کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



اما اگر سرخوشه آدرس مقصد را در جدول مسیریابی‌اش نداشت. در این حالت مبدا پیام BRREQ [۱۶۰] را به سرخوشه می‌دهد. سرخوشه این پیام را از طریق رادیوی قوی خود به سایر سرخوشه‌ها می‌دهد. هر سرخوشه با دریافت این پیام در جدول مسیریابی‌اش به دنبال مقصد می‌گردد. اگر مقصد را پیدا کرد، پیام BRREQ را دیگر پخش نمی‌کند، بلکه پیام BRREP [۱۶۱] را به مبدا می‌دهد. از این طریق مسیری از طریق رادیو های قوی بین مبدا و مقصد شکل می‌گیرد. اگر چند مسیر پیدا شد، کوتاهترین مسیر انتخاب می‌شود.
ساختار زیرساخت متحرک
در سال ۲۰۰۲ در مقاله [۳۸] برای اولین بار جهت حل مشکل مقیاس پذیری شبکه‌های اقتضایی ساختار زیر ساخت متحرک [۱۶۲] پیشنهاد شده است. در این ساختار در میان گره‌ها، یک سری گره‌های قوی [۱۶۳] با یک رادیوی اضافی با برد رادیویی بالا و باطری قوی تر وجود دارند. از این گره‌ها، به عنوان زیر ساخت برای شبکه‌های اقتضایی متحرک بی سیم استفاده شده است. در این روش، از ساختار سلسله مراتبی استفاده می شود. در این ساختار، از گره‌های با رادیوی قوی به عنوان سرخوشه استفاده می شود. این گره‌ها هم در لایه اول و هم در لایه دوم قرار دارند. رادیوی قوی این گره‌ها در فرکانسی متفاوت از رادیوی ضعیف کار می‌کند و توانایی برقرای ارتباط مستقیم با یکدیگر را دارند. گره‌های سرخوشه با کمک رادیوی قوی‌شان، در لایه دوم یک شبکه زیرساخت[۱۶۴] را تشکیل می‌دهند. از آنجا که گره‌های قوی نیز مانند گره‌های عادی حرکت می‌کنند، این شبکه زیر ساخت یک شبکه اقتضایی در یک فرکانس دیگر می باشد. گره‌های عادی که تنها یک رادیو با برد کم دارند، در لایه اول قرار می‌گیرند. گره‌های عادی هیچگاه اجازه ندارند که به عنوان سرخوشه انتخاب شوند. نمایی از این ساختار در شکل زیر دیده می‌شود:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ‏۴‑۱۰: نمایی از ساختار زیر ساخت متحرک دو طبقه [۳۸]
این ساختار می تواند از منابع شبکه‌های نظامی به صورت بهینه استفاده کند. زیرا در شبکه‌های نظامی، واحد‌های مختلف با توجه به توانایی و نیازمند‌یشان، دستگاه رادیویی مناسب خود را به همراه دارند. به عنوان مثال وسایل نقلیه مانند ماشین ها، تانک ها و هلیکوپتر ها و… که از نظر باطری و فضا محدودیت ندارند، میتوانند به دو رادیو مجهز باشند، در حالیه پیاده نظام تنها یک رادیوی عادی به همراه داشته باشد. نمایی از این شبکه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید. این ساختار به علت این که مقتضیات شبکه‌های ناهمگن را در نظر می‌گیرد و عملکرد شبکه را از نظر مقیاس‌پذیری و قابلیت اطمینان بهبود می‌بخشید، بسیار مورد توجه قرار گرفت و در مقالات مختلف[۳۸] و [۲۳] و [۶۵] از نظر نوع خوشه‌بندی و پروتکل‌های مسیریابی بکاررفته مورد مطالعه قرار گرفت.
شکل ‏۴‑۱۱: نمایی از شبکه نظامی با زیرساخت متحرک
در مقاله [۳۸] عنوان کرده است که به علت اینکه گره‌های BN حرکت می‌کنند و همچنین بدلیل اینکه این گره‌ها ممکن است در کاربردهای نظامی مورد حمله قرار گیرند و نابود شوند، پس باید تعداد گره‌های قوی بیش از تعداد خوشه‌ها باشد. در این صورت با از دست دادن گره BN و یا با فاصله گرفتن این گره از خوشه‌اش، گره دیگری به عنوان جایگزین در خوشه‌اش وجود دارد. در این حالت اگر سرخوشه‌ای از بین رفت و یا باطری‌اش تمام شد، گره دیگر که توانایی سرخوشه شدن [۱۶۵]دارد و در آن همسایگی قرار دارد، به عنوان سرخوشه انتخاب می‌شود. اگر دو گره BN به مجاورت همدیگر در آیند، یکی سرخوشه می‌ماند و دیگر تسلیم می‌شود.
جهت تعین سرخوشه از بین گره‌هایی که توانایی سرخوشه شدن دارند یا BCN ها باید انتخابات برگزار شود. در این مقاله مشکل ساختار‌های خوشه بندی قبلی مانند LID و HD را در ناپایداری آنها می‌داند. در ساختار سلسله مراتبی، پایداری شبکه‌ی زیرساخت بسیار مهم است. پایداری خوشه‌ها موجب پایدرای شبکه زیر ساخت می‌شود، ساختار های قدیمی خوشه بندی چنین نیازی را برآورده نمی‌کنند.
در مقاله [۳۸] نویسنده برای خوشه بندی کردن گره‌ها روش RCC [۱۶۶]را پیشنهاد داده است. روش RCC مبتنی بر سادگی و پایداری پیشنهاد شده است. در این روش هر گرهی که عضو هیچ خوشه‌ای نباشد، میتواند خودش را سرخوشه اعلام کند. اولین گرهی که ادعای سرخوشگی[۱۶۷] کند، به عنوان سرخوشه انتخاب می‌شود. همسایگانش نیز پس از شنیدن این پیام باید حق سرخوشگی خود را تسلیم کنند. اما برای اینکه این ادعاهای سرخوشگی کمتر تداخل کنند، هر گره قبل از ارسال این ادعا، یک مدت زمان تصادفی صبر می‌کند و سپس ادعای سرخوشگی می‌کند. اگر در طول این مدت زمان، پیام ادعای سرخوشگی را از گره دیگری دریافت کرد، حق سرخوشگی را تسلیم می‌کند و این پیام را ارسال نمی‌کند. اگر هم در ارسال پیام ادعای سرخوشگی تداخل ایجاد شد، گره با شناسه کمتر [۱۶۸] به عنوان سرخوشه انتخاب می شود. هر سرخوشه باید به طور متناوب پیام ادعای سرخوشگی را جهت حفظ خوشه‌اش منتشر کند.
روش RCC خوشه‌هایی پایدارتر از روش‌هایLID و HD تولید می‌کند. در روش LID، هر گاه گرهی با شناسه کمتر وارد خوشه شود، سرخوشه عوض می‌شود. در روش روش HD نیز اگر گرهی با تعداد همسایه بیشتر وارد خوشه شود، سرخوشه عوض می‌شود. اما در روش RCC یک گره تنها زمانی سرخوشگی را عوض می‌کند که دو سرخوشه به مجاورت یکدیگر در‌آیند. این مسئله باعث می‌شود که خوشه‌هایی بسیار پایدار بوجود آید. در روش LID و HD هر گره باید اطلاعات کاملی از گره‌های همسایه‌اش داشته باشد، اما در روش RCC تنها سرخوشه یک پیام کنترلی کوچک را همه پخشی می‌کند.
در این روش منظور از خوشه، خوشه‌ای با شعاع K هاپ می باشد. به این معنا که فاصله سرخوشه تا اعضای خوشه حداکثر K هاپ می باشد. با تعیین عدد K می توان تعداد خوشه ها را کنترل کرد. با توجه به شعاع K، گره‌ها باید پیام ادعای سرخوشگی را باز پخش کنند تا به شعاع K هاپ برسد. با توجه به این تاخیر در طی طول K هاپ، احتمال زیادی دارد که پیام های ادعای سرخوشگی از چند سرخوشه با هم تداخل کنند. پس این به تاخیر انداختن ارسال پیام ادعای سرخوشگی به میزان تصادفی تاثیری اساسی در جلوگیری از این تداخل‌ها دارد. هر گره نزدیکترین گره BN در فاصله K هاپ‌اش را به عنوان سرخوشه انتخاب می‌کند.
مسیریابی: همه گره‌ها در این شبکه از پروتکل مسیریابی LANMAR [66] برای رادیوهای برد کوتاهشان استفاده می‌کنند. جهت بکارگیری پروتکل LANMAR در ساختار MBN پیشنهاد شده است که جهت ارتباط بین landmark ها از مسیریابی بردار فاصله استفاده نکنیم، بلکه از رادیوهای قوی استفاده کنیم. به این صورت که گره مبدا پیام را به نزدیکترین BN اش دهد، این BN پیام را به BN نزدیک به landmark مقصد دهد و landmark مقصد پیام را به مقصد برساند. هر BN بردار فاصله landmark را از طریق رادیوی قوی‌اش به سایر BN ها همه پخشی می‌کند. بدلیل اینکه از مسیریابی LANMAR استفاده می‌شود و گره ها BN تنها برای بهبود بخشیدن به عملکرد پروتکل LANMAR میباشند، پس شبکه به گره‌های BN وابسته نیست. در نتیجه اگر در یک خوشه همه گره‌های قوی از بین برود، در خوشه پروتکل lanmar عادی اجرا می‌شود. در این وضعیت، گره‌ها بسته هایشان را به landmark می‌دهند و landmark از طریق مسیرهای چند هاپ بسته را به landmark مقصد می رساند. اگر همه BN های موجود در شبکه نیز از بین بروند، شبکه به یک شبکه مسطح با مسیریابی LANMAR تبدیل می‌شود. این نکته در شبکه‌های نظامی که همه گره‌ها احتمال از بین رفتن توسط حملات دشمن را دارا می‌باشند، ضروری و مهم می‌باشد.
شکل ‏۴‑۱۲ مسیریابی LANMAR بدون گره های قوی (تصویر بالا) و با گره های قوی (تصویر پایین)
از معایب این روش، انتخاب تصادفی سرخوشه می‌باشد. همچنین استفاده از پروتکل LANMAR در همه شبکه‌ها ممکن نیست، زیرا پروتکل LANMAR با فرض حرکت گروهی گره ها قابل پیاده سازی می باشد که در همه شبکه ها این فرض صحیح نمی باشد.
در مقاله [۲۳] نیز از ساختار MBN و مسیریابی سلسله مراتبی جهت حل مشکل مقیاس پذیری استفاده کرده است. شبکه به یک سری زیر شبکه (خوشه‌هایی با شعاع K هاپ) تقسیم شده است. هر خوشه ( زیرشبکه) یک سرخوشه خواهد داشت. مسیریابی درون خوشه و بین سرخوشه‌ها متفاوت خواهد بود. هر گره BN نماد یک خوشه می‌باشد، مسیریابی در طبقه بالا بین گره‌های BN انجام می شود. در طبقه پایین نیز مسیریابی درون هر خوشه انجام می‌شود. هر گره به عضویت نزدیکترین BN اش در می‌آید. جهت انتخاب گره‌های BN از گره‌های BCN از روش RCC استفاده شده است. مزیت روش RCC در سادگی و تشکیل خوشه‌های پایدار می‌باشد.
در این روش جهت مسیریابی بین خوشه‌ای از پروتکل AODV استفاده شده است و برای مسیریابی درون خوشه‌ای از پروتکل DSDV استفاده شده است. به همین دلیل هر گره اطلاعات دقیقی از گره‌های درون خوشه‌اش دارد. اگر مقصد خارج از خوشه باشد، بسته‌های اطلاعاتی به گره BN موجود در خوشه داده می‌شوند. سپس گره BN بسته درخواست مسیر یا RREQ را جهت یافتن مسیر بین گره‌های BN سایر خوشه‌ها پخش می‌کند. هر گره BN که مقصد درون خوشه‌اش باشد، پیام RREP را می‌فرستد. در نتیجه مبدا از طریق گره‌های BN پیام را به مقصد می‌رساند. این نکته مهم است که سایز شبکه‌ی زیرساخت محدود است و برای ۱۰۰۰ گره، حداکثر ۵۰ گره BN وجود خواهد داشت.
نتایج شبیه سازی نشان داده است که روش پیشنهادی نسبت به پروتکل AODV مسطح و AODV سلسله مراتبی، از نظر تاخیر پایان به پایان و میزان ارسال موفق بسته، بهتر می‌باشد. از معایب این روش در این است که تعیین سرخوشه تصادفی انجام می‌شود.
در مقاله [۶۵] پروتکل مسیریابی ZRP را در ساختار زیرساخت متحرک استفاده کرده است. در این حالت مسیریابی درون ناحیه مانند ZRP می باشد، اما برای مسیریابی بین ناحیه‌ای به جای بکارگیری گره های جانبی [۱۶۹] از گره‌های BN و رادیوهای قوی شان استفاده می‌شود. در این روش فاصله هر دو BN باید حداقل K هاپ باشد. هر گره عادی می تواند حداقل یک گره BN در جدول همسایگی خود داشته باشد. هر گره BCN اگر به عنوان BN انتخاب شد، رادیوی توان بالای خود را روشن می‌کند. هر گره BN یک جدول دارد که شامل اطلاعات گره‌های همسایه‌اش می‌باشد.
در این شبکه نیز فرض شده است که تعداد گره‌ها با رادیوی قوی بیش از حد نیاز است و باید یک انتخابات جهت تعیین گره‌های BN بین آنها انجام شود. زمانی که یک گره قوی به عنوان BN انتخاب شد، رادیوی قوی خود را روشن می کند. جهت تعیین سرخوشه نیز از روش RCC استفاده کرده است. تغییر وضعیت سرخوشه تنها در دو حالت انجام می شود، زمانی که دو گره BN به مجاورت یکدیگر درآیند و زمانی که BN از خوشه خودش بسیار دور شود. در ابتدا جهت تعیین سرخوشه فاصله دو سرخوشه باید حداقل K هاپ باشد، اما به علت اینکه کاربرد این شبکه برای محیط‌های نظامی می‌باشد و در این محیط‌ها وسایل نقلیه (خودرو ها و هلیکوپتر ها و …) با سرعت بالا حرکت می‌کنند. پس اگر دو سرخوشه به مجاورت K-N هاپی یکدیگر در آیند، باید بین آنها انتخابات مجدد برگزار شود. این N بیانگر درجه آزادی می باشد. در این انتخابات گره با درجه کمتر تسلیم می‌شود.
انتقال داده: در الگوریتم ZRP، هر گره یک ناحیه مسیریابی به شعاع R هاپ در اطراف خود دارد. این بدان معنا می باشد که هر گره اطلاعات مسیریابی تا شعاع R هاپ از خودش را دارد. این کار از طریق بکارگیری یک پروتکل مسیریابی پیش گیرانه در این ناحیه انجام می شود. زمانی که گرهی بسته‌ای برای ارسال دارد. در ابتدا بررسی می‌کند که آیا مقصد درون ناحیه‌اش می‌باشد یا خیر (منظور ناحیه بوجود آمده در مسیریابی ZRP می باشد). اگر مقصد و مبدا در یک ناحیه بودند، جهت مسیریابی درون ناحیه ای مانند ZRP عمل می شود (از مسیریابی پیش گیرانه استفاده می شود). حال اگر مقصد درون ناحیه مبدا نباشد، از مسیریابی بین ناحیه‌ای استفاده می‌شود. برای مسیریابی بین ناحیه‌ای از گره‌های BN و پروتکل مسیریابی واکنشی استفاه می‌شود. مسیریابی بین ناحیه‌ای از دو مرحله تقاضای مسیر و پاسخ مسیر تشکیل می‌شود. در تقاضای مسیر، مبدا یک پیام تقاضای مسیر به سرخوشه در مجاورت R هاپ‌اش می‌دهد(فرض بر این است که حداقل یک BN در مجاورت هر گره عادی و BCN می باشد). گره BN با دریافت این بسته تقاضای مسیر، در جدول مسیریابی‌اش به دنبال مقصد می گردد. اگر مقصد را پیدا کرد که پیام پاسخ مسیر را به مبدا می دهد، در غیر این صورت این پیام تقاضای مسیر را بین سرخوشه‌های همسایه همه پخشی می‌کند. زمانی که مقصد پیدا شد، یک پیام پاسخ مسیر به مبدا ارسال می‌کند.
پروتکل پیشنهادی DSDV-Het
در روش پیشنهادی جهت افزایش مقاومت و کارایی پروتکل مسیریابی، از ساختار زیرساخت متحرک استفاده شده است. ساختار پیشنهادی در شکل زیر به نمایش گذاشته شده است. در این ساختار فرض شده است که دو نوع گره در شبکه وجود دارد. گره‌هایی که با دایره مشخص شده اند، گره‌های کم توان می باشند. این گره‌ها تنها یک رادیو با برد r دارند (مانند WiFi ). گره‌هایی که با مستطیل نمایش داده شده اند، گره‌های قوی یا BCN نام دارند. این گره ها علاوه بر رادیو با برد r، به یک رادیوی قوی تر با برد R نیز مجهز هستند. این گره های قوی از نظر باطری و پردازنده محدودیت ندارند. گره های عادی تنها می‌توانند در لایه اول وجود داشته باشند، همچنین به علت ضعف توان و پردازنده و برد رادیویی اجازه سرخوشه شدن ندارند. گره‌های قوی هم در لایه یک و هم در لایه دو قرار دارند و به علت قوی بودن از نظر باطری و پردازنده و برد ارسال، نامزدهای انتخاب شدن به عنوان سرخوشه می باشند. این گره های قوی، قادر به ایجاد لینک قویتری با برد بیشتری با قابلیت اطمینان بالاتر می باشند (مانند WiMax، HSPA و SatCom ). این رادیوهای توان بالا می‌توانند بر روی ماشین‌ها نصب شوند که هیچگونه مشکل باطری و فضا ندارند. اما رادیوهای توان پایین توسط اشخاص حمل می‌شود.
شکل ‏۴‑۱۳: ساختار سلسله مراتبی پیشنهادی برای شبکه ها ناهمگن
این روش از دو قسمت مهم تشکیل شده است: خوشه بندی و مسیریابی. در ادامه هر کدام ار این قسمت ها توضیح داده می شوند.
خوشه بندی
هدف از خوشه‌بندی، کاهش سربار پیام‌های کنترلی و استفاده بهتر از منابع رادیویی می‌باشد. بیشتر روش‌های قدیمی خوشه بندی تنها در شبکه‌هایی با تحرک کمک (مانند شبکه‌های سنسور) عملکرد مناسب داشتند. در شبکه‌های اقتضایی متحرک، گره‌ها تغییرات مکانی زیادی دارند، در نتیجه توپولوژی شبکه به سرعت عوض می‌شود. ناپایداری خوشه، باعث می‌شود که ساختار سلسله مراتبی تغییرات زیادی داشته باشد و مانع از عملکرد مناسب این شبکه‌ها می‌شود. تغییرات مکرر سرخوشه و اعضای خوشه باعث تولید بسته های مسیریابی زیادی می‌شود. این بسته‌های مسیریابی باعث هدر رفتن پهنای باند می شود[۱۱۳]. جهت رفع این مشکل باید به دنبال بوجود آوردن خوشه‌های پایدار در شبکه شد.
در پروتکل DSDV-Het یک پیام کنترلی جدید به نام پیام ادعای سرخوشگی[۱۷۰] یا CHC تعریف شده است. این پیام تنها توسط گره‌های قوی منتشر می‌شود. خوشه‌بندی شامل دو مرحله‌ی انتخاب سرخوشه و تشکیل خوشه می‌شود.
انتخاب سرخوشه:
روش‌های متعددی برای انتخاب سرخوشه در مقالات پیشنهاد شده است. از میان این روش ها روش کوچکترین شناسه یا LIC و بالاترین درجه همسایگی HD مشهورترین ها هستند[۴۲]. ایده استفاده شده در این روش‌ها مبتنی بر سادگی می باشد. اما به علت تحرک گره‌ها، ساختار خوشه‌ها و مسیرهای بین سرخوشه‌ها متزلزل می‌باشد. این امر منجر به هدر رفتن منابع شبکه می‌شود. پس به وجود آوردن خوشه‌های پایدار، در اولویت بالایی قرار دارد. در همین راستا، روش DSDV-Het از خوشه‌بندی مبتنی بر پایداری استفاده می‌کند. در این روش، گره‌هایی به عنوان سرخوشه انتخاب می‌شوند که پایدار باشند و تحرک کمی داشته باشند. این روند به شرح زیر می‌باشد:
در زمان آغاز به کار شبکه، گره‌های BCN تنها رادیوی ضعیف خود را روشن می‌کنند. این گره‌ها اقدام به همه پخشی پیام‌های ادعای سرخوشگی می‌کنند. فرض بر این است که هر گره سرخوشه به طور متناوب پیام CHC را از طریق رادیوی ضعیف خود جهت شناسایی گره‌های عادی منتشر می‌کند. این پیام شامل شناسه سرخوشه و تعداد هاپ فاصله تا سرخوشه می‌باشد. طول عمر این پیام‌ها K هاپ می باشد. هر گره با دریافت این پیام شماره دنباله موجود در آن را بررسی می‌کند. اگر این پیام را قبلا دریافت نکرده بود و شمارنده هاپ درون آن به K نرسیده بود، یک شماره به تعداد هاپ‌های طی شده این پیام اضافه می‌کند و آن را بازپخش می‌کند. اگر یک گره BCN هیچ پیام CHC دریافت نکرد، به این معناست که هیچ گره BCN در مجاورت K هاپ‌اش قرار ندارد. پس این گره می‌تواند خودش را سرخوشه اعلام کند و حالت خود را از BCN به BN تغییر دهد. این مسئله منجر می‌شود که شعاع خوشه‌ها حداکثر K هاپ باشد. اما اگر گره BCN چند پیام CHC دیگر را دریافت کرد. در این حالت، جهت انتخاب سرخوشه باید انتخابات برگزار شود.
انتخاب سرخوشه براساس یک معیار ترکیبی از پایداری و سادگی انجام می‌شود. این معیار که با نام معیار خوشه بندی ترکیبی [۱۷۱] یا SCS شناخته می شود از نرخ تغییر همسایه و تعداد همسایگان برای تعیین سرخوشه استفاده شده است. نرخ تغییر همسایه به معنای میزان تغییر همسایگان در یک بازه زمانی مشخص می باشد. منظور از درجه همسایگان [۱۷۲] یا ND، تعداد همسایه ها تا K هاپ می باشد. در آغاز به کار شبکه، هر گره BCN براساس بازخوردی که از پیام CHC بدست می‌آورد؛ اقدام به محاسبه پارامتر RV و درجه همسایگان می‌کند. منظور از نرخ تغییرات همسایه‌، تعداد همسایه‌هایی می باشد که در یک بازه زمانی از پیش تعیین شده، وارد خوشه و یا از آن خارج می شود. این نرخ تغییرات به صورت زیر محاسبه می شود :
(۳)
هر گره BCN پس از محاسبه ND و RV، مقدار SCS را طبق رابطه زیر محاسبه می کند:
(۴)
در این رابطه، α و β وزن هایی است که به هر کدام از این ضرایب اختصاص داده می‌شود. نرخ تغییر همسایه‌ها یا RV به علت اینکه تاثیر منفی بر خوشه دارد، با علامت منفی در معادله بکار گرفته شده است. هر گره BCN، SCS خودش را با SCS سایر گره‌های BCN که از آنها پیام CHC دریافت کرده است، مقایسه می‌کند. گره BCN ای که SCS بیشتری داشته باشد، به عنوان سرخوشه انتخاب می شود. زمانی که گره BCN به عنوان سرخوشه انتخاب شد، وضعیت خودش را از BCN به BN تغییر می‌دهد و رادیوی قوی خودش را روشن می‌کند.
در روش پیشنهادی به علتی که پایداری خوشه‌ها در اولویت بالایی قرار دارد، پس تنها در صورتی سرخوشه عوض می شود، که یا به علت حملات دشمن، سرخوشه از بین برود؛ یا دو سرخوشه به مجاورت یکدیگر در آیند و یا اینکه سرخوشه ها از هم دور شوند.
پس از انتخاب سرخوشه، تنها گره‌های سرخوشه (BN) پیام ادعای سرخوشگی [۱۷۳] یا CHC را به طور متناوب در خوشه خود منتشر می کنند. به این معنی که گره های BCN دیگر پیام CHC پخش نمی‌کنند، بلکه تنها گره‌های BN پیام CHC را پخش می کنند. از این طریق گره‌های موجود در خوشه از وجود سرخوشه و تعداد هاپ فاصله با آن آگاه می شوند. هر خوشه شناسه مخصوص به خود دارد، که این شناسه در پیام CHC نیز وجود دارد. هر گره با دریافت این پیام CHC اگر عضو همان خوشه بود که پیام را بازپخش می کند، در غیر این صورت آن را دور می ریزد. از این طریق انتقال پیام CHC تنها محدود به همان خوشه می شود. با توجه به اینکه همه گره‌ها متحرک هستند، هر خوشه از یک شناسه منحصر به فرد[۱۷۴] یا DID جهت حفظ ساختار خوشه استفاده می‌کند.
هر گره زمانی که به عنوان سرخوشه انتخاب شد، رادیوی قوی خود را روشن می‌کند و با سایر سرخوشه‌ها ارتباط برقرار می‌کند و یک شبکه اقتضایی را در طبقه بالا تشکیل میدهد. از این طریق گره‌های سرخوشه از وجود یکدیگر آگاه می شوند .
در حین تشکیل خوشه، هر گرهی که چندین پیام CHC را دریافت کرد، به عضویت نزدیکترین سرخوشه‌اش در می‌آید. این کار از طریق بررسی تعداد هاپ و شناسه سرخوشه موجود در پیام CHC انجام می‌شود. اگر گرهی فاصله برابر تا دو یا چند سرخوشه داشت، آنگاه تعداد اعضای خوشه را ملاک قرار می‌دهد و به عضویت کم جمعیت‌ترین خوشه در می‌آید. زمانی که گرهی پیام CHC جدیدی را از سرخوشه جدید دریافت کند. با توجه به فاصله تا سرخوشه‌ها، می تواند تصمیم بگیرد که به عضویت سرخوشه جدید در آید یا در خوشه سابق بماند.
برطرف کردن خطا از دیگر مزایای پروتکل پیشنهادی می باشد. به این صورت که زمانی که سرخوشه از دست برود و یا سرخوشه از گره‌های عضو خوشه‌اش فاصله بگیرد. گره‌های عضو خوشه پیام CHC را برای مدت زمان مشخصی دریافت نمی‌کنند. در نتیجه گره‌های BCN موجود در خوشه، اقدام به انتشار پیام CHC می‌کنند. همچنین گره‌های مرزی خوشه نیز اجازه وارد شدن پیام‌های CHC سایر خوشه‌ها را به درون خوشه می‌دهند. در نتیجه سرخوشه جدیدی برای خوشه تعریف می‌شود و ممکن است بخشی از خوشه نیز در سایر خوشه‌ها ادغام شود. همچنین اگر همه گره‌های قوی موجود در شبکه از بین بروند. شبکه به یک شبکه مسطح که در آن پروتکل DSDV اجرا می شود، تبدیل می شود. این نکته باعث مقاوم شدن شبکه در برابر حملات دشمن می شود.
مسیریابی
ارتباط بین خوشه ها از طریق گره های BN انجام می شود. بکارگیری ساختار سلسله مراتبی موجب کاهش پیام‌های کنترلی و افزایش توان عملیاتی می شود. هر سرخوشه به طورمتناوب پیام CHC را در خوشه‌اش پخش می‌کند. این پیام شامل شناسه سرخوشه، فاصله براساس هاپ تا سرخوشه و تعداد گره‌های عضو خوشه می‌باشد. هر گره با دریافت این پیام، آدرس همسایه بعدی تا رسیدن به سرخوشه را درون خودش ذخیره می‌کند. مسیریابی از دو قسمت مهم تشکیل می‌شود، مسیریابی درون ناحیه‌ای و مسیریابی بین ناحیه‌ای. در ادامه این دو قسمت توضیح داده می‌شوند.
مسیریابی درون ناحیه‌ای:
جهت مسیریابی درون ناحیه‌ای از رادیوهای کم توان و پروتکل DSDV استفاده شده است. در فصل سوم پروتکل DSDV توضیح داده شد. این پروتکل برای شبکه‌های کوچک عملکردی بسیار عالی دارد. با توجه به اینکه پروتکل DSDV درون ناحیه بکار می رود، پس گره های درون ناحیه اطلاعات دقیقی از یکدیگر دارند. برای اینکه در مسیریابی درون ناحیه‌ای بسته‌های کنترلی پروتکل DSDV، محدود به همان خوشه باشد. یک شاخه جدید در بسته های کنترلی پروتکل DSDV به نام DID اضافه می شود. در نتیجه هر گره با دریافت این بسته‌های کنترلی، اگر متعلق به خوشه خودش باشد، بسته را بازپخش می کند. در غیر این صورت بسته را دور می ریزد. در نتیجه بسته‌های کنترلی هر خوشه تنها محدود به همان خوشه می‌شود. در حقیقت گره‌هایی که بسته‌های CHC را دور می‌ریزند، گره‌های مرزی می‌باشند. هر گره که پیام CHC از سرخوشه‌اش دریافت می‌کند. یک پیام بازخورد به سرخوشه‌اش می دهد. بنابریان هر سرخوشه با کمک این یپام های بازخورد، یک جدول از اطلاعات اعضای خوشه اش فراهم می کند. این جدول شامل شناسه گره‌های عضو خوشه و آدرس هاپ بعدی برای رسیدن به آنها می باشد.
مسیریابی بین ناحیه‌ای:
جهت مسیریابی بین ناحیه‌ای، سرخوشه‌ها به طور متناوب اطلاعات اعضای خوشه‌شان را با یکدیگر مبادله می‌کنند. این کار از طریق پیام اطلاعات عضویت[۱۷۵] یا MI انجام می‌شود. پس هر گره اطلاعات دقیقی از اعضای سایر خوشه‌ها دارد. این پیام شامل شناسه خوشه یا DID، شناسه سرخوشه و شناسه‌های گره‌های عضو خوشه می باشد. معاوضه پیام MI تاثیری بر سربار پیام‌های کنترلی ندارد، زیرا این پیام از طریق رادیوهای قوی و بر روی فرکانس متفاوتی از رادیو های عادی ارسال می‌شود. در نتیجه تاثیری بر روی سربار پیام‌های کنترلی لایه اول ندارد.
هرگاه گرهی بسته‌ای برای ارسال دارد. ابتدا در جدول مسیریابی خود به دنبال مقصد می گردد. اگر مقصد وجود نداشت، بسته را از طریق مسیریابی درون ناحیه‌ای و رادیوی کم توان خود به گره سرخوشه‌اش تحویل می دهد. سرخوشه در جدول مسیریابی خودش که توسط پیام های MI بوجود آمده است، به دنبال مقصد می‌گردد. با یافتن مقصد، با کمک رادیوی قوی خود بسته را به سرخوشه مقصد می رساند.
به عنوان مثال در شکل زیر زمانی که گره A می‌خواهد بسته‌ای را به گره B ارسال کند. در جدول مسیریابی DSDV اش به دنبال مقصد B می گردد که مسیر A-C-D-B را پیدا می کند. اما زمانی که گره C قصد ارسال بسته ای را به گره F دارد، در جدول مسیریابی DSDV مقصد F را نمی تواند پیدا کند. پس بسته را به سرخوشه اش تحویل می دهد. گره BN1 در جدول مسیرهایش به دنبال مقصد F میگردد. این سرخوشه متوجه می شود که این مقصد در خوشه ۴ قرار دارد پس بسته را با کمک رادیوی توان بالا به سرخوشه BN4 می‌رساند. و در نهایت BN4 از طریق رادیوی کم توان و مسیریابی DSDV بسته را به مقصد F می رساند.
شکل ‏۴‑۱۴: نمایی از شبکه خوشه بندی شده و ساختار مسیریابی
پروتکل پیشنهادی AODV-Het

