عامل بسیار مهم دیگر در بهزیستی و تفاوت‌های فرهنگی، روابط اجتماعی می‌باشد. در بسیاری از جوامع، به خصوص جوامع جمع گرا، داشتن روابط اجتماعی صمیمی و خوشبینانه برای شادی و احساس بهزیستی اهمیت دارد. مقایسه شاد ترین افراد با آنهایی که کمتر شاد هستند. نشان می‌دهد که افراد شاد تمایل به داشتن کیفیت بالای دوستی، حمایت خانوادگی و روابط عاشقانه دارند. شاد ترین افراد، دلبستگی اجتماعی قوی دارند (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴). از روابط اجتماعی با دیگران راضی هستند و زمان کوتاه را نسبت به متوسط افراد در تنهایی می‌گذرانند (داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲).

رابطه صمیمانه با دیگران، به سلامتی بیشتر، وضعیت عاطفی و فیزیکی بهتر منجر می‌گردد. سهیم شدن احساس لذت با دیگران در یک رابطه صمیمانه، به خصوص اگر فرد یا جامعه ای که فرد در آن به سر می‌برد، این گونه روابط را به عنوان ارزش مطرح کند و بر آن صحه گذارد، می‌تواند آن احساس را تشدید کند (آنومی موس، ۱۹۹۳).

در یک مطالعه مقایسه ای در باره بهزیستی، روابط اجتماعی ساکنین پیاده روها در کلکته را با بی خانمان‌های امریکا بررسی کردند. ساکنین محله فقیر نشین کلکته در فقر تکان دهنده ای زندگی می‌کردند، دارایی اندکی داشتند، پول کمی به دست می‌آورند، از شرایط جسمانی سختی رنج می‌بردند و به آرامش کامل، تجهیزاتی جهت مراقبت از سلامتی، آب تمیز و غذای مغزی دسترسی نداشتند ؛ بی خانمان‌های امریکا، به نسبت فقیر نشنین‌های کلکته دسترسی آسانتری به سر پناه، غذای مجانی، پتو و فرآورده‌های بهداشتی داشتند. بر خلاف رفاه نسبی، بی خانمان‌های امریکا، بهزیستی پایین تری را نسبت به ساکنین پیاده روهای کلکته گزارش کردند. نگاه دقیق تر ‌به این داده ها نشان می‌دهد که بخش عظیمی از احساس بهزیستی ساکنین پیاده روهای کلکته مربوط به کیفیت بالای روابط اجتماعی آن ها می‌باشد که به عنوان یک ارزش نیز در آن جامعه تقویت شده است. حال آنکه بی خانمان‌های امریکا فاقد آن بودند و این احساس خلاء را گزارش کردند (بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴).

بنابر آنچه گفته شد ؛ وجود تفاوت‌های وسیع فرهنگی و اجتماعی در جوامع مختلف، برداشت واحد و یکسان از مقوله بهزیستی را به چالش می‌کشد. لذا احساس بهزیستی یک موضوع فرهنگ وابسته است و بالتبع مطالعات و پژوهش‌های بیشتری را نیز طلب می‌کند. شایان ذکر است که از میان عوامل گوناگون و نقش آن ها در شادی و بهزیستی، بیشترین تفاوت‌ها در فرهنگ مشاهده گردیده است ( کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).جامعه ایرانی ارزش‌های فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی متفاوتی نسبت به دیگر جوامع دارد. پس مطالعه بهزیستی در جامعه ایرانی ممکن است نشانگر خصوصیات متمایزی نسبت به دیگر فرهنگ‌ها باشد و این در حالی است که تحقیقات نظام داری در این خصوص صورت نگرفته است. اگر به مسأله شادی و نشاط در جهان امروز توجه کنیم، ملاحظه می‌شود که شادی هم به شکل فردی و هم به شکل جمعی ارضا می‌شود و بسیاری از برنامه ریزان در سطح جهان، در صدد بر آمده اند روش‌هایی را که به شادی و ارضای دسته جمعی افراد می‌ انجامد، بیش از پیش گسترش دهند؛ زیرا اهمیت این روش‌ها بیشتر از روش‌های ارضای فردی شادی افراد است. ممکن است فردی افسرده و منزوی باشد و خود به خود طرف شادی‌های موجود در جریان زندگیش نرود، ولی شادی‌های جمعی، فضایی پدید می‌آورند که اگر به فرض کسی هم منزوی باشد، جریان شادی جمعی، فرد منزوی را در خود تحلیل برده، حل می‌کند (منطقی، ۱۳۸۳).

