۲-۲- مبانی نظری
در این بخش مفاهیم فقر، اندازه ­گیری خط فقر، مفهوم ICT، فقر و ICT و شاخص‌های اندازه‌گیری فقر مورد بررسی قرار می­گیرد.
۲-۲-۱- مفاهیم فقر
به دلیل طبیعت چند بعدی فقر و فقیر، تعریف جامع و دقیقی از اصطلاح فقر مشکل است. فقر را می­توان از جهات گوناگون تعریف و تقسیم ­بندی نمود.
تعاریف ذیل طی دهه­های مختلف برای فقر ارائه شده است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تانسند[۷](۱۹۸۵)، در دهه­های ۱۹۶۰ و۱۹۷۰ اعتقاد داشت که افراد، خانوارها و گروه ­های جمعیتی را زمانی می­توان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیم­های غذایی، مشارکت در فعالیت­ها و شرایط و امکانات معمول زندگی، مواجه باشند. فقر ـ در معادل فارسی آن «نداری و بی­چیزی»ـ از نوعی ناتوانی در بدست آوردن یا نگاه­ داشتن امکانات مادی لازم برای معیشت سرچشمه می­گیرد. این ناتوانی ممکن است از فقدان استعدادهای جسمی و روانی ـ به صورت موقت و دائم ـ یا از فراهم نبودن شرایط اجتماعی و اقتصادی لازم برای استفاده از استعدادها و منابع موجود ناشی شود (مهریار، ۱۳۷۳).
سن[۸] در مطالعات خود در سال ۱۹۸۱ اشاره کرده که فقر را باید به صورت محرومیت از قابلیت ­های اساسی در نظر گرفت و نه صرفاً پایین بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت، خود مفهومی نسبی است که ممکن است در مکان­ها و زمان­های متفاوت، تعاریف متفاوت داشته باشند. بدین معنی که در یک کشور درحال­توسعه ممکن است فقر، محرومیت از امکانات تلقی شود که برای ادامه حیات ضروری است نظیر غذا، مسکن، دارو، در حالیکه در یک کشور توسعه یافته بر محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی متوسط دلالت دارد. آنچه که چشم­انداز قابلیتی در تحلیل فقر انجام می­دهد این است که درک ما را از ماهیت و علل فقر و محرومیت گسترش می­دهد (ارضروم چیلر، ۱۳۸۴).
از دیدگاه بانک جهانی توسعه آسیا، فقر محرومیت از دارایی­ ها و فرصت­هایی است که هر فرد مستحق آنها می­باشد.
راونتری[۹] از پیشگامان مطالعات فقر در کشور انگلستان در اواخر قرن نوزدهم تلاش کرد بین فقر اولیه و ثانویه تمایز قائل شود. به نظر وی فقر اولیه فقری است که در آن در افراد در تأمین نیازهای اولیه و اساسی دسترسی به منابع را ندارند و فقر ثانویه فقری است که در آن افراد دسترسی به منابع اولیه را دارند، ولی توانایی استفاده از آنها را برای افزایش سطح معاش خود ندارند (خداداد کاشی و همکاران، ۱۳۸۱).
۲-۲-۲-اندازه ­گیری خط فقر
شاید یکی از بحث‌ برانگیزترین موضوعات در اقتصاد رفاه، موضوع سنجش و اندازه‌گیری فقر و حداقل معاش باشد. گستردگی مفهوم فقر و برداشت‌های مختلف از آن در ایجاد و انتخاب شاخص‌های فقر بی‌تأثیر نیست. برای بررسی موضوع فقر و سنجش میزان آن، تعیین شاخصی که با بهره گرفتن از آن بتوان مرز بین فقر و غنا و یا فقرا و غیرفقرا را تشخیص داد ضروری است. در متون مرتبط با فقر چنین شاخصی را خط فقر می‌گویند. به عقیده راولیون[۱۰] (۱۹۹۸) خط فقر عبارت است از مخارجی که یک فرد در یک زمان و مکان معین برای دسترسی به یک سطح حداقل رفاه متحمل می‌شود. در واقع خط فقر را می‌توان حد فاصل گروه‌های جامعه از نظر برخورداری یا عدم برخورداری از حداقل نیازهای اساسی و یا مقدار مشخصی از درآمد در واحدی از زمان دانست. بدین ترتیب افرادی که درآمدی بالاتر از خط فقر دارند، غیرفقیر و افرادی که دارای درآمدی پائین‌تر از خط فقر باشند، فقیر محسوب می‌شوند. بدین ترتیب خط فقر آستانه تمیز فقرا و غیرفقرا خواهد بود. در یک تقسیم ­بندی کلی خط فقر در سه قالب خط فقر مطلق[۱۱]، نسبی[۱۲] و ذهنی[۱۳] در نظر گرفته می­ شود.

    • خط فقر مطلق

خط فقر مطلق عبارت است از مقدار درآمدی که با توجه به زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … جامعه مورد بررسی برای تأمین حداقل نیازهای افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن و …) لازم است و یا حداقل شرایطی (مانند حداقل میزان درآمد، تحصیلات، مسکن و …) است که عدم تأمین آن موجب می‌شود تا فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود (باقری و همکاران، ۱۳۸۶).
از جمله روش­های اندازه ­گیری خط فقر که بر مفهوم فقر مطلق و نیازهای اساسی استوار است روش اندازه ­گیری خط فقر بر اساس نیاز کالری می­باشد. به این صورت که ابتدا فرض می­گردد (بر اساس نظر متخصصان تغذیه) هر فرد روزانه به مقدار معین کالری نیاز دارد. در این مطالعه فرض نیاز ۲۱۷۹ کالری و ۲۳۰۰ کالری در نظر گرقته شده است. سپس خانوارهای مورد مطالعه بر اساس سطح درآمد در ده گروه هزینه­ای طبقه ­بندی می­گردند. پس از برآورد ارزش­های غذایی دریافتی هر دهک درآمدی، اولین دهک که انرژی دریافتی آن بیشتر از انرژی استاندارد یعنی ۲۱۷۹ کالری یا ۲۳۰۰ کالری باشد را در نظر می­گیریم. اختلاف انرژی دریافتی دهک مورد نظر با مقدار استاندارد محاسبه می­ شود. بدنبال آن قیمت هر واحد کالری دریافتی از تقسیم مخارج کل دهک بر مقدار انرژی دریافتی دهک بدست می ­آید. حاصل ضرب قیمت هر واحد کالری در مابه­ التفاوت انرژی دریافتی با مقدار استاندارد برابر مخارج انرژی دریافتی مازاد بر نیاز می‌باشد. تفاضل این مخارج از هزینه کل دهک برابر خط فقر خواهد بود.

    • خط فقر نسبی

خط‌ فقر نسبی‌ عموماً به‌ صورت‌ درصد معینی‌ از میانه‌ (میانگین‌) توزیع درآمد (هزینه) جامعه‌ در نظر گرفته می‌شود و افرادی که درآمد (هزینه) آنها پائین‌تر از این آستانه قرار گیرد فقیر محسوب می‌شوند.
به منظور اندازه ­گیری خط فقر بر پایه مفهوم نسبی می­توان با محاسبه میانگین مخارج خانوارها و تعیین درصدی از آن بعنوان خط فقر اقدام نمود. البته در این روش اگرچه به مفهوم نسبی فقر تأکید شده اما دیدگاه مستدلی برای تعیین درصد مورد نظر وجود ندارد، و در واقع تعیین ۵۰ درصد و یا ۶۶ درصد اختیاری و تجربی است و هر محقق می ­تواند آن را برای خود تعیین نماید. در این روش ابتدا میانگین مخارج خانوارها محاسبه می­ شود سپس در مرحله­ بعد ۵۰ یا ۶۶ درصد میانگین مخارج بعنوان خط فقر در نظر گرفته می­ شود.
از دیگر روش های تعیین خط فقر که بر پایه مفهوم فقر نسبی استوار است، تعیین میانه مخارج خانوارهای مورد مطالعه و محاسبه ۵۰ درصد یا ۶۶ درصد آن به عنوان خط فقر است. در این روش نیز همانند روش قبلی معیار خاصی برای محاسبه درصدی از میانه مخارج به عنوان خط فقر وجود ندارد در این روش ابتدا مخارج خانوارها در ده دهک درآمدی (هزینه­ای) مرتب می­ شود، سپس از مخارج دهک های پنجم و ششم میانگین­گیری شده و این میانگین به عنوان میانه مخارج خانوارها در نظر گرفته می­ شود. سپس، یک بار ۵۰ درصد و یک بار دیگر ۶۶ درصد میانه مخارج محاسبه می­ شود.

    • خط فقر ذهنی

فقر علاوه‌ بر‌ ‌جنبه‌ عینی‌ و قابل‌ مشاهده‌ از خارج‌، یک‌ جنبه‌ درونی‌ و ذهنی نیز دارد که‌ ممکن‌ است‌ به‌ لحاظ‌ تصمیم‌گیری‌های‌ شخصی‌ بسیار مهم‌ باشد. کم‌ نیستند افرادی‌ که‌ با وجود داشتن‌ درآمدی‌ بالاتر از خط فقر (مطلق‌ یا نسبی‌)، خود را فقیر می‌دانند و این‌ عقیده‌ خود را نیز به‌ صورت‌های‌ مختلف‌ مثلاً غصه‌خوردن‌ و یا حتی توقع‌ دریافت‌ کمک‌ نشان‌ می‌دهند، برعکس‌ افراد زیادی‌ نیز وجود دارند که‌ علیرغم‌ کمبود درآمد و محرومیت‌ آشکار، حاضر نیستند خود را فقیر تلقی‌ کرده‌ و از امکانات‌ موجود برای‌ دریافت‌ کمک‌ استفاده‌ نمایند. برای اندازه ­گیری خط فقر ذهنی از روش اظهارات شخصی با بهره گرفتن از‌ پرسشنامه‌ و یا روش مبتنی بر مشاهده و تحلیل رفتار مصرف کننده استفاده می­ شود (خداداد کاشی و همکاران، ۱۳۸۱).
به هر حال اندازه ­گیری تعداد و ترکیب فقیران در زیر خط فقر و تغییر و تحول آن در طول زمان کافی نیست زیرا شدت فقر و مطرح شدن نیازهای جدید در دو یا چند جامعه در برهه­های زمانی متفاوت است و دلیل آن به توزیع درآمد، مفهوم خط فقر، درآمد و هزینه متوسط فقیران و ترکیب فقیران مربوط می­ شود. در این مطالعه از روش اندازه­گیری خط فقر بر اساس ۵۰ درصد میانگین مخارج خانوارها استفاده شده است.
۲-۲-۳- مفهوم ICT
فناوری اطلاعات و ارتباطات مجموعه ابزارها، ماشین­ها، دانش فنی، روشها و مهارتهای استفاده از آنها در تولید، داد ­و­ ستد، پردازش، انباشت، بازیافت، جابجایی، انتقال و مصرف اطلاعات است که از ساده­ترین تا پیچیده­ترین و ابتدایی­ترین تا پیشرفته­ترین مراحل اطلاعاتی را در بر می­گیرد. این فناوری شامل سخت­افزار، پردازشگرها و سیستم­هایی است که برای ذخیره، هدایت، رساندن و سهیم شدن اطلاعات بکار گرفته می­ شود. ICT سنتی، ابزارهایی نظیر تلویزیون، رادیو و تلفن را شامل می­ شود و ICT مدرن شامل ابزارهایی نظیر رایانه، اینترنت، تکنولوژی ارتباطات بی­سیم و نرم­افزارهای نیرومند برای پردازش و یکپارچه کردن متن می­باشد (نوری،۱۳۸۲).
تعاریف متعددی برای فناوری اطلاعات و ارتباطات وجود دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می­ شود.

    • فناوری اطلاعات و ارتباطات را می­توان فناوری­ها و ابزارهایی که افراد آنها را برای تفهیم، توزیع و گردآوری اطلاعات و ارتباط داشتن با دیگران (اعم از افراد، گروه­ ها و یا سازمان­ها)، از طریق رایانه ­ها و شبکه ­های رایانه­ای مرتبط به هم بکار می­گیرند، تعریف کرد. ICT رسانه­ای است که از فناوری­های رایانه­ای و ارتباطات، برای جریان و تبدیل اطلاعات استفاده می­ کند (زنگی آبادی و همکاران، ۱۳۸۹).
    • برانتز[۱۴] (۲۰۰۵) ICT را به این صورت تعریف می­ کند: اتصال[۱۵] که اولین وسیله برای ارتباطات است، شامل تجهیزات ارتباطی شبکه ­های بی­سیم یا ثابت و تجهیزات کاربر نهایی[۱۶] است. این تجهیزات، اطلاعات مورد نیاز را برای دریافت­کننده­ های رادیویی، تلویزیونی، رایانه و تلفن که ظرفیت انتقال اطلاعات را دارند، ممکن خواهند ساخت. ارتباطات، که به صورت یک­طرفه[۱۷] یا دوطرفه[۱۸] است، نوعی از اتصال و استفاده از اطلاعات را در بر می­گیرد (عباس­زاده، ۱۳۸۶).
    • فناوری اطلاعات و ارتباطات به مجموعه ­ای از فناوری (نرم­افزار و سخت­افزار) گفته می­ شود که وظیفه­ی تولید، تبدیل، توزیع، انتقال و استفاده از اطلاعات در هر زمان و مکان را بر عهده دارد. این فناوری امروزه به عنوان ابزاری توانمند در اختیار بشر قرار گرفته است که کلیه­ امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی یک جامعه را تحت تأثیر قرار داده است (عزیزی و همکاران، ۱۳۸۸) .
    • فناوری اطلاعات به مجموعه ­ای از خدمات و محصولات اطلاق می­ شود که داده ­های خام را به اطلاعاتی مفید، در دسترس و بامعنی تبدیل می­نماید. فناوری اطلاعات از علوم رایانه، ارتباطات و شبکه­سازی که امروزه کاربردهای متنوع و گسترده­ای در زمینه ­های کاری، اقتصادی، تجاری و اجتماعی پیدا کرده است. فناوری اطلاعات به واسطه معرفی سیستم­های خبره، پردازش­های تصویری، تسهیل اتوماسیون، علم روبات­ها، فناوری حساسه­ها، فناوری مکاترونیک و کاربردهای بی­شمار بین­ رشته­ای، تأثیرات زیادی بر نحوه­ زندگی و کارکرد انسانها، سیستم­ها و جوامع دارد (فراهی و همکاران، ۱۳۹۱).
    • در تعریفی دیگر فناوری اطلاعات به مجموعه­ ابزارها و روش­هایی اطلاق می­گردد که به نحوی، اطلاعات را در اشکال مختلف، جمع­آوری، ذخیره، بازیابی، پردازش و توزیع می­ کند. اطلاعات منشأ دانایی و بصیرت در انسان است و هدف از بکارگیری فناوری اطلاعات، افزایش آگاهی در انسان و نظم در اجراست (اسکندری، ۱۳۸۶).

در حالت کلی شاخص­ های فناوری اطلاعات و ارتباطات به مجموعه ابزارها و روش­های لازم برای تولید، پردازش، نگهداری، توزیع و انهدام سیستم­های مبتنی بر اطلاعات به معنی فراگیر آن (شامل متن، صوت و تصویر) است گفته می­ شود.
۲-۲-۳-فقر و ICT
ICT نقشی مهم در ارتقای فعالیتهای فقرا و افزایش کارایی آنها ایفا می­ کند و می­توان از آن در جهت حل مسائل مرتبط با فقرا و افزایش کارایی آنان در مواردی نظیر استفاده از فرصتهای یادگیری و آموزشی، بهبود شاخص­ های بهداشتی، حل مشکلات اشتغال، افزایش کارایی دولت، افزایش مشارکت مردم، ارتباط متقابل ملت و دولت، کارایی بازار و افزایش مهارت شغلی استفاده نمود (فتحی و مطلق، ۱۳۸۹).
ICT به دنبال افزایش و تسهیل دستیابی به اطلاعات و افزایش آگاهی و نیز کاهش هزینه­ های مبادله و موانع ورود به بازار، در نهایت منجر به بهبود کارایی بازار می­ شود. از طرف دیگر این فناوری می ­تواند به عنوان یک بخش به طور مستقیم فرصت­های شغلی برای فقرا در جهت تولید سخت­افزار و نرم­افزار ایجاد کند. از آنجایی که فقرا معمولاً سطح آموزشی و مهارت­ های پایینی دارند، می­توان انتظار داشت که با افزایش سطح آموزش از طریق ICT شامل آموزش از راه دور (یادگیری همزمان دانش ­آموزان) و تراکم آموزش از طریق وب (استفاده از وب برای بهبود محتوای آموزشی) می­باشد. ICT آموزش­های لازم در زمینه پزشکی و بهداشتی تنظیم خانواده و پرورش و تربیت کودکان را در اختیار خانواده قرار می­دهد. ارتقاء سطح دانش و آگاهی زنان در هر یک از زمینه­ ها زنان را قادر می­سازد که شرایط زندگی خویش را بهبود بخشند و در مورد ابعاد مختلف مسایلی که بدان مبتلا هستند کسب دانش و آگاهی نمایند.
تافلر[۱۹] معتقد است که حضور فناوری­های جدید در خانه و به دنبال آن گسترش کار در منزل، چنانچه بخشهای قابل ملاحظه­ای از جمعیت را در بر گیرد، می ­تواند برای جامعه محلّی ثبات بیشتری به همراه آورد. این امر باعث می­ شود تا تحرّک اجباری، فشار عصبی ناشی از آن و روابط گذرا و سطحی میان افراد کمتر شود و افراد مشارکت بیشتری در جامعه محلّی پیدا می­ کنند که می ­تواند به اعاده حس تعلّق به جامعه محلّی کمک کند و حیات تازه­ای به سازمان­ها و انجمن­های انسان دوستانه و فرهنگی بدهد. بدین ترتیب عصری که با اطلاعات شاخص می­ شود به مراتب امکانات و فرصت­های بیشتری به افراد عرضه می­دارد و باعث می­ شود تا از خود­اتکایی بیشتری نسبت به قبل برخوردار شوند. همچنین دستیابی و مدیریت اطلاعات را آسان و کارآمدتر نموده و تسهیلات بهتری برای دسترسی به دانش و تجارت دنیا فراهم می­سازد (فتحی و مطلق، ۱۳۸۹).
ICT باعث جریان کارامد اطلاعات، کالا، مردم و سرمایه­ها در فراسوی مرزهای محلی، منطقه­ای و ملی می­ شود. البته فناوری اطلاعات به تنهایی نمی­تواند در کاهش فقر مؤثر باشد اما پتانسیل کمک به فقرای روستایی در از بین بردن تدریجی برخی از موانع سنتی توسعه از طریق افزایش دسترسی به اطلاعات، گسترش بازارهای اصلی آنها، افزایش فرصت­های شغلی و دسترسی به خدمات دولتی بهتر را دارا است (نوری، ۱۳۸۲).
ICT می ­تواند نقش مؤثری در کاهش فقر داشته باشد. به عنوان مثال سازمان ملل استراتژی­ های جدید خود را برای کاهش احتمال وقوع فقر بر اساس استفاده از ICT طراحی نموده است که در این استراتژی­ها بر استفاده از ICT برای افزایش سطح بهداشت و ایجاد فرصتهای جدید اشتغال پایدار برای زنان و جوانان تأکید شده است و همچنین در برنامه عمل کاهش فقر محلی بر تسریع در برنامه ­های توسعه ICT برای گروه ­های فقیر جهت افزایش آگاهی و ایجاد ابزارهای برای مشارکت و بهره برداری عمومی از اطلاعات، تأکید گردیده است (نوری، ۱۳۸۲).
از طرف دیگر دولت الکترونیکی ناشی از ICT کارایی را افزایش داده پاسخگویی و کنش متقابل بین بخش دولتی و شهروندان و همچنین فضای کسب ­وکار را تسهیل خواهد کرد. بعلاوه در این حالت خدمات دولتی به شهروندان افزایش یافته و دیگر نیازی نخواهد بود که زمان زیادی صرف بروکراسی شود. از طرف دیگر، در دولت الکترونیکی این امکان برای شهروندان فراهم خواهد شد که در فرایند تصمیم ­گیری مشارکت و عملکرد دولت­هایشان را بررسی کنند. در واقع، دموکراسی الکترونیکی شامل فرایند تأثیر متقابل الکترونیکی دولت و شهروندان است و هدف دستیابی شهروندان به اطلاعات و دانش در مورد فرآیندهای سیاسی، خدمات و انتخاب­های موجود و نیز تسهیل انتشار اطلاعات و مشارکت فعال شهروندان از طریق آگاهی دادن، تشویق کردن برای، همکفری و رأی دادن است. بنابراین ICT می ­تواند در به وجود آوردن شهروندان مطلع و فعال در امور مختلف از جمله امور سیاسی و نظارتی در راستای حقوق شهروندی نقش عمده­ای ایفا کند. لذا انتظار می­رود که ICT به طور چشمگیری در جهت کارایی دولت، کاهش فساد و گسترش دموکراسی به کار رود (عباس زاده و الهی،۱۳۸۶).
در سال­های اخیر درخواست بهره­ گیری از راه­کارهای مرتبط با ICT برای ارتقای کیفیت زندگی در کشورهای درحال­توسعه، قابلیت­ها و امکانات زیادی را برای ایجاد یک تحول به وجود آورده که می ­تواند بعنوان ابزار قدرتمندی برای نظارت بر برنامه­ ریزی توسعه اجتماع به کار رود. گسترش وسایل ارتباطی و سهولت دریافت پیام از این رسانه ­ها در تمامی مناطق از جمله مناطق روستایی، اثرات زیادی بر کیفیت زندگی روستایی گذاشته است. از این­رو با ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به مناطق روستایی، روش­های سنتی، کاربر و ناکارامد کشاورزی و دام­پروری، جای خود را به شیوه ­های مدرن و مؤثر می­دهد که این موضوع خود باعث افزایش منابع درآمدی روستاییان می­ شود (خواجه­ شکوهی، ۱۳۹۲).
تجربیات جهانی نشان می­دهد که با برنامه­ ریزی صحیح، گسترش ICT می ­تواند دسترسی فقرا را به اطلاعات، بهداشت و خدمات دولتی، ایجاد فرصت­های اشتغال مستقیم، میسر کردن امکان ارائه آموزش به مردم و حمایت از فقرا در زمینه­ تولید، انبار، بازاریابی برای محصولات زراعی و غیرزراعی بهبود بخشد. ICT می ­تواند موانع گسترش دانش را بوسیله فراهم کردن امکان ارائه اطلاعات و خدمات مورد نیاز فقرای روستایی در هم بشکند (نوری، ۱۳۸۲).
فناوری اطلاعات و ارتباطات راهکار جدیدی را برای کاهش احتمال وقوع فقر روستایی از طریق ایجاد فرصت­های درآمدی، تحصیلات و خدمات سلامت و عدالت اجتماعی و ایجاد دموکراسی مطرح می­ کند همچنین افزایش اطلاع کشاورزان از قیمت­های بازار می ­تواند در افزایش درآمدهای آنها مؤثر بوده و در کاهش فقر و محرومیت مؤثر باشد. از طرف دیگر ایجاد و توسعه ICT نمی­تواند به طور مستقیم در کاهش فقر مؤثر باشد بلکه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک راه­حل برای کاهش فقر و محرومیت جوامع روستایی تلقی می­گردد. برخی اوقات این راه­حل نیز باید همگام با اجرای سایر سیاست­های و اقدامات دولت نیز اجرا گردد تا اثر محرومیت­زدایی ICT مشخص گردد (عزیزی و همکاران، ۱۳۸۸).
در جدول ۲-۱ نقش ICTدر کاهش فقر در محورهای بهداشت، آموزش، اشتغال، کمبود اطلاعات، ناکارایی دولت و مشارکت پایین به صورت خلاصه بیان گردیده است.
جدول (۲-۱) ارتباط فقر و فناوری اطلاعات و ارتباطات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...