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[جمعه 1401-04-17] [ 09:51:00 ب.ظ ]




به‌کاربرده‌اند همچنین در این مطالعه روش فازی با منطق بولین مقایسه شده است و نتایج مورد بررسی قرار گرفته‌اند آن‌ها در این تحقیق از معیارهای شیب، فاصله از عوارض جغرافیایی و ارتفاع استفاده کرده‌اند.
چرج [۳](۲۰۰۲) برای یافتن مکان مناسب دفن شهر ستالونیکی در کشور یونان با بهره گرفتن از دو روش بولین و ارزیابی چند معیاره اقدام به مکان‌یابی نموده و یک شبکه برای مکان‌یابی مکان‌های مناسب برای سالهای آینده ایجاد نمود. همچنین یک مدل مشاهده گر جهت کمک به محل‌های مناسب ایجاد و یکسری پارامترها و محدودیت‌ها بر اساس قوانین اروپایی و جهانی جهت مکان‌یابی محل دفن پسماند ارائه نمود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واستا وناسوات[۴] (۲۰۰۳) در تحقیق خود در اطراف شهر رانسی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور با در نظر گرفتن معیارهایی چون زمین‌شناسی گسل‌ها، شیب زمین، نوع سنگ مادر، خاک، آب‌های سطحی و عمق آب زیرزمینی مراکز شهری، شبکه ارتباطی موجود، فاصله از فرودگاه و… با بهره گرفتن از سیستم وزن دهی به شاخص‌ها از طریق مقایسات زوجی ۵ محل مجزا در اندازه‌های مختلف را جهت دفن زباله این شهر ۸۰۰ هزار نفری انتخاب نمودند.
هوبینا[۵] (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از الگوریتم چند معیاره بر اساس مقادیر دوتایی اقدام به مکان‌یابی دفن زباله مسنیک کرده است هدف ایجاد مدل ارزیابی چند معیاره مدلی که توپولوژی برای تصمیم‌گیری برای مکان مناسب دفن را بالا می‌برد نقشه مناسب محل دفن از ترکیب لایه‌های وزن دهی شده شامل عوامل و موانع به دست می‌آید هر دو معیار عوامل و منابع، از منابع متفاوتی شامل نقشه‌های رقومی، پوشش زمین،منابع آبی مراکز جمعیتی، جاده‌ها، زمین‌شناسی، اقلیمی بعد از وزن دهی به معیارهای عوامل و موانع مکان مناسب را با بهره گرفتن از ابزار در شمال منطقه انتخاب کرده‌اند.
گریکین و همکاران[۶] در سال (۲۰۰۹) به مطالعه مکان‌یابی محل دفن مواد زائد شهر بیجینگ چین با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی AHP پرداخته‌اند. در این پژوهش ازGISجهت ارائه اطلاعات مکانی استفاده‌شده است. همه نقشه‌ها از ۱ پایین‌ترین تا ۵ بالاترین درجه تناسب نمره‌گذاری شده است و مکان‌های انتخابی بر اساس بالا بودن وزن معیارها تعیین شده است. که به مناطق عالی، خوب و نامناسب تقسیم‌بندی شده که مناطقی که از نظر وزنی عالی هستن به عنوان مکان‌های بهینه دفن مواد زائد تعیین شده است.
سنر وهمکاران[۷] (۲۰۱۰) مکان‌یابی دفن مواد زائد جامد را با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل AHP برای حوضه سیرنیک آلبورا انجام داده است که یکی از مهم ترین نواحی آب شیرین ترکیه است بدین منظور ده معیار مختلف لیتولوژی، آب‌های سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی، پوشش خاک، منظر، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده, و مناطق مسکونی در رابطه با مکان دفن زباله بررسی شده‌اند. سولومون پیتر گبانی و همکاران در سال ۲۰۱۳ به مکان‌یابی محل دفن زباله با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل MCDA روش تصمیم‌گیری چند معیاره پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان می‌دهد۳/۸۳ درصد از منطقه برای دفن زباله نامناسب است. بر اساس پارامترهای شیب، لیتولوژی، توپوگرافی، فاصله از شهر، جاده، قیمت زمین، منظر و رضایت مندی جامعه نتیجه‌گیری کرده است.
-۱-۶-۱ پیشینه تحقیق در ایران:
علاوه بر پژوهش‌های صورت گرفته در این زمینه در جهان می‌توان به کار های که در این زمینه در ایران انجام‌گرفته اشاره‌کنیم از جمله اینکه: کتاب مدیریت مواد زائد جامد (اصول مهندسی و مباحث مدیریتی) از جرج چوبانگلوس، هیلاری تیسن و رولف الیاس، که در سه جلد مجزا توسط محمدعلی عبدلی و دکتر منیره مجلسی در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۰ به فارسی ترجمه شده است و یکی از کامل‌ترین مرجع در مورد موضوع مورد مطالعه می‌باشد، نویسندگان تمام جزییات امر را در فصول متفاوت و تحت عنوان عناصر مدیریت مواد زائد مورد بررسی قرار داده‌اند. عمرانی (۱۳۷۹) فقط روی چند موضوع مواد زائد از جمله معیارهای محل دفن بحث کرده است. سعید نیا (۱۳۷۸) تولید مواد زائد، جمع‌ آوری و حمل‌ونقل و دفع مواد زائد شهری را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
سیدکوئی ۱۳۷۸ روش تحلیل سلسله‌مراتبیAHP را برای مکان‌یابی محل دفن پسماند توسط GIS ارائه داده است. در این مطالعه چهار معیار نزدیکی به شهر، نوع کاربری زمین، محدودیت خاک (شامل شیب، بافت، نفوذپذیری، عمق سنگ بستر) و عمق آب‌های زیرزمینی را در مکان‌یابی محل دفن برای منطقه کلیوند در اوکلاهاما را مو­رد بررسی قرار داده و وزن‌ها را از روش مقایسه دوتایی محاسبه کرده است.
عبدلی (۱۳۷۹) تجارب کشورهای دیگر جهان ازجمله کشورهای اروپایی در جهت دفن و یا دفع مواد زائد شهری می‌پردازد ولی به نظر می‌رسد تجارب کشورهای پیشرفته از جمله انگلستان و فرانسه بسیار جامع تر از تجربیات این کتاب باشد. نویسنده خلاصه وار به بررسی این تجارب پرداخته و از ارائه جزییات موضوع پرهیز نموده است. عبدلی (۱۳۷۹) با بررسی تک تک شهرهای بزرگ ایران از لحاظ آماری آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کرده است.
پوراحمد و همکاران در سال ۱۳۸۰ با بهره گرفتن از داده‌هایی چون فاصله از گسل‌های منطقه، فاصله از آب‌ منطقه، جهت باد، خاک‌شناسی، هیپسومتریک (طبقات ارتفاعی)، پوشش گیاهی و زمین‌شناسی و از طریق مدل‌های مختلف تلفیق اطلاعات و نقشه‌ها که بر اساس مدل منطق فازی ترکیب‌شده‌اند، مکان‌های مناسب برای دفن بهداشتی مواد زائد شهر بابلسر مکان گزینی و در نقشه‌های مختلف ارائه شده است.
حیدر زاده (۱۳۸۰) با بررسی عوامل زیست‌محیطی و اجتماعی و اقتصادی در مکان‌یابی دفن زباله با روش‌های رتبه‌ای، نسبتی و دوتایی به معیارها وزن داده است. روش مقایسه دوتایی را به عنوان یکی از کاراترین روش‌ها معرفی و سپس گزینه‌های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده است و با بهره گرفتن از GIS مکان‌یابی کرده است در مرحله پایانی با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی از بین مکان‌های انتخاب‌ شده بهترین مکان را انتخاب کرده است.
خراسانی و همکاران، ۱۳۸۳در پژوهشی با عنوان مطالعات زیست‌محیطی در جهت انتخاب محل مناسب دفن زباله‌های شهر ساری با بهره گرفتن از GIS به مطالعه پارامترهایی چون سطح آب‌های زیرزمینی، شیب، فاصله از شهر و مراکز جمعیتی، فاصله از جنگل، فاصله از منابع آب‌های سطحی، فاصله از جاده‌های دسترسی، فاصله از خطوط انتقال نیرو، نوع خاک‌ها و سنگ‌ها پرداخته‌اند. پارامترهای مذکور با روش منطق بولین و فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند و نهایتاً نقشه مکان‌های مناسب برای دفن زباله در این شهر حاصل آمده است. ولیزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ در طرح ملی مکان‌یابی محل دفن و دفع زباله‌های ویژه صنعتی در منطقه شمال غرب کشور با بهره گرفتن از ۲۴ لایه اطلاعاتی و به‌کارگیری روش‌های بولین، فازی و همپوشانی لایه‌ها، مکان‌های بهینه را مورد شناسایی قرار داده‌اند. نیرآبادی در سال ۱۳۸۶ با روش‌های بولین و فازی و با بهره گرفتن از تصاویر ماهواره‌ای در محیط (GIS) به مکان‌یابی محل دفن زباله در شهر تبریز پرداخته است. عادلی (۱۳۸۶) به بررسی ویژگی‌های ژئومورفیک در مکان‌یابی کاربری‌ها در مکان‌یابی محل دفن مواد زائد شهر بناب پرداخته است. فرایند مکان‌یابی با در نظر گرفتن معیارهای ژئومورفولوژی و معیارهای فرعی چون سنگ، خاک، شیب، گسل، اراضی ناپایدار و… می‌باشد. همچنین علاوه بر معیارهای ژئومورفولوژی به معیارهای زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی، و هیدرو اقلیم نیز توجه شده است در این پژوهش در مورد مکان‌یابی با بهره گرفتن از GIS و تعیین مکان بهینه دفن با روش AHP انجام‌گرفته است. نیرآبادی (۱۳۸۶) به مکان‌یابی محل دفن مواد زائد شهری تبریز با بهره گرفتن از سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته است. در این پژوهش از روش‌های بولین، تحلیل سلسله‌مراتبی AHP ترکیب خطی وزنی WLC و وزن دهی ساده افزایش SAW استفاده کرده است.
شهابی، هیمن در سال (۱۳۸۸) در پایان‌نامه ارشد خود نقش عوامل ژئومورفیک را در مکان‌یابی محل دفن مواد زائد شهر سقز با بهره گرفتن از GIS و فناوری سنجش از دور پرداخته است. در این پژوهش ۲۲ عامل موثر در مکان‌یابی محل مناسب دفن مواد زائد در نظر گرفته شده است. که در نهایت با رقومی کردن و وزن دهی ۱۳ لایه بر اساس استانداردهای موجود از قبیل شیب، فرسایش، گسل، آب‌های سطحی، آب‌های زیرزمینی، چاه‌ها، منطقه حفاظت‌شده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و واردکردن لایه‌های مذکور به محیط GIS و EDRISI و تشکیل پایگاه‌های اطلاعاتی و با بهره گرفتن از مدهای AHP, SAW, WLC در مرحله اولیه و با انتخاب چهار مکان نهایی محل دفن مناسب تعیین شده است. پیمان حیدریان و همکاران در سال ۱۳۹۰به مکان‌یابی محل دفن پسماند شهری با بهره گرفتن از مدل های -AHP FUZZY و FUZZY-TOPSIS به مطالعه شهر پاکدشت پرداخته‌اند. با توجه به معیارهای مختلف عوامل محیطی، اجتماعی، دسترسی، هیدرولوژی، زمین ساختی، زیست‌محیطی FAHP برای تصمیم‌گیری مکان‌های مناسب و از روش FUZZY-TOPSIS برای اولویت‌بندی مکان‌های پیشنهادی دفن پسماند استفاده‌شده است.
خورشید دوست و عادلی،( ۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان استفاده از فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP) برای یافتن مکان بهینه دفن زباله در شهر بناب معیارهای ژئومورفولوژی، هیدرواقلیم، زیست‌محیطی، کاربری اراضی، شبکه‌های انتقالی و هزینه‌های اقتصادی را مورد مطالعه قراردادند. ابتدا وزن بین معیارها را تعیین کردند. این وزن‌ها با توجه به اهمیت معیارها در مقابل یکدیگر، نسبت به هدف (یافتن محل مناسب دفن زباله) تعیین می‌شوند. ابتدا معیارهای لایه اصلی با یکدیگر مقایسه می‌شوند سپس نوبت به زیر معیارها می‌رسد که بر اساس معیارهای مورد نظر، مناطق مختلف منطقه از نظر توانایی دفن زباله اولویت‌بندی شدند و جنوب شهر بناب واقع در ۷ کیلومتری جاده ملکان به عنوان مناسب‌ترین محل انتخاب شد.
مرضیه مهتابی اوغانی و همکاران در سال۱۳۹۲ به مقایسه دو روش فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی و تاپسیس در مکان‌یابی محل دفن پسماندهای شهر کرج پرداخته‌اند. در این تحقیق دو روش برای تعیین اولویت گزینه‌های دفن در کرج استفاده‌شده است. روش بررسی از روی ‌هم گذاری لایه‌های اطلاعاتی (نقشه‌های رقومی) و به‌کارگیری توابع پرس و جو در نرم‌افزار۹٫۲ Arc GIS، ۴ منطقه در جنوب محدوده مورد مطالعه (کرج) شناسایی شده بود. سپس اولویت‌بندی گزینه‌ها با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی و تاپسیس انجام و نتایج با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است. یافته‌های این بررسی مبین این واقعیت است که هر دو روش فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی و تاپسیس در اولویت‌بندی گزینه‌های دفن، روش‌های مناسبی هستند. دیگر محققان ایرانی نیز با بهره گرفتن از نرم‌افزارهای GIS برای شهرهای سمنان، سنندج، بناب، بابلسر، رامهرمز، کوهدشت، شیراز، زنجان، کرمانشاه، تبریز به مکان‌یابی دفن زباله پرداخته‌اند.
در سال ۱۳۹۲ مهدی ریاحی خرم، مریم سلطانیان، بهاره لرستانی مقاله‌ای تحت عنوان مکان‌یابی دفن پسماندهای جامد شهر هرسین به روش الکنو ارائه دادند که در آن به مقوله مکان‌یابی بهترین محل دفن زباله در شهرستان هرسین در استان کرمانشاه می‌پردازد. در این تحقیق موردی از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند استفاده‌شده است. همچنین به منظور جمع‌بندی داده‌ها یا همان لایه‌های اطلاعاتی دیجیتال از مدل الکنو استفاده‌شده و لایه‌های اطلاعاتی کاربردی شامل لایه خاک، لایه بارش و لایه عمق آب‌های زیرزمینی منطقه می‌باشد. در این مطالعه ابتدا لایه‌های یادشده روی هم گذاری گردید و سپس مناطق مستعد جهت کاربری دفع پسماند شهر هرسین شناسایی شد و بر اساس سیستم نمره دهیم دل، مناطق شناسایی شده، اولویت‌بندی شده است. پس از روی هم گذاری لایه ها، ۶ منطقه در اراضی شهرستان هرسین که دارای توان لازم برای تخصیص کاربری دفع پسماند شهری هرسین می‌باشد، شناسایی شد و این مناطق بر روی نقشه مشخص گردید و نمره تخصیص یافته برای هر یک از مناطق شش گانه فوق بدست آمده است.
در همه این تحقیقات عوامل ژئومورفولوژی مانند شیب، جنس زمین، تکتونیک به عنوان شاخص‌های موثر در مکان‌یابی به چشم میخورد اما هیچ یک از آن‌ها در تحقیقات خود نقش هیدروژئومورفولوژی را به عنوان یک متغیر مستقل و تاثیرگذار در نظر نگرفته‌اند.
