¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
در این قصه، صحبت از یک طبقهی اجتماعی، طبقهی مرفه و به اصطلاح طبقهی فرادست جامعه، است. نامادری ضدقهرمان اغلب قصههای عامیانه که تمام تلاشش را برای از بین بردن قهرمان به کار میبرد. در قصه از دو شغل دیگر در جامعه نام میبرد، حکیم و ملای مکتب که هر دو در ازای گرفتن مبلغی حاضر به همکاری با نامادری میشوند. این مطلب به وجود پدیدهی رشوهخواری در جامعه اشاره دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

¨ آداب و رسوم
________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت وثروت
___________
عناصر روانشناسی
بر طبق گفته های یونگ در مورد مادر مثالی و تجلیات آن، مادر مثالی در صور مختلف متجلی می‌شود.
اهمّ این صور عبارتند از: مادر واقعی و مادر بزرگ، نامادری و مادرزن یا مادرشوهر و پس از آن هر زنی که خویشی و ارتباطی با او برقرار است. سایر مظاهر مادر به مفهوم مجازی آن، در چیزهایی متجلی میشوند که مبین غایت آرزوی ما برای نجات و رستگاری است؛ مانند فردوس، ملکوت خدا و … . بسیاری از چیزهایی که احساس فداکاری و حرمتگزاری را برمیانگیزند، میتوان از مظاهر مادر به شمار آید؛ مثل دانشگاه، شهر، آسمان، زمین، جنگل و … بسیاری از حیوانات مانند گاو، خرگوش صحرایی و به طور کلی حیوانات مفید هم به این فهرست اضافه میشوند. همهی این مظاهر ممکن است دارای معنایی مثبت و مطلوب، یا معنایی منفی و اهریمنی باشند (یونگ،۱۳۹۰: ۲۲-۲۳).
نامادری بدجنس در این قصه وجه شر و اهریمنی مادر مثالی و اسب وجه مثبت این صورت است. قهرمان قصه، ارتباطش با اسب را جایگزین ارتباطش با مادری که مرده، کرده است و نگرانیهای اسب در مورد قهرمان، نگرانیها و شفقت مادرانه نسبت به قهرمان است.
باورهای عامیانه و خرافی
____________
سایرعناصر
________
۳-۵۰- اسب ابر و باد
* خلاصهی قصه
در روزگاران پیش، پادشاه دیوها یک رخش داشت. روزی موقع زاییدن رخش، پسر پادشاه، کره‌ی رخش را گرفت و با خود برد. مدتی گذشت و مادر شاهزاده مرد. پادشاه زن دیگری گرفت. زن پادشاه به رخش پسر حسادت میکرد و با کمک دعانویس میخواست، پسر را بکشد و رخش را تصاحب کند. رخش به پسر خبر داد. این بار زن پادشاه و دعانویس نقشهای کشیدند و می‌خواستند اسب را بکشند. پسر از پدرش اجازه گرفت، برای آخرین بار با زن پادشاه سوار اسب شوند. شاهزاده سوار اسب شد، زن پادشاه را هم پشت سر خود نشاند و از دیار دیوان به سوی زمین حرکت کرد و زن را روی زمین انداخت. زن افتاد و مرد. شاهزاده روی زمین، خود را به شکل زمینیها درآورد. رخش هم چند تار موی خود را به او داد تا موقع لزوم، به کمک شاهزاده بیاید. شاهزاده وارد باغی شد، آنجا با دختران پادشاه آشنا شد و عاشق دختر کوچک پادشاه شد. هفتهی بعد، دختران پادشاه با پرتاب سیبی همسر خود را انتخاب می‌کردند. دخترکوچک، شاهزادهی دیوها را انتخاب کرد. پادشاه از انتخاب دختر کوچکش ناراضی بود، به همین دلیل جشن عروسی کوچکی برایش گرفت. روزی دامادهای شاه به شکار رفتند. شاهزاده‌ی دیوها با کمک رخش شکار خوبی زد؛ اما آن دو داماد نتواستند چیزی شکار کنند. در راه شاهزادهی دیوها، شکارها را به دامادهای بزرگ شاه داد، به شرطی که داغ بر آنها بزند. شاه وقتی از ماجرا مطلع شد، آن دو داماد بزرگتر را از ارث محروم کرد و سلطنت خود را به شاهزادهی دیوها بخشید.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
___________
¨ کنشهای اساطیری
-انتخاب همسر از سوی زنان
(رجوع شود به قصهی۱۲)
-رسیدن به پادشاهی از طریق دامادی پادشاه
(رجوع شود به قصهی۲۸)
¨ موجودات و پدیههای اساطیری
-دیو
(رجوع شود به قصهی۱۲)
-اسب
(رجوع شود به قصهی ۴۹)، علاوهبر آنچه در قصهی ۴۹ گفته شد، اسب در این قصه نقشی شبیه به سیمرغ دارد.
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، روایت آمیختهای از قصهی ۱۲و ۴۹ است. نقش فعال اسب، قدرت وی و دشمنی نامادری با پسر شبیه به قصهی۴۹ و عاشق شدن بر دختر پادشاه و ادامهی قصه شبیه به قصهی ۱۲ است. در قصهی ۱۲ راجع به دیو و محل زندگی آنها صحبت شد و دریافتیم که گاه محل زندگی دیوان را زیر زمین می‌دانند، هم‌چنین دریافتیم که این موجودات درواقع بومیان ایرانی هستند که ارتباطی با مهاجران آریایی نداشتند. در این قصه ازدواج شاهزاده دیوها با دختر پادشاه روی زمین، نشان از این دارد که نسلهای جوان بومیان ایرانی و مهاجران آریایی اختلافات پدران را کنار گذاشته و بین آنها پیوند و ازدواج صورت گرفته است. ضد قهرمان در این قصه نامادری و به نوعی دامادهای بزرگ پادشاه هستند که در نهایت هم به سزای اعمالشان میرسند. شخصیتهای دو داماد بزرگ پادشاه که به شکل شخصیتهای تنبل و منفعتطلب از آنها یاد شده، علاوهبر اینکه مؤید نوعی تنبلی و خوشگذرانی در طبقات مرفه است، بر استفاده از هوش و ذکاوت تأکید و کار و زرنگی را به عنوان بخشی از نیروی مردانگی معرفی میکند.
¨ آداب و رسوم
در گذشته که بردهداری مرسوم بوده، برای اینکه بردهها و غلامان خریداری شده از دیگر غلامان قابل تشخیص باشند، مهر ارباب بر بدن آنها زدهمیشد. این رسم با از بین رفتن برده‌داری هم اکنون به شکل داغ نهادن بر حیوانات باقی ماندهاست.
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت وثروت
____________
عناصر روانشناسی
رابطه اسب با شاهزادهی دیوها و وجود نامادری در قصه علاوهبر آنکه تداعیگر مادر مثالی و رابطه آن با قهرمان است (رجوع شود به قصهی ۴۹). البته این قصه را به گونهی دیگر هم میتوان تحلیل کرد و آن اینکه سفر شاهزادهی دیوها به روی زمین را درواقع سفر قهرمان به سوی کمال روانی دانست. این سفر با ازدواج شاهزاده با دختر پادشاه کامل میشود، یعنی فرد از مراحل آغازین سفر تکامل تدریجی مییابد و با پیوستن به ناخودآگاه فردی به کمال روانی میرسد و از آن طریق با ناخودآگاه جمعی (شاه) نیز ارتباط مییابد (رجوع شود به قصهی ۱۲و ۱۵).
باورهای عامیانه وخرافی
استفاده از دعانویس برای انجام کارها، از اعمال خرافی است که در میان مردم رواج داشته و اکنون نیز در میان عوام وجود دارد. در این قصه هم نامادری برای مقابله با پسر و به دست آوردن رخش از دعانویس کمک میگیرد.
سایر عناصر
________
۳-۵۱- استاد اصیب
* خلاصهی قصه
استاد نجاری به نام اصیب با مادرش زندگی میکرد، استاد اصیب از چوب بازیچه می‌ساخت و میفروخت. روزی پادشاه و وزیر که لباس مبدل پوشیدهبودند. از اصیب خواستند که گوسفندی از طلا برای آنان بسازد. هفتهی بعد، گوسفند حاضر بود. پادشاه از آن خیلی خوشش آمد. اصیب را به قصر برد و با او دوست شد. وزیر که از نزدیکی اصیب و پادشاه ناراحت بود، به اصیب تهمتی زد و باعث شد که اصیب را برستون رسوایی بنشانند. اصیب با کمک مادرش فرار کرد و در شهر دیگری نزد مرد ثروتمندی به کار مشغول شد. شاه با کمک رمالان و فالگیران متوجه شد که اصیب کجاست. روزی همهی ثروتمندان را جمع کرد و از آنها خواست یک بره به آن‌جا بیاورند، آنگاه به آنها دستور داد که تا یک سال بره را طوری نگه دارند که وزنش کم و زیاد نشود. بعد از یک سال فقط ارباب اصیب توانستهبود از عهدهی اینکار برآید. البته این کار را با راهنمایی اصیب انجام داده بود. شاه وقتی فهمید اصیب از همه عاقلتر است، او را به قصر آورد و به پسرش احمد گفت که با اصیب دوستی کند. روزی احمد و اصیب به شکار رفتهبودند. احمد به دنبال یک غزال به چشمهای رسید که دختر زیبایی در آنجا بود. احمد نشانی دختر را پرسید و خود از شدت عشق بیهوش شد. اصیب وقتی از ماجرا مطلع شد با احمد به مصر، سرزمین دختر، رفتند و با ترفندی دختر را به ازدواج احمد درآوردند. اصیب هم با خواهر احمد ازدواج کرد.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
-سفر کردن
قهرمان قصه گاه سفری را به منظور خاص و غالبا برای ازدواج با شاهزاده خانمی، آغاز میکند. «قهرمان سفری طولانی را آغاز میکند که طی آن باید وظایف سنگینی را به انجام برساند. جنگ با غولها، حل کردن معماهای بیپاسخ و چیرگی بر موانع غیر قابل عبور برای نجات مملکت و شاید ازدواج با شاهزاده خانم» (گورین و همکاران،۱۳۷۰: ۱۷۹). در این قصه قهرمان اصیب است؛ اما احمد به عنوان شاهزاده عاشق دختری از سرزمین مصر میشود. احمد با اصیب راهی دیار مصر میشوند تا دختر را به دست آورند، در آنجا احمد با راهنماییهای اصیب به مطلوب خود دست مییابد.
-عاشق شدن
(رجوع شود به قصهی ۸)
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-غار
غار یکی از مکانهای اسطورهای است که کارکردهای متفاوت دارد. یکی از آنها، ایجاد مکان امن برای قهرمان قصهها است (رجوع شود به قصهی۴۴)، در این قصه غار محلی برای پنهان کردن وسایل و اسبهای احمد و اصیب قرار میگیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...