کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



کیفیت زندگی کاری برنامه جامعی است که نیازهای گوناگون را مد نظر قرار می دهد و محدود به تغییر محتوای کار، یکنواخت کردن قوانین و استانداردهای کار، بهبود سازمانی و غنی سازی شغل نیست، بلکه ضمن توجه به کلیه عوامل مذکور به انسانی کردن کار و محیط کار به منظور ایجاد علاقه و انگیزه در کارکنان از طریق پاسخگویی به نیازهای آنان جلب مشارکت و همکاری و توجه به عوامل فیزیکی و روانی محیط کار نیز می پردازد. کیفیت زندگی کاری نوعی احساس مسئولیت اجتماعی در مدیران ایجاد می کند که ضمن توجه به منافع سازمان، منافع کارکنان را نیز تضمین می نماید. تأمین نیازهای مادی و معنوی کارکنان موجب ایجاد و تقویت روحیه تعلق،‌ همدلی،‌ ابداع و نوآوری خواهد گردید(شکری و همکاران،۳). عدم توجه به کیفیت زندگی کاری به طور غیر مستقیم از طریق ایجاد خستگی و نارضایتی در کار باعث کاهش روحیه کارکنان و افزایش غیبت از کار، ترک خدمت و تنیدگی روانی آنان می شود . از اینرو روحبخش کردن محیط کار از طریق کاربرد فنون کیفیت زندگی کاری خواهد توانست این نیاز اساسی را در کارکنان مرتفع سازد(مهداد و همکاران،۱۳۸۹، ۴۳)
نظریه کیفیت زندگی کاری برآیندی از اثرات تعاملی ابعاد روانی، اجتماعی، فرهنگی، ساختاری، مدیریتی و فیزیکی سازمان به شمار می آید و یک متغییر مؤثر بر عملکرد کارکنان می باشد. افزایش بازدهی و توانایی های فردی کارکنان و ایجاد شرایط مناسب کاری برای هر فرد از اهداف عمده مدیریت منابع انسانی است(کریمی و همکاران،۱۳۸۹،۳). شباهت هایی میان کیفیت زندگی کاری و عملکرد سازمانی وجود دارد، از آن جمله این که هر دو مبنایی سازمانی دارند. عملکرد، کارکردی است که هم فردی و هم سازمانی به شمار می رود .بنابراین، این دو مفهوم در بستر محیط کار، مبنای به هم پیوسته ای دارند. این بدان معناست که افراد و سازمان ها به هم وابسته اند. به همین صورت کیفیت زندگی کاری نیز می تواند به عنوان یک پیش بینی کننده محتمل عملکرد سازمانی شناخته شود(Che Rose et,2006) .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱ بخش اول: کیفیت زندگی کاری[۱]
۲-۱-۱ تاریخچه کیفیت زندگی کاری:
کیفیت زندگی کاری ابتدا در اروپا و طی دهه پنجاه مطرح شد. اریک تریست و همکارانش در دانشکده تاویستاک در لندن، تحقیقاتی را در زمینه بعد فنی و بعد انسانی سازمانها انجام دادند و در این تحقیقات ارتباط بین این دو بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. این مطالعات منجر به بوجود آمدن سیستمهای فنی-اجتماعی گردید که امروزه در ایالات متحده آمریکا، بیشترین اقدامات مربوط به کیفیت زندگی کاری را تحت پوشش خود قرار می دهد. متخصصان پیشگام کیفیت زندگی کاری در بریتانیا، ایرلند، نروژ و سوئد طراحی های شغل را برای هماهنگی هر چه بهتر کارکنان و تکنولوژی ایجاد کردند. فعالیت کیفیت زندگی کاری آنها عمدتاً با همکاری مشترک اتحادیه ها و مدیریت در طراحی کار تدوین شده و باعث بوجود آمدن طراحی هایی از مشاغل گردید که برای کارکنان سطوح بالاتر از منزلت (اعتبار شغلی)، تنوع شغلی و بازخور اطلاعاتی مربوط به نتایج را به ارمغان می آورد.
