۳ـ وظیفه‌گرایی یا آغازگرایی[۵]: آغازگرایی در برابر فرضیه فرجام گرایی است. بر اساس این دیدگاه که توسط ایمانوئل کانت ارائه شد، هر عمل به نتیجه آن بستگی نداشته، به نیت شخص تصمیم‌گیرنده بستگی دارد.
۴ـ عدالت توزیعی: در این تئوری که توسط جان راولز پیشنهاد شده، یک عمل را درصورتی‌که منجر بـه افزایش همکاری بین اعضای جامعه شود، می‌توان درست و عادلانه و مناسب (و بنابر‌این اخلاقی) نامید و عملی را که در جهت مخالف این هدف عمل کند می‌توان نادرست، ناعادلانه و نامناسب (و بنابراین غیراخلاقی) نامید. در این دیدگاه، همکاری اجتماعی، اساس منافع اجتماعی و اقتصادی را فراهم می‌آورد و تلاش فردی کم‌اهمیت و در مواردی نادیده گرفته می‌شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵ـ آزادی فردی: بر اساس این دیدگاه که توسط رابرت نوزیک پیشنهاد شد، آزادی، نخستین نیاز جامعه است؛ بنابراین هر عملی که آزادی فردی را نقض کند، غیراخلاقی است؛ حتی اگر منافع و رفاه بیشتری برای دیگران ایجاد کند.
۲ـ۲۴ـ مسئولیت اجتماعی و اخلاق کار
در ادبیات سازمان و مدیریت، مسئولیت اجتماعی بخشی از مقوله اخلاق کار محسوب شده و از آن به‌عنوان اخلاقیات فرا سازمانی یاد می‌شود.
در متون مدیریت استراتژیک، مسئولیت‌های اجتماعی به‌گونه‌ای عام و اصول اخلاقی به‌گونه‌ای خاص به بخش جدایی‌ناپذیر از مباحث تدوین و اجرای استراتژی تبدیل شده است.
بسیاری از رفتارها و اقدامات مدیران و کارکنان، متأثر از ارزش‌های اخلاقی است و ریشه در اخلاق دارد. عدم توجه به اخلاق کار در مدیریت سازمان‌ها، می‌تواند معضلاتی بزرگ برای سازمان‌ها به وجود آورد. به‌علاوه با افزایش انتظارات اجتماعی از سازمان‌ها، جوامع نسبت به مسائلی مانند محیط زیست، حقوق زنان، کودکان، اقلیت‌ها، معلولان، برابری استخدام و کاهش نیروی انسانی، حساس‌تر شده‌اند. بی‌توجهی سازمان‌ها به این حقوق و عدم رعایت اصول اخلاقی در برخورد با ذی‌نفعان بیرونی، می‌تواند مشکلاتی را برای سازمان ایجاد کند و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را مورد پرسش قرار داده، در‌نتیجه سود و موفقیت سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. اخلاق کار ضعیف، بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران مؤثر بوده، می‌تواند بر عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر بگذارد.
لازم به ذکر است که بین اخلاق مدیریت، پاسخگویی اجتماعی و تعهد اجتماعی با مسئولیت اجتماعی تفاوت وجود دارد.
در این خصوص اندرسون می‌نویسد: هر دو اصطلاح اخلاق مدیریت و مسئولیت اجتماعی در رابطه با رعایت ارزش‌ها و هنجارها و اصول اخلاقی جامعه و تأمین هدف‌های سازمان از سوی مدیران هستند. با این تفاوت که مسئولیت اجتماعی در ارتباط با مسائل کلان سازمان است و اخلاق در ارتباط با رفتار فردی مدیران و کارکنان است.
