زیرساختها

بی‌معنی

مثبت و در سطح ۵% معنی‌دار

فساد و بوروکراسی

منفی و در سطح ۱% معنی‌دار

مثبت و در سطح ۱۰% معنی‌دار

عوامل نهادی اقتصاد

بی‌معنی

منفی و در سطح ۱۰% معنی‌دار

حقوق سیاسی

بی معنی

بی‌معنی

دسترسی به منابع طبیعی

بی معنی

بی‌معنی

بنابراین می‌توان گفت: در منطقه منا دو عامل «تجارت آزاد» و «فساد و خط قرمز بوروکراسی» نقش اصلی در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی دارند. راه‌حل رفع این موانع، نخست: اجرای برنامه‌های خصوصی‌سازی جهت کاهش حجم دولت و درنتیجه کاهش فساد و دوم: حذف موانع و حمایتهای تجاری و حرکت به‌سوی آزادسازی تجاری است. بنابراین در منطقه منا خصوصی‌سازی و آزادسازی تجاری دو خط‌مشی اساسی در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی محسوب می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فراوسن و همکاران[۸۵] (۲۰۰۴) تحقیقی با عنوان «سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و کشورهای درحال توسعه؛ چگونه شرکتهای بین‌المللی جذب می‌شوند؟» به‌منظور شناسایی عوامل مکانی تعیین‌کننده سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در کشورهای درحال توسعه با بهره گرفتن از داده‌های ۶۲ کشور طی دوره زمانی ۱۹۸۲-۲۰۰۰ انجام داده است. دراین مطالعه به سه دسته از عوامل مکانی شامل عوامل مبدأ (طرف عرضه)، عوامل مقصد (طرف تقاضا) و عوامل ترکیبی اشاره شده است که در میان آنها عوامل مبدأ بدین علت که برای همه کشورهای مقصد مشابه هستند، ثابت فرض و عوامل ترکیبی نیز میانگین وزنی فاصله کشور میزبان از همه کشورهای مبدأ می‌باشد؛ و به‌صورت متغیر دوردستی در مدل ارائه شده است. محقق به‌منظور بررسی تأثیر ۱۰ متغیر توضیحی )اندازه بازار، رشد اقتصادی، بهره‌وری، آموزش، سرمایه‌گذاری داخلی، زیربناها و ارتباطات، جریان سابق سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، ذخیره سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در کشور میزبان، بازبودن و دوری از مرکز جهانی اقتصاد و یک متغیر مجازی منطقه‌ای بر متغیر وابسته سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی با بهره گرفتن از مدل جاذبه تعدیل شده چانلای با روش حداقل مربعات معمولی و با در نظر گرفتن بعد زمانی و مکانی به این نتیجه رسیده است که جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی جریان وابسته‌ای است و متغیرهای آموزش، سرمایه‌گذاری داخلی و دوردستی، عوامل معنی‌دار تعیین‌کننده بر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی محسوب نمی‌شوند. نتایج کلی نشان می‌دهد که متغیرهای جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در سالهای قبل، ذخیره سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، رشد اقتصادی، زیرساختها و بهره‌وری نقش تعیین‌کننده‌ای بر جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی دارند و تمام ضرایب متغیرهای بالا معنی‌دار است. این تحقیق در خصوص رابطه علت و معلولی بین رشد اقتصادی و جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی اظهارنظر نکرده است ولی تأکید می‌کند که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی جریان وابسته‌ای است. همچنین بیان می‌دارد گرچه در گذشته فاصله کشور میزبان از کشورهای مبدأ، عامل مهم تأثیرگذار بر جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بوده است؛ امّا اکنون با پیشرفت ارتباطات و تکنولوژی، این عامل اهمیت خود را از دست داده است. در پایان اشاره دارد که نباید جهان درحال توسعه را به‌عنوان یک گروه در نظر گرفت، زیرا آمریکای لاتین در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی از مناطق دیگر درحال توسعه موفق‌تر عمل کرده است.
عبدالرحمان[۸۶] (۲۰۰۲) مقاله‌ای با عنوان «تعیین‌کننده‌های سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در عربستان سعودی» انجام داده است. هدف مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در کشور عربستان سعودی طی دوره زمانی ۱۹۸۰-۲۰۰۰ می‌باشد و تأثیر دو سری متغیر توضیحی حقیقی تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصاد، صادرات، واردات، نرخ دستمزد، نرخ بازگشت سرمایه و سرمایه‌گذاری داخلی و متغیر موهومی را بر جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی بررسی می‌کند. متغیر موهومی، برداری از مؤلفه‌های ریسک که اساساً سیاسی ـ اجتماعی هستند و شامل ثبات حکومت و اندازه رضایت عمومی از آن، سرمایه‌گذاری دولتی (بیانگر معیاری از سنجش ریسک عملیاتی، مالیات، اعطای تابعیت و هزینه نیروی انسانی)، فساد و قانون و مقررات است، می‌باشد. نتایج تخمین نشان می‌دهد که تعیین‌کننده‌های جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در عربستان عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند و سطح فعالیتهای اقتصادی همراه با متغیرهای مرتبط با ساختار بازگشت سرمایه، درجه بازبودن اقتصاد و محیط اقتصادی نیز به‌عنوان عوامل مؤثر بر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی تلقی می‌شوند. سطح تولید ناخالص داخلی به‌صورت مثبت و معنی‌دار بر سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی مؤثر است و صادرات و واردات عملکرد معکوس و معنی‌داری بر آن دارد. همچنین سرمایه‌گذاری داخلی نیز اثر منفی و معنی‌دار بر سرمایه‌گذری مستقیم خارجی دارد و آثار ریسکهای سیاسی ـ اجتماعی اساساً معنی‌دار است و با افزایش ریسک جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی کاهش یافته است
اوهنو[۸۷] (۲۰۱۰) در مقاله ای تحت عنوان “تجزیه و تحلیل تجربی معاهدات مالیات های بین المللی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی” به بررسی این موضوع پرداخته اند که چگونه معاهدات مالیاتی کشور ژاپن، سرمایه گذاری مستقیم خارجی این کشور را تحت تأثیر قرار می دهد (شامل ۱۳ کشور آسیایی طی سال های ۲۰۰۳-۱۹۸۱). نتایج نشان می دهد که در میان معاهدات مالیاتی که در ۲۰ سال اخیر در کشور ژاپن انجام گرفته، به تازگی به این نتیجه رسیدند که معاهدات در دراز مدت اثرات مثبت بر روی سطح سرمایه گذاری خارجی داشته، در حالی که پیمانهای مالیاتی تجدید نظر شده در مدت مشابه، اثرات قابل توجهی در سطح سرمایه گذاری مستقیم خارجی نشان داده است. همچنین نتایج بیانگر این است که معاهدات مالیاتی ژاپن با سرمایه گذاری خارجی این کشور در سایر کشورهای مورد بررسی، هیچ تاثیر معناداری در کوتاه مدت نشان نداده است.
هانگ[۸۸] و لی[۸۹] (۲۰۰۷) در مقاله ای به بررسی موضوع مالیات بر ارزش افزوده در چین بر ​​روی شرکت های خارجی و تاثیر آن بر جذب سرمایه گذاری توسط دولت های محلی پرداخته اند. اصلاحات اقتصادی در چین طی۲۰ سال گذشته، این کشور را به یک آهنربای قوی برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) تبدیل کرده است. در انتخاب سرمایه گذاری در یک سرزمین، سرمایه گذاران خارجی عوامل مختلفی را مد نظر قرار می دهند، و اعتبار مالیاتی محلی یکی از مهم ترین و بحرانی ترین آنهاست. هدف از این مقاله این است که بررسی کند مالیات بر ارزش افزوده محلی (VAT) چه تأثیری بر شرکت های خارجی سرمایه گذاری دارد. در مرحله اول، رابطه بین FDI و مالیات بر ارزش افزوده در زمینه های مختلف طی سال های ۲۰۰۵-۲۰۰۰ بررسی شده است. سپس، داده های ۲۰۰۵-۲۰۰۳ موجود در سالنامه آماری چین برای ۳۰ منطقه بررسی می شوند. در این مقاله نشان داده می شود که در چین، و یا در مناطق شرقی و مرکزی، نرخ مالیات بر ارزش افزوده محلی اثر کمی بر روی سرمایه گذاری خارجی دارد. با این حال، در منطقه غرب، مالیات بر ارزش افزوده پایین تر به معنای جذب بیشتر سرمایه گذاران خارجی می باشد. به عبارت دیگر، پایین گرفتن نرخ مالیات بر ارزش افزوده محلی در منطقه غرب، نقش بیشتری در جذب سرمایه گذاران خارجی خواهد داشت.
بکر[۹۰]، فوست[۹۱] و هملگارن[۹۲] (۲۰۰۶) در مقاله ای تحت عنوان “اصلاح مالیات بر شرکت ها و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در آلمان – شواهد به دست آمده از داده های در سطح بنگاه” بررسی کرده اند که آیا کاهش بار مالیاتی موثر بر بنگاه، موجب شروع سرمایه گذاری مستقیم خارجی می شود؟ آنها از اصلاحات مالیاتی آلمان در سال ۲۰۰۰ به عنوان یک تجربه طبیعی به منظور بررسی تاثیر مالیات بر شرکت های بزرگ روی سرمایه گذاری خارجی در آلمان استفاده کرده اند. آنها بدین منظور از پایگاه داده ای MiDi که یکی از پایگاهای غنی داده ای می باشد استفاده کرده اند. هر چند در این مقاله رویکردی انتخاب شده است که به احتمال زیاد اثرات مالیات بر سرمایه گذاری را دست کم می گیرد. شواهد به روشنی نشان می دهد که کاهش مالیات بر ترویج سرمایه گذاری نستقیم خارجی اثر دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که کشش سرمایه گذاری مستقیم خارجی با توجه به نرخ موثر مالیاتی ۰.۷ می باشد. آنها این روش را برای زیر گروه های مختلف انجام داده و درجه بالایی از ناهمگنی و یکنواختی را مشاهده کردند. در نهایت نتایج این امکان را نمی دهد تا تصمیم گرفت که انتخاب کدامیک از مدل های سرمایه گذاری گسسته یا مدل سازگاری حاشیه ای از سهام سرمایه، توضیح بهتری از داده های مربوط به سرمایه گذاری را ارائه می دهد.
ریوان[۹۳] (۲۰۰۵) به بررسی این امر پرداخته است که آیا استفاده از مشوق های مالیاتی به عنوان یک ابزار بر سرمایه گذاری خارجی عمل میکند یا خیر. دولت هایی که سهم زیادی از منابع نفتی جهان را دارا هستند، مجبور به تشکیل شرکت های نفتی بین المللی هستند تا امکانات مالی و فنی مورد نیاز برای اکتشاف و بهره برداری از این منابع را حفظ کنند. درآمدی که از این طریق بدست می آورند مهم است و وسیله ای برای این دولت ها در رسیدن به موفقیت اقتصادی و مقابله با همتایان صنعتی آنها می باشد. با این حال، در طول دو دهه گذشته، نیاز برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) به عنوان یک عامل مهم در توسعه اقتصادی کشور به رسمیت شناخته شده و همراه با حذف تدریجی موانع سرمایه گذاری خارجی در کشورهای دیگر با ویژگی های مشابه، باعث شده است که دولت ها به طور فعال به رقابت میان خود در تبدیل شدن به مکانی برای جذب سرمایه گذاری خارجی اقدام کنند. به منظور نیل به این هدف، به رغم بحث های داغ تبلیغاتی به عنوان عوامل تعیین کننده سرمایه گذاری مستقیم خارجی، توسل به استفاده از مشوق های مالیاتی به عنوان بخشی از این تلاش های تبلیغاتی آغاز گردیده است. هدف از این مقاله بررسی ای مورد است که آیا استفاده از مشوق های مالیاتی برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی در پروژه های نفت و گاز می تواند چه تأثیری داشته باشد. بدین منظور به بررسی یک آزمایش طبیعی در اندونزی – که در آن دولت مشوق های مالیاتی در برخی از دوره های تاریخ معاصر ارائه می گردد – و سه مجموعه از تحقیقات تجربی دیگر پرداخنه شده است. این مقاله نتیجه گیری می کند که مشوق های مالیاتی کاملا بدون تاثیر بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی هستند.
گلوبرمن (۲۰۰۲)، در مقاله ای با عنوان «تجارت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و ادغام های اقتصادی منطقه ای» به بررسی و تحلیل آماری ارتباط مابین ادغام های اقتصادی منطقه ای و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در شمال آمریکا و در اتحادیه ی اروپا پرداخته است. سوال کلیدی گلوبرمن در این مقاله این است که تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی به چه میزان مکمل یا جانشین یکدیگرند و اینکه آیا ارتباطی مابین ادغام های اقتصادی و جریان ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی از خارج منطقه ادغام شده به داخل منطقه وجود دارد؟ به نظر او ارتباط نسبی میان تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بستگی به ویژگی ها ومشخصه های ادغام اقتصادی دارد. برای مثال، کاهش یا حذف محدودیت های تعرفه ای و غیر تعرفه ای تا هنگامی که محدودیتی روی مالکیت خارجی وجود داشته باشد، اثرات متفاوتی برسرمایه گذاری خارجی خواهد داشت. هرگاه برای مالکیت خارجی محدودیت وجود دارد، اغلب جریانات سودآور سرمایه گذاری مستقیم خارجی متوقف می شوند و برعکس کاهش این محدودیت ها در داخل مناطق منجر به افزایش جریانات سودآور سرمایه گذاری می گردد. اثر آزادسازی های تجاری بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مناطق ادغام شده، بستگی به جانشین یا مکمل بودن سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تجارت دارد. چنانچه دو متغیر جانشین باشند، جریان سرمایه گذاری خارجی داخل مناطق ادغام شده کاهش ولی جریان سرمایه گذاری از خارج منطقه به داخل آن افزایش می یابد، و هنگامی که تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی مکمل باشند، جریان سرمایه گذاری خارجی در درون منطقه افزایش ولی از خارج منطقه به داخل آن کاهش می یابد. زیرا منطقه گرایی باعث افزایش جریان تجاری درون منطقه ای می گردد. از طرف دیگر اعمال تعرفه های بالا برای تجارت با کشورهای غیر عضو موجب انحراف تجارت برای کشورهای عضو ادغام با کشورهای غیر عضو می شود.
گلوبرمن برای بررسی موضوع فقط از مشاهدات آماری موجود برای مناطق ادغام شده ای نظیر نفتا و اتحادیه اروپا استفاده نموده است. این مشاهدات نشان می دهند که تجارت و سرمایه گذاری خارجی در مناطق ادغام شده رابطه ای معکوس با اندازه کشورهای داخل منطقه دارد و تغییرات در الگوی تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای کوچک تر به نسبت کشورهای بزرگ تر بیشتر بوده است.
۲-۶- خلاصه فصل دوم
در این فصل به ادبیات و پیشینه تحقیق، تعاریف و مفاهیم و ذکر پاره‌ای از مبانی نظری پرداخته شده است. لذا تعاریف و مفاهیم اصطلاحات مرتبط با تحقیق از اصول لازم برای انجام پروژه مطالعاتی است، چرا که باید هم محقق، نگارنده و هم خوانندگان و کسانی که به نوعی با این اثر مطالعاتی سر و کار دارند بتوانند موضوعات را درک کنند و برای درک آسان‌تر و آشنایی بیشتر ذکر تعاریف و مفاهیم، عوامل و اصطلاحات مورد هدف تحقیق بسیار ضرورت دارد.
ادبیات پژوهش ما را با موضوع تحقیق و عوامل مؤثر در آن و هم‌چنین شناسایی اهداف و رسیدن به هدف علمی و منطقی پژوهش را سهل می‌کند و این مسیر ما را با کارهای علمی انجام گرفته از قبل آشنا می‌کند و ادبیات نگارش و حتی راه‌های رسیدن به یک ساختار علمی مرتبط با موضوع را به ما گوشزد می‌کند و از انحراف ذهن محقق در مسیرهای غیر مرتبط و گاهی مسیرهای اشتباه جهت بررسی و رسیدن به هدف باز می‌دارد. ذکر این بخش از یک پروژه مطالعاتی باعث می‌شود که ذهن خواننده و کسانی که قصد مطالعه و استفاده از این اثر علمی را دارند آماده گردد و بتوانند در شناسایی آن بخش از موضوع که بدان نیاز دارد به جمع‌بندی و احراز نتیجه نائل گردد.
پیشینه و تاریخچه یک موضوع نیز عامل بسیار مهم است که به عنوان یکی از راه‌های شناسایی و نزدیک شدن هدف را به ذهن خواننده می‌رساند که آیا می‌تواند از این تحقیق برای موضوعی خاص استفاده کند یا خیر؟ لذا در مطالعه پیشینه و هدف تحقیق مسیر هدف برایش مشخص و سهل می‌گردد.
فصل‌سوم:
روش‌شناسی
۳-۱- مقدمه
پژوهش عبارت است از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت. بنابراین، این پژوهش فرآیندی است که از طریق آن می‌توان درباره ناشناخته‌ها به جستجو پرداخت و نسبت به آنها شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند، از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته‌ها تحت عنوان «روش‌شناسی» یاد می‌شود. روش تحقیق مجموعه‌ای از قواعد، ابزارها و راه‌های معتبر (قابل اطمینان) و نظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات ودستیابی به راه حل مشکلات است. در این فصل در ارتباط با فرضیه‌های تحقیق، جامعه و نمونه آماری، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روش تحقیق، روش‌های جمع آوری اطلاعات و داده‌ها، متغیرهای تحقیق و نحوه محاسبه آنها و معرفی مدل‌های تحقیق و روش های آزمون فرضیه‌ها بحث خواهد شد.
در فصول قبل به بیان مبانی نظری پرداخته شد. و در ادامه پژوهش‌های انجام شده در خارج و داخل ایران نیز ارائه شد. مطالب این فصل شامل روش تحقیق، ابزار سنجش متغیرها و اعتبار و پایایی آنها، جامعه آماری، روش گردآوری اطلاعات، ابزار اندازه گیری، شیوه نمونه گیری و تعیین حجم نمونه، روایی پرسشنامه، پایایی یا اعتبار پرسشنامه و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات است.
۳-۲- فرضیه‌های تحقیق
بیان مسئله تنها به صورت کلی پژوهش را هدایت می کند و تمام اطلاعات ویژه پژوهشی را دربر ندارد، از طرفی دیگر درصورتی که کلیه اطلاعات پژوهشی را در مسأله مطرح کنیم مسأله به گونهای بزرگ می‌شود که تدبیر و هدایت آن امکان پذیر نیست، بنابراین مسأله هرگز به صورت عملی حل نخواهد شد مگر اینکه به فرضیه یا فرضیه‌هایی تبدیل شود.رابطه فرضیه با تحقیق مثل رابطه راه با مسافرت است.
فرضیه ها از نظریات گذشته استنتاج میشود و چراغ راه مطالعات جدید هستند متغیرها، فرضیه ها را به صورتی نشان می دهند که محققان رفتاری و مدیریتی بتواند آنها را مشاهده و اندازه گیری کنند. فرضیه حدس بخردانهای درباره رابطه دو یا چند متغیر است که به صورت جملهی خبری بیان شده ونشانگر نتایج مورد انتظار می‌باشد. این تحقیق دارای پنج فرضیه است که عبارتند از :

  • بین ذهنیت منفی نسبت به سرمایه گذاری خارجی و موانع سرمایه گذاری خارجی در صنعت خودرو رابطه وجود دارد.
  • بین ریسک بالای سرمایه گذاری و موانع سرمایه گذاری خارجی در صنعت خودرو رابطه وجود دارد.
  • بین توسعه نامناسب بازار مالی و موانع سرمایه گذاری خارجی در صنعت خودرو رابطه وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...