جملهی مرکب از دو یا چند جمله‌ی ساده تشکیل میشود . به عبارت دیگر جملهای است که از چند فعل تشکیل شود.

انواع جملهی مرکب

۱- جملهی مرکب همپایه: «این نوع جمله از توالی و اجتماع چند جملهی همپایهی ساده که در پی یک دیگر می‌آیند (جملهی هسته) تشکیل می‌شود و با یکی از پیوندهای همپایگی ؛ و، اما، لیک، زیرا، ولی، خواه، ناخواه، چه و مانند آنها به یکدیگر می‌پیوندند.» (مدرسی، ۱۳۸۷: ۱۳۶)
۲- جمله مرکب ناهمپایه: «جملهای است که از یک جملهی پایه (اصلی) که غرض گوینده بیان معنی آن است و یک یا چند جملهی وابسته (پیرو) که در یکی از جایگاههای نحوی جملهی پایه قرار می‌گیرند و توضیحی بر مفهوم آن می‌افزایند ، تشکیل می‌شود و معمولا پیش از جملهی وابسته یا پیرو یکی از پیوندهای وابستگی مانند: که، تا، چون، زیرا، چه، اگر، یعنی، زیراکه، وقتی که، هنگامی که، اگرچه، هرچندکه، همین که، هروقت که، کجا، ولی و…می‌آید.»(همان:۱۳۶-۱۳۷)
۷-ازحیث مفهوم و چگونگی پیام به چهار دسته خبری، پرسشی، عاطفی و امری تقسیم می‌شود که تعریف هر یک آورده می‌شود؛
جمله خبری: «در آن از وقوع کار یا بودن و پذیرفتن حالتی از اثبات یا نفی به صورت قطعی یا غیرقطعی خبر می‌دهیم.
جملهی پرسشی: در آن دربارهی امری پرسش به عمل می‌آید.
جملهی عاطفی: که با آن یکی از عواطف خود از قبیل: تعجب ، تمنی ، خشم و جزء آن‌ها را بیان می‌داریم.
جملهی امری: در آن انجام دادن کاری یا داشتن و پذیرفتن صفت و حالتی به اثبات یا نفی طلب می‌شود.» (انوری وگیوی، ۱۳۸۹: ۳۱۱)

۴-۱-۵ جمله‌های استثنایی

جملههایی که یکی از ارکان اصلی جمله ـ که شامل نهاد و گزاره می‌شود ـ را نداشته باشند ، استثنایی محسوب می‌شوند. باید توجه داشت این جملات اگرچه از لحاظ ساختار صوری ناقص هستند اما از ساختار معنایی کاملی برخوردارند. چرا که « طبق “نظریه‌ی اقتصاد در زبان” که توسط آندره مارتینه زبان شناس فرانسوی مطرح شده، آن دسته از عناصر زبانی که به طور مداوم کاربرد دارند و برای سخنگویان زبان قابل پیشبینیاند میتوانند از روساخت زبان حذف شوند؛ ولی مفهوم آنها در ژرفساخت کلام باقی میماند.» (نوبهار، ۱۳۷۲: ۱۰)این جملات عبارتنداز:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الف)جملههایی که نهاد نمی‌گیرند. مانند: می‌شود رفت.
ب(جمله های یک شناسهای که می‌توانند بی نهادبیاییند. مانند: ما خوابمان برد.
۱) جمله های بی نهاد
الف) یک جزئی: آرام. (صوت یا شبه جمله)
ب) دوجزئی: عیدتان مبارک.
ج) سه جزئی: زندگی یعنی جهاد.
۲) جمله های بی فعل
توجه: از بین جملات یاد شده جملات بیفعل یکجزئی ، شبه جمله می‌باشد که به طور مفصل بدان خواهیم پرداخت.

۴-۲ تاریخچه‌ صوت یا شبه جمله در فارسی

شبهجمله در القای معانی، مفاهیم و احساسات، نقش اساسی ایفا می‌کند. لذا می‌توان گفت از زمانی که زبان و تکلم شکل گرفته است این چنین کلماتی هم ایجاد شدهاند. اگر چه اسمی بر آنها اطلاق نشده باشد. با تأمل در زبانهای فارسی باستان رگه هایی از این واژگان را می یابیم. هرچند که در ابتدا تعداد آنها کم است ولی رفتهرفته و با تکامل ارتباطات هم از لحاظ کمیّت و هم از لحاظ کیفیت (ساختاری) گسترش می‌یابند.

۴-۲-۱ اصوات در ایران باستان:

«۱ـ صوت‌های اوستایی عبارتند از:آی ai، آوه. Avaya
۲ـ اصوات درایرانی میانه عبارتند از:آی ai، اوه oh،‌ای ay، وای way.
۳ـ اصوات در فارسی دری؛ به انواع زیر تقسیم می‌شوند:
۱ـ صوت‌هایی که در اصل صوت اند:آه، اوه، اوخ، آی….
۲ـ صوت‌هایی که دراصل اسم و صفتند؛
الف – اسم و صفت‌های فارسی: آزاد، آفرین، افسوس، تف، خاموش، زینهار، زنهار.
ب – اسم و صفت‌های عربی: الحذر، الامان، الفرار.
ج ـ صوت‌هایی که یک عبارتند: دوراز تو، چشم بد دور.
د ـ صوت‌هایی که در عربی جمله اند: استغفرالله ، الحمدالله، ان شاءالله ، بارک الله ، تبارک الله ، یاالله.»(ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۳۰۲ـ۳۰۳)

۴-۲-۲ صوت یا شبه جمله؟

در اینجا لازم به ذکر است برخی از دستورنویسان قدیم و جدید میان صوت و شبه جمله از لحاظ ساختمان ظاهری فرق نهاده و از بین آنها کلمات مستقل و معمولی‌ی دارای کاربردهای گوناگون را شبه جمله نامیدهاند که می‌تواند در برخی دیگر از نقش‌ها نیز ظاهر شوند و آن دسته از کلماتی که فاقد چنین امکاناتی باشند را صوت. اگر این تقسیم بندی و تفاوت صوت و شبه جمله را بپذیریم – همانطور که در برخی از کتب میان آنها تفاوتی قائل نشده‌اند. (خانلری، ۱۳۵۵: ۷۷ و عماد افشار: ۱۳۷۲: ۲۰۸-۲۰۹) باید بگوییم که عملکرد و محتوای آن دو یکی است. هر چند در تعریف محتوایی این مقولهی دستوری الفاظ و عبارت دستورنویسان سنتی و جدید کم و بیش متفاوت است اما مضمون و محتوا یکی است.

۴-۲-۳ تفاوت صوت با اسم صوت

در زبان فارسی کلماتی با عنوان اسم صوت یا نام آوا وجود دارد که از لحاظ شکل و ساختار ظاهری کاملاً شبیه صوت است اما از لحاظ عملکرد و همچنین نوع کلمه کاملاً با یکدیگر متفاوتتند ؛ چرا که اولاً اسم صوت ، اسم است ولی صوت خود یک نوع از هفت نوع کلمه میباشد و ثانیاً اسم صوت « لفظی است مرکب که از طبیعت گرفته شده و خود بیانگر صداهایی از قبیل صوت خاصّ انسان یا حیوان ، صوت خواندن و راندن حیوانات و صوت به هم خوردن چیزی به چیزی است.» (انوری و گیوی ،۱۳۸۵ :۱۰۴) این گونه اسماء در زبان عربی نیز وجود دارد. تعدادی از این الفاظ در این دو زبان عبارتند از: « ۱-اسمی که به وسیلهی آن حیوانات یا کودکان را مورد خطاب قرار میدهند و آن دو قسم است : الف :اسمهایی که برای خواندن و صدا کردن آنهاست ،از فارسی مثل کلمات «طوطو» برای صدا کردن مرغ و خروس و از عربی مثل «جیءجیء» برای آب نوشیدن شتر.
ب)اسمهایی که برای راندن و دور کردن آنها میآورند. از فارسی مثل کلمات «کیش کیش » برای دور کردن مرغ و خروس و از عربی مثل «عَدَس» برای آب راندن استر.
۲- اسمی که به وسیلهی آنها صداهایی را که انسان میشنود حکایت و نقل میکند از فارسی مثل کلمهی «قار،قار » که حکایت از صدای کلاغ است و از عربی مثل «قاق» حکایت از صدای کلاغ است .» (امین شیرازی ، ۱۳۸۰: ۲۷۹-۲۸۰)

۴-۲-۴ تعاریف شبهجمله

نظر چند تن از بزرگان راجع به شبه جملات چنین است که:
۱-«اصوات کلماتی هستند که خود به تنهایی همه‌ی احساس و عواطف گوینده را نسبت به کسی یا چیزی یا کاری نمایان می‌سازند و از این جهت جانشین یک جملهی کامل به شمار می‌روند.» (سلطانی گرد فرامرزی: ۱۳۶۳: ۱۸۷)
۲- «اصوات کلمات منفرد هستند که ساختار واجی آن‌ها همانند دیگر کلمات زبان فارسی است.» (ماهوتیان، ۱۳۸۷: ۲۳۴)
۳- «شبه جمله کلمه‌ای است که متضمن معنی جمله می‌باشد و این قسم کلمات اغلب عمل جمله و فعل را انجام می‌دهند.» (خیام پور، ۱۳۵۲: ۱۰۱ و شریعت، ۱۳۷۱: ۳۳۱)
۴ـ «کلمات شبه جمله ای به آن دسته از کلمات مرکب گفته می‌شود که خود حکم صورت کوتاه شدهی یک جمله را داشته باشد که از آن‌ها فعل و احتمالاً برخی از عناصر دستوری دیگر حذف شده باشد.» (مدرسی، ۱۳۸۷: ۲۹۸)
۵ـ «شبه جمله‌ها مانند جمله‌های ساده‌ی مستقل معنی کاملی دارند هرچند بخش‌هایی از آن‌ها محذوف است. این بخش‌های محذوف برای سخن گویان زبان قابل بازیابی‌اند.»(افراشی، ۱۳۸۷: ۱۴۹)
۶ـ «کلماتی هستند که برای حالات روحی گوینده به کار می‌روند و چون مفهوم جمله را دارند، این گونه کلمات را شبه جمله نیز نامیده‌اند.»(جوادی پور، ۱۳۶۸ :۶۵)
۷ـ «اصوات کلماتی هستند که برای بیان حالات (عاطفی) روحی گوینده مانند: درد، شادی، تحسین، تحذیر و… به کار می‌رود.»(ناتل خانلری، ۱۳۵۵: ۷۷ و انوری گیوی، ۱۳۸۹ :۲۴۲ و پنج استاد، ۱۳۶۸: ۸۷-۸۸ و فیروزمنش و فقیه و سرکشیکی، ۱۳۶۴: ۸۸ و مدرسی، ۱۳۸۷: ۱۲۸ و وحیدیان کامیار، ۱۳۸۴ : ۲۳ و عماد افشار، ۱۳۷۲: ۲۰۸)
۴-۲-۶ شبه جمله در دستور وابستگی
در دستور وابستگی صوت یا شبهجمله « سخنیاست فاقد فعل که دربردارندهی مفهومی کامل است.» (طبیب زاده، ۱۳۸۵: ۱۹۹) اما دستور وابستگی یکی از نظریه‌های زبان شناسی جدید می‌باشد و دستوری صورتگراست که جمله را واحد بررسی میداند. مهمترین مبحث دستور وابستگی نظریهی “ظرفیت” است. براساس این نظریه هر هسته ظرفیت خاصی دارد. ـ ظرفیت یعنی تعداد و نوع متمم‌هایی که هر هسته دارا می‌باشد. ـ دستور وابستگی “فعل” را مرکز ثقل جمله یا به عنوان عنصر حاکم در نظر می‌گیرد . در واقع وقتی گفته می‌شود به توصیف جمله می‌پردازد منظور همان توصیف فعل است. به عبارت دیگر فعل در مقام هستهی جمله حاکم و ناظر بر روابط خارجی سایر گروههاست. فرض براین است که؛ اولاً هر گروه نحوی چه جمله باشد و چه گروه کوچکتری همچون؛ گروه اسمی یا صفتی و غیره، در نهایت از بیشتر از پنج نوع عنصر تشکیل نمی‌شود و ثانیاً ساخت هر گروه را تنها از طریق شرح روابط وابستگی در میان پنج عنصر میتوان نشان داد. پنج نوع عنصری که تمام گروه های نحوی از آن تشکیل شده اند، عبارتنداز:
۱ـ هسته: هسته‌ی هر گروه به آن عنصری اطلاق میشود که صورت گروه با آن مشخص می گردد؛ مثلاً: هستهی گروهاسمی، اسم است. هستهی گروه حرف اضافهای، حرفاضافه. هستهی گروه صفتی، صفت و هستهی گروه قیدی، قید است.
۲ـ چهار نوع وابسته نیز وجود دارد که به ترتیب میزان وابستگی شان به هسته عبارتنداز : ۱ – متمم اجباری ۲- متمم اختیاری. این دو متمم به وابسته‌هایی اطلاق می‌شود که در ساخت ظرفیتی هسته قرار دارند؛ یعنی جزء اطلاعات واژگانی هسته هستند و هسته ناظر بر صورت، تعداد و نوع آن هاست. به عبارت دیگر از زمانی که هسته به عنوان عنصری واژگانی در واژگان اهل زبان قرار می‌گیرد، صورت، تعداد و نوع متمم‌های آن واژه نیز در ساخت ظرفیتی هسته مشخص می‌شود. تنها تفاوت متممهای اجباری با اختیاری در این است که؛ حذف متمم اجباری گروه را غیر دستوری میسازد اما حذف متمم اختیاری باعث غیر دستوری شدن گروه نحوی نمی‌شود.
۳- افزودهی خاص : افزودهی خاص وابستهای است که در ساخت ظرفیتی هسته قرار ندارد. بنابراین هسته هیچ نظارتی بر صورت و تعداد افزودههای خاصش ندارد بلکه اهل زبان به اقتضای بحث افزودههای خاص را تقریباً به هر تعداد و هر صورتی که بخواهند به هسته میافزایند. البته هسته از حیث معنایی پیوندهای خاصی با افزودههای خاص خود دارد بهطوری که اهل زبان نمیتوانند هر افزودهی خاصی را با هر هستهای بهکار ببرند.
۴ – افزودهی عام :افزودهی عام نیز نه وابستهی هسته، بلکه وابستهی کل گروه است. هسته کوچکترین نقشی در تعیین صورت و تعداد افزودههای عام ندارد و هیچ پیوند معنایی خاصی نیز بین هسته و افزودهی عام وجود ندارد. مثلاً عناصر تعریف شده در جملهی ” علی دیروز کتاب را با میل به من تحویل داد.” به این صورت است ؛ با توجه به فعل «تحویل دادن» جمله به سه متمم احتیاج پیدا میکند زیرا این متمم‌ها از زمرهی اطلاعات واژگانی فعل « تحویل دادن» هستند و در نتیجه همواره و با همین صورتهایی که دارند با آن همراه میباشند. فاعل (علی) و متمم مستقیم (کتاب را) از متمم‌های اجباری این فعل هستند، زیرا با حذف آن‌ها از جمله، جمله غیر دستوری می‌شود. اما متمم حرف اضافهای «به‌ای» یک متمم اختیاری است زیرا با حذف آن جمله بد ساخت نمیشود گرچه معنای آن به طور مستتر در فعل باقی می‌ماند. گروه حرف اضافهای «با میل» افزودهی خاص فعل «تحویل دادن» است . زیرا آن را با هر فعل دیگری نمی‌توان به کار برد. «دیروز» افزودهی عام کل جمله است ؛ زیرا آن را تقریباً با هر جملهی دیگری نیز می‌توان به کار برد. (طبیب زاده، ۱۳۸۵: ۱۰-۱۶)
شاید نتوانیم با نگاه نخست در این نظریهی نحوی ـ که سال۱۹۵۳ برای نخستین بار از سوی “تنی یر” فرانسوی مطرح شد ـ برای شبهجمله یا صوت جایگاهی قائل شویم زیرا همانطور که ذکر شد در دستور وابستگی “جمله” واحد بررسی زبان است و از میان عناصر جمله، این فعل است که نقش اصلی و محوری را ایفا میکند. از آنجایی که شبهجملهها و اصوات در ظاهر فاقد این دو تم اصلی ـ جمله و فعل ـ است باید با اغماض و با دقت در ژرفساخت این نوع مقولهی دستوری ، برای آنها جمله در نظر گرفت و نهایتاً برای فعل آن جمله‌ی ذهنی ظرفیتهای متعددی هم قائل شد. مثلاً شبهجملهی “سلام” در ژرف ساخت به این گونه تأویل می‌شود؛ سلام بر تو باد. ـ برای سایر اصوات یا شبه جملات نیز می‌توان چنین جملاتی در نظر گرفت. ـ تنها در این صورت است که این مقوله نیز می‌تواند جزء مباحث دستور وابستگی محسوب شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...