محشر تصویرها گل کرده‌ام»(همان، ص۳۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




تاکید اسلام بر تشکیل خانواده، براساس معیارها و ملاک های اصیل و نقش قدسی بخشیدن به آن، نشان از اهمیت خانواده در تربیت و اصلاح فرد و جامعه دارد از دیدگاه اسلام خانواده نشانه ای از آیات الهی است.[۹۹] به هر میزان که در تشکیل خانواده و همسر گزینی از معیار مورد سفارش و تاکید ادیان الهی فاصله گرفته شود، به همان میزان معضلات، نابهنجاری ها و در نهایت فساد و جنایت در میان خانواده ها و درنتیجه آن در جامعه بشری گسترش می یابد.
در این باره به خصوص در کشورهای غیر اسلامی نقش خانواده کمرنگ تر می باشد. آنچه بیشتر دراین باره خودنمایی می کند وضعیت کودکان در این جوامع است. در جوامع غربی احتمال اینکه کودکان توسط اعضای خانواده خود به قتل برسند و یا مورد حمله جنسی و آزار جسمی قرار گیرند بسیار بیش از آن است که توسط بیگانگان در معرض چنین خطراتی قرار گیرند. تجربه تحلیل ۲۸۵ فقره قتل افراد زیر ۱۸ سال، در انگلستان طی سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۱ نشان می دهد که تنها ۱۳ درصد از این قتل ها از سوی افراد بیگانه صورت گرفته و ۶۰ درصد این جنایات از سوی والدین کودکان انجام گرفته.
کشور ایران از این مساله مستثنی نیست و موارد متعددی از این مورد می توان یافت. در این رابطه عوامل گوناگونی علت این موضوع می باشد که عبارتند از ۱) فقر ۲) مشکلات اجتماعی ۳) بیماری های روانی ۴) عصبانیت ۵) بارداری ناخواسته دختران جوان ۶) اختلاف خانوادگی ۷) انتقام جویی ۸) تضعیف نقش خانواده ۹) اعتیاد والدین ۱۰) آزار و اذیت قاتل در هنگام کودکی. اینها عواملی هستند که باعث می شوند هر چند به صورت استثنایی کسانی که خود روزی عامل بوجود آمدن فرزند بوده اند خود باعث سلب حیات از فرزند شوند.
در این رابطه آنچه به اهمیت این موضوع می افزاید این است که هر چند در مورد مجازات قتل عمد اصل بر این است که قاتل عمدی قصاص می شود اما این حکم استثنائاتی نیز دارد که یکی از آنها در موردی است که قتل از جانب پدر صورت می گیرد.
قانون مجازات اسلامی در ماده ۲۲۰ مقرر می دارد (( پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد)) طبق این قانون پدر در قتل عمدی فرزند از مجازات قصاص معاف شده اما نه به طور مطلق بلکه پدر بودن قاتل از اسباب کاهش مسئولیت وی در قتل عمد است نه اینکه موجب این باشد که به طور مطلق مسئولیت نداشته باشد لذا دیه وتعزیز وکفاره قتل به قوت خود باقی است درادامه به بیان ادله این حکم پرداخته می شود.
گفتار اول :ادله کاهش مسئولیت کیفری در قتل فرزندتوسط پدر
در رابطه با ادله کاهش مسئولیت کیفری قتل عمدی فرزند توسط پدر و عدم قصاص پدر در قتل فرزند باید گفت در این رابطه علاوه بر روایات، اجمـاع فقهـای امامیـه و نیز شهـرت فتوایی بر عدم قصـاص قتل فرزند تـوسط پدر می باشد با بررسی آیات قرآن راجع به قتل این نتیجه بدست می آید که آیات راجع به قصاص عام و مطلق بوده و براساس آن قصاص در کلیه قتل های عمدی واجب است… فرزند از حق حیاتی مساوی با پدر و مادر خود برخوردار است و قاتل با این اقدام خود تنها فرزند خود را به قتل رسانده بلکه حرمت انسان ها را حتک نموده است و امنیت جانی را از جامعه انسانی سلب نموده است همچنین کشتن نابحق فرزند از سوی پدر و مادر، گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین است و در نزد خدا به منزله کشتن همه مردم می باشد.
لذا همانگونه که گفته شد براساس آیات قرآنی که در فصول گذشته به چند مورد از آنها اشاره شد این آیات عام و مطلق بوده و کلیه قتلهای عمدی را بدون در نظر گرفتن رابطه بین قاتل و مقتول در برمی گیرد لیکن برپایه علم اصول ،سنت و دلیل خاص ،براساس ضوابط و شرایط خاص می تواند عام قرانی راتخصیص بزند دراین حال این مورد خاص از عموم عام خارج شده و در باقی موارد، عام برعمومیت خود باقی می باشد و لذا در شمول خاص باید به قدر متقین اکتفا کرد. در رابطه با ادله کاهش مسئولیت در قتل فرزند توسط پدر و ادله که این عام را تخصیص می زند، روایات متعددی موجود می باشد که از ائمه اطهار(ع) در کتب فقهی معتبر شیعه موجود می باشد و فقهای شیعه نیز به این حکم ادعای اجماع نمودند. در نتیجه در این گفتار به بررسی روایات رسیده در این زمینه و اجماع فقهای امامیه در رابطه با این موضوع می پردازیم.
بند اول : روایات
در زمینه عدم قصاص پدر در قتل فرزند روایات متعددی وجود دارد که در کتابهای فقهی معتبر فقهای امامیه و عامّه نقل شده است. این روایات از حیث سند، صحیح و از نظر دلالت واضح و روشن است در این قسمت به بررسی روایات وارده می پردازیم.
