۵-۳- قیام حسین بن علی ( شهید فخ[۳] )
حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی (ع)، یکی دیگر از قیام کنندگان شاخه حسنی بود. برخی منابع سال تولد او را ۱۴۳ هـ.ق نوشته اند. از پدری مشهور به « علی عابد » و مادری، بنام زینب دختر عبدالله محض، که به « زوجه صالح » شهرت داشت، زاده شد. مدت عمر وی فقط ۲۶ سال بود ( رضوی اردکانی، ۴۹:۱۳۷۵ ). در مورد سال تولد وی روایتی دیگری نیز وجود دارد که آن را به سال ۱۲۸ هـ . ق. می داند ( الهی زاده، ۱۹۹:۱۳۸۵ ). که این تاریخ اخیر به حقیقت نزدیک تر به نظر می رسد.
حسین در یک خانواده انقلابی رشد کرد و تربیت یافت، طوری که دو پدربزرگش عبدالله محض و حسن مثلث و همچنین دو تن از دایی هایش سعد و ابراهیم در مبارزه با عباسیان قبلا به شهادت رسیده بودند ( کاظمی پوران،۱۵۱:۱۳۸۰-۱۵۲ ). خود وی نیز از شخصیت های کم نظیر دورانش محسوب می شد. او مردی دلاور، بخشنده، شجاع، فاضل و مسئولیت پذیر بود. و در بین بنی هاشم از جایگاه بلندی برخوردار بود. وی از اصحاب امام موسی کاظم (ع) و راوی حدیث، از سوی ایشان بود( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۳۶۱۳:۸ و ابن طقطقی،۲۴۶۱:۱۳۸۹).
۵-۳-۱- زمینه ها و مقدمات قیام
حسین بن علی ( شهید فخ ) در سال ۱۶۹ ق، در مدینه بر گماشتگان هادی عباسی خروج کرد. اما کدام عوامل و زمینه های قبلی، باعث قیام و حرکت حسین و یارانش در آن سال شد؟ مورخان، به زمینه هایی اشاره می کنند که تقریبا همه آنها یک وجهه مشترک مشخص دارند و آن هم ظلم و ستم و رفتارهای ناصوابی است که در حق طالبیان و علویان روا می شد.
پس از مهدی عباسی، خلافت به هادی رسید. وی گرچه بیش از یک سال خلافت نکرده اما در همین مدت یکساله ی حکومتش، در اثر کارهای زشت، ناتوانی و زبونیش، اوضاع شهرها از جمله مدینه به هم خورد و گروهی از طالبیین به جنبش در آمدند ( یعقوبی، ۱۳۷۴، ج۴۰۶:۲). وی ضمن تعقیب علویان، مقرری ها و بخشش هایی که از زمان مهدی برای ایشان برقرار شده بود قطع نمود و به تهدید آنان پرداخت ( همان:۴۰۷ ). سخت گیری های وی بر علویان تا به آن حد بود که به گماشتگان خود در مدینه دستور داده بود تا مرتب آنان را زیر نظر بگیرند و ایشان را وادار کنند تا روزانه خود را به والی معرفی نمایند. والیان نیز با رفتارهای توهین آمیز خویش از هیچ اتهامی از جمله شرب خمر در حق هاشمیان کوتاهی نمی کردند. (الهی زاده، ۲۰۰:۱۳۸۵ ). ابن اثیر در مورد رفتارهای توهین آمیز والی مدینه عمربن عبدالعزیز در حق علویان می نویسد : « چون عمر والی مدینه شد، طالبیان را به جرم میگساری بگرفت و تازیانه زد و ریسمان بر گردن آنها آویخت و در مدینه گردانید» ( ابن اثیر، ج۳۶۱۰:۸-۳۶۱۱ ).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به هر همهاین فشارها، روح آزاده و حق جوی علویان را سخت می آزرد، اما شاید آخرین عاملی که باعث انفجار و خروج حسین و دوستانش شد، برخورد تند و تهدید آمیز والی شهر با حسین بن علی و یحیی بن عبدالله، به خاطر غیبت و تمرد یکی از بزرگان بنی هاشم بود که خشم آنان را شعله ور و خروج را پیش انداخت (طقوش، ۸۵:۱۳۸۷ ).