«اگر به مسأله شادی در محیط خودمان توجه کنیم، در می‌یابیم که در جامعه پس از انقلاب، با دیده نفی و تردید به مسأله شادی نگریسته شده است. این روند شک و تردید بدانجا انجامیده است که ما به دشواری‌ تن به پذیرش فردی افراد دادیم و جامعه این امکان را نیافت تا روی شادیهای دسته جمعی فکر کند، طرح بدهد و مردم را به سوی شادی و نشاط هر چه بیشتر متمایل سازد.» (منطقی، ۱۳۸۳، ص.۶۴).

«بایسته‌ بودن عرضه های شادی و نشاط اجتماعی فرا روی جوانان، ارضای هیجان جویی آن ها در مسیر‌های غیر متعارفی محقق می‌شود. ‌به این معنا که جوان جویای شادی و نشاط در صورت بسته دیدن عرصه‌های تحقق شادی به شکل صحیح آن، شادی را در شکل مرضی آن محقق کرده، از این رهگذر، به آرامش خاطر خویش می‌پردازد» (منطقی، ۱۳۸۳، ص.۶۴).

«از طرف دیگر، جوامع مختلف درگذر سنت[۲۱۸] به تجدد[۲۱۹] نیز با تنگناها و دشواری‌های خاصی مواجه می‌شوند. به اعتقاد دورکیم [۲۲۰]در جوامع ابتدایی کارهای گروهی، از تنوع چندانی برخوردار نیست، اما در جوامع متمدن، در نتیجه پیدایش تخصص، تقسیم کار صورت گرفته، هر فرد یا دسته به کار مستقلی می‌پردازند. به عبارتی، بر خلاف همکاری که در جامعه ابتدایی، خود به خودی است، در جامعه متمدن همکاری آگاهانه و همراه با میل و اراده است » (نقل از منطقی، ۱۳۸۳،ص.۸۱).

دورکیم تصور می‌کرد که در صورت در هم شکسته شدن جامعه سنتی بر اثر تقسیم کار اجتماعی و نوسازی، جامعه جدید بلافاصله شکل نمی گیرد و گذر از جامعه سنتی به جامعه مبتنی بر همبستگی، ‌مدت زمانی دراز به طول می‌ انجامد. که در این مرحله، جامعه در حال گذر از سنت به جامعه صنعتی، دچار بی هنجاری[۲۲۱]شده، نظم، ارزش‌ها و اخلاق پیشین دچار تزلزل و فروپاشی می‌شود و این در حالی است که نظم، ارزش‌ها و اخلاق جدید نیز شکل نگرفته است. در این حالت شاهد فزونی گرفتن مواردی مانند اضطرار، بی قراری، سردرگمی، به خود وانهادگی، پوچی و مانند آن ها می‌باشیم. با افزایش این موارد و نیز عدم توجه و حتی مقابله برخی از مسئولان فرهنگی جامعه به مسئله شادی و نشاط افراد، جوانان و مردم جامعه با حساسیت زیادی با مسئله اخیر برخورد کرده و در اثر کاهش آستانه تحریکشان در این زمینه، در برخورد با کمترین تحریکی بیشترین واکنش را از خود نشان می‌دهند، ثانیاًً افراد در برخورد با عرصه‌های بسته، محدود و نفی شده شادی و هیجان، درصدد بر می‌آیند به شکل فردی به نیازهای طبیعی خودشان پاسخ دهند و دلیل فقدان امکانات، ارضای هیجان جویی آنان به شکل انحرافی و یا حتی مرضی انجام می‌پذیرد (منطقی، ۱۳۸۳، ص. ۸۲).

لذا با توجه ‌به این که بسیاری از اختلالات روانی از جمله اضطراب، فشار روانی، افسردگی و خودکشی در دوران نوجوانی و جوانی نمایان می‌شود و نوجوانان و جوانان نیز یک زمان در حالت شادی و یک زمان در حالت غم قرار دارند و جامعه ما هم به دلایلی که عنوان شد با محدودیت‌های بسیاری در ارضای هیجانات خوشایند که منجر به شادی و نشاط می‌شود ؛ روبروست، می‌بایست ‌به این سازه توجه مبرمی داشته و آن را از جنبه‌های مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار دهد. تحقیق حاضر نیز برای به دست آوردن چنین رابطه ای انجام شده است.

به طور خلاصه : در این بخش احساس بهزیستی، مؤلفه‌‌های آن، ویژگی‌های افراد شاد، رویکردهای نظری، شیوه های ارزیابی بهزیستی، عوامل و همبسته‌های آن را از نظر گذراندیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...