امام صادق (ع) نیز در عصر خویش، نام آورترین فرد در مسائل علمی بود و آوازه ایشان در سرتاسر ممالک اسلامی شنیده می شد؛ بدین سبب هیچ یک از امامان دیگر ما به تعداد شاگردان آن حضرت شاگرد نداشتند و به تعداد روایات ایشان روایات ندارند.[۳۳۷]
اسلام برای تعلیم و تربیت اهمیت خاصی قایل است؛ چنانکه هرجا سخن از ارسال رسولان به میان می آورد، تعلیم و تربیت و تزکیه را برنامه اصلی آنان قرار می دهد. خداوند متعال برای انسان مقرر فرموده است که به اختیار خود و با پیروی از دستورات پیامبران و برنامه های ایشان، و با کوشش و تلاش پیگیر، کسب تعلیم و تربیت کند و به مقام شایسته انسانی برسد، زیرا سرکشی غرائز حیوانی و ظلمات جهل و خواهشهای نفسانی را جز با تربیت صحیح و الهی نمی توان مهار و برطرف کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

وظایف حجت های الهی در حوزه فقه و رفتار
حجت های الهی علاوه بر آنکه با سخنان خود، راه درست را به مردم ابلاغ می نمودند، سعی داشتند تا بوسیله دستوراتی که از ناحیه خداوند تبارک و تعالی دریافت می کردند، این تکالیف و دستورات را در زندگی انسان ها پیاده و اجرایی کنند.
بنابراین، حجت های الهی به منظور اجرای این وظایف و تکالیف خود از چندین قالب استفاده می نمودند که عبارتند از: ۱٫ اجراء عدالت اجتماعی ۲٫ تشکیل حکومت ۳٫ قضاوت و دادگری
۳-۱-۲-۱٫ اجراء عدالت اجتماعی
برای اینکه بشر بتواند در دنیا به معنویت برسد باید در دنیا زندگی کند، زندگی بشر جز در پرتو اجتماع امکان پذیر نیست و زندگی اجتماعی جز در پرتو عدالت ممکن نیست
پس قانون و عدالت همه مقدمه این است که انسان بتواند در دنیا با خیال راحت خدا را عبادت کند، اگر این نباشد عدالت هیچ ارزشی ندارد.
بنابراین، مسائل اجتماعی که برای آنها اینقدر اهمیت قائل هستیم و آنها را در زمینه عدالت طرح می کنیم اینها هدف انبیا هستند و لی نه هدف اولی بلکه هدف ثانوی، یعنی مقدمه اند برای هدف دیگر.[۳۳۸] چنان که قرآن هم روی مسأله تزکیه نفس هم تکیه کرده و می گوید:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَاوَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا[۳۳۹]؛ به تحقیق رستگار شدند کسانی که تزکیه نفس کردند و زیانکار شدند کسانی که نفس خود را به گناه آلوده کردند».
و در جای دیگر می فرماید:«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَه[۳۴۰]؛البته خداوند بر مؤمنین منت نهاد که در بین آنان پیامبرانی از جنس خودشان مبعوث فرمودکه برای آنان آیات خدا را بخوانند تا آنها را تزکیه نموده و تعلیم کتاب حکمت دهند».
۳-۱-۲-۱-۱٫ اهمیت و جایگاه عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی در اندیشه دینی از چنان جایگاه ویژه ای برخوردار است که هیچ امر دیگری با آن قابل مقایسه نیست. این عدالت برخاسته از عدلی کلی است که حاکم بر همه چیز است . عدل به معنای قرار دادن هرچیز در جای خود[۳۴۱]، مبنای همه امور است و خداوند همه چیز را بر عدل استوار کرده است . قیام همه امور به عدل و استواری همه چیز به آن است. چنانکه در حدیث نبوی آمده است: « بالعدل قامت السموات و الارض؛[۳۴۲] آسمانها و زمین به عدل برپاست.» در نظام دین نه تنها همه چیز بر عدل استوار است، بلکه عدل مقیاس همه چیز است. استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد: « در قرآن، از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمان های فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی ، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت ، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است. عدل قرآن آنجاکه به توحید یا معاد مربوط می شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شکل خاص می دهد و به عبارت دیگر نوعی «جهان بینی» است. آنجاکه به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود، یک«مقیاس» و «معیار» قانون شناسی است؛ و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجاکه به امامت و رهبری مربوط می شود یک «شایستگی» است، آنجاکه پای اخلاق به میان می آید «آرمان انسانی» است، و آنجاکه به اجتماع کشیده می شود یک «مسئولیت» است.»[۳۴۳]
عدل از چنین جایگاهی برخوردار است ، رکن است و هدف و معیار و مقیاس. همه چیز با عدل سنجیده می شود. عدالت، اصلی اساسی است که ارسال رسل و انزال کتب برای آن است.راز مبارزه انبیا است و هدف اجتماعی- سیاسی پیامبران و مصلحان با آن محقق می شود. جان و حیات همه چیز به عدل است، چنانکه امیرمؤمنان (ع) فرمود: «العدل حیاه[۳۴۴]؛ عدل حیات است». بدون آن همه چیز مرده است، دین منهای عدالت، وسیله ای است برای به بند کشیدن انسانها در رفتنشان به سوی حق. عدالت اصلی بنیادین است که ملاک تشخیص حق و باطل و مقیاس سنجش همه چیز از جمله «دین» است. اصل عدالت از مقیاسهای اسلام است ، که باید دید چه چیز بر او منطبق می شود. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات، نه این است که آنچه دین گفت عدل است، بلکه آنچه عدل است دین می گوید. این معنای مقیاس بودن عدالت است برای دین.
در جاهلیت دین را مقیاس عدالت و حسن و قبح می دانستند ، لذا در سوره اعراف از آنها نقل می کند که هر کار زشتی را به حساب دین می گذاشتند و قرآن می گوید: بگو (خدا) امر به فحشا نمی کند.[۳۴۵]
«وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَهً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهَْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهَِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَ تَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ.قُلْ أَمَرَ رَبىّ‏ِ بِالْقِسط…»؛و هنگامى که کار زشتى انجام مى‏دهند مى‏گویند: «پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمى‏دهد! آیا چیزى به خدا نسبت مى‏دهید که نمى‏دانید؟!»بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است‏.
خداوند این رسم را که به اسم دین فحشا و ستم کنند و دین وسیله توجیه بی عدالتی ها باشد، منکوب کرده است. عدل مقیاس دین است و خداوند به آن دستور داده است:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْل‏»[۳۴۶]؛ خداوند به عدل فرمان می دهد.
عدالت ارزش ذاتی دارد و سلامت همه چیز به اوست. از این جهت است که خداوند دستور می دهد که برپاکنده قسط و عدالت اجتماعی باشید.
«َیأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ .»[۳۴۷]؛
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! کاملًا قیام به عدالت کنید.
مفسر بزرگ ، مرحوم طبرسی در ذیل این آیه و در معنای آن می نویسد:« ای دائمین علی القیام بالعدل و معناه و لتکن عادتکم القیام بالعدل فی القول و الفعل[۳۴۸]؛ یعنی پیوسته برپادارندگان عدل باشید و معنای این سخن آن است که باید عادت و سنت شما برپاداشتن عدالت در گفتار و کردار باشد. خداوند به برپاداشتن عدالت همه جانبه و همیشگی دستور داده است . قیام برای عدالت در همه ابعاد آن و پیوسته. عدالت اجتماعی ، عدالتی است فراگیر و مراد ما از اصل عدالت اجتماعی، عدالتی است که کلیه جنبه های فردی، اجتماعی ، خانوادگی، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی را در بر می گیرد. در همه اقوال و کلیه افعال. خداوند به چنین عدالتی فراخوانده است. خداوند برپادارندگان قسط و عدالت را دوست دارد و آنان را به مبارزه برای برچایی و اجرای عدالت می خواند و فرمان می دهد: «وَ أَقْسِطُواْ إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُقْسِطِین‏»[۳۴۹]؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست مى‏دارد.
آنان که برای خدا قیام کرده ، مبارزه می کنند و حکومت تشکیل می دهند ، قیام و مبارزه و حکومتشان از سنخ عدل است و درغیر این صورت جز دنیا خواهی نیست. قیام، مبارزه و حکومت انبیا برای خدا و تحقق عدالت و حق بوده است.
«یَادَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فىِ الْأَرْضِ فَاحْکُم بَینْ‏َ النَّاسِ بِالحَْق‏»؛
اى داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم پس در میان مردم بحق داورى کن‏.
و خداوند چنین دستور می دهد:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلىَ أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُم بَینْ‏َ النَّاسِ أَن تحَْکُمُواْ بِالْعَدْل[۳۵۰]‏»؛
خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مى‏کنید، به عدالت داورى کنید.
در اندیشه پرورش یافتگان سیره نبوی ، عدالت رأس ایمان و گردآورنده نیکی[۳۵۱] و برترین مراتب ایمان است. اشرف اجزای آن است.
با عدالت است که دین و دینداری معنا می یابد. با عدالت است که جامعه دینی برچا می شود. با عدالت است که مردمان راست می شوند.
ارزش یک جامعه به میزان دادگری و دادخواهی در آن است. جامعه ای که در آن حق ضعیف گرفته نمی شود بی ارزش است. جامعه ای که در آن دهان مردمان از حق گویی بسته است، تباه است. جامعه ای که در آن ترس از بیان حق و عدل و برپاداشتن آن حاکم است، خوار است و هرگز روی خوشبختی نمی بیند. حضرت علی (ع) می فرمایند:
«فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ‏ لَنْ تُقَدَّسَ‏أُمَّهٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع‏[۳۵۲]
من بارها از رسول خدا (ص) این سخن را شنیدم: ملتی که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد، هرگز پاک و پاکیزه نمی شود و روی سعادت نمی بیند.
چنان که یادآور شدیم، زندگی اجتماعی برای بشر، امری ضروری واجتناب ناپذیر است. از طرفی، انسان چونان فرشتگان ، عقل خالص نیست. بلکه در وجود او علاوه بر عقل وفطرت انسانی، تمایلات وغرائز حیوانی نیز وجود دارد. هرگاه غرائز، بر عقل و فطرت انسانی غلبه کند، انسان حریم قانون را نقض و به حقوق دیگران تجاوز می کند و در نتیجه، عدالت اجتماعی نقض می شود. این جا است که زمام دار با کفایت وعدالت پیشه، می تواند از قانون شکنی و تعدی وتجاوز به حقوق دیگران از سوی ظالمان و قانون شکنان جلوگیری کند.[۳۵۳]
۳-۱-۲-۱-۲٫ عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی
عدالت اجتماعی، عدالتی فراگیر در همه جنبه های زندگی آدمیان است که از مهمترین ابعاد آن، عدالت اقتصادی است. عدالت مطلوب دین، بریده از عدالت اقتصادی و فارغ از تحقق مناسبات سالم اقتصادی معنا نمی یابد. اگر در جامعه نیازمند وگرسنه و برهنه مشاهده می شود ، به سبب عدم ادای حقوق آنهاست، چنانکه امام صادق (ع) فرمود:
«إِنَّ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِیَاء[۳۵۴] ؛بی گمان مردم، فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نگشتند مگر به سبب گناه توانگران»
بنابراین همیشه وجود فقیر و محروم در یک جامعه دلیل بر جنایت و بهره کشی ثروتمندان آن است. به همین سبب است که در منطق قرآن کریم تکاثر، کنز و اتراف آن چنان با شدت منکوب شده است و باید با شمشیر آخته این غده های چرکین را شکافت و با نصیحت و پند و اندرز نمی توان به مبارزه با تکاثر و کنز و اتراف پرداخت. از این روست که لازمه اقامه قسط به کار گرفتن«حدید» است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الحَْدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ[۳۵۵]»؛ما پیامبرانمان را با دلیلهاى روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند.
در منطق الهی، زراندوزان و بهره کشان از بینوایان با شدیدترین تهدیدها، برخوردها و فرجامها روبه رو هستند.
«وَ الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیم[۳۵۶]؛ و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده»
معنای این حقیقت ان است که «هرکه زراندوزد در آتش بسوزد
این حقیقت را نیز باید دانست که زراندوزان ومترفان، تن به عدالت اجتماعی نمی دهند.بقای آنها در ستمگری اقتصادی است . از همین رو در تمام ادوار تاریخ، مقابل نهضت حجت های الهی ایستاده اند و با جدیت تمام همه قدرت و امکانات خود را در نابود ساختن و منحرف کردن حرکتهای اصلاحی منذران به کار برده اند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...