کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



درست: وی گفت: آنچه باید بگویم، این است که … .
ـ ترس و هول و هراس تمام وجودم را فراگرفته بود (آوردن کلمات مترادف)
درست: ترس تمام وجودم را فراگرفته بود.
۳ـ۱. صفت
صفت کلمهای است که حالت و چگونگی اسم را وصف میکند و به طور کلی بر ۲ گونه است: صفت پیشین و صفت پسین.
صفات پیشین، شامل صفات شمارشی، اشاره، پرسشی، تعجبی و مبهم؛ و صفات پسین شامل صفت بیانی، فاعلی، مفعولی، نسبی و لیاقت است.
هر کدام از صفات مذکور، ویژگیهای خاص خود را دارند که به کارگیری آنها مستلزم توجه به قواعد دستوری و ویرایشی در زبان فارسی است؛ چراکه یکی از موارد خروج از قواعد دستوری زبان فارسی، تبعیت از دستور زبان عربی در مطابقت صفت و موصوف است. به عبارتی، «در زبان عربی، صفت با موصوف خود مطابقه میکند، بدین صورت که هرگاه موصوف، مؤنث یا جمع غیرجاندار باشد، صفت آن «تا»ی تأنیث میگیرد. در دورۀ متأخّر، در فارسی نیز، به تقلید از عربی صفت مؤنث را در بسیاری از موارد به کار میبرند، مانند «قوانین مدوّنه»، «والدۀ محترمه» و جز اینها، و گاهی نیز استعمال صفت مؤنث برخلاف قاعدۀ عربی است، مانند قانون مصوّبه. از استعمال چنین ترکیبهایی باید پرهیز کرد و به جای آنها گفت: «قوانین مدوّن»، «والدۀ محترم»، «قانون مصوّب»؛ زیرا در فارسی نه مؤنث و مذکر هست و نه صفت با موصوف تطبیق میکند» (نجفی، ۱۳۹۱: ۲۵۳).
نیکوبخت نیز معتقد است، «چون در فارسی اسم، جنس ندارد، این قاعده نمیتواند موضوعیتی داشته باشد؛ مثلاً در فارسی برای کلماتی که برای اسمهای مؤنث وضع شده یا کلماتی که به «ه ـ ـه» ختم شدهاند، نمیتوان صفت مؤنث آورد؛ بنابراین ترکیبهای وصفی زیر غلط محسوب میشود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بانوی محترمه، دوشیزۀ مکرّمه، کاغذ باطله» (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۹).
* در زبان عربی برای اسامی جمع مکسّر نیز صفت مؤنث میآورند؛ مثلاً میگویند: آثار اولیه که چنین قاعدهای در زبان فارسی وجود ندارد؛ بنابراین باید گفت: اولین آثار (همان: ۶۰ و ۶۱).
با وجود این، برخی ترکیبهای موصوف و صفت عربی وجود دارند که در زبان فارسی جاافتادهاند و به طور معمول به کار میروند؛ مانند قوۀ مقنّنه، قوّۀ قضائیه که دیگر نمیتوان آنها را تغییر داد و به ناچار باید آنها را در همان شکل مرسوم به کار ببریم.
ارژنگ نکتۀ مهمی را در به کار بردن ترکیبات صفت و موصوف یادآور میشود. او میگوید، گاهی دیده شده است که بعضیها به جای اسم ترکیبات صفت و موصوف عربی، کلمۀ فارسی آن را میآورند و صفت آن را همچنان با نشانۀ مؤنث به کار میبرند؛ مانند بانوی محترمه، کاغذ باطله، همشیرۀ مکرّمه و … که کار درستی نیست و باید جداً از آن پرهیز کرد (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۸ و ۶۹).
۴ـ ۱. حروف
حروف کلماتی هستند که «خود به خود معنی ندارند و برای پیوند دو جمله یا اجزای یک جمله به کار میروند یا برای نسبت دادن کلمهای به فعل یا جمله میآیند و گاهی مقام کلمه را در جمله نشان میدهند» (احمدی گیوی، ۱۳۷۸: ۹۸). در کل، میتوان برای حروف ۳ قسم در نظر گرفت که عبارتند از:
ـ حروف اضافه؛
ـ حروف ربط؛
ـ حروف نشانه.
۱ـ ۴ـ ۱. حروف اضافه
حروف اضافه، کلمههایی هستند که کلمه یا گروهی را به فعل یا برخی اجزای جمله نسبت میدهند و آنها را متمم و وابستۀ آن قرار میدهند. این حروف بر دو نوع ساده و مرکب هستند. حروف ساده؛ مانند: از، به، با و حروف مرکب؛ مانند: از برای، در برابر و … .
* گاه جزء اول از یک حرف اضافۀ مرکب حذف میشود؛ مانند، در ضمن: ضمن
در فارسی فصیح و نثر دقیق و به ویژه در متنهای علمی که بیان و نگارش باید واضح و صریح باشد، بهتر است که حرف اضافه مرکب به صورت کامل به کار رود (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۸۵).
هر یک از این حروف اضافه با توجه به معنای خود، در جای خاصی در جمله به کار میروند و نقش متممی یا مفعولی اسم را نشان میدهند. به گفتۀ نیکوبخت، «در زبان فارسی معمولاً هر کلمه، با توجه به بافت جمله، حرف اضافۀ خاصی میگیرد؛ بنابراین نوع حرف اضافه به بافت جمله بستگی دارد و هر حرف اضافه به کلمات بعد از خود معنی جدید میدهد؛ به همین دلیل برای معانی خاص حرف اضافه مناسب همان معنی باید به کار برد» (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۷۰). اما گاهی دیده میشود بعضی از مؤلفان حروف اضافۀ درستی را برای جملۀ مورد نظر خود انتخاب نمیکنند.
برای مثال، او توپ را برای دروازهبان واگذار کرد. در این مثال، حرف اضافۀ درستی به کار نرفته است و باید گفت: او توپ را به دروازهبان واگذار کرد. برای = به
به عبارتی، میتوان گفت هر اسمی حرف اضافۀ خاص خود را دارد که باید به آن توجه کرد، مانند: افزون به، کاستن از، ورود به، خروج از و … .
* ابوالحسن نجفی در مقالۀ «آیا زبان فارسی در خطر است؟»، میگوید که امروزه بسیاری از حروف اضافۀ فارسی به جای یکدیگر به کار میرود و حتی حروف اضافۀ تازهای در زبان پدید میآید (پورجوادی، ۱۳۷۵: ۲۳).
یادآوری این نکته لازم است که «برای بعضی افعال بیش از یک حرف اضافۀ مناسب وجود دارد و فعل با هر یک از آنها معنی دیگری پیدا میکند.
برای مثال: پرداختن به: به معنی مشغول شدن به … / پرداختن از: به معنی فارغ شدن از … است (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۶۷).
افزون بر این، گاهی بدون آن که لازم باشد، حرف اضافه در جمله به کار میبریم.
مانند: برای چند روز به سفر میروم: چند روز به سفر میروم.
برای مدتی کارها تعطیل میشود: مدتی کارها تعطیل میشود (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۱۰۵).
در مقابل، گاهی هم «در نثر دورۀ اخیر و به خصوص در نثر کسانی که به صورت محاورهای نوشتهاند، تمایل شدید به حذف حرف اضافه دیده میشود، این نوع حذفها در بعضی جاها، علاوه بر انداختن جمله از فصاحت و شیوایی، باعث بروز اغتشاش نیز میشود. در فارسی فصیح بهتر است حرفهای اضافۀ مناسب، همراه با وابستههای خود آورده شود» (انوری و عالی عباسآباد، ۱۳۹۰: ۱۲۳). ابوالحسن نجفی نیز معتقد است همۀ حرفهای اضافه را نمیتوان حذف کرد و فقط «به»، «بر» و «در» و ندرتاً «از» را میتوان در پارهای از عبارتها حذف کرد. این حذف امروزه در زبان گفتار به ویژه در اصطلاحات جاافتاده و پراستعمال رایج است، مانند: (از) صبح تا شام، (در) اوایل بهار و …. (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۵۹).
با وجود این، بهتر است تا جایی که ممکن است از حذف حرف اضافه خودداری شود؛ چراکه گاهی با حذف حرف اضافه جمله بیمعنی میشود یا معنای دیگری مییابد.
ـ یکی از نکات مهم در به کارگیری حرف اضافه، استفادۀ مناسب از حرف اضافۀ معطوف است؛ چراکه هر یک از کلماتی که به هم معطوف میشوند، حرف اضافۀ خاص خود را دارند و با توجه به سیاق جمله حرف اضافۀ مختص خود را میگیرند.
