دو پرنده از سطور کتابش به هوای زمستانی پر زدند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص .۳۷ )
و زمانی به فضاهای خالی و ترسناک آثار «کیریکو»و «مونش»شباهت دارد:
چه دامچاله‌ی تلخی
یک سو دریچه‌یی به برف و خون و لجن
یک سو نهنگ، حمله ارواح، هوهوی مرگ، نردبان شکسته.»(سمیعی،۱۳۶۹،ص.۱۹۴)
«تصاویر نوآفرید یا ابداعی، خلاقیّت‌های بی‌پیشینۀ شمس لنگرودی در حوزۀ ایماژ است؛ او به تن رستم، پهلوان و اسطورۀ بزرگ و نامی، جلیقۀ خدمتکاران می‌پوشاند که باعث خنداندن مشتریان جدید می‌شود.این تصاویر، با «تصاویر بازآفرید» یا تلفیقی، همان تصاویر دست‌ساز شاعران گذشته که با برخی دست‌کاری‌ها و پرداخت‌های تازه، در شعر می‌نشیند،البته مرزهایی دارد.
سکوت تو
چاقویی زنگ‌خورده است
که به اره کردن ریشه‌های کهنۀ من می‌گماری. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۷۷۷)
شاید با دیدن «چاقوی زنگ‌خورده» تداعی کنیم که این سکوت، باعث کشتن راوی می‌شود. اما پایانی غیرمنتظره در پیش است؛ اینکه این چاقوی قدیمی، ریشه‌های کهنه، شاید گذشته‌ها و سنّت‌ها و هویت پیشین راوی را می‌بُرد. این قرائت تازه از ایماژی مستعمل، هنر شاعری است. » (پورنجاتی،۱۳۸۷،ص.۳)
۳-۹- شعر شمس لنگرودی:
گفته می‌شود شهری که هر شاعر در مجموعه آثار خویش می‌سازد، حاصل معماری اوست و در برخورد خودش با تاریخ (گذشته و معاصر) و با جوانب گوناگون حیات. (شفیعی کدکنی،۱۳۹۰،ص.۲۴۴)
شمس لنگرودی معمار اشعاریست که پیوند ناگستنی با جامعه ، طبیعت و زمان دارد. او شهری می‌سازد و در آن زوایای مختلف و پنهان زندگی را که به دست فراموشی سپرده شده‌اند، دوباره برای خواننده یادآوری می‌کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شمس درباره تأثیر‌پذیری از اشعار شاعران دیگر اینگونه می‌گوید: «تأثیر پذیری ما از شعر و هر هنر دیگری، نتیجه مستقیم شناخت و درک و توقعات ما از آن هنر است. وقتی پانزده ساله بودم شعر را با تأثیر از غزلیات عماد خراسانی شروع کردم. بعد تحت تأثیر یکی دو شعر فریدون تولّلی قرار گرفتم . ولی با اشعار لطیف و زنده‌ی نادر نادرپور بود که به سمت شعر نو کشیده شدم. البته بعدها من بیش‌تر تحت تأثیر شاعران جهان مثل ناظم حکمت، لورکا، فرناندوو پسوا، امه سرزو… قرارگرفتم. (لنگرودی،معقولی،۱۳۸۵،ص. ۴۰۹-۴۱۰)
مهرداد فلاح در مقاله ای با عنوان «جای دوربین‌ها عوض شده است» به بررسی تحوّلات شعر فارسی، دو دهه اخیر می پردازد. در این بررسی که تنها به شعر نو پرداخته شده است،چهار نسل شعرنو ایران از حیث میزان تأثیر پذیری یا رویگردانی از نیما طبقه‌بندی و تحلیل می‌شوند. شمس لنگرودی در بین شعرای نسل چهارم دیده می‌شود که الگوی ذهنی تازه‌ای ارائه می‌کنند ولی هنوز پیوند‌های خود را با نسل‌های پیش تا حدودی حفظ می‌کنند.(پورنامداریان، ۱۳۸۵،ص.۱۵)
گاهی بازتاب‌های مختلف زندگی شاعر، باورها، و انتظارات او باعث تحوّل در اشعارش می‌شود که با خواندن مجموعه اشعار به وضوح می‌توان به این تحوّل پی‌برد و آن را لمس کرد. شمس لنگرودی از جمله شعرایی است که تحوّل در اشعارش به روشنی دیده می‌شود .
مقطعی که تأثیر عمیق بر اندیشه‌های شمس لنگرودی گذاشت، یک سالی بود که در زندان سپری شد. شمس خود می‎گوید:« زندان باعث شد بفهمم که من قرار بود جهان را عوض کنم، اما این جهان است که مرا عوض می کند.»(مصاحبه‎ی پیوست،ص.۱۹۰) در دهه شصت که شاعر به سرایش مشغول می‌شود به قول خودش بر این باور است که جهان را دگرگون کند. به همین امر روحیه عصیانگری و نارضایتی در اشعار او دیده می‎شود. تا اینکه شاعر با خود به توافق می‌رسد که نمی‌تواند جهان را دگرگون کند در نتیجه در تأمّلات خود فرو می‎رود. این تأمّلات در سرایش اشعارش نمود پیدا می‎کند و اغلب آثار دهه هفتاد او متأثّر از این کلنجارها می‎شود. در نهایت در دهه هشتاد با سرایش «پنجاه و سه ترانه‌ی عاشقانه» با تثبیت ذهنی و رسیدن به باورهای جدید، اشعارش رنگ و بوی دیگری می‌گیرد در این زمان است که بقول گزارشگران در مرداب جهان نیلوفر می‌بیند.
این سیر تکاملی شعر شمس از شعر سیاسی – اجتماعی به شعری اجتماعی – فلسفی و سپس رسیدن به شعر تغزّلی کاملاً واضح است .سروده ‎های شاعر در دوره اوّل ،کاملاً صبغه‌ی سیاسی – اجتماعی دارد. در انتهای همین دوره شاعر به سرودن اشعار اجتماعی – فلسفی می‌پردازد که رنگ و بوی آنها در ابتدای دوره‎ی بعد هنوز مشهود است.
دوره‎ی اول که شامل قبل از تحوّل دیدگاه شمس است شامل ابیاتی است که شاعر با دید و روحیّه‌ی عصیانگری به جهان می‌نگرد. او نسبت به عشق هم نگرش مثبتی ندارد و آنرا شکنجه‌ای می‌داند. شرایط نامساعد محیط و جنگ و… در بدبینی شاعر نقش مؤثّری دارد و این اشعار نتیجه‌ی نابسامانی اوضاع و روحیّه‌ی خشونت طلبی و عصیانگری اوست. آنچه بیش از پیش در این اشعار جلوه می‌کند، همان فریاد شکایت و اعتراض شاعر است.
«در دوره دوم هر چند شعر از درون‎مایه‌های اجتماعی خالی نیست امّا در فرایند دگرگونی و دگردیسی از بیانیّه‌های سیاسی و ایدئولوژی دست بر می‌دارد و از پوشال‌گذاری در کلام خودداری می‌کند و نگرش خود را در هاله‌ای از معانی و تکنیک‌های شعری مخفی می‌کند .اشعار او واکنش‌های حیرت‌آور و جاودانه‌ی عشق را رقم می‌زند.جسارت شمس در بیان دقایق عشق ،جنبه‌ی دیگری از ذهنیّت مدرن را در ذهن شاعر شکل می‌دهد و در نهایت مجموع همه‌ی این عوامل، اندیشه‌های سیاسی – اجتماعی را در حاشیه می‌نشاند.»(شریفی ،۱۳۸۷،ص.۱۰۶)
موارد اختلاف در اشعار دو دوره به قرار زیر است:
۱) تغییر نگرش شاعر نسبت به مفاهیمی که در شعر به آنها پرداخته است، اولین و مهمترین موردی است که به وضوح مشاهده می‌شود. دیدگاه شاعر نسبت به «جهان»، «زندگی»، «مرگ»وحتّی «عشق» در دو دوره با هم متفاوت است. در دوره‌ی نخستِ شاعرانگی‌هایِ شمس، این مفاهیم با لحنی سرشار از اعتراض و بدبینی بیان می‌‌شود ولی در دوره‌ی دوم با لحنی حاکی از رضایت ،خرسندی در شعرها نمایان می‌شود.
۲) انتخاب لغات در دو دوره‌ ، یکی دیگر از موضوعات مهم این بحث است. در دوره اول شاهد بهره‌گیری شاعر از لغاتی همچون: «شکنجه »، «نفرت »، «طغیان»، «عطش»، «تشویش »، «گلوله» و از این دست هستیم. امّا بعد از تغییر دیدگاه شاعر، جای این لغات را لغاتی لطیف و پر احساس مثل «آرامش»، «شبنم»، «بهار»، «بهشت»، «مرهم»و«باران» می‌گیرد.
۳)روحیّه‌ی شاعر در دوره اول تحت تأثیر شورش درونی سرشار از عصیانگری است. در حالیکه در دوره دوم شاعر به آرامش نسبی رسیده است .
۴) طنز دوره اول اعتراضی بر اوضاع اجتماعی است و در دوره دوم طنز او، گرایش به طنز مذهبی دارد. در این دوره شاعر بیشتر از پیش به طنز می‎پردازد و رنگ طنز این دوره با دوره قبل تغییر می‎کند.
۵)بلندی شعرها در دوره اول و کوتاه و اختصار‌گویی شاعر در دوره‌ی دوم از دیگر موارد تفاوت است.
۶-هنجارگریزی معنایی که یکی از ویژگی‌های عمده‌ی شعردوره دوم اوست، در دوره اول دیده نمی‌شود.
۷-کنایه‌ها و تعریض‌های شاعر در دوره اول جهت تذکّر و یادآوری است.امّا دوره‌ی دوم بیشتر در جهت تمسخر و ریشخند است.
بدین ترتیب در دوره اول دفترهای شعر: «رفتار تشنگی»، «در مهتابی دنیا»، «خاکستر و بانو»، «جشن ناپیدا»، « قصیده لبخند چاک چاک»، «چتر سوراخ»و «اشعاری برای تو که هرگز نخواهی شنید» مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در دوره‎ی دوم به :«نت هایی برای بلبل چوبی»،«پنجاه و سه ترانه‌ی عاشقانه»،«باغبان جهنم»،«ملّاح خیابان‌ها»،و جلد دوم مجموعه اشعار شمس پرداخته خواهد شد.
۳-۱۰- خصوصیّات برجسته اشعار شمس لنگرودی
۱- تصویرسازی‌های بکر
شمس لنگرودی را به جرائت می‌توان شاعر تصاویر بکر خواند . این تصاویر محصول خلاقیّت فکری اوست .او با در آمیختن چند تصویر، تابلویی نو در برابر دیدگان خواننده به نمایش می‎گذارد.برخی از منتقدان از شمس لنگرودی به عنوان یکی از اثر‌گذارترین سپیدسرایان نام برده‎اند و تصاویر شعری او را قابل تحسین وتأویل معرفی می‌کنند.(دهقان،زری فام،۱۳۹۲،ص.۳۲).یکی از شگردهای شمس ساخت بدل بلاغی‌هایی است که دست شاعر را باز می‌گذارد تا به تصویرسازی‌های نو بپردازد. لازم به ذکر است که بگوییم تصاویر جدید در اشعار شعرای معاصر حاصل دریافت جدید از کل هستی است و نمونه‌های بارز آن در اشعار سهراب سپهری دیده می‌شود.
۲-گرایش به پست مدرنیسم
شمس لنگرودی معتقد است که پست مدرن شدن اشعارش، ناخود‌آگاه صورت گرفته، و این نتیجه درک شاعر از زندگی است که باعث بوجود آمدن چنین گرایشی در اشعارش شده است.(مصاحبه‎ی پیوست،ص.۱۹۱)«اما زاویه دید پست مدرنیستی شمس از کجا آشکار می‌شود؟ و از کجا می‌توان این نگرش را در آثار او جستجو کرد؟ البتّه بی آنکه بخواهیم این وصله را به شعر بزنیم که در تلاش برای رسیدن به نگاه باب روز است. زیرا نگاه پست مدرنیستی او از روی انتخاب و برگزیدن این نوع نگرش نیست . او پست مدرنیست را به عنوان نگاه شاخص روز انتخاب نکرده است، بلکه تغییر نگرش او، همانند مدرنیست‌های پست مدرن شده‌ی غرب، در اثر فرو ریختن کاخ رستگاری است.در حقیقت او از بازتاب دنیای سیاسی و فرهنگی و اجتماع خود به چنین نگرشی دست پیدا کرده است.»(عزیزی،۱۳۸۷،ص.۱۴۳)
«شمس لنگرودی را در آغاز کارش می‌توانستیم شاعری مدرن و مدرن‌سرا بنامیم. امّا تدریجاً شعرش به سمت هنر پست مدرن تمایل پیدا می‌کند و با این که نشانه‌هایی از پست مدرنیته در شعر وی دیده می‌شود ولی او را شاعر صرفا پست مدرن نمی‌توان نامید. »(دهقان،زری فام،۱۳۹۲،ص.۳۳)
۳- ساده نویسی
غرض از ساده نویسی چشم‌پوشی از پیچیدگی‌های زندگی یا ساده دیدن نیست. بلکه غرض آن است که مخاطب ساده با آن مواجه شود . هنگامیکه از شمس در مورد سادگی اشعارش سوال می‌شود می‌گوید: «سادگی و پیچیدگی دو جور است .سادگی و پیچیدگی ناشی از تجربه و پختگی و یا ناشی از ساده لوحی و بی اطّلاعی در شروع کار. شعر حافظ ظاهراً ساده است ولی این فقط ظاهر قضیّه است و واشکافی که می‌شود پیچیدگی غریب و عمیقی در آن می‌بینیم. و این فرق می‎کند با شعری ساده که وقتی باز می‌شود، چیزی در آن نیست و ساده لوحانه است. سادگی و یا پیچیدگی مرحله‌ی بعد از تجربه، به نوع نگاه هنرمند به هستی بستگی پیدا می‌کند. احساس من همین است که کارهایم در آینده ساده‌تر می‌خواهد شد. چون به نظرم به رغم سادگی همه چیز، همه چیز بسیار پیچیده است .پیچیدگی در درون امور است نه در ظاهر.» (لنگرودی،معقولی،۱۳۸۵، ص.۴۱۴و۴۱۵) شمس معتقد است زبان شعر باید به سمت محاوره‌ای و ساده شدن پیش برود اما این سادگی، خالی شدن از عناصر شعری نباشد. (همان،ص.۴۱۸)
۴- اصل غافلگیری
«زیبایی شناسی اشعار شمس لنگرودی مبتنی بر اصل غافلگیریست. غافلگیری که با تخیّل و با زبان تولید می‌شود. به شکلی که تخیّل شمس لنگرودی جدا از الفتی که ما با شعر فارسی داریم و او هم دارد و هیچ
پرهیزی هم ندارد که این الفتش را به نمایش بدهد ،گاهی به خصوص در شعرهای کوتاهش و عبارت‌های پایانی ناگهان ، لذّت پیش بینی نشده‌ای به مخاطب می‌دهد که در جا، در یک عبارت دو سطری، سه سطری ،آدم را میخکوب خودش می‌کند .
نمی‌داند به قربانگاه می‌رود
گوسفندی
که از پی کودکان می‌دود
که عقب نماند.»(رشید کاکاوند،۱۳۸۷،ص.۱۸۱)
۵- ظرافت در انعکاس تجربه های اجتماعی
شمس معتقد است تأثیر رویدادهای مختلف اجتماعی هم به تصمیم شاعر مربوط است و هم به هستی‌شناسی درونی او. امّا آنچه بیش از اینها مهم است میزان دغدغه‌های فردی و حقوق اجتماعی اونسبت به جامعه‌ی خویش است. شعر شمس مرهمی است به دردهای انسان امروزی که در گیرودار جنگ و شهرنشینی و دغدغه‌های تمدّن غرق در تنهایی خویش است .جامعه‌ی انسانی که گرفتار هزار رنج فردی و جمعی است در اشعارش جلوه‎گر می‌شود و در بسیاری از بخش‌ها با گریز‌زدن از این رنج‌ها انسان را به آسان زیستن دعوت می‌کند. همین عامل سبب شده است که اشعار او در بین خوانندگان مقبولیّت فراوان بیابد. زیبا شناسی در اشعار شمس لنگرودی از آنجا ناشی می‎شود که مخاطب معنی اشعار را بخوبی می‌داند چرا که از زندگی روزمره جریان می‌گیرد و شاعر با طبع لطیف و نازک خیالی، تجربیّات خواننده را در قالبی ادبی به ظرافت بیان می‌کند. اشعار کوتاه او، شوک عجیبی در انسان ایجاد می‌کند که در نوع خود بی نظیر است . مثلا وقتی می‌گوید:«در اشتیاق گلی که نچیده ام /می‌لرزم.»(لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۵۵)حس لطیف و غیر قابل انکاری در وجود انسان پدید می‌آورد.
۶- انعکاس طبیعت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...