‌بنابرین‏ توبه موقعیتی است که فرد به موجب آن قابلیت تحمل کیفر را از دست می‌دهد زیرا پشیمانی و ندامت از عمل ارتکابی شرایط نوینی را پدید می‌آورد که حداقل تاثیر آن تردید در سودمندی کیفر است.

بند دوم: عناصر توبه

توبه جز حرکت و سیر نیست بازگشت و رجوع است. عزیمت از موقعیتی و رجوع به مرحله‌ای دیگر و رفتن از مبدایی نامطلوب به سوی مقصدی روشن است.

این سیر اختیاری و داوطلبانه است عناصری که در تحقق این سیر و حرکت خاص دخالت دارند عبارتند از:

معرفت، ندامت، و عزم و ارادت

بازگشت داوطلبانه ممکن نیست مگر به وقوف بر دو معرفت: اول آن‌که بر زشتی وقبح مبدأ علم یابد و آن موقعیت را نامطلوب بیانگارد و دیگر آنکه بر حقیقت مرجع آگاه شود و بر آن اشتیاق یابد.

اولین گام در این سیر معرفت آموزی و آگاهی است[۱۵۲] برخی از این آگاهی به قوت ایمان و نور یقین تعبیر کرده‌اند چراکه اعتماد بر پاکی و ارزش‌های معنوی و علم بر آثار گناه شراره‌های ندامت را در دل او برافروخته و بر جرایم سابق متالم می‌سازد و ظهور این حالت در بی‌ایمانی سست اعتقادی و دوری از معرفت ممکن نیست[۱۵۳]. بدیهی است هر کوششی که در جهت اصلاح و تربیت مجرم صورت گیرد بی‌آنکه مسبوق برمعرفت وی نسبت به زشتی رفتار مجرمانه باشد محکوم به شکست خواهد بود. آگاهی بر زیان و خسارت جرم بهترین زمینه را در تاثیر گسترده عکس العمل‌های جزایی فراهم می‌سازد.فروپاشی نظام ارزشی و تخفیف زشتی ‌بزهکاری و یا تبدیل رفتار مجرمانه به صورت یک ارزش در اندیشه مجرم می‌تواند به عنوان بزرگ‌ترین عامل شکست ابزارهای کیفری قلمداد گردد.

پشیمانی که ‌کارآمدترین موقعیت رادر اصلاح مجرم فراهم می‌سازد ثمره آگاهی و معرفت بزه‌کار بر نابهنجاری عمل ارتکابی است[۱۵۴] و این ندامت انگیزه بازگشت را موجب می‌گردد.

مولفین اسلامی در توبه ندامتی را معتبر شمرده‌اند که حاصل تنفر مجرم از عصیان و تجاوز نسبت به حدود الهی و ارزش‌های پذیرفته شده در جامعه اسلامی باشد. شیخ بهایی در تعریف توبه می‌نویسد: «توبه پشیمانی بر عصیان است به دلیل جرم و گناه بودن آن» این بازگشت نه تنها حرکتی معنی‌دار است بلکه فقط جهت و مقصودی خاص را دنبال می‌کند به طوری‌که نائل شدن بدان جز به معرفت برزشتی، موقعیت مبدأ و مطلوبیت مقصد که انگیزه اشتیاق حرکت به سوی خوبی‌هاست، میسر نخواهد بود.

به همین دلیل ‌آنان که در معرض کیفر واقع و هراس از رنج عقوبت بر آن ها غالب شده نمی‌توانند با هدف گریز از تحمل مجازات به توبه متمسک شوند واظهار توبه در چنین شرایطی بلا اثر و بی‌اعتبار خواهد بود.

ندامت، عزم و اراده‌ای را بر می‌انگیزد که منشا حرکت و سیر به سوی نیکی‌هاست. بر این اساس عناصر لازم در تحقیق و ظهور توبه عبارت است از معرفت، ندامت و عزم. علاوه بر این گروهی ظهور رفتار صالح و شایسته را که حکایت‌گر عزم ‌و اراده‌ مجرم است از اجزا ضروری در صحت و اعتبار توبه شمرده‌اند. زیرا توبه یک امر باطنی است که احراز آن مگر در عمل صالح ممکن نیست.

لکن خواجه نصیر الدین طوسی و گروهی دیگر از علمای اسلامی انجام عمل صالح و نیز جبران رفتارهای مجرمانه سابق را از اجزا توبه محسوب نکرده و توبه قبل از این اعمال را صحیح شمرده‌اند[۱۵۵]. زیرا به جا آوردن اعمال صالح و شایسته اگرچه ملازم با توبه و حاکی از رستگاری است اما مقوم آن نبوده، پایه و رکن آن شمرده نمی‌شود. بعضی قائل به تفصیل شده و گفته‌اند: چنانچه توبه از جرایم حق الله باشد. ندامت و عزم بر عدم تکرار کافی است واگر از حقوق الناس باشد شرط است که پس از پشیمانی حق را به صاحب آن برساند و اگر نتواند عزم بر آن کند، اگر مردمی را گمراه کرده باشد توبه وی ارشاد آنان است[۱۵۶].

با این وجود انجام چنین اعمالی از اجزا و ارکان توبه نبوده و بعید نیست که نشانگر کمال توبه قلمداد گردد چرا که این اقدامات راساً واجب بوده و توبه بدون آن ها نیز صحیح است.

در هر حال حقوق ‌دانان اسلامی در بیان ملاک و معیار احراز توبه به ضوابط مختلفی اشاره کرده‌اند، گروهی بر قصد جدی همراه با خلوص و تصمیم و عزم مجرم به هنگام توبه اکتفا کرده‌اند[۱۵۷]. برخی نیز وقوف بر استمرار حالت توبه و تمایل تائب به صلاح را لازم دانسته‌اند و در تشخیص صداقت مجرم در توبه مدتی را که عرفاً در آن زمان گمان قوی بر صداقت مجرم حاصل آید کافی شمرده‌اند و این به حسب اشخاص و موقعیت‌ها با بهره گرفتن از قرائن متفاوت خواهد بود چراکه در بعضی از جرایم مجرد ترک آن ها بر راست گفتاری مجرم بر توبه کفایت می‌کند.

بند سوم: ترغیب و الزام به توبه

توبه مطلوب‌ترین شکل بازسازگاری و مطمئن‌ترین وضعیت در راستای حصول به اهداف واکنش‌های جزایی است زیرا تقویت نیروی مقاومت درونی در مقابل کشش تبهکاری مستحکم‌ترین عامل در ممانعت از تمایل به ‌بزهکاری است چرا که هیچ بازدارنده‌ای نیکوتر از ورع نخواهد بود.

از این رو در متون اسلامی بر ترغیب و تشویق مجرم به رجوع و بازگشت داوطلبانه تأکید و توصیه بسیار شده است.

اعتقاد به زشتی جرم و ضرورت زدودن آثار انجام آن در کنار ایمان به روز بازپسین تمایل عمیق مجرم را در تحمل واکنش دنیوی بر می‌انگیزد تا بدین وسیله سکونت خاطر و آرامش وجدان راتدارک ببیند. خودکیفری و نیز اعتراف داوطلبانه مجرم ناشی از همین احساس عمیق است که طی آن مجرم رهایی از رنج وجدان و کیفر اخروی را در پذیرش سختی اجرای مجازات می‌یابد و از این روست که خود را در معرض آن قرار می‌دهد. نهاد توبه امکان حصول این آرامش را بی‌آنکه دراجرای مجازات ضرورتی باشد فراهم می‌کند و بدون تردید عدم پیش‌بینی این نهاد می‌تواند مشکلات بسیاری را برای مرتکب جرم در پی داشته باشد.

در حقوق اسلامی خود افشایی، اجرای کیفر و اعمال محدودیت‌های جزایی نه فقط تنها راه دست‌یابی به آرامش وجدانی قلمداد نشده بلکه بازگشت داوطلبانه و پنهانی افضل و نیکوتر از اجرای کیفر و اظهار آن محسوب شده است. عدم پیش‌بینی نهاد توبه می‌تواند موجب به هم ریختگی تعادل روانی و خسارت‌هایی جبران ناپذیر گردد. به علاوه گاه یاس از بازسازی از سوی مجرمین که جرایم بسیاری را مرتکب شده‌اند چنان موقعیتی را فراهم می‌سازد که رهایی از آثار تبهکاری را غیر ممکن تلقی می‌کنند و در این صورت به همه ارزش‌ها پشت کرده زندگی خویش را با ‌بزهکاری پیوند می‌دهند.

مطلوبیت توبه و بازگشت اختیاری در نظام حقوقی اسلام پیش‌بینی هر گونه شرایط سخت و پیچیده را درجریان پذیرش توبه منتفی ساخته و با سهل‌ترین اقدام مجرم می‌تواند از امتیازات و آثار این نحو از خودسازی و اصلاح اختیاری برخوردار گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...