برای مثال، در جملۀ برای رفتن و برگشتن از تهران بلیط تهیه کردهام. در این جمله، حرف اضافۀ مناسبی به کار نرفته است؛ چراکه «از» برای کلمۀ برگشتن مناسب است، اما برای کلمۀ «رفتن» مناسب نیست و باید گفت: برای رفتن به تهران و برگشتن از آنجا بلیط تهیه کردهام.
به این ترتیب، «هرگاه یک حرف اضافه همراه چند کلمۀ معطوف به هم به کار رود، باید دقت کرد که آن حرف اضافه با هر یک از کلمات سازگار باشد، مثلاً اگر بگوییم: «او وفادار و علاقهمند به سنّت خانوادگی است» حرف اضافۀ «به» با هر دو صفتِ وفادار و علاقهمند سازگار است و جمله اشکالی ندارد» (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۶۱).
۲ـ ۴ـ ۱. حروف ربط
حروفی هستند که دو کلمه یا گروه و جمله را به هم پیوند میدهند که پرکاربردترین آنها عبارت است از: که، تا، چون، زیرا و … .
شاهری لنگرودی حروف ربط یا پیوند را بر دو نوع نقشنمای جمله های وابسته و نقشنمای جمله های همپایه تقسیم میکند.
الف) حروف ربط در جمله های وابسته که در جمله های وابسته میآیند؛ مثال: او را نصیحت کردم تا بیشتر تلاش کند.
ب) حروف ربط در جمله های همپایه که دو جملۀ کامل را به هم پیوند میدهند؛ مثال: هوا سرد بود و برف نرمنرمک میبارید (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۶۰).
به کار بردن حروف ربط در جمله نیازمند رعایت نکاتی است که مؤلفان و ویراستاران باید به آن توجه کنند.
موارد کاربرد نادرست پیوندها:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:03:00 ب.ظ ]




علاوه بر این از برخی مدارک استفاده می‌شود که زراره در طول عمر خویش علی ‌بن ‌الحسین(علیه‌السلام) را ندیده و تا زمان حیات آن حضرت ملاقاتی با امام باقر(علیه‌السلام) نیز نداشته است. و اوّلین ملاقاتی که میان زراره و امام باقر(علیه‌السلام) صورت گرفته در زمان امامت باقرالعلوم و در سفر حج، و در مراسم منا بوده است.
زراره خود از این نخستین ملاقات چنین یاد کرده است:
در سرزمین منا‌‌، قدم در سراپرده‌ای نهادم که از آنِ امام باقر ـ محمّد بن علی بن الحسین(علیه‌السلام) بود، جمعی در چادر نشسته بودند، صدر مجلس خالی بود و در گوشه‌ای از چادر مردی حجامت می‌کرد. از قراین چنین به ذهنم آمد که همان مرد باید ابوجعفر ـ محمّد بن علی(علیه‌السلام) ـ باشد، پیش رفتم و سلام کردم. آن حضرت سلامم را پاسخ گفت. روبرویش نشستم. پرسید آیا از فرزندان اَعْین هستی؟ گفتم آری من زراره‌‌، پسر اَعْین هستم.
امام فرمود: من تو را از روی شباهت شناختم. آیا حمران نیز به حج آمده است؟
گفتم: نه، ولی شما را سلام رسانده است.
امام فرمود: حمران از مؤمنان راستین است و هرگز از حق رو برنمی‌تابد.[۴۳]‌.
از این روایت چند نکته استفاده می‌شود:
الف: زراره تا قبل از این ملاقات، هرگز امام باقر(علیه‌السلام) را ندیده است زیرا می‌گوید: من با خود حدس زدم که آن مرد باید امام باقر(علیه‌السلام) باشد و امام هم به او فرمود من تو را از روی شباهت به خاندان اعین شناختم.
ب: هر چند زراره تا قبل از این ملاقات ارتباطی با ائمه(علیهم ‌السلام) نداشته است امّا برادرش ‹‹حمران›› پیش از این زمان ارتباطی بایسته و عمیق با امام باقر(علیه‌السلام) داشته است. زیرا امام در همین نخستین ملاقات، احوال حمران را از زراره می‌پرسد و بر صلابت ایمان او گواهی می‌دهد و این نیست مگر آن که حمران در گذشته با امام مراوده و گفتگو داشته و مراتب ایمان و ولایت حمران برای امام باقر(علیه‌السلام) در پرتو این مراودات علمی مسلّم گشته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ج: روی آوری زراره به امام(علیه‌السلام) با اشاره و رهنمود برادرش حمران صورت گرفته است زیرا وقتی امام احوال حمران را از زراره می‌پرسد، او در پاسخ می‌گوید برادرم برای شما سلام رسانده است و البته از برخی اسناد به دست می‌آید که ارتباط حُمران با اهل بیت محدود به زمان امامت امام باقر(علیه‌السلام) نبوده بلکه او حتّی با امام سجّاد(علیه‌السلام) روابط علمی داشته است و از این رو روایاتی را بدون واسطه از امام سجّاد(علیه‌السلام) نقل کرده است. [۴۴]
بنابراین ارتباط خاندان اَعْین با مکتب اهل بیت به زمان امام سجّاد(علیه‌السلام) باز می‌گردد و واسطه این ارتباط حمران بوده است‌‌، هرچند زراره در این مدّّّّت نتوانسته است خدمت امام سجّاد (علیه‌السلام) برسد و نخستین ملاقاتش با امام باقر (علیه‌السلام) بوده است.[۴۵]
باید یاد آور شویم که رجال‌نویسان‌‌، حمران را در شمار امام سجّاد (علیه‌السلام) یاد نکرده‌اند ولی با توّجه به روایت فوق و روایات بی واسطه‌ای که حمران از امام باقر(علیه‌السلام) نقل کرده است، این امر شگفت می کند! زیرا رجالیان ملاک صحابه بودن را در دو نکته ملاحظه کرده‌اند‌:
۱ـ درک محضر امام‌.[۴۶]
۲ـ نقل حدیث بدون واسطه از امام. [۴۷]
و این دو ملاک در شخص حمران جمع بوده است همچنان که در گذشته از رجال سید بحرالعلوم نقل کردیم وی به ارتباط خاندان اَعْین با امام سجّاد(علیه‌السلام) تصریح کرده است و از قول ابوغالب زراری نقل نموده که حمران محضر امام سجّاد(علیه‌السلام) را درک کرده است. [۴۸]
به هر حال وجود شخصیتی چون حمران در میان خاندان اَعْین، خود می‌توانست زمینه آشنایی زراره را با امام باقر(علیه‌السلام) و مکتب ائمه(علیهم‌السلام) هموار سازد. هر چند زراره برای این آشنایی زمینه‌های دیگری نیز داشت چرا که در جوانی مباحث فقه را نزد حکم بن عتیبه فراگرفته بود و حکم بن عتبیه از جمله کسانی بود که علی‌رغم پایبندی به فقه اهل سنّت، مکتب علمی امام سجّاد و امام باقر(علیهماالسّلام) را درک کرده بود و خواه‌ناخواه در لابلای درسهای خود به مبانی فقهی ائمه نیز اشاره‌هایی کرده است. بعدها زراره مطالبی را که از حکم به عتیبه فراگرفته بود با امام صادق(علیه‌السلام) در میان می‌گذاشت و درباره درستی و نادرستی آنها از امام سؤال می‌کرد.[۴۹]
این‌گونه روایات، آشنایی زراره با حکم بن عتیبه را می‌رساند و تلمّذ وی را نزد حکم بن عتیبه تأیید می‌کند. ولی در این میان باید از نظر دور نداشت که اصولاً حمران نقشی اساسی در گرایش خاندان اَعْین به اهل بیت داشته است و پیشینه او در اخذ احادیث از ائمه و اصحاب ایشان دیرپای‌تر از سایر اعضای خاندان اعین است زیرا او روایاتی از ابوخالد کابلی،[۵۰] ابوحمزه ثمالی[۵۱]و سعید بن جبیر [۵۲] دریافت کرده و اینان از اصحاب ویژه امام سجّاد(علیه‌السلام) بوده‌اند. این نقلها با این وسایط در میان دیگر اعضای خاندان اعین مشهود نیست و این می کند که حمران در اخذ روایت از ائمه به جهت زمان مقدّم بر همه ایشان بوده است.[۵۳]
فرزندان زراره‌
باتوجه به منابع رجالی معلوم می شودکه زراره فرزندان متعدّدی داشته است که بیشتر آنان ازاصحاب ائمه(علیهم السلام) بوده‌اند.
