(سعدی، کلیات، ۱۳۷۹: ۸۳۱)
پادشاهان قدرت خود را از خداوند دریافت می‌کنند و خدای متعال آن‌ ها را به مقام پادشاهی می‌رساند تا در روی زمین نظم به وجود بیاورند و مردم را به سعادت برسانند. از این رو، پادشاه باید سر به آستانه خدا بنهند و از فرمان‌های او اطاعت کند و با رعایاشان طبق فرمان او رفتار کند:

چون خداوندت بزرگی داد و حکم

خرده از خردان مسکین درگذر

چون زیر دستت بخشد آسمان

زیر دستان را همیشه نیک دار

(سعدی، کلیات ۱۳۷۹: ۷۲۴)
بنابراین پادشاه با قبول این شرط که فرمان‌های خدا را اطاعت کند به مقام سلطانی می‌رسد. از این رو وقتی که وی عمل به این شرط را نادیده بگیرد، مقام خود را از دست می‌دهد و خداوند تاج پادشاهی را بر سر فرد دیگری خواهد نهاد پس سلطان اگر می‌خواهد مقام خود را حفظ کند، بر او واجب است که فرمان‌های حق تعالی را اطاعت کند که یکی از این فرمان‌ها رعیت پروری و درویش نوازی و توجه به زیردستان است چنانکه در گلستان می‌فرماید:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«پادشاهان به رعیت پادشاهند، پس چون رعیت بیازارند دشمن ملک خویشند.»
(سعدی، گلستان، ۱۳۶۶: ۸۷۸)
یا حکیم طوس میفرماید:

نوازده مردم خویش باش

نگهبان کوشنده درویش باش

(فردوسی، ۱۳۷۰، ج۹: ۳۸۳)
۳-۲-۱- رعیت پروری سلطان
سعدی در گستره‌ی اندیشه‌ی خود پیوندی بین پادشاه و زیردستان ایجاد می‌کند که این پیوند براساس دادگری و عدالت است که سلطان را موظف به حمایت از زیردست خود می‌کند و چگونگی برخورد و رفتار با رعیت را باعث استحکام و مداومت حکومت پادشاه می‌داند و معتقد است که بی توجهی پادشاه به رعیت و زیر دستان سبب تباهی حکومت می‌شود و وقتی حکومت رو به ظلم و تباهی رفت رعیت هم زیان می‌بیند.
در نفحات الانس جامی آمده: «ابوبکر وراق گفته که مردمان سه گروه‌اند یکی امراء، دوم علماء، سوم فقراء چون امراء تباه شوند معاش و اکتساب رعیت تباه شود و فساد امراء به ظلم باشد» (جامی، ۱۳۶۶: ۱۲۳)
پس پادشاه برای ایجاد پیوند بین راستی و درستی با رعیت باید دور از ظلم و فساد توجه به زیردستان و مردم خود کند تا مردم پادشاه را با خود یکی بداند و هیچ فرقی بین پادشاه و مردم نباشد مگر در مقام و جایگاه سلسله مراتب اداری و کشوری.
در قابوسنامه در این موضوع عنصر المعالی به فرزند خود نصیحت می‌کند که:«پادشاه به صورت با رعیت راست است، فرق میان پادشاه و رعیت آن است که او فرمانده است و این فرمانبردار (عنصر العالی، ۱۳۶۲: ۲۸۴)
اما شیخ شیراز در بوستان در نصیحت انوشیروان به هرمز چنین آورده:

شنیدم که در وقت نزع روان

به هرمز چنین گفت نوشیروان

که خاطر نگهدار درویش باش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...