همچنین استیفن رابینز در مورد مفهوم مسئولیت‌های اجتماعی و رابطه‌ آن با تعهد و پاسخگویی اجتماعی می‌نویسد: اگر مفهوم مسئولیت اجتماعی را با مفاهیم تعهد اجتماعی و پاسخگویی اجتماعی مقایسه نماییم، بهتر می‌توانیم آن را درک کنیم. مسئولیت اجتماعی در میانه سیر تکامل مشارکت اجتماعی می‌باشد.
پاسخگویی اجتماعی «ـ مسئولیت اجتماعی «ـ تعهد اجتماعی
۲ـ۲۵ـ خودکنترلی در اجرای مسئولیت‌های اجتماعی
ترویج خودکنترلی در سازمان، به‌عنوان یکی از مکانیزم‌های اصلی کنترل، از مباحثی است که بنیان آن بر اعتماد، اخلاق و ارزش‌های فردی قرار دارد. ترویج خودکنترلی باعث کاهش هزینه‌های ناشی از روش‌های کنترل مستقیم شده و موجب بهبود سود می‌شود. این مستلزم تعهد کامل اعضا به گروه، مسئولیـت‌پذیری همـــه اعضای گروه و داشتن احترام و اعتماد بین آن‌ها و مدیریت است.
یکی از صاحب‌نظران بر این باور است که بی‌توجهی به مسئولیت‌های اجتماعی موجب افزایش دخالت دولت و درنتیجه کاهش کارایی می‌شود. اگر شرکت داوطلبانه به برخی مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی خود عمل کند، می‌تواند به سود موردنظر خود دست یابد.
سازمان‌های متعالی، به‌عنوان سازمان‌هایی مسئول با ایجاد شفافیت و پاسخگویی مناسب به ذینفعانشان در قبال عملکرد خود، رویکردهایی اخلاقی اتخاذ می‌کنند، به مسئولیت اجتماعی و حفظ محیط زیست حال و آینده توجه نموده و فعالانه آن را ترویج می‌کنند.
مسئولیت‌های اجتماعی سازمان در ارزش‌های سازمان بیان گردیده و با سایر فعالیت‌های سازمان یکپارچه شده است.
این سازمان‌ها انتظارات و الزامات قانونی، اجتماعی، محلی و حتی منطقه‌‌ای خود را از طریق مشارکت و فعالیت‌های آزاد ذینفعان، برآورده می‌کنند.
این سازمان‌ها، ضمن اینکه در مورد ریسک‌ها و مخاطرات، مدیریت صحیحی را اعمال می‌کنند، در تلاش برای اجرای پروژه‌هایی هستند که هم منافع سازمان و هم منافع جامعه را تأمین نماید و اطمینان کامل کلیه ذینفعان را نیز در نظر دارند. آن‌ها از تأثیرات حال و آینده سازمان بر جامعه آگاه بوده و مراقبت‌های لازم را برای حداقل نمودن اثرات زیان‌بار اعمال می‌نمایند (قراملکی، ۱۳۸۶).
از طرف دیگر رونالد ای برت و گریفین نیز معتقدند: «اخلاق، روی نحوه رفتار فرد در داخل سازمان توجه دارد ولی مسئولیت اجتماعی، روی نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهامداران، سرمایه‌گذاران و ارباب».
رجوع و اعتباردهندگان و به‌طورکلی ذینفعان، سروکار دارد. مسئولیت اجتماعی دارای چهار بعد است:
بعد اقتصادی: مهم‌ترین بعد مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها بعد اقتصادی است که در آن فعالیت‌ها و اقدامات اقتصادی مدنظر قرار می‌گیرد. به‌عبارت‌دیگر، مسئولیت اولیه هر بنگاه اقتصادی کسب سود است. وقتی سازمان سود لازم را به دست آورد و حیات خود را تضمین کرد، می‌تواند به مسئولیت‌های دیگرش بپردازد. در حقیقت اهداف اولیه سازمانی در این بعد موردتوجه قرار می‌گیرد.
