ص۲۲۳ـ پرده زنبوری فلک: آسمان به اعتبار ستارگانش به پرده مشبک تشبیه شده است.
ص۲۲۳ـ آری ز خشم و کین فتدش شعله در نهاد / بیند ستاره را به سر خویش اگر پلنگ:
اشاره به این افسانه دارد که پلنگ در شبی که ماه کامل است، بر بلندترین جای می‎رود و برای دست یافتن به ماه به سوی آن می‎جهد و پنجه بر آسمان می‎کشد و بدین‌گونه خود را هلاک می‎کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ص۲۲۳ـ … می‌خواره از شراب کند چاره خمار: این مضمون چندین بار در دیوان فقیر تکرار شده است:
هجـر تـو را وصـل تـو باشـد عـلاج چـاره مـخـمـور کنـنـد از شـراب
ساقی علاج سوخته آتش، آتش است کن چاره تلخکامی ما را به آب تلخ
ص۲۲۳ـ … کمتر طلب ز آتش بسته گشاد کار: آتش بسته در اینجا استعاره از زر است.
ص۲۲۳ـ آفاق چیست آینه‌دار جمال دوست / وین حسن و قبح از رخ و زلفش نشانه‌ای:
آینه‌دار: به نظر می‌رسد به سبب در دسترس نبودن آینه، آیینه‌داری شغلی بوده است. به معنی آرایشگر و مزیّن در فرهنگها آمده است. (شمیسا، ۱۳۸۷: ۷۴ ـ ۷۵)
ای آفتـاب آینـه‌دار جـمـال تومشک سیاه مجمره‎گردان خال تو
(حافظ، ۱۳۶۲: ۸۱۶)
حسن و قبح: یکی از مسائل کلامی قدیم است که میان معتزلیان و سپس شیعه از طرفی و اشعریان از طرف دیگرمورد بحث و انتقاد بوده است که آیا حسن و قبح به تشخیص عقل است یا شرع؟/ حسن و قبح در این بیت به رخ و زلف تشبیه شده است.
ص۲۲۴ـ حزین: غمگین. نام یکی از الحان در موسیقی قدیم.
ص۲۲۴ـ عالم کبیر: عالم وجود. روزگار و دهر و همه جهان. در مقابل عالم صغیر که انسان است.
ص۲۲۵ـ … آرایش ریاض جنان رنگ آل اوست:
آل ایهام دارد: ۱ـ سرخ‌رنگ. نام درختی که از ریشه آن رنگی سرخ می‎گیرند. ۲ـ اولاد و تبار و نسل.
ص۲۲۵ـ نیّر: بسیار نور دهنده. آفتاب.
ص۲۲۵ـ نواله: لقمه، توشه. / نوال: بخشش و عطا.
ص۲۲۵ـ قوسین: دوقوس صعودی و نزولی دایره هستی.
ص۲۲۶ـ زحل: کیوان. ششمین سیاره منظومه شمسی که در اخترشناسی قدیم نحس اکبر است. زحل را پاسبان و پیر فلک می‌دانستند.
ص۲۲۶ـ پر شدن پیمانه: کنایه از رسیدن زمان مرگ.
ص۲۲۶ـ رمح: نیزه. / سنان: نیزه، سرنیزه. / گلدسته: ۱ـ دسته‎ای از گل. ۲ـ مناره مساجد و معابد.
ص۲۲۷ـ جباه: ج جبهه. پیشانی‌ها.
ص۲۲۷ـ احول: کژچشم. دوبین.
ص۲۲۷ـ خرمهره: نوعی مهرۀ درشت و بی‌ارزش، به رنگ سفید یا آبی که بر گردن اسب و خر می‌بندند.
ص۲۲۸ـ مردم گیاه: مهرگیا. گیاهی باشد شبیه به آدمی و در زمین چین روید و آن سرازیر و نگونسار می‎باشد چنانکه ریشهآنبهمنزلهمویسراوست،نر و ماده دست در گردن هم کرده و پای‎ها در یکدیگر محکم ساخته، و گویند هر که آن را بکند، در اندک روزی بمیرد. (لغت‌نامه دهخدا)
ص۲۲۸ـ تسنیم و سلسبیل: نام دو چشمه در بهشت.
ص۲۲۹ـ سفیر: منظور سفره(جِ سافر) به معنای نویسنده است. فرشتگانی که اعمال نیک و بد انسان را ثبت می‎کنند. «بأیدی سفره» (عبس/۱۵)
ص۲۲۹ـ زبانی: جِ زبنی یا زبنیه، از زبن به معنی رفع و برداشتن. وکیل دوزخ، موکل آتش. «سَنَدْعُ الزَّبَانِیَهَ» (علق/۱۸)
ص۲۲۹ـ شخ‌کمان: سخت‎کمان. تیراندازی که کمان او بسیار سخت باشد و کشیدن کمان سخت دلیل بر قوت و قدرت بسیار است. (غیاث‌اللغات)
ص۲۳۱ـ جفاشعار: کسی که عادت و رسم و نشانش جفا و ستیزه باشد.
ص۲۳۱ـ زال: پیر فرتوت سفیدموی. / نگار: حنا، خضاب. / مغاک: گودال.
ص۲۳۲ـ سماک: نام دو ستاره در منزل چهاردهم قمر. یکی به نام «سماک رامح» ستاره قرمزی در صورت فلکی «عوّا» یا «گاوران» و دیگری به نام «سماک اعزل» ستاره سفیدی در صورت فلکی «سنبله»یا «خوشه».
ص۲۳۲ـ در پرده خاک رخ نهفتی / آیینه به زنگبار بردی:
رخ به آیینه و خاک به زنگبار تشبیه شده است. تناسب آیینه و زنگ نیز ملحوظ است.
ص۲۳۳ـ شبیر: مؤلفتاج‌العروسنویسد:شبربروزن بقم و شبیر بر وزن قمیر یا امیر و مشبر بر وزن محدث نام پسران هارون نبی بوده است و پیامبر اسلام(ص) حسن و حسین و محسن را با این سه نام خوانده است و همانطوری که ضبط این کلمه در تاج‌العروس مختلف آمده است در ادبیات فارسی نیز مختلف آمده و البته اختلاف ضبط این کلمه ناشی از اختلاف در ضبط کلمه«شبر»استچهطبققاعده تصغیراگر شبر به فک ادغام باشد، تصغیر آن «شُبَیر» خواهد بود و اگر ضبط با ادغام باشد در این صورت مصغر آن یابر وزن قُمَیر و یا قُمَیِّر خواهد بود. (لغت‌نامه دهخدا)
ص۲۳۳ـ الف بر تن کشیدن: داغی به شکل الف در عزا و ماتم بر تن کشیدن.
ص۲۳۳ـ هل من مزید: آیا باز هم هست؟ مقتبس از قرآن: «یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِیدٍ» (ق/۳۰)
ص۲۳۳ـ نخل ماتم: نخل محرم. نخل تابوتی که در ماه محرم به شکل نخل می‌ساخته‌اند.
ص۲۳۵ـ هشتم سپهر: فلک هشتم که فلک ثوابت است.
ص۲۳۵ـ … هست خاتم را چراغ خانه روشن از نگین:
خاتم و نگین استعاره از نبی اکرم(ص) و امام علی(ع) است. / خاتم ایهام دارد: ۱ـ خاتم رسل. ۲ـ انگشتری.
ص۲۳۵ـ سیف مسلول: شمشیر برکشیده از نیام.
ص۲۳۶ـ … دشمنت گوید ز حسرت لیتنی کنت تراب:
«إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا» (نبأ/۴۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...