روزگار سرزنش گر به او خـیانت کرده است پس کاسـه ی شراب بیمـاری و درد و رنـج را نوشیـده است .
شاعر در بیت نخست مادر خویش را در قبر به گوهری گرانبها و نایاب که در صندوقچه ای محافظت می شود تشبیه کرده است . تشبیه این بیت از نوع تشبیه مجمل موکد است که هی ، مشبه و دُرهٌ ، مشبه به و ادات تشبیه و وجه شبه در آن محذوف می باشند . در ادامه تیموریه با استعانت از فن استعاره از روزگاری که به مادرش خیانت کرده شکوه می کند . استعاره ی موجود در این بیت استعاره مکنیه است . مستعارله در آن الدهر می باشد و مستعارمنه آن انسان است که محذوف می باشد ؛ اما یکی از لوازم آن که سرزنش کردن است در بیت ذکر شده است .
عائشه بار دیگر از غم و اندوهی که روزگار بر او تحمیل کرده است داد سخن بر می آورد :
هَـــل راعَ قَلبَــکِ مَا لَقَــیتِ مِــن النَّوائِــــبِ و الکُــــرُوبِ ؟
إنَّ الـــوُجُــــودَ صَحــــیفَۀٌ مَـــــلَأی بّأســــرارِ القُـــــلُوبِ
خَلَفتَــــنی لِلـــــهَمِّ فِیــــهِ وَ لِلشَّــــــدائِدِ وَ الخُطُـــــوبِ
( تیموریه ؛ بی تا : ۷۶ )
ترجمه :
آیا مشکلات و غم هایی را که به تو رسید قلبت را ترساند ؟
همانا هستی روزنامه ای است ، پر از اسرار قلب ها .
مرا برای شداید و مشکلات بر جا گذاشتی .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عائشه در بیت آغازین مادرش را مورد خطاب قرار می دهد و از مشکلات و غم های زندگیش شکوه می کند . در بیت دوم روزگار را پر از حوادث تلخ و شیرینی می داند که آدمی آن را همواره در قلب و درون خویش جای می دهد . در این بیت روزگار به روزنامه ایی تشبیه شده است که اسرار زندگی در آن نهفته است . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل موکد است . الوجود ، مشبه و صحیفۀ ، مشبه به و ادات این تشبیه محذوف می باشد و ملأی بأسرار القلوب نیز وجه شبه این تشبیه می باشند .
۶-۴ ۰ استعاره در اشعار اومانیسمی صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه
اینک به بررسی استعاره در اشعار صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه می پردازیم :
۶-۴-۱ ۰ استعاره در اشعار صلاح عبدالصبور
عبدالصبور با توانایی شگرف و خاص خود در زمینه ی اومانیسم وتاثیر پذیری بیشتر آن از استعاره استعانت می جوید و در این زمینه گام های بسزایی بر می نهد . او با استمداد جستن از صناعات ادبی از جمله استعارات و تشبیهات کم نظیر در مورد اومانیسم ، خط فکری خویش را در این زمینه آن چنان وصف می کند که گویی وی از طرفداران حقوق بشر در عصر حاضر می باشد . از طرفی دیگر با مطالعه ی اشعار عبدالصبور مشخص می شود که وی در زمینه ی اومانیسم با افکار و عقاید فلسفی در وادی رمز گرایی گام می نهد لذا طبعا در این خصوص استعاره یکی از ابزاریست که وی در اشعارش بسیار از آن مدد می جوید .
از آن جایی که یکی از مهم ترین دغدغه های فکری عبدالصبور در جامعه ی انسانی خویش ، ظلم حکومت حاکم بر جامعه بوده است لذا وی همواره در اشعارش در پی تقویت روحیه ی انقلابی در اذهان مردم بود . در ابیات زیر به نمونه هایی از این اشعار اشاره می کنیم که وی با بهره گرفتن از استعاره و تشبیه در کنار یکدیگر این امر مهم را به صورت بارز و آشکار نشان می دهد .