صحیحه حمران: حمـران از امـام باقر یا امـام صـادق(ع) نقل می کند که فرمـودند(( والد به ولد قصـاص نمی شود و در صورتی که فرزند والـدش را عمدا به قتل برسـاند کشته می شود)) در این روایات از واژه های والد و ولد استفاده شده است. مفهوم والد را به معنی پدر گرفته اند و مفهوم ولد را به معنی فرزند اعم از پسر و دختر می باشد.[۱۰۰]
صحیحه حلبی : حلبی از امام صادق (ع) در مورد مردی که پسرش را کشته سوال می کند که آیا به خاطر قتل فرزندش کشته می شود؟ آن حضرت می فرماید خیر[۱۰۱]. لفظ (( رجل )) در این روایت به معنی مرد و مراد از آن پدر فرزند می باشد و در این روایت از ابن (پسر) نام برده شده و در رابطه با شمول این حکم نسبت به فرزند دختر نمی توان از این روایت استفاده کرد.
روایت فضیل بن یسار: فضیل بن یسار از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود ((مرد اگر فرزندش را بکشد، کشته نمی شود و کشته می شود فرزندش به والدش اگر او را بکشد))[۱۰۲] در این روایت لفظ ((رجل)) که مراد از آن پدر می باشد تصریح به موضوع دارد و منظور از ((ولد)) فرزند اعم از پسر و دختر می باشد و حکم کشتن ((والد)) یعنی پدر توسط فرزند مشخص شده است.
روایت علاء بن الفضیل : علاء بن فضیل می گوید امام صادق (ع) فرمود ((والد به فرزندش کشته نمی شود و فرزند به والدش کشته می شود و مرد مرد را ارث نمی برد، در صورتی که او را کشته باشد اگر چه از روی خطا باشد))[۱۰۳] در این روایت نیز عبارت ((والد)) به معنی پدر می باشد و عبارت (( ولد )) اعم است از فرزند پسر یا دختر و عبارت ((والده )) به معنی پدر ومادر می باشد. در این روایت حکم عدم ارث قاتل از مقتول در هر صورتی نیز بیان شده است. هرچند که قتل، قتل خطائی باشد البته به نظر می رسد منظور از ارث در این روایت دیه مقتول باشد زیرا در قتل خطائی قاتل تنها از دیه مقتول ارث نمی برد و از سایر اموال او ارث می برد و در مورد سهم الارث مقتول می تواند به میزان سهم الارثی که از اموال او تملیک می کند راجع به دیه ای که باید به اولیاء دم که همان ورثه هستندتهاتر نماید از همین رو در پایان روایت صاحب کتاب وسائل الشیعه بیان می دارد ((أنّ الحکم المیراث معمول علی التقیه )) این حکم در حالت تقیه بیان شده است.
روایت ابی بصیر: ابی بصیر از امام صادق(ع) نقل می کنـد که آن حضرت فرمود((پدر به پسرش کـشته نمی شود، درصورتی که او را به قتل برساند و پسر به پدرش کشته می شود در صورتی که پدرش را به قتل برساند[۱۰۴])) در این روایت به جای ((قود)) از ((لایقتل)) استفاده شده که به معنی کشته نمی شود امده است همچنین به جای عبارت ((رجل)) و ((والد)) عبارت ((ابن)) به کار رفته که همان معانی را میرساند و مقتول با عبارت (( ابن)) مورد اشاره قرار گرفته همان طور که میدانید منظور از ابن اختصاص به پسر تنها ندارد و شامل دخترهم می شود هرچند که معنی ظاهری ابن پسر می باشد.
هرچند در این روایات بیان شده که اگر پسری پدرش را به قتل برساند کشته می شود اما باید گفت اگر پسری مادرش را نیز به قتل برساند کشته می شود و این حکم تنها اختصاص به پدر ندارد.
روایت اسحاق بن عمار : اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) و او از پدرش نقل می کند که آن حضرت فرمود ((والد به فرزندش کشته نمی شود، در صورتی که او را به قتل رسانده باشد و فرزند به والـد کشته می شود در صورتی که او را به قتل رسانده باشد و فرزند به والد حدّ زده می شود در صورتی که او را قذف کرده باشد. ))[۱۰۵] در این روایت علاوه بر بیان حکم عدم قصاص ((والد)) پدر نسبت به قتل ((ولد)) فرزند به بیان حکم عدم اجرای حد در صورت قذف فرزند از سوی پدر و جاری شدن حد قذف نسبت به فرزند در صورت قذف پدر از جانب فرزند می باشد.
روایت جابر:جابر از امام باقر (ع)در مورد مردی که پسر یا غلامش را کشته سوال می کند حضرت در پاسخ می فرماید)) : مرد به او کشته نمی شود لیکن شدیدا زده می شود و از سرزمین و زادگـاهش تبعید می شود))[۱۰۶]
در این روایت علاوه بر عدم قصاص پدر در قتل فرزندش که مورد سوأل بوده است مجازات ضرب شدید و تبعید نیز آمده است و این مجازات مختص جایی است که مالکی عبد و بنده اش را به قتل برساند.
صحیحه ظریف: امیر المومنین (ع) فرمود ((و حکم نمود برای مردی که والدش را در موردی بر او عیبی وارد کرد قصاص نیست، بنابراین ((اگر والدی)) عیبی همانند قطع و غیر آن بر او وارد کند، برای فرزند دیه می باشد و پدر قصاص نمی شود))[۱۰۷]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

