۱۹۹۳

کارل ویگ

یکی از نخستین منتشرکننده کتاب در مورد مدیریت دانش

۱۹۹۴

پیتردراکر

منبع دانش

۱۹۹۴

شبکه ارتباطی دانش مدیریت

نخستین کنفرانس مدیریت دانش

۱۹۹۴

شرکت بزرگ مشاوره

نخستینی که سرویس های دانش مدیریت رابه مشتری ها پیشنهاد کرد

۱۹۹۵

استنفورد پال رومر

دانش به عنوان منبع بی پایان

۱۹۹۵

نوناکا و تاکوچی

کتاب شرکت دانش آفرین

۱۹۹۵

دروئی لئونارد بارتون

کتاب سرچشمه های دانش

۱۹۹۶

انواع شرکت ها و شغل ها

انفجار پر سرو صدای الحاق ها و فعالیت ها

واتسون(۲۰۰۲) در کتاب خود در سه مرحله مشخص در تمدن بشری و چهارمین مرحله ای که اخیراً مطرح شده است اشاره میکند که عبارتند از عصر کشاورزی، عصر صنعت و عصر اطلاعات که در اواخر قرن بیستم آغاز شد. وی پیش بینی مینماید که قرن بیست و یکم شاهد توسعه جوامع بر مبنای ایده ها و خلاقیت باشد.
نخستین بار در سال ۱۹۸۶ کارل ویگ در کتاب خود از مدیریت دانش نام برد اما قبل از وی پیتر دراکر، تافلر و سایرین نیز به طور ضمنی ظهور این پدیده را بشارت داده بودند (ویگ، ۱۹۹۷) به طور خلاصه چهار عامل عمده در بوجود آمدن این پدیده عبارتند از:
دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایه های یک سازمان اساساً سرمایه های قابل لمس و ملی بودند (امکانات تولید، ماشین، زمین و حتی نیروی کار ارزان) به سمت سازمان هایی که دارایی اصلی آنها غیر قابل لمس بوده و با دانش، خبرگی و توانایی برای خلاق سازی کارکنان آنها گره خورده است. از زمانی که حرفه ها به این نتیجه رسیدند که باید به طریقی دارایی خود را ارزش گذاری و هزینه ها را کنترل نمایند، دوره ای آغاز شد که امتیاز رقابتی بر خلق دانش و استفاده موثر از آن استوار گشت (سی نت، ۲۰۰۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

افزایش فوق العاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات، به طور کلی ارزش دانش را افزوده است، زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا میکند، دانش همچنین ارزش بالایی پیدا میکند. زیرا به اقدام نزدیک تر است اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمیکند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر تصمیم انسانهاست و در نهایت به اقدام می انجامد (ویگ، ۱۹۹۷).
تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگی های جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده است بسیاری از سازمانها دریافتهاند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج میشود (سی نت، ۲۰۰۴).
تخصصی شدن فعالیت ها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد (همان منبع، ۲۰۰۴).
زمانی که سازمان ها به سرعت به فناوری روی آورند، تصور کردند که قدرت فوق العاده رایانه، سیستم ها و بانک های اطلاعاتی پیشرفته می تواند بر کلیه مشکلات سازمان فائق آید، بنابراین بخش های فناوری اطلاعات مرکز فعالیت های مدیریت دانش بودند. اما وقتی خبرگی و دانش نهفته انسان ها مرکز توجه واقع شد، سایر رشته ها و بخش ها نیز به تدریج درگیر شدند. در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فراوری نگاه می شد و آن را یک فناوری می پنداشتند اما بتدریج سازمان ها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات مورد نیاز است. انسان ها در مقابل ابزارهای چاپی یا الکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار می گیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است ( بلر و دیگران، ۲۰۰۲).
با توجه به مطالب فوق، در عمل اهداف مدیریت دانش را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
ایجاد انباره دانش، ارتقای دارایی های دانشی، بهینه سازی فضای دانشی و مدیریت دانش به عنوان یک دارایی (دانپورت و دیگران، ۱۹۹۸).
۲-۱-۲-۲) مفهوم مدیریت دانش
تاکنون تعاریف مختلفی از مدیریت دانش ارائه شده است. مدیریت دانش ناظر بر مجموعهای از فرایندهاست که در طی آن جریان دانش در یک جامعه به صورت مستمر و فزاینده هدایت می شود. (سانتوس و دیگران، ۲۰۰۴).
مدیریت دانش فرایند شناسایی دارایی هوشمند و ایجاد فرهنگ و زیر ساختهای اطلاعاتی است که مشارکت و فراگیری را ترغیب می نماید. این فرایند به دنبال سرمایه هوشمند به وسیله بدست آوردن، پرورش و استفاده از تمامی آن چیزی است که کارکنان می دانند. این سرمایه در سازمان های جمعی را به وجود می آورد که با انتقال آن به محصولات و خدمات جدید، ارزش افزوده ایجاد می کند.
در حقیقت نکته اساسی در مدیریت دانش تعیین و استخراج گوهر دانش از دریای ژرف اطلاعات است. با توجه به این ارزش که می تواند هم مادی و هم غیرمادی باشد مدیریت دانش را هنر ایجاد ارزش از دارایی های هوشمند دانستهاند (بلینگر،۲۰۰۴). این مدیریت سرمایه های هوشمند را از تخریب حفظ نموده، فرصت هایی را برای افزایش کیفیت تصمیمات، خدمات و فرآورده ها ازطریق افزودن آگاهی و ارزش و فراهم آوردن انعطاف پذیری جسجو نموده و با ممیزی از سرمایه های هوشمند، عملیات بحرانی و تنگناهای بالقوه ای که جریان دانش را از مسیر استفاده منحرف می سازند، مشخص می نماید. به این ترتیب نیروی انسانی سازمان را قادر به مواجهه با موقعیت های مطرح شده و پیش بینی موثر و ساختن آینده می نماید (سویبی،۲۰۰۱).
واژه مدیریت دانش تعارف مختلفی دارد که برخی از آنها عبارتند از بخشی از مجموعه سلسله مراتب متشکل از داده، اطلاعات، دانش و معرفت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...