نتیجه علم و آگاهی، صحیح عمل کردن و ثمره عمل صحیح، اصلاح امور و نابودی مفاسد و منکرات می‌باشد.
۳-۶-۲٫ مشورت با حکیمان و عالمان
بدیهی است که غیرمعصوم دچار اشتباه و لغزش‌های بسیار می‌شود. با توجه به اینکه هیچ کس در همه علوم و فنون نمی‌تواند تخصص و آگاهی لازم را کسب کند، بدین روی بی‌نیاز از مشورت در ابعاد مختلف زندگی نیست، در نتیجه کسی که به دنبال اصلاح است، بویژه مسؤولان و حاکمان جامعه، باید در هر زمینه از صاحبان فن، مشاوره‌های علمی و دقیق دریافت کند تا بتواند در کارهای خود قرین توفیق باشد.
اهمیت مشورت در آیه«وَشَاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ…»[۲۷۲]بخوبی روشن است. خدای متعال رسول گرامی اسلام را امر به مشورت می‌کند تا استواری در کارها در پرتو همفکری و هم‌اندیشی بوجود آید. با توجه به اینکه پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله از شناختن حق و نظر صواب بواسطه وحی الهی، غنی و بی‌نیاز بود، امر به مشورت نمودن و بدست آوردن دیدگاه‌های متفاوت جهت تقویت و رشد و اصلاح بهتر امور شده بودند.
نمونه تاریخی این امر مشورت رسول خدا با اصحاب و بزرگان در جنگ احزاب بود که موفقیت‌های چشمگیری در اثر آن حاصل شده بود. [۲۷۳]
حضرت علی‌علیه‌السلام فرمودند: «من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء»[۲۷۴]
هر کس از رأی و نظرات متفاوت استقبال نماید، به خطاهای خود پی می‌برد.
ودر بیان دیگر فرمودند: «و من شاور ذوی‌ الألباب دُل علی الصواب»[۲۷۵]
کسی که با صاحبان اندیشه مشورت نماید به سوی حق و راه درست راهنمایی خواهد شد. طبعاً دست یافتن به حق و حقیقت، ثمره اصلاح در اموری می‌باشد که در بیان حضرت، واسطه مشاوره حاصل خواهد شد. «صلاح الرأی بنصح المستشیر»[۲۷۶] و خیر و صلاح نظر در خلوص مشورت کننده است. حضرت اصلاح‌گر را سخت نیازمند به عالمان وحکیمان می‌شمارند و هیچ پشتوانه‌ای را مطمئن‌تر از مشورت در کارها نمی‌دانند: «ولامظاهره اوثق من المشاوره»[۲۷۷]
۴-۶-۲٫ استفاده از ابزار درست جهت اصلاح
پرهیز از به کارگیری ابزار نامشروع برای رسیدن به اهداف مشروع یک ضرورت در تمام شؤون زندگی مسلمانان به شمار می رود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در اصلاحات اسلامی مانند مکتب‌های عمل‌گرا و فایده‌گرای غرب، هدف وسیله‌ای را توجیه نمی‌کند که با هر وسیله و هر ابزاری بتوان به هدف دست یافت. اگر چه به قیمت قتل و کشتار بی‌گناهان و مظلومان باشد مانند آنچه هم اکنون در عراق و فلسطین و افغانستان می‌گذرد. خط قرمز اصلاحات در اسلام، چارچوب و قواعد و احکام دین اسلام است که در خدمت مظلومان و محرومان می‌باشد.
بهترین ابزار، راهنمایی‌ها و ارشادات امامان معصوم‌علیه‌السلام می‌باشند که خود فرموده‌اند: «نحن الوسیله الی الله»[۲۷۸] ما ابزار رسیدن به خدای تعالی(که منشأ خیروصلاح می‌باشد) هستیم. بیانات ارزشمند امام معصوم‌علیه‌السلام در قالب اوامر و نواهی دینی عرضه شد. خدای متعال نیز در قرآن همگان را به استفاده از این ابزار هدایت و اصلاح امر فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۲۷۹]‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید پرهیزگار باشید و در جستجوی وسیله‌ای برای رسیدن به سوی او باشید. بدین روی مسلمانان توصیف و تکلیف شدند به دعوت به سوی خیرات و امر به معروف و نهی از منکر جهت اصلاح امور خود و جامعه، [۲۸۰] که در آیه «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۲۸۱] به این مفهوم اشاره شده است.
«وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ»[۲۸۲] تلاش و کوشش کنید در راه رسیدن به خدای تعالی و این تلاش و جهاد برای اصلاح اعمال و رفتار، در سایه امربه معروف و نهی از منکرو توصیه مؤمنان به یکدیگر به حق و نیکی و صلاح وخیر، میسر می‌گردد. «إذ کلفنا الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر»[۲۸۳] ما مکلف شدیم به امر و نهی«وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۲۸۴] و اینکه یکدیگر را به سوی حق و صلاح و بردباری، سفارش نماییم تا در پرتو عمل به این دستورات مهم و کاربردی، خود و جامعه پیرامون را اصلاح نمائیم.
۷-۲٫ مهمترین ویژگی مصلح موفق
خصوصیات اصلاح‌گر موفق، به صراحت در کلام مصلحان بیان شده است، حضرت علی‌علیه‌السلام در این رابطه فرمودند: «إنما یقیم امرالله سبحانه من لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع»[۲۸۵] دین خدا را تنها کسانی می‌توانند به پا دارند که سازشکار و انحراف‌پذیر و طمع ورز نباشند. امام‌علیه‌السلام سه ویژگی‌ مهم و با اهمیت را برای مصلحان اجتماعی برمی‌شمرد:

عدم مصانعه و سازشکاری
عدم مضارعه و انحراف‌پذیری
عدم پیروی از هوای نفس و طمع‌ورزی.
۱-۷-۲٫ عدم مصانعه
(مصانعه) در لغت کنایه از رشوه‌گیری و جبران کردن کار دیگران می‌باشد[۲۸۶] و بطور کلی به مفهوم معامله کردن و سازش کاری و ملاحظه کاری بیان شد. امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام در حدیث پیش گفته می‌فرمایند که اصلاح‌گر و اقامه کننده اوامر دین، بر سر احکام الهی، با کسی معامله و سازش نمی‌کند. روش حکومت حضرت علی‌‌علیه‌السلام بر این اصل بنا شده بود. «أنه لم یکن یفضّل شریفاً علی مشروف و لاعربیّاً علی عجمی و لایصانع الرؤسا و أمراء القبائل- کما یصنع الملوک» این واژه‌ها، توصیف ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه است که می‌گوید: حضرت هرگز شریفی را بر غیرشریف ترجیح نمی‌داد و با روسا و فرمانروایان سازش نمی‌کرد. [۲۸۷] خود حضرت در حدیثی بیان فرمودند: «السید من لایصانع و لایخادع… »[۲۸۸] بزرگ وسرور کسی است که سازشکار و رشوه‌گیر نباشد و مردم را فریب ندهد.
در واقع رفیق‌بازی و مصلحت حزب و گروه را بر مصلحت جامعه و اصلاحات ترجیح دادن، اصلاحگری را عقیم می‌سازد. خدای متعال در قرآن کریم رسول‌اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و آله را از مداهنه و سازش‌کاری با کفار بازمی‌دارد «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»[۲۸۹] کفار می‌خواهند که تو با آنها سازش کنی و آنها هم با تو کنار بیایند بر سر اصول و احکام و عقایدی که برای اصلاح بشر بر تو نازل شده است. لغت (إدهان) یعنی روغن مالی کردن و در عرف امروز یعنی«شیره مالی و یا ماست مالی کردن»[۲۹۰] و به هر حال مصلحی که اهل مصانعه و رفیق بازی و ملاحظه کاری و معامله بر سر اصول و عقاید خود باشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند کشتی اصلاح را به صاحل امن و نجات هدایت کند. همانطور که قبلاً بیان شد ایمان و تقوا از شروط لازم برای اصلاح گر می‌باشد. مؤمن و باتقوا کسی است که با نابکاران و فاسدان، با زبان و عمل سازش نکند و با قلب خودش از آنها فرار نماید.