منظور از ((رجل)) در این رویات فرزند والد می باشد که به او صدمه ای وارد شده است و طبق این روایات علاوه بر عدم قصاص در صورت قتل فرزند از جانب پدر در صدمات دیگر جسمی غیر ازقتل نیز در صورتی که از جانب پدر نسبت به فرزندش باشد قصاص نیست اما پدر ملزم به پرداخت دیه می باشد.
روایت أنس بن محمد: از اما صادق (ع) نقل شده است که پیامبر (ص) در سفارشی بر امام علی (ع) فرمود ((یا علی ، والد به فرزندش کشته نمی شود))[۱۰۸]
این حدیث تنها روایتی است که از پیامبر (ص) در رابطه با این موضوع نقل شده است در این روایت نیز از ((والد)) پدر و ((ولد)) فرزند یاد شده است که در صورت قتل ولد از جانب والد، والد قابل قصاص نیست. در کتاب وسائل الشیعه در این رابطه مجموعاً یازده روایت نقل شده است که بیشتر آنها در کتب التهذیب شیخ طوسی و کتاب من لایحضر الفقیه شیخ صدوق نیز نقل شده است. در این روایات صریحاً قتل عمدی فرزند توسط پدر قابل قصاص دانسته نشده است.
بند دوم : اجماع
در رابطه با عدم قصاص در قتل فرزند توسط پدر بسیاری از فقهای امامیه به اجماع منقول استدلال کرده اند و معتقداند که این مسئله از امور اجماعی و بدون خلاف می باشد و در کتب فقهی معتبر شیعه به این موضوع پرداخته شده است. فقهای امامیه به اتفاق معتقداند که قتل فرزند توسط پدر قابل قصاص نمی باشد. در این مبحث به اقوال فقها در رابطه با این موضوع پرداخته می شود.
سعید بن راوندی در کتاب ((فقه القرآن)) در رابطه با قتل فرزند از سوی پدر اینگونه می نویسد (( ولا یقتل الوالد بالولد عندنا و عند اکثر الفقهاء)) پدر به واسطه کشتن فرزند در نزد ما ((فقهای امامیه)) و اکثر فقهای عامه کشته نمی شود. ایشان در زمینه عدم قتل پدر در کشتن فرزند در نزد امامیه مدعی اجماع شده است.[۱۰۹] همچنین در کتاب فقه الرضا منصوب به امام علی بن موسی الرضا (ع) در بیان شرایط قصاص عدم رابطه پدری را از شرایط قصاص دانسته است و بیان می دارد (( و منها ان لا یکون القاتل والد المقتول)) ایشان به روایت ((لایقتل الوالد بولده)) استناد می کنند.[۱۱۰]
علامه حلی درکتاب قواعد الاحکام در بیان شرایط قصاص، یکی از شرایط قصاص در قتل عمدی را انتفاء ابوت دانسته و در این رابطه می فرمایند (( پدر هرچه بالا رود به فرزند هرچه پایین رود کشته نمی شود))[۱۱۱] در این حکم ایشان علاوه بر بیان عدم قصاص قتل فرزند توسط پدر حکم جدید را نیز بیان می کند که جد پدری نیز مشمول این حکم می شود و در صورت قتل از جانب جد پدری، هر چند که قتل عمدی باشد قابل قصاص نیست در لمه دمشقیه نوشته شهید اول که این کتاب مطابق با آراء مشهور فقهای امامیه می باشد نیز در بیان موارد و شرایط قصاص انتفاء ابوت را از شرایط قصاص دانسته و بیان می دارند ((والد هرچه بالا رود به پدرش کشته نمی شود و تعزیر می شود و کفاره می دهد و پرداخت دیه واجب می شود))[۱۱۲]
ایشان رابطه پدری فرزندی را در عدم قصاص پدر در قتل فرزند موجب کاهش مسئولیت پدر در قتل عمدی فرزند دانسته و در عین حال برای قاتل مجازات تعزیر و کفاره و دیه را واجب دانسته. همچنین حکم قتل توسط جد پدری را نیز شامل حکم عدم قصاص دانسته است.
صاحب کتاب شرایع الاسلام نیز در بیان شرایط قصاص، شرط سوم از شروط قصاص را انتفاء ابوّت دانسته و بیان می دارد ((شرایط سوم از قصاص این است که قاتل پدر مقتول نباشد. پس اگر فرزندش را به قتل برساند به خاطر این قتل کشته نمی شود و بر او کفاره و دیه و تعزیر است و همچنین اگر(( مقتول )) را پدر پدر ((یعنی جد پدری)) و هرچه بالا رود ((به قتل برساند)) قابل قصاص نیست))[۱۱۳] .