شیخ طوسی در کتاب رجال خود،نام هفت تن از آنهارابیان کرده است که عبارتند از: حسن، [۵۴] حسین، [۵۵] رومی،[۵۶] عبدالله، [۵۷] عبید‌‌، [۵۸] محمّد‌‌،[۵۹] و یحیی[۶۰] ،می باشند.
البتّه این عدّه از فرزندان زراره، آنهایی هستند که در شمار اصحاب ائمه(علیهم ‌السلام) یاد شده‌اند و امّا این که آیا جز ایشان، زراره فرزندان دیگری هم داشته یا نه، بصراحت در جایی ثبت نشده است.
سید بحرالعلوم درباره فرزندان زراره می‌نویسد: ‹‹ اما سایر آل اعین از فرزندانِ اعین، عدّه زیادی هستند که از جمله آنان فرزندان زراره می‌باشند که عبارتند از حسن، یحیی، رومی، عبدالله، عبیدالله و‌… محمّد که نامشان در شمار اصحاب امام صادق(علیه‌السلام) آمده است››[۶۱] ‌.
فصل سوم- شخصیت علمی و فرهنگی زراره
سیماى زراره در آئینه روایات
شیخ طوسى در اختیار معرفه‏الرجال چندین روایت در منزلت و والایى شان زراره نقل کرده است که ما به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم.
البته درباره زراره روایاتی هم وجود دارد که دلالت بر مذمت ایشان می‌کند، که در بخش آخر این پایان نامه درقالب رفع شبهات به آن می‌پردازیم‌.
جمیل بن درّاج مى‏گوید: از امام صادق(‌علیه السلام ) شنیدم که مى‏فرمود: کوههاى زمین و نشانه‏هاى دین چهار نفرند، محمدبن مسلم، بریدبن معاویه، لیث‏بن البخترى المرادى و زراره‏بن اعین.[۶۲]
در این تشبیه امام صادق(‌علیه السلام) بالاترین مراتب فضل و کمال را در کوتاهترین عبارت، براى زراره نمایانده است. سخن و توصیف امام(‏علیه السلام) را نباید تعارف پنداشت، زیرا امام‏(علیه السلام) در موقعیت و مسؤولیتى است که هرگز بى‏جهت از کسى تعریف نمى‏کند. بلکه ملاک و میزان در گفته‏هاى آنان حق و رضایت‏حق‏تعالى است.
فضل بن عبدالملک مى‏گوید: از امام صادق (‏علیه السلام) شنیدم که مى‏فرمود: محبوبترین خلق خداوند نزد من چهار نفرند چه زنده باشد و چه مرده. بریدبن معاویه، زراره، محمدبن مسلم و احوال.[۶۳]
ابراهیم بن عبدالحمید مى‏گوید: امام صادق‏ (علیه السلام) فرمود: خداوند زراره‏بن اعین را رحمت کند. اگر زراره و امثال او نبودند، چه بسا احادیث پدرم از بین مى‏رفت.[۶۴]
ابى عبیده حذاّء، مى‏گوید: از امام صادق(‏علیه السلام )شنیدم که مى‏فرمود: زراره، ابوبصیر و محمدبن مسلم و برید، مصداق این سخن خدایند که مى‏فرماید: و السابقون السابقون اولئک المقربون.[۶۵]
مفضل بن عمر مى‏گوید: روزى که فیض بن مختار نزد امام صادق(‌علیه السلام)آمده بود، آیه‏اى از قرآن را خواند. آن حضرت آیه را براى او تاویل کرد، فیض به حضرت گفت: خدا مرا فدایت گرداند، این اختلاف بین شیعیان شما چیست؟ امام(‌علیه السلام) فرمود: اى فیض کدام اختلاف؟ فیض به حضرت عرض کرد. در جلسات بحث آنان در کوفه شرکت مى‏کنم و از اختلاف آنها در روایاتشان به شک مى‏افتم، تا این که به مفضل بن عمر مراجعه مى‏کنم، او مرا از این شک بازمى‏دارد و نفسم از این گرفتارى نجات مى‏یابد، و قلبم مطمئن مى‏گردد. پس حضرت به او فرمود: اى فیض درست مى‏گویى، همان‏طور است که گفتى، بدرستى که مردم در دروغ بستن بر ما اصرار دارند. گویا خداوند بر آنها دروغ بستن بر ما را واجب گردانیده و جز این چیزى از ایشان نخواسته است. مطلبى را با یکى از آنان در میان مى‏گذارم هنوز از نزد من خارج نشده آن را بر غیر تاویلش، تاویل مى‏نمایند. و این کار به خاطر آن است که هدفشان از حدیث و محبت ما، الهى نیست و امیال دنیایى دارند. و هر کدامشان دوست دارد که براى خود سرى باشد. هیچ بنده‏اى نیست که نفس خود را بلند گرداند مگر این که خداوند او را پست نماید، و هیچ بنده‏اى فروتنى و تواضع ننماید، مگر این که خداوند او را بلند مرتبه گرداند و شرافت دهد. پس هر گاه در جستجوى حدیث ما برآمدى، بر تو باد که به این شخص که این جا نشسته به او مراجعه کن! و با دست، اشاره به یکى از اصحاب ما نمود.
از حاضران سؤال کردم که آن مرد کیست؟ گفتند: او زراره بن اعین است. [۶۶]
دادو بن سرحان مى‏گوید: شنیدم که اباعبدالله‏(علیه السلام) فرمود: برخى از افراد را در جریان بعضى مطالب قرار مى‏دهم، و او را از جدل و ریاء در دین خدا، و از قیاس نهى مى‏کنم، ولى به مجرد این که از نزد من خارج مى‏شود به تاویل و توجیه ناروا مى‏پردازد، به بعضى دستور مى‏دهم که سخن گویند، و برخى را از گفتگو و مباحثه نهى مى‏کنم، اما هر کسى [امر و نهى مرا] براى خود تاویل مى‏نماید و با این کار خدا و رسولش را عصیان مى‏کند، اگر مى‏شنیدند و اطاعت مى‏کردند، آنچه را پدرم به اصحابش سپرد، من نیز به آنان مى‏سپردم، به درستى که اصحاب پدرم در حال حیات و مرگ مایه افتخارند، یعنى زراره‌‌، محمدبن مسلم‌… [۶۷]
محمدبن ابى عمیر از جمیل بن دراج نقل مى‏کند: شنیدم امام صادق‏(‌علیه السلام) مى‏فرمود: به اهل ایمان و تواضع، بشارت بهشت دهید، بریدبن معاویه عجلى، ابوبصیر لیث‏بن البخترى مرادى، محمدبن مسلم، و زراره‌‌، اینان چهار نفرى هستند، که نجیبان و امینان خداوند بر حلال و حرام وى مى‏باشند، اگر این افراد نبودند، آثار نبوت قطع مى‏شد و از بین مى‏رفت. [۶۸]
نکته دیگری که دلالت بر مقام والای زراره واعتمادائمه(علیهم السلام) نسبت به اودارد‌‌،اینستکه جناب زراره از شاهدان کتاب جامعهی حضرت علی(علیه السلام) می‌باشد.این کتاب که به املاءرسولخدا(ص) و خط حضرت علی(ع) نگاشته شده بود، نخستین کتابی ا ست که در طول تاریخ حدیث و روایت تدوین شد، و به آن «صحیفه» یا «جامعه» میگفتند.[۶۹]
از روایات و احادیث چنین برمیآید که زراره و محمدبن مسلم ضمن رؤیت این کتاب، بخش ارث آن را مطالعه نمودند.[۷۰] لازم به ذکر است، جناب زراره خودشان هم ازدیدن آن کتاب شریف گزارش داده است.[۷۱]
برخی از نظرات و دیدگاه ها، راجع به شخصیت زراره‌
ابوغالب زرارى (م ۳۶۸ ه ) که در زمان غیبت صغرى مى‏زیسته و خود از خاندان زراره بوده است درباره ویژگیهاى زراره مى‏گوید:
«زراره فردى خوش سیما، تنومند و سفیدپوست‏بود، براى نماز جمعه خارج مى‏شد. در حالى که کلاهى سیاه بر سر و عصایى در دست داشت. اثر سجده در پیشانیش ظاهر بود. مردم در دو طرف راه مى‏ایستادند و به خاطر جلال و هیبتش، وى را مى‏نگریستند. او اهل بحث و مناظره بود و هیچ کس به پاى او نمى‏رسید، تنها عبادت بود که او را از سخن باز مى‏داشت. و متکلمان شیعه از شاگردان وى مى‏باشند.»[۷۲]
محمدبن اسحاق الندیم (م ۴۳۸ ه ق ) در مورد شخصیت زراره چنین یادآور شده است:
«زراره در بعد فقه، حدیث و کلام یکى از بزرگترین رجال شیعه مى‏باشد.» [۷۳]
ابوالعباس احمدبن على‏بن العباس النجاشى (م ۴۵۰ ه )‌:
«او در روزگار خود بزرگ و پیشگام اصحاب ما در قرائت قرآن، فقه، کلام، شعر و ادبیات بود. وى ضمن دارا بودن فضل و ایمان، در گفتار و نقل حدیث صادق بود.»[۷۴]
تقى‏الدین، حسن‏بن على بن داود حلى ‌:
«زراره راستگوترین و فاضلترین شخصیت زمان خود بود تا آنجا که امام صادق‏علیه السلام درباره وى فرمود: اگر زراره نبود مى‏گفتم: احادیث پدرم بزودى از بین خواهد رفت.» [۷۵]
خیرالدین زرکلى، نویسنده معاصر:
«او مردى متکلم، شاعر، عالم، ادیب و از اهالى کوفه بود.» [۷۶]
محمدبن ابى‏عمیر مى‏گوید: «به جمیل‏بن دراج گفتیم، براستى مجلس و محفل علمى شما بس آراسته و مغتنم است! جمیل گفت: به خدا سوگند، ما در مقابله با زراره‏بن اعین مانند کودکان هستیم در مدرسه و در مقابل معلم.» [۷۷]
این تعبیر جمیل بن دراج مى‏رساند که وى با تمامى معلوماتى که داشته و در زمان خودش به عنوان فقیه‏ترین افراد به شمار مى‏رفته [۷۸] خود را در مقابل زراره چقدر کوچک احساس مى‏کرده و این خود بزرگترین گواه بر مرتبه بلند زراره در میدان علم و دانش است.
