مرحله سوم: در این مرحله جوامع پیشرفته در دهه های اخیر وارد مرحله جدیدی از مسیر توسعه و پیشرفت شدند که معمولا با عناوینی چون جوامع فراصنعتی، جامعه اطلاعاتی و اخیرا پسامدرن نامیده میشوند. ویژگی مهم این مرحله مبادله گسترده اطلاعات و تحول تکنولوژی متکی به نیروی کار و سرمایه به سمت آینده میباشد. در این مرحله اطلاعات از انحصار دانشگاهها خارج شده و به صورت عمومی در آمده است(صفوی،۱۳۷۲ : ۴۷، نقل از خراسانی،۱۳۸۸).
۲-۴- روند تحولات آموزش عالی در ایران
دانشگاهها چه در جوامعی که اطلاعاتی میشوند و چه در جوامع نیمه صنعتی و صنعتی دارای گذشتهای دور و نزدیک، دارای کارکردها و عملکردهایی هستند. دانشگاه سازمان است و مانند هر سازمان دارای ساختار و فرهنگ خاصی است. در عین حال سیستمی است که با پیرامون خود ارتباطاتی دارد(یمنی،۱۳۸۲ : ۱۱).
برای بررسی ساختارها و فرهنگ نظام آموزشعالی بهتر است نظری هر چند خلاصه به روند تحولات در داخل کشور داشته باشیم تا با شناخت فرهنگ بومی آموزشعالی در گذشته ایران به درک بهتر نظام آموزشعالی در حال حاضر دست یابیم، مروری کوتاه بر تغییرات آموزشعالی جهان به ما کمک خواهد کرد تا تغییرات روزافزون نظام آموزشعالی را درک کنیم. تغییر و انطباق برای آموزشعالی ایران امری ضروری است تا بتوان با پرورش شایستگیها و رفع نواقص سمت و سوی روشها و آموزشها را بهتر ساخت. روند تحولات آموزشعالی ایران از ابتدا تا به حال را می توان در مراحل زیر بررسی کرد:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۵- آموزشعالی در دوره اخیر
پیآمدهای جهانی مربوط به انقلاب علمی و صنعتی در اروپا را میتوان بهعنوان یکی از عوامل موثر و تعیینکننده در آموزشعالی ایران در دوره های اخیر محسوب کرد. در قرن نوزده برخی از کشورهای اروپایی بر پیشرفتهای علمی و صنعتی، بصورت یک قدرتجهانی در آمدند بهطوری که بسیاری از ممالک آسیایی و آفریقایی در سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای خود نمیتوانستند از تاثیر قدرتجهانی اروپا به دور باشند.
توجه به آموزشعالی کشورهای اروپایی و الگوبرداری از این کشورها از دوره صفویه با نظر به قدرتهای انگلیس و فرانسه شروع شد. در ادامه در زمان محمدقاجار با برنامهریزیهای قائم مقام فراهانی تعداد محدودی از محصلین ایران به اروپا اعزام شدند و پس از آن امیرکبیر با کسب تجارب از طریق مسافرت به کشورهای اروپایی، اعزام دانشجو به خارج و دعوت از اساتید خارجی مدرسه عالی را به سبک دانشگاههای اروپایی افتتاح کرد. تاسیس دارالفنون از جانب امیرکبیر نقطه عطف سیر تحولات مربوط به آموزشعالی در ایران تلقی میشود.(بیانی،۱۳۷۷)
بالاخره قانون تشکیل دانشگاهتهران در سال ۱۳۱۳ با توجه به نیازهای کشور و ضرورت تحولات اقتصادی و اجتماعی تصویب و اجازه برپایی آن در قالب شش دانشکده به وزارت معارف داده شد. و سپس ما شاهد افتتاح مراکز دانشگاهی در مناطق دیگر کشور بودیم، با ایجاد دانشگاه در مناطق مختلف و افزایش تعداد موسسات آموزشعالی کشور در سال ۱۳۴۴ شورای مرکزی دانشگاهها در بطن آموزش و پرورش تشکیل و وظیفه هماهنگی بین دانشگاهها و رسیدگی به امور آنها به این شورا محول شد. و سرانجام در سال۱۳۴۶ قانون تاسیس وزارت علوم و آموزشعالی تصویب و این وزارت به منظور انجام وظایف خاص شکل گرفت.
از ویژگیهای آموزشعالی ایران در دوره قبل از انقلاباسلامی ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
رویکرد بیشتر و منسجمتر به الگوهای غربی را می توان از مشخصه های بارز آموزشعالی در این دوره تلقی کرد.
۲- آموزشعالی بر اساس نیازها و سیاستهای حاکمیت ایجاد میشد و فعالیت میکرد.
۳- سعی در برآوردهکردن نیازهای جامعه داشت.
۴- سعی در همگام شدن آموزشعالی با پژوهش از ویژگیهای آموزشعالی در این دوره بود(بیانی، ۱۳۷۷).
۲-۶- آموزشعالی بعد از انقلاباسلامی:
در پی انقلاباسلامی در سال ۱۳۵۷، برنامه ریزی بخشهایآموزشی کشور در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوریاسلامیایران مورد توجه قرار گرفت، اهداف این برنامه عبارت بود از:
۱-بررسی عملکرد وضعموجود
۲- عوامل محیطی و پیشفرضهای مهم برنامه آموزشعالی
۳- تعیین اهدافبخشی
۴- تعیین استراتژی یا استراتژی های بخشی
۵- تعیین سیاستهای کلی بخشی
۶- تدوین برنامههای اجرایی بخشی
۷- منابع موجود بخشی به تفکیک زیربخشها در طی سالهای برنامهتوسعه
۸- پیشنهاد سیاستهای مشخص در زمینه تجهیز منابع بخشدولتی(یمنی،۱۳۸۰)
در عملکرد سالهای اول برنامه پنج ساله اول بخش آموزشعالی ویژگیهای زیر ملاحظه میشود:
۱-اهداف کمی و کیفی بخشی در جهت بررسی عملکرد آموزشعالی و وضعیتموجود بصورت منسجم و علمی انجام نگرفته بود بطوریکه هنگام ارائه برنامه آموزشعالی الگوی مشخص و صریح از سیستم آموزشعالی وجود نداشته است.
۲- اهداف کمی آموزشعالی تنها در بخشی از ابعاد آن(افزایش دانشجو) تحقق یافت. و تحقق اهداف کمی نمیتواند معیار ارزیابی تحقق اهداف کیفی مطرح در برنامه باشد.
۳- برنامه ریزی آموزشعالی کلیت دارد و نظر بر درون سیستم آموزشعالی، آن هم از بعد کمی، متمرکز بوده است.
۴- ناهماهنگی در سازماندهی علمی دانشگاهها و موسسات آموزشعالی دولتی و غیردولتی، افت کیفی آموزشعالی، انعطافکمتر محتواهای آموزشی و مشخص نبودن وضعیت آموزشعالی، آخرین ویژگی آموزشعالی برنامه اول توسعه است.
به نظر می رسد که یکی از اقدامات اولیه در پیشبرد اهداف برنامههای توسعه کشور از بعد آموزش عالی داشتن دید پویا در خصوص توسعه دانشگاهها و موسسات آموزشعالی است. بررسیها نشان میدهند که آموزشعالی در طی برنامه اولتوسعه از اهداف خود فاصله گرفت. این امر میتواند برای توسعه کشور زیانآور باشد. تنزل کیفیت آموزشعالی همراه با افزایش تعداد دانشجویان، در توانایی علمی و تخصصی جامعه تاثیر منفی میگذارد و فاصلهگیری آموزش دانشگاهها از تفکرعلمی اساسی به توان نسل جوان در جامعه لطمه میزند(یمنی،۱۳۸۲).
۲-۷- آموزش عالی در عصر حاضر:
با توجه به ورود جهان و سازمانهای آن به عصر اطلاعات و ارتباطات، دانشگاه بخصوص دانشگاههای کشورهای پیشرفته به ویژگیهایی دست یافتهاند که عملکرد و وظایف آنها را نسبت به دانشگاههای سنتی تغییر داده است.
این ویژگیها عبارتند از:
۱- پویایی این سازمانها هم از نظر ساختاری و هم از نظر کارکردن
۲- رقابتیشدن دانشگاهها با توجه به کیفیت عناصر انسانی آن(کارکنان، هیات علمی و دانشجویان)
۳- خارجشدن رقابت از عرصه ملی و حضور در عرصه بین المللی
۴- تمرکزگرایی در مدیریتدانشگاهی با رویکرد و دیدیجدید
۵- ایجاد دانشگاههای میانرشتهای و چندرشتهای به منظور رفعنیازهای شغلی و حرفهای جامعه
۶- ایجاد آموزشهای مستمر بعد از پایان تحصیل به صورت بیشتر عملی و کمتر نظری (یمنی،۱۳۸۰)
۲-۸-اهداف آموزش عالی
نظام آموزشعالی نقش حساس و مهمی در توسعه ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و…بر عهده دارد. در واقع این نظام که غالبا به عنوان دانشگاه از آن یاد میشود، از طریق آموزش و ارائه اطلاعات علمی، ایجاد دانش نو و جستجو و تحقیق و نیز ارتباط دادن بین این دو مقوله با مشکلات و مسائلاجتماعی در جهت توسعه حرکت میکند. اگر به هدفهایی که نظام آموزشعالی وظیفه تحقق آنها را برعهده دارد توجه کنیم، به تربیت نیروی انسانی متخصص و نقش مهم آن در رفع تنگناهها و کمک به پیشبرد امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی در فرایند توسعه بیش از پیش واقف میشویم(رئوفی،۱۳۷۹).
بطور کلی اهداف عمده نظام آموزشعالی در هر کشور را می توان در چهار محور زیر خلاصه کرد:
۱- کمک به تحقق هدفهای اجتماعی از طریق فراهم آوردن برابری در استفاده از فرصتهای آموزشعالی
۲- برآوردن تقاضای اجتماعی برای آموزشعالی متناسب با ویژگیها، انگیزهها، انتظارات و تحصیلات افراد، پرورش توانائیهای بالقوه شهروندان و تسهیل فرایند یادگیری مستمر
۳- پرورش نیرویانسانیمتخصص و مورد نیازتوسعه کشور و کمک به حل مسائل جامعه
۴- پیشبرد مرزهای دانش و تولید دانشنو(بازرگان،۱۳۷۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...