|
|
[۲۱] S.Lindsey, C.S. Raghavendra, “Dynamic Multisource Multipath for Intrusion Tolerance and Lifetime Maximization of AutonomousWireless sensor Networks ” , IEEEautonomous decentralized System (ISADS), Mar.2013, pp.1-7. [۲۲] S.Taruna, S.Shringi, “A Cluster Based Routing Protocol For Prolonging Network Lifetime In Heterogeneous Wireless Sensor Networks ” ,International Journal of Advanced Research in Computer Science and Software Engineering, Vol.3, Apr. 2013, pp.658-665. [۲۳]W.R.Heinzelman, A.Chandrkasan, H.Balakrishnan, “An Application Specific Protocol Architecture for wirelessmicrosensor Networks” ,IEEE Computer society proceeding conference, Vol.14, Oct.2002, pp.660-670. [۲۴] K.Sohrabi,J.Pottie, “Protocols for self-Organizations of Wireless Sensor Networks ” , IEEE Personal comminucations, Vol. 7, 2000, pp.16-27. [۲۵] Al.Karaki, J.N “Routing techniques in wireless sensor Networks:a Survey” , Wireless comminucation,Vol. 11, Dec.2004, pp.6-28. [۲۶] T.He, et al “APEED: A stateless protocol for real time comminucation in wireless sensor Networks” ,in The Proceedings of International Conference on Distributed Computing Systems,Vol. 9, May.2003. [۲۷]W.R.Heinzelman, A.Chandrkasan, H.Balakrishnan, “Energy Efficient Comminucation Protocol for microsensor Networks” ,IEEE Computer society proceeding conference, Vol.8, Jan.2000, pp.20-80. [۲۸]Y.Wei,J.Heidman , D.Estrin “An Energy Efficient MAC Protocol for Wireless sensor Networks Networks” ,IEEE Computer and Comminucations, Vol.3, Jan.2002, pp.1567-1576. [۲۹]Kennedy, J.; Eberhart, R. “Particle Swarm Optimization”. Proceedings of IEEE International Conference on Neural Networks IV, 1995 ,pp. ۱۹۴۲–۱۹۴۸٫ [۳۰] Shi, Y.; Eberhart, R.C. “A modified particle swarm optimizer”. Proceedings of IEEE International Conference on Evolutionary Computation, 1998.pp. ۶۹–۷۳ [۳۱] J.Vesterstrom, R.Thomsen “A Comparative Study of Differential Evalution , Particle swarm Optimization , and Evalutionary Algorithms on Numerical Benchmark Problems” , IEEE (valutionary Computation), Vol.2, Jun.2004, pp.1980-1987. [۳۲]C.Eberhart, Y.shi “Comparision between Genetic Algorithms And Particle Swarm Optimization” ,Springer(Evalutionary Programming), Vol.1447, Mar.1998, pp.611-616. [۳۳]B.Musznicki, P.Zwierzykoowski “Survey of Simulators for Wireless Sensor Networks” ,International Journal of Grid and Distributed Computing, Vol.5, Sep.2012, pp23-50. [۳۴] A. Sobeih, W.-P.Chen, J. C. Hou, L.-C.Kung, N. Li, H. Lim, H.-Y. Tyan, and H. Zhang, “J-Sim: A Simulation and Emulation Environment for Wireless Sensor Networks,” J-Sim documentation.AccessedJune 2012. [۳۵]B. K. Szymanski and G. G. Chen, “Sensor Network Component Based Simulator,”in Handbook of Dynamic System Modeling (P. Fishwick, ed.), pp. 35–۱ – ۳۵–۱۶٫ [۳۶] B.Thippeswamy, S.Reshma, K.Shaila, R.Venugopal, R.lyengar, L.Patnaik, “EDOCR: Energy Density On-Demand Cluster Routing In Wireless sensor Networks” ,International Journal of Computer Networks &Communications, Vol.6, Jan. 2014, pp.223-232. Abstract Increasing usage of wireless sensor networks represent the importance of this technology in human life. Energy limitations in wireless sensor networks, where sensors are constituent elements have always been considered as the most important challenge facing this technology , so, much of the research in the domain of Wireless Sensor Networks is dedicated to the topic of energy. Given the choice of routes for transmit sending data in wireless sensor networks has a significant impact on network energy consumption, so this study propose a new routing algorithm for wireless sensor networks to increase the network lifetime. proposed method consider the history of energy consumption of sensor nodes, the number of neighbors of sensor data sent, and the distance from the source to the destination (one-step) and by calculating optimal weight for each of these parameters has a great impact on network lifetime. Simulation and comparison with known and efficient methods show the goodness of proposed method.
University of Zanjan Computer Department Master’s Thesis A New Routing Algorithm for Wireless Sensor Networks to Increase Network Lifetime By Abbas karimi Supervisors Majid meghdadi September 2014
-
- . Over The Air Programming ↑
-
- . Bandwidth ↑
-
- . Global Positioning System ↑
-
- . Mobile Adhoc Network ↑
-
- . Cellular Systems ↑
-
- . Location-based Protocols ↑
-
- . Data Centric Protocols ↑
-
- . Hierarchical Protocols ↑
-
- . Mobility-based Protocols ↑
-
- . Multipath-based Protocols ↑
-
- . Heterogeneity-based Protocols ↑
-
- . QoS-based Protocols ↑
-
- . Bad Nodes Avoidance ↑
- . Geographic Adaptive Fidelity ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:12:00 ب.ظ ]
|
|
تاثیر رفتاری
مصرف کننده – باور– عاطفه
الف. سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا در سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا ابتدا باورها به وجود میآیند سپس عاطفه و در نهایت رفتار به وجود می آید این طبقه بندی تاثیرها همان گونه که از نامش پیداست زمانی رخ می دهد که مصرف کننده درحال درگیری ذهنی بالا قرار دارد. در این حالت مصرف کننده فعالیتهای حل مشکلات را افزایش میدهد. و به شدت به دنبال اطلاعات در مورد کالاها یا خدمات جایگزین میگردد. در نتیجه باورهای متعددی در مورد جایگزین ها شکل میگیرد. به هر باوری یک بار عاطفی پیوند خورده است و مجموع این باورها نگرشها را میسازند پس از شکل گیری باورها و نگرشها رفتار سرمیزند.
- سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین
در سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین مصرف کنندگان ابتدا باورهای خود درباره محصول یا خدمت را شکل می دهند سپس به دنبال این باورها به طور مستقیم رفتار استفاده انجام می شود. تنها پس از استفاده است که نگرش مصرف کنندگان نسبت به محصول ایجاد می شود در این روش فرایند استفاده تصمیم گیری محدود است. که در آن تنها چند جایگزین صوری در نظر گرفته می شود. در نتیجه مصرف کنندگان یاد شده تنها باورهای محدودی را درباره جایگزینهای محصول شکل می دهند. افزون بر این به دلیل آنکه آنان جایگزینها را ارزیابی نمیکنند ممکن است هیچ نگرشی شکل نگیرد. در مجموع وقتی مصرف کنندگان دارای درگیری ذهنی کم در حال استفاده هستند تمایل دارند در فرایند محدود حل مشکلات درگیر شوند و از میان فرایند شکل گیری باور،رفتار و در نهایت شکل گیری نگرش عبور کنند.
سلسله مراتب تجربی با یک پاسخ نیرومند عاطفی آغاز می شود. سپس رفتار از احساسات نیرومند به وجود می آید. در پایان هم باورها برای توجیهکردن و توضیحدادن رفتار ایجاد میشوند. استفاده های بیبرنامه نمونه ای از سلسلهمراتب تجربی هستند. در یک استفاده بیبرنامه پس از اینکه احساس مثبت نیرومندی ایجاد شد استفاده انجام می شود. اگر از مصرف کننده در مورد استفاده سوال شود او قادر است دستهای از باورها را در پاسخ ارائه دهد در عین حال گفتههای او درباره باور ممکن است برای توجیه کردن تصمیم ابراز شده باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در سلسله مراتب تاثیر رفتاری، نیروهای قدرتمند موقعیتی یا محیطی مصرف کننده را تحریک می کنند تا در کاری درگیر شود بدون این که در آغاز هیچ احساس یا عاطفهای درمورد محصولی که قصد خرید آن را دارد به وجود آمده باشد. از این رو رفتار به طور مستقیم و بدون دخالت باورها یا نگرشها تحتتاثیر قرار میگیرد. وقتی رفتار به طور مستقیم از طریق کنش عوامل محیطی یا موقعیتی ایجاد می شود، سلسله مراتب تاثیرها درباره رفتار یاد شده به وجود می آید. این که آیا احساسات یا باورها به دنبال رفتار یاد شده فوق در این سلسله مراتب قرار میگیرند هنوز به طور قطعی و با یقین پاسخ داده نشده است. توضیحات بیشتر در مبحث رفتاری در مبحث مدل های پذیرش فناوری بیشتر مورد بحث قرار می گیرد. 2-2-3 سیستم اطلاعات مدیریت موضوع اين بخش سيستم اطلاعات مديريت مي باشد سيستم اطلاعات مديريت به معني مديريت برپايه اطلاعات مي باشد همانطور که مي دانيم براي مديريت درقرن 21 نمي توانيم از دوعامل چشم پوشي کنيم: ابتدا استراتژي رقابت؛ و بعدکاهش هزينه ها، که خود يک سياست رقابت صادراتي مي باشد.براي لحاظ کردن اين دواستراتژي به کاربردن سيستم هاي اطلاعات مبني برفناوري هاي اطلاعت ضروري به نظر میرسد. مديران امروز، باانبوهي اطلاعات روبرو هستند. اطلاعاتي که به عنوان داده هاي سيستم بايستي پردازش گرديده وقابل فهم، اصلاح، نگهداري وبازيابي گردد. از طرف ديگرسيستم هاي مديريت وابزارهاي کنترل درطول زمان تغييرات زيادي پيدا کرده اند اين تغييرات رامي توان درچهارزمينه کلي عنوان کرد (زاهدی، 1380):
درساختاهاي سنتي فئودالي، کنترل ازطريق سنت، ادراک واعمال انجام مي شد، مقامات کنترلي به طورسنتي وموروثي به نسلهاي بعدمنتقل مي گرديد وجامعه نيزاين نوع ساختار کنترلي راچون سنت بود مي پذيرفت وبدان گردن مي نهاد. در وضعیت بروکراتیک، کنترل درساختارسازماني تعبيه مي شد، ساختاري که برقانون ومقررات استوار بود وجنبه غيرشخصي داشت وتبعيت از آن الزامي بود. دروضعيت کاريزماتيک، کنترل از طريق رابطه بين رهبرو پيروان اعمال مي گرديد. دراين حالت، رهبران کاريزما، شيوه عمل را انتخاب مي کردند وپيروان نيزازآنها تبعيت مي کردند زيرا آنها را قبول داشتند. در وضعیت اینفوماتیک، کنترل ازطريق نرم افزارها اعمال ميشود. مجموعه دانشها وآگاهي هاي تخصصي، بسياررشد کرده است واينفوکراسي مي تواند هرنوع اطلاعاتي را ازطريق شبکه هاي الکترونيکي بدست آورد. ازسيستم هاي خبره، استفاده کند وبه تمامي دانش هاي تخصصي وحرفه اي مجهز شود (زاهدي، 1380). باتوجه به ويژگي خطيرسيستم هاي اطلاعاتي مديريت، مدير اين سيستم ها هم از ارزش بسيار زيادي برخوردارند. دامنه حقوق پراختي به اين افراد درآمريکا ساليانه 100000تا 300000 دلاراست (مومني، 1372). عملاً کار مدير سيستم اطلاعات مديريت ارائه گزارشات روزآمد واطلاعات مفيد به مدير شرکت يا موسسه براي برنامه ريزي هاي آينده وتصميم گيري مي باشد اين مدير براي گردآوري داده ها وپردازش آنها نياز به سيستم هاي اطلاعاتي ورايانهاي وحتي سيستم هاي خبره دارد. پس مديريت سيستم هم بايد ديد مديريتي وسيستمي داشته واز امکانات سيستم هاي اطلاعاتي وفناوري اطلاعات استفاده کند که لازمه اين استفاده، دانش رايانهاي و دانش اطلاعاتي مي باشد. الف. مفاهيم سيستم ها سيستم، گروهي از عناصر مي باشد که به خاطر خواسته مشترک رسيدن به يک هدف با هم ترکيب شوند (Mcleod, 1998). مثلاً دريک مرکز اطلاعاتي، منابع انساني، رايانهاي واطلاعاتي براي رسيدن به هدف مشترک