نابود کردن دارایی فرعون

۴-۱۱-۱- دعا واستغفار حضرت موسی (ع)
حضرت موسی (ع) که در طریق حمایت از مظلوم مرتکب قتل خطائی شد و از عمل خود ناراحت گردید، هرچند گناه و معصیتی را مرتکب نشده بود و نمی دانست که مشت او بر سینه ظالم به کشته شدن می رسد، دست به دعا و استغفار برداشت و عرض کرد: «قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی…. » (القصص۱۶). خدایا من از این که در این کار هولناک وارد شدم و به خودم ستم کردم و خود را به زحمت انداختم و حساسیت فرعونیان را درباره خودم برانگیختم و در برابر این ترک اولی از تو تقاضای عفو دارم و درخواست می کنم مرا مشمول لطف و رحمت خود قرار دهی. در حدیثی از امام رضا (ع) در مورد قضیه حضرت موسی (ع) و آیات مربوط به آن چنین می خوانیم: منظور از جمله «هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ» نزاع و جدال آن دو مرد با یکدیگر بود که عمل شیطانی محسوب می شد و کاری به عمل موسی نداشت و منظور از جمله «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی» این است که من خود را در آن جا که نباید بگذارم گذاردم و من که نباید وارد این شهر می شدم، وارد شدم و منظور از «فَاغْفِرْ لِی» این است که مرا از دشمنانت مستور دار تا بر من دست پیدا نکنند زیرا یکی از معانی غفران پوشانیدن است.(صدوق،۱۳۴۰،ص۱۴۵وحویزی،۱۳۴۰،۴/۱۱۹). خداوند هم اجابت فرمود و او را از دید دشمنان مخفی داشت زیرا خداوند خطاپوش و مهربان به ایشان است. حضرت موسی بعد از این دعا در مقام تشکر و قدردانی در اجابت دعایش عرض می کند: «قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ؛خدایا به سبب نعمتی که به من دادی به شکرانه این نعمت هرگز پشتیبان گناهکاران نخواهم بود».
۴-۱۱-۲- نکات آموزنده دعای موسی (ع)
بزرگترین نکته آموزشی و تربیتی در دعای موسی این است که می توان گفت با اینکه حضرت در دفاع از نفس مومن و مظلوم به وظیفه خود عمل نمود و هیچ گونه قصد ستم و تعدی نداشت و تقصیر کار نبود و تنها تقدیر الهی باعث شد مهاجم کشته شود، با احتمال قصوری که در خود احساس کرد همانطور که رسم بزرگان و اولیاء خداست، در پیشگاه الهی اعتراف به تقصیر و طلب مغفرت نمود و این اقرار به گناه در عین بی گناهی، از آداب دعا و شعار بندگی در پیشگاه الهی است و چه خوب است انسان همیشه خود را در پیشگاه خداوند مقصر و گنه کار بداند و هیچگاه به عمل خود مغرور نشود.
فضل بن یوسف می گوید: امام کاظم (ع) به من فرمود این دعا را زیاد بخوان: «اللهم لا تجعلنی من المعارین، و لا تخرجنی من التقصیر؛خدایا مرا از کسانی که ایمان ناپایدار دارند قرار مده و مرا از تقصیر بیرون مبر» یعنی انسان هر کاری را که برای خدا انجام می دهد خود را در آن مقصر بداند زیرا همه انسان ها در مورد اعمالشان بین خود و خدا مقصر می باشند.(کلینی،۱۳۴۴،۲/۱۳۴).نکته دیگر اینکه موسی (ع) با اینکه از روی تعصب دینی و غیرت خدائی به یاری ضعیف و ستمدیده شتافت و ناخواسته و بدون اینکه ذره ای احتمال نابودی فرد ظالم و کافر را بدهد وقتی عمل مشروع او که به قصد دفاع از مظلوم بود و منجر به قتل فرد قبطی شد دید بسیار ناراحت گردید و از پیشگاه خداوند عذرخواهی نمود و اینطور نبود که با غرور و نخوت خود را تبرئه کند و سرفرازانه ادعا کند عمل او صد در صد صحیح بوده است بلکه از اینکه خود را در موقعیتی قرار داده و به صحنه ای وارد شده که بدون اختیار کشته شدن یک فرد را در پی داشته خود را ظالم به نفس می داند و نفس خویش را توبیخ می کند و در مقام عذرخواهی به خداوند عرض می کند خدایا از اینکه مرا از انتقام فرعونیان نجات دادی و از تعقیب و بلای آن ها محفوظ داشتی عهد و پیمان می بندم به شکرانه این نعمت بزرگ هیچگاه تا آخر عمر پشتیبان گنه کار و مجرم نباشم و در حقیقت این سخن عذری است موجه که موسی در مقام دفاع از خود در رابطه با کشته شدن قبطی می آورد که او مجرم و سزاوار تنبیه بود، هرچند موسی قصد قتل و نابودی او را نداشت و این قتل خطائی بود که در اسلام مجازات آن تنها دیه است و قصاص ندارد

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آخرین نکته تربیتی در دعای موسی این است که خوب است بنده خدا همیشه کمک کار مومنان و ضعیفان باشد و اعانت بر نیکی و تقوی داشته باشد و از تقویت ظالم وکمک بر ظلم و گناه بپرهیزد.
۴-۱۱-۳- نجات از ظالمان
«رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛خدایا مرا از این قوم ظالم رهائی بخش».مومنی از آل فرعون که پسر عموی موسی بود از قصری که فرعون در آخر شهر داشت به شتاب نزد آن حضرت آمد و گفت بزرگان قبط در موضوع قتلی که انجام داده ای مشورت کردند و بنا است تو را بکشند، حضرت با شنیدن این خبر در حالی که ترسان و در انتظار تعقیب قبطیان بود از شهر مصر بیرون رفت و به خداوند عرض کرد خدایا مرا از دست این قوم ستمگر رهائی بخش.
بعضی مفسران می نویسند هشت روز گذشت تا حضرت به شهر مدین رسید و سه روز بود غذا نخورده بود و نوشته اند علف بیابان می خورد به طوری که اثر سبزی گیاهان از زیر پوستش ظاهر شده بود و دعای حضرت برای نجات ازقوم ستمگر وقتی اجابت شد که خدمت حضرت شعیب رسید و سرگذشت خود را برای او ذکر کرد و حضرت به او بشارت داد «لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (القصص۲۵)؛[وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى». (طبرسی،۱۴۰۶،۸/۲۴۷و علی بن ابراهیم،۱۳۵۰،۲/۱۳۶). حضرت شعیب در شهر مدین بن ابراهیم سکونت داشت که در تصرف فرعون نبود و در جنوب شام و شمال حجاز قرار داشت و موسی نه راه را بلد بود و نه راهنمائی همراه او بود و بدون زاد و توشه وفقط با توکل و حسن ظن و اعتماد کامل به خدا حرکت می کرد و در بین راه وقتی متوجه مدین شد عرض کرد: «عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ (القصص۲۲)؛امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند». منظور موسی راه مستقیم و صحیح مدین بود و یا هر مسیری که باعث نجات او از فرعونیان شود، خداوند هم او را ناامید نفرمود و مستقیما به مدین رسانید و در کنار چاه آبی به درختی تکیه کرد و نشست و بعد از مشاهده دختران شعیب به کمک آن ها شتافت و برای گوسفندانشان از چاه آب کشید و سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (القصص۲۴)؛پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم». آری او خسته و گرسنه و در آن شهر، غریب و تنها بود و پناهگاهی نداشت اما در عین حال بی تابی نمی کرد. آنقدر مودب بود که حتی به هنگام دعا کردن صریحا نمی گوید خدایا چنین و چنان کن و فلان چیز را به من عطا کن بلکه می گوید: هر چیزی از خیر که بر من فرستی به آن نیازمندم. یعنی تنها احتیاج و نیاز خود را بازگو می کند و بقیه را به لطف خداوند وا می گذارد. و در بحرانی ترین لحظات زندگی به قدری مودبانه و توام با آرامش و خونسردی بود که حتی نگفت خدایا فلان نیاز مرا برطرف کن بلکه عرض کرد من محتاج خیر و احسان توام. امیرالمومنین (ع) می فرماید: «و ان شئت ثنیت بموسی کلیم الله صلی الله علیه حیث یقول: رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر و الله ما ساله الا خبزا یاکله لانه کان یاکل بقله الارض و لقد کانت خضره البقل تری من شفیف صفاف بطنه لهزاله و تشذب لحمه؛اگر می خواهی درباره موسی دومین نفر بعد از بیان سرگذشت رسول خدا و زندگی او برای تو سخن بگویم آنجا که به خداوند عرض کرد خدایا هرچه به من از نیکی عطا کنی به آن نیازمندم به خدا سوگند موسی جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف کند چیز دیگری نخواست زیرا موسی از سبزیجات زمین می خورد تا آنجا که بر اثر لاغری وآب شدن گوشت بدن سبزی گیاه از پشت پرده شکم او آشکار بود.» (انصاری قمی،بی تا،ص۲۶۹).
۴-۱۱-۴- موسی در خانه شعیب
حضرت شعیب دختر بزرگتر خود صفورا را به دنبال موسی فرستاد تا به خانه اش بیاید برای پرداختن مزد سیراب کردن گوسفندان. حضرت موسی گفت من خدمت او می رسم ولی پاداش نمی خواهم چون آن کار را برای خوشنودی خدا انجام دادم. (علی بن ابراهیم،۱۳۵۰،۲/۱۳۸). موسی نزد شعیب آمد و سرگذشت خود را شرح داد و حضرت او را اطمینان داد از دست ستمگران نجات یافته است. بعد از آن دختر بزرگتر از پدرش خواست موسی را که قوی و امین یافته بود برای نگهداری گوسفندان استخدام کند که او، هم امتحان نیرومندی خود را داده و هم پاکی و درستکاری او ثابت شده است. شعیب فرمود قوت و نیرومندی او را چگونه دانستی ؟ گفت برای آن که به تنهائی به جای ده نفر با آن دلو بزرگ از چاه آب کشید، فرمود امانت او را از کجا یافتی ؟ دختر شعیب گفت امانت و درستکاریش آن زمان روشن شد که در مسیر خانه راضی نشد دختر جوانی از پیش او راه برود چراکه ممکن بود باد لباس بلند او را جا بجا کند و یا از پشت سر چشمش به اندام دختر بیفتد. در اینجا شعیب از پیشنهاد دخترش استقبال نموده و گفت می خواهم یکی از دخترانم را در مقابل هشت سال که برای من کار کنی به ازدواج تو درآورم و موسی هم پذیرفت.(القصص۲۷)
۴-۱۱-۵- درس های آموزنده دعاهای موسی (ع)
* حضرت توفیق حمایت از مظلوم را از خداوند می خواهد و عرض می کند «فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود»و اصولا پیامبران الهی همیشه حامی مظلومان بوده اند و این را برای خود افتخار می دانسته اند و از خداوند درخواست می کردند پشتیبان ظالم و بدکار نباشند(القصص۱۸).
*عمل صالح شرط استجابت دعا:موسی وقتی می بیند دختران شعیب کناری ایستاده اند و مورد تبعیض و بی عدالتی قرار گرفته اند و چوپانان نوبت آن ها را رعایت نمی کنند و به کمک آن ها نمی شتابند و فهمید پدری پیر و سالخورده دارند و کسی نیست آن ها را یاری کند برای رضای خدا اقدام به کشیدن آب می کند و گوسفندان را سیراب می نماید و بعد از این عمل صالح و خالص که انگیزه ای جز جلب رضایت خدا نداشت، دست به دعا برداشت که خدایا نیازمند احسان و خیر توام، دعایش مستجاب شد و غذا و لباس و همسری پاکدامن نصیب او شد و از همه مهمتر اینکه مدت ده سال مکتب انسان ساز شعیب را درک نمود و آماده رهبری و پیامبری مردم گردید. قرآن می فرماید: «و یستجیب الذین آمنوا و عملواالصالحات (السجده/۲۶)؛خدا دعای کسانی را به اجابت می رساند که با ایمان باشند و اعمال صالح داشته باشند». موسی که مظهر غیرت خدا بود چه زمانی که در مصر بود و چه وقتی که به مدین آمد، هرجا صحنه ظلم و ستمی را می دید ناراحت می شد و به یاری مظلوم می شتافت و این عمل صالح، زمینه ای بود برای توجه و عنایت پروردگار و سعادتمندی موسی (ع).
* همیشه به یاد خدا: این نکته در زندگی موسی قابل توجه است که همیشه به یاد خدا و متوجه درگاه او بود و حل هر مشکلی را از او می خواست. هنگامی که مرد قبطی را کشت اگرچه ناخواسته بود، فورا از خدا تقاضای عفو کرد و به هنگامی که از مصر بیرون آمد با حسن ظن کامل رهائی از ستمگران را خواست و هنگامی که متوجه مدین گردید بدون هیچ گونه امکانات، حتی بلد بودن راه، گفت امیدوارم خدایم مرا به راه راست هدایت کند که مسیر را گم نکنم و موقعی که گوسفندان شعیب را سیراب کرد عرض کرد خدایا هر خیری بر من نازل کنی من نیازمند آنم.
*تصور نشود که موسی فقط در سختی ها به فکر خدا بود بلکه در قصر فرعون در آن ناز و نعمت نیز خدارا فراموش نکرد لذا در روایات می خوانیم روزی در مقابل فرعون عطسه زد و بلافاصله گفت:« الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» فرعون از شنیدن این سخن ناراحت شد و به او سیلی زد و موسی نیز متقابلا ریش بلند او را گرفت و کشید، فرعون سخت عصبانی شد و تصمیم بر کشتن او گرفت ولی همسرش به عنوان اینکه او کودکی است خردسال و متوجه کارهای خود نیست او را از مرگ نجات داد. (حویزی،۱۳۴۰،۴/۱۱۷). بنده اگر رابطه اش با خدای خود همیشگی بود و در تمام مراحل زندگی چه در سختی ها و چه در خوشی ها به یاد خدا بود، هر موقع دست نیاز و تضرع به سوی او دراز کرد بدون جواب و دست خالی برنمی گردد.
۴-۱۱-۶- تقاضای رویت
«وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا (الاعراف/۱۴۳)؛و چون موسى به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض کرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى دید لیکن به کوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى دید پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود آن را ریز ریز ساخت و موسى بیهوش بر زمین افتاد».
بعد از نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان و غرق شدن آن ها در رود نیل موسی ماموریت پیدا کرد برای گرفتن الواح تورات مدت سی شب به کوه طور برود و بعدا خداوند برای آزمایش مردم، میقات حضرت را ده شب تمدید کرد، موسی سی روز روزه گرفت و در آخر روز سی ام پیش از افطار مسواک نمود پس وحی رسید ای موسی آیا نمی دانی بوی دهان روزه دار نزد من از مشک خوش تر است ؟ ده روز دیگر روزه بگیر، موسی اطاعت کرد و این چهل شبانه روز تمام شد و در این میقات که زمان و مکان مخصوصی بود مورد کرامت و عنایت قرار گرفت و خداوند بی واسطه با او سخن گفت و در این حال بعضی گفته اند چنان شوق و وجد و نشاطی برای آن حضرت روی داد که از خود بی خود شد و شدت علاقه و اشتیاق او به پروردگار، عنان اختیار را از دست وی ربود و تمنائی را که مناسب با مقام او نبود نمود. اما انصاف این است که ظاهر سؤال حضرت درخواست دیدن خدا با چشم ظاهری و حسی است که لازمه اش این است که خداوند نعوذ بالله با چشم قابل دیدن باشد و از طرفی پیامبری مانند موسی که نمی شود نداند خدا جسم نیست و نمی شود او را با چشم مشاهده نمود پس چگونه بود که حضرت تقاضای دیدن و نظر کردن به خدا را نمود؟
۴-۱۱-۷- نکته اخلاقی و تربیتی دعای موسی (ع)
حضرت اگرچه از زبان دیگران سخن می گفت و خواسته آنان را با خدا در میان می گذاشت و خودش گناه و معصیتی مرتکب نشده بود اما در عین حال زبان به اعتذار می گشاید و خدا را پاک و منزه از جسم و آثار جسمانی می داند و با توبه، از کار خود اظهار می دارد من از بنی اسرائیل نخستین مومن به تو هستم و در اعتقادم ذره ای شک و تردید ندارم و آنچه را خواستم برای دیگران و به درخواست آنان بود. پس این توبه حضرت توبه از گناه و معصیت نیست بلکه از باب ترک اولی و کاری است که بهتر بود انجام نشود و یا می توان گفت حتی ترک اولی هم نبود بلکه موسی که مقام نبوت و ولایت هر دو را دارا می باشد با طرح چنین خواسته ای هرچند از زبان دیگران در آن مقام بلند و والا، خوبیهای نیکان را بدی های مقربین می داند و از آنچه با مقام و منزلت قرب الهی مناسبت ندارد استغفار می کند و خداوند را منزه از آن می داند و چه خوب است پیروان الانبیاء عظام اینگونه باشند که نه فقط از گناهان کبیره و صغیره توبه کنند بلکه از خیلی اعمال مباح و حلال هم که در خور مقام والای انسانیت نیست ندامت جویند و توبه نمایند. «قَالَ رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِىوَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِىوَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ وَ اجْعَل لىّ‏ِ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ هَارُونَ أَخِى اشْدُدْ بِهِ أَزْرِىوَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى(طه/۳۶-۲۵)؛گفت پروردگارا سینه‏ام را گشاده گردانو کارم را براى من آسان سازو از زبانم گره بگشاى[تا] سخنم را بفهمندو براى من دستیارى از کسانم قرار دههارون برادرم راپشتم را به او استوار کنو او را شریک کارم گردان تا تو را فراوان تسبیح گوییم و بسیار به یاد تو باشیم زیرا تو همواره به [حال] ما بینایى فرمود اى موسى خواسته‏ات به تو داده شد».
بعد از اینکه خداوند متعال،حضرت موسی را به نبوت و رسالت برگزید و دو معجزه بزرگ، اژدها شدن عصا و ید بیضاء را به وی کرامت فرمود، به حضرت ماموریت رفتن به سوی فرعون و هدایت او را واگذار نمود، موسی چون این مسئولیت را بسیار عظیم و پرزحمت یافت، دست به دعا و نیایش بلند کرد و عرضه داشت خدایا حال که چنین ماموریت بزرگی به من عطا فرمودی وسعت صدر و گشایش قلب و سرعت فهم و آسانی کار و قدرت بیان به من عنایت فرما تا بتوانم با مشکلات و ناملایماتی که در این مقصد بزرگ مواجه می شوم سازگار و آن ها را حل و هموار نمایم و در سختی ها صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشای تا به راحتی با فرعون و فرعونیان بتوانم سخن بگویم و آن ها مقصود مرا بفهمند و بپذیرند.
۴-۱۱-۸- تقاضای شرح صدر
یکی از نعمت های بزرگ الهی شرح صدر است که خداوند به پیامبر اکرم (ص) عنایت فرمود و در مقام امتنان می فرماید: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ (الانشراح/۱)؛آیا براى تو سینه‏ات را نگشاده‏ایم؟». امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «آله الریاسه سعه الصدر؛سعه صدر و بردباری ابزار ریاست است». (انصاری قمی، حکمت/ ۱۷۶،ص۵۷). آری ظرفیت و تحمل، وسیله کار انبیاء عظام و مردان بزرگ می باشد و حضرت موسی وقتی رسالت خود را در هدایت و مبارزه با فرعون مهم و طاقت فرسا می بیند و از طرفی جماعت قبطی را دارای شوکت و قوت می داند که در راس آن ها حاکم جائر یعنی فرعون قرار دارد که ادعای خدائی می کند و«فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى». (النازعات/۲۴) سر می دهد و موسی خود را پرعاطفه و کم طاقت در مقابل ظلم و ستم می بیند، از خداوند درخواست شرح صدر و قلب پرتحمل و آسانی کارش را می نماید.
۴-۱۱-۹- گشایش زبان و نعمت بیان
یکی از درخواست های مهم حضرت موسی برداشتن گره و گرفتگی از زبانش بود زبانی که تنها سلاح و وسیله برای دعوت و تبلیغ می باشد و بدون فصاحت و بلاغت نمی شود مراد و مقصود را به دیگران ابلاغ کرد و قدرت بیان بزرگترین امتیازی است که خداوند از بین مخلوقات در اختیار انسان ها قرار داده است. «الرَّحْمَنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ (الرحمن/۴-۱)؛ [خداى] رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، به او بیان آموخت».بعد از تعلیم قرآن و خلقت انسان، خداوند نعمت بیان را ذکر می کند که از بزرگترین عنایات الهی است بر انسان و وسیله ای است برای اظهار مقاصد درونی و ارتباط با دیگران لذا حضرت موسی عرض می کند:« خدایا گره از زبان من بگشای تا به راحتی بتوانم با فرعون و فرعونیان سخن بگویم».
۴-۱۱-۱۰- تقاضای وزارت برای هارون
موسی وقتی از خداوند جهت انجام رسالت و تبلیغ توحید از خداوند تقاضای کمک و وزیر نمود برادرش هارون را پیشنهاد نمود و آن را اهل و شایسته خود یافت و گفت زبانش از من فصیح تر و گویاتر می باشد و او را برای تقویت بازوان خود نیروی مناسبی یافت و قبل از آن وقتی خواست به ملاقات و میقات خدا به مدت چهل شبانه روز برود برادرش هارون را خلیفه خود قرار داد و به او سفارش کرد به جای او در میان قوم بنی اسرائیل باشد و به صلاح و شایستگی عمل کند و از راه مفسدین پیروی ننماید: «وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ (الاعراف/۱۴۲) و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت در میان قوم من جانشینم باش و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروى مکن». و در قضیه هدایت فرعون و فرعونیان، از خداوند درخواست نمود ایشان را با او شریک در رسالت قرار دهد و فرمود: «فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ» (الشعراء/۱۳) از اینکه مرد قبطی را کشته ای نترس و با آیات و معجزات من همراه برادرت هارون سراغ ظالمین برو که «إِنَّا مَعَکُم مُّسْتَمِعُونَ» خداوند هم فرمود ما با شمائیم و آنچه را بین شما و ستمگران واقع می شود می شنویم و شما را حفظ می کنیم.
۴-۱۱-۱۱- هدف حاجات موسی (ع)
موسی در پی درخواست شرح صدر و سهولت کار و رفع لکنت زبان پیشنهاد وزارت و معاونت برادرش، انگیزه این تقاضا را مشخص می نماید و عرض می کند: «کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا؛برای اینکه بسیار تو را تسبیح گوئیم و یاد نمائیم». طبرسی می نویسد: «موسی این درخواست ها را از خدا نمود تا با رسیدن به آن ها به بندگی و اطاعت خدا برسد و رسالت را به انجام برساند نه اینکه بخواهد بر مردم ریاست و حکومت داشته باشد و برتری جوئی نماید». (طبرسی،۱۴۰۶،۷/۱۹۸). آری در راستای همین مسئولیت خطیر بود که عرض کرد خدایا تو خودت از حال و نیاز ما باخبری «إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا»(طه/۳۵) و بهتر می دانی ما محتاج کمک هستیم و در مسیر نبوت احتیاج به این چیزها داریم، خداوند هم تفضل فرمود و بر موسی و برادرش منت گذاشت و حاجت وی را برآورده ساخت و فرمود قبلا هم نعمت را بر تو سنگین کردیم و به مادرت وحی کردیم برای نجات جانت تو را به دریا بیندازد و محبت خود را در دل تو قرار دادیم: «وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِّنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی» (طه/۳۹). و من محبتی از خودم بر توافکندم، تا در برابر دیدگان من ساخته شوی و محبت خودم را بر تو قرار دادم تا مردم به تو علاقه مند شوند مانند فرعون و همسرش و برای اینکه زیر نظر من تریبت و ساخته شوی.
۴-۱۱-۱۲- حسنه در دنیا و آخرت
«وَاکْتُبْ لَنَا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ (الاعراف/۱۵۶)؛و براى ما در این دنیا نیکى مقرر فرما و در آخرت [نیز] زیرا که ما به سوى تو بازگشته‏ایم». حسنه همان نعمت است و علت اینکه از نعمت به حسنه تعبیر شده و موسی آن را درخواست نموده این است که نعمت چیزی است که خوشایند نفس انسانی است و طبع، آن را می پذیرد کما اینکه طاعت مورد قبول عقل است و از طرفی نتیجه و ثمره اطاعت و بندگی، نعمت و احسان خداوند است. و جالب این است که حضرت موسی عرض می کند خدایا برای ما نیکی در دنیا و آخرت را بنویس یعنی ثابت و مقرر کن که همیشگی و پابرجا باشد و نفرمود قرار بده که ممکن است دوام نداشته باشد. خداوند در جواب موسی فرمود: عذابم را به هر که اراده کنم می رسانم و رحمت واسعه خود را به هر چیزی شامل می کنم و در دنیا به مسلم و کافر مطیع و عامی می رسانم: «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ (الاعراف/۱۵۶)؛به زودى آن را براى کسانى که پرهیزگارى مى‏کنند و زکات مى‏دهند و آنان که به آیات ما ایمان مى‏آورند مقرر مى‏دارم».
۴-۱۱-۱۳- دعا برای همه
موسی نه تنها برای خود و برادرش تقاضای نعمت و توفیق اطاعت و بندگی خدا را می نماید بلکه قوم خود را نیز در این دعا شرکت می دهد زیرا حضرت خیرخواه امت و دلسوز آن ها است و دوست دارد گمراهان هدایت شوند و پیروانش که چند مدتی به بیراهه رفتند و فریب سامری را خوردند و انحراف پیدا کردند، هدایت شوند و موفق به اعمال صالح و یکتاپرستی شوند و این از جمله آموزش های اخلاقی و تربیتی دعای حضرت موسی می باشد که همیشه باید غم خوار مردم بود و از خداوند برای آن ها طلب خیر و رحمت نمود و لذا یکی از آداب دعا شرکت دادن دیگران است.
امام صادق از پیامبر اکرم نقل می کند که حضرت فرمودند: «اذا دعا احدکم فلیعم فانه اوجب للدعاء؛وقتی خواستید دعا کنید آن را به دیگران تعمیم دهید زیرا این کار بیشتر موثر در استجابت دعا خواهد بود». (کلینی،۱۳۴۴،۲/۴۸۷). خداوند در جواب حضرت موسی که برای همه تقاضای نیکی و رحمت و نعمت در دنیا نمود می فرماید بله در دنیا رحمتم را برای همه قرار می دهم، اما در آخرت آن را فقط برای کسانی می نویسیم که در دنیا دارای سه خصلت تقوی، پرداخت زکات و ایمان هستند. و اینطور نیست که خداوند دعای موسی را رد کرده باشد بلکه وعده استجابت آن را داد با شرایطی که ذکر شد.
۴-۱۱-۱۴- نفرین حضرت موسی (ع) (دعا علیه فرعونیان)
«فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ (الدخان/۲۲)؛پس پروردگار خود را خواند که اینها مردمى گناهکارند». حضرت موسی (ع) بعد از سال ها که فرعون و پیروانش را دعوت به یکتاپرستی نمود و از ایمان آن ها مایوس شد از خداوند مسالت نمود که آن ها را به جزای کیفرشان برساند، جواب رسید که بنی اسرائیل را شبانه از مصر با خود بیرون ببر و بدان که آن ها در تعقیب شما خواهند بود و چون دریا به امر خدا شکافته شد و شما از بین آن عبور نمودید و به همان حال باقی ماند مضطرب نشوید که آن ها می آیند و به شما می رسند و آب دو طرف به هم متصل می شود و تمام آن ها غرق خواهند شد.(الدخان/۲۳–۲۹). و این عذاب سخت الهی بعد از این بود که هیچ کس به موسی ایمان نیاورد مگر گروهی از قوم او مخصوصا جوانان، بعد با ترس از فرعون و اطرافیانش با توصیه موسی توکل به خدا نمودند و عرض کردند خدایا ما را به رحمتت از کافران رهائی بخش. (یونس/۸۳ – ۸۶). و این در شرایطی بود که فرعونیان پیروان موسی را آزار و اذیت می کردند و مساجد را خراب می نمودند و با خوف و ارعاب، آسایش و امنیت را از مردم سلب کرده بودند. در اینجا بود که حضرت موسی عرض می کند: «رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِینَهً وَأَمْوَالاً فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ (یونس/۸۸)؛پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنیا زیور و اموال داده‏اى پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند پروردگارا اموالشان را نابود کن و آنان را دل‏سخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند».
«قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ (یونس/۸۹)؛فرمود دعاى هر دوى شما پذیرفته شد پس ایستادگى کنید و راه کسانى را که نمى‏دانند پیروى مکنید».
۴-۱۱-۱۵- دعا و اجابت
در نفرین حضرت موسی برادرش هارون آمین می گوید و خداوند به آن ها بشارت می دهد که دعوت شما اجابت شد که البته بین این دعا و اجابت به فرموده امام صادق (ع) چهل سال طول کشید تا خداوند آثار عذاب را بر فرعون و اطرافیانش نازل فرمود، زیرا معلوم است استجابت دعا شرایطی دارد که تا فراهم نشود نباید انتظار اجابت داشت زیرا وظیفه ما دعاست و اجابت با خداست که اگر صلاح بداند دیر یا زود جواب می دهد. (طبرسی،۱۴۰۶،۵/۱۳۰).
۴-۱۲ – دعای حضرت داوود (ع)

عنوان

آیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...