نقط بر حرف‌هایش دانه چیده است

چنین دام[۶۵] نگه‏گیری که دیده[۶۶] است؟

کمر چون در فن صورت‌گری بست

قلم از طره‎ی حور و پری بست

ز نقاشی به رنگی[۶۷] چهره آراست

که نقش ساده‌اش چین رونما خواست

نگیرد طایرش بر صفحه آرام

نسازد گر برایش مهر خود دام

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر بلبل کشد آواز، بشنو

دهد آواز را پرواز بشنو

زگل‎چینان باغش فصل خرداد

شکفته غنچه‌ها از جنبش باد

چو او کس صورت معنی نپرداخت

بدعوی لیک چون مانی نپرداخت

هنر گو خنده‌ها بر لب بینبار

ز اشک غم بن مژگان بیفشار

هنرپرور بزی، گو در عزیزی

که آمد سر زمان بی‌تمییزی

آنچه تا غایت روزگار مضایقه در کم هنری نهاده، الحال، کرم بسیار[۶۸] بخشش، دست در تلافی آن گشاده. تمنای ارباب هنر به پیرایه التفاتش معشوق حصول است و از اهل استعداد نکته به‌کتابی و گلی به‌ گلزاری قبول. خار راه هنر در پای که خلید به شکفتگی مرحمتش باغ باغ، گل مراد نچید و تلخی مشقت کسب کمال که چشید که به‌ چاشنی رأفتش مصر مصر شکر[۶۹] به‌ کام در نکشید. در هیچ چیز حسن هنر پنهان نگردیده که تمییزش آشکارا به آن عشق نورزیده. اگر از تحریک باد آب موجه[۷۰] به ‌هنجاری، تحریرریز است یا از جلوه آتش دخانی، به ‌قاعده‎ای مرغوله‎انگیز به تعریف این، گرم نفس است و به توصیف آن، تر زبان و اگرچه به نسبت عادلیت، دادِ اقسام هنر داده و می‌دهد. سبحان الله، در فنّ سخن چه‌ها پرداخته و می‌پردازد. هرچه نه در میان نهاده، ذهن نقادش از زیور قبول بر کران و هرچه نسنجیده‎ی طبع وقادش از سبکی بر خاطر گران. بالغ‏کلامان مدرسه‎ی سخن، طفلان مکتب زبان‏دانیش و شهسواران میدان بیان، پیادگان عرصه‎ی نکته‎دانیش. گاه تفصیلش قطره‎ی[۷۱] منبع، دریای بیکران و وقت اجمالش ذره‎ی مغرب آفتاب درخشان. آوازه‎ی طومار بلاغتش، آویزه‎ی گوش فصاحت و شور شیرینی گفتارش، نمک مائده‎ی ملاحت. نقطه‎ی خامه‎ی[۷۲] ابهامش مُهر گنجینه‎ی اسرار و شعشعه‎ی شعله‎ی توضیحش صیقل آیینه‎ی اظهار. کام سخن، در شکر افتاده‌ی شیرینی ‏ادا و گردن صید معنی در کمند انداز ‏رسا. دیده‎ی امید جان‌ها، بر جنبش لب بشارت و سند تملیک دل‌ها در کف ابروی اشارت. نثرش نثره‎ی[۷۳] رفعت و شعرش شَعری مرتبت. هر حرفش فصلی و هر فرعش اصلی. نظم:

سخن را بار خاطر بود کوهی

نبودش[۷۴] صاحبی صاحب شکوهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...