سایت دانلود پایان نامه: پروژه های پژوهشی در مورد رابطه هوش هیجانی و رضایت شغلی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
د) همدلی[۸۲] : شامل مواردی چون درک دیگران و آگاهی سیاسی
ه) مهارت اجتماعی[۸۳] : شامل مواردی چون نفوذ، مدیریت تعارض و توانمندیهای تیمی
مدل هیجانی گلمن بر اساس مجموعه ای از ویژگیهای مثبت گردآوری شده و از پشتوانه نظری لازم برخوردار نمی باشد و از سوی دیگر آزمون بهره هیجانی وی نیز از ویژگیهای روان سنجی مطلوبی برخوردار نیست (چاروکی و همکاران، ۲۰۰۱).
این امر به نوعی بیانگر ناهمخوانی نظری و عملیاتی نظریه گلمن است که البته به شدت از ارزش این مدل میکاهد. چاروکی و همکاران (۲۰۰۱) این سه مدل را در جدول شماره ۲ ـ ۲ به شکل جالبی مقایسه کردهاند.
جدول ۲ـ۱ـ مقایسه رویکرد توانایی مایر، کاروسو و سالوی و رویکرد ترکیبی بار ـ آن و گلمن
(چاروکی و همکاران، ۲۰۰۱)
رویکرد توانایی
رویکرد ترکیبی
مایر، ماروسو و سالوی
بار ـ آن
گلمن
۱ـ توانایی آگاهی از هیجان برای ادراک صحیح هیجانها
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲ـ توانایی کاربست هیجانها برای تسهیل افکار
۳ـ توانایی فهم هیجانها و معانی شان
۱ـ بهره هیجانی درون شخصی
۲ـ بهره هیجانی بین شخصی
۳ـ بهره هیجانی انطباق پذیری
۴ـ بهره هیجانی مدیریت استرس
۵ـ بهره هیجانی خلق عمومی
۱ـخودآگاهی درون هیجانی
۲ـ خود نظم بخشی
۳ـ انگیزش
۴ـ همدلی
۵ـ مهارتهای اجتماعی
با توجه به جدید بودن حوزه مربوط به مبحث هوش هیجانی، گستره نظریه پردازی در این خصوص همچنان باز میباشد و بحثهای نظری چنانچه ذکر شد، ادامه دارد. با توجه به این موضوع این نوشتار لازم مینماید مباحث نظری را به پایان رسانده و به کاربردهای مفهوم هوش هیجانی پرداخته شود تا در ادامه کاربرد آن در حوزه تعلیم و تربیت نیز مطرح گردد. چرا که به نظر اکثر نظریه پردازان، هوش هیجانی نقش اساسی و محوری در تعاملهای افراد با همدیگر و در فعالیتهای مرتبط با خانه، مدرسه، شغل و دیگر موقعیتها را دارا میباشد و با توجه به گسترده بودن دامنه شمول این سازه به روشهای ارتقاء آن توجه زیادی مبذول شده است.
۲-۸-۸- هوش هیجانی و تاثیر آن بر استرس
بررسیها نشان میدهند که هوش هیجانی ساختاری است که ارتباط بین استرس و فشارهای زندگی و سلامت روان شناختی را تعدیل میکند، به این معنا که افرادی که در توجه هیجانی نمرات بالایی کسب میکنند، در مقابل استرس، افسردگی بالاتری را گزارش داده اند. همچنین نمرات پایین در شاخص مدیریت هیجانهای دیگران با افکار خودکشی بالاتر همسو است (چاروکی و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۸-۹- هوش هیجانی و کاربردهای سازمانی
در پاسخ به این سوال که علت نارضایتی شغلی چیست، یکی از پاسخها برخود شخص متمرز است. در راستای تاثیر شخص بر نارضایتی شغلی، از جمله مولفههایی که مورد بررسی قرار گرفته هوش هیجانی است (کاروسو و ولف[۸۴]، ۲۰۰۱).
آموزشهای مبتنی بر هوش هیجانی در حوزه سازمان اخیرا جایگاه ویژه ای یافته اند و البته این آموزشها در حوزه مدیران برجسته تر میباشند (قربانی، ۱۳۸۴).
به نظر میرسد نقش هوش هیجانی در محیط کار، نقش مهمی باشد. با این وجود هنوز این حوزه چالشهای فراوانی پیش رو دارد. نخست اینکه رویکرد واحدی در این خصوص وجود ندارد. دوم اینکه این احتمال وجود دارد که رابطه بین هوش هیجانی و میزان بازدهی در محیط کار، پیچیدهتر از آن چیزی باشد که تا به حال تصور میشود (همان منبع).
۲-۸-۱۰- هوش هیجانی و کاربرد آن
هوش هیجانی از مجموعه ای از مهارتهای گوناگون ساخته شده است که بیشتر آنها را میتوان از طریق آموزش و یادگیری در دیگران ایجاد نمود و یا پرورش داد (مایر و سالوی، ۱۹۹۷). بنابراین شگفتی آور نخواهد بود اگر ادعا کنیم که میتوان سازماها را به عنوان یکی از مراکز و پایگاههای پرورش هوش هیجانی در نظر گرفت. گلمن (۱۹۹۵) معتقد است سازمانها مکانهای اجتماعی هستند که قادرند نقصها و کاستیهای کارمندان ن را در حوزه هیجان ها، رقابتها و تعاملهای اجتماعی اصلاح و ترمیم نمایند. یادگیری مهارتهای هیجانی از خانه شروع میشود و افراد با یک مجموعه تواناییی و قدرت وارد مکانهای بزرگتر میشوند. از همین رو سازمانها با چالشهایی در مورد آموزش و اصلاح مهارتهای هیجانی روبرو میباشند. با این حال میتوان این چالشها را از طریق جانشین سازی و رفع ابهامات موجود در خصوص هیجان ها، با ترتیب دادن برنامههای استاندارد شده آموزشی و فراهم آوردن شرایط آموزشی که موجب پرورش و تکامل مهارتهای هیجانی و کاربست صحیح آنها میباشند، مرتفع نمود. از این رو در دورههای آموزشی مبتنی بر هوش هیجانی شکل گرفته است که نمونههایی از آن در کتاب هوش هیجانی در زندگی روزمره [۸۵] ویراستاری شده توسط چاروکی و همکاران (۲۰۰۱) آمده است.
از آنجا که تقریبا همه افراد اموزش دیده اند، پس تمرکز فعالیتهای اموزشی میباید به ترویج و پرورش تواناییهای اجتماعی و پیشگیری از اختلالات رفتاری باشد.(.ایسبرگ[۸۶] و گرینبرگ، ۱۹۹۷).
بنابراین سازمانهایی که فعالیتهای پیشگیرانه انجام میدهند، قادرند افرادی را در برابر روند فزاینده مشکلات رفتاری محافظت نمایند و موجب اصلاح و ترویج بهداشت و سلامت روانی در سازمان شوند. در خصوص آموزشهای پیشگیرانه در سازمانها اطلاعات زیادی وجود دارد، اما چنین آموزشهایی با تکیه بر مفهوم هوش هیجانی حتی ازی بحثهای هوش هیجانی نیز جدیدتر است. این امر ضرورت بررسی و مفهوم پردازی در این خصوص را برجسته تر میسازد.
برخی از مولفههای هوش هیجانی از جمله خودآگاهی و خودانگیزی مفهوم فراشناخت در آموزش را به ذهن متبادر میسازد. بایلر[۸۷] و استومن[۸۸] (۱۹۹۳) معتقدند فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا دانست درباره دانستن است. بیان دیگری از فراشناخت که به نظر میرسد بهتر و بیشتر برخی مولفههای هوش هیجانی سرا در ذهن متبادر سازد، تعبیر برک[۸۹] (۲۰۰۰) میباشد که توضیح میدهد : « برای اینکه نظام پردازش اطلاعات با اثر بخشی کامل عمل کند، باید از خودش آگاه باشد. این نظام باید به این گونه درک برسد که بهتر است آن شماره تلفن را بنویسم و گرنه فراموشش میکنم و این یک پاراگراف پیچیده است، لازم است آن را دوباره بخوانم یا منظور نویسنده را بفهمم ».
از سوی دیگر، مایر به عنوان یکی از نظریه پردازان پیشگام در هوش هیجانی در خصوص مولفه خودآگاهی معتقد است خودآگاهی به معنای « آگاه بودن از حالت درونی خود و نیز تفکر ما درباره آن حال » است (مایر، ۱۹۹۳). خودآگاهی میتواند توجهی غیر واکنشی و به دور از قضاوت درباره حالات درونی باشد. اما این حساسیت میتواند از بی طرفی کمتری نیز برخوردار باشد ؛ از جمله افکار رایج که حاکی از خودآگاهیاند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد : «نباید چنین احساسی پیدا کنم»، «دارم به چیزهای خوب فکر میکنم تا خوشحال شوم» و این تفکر که در واکنش به چیزی که بسیار ناامید کننده است به ذهن خطور میکند که « به آن فکر نکن » از خودآگاهی محدودتری حکایت میکند (گلمن، ۱۹۹۵).
۲-۸-۱۱- هوش هیجانی و جریان مقابله با بحران
انسانها با مشکلات و وقایع ناگوار زندگی مقابله میکنند. مقابله در واقع یک نوع پاسخ به هیجانها است. به خصوص هیجانهای منفی که بر اثر بحرانها بوجود میآیند. علت این موضوع این است که معنی وقایع خارجی تا حد زیادی تابع قدرت آنها در برانگیختن هیجانها میباشد. این مسئله که افراد چکونه از روشهای مقابله استفاده میکنند، سلامت و بیماری آنها پیش بینی میکند.
روشهای مقابله ای که افراد معمولا در شرایط بحرانی انتخاب میکنند، عبارتند از : تفکر منفعلانه در مورد موضوع، برانگیختن حمایت اجتماعی و آشکار سازی احساسات. افرادی وجود دارند که به طور مداوم در مقابله با حوادث منفی مشکل دارند. این افراد به نظر میرسد که هیچ گاه از شر مشکلات خاصی ندارند و در مقابل افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیز ترین تجارب، نسبتا سریع به حالت اولیه خود بر میگردند. بین آنها که به زودی بهبود مییابند با آنها که بندرت به طور موثر، مقابله می نمایند، چه تفاوتی وجود دارد ؟
به اعتقاد نه نظریه پردازان هوش هیجانی، این موضوع مربوط به مهارتها و قابلیتهای هیجانی میباشد. مهارتهایی که در هوش هیجانی وجود دارد عبارتند از :
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 08:55:00 ب.ظ ]
|