حاج شیخ عباس قمی(ره) مینویسد:
«جلالت و شأن و عظمت زراره زیاده از آن است که ذکر شود، جمیع خصال خیر از علم و فضل و فقاهت و دیانت، و ثاقت در او جمع است.»[۷۹]
علامه حاج ملاعلی علیاری تبریزی چنین مینویسد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




در آن دوران علی رغم تعداد بسیار زیاد افرادی که مجبور به ترک وطن خود گردیده و در کشورهای دیگر در وضعیت اسفناکی به سر می بردند میثاق جامعه ملل کوچک ترین اشاره ای به وضعیت این افراد نکرده بود. تنها ماده ۳۵ میثاق جامعه ملل از دولت های عضو درخواست می کرد که جهت بهبود وضعیت بهداشتی جلوگیری از امراض و تخفیف آلام نیازمندان در سراسر جهان با «کمیته بین المللی صلیب سرخ[۳۰]» و دیگر سازمان های ذیربط در کشور خود همکاری کنند. لیکن همین ماده مبنای فعالیت جامعه ملل برای حل مشکلات پناهندگان به شمار آمد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به طور کلی در دوران حیات جامعه ملل اقدامات زیر در ارتباط با پناهندگان صورت گرفت:
الف: دفتر «کمیسر عالی پناهندگان روسی[۳۱]»
دفتر کمیسر عالی برای پناهندگان روسی با قطعنامه مورخ ۲۴ ژوئن ۱۹۲۱ مجمع جامعه ملل به وجود آمد و اقای دکتر «فریجاف نانسن[۳۲]» از سوی جامعه به عنوان نخستین کمیسر آن انتخاب گردید. آقای نانسن در اجرای وظایف خود و امدادرسانی به پناهندگان روسی با برگزاری یک گردهمایی بین المللی صدور کارت های شناسایی خاصی را به تصویب رسانید که بعدها به گذرنامه نانسن معروف شد[۳۳]. وظایف وی در ارتباط با این دسته از پناهندگان عبارت بود از:
۱- تسریع در تعیین وضعیت حقوقی پناهندگان روسی
۲- سازماندهی آنها برای «بازگشت به وطن[۳۴]» یا «اسکان مجدد[۳۵]» در کشورهایی که حاضر به پذیرش آنها بودند.
۳- اجرای کار امدادرسانی به آنها با کمک آژانس های بشردوستانه[۳۶].
فعالیت های دفتر کم کم گسترش یافت و به دنبال کنفرانس های بین المللی به دعوت کمیسر عالی در سال های ۱۹۲۴ پناهندگان ارمنی و در سال ۱۹۲۸ پناهندگان آشوری، کلدانی و ترک ها را نیز در برگرفته و دفتر نیز با عنوان «دفتر کمیسر عالی برای پناهندگان» مشهور شد.
ظهور و تکوین پدیده ای به نام حقوق بین المللی پناهندگان را به میزان زیادی باید به نخستین کمیسر عالی پناهندگان؛ یعنی آقای نانسن، نسبت داد. کمیسر عالی نمایندگان خود را به پاییتخت کشورهای زیادی اعزام داشت تا نه تنها با دولت ها بلکه با سازمان های خیریه برای کمک به پناهندگان ارتباط برقرار کنند[۳۷].
در کنفرانس سال ۱۹۲۸ علاوه بر نحوه فعالیت کمیسر عالی در کشورهای عضو، در مورد موضوعات مختلفی در باب مسایل شخصی پناهندگان نیز توصیه هایی صورت گرفت. موضوعاتی همچون مصونیت از عمل متقابل، تضمین هزینه های دادرسی، اعمال محدودیت هایی در مورد استفاده از نیروی کار خارجیان و … که می توان این مفاهیم را زمینه ساز حقوق موجود برای پناهندگان در کنوانسیون های ۱۹۵۱ و پروتکل ۱۹۶۷ به شمار آورد، مورد بحث و بررسی قرار گرفت[۳۸] و علاوه بر آن طبق مصوبه کنفرانس ۱۹۲۸ نمایندگان کمیسر عالی باید پاک نیتی و صداقت و مدارک تحصیلی پناهندگان را تایید کرده و بر این اساس برای آنان از دولت پذیرنده درخواست روادید و حق استفاده از مدارس و سایر خدمات اجتماعی را بنمایند.
ب: دفتر بین المللی نانسن برای پناهندگان[۳۹]
بعد از مرگ نانسن در سال ۱۹۳۱ جامعه ملل تصمیم گرفت تا حمایت سیاسی و حقوقی از پناهندگان را به تشکیلات ثابت خود بسپارد. بدین منظور «دفتر بین المللی نانسن» را به عنوان یک سازمان مستقل تحت نظارت مجمع عمومی جامعه ملل به وجود آورد. فعالیت این دفتر متوجه امور نوع دوستانه و امدادرسانی به پناهندگان بود.
از جمله اقدامات این دفتر تهیه کنوانسیون ۱۹۳۲ در مورد وضعیت بین المللی پناهندگان بود که تعداد معدودی از کشورها به آن پیوستند. موضوع این کنوانسیون پناهندگانی بود که دارای گذرنامه نانسن بودند[۴۰].
در سپتامبر ۱۹۳۸ مجمع جامعه ملل تصمیم گرفت تا با ادغام دفتر نانسن و دفتر کمسیر عالی برای پناهندگان که پیش از این به وجود آمده بودند، دفتر واحدی تحت عنوان کمیسر عالی برای پناهندگان تحت حمایت جامعه ملل برای مدت پنج سال ایجاد کند.
همچنین در تاریخ ژوئیه ۱۹۳۸ به ابتکار «فرانکلین روزولت[۴۱]» رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا «کمیته بین الدولی برای پناهندگان[۴۲]» در طی کنفرانس «اویان[۴۳]» به وجود آمد. این کمیته طی سال های جنگ دوم به طور فزاینده ای به وسیله با اهمیتی برای کمک و حمایت از پناهندگان درآمد[۴۴].
به طور کلی تلاش هایی که در دوران جامعه ملل برای حمایت بین المللی از پناهندگان صورت گرفت دارای چند خصوصیت اصلی بود: اولا، این تلاش ها مخصوصا کنوانسیون هایی که برای حمایت از پناهندگان به وجود آمد، به صورت خاص، موردی و براساس خصوصیات و منشا پیدایش هر گروه از پناهنده تهیه و تدوین گردید. (افراد برخوردار از این حمایت ها پناهندگان روسی، ارمنی، آشوری، کلدانی، ترک، اسپانیایی، آلمانی و اتریشی بودند[۴۵]) ثانیا این تلاش ها محدود به حوزه اروپا بوده و پناهندگان خارج از قاره اروپا رادر بر نمی گرفت اما همین تلاش ها زمینه را برای حمایت بیشتر از پناهندگان فراهم و توجه جامعه بین المللی را به مسایل آنان جلب نمود. به طوری که بسیاری از ترتیبات کنوانسیون هایی که بعد از این تاریخ به وجود آمد، براساس مجموعه مقررات و تلاش هایی بود که در زمان جامعه ملل صورت گرفته بود.