۵-۳-۲- اهداف قیام
با توجه به شواهد تاریخی می توان در مورد اهداف و فلسفه قیام حسین بن علی دو نظر را مطرح و قابل اعتنا تصور نمود : یکی، تعدیات هادی عباسی و والیان او دوم، بدست آوردن یا بازگرداندن خلافت اسلامی ( خضری، ۵۱:۱۳۸۸ – ۵۲ ).
آنچه که به نظر می رسد و شواهد تاریخی نیز آن را تایید می کنند، هر دو مورد می تواند در این امر نقش داشته باشند. اصولا حرکت قیام کنندگان علوی پاسخ به ندای وجدان و مبارزه علیه ظلم و ستمی بود که از سوی خلفای اموی و عباسی بر محرومان روا می گردید ( کاظمی پوران، ۲۴۹:۱۳۸۰ ). حسین بن علی، هنگام بیعت با مردم مدینه، اصل دعوت به رضای آل محمد را صریحا اعلام کرد و محور کار خویش را بر سه اصل کتاب خدا، سنت پیامبر و زمینه سازی خلافت برای فردی شایسته از آل محمد عنوان نمود ( رضوی اردکانی، ۱۰۷:۱۳۷۵ ) . با توجه نسبت به شناختی که از نهضت های شیعی وجود دارد. منظور از رضای آل محمد، نباید کسی جز امام معصوم و منصوبش باشد که در زمان حسین بن علی، امام هفتم شیعیان، امام کاظم (ع) بود.
از سخنان، اشعار و عملکرد او و یا آنانی که در زمان نزدیک به عمر او اظهار نظر کردند، نیز می توان تا حدود زیادی به اهداف قیامش پی برد. از جمله : ۱- برخورد با حکومت ظلم و جور عباسی ۲- گرفتن انتقام از عباسیان به جهت خون های ریخته شده ۳- امر به معروف و نهی از منکر ۴- برگرداندن حقوق ائمه(ع) ( همان : ۱۵۵ ).
نکته آخر در این زمینه این که، قیام حسین بن علی با اجازه یا حداقل اطلاع قبلی امام موسی کاظم (ع) صورت گرفت و به نوعی در کلمات امام (ع)، جنبش حسین مورد توجه و تا حدودی تایید به نظر می رسد که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. خود حسین نیز گفته بود :« ما خروج نکردیم مگر بعد از آنکه با اهل بیت خویش، موسی بن جعفر (ع) مشورت کردیم، پس امر کردند ما را به خروج »( قمی، ۱۳۷۶، ج۴۹۰:۱)امام کاظم نیز به ایشان فرموده بودند که :« تو به طور مسلم کشته می شوی، پس شمشیرها را تیز کن، زیرا این مردم دو رو و فاسق اند »( شریف قرشی، ۱۲۶۸، ج۵۲۴:۱ ).می توان چنین نتیجه گیری کرد که، گرچه عامل و جرقه نهایی خروج حسین و یارانش همانا رفتارهای توهین آمیز و ستم هایی بود که از سوی والی مدینه در حق علویان و خود او روا می شد، اما وی و بسیاری از دیگر بزرگان علوی از سال ها قبل در پی ضربه زدن بر پیکره دولت عباسیان، و به دنبال فرصتی می گشتند تا کرسی خلافت را به مستحقان واقعی آن برگردانند .
۵-۳-۳- چگونگی و سرانجام قیام
آغاز قیام حسین بن علی ( شهید فخ ) در سیزده یا به روایتی، چهاردهم ذی قعده ی سال ۱۶۹ هـ . ق بود. خروج وی در دو مرحله، ابتدا در مدینه بر علیه والی و گماشته هادی عباسی
( عمربن عبدالعزیز ) و پس از تصرف و تسلط بر آنجا و توقفی یازده روزه، بطرف مکه عزیمت نمودند و پیکار نهایی وی با عباسیان در سرزمین فخ و در سالروز ترویه و ایام حج همان سال به وقوع پیوست که منجر به شهادت حسین و بسیاری از همراهان وی گردید ( ابن اثیر ۱۱۳۸۰، ج۳۶۱۲:۸ و عادل ادیب، ۱۶۶:۱۳۶۶).
اما شرح بیشتر قیام : گفته شده، حسین بن علی و یارانش در صبحگاهان قیام، ابتدا با شعار احد احد به مسجد مدینه رفتند و آنجا را به پایگاه سیاسی و نظامی خویش تبدیل کردند و پس از ادای نماز صبح به بیت المال و فرمانداری مدینه هجوم برده و مبالغ زیادی را بدست آوردند. سپس درهای زندان را شکسته و زندانیان را نیز آزاد ساختند. از آن طرف، عمربن عبدالعزیز با شنیدن « حی علی خیر العمل » در اذان صبح، هراسان از دارالحکومه فرار نمود. ( همان جا، ۱۶۶ ). بعد از آن مردم با شعار الرضا من آل محمد بر کتاب خدا و سنت پیامبرش، با حسین بیعت کردند ( ابن خلدون، ۱۳۸۳، ج۳۹۳:۲ ).
روایت شده، که در همان روز اول گروه های بسیاری از شیعیان و زیدیان به او پیوستند ( دایره المعارف تشیع، ۳۲۹:۱۳۷۳ ). این در حالی بود که تعداد همراهان حسین در ساعات اولیه قیام به پنجاه نفر نمی رسیدند. ( اصفهانی، ۴۲۹:۱۳۸۷ ) به هر حال فردای آن روز، نه شورش پیروان و طرفداران بنی عباس در مدینه و نه تلاش های عمر والی فراری شهر، هیچکدام نتوانست اوضاع را به نفع عباسیان تغییر دهد ( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۱:۸). سرانجام نیز پس از سه روز درگیری حسین و یارانش در مدینه، آن شهر کاملاً به تصرف آنان در آمد. وی پس از توقفی یازده روزه در مدینه و نصب دینار خزاعی به عنوان فرماندار جدید و جانشین خود، در روز بیست و چهار ذی القعده ی همان سال، به اتفاق حدود سیصد نفر از یاران و همرزمانش به سوی مکه عزیمت کردند ( اصفهانی، ۴۳۲:۱۳۸۷).او ایام حج سال ۱۶۹ ق را با یاران خود در منا وعده داده بود. ( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۰:۸ ). همچنین او برای دفاع از اسلام و مظلومان و برائت از مشرکان مکه، موسم حج را بهترین مکان و زمان، برای این هدف خویش در نظر گرفته بود ( رضوی اردکانی، ۱۵۰:۱۳۷۵ ). به علاوه، حضور طوایف و قبایل مختلف در حج فرصت خوبی بود که او بتواند به اهداف مورد نظرش دست یابد ( همان : ۱۳۵ ).
چون خبر خروج حسین به هادی عباسی رسید، وی محمد بن سلیمان منصور را به همراه سپاهی که در سفر حج بودند به جنگ حسین اعزام کرد. دو سپاه در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه سال ۱۶۹ در وادی فخ در مقابل یکدیگر قرار گرفتند ( ابن اثیر، ۱۳۸۰،ج۳۶۱۱:۸ –۳۶۱۲ و ابن خلدون، ج ۲، ۳۹۴:۱۳۸۳ ).
روایت شده که محمد بن سلیمان، به حسین و یارانش قبل از شروع نبرد امان داد، ولی آنان نپذیرفتند. به هر حال، جنگی سخت و خونین در گرفت و سرانجام سپاه عباسی با انجام یک تاکتیک جنگی، حسین و یارانش را در محاصره انداخته و آنان را تار و مار کردند و خود حسین نیز با تیر نابهنگام حماد ترکی از پای در آمد و به شهادت رسید. وی در این هنگام چهل و یک سال داشت (اصفهانی، ۴۳۴:۱۳۸۷ ).
مسعودی می نویسد :« پس از کشته شدن حسین و یارانش، جسد آنان سه روز در وادی فخ بر روی زمین بر جای مانده بود و جانواران وحشی از تن های آنان می خوردند» ( مسعودی، ۱۳۸۷، ج۳۳۲:۲ ). این حادثه برای علویان چنان سخت بود که گفتند، بعد از واقعه کربلا، حادثه ای بزرگتر از واقعه فخ نبوده است ( ابراهیم حسن، ۷۵۱:۱۳۸۸ ).
۵-۳-۴- بررسی و نقد قیام
در ارزیابی قیام حسین بن علی، توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد اول آنکه، آیا حسین بن علی قیام خویش را با مشورت و نظر خواهی امام موسی کاظم (ع) شروع کرد یا خیر؟ در برخی از منابع بطور مستقیم یا غیر مستقیم از مشورت و رایزنی حسین بن علی با امام هفتم (ع) قبل از قیام تاکید شده است: « ما خروج نکردیم مگر بعد از آنکه مشورت کردیم با اهل بیت خویش موسی بن جعفر » ( قمی، ۱۳۷۶، ج۴۹۰:۱ ). یا در جایی دیگر آمده روزی که حسین بن علی برای مشورت در مورد قیامش حضور امام هفتم (ع) رسید ایشان به او فرمودند : « تو کشته می شوی، خویش را آماده و مهیا کن، چرا که با گروهی فاسق و منافق سر و کار داری» ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۵۲۴:۱ ) .
نکته دوم اینکه، دلایل شکست و ناکامی ظاهری قیام حسین بن علی چه بود ؟ شاید بتوان گفت، بسیاری از همان زمینه ها و عواملی که در عقیم ماندن قیام های علوی پیشین نقش را داشتند، در این قیام نیز موثر بودند. علاوه بر این، نارضایتی و ناراحتی مردم مدینه از اینکه حسین و یارانش حرم امن رسول خدا (ص) در شهر را پایگاه خود قرار داده باعث شد تا مردم پاسخی مناسب و مثبت به حسین ندهند ( طقوش، ۸۶:۱۳۸۷ ).
همچنین خروج زودهنگام و بدون برنامه ریزی شده ی حسین و یارانش بر اثر فشارهای وارده از سوی هادی عباسی به علویان ( جعفریان، ۲۷:۱۳۷۱ )، وقوع قیام در ایام حج که مردم به جهت مشغله های اقتصادی خاص این ایام، نتوانستند؛ این قیام را بطور کامل همراهی کنند.
عدم همراهی بزرگان مدینه با حسین بن علی، عدم پیوستن برخی بزرگان علوی به قیام وی، عدم وفای به عهد گروهی از مردم مدینه و اصولا مناسب نبودن حجاز برای قیام بخشی از دلایل ناکامی حسین بود( الهی زاده، ۲۰۹:۱۳۸۵ ).
با این وجود، جنبشی از جنس علوی و از تبار هاشمی شکل گرفت، و فاجعه جانگذار دیگری در عرصه تاریخ اسلام بوجود آورد و یک بار دیگر ماهیت واقعی بنی عباس را همچون امویان که واقعه کربلای سال ۶۱ هـ . ق . را آفریدند، به نمایش عموم گذاشت. در واقع در سرزمین فخ، واقعه کربلای دیگری تکرار شد.به تعبیری : « فاجعه فخ، خاطره فاجعه جانگذاز کربلا را در ذهن ها زنده کرد » ( پیشوایی، ۴۴۵:۱۳۹۰ ). این در حالی بود که خود خلفای عباسی و همان قاتلان حسین بن علی به عظمت و وابستگی ایشان به پیامبر (ص) اعتراف و اذغان داشتند. چنانچه آمده است، روزی که سر بریده شهید فخ را به مجلس هادی عباسی آوردند، آورندگان سر را ملامت کرد و گفت :« شادمان پیش من آمده اید، گویی سر یکی از ترکان یا دیلمیان را آورده اید، او یکی از خاندان رسول خدا (ص) است» ( مسعودی، ۱۳۷۸، ج۳۳۲:۲).
۵-۴- قیام یحیی بن عبدالله
یحیی بن عبدالله، با کنیه ابوالحسن، یکی دیگر حسنیانی است که در سال ۱۷۲ ق و در دوران امامت امام موسی کاظم (ع) در طبرستان خروج کرد (الهی زاده، ۲۱۳:۱۳۸۵). وی را سیدی جلیل القدر، عابد، زاهد، با کرامت و همچنین او را یکی از مریدان و در ضمن اوصیای امام جعفر صادق (ع)، برای گمراه کردن عباسیان، می دانند (تشید، ۱۲۱:۱۳۸۵) وی به همراه حسین بن علی در قیام مدینه و فخ شرکت فعالانه ای داشت و مدت کمی رئیس شرطه مدینه نیز بود. اما پس از نجات از واقعه فخ، در جستجوی کانونی مناسب برای شورش بر ضد دستگاه خلافت شد و سرانجام نیز طبرستان را برگزید (تشید، ۱۲۱:۱۳۸۵ و حاجیلو،۸۳:۱۳۹۰).
یحیی سرانجام به دستور هارون الرشید، در زندان به سال ۱۸۴ یا به روایتی ۱۸۶ ه. ق. به شهادت رسید(الهی زاده،۲۲۲:۱۳۸۵). او را عالم شهید لقب دادند، زیرا از شاگردان و تربیت یافتگان برجسته امام صادق و امام کاظم (ع) بود . وی بیشتر اوقات، امام را با کلمهی«حبیب» یاد می نمود و راوی احادیث زیادی از امام صادق(ع) می باشد (رضوی اردکانی، ۲۰۶:۱۳۷۵)
۵-۴-۱- زمینه ها و مقدمات قیام
پس از واقعه خونین فخ، یاران نجات یافته ی حسین بن علی نگذاشتند تا مشعل انقلاب علویان خاموش شود و پرچم مبارزه بکلی سرنگون گردد. و لذا تاکتیک جدیدی را در پیش گرفتند و نقاط دوردست شرقی و غربی قلمروی خلافت را برای ادامه مبارزه بر ضد عباسیان برگزیدند.
در همین راستا بود، که جنبش یحیی در منطقه شرقی، یعنی طبرستان و دیلمان شکل گرفت. او قبل از آنکه به طبرستان برود مدت ها به طور مخفیانه به مناطق و شهرهای مختلفی از جمله : یمن گرفته تا ارمنستان و بغداد و صنعا و خراسان و در نهایت قومس، طبرستان و دیلمان سفر کرد ( الهی زاده، ۲۱۲:۱۳۸۵ ).
طبرستان را به جهاتی از جمله، وجود علویانی که از قبل در آنجا بودند، دوری از مرکز خلافت عباسی و صعب العبور بودنش، محل مناسبی یافت و در آنجا مستقر گردید ( تشید، ۱۲۱، ۱۳۸۵ ). او در آنجا نخست به نزد شروین بن سرخاب از آل بارود رسید و چون از طرف وی مورد حمایت قرار نگرفت با همان یکصد و هفتاد تنی که همراهش بودند به منطقه دیلمان رفت ( حاجیلو، ۸۳:۱۳۹۰ ) و در آنجا شروع به تبلیغ و دعوت نمود. مردم آنجا استقبال چشم گیری از او کردند و مردم نواحی و شهرها مختلف به طرف او شتافتند. ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج/۱۰۳:۲). این استقبال و پیشرفت طوری بود که موجبات نگرانی شدید هارون الرشید را فراهم کرد ( صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج۹۵:۲ ) . می نویسند، یحیی بن عبدالله نخستین کسی از علویان بود که مردم جنگاور این ناحیه به حمایتش برخاستند( فرای، ۱۳۶۲، ج۶۲:۴).
۵-۴-۲- اهداف قیام
اگر بپذیریم که قیام یحیی بن عبدالله در راستا و ادامه قیام سایر علویان و حسنیان، بویژه حسین بن علی بوده باشد، نتیجه گرفته می شود که اهداف قیام وی نیز با اندکی اختلاف، همان انگیزه ها و اهدافی بود که پیشینیان او را وادار به خروج علیه عباسیان نمود.
در نامه ای که خود یحیی بن عبدالله به هارون نوشت، هدف از قیام خویش را خونخواهی کشته شدگان حسنی توسط عباسیان و ادامه راه قیام آنان و جهاد با ستم و بی عدالتی و احقاق حق اعلام کرد ( الهی زاده، ۲۱۵:۱۳۸۵ ). هدف یحیی را با توجه به تغییر اوضاع و فشار بیشتر بر علویان پس از واقعه فخ، تغییر تاکتیک و نجات باقیمانده تشکیلات انقلابی و سازمان علویان می دانند، چرا که از آن پس امکان حضور در حجاز را نداشتند، به علاوه در پی فرصتی بود تا در جایی دیگر حرکت تازه ای علیه ستمگران عباسی طراحی و اجرا کنند (کاظمی پوران، ۱۷۳:۱۳۸۰). از لا به لای سخنانی که از وی بر جای مانده، می توان تا اندازه ای به فلسفه قیام وی پی برد . از وی نقل شده که گفت:« خدایا همین اندازه خدمت را از من بپذیر که دل ستمکاران را ترساندم، جز سر بلندی دین تو منظوری ندارم» ( اصفهانی، ۴۵۲:۱۳۸۷ ). علاوه بر اینها، چون وی تربیت یافته ائمه ششم و هفتم (علیهماالسلام ) بود و افتخار شاگردی ایشان را داشته، و سالها در محضر آن بزرگواران تلمذ و کسب فیض نموده بود(رضوی اردکانی، ۲۰۶:۱۳۷۵)، احتمالاً نباید اهدافی غیر از سیره آن ائمه اطهار (ع) برای وی تصور نمود.
۵-۴-۳- چگونگی و سرانجام قیام
سرانجام یحیی به امید یاری مردم دیلم، خروج خود را در آنجا آغاز و شوکتی عظیم به هم زد، طوری که وقتی خبر آن به هارون الرشید رسید، وی فضل بن یحیی برمکی را با سپاهی به ظرفیت ۵۰ هزار نفر جهت سرکوب، یا وادار کردن یحیی بن عبدالله به تسلیم بسوی دیلمان فرستاد (شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۵:۲ ).
روایت شده، فضل از طالقان نامه ای به یحیی بن عبدالله ارسال و با وعده و وعید و همچنین، خوف و رجاء از او خواست تا خود را تسلیم کند و به او امان داد (شجاع شفیعی، ۱۳۷۷ : ۷۴). از آن طرف، وقتی که یاران یحیی از آمدن فضل برای جنگ با وی اطلاع یافتند از پیرامون او پراکنده شدند و او را تنها گذاشتند و باقیمانده سپاه نیز او را به صلح و عدم خونریزی دعوت کردند ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۵:۲ ). یحیی نیز وقتی اوضاع اطرافیان خود را چنین دید، با شروطی پیشنهاد فضل را پذیرفت. لذا امان نامه ای با خط هارون و به امضاء قاضیان و فقها برای یحیی بن عبدالله ارسال شد، اما کینه یحیی همچنان در دل هارون باقیرر بود ( مغنیه، ۱۳۹۰ : ۲۹۴ ).
بالاخره یحیی تسلیم گردید و او را به بغداد نزد هارون آوردند، رشید نیز مقدم وی را گرامی داشت و به نحو پسندیده ای با او دیدار کرد ( ابراهیم حسن، ۷۵۲:۱۳۸۸). اما هنوز اندکی نگذشته بود که هارون با فتوای یکی از روحانیون درباری به نام وهب بن ابوالبختری، و علی رغم مصونیتی که به او داده بود به زندانش انداخت، و چندی بعد نیز در زندان بر اثر گرسنگی و تشنگی از دنیا رفت ( مغنیه، ۲۹۴:۱۳۹۰ و یعقوبی، ۱۳۷۴، ج۴۱۲:۲ ).
۵-۴-۴- بررسی و نقد قیام
جنبش یحیی بن عبدالله، نخستین جنبش از نوع علوی بود که در عهد عباسیان با ترکیبی از دو گرایش شیعی زیدی و ملی گرایی ایرانی شکل گرفت ( صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج ۲ :۹۴). و در سرزمین دیلمیان به وجود آمد. یحیی از شخصیت های برجسته خاندان علی (ع) بود که در دل شیعیان آنجا منزلت و جایگاهی ویژه داشت. یکی از مهمترین ویژگی های یحیی، این بود که وی مبانی زیدی را به طور کامل قبول نداشت و تا حدود زیادی به طریق اهل بیتمی رفت، و همین امتیاز وی او را از بسیاری اشکالات بر کنار و مبرّا ساخته بود (محرمی، ۱۵۵:۱۳۸۶). زیدیه در مساله امامت، قیام مسلحانه را شرط امام می دانند و در قسمت عمده ای از احکام فقهی، با اهل سنت هم مرامند، در حالیکه یحیی پیرو فقه اهل بیت و بویژه فتاوای امام صادق (ع) بود و لذا با برخی از زیدیانی که در سپاهش بودند اختلاف پیدا می کرد و ایشان نیز او را یاری ندادند ( رضوی اردکانی، ۱۳۷۵: ۲۱۸-۲۱۹ ). همچنین مورد اخیر، خود عاملی شد تا اینکه یحیی علی رغم تصمیم به قیام علیه عباسیان، نهایتاً با شرایطی تسلیم هارون شود و به شهادت برسد.
گر چه خود یحیی بن عبدالله موفق نشد مانند برادرش ادریس در مغرب اولین دولت مستقل شیعه مذهب را در شمال ایران بوجود آورد، اما با ناکامی و قتل بدست هارون، نه تنها از نفوذ علویان در آنجا کاسته نشد، بلکه زمینه مناسبی برای تاسیس اولین دولت های مستقل شیعی را در آن مناطق فراهم کرد (صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج۹۵:۲ ).
۵-۵- قیام ادریس بن عبدالله
ادریس، فرزند ششم عبدالله بن حسن و برادر یحیی، دیگر فرزند عبدالله بود. منابع تاریخی نوشته اند که ادریس، همراه حسین بن علی در ماجرای فخ شرکت داشت و به عنوان مشاور سیاسی – نظامی خواهر زاده اش حسین، فعالانه او را یاری داد. ولی در جنگ مذکور کشته نشد و با فرار به شمال افریقا به حیات و مبارزات خود ادامه داد (قمی، ۱۳۸۳، ج۲۵۶:۱).
ادریس از یاران و اصحاب امام صادق (ع) ( رضوی اردکانی، ۲۵۲:۱۳۷۵ ) مانند دیگر افراد خاندان علوی، فردی ظلم ستیز، مبارز، شجاع و دوستدار خلافت اهل بیت بود. حتی ابن خلدون سنی مذهب متعصب نیز از ادریس و پسرش به نیکی یاد نموده و از ایشان دفاع کرده است
( همان : ۱۹۶).
در اهمیت وی همین بس که وی را بنیانگذار اولین دولت مستقل شیعی مذهبی دانسته اند که در اوج قدرت دولت عباسی به سال ۱۷۲ هـ.ق در شمال افریقا بوجود آمد( آربری، ۱۷۵:۱۳۸۸).
۵-۵-۱- ادریس از فخ تا مغرب
از جمله نجات یافتگان و فراریان جنگ فخ، ادریس بن عبدالله بود. وی پس از نجات از پیکار فخ، توانست به همراه حاجیان کشورهای دیگر و به همراه غلامش راشد، از دسترس ماموران دولت عباسی فرار و خود را به مصر برساند ( اصفهانی، ۴۷۲:۱۳۸۷ و مسعودی، ۱۳۷۸، ج۳۰۰:۲ ) و به کمک برید آنجا، یعنی واضح مولی صالح بن منصور « مسکین » که از شیعیان علی (ع) بود ؛ به مغرب فرستاده شدند و از تعرض ماموران عباسی نجات یافتند (ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۳:۸ ).
ادریس، پس از پشت سر گذاشتن نواحی و شهرهای تلمسان، طنجه، سوس الادنی به شهر ولیله رسید و با استقبال گرمی از سوی اسحاق بن محمد امیر آنجا روبرو شد. در همانجا شروع به گسترش دعوت و نشر هدف های خود کرد و بسیاری از بربرها با او بیعت کردند (شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۰:۲ ). بتدریج قبایل کوچک و بزرگ بربر از جمله « قبیله اوریه» به وی علاقمند شدند و آماده جانفشانی برای او گشتند. تا اینکه وی توانست سرانجام به کمک همین قبایل دولت ادریسیان مغرب را پایه گذاری کند ( رضوی اردکانی، ۲۵۷:۱۳۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...