۲-۷-۲٫ عدم مضارعه
واژه(مضارعه) در لغت به مفهوم مقارنت و مشابهت می‌باشد. [۲۹۱] و اصل آن به معنای مشارکت و مشابهت در پستی‌ و زبونی به کار رفته است.[۲۹۲] کسی که بخواهد جامعه را اصلاح کند، خود در کژی‌ها نباید همرنگ همان مردم باشد. کسی موفق به اصلاح نقاط ضعف دیگران می‌شود که خود از آنها مبرا باشد. [۲۹۳]
حضرت علی‌علیه‌السلام در این رابطه فرمودند: «من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه ان یبدأ (فلیبدأ) بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبها أحق بالإجلال مِنْ معلم الناس و مؤدبهم»[۲۹۴]هر که خود را پیشوای مردم قرار می‌دهد، باید قبل از آموختن به دیگران خود را تعلیم دهد و قبل از آنکه دیگران را به زبان خود تأدیب نماید با رفتار خویش تأدیب نماید و چنین کسی به احترام سزاوارتر است.
راه و روش دین اسلام این است که با خدا و خویشتن و مردم، صادق باشیم و مکر و خدعه نورزیم«طریقه فی الدین بأن لایخادع المرء نفسه و لایکذبها»[۲۹۵] و کسی که خود را بفریبد نمی‌تواند عامل به اوامر و نواهی دین بوده و جامعه را اصلاح نماید.
امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام فرمودند: «العاجز من عجز عن اصلاح نفسه»[۲۹۶] عاجز به کسی که از اصلاح خود ناتوان باشد، اطلاق می‌گردد. طبعاً چنین فردی نمی‌تواند به اصلاح دیگران پرداخته و جامعه را به سوی صلاح هدایت کند.
۳-۷-۲٫ عدم مطامعه
واژه(طمع) در لغت به حرص و افتادن نفس در شهوات معنا شده است. [۲۹۷]
اگر در مصلحی، حرص و طمع پدید آید، هدف اصلاح در او از بین خواهد رفت. چرا که تنها به دنبال هوا و هوس خود خواهد رفت«المطامع تذل الرجال»[۲۹۸] آرزوها و هواهای نفسانی، انسان را برده و بنده شهوت می‌کند که هرگز ازآن رهایی نمی‌یابد. «عبدالمطامع مسترق لایجد ابداً العتق»[۲۹۹] بدین روی یک اصلاح گر پیش از شروع به اصلاحات، باید از بندگی آروزها و امیال بیرون آمده و دندان طمع را دور بیاندازد.
فرد زبون ملاحظه کار و اسیر نفس، توفیق اصلاح پیدا نمی‌کند. «لایسلم الدین مع الطمع»[۳۰۰] دین نیز با طمع سالم نمی‌ماند. محتوای دین، اوامر و نواهی و احکام می‌باشد که برای اصلاح بشر نازل شده است. طمع از آفات دین می‌باشد. طبعاً آفت اصلاح نیز به شمار می‌رود. امیرالمومنین‌علیه‌السلام در حدیث دیگر فرمودند: «السید من لایصانع و لایخادع و لاتغرّه المطامع»[۳۰۱] بزرگ و مهتر کسی است که مطامع و هواهای نفسانی او را فریب ندهد. بدیهی است که چنین شخصی، می‌تواند خود را اصلاح نموده و به اصلاح جامعه و دیگران مشغول باشد.
۸-۲٫ آسیب شناسی اصلاحات
اصلاحات شجره طیبه‌ای است که اگر به بار نشیند، میوه‌های شیرین و گوارایی خواهد داد و اگر دچار آفات و انحراف شود، تبدیل به میوه تلخ و مسموم در کام طالبان خواهد شد. لذا باید همواره مسیر اصلاحات را کنترل کرده و به آسیب شناسی آن پرداخت. برخی از این آفات در ذیل مورد اشاره و تحلیل قرار می‌گیرند.
۱-۸-۲٫ ابهام در مفهوم اصلاح و چارچوب آن
مجمل بودن و مشخص نبودن تعریف اصلاح و انواع و مصادیق آن و مهمتر از همه هدفی که جریان اصلاحی آن را دنبال می‌کند، از آفات مهم به شمار می‌رود. عدم ارائه تعریف درست و دقیق و الگو و راهکار مشخص در اصلاح، باعث عمل‌گرایی شخصی و سلیقه‌گرانی فردی می‌شود و عامل به انحراف کشیده شدن اصلاح شده و سبب می‌شود تا گروه های مخالف و دشمنان، جریان اصلاحات را به نفع خود تمام کنند.
اما اصلاح اجتماعی از رهگذر امربه معروف ونهی از منکر، ابهام در مفهوم اصلاح را در این تحقق زدوده است. چه امر و نهی در اسلام، روند اصلاحات را به سوی اهداف دین حنیف اسلام، هدایت می‌کند. «وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُولئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ»[۳۰۲] مسیر اصلاح در اسلام، بسوی امر به همه خوبی‌ها ونهی از همه مفاسد و منکرات و سبقت گرفتن به سمت همه خیرات و نیکی‌ها و اعمال صالح می‌باشد. امر و نهی دینی، به عنوان یک ابزار و روش اسلامی‌، هم مفهوم اصلاح را بیان کرده است، هم وسیله را معین ساخته و هم راهکار را در چارچوب قوانین دین اسلام ارائه کرده است. امیرالمومنین ‌علیه‌السلام فرمودند: «فرض الله….. و الامر بالمعروف مصلحه للعوام و النهی عن المنکر ردعاً للسفها»[۳۰۳]
خداوند امربه معروف را برای اصلاح توده‌های مردم و نهی از منکر را برای بازداشتن سفها و جاهلان واجب نموده است. بدین روی راه اصلاح مردم و از بین بردن مفاسد و منکرات در سیره ائمه اطهار‌علیه‌السلام اهرم امربه معروف و نهی از منکر معرفی شده است.
۲-۸-۲٫ مقطعی بودن اصلاحات
با توجه به اینکه اصلاح امری است که نیاز به زمان دارد و در کوتاه مدت نمی‌توان به اصلاح امور مهمی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مذهب در اجتماع پرداخت، بدین روی رها کردن و پیگیری نکردن امر اصلاح، هدف والا و مقدس صلاح و کمال را به انحراف می‌کشاند. انسان همیشه نیازمند یادآوری و تذکر می‌باشد«فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرَى»[۳۰۴] خدای متعال تبلیغ پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و آله را مشروط به تذکر دادن می کند. [۳۰۵] انسان برای تربیت و اصلاح، نیاز به تکرار و مداومت دارد. تاریخ نهضت‌های صدساله اخیر، نشان می‌دهد که نهضت‌ها تا مرحله پیروزی برخصم پیش رفتند اما بعلت نیمه کاره رها کردن و ادامه ندادن، نتیجه زحمات خود را به دشمنان و معاندان واگذار نمودند. نهضتی چون مشروطیت در ایران، نمونه بارزآن بود که سرانجام با شکست وتلخ کامی مواجه شد.[۳۰۶]
۳-۸-۲٫ افراط و تفریط
خداوند در قرآن، امت اسلام را امتی معتدل توصیف می کند«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا»[۳۰۷] که به دور از هرگونه افراط و تفریط و گرایش به چپ و راست می‌باشند. واژه(وسط)در تفاسیر، به عدل و عدالت‌ورزی تعبیر شده است. [۳۰۸] و عدالت به قراردادن هر چیزی در موضع خود اطلاق می‌گردد، بدین روی از افراط وتفریط بدور است. [۳۰۹]
غفلت از اوامر و نواهی پروردگار، سازشکاری با دشمنان دین خدا، نمونه افراط و تفریط در مسر اصلاح خود و جامعه‌ می‌باشد که در بیان امام حسین‌علیه‌السلام به آن اشاره شد«و بالإدهان و المصانعه عند الظلمه تأمنون کل ذلک مما أمرکم الله به من النهی و التناهی و أنتم عنه غافلون»[۳۱۰] به سازشکاری با دشمنان دل خوش کرده و هر چیزی را که خداوند به آن امر فرمود و یا از آن نهی کرد، غفلت نمودید. طبعاً ثمره این افراط و تفریط، ظهور مصائب و مفاسد می‌باشد که نقطه مقابل اصلاح قرار دارد. امیرالمومنین‌علیه‌السلام فرمودند: «کل افراط له مفسد»[۳۱۱] هر افراطی به دنبال خود فساد ایجاد می‌کند و دوست و دشمن افراط‌گر هلاک خواهند شد«یهلک فی اثنان محب مفرط و مبغض مفرط»[۳۱۲]
اعتدال مبنای اصلاحات درجامعه اسلامی بوده و یکی از مصادیق افراط، عبارت است از استفاده از وسایل نامشروع به منظور رفع کاستی‌ها و و همچنین یکی از مصادیق تفریط، جمود ورزیدن در استفاده از ابزار و وسایل مشروع است. [۳۱۳]
کهنه ستیزی و نوستیزی مطلق، همان افراط و تفریط است که منشأ آنها، تفکرات جامد و متحجر یا نگاه تساهلی به امور می‌باشد که مسیر اصلاحات را به انحراف می‌کشاند. [۳۱۴]
۴-۸-۲٫ رخنه فرصت‌طلبان و مصلحان غیرواقعی
اندیشه‌های غیراسلامی و تفکرات الحادی مکاتب شرق و غرب، از آفات اصلاح در جامعه اسلامی به شمار می‌رود که به گفته شهید مطهری، این رخنه‌های مسموم یا از طریق دشمنان صورت می‌گیرد یا از طریق دوستان و پیروان غافل و ناآگاه، که به علت ناآشنایی با مکتب اسلام، مجذوب سلسله نظریات و اندیشه‌های بیگانه می‌گردند و یا اینکه تحت تأثیر اندیشه‌های غلط بیگانگان، تفسیرهای سطحی از دین ارائه می‌کنند و کام جامعه و مردم را مسموم می‌نمایند. [۳۱۵] خطر نفوذ مصلحان غیرواقعی، در همه حال در کمین حرکت اصلاحگرانه است. خداوند منافقان را در قرآن، مصلحان غیرواقعی معرفی کرده و می‌فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»[۳۱۶] در واقع منافقان کسانی بودند که لباس مصلحان را بر تن کرده و خود را مصلح جلوه می‌دادند ولی در عمل عامل فساد بودند و به دنبال مصلحت اندیشی‌های نابجا بودند. در آیه دیگر«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»[۳۱۷] منافقان کسانی هستند که به منکرات امر و از معروف نهی می‌نمایند. چه مسیر آنها بسوی فساد است و در این راه، به مکر و حیله، خود را مصلح جلوه می‌دهند. نهضت اسلامی را باید اصلاح‌طلب مؤمن به آرمانهای اسلام رهبری کند، نه فرصت‌طلبی که در پی منافع و مطامع خویش می‌باشد. بدین روی مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت‌طلبان و مدعیان اصلاحات به رغم تظاهر فریبنده‌شان، از شرایط اصلی در اجرای اصلاح و دگرگونی‌ رو به کمال در جامعه می‌باشد. [۳۱۸]
مصلح واقعی باید خود عامل به اعمال اصلاح گرانه خویش باشد امیرالمومنین‌علیه‌السلام فرمودند: «اعوذ بالله مِنْ أن آمرکم أوأنهاکم بما أخالفکم فیه»[۳۱۹] پناه می‌برم به خدا از اینکه شمار را امر و نهی کنم از چیزی که خودم مخالف آن را انجام دهم. قول و عمل مصلح در باطن و ظاهر، یکسان بوده، و شرط عمل، از راه های شناخت مصلحان واقعی از فرصت‌طلبان می‌باشد.
۹-۲٫ مهمترین شیوه‌های اصلاح

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...