مقطع کارشناسی ارشد : راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد زندگی، آثار واندیشههای کلامی زراره ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
علاوه بر این از برخی مدارک استفاده میشود که زراره در طول عمر خویش علی بن الحسین(علیهالسلام) را ندیده و تا زمان حیات آن حضرت ملاقاتی با امام باقر(علیهالسلام) نیز نداشته است. و اوّلین ملاقاتی که میان زراره و امام باقر(علیهالسلام) صورت گرفته در زمان امامت باقرالعلوم و در سفر حج، و در مراسم منا بوده است.
زراره خود از این نخستین ملاقات چنین یاد کرده است:
در سرزمین منا، قدم در سراپردهای نهادم که از آنِ امام باقر ـ محمّد بن علی بن الحسین(علیهالسلام) بود، جمعی در چادر نشسته بودند، صدر مجلس خالی بود و در گوشهای از چادر مردی حجامت میکرد. از قراین چنین به ذهنم آمد که همان مرد باید ابوجعفر ـ محمّد بن علی(علیهالسلام) ـ باشد، پیش رفتم و سلام کردم. آن حضرت سلامم را پاسخ گفت. روبرویش نشستم. پرسید آیا از فرزندان اَعْین هستی؟ گفتم آری من زراره، پسر اَعْین هستم.
امام فرمود: من تو را از روی شباهت شناختم. آیا حمران نیز به حج آمده است؟
گفتم: نه، ولی شما را سلام رسانده است.
امام فرمود: حمران از مؤمنان راستین است و هرگز از حق رو برنمیتابد.[۴۳].
از این روایت چند نکته استفاده میشود:
الف: زراره تا قبل از این ملاقات، هرگز امام باقر(علیهالسلام) را ندیده است زیرا میگوید: من با خود حدس زدم که آن مرد باید امام باقر(علیهالسلام) باشد و امام هم به او فرمود من تو را از روی شباهت به خاندان اعین شناختم.
ب: هر چند زراره تا قبل از این ملاقات ارتباطی با ائمه(علیهم السلام) نداشته است امّا برادرش ‹‹حمران›› پیش از این زمان ارتباطی بایسته و عمیق با امام باقر(علیهالسلام) داشته است. زیرا امام در همین نخستین ملاقات، احوال حمران را از زراره میپرسد و بر صلابت ایمان او گواهی میدهد و این نیست مگر آن که حمران در گذشته با امام مراوده و گفتگو داشته و مراتب ایمان و ولایت حمران برای امام باقر(علیهالسلام) در پرتو این مراودات علمی مسلّم گشته است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ج: روی آوری زراره به امام(علیهالسلام) با اشاره و رهنمود برادرش حمران صورت گرفته است زیرا وقتی امام احوال حمران را از زراره میپرسد، او در پاسخ میگوید برادرم برای شما سلام رسانده است و البته از برخی اسناد به دست میآید که ارتباط حُمران با اهل بیت محدود به زمان امامت امام باقر(علیهالسلام) نبوده بلکه او حتّی با امام سجّاد(علیهالسلام) روابط علمی داشته است و از این رو روایاتی را بدون واسطه از امام سجّاد(علیهالسلام) نقل کرده است. [۴۴]
بنابراین ارتباط خاندان اَعْین با مکتب اهل بیت به زمان امام سجّاد(علیهالسلام) باز میگردد و واسطه این ارتباط حمران بوده است، هرچند زراره در این مدّّّّت نتوانسته است خدمت امام سجّاد (علیهالسلام) برسد و نخستین ملاقاتش با امام باقر (علیهالسلام) بوده است.[۴۵]
باید یاد آور شویم که رجالنویسان، حمران را در شمار امام سجّاد (علیهالسلام) یاد نکردهاند ولی با توّجه به روایت فوق و روایات بی واسطهای که حمران از امام باقر(علیهالسلام) نقل کرده است، این امر شگفت می کند! زیرا رجالیان ملاک صحابه بودن را در دو نکته ملاحظه کردهاند:
۱ـ درک محضر امام.[۴۶]
۲ـ نقل حدیث بدون واسطه از امام. [۴۷]
و این دو ملاک در شخص حمران جمع بوده است همچنان که در گذشته از رجال سید بحرالعلوم نقل کردیم وی به ارتباط خاندان اَعْین با امام سجّاد(علیهالسلام) تصریح کرده است و از قول ابوغالب زراری نقل نموده که حمران محضر امام سجّاد(علیهالسلام) را درک کرده است. [۴۸]
به هر حال وجود شخصیتی چون حمران در میان خاندان اَعْین، خود میتوانست زمینه آشنایی زراره را با امام باقر(علیهالسلام) و مکتب ائمه(علیهمالسلام) هموار سازد. هر چند زراره برای این آشنایی زمینههای دیگری نیز داشت چرا که در جوانی مباحث فقه را نزد حکم بن عتیبه فراگرفته بود و حکم بن عتبیه از جمله کسانی بود که علیرغم پایبندی به فقه اهل سنّت، مکتب علمی امام سجّاد و امام باقر(علیهماالسّلام) را درک کرده بود و خواهناخواه در لابلای درسهای خود به مبانی فقهی ائمه نیز اشارههایی کرده است. بعدها زراره مطالبی را که از حکم به عتیبه فراگرفته بود با امام صادق(علیهالسلام) در میان میگذاشت و درباره درستی و نادرستی آنها از امام سؤال میکرد.[۴۹]
اینگونه روایات، آشنایی زراره با حکم بن عتیبه را میرساند و تلمّذ وی را نزد حکم بن عتیبه تأیید میکند. ولی در این میان باید از نظر دور نداشت که اصولاً حمران نقشی اساسی در گرایش خاندان اَعْین به اهل بیت داشته است و پیشینه او در اخذ احادیث از ائمه و اصحاب ایشان دیرپایتر از سایر اعضای خاندان اعین است زیرا او روایاتی از ابوخالد کابلی،[۵۰] ابوحمزه ثمالی[۵۱]و سعید بن جبیر [۵۲] دریافت کرده و اینان از اصحاب ویژه امام سجّاد(علیهالسلام) بودهاند. این نقلها با این وسایط در میان دیگر اعضای خاندان اعین مشهود نیست و این می کند که حمران در اخذ روایت از ائمه به جهت زمان مقدّم بر همه ایشان بوده است.[۵۳]
فرزندان زراره
باتوجه به منابع رجالی معلوم می شودکه زراره فرزندان متعدّدی داشته است که بیشتر آنان ازاصحاب ائمه(علیهم السلام) بودهاند.
شیخ طوسی در کتاب رجال خود،نام هفت تن از آنهارابیان کرده است که عبارتند از: حسن، [۵۴] حسین، [۵۵] رومی،[۵۶] عبدالله، [۵۷] عبید، [۵۸] محمّد،[۵۹] و یحیی[۶۰] ،می باشند.
البتّه این عدّه از فرزندان زراره، آنهایی هستند که در شمار اصحاب ائمه(علیهم السلام) یاد شدهاند و امّا این که آیا جز ایشان، زراره فرزندان دیگری هم داشته یا نه، بصراحت در جایی ثبت نشده است.
سید بحرالعلوم درباره فرزندان زراره مینویسد: ‹‹ اما سایر آل اعین از فرزندانِ اعین، عدّه زیادی هستند که از جمله آنان فرزندان زراره میباشند که عبارتند از حسن، یحیی، رومی، عبدالله، عبیدالله و… محمّد که نامشان در شمار اصحاب امام صادق(علیهالسلام) آمده است››[۶۱] .
فصل سوم- شخصیت علمی و فرهنگی زراره
سیماى زراره در آئینه روایات
شیخ طوسى در اختیار معرفهالرجال چندین روایت در منزلت و والایى شان زراره نقل کرده است که ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم.
البته درباره زراره روایاتی هم وجود دارد که دلالت بر مذمت ایشان میکند، که در بخش آخر این پایان نامه درقالب رفع شبهات به آن میپردازیم.
جمیل بن درّاج مىگوید: از امام صادق(علیه السلام ) شنیدم که مىفرمود: کوههاى زمین و نشانههاى دین چهار نفرند، محمدبن مسلم، بریدبن معاویه، لیثبن البخترى المرادى و زرارهبن اعین.[۶۲]
در این تشبیه امام صادق(علیه السلام) بالاترین مراتب فضل و کمال را در کوتاهترین عبارت، براى زراره نمایانده است. سخن و توصیف امام(علیه السلام) را نباید تعارف پنداشت، زیرا امام(علیه السلام) در موقعیت و مسؤولیتى است که هرگز بىجهت از کسى تعریف نمىکند. بلکه ملاک و میزان در گفتههاى آنان حق و رضایتحقتعالى است.
فضل بن عبدالملک مىگوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مىفرمود: محبوبترین خلق خداوند نزد من چهار نفرند چه زنده باشد و چه مرده. بریدبن معاویه، زراره، محمدبن مسلم و احوال.[۶۳]
ابراهیم بن عبدالحمید مىگوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند زرارهبن اعین را رحمت کند. اگر زراره و امثال او نبودند، چه بسا احادیث پدرم از بین مىرفت.[۶۴]
ابى عبیده حذاّء، مىگوید: از امام صادق(علیه السلام )شنیدم که مىفرمود: زراره، ابوبصیر و محمدبن مسلم و برید، مصداق این سخن خدایند که مىفرماید: و السابقون السابقون اولئک المقربون.[۶۵]
مفضل بن عمر مىگوید: روزى که فیض بن مختار نزد امام صادق(علیه السلام)آمده بود، آیهاى از قرآن را خواند. آن حضرت آیه را براى او تاویل کرد، فیض به حضرت گفت: خدا مرا فدایت گرداند، این اختلاف بین شیعیان شما چیست؟ امام(علیه السلام) فرمود: اى فیض کدام اختلاف؟ فیض به حضرت عرض کرد. در جلسات بحث آنان در کوفه شرکت مىکنم و از اختلاف آنها در روایاتشان به شک مىافتم، تا این که به مفضل بن عمر مراجعه مىکنم، او مرا از این شک بازمىدارد و نفسم از این گرفتارى نجات مىیابد، و قلبم مطمئن مىگردد. پس حضرت به او فرمود: اى فیض درست مىگویى، همانطور است که گفتى، بدرستى که مردم در دروغ بستن بر ما اصرار دارند. گویا خداوند بر آنها دروغ بستن بر ما را واجب گردانیده و جز این چیزى از ایشان نخواسته است. مطلبى را با یکى از آنان در میان مىگذارم هنوز از نزد من خارج نشده آن را بر غیر تاویلش، تاویل مىنمایند. و این کار به خاطر آن است که هدفشان از حدیث و محبت ما، الهى نیست و امیال دنیایى دارند. و هر کدامشان دوست دارد که براى خود سرى باشد. هیچ بندهاى نیست که نفس خود را بلند گرداند مگر این که خداوند او را پست نماید، و هیچ بندهاى فروتنى و تواضع ننماید، مگر این که خداوند او را بلند مرتبه گرداند و شرافت دهد. پس هر گاه در جستجوى حدیث ما برآمدى، بر تو باد که به این شخص که این جا نشسته به او مراجعه کن! و با دست، اشاره به یکى از اصحاب ما نمود.
از حاضران سؤال کردم که آن مرد کیست؟ گفتند: او زراره بن اعین است. [۶۶]
دادو بن سرحان مىگوید: شنیدم که اباعبدالله(علیه السلام) فرمود: برخى از افراد را در جریان بعضى مطالب قرار مىدهم، و او را از جدل و ریاء در دین خدا، و از قیاس نهى مىکنم، ولى به مجرد این که از نزد من خارج مىشود به تاویل و توجیه ناروا مىپردازد، به بعضى دستور مىدهم که سخن گویند، و برخى را از گفتگو و مباحثه نهى مىکنم، اما هر کسى [امر و نهى مرا] براى خود تاویل مىنماید و با این کار خدا و رسولش را عصیان مىکند، اگر مىشنیدند و اطاعت مىکردند، آنچه را پدرم به اصحابش سپرد، من نیز به آنان مىسپردم، به درستى که اصحاب پدرم در حال حیات و مرگ مایه افتخارند، یعنى زراره، محمدبن مسلم… [۶۷]
محمدبن ابى عمیر از جمیل بن دراج نقل مىکند: شنیدم امام صادق(علیه السلام) مىفرمود: به اهل ایمان و تواضع، بشارت بهشت دهید، بریدبن معاویه عجلى، ابوبصیر لیثبن البخترى مرادى، محمدبن مسلم، و زراره، اینان چهار نفرى هستند، که نجیبان و امینان خداوند بر حلال و حرام وى مىباشند، اگر این افراد نبودند، آثار نبوت قطع مىشد و از بین مىرفت. [۶۸]
نکته دیگری که دلالت بر مقام والای زراره واعتمادائمه(علیهم السلام) نسبت به اودارد،اینستکه جناب زراره از شاهدان کتاب جامعهی حضرت علی(علیه السلام) میباشد.این کتاب که به املاءرسولخدا(ص) و خط حضرت علی(ع) نگاشته شده بود، نخستین کتابی ا ست که در طول تاریخ حدیث و روایت تدوین شد، و به آن «صحیفه» یا «جامعه» میگفتند.[۶۹]
از روایات و احادیث چنین برمیآید که زراره و محمدبن مسلم ضمن رؤیت این کتاب، بخش ارث آن را مطالعه نمودند.[۷۰] لازم به ذکر است، جناب زراره خودشان هم ازدیدن آن کتاب شریف گزارش داده است.[۷۱]
برخی از نظرات و دیدگاه ها، راجع به شخصیت زراره
ابوغالب زرارى (م ۳۶۸ ه ) که در زمان غیبت صغرى مىزیسته و خود از خاندان زراره بوده است درباره ویژگیهاى زراره مىگوید:
«زراره فردى خوش سیما، تنومند و سفیدپوستبود، براى نماز جمعه خارج مىشد. در حالى که کلاهى سیاه بر سر و عصایى در دست داشت. اثر سجده در پیشانیش ظاهر بود. مردم در دو طرف راه مىایستادند و به خاطر جلال و هیبتش، وى را مىنگریستند. او اهل بحث و مناظره بود و هیچ کس به پاى او نمىرسید، تنها عبادت بود که او را از سخن باز مىداشت. و متکلمان شیعه از شاگردان وى مىباشند.»[۷۲]
محمدبن اسحاق الندیم (م ۴۳۸ ه ق ) در مورد شخصیت زراره چنین یادآور شده است:
«زراره در بعد فقه، حدیث و کلام یکى از بزرگترین رجال شیعه مىباشد.» [۷۳]
ابوالعباس احمدبن علىبن العباس النجاشى (م ۴۵۰ ه ):
«او در روزگار خود بزرگ و پیشگام اصحاب ما در قرائت قرآن، فقه، کلام، شعر و ادبیات بود. وى ضمن دارا بودن فضل و ایمان، در گفتار و نقل حدیث صادق بود.»[۷۴]
تقىالدین، حسنبن على بن داود حلى :
«زراره راستگوترین و فاضلترین شخصیت زمان خود بود تا آنجا که امام صادقعلیه السلام درباره وى فرمود: اگر زراره نبود مىگفتم: احادیث پدرم بزودى از بین خواهد رفت.» [۷۵]
خیرالدین زرکلى، نویسنده معاصر:
«او مردى متکلم، شاعر، عالم، ادیب و از اهالى کوفه بود.» [۷۶]
محمدبن ابىعمیر مىگوید: «به جمیلبن دراج گفتیم، براستى مجلس و محفل علمى شما بس آراسته و مغتنم است! جمیل گفت: به خدا سوگند، ما در مقابله با زرارهبن اعین مانند کودکان هستیم در مدرسه و در مقابل معلم.» [۷۷]
این تعبیر جمیل بن دراج مىرساند که وى با تمامى معلوماتى که داشته و در زمان خودش به عنوان فقیهترین افراد به شمار مىرفته [۷۸] خود را در مقابل زراره چقدر کوچک احساس مىکرده و این خود بزرگترین گواه بر مرتبه بلند زراره در میدان علم و دانش است.
حاج شیخ عباس قمی(ره) مینویسد:
«جلالت و شأن و عظمت زراره زیاده از آن است که ذکر شود، جمیع خصال خیر از علم و فضل و فقاهت و دیانت، و ثاقت در او جمع است.»[۷۹]
علامه حاج ملاعلی علیاری تبریزی چنین مینویسد:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 09:02:00 ب.ظ ]
|