گفتار سوم: نهادهای حمایتی پناهندگان در دوران سازمان ملل متحد
جنگ جهانی دوم باعث ویرانی های بسیار زیاد و آواره شدن هزاران نفر دراروپا شد. بعد از پایان جنگ بسیاری از این افراد به کشورهای دیگر پناه آورده بودند و به علت ترس از خطراتی که متوجه جسم، جان و آزادی آنها بود، نمی توانستند یا مایل نبودند به کشور خود بازگردند. از سوی دیگر وضعیت اسفناک زندگی در اردوگاه های محل اسکان این افراد و ناتوانی کشورهای میزبان در ارائه حمایت کافی و مناسب به انبوه پناهندگان باعث شد تا پس از تشکیل سازمان ملل متحد، مجمع عمومی سازمان دراولین نشست خود در سال ۱۹۴۶ بررسی مساله پناهندگان را در دستور کار خود قرار دهد. کمیته سوم مجمع عمومی که مسئولیت رسیدگی و بررسی موضوعات اجتماعی نوع دوستانه و فرهنگی را بر عهده دارد، در ۱۲ فوریه ۱۹۴۵ قطعنامه ای را در این مورد به اتفاق آرا صادر نمود. در این قطعنامه اصول زیر در ارتباط با پناهندگان مورد تاکید قرار گرفت:
الف) مساله پناهندگان از نظر دامنه و ماهیت مساله ای بین المللی است.
ب) هیچ یک از پناهندگان[۴۶] و آوارگان[۴۷] که در آزادی کامل مخالفت خود را برای بازگشت به کشور مبداشان ابراز نموده اند نباید مجبور به بازگشت گردند.
ج) آینده چنین پناهندگان و آوارگانی می بایست مورد توجه یک سازمان بین المللی که در آینده نزدیک می شود قرار گیرد.
د) کمک به بازشت به وطن وظیفه اصلی در قبال آنها محسوب می گردد[۴۸].
به دنبال این قطعنامه تشکیلاتی در قالب ملل متحد برای حمایت از پناهندگان ایجاد و شروع به فعالیت نمود. مهم ترین این تشکیلات عبارتند از:
الف: سازمان بین الملل پناهندگان (IRO)[49]:
سازمان ملل متحد که با هدف اساسی «حفظ صلح و امنیت بین المللی[۵۰]» آغاز به کار کرده بود موج پناهندگان ناشی از جنگ جهانی دوم را نوعی خطر بالقوه برای صلح بین المللی قلمداد می نمود. بدین ترتیب از همان ابتدای کار، موضوع پناهندگان در اولین اجلاس مجمع عمومی در فوریه سال ۱۹۴۶ مطرح و مسئولیت حمایت از پناهندگان رسما بر عهده سازمان ملل متحد نهاده شد[۵۱]. بر همین مبنا و به دنبال توصیه کمیته شورای اقتصادی و اجتماعی، مجمع عمومی در دومین اجلاس خود در نیمه دوم سال ۱۹۴۶ «سازمان بین المللی پناهندگان» را تاسیس نمود[۵۲].
اساسنامه سازمان بین المللی پناهندگان توسط کمیته ویژه ای که به توصیه مجمع عمومی و تصویب شورای اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده بود، تهیه شد. این اساسنامه در ۲۰ دسامبر سال ۱۹۴۶ به تصویب مجمع عمومی رسید.
سازمان بین المللی پناهندگان، به عنوان یک کارگزاری تخصصی غیردائمی وابسته به ملل متحد، جایگزین اداره امداد و توانبخشی و کمک ملل متحد[۵۳] (UNRRA)، کمیته بین الدول پناهندگان[۵۴] (IGCR) و دفتر کمیسر عالی جامعه ملل برای پناهندگان گردید. این سازمان در اجرای وظایفیش به بازگشت آوارگان و پناهندگان و زندانیان جنگی در اروپا کمک می کرد و از سوی دیگر وظیفه حمایت و اسکان بیش از یک و نیم میلیون پناهنده ای را که در اردوگاه های اتریش، آلمان و ایتالیا به سر می بردند بر عهده داشت. با تداوم مساله پناهندگی و وجود مشکلات عدیده در زمینه حمایت بین المللی از پناهندگان، سازمان ملل راسا اقدام نموده و مسئولیت این امر را برعهده گرفت.
این سازمان اولین آژانس بین المللی بود که به طور همه جانبه به کلیه ابعاد مختلف مسایل پناهندگان از قبیل ثبت نام، تعیین وضعیت حقوقی، بازگشت به وطن، اسکان مجدد در کشور دیگر و … می پرداخت[۵۵].
سازمان بین المللی پناهندگان در زمان حیاتش (تا سال ۱۹۵۱) بیش از یک میلیون آواره اروپایی را در سراسر جهان اسکان داده و به ۷۳٫۰۰۰ هزار نفر کمک کرد تا به وطن قبلیشان باز گردند[۵۶].
ب: کمیساریای عالی ملل متحد در امور پناهندگان[۵۷] (UNHCR)
مجمع عمومی سازمان ملل با تصویب قطعنامه (IV) 319 در تاریخ سوم دسامبر ۱۹۴۹ تصمیم گرفت از اول سال ۱۹۵۱ دفتر «کمیساریای عالی متحد برای پناهندگان» را تاسیس نماید تا مسئولیت پناهندگانی را که در حوزه کاری سازمان بین المللی پناهندگان (IRO) قرار داشتند و نیز مسئولیت کسانی را که مجمع عمومی به آن واگذار نماید، بر عهده بگیرد. بر این اساس مجمع عمومی در ۱۴ دسامبر ۱۹۵۰ طی قطعنامه (V) 428 اساسنامه دفتر کمیساریای عالی ملل متحد در امور پناهندگان را با ۲۶رای موافق در برابر ۵رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع تصویب نمود. این دفتر براساس ماده ۲۲ منشور ملل متحد از ارکان فرعی مجمع عمومی به حساب می آید[۵۸].
کمیساریای عالی پناهندگان در ابتدا به صورت موقت و برای یک دوره سه ساله ایجاد شد. لیکن از سال ۱۹۵۳ که دوره مذکور دوره پایان یافت تاکنون به صورت دوره های پنج ساله تمدید شده است و در حال حاضر مهمترین نهاد بین المللی در ارتباط با پناهندگان و پتاه جویان محسوب می گردد. کمیسر عالی با توصیه دبیرکل و توسط مجمع عمومی انتخاب می شود. مهمترین وظایف او طبق اساسنامه کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان عبارتند از:
– ترویج مصوبات و تصویب کنوانسیون های بین المللی نظارت بر اجرا و پیشنهاد متمم هایی برای الحاق به آنها
– تشویق اقداماتی که وضعیت پناهندگان را بهبود بخشیده و تعداد پناهندگانی که نیازمند حمایت هستند را کاهش دهد.
– نظارت بر حسن اجرای کنوانسیون ۱۹۵۱ در مورد وضعیت پناهندگان.
– کمک و تلاش برای تشویق بازگشت داوطلبانه پناهندگان به وطن یا ادغام آنها در کشور میزبان.
– ترویج پذیرش پناهندگان توسط کشورها
– تسهیل انتقال اموال پناهندگان به آنان
– جمع آوری اطلاعات مربوط به تعداد و وضعیت پناهندگان و قوانین و مقررات مربوط به آنان در کشورهای مختلف.
– برقراری ارتباط مداوم با دولت ها و سازمان های بین المللی ذی ربط
– تماس با سازمان های غیردولتی و تسهیل هماهنگی درتلاش های آنها برای حمایت از پناهندگان
علی الاصول در شرایط عادی، این مسئولیت دولت است که شهروندان خود را مورد حمایت قرار دهد و در مورد یک پناهنده، این پیوند شکسته شده است. یک پناهنده، غریبه ای است در جامعه پذیرنده. جامعه بین المللی به واسطه اتخاذ اسناد حقوقی، اراده خود را در جهت جانشین کردن این پیوند گسسته به اثبات رسانیده است و این کار را به واسطه تضمین هایی از حداقل موازین رفتار پذیرفته شده ، انجام داده است. طبق قانون این تکلیف به کمیسر عالی سپرده شده است که تضمین کند با فرد فرد پناهندگان مطابق با این موازین حداقل رفتار خواهد شد.