ما با توجه به اینکه در شهر بیستون در مورد مکان‌یابی دفن پسماندهای شهری هیچگونه مطالعه ای صورت نگرفته است و زباله های این شهر به خارج از محدوده بخش بیستون حمل و در چاله هرسین –صحنه به صورت غیراصولی دفع می شود و با در نظر گرفتن اینکه منطقه مورد نظر دارای سازند کارستی و سفره‌های آب زیرزمینی و خاکهای آبرفتی و حاصلخیز مخروطه افکنه ای می‌باشد در این منطقه لزوم تحقیقات هیدروژئومورفولوژیکی بیش از مناطق دیگر احساس می‌شود. لذا در این تحقیق سعی می‌شود با توجه به شاخص‌های هیدروژئومورفولوژیکی و با بهره گرفتن از نرم‌افزارهای GIS و مدل سلسله‌مراتبی AHP مکان بهینه جهت دفن پسماندهای جامد شهری مکان‌یابی شود.
۱-۷مبانی نظری (مفاهیم و تعاریف)
۱-۷-۱ پسماند
مواد زائد جامد یا پسماند به کلیه مواد زائد حاصل از فعالیت های روزمره انسان و حیوان که در حالت طبیعی به صورت جامد بوده و به علت بلا استفاده بودن و یا ناخواسته به دور انداخته می‌شوند پسماند گفته می‌شود. (سازمان مدیریت پسماند شهری)
پسماند شهری: (Municipal solid wast)MSW: مواد زائد غیر خطرناکی را گویند که در مناطق مسکونی، تجاری، موسسات و صنایع سبک تولید می‌شوند این پسماندها شامل پسماند فرایندهای صنعتی، پسماندهای کشاورزی معادن و لجن فاضلاب نمی‌شوند.(عبدلی، ۱۳۷۰)
۱-۷-۲- انواع پسماند
در زندگی روزمره بشر زائدات مختلفی تولید می‌شود که می‌توان آن را به دو دسته کلی پسماند و پساب تقسیم کرد. در این تقسیم بندی، هر نوع ماده جامد، گاز و مایعی (به غیر از فاضلاب) که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از فعالیت انسان حاصل شده و از نظر تولید کننده، زائد تلقی شود، جزء گروه پسماندها، محسوب می‌گردد و فاضلابهای تولیدی نیز، در دسته پسابها، قرار می گیرد. پسماندها را می‌توان بر حسب منابع تولید کننده آن، به انواع مختلف طبقه بندی نمود. (عباس پور.۱۳۸۴)
پسماندهای عادی : به کلیه پسماندهایی گفته می‌شود که به صورت معمول از فعالیت‌های روزمره انسان‌ها در شهرها، روستاها و خارج از آن‌ها تولید می‌شود و شامل نخاله‌های ساختمانی و زباله‌های خانگی می‌گردد. زباله‌های خانگی خود به دو دسته پسماند تر و پسماند خشک تقسیم می‌شوند (عباس پور.۱۳۸۴)
پسماند تر :پسماند تر که به آن پسماند آلی، ارگانیک یا فسادپذیر نیز میگویند شامل پسماندهای مواد غذایی مثل پس مانده‌های غذا، پوست میوه و سبزیجات، روغن‏های خوراکی سوخته و فاسد شده، تفاله چای و همچنین پسماندهای باغبانی و فضای سبز می‌باشد. بخش بزرگی از زباله‌های خانگی را پس مانده های گیاهی و حیوانی تشکیل می دهند که کمّیت این پسماندها در طول سال متغیر بوده و در ماه های تابستان، که مصرف میوه و سبزی بیشتر است، به حداکثر می‌رسد. پسماندهای غذایی مهمترین قسمت زباله است، چرا که از یک سو به دلیل تخمیر و فساد سریع، بوهای نامطبوع تولید کرده و محل مناسبی برای رشد و تکثیر مگس و سایر حشرات و جوندگان است و از سوی دیگر به دلیل قابلیت تهیه کود از آن (کمپوست) از اهمیت به سزایی برخوردار می‌باشد. یکی از مسایل مهم در رابطه با پسماند تر مساله شیرابه است. شیرابه عبارت است از مایعی بد بو به رنگ قهوه ای تیره که از داخل موادزائد به خارج تراوش کرده و حاوی مواد محلول ومعلق می‌باشد. مهم ترین علت ایجاد شیرابه، مایعات و رطوبتی است که در کیسه های زباله جمع می‌شود، در حقیقت مایعات مثل انواع نوشیدنی یا آب خورشت به صورت مستقیم و پوست و تفاله میوه ها نیز به شکل غیرمستقیم شیرابه ایجاد می کنند. از هر تن زباله حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه تولید می‌شود که خطر اصلی آن در مراکز دفن، نفوذ این مایع به آب‌های زیرزمینی، خاک و چاه‌های اطراف می‌باشد. وجود موادی چون فلزات سنگین، مواد سمی و مواد آلی با غلظت‌های زیاد، ازعوامل آلودگی شیرابه است و اجزای آلی شناخته شده در شیرابه مراکز دفن نیز بیشتر، ازگروه مواد سمی می‌باشند. تولید شیرآبه در فصول مختلف متفاوت است، در فصل تابستان به دلیل استفاده از میوه های آب دار تولید شیرآبه افزایش می یابد بطوریکه ۲۵ درصد وزن پساند را شیرآبه تشکیل می‌دهد. همچنین شیرابه زباله علاوه بر آلودگی‌های زیست‌محیطی به دلیل ایجاد محیط اسیدی خسارت زیادی به خودروهای حمل زباله و ماشین آلات و تجهیزات دیگر نیز وارد می نماید. بهترین کار برای جلوگیری از تولید شیرابه، جداسازی مایعات از دیگر زباله‌هاست. (عباس پور.۱۳۸۵)
پسماند خشک : پسماندهای خشک به ویژه کاغذ، مقوا، پلاستیک، فلزات و شیشه از ارزش اقتصادی و زیست‌محیطی برخوردار بوده و در صورت تفکیک، در واحدها و کارخانه‌ها بازیافت به محصولاتی با کاربردهای مشابه و یا جدید تبدیل می‌شوند تا از اتلاف منابع و سرمایه های ملی جلوگیری به عمل آید. در واقع تفکیک پسماند ارزشمند در مبدأ سبب صرفه‌جویی ۳۰ درصدی در هزینه ها می‌شود. از مهمترین اهداف پردازش مواد زائد جامد، بازیافت و جداسازی ترکیبات با ارزش از داخل زباله و تبدیل آن به مواد اولیه می‌باشد. در این میان روش جداسازی و تفکیک در مبدأ یکی از مهمترین و کم هزینه‌ترین روش‌های جداسازی و تفکیک مواد زائد، محسوب می‌شود. جمع‌ آوری این نوع پسماند به صورت یک روز در هفته از درب منازل انجام می‌شود، همچنین شهروندان می‌توانند با مراجعه به ایستگاه های ثابت یا غرفه های بازیافت، پسماند خشک خود را به آن‌ها تحویل دهند.
پسماندهای پزشکی (بیمارستانی) : به کلیه پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی از بیمارستآن‌ها، مراکز بهداشتی درمانی، آزمایشگاه های تشخیص طبی و سایر مراکز مشابه گفته می‌شود. سایر پسماندهای خطرناک بیمارستانی از شمول این تعریف خارج است. جمع‌ آوری این نوع از پسماند به عهده وزرات بهداشت و درمان می‌باشد.
پسماندهای کشاورزی : به پسماندهای ناشی از فعالیت های تولیدی در بخش کشاورزی گفته می‌شود. این پسماندها شامل فضولات، لاشه حیوانات (دام، طیور و آبزیان)، محصولات کشاورزی فاسد یا غیر قابل مصرف می باشند. جمع‌ آوری پسماندهای کشاورزی در صورتی به عهده این سازمان است که به پسماند عادی تبدیل شود.
پسماندهای صنعتی : به کلیه پسماندهای ناشی از فعالیت های صنعتی و معدنی و پسماندهای پالایشگاهی صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته می‌شود که شامل براده ها، سرریزها، لجنهای صنعتی و … می‌گردد. دفع این نوع از پسماند به عهده تولید کننده آن است و تنها در صورتی که به پسماند عادی تبدیل شود توسط این سازمان جمع‌ آوری می گردد. (عباس پور ۱۳۸۴)
۱-۷-۳روش‌های دفع زباله
روش‌های معمول که تاکنون برای دفع زباله بکار گرفته شده است شامل بازیافت، سوزاندن، دفن بهداشتی و تهیه کمپوست با بهره گرفتن از سیستم‌های سنتی، نیمه صنعتی و مدل‌های پیشرفته هوازی و غیرهوازی است. با توجه به موقعیّت جغرافیایی و آب و هوایی شهرهای کشور و وجود زمین‌های بایر فراوان در اطراف شهرها و همچنین ویژگی‌های خاص زباله‌های شهری در ایران که بیش از ۷۰% آن‌ها را مواد آلی تشکیل می‌دهد، روش‌های سوزاندن، کمپوست و دفن بهداشتی به صورتی که در ابتدا با اجرای سیستم‌های بازیافت از مبدأ تولید همراه باشد از اهمیت خاصّی برخوردار است که ذیلاً به صورت خلاصه مورد بحث قرار می‌گیرد. (منوری ۱۳۷۳)
سوزاندن (Incineration) :در ایران با توجه به کیفیت زباله‌های شهری که بهره وری بازیافت و کودسازی در آن‌ها زیاد است و نیز با عنایت به وجود زمین‌های بایر و فراوانی که در اطراف شهرها تناسب خاصی برای دفن بهداشتی زباله دارند، سرمایه گذاری در جهت احداث کارخانه های زباله سوز، توصیه نمی‌شود. اما از آنجا که آلودگی بیولوژیکی و عفونی زباله‌های بیمارستانی معمولا بیش از انواع دیگر زباله است،کارشناسان، بهترین روش برای دفع زباله‌های مراکز درمانی را سوزاندن در کوره های زباله سوز، توصیه کرده اند. (منوری ۱۳۷۳)
کمپوست یا کود گیاهی : تهیه بیوکمپوست از فضولات شهری در مقایسه با سایر روش‌های دفع زباله، به خصوص سوزاندن، ارزان تر و اقتصادی تر است، بطوریکه در حوالی شهرها با سرمایه گذاری کمی می‌توان کود مناسبی جهت توسعه فضای سبز شهری و یا به منظور فروش تهیه نمود. یادآور می‌شود که به علت گنجایش نسبتا زیاد تاسیسات تهیه کمپوست و نیز محدودیت حجم تولید و الزام به رعایت زمان تبدیل مواد آلی زباله به کمپوست، نمی‌توان کلیه زباله‌های شهری را به کود کمپوست تبدیل کرد، بلکه استفاده از روش‌های دیگر دفع زباله نظیر دفن بهداشتی نیز یک مسئله اجتناب ناپذیر است. از آنجا که بیش از ۷۰% از زباله‌های شهری در ایران را مواد آلی تشکیل می‌دهند تولید بیوکمپوست می‌تواند بخوبی در صدر برنامه های بازیافت و دفع بهداشتی زباله در کشور ما قرار گیرد. تعریف کلمه کمپوست ـ عبارت است از تجزیه کنترل شده مواد آلی در حرارت و رطوبت مناسب بوسیله باکتری‌ها، قارچ‌ها، کپک‌ها و سایر میکروارگانیسم‌های هوازی و یا غیر هوازی. کمپوست دارای درصد زیادی هوموس است. هوموس اصلاح کننده خاک بوده و باعث بهبود شرایط زندگی و عملکرد موجودات خاک می‌شود. نکته مهم اینکه هوموس حاوی مقدار زیادی مواد ازته می‌باشد که بتدریج در خاک آزاد شده و در اختیار گیاه قرار می‌گیرد.
دفن بهداشتی زباله
روش‌های مختلف دفن بهداشتی زباله :دفن در خاک‌چال آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زائد جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زائدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند. به عبارت دیگر دفن یک گزینه حتمی و اجباری است. دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زائد جامد در زمین، جهت ممانعت از آسیب زدن به محیط‌زیست می‌باشد. در این روش زائدات در لایه‌هایی با ضخامت مناسب پخش شده و فشرده می‌شوند و در انتهای هر روز با خاک پوشانده می‌شوند. بر اساس تجارب بدست آمده گذشته، در کشورهای پیشرفته و سایر جوامع، دفن بهداشتی در زمین اغلب به عنوان اقتصادی‌ترین راه حل دراز مدت برای مشکل مواد زائد جامد انتخاب‌شده‌است.(عبدلی.۱۳۷۰) اگرچه خاک مهم‌ترین و گسترده‌ترین صافی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آ بها، بازیافت کننده ضایعات و نیز دریافت کننده بسیاری از مواد می‌باشد لیکن ظرفیت آن محدود بوده و ممکن است بسیاری از مواد سمی و آلاینده‌ها که به خاک افزوده می‌گردند از نظر تمرکز افزایش یافته و در نهایت به صورت تهدیدی جدی برای محیط‌زیست درآیند. عمده‌ترین مشکل محل دفن مواد زائد جامد شهری، شیرابه و گاز تولید شده در اثر تجزیه زباله‌های دارای ترکیبات آلی می‌باشد. در این بین مهم‌ترین عامل آلودگی آب در محل دفن مواد زائد جامد، شیرابه‌است که با ورود به آ ب‌های سطحی و یا زیرزمینی مخاطرات بهداشتی زیست‌ محیطی برای انسان و جانوران ایجاد می‌کند. (عمرانی. ۱۳۷۷)
دفن بهداشتی زباله عبارت است از انتقال مواد زائد جامد به محل ویژه دفن آن‌ها در دل خاک به نحوی که خطری متوجه محیط‌زیست نشود. دفن بهداشتی، یک روش موثر و ثابت شده برای دفع دائم مواد زائد است. در هر منطقه‌ای که زمین کافی و مناسب وجود داشته باشد، روش دفن بهداشتی می‌تواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. این روش متداول ترین روش دفع زباله در جهان است. عملیات دفن بهداشتی زباله شامل چهار مرحله زیر است:
ریختن زباله در یک وضع کنترل شده
پراکندن و فشردگی زباله در یک لایه نازک برای حجم مواد (به ضخامت حدود ۲ متر)
پوشاندن مواد با یک لایه خاک به ضخامت حدود ۲۰ سانتی متر
پوشش لایه نهایی زباله به ضخامت حدود ۶۰ سانتی متر با خاک
دفن بهداشتی زباله یک روش کاملاً قابل‌قبول و مطمئن برای دفع زباله‌های شهری است و به عنوان یک جایگزین در مقابل تلنبار کردن زباله مطرح است. پوشاندن مواد در دفن بهداشتی زباله به طور موثر از تماس حشرات، جوندگان، حیوانات دیگر و پرندگان با زباله‌ها جلوگیری به عمل می‌آورد. لایه پوششی خاک همچنین از تبادل هوا و مواد زائد جلوگیری کرده و مقدار آب سطحی را که ممکن است به داخل محل دفن نفوذ کند به حداقل می‌رساند. ضخامت لایه خاکی که برای پوشش روزانه مواد به کار می‌رود بایستی حداقل ۱۵ سانتی متر و پوشش نهایی خاک در روی شیارهای زباله ۶۰ سانتی متر باشد تا از نظر ایجاد و یا نشت گازهای تولیدی در اعماق و یا سطح زمین کنترل لازم به عمل آید.
روش‌های مختلف دفن بهداشتی زباله بر حسب موقعیت جغرافیایی، سطح آب‌های زیرزمینی و میزان خاک قابل دسترس جهت پوشش زباله بسیار متفاوت است. قابل ذکر است که توضیح کامل یکایک این روش‌ها از حوصله این گفتار، خارج بوده و تنها با شرح کلی روش‌های مسطح، سراشیبی، ترانشه ای اکتفا می‌گردد.
الف ـ روش دفن بهداشتی به صورت مسطح (Area Method)
از این روش در موقعی استفاده می‌شود که زمین برای گودبرداری، مناسب نباشد در این روش زباله‌ها بعد از تخلیه به صورت نوارهای باریکی به ضخامت ۷۵-۴۰ سانتی متر در روی زمین تسطیح گردیده و لایه‌های زباله فشرده می‌شوند تا ضخامت آن‌ها به ۳۰۰-۱۸۰ سانتی متر برسد. از این مرحله به بعد روی لایه‌های آماده شده قشری از خاک به ضخامت ۳۰-۱۵ گسترده و فشرده می‌شوند.
ب ـ روش سراشیبی (Ramp Method)
اغلب در مواردیکه مقدار کمی خاک برای پوشش زباله در دسترس باشد از روش سراشیبی استفاده می‌نمایند. اصولا مساعدترین منطقه برای عملیات دفن بهداشتی زباله در این روش، مناطق کوهستانی با شیب کم است، که خوشبختانه به وفور در کشور ما یافت می‌شود. در این عملیات جایگزینی و فشردن مواد طبقه روش قبلی صورت گرفته و خاک لازم برای پوشاندن زباله از قسمت‌های دیگر محل تامین می‌گردد.
ج ـ روش ترانشه ای یا گودای (Trench Method)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




بوید[۴](۱۹۹۶)اثر کاهش ارزش پول بر تولید در جامائیکا را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج حاصل از تخمین معادله حاکی از آن است که نرخ برابری ارز واقعی در دوره جاری نزدیک به صفر است، ولی اثرات بعدی آن به ترتیب، منفی و مثبت اند اثر نرخ برابری واقعی ارز با وقفه های یک ساله ،منفی و کوچک است. وقفه ی دو و سه ساله نیز مثبت هستند. نرخ مبادله اثر ملموسی بر تولید واقعی ندارد.(اثر نرخ مبادله معنی دار نیست).
تامبی(۱۹۹۹) در مقاله ای که در سال ۱۹۹۹ ارائه داد، با بهره گرفتن از مدل هم انباشتگی و مکانیسم تصحیح خطا به بررسی تأثیر تغییرات نرخ برابری ارز بر صادرات سه محصول عمده صادراتی بخش کشاورزی کامرون یعنی کاکائو، قهوه و پنبه پرداخته و به این نتیجه رسیده است که تغییر نرخ برابری ارز بر صادرات قهوه تأثیر مثبت، و بر صادرات کاکائو و پنبه تأثیر منفی دارد.
کندیل[۵](۲۰۰۴)در تحقیقی به بررسی اثرات نامتقارن نوسانات نرخ برابری ارز بر سطح تولید و قیمت ها در کشورهای در حال توسعه پرداخته است.بر اساس نتایج تحقیق، فرضیه وجود اثرات نامتقارن نوسان های نرخ برابری ارز بر سطح تولید و قیمت ها تأیید شده است. کاهش ارزش پول داخلی (شوک های مثبت نرخ برابری ارز)از طریق تأثیرگذاری بر هزینه کالاهای واسطه ای وارداتی موجب کاهش در سطح تولید و افزایش در سطح قیمت ها شده است و همچنین افزایش ارزش پول داخلی(شوک های منفی نرخ برابری ارز)از طریق کاهش در صادرات، سطح تولید را کاهش داده ولی روی سطح قیمت ها هیچ اثری نداشته است.
بولسو(۲۰۰۶)به بررسی تأثیر نرخ برابری ارز بر صادرات و واردات محصولات کشاورزی از آمریکا به کشورهای عمده طرف تجاری با روش پانل دیتا و برای دوره ژانویه ۱۹۸۹ تا نوامبر ۲۰۰۴ پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که صادرات و واردات نسبت به نرخ برابری ارز باکشش می باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۲٫مطالعات داخلی
مهرابی بشرآبادی(۱۳۷۹)در رساله ی دکتری خود، تأثیرپذیری برخی از متغیرهای بخش کشاورزی از سیاست های تجاری و ارزی و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر رشد این بخش را بررسی نموده است. این مطالعه طی دوره ۷۷-۱۳۵۳ و با تکنیک های غیرساختاری اقتصادسنجی همانند تصحیح خطای برداری (VEC) و مدل های اتورگرسیوبرداری (VAR) و روش گرنجر انجام شده است. نتایج نشان می دهد که کاهش کنترل های اعمال شده بر تجارت خارجی محصولات کشاورزی، در کوتاه مدت بر رابطه مبادله قیمتی و تجاری این بخش اثری ندارد، اما در بلندمدت رابطه مبادله قیمتی را کاهش و رابطه مبادله تجاری را افزایش می دهد. لذا کنترل های اعمال شده بر تجارت خارجی محصولات کشاورزی منافع تولید کنندگان کالاهای صادراتی کشاورزی را مقایسه با سایر کشاورزان دچار نقصان می کند.کاهش ارزش پول ملی در کوتاه مدت رابطه مبادله تجاری را تقویت می کند اما در بلندمدت تأثیری برآن ندارد.
تقویت سیاست های برون نگر بر رشد بخش کشاورزی در بلندمدت تأثیر مثبت دارد. پارامتر انتقال برای بخش کشاورزی ایران۸۷۲/۰ بوده و نشان می دهد که سیاست های تجاری را تحت تأثیر قرار داده و بر رشد بخش کشاورزی در بلندمدت تأثیر منفی دارد .کشش قیمتی و درآمدی صادرات کشاورزی به ترتیب۳۵/۰ و ۲/۲۵ است افزایش صادرات در کوتاه مدت بررشد بخش کشاورزی تأثیر منفی و در بلندمدت تأثیرمثبت دارد. الگوی کشت به سمت محصولات کشاورزی است.
تقوی و نعمتی زاده(۱۳۸۳)در مطالعه ای تحت عنوان به بررسی “اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر صادرات غیرنفتی در اقتصاد ایران” پرداخته اند. در این تحقیق در پی اثر متغیرهای کلان اقتصادی، همانند نرخ تورم، نرخ برابری ارز، تولید ناخالص داخلی واقعی برصادرات غیرنفتی طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ و همچنین پیش بینی این روند تا ده سال آینده می باشند.
سه فرضیه و دو پیش بینی در این پژوهش مطرح شده است که عبارتند از:
فرضیه یک: نرخ برابری ارز بر صادرات غیرنفتی اثر مستقیم دارد
فرضیه دوم: تولید ناخالص داخلی واقعی بر صادرات غیرنفتی اثر مستقیم دارد.
فرضیه سوم: نرخ تورم بر صادرات غیرنفتی اثر مستقیم دارد.
پیش بینی اول: در بلندمدت افزایش تولید ناخالص ملی سبب افزایش صادرات غیرنفتی می شود.
پیش بینی دوم: مطلوبترین مدلی که می تواند با توجه به اهداف و سیاست های برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی ایران و تغییرات حاصل از هریک از متغیرها بر مدل را طی ده سال آینده پیش بینی نماید قابل تعیین است.
در این پژوهش از یک روش نامقید در اقتصادسنجی استفاده گردیده است. یکی از مزیت های سیستم VAR ترسیم پاسخگویی در مقابل ضربه واحد اعمال شده (یک انحراف معیار ) از سوی هریک از متغیرهای سیستم می باشد. در واقع تابع عکس العملی بر اساس فرایند میانگین متحرک (MA) عمل می نماید، و بر اساس الگوهای ریاضی مدل، پیش بینی صادرات غیرنفتی در ده سال آینده بدست آمده است. نتایج در مدل ساده رگرسیون نشان می دهد که طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۰ تولید ناخالص داخلی و نرخ برابری ارز بر صادرات غیرنفتی اثرمستقیم داشته است و نرخ تورم بر صادرات غیرنفتی تقریبا بی اثر بوده است. همچنین در نتایج پیش بینی سالهای ۱۳۸۱تا۱۳۹۱ مشاهده می گردد که در بلندمدت تولیدناخالص داخلی بر صادرات غیرنفتی تأثیر نداشته و در این زمینه مدل شبیه سازی نیز ارائه گردیده است.
طاهری فرد(۱۳۸۳)نقش نرخ برابری ارز در توسعه صادرات غیر نفتی در اقتصاد ایران را سنجیده است به طور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که ارتباط مثبت و معنی داری بین صادرات غیر نفتی و نرخ واقعی ارز وجود دارد لذا اتخاذ سیاست های مناسب نرخ برابری ارز در جهت تعدیل نرخ واقعی ارز،به دلیل رونق صادرات غیر نفتی می تواند نقش بسزایی در افزایش ظرفیت آینده تولید و دستیابی به رشد اقتصادی داشته باشد.
جبل عاملی و بی ریا(۱۳۸۵) با ترکیبی از داده های سری زمانی و مقطعی (پانل دیتا) با ترکیبی از داده های سری زمانی و مقطعی (پانل دیتا)، به بررسی عوامل موثر بر صادرات پسته، زعفران و خرما در سبد صادراتی غیرنفتی پرداخته اند. این دو محقق با بهره گرفتن از روش اثرات ثابت نتیجه گرفتند که قیمت های داخلی و قیمت های صادراتی رابطه معکوس، نرخ برابری ارز و تولید، رابطه مثبت با صادرات دارند.
خوش اخلاق و موسوی محسنی(۱۳۸۵)نشان داده اند که با وقوع شوک ۵۰ درصدی در افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت، ارزش واقعی ریال تقویت شده، افزایش واردات و کاهش صادرات غیر نفتی در تمامی بخش ها، از آثار مشهوداین شوک در اقتصادایران می باشد و همچنین بخش های قابل مبادله، به ویژه کشاورزی و صنعت تضعیف و بخش ساختمان به عنوان بخش غیر قابل مبادله، تقویت شده است.
مهرآرا و اعظم السادات میری (۱۳۸۸) در مطالعه ای تأثیر درآمدهای نفتی بر بخش های مختلف اقتصادی سه کشور صادرکننده ی نفت شامل ایران ، مکزیک و ونزوئلا را مورد بررسی قرار داده است . برای این منظور از تحلیل های هم انباشتگی و آزمون های علیت گرنجری کوتاه مدت و بلندمدت استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رونق درآمدهای نفتی در بلندمدت منجر به انبساط بخش خدمات در کشور مذکور شده است.اثر درآمدهای نفتی بر ارزش افزوده بلندمدت بخش خدمات معنی دار نبوده و در مورد مکزیک این اثر به لحاظ اندازه ناچیز می باشد. رونق درآمدهای نفتی منجر به انقباض بخش صنعت در بلندمدت شده و در مورد ونزوئلا اندازه این اثر قابل ملاحضه نیست. لذا نشانه های بارزی از بیماری هلندی در این کشورها مشاهده می شود.
سحابی و همکاران(۱۳۸۹)در مطالعه ای تحت عنوان “تأثیر نرخ برابری ارز بر صادرات غیرنفتی ایران به کشورهای منتخب خاورمیانه (ترکیه، امارت، عربستان، کویت، پاکستان)” به بررسی تأثیر نرخ برابری ارز بر صادرات کالاهای غیرنفتی پرداخته اند در این تحقیق از داده های سالیانه ۱۳۵۷-۱۳۸۵ استفاده کرده اند. روش مورد استفاده این تحقیق پانل دیتا بوده و پنج کشور ترکیه، امارت، پاکستان، عربستان و کویت به عنوان کشورهای میزبان و تولید ناخالص داخلی کشورهای میزبان، نرخ برابری ارز دوطرفه، نسبت قیمت های صادراتی و متغیرموهومی جنگ به عنوان متغیرهای توضیحی برای صادرات غیرنفتی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تولید ناخالص داخلی کشورهای میزبان و نرخ برابری ارز، تأثیرمثبت، نسبت قیمت ها و جنگ، تأثیر منفی و معنی دار بر صادرات کالاهای ایرانی به این کشورها دارند.همچنین ضرایب جزئی تغییر نرخ برابری ارز بر صادرات به هریک از این کشورها نشان داده است که نرخ برابری ارز بر صادرات ایران به سه کشور ترکیه، امارت و پاکستان تأثیر مثبت ،بر صادرات دو کشور دیگر، تأثیر منفی دارد.
راسخی و همکاران(۱۳۹۱) در مقاله ای ، فرضیه ی نامتقارن نرخ برابری ارز و ریسک (نوسانات) آن بر صادرات غیر نفتی ایران را آزمون کرده است. برای آزمون این فرضیه،ابتدا با بهره گرفتن از یک الگوی گارچ نمایی ، نوسانات نرخ برابری ارز اندازه گیری و سپس، معادله صادرات غیرنفتی با لحاظ کردن این نوسانات برای دوره ی زمانی۱۳۸۶-۱۳۳۸ برآورده کرده است. براساس نتایج بدست آمده ، اثر نرخ برابری ارز به صادرات غیرنفتی ایران مثبت و نامتقارن می باشد.
همچنین، اثر نوسانات نرخ برابری ارز بر صادرات غیرنفتی ایران منفی بوده و فرضیه اثرنامتقارن ریسک نرخ برابری ارز بر صادرات غیرنفتی ایران نیز تأکید می گردد که این می تواند ناشی از احساس نامتقارن صادرکنندگان نسبت به ریسک و رفتار پوششی آنان باشد.بر اساس نتایج این مطالعه، سیاست گذاران اقتصادی بایستی در زمان افت نرخ برابری ارز، متفاوت از هماهنگی که نرخ برابری ارز ترقی می یابد، رفتار کنند تا بتوانند اثرات منفی ناشی نوسانات را به حداقل برسانند.
ربیعی و همکاران(۱۳۹۱)در مقاله ای تحت عنوان،” اثر متغیرهای اقتصاد کلان بر درآمدبخش کشاورزی ایران”، اثرات کوتاه مدت و بلند مدت تغییر در متغییرهای اقتصاد کلان شامل قیمت محصولات کشاورزی، نرخ بهره، نرخ برابری ارز، حجم پول، تولید ناخالص داخلی و یارانه بر دردرآمد بخش کشاورزی ایران در یک چارچوپ همگرایی مورد بررسی قرار داده اند. نتایج برآورد الگو نشان دادکه رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای اقتصاد کلان منتخب و درآمد بخش کشاورزی وجود دارد.نرخ بهره و نرخ برابری ارز در کوتاه مدت و بلند مدت، به ترتیب رابطه منفی و مثبت با درآمد بخش کشاورزی دارد. همچنین قیمت محصولات کشاورزی و حجم نقدینگی در بلندمدت اثر منفی، اما در کوتاه مدت اثر مثبت بر درآمدکشاورزی دارند.
کیوانلو و همکاران(۱۳۹۱) در این تحقیق به بررسی اثرات تغییرات نرخ برابری ارز بر صادرات غیر نفتی پرداخت شده است. صادرات غیر نفتی از تغییرات نرخ برابری ارز و برخی متغیرهای کلان اقتصادی دیگر (نظیر تولید ناخالص داخلی و …) تأثیر پذیر می باشد. در این بررسی با بهره گرفتن از اطلاعات سالیانه ۱۳۸۹-۱۳۵۷ به بررسی تأثیر نرخ برابری ارز بر صادرات کا لاهای غیر نفتی پرداخته شده است. این مطالعه به جهت نوع تحقیق به روش کتابخانه ای و با بهره گرفتن از داده های پانل ا نجام گرفته است. نتایج این بررسی حاکی از تأثیر منفی نرخ تورم، مثبت تولید ناخالص داخلی کشور مقصد و مثبت نرخ برابری ارز بر صادرات غیر نفتی ایران است. شاخص تولید ناخالص داخلی حقیقی کشورهای جمهوری ارمنستان و سوریه به عنوان دو شریک تجاری ایران در این بررسی مورد استفاده قرار گرفته اند.
غفاری و همکاران(۱۳۹۲)در مطالعه ای تحت عنوان، “اثرات افزایش نرخ برابری ارز بر رشد اقتصادی بخش های عمده ی اقتصاد ایران(۱۳۵۵-۱۳۹۳)”،در قالب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری کوچک مقیاس که به روش نوین همجمعی برآورد شده است نشان می دهد، شوک ارزی مثبت، تولید واقعی در چهاربخش اصلی اقتصاد را مختل می کند و منجر به کاهش در میزان تولید در این چهار بخش اصلی می شود.همچنین تبعات شوک افزایش نرخ برابری ارز، تولید بخش نفت و گاز را بیشتر دستخوش کاهش قرار می دهد.
فصل سوم:
روش شناسی تحقیق
مقدمه:
روش تجزیه تحلیل اطلاعات در این تحقیق ، تحلیل رگرسیونی و رهیافت آزمون کرانه ها به هم جمعی می باشد و از مدل های ARDL و ECMاستفاده شده است.در آغاز این فصل ابتدا به تعریف و تفسیر مفاهیمی از اقتصادسنجی از جمله هم انباشتگی و الگوهای سری زمانی و پایایی پرداخته شده است.همچنین آزمون های ریشه واحد بدون لحاظ شکست ساختاری ، شامل آزمون دیکی – فولر تعمیم یافته ،فیلیپس – پرون و KPSS آورده شده است.سپس مدل تحقیق معرفی شده و همچنین نحوه ی استفاده از آزمون های آنها را شرح داده ایم.
۱-۳٫الگوهای سری زمانی و پایایی:
به کارگیری روش های سنتی و معمول اقتصادسنجی در برآورد ضرایب الگو با بهره گرفتن از داده های سری زمانی بر این فرض استوار است که متغیرهای الگو پایا هستند. یک متغیر سری زمانی وقتی پایا (Stationary)نامیده می شود که میانگین و واریانس آن طی زمان ثابت باشد و مقدار کوواریانس آن بین دو دوره زمانی تنها به فاصله یا وقفه بین دو دوره بستگی داشته باشد و ارتباطی به زمان واقعی محاسبه کوواریانس نداشته باشد. بنابراین میانگین، واریانس و خود کوواریانس های یک سری زمانی پایا در طول زمان یکسان بوده و ثابت باقی می ماند. هر سری زمانی که پایا نباشد ناپایانامیده می شود. اگر متغیرهای سری زمانی مورد استفاده در برآورد ضرایب الگو ناپایا باشند در عین حالی که ممکن است هیچ یارابطه بین متغیرهای الگو وجود نداشته باشد، می تواند ضریب تعیین بدست آمده آن بسیار بالا باشد و موجب شود تا محقق به استنباطهای غلطی در مورد میزان ارتباط بین متغیرها کشانیده شود. (نوفرستی،۱۳۸۷) دلیل بزرگ بودن آن است که وقتی یکسری زمانی نظیرYtدارای روند است، کل پراکندگی رگرسیون یعنیحول میانگین محاسبه می شود که به غلط در طول زمان ثابت فرض شده است. این امر وزن زیادی به مشاهداتی می دهد کهاز میانگین دور هستند و در نتیجه کل پراکندگی محاسبه شده بسیار بزرگ می شود از آنجا کهضریب تعیین به صورت:

محاسبه می شود که در آن et جملات خطای رگرسیون است، وقتی بزرگ می شود جمله داخل کروشه فوق کوچک می شود و در نتیجه بزرگی نتیجه می شود. وجود متغیرهای ناپایا در الگو در عین حال سبب می شوند تا آزمونهایt و Fمعمول نیز از اعتبار لازم برخوردار نباشند. در چنین شرایطی کمیت بحرانی ارائه شده توسط توزیعهایt و F ، کمیت های بحرانی صحیحی برای انجام آزمون نیستند. کمیت های بحرانی منتج از توزیعهایt و Fبه گونه ای است که با افزایش حجم نمونه امکان رد هرچه بیشتر فرضیه را فراهم می آورند. با رد فرضیه به غلط نتیجه گیری می شود که رابطه مستحکم و معنی داری بین متغیرهای الگو وجود دارد در حالی که واقعیت جز این است و رگرسیون نتیجه شده رگرسیون کاذبی است.از آنجا که سریهای زمانی اقتصاد کلان عموماً ناپایا هستند، لازم است متخصصان اقتصاد سنجی کاملاً به عواقب و مشکلات استفاده از داده های سری زمانی ناپایا در کارهای تجربی خود واقف باشند. از مشخصه های معمول یک رگرسیون کاذب داشتن ضریب تعیین بالا و نزدیک به یک و همچنین آماره دوربین واتسن (D.W) پایین یا نزدیک به صفر می باشد. برای درک بهتر سری زمانی پایا، سری زمانی را با ویژگی های زیر در نظر بگیرید:
میانگین :
واریانس:
کورایانس:
که مقادیر میانگین، واریانس و خود کواریانس (کوواریانس بین دو مقدار Y که K دوره با یکدیگر فاصله دارند) به زمان t بستگی ندارد. اکنون فرض کنید Y از Ytبه Yt+m تغییر یابد یعنی در واقع از مبدأ زمانی t به t+m منتقل شود، اگر یک سری زمانی پایا باشد آنگاه می بایست میانگین، واریانس و خود کوواریانس های سری Yt+m و Yt برابر باشد. (نوفرستی،۱۳۸۷)
یک مثال عمومی از سری های زمانی ناپایا گام تصادفی است:

که یک جزء اختلال تصادفی است. سری یک مقدار پیش بینی ثابت دارد، وابسته به زمان و واریانس آن در طول زمان افزایش می­یابد. با توجه به اینکه میانگین و واریانس Ytبا زمان تغییر می­ کند، فرایند گام تصادفی یک فرایند ناپایا است. با توجه به اینکه در رابطه بالا تابعی از مقدار یکدوره قبل خود بعلاوه یک اختلال است، رابطه فوق را فرایند خود توضیح مرتبه اول(۱)ARمی گویند.
فرایند خود توضیح مرتبه اول (۱)AR یک الگوی سری زمانی تک متغیره است که رفتار یک متغیر را بر اساس مقادیر گذشته خود آن متغیر توضیح می دهد. این فرایند را می توان به صورتزیرنمایش داد:

که در آن جمله اخلال است و فرضیات کلاسیک را ارضا می کند یعنی دارای میانگین صفراست،واریانس آن مقدار ثابت است و بصورت همانند و مستقل از یکدیگر توزیع شده اند یعنی اگر بصورت قدر مطلق کوچکتر از یک باشد مشاهداتی که براساس فرآیندبالا تولید می­شوند در حول و حوش میانگین صفر و دردامنه محدودی نوسان می­ کنند. بعبارتی دیگر فرایند فوق وقتی پایا است که قدر مطلق کوچکتر از یک باشد یعنی باشد.
بنابراین هنگامیکه فرایند خود توضیح مرتبه اول دارای ریشه واحد است، آنرا درتحلیل اقتصاد سنجیسری های زمانی، یک سری تفاضل پایا می گویند چرا که تفاضل اول پایا است:

یک سری تفاضلی پایا را جمعی یا هم انباشتهگوئیم و بصورت I(d)مشخص می شود که dمرتبه هم انباشتگی یا جمعی بودن است. مرتبه انباشتگی، تعداد ریشه واحد سری زمانی یا تعداد دفعات تفاضل گیری است که سری زمانی را پایا می کند. برای گام تصادفی فوق الذکر یک ریشه واحد وجود دارد، پس یک سری زمانی(۱)Iاست. به طور مشابه یک سری زمانی پایا(۰)I است. در واقع هر سری زمانی جمع بسته از مرتبه یک یا بیشتر، یک سری زمانی ناپایا است. با توجه به این مفهوم اقتصاد سنجی، روش های استنتاج استاندارد، رگرسیونهایی را که یک متغیر جمع بسته دارند، به کار نمی برند. بنابراین لازماست پایا بودن یک سری زمانی را قبل از این که در رگرسیون استفاده شود بررسی نمود. روش متداول آزمون پایایی یک سری زمانی، آزمون ریشه واحد است.(نوفرستی،۱۳۸۷)
۲-۳ آزمون­های ریشه واحد کلاسیک ) بدون در نظر گرفتن شکست ساختاری(:
۲-۳-۱٫آزمون ریشه واحد دیکی – فولر تعمیم یافته(۱۹۸۱)
برای انجام آزمون ریشه واحد دیکی-فولر تعمیم یافته (ADF)رابطه زیر توسط روش حداقل مربعات معمولی برای متغیر سری زمانی تخمین زده می­ شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