شیخ طوسی در کتاب النهایه می نویسد ((…. اگر پدر فرزندش را از روی خطا بکشد ، دیه فرزند برعهده عاقل است کلیه وراث به جز پدر قاتل از آن سهم خواهند داشت چرا که قبلا بیان کردیم، قاتل اگر قتل عمد باشد چیزی از ترکه ارث نمی برد و اگر قتل خطایی باشد، از دیه چیزی را به ارث نمی برد. بنا به آنچه که بیان کردیم و در صورتی که مقتول وارثی به غیر از پدر نداشته باشد در این صورت دیه برعهده پدر و به نفع بیت المال است.))[۱۱۴]
در این عبارت بین انواع قتل تفکیک قائل شده اند. ایشان مطابق حکم کلی می فرمایند در صورتی که قتل خطایی باشد هرچند از جانب پدر صورت گرفته باشد دیه برعهده عاقله می باشدد دراین مورد دیه از اموال عاقله اخذ شده و به وراث مقتول به غیر از پدر(قاتل) داده می شود اما در قتل عمد و شبه عمد دیه از اموال پدر اخذ شده و به وراث مقتول به جز پدر داده می شود و همچنین در صورتی که مقتول به جز پدر وارث دیگری نداشته باشد دیه به بیت المال داده خواهد شد. اما در رابطه با قتل خطایی فرزند از جانب پدر، شیخ مفید در کتاب المقنعه بر خلاف اصل کلی که در قتل خطایی دیه برعهده عاقله است معتقد است که در صورت قتل خطایی فرزند توسط پدر دیه به عهده قاتل است نه عاقله و در این باره می نویسد ((اگر پدر فرزندش را از روی خطا بکشد، دیه فرزند از اموال پدر و برعهده او خواهد بود که در مقابل میراثش از فرزند تقاص می کند و بقیه اموال از آن ورثه او خواهد بود… و کفاره در قتل فرزند آنچنان که بیان شد برعهده پدر است اگر فرزند را عمدا بکشد حاکم او را مجازات سختی کرده و ملزم به پرداخت دیه کامل به وارث فرزند – جز پدر قاتل – بنا به توضیحی که داده شد خواهد کرد))[۱۱۵] در این حکم هرچند پدر در هر صورت از انواع قتل قصاص نمی شوداما در قتل خطایی پدر نسبت به فرزند برخلاف اصل کلی در صورتی که قاتل پدر مقتول باشد دیه از اموال قاتل اخذ می شود و به ورثه مقتول داده می شود و پدر از این دیه سهمی ندارد و در صورتی که قتل فرزند از جانب پدر عمدی باشد بیان می دارد که از سوی حاکم به مجازات سختی محکوم خواهد شد البته منظور از مجازات سخت مشخص نشده ولی باید گفت در هر صورت منظور از مجازات سخت، تعزیر می باشد. علاوه بر آن به مجازات پرداخت دیه نیز محکوم خواهد شد.
صاحب کتاب تحریر الوسیله نیز در بیان شرایط قصاص یکی از موارد آن را عدم رابطه پدری بین قاتل و مقتول دانسته و بیان می دارد (( پدر به پسرش کشته نمی شود)) ایشان در بیان مجازات قتل فرزند از سوی پدر کفاره و دیه را واجب و لازم شمرده اند و قابل اسقاط ندانسته و بیان می دارند (( کفاره از پدر به خاطر کشتن پسرش سـاقط نمی شود و همچنین دیه نیز ساقط نمی شود در عین حال به وارث دیگر به غیر از او داده می شود و او (پدر) از آن ارث نمی برد))[۱۱۶]
صاحب جواهر نیز در این رابطه می نویسد (( شرط سوم از شرایط قصاص آن است که قاتل پدر مقتول نباشد بنابراین اگر پدر فرزندش را به قتل برساند قصاص نمی شود این مطلب بدون خلاف بوده و اجماع بر دو قسمش بر آن قائم است نصوص از طرف امامیه و عامه نیز موجود است)).
به نقل از یکی از امامان باقر (ع) یا صادق (ع) ((والد به فرزندش قصاص نمی شود و فرزند هنگامی که پدرش را بکشد به قتل میرسد))
جعفراز…ازفضیل بن یسار از امام صادق (ع) (( مرد به فرزندش اگر او را بکشد، کشته نمی شود و فرزند کشته می شود هنگامی که پدرش را بکشد))