لو أنَّنا کُنا کَغَضی شَجَرَۀِ
الشمسُ أرْضَعَتْ عُرُوقَنا معَاً
و الفجرُ رَوانا نَدیً معَاً
حین استَطلنا فَاعتَنقنا أذرُعا
و فی الربیعِ نکتَسی ثیابَنا الملونۀ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/۲۴۲ )
ترجمه :
اگر ما مانند شاخه ای شکسته درختی باشیم
خورشید رگ های ما را با هم سیراب نمود
فجر ما را با شبنم سیراب نمود
هنگامی که قد برافراشتیم و دست به گردن یکدیگر انداختیم
در بهار لباس های رنگارنگمان را می پوشی
شاعر در بیت نخست جامعه ی مظلوم بشری را به شاخه های شکسته ی درختی مانند می کند که زیر بار ظلم و ستم شانه خم کرده اند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مجمل مرسل است که أننا ، مشبه و غضی شجرۀ ، مشبه به و کاف ادات تشبیه است و وجه شبه در این تشبیه محذوف می باشد . شاعر در ادامه با استعانت از فن استعاره امید خویش را به پیروزی در مقابل در قالب شعر خویش ارائه می دهد . وی در بیت دوم خورشید را که منبع فروزان امید است به آب مانند نموده است که با تابشش درختان را سیراب می نماید . استعاره ی موجود در این بیت استعاره مکنیه است که الشمس ، مستعارله و آب باران ، مستعارمنه می باشد که حذف شده است ؛ اما یکی از لوازم آن که سیراب کردن است در این بیت ذکر شده است . در ادامه شاعر در بیت چهارم شاخه های درختان را به انسان هایی مانند می کند که با یکدیگر متحد شده اند . استعاره در این بیت از نوع استعاره مکنیه می باشد که غضی شجرۀ ، مستعارله است که در بیت آورده شده است و مستعارمنه آن یعنی انسان در این بیت حذف گردیده است ؛ اما از لوازمات آن یعنی قدبرافراشتن و دست در گردن یکدیگر انداختن ذکر شده است . در بیت پایانی شاعر
شاخه های پر شکوفه ی درختان را به لباس های رنگارنگ انسان مانند کرده است که استعاره موجود در این بیت استعاره مکنیه است که غضی شجرۀ در آن مستعارله می باشد و مستعارمنه آن انسان که محذوف است ؛ اما یکی از لوازم آن یعنی لباس پوشیدن در این بیت ذکر شده است .
از آن جایی که عبدالصبور در زندگی پرفراز و نشیب خویش سه مرحله ی اعتقادی را تجربه نمود و از مرحله ی ایمان به خداوند به مرحله ی کفر رسید و از مرحله ی کفر بار دیگر به ایمان و اعتقاد به خداوند رسید لذا در هر مرحله صاحب ابیات و اشعار بی شماری است . عبدالصبور در مرحله ی سوم از زندگیش که بار دیگر به خدا ایمان پیدا می کند اشعاری را می سراید که خود گواهی صادق بر این مسأله است .
و فی لَحظۀ
شعرتُ بجسمیَ المحمومِ یَنبِضُ مِثلَ قلبِ الشمسِ
شعرتُ بأننی امتلأت شِعابُ القلبِ بالحِکمۀِ
شعرتُ بأننی اصْبحتُ قدیساً
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ :۱/۱۷۷،۱۷۸ )
ترجمه :
در یک لحظه
در تن تبدار خود ضربانی چون دل خورشید را حس کردم
حس کردم که قلبم از حکمت انباشته شده
حس کردم که به قدیس تبدیل شده ام
شاعر لحظه ای که ایمان را در قلب خود احساس کرد ، این چنین به تصویر می کشد که گویی برای لحظه ای قلب پر تلاطم خویش را انباشته از حکمت می یابد . وی در بیت دوم ضربان قلبش را در آن لحظات به تپش پر نور قلب خورشید مانند می کند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل مرسل است که در آن جسمی المحموم ، مشبه و قلب الشمس ، مشبه به و مثل ، ادات تشبیه و ینفض ، وجه شبه در این تشبیه است . از سوی دیگر کلمه ی قلب الشمس خود به تنهایی دارای استعاره است . استعاره ی موجود در آن استعاره ی مکنیه است که شاعر خورشید را به انسان مانند کرده است که الشمس ، مستعارله و انسان که مستعارمنه است محذوف شده ؛ اما یکی از لوازم آن یعنی قلب در این بیت آورده شده است .
عبدالصبور در ابیات زیر تنهایی انسان در اعصار مختلف را به تصویر می کشد که در هر دوره ای تکرار می شود و گریبان گیر هر فردی در جامعه ی امروز است .
أَواحَداتی ، فی السماءِ الأَخیرِ
أَلوبُ إلی غُرفَتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...