یکی از محدودیتهای این معیار، نادیده گرفتن ریسک غیر سیستماتیک یا ریسک منحصر به فرد[۲۰۶] است. در این شاخص تنها از ریسک سیستماتیک جهت سنجش ریسک استفاده می شود و فرض بر این است که مدیران پرتفوی از چنان مهارتی برخوردار هستند که می توانند ریسک غیر سیستمایک را به سمت صفر میل دهند.
نتایج مربوط به این شاخص ارزیابی عملکرد پرتفوی نیز در جدول شماره (الف- ۵) در بخش پیوست ذکر شده است. همانگونه که در این جدول ملاحظه می شود، صندوق های سرمایه گذاری یکم ایرانیان، آگاه و تجارت در رتبه های اول این رتبه بندی قرار گرفته اند.
در رابطه با مقایسه دو معیار عملکرد آلفا و ترینر با یکدیگر که هر دو بر اساس SML تاریخی می باشند، می توان چنین استدلال نمود که هر دوی این شاخص ها همواره ارزیابی مشابهی از عملکرد پرتفوی را نسبت به پرتفوی بازار ارائه می دهند. بدین معنی که اگر یکی از معیارها نشان دهد که پرتفوی، عملکردی بالاتر از بازار داشته است، دیگری نیز چنین مطلبی را می رساند. اما به هر حال باید به این مطلب توجه نمود که این دو معیار به دلیل روش های محاسباتی متفاوت، صندوق ها را به طور متفاوت رتبه بندی می نمایند. بر همین اساس همانگونه که در جدول مربوط به این شاخص ملاحظه می نمایید، ۱۱ صندوق از ۱۴ صندوق مورد بررسی در این تحقیق، رتبه های متفاوتی را بر اساس این دو شاخص کسب کرده اند.
۵- ۱- ۴ نتایج مربوط به شاخص مودیلیانی
همانگونه که در فصول گذشته اشاره گردید، این مدل، در واقع از تفاوت بین شاخص شارپ صندوق سرمایه گذاری و شاخص شارپ بازار، ضربدر انحراف معیار شاخص بازار، به دست می آید. مدل بازده اضافی را که سرمایه گذار به جای سرمایه گذاری در بازار، می تواند از صندوق های سرمایه گذاری کسب نماید، نشان می دهد. نقطه ضعف این مدل، این است که این مدل مبتنی بر دادهای تاریخی است و نمی توان از این مدل جهت پیشبینی عملکرد آتی، استفاده نمود. اما به هر حال اطلاعات مفیدی را در اختیار سرمایه گذاران قرار میدهد.(مودیلیانی و مودیلیانی،۱۹۹۷)
نتایج مربوط به این شاخص ارزیابی عملکرد در جدول شماره (الف- ۸) در بخش پیوست ذکر شده است. همانگونه که در این جدول ملاحظه میگردد، صندوق های سرمایه گذاری آگاه، یکم ایرانیان و شاداب در رتبه های اول این رتبه بندی قرار گرفته اند. اما مطلب قابل توجه در رابطه با این مدل این است که رتبه بندی صورت گرفته توسط این مدل با رتبه بندی صورت گرفته بر اساس مدل شارپ کاملاً تطابق دارد. دلیل این هماهنگی در رتبه بندی را از نظر تئوریک می توان چنین بیان نمود که به این دلیل که هر دو شاخص شیب خطوطی را که همگی از نرخ بدون ریسک می گذرند، با یکدیگر مقایسه می کنند، هم چنین هر دو شاخص از انحراف معیار جهت سنجش ریسک استفاده میکنند، لذا هر دو شاخص صندوق های سرمایه گذاری را به طور مشابه رتبه بندی می کنند.
۵- ۱- ۵ نتایج مربوط به شاخص فاما
همانطور که در فصول گذشته بیان شد شاخص فاما که توسط یوجی فاما ابداع شده است، شاخصی جهت ارزیابی عملکرد پرتفوی محسوب می شود. شاخص فاما این قابلیت را دارا است که بازده اضافی صندوقهای سرمایه گذاری نسبت به بازده مورد انتظار را بررسی نماید. به عبارت بهتر، این شاخص توانایی سنجش بازدهی اضافی نسبت به خط بازار سرمایهCML[207] را دارد. نتایج مربوط به شاخص فاما در جدول شماره (الف- ۷) پیوست موجود می باشد. همانگونه که در این جدول ملاحظه می شود صندوق های سرمایه گذاری بر اساس شاخص فاما رتبه بندی شده اند. در این رتبه بندی، تنها دو صندوق توانسته اند بازده اضافی نسبت بازده مورد انتظار کسب نمایند که این دو صندوق، صندوق های سرمایه گذاری آگاه و یکم ایرانیان می باشند که رتبه های اول در این رتبه بندی را نیز به خود اختصاص داده اند. همچنین صندوق های سرمایه گذاری شاداب و بانک تجارت در رتبه های بعدی این رتبه بندی جای گرفته اند، با این تفاوت که این صندوق ها نتوانسته اند بازدهی فراتر از بازده مورد انتظار کسب نمایند و دارای نسبت فامای منفی هستند. صندوق های سرمایه گذاری بانک صادرات، گلچین و پاسارگاد نیز بدترین عملکرد را بر اساس این شاخص به خود اختصاص داده و در رتبه های آخر این رتبه بندی قرار گرفته اند.
۵- ۱- ۶ نتایج مربوط به شاخص سورتینو
همانگونه که در فصول گذشته اشاره گردید، شاخص سورتینو از جمله شاخص های تئوری فرامدرن پرتفوی PMPT محسوب می شود. این تئوری که در مقابل تئوری مدرن پرتفوی MPT مطرح است، برای سنجش ریسک از معیار ریسک نامطلوب استفاده می کند، به عبارت دیگر این تئوری بین نوسانات مطلوب و نامطلوب[۲۰۸]، یک وجه تمایز واضح قائل می شود. در تئوری پست مدرن پرتفوی، تنها نوسانات پایین‌تر از نرخ بازده هدف سرمایه‌گذار، مشمول ریسک هستند و این مساله درحالی است که تمامی نوسانات بالاتر از این هدف (درشرایط عدم اطمینان)، به عنوان فرصت‌های سرمایه‌گذاری به منظور دستیابی به نرخ بازده مطلوب به حساب می‌آیند. نتایج مربوط به این شاخص ارزیابی عملکرد در جدول شماره (الف- ۹) در بخش پیوست ذکر شده است. همانگونه که در این جدول ملاحظه می شود، پس از محاسبه مقادیر این شاخص برای هر یک از صندوق های سرمایه گذاری مورد بررسی، اقدام به رتبه بندی این صندوق ها شده است. بر اساس این رتبه بندی، صندوق های سرمایه گذاری آگاه، شاداب و یکم ایرانیان دارای بهترین عملکرد در میان صندوق های سرمایه گذاری مورد بررسی بوده و رتبه های اول را در این رتبه بندی به خود اختصاص داده اند. همچنین در این جدول ملاحظه می گردد که صندوق های سرمایه گذاری بانک صادرات، پاسارگاد و خبرگان دارای بدترین عملکرد در بین صندوق های سرمایه گذاری مورد بررسی بوده اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵- ۱- ۷ نتایج مربوط به شاخص نسبت اطلاعاتی
همانگونه که در فصول گذشته نیز اشاره گردید، شاخص نسبت اطلاعاتی، میزان بازده یک پرتفوی فعال، که به نسبت ریسک پذیرفته شده، یک صندوق سرمایه گذاری ایجاد میکند، را نشان میدهد. به عبارت دیگر، این معیار، بازده غیر معمول هر واحد ریسک غیر سیستماتیک را که قاعدتاً میتواند با نگهداری یک پرتفوی از شاخص بازار متنوع گردد، اندازه گیری می نماید. نتایج مربوط به این شاخص ارزیابی عملکرد در جدول شماره (الف- ۱۰) در بخش پیوست ذکر شده است. در این جدول اقدام به رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس شاخص مذکور شده است. در این رتبه بندی، صندوق های سرمایه گذاری آگاه، یکم ایرانیان و بانک تجارت در رتبه های اول تا سوم قرار گرفته اند و صندوق های سرمایه گذاری گلچین، اقتصاد نوین و پاسارگاد دارای بدترین عملکرد بوده و رتبه های آخر را در این رتبه بندی به خود اختصاص داده اند.
۵- ۲ برآیند کلی از عملکرد صندوق های سرمایه گذاری در ایران
پس از آنکه عملکرد صندوق های سرمایه گذاری بر اساس معیارهای هفت گانه ارزیابی عملکرد، مورد تحلیل قرار گرفت، در این بخش محقق بر آن شد تا با خلاصه کردن نتایج، به طور کلی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری را در دوره مورد بررسی، ارزیابی نماید.
صندوق های سرمایه گذاری مشترک در ایران که از ابزارهای نوین بازار سرمایه محسوب میشوند، عملاً از سال ۱۳۸۷ و با تأخیری چند ده ساله نسبت به سایر کشورها، وارد بازار سرمایه ایران شدند. تا قبل از آن زمان، تنها شرکتهای سرمایه گذاری در بازار سرمایه فعال بودند که این شرکتها را شاید بتوان در زمره شرکتهای سرمایه گذاری با سرمایه ثابت دانست.نکته قابل طرح در این زمینه این است که تقریباً ۸۵ درصد، یا به عبارت دیگر ۱۲ صندوق از ۱۴ صندوق مورد بررسی در این تحقیق، توسط کارگزاری هایی ایجاد شده اند که قبل از آن سالها در زمینه شرکتهای سرمایه گذاری فعالیت داشته و همچنین مدیران آنها از سوابق بالایی در خصوص اداره شرکتهای سرمایه گذاری برخوردار بوده اند. در خصوص عملکرد صندوق های سرمایه گذاری در ایران باید عنوان کرد که عملکرد این صندوق ها به طور کلی مثبت و در حال رشد سریع است. اما نکته ای که در این بین وجود دارد این است که هر چند صندوق های سرمایه گذاری آگاه، یکم ایرانیان، تجارت و شاداب توانسته اند نسبت به بازار، بازده اضافی تحصیل نمایند اما به طور متوسط صندوق های سرمایه گذاری مورد بررسی در این تحقیق نتوانسته اند آلفای مثبت و در نتیجه بازده اضافی نسبت به بازار کسب نمایند. این مطلب در تناقض صریح با خبرهایی است که در نشریه های بازار سرمایه مطرح میشد. دلیل این تناقض را نیز می توان به عامل نادیده گرفتن ریسک و توجه بیش از انداز به عامل بازده و عدم استفاده از شاخص های ارزیابی عملکرد تعدیل شده از بابت ریسک، در ارزیابی های این نشریات دانست. اما از نظر نگارنده، این عامل یک امتیاز منفی در خصوص عملکرد صندوق های سرمایه گذاری محسوب نمی شود. زیرا که در تحقیقات مشابهی که در مورد عملکرد صندوق های سرمایه گذاری در سایر کشورهای جهان صورت گرفته نیز تنها در موارد معدودی صندوق های سرمایه گذاری توانسته بودند به طور متوسط بازدهی فراتر از بازده بازار کسب نمایند و در سایر موارد متوسط آلفای محاسبه شده منفی بوده است.از جمله این تحقیقات می توان به تحقیقات فریرا و میگوئل و راموس[۲۰۹] در سال ۲۰۰۶ ، نیتسچه و کاتبرتسن و اوسالیوان[۲۱۰] در سال ۲۰۰۶ ، میشل جنسن، ۱۹۶۸ اشاره کرد. اما از نظر تئوریک نیز میتوان چنین استدلال نمود که صندوق های سرمایه گذاری به عنوان یکی از ابزارهای سرمایه گذاری غیر مستقیم در بورس محسوب می شوند و به طور حتم ریسک سرمایه گذاری در این صندوق ها از ریسک سرمایه گذاری مستقیم در بورس کمتر است و لذا از آنجا که رابطه بین ریسک و بازده، یک رابطه مستقیم است، چون سرمایه گذاران در صندوق های سرمایه گذاری مشترک ریسک کمتری را می پذیرند، منطقی است که بازده کمتری را نیز تحصیل نمایند.
با این وجود، چهار صندوق سرمایه گذاری آگاه، یکم ایرانیان، تجارت و شاداب توانسته اند بازده اضافی نسبت به بازده بازار کسب نمایند. نکته قابل توجه در این است که این چهار صندوق، همان صندوق هایی هستند که در تمام شاخص های هفت گانه ارزیابی عملکرد، جزء برترین صندوق ها محسوب میشوند که این نشان از مهارت بالای مدیران پرتفوی این صندوق ها دارد.
۵- ۳ بررسی نتایج مربوط به فرضیات تحقیق
پس از این که مباحث مربوط به بررسی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری صورت پذیرفت، در این بخش اقدام به تبیین نتایج مربوط به آزمون فرضیات تحقیق که در فصل پیش به آنها پرداخته شد، می شود.
همانگونه که در فصول گذشته اشاره گردید، فرضیات تحقیق را میتوان در دو گروه کلی تقسیم نمود. گروه اول از فرضیات این تحقیق، به بررسی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری و تفاوت در رتبه بندی آنها و بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد صندوق های سرمایه گذاری میپردازند. دسته دیگر از فرضیات تحقیق به بررسی ارتباط بین دو نظریه مطرح در بین شاخص های ارزیابی عملکرد ، یعنی تئوری مدرن پرتفوی و تئوری فرا مدرن پرتفوی، می پردازد. در این گروه از فرضیات محقق به دنبال این مطلب است که آیا میان شاخص های ارزیابی عملکرد مبتنی بر نظریه های مدرن و فرامدرن پرتفوی ارتباط معناداری وجود دارد و اصولاً استفاده از کدام تئوری و به تبع آن کدام یک از شاخص ها در مورد ارزیابی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری در ایران، مؤثر تر و کارآتر به نظر میرسد.در ذیل به بیان و تشریح نتایج مربوط به هر یک از فرضیات تحقیق پرداخته می شود.
۵- ۳- ۱ نتایج مربوط به آزمون فرضیه اول
در فرضیه اول محقق به دنبال این مطلب بود که آیا این شاخص های ارزیابی عملکرد هفت گانه، رتبه های یکسانی را برای صندوق های سرمایه گذاری ارائه می دهند، یا این که بر اساس شاخص های مختلف، رتبه های صندوق ها نیز تغییر خواهد کرد. به عبارت دیگر محقق در این فرضیه سعی داشت این نکته را بررسی نماید که آیا استفاده از شاخص های مختلف برای ارزیابی عملکرد مفید و ضروری است؟ یا این که صرفاً می توان با محاسبه یک شاخص، عملکرد صندوق های سرمایه گذاری را ارزیابی نمود. برای آزمون این فرضیه محقق از آزمون فریدمن که برای بررسی یکسان بودن رتبه مربوط به شاخص های مختلف است، استفاده نمود. نتایج این تحقیق به خوبی نمایان ساخت که علی رغم آنکه برخی از شاخص ها مانند شاخص های آلفای جنسن، ترینر و نسبت اطلاعاتی از یک مفهوم واحد، یعنی مفهوم خط SML تاریخی جهت ارزیابی عملکرد پرتفوی استفاده می نمایند، اما به دلیل تفاوت در نحوه محاسبه، رتبه بندی های متفاوتی را در خصوص عملکرد پرتفوی ها ارائه می دهند. نتایج این آزمون، لزوم استفاده از شاخص های مختلف در ارزیابی عملکرد پرتفوی ها را توجیه مینماید، زیرا که سرمایه گذاران همواره به دنبال انتخاب صندوق هایی هستند که رتبه های اول را به خود اختصاص داده اند و استفاده از یک معیار به خصوص، ممکن است اطلاعات گمراه کننده ای را در اختیار سرمایه گذاران قرار دهد.
نتایج مربوط به این آزمون با نتایج آزمونهای تحقیقات مشابه صورت گرفته در سایر کشورهای جهان نیز تطابق دارد. از جمله این تحقیقات می توان به تحقیقات التون، گروبر، داس و هاکا در سال ۱۹۹۵[۲۱۱]، بودی، مارکوس و کانه در سال [۲۱۲]۱۹۹۸ اشاره کرد که در این تحقیقات به تفاوت در رتبه بندی های حاصل شده توسط معیارهای مختلف اذعان شده است.
۵- ۳- ۲ نتایج مربوط به آزمون فرضیه دوم
یکی از مشکلات اصلی در ارزیابی عملکرد، تمایل انسانی به تمرکز بر بازدۀ پرتفوی و عدم توجه کافی به ریسک متحمل شده برای کسب بازدۀ مورد نظر است.در صورتی که، ارزیابی عملکرد باید شامل شناسایی همزمان بازده و ریسک سرمایه گذاری باشد( استرانگ،[۲۱۳] ۲۰۰۰)
همانگونه که بیان گردید، در برخی از مجلات مالی کشور، اقدام به رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس نرخ بازدهی سالانه می شود. این رتبه بندی ها بدون در نظر گرفتن این مطلب است که سرمایه گذاران علاوه بر به حداکثر رساندن بازده، «تا حد امکان» خواستار مطمئن بودن بازدهی نیز می باشند. بنابر این سرمایه گذاران به صورت همزمان به دو پدیده ریسک و بازده توجه می کنند. در این فرضیه محقق به دنبال این مطلب بود، که آیا رابطه ای میان این رتبه بندی های ساده و بدون در نظر گرفتن ریسک سرمایه گذاری، و رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس شاخص های ارزیابی عملکرد وجود دارد؟ بر این اساس محقق تصمیم گرفت رابطه میان رتبه بندی دو شاخص آلفای جنسن که نماینده تئوری مدرن پرتفوی و سورتینو که نماینده تئوری فرامدرن پرتفوی محسوب می شود، را با رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس نرخ بازدهی سالانه، بررسی نماید. نتایج مربوط به رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس نرخ بازدهی سالانه در جدول شماره (ب- ۱) در بخش پیوست ذکر شده است.
نتایج این آزمون همان گونه که در فصل گذشته بیان گردید، نشان دهنده این مطلب است که استفاده از معیار ساده ای چون، نرخ بازدهی سالانه جهت رتبه بندی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری و در نظر نگرفتن عامل ریسک، نه تنها اطلاعات گمراه کننده ای را از عملکرد صندوق های سرمایه گذاری در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد بلکه اصولاً این گونه رتبه بندی ها از نظر علمی بی پایه و اساس است. زیرا این گونه رتبه بندی ها با رتبه بندی های صورت گرفته بر اساس شاخص های مختلف، تفاوت فاحشی دارد. همچنین در خصوص پیامدهای این گونه رتبه بندی های نادرست، می توان چنین گفت که این گونه رتبه بندی ها می تواند آثار مخربی را نیز بر عملکرد صنعت صندوق های سرمایه گذاری در ایران وارد کند. زیرا ممکن است این گونه رتبه بندی های نادرست موجب شود تا سرمایه گذاران به صندوق های سرمایه گذاری که دارای مدیران کم مهارتی هستند و در نتیجه عملکرد مطلوبی ندارند، رغبت بیشتری نشان دهند و منابع مالی در بازار سرمایه به صورت نادرست تخصیص پیدا کند.
نتایج مربوط به این آزمون با نتایج بدست آمده از سایر تحقیقات مشابهی که در سایر نقاط جهان صورت گرفته تطابق دارد. از جمله این تحقیقات می توان به تحقیقات صورت گرفته توسط ردمن و گولت در سال ۲۰۰۰[۲۱۴] اشاره کرد. نتایج تحقیق آنها نشان داد که استفاده از نرخ بازدهی سالانه نمی تواند با رتبه بندی های صورت گرفته بر اساس شاخص های ارزیابی عملکرد همخوانی داشته باشد. همچنین آنها نشان دادند که این گونه رتبه بندی ها، تخصیص بهینه منابع را در صنعت صندوق های سرمایه گذاری مختل می کند. همچنین در تحقیق دیگری که توسط سوروس در سال ۲۰۰۶[۲۱۵] صورت پذیرفت، نتایج تحقیق تصریح کرد که در بررسی عملکرد صندوق های سرمایه گذاری باید به صورت همزمان پدیده ریسک و بازده مورد بررسی قرار گیرد و استفاده از شاخص های تعدیل شده از بابت ریسک، جهت ارزیابی عملکرد برتری محسوسی نسبت به سایر روش ها دارد.
۵- ۳- ۳ نتایج مربوط به آزمون فرضیه سوم
برخی از محققان بر این باورند که سن صندوق های سرمایه گذاری، عاملی کلیدی و تأثیر گذار بر عملکرد صندوق می باشد. در مقابل، عده ای دیگر بر اساس تحقیقات خود به این نتیجه دست یافته اند که سن صندوق تأثیری در عملکرد صندوق های سرمایه گذاری ندارد. لذا در این فرضیه، محقق بر آن شد تا رابطه میان سن صندوق های سرمایه گذاری با عملکرد صندوق های سرمایه گذاری را بررسی نماید. در این فرضیه محقق به دنبال این مطلب بود که آیا سن صندوق، به عنوان یک عامل کلیدی در عملکرد صندوق های سرمایه گذاری مؤثر است؟
بر این اساس محقق تصمیم گرفت رابطه میان رتبه بندی دو شاخص آلفای جنسن که نماینده تئوری مدرن پرتفوی و سورتینو که نماینده تئوری فرامدرن پرتفوی محسوب می شود، را با رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر اساس نرخ بازدهی سالانه، بررسی نماید.نتایج مربوط به این آزمون همانگونه که در فصل گذشته به آن اشاره گردید، نشان داد که مقدار Sig در هردو ضریب همبستگی بیشتر از ۵ درصد میباشد و نشان دهنده عدم رابطه معنا دار میان رتبه بندی صورت گرفته بر اساس سن، و رتبه بندی بر اساس شاخص آلفا و سورتینو می باشد. به عبارت دیگر نتایج تصریح کرد که سن صندوق، عامل موثری در عملکرد صندوق های سرمایه گذاری محسوب نمی شود.
تحقیقات مشابه صورت گرفته در سایر کشورهای جهان در خصوص تأثیر عامل سن صندوقها در عملکرد آنها، به دو نتیجه متفاوت منتهی شده است. برخی از تحقیقات نشان دهنده این مطلب است که عامل سن صندوق بر عملکرد صندوق های سرمایه گذاری تأثیری ندارد. از جمله این تحقیقات می توان به تحقیقات صورت گرفته توسط کارهارت در سال [۲۱۶]۱۹۹۷ اشاره کرد. وی در تحقیق خود نشان داد که عامل سن صندوق های سرمایه گذاری تأثیری در عملکرد آنها ندارد.نتایج تحقیق حاضر، با نتایج تحقیق صورت گرفته توسط کارهارت، تطابق دارد.
اما گروهی دیگر از تحقیقات نتایج متفاوتی را نشان میدهد. برای مثال تحقیقاتی که توسط گلگر در سال ۲۰۰۲[۲۱۷] صورت گرفت نشان داد که میان سن صندوقها و عملکرد آنها رابطه معنا داری وجود دارد اما این رابطه از نوع رابطه معکوس است.
۵- ۳- ۴ نتایج مربوط به آزمون فرضیه چهارم
همانگونه که در فصول گذشته اشاره گردید، دو نوع تئوری متفاوت در کالبد شاخص های هفت گانه ارزیابی عملکرد، وجود دارد. برخی از شاخص های هفت گانۀ مورد استفاده در این تحقیق بر پایه تئوری مدرن پرتفوی بنا نهاده شده اند. تئوری مدرن پرتفوی از شاخص انحراف معیار و واریانس بازده، جهت سنجش ریسک پرتفوی استفاده می کند. یکی از نمونه های بارز این تئوری، شاخص شارپ است. در مقابل این تئوری، تئوری فرامدرن پرتفوی است که از نیم واریانس و نیم انحراف معیار جهت سنجش ریسک پرتفوی استفاده میکند. یکی از نمونه های بارز این تئوری نیز شاخص سورتینو می باشد. اکنون سوالی که مطرح می شود این است که آیا میان رتبه بندی این دو شاخص که بر اساس دو تئوری متفاوت بنا شده اند، رابطه معنا داری وجود دارد؟ و اصولاً کدامیک بر دیگری برتری دارد و میتوان به رتبه بندی آن بیش از دیگری اتکا نمود.
لذا برای آزمون همبستگی بین رتبه بندی هر یک از شاخص ها، از ضریب همبستگی کندال و اسپیرمن استفاده گردید. نتایج آزمون، همانگونه که در فصل چهار بدان اشاره گردید، نشان دهنده این مطلب است که بین رتبه بندی صورت گرفته توسط هر دو شاخص مذکور، ارتباط معنادار و نسبتاً قوی وجود دارد. اما سؤال اصلی که در این میان مطرح می باشد، چرایی و علت این رابطه می باشد. همانگونه که در فصل گذشته اشاره گردید، دونالد لاین که در تحقیقی ارتباط میان شاخص های ارزیابی عملکرد را بررسی نموده، سه قضیه را در خصوص ارتباط بین رتبه بندی شاخص های شارپ و سورتینو مطرح می کند. به دلیل اهمیت بحث، این سه قضیه در این فصل نیز مطرح می شوند.
قضیه شماره ۱) اگر توزیع بازدهی از نوع نرمال باشد، آنگاه نسبت شارپ و نسبت سورتینو رتبه بندی یکسانی را از میان آلترناتیوهای مختلف سرمایه گذاری ارائه می کنند و هر دو شاخص، پرتفوی بهینه مشابهی را انتخاب می کنند.
قضیه شماره ۲) اگر توزیع بازدهی از چولگی منفی برخوردار باشد، باز هم شاخص سورتینو به صورت یکنواخت و هماهنگ تابع صعودی از شاخص شارپ می باشد، یعنی زمانی که شاخص شارپ افزایش میابد، درست هم جهت با آن، شاخص سورتینو نیز افزایش میابد. به عبارت دیگر جهت تغییرات هر دو شاخص یکسان می باشد و در نتیجه هر دو شاخص رتبه بندی یکسانی را از میان آلترناتیو های سرمایه گذاری ارائه کرده و همچنین هردو شاخص نسبت پرتفوی بهینه مشابهی را انتخاب می کنند.
قضیه شماره ۳) اگر توزیع بازدهی از چولگی مثبت برخوردار باشد، آنگاه رتبه بندی ها ی حاصل از به کارگیری دو نسبت شارپ و سورتینو متفاوت خواهد بود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ارتباط بین این دو شاخص یا به دلیل نرمال بودن توزیع بازدهی است و یا توزیع بازدهی از چولگی منفی برخوردار است. همانگونه که در فصل گذشته بیان شد، از آنجا که، اگر توزیع بازدهی صندوق های سرمایه گذاری از نوع نرمال باشد، باید مقدار نیم واریانس[۲۱۸] عددی باشد که دقیقاً نصف واریانس[۲۱۹] است، لذا با توجه به عدم چنین رابطه ای، میتوان نتیجه گرفت که توزیع بازدهی از نوع غیر نرمال است. اما محقق برای اطمینان بیشتر از آزمون تک نمونه ای کولموگروف- اسمیرنوف[۲۲۰] برای سنجش توزیع بازدهی صندوق های سرمایه گذاری استفاده نمود. نتایج این آزمون نیز مؤید این مطلب بود که توزیع بازدهی از نوع غیر نرمال است.
اما به هر تحلیل، میان شاخص شارپ و سورتینو رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین بر اساس قضایای مطرح شده توسط دونالد لاین، می توان چنین ادعا نمود که توزیع بازدهی صندوق های سرمایه گذاری مورد بررسی در این تحقیق، از چولگی منفی برخوردار است که منجر به ارتباط معنادار شاخص شارپ و سورتینو، گشته است. در واقع چولگی خود، معیاری برای اندازه گیری میزان عدم تقارن توزیع احتمالات متغیر تصادفی است. اگر چولگی توزیع عدد منفی باشد، بازدهی منفی، یعنی کاهش بازدهی دارای احتمال بیشتری خواهد بود.
بنابراین، با توجه عدم تقارن بازدهی صندوق های سرمایه گذاری و با عنایت به این مطلب که یکی از پیش فرض های استفاده از شاخص شارپ همانگونه که در فصل دوم بدان اشاره شد، نرمال بودن توزیع بازدهی است، لذا استفاده از شاخص سورتینو برای ارزیابی عملکرد به جای شاخص شارپ، موجه تر به نظر میرسد.
نتایج حاصل از این آزمون با نتایج حاصل از تحقیقی که توسط سورتینو و همکارانش[۲۲۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:51:00 ب.ظ ]




اما نگارنده معتقد است آنچه را صفوی تحت عنوان شفافیت و تیرگی در سطح جمله ذکر نموده است باید در سطح اصطلاح ذکر کرد زیرا یک اصطلاح، ممکن است جمله نباشد همان گونه که ملاحظه می شود در جمله ی (۲۱) که صفوی ذکر می کند خود جمله اصطلاح نیست، بلکه عبارت وعده ی سر خرمن اصطلاح محسوب می شود.
هر چند ممکن است یک اصطلاح به صورت جمله باشد. اما این امر موجب نمی شود که آن را جزو مقوله ی شفافیت و تیرگی معنایی در سطح جمله بدانیم. به عقیده ی نگارنده شفافیت و تیرگی در سطح جمله نیز وجود دارد اما زمانی مطرح می باشد که معنی اصطلاحی نداشته باشد. ودر این صورت یا جمله دارای ابهام است یا در حوزه ی کاربرد شناسی قابل طرح
می باشد.البته نگارنده بر این موضوع واقف است که ممکن است عبارتی از نظر کاربردی و درحوزه ی کاربرد شناسی، از شفافیت و به ویژه تیرگی برخوردار باشد.
نگارنده نیز به پیوستاری بودن شفافیت و تیرگی معنایی معتقد است به طوری که پیوستاری وجود دارد که یک طرف آن نهایت شفافیت و طرف دیگر، نهایت تیرگی است و در میان این دو قطب پیوستار، در جاتی از تیرگی را داریم.
نگارنده سعی بر آن دارد که از مفاهیم شاخص کامل و شاخص جزیی که کروز مطرح کرده است برای نشان دادن میزان شفافیت و تیرگی معنایی در واحدهای واژگانی بهره جوید هر چند که این معیار ناقص معیار ارجاعی بودن که افراشی به خدمت گرفته است نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همان گونه که صفوی اشاره کرد همه ی واژه های ساده به جز نام آواها جزو واژه های تیره به حساب می آیند و در پیوستار در نهایت تیرگی قرار می گیرند ودر عوض نام آواهایی مانند جیک جیک که تلفظ آنها مانند صدای مدلولشان است جزو واژه های شفاف به حساب
می آیند. البته دراین میان واژه هایی نظیر بمب، بوق، فوت نسبت به واژه های بسیط فرش یا میز شفاف تر به حساب می آیند و درمیانه ی پیوستار قرار می گیرند. پس این پیوستار در مورد واژه های بسیط چنین خواهد بود.