کیفیت زندگی کاری طی دهه شصت به ایالات متحده آمریکا رسید و بر عکس اروپا، نوع کیفیت زندگی کاری پیچیده تر و مرکب تر بوده است و به جای روش واحد از شیوه ها و نگرشهای متنوعی استفاده شده است. در این زمینه اقدامات پیشگامانه رابرت فورد درباره مشاغل غنی سازی شده منجر به ایجاد و بکارگیری فعالیتهای غنی سازی شغلی در بخش خصوصی و دولتی گردید (معدنی پور،۱۳۸۱، ۷).
توجهی که امروزه به کیفیت زندگی کاری می شود، بازتابی از تکامل اجتماعی و کاری در سازمان و جامعه می باشد. هرتزبرگ[۲](۱۹۵۹) مطرح می کند که، تعدادی از تحقیقات انجام شده در آمریکا و بریتانیا نشان می دهد که توسعه مدل طراحی مجدد شغل که هدف آن بهبود بهره وری کارکنان و کاهش نارضایتی شغلی است، یک راه برای مقابله با عدم انعطاف تیلوریسم[۳] می باشد. همچنین کیفیت زندگی کاری با تغییر سازمانی به معنی افزایش انعطاف در سطح افقی (توسعه شغلی) و در سطح عمومی (غنی سازی شغلی)، مرتبط است که شامل سطوح بالایی از مشارکت و انگیزش برای بهبود و جذاب کردن خود کار به جای شرایط کاری است. ریان[۴](۱۹۹۵)، هم مطرح کرده است بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد کیفیت زندگی کاری در دهه ۶۰ برروانشناسی فرد و ادراک آن از محیط صنعتی مبتنی بود. وی اشاره می کند اصطلاح کیفیت زندگی کاری برای اولین بار در کنفرانس بین المللی در نیویورک در سال ۱۹۷۲ مطرح شد که بر سهم دانش و شروع یک تئوری منسجم در چگونگی ایجاد شرایط بهتر برای زندگی کاری تأکید داشت.
در دهه ۷۰ بیشتر سازمانهایی که از طریق تیلوریسم سنتی طراحی شغل کرده بودند، برای آن که در مقابل سازمان های ژاپنی رقابت کنند، به دنبال بهبود شرایط محیط کاری شدند. بنابراین مفهوم کیفیت زندگی کاری عمدتاً متاثر از مدیریت منابع انسانی در کشور ژاپن می باشد، که تأکید آن بر جنبه های روانی دو پدیده، مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمان و مجهز کردن کارکنان به توانایی های علمی، اخلاقی و مشارکتی می باشد. (میرسپاسی،۱۳۸۲،۶۴)
اخیراً شیوه های بهره وری و کیفیت زندگی کاری به قدری اهمیت و محبوبیت یافته اند که آن را می توان جنبش فکری نامید. همچنین نگرش های کیفیت زندگی کاری امکانات بیشتری را برای توسعه که از طریق پیوستن نیروهایی که از نهضت کنترل کیفیت جامع به دست آورده است، ایجاد می کند. کنترل کیفیت جامع سازمان به عنوان مجموعه ای از فرایند هایی تلقی می شود که می توان آنها را با کیفیت محصولات و خدمات مرتبط ساخت و به وسیله تکنیک های آماری و بهبود مستمر مدل بندی کرد. (معدنی پور، ۱۳۸۱، ۸)
۲-۱-۲ مفهوم و تعاریف کیفیت زندگی کاری
از ابتدای نهضت کیفیت زندگی کاری در دهه ۱۹۷۰ میلادی تا کنون تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارائه شده است. گرچه به اعتقاد دولان و شولر، کیفیت زندگی کاری به سختی تعریف و سنجیده می شود ولی با این وجود تعاریف متعدد وجود دارد. تعدادی از پژوهشگران و نظریه پردازان به توصیف مفهوم کیفیت زندگی کاری پرداخته اند و کوشیده اند عوامل و مولفه های کیفیت زندگی کاری را تعیین کنند.
