۳ـ احیاء موات: اگر جماعتی( به قصد احیاء) اقدام به حفر نهری کرده باشند، به قدر عمل و هزینهای که کردهاند، مالک میشوند. که به نظر اهل خبره است».[۸۳۷] اهل خبره باید مالکیت هر یک را به میزان عمل و هزینه مشخص کند.
۴ـ تعیین زمین مفتوحالعنوه: در تعیین زمین مفتوحالعنوه (زمینی که به وسیلهی جنگ در اختیار دولت اسلامی قرارگرفته است) «فرقی بین رجوع به اهل خبره و رأی عرف و لغت در فهم معنی آن نیست».[۸۳۸] « (پس میتوان) به ظن حاصل از اهل خبره در تشخیص مفتوح العنوه رجوع کرد، چه اینکه شک در مفهوم موضوعات باشد یا در مصادیق آن».[۸۳۹]

۵ـ رجوع به خبره برای تقویم (قیمتگذاری):

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵ـ ۱ ارش: ارش از بایع به نسبت تفاوت قیمت صحیح و معیب گرفته میشود. و زمانی که قیمت مشخصی نداشت، ناگزیر باید به اهل خبرهای که به قیمت در روز بیع مطلعند (حسب حدس و خرص وتخمین)، مراجعه شود.[۸۴۰]
فقهاء در مقوّم شرایطی را لازم میدانند؛ برخی امانت و وثاقت در خبره را کافی دانسته اند.[۸۴۱] محقق اردبیلی هم تعدد و معتبر بودن را درخبره شرط میداند.[۸۴۲] در حاشیهی مجمعالفائده نیز آمده است : «به کسانی(میتوان رجوع کرد) که از قول ایشان ظن حاصل میشود».[۸۴۳] و گفته شده «در اکتفاء به قول واحد وجهی است».[۸۴۴] برخی معتقدند واحد کفایت میکند به شرط اینکه بنا بر اقوی موثوق باشد. اگر چه احتیاط مستحب است به دو مقوّم عادل رجوع شود به خصوص در جایی که گمان غبن و نزاع میرود.[۸۴۵] حتی برخی علاوه بر عدالت، ایمان را نیز شرط میدانند.[۸۴۶]
به نظر میرسد اختلاف نظر در خصوص اشتراط شرایط شهادت (از جمله تعدّد و عدالت و اخبار از حس در مقوّم ) و یا عدم اشتراط آن بدین جهت است که نحوهی اعلام نظر کارشناس به سه شکل می باشد و یا به عبارتی مقوّمین سه دستهاند:
مقوّم «۱-گاهی از قیمت متعارفی که نزد اهل بلد معلوم و معین است خبر می دهد، یا قیمت متعارفی که نزد این نوع اهل فن برای این مبیع معین و یا برای مبیعی که در صفات مقصود مثل اوست بیان میکند ؛ مانند کسی که خبر میدهد این نوع گندم و مانند آن را در بازار به فلان قیمت خرید و فروش می کنند…
۲-زمانی هم از روی حدس و گمان خبر میدهد، به جهت اینکه با اشیایی مانند آن زیاد ممارست دارد…
۳- موقعی هم به اعتبار خصوصیاتی که در مبیـع است و آنها را میشناسد از قیــمت آن خبر میدهد. با اینکه قیمت آن در صورت علم به خصوصیاتش واضح است».[۸۴۷] مثلاً طلاساز میگوید این طلا هیجده عیار است و طلای هیجده عیار هم قیمتش معلوم است.
عدهای از فقهاء قسم اول را از باب شهادت دانسته، بنابراین شرایط شهادت از جمله عدالت ، اخبار از حس (مثلاً بگوید دیدم که این مقدار خرید و فروش میکردند) و تعدد شاهدان را شرط میدانند.[۸۴۸]
امام خمینی در تحریرالوسیله در خصوص قسم اول میفرمایند: «و اقوی آن است که قول یک مقوّم هم به شرطی که مورد وثوق باشد معتبر است، هر چند که نزدیکتر به احتیاط آن است که همهی شرایط شهادت یعنی دو تعدد و عدالت رعایت شود».[۸۴۹] و دو قسم دیگر را داخل در تصدیق اهل خبره دانسته ومعتقدند در این دو قسم شرایط شهادت معتبر نیست و رجوع به ایشان از باب رجوع جاهل به عالم است.[۸۵۰]
شیخ انصاری در مکاسب میفرماید: «منظور فقهاء از مقوّم، همان قسم دوم است».[۸۵۱] و قسم اول و سوم را اصلاً مقوّم نمیداند. سید یزدی نیز معتقد است: «قسم اول از باب شهادت نبوده وتعدد در مقوّم واجب نیست».[۸۵۲]
ممکن است اشکالی در اینجا مطرح شود و آن اینکه باب اخبار از موضوعات خارجی، باب شهادت است که در آن عدالت، تعدد و اخبار ازحس معتبر است (پس در دو قسم دیگر نیز باید شرایط شهادت معتبر باشد).
در پاسخ باید گفت: در بسیاری از موارد در موضوعات خارجی دلیل وارد شده است که میتوان از باب بنای عقلاء (بر ترتیب اثر دادن به قول ثقه ….) به قول واحد اکتفاء کرد، مانند اوقات فرایض. البته در بعضی از موارد نیز بر لزوم شهادت عدلین دلیل وجود دارد، مانند باب مرافعات و قضاء.[۸۵۳] بنابراین به جهت فقد دلیل مبنی بر داخل شدن قسم دوم و سوم تحت ادله حجیت بیّنه، تعدد وعدالت در مقوم شرط نیست و به اهل خبرهی مورد وثوق و اطمینان میتوان مراجعه کرد.
۵ـ۲ تعیین قیمت ثمن (۱۰۰ درهم الا دیناراً): اگر مشتری ( کالایی را ) به ۱۰۰ درهم الا دیناراً یا بالعکس بخرد برای تقویم به اهل خبره رجوع میشود.[۸۵۴]
۵-۳ تعیین قیمت مروارید و جواهر: « برای تعیین قیمت مروارید… به اهل خبره رجوع میشود و واجب نیست متبایعین آن را وزن کنند… اگر چه اهل خبره در تقویم نیاز به وزن پیدا خواهند کرد».[۸۵۵] «(وهمچنین برای تعیین قیمت) جواهر نصب شده بر لباسی که از طلا و نقره ساخته شده ، واجب نیست کندن و وزن کردن آن، بلکه اعتبار نظر اهل خبره در آن کفایت میکند».[۸۵۶]
۵ـ ۴ تعیین قیمت دینار و درهم: «زمانی که به تعیین قیمت دینار و درهم احتیاج باشد باید به اهل خبره مراجعه شود».[۸۵۷]
۵ـ۵ تخمین قیمت (در تعیین تفاوت قیمت): اگر عامل در پرورش زرع کوتاهی کند و محصول کم شود. ظاهراً عامل به حسب تخمین اهل خبره ضامن تفاوت (حصهی مالک) است.[۸۵۸]
۵ـ۶ تقویم ابیّنه و اشجار و…(برای تعیین میراث زوجه) : « در تقویم بناها، درختان و نخلها و اشیاء ثابت در زمین به تقویم اهل خبرهی مورد اعتماد رجوع میشود».[۸۵۹]
۵ـ۷ تعیین قیمت متلف: «کسی که حیوان دیگری را (که شرعاً قابل تملک باشد) تلف کند، باید قیمت آن در نزد اهل خبره را بپردازد».[۸۶۰] و یا در مقبوض به عقد فاسد، «اگر مبیع تلف شده باشد (برای تعیین قیمت) باید به اهل خبره رجوع کرد».[۸۶۱]
۵ـ۸ تعیین قیمت ثلث مال: «میزان در تعیین قیمت ثلث مال، رجوع به خبرهی عادل است و باید دو نفر باشند».[۸۶۲]
۵ـ۹ تقویم ترکه: «زمانی که وصی ترکه را تقویم میکند، چنانچه به اهل خبره مراجعه نکند از وصایت منعزل میشود».[۸۶۳]
۵ـ۱۰ تشخیص اجرتالمثل: اجرتالمثل «اجرتی است که اهل خبره ارزیابی و تعیین میکند».[۸۶۴]
*در اجارهی زمین در مزارعه و مساقات ،چنانچه قبل از تعیین اجرت از زمین استفاده کند، اجرتالمثل تعیین خواهد شد که توسط اهل خبره معین میشود».[۸۶۵]«(و) بهتر آن است که اهل خبره دو نفر عادل باشند و شاید به یک نفر عادل هم بتوان اکتفاء کرد».[۸۶۶]
* در اجارهی خانه چنانچه اجرت درزمانهای مختلف متفاوت باشد، به تقویم اهل خبره مراجعه میشود. «(به طور مثال) اجرت خانه در زمستان بیشتر از اجرت آن در تابستان است. یا (برعکس) اجرت زمین در تابستان بیشتر از زمستان است. و یا اجارهی خانه در مکه در موسم حج بیشتر است. (در این صورت) در تقویم باید به اهل خبره رجوع کرد».[۸۶۷]
۶ـ تشخیص مثلی و قیمی: در تشخیص مثلی و قیمی فقهاء گفتهاند: «به ثقات اهل خبره مراجعه میشود».[۸۶۸]
۷ـ تخمین وزن در بیع عریّه: گاه خبره به طور دقیق نمیتواند قیمت را تعیین کند، اما میتواند تخمین بزند و تخمین خبره به واقع نزدیکتر است، به طور مثال «در بیع عریّه کارشناس باید بگوید که اگر رطب آن خشک شود، به تخمین، وزن آن چه مقدار میشود».[۸۶۹]
۸ـ تعیین خسارت: «خسارت مستند به تقصیر صاحب گوسفند توسط خبره تعیین میشود».[۸۷۰]
۹ـ تشخیص بدوّ صلاح:[۸۷۱] قبل از بدوّ صلاح، بیع میوهی نخل جایز نیست. بدوّ صلاح؛ یعنی «میوه به حدی برسد که از آفت در ایمن باشد و مرجع در آن اهل خبره است».[۸۷۲]
۱۰ـ تشخیص حمل در بیع حیوان: فقهاء بیع حمل همراه با پشم را در حیوان جایز دانستهاند؛ زیرا حمل نزد اهل خبره امری غیرمجهول است؛ یعنی اهل خبره میتوانند وجود حمل را تشخیص دهند.[۸۷۳]
۱۱ـ تشخیص عیب: « عیب چیزی است که از قیمت مبیع در نزد اهل فن مثل تجار و اهل خبره میکاهد».[۸۷۴]فقهاء نیزگفتهاند: عیب آن چیزی است که در نزد اهل خبره و معرفت، عیب باشد.[۸۷۵]پس در جایی که صحت و معیب بودن مشکوک است «چنانچه از مواردی باشد که تشخیص آن به اهل خبره و بصیرت احتیاج دارد باید به ایشان رجوع کرد. پس اگر از قول ایشان وثوق حاصل شود کفایت میکند».[۸۷۶] در موارد زیر باید به اهل خبره مراجعه کرد:
* در صورت اختلاف موجر و مستأجر در عیب بودن آنچه که موجود است، به اهل خبره مراجعه میشود.[۸۷۷]
* اگر بایع عبدی را بخرد و ادعا کند که در او اثری از عیب نمیباشد، واجب است ردّ، و این امر به ادعای او ثابت نمیشود. بلکه احتیاج به شهادت اهل خبره (به وجود عیب) دارد.[۸۷۸]
* «در تشخیص خرمای معیب در بیع سلم به اهل خبره مراجعه میشود».[۸۷۹]
* «در عسل رقیق، اگر اهل خبره رقّت را به گرما نسبت دهند، قبول عسل (بر مشتری) لازم است. و اگر(رقّت) را به عیب اسناد دادند، اجبار به قبول عسل نیست».[۸۸۰]
* «مرجع در ارزیابی و تعیین نقص حاصل از زراعت (در اجاره)، اهل خبره و معرفت است».[۸۸۱]
* مرجع تشخیص عیب و نقص در عین مغصوبه، اهل خبره است. «اگر اهل خبره عین را معیب محسوب کنند، لازم است غاصب عین را با دفع ارش، رد کند…».[۸۸۲]
* «…گاهی اهل خبره عیب مشک در شیشه را میدانند (که در این صورت خریدار بین ردّ و ارش مخیر است)».[۸۸۳]
* در تشخیص مرض عبد (عیب مجوّز فسخ بیع) «به اهل خبرهی مورد اطمینان از اطباء مراجعه میشود».[۸۸۴]
۱۲ـ تشخیص مقدار مأذون و متعارف (در استفاده از عین مستأجره): حدی که مستأجر اجازهی استفاده دارد، مقدار متعارفی است که اهل خبره تشخیص میدهند.[۸۸۵] «در صورت اختلاف موجر و مستأجر در این که فعل انجام شده تعدی محسوب میشود یا نه، به اهل خبره رجوع میشود».[۸۸۶]
۱۳ـ تشخیص مصلحت: تشخیص مصلحت تصرف در اموال طفل: «اگر ولی از اهل خبره باشد، به نظر خود میتواند تصرف کند و در غیر این صورت ، باید(برای تشخیص مصلحت وعدممفسده) به اهل خبره رجوع کند».[۸۸۷]
* تشخیص مصلحت تصرف وصی در اموال: تصرف وصی در مال، منوط به مصلحت است که«این مصلحت را اهل خبره تشخیص میدهند».[۸۸۸] حتی وصی در مصالحه با کسی که ادعایی بر میت دارد، باید مصلحت را رعایت کند و تشخیص مصلحت به تأیید اهل خبره است.[۸۸۹]
* تشخیص مصلحت قطع درختان: در بارور کردن درختان نخلی که رهن شده، اگر نخلها به هم فشرده و مزاحم هم باشند واهل خبره به جهت مصلحت بیشتر به درآوردن درختان حکم کنند، جایز است.[۸۹۰]
۱۴ـ تشخیص غبن : «مرجع تشخیص غبن اهل خبره است».[۸۹۱] بنابر نظر فقهاء در جایی که خود خبره مغبون واقع شود، ادعای غبن از وی پذیرفته نمیشود. [۸۹۲] به طور مثال اگر مشتری کالایی را به قیمت بیشتر از آنچه که قیمت کالاست بخرد، چنانچه از اهل خبره و معرفت باشد، خیار ندارد.[۸۹۳] همچنین چنانچه بایع خود اهل خبره باشد و دانسته به کمتر از قیمت واقعی بفروشد، دعوای غبن او ساقط است.[۸۹۴] و چنانچه هر دو (بایع و مشتری) اهل خبره باشنـد و اختلاف قیمت کم باشد به گونهای که معمولاً مصالحه میشود، غرری وجود نخواهد داشت و بیع صحیح است.[۸۹۵]
دلیل عدم توجه به قول مغبون خبره، آنست که «چنانچه (خبره) مدعی جهل به قیمت شود، تناقض به وجود میآید؛ زیرا مقتضی ظاهرخبره بودن (مشتری) آن است که معامله از جانب کسی صادر شده که علم و آگاهی دارد».[۸۹۶] «(بنابراین) اگر علم به عدم معلوم بودن جهل یا قطع به عدم احتمال جهل در حق او وجود داشته باشد، قولش شنیده نمیشود» ؛ [۸۹۷]زیرا «جهل به قیمت تنها به سبب غفلت و مثل آن محقق میشود»[۸۹۸] که در حق خبره معنا ندارد. البته برخی معتقدند امکان جهل در خبره هم وجود دارد.[۸۹۹]
۱۵ـ رفع جهالت و غرر با ارزیابی اهل خبره: فقهاء گفتهاند: «غرر چیزی است که در عرف و نزد اهل خبره غرر شمرده شود».[۹۰۰]
* به طور مثال در باب تبعّض صفقه و در جایی که شرط فاسد، مفسد عقد نیست «با تعیین و تشخیص اهل خبره، جهالت رفع میشود».[۹۰۱]
* زمانی که شخص نخلی را به ارث ببرد (در حالی که آن را مشاهده نکرده است)، اما اهل خبره آن را به مقدار معینی از مال ارزیابی و قیمتگذاری کنند و سپس بفروشد… زمانی که بایع از قول اهل خبره به مقدار مالکیت مبیع و مشاهدهی مشتری اطمینان حاصل کند، اشکالی در بیع او از جهت(وجود) غرر نیست.[۹۰۲]
* «سنّ یکی از اوصاف جنس است و باید مشخص و معلوم باشد. اگر مولای غلام نسبت به سن جاهل باشد، به ظنّ اهل خبره رجوع میشود».[۹۰۳] «واگر کبیر باشد به قول خود غلام رجوع شده و با اشتباه، به اهل خبره مراجعه میکنند».[۹۰۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...