بعد قانونی: دومین بعد مسئولیت اجتماعی، بعد قانونی (حقوقی) است و سازمان‌ها ملزم می‌شوند که در چهارچوب قانون و مقررات عمومی عمل کنند. جامعه این قوانین را تعیین می‌کند و کلیه شهروندان و سازمان‌ها، موظف هستند به این مقررات به‌عنوان یک ارزش اجتماعی احترام بگذارند. بعد قانونی مسئولیت اجتماعی را «التزام اجتماعی» نیز می‌گویند.
بعد اخلاقی: سومین بعد مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها، بعد اخلاقی است. از سازمان‌ها انتظار می‌رود که همچون سایر اعضای جامعه به ارزش‌ها، هنجارها و اعتقادات و باورهای مردم احترام گذاشته و شئونات اخلاقی را در کارها و فعالیت‌های خود موردتوجه قرار دهند. بعد اخلاقی مسئولیت اجتماعی را «پاسخگویی اجتماعی» می‌گویند.
بعد عمومی و ملی: چهارمین بعد مسئولیت اجتماعی بعد ملی است که شامل انتظارات، خواسته‌ها و سیاست‌های مدیران عالی در سطح کلان است که انتظار می‌رود مدیران و کارگزاران سازمان‌ها با نگرش همه‌جانبه و رعایت حفظ وحدت و مصالح عمومی کشور، تصمیمات و استراتژی‌های کلی را سرلوحه امور خود قرار داده و با دید بلندمدت تصمیم گیری کنند.
«بعد ملی مسئولیت اجتماعی را «پاسخگویی اجتماعی» می‌نامند. پاسخگویی اجتماعی، تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است. ازاین‌رو پاسخگو بودن، دلالت بر نوعی رابطه رسمی دارد که در آن اختیارات ازیک‌طرف به‌طرف دیگر محول شده است (فلمینگ، ۲۰۰۲).
۲ـ ۲۶ـ پیشینه پژوهشی
۲ـ ۲۶ـ۱ـ تأثیر مسؤولیت اجتماعی سازمان بر تعهد سازمانی
تحقیقات گذشته در مورد شناسایی تأثیر مسؤولیت اجتماعی سازمان بر کارکنان را می­توان به دودسته طبقه ­بندی کرد: در دسته اول، محققان چگونگی تأثیر فعالیت­های اجتماعی سازمان بر کارکنان آتی را تحلیل می­ کنند. در این مطالعات مسؤولیت اجتماعی سازمان اعتبار خوبی برای کسب‌وکار ایجاد می­ کند و جذابیت آن را به‌عنوان کارفرمایان خوب افزایش می‌دهد (تورکر، ۲۰۰۹). مطابق با این طبقه ­بندی­، مسؤولیت اجتماعی سازمان، اعتماد درک شده را برای جوینده شغل که فاقد هرگونه تعامل قبلی با سازمان است، افزایش می­دهد (ویس وس واران، ۱۹۹۸). بااین‌حال در تحقیق گرینینگ و توربان (۲۰۰۰) این ارتباط را بر مبنای نظریه هویت اجتماعی توضیح می­دهد و بیان می­ کند که عملکرد اجتماعی سازمان نشانه­هایی برای متقاضیان آتی است.
در دسته دوم، محققان بر روی تأثیر فعالیت­های اجتماعی سازمان بر کارکنان جاری متمرکز می­شوند. ریوردان (۱۹۹۷) در مورد چگونگی تأثیر­گذاری عملکرد اجتماعی سازمان بر تصویر، گرایش‌ها و قصد کارکنان بحث کرده است. ویس وس واران (۱۹۹۸) در مطالعه­اش، ارتباط بین مسؤولیت اجتماعی سازمان و رفتارهای مثمر ثمر کارکنان را تحلیل کرده است. مطالعات نشان می­دهد که تعهد سازمانی، بیشتر نشأت گرفته از تجربه کاری است و نه مراحل استخدام و گزینش کارکنان. این مطالعات، همچنین اهمیت حمایت سازمانی درک شده را نسبت به مسؤولیت اجتماعی در این فرایند نشان می­دهد (میر و همکاران، ۲۰۰۲). در طی دهه گذشته، سازمان­ها از طرف گروه ­های مختلف ذینفعان شامل سهام­داران، کارکنان، سرمایه ­گذاران، مصرف­ کنندگان و مدیران تحت‌فشار فزاینده­ای جهت اتخاذ رفتار مسئولانه اجتماعی بوده ­اند. این مطالعات شواهدی مبنی بر افزایش بازدهی سازمان­های دارای مسؤولیت اجتماعی و همچنین نیروی کار متعهدتر فراهم می ­آورد، به دلیل اینکه «کارکنان از اینکه با سازمان­های کاری دارای مسؤولیت اجتماعی تعیین هویت می­ کنند، احساس غرور می­ کنند» (پیترسون، ۲۰۰۴). برامر و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی دیگر به بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی و ادراکات کارکنان از مسؤولیت اجتماعی سازمان در داخل مدلی پرداختند که برگرفته از نظریه هویت اجتماعی است. در این تحقیق ارتباط بین تعهد سازمانی و جنبه‌های مسؤولیت اجتماعی سازمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه، مفاهیم قابل توجهی را برای اجرای استراتژی‌های مسؤولیت اجتماعی در داخل سازمان­ها به همراه داشت. اینکه، ارتباط مثبت بین هر جنبه درک کارکنان از مسؤولیت اجتماعی، بر نتیجه حاصل از تعهد سازمانی که ممکن است ناشی از سرمایه‌گذاری‌های سازمان در مسؤولیت اجتماعی سازمان باشد، تأکید دارد.
پیترسون (۲۰۰۴) در مطالعه‌ای با عنوان «رابطه بین ادراکات در مورد شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی» به بررسی رابطه بین ادراکات از شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی در بین متخصصین تجاری پرداخته است. در این مطالعه مقیاس شهروندی سازمانی برای ارزیابی دیدگاه­ های کارکنان درباره عملکرد اجتماعی سازمانشان، مورداستفاده واقع شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که رابطه فوق با افزایش اهمیت مسئولیت‌پذیری سازمان نزد کارکنان، شدیدتر می­ شود. نتایج همچنین نشان داده که مقیاس اخلاق شهروندی سازمانی، در مقایسه با سایر مقیاس­های اقتصادی، قانونی و داوطلبانه در ارتباط با تعهد سازمانی، پیش‌بینی‌کننده بهتری است. این یافته آماری، وجود سازگاری با نظریه هویت اجتماعی را نشان می­دهد؛ زیرا که بر طبق نظریه هویت اجتماعی این احتمال وجود دارد که کارکنان به علت همکاری با سازمانی که دارای خصوصیات ارزشی است، حس مثبتی را به دست آورند و به­ طور عکس، تصویر ضعیف از سازمان نسبت به رفتارهای شهروند سازمانی، ممکن است اثرات زیان بخشی بر خودپنداره کارکنان و متعاقباً تعهد سازمانی آنان به دنبال داشته باشد. برامر و همکاران (۲۰۰۷)، نیز در مطالعه خود به سهم مسؤولیت اجتماعی در تغییرات تعهد سازمانی پرداختند. نتیجه این بود که مسؤولیت اجتماعی سازمان در قبال ذینفعان درون و برون سازمان از ارتباط مثبتی برخوردار است. همچنین رگو و همکاران (۲۰۰۷) نیز نشان دادند که شهروندی سازمان به‌عنوان بخشی از سازه مسؤولیت اجتماعی ۳۵% تغییرات تعهد عاطفی را در جهت مثبت، تبیین می‌کند و بیشترین تأثیر، ناشی از درک مسؤولیت در قبال ذینفعان درون سازمان (کارکنان) و رعایت ملاحظات اخلاقی ـ قانونی بوده است.
شائمی، برزکی و اصغری (۱۳۸۹) در مطالعه‌ای با عنوان رابطه با عنوان رابطه جامعه‌پذیری سازمانی و تعهد سازمانی در شرکت گاز استان کردستان به این نتایج دست یافتند که بین جامعه‌پذیری سازمانی و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. شائمی‌، برزکی و اصغری (۱۳۸۸) و لاوهوم (۲۰۰۹) در پژوهشی با عناوین تأثیر رؤسای حامی سازمانی، جامعه‌پذیری سازمانی و رضایتمندی بر روی مسئولیت سازمانی به این نتایج دست یافتند که جامعه‌پذیری سازمانی و تعهد سازمانی می‌تواند مسئولیت سازمانی را پیش‌بینی کند همچنین جامعه‌پذیری سازمانی بر تعهد سازمانی را پیش‌بینی می‌کند درنهایت یافته‌ها نشان می‌دهد که میزان مسئولیت‌پذیری و تعهد سازمانی میزان جابجای سازمانی را تعیین می‌کند (لاوهوم، ۲۰۰۹).
فرانسیسکو و همکاران (۲۰۰۷) در پژوهشی با عنوان رابطه میان مسئولیت اجتماعی محیطی و میزان کارایی در مهمانسراها به این نتیجه رسید که رابطه مثبت و قوی میان دو متغیر مذکور وجود دارد. از نظر ایشان میان فراورده‌ای توریستی و محیط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی رابطه معنی‌داری وجود دارد (فرانسیسکو ۲۰۰۷).
کرامر (۲۰۰۷) در پژوهشی با عنوان ساخت مسئولیت اجتماعی سازمانی در شبکه‌های تولیدی بین‌المللی بر این سؤال متمرکز شد که سازمان‌ها چگونه می‌توانند مسئولیت اجتماعی سازمانی را در شبکه‌های تولید بین‌المللی به کار ببرند؟ وی در پاسخ به این سؤال عواملی چون گوناگونی و پیچیدگی در زنجیرهای تولیدی، قدرت شرکت‌ها در خط تولید و سطح بلندپروازی را مطرح کرد.
گروز (۲۰۰۷) در پژوهشی با عنوان پویایی‌های شبکه‌های تولیدی با مسئولیت اجتماعی سازمانی از طریق تصمیم گیری محیطی یکپارچه بر این باور بود که دگرگونی درروند جریان تولید با قیمت‌ها و سطوح فعالیت‌های مسئولیت اجتماعی در ارتباط بود تا الگویی متعادل برای شبکه تولید به دست آید.
کوپلاند (۲۰۰۶) در پژوهشی با عنوان مسئولیت اجتماعی سازمانی و محیطی در بانکداری استدلال کرد که اصول حسابداری رایج در بسیاری از سازمان‌های بانکداری مبتنی بر آداب و رسوم اجتماعی است.
دراکر نخستین و مهم‌ترین مسئولیت اجتماعی هر موسسه را عملکرد وظیفه و کار آن می‌داند و می‌گوید اگر بنگاهی نتواند کار اصلی خود را به‌خوبی انجام دهد، توان هیچ کار دیگری را ندارد. از نظر دراکر، نخستین قید مسئولیت اجتماعی بنگاه، بالا بودن حجم و میزان مسئولیت آن در انجام موفقیت‌آمیز رسالت خویش است. دومین قید مسئولیت از نظر دراکر، قید شایستگی و اهلیت است. او می‌گوید پذیرفتن مسئولیت‌هایی که شایستگی انجام آن را نداریم، عین مسئولیت ناشناسی است، زیرا هم‌سطح توقع را بالا می‌برد و هم درنهایت زمینه‌ساز سرخوردگی و یأس متوقعان می‌شود. از نظر دراکر، مهم‌ترین قید مسئولیت اجتماعی، قید مشروعیت و اقتدار است. مسئولیت بدون اقتدار معنا ندارد، لذا مسئولیت همواره با اقتدار همراه است. به همین دلیل، هرکس که دعوی مسئولیت می‌کند، درواقع دعوی اقتدار دارد. درواقع، هرکس اقتدار دارد، مسئول است. او به طنز می‌گوید فقط نظام‌های خودکامه و شهامت‌خواه هستند که در عین اقتدار کامل، خود را در برابر هیچ‌کس و هیچ‌چیز، مسئول نمی‌دانند! بنابراین، از نظر دراکر وقتی از بنگاهی خواسته می‌شود مسئولیت حل یکی از گرفتاری‌ها و معضلات جامعه را بپذیرد، باید با دقت بیندیشد و ببیند آیا اقتدار مستتر در این مسئولیت، مشروع است یا خیر. اگر این اقتدار مشروع و موجه نباشد، پذیرش مسئولیت مشکل‌گشایی، درواقع غصب مسئولیت است. آشکار است که حتی اگر سازمان یا بنگاه دارای اقتدار انجام کاری باشد، باید در منشأ اقتدار خود دقت کرده و از مشروعیت آن اطمینان یابد.
از نظر دراکر، مسئولیت‌های اجتماعی بنگاه‌ها را می‌توان به شرح زیر برشمرد:
۱ـ پرداختن تمام و کمال به مسئولیت، وظیفه و رسالت اصلی بنگاه
۲ـ مسئولیت فرآورده‌ها و خدمات
۳ـ مسئولیت فرآیندها
۴ـ مسئولیت اخلاقی (الوانی و قاسمی‌، ۱۳۷۷).
لازمه موفقیت سازمان، عملکرد مناسب آن است. شاخص‌هایی مانند سودآوری، بقا، رشد میزان دستیابی به اهداف و قابلیت‌های رقابتی را می‌توان به‌عنوان نتیجه عملکرد مناسب تلقی کرد. برخی از صاحب‌نظران موفقیت سازمانی را با عملکرد سازمانی معادل فرض کرده‌اند و بر این باورند که به‌طورکلی، عملکرد سازمانی نتیجه‌ای است که به‌عنوان برآیند رفتار سازمان، اتفاق می‌افتد.
اخلاق بر فعالیت انسان‌ها تأثیر قابل توجهی دارد و لازمه عملکرد مناسب، تعهد و مسئولیت‌پذیری کارکنان است. صاحب‌نظران باور دارند که اگر کارکنان بر این باور باشند که با آنان رفتاری عادلانه و منصفانه می‌شود، شاید تمایل بیشتری داشته باشند که بار (کاری) بیشتری را تحمل کنند. همچنین، مدیریت ارزش‌های اخلاقی در محیط کار، موجب مشروعیت اقدامات مدیریتی شده، انسجام و تعادل فرهنگ سازمانی را تقویت می‌کند، اعتماد در روابط بین افراد و گروه‌ها را بهبود می‌بخشد و با پیـروی بیشتر از استانداردها، موجب بهبــود کیفیت محصولات و درنهایت افزایش سود سازمان می‌شود.
گرچه حاکمیت اخلاق کار بر سازمان، منافع زیادی برای سازمان از بعد داخلی از جنبه‌های بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات، افزایش تعهد و مسئولیت‌پذیری بیشتر کارکنان، افزایش چندگانگی و کاهش هزینه‌های ناشی از کنترل دارد ولی از دیدگاه مسئولیت اجتماعی نیز از راه افزایش مشروعیت سازمان و اقدامات آن، التزام اخلاقی در توجه به اهمیت ذی‌نفعان، افزایش درآمد، سودآوری و بهبود مزیت رقابتی و . . . توفیق سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
باید توجه داشت که رفتار غیراخلاقی، رفتار محیط کسب‌وکار را بر ضد خود تحریک کرده، موجب شکست سازمان می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...