همچنین در حدیثی دیگر از آن حضرت نقل مـی کند ((والد به فرزندش کشته نمی شـود و فرزند کـشته می شود هنگامی که پدرش را به قتل می رساند))
در نوشته ضریف آمده (( از این روایت استفاده می شود که فرقی در نفس و اعضاء نیست مضافاً اینکه روایت دیگری نیز موجود است))[۱۱۷]
با بررسی نظریات فقهای امامیه مشخص می شود که اجماع فقهای امامیه بر عدم قصاص پدر در قتل عمدی فرزند می باشد علاوه بر آن با بررسی این آرا در این رابطه به یک شهرت فتوایی پی برده می شود علاوه بر فقهای امامیه، فقهای عامه نیز معتقد به عدم قصاص می باشند.
از جمله شافعی پیشوای مذهب شافعیّه در این باره می گوید (( گروهی از اهل علم که ملاقاتشان کردم، به یاد دارم که والد به فرزندش کشته نمی شود و من هم آن را می گویم))[۱۱۸]
همچنین مذهب حنبلی نیز معتقد به عدم قصاص پدر در قتل عمدی فرزند می باشد. محمدبن قدامه المقدسی از بزرگان حنابله می گوید ((چهارمین شرط از شرایط وجوب قصاص آن است که قاتل پدر مقتول نباشد بنابراین والد به فرزندش کشته نمی شود هرچه به پایین رود))[۱۱۹]
در میان مذاهب عامه تنها فقهای مالکی در مورد قصاص و عدم قصاص پدر در قتل فرزند قائل به تفکیک شده اند. قرطبی از فقهای مالکی در این مورد بیان می کند (( بنا به مذهب مالکی در صورتی که مردی دانسته و خواسته فرزندش را به قتل برساند همانند اینکه او را شکنجه کرده و سر ببرد و یا او را حبس کرده، از جمله مواردی است که عذری از او پذیرفته نمی شود. در این صورت بدون هیچ گونه اختلافی همگان پدر را به فرزند قصاص می کنند ولی اگر به خاطر تادیب مرتکب قتل فرزند شود دو قول در مذهب است. گروهی قائل به قصاص و گروهی دیگر قائل به عدم قصاص و تغلیظ دیه هستند))[۱۲۰]
گفتار دوم : قلمرو کاهش مسئولیت کیفری در قتل فرزند توسط پدر
از آنجا که مخاطبین امر و نهی قانون،افراد انسانها می باشند، لذابه طور کلی باید گفت شمول قوانین در بدو امر کلی و عام بوده و در بر گیرنده تمام افرادی است که در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور زندگی می کنند اما گاهی مخاطب امر و نهی قانون افراد خاصی از انسانها می باشند همانند ماده ۲۲۰ م.ق.ا که مخاطبین آن دو گره خاصی از افراد هستند ۱)پدر ۲)فرزند
برهمین اساس قلمرو کاهش مسولیت در قتل فرزند توسط پدر نیز با توجه به مخاطبان ماده ۲۲۰ دو رکن می باشند . رکن اول قلمرو حکم در رابطه با عنوان پدر و رکن دوم قلمرو حکم در رابطه با عنوان فرزند ، برای شناخت قلمرو کاهش مسولیت کیفری در قتل فرزند توسط پدر باید به بررسی مفهوم این دو رکن پرداخت.
بند اول : قلمرو حکم در رابطه با مفهوم پدر
در رابطه با قتل عمدی فرزند توسط پدر بیان شد که بر طبق اجماع فقهای امـامیه و روایـات مختلف این نوع قتل علی رغم عمدی بودن، قابل قصاص نمی باشد. اما این موضوع (ابوتّ قاتل) انیگونه نیست که مسئولیت را به طور کامل و مطلق از جانی رفع نماید. بلکه یکی از موارد کاهش مسئولیت در قتل عمدی می باشد. یعنی اینکه هرچند مجازات اصلی قتل عمدی که قصاص می باشد را رفع می کند اما نباید این گونه پنداشت که چون مجازات (اصلی) قابل اعمال نیست درنتیجه محکومیت قاتل به دیه نیز منتفی است برعکس باید گفته شود که در این رابطه دیه و تعزیر و کفاره جزء موضوعات اصلی در قتل فرزند توسط پدر می باشند.