شفاف

تیره

جیک جیک

بمب

فرش

جیرجیر

فوت

میز

خش خش

بوق

ساعت

۴-۱-۹- واژه های غیر بسیط
درمورد واژه های غیر بسیط آنها را به دو گروه مشتق ومرکب تقسیم می کنیم. در واژه های مشتق که از یک واژه یا تکواژ قاموسی به علاوه ی یک تکواژ دستوری (تصریفی یا اشتقاقی) تشکیل شده اگر تکواژ قاموسی درمعنی حقیقی به کار رفته باشد و تکواژ دستوری نیز به سبب زایایی در زبان مفهوم خاص خود را القا کند (به ویژه تکواژهای تصریفی) واژه ی مشتق شفاف خواهد بود زیرا پس از تجزیه ی واژه ، میتوان به معنی آن دست یافت. واژه های راننده وخریدنی از آن جهت شفاف میباشند که از تکواژ قاموسی (xar , ran) که بر معنی حقیقی خود دلالت می کنند و تکواژ دستوری البته اشتقاقی (-ande) در واژه ی اول و تکواژهای دستوری (-i) , (-an) , (-id) درواژه ی دوم که به سبب زایایی در زبان با مفهوم خاصی در آمیخته اند. تشکیل شده اند. اما اگر تکواژ قاموسی درمعنی حقیقی به کار نرفته باشد یا دارای ابهام باشد، یعنی دلالت چندگانه داشته باشد و با آن معنی ای به کار رفته باشد که دیرتر به ذهن می رسد و با تکواژ دستوری زایا و دارای معنی و مفهوم خاص خود ترکیب شده باشد این واژه ی مشتق، تیره میباشد برای نمونه واژه ای مشتق باسواد شفاف تر از بانمک است. زیرا در باسواد،سواد در مفهوم حقیقی خود به کاررفته است. و با هم که تکواژ دستوری به معنی دارای است و مجموع مفاهیم این دو تکواژ مفهوم واژه ی باسواد را به ذهن متبادر می سازد،اما نمک در واژه ی بانمک به معنی جذاب و کسی که به دل می نشیند در معنی حقیقی خود به کار نرفته است. واز حاصل جمع مفهوم با به بعنوان تکواژ دستوری به معنی دارای و مفهوم نمک به عنوان تک واژ قاموسی به معنی شور مفهوم واژه ای با نمک به ذهن متبادر شود یعنی بعد از تجزیه ی واژه به اجزای تشکیل دهنده اش نمی توان به معنای آن دست یافت به عبارت دیگر می توان گفت که سواد در با سواد شاخص کامل است اما نمک در بانمک اصلا شاخص نیست.
اگر واژه ای فرضی بی اتاق را به معنی کسی که خانه ندارد و یا بی اسکناس را به معنی کسی که پول ندارد در نظر بگیریم این دو واژه از بانمک شفاف تر هستند اما نسبت به باسواد از شفافیت کم تری برخوردارند زیرا اتاق در بی اتاق و اسکناس در بی اسکناس شاخص جزیی
می باشند. اگر بیشتر دقت کنیم می بینیم واژه ای بازیچه از بانمک هم تیره تر است زیرا اگر چه بازی در این واژه شاخص جزیی به حساب می آید اما دیگر تکواژ دستوری چه هم در معنی پر بسامد خود به کار نرفته است و شاید بتوان گفت که آن هم شاخص جزیی به حساب
می آید( یا شاید اصلا شاخص به حساب نمی آید) ماهیچه از بازیچه هم تیره تر است زیرا درآن ماهی و چه اصلا شاخص به حساب نمی آیند.
بنابراین شاید بتوان پیوستار زیر را در مورد واژه های مشتق در نظر گرفت:
باید در مورد واژه های مشتق خاطر نشان کرد که آنهایی که دارای تکواژ دستوری تصریفی هستند و آنهایی که تکواژدستوری اشتقاقی پر بسامد و با معنی و مفهوم خاص و همیشگی خودرا دارند و با تکواژ قاموسی به کار رفته در معنی اصلی و حقیقی خود ترکیب یافته اند، معمولا از نهایت شفافیت برخوردارند.
درمورد واژه های مرکب که از دو یا چند تکواژ قاموسی تشکیل شده اند، افراشی بحث دقیقی کرده است تنها قابل ذکر است که وی ازملاک ارجاعی بودن استفاده کرده اما در تحقیق حاضر ملاک شاخص به عنوان وسیله ی درجه بندی تیرگی واژه های مرکب به کار رفته است.
البته افراشی، به پنج درجه برای تیرگی و شفافیت معنایی واژه ی مرکب قایل است اما نگارنده برای آن ۶ درجه ی اصلی پیش بینی میکند اگر واژه ی مرکب را فقط ساخته شده از دو تکواژ قاموسی فرض کنیم واگر هر دو تکواژ شاخص کامل باشند یکی شاخص کامل و یکی شاخص جزیی باشد، هر دو شاخص جزیی باشند یکی شاخص کامل و دیگری شاخص نباشد یکی شاخص جزیی و دیگری شاخص نباشد یا هر دو شاخص به حساب نیایند به ترتیب از میزان شفافیت آنها کم شده و بر میزان تیرگی آنها افزوده می گردد.البته به این صورت نیست که در بین این ۶ درجه ی اصلی درجات جزیی تری از تیرگی قرارنگیرد یا به عبارت دیگر بین واژه های درجه ی ۲ و درجه ی ۳ از شفافیت و تیرگی معنایی واژه ای دیگری قرار نگیرد بلکه ملاک دیگری هم وجود دارد و آن ملاک تضاد تاثیر مشترک شاخص ها و معنی کل واژه ی مرکب یا اصطلاح می باشد که اندازه گیری آن به صورت عینی مشکل است و بیشتر به شم زبانی بستگی دارد. برای مثال ممکن است در درجه بندی کلی، دو واژه در زیر یک درجه از تیرگی معنایی قرارگیرند اما یکی از نظر شمی شفاف تر از دیگری باشد. (برای نمونه از نظر نگارنده اگر چه بازیچه و کمانچه در یک درجه از تیرگی در نمودار نشان داده شدند اما بازیچه از کمانچه تیره تر است.
تفاوت دیگر این است که افراشی نهایت تیرگی را (۲-) و نهایت شفافیت را (۲+) به حساب می آورد اما نگارنده نهایت تیرگی را صفر(۰) و نهایت شفافیت را (۵)درنظر می گیرد. برای مثال نمونه های پارچه فروش، طلا فروش، آدم فروش، فخر فروش، عشوه فروش ، (افراشی، ۱۳۷۸، ص۷۲) را با توجه به ویژگی شاخص طبقه بندی میکنیم در پارچه فروش هر دو تکواژ قاموسی پارچه و فروش شاخص کامل به حساب می آیند همین طور است درمورد واژه مرکب پیراهن دوز .پس این دو واژه ی مرکب از نهایت شفافیت برخوردارند و در پیوستار در جایگاه ۵ قرار
می گیرند. در واژه های مرکب طلا فروش ، آشپز و کتابخانه، به ترتیب طلا ، آش و خانه شاخص جزیی و فروش، پز و کتاب شاخص کامل به حساب می آیند. پس این واژه های مرکب درجایگاه (۴) ازشفافیت معنایی قرار می گیرند. در واژه ی مرکب آدم فروش که افراشی آن را درمیانه ی پیوستار شفافیت و تیرگی معنایی قرار میدهد. چون میتواند هم درمعنی ارجاعی تک تک اجزایش و هم در معنی غیر ارجاعی واستعاری به کار رود(همان، ص۷۳) نگارنده معتقد است اگر آن را به دو معنی کسی که خرید و فروش انسان را انجام میدهد بگیریم هر دو تکواژ آن شاخص کامل به حساب می آیند و در جایگاه (۵) پیوستار قرار می گیرند واگر به عنوان کسی بگیریم که آدمها را لو میدهد آدم شاخص کامل (و یا بین شاخص کامل و شاخص جزیی) می باشد و فروش شاخص به حساب نمی آیند پس در جایگاه (۲) قرار میگیرد. در واژه ی مرکب فخر فروش، فخر شاخص کامل به حساب می آید و فروش اصلا شاخص نیست. پس در جایگاه (۲)پیوستار قرار می گیرد. در واژه ی مرکب عشوه فروش به معنی ریاکار،نه عشوه و نه فروش شاخص به حساب نمی آیند بنابراین نهایت تیرگی معنایی را دارند ودر جایگاه صفر پیوستار قرار می گیرند.
اما درجایگاه (۲) پیوستار، از نظر نگارنده واژه ی مرکبی نظیر چایخانه قرار میگیرد، زیرا هم چای و هم خانه شاخص جزیی به حساب می آیند در جایگاه(۱) پیوستار، واژه ی مرکبی میتواند قرار گیرد که یک جز آن شاخص جزیی باشد و جز دیگر اصلا شاخص نباشد مانند واژه ی مرکب خاک انداز که در آن خاک شاخص جزیی به حساب می آید و انداز شاخص به حساب نمی آید. پس شاید بتوان پیوستار زیر را برای نشان دادن تیرگی و شفافیت معنایی در واژه های مرکب درنظر گرفت.
۴-۱-۱۰- اصطلاحات
اصطلاح از مجموع چند واژه یاچند واحد واژگانی تشکیل شده و به صورت عبارت یا جمله می باشد اما مفهوم تک تک عناصر تشکیل دهنده ی آن معنی کل اصطلاح را به دست نمیدهند یا به عبارت دیگر حاصل جمع معانی سازه های تشکیل دهنده آن به مثابه ی معنی اصطلاح نیست. بنابراین خود اصطلاح کوچکترین سازه ی معنایی به حساب می آید واز این رو مانند یک واژه ی واحد عمل میکند. به طور کلی اصطلاح از نظر معنایی جزو واحدهای واژگانی تیره به حساب میآید اما در فهرست اصطلاحات برخی شفاف تر از برخی دیگر می باشند و آن زمانی است که یک یا چند تکواژ قاموسی در اصطلاح شاخص کامل یاجزیی باشد اگر تمام عناصر تشکیل دهنده ی اصطلاح شاخص نباشند آن اصطلاح از نظر معنایی درنهایت تیرگی قرار دارند واگر دارای عناصر شاخص جزیی یا شاخص کامل باشند آن اصطلاح ،از تیرگی کمتری برخوردار است.
برای مثال اصطلاح وعده ی سر خرمن دادن از آنجایی که دارای دو عنصر وعده و دادن است که شاخص کامل به حساب میآیند از اصطلاح شتر سواری دو لا دولا نمی شه یا چوب دو سر طلا شدن که اصلا شاخص ندارند شفاف تر می باشد. یا اصطلاح توی حرف کسی پریدن شفاف تر از وعده ی سر خرمن دادن است. زیرا حرف و کسی شاخص کامل می باشند و از نظر شم زبانی از درجه ی تیرگی کمتری نسبت به وعده ی سر خرمن دادن برخوردار است. به نظر می آید در پیوستار درجات تیرگی معنایی،اصطلاحات، جایگاه های صفر(۱) و یا حداکثر (۲) را میتوانند اشغال کنند:
به نظر نگارنده،شفافیت وتیرگی معنایی در سطح جمله بهتر است زمانی مطرح شود که معنی اصطلاحی نداشته باشد، بلکه جمله دارای ابهام باشد که این ابهام میتواند واژگانی باشد یعنی جمله دارای واژه یا واژه هایی باشد که به دلیل دلالت چندگانه شان، تعابیر معنایی مختلفی را برای آن جمله ممکن ساخته اند. مانند شانه ام شکست ،ممکن است این ابهام صرفا در گفتار روی دهد که به لحاظ هم آوا بودن دو واژه ی متفاوت است. مانند پدرم حیات /حیاط دارد. یا ابهام صرفا در نوشتار باشد که در سطح عناصر زنجیری زبان می توان جمله ی برادرت کرم دارد.را مثال زد که درآن کرم به دو صورت karam// یا kerm میتواند تلفظ شود ودر سطح عناصر زبر زنجیری میتوان جمله ی بهمن عظیمی از کوه سقوط کرد. را مثال زد که دو خوانش متفاوت عظیمی به انتخاب جایگاه تکیه بستگی دارد( صفوی، ۱۳۷۹، ص۲۱۸) ابهام جمله میتواند نحوی باشد که درسطح گروه به نام ابهام گروهی مطرح است و درآن هم نشینی واحدهای سازنده ی گروه یا گروه های تشکیل دهنده ی یک جمله ممکن است به شکلی باشد که بتوان برای رابطه میان این واحدها تعابیر نحوی متفاوتی به دست داد و درنتیجه آن گروه از دلالت چندگانه برخوردار خواهد بود. (همان، ص۲۱۸) مانند جمله ی در این کمد را که شکسته است رنگ نزن. که میتواند دو معنی داشته باشد یکی در شکسته ی این کمد را رنگ نزن دیگری در این کمد شکسته را رنگ نزن به عبارت دیگر بند موصولی که شکسته است میتواند به در یا به کمد باز گردد. پس تعیین هسته ی بند موصولی با قطعیت ممکن نیست. ابهام نحوی جمله میتواند از سطح گروه فراتر رود و در سطح کل جمله مطرح گردد که ابهام ساختاری نام دارد. یعنی روابط نحوی عناصر سازنده ی جمله از تعبیرات مختلفی برخوردار گردد و همین امر به دلالت چند گانه ی جمله منجر شود در این نوع ابهام، عامل حذف بیش از هر عامل دیگری دخیل است ( همان، ص ۲۱۹) مانند جمله ی برنامه ی شکار ببررا شبکه ی دو مجدداً نشان میدهد دراین جمله، حذف فعل که باید در جایگاه پس واژه ای شکار قرار
می گرفت باعث ابهام معنایی جمله شده است که آیا ببر شکار می کرد یا شکار می شد.
تمامی جملاتی که دارای ابهام معنایی هستند از نظر معنایی تیره به حساب میآیند وآن جمله هایی که ابهام معنایی ندارند از نظر معنایی شفاف به شمار می روند. هر چه تعداد ابهام ها در یک جمله بیشتر باشد آن جمله تیره تر از جمله ای می باشد که تعداد موارد ابهام در آن کمتر است. لازم به ذکر است که گاهی می توان با بهره گرفتن از بافت زبانی و بافت غیر زبانی از جمله رفع ابهام کرد.
میتوان موارد دیگری از شفافیت و تیرگی معنایی درسطح جمله را در حیطه ی کاربرد شناسی دانست. به این گونه که جمله دارای ابهام معنایی نباشد اما فقط بافت غیر زبانی یا زبانی باعث شفافیت معنایی آن جمله شود، در غیر این صورت جمله فقط معنی ظاهری داشته و در سطح معنی شناسی شفاف باشد.اما درسطح کاربرد شناسی تیره باشد که بهتر است از آن به شفافیت و تیرگی کاربردی یاد شود مثلا باقتی را در نظر بگیرید که تلفن زنگ می زند و یک نفر که در حمام است میگوید من تو حمامم این جمله خارج از بافت از نظر کاربردی تیره است و در بافت از شفافیت معنایی بهره می برد و به این معنی است که من نمی توانم جواب تلفن را بدهم کس دیگری جواب تلفن را بدهد.
واژه ی مرکب: واژه ها در زبان فارسی در دو طبقه ی واژه های بسیط و غیر بسیط قابل بررسی اند. واژه های بسیط فقط از یک تکواژ قاموسی یا دستوری تشکیل می شوندواژه ی غیر بسیط بیش از یک تکواژ دارد واژه ی غیر بسیط در سه طبقه ی مشتق، مرکب و مشتق مرکب قابل بررسی اند واژه ای مرکب از دو یا چند تکواژ قاموسی پدید می آید و حداقل شامل دو پایه است که هر دو واژه اند یا این که ریشه ی تکواژ محسوب میشوند(کاتامبا، ۱۹۹۳: ۵۴۹) نمونه هایی چون «کتابخانه» «خوش سخن» «شیردل» واژه های مرکب قلمداد می شوند. میان اجزا واژه ای مرکب غالبا رابطه نحوی وجود دارد این دسته از واژه ها از یک ساختار جمله ی زیربنایی برخوردارند که اجزا این جمله ی زیربنایی در نتیجه ی افزایش و کاهش معنایی دچار حذف شده برخی از میان رفته و برخی دیگر بر جای مانده اند. هسته ی نحوی درون ترکیب میتواند نقش های متفاوتی داشته باشد که بسته به این نوع ترکیب مشخص می شود کلمه های مرکب واژگانی در انواع نهادی، مفعولی، متممی، قیدی، بدلی، وصفی، اضافی و عطفی قابل طبقه بندی اند نمونه های (۱) و (۲) کلمه های مرکب واژگانی محسوب می شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 09:50:00 ب.ظ ]