ج: «کمیته اجرایی[۵۹]» کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان (Excom)
به دنبال ایجاد کمیسایای عالی ملل متحد برای پناهندگان، شورای اقتصادی و اجتماعی در سال ۱۹۵۱ کمیته مشورتی این کمیساریا را که مرکب از پانزده کشور عضو و غیرعضو ملل متحد بود تشکیل داد. مجمع عمومی طی قطعنامه شماره (XII)1166 مورخ ۲۷ نوامبر ۱۹۵۷ از شورای اقتصادی، اجتماعی خواست تا «کمیته اجرایی» را به جای کمیته مشورتی برای UNHCR ایجاد و انتخاب نماید، به صورتی که در عین حفظ حداکثر توزیع جغرافیایی، کشورهایی که علاقه و تعهد عملی خود را به یافتن راه حلی واقعی برای مشکلات پناهندگان نشان داده اند را در برگیرد. اعضای اولین این کمیته در ابتدا ۲۶ کشور بود و امروزه به ۶۴ کشور رسیده است[۶۰]، علاوه بر آن برخی کشورهای دیگر به عنوان ناظر در جلسات کمیته اجرایی حضور می یابند، همچنین تعدادی از موسسات تخصصی و نهادهای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل متحد از جمله «کمیساریای عالی حقوق بشر[۶۱]» و برخی دیگر از نهادهای بین المللی حقوق بشری، قضایی، منطقه ای و غیردولتی (NGO) نیز به عنوان ناظر در جلسات این کمیته شرکت می نمایند. کمیته اجرایی طی جلسات منظم که هر ساله در ژنو برگزار می نماید باید به کمیساریای عالی ملل متحد در انجام وظایف خود بر طبق اساسنامه رهنمود داده و خصوصا کمیساریای عالی را در چگونگی تخصیص کمک های بین المللی در جهت حل مسایل پناهندگان هدایت کند. کمیساریای عالی موظف به پیروی از رهنمودهای مجمع عمومی، شورای اقتصادی و اجتماعی و متعهد به اجرای خط مشی هایی است که در کمیته اجرایی راجع به وضعیت پناهندگی تصویب شده است[۶۲]. اجماع نظری که کمیته در جریان بحث هایش به آن دست می یابد،به شکل تصمیمانه[۶۳] صادر می گردد.
فصل دوم: تعریف و تبیین مفهوم پناهنده
تعریف پناهنده و پدیده پناهندگی به تنهایی و بدون تحلیل محتوایی و تعیین دایره شمول مصادیق آن دارای فایده عملی چندانی نمی باشد. از این رو در این فصل بعد از ارائه تعریف دقیق «پناهنده»، مفهوم پناهندگی از دیدگاه حقوق بین الملل و اسلام به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




ارزشهای اصول اخلاق حرفه ای:
اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزشهای والایی است که رعایت آنها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی اصول مذکوراست.حرفه های مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفه ای که درخدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند معیارهای اخلاقی اصول مشترک خصوصیت ارزشها و صلاحیتهایی را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد. معیارهای اخلاقی همچون نقشه های راهنمایی هستند که به اعضاء یک سازمان کمک می کنند تا نقشهای خود را به روشنی و وضوح کاملی ایفاء نمایند. این معیارها برگرفته از فرهنگ بومی- فرهنگ مدنی روز و بخصوص در کشور ما متأثر از دین مبین اسلام است. اخلاق منفصل از موضوعات مادی بوده و بعد معنوی طبقات مشاغل را که دارای اهداف و منافع مشترک هستند در بر می گیرد و امروز به این نوع اخلاق، اخلاق حرفه ای می گویند. (خلیل عراقی، یقینلو۱۳۸۲).
اصول اخلاق حرفه ای:
۱- صداقت و راستگویی
۲- انصاف و برابری
۳- امانت داری
۴- وفاداری و احساس مسئولیت اجتماعی
تعهد (هاشمی،۱۳۸۲).
تعهد، اصل مهم اخلاق حرفه ای:
تعهد یکی از ارکان اصلی اخلاق در هر جامعه است. عام ترین، دیرپاترین و بالقوه عمیق ترین شکل تعهد در کار، تعهد کاری است. تعهد عمومی کار نوعی تمایل عاطفی مثبت نسبت به رعایت حقوق افراد جامعه در زمینه کار است. با این حساب پیش نیاز تعهد عمومی کار به عنوان عام ترین نوع تعهد در کار وجود نوعی «اجتماع جامعه ای» است. این خود مستلزم آن است که از قبل در جامعه انسجام عام و وفاق تعمیم یافته فعال وجود داشته باشد تا چنین احساس تعلق و علاقه ای قابل تصور باشد. یعنی وجود تعهد عمومی کار منوط به وجود اجتماع جامعه ای، وحدت ملی و وفاق تعمیم یافته است و در صورت فقدان یا ضعف انسجام اجتماعی یکپارچه و وفاق تعمیم یافته، به همان میزان تعهد کاری در جامعه سست می شود و این به معنی ضعف اخلاق عملی کار در سطح جامعه است. تعهد حرفه ای ناظر به احساس مسئولیت و علاقه نسبت به حرفه ای خاص و اجتماع حرفه ای است. اجتماع حرفه ای نوعی «دگر تعمیم یافته ویژه» است. (جواهر دشتی،۱۳۸۲).
مبانی اخلاق حرفه ای:
فلفسه اخلاق یا اخلاق پژوهی، دانشی است که از اصول و ارزشهای اخلاقی بحث می کند؛ ارزشهایی که ناظر به رفتارها و صفات ارادی مردمان و تمایز آنها از حیث خوبی و بدی، شایستگی و ناشایستگی، نیکویی و زشتی و بایستگی و نبایستگی هستند. اخلاقیات از ساختارها و مناسبات، فرهنگ، دین، نظامهای هنجاری وحقوقی، نظام خانواده، یادگیری اجتماعی، ایمان و تجارب و نگرشهای مردمان تأثیر می پذیرد. اخلاق حرفه ای به مسائل و پرسشهای اخلاقی و نیز اصول وارزشهای اخلاقی یک نظام حرفه ای- مانند حرفه پزشکی، حرفه وکالت، حرفه مهندسی یا… می پردازد و ناظر برافعال ارادی حرفه ای ها در حیطه فعالیتهای حرفه ای خودشان است.آموزش عالی نیز نظامی حرفه ای است و مجموعه ای از رفتارهای انسانی عاملانی را پوشش می دهد. افعال این عاملان نیز درمنافع یا مضار دیگران و همچنین در رشد یا زوال شخصیت خودآنان تأثیر می گذارد. بنابراین نظام آموزش عالی می تواند به لحاظ اخلاقی مورد بحث قرار بگیرد. (فراستخواه، ۱۳۸۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

رویکرد درونی- حرفه ای:
اخلاق علمی مثل اخلاق در هر نظام حرفه ای باید منعکس کنندۀ هنجارهای درونی حرفه و احساس تعهد اخلاقی از سوی خود حرفه ای ها و نهادهای تخصصی آنها باشدونه بازتابی از مراقبتها و نظارتهای بیرونی و اداری به ویژه از سوی دولت که در قالب بایدها و نبایدهای اخلاقی به آنها تحمیل یا قبولانده یا گوشزد بشود. در واقع، هم صلاحیت و هم مسئولیت بحث و پیگیری اخلاق علمی با خود اجتماع علمی است که به صورت درونزا، با ویژگیهای حرفه ای و متشکل از محققان، دانشمندان، آموزشگران دانشگاهی و غیر آنها با توجه به اصول و هنجارهای مرتبط با مراکزعلمی و دانشگاهی و تعهدات حرفه ای، پرسشهای اخلاقی مربوط به فعالیت علمی و فناورانه خود را به میان می آورند و درصدد پاسخ به آن و یافتن راه حل برای مسائل آن بر می آیند. بنابراین مبتنی بودن بر استقلال حرفه ای و بر کناربودن از مداخلات بیرونی، شرط نخست مشروعیت هر نظام اخلاق علمی است (اندرسن[۱۲۲]، ۱۹۹۳).
خودفهمی حرفه ای:
پایه و اساس اخلاق حرفه ای، خودفهمی حرفه ای است. دانشگاهیان و متخصصان تنها با فهمی از کار و فعالیت حرفه ای خود، فلسفه آن، و نسبتش با زندگی مردم است که درک اخلاقی از آن نایل می آیند و درنتیجه در مناسبات خود با طبیعت و کاینات، با موضوعات مورد تحقیق یا تصرف فنی خود، با هم حرفه ایها و با سایر ذی نفعان اجتماعی و کل مردمان، برای ارزشهایی اعتبار قائل می شوند و نوعی احساس درونی از تعهد به آن ارزشها پیدا می کنند (بو و لارس[۱۲۳]، ۱۹۹۴).
عبور از مفهوم معیشتی:
معنای اخلاق علمی، در عبور از مفهوم معیشتی آن فرصت ظهور می یابد. زمانی که کنشگران علم و آموزش عالی، در فعالیت و کسب وکار حرفه ای خود از سطح گذران زندگی مادی فراتر می آیند، در این صورت حداقل سه سطح دیگر از فعالیت علمی و فناوری برای آنها معنا می یابد.
۱- احساس کارآیی، اثربخشی و تولید کیفیت به عنوان ارزش افزوده.
۳- احساس خدمت به مردم و مفید واقع شدن؛
۳- احساس رهاسازی از طریق باز توزیع فرصتها، نقد قدرت و .
(بو و لارس، ۱۹۹۴).
زیرساختهای اخلاق حرفه ای:
تحقق اخلاق حرفه ای در سازمان نیز در گرو نهادینه سازی دو عنصر در آن است: اول، طرز تلقی خاص نسبت به ذی نفعان و صاحبان حق. رفتار اخلاقی سازمان با عناصر محیط درونی و محیط بیرونی تابع تلقی خاصی از این عناصر است که در جهان بینی سازمان وجود دارد. سازمان ها با منابع انسانی خود رفتارهای گوناگون، عادلانه، ظالمانه، منصفانه، بی رحمی و … دارند. این رفتارها برخاسته از تلقی ابزارانگارانه از منابع انسانی به مواجهۀ غیراخلاقی با آنان می انجامد و این مواجهۀ غیراخلاقی در همه شوون حرفه ای سازمان بروز می یابد. دوم شیوه تعامل با دیگران است، اخلاقی بودن در گرو پرهیز از رفتارهای خاص و پای بندی به رفتارهای معینی است. فرد اخلاقی نمی تواند هر چه را بخواهد بگوید و هر سخنی را به زبان آورد و یا در برابر محرک ها هر واکنشی را نشان دهد بلکه دغدغه اخلاقی او را به آگاهی لحظه ای به واکنش ها و تنظیم رفتار مناسب سوق می دهد. (قراملکی، ۱۳۸۸).
اصول اخلاق حرفه ای در دانشگاه:
۱-اصول اخلاق تدریس:
اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با خود. اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با خود، به ارتباط درونی معلم با خود، ناظر است و در کیفیت تدریس و ارتباط معلم با شاگردان نقش بسزایی ایفا می کند. (قرا ملکی، ۱۳۸۸)
اصلاح نیت. این اصل ناظر به مبنای فطرت اخلاقی است.این مبنا ما را به هدف قرار دادن گرایش به سوی خدا درفعالیت های روزانه رهنمون می سازد نیت را«قصد» معنی کرده اند که واسطه بین علم وعمل قرار می گیرد، زیرا تا فرد نداند که کاری را باید انجام دهد، قصد انجام دادن آن را نخواهد کرد. قصد،سبب صدور عمل از فاعل می شود و هر چه مقصد، بهره بیشتری از کمال داشته باشد دستیابی به کمال آسان تر است و برای همین است که گفته اند نیت مؤمن ازعمل او بهتراست:«پس باید نیت مشتمل باشد بر طلب قربت به حق تعالی که اوست کامل مطلق». ( نصیرالدین طوسی، ۱۳۰۶). خلوص در نیت ازچند جهت زمینه های رشد را به وجود می آورد، یکی از این جهت که همسویی حرکت انسان با فطرت، شکوفایی ویژگی های فطری و کمال انسان را به دنبال دارد. دیگری، از این جهت که حرکت بر اساس فطرت، هماهنگ با هدایت تشریعی در موردانسان ها است و به کسانی تعلق می گیرد که خود را در مسیر هدایت فطری قرار دهند. «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (عنکبوت/۶۹).
حفظ منزلت خود. این اصل ناظر به مبنای کرامت نفس است و ناظر به آزادی نفس از عواملی است که او را از بند نفس دانی رها می کند، این اصل در ارتباط معلم با خود، بیانگر حفظ منزلت معلم از طرف خود است. هر کس نسبت به نفس خود نیز مسئولیت و وظایفی دارد. (مطهری). بنابراین معلم باید به منزلت و حفظ کرامت خود بیندیشد و رفتار خود را در رویارویی با دیگران بر اساس عزت نفس خود تنظیم کند. (قرا ملکی،۱۳۸۸).
دوام واستمرار عمل. این اصل از مبنای عامل بودن انسان اخذ می شود و حاکی از این است که چون معلم به عنوان الگوی عمل اخلاقی ظاهر می شود – بویژه با توجه به شأن معلمی که در مقام پیشوایی جوانان قرار گرفته است- باید رفتاری مطابق با فضایل اخلاقی داشته باشد. (قرا ملکی، ۱۳۸۸).
۲)اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با شاگردان.اصولی که مربوط به جنبه های اخلاقی کار معلم درارتباط با شاگردان است.
ایجاد درک سلسه مراتبی ارزشها. این اصل ناظر به فطری بودن اخلاق است که اساس آن، غایت افعال اخلاقی درحرکت به سوی خداست. وظیفه معلم، در جنبه تربیت اخلاقی تفهیم معیارهای اخلاقی، شکل دهی و تقویت کاربرد رفتارهای خوب در افراد است.
شکوفا ساختن فطرت. این اصل ناظر به مبنای فطری بودن اخلاق است. طبق این اصل معلم باید در برنامه های خود به تعالی ویژگی های فطری توجه داشته باشد. برنامه هایی که عمل در آنها مطابق با درستکاری، صداقت، احترام به یکدیگر و دیگر صفات خوب اخلاقی صورت گیرد، ضرورت می یابد.
توجه به سطوح مختلف اخلاقی شدن. این اصل به ابتنای اخلاق بر نیازهای درونی ناظر است. این اصل چون قاعده ای تجویزی، بیانگر این است که درجریان آموزش توجه به سطوح مختلف اخلاقی شدن مطابق با نیازهای افراد لازم است.
فراهم آوردن زمینه خردورزی در عمل. این اصل ناظر به بعد عقلانی اخلاق است وتأکید بر شناخت پیامدهای رفتار دارد. فعل اخلاقی فعلی است که سه عنصر عقل، اراده، میل درآن وجود داشته باشد. شناخت عمل، فرد را از اعمال کورکورانه و مبهم می رهاند و به عملی سوق می دهد که اساس و حکمت آن را می شناسد،سپس به آن میل پیدا کرده و مورد انتخاب قرار می دهد. در اراده منتهی به عمل، عنصر انتخاب نهفته است و انتخاب فعل است که ارزش اخلاقی آن را آشکار می کند بنابراین، عمل اخلاقی در صورت تام خود مستلزم شناخت، آگاهی و انتخاب آزادانه است.
لزوم تکریم شاگردان. این اصل ناظر به کرامت نفس و آزادی انسانها از بندگی غیرخداست.طبق این اصل معلم باید همه شاگردان را بدون توجه به نژاد، رنگ، مذهب، ملیت، موقعیت اجتماعی، زیبایی ظاهری نقص عضو و … احترام کند.احترام شاگردان به توجه یکسان معلم به آنها، حفظ اسرار خانوادگی که گاه معلم به تناسب حرفه اش از آنها باخبر می شود و مسائلی از این قبیل می باشد.
رعایت عدالت در مورد دانش آموزان. از اصول اخلاق معلمی،رعایت عدالت در بین شاگردان است. این اصل به جایگاه محوری عدالت دراخلاق مربوط است. دو عنصر برابری و نابرابری، بارزترین عامل در مفهوم عدالت است. برابری در توجه کردن، در علم آموزی، و برابری در رفتارهایی که معلم باید در قبال دانش آموزان داشته باشد. نابرابری، تنها درحیطه عدالت اتفاق می افتد مواردی که افراد، استحقاق بیشتری به سبب تلاش خود یافته اند. در محیطهای تربیتی مواردی از نابرابری ممکن است به وجود بیاید که عدم رعایت آن مخدوش کردن عدالت است، مثل مواردی که شاگردانی سرعت فهم یادگیری بیشتری دارند، عدالت حکم می کند که آنان برنامه غنی تری دریافت کنند تا موجب هدر رفتن وقت و استعداد آنها نشود. (قرا ملکی، ۱۳۸۸).