اکنون به این موضوع پرداخته می شود که دایره شمول این حکم (عدم قصاص) تا چه میزان می باشد و قلمرو آن تا کجاست. و چه افراد دیگری را غیر از پدر در بر می گیرد و اینکه در رابطه با مفهوم پدر، منظور قانونگذار و فقها از پدر کدام است و این که این مانعیت قصاص (ابوتّ) تا کجا ادامه دارد آیا غیر محدود است یعنی تا جایی که یک پدر معتاد به کشتن فرزندانش نشود. در این بند به بررسی این مطالب می پردازیم.
الف : پدر و جد پدری
ماده ۲۲۰ ق.م.ا علاوه بر پدر جد پدری را نیز در قتل عمدی فرزند معاف دانسته است. این مطلب کاملاً روشن است و تفسیر بردار نیست. اکنون به بررسی مبنای فقهی این موضع پرداخته می شود. در رابطه با شمول حکم عدم قصاص پدر در قتل فرزند نسبت به جد پدری ، روایات صراحتا به این موضع نپرداخته اند و نمی توان از روایات راجع به این موضوع به طور صریح، عدم جد پدری بودن قاتل را نیز مانند پدر یکی از موانع قصاص قلمداد نمود. اما در کتب فقهای امامیه طبق نظر مشهور جد پدری را نیز در حکم پدر می دانند و قتل عمدی نوه و هر چه که پایین تر رود را توسط جد پدری هر چه بالا رود غیر قابل قصاص دانسته اند. اما محقق حلی در کتاب مختصر المنافع در شمول حکم مذکور نسبت به جد پدری اظهار تردید می کند و در قسمت شروط قصاص پس از بیان موضوع انتفاء ابوّت به عنوان یکی از آن شروط و عدم قصاص پدر در قتل فرزند در رابطه شمول این موضوع نسبت به جد پدری اینگونه می نویسند ((… و فی قتل الجد بولد الوالد تردد))[۱۲۱] (( و همچنین علامه حلی و بعضی دیگر از فقها نیز همین عقیده را دارند.[۱۲۲] اما صاحب کتاب جواهر الکلام حکم جد پدری را نیز مشمول این موضوع می دانند و در این رابطه می نویسد ((وکذا لوقتل أب الأب وان علا)) ایشان در رابطه با این حکم می گویند: در این حکم هم خلافی سراغ ندارم و حتی برخی ادعای اجماع کرده اند.هرچند کسانی از جمله مصنف نافع تردید کرده اند لیکن این تردید بی وجه است ، زیرا لفظ پدر طبق لغت و عرف شامل، پدر پدر و بالاتر از وی نیز می شود. ایشان با استناد به روایت ابی بصیر از امام صادق (ع)که می فرماید (( قال لایقتل الأب اذا قتله و یقتل الابن بأبیه اذا قتل أباه )) پدر به فرزندش کشته نمی شود اگر اورا بکشد ولی اگر فرزند پدرش را بکشد او کشته می شود، چنین استفاده می کنند که که جد نیز به او ولدش کشته نمی شود ،اگر این نوه ها نزدیکتر باشند یا دورتر علی ایحال جد به نوه اش کشته نمی شود.[۱۲۳]
شیخ طوسی نیز همین عقیده را دارند و در این رابطه بیان می دارند (( و اذا قتله جده فلا قود ایضاً و کذالک کل جد وان علا))[۱۲۴]
آیت الله خویی در مورد شمول حکم جد پدری پس از بیان اینکه در این رابطه دو قول وجود دارد درعین حال می گویند که بعید نیست که مشمول آن (حکم پدر) شود ودر ادامه بیان می دارد ((بنابر قول مشهور که شهرت عظیمی نیز هست و اطلاق روایات صحیح حمران و روایت معتبر اسحاق بن عماّر و روایت صحیح ظریف (که در قسمت های قبل ذکر شد) دلالت دارند که جد پدری نیز حکم پدر را دارا می باشد ظاهر این است که کلمه ((والد)) بر پدر پدر نیز شامل می گردد همچنانکه لفظ ((ابن)) فرزند فرزند را نیز شامل می شود))[۱۲۵]
صاحب کتاب مفتاح الکرامه می فرماید …در کشف الرموز آمده که اطلاق لفظ اب در جد پدری از ظاهر کتاب خداوند و همچنین از کلام فصحاء نیز فهمیده می شود و در این مورد به مطالبی که در باب حد قذف است استناد می کنند که پدر (جد پدری) اگر نوه اش را قذف کند حد نمی خورد و از عرف نیز فهمیده می شود که جد پدری به خاطر فرزندش کشته نمی شود.[۱۲۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




جدول ۴-۵- میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره در متغیر هوش هیجانی، دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای

۵۳

جدول ۴-۶- نتایج آزمون کلموگروف- اسمیرتف جهت بررسی پیروی داده ها از توزیع نرمال

۵۴

جدول ۴-۷- ضریب همبستگی بین هوش هیجانی و دشواریهای تنظیم هیجانی

۵۴

جدول ۴-۸- ضریب همبستگی بین دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای

۵۵

جدول ۴-۹- رگرسیون گام به گام هوش هیجانی و سبک های مقابله ای

۵۶

چکیده
مقدمه: هیجانات جزء جدایی ناپذیر رفتار انسانی است. یکی از معیارهای سلامت روان، کنترل و تنظیم هیجانات است. عوامل مختلفی می تواند روی تنظیم هیجانات تاثیر بگذارد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با تنظیم دشواریهای هیجانی بود. افرادی که بتوانند هیجانات خود را تنظیم کنند
روش اجراء: این پژوهش یک مطالعه همبستگی بود. تعداد ۱۳۹ دانشجو به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های از پرسشنامه های هوش هیجانی بار- آن(۱۹۸۰)، پرسشنامه سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس(۱۹۸۹) و پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجانی (گراتز، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از آزمون های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و دشورایهای تنظیم هیجانی رابطه معنادار وجود دارد همچنین یافته ها نشان دادند بین سبک های مقابله ای و دشواریهای هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و سبک های مقابله ای پیش بینی کننده دشورایهای هیجانی هستند.
نتیجه گیری: از آنجاییکه یافته های پژوهش نشان دادند که هوش هیجانی وسبک های مقابله ای با تنظیم هیجانی رابطه دارند، نتایج پژوهش پیشنهاد می کند که دوره های آموزشی لازم برای افزایش هوش هیجانی و استفاده از سبک های کارآمد مقابله ای برای دانشجویان برگزار شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل یکم
مقدمه ی پژوهش

        1. مقدمه

در کشور ما دانشجویان قشر بسیار بزرگی را تشکیل می دهند. در همه کشورهای دنیا دانشجویان بعنوان قشر تاثیر گذار در روند پیشرفت هر جامعه ی مورد توجه می باشند. شرایط روحی و روانی دانشجو همواره کانون توجه بسیاری از تحقیقات علمی بوده است. یکی از ویژگی های مهم دوران دانشجویی کنار آمدن با مسائل و شرایط روحی و روانی دوران تحصیل می باشد. هوش هیجانی بعنوان مولفه ای که می تواند افراد را در شرایط سخت راهگشایی عبور از پیچ و خم مشکلات باشد معرفی شده است(پاک نژاد و همکاران، ۱۳۹۳). تحقیقات در گروه های مختلف نشان داده اند که افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند توانایی مواجه به شرایط استرس آمیز و اضطراب آور را به خوبی دارند. آنها معمولا استرس و اضطراب کمتری را تجربه می کنند. هوش هیجانی بالا موجب بکارگیری شیوه های بهتر در مواجه با شرایط استراس آور می شود. این شیوه های به عنوان شیوه یا سبک های مقابله ای یاد می کنند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای سبک های مقابله ای بهتر و کارآمد تر هستند(برکتین و همکاران، ۱۳۹۱). از طرفی استفاده از سبک های مقابله ای کارآمد موجب تنظیم هیجانات در شرایط وخیم می شود. مجموع این مولفه ها موجب می شود که فرد بتواند هیجانات خود را در شرایط دشوار تنظیم و تعدیل کند. سبک های مقابله ای، نحوه ی چگونگی کنار آمدن با مسائل، و دشواریهای تنظیم هیجانی، شناخت هیجانات و فائق آمدن بر هیجانات نامطلوب است(قاسم بروجردی و همکاران، ۱۳۹۱) روشن شدن رابطه بین هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشورایهای هیجانی موجب ارائه یک الگوی بهتر برای فهم این چرخه می شود که این موضوع باعث می شود بتوان اقدامات بهتری را در راستای افزایش و ارتقا هوش هیجانی و کارآمد کردن سبک های مقابله ای و تنظیم هیجانات در شرایط سخت شود. بنا به مطالب ذکر شده این پژوهش با هدف بررسی سه متغیر هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دانشجویان انجام گرفت تا شاید بتواند به ارائه مدلی جهت ارتقاء قشر شرایط روحی و روانی این قشر از جامعه ارائه دهد.

        1. بیان مسئله

داشتن توانایی های درونی یکی از ملزومات کنار آمدن با مشکلات و استرس های زندگی روزمره، و همچنین حفظ سلامت روانی است. تحقیقات بسیاری از هوش هیجانی بعنوان یک جنبه از هوش که تاثیر بسیاری زیادی بر زندگی افراد دارد، گزارش شده اند(بخشی،۲۰۰۸). هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های شناختی و هیجانی به هم پیوسته است(سیاروچی، فورگاس و مایر، ۲۰۰۱، به نقل از سیاروچی، دین و اندرسون، ۲۰۰۲). که به فرد کمک می کند تا با درک، ارزیابی و بیان دقیق هیجان ها، از احساساتی که افکار را تسهیل می نمایند، آگاهی یابد(مایر، سالووی، کاروسو و سیتارونیوس، ۲۰۰۱) و با برقراری توازن میان افکار و هیجان های خود، تصمیم گیری های عاقلانه و رفتار مسئولانه داشته باشد(برکتین، توکلی و نشاط دوست، ۱۳۸۷). از دیگر مولفه های مهم در کنار آمدن با مشکلات و استرس ها، سبک های مقابله ای می باشد. مفهوم مقابله از دهه های گذشته به طور رسمی در حوزه روانشناسی مطرح شده است و طی سال های اخیر مطالعات زیادی در خصوص فرایند مقابله و انواع سبک های مقابله ای انجام شده است( پکنهام، ۲۰۰۱، ایرلند وپارکر ، ۲۰۰۵، زیدنر و اندلر، ۱۹۹۷). اندلر و پارکر(۱۹۹۰) سه نوع سبک مقابله ای را مطرح کردند که عبارتند از سبک های مقابله مساله مدار، سبک مقابله هیجان مدار و سبک مقابله اجتنابی. سبک های مقابله فرایندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده بوسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند(کلینس، ۱۹۹۹، ترجمه محمد خانی، ۱۳۸۶؛ ریو، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی،۱۳۸۳). اما مولفه سوم که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، دشواریهای تنظیم هیجانی است. کوتینهوریبیر، فرری رین ها و دایس[۱] (۲۰۱۰) براساس مطالعات پیشین عنوان می کنند که تنظیم هیجانی، به مرحله ای اشاره دارد که افراد به واسطه آن بر هیجانات خود و اینکه آن ها چگونه هیجاناتشان را بیان و تجربه می کنند، تأثیر می گذارد. مطالعات مختلفی در خصوص ارتباط متغیرهای هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و تنظیم دشواریهای هیجانی صورت گرفته است. نور بخش، بشارت و زارعی[۲](۲۰۱۰)؛ بساک نژاد، اصفهانی اصل و محمودی قلعه نوی(۱۳۹۱) در پژوهش های خود نشان دادند که بین هوش هیجانی و سبک های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد. همچنین سهریان آذر، اسدی مجره، اسدنیا و فرنودی (۱۳۹۳) در مطالعه خود گزارش کردند که بین راهبردهای مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دوره نوجوانی رابطه وجود دارد. هیجانات نقش غیر قابل انکاری را در روابط افراد دارند. گروهی از افراد جامعه مانند دانشجویان بیشتر درگیر روابط اجتماعی هستند و بر این اساس آنها دچار هیجانات بیشتری در روابط با افراد مختلف می شوند. همچنین این گروه با تنش های بیشتری مواجه هستند، استرس های بیشتری را تجربه می کنند و در روابط اجتماعی خود نیازمند داشتن مهارت ها و توانایی های بهتر برای کنار آمدن با این گونه شرایط هستند. از طرفی در سال های اخیر هوش هیجانی و نقش آن در بسیاری از مولفه های روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. نقش هوش هیجانی در تنظیم هیجانات غیر قابل انکار می باشد. اما سئوالی که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن است، اینست که، رابطه مولفه هوش هیجانی با سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در گروه دانشجویان چگونه است ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم