کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



۲-۲-۵-۱- اعتماد مبتنی بر بازدارندگی
شکننده ترین ارتباطات با اعتماد مبتنی بر بازدارندگی مهار می شود. یک تخطی و یا یک ناهماهنگی ممکن است ارتباط را ضایع کند. این شکل از اعتماد مبتنی بر ترس از تلافی جویی است آنگاه که از اعتماد تو استفاده می شود. کسانی که ارتباطشان اینگونه است، آنچه می گویند عمل می کنند؛ زیرا از عواقب به انجام نرسیدن وظایفشان هراس دارند. اعتماد مبتنی بر بازدارندگی تا جایی مؤثر است که امکان مجازات وجود دارد، عواقب کار روشن است و در صورتی که اعتماد مورد تخطی قرار گیرد، مجازات واقعاً اعمال خواهد شد. یک مثال از اعتماد مبتنی بر بازدارندگی ارتباط میان مدیر و کارمند است. انسان معمولاً در مقام یک کارمند به جدید کارفرمای خود اعتماد می کند؛ حتی اگر تجربه ای که اعتماد خود را به آن متکی می کند اندک باشد. پیوند به وجود آورنده این اعتماد اقتدار کارفرما و مجازاتی است که می تواند در مقابل انجام ندادن بر کارمند اعمال کند.
۲-۲-۵-۲- اعتماد مبتنی بر آگاهی
بیشتر ارتباطات سازمانی ریشه در اعتماد مبتنی بر آگاهی دارد. به عبارت دیگر ، اعتماد مبتنی است بر پیش بینی پذیری رفتاری که حاصل تجارب تعامل گذشته است. وجود چنین اعتمادی هنگامی است که شخص آگاهی لازم از افراد برای درک کافی و وافی کارکنان داشته باشد تا بتواند ر فتار محتمل آنان را به درستی پیش بینی کند. اعتماد مبتنی بر آگاهی به جای اتکای به بازداری، متکی به آگاهی است. از آگاهی دیگری و پیشبی نی پذیری رفتار او جای قراردادها، مجازاتها، و ترتیبات حقوقی را معمول که بیشتر اعتماد مبتنی بر بازدارندگی است می گیرد. اینگونه اعتماد، به مرور، و بیشتر به عنوان کنش تجربه ای که ایجاد اعتماد و با ارزش بودن می کند، به وجود می آید. هر قدر کسی را بهتر بشناسید پیش بینی صحیح تری از رفتار او در آینده خواهید داشت. پیش بینی پذیری اعتماد را تقویت می کند؛ حتی اگر پیش بینی کنید که دیگری قابل اعتماد نیست زیرا راه های سوءاستفاده او از اعتماد را می توان پیش بینی کرد. هر قدر با افراد دیگر ارتباط بیشتر و تعامل منظم تر داشته باشید، این شکل از اعتماد بیشتر ایجاد خواهد شد و بیشتر به آن می توان متکی بود. جالب اینجاست که در سطح اعتماد مبتنی بر آگاهی رفتار متناقض لزوماً سبب شکست اعتماد نمی شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۵-۳- اعتماد مبتنی بر شناسایی
زمانی به بالاترین سطح اعتماد می رسیم که میان دو طرف یک ارتباط عاطفی وجود داشته باشد. نوع این ارتباط به یکی از طرفین اجازه می دهد که به عنوان کارگزار طرف دیگر عمل کند و در مراوده بین های افراد جانشین آن شخص شود. چنین اعتمادی را اعتماد مبتنی بر شناسایی می گوییم. در اینجا وجود اعتماد بدین خاطراست که هر دو طرف از قصد یکدیگر آگاهند و به خواسته و ها آرزوهای هم احترام می گذارند. این تفاهم دو جانبه تا آنجا پیشرفت می کند که هر یک از دو طرف می تواند به گونه ای اثر بخش به جای دیگری عمل کند . در این سطح، کنترل در کمترین حد است. نیازی به مراقبت از دیگری نیست، زیرا وفاداری بدون قید و شرط وجود دارد(حسن زاده، ۱۳۸۴).
اعتماد دوگانه مدیر- کارمند به عنوان عاملی کلیدی که بر رفتارها در سازمان اثر می گذارد شناخته شده است. اعتماد به مدیر میزان ادراک و اعتقاد شخصی کارکنان در این مورد است که مدیر نهایتا به نفع کارکنان عمل خواهد کرد. اگر کارکنان به مدیران اعتماد داشته باشند، این اعتقاد در آنها شکل می گیرد که سازمان کار درست را برای کارکنان انجام خواهد داد. در آن صورت، کارکنان احساس یگانگی، عضویت و شناسایی با سازمان خواهند داشت. در ضمن اگر در سازمان اعتماد وجود داشته باشد، کارمند احساس می کند که شغل او برای موفقیت سازمان حیاتی است. علاوه بر این کارکنان اضطراب کمتری داشته و اثر مثبت بیشتری بر سازمان خواهند داشت(ارتورک[۳۳]، ۲۰۰۸).
می توان در روابط سلسله مراتبی، اعتماد را به اعتماد شناختی و اعتماد عاطفی (احساسی یاظاهری) تفکیک نمود. از منظر سرپرست ، اعتماد شناختی اشاره به تصمیمات عقلایی سرپرست به اعتماد نمودن و یا عدم اعتماد به زیر دست است. این تصمیم معمولا بر یک دلیل منطقی استوار است. مثلا عملکرد مثبت کارکنان در گذشته، شاهدی شناختی برای این نوع اعتماد فراهم می کند. اعتماد عاطفی بیشتر احساسی است تا عقلایی به ویژه در دوره زمانی بلند مدت و بر مبنای روابط معنادار میان سرپرست و کارکنان شکل می گیرد که در این روابط علاقه، حمایت و مراقبت از اهمیت اولیه برخوردار است(کاستیگان[۳۴] و همکاران، ۲۰۰۷). برخی از محققان عنوان می کنند که در روابط سازمانی سه نوع اعتماد وجود دارد:
۲-۲-۵-۴- اعتماد بر پایه بازدارندگی
این شکل از اعتماد بر پایه ترس از لطمه خوردن به هنگام خدشه دار شدن روابط استوار است. این شیوه از اعتماد تا جایی کارآمد است که جریمه و تنبیه امکان پذیر بوده، عواقب واضح باشد و جریمه در صورت خدشه دار شدن اعتماد، اجرا شود.
۲-۲-۵-۵- اعتماد برپایه دانش
اعتمادی است که بر پایه قابلیت پیش بینی رفتار فرد، با توجه به سابقه قبلی ارتباط، استوار است و هنگامی حاصل می شود که فرد از رفتار طرف مقابل خود اطلاعات کافی داشته باشد تا بتواند به صورت دقیقی رفتار او را پیش بینی کند. در سطوح سازمانی، بیشتر روابط بین مدیر و کارمند بدین گونه است.
۲-۲-۵-۶- اعتماد برپایه همانندسازی
بالاترین درجه اعتماد زمانی حاصل می شود که رابطه عاطفی بین طرفین وجود داشته باشد. در این نوع اعتماد، طرفین مقاصد و نیات یکدیگر را درک کرده و برای خواسته های طرف مقابل احترام قائلند(رابینز[۳۵]، ۲۰۰۵).
۲-۲-۶- مدل اعتماد از دیدگاه مارتینز
بسیاری از محققان بر جنبه ها و ابعاد مختلفی در جهت توسعه تئوری اعتماد تأکید کرده اند. مایر و دیگران برای رسیدن به این هدف پیشنهاد می کنند که باید به خصوصیات و ویژگیهای اعتمادکننده و اعتمادشونده توجه شود. آنها یک مدل پیشنهاد کردند؛ همچنین بین عوامل به دست آمده از اعتماد و خود اعتماد و پیامدهای اعتماد تمایز قائل شدند. بنابر نظر شاو، عنصرکلیدی و ضروری در ایجاد اعتماد بالا در سازمانها و تیمها، به دست آوردن نتایج، عملکرد منسجم و توجه به مشارکت است. شاو نکات کلیدی مانند رویه های رهبری، طراحی سازمانی و فرهنگ سازمانی را برشمرد. میشرابر هم اهیمت شایستگی، گشودگی، توجه و قابلیت اطمینان تأکید کرد(مارتینز[۳۶]، ۲۰۰۲).
مارتینز پنج ویژگی بزرگ جنبه های شخصی را به صورت زیر بیان می کند:
وظیفه شناسی: شامل رفتارهایی مانند کار سازماندهی شده و سخت که قابل اطمینان، قابل اعتماد و مسئولیت پذیر باشد. نقطه مقابل آن بی دقتی و عدم مسئولیت پذیری است.
خوشایندی: شامل رفتارهایی مانند دوست داشتن، با نزاکت و مؤدب بودن و ماهیت خوب، مشارکتی، بخشیدن و عفو کردن و عاطفه و احساس خوب داشتن است نقطه مقابل آن سرد و خشن و غیرمنصفانه بودن است.
ثبات انسانی: شامل فقدان هیجان، افسردگی، عصبانیت، نگرانی، و عدم اطمینان است. نقطه مقابل آن اعمال عصبی خواهد بود.
گشودگی تجربیات: شامل خلاقیت، نوآوری، مصمم بودن و هوشیاری است.
برونگرایی: شامل خوش مشربی، شور و اشتیاق پر حرف و فعال بودن است(مارتینز، ۲۰۰۲).
۲-۲-۷- نتایج اعتماد در سازمان
پژوهش ها نشان می دهد که وجود اعتماد در سازمان عنصری اساسی برای دوام و بقای روابط اجتماعی است و اعتماد سازمانی عنصری ضروری برای احساس امنیت کارکنان و حمایت از آنهاست و به عنوان عاملی مهم در بهبود تعهد و عملکرد کارکنان و تحقق اهداف فردی و سازمانی می باشد(الابرو[۳۷] و همکاران، ۲۰۱۳).
شاکلی زالاباک و دیگران(۲۰۰۰) نتیجه می گیرند که سازمان های با سطوح بالاتر اعتماد، موفق تر، منعطف تر و خلاق تر از سازمان هایی هستند که در آنها سطوح اعتماد پایین تر است یا عدم اعتماد وجود دارد. اعتماد می تواند از طریق کاهش هزینه های معاملاتی، افزایش انعطاف پذیری و کارایی و کمک به طراحی صحیح تر استراتژی های آینده، به شرکت ها و سازمان ها سود برساند(چن و دیلون[۳۸]، ۲۰۰۳).
۲-۳- تبادل رهبر- عضو
تغییرات در محیط کسب وکار، از مشخصه های اصلی قرن حاضر است(سینگ[۳۹]، ۲۰۰۸). در عصرحاضر سازمان ها به صورت فزاینده ای با محیط های پویا و در حال تغییر مواجه اند. بنابراین به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به بیان دیگر با توجه به سرعت شتابنده تغییرات و تحولات علمی، تکنولوژیک، اجتماعی، فرهنگی و … در عصر حاضر، سازمان هایی موفق و کارآمد محسوب می شوند که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه امروزی، بتوانند مسیر تغییرات و دگرگونی ها را نیز در آینده پیش بینی کرده و قادر باشند که این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آینده ای بهتر هدایت کنند(گل محمدی و همکاران، ۱۳۹۱).
این مهم، از طریق رویکردهای سنتی مدیریت امکان پذیر نیست.تغییرات گسترده و جهانی شدن در دنیای امروز مستلزم سبک رهبری متفاوت و جدیدی است که بتواند سازمان ها و بنگاه های کسب وکار را در جهت دستیابی به اهداف و تعالی سازمانی یاری رساند(میرکمالی و همکاران، ۱۳۹۰). رهبری یکی از فرایندهای اصلی هر سازمان محسوب می گردد و بهره وری سازمان به شیوه های رهبری مدیران آن متکی است. مطالعات متعدد حاکی از آن هستند که هر سازمان برای نیل به اهداف، شیوه خاصی از رهبری و مدیریت را لازم دارد(نوین نام و همکاران، ۱۳۸۰).
۲-۳-۱- رهبری
اهمیت و ضرورت رهبری در سازمان از آنجا ناشی می شود که در طراحی سازمان ها همواره ضعف ها و نارسایی های زیادی وجود دارد و به یک رهبر به عنوان یک عامل قوی و اطمینان بخش به منظور ایجاد هماهنگی های لازم در میان اعضا و فعالیت ها و هدایت آنها نیاز است. همچنین با توجه به محیط متغیر کنونی که سازمان ها با تغییرات سریع و پیچیده در اوضاع و شرایط خود مواجه هستند، رهبر در تطبیق سریع سازمان با شرایط محیط متغیر و حفظ ثبات سازمان نقش اساسی دارد(پیروز[۴۰] و همکاران، ۲۰۰۷). رهبری موضوعی است که از دیر باز نظر محققان و عموم مردم را به خود جلب کرده است. شاید علت جذابیت گسترده رهبری این باشد که رهبری، فرآیندی بسیار اسرار آمیز است که در زندگی همه افراد وجود دارد. در اکثر موارد، دانشمندان علوم رفتاری کوشیده اند تا بدانند بر اساس چه و یژگی ها، تو انایی ها، رفتارها، منابع قدرت یا با تکیه بر چه جنبه هایی از موقعیت، توان رهبر در تأ ثیر بر پیروان و تحقق اهداف گروهی را می توان تعیین کرد(یوکل، ۱۳۸۲).
سبک رهبری مدیر رابطه نزدیکی با توسعه سازمان دارد. در تعریف رهبری تفاوت آرا و نظریه ها بسیار زیاد است.نقطه مشترک همه تعاریف رهبری این است که رهبری فرایند نفوذ و تأثیرگذاری بر افراد است. برخی صاحب نظران معتقدند که رهبری یعنی فعالیت هایی که مردم را برای تلاش مشتاقانه در تحقق اهداف گروهی تحت تأثیر قرار می دهد(میرصفائی ریزی و همکاران، ۲۰۱۳).
۲-۳-۲- رهبری تبادلی
مهم ترین مسأله در به کارگیری سبک رهبر ی تبادلی، فر آیند مبادله میان رهبر و پیرو می باشد. آن ها متناسب با سودی که از مبادله دو طرفه در یافت می کنند، می توانند بر هم نفوذ داشته باشند . به عبارت دیگر، رهبران آنچه را پیروان می خواهند به آن ها می دهند (برای مثال افزایش حقوق) و در مقابل انتظار دارند که پیروان به خواسته ها ی آنان جامعه عمل بپوشانند (همانند بهره وری بیش تر، تبعیت از استانداردها و غیره). در این مبادله، دو طرف درگیر (رهبر و پیرو) کاملاً به هم وابسته اند و به همدیگر کمک می کنند تا خواسته های یکدیگر را بر آورده سازند. بِرنز (۱۹۷۸) در مورد رهبر ی تبادلی بیان می کند که این نوع رهبری زمانی به وقوع می پیوندد که فردی با دیگران وارد فر آیندِ مبادله می شود، که این مبادله می تواند اقتصادی، سیاسی و حتی روانی باشد. همانند مبادله کالا با کالا و یا کالا با پول؛ مبادله آرای رأی دهندگان با کاندیداها و نمایندگان مجلس در مقابل خدمت آنان؛ حتی گوش دادن به سخنان پزشک در ازای کسب سلامتی البته در این فر آیندِ مبادله، طر فین درگیر از منابع قدرت و دیدگاه های همدیگر آگاهی دارند و اهداف طرفین تا حدی با هم مربوط است و هر کدام سعی دارند با قدرت چانه زنی، منافع خود را حداکثر نما یند و روابط آن ها فراتر از این مبادله ادامه پیدا نمی کند، به گونه ای که در صورت قطع مبادله، طرفین به ادامۀ همکاری تمایلی نخواهند داشت. رهبری تبادلی در چنین محیطی ظاهر می شود. البته توجه نمایید که این رهبران از هدف کلی سازمان و ارتباط آن با اهداف فردی پیروان خود آگاهی دارند(هامفریز[۴۱]، ۲۰۰۳).
۲-۳-۳- تعریف رهبری مبادله ای
رهبری مبادله ای عبارت است از رهبری مبتنی بر مبادله بین رهبر و پیرو به طوری که تمایلات فردی طرفین تأمین شود(یعقوبی و مقدمی[۴۲]، ۲۰۰۹). این سبک رهبری در دو دسته رهبری مبتنی بر پاداشهای مشروط و مبتنی بر مدیریت بر مبنای استثناء تقسیم می‌شود.
۲-۳-۳-۱- پاداشهای مشروط
این رهبران رابطه خود با زیر دستانشان را به صورت مجموعه ای از قراردادها، معاملات، یا یک موازنه خدمت/پاداش میبینند. این مدیران استانداردهای کار را تعیین میکنند، به وضوح این استانداردها را برای زیردستانشان توضیح می‌دهند و این آگاهی را به زیردستان می‌دهند که اگر عملکرد آنها رضایت بخش باشد، چه پاداشی دریافت خواهند کرد. مدیرانی که این سبک رهبری را در پییش می‌گیرند، عموماً یک قرارداد شفاهی یا کتبی با زیر دست خود منعقد می‌کنند تا زیردست به درستی بداند که از او چه انتظاراتی می‌رود و برآورده شدن یا نشدن انتظارات چه پیامدهایی خواهد داشت. در این حالت به زیردستان قول پاداش در برابر عملکرد مثبت و یا تنبیه در برابر عملکرد منفی داده می‌شود(بارک و کالینز[۴۳]، ۲۰۰۱).
۲-۳-۳-۲- مدیریت بر مبنای استثناء
این رهبران رابطه خود با زیردستانشان را به صورت مجموعه ای از قراردادها، معاملات، یا موازنه خدمت/پاداش می‌بینند. اما تفاوتی که باحالت قبل مشاهده می‌شود این است که اینان معمولاً از قدرت پاداش/تنبیه زیردستان که بر اساس اختیارات سازمانی خود به دست می‌آورند استفاده می‌کنند. این مدیران بر اساس رتبه خود در ساختار سازمانی، اعمال قدرت می‌کنند. به عبارت دیگر تمرکز این مدیران بر تشخیص خطا و تادیب کردن زیردستان به خاطر عملکرد نامطلوب است(بارک و کالینز، ۲۰۰۱).
۲-۳-۴- رویکردهای رهبری
رهبری، فرایندی است که با آن، یک فرد بر گروهی از افراد تأثیر می گذارد تا به یک هدف مشترک برسند(نوردهوس[۴۴]، ۲۰۰۱). گرین و همکاران رهیافتهای رهبری را در، هفت طبقه قرار می دهند: صفات مشخصه، سبکی، وضعیتی، اقتضایی، مسیر هدف، تحولی و مبادله رهبر- پیرو. رویکرد صفات مشخصه بر خصوصیات مشخصه های رهبران توجه دارد نه بر فرآیندی که بدان طریق، رهبری صورت می گیرد. از جمله خصوصیاتی که برای رهبران در نظر می گیرند عبارت اند از: هوش، اعتماد به نفس، اراده، صداقت و اجتماعی بودن. رویکرد سبکی، چارچوبی را برای ارزیابی رهبری در قالب وظیفه و رابطه ارائه می کند(گرین[۴۵] و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۳-۵- نظریه تبادل رهبر پیرو[۴۶]
نظریه تبادل رهبر عضو طی سه دهه اخیر موضوع پژوهش بوده است. این نظریه در ابتدا توسط دانسرو، گرائن، هاگا و کاشمن توصیف شد. چندین بار نیز بازنگری شد و مورد علاقه پژوهشگرانی قرار گرفت که در مورد فرایند رهبری مطالعه می کردند . این نظریه روابط مفروض بین فرآیندها و نتایج رهبری را مورد مطالعه قرار می دهد. طبق نظریه گرائن همکارانش مدل LMX از سایر نظریه های رهبری با تمرکز بر روابط زوجی بین یک رهبر و یک عضو متمایز شده است. این مدل جایگزین سبک رهبری متوسط شد. طبق نظر نورت هاوس(به نقل از دیون ۲۰۰۰) در سبک رهبری متوسط پژوهشگران رهبری را به عنوان روشی که رهبران با زیردستان خود به یک شکل برخورد می کردند، در نظر می گرفتند. طبق این فرض رهبران با زیردستان خود به یک شیوه ی جمعی به عنوان یک گروه رفتار می کردند و یک سبک رهبری متوسط را با آنان به کار می گرفتند. نظریه LMX این فرضیه را به چالش کشید و توجه پژوهشگران را به سوی تفاوت های موجود بین رهبر و هر یک از کارکنان زیر دست جلب نمود. برخلاف نظریه های سنتی که در جستجوی بیان، رهبری به عنوان عملکرد خصوصیات شخصی رهبر بودند، LMX در قبول رابطه زوجی به عنوان سطحی از تحلیل منحصر به فرد است(آقایی، ۱۳۸۶).
این رویکرد ابتدا تئوری روابط دوتایی زوجی عمودی نامیده شد که امروزه از آن به تئوری مبادله رهبر- پیرو نام می برند. تئوریسین ها مبنای تئوری مبادله رهبر- پیرو را تئوری نقش و تئوری مبادله اجتماعی دانستند(هریس[۴۷]، ۲۰۰۶).
مبادله رهبر- پیرو رابطه منحصر به فرد سرپرست با هریک از کارکنانش بر اساس یک رابطه با کیفیت و تعهد دو جانبه بین سرپرست و کارکنان می باشد(ولمر و همکاران[۴۸]، ۲۰۱۱).
مرکز توجه تئوری مبادله رهبر- پیرو بر روابط اجتماعی بین رهبر و پیروان قرار دارد. بر طبق تئوری مبادله رهبر- پیرو، رهبران و پیروان روابط زوجی را توسعه می دهند که رهبران به طور متفاوتی با افراد رفتار می کنند که منجر به شکلگیری دو گروه از پیروان- گروه خودمانی و گروه غیر خودمانی- می شود. گروهی که مطلوب رهبر است را گروه خودمانی می نامند، اعضای این گروه مورد توجه بیشتر رهبر قرار گرفته و سهم بیشتری از منابع را دریافت می کنند. درمقابل این مزیتها، رهبران از اعضای این گروه انتظار انجام وظایفی فراتر از حوزه ی شرح شغل رسمی را دارند(هریس، ۲۰۰۶). نتایج پژوهشها نشان می دهد که اعضای گروه خودمانی عملکرد بالاتر، رضایت بیشتر و جابه جایی کمتری دارند. برعکس افرادی که عضو گروه غیرخودمانی هستند مطلوب رهبر نیستند و منابع کم ارزشتری را کسب می کنند(کاسترو[۴۹]، ۲۰۰۴). پژوهشها نشان می دهد که در یک سازمان روابط با کیفیت بالا(گروه خودمانی) کمتر از روابط با کیفیت پایین(گروه غیرخودمانی) است(یو[۵۰] و همکاران، ۲۰۰۴).
بر اساس نظریه تبادل رهبر -عضو، مدیران با توجه به نوع رابطه که با زیردستان خود بر قرار می کنند، سبک های مختلفی از رهبری را به کار می گیرند و انتظارات خود از زیردستانشان را از طریق تکالیف کاری که بر عهده آنان قرار می دهند، برآورده می کنند. میزان تابعیت و کیفیت عملکرد زیردستان از این وظایف، ماهییت رابطه رهبر – عضو را نشان می دهد. به عبارت دیگر، ممکن است ماهیت این رابطه به مرور زمان تغییر کند. ممکن است برخی کارکنانی که در گذشته در انجام دادن وظایف موفقیت آمیز عمل کرده اند، وظایف جدید چالشی تری را عهده دار شوند. به علاوه، بر اساس تبادل اجتماعی احتمال بر قراری یک رابطه دوستانه نیز بین آنها وجود دارد(دکونینک و پاپاندروپولوس[۵۱]، ۲۰۰۸).
مبادله رهبر پیرو ریشه در نظریه نقش و تبادل اجتماعی دارد(دالبون[۵۲] و همکاران، ۲۰۱۲). نظریه نقش، سهم قابل توجهی در درک نقش رهبران و پیروان دارد. نظریه نقش، انتظارات یک سرپرست و میزانی که پیرو این انتظارات را برآورده می سازد، زمینه ارتباطی فرایند مبادله را تشکیل می دهد(کانگ[۵۳] و همکاران، ۲۰۰۶). براین اساس، گرین و اسکاندورا یک مدل سه مرحله ای از توسعه LMX معرفی کردند: نقش پذیری، نقش سازی و روزمره کردن نقش(اسکاندورا[۵۴] و همکاران، ۲۰۰۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 11:25:00 ب.ظ ]




ردیف: می‌خواندش
۱۰۰ – گــر جهـان، شـاه جهـان مـی‌خــوانـدش
آســمان هـــم آســـمان مـی‌خــوانـدش
معنی و مفهوم: اگر جهان، شاه اخستان را شاه جهان می‌خواند آسمان نیز او را آسمان صدا می زند (او در جلال و بزرگی به منزله‌ی آسمانی برای آسمان است).

آرایه‌های ادبی: جهان و آسمان آرایه‌ی تکرار به وجود آورده‌اند.
۱۰۱ – مفــخر اول بشــر خـوانـش کــه دهـــر
مهــدی آخــر زمـــان مــی‌خــوانــدش
واژگان: مفخر: فخر، نازش. (ناظم) اول بشر: نخستین بشر، نخستین انسان، آدم ابوالبشر. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: شاه را مایه‌ی فخر حضرت آدم بخوان؛ چرا که روزگار او را مهدی آخرالزمان می‌نامند.
آرایه‌های ادبی: اوّل و آخر با هم تضّاد دارند.
۱۰۲ – ز آنکـه شیطان سـوز و دجّال افکـن اسـت
آدم مهــدی مـــکان مـــی‌خـــوانـــدش
معنی و مفهوم: شاه اخستان دشمن شیطان است و او را می‌سوزاند و دجّال را از پای می‌افکند؛ از این رو روزگار او را حضرت آدم با مکانت و منزلت مهدی (عج) می‌خواند.
آرایه‌های ادبی: بیت دارای لفّ و نشر مرتّب است شیطان سوزی به آدم و دجّال افکنی به حضرت مهدی مربوط است.
۱۰۳ – در صــدایـی کــآیــد از طــاق فــلک
هـــم فلـک کیــوان نشــان می‌خـوانـدش
واژگان: طاق: سقف محدّب، آسمانه. (منتهی الارب)
معنی و مفهوم: در صدایی که از آسمان به گوش می‌رسد، چنین شنیده می‌شود که آسمان شاه را دارای مقام و منزلت بلند و عالی، چون کیوان می‌خواند.
آرایه‌های ادبی: طاق فلک، اضافه‌ی تشبیهی است. شاه در داشتن جایگاه رفیع، کیوان نشان خوانده شده است.
۱۰۴ – آهــن تیغـــش دل اعـــدا بخــــورد
مــردم آهــن‌خــای از آن مـی‌خــوانـدش
واژگان: خاییدن: جویدن. (دهخدا)
معنی و مفهوم: شمشیر آهنین شاه دل همچون آهن دشمنان را می‌جود و می‌خورد، به همین دلیل است که مردم به شمشیر شاه، آهن‌خای می‌گویند.
۱۰۵ – دیـده‌ای دنـدان کـه خــایــد استــخوان
کــآدمــی هــم استـخوان مــی‌خـوانـدش
معنی و مفهوم: دندان را دیده‌ای که استخوان را می‌جود و ریز ریز می‌کند و انسان دندان را نیز استخوان می‌خواند؟ (مثل دندان شاه ودل دشمنان نیز چنین است.)
آرایه‌های ادبی: دندان استعاره از شمشیر شاه و استخوان استعاره از دل دشمنان است.
۱۰۶ – خطبـه‌ی مدحـش چــو بر خـوانـد آفـتاب
مشـتری حــرز امـــان مــی‌خــوانــدش
واژگان: خطبه: دعا و ثنایی که در روز جمعه و ایّام مهم بر منابر و در مساجد و اماکن مقدّسه خوانده می‌شده و در آن علاوه بر حمد خدا وستایش پیامبر و اولیای دین، خلیفه و سلطان روز مدح می‌گردید. (دهخدا) حرز: دعایی که بر کاغذی نویسند و با خود دارند، تعویذ.(معین) مشتری: ستاره‌ای از سیّارات فلک ششم که آن را به فارسی برجیس نامند. (دهخدا)
معنی و مفهوم: وقتی که آفتاب همانند خطیبی در خطبه‌اش، ستایش شاه را می‌خواند، مشتری که فقیه و بزرگ آسمان است نیز، برای شاه حرز و دعای سلامتی قرائت می‌کند.
آرایه‌های ادبی: آفتاب به خطیبی مانند شده که برای شاه خطبه می‌خواند و مشتری نیز به عابد و فقیهی تشبیه گردیده که برای او دعای امان و سلامتی می‌خواند. بیت دارای آرایه‌ی تشخیص است.
۱۰۷ – سکـّه‌ی قــدرش چــو بنـوشـت آسـمان
مــاه، لــوح غیــب‌دان مــی‌خــوانـــدش
واژگان: قدر: شأن، بزرگی، اعتبار. (معین) لوح: هر چه پهن باشد از استخوان و تخته و جز آن که بر آن نویسند. (معین)
معنی و مفهوم: از وقتی آسمان مانند سکّه زنی، سکّه‌ی قدر و منزلت شاه را نقش زد، (منزلت او را مشخص کرد) ماه سکّه‌ی قدر او را لوح خداوند غیب‌دان نامید که در آن رازهای عالم را نهفته است.
آرایه‌های ادبی: آسمان به سکّه زنی مانند شده است که قدر و منزلت شاه را به شکل سکّه ضرب می‌کند. سکّه‌ی قدر اضافه‌ی تشبیهی است. غیب دان کنایه از خداوند است.
۱۰۸ – تیـغ شــه مــانـد بـه لـوحی کـز دو روی
ملــک، محــراب کیــان مــی‌خـوانــدش
واژگان: محراب: صدر مجلس. (ناظم)
معنی و مفهوم: شمشیر شاه به لوحی دو رویه مانند است که حکومت و فرمانروایی از روی آن چنین می خواند: «این محراب و نیایش‌گاه پادشاهان است.»
آرایه‌‌‌های ادبی: شمشیر شاه به لوح دو رویه‌ای مانند شده است و از سوی دیگر به صورت مضمر به عبادت گاه بزرگان شبیه شده است.
۱۰۹ – نصــرت نــوزاده تــا بــا تیــغ اوســت
چـرخ، طفــل لـوح خـوان مـی‌خــوانـــدش
معنی و مفهوم: پیروزی و کمک نو رسیده، تا وقتی با شمشیر شاه همراه است، آسمان او را طفل لوح خوان و نو آموزی می‌خواند که از روی لوح شمشیر شاه درس می‌خواند و آموزش می‌بیند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]




در روایتی دیگر بالاترین و بهترین لذت را لذت زنان میخواند: «الذ الاشیاء مباضعه النساء» (الحر العالمی، ۱۳۸۸، ج ۱۴: ۱۰، همان). اینها نشان دهندۀ قوت غریزۀ جنسی در آدمی است و شریعت اسلامی بدان به خوبی توجه دارد. حال سخن این است که این غریزه با این قوت باید در محیط خانه ارضا گردد و ازدواج بستر سالم آن است.
در همین رابطه در وسائل الشیعه، از امام صادق روایت شده که: «فقال الله عزوجل فاخطبها الی فانها امتی و قد تصلح لک ایضا زوجه للشهوه» خداوند به آدم (ع) فرمود: از حوا نزد من خواستگاری کن، او میتواند همسر و همتایی باشد برای ارضایِ غرایز جنسی (همان: ص ۲، همان: ۲۲۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حاصل سخن
با دقت در تاریخ اجتماعی قبل از اسلام و همچنین مقایسۀ آن با دوران پس از اسلام میتوان با قاطعیت گفت که زن قبل از اسلام در محرومیت فراوان بوده،‌ و به هیچ عنوان از جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده است. در جامعۀ عربِ قبل از اسلام، مردم برای زنان و دختران ارزشی قائل نبودند و اگر کسی دارای فرزند دختر می‌شد، او را زنده به ‌گور می‌کردند. اما بعد از ظهور اسلام با تلاش‌های پیامبر ( ص )، تحولی بزرگ درباره زنان صورت گرفت و نگرش‌های جدیدی در جامعه به‌ وجود آمد که زن را مورد تکریم و احترام قرار می‌داد. رسول گرامی اسلام ( ص ) هر گاه فاطمه ( س ) دختر گرامی‌اش را می‌دید، او را بسیار گرامی می‌داشت و پیشانی دخترش را می‌بوسید، اصولاً احترام و نکوداشت مقام زن در سیره و گفتار اهل بیتِ رسول خدا ( ص ) جلوه‌ای شاخص دارد.
دین مقدس اسلام به عنوان آیین جامع خداوند متعال با ظهور خود شخصیت معنوی و حقوقی زنان را احیا نمود و آنان را در شخصیت انسانی و در راستای گرامیداشت با مردان یکسان دانست و زنان توانستند شخصیت انسانی و هویت واقعی خود را پیدا کنند. اسلام زن و مرد را آفریده شده از یک گوهر میداند و زن را مایۀ تسکین مرد بیان میکند و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش،‌ بین آن دو قائل نشده است. طبیعت زن و مرد یکی است و هر دو در مسؤلیت انسانی، ‌مسولیت مشترک دارند.
ازدواج و تشکیل خانواده، نیاز و ضرورتی است که در سایه آن، انسان‌ها میتوانند به رشد و تعالی برسند. بدون شک، ارتباط بین اعضای خانواده، مهم و در سطح اجتماعی تاثیرگذار است. امروزه شاهدیم که صاحب‌نظران غربی از فروپاشی نهاد خانواده و روند رو به رشد خانواده‌های تک والدی احساس خطر میکنند و در صدد یافتن راه‌ حل‌ هایی مناسب برای کاستن از پیامدهای این مسئله هستند.
به همین دلیل دین اسلام با جامعیت خود برای خانواده اهمیت محوری قائل است. زنان و مردان هر یک در سیستم اجتماعی، دینی و تربیتی خانواده، وظیفه و نقشی کلیدی برعهده دارند. از دید اسلام، نقش مهم زن مسلمان در خانواده، تدبیر امور داخلی خانواده و نظارت مسئولانه برای کانون پرمهر است.
ث)وضعیت زن در ایران پس از اسلام
مقدّمه
یکی از ملاکهای مهمِ ارزیابی یک جامعه، توجه و یا عدمِ توجه به زنان و حضورِ آنان در عرصه های مختلفِ اجتماعی است؛ تا جایی که توجه به زن از عواملِ ترقی و عدم توجه به او در جامعه دیدگاهی غیرمترقی و از عللِ عقبماندگی محسوب میشود. همین عدم توجه و کمبود منابع دربارۀ زن ایرانی در گذشته و نقش زنان در مسیر تاریخِ گذشتۀ ایران، خود گواه براین واقعیت است که زن ایرانی نقش مؤثری در تحولاتِ سیاسی و اجتماعی گذشتۀ ایران نداشته و تعداد زنانی هم که نقشی در تاریخِ گذشتۀ ایران ایفا کردهاند، انگشتشمار، و بیشتر در سایۀ شوهر، یا در یک دورانِ کوتاهمدت بر اثرِ وراثت و تصاحبِ تاج و تخت بوده است.
در این مورد باید افزود که نه فقط زنان ایرانی، بلکه زنانِ سایر نقاط جهان هم، در طولِ تاریخ همواره نقش درجه دومی را ایفا نمودهاند و زنانی مانند الیزابتِ اول در انگلستان یا کاترینِ کبیر در روسیه، که به تنهایی و بدون اتکاء به شوهر ابراز شخصیت کرده و در مسیرِ تاریخِ کشور خود و جهان نقش مؤثری ایفا نمودهاند، استثنایی و انگشتشمارند.
از تاریخ سقوط ساسانیان تا پایان دوران قاجاریه که در حدود دوازده قرن از تاریخ ایران را در بر میگیرد، زنِ ایرانی در مسیر تاریخ این کشور نقش چشمگیری نداشته و به جز چند مورد انگشتشمار، زنانی که حتی در موقعیتهایی چون مادر، همسر و خواهرِ پادشاهانِ وقت قرار داشتهاند، اثری در تصمیمات و و اقداماتِ آنان نداشتهاند، و یا اگر نقشی هم در خفا ایفا کردهاند اثر و نشانی از آن در صفحاتِ تاریخ به چشم نمیخورد. در این دورانِ هزار و دویست ساله از تاریخِ ایران زن جز ارضایِ هوسهای مردان، از پادشاه و خلیفه گرفته تا امیر و وزیر نقشی ایفا نکرده، و در بعضی از این دوره ها مانند عصر غزنویان، شاهدبازی و غلامبارگیِ پادشاهان این نقش را نیز از آنان سلب نموده است.
به دلیل نبود منابعِ متقن از وضعیتِ اجتماعی و فرهنگی مردمان ایران در قرون اولیه هجری، ناچار برآن شدیم تا بنایِ این مقال را از ابتدای حکومت غزنویان بگذاریم؛ زیرا به لطفِ دستگاه عظیم تبلیغاتی محمود و مسعود غزنوی و پروراندن بسیاری از شاعران و نویسندگان در دربار، و در رأس آنها ابوالفضل بیهقی، از این دوره اطلاعات خوبی به جا مانده که میتواند راهگشای جویندگانِ علم و دانایی باشد.
ث – ۱) غزنویان
دولتِ غزنوی(۳۵۱ – ۵۸۲ ه. ق.)، یک حکومتِ ترکتبار و مسلمان در بخشی از شرقِ خاورمیانه و جنوبِ آسیای میانه بود؛ اما به عنوانِ مروج و ناشرِ اسلام مورد توجه و تأیید خلافتِ عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده ‌است (زرینکوب ، ۱۳۷۸: ۴۱۰).
ﻏﺰﻧﻮﯾﺎن در ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎی اوﻟﯿﮥ ﺧﻮد و ﺑﺎ رﺳﻮم ﺑﻮﻣﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ زن اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎری ﻣﯽدادﻧﺪ؛ اﻣﺎ ﭘﺲ از ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﯾﺮاﻧﯿﺎن و ﻓﺮﻫﻨﮓ آﻧﺎن و ﻧﯿﺰ ﺑﺮ اﺛﺮ رواﺑﻂِ ﺗﺠﺎری ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺴﺘﺤﮑﻤﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﺎط ﻣﺨﺘﻠﻒِ دﻧﯿﺎی اﺳﻼم را ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻣﯽﺳﺎﺧﺖ، وﺿﻊ ﺗﻤﺪﻧﯽ و ﻧﺤﻮۀ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮدمِ آﺳﯿﺎی ﻣﺮﮐﺰی و ﻗﺒﺎﯾﻞِ ﺗﺮک دﮔﺮﮔﻮﻧﯽﻫﺎی ﻓﺮاوان ﯾﺎﻓﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس، و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺴﻠﻂ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻗﻮم ﻣﻐﻠﻮب ﺑﺮ ﻗﻮم ﻏﺎﻟﺐ، وﺿﻊ زﻧﺎن ﻧﯿﺰ ﺗﺎ ﺣﺪود زﯾﺎدی ﺗﺎﺑﻊ ﺷﺮاﯾﻂ ﺟﺪﯾﺪ ﮔﺮدﯾﺪ و ﭘﺲ از اﺳﮑﺎن در ﺷﻬﺮﻫﺎ و ﺑﻪ وﯾﮋه زﻧﺪﮔﯽ در ﺣﺮﻣﺴﺮاﻫﺎ، اﯾﻦ دﺳﺘﻪ آزادیهای سابق خود را از دست دادند(بیانی، ۱۳۴۹: ۶۸ ).
یکی از منابعی که اطلاعاتِ بسیار خوبی از وضعیت و جایگاه زنان در دوران غزنوی به دست میدهد، تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی یکی از نخستین نمونه های نثرِ فارسی و یکی از شیواترین آن است. این اثر، صرفنظر از شهرتِ تاریخی و شایستگیهای ادبی، یکی از غنیترین منابعی است که میتوان دربارۀ زنان در جهانِ ایرانی اسلامی یافت.
بیهقی در طی روایتِ تاریخ آل مسعود، از زنان بسیاری نام میبرد؛ از زنان نیشابور که در کارزارِ میان شهرهایِ طوس و نیشابور حضور داشتند و از خود رشادت نشان دادند؛ «پنج و شش زن در باغهای پایین بیست و اند مرد را از طوسیان پیش کرده بودند و سیلی میزدند» (بیهقی، ۱۳۸۸: ۴۲۴). در این جنگ نه فقط زنان در برابر مردانِ طوس ایستادند، که خود به تنهایی نشان دهندۀ قدرت برتر آنها بود، بلکه زنان به رغمِ تعداد کمتر پیروز هم شدند. از میان زنان خادم از زنی به نام ستّی زرین نام میبرد که خادمِ سلطان مسعود بود و نزدیکی بسیار او به سلطان نشان از درایت و قدرت وی دارد؛ «و این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود چنانکه چون حاجبهیی شد فرودِ سرای و پیغامها دادی سلطان او را به سراییان در هر بابی» (همان: ۳۸۹ ).
با توصیفاتی که در تاریخ بیهقی مییابیم، به نظر میرسد عروسانِ اشراف بیدفاعترین و ساکتترینِ زنان بودند و آنچه مسلم است اینکه تقریباً تمامِ ازدواجها در تاریخ بیهقی، پیوندهای سیاسی است بین پسران و دختران غزنویان با درباریان یا خاندانهای محلی. بیهقی از بیش از هشت ازدواج در اثر خود سخن میگوید. از جمله: وصلتِ دختران قدیرخان و ارسلانخان به ترتیب با مسعود و پسرش (همان: ۱۸۸، ۴۱۹ – ۴۲۱ ، ۲۰۷ – ۲۰۸، ۲۱۳ – ۲۱۴، ۵۲۷)، ازدواجِ دختران امیریوسف با مسعود و محمد (همان: ۲۴۷ – ۲۴۸)، ازدواجِ دختر باکلیجار با مسعود (۳۸۷ – ۳۸۹، ۳۶۱ ، ۳۲۴) و… که ادامه یافتۀ همان روندی است که در گذشته نیز طی میشده و نشاندهندۀ آن است که آنچه در این میان اهمیت ندارد، رضایتِ دختر است و دست یافتن به اهداف خویش برای مردان از هر چیزی مهمتر و اولیتر.
در بیهقی از زنانِ قدرتمند هم سخن رفته، یکی از این زنان که نقشی پررنگ در به سلطنت رسیدنِ مسعود ایفا کرده، عمۀ سلطان مسعود و محمد، حرّۀ ختلی است. او تنها زنی است که ما نامهای مکتوب از او در تاریخ بیهقی داریم. هنگامی که سلطان محمود درگذشت و وارث مسلم او، محمد را به غزنین فراخواندند، این زن بود که مخفیانه به مسعود نامه نوشت و او را برای در اختیار گرفتن تاج و تخت تشویق کرد (همان: ۱۱).
میتوان گفت که دورۀ غزنوی دورۀ زنان نبوده است، یکی به دلیلِ در پس پرده بودن و دیگری وجود رقیبی به نام غلامانِ زیبارو؛ «غزنویان ترکنژاد بودند و لذا بدیهی است که لواط در نزد ایشان مرسوم بوده است. در این مورد مشهورترین سند، عشق سلطان محمودِ غزنوی به غلام ترکش ایاز است» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۳۹ ). دیوانها و کتابهایِ شاعران و نویسندگانِ این دوره مشحون است از ذکر زیباییهای این غلامان زیبارو، و جالب آنکه انواعی نیز داشتند از معشوق لشکری یا لعبت سپاهی تا معشوقِ بنده یا لعبتِ سرایی و ریدکانِ کم سن و سال (همان، ۴۴ – ۴۸).
این معشوقکانِ بیریش حتی در میهمانیها نیز جایِ زنان را در کنارِ مردان پرکردهاند؛ «اگر به مهمانی روی معشوق را با خویشتن مبر و اگر بری پیش بیگانگان به وی مشغول مباش و دل در وی بسته مدار که خود وی را کسی بنتواند خوردن و مپندار که وی به چشم همه کسی چنان درآید که به چشم تو در آمده باشد. و نیز هر زمانی وی را میوه مده و هر ساعتی وی را مخوان و در گوش وی سخن مگوی» (عنصر المعالی، ۱۳۵۲: ۸۴).
شاید اینطور به نظر برسد که مردان بالاخره برای ارضایِ نیاز جنسی خود به زنان متوسل میشدهاند و در این صورت بتوان جایگاهی را برای آنان متصور شد؛ اما همین نیز طبق قاعده و قانونی بوده است «و پیوسته به مجامعت مشغول مباش… اما از غلامان و زنان میل خویش به یک جنس مدار تا از هر دو گونه بهره ور باشی وز دو گونه یکی دشمن تو نه باشند. تابستان میل به غلامان و زمستان میل به زنان کن» (همان: ۸۶ ).
ث – ۲) مغولان
بعد از حملۀ مغول در سال ۶۱۵ ه. ق. به ایران ناامنی و هرج و مرجِ بسیار، سراسر کشور را فراگرفت و ساختمان جامعۀ ایرانی دچار دگرگونیِ فراوان شد (اقبال آشتیانی، ۱۳۸۹: ۴۴ ).
خانوادۀ ایلی مغول کثرت زنان را مطلوب میداشت و فرزندان زیاد مورد توجه بود؛ زیرا وجودشان برای کشت و زرع و دفاع از مرزها و سرزمینهای جدید لازم مینمود. خلاصه آنکه اقتصاد آمیخته به جنگ و شکار فزونی نفوس و نفرات را میطلبید و وجود آنها تضمینکنندۀ موقعیت ایلات بود (سهرابی، ۱۳۵۷: ۷۴ ).
میتوان گفت که ﻣﻐﻮل، ﺳﻨﺖِ ﻧﻔﻮذ زن و ﻧﻘﺶِ ﻓﻌﺎل وی در ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﺮای ﻣﻠﻞِ ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮف ﺧﻮد ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن آورد. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ اﯾﻦ ﺳﻨﺖ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺗﺤﻮل و دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﯾﺎﻓﺖ، ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻗﺪرت و اﺳﺘﺤﮑﺎم آن ﺗﺎ ﺣﺪ ﺑﺴﯿﺎری ﺑﻪ آن ﺟﻮاﻣﻊ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺷﺪ. اﯾﺮان ﻧﯿﺰ از اﯾﻦ اﻣﺮ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺎرﯾﺰی، در ﻣﻮرد ﻓﻀﺎی اﯾﺠﺎد ﺷﺪه ﺑﺮای زﻧﺎن اﯾﺮاﻧﯽ از سوی ﻣﻐﻮﻻن، ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪه؛ «ﺷﺎﯾﺪ زﻧﺎن ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽداﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻘﺮر اﺳﺖ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﺗﺤﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ آﻧﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺳﺮﺑﺎزان ﻣﻐﻮل ﺻﻮرت ﺑﮕﯿﺮد. ﺗﺤﻮل ﺟﺎﻣﻌﮥ زردﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﮥ اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻌﺪ از ﺣﻤﻠﮥ ﻋﺮب، ﻣسألۀ ازدواج ﺑﺎ ﻣﺤﺎرم و ﺳﺪ ازدواج ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ را از ﻣﯿﺎن ﺑﺮداﺷﺖ. اﯾﻦ ﺗﺤﻮل، اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﺰرگ در ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺑﺴﺘﮥ اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺑﻮد. ﺗﺤﻮل ﺑﻌﺪی زﻣﺎﻧﯽ رخ داد ﮐﻪ ﭘﺎیِ ﺧﺎﺗﻮﻧﺎن ﺗﺮک و ﺳﭙﺲ ﻏُﺰ و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﻣﻐﻮل، ﺑﺎ آداب و رﺳﻮمِ ﺧﺎص ﺑﻪ ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﯾﺮان ﺑﺎز ﺷﺪ. اﯾﻦ ﺗﺤﻮل، از ﻧﻈﺮ ﺟﺎﻣﻌﮥ اﯾﺮاﻧﯽ ﯾﮏ اﻧﻘﻼب ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ اﺛﺮ آن دﺧﺎﻟﺖﻫﺎی ﮔﺴﺘﺮدۀ زﻧﺎن در اﻣﻮر سیاسی و نفوذ در مراکز مختلف حکومتی بود» (باستانی پاریزی، ۱۳۸۴: ۱۱۳).
لازم به ذکر است که این دخالت زن در امور سیاسی و اقتصادی نشأت گرفته از قوانین و رسوم سرزمین مادری مغولان بود که در آن مرد و زن برابر بودند؛ «در ﻣﻮﻃﻦ ﻣﻐﻮلﻫا، زن دوﺷﺎدوش ﻣﺮد و ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ او در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی روزﻣﺮه ﺷﺮﮐﺖ داﺷت، ﻣﻐﻮﻻن ﻫﻤﺴﺮان ﻣﺘﻌﺪدی ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و اوﻟﯿﻦ آنﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺰله ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ و ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ آﻧﺎن ﺑﻮد. ﻣﺮدان ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺎدر، ﺧﻮاﻫﺮ، دﺧﺘﺮ و ﻋﺮوس ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺧﻮﯾﺸﺎن ﺧﻮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ازدواج ﮐﻨﻨﺪ. زﻧﺎن در ﻧﺒﻮد ﻫﻤﺴﺮانِ ﺧﻮد رﺋﯿﺲ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻮدﻧﺪ و ﮐﺎرﻫﺎی او را اداره ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ» (بیانی، ۱۳۸۲: ۱۴۸ ).
ث – ۳) صفویه
صفویان دودمانی ایرانی و شیعه بودند که در میانه سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری شمسی بر ایران حکومت کردند. همچنین آنان مذهب شیعه را در کشور به رسمیت شناختند و آن را به عنوانِ عامل همبستگی ایرانیان برگزیدند (غفاری‌فرد، ۱۳۸۱: ۲۸۴ – ۲۸۶).
در دورۀ صفویه آرامش نسبی و ثبات سیاسی موجب میشود که زندگیِ مردم رونق بیشتری بیابد و وسایل آسایش بیشتری فراهم باشد. همچنین تأکید شاهانِ صفوی بر پیروی از اصول شریعت، الگوهای اسلامی را در امر خانواده و ازدواج بیشتر رایج ساخت.
«خانواده گسترده همچنان مورد توجه است و ازدواجِ زودرس همراه با چندزنی از خصوصیات نظامِ خانوادگی در این دوره بشمار میآید» (سهرابی، ۱۳۵۷: ۸۶ ).
شاهان در این دوره، دارای حرمسرا بودند و این حرمسرا پر بود از زنان عقدی و صیغه و کنیز که به نظر میآید ادامه دهندۀ همان روش ساسانیان در حرمسراداری است؛ عدۀ زنانِ شاه عباس را بین چهارصد تا پانصد نوشتهاند که از این گروه سه یا چهار تن از شاهزادگان، زنان عقدی و رسمی شاه بودهاند و بقیه نیز به عنوانِ صیغه و کنیز در حرمخانه به سر میبردهاند (فلسفی، ۱۳۵۲: ۲۱۴ – ۲۱۵).
رسمی کردن مذهب شیعه برای زنان، خود باعث بعضی از محدودیتها و تبعیضها در دوران صفویه شد؛ یکی از این محدودیتها عزلت نشینی این زنان بود که باعث میشد هر چه بیشتر از صفحه اجتماع دور بمانند و اگر هم میخواستند بیرون بیایند با مقررات خاصی همرا بود. «بستن روبنده و به سر کردنِ چادر که از دوران شاه طهماسب رواج بیشتری یافته بود مورد تشویق قرار گرفت. هر چند برخی از زنان به هنگام جنگ یا سفر بر اسب مینشستند و یا از فنون نیزهپرانی و شکار اطلاع داشتند معهذا زندگی آنان معمولا بیشتر به خوردن و خوابیدن و زائیدنِ کودکان محدود میشد. این قاعدۀ کلی شاملِ زنان شاه نیز میشد و آنها موقع بیرون رفتن از حرمسرا روبنده داشتند و تنها در مواردی که قرق اعلام میشد می توانستند بدون نقاب و چادر، آزادانه حرکت کنند» (سهرابی، ۱۳۵۷: ۹۲).
ث – ۱۴) قاجاریه
قاجاریه یا قاجاریان دودمانی ترکنژاد بودند که از حدود سال ۱۱۷۰ تا ۱۳۰۴ بر ایران فرمان راندند. ایلِ قاجار یکی از طایفه‌های ترکمان بود که بر اثر یورشِ مغول از آسیای میانه به ایران آمدند.
در دورۀ قاجاریه تحول بارزی در نظامِ خانوادگی ایران مشاهده نمی شود. صیغهگری در این ایام رواج بسیار دارد و خرید و فروش کنیزان آزاد بوده و همخوابی با صاحب، آنان را از قید بردگی میرهاند. اگر اقبال بدانان روی میآورد جزو زنان صیغهای محسوب شده و فرزندان آنها نیز میتوانستند وارث پدر باشند (دروویل، ۱۳۴۸: ۷۵ ).
در این دوره نیز شاهان حرمسرا داشتند و این حرمسراها مملو بود از زنان سوگلی و عقدی و صیغهای و کنیز. این زنان اکثراً زنانِ نگونبختی بودند که از ارضاءِ غرایز طبیعی خویش محروم مانده و به تنعم و آسایش ظاهری، که معمولا در خوبپوشیدن و خوبخوردن خلاصه میشد دلخوش میکردند. دکتر یاکوب پولاک، پزشک اتریشی، که طبیبِ مخصوص ناصرالدین شاه بود، در کتابِ خویش تحت عنوانِ «سفرنامۀ پولاک» به شرایط بد و اسفناک زنان درباری اشاره میکند و به خوبی بدبختی و سیه روزی آنان را مینمایاند. وی مینویسد: «رویهم رفته زندگی و سرنوشتِ زنان شاه به هیچ وجه نمیتواند مایۀ رشک و حسرت باشد. نه تنها از این جهت که شاه غالباً به یکی میپیوندد و از یکی میبرد، بلکه از این بابت که این ها کاملاً جدا از دیگران و تقریباً در اسارت به سر میبرند و علاوه بر این فقط از حداقلِ وسایل زندگی برخوردارند… وای بر آن زنی که اجاقش کور باشد یا در اثر شوربختی بچهاش بمیرد. فقط امید آنها به این بسته است که در پیری از اندرون خارج شوند» (پولاک، ۱۳۶۸: ۱۶۳ – ۱۶۴).
در پسِ پرده بودن و پوشیدگیِ زنان، همچنان مانعِ ایفای نقش اجتماعی و تربیتی زنان در خانواده است و آنان از منزلتِ شایسته خود در خانواده برخوردار نبودهاند. داشتنِ دختر افتخار محسوب نمیشد و اگر دختری به دنیا میآمد، کمتر در موردش صحبت میشد، در حالی که تولدِ پسر با شادی و مسرت همراه بود (سهرابی، ۱۳۵۷: ۹۹ ).
حاصل سخن
با ورود اسلام به ایران و وجود امتیازاتی که این دین الهی برای زنان در نظر گرفته بود، به نظر میرسید که در ایران وضعیت برای زنان از گذشته بهتر شود؛ اما در اکثر موارد این امتیازات خود دستاویزی شد برای دور کردنِ زن از صحنۀ زندگی و اجتماع. اگر اسلام رعایتِ حجاب و دیده نشدن از سوی نامحرم را برای زن لازم دانسته بود، ایرانیان به شیوهای افراطی این موارد را سرلوحه خود قرار دادند و زنان را در پستوی خانهها و حرمسراها حبس کردند تا مبادا از سوی نامحرمان دیده شوند و لکۀ ننگی بر دامنِ غیرتشان بنشیند.
از سوی دیگر در حالی که بالاترین سطحِ پاکدامنی از زنان انتظار میرفت، مردان خود با بهره گرفتن از حربههایی که اسلام در اختیارِ آنان گذاشته بود، به بالاترینِ لذتها دست پیدا میکردند و زنانِ بیچاره را در شرایطی میگذاشتند که برای یک شب راهیابی به خلوتِ این مردان به انواعِ حیله و کلک متوسل شوند؛ از زهرخوراندنِ حریف تا جستوجو برای پیدا کردنِ دختران زیبارو برای مردان و به طبع آن مورد تشویق قرارگرفتن و دیده شدن. حربههایی همچون به مقدارِ لازم زنانِ عقدی داشتن، به مقدار نالازم زنانِ صیغهای داشتن و آزاد بودن بهرهکشی از کنیز و ایضاً در بعضی دوره ها غلامان نیز به این جمع اضافه میشدند.
با همۀ این احوال، در درازنای تاریخِ پر فراز و نشیبِ گذشتۀ ما همواره زنان برجستهای در عرصه های گوناگون سیاست، حکومت، ادبیات و… ظهور کردهاند که خود میتواند تلاشی باشد در برابر خودکامگیهای مردانه و اعتراضِ نسبت به نابرابری و تبعیض جنسیتی. زنانی همچون: مهستی گنجوی، رابعه بنت کعب قُزداری، آبشخاتون، ترکان خاتون، خدیجه خانم (از عوامل تشکیل سلسلۀ قاجاریه)، خیرالنسا بیگم (مادرِ شاه عباس صفوی)، زینب پاشا(سردسته زنانِ نهضت تحریم تنباکو) و جهانملک خاتون دختر جلالالدین مسعودشاه اینجو، شاعری شاهزاده که نسخه های خطی دیوان ۵۵۰۰ بیتی یا به گفتهای ۱۴۰۰۰ بیتی از او در کتابخانهها موجودند (ر. ک فرخزاد، پوران ( ۱۳۷۸ ) دانشنامۀ زنان فرهنگساز ایران و جهان. تهران، زریاب. و کراچی، روحانگیز ( ۱۳۷۴ ) اندیشهنگاران زن در شعر مشروطه. تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، ذیل هر شخصیت ).
ج) نمود آنیما در رمان شمس و طغرا
مقدّمه
«جای تاسف است اگر ادبیات را زبانی بدانیم که باید تفسیر شود و روانکاوی را دانشی توانا بر این تفسیر… این حرفِ معصوم بیرنگ بیمعنا، این «و» که میان روانکاوی و ادبیات قرار میگیرد، بر رابطهای که در دو سویه آن ارباب و بندهای ایستادهاند، پرده میکشد. رابطۀ روانکاوی و ادبیات برخورد دو نیروی برابر و هم توان است. برخورد دو نظام زبانی و دو دانش» (یاوری، ۱۳۷۴: ۵ ).
آیا میان متن و روان همانندی و پیوندی هست؟ آیا ساختارهای روانی و ساختارهای روایی به هم شبیهاند؟ آیا میتوان از چیزی به نام روان جمعی سخن گفت؟ آیا آثار و نشانه های این روان جمعی را میتوان در آفرینشِ هنری و ادبی باز شناخت؟ آیا میتوان تاریخِ روان را نوشت؟ آیا دگرگونیهای عمیقِ اجتماعی قلمروی ناخودآگاهِ روان و فرایندهای ساختارسازِ آن را دگرگون میکند؟ آیا اثر هنری یا متنِ ادبی میتواند سیمایِ انسانِ هم روزگار خود را در خود منعکس کند؟
این پرسشها نمونهای است از پرسشهای بیشماری که نقدِ ادبی روانشناختی– به ویژه نقدِ روانشناختی فرهنگی – با آن روبهرو است؛ پرسشهایی که روانکاوی و ادبیات را، چون دو دانشِ برابر و هم توان، به هم نزدیک میکند و هدف آنها یافتن و بررسیدن همانندیهایی است که میتوان میانِ ساختارهای روایی و فرایندهایِ ساختارسازِ روان که آفرینشِ چنین متنی را ممکن کرده است سراغ کرد.
«پیوند روانکاوی و ادبیات از همان روزهایی آغاز شد که فروید نامهای پر آوازهای چون اودیپ و نرگس، یا یوسف و ساد را فراخواند تا بر مفاهیمِ روانکاوی خود نامی بگذارد و فرضیه های پیچیدۀ آن را به کمک بارِ معنایی آشنای این نامها روشنتر و سادهتر کند. اتفاقی که افتاد، خیلی جالب بود. عقدۀ اودیپ از همتای ادبیاش پر آوازهتر شد و سیمای بیزنگارِ یوسف در غباری فرو رفت که از گرایشِ ناخودآگاه او به سرخوشی و گناه خبر میداد و پاکدامنیاش را درست به اندازۀ شیدایی و رسواییِ نامادری زیبایش، زلیخا، به پرسش میکشید.
بسیاری از مفاهیم و فرضیههایی که با فروید و روانکاوی بر سر زبانها افتاد، امروز دیگر تازه نیست؛ اما در دهه های آغازین قرن که نویسندگانی چون ویلیام فالکنر، جیمز جویس و ویرجینیا وولف داستانهایشان را مینوشتند، هیچ چیز بهتر از دانشِ نوپایِ روانکاوی و بنیانیترین مفهومِ آن، یعنی ناخودآگاهی، برای نشان دادنِ پریشیدگیهای روانی انسانی که با پای نهادن به دورانِ مدرنیته از آرامش و یکپارچگیِ خاطر فاصله گرفته بود، به کارشان نمیآمد» (همان: ۱۷).
ج – ۱) کهنالگوها
ﮐﻬﻦاﻟﮕﻮﻫﺎ ﺳﺎزﻧﺪۀ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ذﻫﻨﯽ و ﻧﻤﺎدﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در واقع این کهنالگوها مفاهیمی مشترک و جهانی هستند که از گذشته های دور، از اجداد بشر، نسل به نسل منتقل شدهاند و در ژرفای ضمیر ناخودآگاه جای گرفتهاند. اﯾﻦ ﺻﻮرتﻫﺎی ازﻟﯽ ﻧﺨﺴﺖ ﺗﻮﺳﻂ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ آن در ﺷﻨﺎﺧﺖِ روﺣﯿﺎتِ ﺷﺎﻋﺮان و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺗﻮﺳﻂ ادبﭘﮋوﻫﺎن ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از ﺗﺼﺎوﯾﺮ دارای وﯾﮋﮔﯽﻫﺎ و ﺗﻌﺎرﯾﻒِ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻫﻤﻮاره ﺑﻪ ﺻﻮرتِ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه در اﺷﻌﺎر و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ اﻧﻌﮑﺎس ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ. مهمترین کهنالگوها از نظرِ روانپزشک شهیرِ سوئیسی، کارل گوستاویونگ، عبارتند از: « سایه، پرسونا، خود، آنیما و آنیموس» (شولتز و آلن شولتز، ۱۳۸۷: ۱۲۲).
این صور مثالی برای رسیدن به مرزهای خودآگاهی در نمادهای گوناگون جلوهگر شده و در آثارِ هنرمندان نمود پیدا کردهاند. به نظر میرسد آثار ادبی و هنری، بستر بسیار مناسبی برای تجلی آرکیتایپها است و هنرمند برای ایجادِ یک اثر ماندگار بیشتر از ناخودآگاهش الهام میگیرد. در ﺑﯿﻦ اﯾﻦ ﺻﻮرتﻫﺎی ﮐﻬﻦ و ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ازﻟﯽ، آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس از ﻣﻮاردی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺻﻮرتِ ﻣﻌﺸﻮق در اﺷﻌﺎر و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﺧﻮد را ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻌﺸﻮق ﺑﺮ اﺳﺎسِ ﺷﺨﺼﯿﺖِ ﭘﻨﻬﺎن ﺷﺎﻋﺮ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻠﻮهﻫﺎیِ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. از آنجا که جایگاهِ آنیما و آنیموس در ناخودآگاه است، میتوان تأثیر این کهنالگوی مهم را بر آثار ادبی یا هنریِ بسیار ارزشمند و ماندگار و بر ذهن و زبانِ خالق اثر مشاهده کرد. به اعتقادِ یونگ خاستگاه آثاری از این دست، لایه های ژرف ناخودآگاه جمعی است که منبع کشف و شهود و الهام نویسنده و هنرمند است. اﻟﺒﺘﻪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎص اﺟﺘﻤﺎع و ﺗﺤﻮﻻت ﻣﺨﺘﻠﻒ در وﺟﻮد ﺷﺎﻋﺮ یا نویسنده ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮕﺮش وی درﻣﻮرد اﯾﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﭘﻨﻬﺎن ﺗﺄﺛﯿﺮگذار ﺑﺎﺷﺪ.
ج – ۲) آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس ﭼﯿﺴﺖ؟
در ﺑﺤﺚ از ﮐﻬﻦاﻟﮕﻮﻫﺎ، آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﯿﻖ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﯾﻮﻧﮓ و ﻫﻤﮑﺎراﻧﺶ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در زﻣﯿﻨﮥ ﻣﻌﺮﻓﯽ اﯾﻦ دو ﭘﺪﯾﺪۀ روانﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻣﻘﺎﻻت ﻣﺘﻌﺪدی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺿﻤﯿﺮ ﻫﺮ اﻧﺴﺎن از دو ﺑﺨﺶ ﺧﻮدآﮔﺎه و ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺴﺎن ﺑﺴﯿﺎری از اﻣﻮر را ارادی و ﺑﺴﯿﺎری دﯾﮕﺮ را، ﺑﯽآن ﮐﻪ ﺧﻮد ﺑﺨﻮاﻫﺪ، اﻧﺠﺎم ﻣﯽدﻫﺪ. ﻫﺮ زن و ﻣﺮدی در وﺟﻮدِ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺎ ﻋﻨﺼﺮ دﯾﮕﺮی ﮐﻪ از ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﺳﺖ، در ارﺗﺒﺎﻃ اند. اﯾﻦ دو ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ روح و ﻻزمۀ وﺟﻮد ﻫﺮ ﺷﺨﺺ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻪ ﻓﺮد ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺤﺖِ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻗﺮار ﮔﯿﺮد، اﯾﻦ ﺗﺼﺎوﯾﺮ در وی ﻧﻤﻮد ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]




ریشه این اختلاف را در دو بحث نظری و عملی می توان خلاصه کرد.
۱ – از لحاظ نظری:
این بحث هنوز پایان نیافته است که آیا عقد از توافق اراده های باطنی به وجود می آید از برخورد و جمع اعلام اراده ها؟ و در مرحله دوم، آیا نیروی الزام کننده قراردادها، ناشی از حکومت اراده است یا به دلیل اعتماد مشروعی که وعده هر طرف، در دیگری ایجاد می کند؟
طبیعی است که اگر سازنده ی عق، تراضی درونی باشد، عقد می بایست با بیان قبول، واقع شود، هر چند که مفاد آن به آگاهی ایجاب کننده نرسد. در این فرض، قبول کننده نیز حق عدول از تصمیم خود را ندارد، زیرا، نه تنها عقد او را پای بند می کند، اراده نیز نیروی الزام آور را در درون خود دارد و جاهل ماندن طرف قرارداد، چیزی از این نیرو را نمی کاهد
برعکس، هرگاه برخورد و تلاقی اعلام اراده ها، سازنده عقد باشد، و نیروی الزام آور هر اراده از ارتباط حقوقی دیگری با آن ناشی شود، قبول به تنهایی ، عقد را کامل نمی سازد. بایستی مفاد آن به گوینده ی ایجاب، ابلاغ شود تا دو اراده با هم جمع آیند قبول کننده نیز می توانند تا زمانی که مخاطب او آگاه نشده است، نامه ی حاوی قبول را پس بگیرد یا به وسیله ی سریعتری از آن عدول کند. بدین ترتیب، زمان تحقق تراضی به تأخیر می افتد و مکان وقوع عقد به اقامتگاه ایجاب کننده منتقل می شود.
۲ – از لحاظ عملی:
امروزه مصالح و نیازها، نظریه ها را به دنبال می کشد. هدف تمام قواعد حاکم بر قراردادها، حفظ تعادل در حقوق و تکالیف دو طرف و جلوگیری از تجاوزها و سوء استفده است. به بیان دیگر،دو انگیزه «اجرای عدالت» و «حفظ نظم»، عامل مهم تمهید و تغیر نظریه ها قواعد است. در آثار هر پیمان، گوینده ایجاب است که بنیان توافق را می ریزد و شرایط آن را معین می کند. پس می بایست از حقوق مخاطب او حمایت شود. گروهی در این راه، ایجاب را الزام آور می داند. و به گوینده قبول نیز حق می دهند که پیش از ابلاغ تصمیم خود از آن عدول کند. گروه دیگر، ایجاب را قابل عدول نمی بینند ولی پس از قبول به این اختیار پایان می دهند و در مقابل، قبول کننده را نیز پای بند می سازند سرآغاز پیمان و لحظه پای بند شدن طرفین نیز از لحاظ علمی اهمیت فراوان دارد. باید احراز این لحظه با دلایل بیرونی و عینی ممکن باشد و از تقلب و فرصت طلبی جلوگیری شود[۶].
در برخی از نظام های حقوقی برای تعیین زمان و مکان تشکیل عقد، بین «عقد بین حاضرین»[۷] و «عقد بین غائبین»[۸] قایل به تفصیل شده اند. از طرف دیگر، در مورد عقد بین غائبین و نیز بین فرضی که طرفین با وسایل ارتباطی همزمان (مثل تلفن) با یکدیگر در تماسند و فرضی که طرفین با وسایل ارتباطی غیر همزمان (مثل نامه) با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، تمایز قایل شده اند.[۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گفتار دوم: زمان و مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی در عهد نامه
در مواردی که طرفین از طریق وسایل سنتی مبادرت به انعقاد معامله می نمایند، نفوذ ارتباطات مبادله شده به عوامل مختلفی از جمله زمان وصول و ارسال آن ارتباطات بستگی دارد. اگرچه برخی از نظام های حقوقی، قواعد خاصی را برای نفوذ و اعتبار ارتباطات مبادله شده دارند، اما در بسیاری از نظام های حقوقی، قواعد عمومی راجع به این مساله، از قواعد خاصی که بر نفوذ و اعتبار ایجاب و قبول به منظور تشکیل قرارداد، حاک است، سرچشمه می گیرد.
در همین راستا، مساله اساسی که آنسیترال به هنگام بررسی این موضوع با آن روبرو بود، قاعده مند نمودن زمان ارسال و صول ارتباطات الکترونیکی بود.
قواعد ملی قراردادهای میان غائبین، چهار نظریه راجع به زمان وقوع عقد، مطرح شده است. به موجب «نظیه اعلان»[۱۰] قرارداد زمانی تشکیل می شود که مخاطب ایجاب، قصد خود را مبنی بر قبول آن ایجاب ابراز نماید، هر چند که این قبول به اطلاع ایجاب کننده نرسد. بر طبق «نظریه ارسال» یا «قاعده صندوق پستی»[۱۱] که در اکثر نظام های حقوقی کامن لا و حتی برخی از نظام های حقوق نوشته، اعمال می شود، قبول هنگامی دارای اثر است که ارسال شود (برای مثال، از طریق انداختن نامه در صندوق پستی). در مقابل، به موجب «نظریه وصول»[۱۲]که در بخری از نظام های حقوقی نوشته، پذیرفته شده، عقد زمانی منعقد می شود که قبول به دست مخاطب آن یعنی ایجاب کننده برسد و در نهایت، «نظریه اطلاع»[۱۳] اطلاع ایجاب کننده از قبول را شرط تشکیل قرار می داند.
با توجه به اختلافات فوق، آنسیترال به هنگام تدوین ماده ۱۰ عهدنامه، اذعان نمود که بجز قراردادهای بیعی که تابع عهد نامه (سی . آی. اس.جی) می باشند،دیگر قراردادها در بسیاری از موارد تابع یک نظام بین المللی یکسانی نمی باشند؛ چرا که هر نظام حقوقی برای خود دارای قواعد خاصی است و آنسیترال قصد ندارد تا قاعده ای را ارائه دهد که با این قواعد در تعارض باشد.[۱۴]
با در نظر گرفتن مطالب فوق، ماده ۱۰ عهدنامه، ضمن ۴ بند به ارائه معیارهایی جهت تشخیص زمان و ماکن ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، پرداخته است که به توضیح و شرح هر یک از این بندها پرداخته می شود.
بند نخست: زمان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی
قواعد و احکام مربوط به زمان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، به ترتیب در بندهای ۱ و ۲ ماده ۱۰، مطرح شده اند. بند ۱، به مساله زمان ارسال و بند ۲ به زمان وصول، پرداخته است. طی مباحثی جداگانه، به توضیح هر یک پرداخته می شود.
الف: زمان ارسال ارتباطات الکترونیکی
به موجب بند ۱ ماده ۱۰،
«زمان ارسال ارتباطات الکترونیکی هنگامی است که سیستم اطالعاتی از کنترل اصل ساز یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال می کند، خارج می شود؛ اگر ارتباط الکترونیکی از کنترل اصل ساز یا کسی که از سوی او ارتباط را ارسال می دارد، خارج نشود (زمان ارسال) هنگامی است که ارتباط الکترونیکی، وصول می شود».[۱۵]
ملاحظه می شود که عهد نامه برای تشخیص زمان ارسال ارتباط الکترونیکی، ابتدا به ارائه قاعده و سپس استثناء وارد بر آن، پرداخته است. بدین توضیح که، اصل بر این است که ارتباط الکترونیکی، هنگامی ارسال شده، بدین توضیح که، اصل بر این است که ارتباط الکترونیکی، هنگامی ارسال شده، تلقی می شود که از کنترل اصل ساز و یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال شده، تلقی می شود که از کنترل اصل ساز و یا کسی که از سوی وی، ارتباط را ارسال می کند، خارج شود. اما در مواردی ممکن است به دلیل عیب دستگاه و یا هر عامل دیگری، این ارتباط از کنترل اصل ساز، خارج نشود، در این حالت، زمان ارسال ارتباط همان زمان وصول ارتباط است که در بند ۲ ماده ۱۰، مشخص گردیده است بنابراین، در مواردی که مشخص نشود که ارتباط از کنترل اصل ساز خارج شده، باید احراز شود که آن ارتباط وصول شده است. هدف قاعده جایگزین اظهار شده برای ارتباطی که از سیستم اطلاعاتی اصل ساز، خارج نشده، آن بوده تا نسبت به وضعیت هایی از قبیل پست کردن اطلاعات از طریق پایگاه داده، نیز اعمال گردد.[۱۶]
این بند، همانند بند ۱ ماده ۱۵ قانون (ام. ال . ای . سی)[۱۷] است؛ با این تفاوت که قانون (ام. ای . ای. سی)، مقرر داشته است که طرفین می توانند با توافق یکدیگر، معیار دیگری را برای زمان ارسال ارتباط الکترونیکی، مقرر بدارند.
ب: زمان وصول ارتباطات الکترونیکی
به موجب بند ۲ ماده ۱۰،
«زمان وصول ارتباط الکترونیکی هنگامی است که ارتباط الکترونیکی، توسط مخاطب در آدرس الکترونیکی که توسط او تعیین (طراحی) شده، قابل دسترسی است. زمان وصول ارتباط الکترونیکی در دیگر آدرس الکترونیکی مخاطب، هنگامی است که توسط او در آن آدرس قابل دسترسی است و مخاطب آگاه می شود که ارتباط الکترونیکی به آدرس او ارسال شده است. چنین فرض می شود که ارتباط الکترونیکی توسط مخاطب، هنگامی که به آدرس الکترونیکی او می رسد، قابل دسترسی است»[۱۸].
این بند نیز در خصوص زمان وصول، دو حالت را در نظر گرفته است. در حالت اول، مخاطب به ارسال کننده ای ارتباط الکترونیکی، آدرسی داده و ازاو خواسته است که آن ارتباط را به آن آدرس (اصطلاحاً آدرس از پیش طراحی شده یا تعیین شده) ارسال نماید، در این مورد، زمان وصول ارتباطات الکترونیکی، هنگامی است که در آن ارتباط در آن آدرس برای مخاطب قابل دسترسی باشد. اما در حالت دوم، از قبل آدرس برای ارسال ارتباط، توسط طرفین ، تعیین نشده و یا اگر تعیین شده، ارتباط به آدرسی غیر از آن آدرس تعیین شده، ارسال شده است. در این مورد، به صراحت مقرره، زمان وصول ارتباط الکترونیکی، هنگامی است که ارتباط توسط مخاطب قابل دسترسی بوده و همچنین مخاطب آگاه می شود که آن ارتباط به آدرس او ارسال شده است. در واقع آگاهی از ارسال ارتباط، شرط اضافی است که عهد نامه برای حالت دوم، در نظر گرفته است.
قواعد مربوط به زمان وصول مندرج در عهدنامه ۲۰۰۵، مبتنی بر توانایی مخاطب در دستیابی به ارتباط است، نه ورود به «سیستم اطلاعاتی» مخاطب، که توسط بند (و) ماده ۴ عهده نامه ۲۰۰۵، به عنوان «سیستمی برای تولید، ارسال، دریافت، ذخیره یا پردازش داده پیام» تعریف شده است. قواعد متبنی بر ورود به سیستم اطلاعاتی، توسط کار گروه، هم در مورد زمان ارسال و هم زمان وصول، مورد پذیرش قرار نگرفتند. استدلالات غالب در مخالف با قواعد مبتنی بر سیستم اطلاعاتی، عبارت بودند از تردید و عدم قطعیت رابطه حقوقی که میان مخاطب و سیستم اطلاعاتی، مقرر شده است و اثر نامعلوم آن بر دستیابی به داده پیام« ارسال» شده، توسط شرکت های و اشخاص، جهت حمایت از تمامیت و امنیت و قابلیت استفاده از سیستم های اطلاعاتی شان (برای مثال، جهت قفل کردن پیام های «ناخواسته» یا جلوگیری از انتشار ویروس ها)، که در عمل منجر به کاهش مجدد ارتباطات می گردد».[۱۹]
در ماده ۱۵ (ام.ال.ای.سی) معیار ورود به سیستم اطلاعاتی، به عنوان معیاری عینی تر نسبت به قابلیت دسترسی به پیام، توسط کار گروه، مورد حمایت واقع شد. اما در نهایت، جهت تعیین زمان ارسال وصول، رد شد. اما دبیرخانه آنسیترال اظهار داشت که «هدف از ختلاف تعابیر میان ماده ۱۰پیش نویس عهدنامه و ماده ۱۵ قانون نمونه، ایجاد نتایج متفاوت عملی نبوده است..» [۲۰] علاوه بر آن، دبیرخانه ماده ۱۰ عهدنامه ۲۰۰۵، را «به عنوان مجموعه ای از امارات، بجز قاعده قطعی وصول ارتباطات الکترونیکی»، تصویب کرد. [۲۱] بنابراین، «علیرغم تعابیر متفاوتی که استفاده شده، همانگونه که به موجب ماده ۱۵ قانون نمونه، دعاوی ای وجود دارد، پیش نویس عهدنامه، معیار عینی ورود ارتباطات به سیستم اطلاعاتی، جهت تشخیص زمانی که فرض می شود، سابقه «قابلیت دستیابی را داشته» و در نتیجه «دریافت» شده است را حفظ کرده است».
بر خلاف عهدنامه ۲۰۰۵، (ام.ال.ای.سی) مقرر می دارد که داده پیام هایی که به آدرسی، به غیر از آدرسی که توسط مخاطب تعیین شده، ارسال می شوند،ت نها زمانی که واقعاً توسط مخاطب، قابل دسترسی باشند، دریافت شده تلقی می گردند. اما به موجب همین قانون، اگر اصلاٌ مخاطب، آدرسی تعیین نکرده باشد، داده پیام هایی که ارسال می شوند، زمانی دریافت شده، محسوب می شوند که وارد سیستم اطلاعاتی مخاطب شوند.
همانند تعدادی از قوانین داخلی، عهدنامه از اصطلاح «آدرس الکترونیکی» به جای «سیستم اطلاعاتی» که در قانون (ام.ال.ای.سی) بکار رفته، استفاده نموده است. اصطلاح آدرس الکترونیکی، بسته به فن آوری که مورد استفاده واقع می شود، می تواند داخل یک شبکه ارتباطی و یا یک صندوق پستی الکترونیکی و یا دستگاه تلکپی و یا دیگر محل دربرگیرد[۲۲]. البته باید توجه داشت که مفهوم آدرس الکترونیکی، نباید با مفاهیم تأمین کننده خدمات اطلاعاتی و یا دیگر رابطانی که نقش واسطه را در تبادل ارتباطات، ایفا می نماید، خلط شود[۲۳].
نکته دیگر آنکه، عهدنامه همانند ماده ۱۵ قانون (او. ال.ای.سی) بین حالتی که پیام ها به آدرس الکترونیکی تعیین شده، ارسال شده و حالتی که به آدرس الکترونیکی تعیین نشده، ارسال شده اند، تفاوت گذارده است. در حالت اول، همانند بند ۲ (الف) (۱) ماده ۱۵ (ام. ال.ای.سی)، پیام زمانی وصول شده تلقی می شود که به آدرس الکترونیکی مخاطب وارد شود و یا به بیان قانون نمونه، به سیستم اطلاعاتی مخاطب وارد شود. اما عهدنامه در خصوص چگونگی طراحی و یا تعیین سیستم اطلاعاتی و یا احتمال تغییر این آدرس توسط مخاطب، مقرره ای ندارد.
اما در مواردی که طرفین ممکن است بیش از یک آدرس الکترونیکی داشته باشند این موضوع به خصوص در مورد تجار و شرکت های بزرگ که میزان فعالیت های تجاری آنها زیاد است، صادق است این انتظار که مخاطب از محتوای تمامی این آدرس های الکترونیکی با خبر و آگاه باشد، امر غیر معقول و غیر منطقی است. به همین خاطر، عهدنامه در این مورد و همچنین در موردی که مخاطب با تعیین آدرس الکترونیکی، از اصل ساز می خواهد تا ارتباط را به آن آدرس مشخص ارسال نماید، ولی اصل ساز ارتباط را به آن آدرس ارسال نمی نماید، در حکمی مشابه، شرط تحقق وصول ارتباط الکترونیکی را علاوه بر ورود به سیستم اطلاعاتی مخاطب، آگاهی وی از ورود به آن آدرس را لازم دانسته است[۲۴].
تفاوت مهم عهدنامه و قانون (ام.ال.ای.سی) راجع به زمان وصول ارتباطات الکترونیکی، آن استکه بر خلاف قانون نمونه، عهدنامه بین حالتی که اصلاً، آدرسی از قبل بین طرفین برای ارسال ارتباطات الکترونیکی تعیین نشده و حالتی که آدرس تعیین شده ولی ارتباط به آن آدرس، ارسال نشده، تفاوتی قائل نگردیده است. بدین توضیح که مطابق قانون (ام.ال.ای.سی)، اگر مخاطب، آدرسی را برای ارسال ارتباطات، تعیین نموده و به طرف مبابل گفته باشد که ارتباطات را به آن آدرس ارسال نماید، اما اصل ساز به این موضوع توجهی نکرده و به آدرس دیگر مخاطب ارسال نموده باشد، در این مورد، ارتباط زمانی وصول شده، قلمداد می شود که برای مخاطب، واقعاً قابل بازیافت و دسترسی باشد. دلیل این قاعده چنین بیان شده است که اگر اصل ساز از دستور مخاطب سرپیچی نماید، منطقی نیست که این ارسال وصول شده، تلقی شود، لذا حتماٌ این ارتباط باید برای مخاطب، قابل بازیافت، باشد . اما در موردی که آدرسی تعیین نشده است، چون در این حالت، برای مخاطب مهم نیست که ارتباط به کدام سیستم اطلاعاتی او ارسال شود، لذا به محض ورود پیام به سیستم اطلاعاتی مخاطب، چنین فرض می شود که پیام وصول شده است[۲۵]
دلیل برخورد مضیق تر نسبت به دریافت پیام های ارسال شده به آدرس تعیین نشده، (ونه لزوماً آدرس نادرست)، به موجب عهد نامه ۲۰۰۵، در مقایسه با (ام. ال. دی.سی)، آن است که نسبت به زمان تدوین قانون (ام.ال.ای.سی)، به دلیل پیشرفت در فیلترهای امنیتی و دیواره های آتش[۲۶]، احتمال وصول پیام های الکترونیکی به مخاطب آن، کاهش یافته است. بنابراین، قواعد مربوط به دریافت، باید تنها در صورتی که داده پیام به آدرس تعیین شده ، ارسال شده، اجرا گردد و نباید نسبت به اشخاصی که موافقت ننموده اند تا خطر فقدان ارتباطی که به آدرس تعیین نشده، ارسال می شوند را تحمل کنند، تحمیل شود.
عهدنامه با پیروی از برخی قوانین ملی، با هر دو وضعیت یکسان برخورد نموده و حکم مشابهی داده است، بنابراین، در کلیه مواردی که پیام به آدرس تعیین نشده، ارسال شده اعم از اینکه از قبل آدرس تعیین شده ولی به آن آدرس ارسال نشده و یا اصلاً آدرسی تعیین نشده وصول ارتباط الکترونیکی، هنگامی است که علاوه بر دسترسی ارتباط برای مخاطب، وی نیز واقعاً آگاه شده است. که ارتباط الکترونیکی، به آن آدرس مشخص، ارسال شده است.[۲۷]
نکته دیگر آنکه، آگاهی مخاطب از ارس ل ارتباط الکترونیکی به آدرس تعیین نشده، یک امر موضوعی است که می تواند از طریق ادله ای چون وجود اخطاری به مخاطب، مبتنی بر ارسال به آدرس خاص و یا نرم افزار و یا فن آوری که می تواند بازیافت ارتباط توسط مخاطب و یا نمایش آن بر روی رایانه وی را نشان دهد، اثبات شود[۲۸]
بند دوم: مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی
پس از بیان زمان تحقق ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، بندهای ۳و ۴ ماده ۱۰، به بیان معیار احراز مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، پرداخته اند. به موجب بند ۳.
«چنین فرض می شود که ارتباط الکترونیکی به محل تجارت اصل ساز، ارسال شده و در محل تجارت مخاطب، به نحوی که مطابق ماده ۶ تعیین شده، واصل شده است»[۲۹]
از آنجا که در اکثر موارد، محل وقوع مخاطب با محل سیستم اطلاعاتی وی، متفات میباشد، لذا پیشنهاد گردید که به منظور سهولت در روابط میان طرفین و جلوگیری از بروز مشکل، محل تجارت، اصل ساز و مخاطب، به عنوان محل ارسال و وصول در نظر گرفته شود.
بنا به عقیده اعضای کار گروه، معیار مندرج در بند ۳ ماده ۱۰، یک معیار قطعی است و نه اماره ای که اثبات خلاف آن، از کار می افتد. هدف از اعمال این قاعده، هماهنگی با رویه موجود، به ویژه اجتناب از دو گانگی نظام حاکم برقراردادهای بر خط و برون خط و همچنین عهد نامه (سی.آی.اس.جی) اعلام شده است.[۳۰]
و به موجب بند ۴:
«بند ۲ این ماده، اعمال می شود، حتی اگر استقرار سیستم اطلاعاتی پشتیبان آدرس الکترونیکی، با مکانی که به نظر می رسد ارتباط الکترونیکی، بر اساس بند ۳ این ماده وصول شده، متفاوت باشد».[۳۱]
گفتار سوم: حقوق تطبیقی
زمان و مکان ارسال و وصول ارتباطات الکترونیکی، در قوانین ملی نیز مورد توجه قرار گرفته است. یوتا در این خصوص اظهار داشته است: «جز در مواردی که خلاف آن مقرر شود، سابقه الکترونیکی زمانی ارسال می شود که سه امر زیر محقق شود:
الف. سابقه الکترونیکی به درستی به رایانه یا سیستم پردازشگر اطلاعاتی که توسط گیرنده، طراحی شده، ارسال شود، به گونه ای که وی قادر باشد، آن سابقه الکترونیکی را بازیافت نماید.
ب. سیستم پردازشگر رایانه ای یا اطلاعاتی، که توسط گیرنده، طراحی شده، بتواند سابقه الکترونیکی را پردازش کند.
ج – سابقه الکترونیکی (۱) وارد رایانه یا سیستم پردازشگر اطلاعاتی خارج از کنترل ارسال کننده شود، یا (۲) وارد حوزه سیستم رایانه ای یا پردازشگر اطلاعاتی طراحی شده، توسط مخاطب، شود».[۳۲]
در خصوص شرط سوم، اولین راه جایگزین، آن است که سوابق الکترونیکی از یک سیستم رایانه ای به دیگر سیستم، ارسال شود، درحالی که در خصوص شرط دوم، سوابق الکترونیکی در داخل همان سیستم ارسال می شود (یعنی ارسال کننده و مخاطب هر دو از یک تأمین کننده خدمات اینترنتی[۳۳]، جهت دسترسی به ارتباطات پست الکترونیکی، استفاده می کنند).
علاوه بر آن، «حتی اگر مکان سیستم پردازشگر رایانه ای متفاوت از» محل تجاری گیرنده باشد، دریافت محقق می شود.همچنین، حتی اگر دریافت، در هر جایی، در چنین موقعیتی صورت پذیرد، چنین به نظر می رسد که در محل تجاری گیرنده، واصل شده است. چنین فرض می شود که سابقه الکترونیکی، از محل تجاری ارسال کننده، فرستاده شده است. مگر آنکه خلاف آن توافق شود[۳۴]. علاوه بر آن «در صورتی که شخص از دریافت، اطلاعی نداشته باشد» دریافت واقع می شود و «دریافت یک پیام الکترونیکی از زمانی دارای اثر است که وصول شود، حتی اگر هیچ شخصی از آن دریافت آگاه نباشد». این امر قاعده ی «صندوق پستی» که به موجب آن، اخطاریه از زمان ارسال، دارای اثر است. بنابراین، بار اثبات نفوذ تسلیم از گیرنده به ارسال کننده، منتقل می شود، را رد می کند. دریافت یعنی «تسلیم کردن و موجود بودن در محل یا سیستم طراحی شده، به وسیله توافق، برای اهداف بعدی»[۳۵]. اگر توافقی وجود نداشته باشد، دریافت یعنی:
به وجود آمدن در سیستم پردازشگر اطلاعاتی یا در ادرس سیستمی که قابلیت پردازش یا دریافت از سیستمی که همانند سیستم گیرنده است را دارد، البته اگر گیرنده آنرا بکار گیرد، در غیر این صورت، مکان یا سیستمی را برای دریافت اخطاریه ای از همان نوع که داده شده، طراحی کرده و ارسال کننده، نمی دانسته که اخطاریه نمی تواند در آن مکان، قابل دسترسی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]




بدو گفت شاپور کای نیکبخت من این خانه بگزیدم از تاج و تخت ص۲۰۶۴ج۷شاهنامه، چاپ بروخیم
‏۱۸- ‏فصل و تمیز :
تا لا جرم کارها چنین کردند که قفا از عطا باز ندانند و حلوا از الوا و راه از بیراه ص۴۱۳مفتاح النجات، تصحیح فیاض
۱۹- ‏مترادف (بر)‏ :
پسران عم محمد بن طاهر از محمد حسد کردند و با یعقوب لیث یار شدند. ص۵ زین الاخبار گردیزی
۲۰-‏ مترادف (به)‏ :
مردی که وی را حسن محدث گفتند نزدیک امیر مسعود فرستاده بود تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه از گاه نام و ‏پیغام آوردی و بردی. ص۱۳۵ تاریخ بیهقی، تصحیح فیاض
‏۲۱-‏ مترادف رای مفعولی و برای تعدیه :

الف) مرادف (رای مفعولی)‏ :
دهقان فصیح پارسی زاد از حال عرب چنین کند یاد ص۱۴۹ لیلی و مجنون نظامی
ب) برای تعدیه :
سلطان درشت شد بر اریارق و در فرو گرفتن وی خلوتی کرد و با وزیر شکایت نمود از اریارق.
ص۲۲۴تاریخ ‏بیهقی،تصحیح دکتر فیاض
‏۲۲-‏ مترادف (دربارۀ)‏ :
پس دیگر روز این حدیث فاش شد و همۀ مردم شهر، غریب و شهری ازین گفتند. ص۳۸۸تاریخ بیهقی، تصحیح ‏فیاض
‏۲۳-‏ مترادف کسرۀ اضافه :
مدت خلافت مقتدی نوزده سال بود … پسرش مستظهر را ولی عهد کرد و اندر سال ازچهار صد و هشتاد و شش از دنیا ‏برفت. ص۳۸۳مجمل التواریخ و القصص
۲۴-‏ مجاوزت :
فرمود تا انگشتری را بر گنبد عضد کردند تا هرکه تیر از حلقۀ انگشتری بگذراند، خاتم او را باشد.
ص۱۱۳ گلستان ‏سعدی، تصحیح فروغی
‏۲۵- ‏مصاحبت و معیت :
گفت پیغمبر عداوت از خرد بهتر از مهری که از جاهل رسد ص۲۸۷دفتر۲مثنوی، چاپ بروخی
۲۶- ‏مقابله :
و برین برخاستند که آنچه واجب است از هر خللی بجای آرند تا زائل شود. ص۶۱۸تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
‏۲۷- ‏مقایسه و نسبت :
حرف از نام بمنزلت نقطه است از خط و مر حرف را معنی نیست بلکه معنی اندر زیر حرف آید.
ص۹زاد المسافرین ‏ناصر خسرو
‏۲۸-‏ مقدار و اندازه :
و خواجه خلعت پوشید… قبای سقلاطون بغدادی بود… عمامۀ قصب بزرگ… و کمری از هزار مثقال پیروزه ها ‏درنشانده. ص۵۵ تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
۲۹- ‏موافقت و مطابقت :
امیر مسعود رضی الله عنه بدین خبر سخت دل مشغول شد… و نامه نوشتند از فرمان او ببرادرش بتهنیت و تعزیت. ص۱۷تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر فیاض
یاد آوری ۱- (از) گاه به معنی (برای) بکار رفته است.‏
هم از آن ده یک زنی از کافران سوی پیغمبر روان شد ز امتحان ص۵۴۱دفتر سوم مثنوی، چاپ بروخیم
یاد آوری ۲- (از) گاه برای تقسیم بکار رفته است مترادف (بر).‏
قتل از دو گونه است یکی از روی صورت و یکی از روی معنی. ص۲۳۸ ج۱ کشف الاسرار میبدی
‏۲-۲-۱-۴-ب.‏ از نظر انوری گیوی در جلد دوم دستور زبان فارسی ص۲۵۷ موارد کاربرد (از) به قرار زیر است: ‏
‌أ.‏‏ برای آغاز و بیان مبدأ و مأخذ در زمان و مکان: ‏
از صبح راه افتادیم و همین طور داریم می رویم.‏
از همدان حرکت کرده ایم و به مشهد می رویم.‏
‌ب. ‏برای آغاز در زمان و مکان در مقابل (تا) که جمعا فاصله را می رسانند: ‏
از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۱۰ شب یکسره کار کردم.‏
از اصفهان تا شیراز با اتومبیل رفتم.‏
‌ج. ‏در معنی (با): ‏
پشت بام را از کاهگل پوشانده بودند.‏
‌د.‏ برای بیان علت و سبب و به معنی (به سبب)، (در نتیجۀ) و (در اثر): ‏
از هوای دودآلود به سرفه افتادم.‏
سقف از زلزله فرو ریخت.‏
در این مسأله چنان مصرند که چه بسا خود و کسانشان از گرسنگی و سرما می میرند. جمال زاده (یکی بود یکی ‏نبود)‏
‌هـ . ‏علامت متمم فعل بدون دربرداشتن مفهوم خاصی، به عبارت دیگر متمم بعضی از فعلها فقط با حرف اضافۀ (از) می ‏آیند : ‏

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم