آقای دکتر شکویی نیز در تعریف محله بیان می دارند که «محله از تجمع و پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید»
(شکویی،۱۳۵:۱۳۵۴).
به طور کلی در تعریف ساده از محله می توان گفت که: محله از خانه های مجاور هم در یک فضای خاص با ویژگی ها و کالبدی معین تشکیل می شود (شکویی،۴۸:۱۳۶۵). به بیان دیگر محله مفهومی است از مسکن در رابط با نیازهای گروهی متجانسی از نظر صنفی و ضوابط اجتماعی(دهاقانی،۳۲۰:۱۳۸۵).
در قانون تقسیمات کشوری نیز از محله تعریفی به شرح زیر ارائه شده است. محله به مجوعه ای از ساختمان های مسکونی و خدماتی اطلاق .می شود که ساکنان آن از لحاظ بافت اجتماعی، خود را اهل آن می دانند(حیدرنیا دلخوش،۷۱:۱۳۸۰). از آن جا که محله یکی از تقسیمات کوچک شهر به شمار می آید، برای تشکیل آن شرایطی چند لازم می باشد”

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱)دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر با و سعت کم یا زیاد.
۲)پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از گروهی از مردم شهر.
۳)وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم (شکویی،۴۹:۱۳۶۵).
به طور کلی واژه محله، با توجه به زمان و مکان جغرافیایی، دارای تعاریف متفاوتی می باشد که دقیقا از نوع زندگی مردم و روحیات آنها و همین طور وضعیت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جامعه نشأت می گیرد. در ساده ترین تعریف، محله از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود. خانواده ها نسبت به محله مسکونی همان احساس خانه مسکونی خود را دارند و با ورود به محله خود را در یک محیط آشنا و خودی مثل خانه رو به رو می بینند (شکویی،۴۹:۱۳۸۳). محله بخشی از شهر است که به طور عمده مسکونی بوده و ساکنین آن با توجه به ارتباط و ساخت تاریخی خود وجه مشترک ها و اهداف اجتماعی، قومی، اقتصادی، مذهبی و سیاسی مشخصی را دارا می باشند (ضیاء توانا،۱۵:۱۳۷۰). در گذشته حداکثر جمعیت یک محله دارای حد و میزان ثابت و مشخصی نبوده بلکه به وسعت و خصوصیات اقتصادی و اجتماعی یک شهر بستگی داشت. اما با توجه به شواهد موجود می توان اظهار کرد که حداقل جمعیتی که در بیشتر موارد موجب می شد یک مجتمع را محله نامند، نمی توانست خیلی کمتر از دویست تا سیصد نفر باشد.
در ایران محله ها کالبد سکونت و اشتغال ۱۲۵۰ – ۷۰۰ خانوار با دامنه نوسان شعاع دسترسی پیاده ۳۷۵ – ۳۰۰ متر (۵ – ۴ دقیقه پیاده)هستند که با عناصر شاخص فرهنگی (مسجد)و (آموزشی)، (دبستان)تعریف می شود. هر محله، با شبکه سواره روی دور محله ای، از سایر محلات مجاور جدا و مستقل می گردد (حبیبی،۱۱:۱۳۷۸).
۲-۳- توسعه محله ای
توسعه محله ای، توانایی جوامع کوچک محلی در بهره برداری و استفاده از منابع طبیعی و انسانی و حتی اکولوژیکی است به گونه ای که همه اعضای اجتماعات محلی در حال حاضر یا در آینده از سطوح مناسبی در بهداشت و سلامتی، زندگی مطلوب، امنیت اقتصادی و یکپارچگی بین محیط زیست و فعالیت های انسانی برخوردار گردند (p4،۱۹۹۷،Kline).
توسعه محله ای بیان گر فرایندی است که بر اساس آن سرمایه ای که اجتماع به صورت بالقوه قادر به جمع آوری و استفاده از آن هاست، افزایش می یابد تا با کمک آن ها کیفیت زندگی مردم محله را بهبود بخشد. در جریان این فرایند، اشکال جدیدی از سازمان اجتماعی و کشش جمعی پدیدار می شود تا به ترمیم و اصلاح نا برابری های موجود در زمینه ی توزیع قدرت و منابع بپردازد. لذا می توان گفت توسعه ی محله ای شامل کلیه ی مسایل مرتبط با مسکن، توسعه ی اقتصادی، مشارکت شهروندان، رفاه اجتماعی، احساس امنیت، ارتقای آموزش و مسایل زیست محیطی است که میان تمامی این عناصر نیز ارتباط متقابلی وجود دارد (قاسمی،۶۰:۱۳۸۵). در این راستا توسعه ی محله ای بر پایه ی توسعه ی اجتماعات محله ای است که توان حل مشکلات را با اتکا به هم افزایی مجموعه سرمایه های طبیعی، کالبدی و انسانی و اجتماعی به دست آورد. یعنی توسعه ی محله ای بر پایه ی توسعه ی اجتماعات محلی به بار می نشیند و پایداری شهر را شالوده ریزی می کند، به عبارت ساده تر موضوع اصلی در توسعه ی محله ای، اجتماعات محله ای هستند. پترهال در تعریف توسعه ی محله ای چنین می گوید:
«توسعه محله ای در واقع برنامه ریزی برای توسعه ی شهر آن هم در سطحی محدود تر و خرد تر از قبل است» p 4-3)،۱۹۹۱, Zokin).
بنابر این تعاریف مختلف چهار بعد اصلی توسعه ی محله ای، عبارت است از: اقدام شهروندان، مشارکت داوطلبانه، همکاری و حل مشکلات به صورت همکاری توانمند سازی، توجه به نتایج جامع نگر و فرا گیر.
توسعه چشم گیر شهرنشینی همراه با توسعه شهر ها از نظر جمعیت و مساحت و به وجود آمدن کلان شهر ها و مادر شهرها، که خود به صورت شهر کشور جلب توجه می کنند (مثل شهر تهران)، باعث ایجاد بافت ها و ترکیب های مختلف شهری شده اند.
توسعه شهرنشینی و بزرگ شدن شهر ها علاوه بر این که در جهت امنیت و رفاه شهروندان نقش داشته نارسایی هایی در زندگی شهروندان به ویژه از نظر اقتصادی و اجتماعی به وجود آورده است که در بسیاری از موارد این نارسایی ها به صورت مسایل حاد جلوه گر شده اند. در چنین شرایطی نقش مدیریت شهری بسیار حساس و متنوع است، اما مدیریت شهری بدون ظرفیت سازی محله ای و استفاده از توان مشارکتی اما در سامان دهی امور شهر توفیق مطلوبی نخواهد داشت.
تئوری های مدیریت و سیاست گذاری شهری در ٣٠ سال گذشته دست خوش تغییر و تحولات گسترده ای شده اند. تا اواخر دهه ١٩٧٠ مدل برنامه ریزی و مدیریت شهری که توسط بسیاری از کشور های در حال توسعه نیز مورد استفاده قرار می گرفت عمدتا مبتنی بر رویکرد عرضه بود و دولت مرکزی بیشترین وظیفه را در مدیریت نواحی شهری بر عهده داشت.
در این فرایند پس از دولت مرکزی دولت محلی وجود داشت که منصوبین از طرف دولت مرکزی و یا نمایندگان منتخب مردم بودند. شهرداری ها نیز ارائه کنندگان مستقیم خدمات اجتماعی و زیر ساخت ها بوده اند و در لایه ای که به طور محسوس از دولت های محلی جدا بودند قرار داشتند. این دیدگاه که دیدگاه سنتی است، مدیریت شهری را با شهرداری و دولت مرکزی مرتبط می کند. در حالی که دیدگاه جدید در مدیریت شهری، مدیریت و اداره وسیع تری را مطرح می کند که در آن نهاد های محلی و غیر دولتی نقش تعیین کننده و فعالی در آن ایفا می کنند. در این دیدگاه ها تاکید زیادی بر روی ظرفیت سازی محلی برای مدیریت شهری است که عمدتا ناشی از تمرکززدایی در مدیریت شهری و گرایش به سمت عدم تمرکز است. دولت های محلی که به طور رسمی بسیار غیر متمرکز هستند، مسئولیت توسعه و تهیه برنامه های مربوطه و هم چنین ارائه محدود خدمات به طور مستقیم را بر عهده دارند.
از طرفی شهر باید حافظ منافع و ضامن خوشبختی ساکنان خود باشد. این آرمان در دنیای کنونی اهداف نظری خاصی هم چون دولت کارآمد، حاکمیت شهری خوب و محلی گرایی را دنبال می کند و به خوبی حیطه جامعه و گستره وظایف مدیریت شهری را تبیین نموده است. در این صورت می توان گفت که مدیریت شهری نوعی نظام است و این نظام عبارت است از مجموعه اجزا زنده ای که در شهر حضور و با هم تعامل و ارتباط دارند. این اجزا شامل افراد یا تشکل هایی است که با اشکال مختلف دولتی یا غیر دولتی در شهر ایجاد شده و با یک دیگر ارتباط دارند.
نظام مدیریت شهری تعاملات و روابط و ارتباطات این اجزا را تعریف کرده و به منظور توسعه و نگهداری شهر ها تنظیم می نماید و شهرداری ها نیز در این مجموعه هم چون جزیی از اجزا بسیار مهم نقش دارند. لذا شهرداری ها هم می توانند در نظام مدیریت شهری و تحقق بخشیدن بخش عمده ای از اهداف آن نقش داشته باشند.
از دیدگاه سیستمی نظام مدیریت شهری عبارت است از یک سازمان گسترده متشکل از تمام عناصر و اجزا رسمی و غیر رسمی ذی ربط و موثر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهر با هدف اداره، هدایت، کنترل و توسعه همه جانبه و پایدار شهر. در این مفهوم مدیریت شهری از نوع سیستم های باز و بسیار پیچیده انسانی و اجتماعی است که با عناصر و روابط بسیار متنوع و متعدد مواجه است و در این راستا وظایف مدیریت شهری نیز به شرح زیر تقسیم شده است:
– مدیریت زمین شهری؛
– مدیریت خدمات و زیر ساخت های شهری؛
– مدیریت محیط زیست شهری؛
– مدیریت اقتصادی شهر؛
– مدیریت استراتژیک.
با توجه به موارد مذکور و براساس اصل عدم تمرکز، شهرداری ها با عهده دار بودن امور اجرایی برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک، آخرین تصمیم گیرنده و هسته اصلی در مدیریت شهری می باشند. وظایف شهرداری ها در جهان در چند دهه اخیر روندی فزاینده داشته و شهرداری ها به عنوان نهاد های مدنی و محلی دایما وظایف بیشتری را بر عهده گرفته اند و می گیرند. در این خصوص مراجعه به وظایف شهرداری های سایر کشور ها می تواند گستردگی وظایف آن ها را بیان کند.
در ایران براساس ماده پنج قانون محاسبات عمومی کشور، شهرداری سازمانی عمومی و غیر دولتی است که استقلال و شخصیت حقوقی دارد و زیر نظر شورای شهر که منتخب مردم است و با نظارت وزارت کشور برای انجام وظایف خود در شهر های واجد شرایط تاسیس می گردد.
۲-۴- تکوین محله
در بیان علل موثر بر تشکیل یک محله، عوامل مختلفی دخیل هستند که از بین آنها وجود یک حوزه جغرافیایی، تکوین یک اجتماع کوچک و وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم به عنوان موثرترین عوامل قلمداد می شوند. البته عوامل مختلف دیگری در این زمینه موثرند. مثلا بعضی از صاحب نظران چگونگی تشکیل یک محله را در قالب تجمع گروه های انسانی در فضایی متشکل و دارای مرز کالبدی معین، تحت تاثیر عواملی نظیرعوامل اقلیمی (فیزیکی)، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می دانند.
در زمینه علل پیدایش و تقسیم شهرها به محله و کوی و برزن می توان به عوامل مختلفی همچون عوامل زیر اشاره کرد:
۱)عوامل اجتماعی
در زمینه تاثیر عوامل اجتماعی، می توان به مواردی از قبیل وجود گروه های مختلف قومی در شهر اشاره کرد که موجب می شوند شهر به محلات مختلفی تقسیم شود مانند محله کردها، محله ترکها همچنین در ساختارهای جدید تکوین محلات، وجود گتوهای (Geto)شهر زمینه پیدایش محلات شهری براساس ساختارهای حاکم بر این گتوها را فراهم کند (شکویی،۶۳:۱۳۶۵).
مذهب نیز به عنوان یک ساختار اجتماعی، می تواند موجبات ایجاد محلات شهری را فراهم کند مانند محله ارامنه، محله یهودیها و… حتی مذهب می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم همبستگیهای محله ای باشد (ریمون،۷۳:۱۳۷۰).
اقلیتهای مذهبی مانند زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان همواره در محله ای جدا از دیگران زندگی می کردند ( ۱۲۷:۱۹۹۷،Driedger ). حتی در پی به قدرت رسیدن سلسه های و حکام متعصب یا در مواقع بحرانی، مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. برای مثال سکونت اجباری ارامنه اصفهان در جلفا و یا محدودیتهای یهودیان محله جوباره اصفهان و یا انتقال اجباری زرتشتیان کرمان به بیرون از شهر در زمان شاه سلیمان صفوی (دلاواله،۱۳۷۰: ۴۹-۳۶).
از زمان صفویه تا اواخر دوره قاجاریه گروه بندیهای فرقه ای موجب تقسیم محله های شهر به دو بخش عمده نعمتی خانه و حیدری خانه شد. در این گونه موارد پیروی از مذهب و یا فرقه ای خاص نه تنها به عنوان یک عامل همبستگی، به تشکیل محله های گوناگون منجر می شد. بلکه اختلافات بین آنان نیز گاه درگیری هایی را بین ساکنین آن به وجود می آورد. از این رو تشکیل یا جدایی محله ها براساس این اختلاف، گاه به خواست خود پیروان مذاهب و فرقه ها و گاه به دستور حاکم وقت صورت می گرفت.
کمپفر در سفرنامه اش نوشته است: «اینها (حیدری ها)دشمن قلبی و باطنی با نعمت الهی دارند. هرکس در ایران به طرفداری یکی از دو فرقه (حیدری و نعمتی)قیام می کند. به طوری که ساکنین تمام شهرهای ایران به گروه مختلف یعنی به طرفداران حیدری ها و نعمتی ها تقسیم شده اند» (کمپفر،بی تا:۱۳۸-۱۳۷).
در برخی از شهرهای تولیدی و بازرگانی، شکل گیری فضایی اجتماعی برخی از محله های مسکونی نیز بر پایه همبستگی های صنفی و حرفه ای استوار بود. در این محله ها اعضای یک یا چند حرفه مانند سراجان، کفاشان، نساجان و… در کنار یکدیگر زندگی می کردند.
۲)عوامل اقتصادی
ساختارهای اقتصادی نیز می توانند به شکلی موجبات تقسیم فضایی شهر را فراهم کنند، به گونه ای که وجود فعالیت های مختلف اقتصادی یا به عبارتی وجود مشاغل گوناگون، می تواند زمینه پیدایش این عنصر فضایی شهر یعنی محله را فراهم نماید به گونه ای که ما در شهرهای قدیمی شاهد وجود محلاتی همچون محله مسگرها، محله بزازها و غیره می باشیم
وجود اختلاف طبقاتی نیز یکی از زمینه هایی است که می تواند شهر را به محلات فقیر و غنی تقسیم کند و در حقیقت نوعی توپوگرافی اجتماعی را رقم می زند.
۳)عوامل سیاسی
ساختارهای سیاسی نیز می توانند زمینه تقسیم شهر را به محلات مختلف فراهم کنند، مثلأ تقسیم یک شهر از لحاظ اداری به واحدهای مختلف به منظور سهولت رسیدگی و اداره بهتر خود به عنوان عامل مهمی در این زمینه می باشد.
۴)عوامل طبیعی
در بعضی از موقعیت های فضایی، عواملی مانند رودخانه، کوه، تپه، پوشش گیاهی و … می توانند زمینه تقسیم یک شهر به محلات مختلف را فراهم کند مثلأ در شهر اصفهان رودخانه زاینده رود چنین نقشی را در جداسازی محله مسلمانان از ارامنه داشته است.
در ایران در شهرهایی که پیش از اسلام شکل گرفته بودند عامل اقتصادی-اجتماعی نقش عمده ای در مرزبندی محله های مسکونی و روابط داخلی و خارجی آنها داشت. پس از اسلام این روابط دچار تحول و دگرگونی نشد و در برخی شهرها، مرزبندی محله های مسکونی بر پایه پیوندهای عاطفی و قبیله ای تعیین می شد و اعضای هر طایفه در محله مخصوص به خود جای می گرفت(پاپلی یزدی،۱۳۶۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...