که همان ارائه اطلاعات به کارکنان يا مديران آن موسسه مي باشد باهم ترکيب مي شوند. درهرسيستمي پنج عنصر درونداد، برونداد، تبديل، مکانيسم کنترل ودرنهايت اهداف وجود دارند. بطوريکه حرکت سيستم بطوري است که درونداد به برونداد، تبديل ميشود. دراين ميان مکانيسم کنترل، فرايند تبديل رابراي اطمينان از رسيدن به اهداف سيستم، زيرنظر قرار مي دهد. مکانيسم کنترل توسط حلقه بازخور به جريان منابع متصل مي شود. بطوريکه حلقه بازخورد اطلاعات را از برونداد سيستم کسب مي کند وآن رابراي مکانيسم کنترل قابل دسترسي قرار مي دهد. مکانيسم کنترل، علائم بازخورد را با اهداف تطبيق داده ومنجر به علائمي به عنصر دررونداد مي شود تا وقتي که سيستم لازم است عملياتش راتغيير دهد (Mcleod, 1998). هر سيستمي مي تواند عمليات خود را کنترل کند. يک سيستم بدون مکانيسم کنترل، حلقه بازخورد وعناصر اهداف، يک سيستم حلقه بازناميده ميشود. يک سيستم با سه عنصر کنترل (اهداف، مکانيسم کنترل وحلقه بازخورد) يک سيستم حلقه بسته ناميده مي شود (Mcleod, 1998). وهمانطور که مي دانيم حلقهاي که باز باشد، حلقه نيست. حال سيستم ها را از جهت ارتباط با محيط پيرامون خود به دودسته تقسيم مي کنند: سيستمي که با محيط پيرامون خود ارتباط داشته باشد را سيستم باز گفته وسيستمي که با محيط پيرامون خودارتباط نداشته باشد يک سيستم بسته است. البته قابل ذکراست که سيستم کاملاً بسته وجود ندارد. يک زيرسيستم بطور ساده، سيستمي درون سيستم ديگر مي باشد. مثلاً دريک اتومبيل يک سيستم کلي وجود داردبنام اتومبيل وچندين سيستم فرعي وشايد درون آن سيستم هاي فرعي، سيستم هاي فرعي تري وجودداشته باشند مثلاً موتور خودرو يک سيستم ديگر است که درون آن هم سيستم ديگري بنام کاربراتور قرار دارد. وقتي که يک سيستمي، جزء سيستم بزرگتر مي باشد، سيستم بزرگتر سوپرسيستم يا فوق سيستم ناميده مي شود. براي مثال سيستم دولتي يک شهر يک سيستم است، امادرعين حال قسمتي ازيک سيستم بزرگتر بنام سيستم دولتي يک استان يا ايالت مي باشد که آن هم خود يک زيرسيستم دولت ملي مي باشد. يک شرکت تجاري يک سيستم فيزيکي مي باشد. اين شرکت ازمنابع فيزيکي تشکيل يافته است. يک سيستم ادراکي، سيستمي است که از منابع ادراکي (فکري) چون اطلاعات وداده ها براي نشان دادن يک سيستم فيزيکي استفاده مي کند. يک سيستم ادراکي عموماً يک تصوير ذهني درذهن مدير مي باشد مانند تصاوير يا خطوطي که برروي يک برگه کاغذ يا درشکل الکترونيکي ذخيره شده دررايانه وجود دارد (Mcleod, 1998). ب. روش سيستم ها وديدگاه سيستمي بطورکلي هرموسسه اي براي تداوم جريان کاري خود نيازبه يک ديد سيستمي دارد. ديدسيستمي که همه بخش هاي درونداد وبرونداد وفرآيند تبديل را ازطريق مکانيسم کنترل وحلقه بازخورد ، زيرنظرداشته ويک نوع يکپارچگي درتصميمگيري، که لازمه موفقيت يک مؤسسه مي باشد، بوجود مي آورد که اثرات هرتصميم رادرديگر بخش هاي به ظاهر غيرمرتبط هم درنظرداشته باشد. افراد ماهر درحل مسائل کساني هستند که محيط خودرا شناخته وسيستم هاي موثر جمع آوري اطلاعات رابوجود آورند آنان لزوم معيارهاي عملکرد وشبکه هاي ارتباطي خوب را با کارمندان خودتشخيص داده اند. تمام اينها اجزاء پذيرش يک تفکرسيستمي است . اصطلاح مفهوم سيستمي براي نشان دادن اين ديدگاه استفاده مي شود. (مک لويد، 1378، ص136). حل کنندگان مسائل بازرگاني جزواولين کساني نبودند که به بررسي فرآيند حل مسأله پرداختند. اين افتخار به دانشمندان علوم فيزيکي چون فيزيکدانان وشيميدانان ودانشمند علوم رفتاري چون روانشناسان وجامعه شناسان باز مي گردد. اين دانشمندان حل نمودن مسأله رابه عنوان ابزاري جهت انجام آزمايشات کنترل شده مطالعه کردند (مک لويد، 1387، ص 200). مديران براي حل مسائل مربوطه به موسسات نيازمند نوع نگرش وديد سيستمي مي باشند که به روش سيستمي مشهوراست دراين روش اولين اقدام مديردرشکل گرفتن موسسه به عنوان يک سيستم مي باشد درمرحله دوم بايد ازآنجا که هرسيستمي با محيط خود ارتباط دارد، محيط موسسه درک شود. درمرحله سوم سيستمهاي فرعي وزيرسيستمهاي موسسه بايد شناسايي شوند بعدازاين مراحل به فاز تجزيه وتحليل مسأله مي رسيم يعني درمراحل قبلي شناخت کلي وداده هاي موردنياز به دست آمد وهرحال بايد آنها راپردازش کرد. اولين مرحله از اين فاز گذراز سيستم به سطح زيرسيستم مي باشد. دومين مرحله تحليل ترتيبي اجزاء سيستم مي باشد وحال به سومين فاز يعني فاز طراحي وترکيب مي رسيم. اولين مرحله اين فاز شناسايي راهحل هاي گوناگون، دومين مرحله ارزيابي راه حل هاي شناخته شده، سومين مرحله انتخاب بهترين راه حل، مرحله بعدي اجراي راه حل وآخرين مرحله هم پيگيري جهت حصول اطمينان از تاثير گذاري راه حل مي باشد که همان مکانيسم کنترل در روش سيستمي مي باشد. متخصصان مديريت اغلب معتقدند که اگريک مديرسازمان خودرابه عنوان يک سيستم درنظرگيرد، مکانيسم حل مسأله آنها آسانتر وکارآمدتر خواهدبود (Mcleod, 1998). بايد متذکر شد که ايده مشاهده هرچيزي به عنوان يک سيستم، منحصر به اقتصاد نيست. درواقع يک نهضتي براي استفاده از مفهوم سيستم به عنوان يک وسيله فهم بهتر هرپديده اي بوجودآمده است. اين ايده اولين باردرسال 1937 توسط لودويگ وان برتالانفي[3] يک زيست شناس آلماني ارائه شد. او اين روش جديد را که اشاره به فرماليته کردن اصولي که درسيستم ها عموماً بکارمي روند ،چه ماهيت عناصر شکل دهنده يا روابط يا نيروهاي بين آنها، تئوري عمومي سيستم ها، نامگذاري کرد. بعدها درسال 1956 کنث بولدينگ[4] تئوري عمومي سيستمها را به يک روش ديگر ارائه کرد. بولدينگ دورويکرد درتوصيف تئوري عمومي سيستم ها درنظرگرفت (Mcleod, 1998, p.152). حاصل نگرش سيستمي استفاده از مدلهابراي توصيف پديده هامي باشد. يک مدل چکيده چيزي است که يک موجود[5] ناميده مي شود. چهارنوع مدل وجوددارند. فيزيکي، داستان وار، گرافيکي ورياضي، همه اين مدلها به کاربر اجازه فهم بهتر وارتباط برقرار کردن با «موجود» رامي دهد، که ازاين طريق ،ديگر عناصرهم درک مي شوند. يک مدل عمومي سيستم هاي شرکت مي تواند براي تحليل هرنوع سازماني بکاررود، اما نميتوان انتظارداشت که يک مدل براي يک سازمان خاصي ساخته شود. ارزش واقعي مدل عمومي سيستم ها، وقتي که فردتازه فارغ التحصيل شده وکارش را شروع کند، آشکار مي شود. مدل به فردبراي تنظيم شرکتش کمک خواهد نمود. درآغاز، هرچيزي تازه خواهدبود:چهره هاي جديد، تسهيلات جديد، واژگان (ترمينولوژي) جديد، هيچ فرد را شگفت زده نخواهد کرد،به اين علت که مدل يک تصوير ذهني ازآنچه مورد انتظاراست رابراي فرد، فراهم خواهدکرد (Mcleod, 1998, p.154,155). بايد به يادداشته باشيم که بهترين سيستم ها درصورتيکه کاربران آن را بکارنبرند توفيقي نخواهد داشت. وامروز سيستم ها و مدلها با ابزارهاي وسيستم هاي رايانهاي طرح ريزي شده وبه ندرت از روشهاي دستي براي يک سيستم يا مدل استفاده ميشود. ج. چرخه حيات سيستم هرزيرسيستمي در سيستمهاي هاي اطلاعاتي رايانهمحور مانند يک ارگانيسم زنده مي باشد:آن متولد مي شود، رشدمي کند، تا به بلوغ مي رسد، عمل مي کند ونهايت مي ميرد. اين فرآيند تحول چرخه حيات سيستم[2] (SLC) ناميده ميشود وشامل مراحل ذيل مي باشد: برنامه ريزي، تحليل، طراحي، اجرا، به کاربردن. دوره حيات يک سيستم مستلزم گذر از مراحل استانداردي است که هريک به فعاليتهاي مديريتي نيازدارد. سيستم ممکن است به دلايل فني يا ساير اشتباهات ياعدم مطابقت با تغيير محيط کمترمفيد وموثر واقع شود. همچنين احتمال دارد زماني که براي يک سيستم جديد برنامه ريزي مي شود، نقايص زيادترگردد. مرحله نهايي دوره حيات يک سيستم، جايگزيني آن است. طول حيات هريک ازاين مراحل درسيستم ها متفاوت است (رولي، 1380، ص198). البته قابل ذکراست چون که امروزه اکثرسيستم ها بصورت رايانهاي طرح ريزي مي شوند ورشد رايانه وفناوري ها واطلاعات وارتباطات زياداست دوره حيات سيستمهاي رايانهاي نسبتاً کوتاه مي باشد. اصل اساسي تجزيه وتحليل يک سيستم وطراحي، عبارت است ازتشخيص نيازيک سيستم به تجديد نظرويا جانشيني آن واصل دوم سلسله مراتب واولويت وآمادگي جانشين سازي سيستم قبلي است (مومنی، 1371، ص313). امروز براي نشان دادن چرخه حيات يک سيستم ازمنحني ها استفاده مي کنند وبه آن منحني عمومي حيات يک سيستم مي گويند که اين مدل داراي چهارجزء ومرحله متفاوت است که درکارآيي هرسيستمي تأثير بسزايي دارد (مومنی، 1371، ص 314):
د. اطلاعات براي فهم واقعي معني اطلاعات وعدم اختلاط آن باداده ها ماابتدا تعريفي ازاين دو را ارائه مي نماييم:داده ها شامل واقعيتها واشکالي هستند که براي کاربر، بيمعني مي باشند. وقتي که اين داده ها پردازش شدند تبديل به اطلاعات مي شوند. پس اطلاعات، داده هاي پردازش شده يا داده هايي با معني مي باشند. تبديل داده ها به اطلاعات توسط يک پردازنده اطلاعات انجام مي شود. پردازنده اطلاعات يکي از عناصر کليدي سيستم ادراکي است. پردازنده اطلاعات مي تواند شامل عناصر رايانهاي، عناصر غيررايانهاي يا ترکيبي ازآن دوباشد (Mcleod, 1998, p.15,16). اطلاعات درسيستم هاي سازماني مختلط انسان وماشين ازمنابع زيرتغذيه مي شود:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مرد گریست تعویض محور همنشینی مجاز مرسل، همنشینی، مجاورت، بافتار، ترکیب شکل ۲-۶) محورهای همنشینی و جانشینی شکل ۲-۷) محورهای یاکوبسن
عملکرد همنشینی به صورت ترکیب «فلان عنصر و فلان عنصر و…» است. (مثلا در جملهی آن مرد گریست) اما عملکرد جانشینی به صورت انتخاب از میان «فلان عنصر یا فلان عنصر یا …» میباشد (مثلا اگر کلمهی انتهایی درجملهی مذکور با «رفت» یا «خواند» عوض شود). روابط همنشینی امکاناتی برای ترکیباند اما روابط جانشینی شامل مقایسهی میان عناصر وقائل شدن به تمایز بین آنها میباشند. همنشینی به روابط درونمتنی به دیگر دالها که در متن وجود دارند مربوط است درحالی که جانشینی به روابط بینامتنی، به دالهایی ارجاع پیدا میکند که در متن غایب هستند. «ارزش» یک نشانه توسط هر دوی این روابط تعیین میشود. این دو محور یک بافت ساختاری را مهیا میسازند که نشانهها در آن معنا مییابند؛ آن ها اشکالی ساختاری هستند که ازطریقشان نشانهها به صورت رمزگان سازمان مییابند (چندلر: ۱۳۸۶ ص ۱۳۰).
عناصر جانشینی را میتوان در فیلم هم مشاهده کرد، این عناصر دربرگیرندهی تغییر در شیوهی فیلمبرداری مانند: کات، فید، دیزالو و وایپ میباشد. متنها در یک رسانه یا ژانر ویژه معنا با توجه به روشی که آنها را از رسانههای رقیب جدا میسازد تولید میکنند. در تفسیر صحنهای از یک فیلم، تفسیر به هر دو روش تحلیلهای جانشینی (مقایسهی ناخودآگاه این صحنه با صحنههای دیگری که میتوانستند جای آن قرار گیرند) و تحلیلهای همنشینی (مقایسهی این صحنه با صحنههای قبلی و بعدی) بستگی دارد. صحنهی مشابهی که در دو لحظه از فیلم تکرار شود، هر بار متفاوت از بار پیش مورد خوانش قرار میگیرد. مفهوم رمز و رمزگان مفهوم رمز در نشامهشناسی بسیار بنیادین است. سوسور با رمزگان زبانی سروکار داشت و تاکید میکرد که نشانهها به تنهایی معنادار نیستند و فقط وقتی که در ارتباط با یکدیگرند تفسیرپذیر میباشند. رومن یاکوبسن اصرار داشت که تولید و تفسیر متون به وجود رمزگان یا قراردادهای ارتباطی بستگی دارد. بنابراین معنای نشانه به رمزی که در آن قرار گرفته بستگی دارد. رمزگان چارچوبی را به وجود میآورد که در آن نشانهها معنا مییابند. در واقع نمیتوان چیزی را که در قلمرو رمزگان نیست نشانه نامید. به علاوه اگر رابطهی میان دال و مدلول را اختیاری فرض کنیم، آنگاه روشن است که تفسیر معانی مرسوم نشانهها مستلزم آشنایی با مجموعههای مناسبی از قراردادها میباشد (همان). رمزگان، نشانهها را به نظامهای معنادار تبدیل میسازد و بدین ترتیب باعث ایجاد رابطه میان دال و مدلول میگردد، جهان برای هر یک از فرهنگها در چهارچوب رمزهایی شکل میگیرد که به آن ها امکان مبادله تجربههای خویش را میدهد و از همین طریق ما میتوانیم در مورد هستی و جهان اجتماعی بیاموزیم (ضمیران: ۱۳۸۲ صص ۱۳۵ و ۱۴۰). قراردادهای رمزگان نشانگر بُعدی اجتماعی در نشانهشناسی هستند: یک رمز مجموعهای از فرایندهاست که کاربران رسانه که در یک چارچوب فرهنگی عمل میکنند با آن ها مانوساند. همانطور استوارت هال[۱۳] باور داشت «بدون کارکرد یک رمز هیچ گفتمان قابل درکی وجود ندارد». نشانهشناسان به دنبال درک رمزگان و قواعد ضمنی و محدودیتهایی هستند که در فرایند تولید و تفسیر معنای هر رمز وجود دارد. آن ها دریافتهاند که تقسیم رمزگان در گروهای مختلف میتواند مفید باشد (چندلر: ۱۳۸۶). رمز به عنوان حلقه واسط میان پدیدآورنده، متن و مخاطب، نظامی از نشانههای قانونمند مبتنی بر قوانین و عرفهای فرهنگی است که به ما امکان بازتولید، حفظ و تحول فرهنگ را میبخشد (فیسک: ۱۳۸۰ ص ۱۲۷). ابتداییترین و فراگیرترین رمز در هر جامعه زبان طبیعی غالب آن است که در آن همراه با دیگر رمزگان زیررمزگان فراوانی وجود دارد. انواع مختلف رمزگان ممکن است با هم تداخل داشته و شامل درنظر گرفتن چندین رمزگان و روابط میان آنها باشد. رمزگانی که در زیر به آنها اشاره میشود رمزگانی هستند که در بافت رسانهها، ارتباطات و مطالعات فرهنگی وجود دارند. رمزگان اجتماعی
- زبان گفتاری (زیررمزگان آواشناختی، نحوی، واژگانی، عروضی و فرازبانی)؛
- رمزگان بدنی (تماس بدنی، مجاورت، جهت فیزیکی، ظاهر، حالات چهره، نگاه، حرکات سر و ادا و اطوار)
- رمزگان مربوط به کالا (مد، لباس، ماشین)؛
- رمزگان رفتاری (آداب و رسوم، تشریفات، ایفای نقش، بازیها).
رمزگان متنی
- رمزگان علمی (شامل ریاضیات)؛
- رمزگان زیباشناختی در محدودهی هنرهای مختلف (شعر، نمایش، نقاشی، پیکرتراشی، موسیقی و غیره)- شامل کلاسیسم، رمانتیسم و رئالیسم؛
- رمزگان ژانری، بلاغی و سبکی: تفسیر، استدلال، توصیف، روایت و غیره؛
- رمزگان رسانههای ارتباط جمعی شامل رمزگان عکاسی، تلویزیونی، فیلمی، رادیویی و مطبوعاتی که هم فنی و هم قراردادی هستند (شامل صفحهآرایی) .
رمزگان تفسیری
- رمزگان ادراکی: مانند درک بصری
- رمزگان ایدئولوژیک: رمزگانی برای رمزگذاری و رمزگشایی. مانند ایسمها
رمزگان ادراکی: به گفتهی برخی از نظریهپردازان حتی ادراک ما از جهان روزمره شامل رمزگان است. دریدا میگوید ادراک همیشه از پیش بازنمایی شدهاست. ادراک وابسته به رمزگذاری جهان به نشانههایی شمایلی است که میتوانند آن را در ذهن ما بازنمایی کنند. با این وجود، نیروی این همانیهای آشکار فوقالعاده زیاد است. ما فکر میکنیم این خود جهان است که در ذهنمان میبینیم نه تصویر رمزگذاری شدهی آن. این رمزگان در فیلم ماتریکس[۱۴] به نمایش گرفتهشد؛ در آن فیلم از نشانههای دیجیتال برای نشان دادن دنیای رمزگان آدمی استفاده گردیدهاست؛ تمام حالات انسانی اعم از مادی و غیرمادی به دست نیرو و قدرت ماشینها به شکل رمزهای صفر و یک درآمده و بهواسطهی این رمزگان، آدمهایی که در داخل محفظههای شیشهای در حالتی بهخواب رفته به اسارت درآمدهاند، در دنیایی بازنمایی شده از دنیای واقعی که به دست ماشینها نابود گشتهاست؛ زندگی میکنند. تمایزهای اجتماعی در یک فرهنگ توسط رمزگان اجتماعی تعیین میشوند.تمایزهای اجتماعی را نه تنها از رمزگان زبانی بلکه از دستهای از رمزگان غیرگفتاری نیز میتوان استنتاج نمود. انسانها میآموزند که جهان را به مثابهی رمزگان و قراردادهایی که در بافتهای اجتماعی – فرهنگی خاص مسلط هستند و دستوراتی که با آنها اجتماعی شدهاند، مورد خوانش قرار دهند. هر متن نظامی از نشانههای سازمان یافته برطبق رمزگان و زیررمزگانی است که بازتابی از ارزشها، گرایشها، باورها، فرضها و کنشهای معین میباشند. هنگام آفرینش متون، ما نشانهها را در ارتباط با رمزگانی که با آن ها مانوس هستیم انتخاب و ترکیب میکنیم. رمزگان، پدیدهها را به منظور آسانتر کردن تجربیات ارتباطی در اختیارمان قرار میدهند. نشانهها هنگام خوانش متون، در ارجاع به رمزگان مناسب، تفسیر میشوند. رمزگان متنی تعین کنندهی معنای متون نیستند بلکه محدود کنندهی آن هستند. قراردادهای اجتماعی میگویند نشانهها معنا ندارند مگر اینکه شخصی بخواهد که معنا داشته باشند. با اینکه متون همواره برای تفسیر باز هستند اما بهکارگیری رمزگان ما را به سمت آنچه استوارت هال «خوانش ارجح» مینامد راهنمایی میکند و از آنچه اکو «رمزگشایی منحرف» مینامد دور میسازد. یکی از بنیادیترین انواع رمز متنی مربوط به ژانر است. تعریف سنتی ژانر براساس این دیدگاه است که یک ژانر تشکیلدهندهی قراردادهای ویژهی بافتی (مانند مضمونها یا زمینهها) و یا صوری (شامل ساختار و سبک) است که میان تمام متون آن ژانر خاص مشترک میباشد. با بررسی گونهشناسی عمومی رمزگان، میتوان به این نتیجه رسید که هیچکدام از طبقهبندیهای ژانر از نظر ایدئولوژیک بی طرف نیستند. برای مثال اگر مورد فیلم را در نظر بگیریم، ویژگیهای متنی که نوعاً توسط نظریهپردازان فهرست شدهاند عبارتند از:
- روایت – طرحها و ساختارها، موقعیتهای پیشبینیپذیر، سکانسها، اپیزودها، موانع، کشمکشها و گره گشاییهای مشابه؛
- شخصیتپردازی – انواع مشابه شخصیتها، نقشها، ویژگیهای شخصی، انگیزشها، مقاصد و رفتارها؛
- مضمونهای اصلی، عناوین، موضوعات (اجتماعی، فرهنگی، روان شناختی، حرفهای، سیاسی، جنسی و اخلاقی) و ارزشها؛
- موقعیت – جغرافیایی و تاریخی؛
- شمایلنگاری (بازتابی از روایت، شخصیتپردازی، مضمون و موقعیت) – مجموعهای آشنا از تصاویر یا بنمایهها و دلالتهای ضمنی تثبیت شده؛
- تکنیکهای سینمایی – قراردادهای موسوم حرکت دوربین، نورپردازی، صدابرداری، رنگ، تدوین و غیره.
همهی بازنماییها نظامهایی نشانهایاند: آن ها بیشتر دلالتگرند تا بازنماینده، و بیشتر به رمزگان ارجاع میدهند تا به واقعیت. برای پذیرش این موضع نیازی به انکار وجود واقعیت خارجی نیست ولی به رسمیت شناختن رمزگان متنی واقعگرا و قراردادی لازم به نظر میرسد. واقعگرایی به رسانهها به عنوان ابزاری خنثی برای بازنمایی واقعیت مینگرد. مدلول با ارزشتر از دال تلقی میشود. فرایندهای بازنمایی در واقعگرایی تمایل به پنهان کردن شیوهی تولید متون دارند چنانکه انگار متون تکههایی از زندگی هستند که دست بشر آن ها را لمس نکردهاست. طبیعی بودن متون واقعگرا به این خاطر نیست که آن ها بازتابدهندهی جهان هستند بلکه به این دلیل است که از متونی دیگر مشتق شدهاند. این که فرایندهای نشانهای مأنوس به نظر میرسند باعث میشود که رسانه ِبودنشان از نظرها دور بماند. مطالعهی مکرر متون واقعگرایی که با آن ها مأنوس هستیم باعث تثبیت عینیت نگاه عادتزدهی ما میشود. دیدگاه همزمانی نشانهشناسی ساختارگرا به این عقیده گرایش دارد که رمزگان ایستا هستند، اما این رمزگان منشاء دارند و دگرگون میشوند و مطالعهی سیر تحول آن ها از تلاشهای مشروع نشانهشناسی است به قول گیرو[۱۵] فرایندی تدریجی به نام رمزیشدن وجود دارد که به موجب آن نظامی از تفسیرهای ضمنی، شکل رمزگان به خود میگیرند. رمزگان نظامهایی پویا هستند که در طول زمان تغییر میکنند و بنابراین همانقدر که اجتماعی – فرهنگیاند، تاریخی نیز میباشند. رمزی شدن فرایندی است که با آن قراردادها تثبیت میشوند. برای نمونه در سریالهایی که از شبکههای مختلف ایران بویژه در ماه رمضان پخش میشوند، داشتن ریش و نامی عربی ِ یک بازیگر تبدیل به یک رمز شدهاست که نشانهای از فردی خوب و ایدهال است از طرفی دیگر داشتن نامی ایرانی و صورتی صاف و بدون ریش و سبیل نشانهای از یک فرد بد و شیطانصفت است. از دیدگاه تاریخی بسیاری از رمزهای رسانهی جدید از رمزهای مربوط به یک رسانهی از پیش موجود به وجود میآیند. بعضی از رمزهای منحصر به یک رسانهی خاص یا چند رسانهی نزدیک به هم هستند (مثلا «فید [محو شدن]» مختص فیلم و تلویزیون است)؛ برخی دیگر از رمزگان میان چندین رسانه مشترکاند؛ و برخی هم فرایندهایی فرهنگی هستند که وابسته به رسانه نمیباشند. نشانهشناسی یا (semiotics) از چارلز سندرس پیرس برخلاف الگوی سوسور که نشانه را به صورت یک جفت خود بسنده معرفی کرده بود، پیرس یک الگوی سهتایی ارائه کرد: نمود: شکلی که نشانه به خود می گیرد(که لزوما مادی نیست). تفسیر: که نه یک تفسیرگر بلکه ادراکی است که توسط نشانه به وجود میآید. موضوع: چیزی که نشانه به ان ارجاع دارد. نشانه [در شکل یک نمود] چیزی است که نزد فردی خاص بر چیزی دیگر، در بعضی وجوه و قابلیتها، دلالت می کند. پیرس برهمکنش میان ِ نمود، موضوع و تفسیر را فرایند ِ«نشانگی» مینامد. در الگوی پیرس چراغ راهنمایی که فرمان «ایست» را نشان دهد نشانهایست شامل: نور قرمز چراغ راهنما در یک چهارراه (نمود)؛ توقف وسایل نقلیه (موضوع) و این فکر که چراغ قرمز نشان میدهد که وسایل نقلیه باید بایستند (تفسیر). الگوی پیرس از نشانه شامل موضوع یا مصداق است که چنین چیزی مستقیماً در الگوی سوسور وجود ندارد. نمود در معنا شبیه دال سوسوری است و تفسیر معنایی شبیه به مدلول دارد. البته کیفیت تفسیر بیشباهت به مدلول است: زیرا خود یک نشانه در ذهن تفسیرگر است. در نظر پیرس «یک نشانه…خطاب به کسی است یعنی در ذهن آن فرد نشانهای معادل یا شاید یک نشانه بسط یافته بهوجود میآورد که ما آنرا تفسیر نشانهی نخستین مینامیم (چندلر: ۱۳۸۶ صص۶۴ و ۶۵). پیرس در جاهای دیگر افزودهاست که معنای یک بازنمود ممکن است چیزی نباشد جز یک بازنمودی دیگر. تفسیر نخست میتواند دوباره تفسیر شود. تفسیر و باز تفسیر. سهگانهی پیرس معمولاً بهصورت «مثلث نشانهای» نمایش داده میشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
این بنای داد یارب چیست کز بیداد آن از در و دیوار این عدلیه بارد ظلم و جور
دادها باشد به گردون محرم و بیگانه را محو باید کرد یکسر این عدالت خانه را
(اخوت، ۱۳۸۰: ۹۷) در مورد نظام اداری کشور نیز شعر هایی سروده شد،ما برای نمونه از قصیده ملک الشعرای بهار ( رستم نامه) یاد می کنیم که یکی از زیباترین سروده های اجتماعی این دوره است، بهار با تسلّط بر گذشته ادبی ایران یکی از داستان های قدیمی شاهنامه را به کار گرفته است وی در این شعر تمثیلی به کار می برد که ناسازگاری روزگار را تبیین می کند، این شعر یک طنز اجتماعی بسیار قوی است، شعر با داستان نبرد( رستم) با ( پیل سپید)و (اکوان دیو) شروع می گردد که با کشته شدن (اسفندیار)رستم را ه هند را در پیش می گیرد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شنیدم آنکه به چاه شغاد در کابل ز شرم کشتن اسفندیار و شنعت آن چو یافت آگهی از پهلوی که در ایران کشید رفت به زابل زمین ز خطه هند
نمرد و بیرون آمد از آن میان رستم نهاد سر به بیابان هندوان رستم گزیده مسند دارا واردوان رستم به کوه خواجه درون شد چو کهبدان رستم
پس از آنکه به زابل بر می گردد و مزرعه ای خریداری می کند بعد از مدتی مأموری از (ممیزی) به نزد او می رود و رستم پس از پذیرایی کردن از او چند سکه زر به رسم هدیه به مهمان می دهد، امّا(ممیزی) با دیدن این هدایا هوس به دست آوردن گنج رستم را می کند و به سوی او لشکر می کشد، رستم که قادر نیست با ابزارهای قدیمی با او و لشکرش مقابله کند، با تعجب و شگفتی فراوان و در نتیجه با کمک پر سیمرغ (هواپیمایی از هند) از معرکه فرار می کند« بهار داستان پر حادثه ی را به نظم کشیده است و می خواهد بگوید اگر رستم داستانی هم زنده بئود نمی توانست با این حکومت سفله پرور بسازد». (سپانلو ، ۱۳۷۴ : ۴۷) بهار در پایان قصیده به اوضاع پریشان حاکم بر جامعه اشاره می کند:
ببرد همره خود گنج و مال و پیمان کرد وگر دوباره بیفتد به یاد ملک کیان به لون ظاهرشان کی خورد فریب چو یافت خیانتی که به دارا نموده اند این قوم ز بیم جست و به سوی قفا ندید ، چو دید براستان که برون ز آستانه اند گریست
کزین سپس نکند رای امتحان رستم کم است در بر مردان ، زماکیان رستم خبر ز باطن این قوم بد نهان رستم به یاد دارد از عهد باستان رستم که گرگ بر گله گشته است پاسبان رستم چو دید کج منشان را بر آستان رستم
( دیوان ملک الشعرا بهار، ۱۳۸۷: ۳۶۸-۳۶۳) همانگونه که دیدیم در این شعر طنز و تمثیلی، اشاره ملک الشعرا بهار به یک قسمت از نظام اداری کشور، یعنی ممیزی و مالیات است، بهار شاید با ذکر جز و اداره کل، در حقیقت می خواهد آشفتگی و هرج و مرج کل نظام را با زبان تمثیل و طنز بیان می کند. ب : انتخابات و مردم موضوع انتخابات و مردم که در اینجا ذیل عنوان شعر اعتراضی اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد از آن جمله موضوعاتی است که هم می تواند جنبه سیاسی داشته باشد و هم می تواند از جنبه اجتماعی مورد بررسی و توجه قرار گیرد، امّا به آن دلیل که در مسئله انتخابات و قانون، مردم نقش تعیین کننده ای دارند، این مفهوم را جزء شعر اجتماعی ذکر می کنیم. بهار قصیده(فتنه های آشکار) را در مورد تقلب در انتخابات و برگزیدن انسان های نادان و سفیه برای مجلس سرود:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل ۱۷- ۴- تاثیر وزن چرخ ومحور برسرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی در نهایت تغییر دادن وزن بدون فنریت mw به طور بسیار موثری رفتار هانتینگ را تغییر می دهد که به علت تا ثیرش بر فرکانسهای دینامیکی سیستم است. افزایش وزن بدون فنریت هر دوی سرعت بحرانی vn و سرعت دوشاخگی (سرعتی که دوشاخگی شروع می شود) را کاهش می دهد. کاهش در سرعت vc بسیار بیشتر از کاهش در سرعت vn است که در پی افزایش وزن بدون فنریت صورت می گیرد. تمامی این اندازه گیریها و محاسبات بیانگر این هستند که هرچه وزن بدون فنریت کمتر باشد، رفتار هانتینگ بهتر می شود. در عمل دیگر اثرات وزن بدون فنریت مانند خرابی ریل نیز حائز اهمیت می باشد که برای طراحی وسیله نقلیه باید در نظر گرفته شوند.
۱۰- ۴- تاثیروجود بوژی وواگن برسرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی پس ازتحلیلهای پارامتری چرخ ومحور تنها، برای اینکه دیده شود تحلیل چرخ ومحوربرای تحلیل هانتینگ کافی است یاخیر، بوژی را به سیستم چرخ ومحوراضافی کردیم وبه بررسی سیستم جدید پرداختیم که شا هد تغییراتی درسرعتهای بحرانی خطی و غیر خطی بودیم. در نهایت برای اطمینان کاملتر به سیستم جدیدمان، بدنه واگن را نیز اضافه کردیم وتحلیل نهایی را برای سیستم چرخ ومحوروبوژی وبدنه واگن انجام دادیم که این تحلیل جوابهای بیشترنزدیک به واقعیت را به ما دادند. ۱- ۱۰- ۴- اثرافزودن بوژی برتحلیل هانتینگ شکل ۱۸- ۴- نمای ازبالا برای سیستم چرخ ومحور و بوژی در حضور بوژی، معادله زیر به دلیل اضافه شدن یک درجه آزادی دیگر به معادلات سیستم افزوده می شود. که mB جرم بوژی و برابر با kg40000 می باشد به سیستم چرخ ومحور مورد بررسی، یک بوژی تنها بادرجه آزادی عرضی اضافه کردیم. با انجام این کار وهمچنین اینکه وسیله نقلیه ما روی مسیر مستقیم حرکت می کند، دیگر نیازی به تحلیل چرخ ومحور دوم متصل به یک بوژی نمی باشد و تحلیل ساده تر می باشد. در شکلهای زیر تفاوت بین این دو تحلیل (تحلیل چرخ ومحور تنها وتحلیل چرخ ومحور به همراه بوژی) را مشاهده می کنیم. شکل ۱۹- ۴- نموداردوشاخگی برای چرخ ومحورتنهاوسرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی شکل ۲۰- ۴- تاثیروجود بوژی برروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی با قرار دادن بوژی بر روی چرخ ومحور سرعتهای بحرانی به مقدار کمی کاهش یافتند. این امر بیان گر این موضوع است که اگرتحلیل کل سیستم بر اساس تحلیل چرخ ومحور باشد، در سیر وحرکت واقعی قطار، هدایت کننده وسیله به سرعتی وارد می شود که موجب هانتینگ شده است درصورتی که در تحلیلها این گونه نبوده است. ۲- ۱۰- ۴- اثرافزودن بدنه واگن به سیستم چرخ ومحوروبوژی برتحلیل هانتینگ شکل ۲۱- ۴- نمای ازبالا برای سیستم چرخ ومحور و بوژی در حضور بدنه واگن، معادله زیر به دلیل اضافه شدن یک درجه آزادی دیگر به معادلات سیستم افزوده می شود. که mC جرم بدنه واگن و برابر با kg 35000 می باشد و N/m350000=Ky2 وN.S/m 17500=Cy2 سختی ودمپینگ عرضی سیستم تعلیق ثانویه می باشند. پس ازمواجه شدن با نتایج تحلیل سیستم بوژی وچرخ ومحور، بهتر است بدنه واگن را نیز به سیستم افزوده تا با اطمینان بیشتری سرعتهای بحرانی خطی وغیر خطی وسیله نقلیه را به عنوان نتیجه تحلیل ارائه کنیم. اضافه کردن بدنه واگن به تحلیل به صورت مشا بهی مانند افزودن بوژی به چرخ ومحور می باشد. شکل ۲۲- ۴- تاثیروجودواگن برسرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی وجودبوژی برروی چرخ ومحورباعث کاهش سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی می شود ووجودبدنه واگن برروی مجموعه چرخ ومحوروبوژی باعث شده که سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی کاهش یابند. ۱۱- ۴- تاثیرتغییرتمامی متغیرها باوجود mw های مختلف شکل ۲۳- ۴- اثرتغییرشعاع چرخ باجرم kg900 چرخ ومحوربرروی نموداردوشاخگی (خط چین حل ناپایداروخط پرحل پایدارمی باشد) شکل ۲۴- ۴- اثرتغییرشعاع چرخ باجرمهای مختلف چرخ ومحوربرروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی با افزایش جرم چرخ ومحور می بینیم که هم سرعتهای بحرانی خطی و هم غیر خطی کاهش می یابند. در همین راستا با ثابت نگه داشتن جرم چرخ ومحور وافزایش شعاع چرخ سرعتهای بحرانی افزایش می یابند که مناسب می باشد. این نتیجه این موضوع را نیز بیان می کند که پس از هر بار تراش دادن چرخها بر اثر سایش باید مواظب این موضوع نیز باشیم که سرعتهای بحرانی رو به کاهش گذاشته وسرعت سیر قطار را باید پایین تر از دفعه قبل بیاوریم. شکل ۲۵- ۴- اثرتغییرنصف گیج خط با جرمهای مختلف چرخ ومحوربرروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی با افزایش طول محور یا به عبارت دیگر پهنای خط می بینیم که سرعتهای بحرانی خطی رو به کاهش گذاشته که برای رفتار هانتینگ خوب نیست ولی از طرف دیگر سرعتهای بحرانی غیر خطی افزایش می یابند که برای رفتار هانتینگ مناسب می باشد. در کل به خاطر اینکه اول به سرعت بحرانی غیر خطی می رسیم و آن نیز افزایش می یابد و همچنین به علت اینکه فاصله بین سرعت بحرانی غیرخطی وخطی کاهش می یابد و در رنج کوچکتری از سرعت انتظار هانتینگ خواهیم داشت این افزیش مناسب می باشد. شکل ۲۶- ۴- اثرتغییرمخروطیت معادل چرخ باجرمهای مختلف چرخ ومحوربرروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی با افزایش مخروطیت معادل چرخ سرعتهای بحرانی خطی وغیر خطی کاهش می یابند که مناسب نمی باشد. شکل ۲۷- ۴- اثرتغییرلقی بین چرخ وریل باجرمهای مختلف چرخ ومحوربرروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی با افزایش لقی بین فلنج چرخ وریل می بینیم که سرعتهای بحرانی خطی در هر جرم مشخصی از چرخ محور ثابت مانده ولی سرعتهای بحرانی غیر خطی کاهش می یابند که باعث بدتر شدن رفتار هانتینگ می شود ودر سرعت پایین تری شاهد پدیده هانتینگ خواهیم بود. شکل ۲۸- ۴- اثرتغییرسختی عرضی سیستم تعلیق اولیه باجرمهای مختلف چرخ ومحوربرروی سرعتهای بحرانی خطی وغیرخطی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|