نگارش پایان نامه با موضوع : بررسی اثرات نقدینگی بر ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
۱۲/۰-
۰۲/۱-
مأخذ: محاسبات تحقیق
همانطور که در جدول (۴-۸) مشاهده می شود اثر نهایی تولید ناخالص داخلی در مدل پایه ۳۲/۱- است، به عبارت دیگر یک میلیارد دلار افزایش در تولید ناخالص داخلی سبب می شود قیمت مسکن ۳۲/۱ واحد کاهش یابد. در کشورهای فاقد درآمد نفتی کشش و اثر نهایی تولید ناخالص داخلی بزرگتر از سایر مدلهاست و در کشورهای فاقد درآمد نفتی تولید ناخالص داخلی اثر بزرگتری بر شاخص قیمت مسکن دارد.
اثر نهایی نقدینگی در مدل پایه ۶/۵ است و یک میلیارد دلار افزایش در نقدینگی، شاخص قیمت مسکن را ۶/۵ واحد افزایش میدهد. همانطور که انتظار میرود در مدل کشورهای دارای درآمد نفتی نقدینگی کشش و اثر نهایی نقدینگی بزرگتر از مدل پایه و مدل کشورهای فاقد درآمد نفتی است، در نتیجه در کشورهای نفتخیز نقدینگی اثر بزرگتری بر قیمت مسکن دارد.
کشش و ضریب نرخ بهره بلندمدت در کشورهای فاقد درآمد نفتی بالاترین مقدار را دارد و معادل ۱۴/۱- است، به این مفهوم که یک درصد افزایش در نرخ بهره بلندمدت موجب می شود شاخص قیمت مسکن ۱۴/۱ واحد کاهش یابد و در واقع نرخ بهره بلندمدت جانشین مسکن محسوب می شود.
نرخ بهره کوتاهمدت نیز در مدل کشورهای فاقد درآمد نفتی کشش و اثر نهایی بزرگتری نسبت به مدل پایه و مدل کشورهای دارای درآمد نفتی دارد. در کشورهای فاقد درآمد نفتی یک درصد افزایش در نرخ بهره کوتاهمدت، ۷۶/۰ واحد شاخص قیمت مسکن را افزایش میدهد.
شاخص تورم در مدل کشورهای فاقد درآمد نفتی ضریب و کشش بزرگتری دارد و با یک درصد افزایش در شاخص تورم، شاخص قیمت مسکن ۳۵/۰ واحد افزایش مییابد. جمعیت نیز در مدل کشورهای فاقد درآمد نفتی کشش و اثر نهایی بزرگتری نسبت به سایر مدلها دارد و با افزایش یک میلیون نفر، شاخص قیمت مسکن ۰۰۷۶/۰ واحد افزایش مییابد.
کشش و ضریب متغیر شاخص سهام در مدل پایه برابر بوده و معادل ۰۲/۰- میباشد، به این مفهوم که با یک واحد افزایش در شاخص قیمت سهام، ۰۲/۰ واحد شخص قیمت مسکن کاهش مییابد.
اثر نهایی متغیر نفت در کشورهای دارای درآمد نفتی ۳۲/۰ است که در مدل اثرات بحران ۲۰۰۸ به مقدار قابل توجهی افزایش یافته و به ۱۸/۱ میرسد. به عبارت دیگر با یک دلار افزایش در قیمت نفت، شاخص قیمت مسکن ۱۸/۱ واحد افزایش مییابد. این مسئله نشان میدهد اثر متغیر نفت بر شاخص قیمت مسکن در طی بحران ۲۰۰۸ به مقدار قابل توجهی بیشتر از سایر دورههاست. همچنین اثر نهایی نرخ بهره واقعی در مدل اثرات بحران ۰۲/۱- است و با یک درصد افزایش در نرخ بهره، شاخص قیمت مسکن ۰۲/۱ واحد کاهش مییابد.
فصل پنجم
خلاصه، نتیجه گیری
و
پیشنهادات
۵-۱- مقدمه
در فصل حاضر ابتدا مطالب فصول قبل مرور خواهد شد، سپس نتایج بدست آمده از این تحقیق بیان می شود. و در پایان با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی در زمینه تحقیق مورد نظر ارائه خواهد شد.
۵-۲- خلاصه تحقیق
نوسانات قیمت مسکن در برخی از کشورها، از جمله ایران، طی دو دهه اخیر یکی از چالشهای اساسی بازار مسکن و اقتصاد کشورها بوده است، به طوری که در یک دوره افزایش قابل ملاحظه در قیمت مسکن به وجود آمده و در دوره دیگر کاهش و یا ثبات نسبتاً زیاد و فراگیر بر قیمت مسکن حاکم می شود که به تبع آن تحولات قابل ملاحظهای در بخش مسکن و درنهایت در کل اقتصاد پدیدار می شود.
یکی از عوامل اصلی رشد جهشی قیمت مسکن، تقاضای سرمایهای مسکن است که خود ریشه در مشکلات ساختاری اقتصاد کلان از جمله رشد شتابان نقدینگی و عدم ظرفیتپذیری سایر بخشهای اقتصادی برای جذب این نقدینگی دارد. در ادبیات اقتصادی نیز همواره از ویژگی بخش مسکن به عنوان ضربه گیر اقتصاد یاد شده است. در واقع میتوان ادعا کرد که بخش مسکن به نوعی هزینه سایر بخشهای اقتصادی را به ویژه به دلیل عدم وجود ظرفیتهای مناسب جذب کامل می پردازد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نقدینگی به انگیزه های متفاوتی وارد بازار مسکن می شود. بخشی از آن به انگیزه کسب عایدی سرمایه و استفاده از تغییرات احتمالی قیمت مسکن و سایر دارایی های جایگزین وارد بازار میشوند. در مقابل بخش دیگری از نقدینگی، تحت تاثیر تقاضای خانوارها برای تأمین نیازهای مصرفی (تامین تقاضای سرپناه) وارد بازار میشوند.
به عبارت بهتر یک خانوار بر اساس سبد هزینهای خود، مقداری از نقدینگی خود را جهت ارتقاء نیازهای مصرفی استفاده می کند. همچنین ارضاء نیازهای مصرفی وابستگی و ارتباط مستقیمی به قیمت نسبی مسکن و تعداد خانوارهای شهری دارد. در مقابل بخشی از نقدینگی مازاد بر نیاز خانوارها بر اساس انتظارات قیمتی در بازار مسکن به آن وارد شده و یا از آن خارج می شود. به طور کلی پنج بازار متفاوت را میتوان جهت کسب بازده در نظر گرفت. بازار مسکن، بازار سهام، بازار ارز، بازار طلا و فعالیتهای بازرگانی. بر این اساس خانوارها در فرایند تصمیم گیری خود به تحولات قیمتی مسکن در گذشته، به عنوان یک متغیر تصمیم گیری نگاه می کنند. اگر در سالهای گذشته روند قیمتی در بازار مسکن فزاینده باشد، خانوارها به انتظار کسب عایدی، نقدینگی خود را وارد بازار مسکن می کنند.
نوسان و نقل و انتقال شدید حجم نقدینگی در بخش مسکن یکی از معضلات این بخش است. در ابتدا منابع عظیم مالی، بنا به دلایل مختلفی که به طور عمده ناشی از رشد نقدینگی در سطح کلان است، به سوی بخش مسکن و به صورت تقاضای سوداگرانه سوق مییابند. در شرایط فقدان الگوها و کانالهای متشکل، ورود نقدینگی به تدریج حالت هجمهای به خود میگیرد. از آنجایی که فعالیتهای سوداگرانه تابع قانون بازده نزولی سود نیستند، سود در بخش مسکن همچنان بالا میماند، تا زمانی که اضافه عرضه در بخش به یکباره انتظارات را نسبت به سودآوری این بخش تغییر داده، منابع مالی را از بخش مسکن خارج کرده و بخش مسکن و به تبع آن اقتصاد کشور را با رکود مواجه میسازد. به این ترتیب فعالیتهای سوداگرانه در بخش مسکن موجب افزایش قیمت آن و افزایش قیمت، موجب افزایش انتظارات و پیامد آن موجب افزایش بیشتر قیمت می شود. این روند به همین صورت ادامه پیدا می کند، تا ناگهان بر اثر ازدیاد عرضه و فقدان تقاضای غیر سوداگرانه، انتظارات معکوس شود و بخش مسکن وارد رکود شود. به دلیل اینکه بخش مسکن دارای بیشترین ارتباط پیشین با بخشهای اقتصادی است، با رکود بخش مسکن مجموعه اقتصاد به سمت رکود گسترده پیش خواهد رفت. مسئله مهمتر آنکه ورود و خروج این نقدینگی با حداقل شفافیت همراه است و همین عامل می تواند فرایند تصحیح انتظارات در بازار را مختل سازد. اختلال انتظارات موجب می شود که فرایند تصحیح خودکار انتظارات مدت زیادتری به طول میانجامد و همین امر شدت نوسانات را افزایش میدهد. با کانالیزه شدن جریان نقدینگی به سمت بازار مسکن، نهادهای سیاستگذار بخش به سادگی میتوانند از این بازار به عنوان ابزار کنترلی نوسانات استفاده کنند.
مقایسه روند تحول نقدینگی کل بخش مسکن، نقدینگی مربوط به تقاضای سرمایهای و مصرفی نشان میدهد که تقاضای مصرفی با روند بطئی و ملایم، همواره فزاینده مواجه بوده است، در مقابل ادوار رونق و رکود در بخش مسکن، همگی مربوط به تقاضای سوداگرانه بوده است. آنچه که ارتباط بین رشد نقدینگی در سطح مجموعه کلان اقتصاد و تحولات بازار مسکن را به گونه بهتری نشان میدهد، مقدار جذب افزایش نقدینگی به تقاضای سرمایهای مسکن است.
در مجموع به نظر میرسد که بخش مسکن در کنار ناکارآمدیهای درونبخشی خود، همواره با یک معضل فرابخشی دست به گریبان بوده است و آن آثار ناشی از افزایش حجم نقدینگی (که می تواند ناشی از آثار متفاوتی همچون افزایش درآمد نفتی، کسری بودجه و … باشد) و در نتیجه سرازیر شدن نقدینگی بخش خصوصی به سمت این بخش و ایجاد آثار تورمی بر آن است.
در این مطالعه برای بررسی اثرات نقدینگی بر نوسان قیمت در بازار مسکن از رگرسیون داده های تلفیقی[۱۱۸] در ایران و ۲۰ کشور توسعه یافته برای داده های فصلی سالهای ۲۰۰۹-۱۹۸۰ استفاده شده است.
این مطالعه شامل ۵ فصل به شرح ذیل است:
در فصل اول به کلیاتی در خصوص مسکن، قیمت مسکن و نوسان آن، فرضیات تحقیق، اهداف تحقیق، روشهای گردآوری اطلاعات و داده ها اشاره شد.
در فصل دوم به مکانیزم تعیین قیمت و فرایند تعدیل قیمت در بازار مسکن و عوامل موثر بر آن، نوسانات اقتصادی بخش مسکن و آثار نامطلوب آن، نقدینگی و بازار مسکن، اعتبارات و قیمت مسکن اشاره شد و سپس مطالعات انجام شده در مورد قیمت مسکن و ارتباط قیمت مسکن و سایر متغیرها بررسی گردید.
فصل سوم به معرفی الگوی مورد استفاده، نمونه آماری، تشریح الگوی داده های تابلویی، مدل پیشنهادی و توضیح داده های آماری در این مطالعه اختصاص یافت و در ادامه روند و تحولات متغیرها به طور کامل تشریح شد.
فصل چهارم به تخمین مدل و تجزیه و تحلیل نتایج اختصاص یافت. نهایتا در فصل پنجم، خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادات ارائه گردید.
۵-۳- نتیجه گیری
در این مطالعه تلاش بر آن است اثرات ناشی از تغییر نقدینگی بر نوسان قیمت در بازار مسکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای این بررسی نقش درآمدهای نفتی به عنوان کانال نقدینگی مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا یک مدل کلی برای کل نمونه مورد مطالعه تخمین زده شد و سپس کشورهای منتخب را به دو گروه کشورهای دارای درآمد نفتی و کشورهای بدون درآمد نفتی تقسیم شده اند و پارامتر مربوط به اثرگذاری نقدینگی در دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. اهم نتایج تخمین مدلها به شرح ذیل است:
- تجزیه و تحلیلهای فصول قبل به خوبی نشان میدهد که نوسان شدید حجم نقدینگی در بخش مسکن یکی از معضلات مهم این بخش است. نتایج تخمینها حاکی از آن است که سهم قابل توجهی از نوسانات قیمت مسکن توسط نقدینگی موجود در این بخش توضیح داده می شود. در کل مدلهای مورد مطالعه نقدینگی اثر مثبت و به شدت معنیداری بر قیمت مسکن دارد. از این رو رشد شدید نقدینگی در صورت ثابت بودن سایر عوامل موجب افزایش شدید قیمت مسکن شده و سبب اختلال در تخصیص منابع اقتصادی خواهد شد. در صورت عدم امکان جذب نقدینگی در بازار سرمایه، احتمال انتقال آن به بازار مسکن و بروز شوک قیمت در بازار مسکن زیاد است. در این شرایط مقامهای پولی ضمن اجرای سیاستهای پولی محتاطانه میتوانند از آن ممانعت به عمل آورند. این نتایج مطابق با مطالعات قلیزاده و کمیاب (۱۳۸۸) درگر و ولترز[۱۱۹] (۲۰۰۹)، گیس و توکسن[۱۲۰] (۲۰۰۷)، بلک و ارس[۱۲۱] (۲۰۰۷)، دی لوسیا[۱۲۲] (۲۰۰۷)، جارکینسکی و استمز[۱۲۳] (۲۰۰۸) میباشد.
- همانطور که نتایج آزمونها نشان میدهد، متغیر تورم اثر مثبتی بر قیمت مسکن دارد و از معنیداری بالایی برخوردار است. به طور کلی در کشورهایی که قیمت مسکن در آنها بسیار بالاست، بانکهای مرکزی با چالشهای فشار تورم مواجهند و همزمان به دنبال به حداقل رساندن این افزایش هستند. بیثباتی تورم نه تنها موجب خدشهدار شدن اعتبار سیاستگذاران کلان اقتصادی به ویژه بانک مرکزی می شود، بلکه تداوم آن می تواند منجر به موارد حاد بیثباتی سیاسی کشور شود. این نتایج مطابق با مطالعات بلک و ارس (۲۰۰۷)، گیس و توکسن (۲۰۰۷)، نل و مبلکی (۲۰۰۵) و ای ام اف (۲۰۰۴) میباشد.[۱۲۴]
- تولید ناخالص داخلی اثر منفی و معنیداری بر شاخص قیمت مسکن داشته است. شاید دلیل منفی بودن دیگر اثر رشد GDP بر شاخص قیمت مسکن در آنست که در صورت رشد GDP شرایط انتقال سرمایهها به سایر بخشهای اقتصادی فراهم بوده و علاوه بر بخش مسکن در سایر بخشها نیز سودآوری انگیزه سرمایه گذاری را فراهم میسازد و به همین دلیل بورسبازی در بخش مسکن کمتر خواهد شد. این نتیجه مطابق با مطالعات درگر و ولترز (۲۰۰۹)، درماری و مارکیوس (۲۰۰۹)، اسنمچر و گرلند (۲۰۰۸)، آهیرن و همکاران (۲۰۰۵)، شن (۲۰۰۵)، فیلاردو (۲۰۰۵) میباشد.[۱۲۵]
- نرخ بهره یکی از عوامل مهم تعیین کننده قیمت مسکن است و شواهد تجربی نیز این ارتباط را تأیید می کند. ضریب مربوط به اثرگذاری نرخ بهره بلندمدت IL بر شاخص قیمت مسکن، منفی و معنیدار میباشد. این نتیجه منطبق بسیاری از مطالب بیان شده در متون نظری و یافتههای تجربی است، یعنی کاهش نرخ بهره در کشورهای منتخب موجب افزایش بیرویه قیمت مسکن شده است. بنابراین میتوان با افزایش نرخ بهره، از رشد بیرویه قیمت مسکن جلوگیری کرد. افزایش نرخ بهره در بر دارنده چندین اثر است. از طرفی نرخ بهره یکی از اجزای هزینه استفاده مسکن است لذا در صورت افزایش نرخ بهره هزینه استفاده افزایش مییابد و همچنین هزینه وام مسکن زیاد می شود که کاهش تقاضا و قیمت را بدنبال دارد. این موضوع مورد تأکید کیس و شیلر (۲۰۰۳) نیز بوده است که تقاضای مسکن از طریق اجرای سیاست پولی انقباضی کاهش و آهنگ رشد قیمت ملایم می شود. اجماع نظر وجود دارد که یکی از عوامل مهم تعیین کننده افزایش قیمتهای مسکن در بسیاری از کشورها در چند سال گذشته، کاهش در نرخهای بهره در رکود اقتصادی اخیر است. اکثر مطالعات صورت گرفته در این زمینه این موضوع را تایید می کنند (فیلاردو ۲۰۰۴، فیلاردو ۲۰۰۱، ابراهام و انرسون ۱۹۹۴).
همچنین پارامتر مربوط به اثرگذاری نرخ بهره کوتاهمدت نیز کاملا معنیدار (۱/۶t= ) است. نرخ بهره بعنوان عامل مالی در بنیادهای اقتصادی نقش کلیدی دارد. نرخ بهره موجب افزایش هزینه تأمین مالی ساخت می شود و می تواند سبب کاهش عرضه مسکن نوساز شود. معمولا واکنش عرضه مسکن نسبت به نرخ بهره و یا سایر متغیرها کند و ملایمتر از عکس العمل تقاضا نسبت به متغیرهای یاد شده است. مطالعات لیانگ و کاو (۲۰۰۷)، بلک و ارس (۲۰۰۷)، لی و یانگ (۲۰۰۵)، نیز این نتیجه را تایید می کنند.
- شاخص سهام مطابق انتظار اثر منفی و معنیداری بر قیمت مسکن دارد. مطالعات چن و پاتل (۱۹۹۸)، شن (۲۰۰۵) نیز این نتیجه را تایید می کنند. سهام جانشین قوی مسکن است و به ویژه برای افراد میانریسک و ریسکپذیر جانشین خوبی برای مسکن بشمار میرود (متین ۱۳۸۸). لذا افزایش قیمت سهام می تواند کاهش قیمت مسکن را بدنبال داشته باشد. دلیل منطقی برای رابطه متقابل قیمت مسکن و قیمت دارایی های مالی عبارتند از اینکه: افزایش قیمت یکی از دارایی ها، می تواند تقاضا برای دیگر دارایی ها را بعلت استراتژی تخصیص پرتفولیو بالا ببرد. یعنی بسیاری از سرمایه گذاران میخواهند نسبت معینی از یک دارایی را در سبد دارایی مالی خود نگهداری کنند. اگر قیمت یک دارایی نسبت به دیگر دارایی ها بطور معنیداری افزایش یابد، سرمایه گذاران باید پورتفولیوی خود را دوباره تخصیص دهند.
- ضریب متغیر جمعیت نیز مطابق انتظار مثبت بوده و از معنیداری بالایی برخوردار است، که این نشاندهنده تاثیرگذاری بالای این متغیر است. تغییر در جمعیت منجر به افزایش تقاضا برای مسکن شده و به تبع آن موجب افزایش قیمت مسکن می شود.
- نتایج تخمینها حاکی از آن است که نقدینگی در کشورهای دارای درآمد نفتی اثر شدیدتری بر نوسان قیمت مسکن نسبت به کشورهایی که فاقد درآمدهای نفتی هستند می گذارد. با افزایش قیمت نفت که به تبع افزایش درآمدهای نفتی را به دنبال دارد، حجم نقدینگی موجود افزایش یافته و سبب افزایش قیمت مسکن می شود. پس درآمدهای نفتی از کانال نقدینگی بر قیمت مسکن تاثیر میگذارند و این کاملا مطابق انتظار است.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-04-18] [ 01:20:00 ق.ظ ]
|