ارتباط اخلاق حرفه ای و توسعه:
اخلاق و تکنولوژی:
این را می‌دانیم که توسعه اقتصادی امروز حاصل نسبتی از «داده‌‌ها» است که در آن میان مواد اولیه کمتر سهم دارد و درعوض نوآوریهای تکنولوژیک و سازمانی اهمیت و ارزش فزاینده می‌یابند. ولی این راهم باید دانست که موسسات اقتصادی را نه بر پایه چندانی ثروتی که تولید می‌کنند بلکه براساس چگونگی تولید و توزیع آن ثروت باید داوری کرد: آیا در جریان تولید ثروت، توانسته‌اند افراد اجتماع را به مشارکت در کار تولیدی، یادگیری و امور عمومی درآورند؟ بله، می‌دانیم که تکنولوژی امکان بسیاری برایمان فراهم می‌کند و گاه توانی بی‌همتا در کار و تولید و توسعه کمی می‌بخشد. اما تکنولوژی از هر رقم که بگیریم – حتی پولکهای سیلیسیوم – چگونه می‌تواند اخلاق ما را اصلاح کند؟وانگهی، تکنولوژی تیغ دو دم است، ممکن است همین بازمانده اخلاق پیشینی هم که داشته‌ایم از بیخ ببرد و دور بریزد. (به نقل از خواجه پور،۱۳۸۳)
جایگاه اخلاق در برنامه توسعه ای کشور:
موضوعاتی اخلاقی به طور مستمر با فعالیت های سازمانی، حرفه ای و زندگی روزمره افراد مرتبطند. در مباحث مربوط به تصمیم گیری و خط مشی گذاری سازمانی، همچون منابع انسانی، بازاریابی، مدیریت عملیات و تولید، امور مالی و غیره، موضوعات. اخلاقی حائز اهمیتند (گباداموسی[۱۲۴]، ۲۰۰۴).
براین اساس، اخلاق سازمانی نیز عبارت است از: مقررات، استانداردها، کدها و یا اصولی که دستورالعمل های لازم برای رفتارهای درست اخلاقی و وجدانی و همچنین درستکاری در شرایط خاص سازمانی را فراهم می سازند.
(ولز[۱۲۵] و اسپینکز[۱۲۶]، ۱۹۹۶).اخلاق سازمانی شامل ابعاد مختلفی است: کاربرد ارزش ها و اصول اخلاقی، فرایند منطقی مطرح در اتخاذ تصمیمات اخلاقی و تصمیمات و رفتارهایی که منتج از فرآیندهای سازمانی است (فیشر[۱۲۷] و بون[۱۲۸]، ۲۰۰۷).
مدلهای اخلاق:
از آن جا که مدل اخلاق حرفه ای کارآمد باید متناسب با اصول و قواعد علمی و همچنین باورها و ارزش های اساسی هر جامعه ای تنظیم شود و به اجرا در آید؛ ضروری است ضمن آشنایی با تعاریف اولیه و ابعاد اخلاق و فرهنگ سازمانی، به مدلی بومی مبتنی بر ارزش های اسلامی دست یافت تا راهنمای عمل در محیط های سازمانی کشورمان باشد. مدل اخلاق سازمانی مدل اخلاق سازمانیرویکردی نظام یافته است که رفتار، عملکرد و نتایج چرخه ای است که به عنوان منطق شناختی اساسی مدل به کار گرفته شده اند. (لیوتال[۱۲۹]، ۲۰۰۴).
سه سطح نفوذ اخلاقی مبنا قرار داده شده اند که عبارتنداز:
سطح فردی؛
سطح محلی (گروه های داخل سازمان و اعضای سازمان)؛
سطح جهان شهری (اجتماعی و بیرونی) (لیوتال، ۲۰۰۴).
سطوح فردی، محلی و جهان شهری نفوذ اخلاقی به منظور تسهیل بررسی آثار بین سه سطح و ملاحظه گرایش درونی و بیرونی به کار گرفته شده اند (همان مرجع).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




۴-۴-۲- قیود موجود درزوایای بالا تنه
قیود بالاتنه عمدتا ناشی از این است که باید در پایان یک گام مقادیر مطلوب به یکدیگر تبدیل شوند.
(۴-۷)
قیود و عینا برای و رعایت شده است.

اما نکته اصلی که موجب شد تا برای طراحی مسیر از GA استفاده شود، وجود قیود نامساوی به صورت زیر بود:
(۴-۸)
با اختصاص مقدار عددی بزرگ برای عبارت جریمه، الگوریتم ژنتیک به خوبی قادر است تا محدوده­ مورد نظر را رعایت کند. همین طور برای زوایای q6 و q7 و q8 و q9 قیودی نامساوی وجود دارد که محدوده قابل قبول برای حرکت ربات را نشان می­دهد.
۴-۵- فلوچارت طراحی مسیر
به طور کلی روند طراحی مسیر را می­توان با فلوچارت زیر نشان داد. قیود موجود درپاها وکمر به همراه
Robot Hip’s Constraints Robot Leg’s Constraints
Shooting method
Inverse kinematic
Genetic
algorithm
Trunk and Hand’s Plan Due to Minimizing the Error of COM Tracking
Desired
ZMP
شکل (۴-۷). مراحل طراحی مسیر
ZMP مطلوب ورودی­های الگوریتم ژنتیک را تشکیل می­ دهند. ZMP مطلوب با روش شوتینگ[۱۱] COM مطلوب را به دست می­دهد (در بخش ۴-۵-۱ می ­آید). الگوریتم ژنتیک ضمن رعایت قیود مقادیر مناسبی از ضرایب چند­جمله­ای را ارائه می­ کند. همچنین الگوریتم ژنتیک با ایجاد تغییراتی در ضرایب چند­جمله­ای ZMP مطلوب را نیز اصلاح می­نماید.
۴-۵-۱ ملاحظه­ی پایداری
از محاسبه­ی برایند گشتاورها حول موقعیت zmp در دو راستا روابط زیر استخراج می­ شود:
(۴-۹)
با انتخاب zmp مطلوب و گنجاندن آن در رابطه بالا با یک two boundry value problem روبرو هستیم که با روش شوتینگ خطی[۱۲] قابل حل است. (روش ذکر شده و کد مربوطه از کتاب Numerical Methods Using MATLAB [47] گرفته شده است ).

شکل (۴-۸). توصیف موقعیت مرکز جرم نسبت به zmp در دو صفحه xz و yz
بنابراین موقعیت مطلوب مرکز جرم در طول یک سیکل حرکتی به دست می ­آید. اگر مسیر طراحی شده منطبق بر مسیر مطلوب باشد پس zmp نیز بر zmp مطلوب منطبق خواهد بود.
۴-۵-۲- چگونگی اعمال قیود در تشکیل تابع شایستگی
با درنظرگرفتن یک تابع چند جمله­ای درجه ۷ برای ، q6 ، q7، q8، q9، XhipوZhip و ضمن اعمال قیود موجود، GA باید مقادیر مناسب برای ضرایب چند جمله­ای را تعیین کند.
مثلا درمورد داریم:
(۴-۱۰)
میزان دلخواهی است که موقعیت ابتدا و انتهای را نشان می­دهد.
(۴-۱۱)
تابع شایستگی شامل سه ترم است. (تابع شایستگی همان تابع هدف است که باید مینیمم شود):
۱- قدرمطلق برایند خطای COM طراحی شده و COM مطلوب درطول مسیر(COM مطلوب براساس ZMP مطلوب به دست آمده است.)
بازه­ی زمانی به قسمت­ با طول مساوی تقسیم شده است. اگر خطای COM از مقدار مطلوب در راستای x را با و در راستای z را با نشان دهیم، ترم اول تابع شایستگی را به شکل زیر تعریف می­کنیم:
(۴-۱۲)
که در آن i شمارنده­ی هر قسمت از مسیر است.
۲- حداکثرمیزان خطا
(۴-۱۳)
۳- عبارت جریمه (penalty)
عبارت جریمه یک عدد بسیار بزرگ (مثلا ) در مقایسه با دو ترم دیگر است و موجب می­ شود GA قیود نامساوی ذکر شده را رعایت کند. بنابراین تابع شایستگی به شکل زیر خواهد بود.
(۴-۱۴)
۴-۶­- نتایج الگوریتم ژنتیک و طراحی مسیر
نتایج الگوریتم ژنتیک در شرایط مختلف تعداد جمعیت، تعداد نخبه در هر جمعیت و تعداد نسل در جدول (۴-۱) و شکل­ (۴-۸) آمده است.

تعداد نسل

تعداد جمعیت

تعداد نخبه

مقدار تابع شایستگی

شماره شکل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم