و نهایتاًً الخوری در سال ۱۹۵۲ ناچار به کنارگیری شد

مبحث دوم :دوران کامیل شمعون ۵۸-۱۹۵۲

پس از الخوری پارلمان کامیل شمعون را به عنوان رئیس جمهور برگزید و در این دوران نیز به دلیل تیرگی روابط میان جنبلاط (رهبر دروزی‌های مسلمان) و شمعون، مسلمانان دولت را متهم به فرقه‌گرایی و انحصارگرایی در اعطای مشاغل بالا به مسیحیان نمودند. مسلمانان خواهان سرشماری عمومی بودند ولی مسیحیان با سرشماری موافق نبودند.

همچنین پس از سال ۱۹۵۶ گسترش تفکرات ناصریسم به بی‌ثباتی اوضاع افزود. و کشمکش و درگیری میان ناسیونالیسم لبنانی و پان عربیسم رو به ظهور بود. و این کشمکش‌ها پس از ایجاد جمهوری متحد عربی در سال ۱۹۵۸ (پیوستن مصر و سوریه به هم) افزایش یافت. رهبران برجسته مسلمان خواهان پیوستن لبنان بر جمهوری متحد عربی بودند لیکن کامیل شمعون بر ادامه ارتباط با غرب به عنوان شرط ضمانت استقلال لبنان تأکید داشت.[۷۶] پس از آن در ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ و بعد از کمک خواستن شمعون از آمریکا، انگلیس و فرانسه برای حفظ استقلال لبنان، نیروهای آمریکا در سواحل لبنان پیاده شدند و در نتیجه جنگ داخلی میان مسلمانان و مسیحیان در گرفت که علی‌رغم عدم دخالت نیروهای آمریکایی در این جنگ بیش از ۲ تا ۴ هزار نفر و عمدتاًً از مسلمانان نواحی بیروت از میان رفتند.

مبحث سوم: دوران فواد شهاب ۶۴-۱۹۵۸

پس از بحران سال ۱۹۵۸ پارلمان ژنرال فواد شهاب را که فرمانده ارتش لبنان بود، به ریاست جمهوری برگزید تا شاید بتواند اوضاع را کنترل کند شهاب دست به اصلاح قانون انتخابات زد تعداد نمایندگان مجلس را افزایش داد و بر برابری مسلمانان با مسیحیان در دولت تأکید داشت. دوران شهاب دوران نسبی رونق اقتصادی و نیز ایجاد نوعی همدلی میان فرقه‌های لبنان بود وی به کارهای زیر بنایی اقتصادی پرداخت و از آمریکا خواست که نیروهای خود را از لبنان خارج کند.[۷۷]

مبحث چهارم: دوران مشارل حلو ۷۰-۱۹۶۴

در سال ۱۹۶۴ شارل حلو به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد در این زمان وقوع جنگ ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل اوضاع داخلی لبنان را دچار نابسامانی کرد.

این نابسامانیها عمدتاًً به خاطر حضور ‌چریک‌ها فلسطینی در جنوب لبنان و استفاده از خاک لبنان جهت حمله به اسرائیل بود.

در این زمان مسیحیان خواستار حفظ امنیت و استقلال لبنان بودند در حالی که مسلمانان بیشتر طرفدار حمایت شدید از چریک‌های فلسطینی و آرمان فلسطین بودند. در همین حال اسرائیل نیز به جبران حملاتی که از جنوب لبنان ‌به این کشور انجام می‌شد دست به حملات تلافی جویانه‌ای علیه لبنان می‌زد و این مسئله نابسمانی اوضاع سیاسی را در لبنان بیشتر نمود. [۷۸]سرانجام در سال ۱۹۶۹ ارتش لبنان ناچار به درگیری با چریک‌های فلسطینی شد و همین امر تظاهرات گسترده مسلمانان را در حمایت از چریک‌های فلسطینی در پی داشت.

مبحث پنجم: دوران سلیمان فرنجیه ۷۶-۱۹۷۰

در سال ۱۹۷۰ سلیمان فرنجیه به ریاست جمهوری انتخاب شد. در این دوران مهاجرت گسترده چریک‌های فلسطینی از اردن به لبنان اوضاع لبنان را بسیار آشفته نمود و اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان لبنان روز به روز افزایش می‌یافت.[۷۹]

مسلمان در سال ۱۹۷۱ تظاهرات گسترده‌ای در حمایت از فلسطینی‌ها برپا کردند که منجر به افزایش تنش موجود گشت. در سال ۱۹۷۲ انتخابات پارلمان به خشونت کشیده شده و پس از آن در همان سال به دلیل “حمله کماندوهای اسرائیلی به بیروت و کشتن سه رهبر برجسته گروه الفتح نخست‌وزیر لبنان صائب سلام به دلیل عدم دخالت ارتش در این موضوع کناره‌گیری کرد.”[۸۰] در این دوران جامعه شیعیان لبنان کم کم درحال متشکلتر شدن و سیاسی شدن بودند.

گفتار چهارم:دوران جنگ داخلی

در این دوران بی‌ثباتی سیاسی در لبنان به اوج خود رسید.خشونت میان فرقه‌ها و گروه‌های مختلف باعث تداوم این بی‌ثباتی بود و در این میان حضور چریک‌های فلسطینی از طرفی و حمله اسرائیل به خاک لبنان و اشتغال جنوب لبنان در سال ۱۹۸۲ توسط ارتش اسرائیل مزید بر علت بود. اختلاف بر سر حمایت از چریک‌های لبنانی و یا حمایت از استقلال لبنان و مقابله با چریک‌های لبنانی ازجمله مهمترین عوامل اختلاف میان مسیحیان و مسلمانان بود. نهایتاًً در سال ۱۹۸۹ اتحادیه عرب در جریان اجلاس سران کشورهای عرب، یک کمیته عالی مربوط به لبنان تشکیل داد و به وی اختیار داد تا راه‌حلی برای رفع مشکل جنگ داخلی در لبنان بیابد.[۸۱] و سرانجام به دنبال یک آتش‌بس ۷ ماهه نمایندگان و گروه‌های مختلف لبنان در طائف جمع شده و بر سر یک آشتی ملی به توافق رسیدند پارلمان لبنان این قرارداد را تصویب نمود و رنه معوض را به ریاست جمهوری انتخاب کرد. لیکن میشل عون که پیش از این به عنوان نخست‌وزیر موقت منصوب شده بود تصمیمات قرارداد طائف و انتخاب رنه معوض را به مقام ریاست جمهوری نپذیرفت و همچنین اقدام به منحل نمودن پارلمان کرد.

” رنه معوض در ۲۲ نوامبر ۱۹۸۹ در استریک انفجار بمب در اتوبوس هنگام بازگشت از مراسم جشن استقلال لبنان کشته شد.”[۸۲] پارلمان فوراً تشکیل جلسه داد و الیاس هراوی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب نمود. پس از آن با حمله نظامی نیروهای مشیل عون به شرق بیروت جهت بیرون راندن نیروهای مسلمان از این ناحیه مسیحی نشین جنگ سختی چند روزه‌ای در گرفت که در پی آن “۹ نفر کشته و بیش از ۳۰۰۰ نفر زخمی شدند”[۸۳]

سرانجام پارلمان در سال ۱۹۹۰ به اصلاح قانون اساسی پرداخت و با افزایش تعداد کرسی‌های مجلس، مسیحیان و مسلمانان را از ‌کرسی‌های برابر بهره‌مند نمود.

مشیل عون ناچار به کناره‌گیری گشت و در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ آرامش نسبی در لبنان برقرار شد.

گفتار پنجم: دوران پس از جنگ

پس از اتمام دوران ریاست جمهوری الیاس هراوی، درخواست رفیق حریری (نخست وزیر وقت) برای تمدید دوران ریاست جمهوری منجر به بروز اختلاف میان نخبگان سیاسی گشت. ولی علی‌رغم مخالفت‌هایی که ابراز شد دوران ریاست جمهوری هراوی تا ۳ سال دیگر تمدید شد. در این دوران به دلیل تداوم حملات حز‌ب‌الله به اسرائیل و در مقابل حملات تلاف جویانه ارتش اسرائیل به لبنان بحران‌هایی برای دولت ایجاد گشت. لیکن به دلیل افزایش محبوبیت حزب‌الله و گروه‌های متحد با وی در انتخاب ۱۹۹۶ ائتلاف حزب‌الله و جنبش آمل توانست تمام کرسی‌های جنوب لبنان را از آن خود کند این مسئله نشان دهنده میزان گسترش اقتدار حزب‌الله در جامعه لبنان بود.

از سال‌های ۱۹۹۷ به بعد درگیری میان اسرائیل و حزب‌الله گسترش یافت.[۸۴] و به دنبال آن بحث خروج نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان افزایش یافت و “سرانجام در ژوئن سال ۲۰۰۰ واحدهای ارتش اسرائیل از جنوب لبنان بیرون رفتند.”[۸۵]

از مهمترین وقایعی که پس از خروج نیروهای اسرائیل از جنوب لبنان اتفاق افتاد ترور رفیق حریری نخست وزیر وقت لبنان در سال ۲۰۰۵ بود. از طرفی خود این واقعه باعث ایجاد بحران سیاسی گشت و از طرف دیگر برگزاری دادگاه رسیدگی به عوامل ترور رفیق حریری بازتاب‌های سیاسی گسترده‌ای را در میان نخبگان سیاسی لبنان به همراه داشت. ازجمله پس از مطرح شدن نام ۵ عضو حزب‌الله در دست داشتن در ترور رفیق حریری [۸۶]واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت ازجمله اینکه سمیر جسر از نمایندگان نزدیک به سعد حریری اعلام کرد که “حزب‌الله در عملیات ترور رفیق حریری دست نداشته است.”[۸۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...