توجه روز افزون به عناصر کیفیت زندگی کاری در جوامع صنعتی، ابعاد وسیع آن را بیش از پیش آشکار می سازد. کیفیت زندگی کاری را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد، از یک منظر، کیفیت زندگی کاری به مجموعه شرایط عینی و واقعی در سازمان نظیر خط مشی های ارتقا از درون، رهبری آزاد منش، مشارکت کارکنان و اقدامات و شرایط کاری امن و مطلوب و یکسان تلقی می شود و از منظر دیگر کیفیت زندگی کاری با نگرش کارکنان و طرز تلقی آن ها در مورد احساس امنیت، رضایت و توان رشد و توسعه به عنوان یک انسان، فرض شده است. این دیدگاه، کیفیت زندگی کاری را به حد و میزانی که تمامی نیازهای انسان را تأمین می نماید،‌ مرتبط می داند. از این رو کیفیت زندگی کاری را می توان از لحاظ عینی (سخت افزاری) و ذهنی (نرم افزاری) مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر کیفیت زندگی کاری مفهوم یا سازه ای چند بعدی است و تعریف واحد، مورد اتفاق نظر و جهان شمولی از آن نمی توان ارائه نمود (پرداختچی،۱۳۸۴،۲۴).
در تعریف دیگر کیفیت زندگی کاری به مفهوم داشتن نظارتی صحیح، شرایط کاری خوب، پرداخت و مزایای مطلوب و مهم تر از همه ایجاد فضای کار چالش گرانه، مشارکتی، و اقناع کننده است. زندگی کاری با کیفیت عالی از طریق توجه به فلسفه روابط کارکنان به دست می آید و عبارتست از به کارگیری کوشش هایی در استفاده از زندگی کاری با کیفیت، که خود کوشش های منظم از سوی سازمانی است که به کارکنان فرصت های بزرگ تری برای اثرگذاری بر کارشان و تشریک مساعی در اثربخشی کلی سازمان می دهد (جزنی،۱۳۷۵، ۲۸۵)
آرمسترانگ[۵] رضایت یک کارمند از برآورده شدن نیازهایش از طریق منابع، فعالیت ها و نتایجی که از درگیری و مشارکت در محیط کار بدست می آید را به عنوان کیفیت زندگی کاری تعریف نموده است.
وینتر و همکارانش[۶] کیفیت زندگی کاری را عاملی می دانند که از طریق آن سهام داران و مدیریت سازمان، اتحادیه ها و کارکنان می آموزند که چگونه با یکدیگر بهتر کار کرده، عملیات را برای خود تشریح کنند و بهبودهای لازم را اعمال کنند تا اهداف کیفیت زندگی و کار همزمان تحقق یابند. کیفیت زندگی کاری به عنوان ادراک کارکنان از بهداشت فیزیکی و روانی خود در کار مطرح می شود.
ستاد مرکزی آمریکایی (۱۹۷۷) بهبود کیفیت زندگی کاری را عاملی تعریف کرده است که در هر سطحی از سازمان رخ می دهد و هدف آن افزایش اثربخشی سازمانی از طریق بالابردن مقام و منزلت افراد و فراهم نمودن امکان ترقی آنان است(سبک رو و همکاران،۱۳۸۹، ۱۸۸)
داچ و شرمن[۷] کیفیت زندگی کاری را مجموعه ای از روش ها و اقداماتی میداند که به افزایش و حفظ رضایت کارمندان کمک می کند و هدف آن بهبود شرایط کاری آنها و افزایش کارایی سازمان است. کاسیو[۸] کیفیت زندگی کاری را در ادراک کارکنان از بهداشت فیزیکی(جسمی) و روانی (ذهنی) خود در محیط کار تعریف کرده و عوامل آنرا بدین شرح برشمرده است: مشارکت کارکنان، توسعه شغلی، حل تعارض، ارتباط، سلامت، امنیت شغلی، جبران برابر و محیط امن و افتخارآمیز(شهبازی و همکاران،۱۳۸۸، ۷۳)
ورتر و دیویس کیفیت زندگی کاری مناسب را برخورداری از حقوق و مزایای مکفی و سرپرستی خوب، شرایط کاری خوب، شغل چالش انگیز، جالب و سودمند تعریف کرده اند. و یا سیشور[۹] بیان کرده است که رویکرد کیفیت زندگی کاری به جنبه هایی از شغل و محیط کاری که تاثیر خیلی زیادی روی رضایت، عملکرد شغلی و عمر کاری کارکنان دارد اشاره دارد. وی مهمترین محصول رویکرد کیفیت زندگی کاری را هویت بخشیدن به جنبه های شغلی و محیط کاری می داند.
۲۰۰۱, p.4)، (Wyatt & Wceh دوبرین، ایرلند ویلیامز کیفیت زندگی کاری را فرایندی می دانند که بوسیله آن تمامی کارکنان سازمان از طریق کانالهای ارتباطی که بدین منظور تعبیه شده است، در طراحی شغل خود و محیط کار خود دروندادی خواهند داشت. کیفیت زندگی کاری فرصت هایی را برای کارکنان فراهم می کند که طی آن طیف وسیعی از نیازهای آن در شغل و محیط کارشان ارضا شود. به نظر آنها کیفیت زندگی کاری شکل های گوناگونی دارد و فصل مشترک همه آنها این است که اختیار کار و محیط کار به کارکنان واگذار شود و از آن طریق تعهد، رضایت و بهره وری آنها افزایش یابد. بر اساس تعریف ارائه شده در فرهنگ جامع مدیریت، کیفیت زندگی کاری یا کیفیت شغلی شرایطی است که در آن یک کارمند از مزایایی چون سرپرستی خوب، محیط کار مطلوب، حقوق و مزایای مکفی و عادلانه، شغلی چالش انگیز و رضایت بخش بهره مند باشند. مورهد و گریفن کیفیت زندگی کاری را چنین تعریف می کند: میزانی که کارکنان می توانند مهمترین نیازهای خود را از طریق تجربیاتشان در سازمان و محیط کارشان ارضا کنند. (پرداختچی،۱۳۸۴، ۲۶)
دانا و گریفین (۱۹۹۹) کیفیت زندگی کاری را سلسله مراتبی از مفاهیمی می دانند که رضایت از زندگی (رأس سلسله مراتب)، رضایت شغلی (سلسله مراتب میانی) و رضایت از ابعاد خاصی از کار (مانند رضایت از پرداخت، رضایت از همکاران)، سرپرست و همکاران را در بر می گیرد
(sirgy et al,2001). میر کمالی زندگی کاری را به معنای دادن فرصت به کارکنان برای تصمیم گیری درباره محصولات یا خدمات در شغل و یا مکان شغلشان که می خواهند با اثربخش ترین وضعیت ارائه دهند تعریف می کند. (میر کمالی،۱۳۸۷، ۴۶) وی همچنین اشاره می کند که چنانچه کار در شرایط روانشناختی سالم و کشش ها و همکاری های متعادل انجام گیرد منجر به بالا رفتن کیفیت زندگی و رشد نوع احساس مثبت نسبت به کار و محیط آن به نام رضایت شغلی می گردد این احساس علاوه بر تأیید تأمین نیازها و تحقق اهداف فردی و سازمانی سبب سلامتی جسمی و روانی، وفاداری و بالاخره بالارفتن اثر بخشی و کارایی سازمانی می شود.
گرینبرگ و بارون (۱۹۹۷) کیفیت زندگی کاری را یکی از فنون بالندگی سازمان[۱۰] می دانند که سعی دارد عوامل سه گانه انگیزش و رضایت، پذیرش مسئولیت و احساس تعهد نسبت به کار را توامان تامین کند. لذا در تعریف کیفیت زندگی کاری میگویند:”کیفیت زندگی کاری یکی از فنون بالندگی سازمانی است که به منظور بهبود کارکرد سازمان، از طریق انسانی تر و مردمسالارانه تر کردن محل کار و دخالت دادن کارکنان در تصمیم گیری، طراحی شده است”. گرچه رز[۱۱] و همکارانش (۲۰۰۶) کیفیت زندگی کاری را وسیعتر و متفاوت تر از توسعه سازمانی می دانند.
نیواسترام و دیویس (۲۰۰۲) معتقدند که کیفیت زندگی کاری از دیدگاه و منظر کارکنان یعنی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت محیط شغلی. برنامه های کیفیت زندگی کاری توجه ویژه ای به گروه کاری و غنی سازی شغل دارد. (لوتانز،۲۰۰۲،۵۰۵) اشاره می کند که در ابتدا رشته رفتار سازمانی فقط به رویکرد های غنی سازی برای طراحی شغل توجه داشت اما حالا از رویکرد کیفیت زندگی کاری به عنوان یک موضوع اجتماعی مهم در سراسر جهان برای طراحی شغل استفاده می شود وی می نویسد که تاکنون بحث طراحی شغل عمدتا حول محور غنی سازی، ویژگیهای شغلی، پردازش اطلاعات چرخیده است، اما امروزه توجه به کیفیت زندگی کاری و رویکرد اجتماعی – فنی در طراحی شغل و انجام کار با عملکرد بالاتر یک دیدگاه وسیعتری را بوجود آورده است. (استون،۱۹۹۸،۱۵۳) نیز اصول غنی سازی و غنی سازی فنی اجتماعی را برای بهبود کیفیت زندگی کاری مهم می داند. به اعتقاد وی برنامه های کیفیت زندگی کاری به طور ویژه ای انسجام و یکپارچگی نیازهای کارکنان و متناسب بودن آنها با خواسته های سازمان برای بهره وری بالاتر را دنبال می کند.
به و چروز) ۲۰۰۷) معتقدند که بهبود کیفیت زندگی کاری می تواند بر بهره وری، جریان کار و سبک های مدیریت تأثیر بسزایی داشته باشد، در نتیجه کیفیت زندگی کاری می تواند به عنوان پیش بینی کننده عملکرد شغلی به شمارآید.
وزارت کار ایالات متحده آمریکا کیفیت زندگی کاری را عبارت از حفظ بهداشت حرفه ای، زمان کاری مناسب، پرداخت کافی تعریف می کند. همچنین بر محیط کار ایمن تأکید دارد و بیان می دارد که ایمنی محیط کار، پایه و اساس را برای کار لذت بخش فراهم می سازد. کار نباید ایمنی شخصی (فرد) را به خطر بیندازد(عباسی،۱۳۹۰، ۲۱)
به طور خلاصه اجزای کیفیت زندگی کاری را می توان در نمودار زیر ملاحظه نمود.
شخص :
طراحی شغل، بهبود
مسیر ترقی آموزش
کیفیت زندگی کاری
کارکنان:
رضایت شغلی، ارتقاء و
کاهش تنیدگی
کارفرمایان:
بهره وری، وفاداری،
تطابق و کاهش انتقال
جامعه:
بالا رفتن ارزش نیروی
انسانی و تولید ناخالص
ملی و رضایت از زندگی
فرایند:
تقسیم سود
برنامه ارتقاء
ساختار:
ساختارهای منعطف،
کاهش دیوانساری، اهداف گسترده
گروه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[جمعه 1401-04-17] [ 08:43:00 ب.ظ ]




نظام‌های تخصصی به همراه نشانه‌های نمادین[۱] (پول و . . . ) دو نوع سازوکارهایی هستند که در از جاکندگی و فاصله‌گیری زمان و مکان از زمینه‌های اجتماعی نقش اساسی دارند. فاصله‌گیری زمان و مکان از مفاهیمی است که گیدنز جدا از آن نمی‌تواند مدرنیته متأخر را تعریف کند. با تحولات زمان (تعیین زمان گرینویچ و . . . ) در مدرنیته دیگر تجربه هم زمانی نیازمند هم‌مکانی نبود. گیدنز از جاکندگی را بیرون کشیده شدن روابط اجتماعی از بافت‌های محلی تعامل و تجدید ساختار آنها در گستره‌های نامتعین زمانی ـ مکانی تعریف می‌کند .
همچنین مدرنیته مکان را از محل می‌گسلد، چرا که رابطه فاصله‌دار را ممکن می‌کند. بی‌شک آنچه فاصله‌گیری زمان و مکان را آسان می‌سازد و از طریق به نمایش درآوردن زندگینامه‌های مختلف اطلاعات لازم را جهت بازپرسی و بازاندیشی فراهم می‌سازد، رسانه است . تجدد از رسانه‌های خاص خود تفکیک‌ ناپذیر است ،‌ توسعه و گسترش نهادهای سبز فایل مستقیماً وابسته به جهانی شدن و افزایش پرتکاپوی تجربه‌هایی بوده است که به واسطه این رسانه‌های ارتباطی تحقق یافته و می‌یابد. تجربیات با واسطه رسانه‌ای حس و درک افراد را از مکان زندگی و جوامع محلی خود دگرگون می‌سازد.
گیدنز در راه سوم هدف کلی سیاست‌های مناسب برای مدرنیته متاخر را کمک به شهروندان در یافتن و هدایت مسیر انقلاب‌های عمده عصر ما می‌داند. این انقلاب‌ها، جهانی شدن، تغییر شکل در زندگی خصوصی و ارتباط ما با طبیعت است. گیدنز در راه سوم یک جامعه مدنی قوی، خانواده دموکرات، یک ملت جهان وطنی و یک دموکراسی جهان وطنی را پیشنهاد می‌کند. (Tary, 2003: 267)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دموکراسی گفت و گویی:
در مطالعه تاریخ سنت‌های تفکرات سیاسی، مک‌اینتایر اولین کسی بود که تعامل بین سنت‌های مختلف را ممکن اعلام کرد، اما او آن را اتفاق نادری می‌دانست. در واقع در مواقعی که سنت‌ها دچار بحران می‌شوند و امکان ارائه راه‌حل از درون سنت نیست، سنت رقیب راه حلی را پیشنهاد می‌کنند مانند بازتعریف مسیحیت قرون وسطی در سنت ارسطویی. اما در مدرنیته متاخر ما با شرایط متفاوتی مواجه هستیم. امروزه شواهد و دلایل زیادی برای نیاز به تعامل چیزی که مک‌اینتایر سنت و فوکو گفتمان می‌نامد، وجود دارد. بحران‌ها امروزه به یک هنجار عادی و روزمره تبدیل شده‌اند. این عصر، دوره شکل‌گیری مجدد آگاهی و تفکرات ماست. افراد و جوامع لازم نیست سرنوشت خودشان را در چارچوب گفتمان‌هایی که آن‌ها را احاطه کرده‌اند رقم بزنند. گفتمان‌هایی که تحت کنترل آن‌ها نیستند. بلکه می توان با گفت و گو با دیگران راه ها، سنتها و گفتمانهای جدید را تجربه کرد(Dryzek, 2000: 163).
مفهوم دموکراسی گیدنز وجوه متفاوتی دارد، اما اولین و شاخص‌ترین آن این است که دموکراسی که او مد نظر دارد به توسعه شکل جدید همبستگی و مسئولیت اجتماعی ارتباط دارد. به وجود آمدن همبستگی اساس توسعه جامعه است. در این زمینه، همبستگی اجتماعی پروسه‌ای است که تا بخشی با توسعه دموکراسی گفت‌وگویی ساخته می‌شود اما به عنوان پیامد پروسه فردی شدن و سنت‌زدایی می‌باشد (Kaspersen, 2000:125).
شکل‌بندی و طراحی او از مفهوم دموکراسی تنها به سطوح معین از اقتدار شامل بین‌المللی، ملی، منطقه‌ای یا محلی و یا به یک نوع سازماندهی معین سیاسی نظر ندارد. تصویر او از دموکراسی نقطه عزیمت او به سمت دموکراسی تأملی است. وجه مرکزی دیدگاه او شفافیت در تصمیمات و تصمیم‌گیری‌ها است. مهم‌ترین چیز نه اطمینان به اعتبار و صحت راه‌ حل ‌های مناسب، بلکه اطمینان درباره انجام مباحثه و شفاف ساختن آن قبل از تصمیمات است تا نتایج آن و راه حل‌های ارائه شده مشروعیت یابند. دموکراسی از منظر گیدنز فرایند تأمل و مباحثه است. به عقیده او دموکراسی تأملی نه‌تنها به شفافیت در حوزه رسمی سیاسی بلکه به زندگی روزمره افراد و هم‌چنین در سوی دیگر به سیستم‌های جهانی کمک می‌کند (Kaspersen, 2000:123).
مفهوم دموکراسی تأملی به دموکراسی گفت‌وگویی الحاق می‌شود. با افزایش فردگرایی و جهانی شدن افراد مجبور هستند با ارتباطات جدیدی مواجه شوند که نیازمند توسعه اعتماد متقابل و اطمینان است. بسیاری از روابط اجتماعی با گفت‌وگو پایدار می‌شوند. گفت‌وگویی که لزوماً به وفاق نمی‌انجامد، بلکه برحسب علایق و منافع مشترک تعریف می‌شود تا پیشنهاداتی مطرح و پذیرفته شوند (Ibid).
گیدنز دموکراسی گفت‌وگویی را در خارج از نهادهای رسمی سیاست جست‌وجو می‌کند مانند خانواده، حوزه شخصی، جنبش‌های اجتماعی و سازمان‌های بین‌المللی. تئوری دموکراسی گیدنز در رهیافت” شیوه زندگی” و “چرخش تاملی” قرار می گیرد. او معتقد است دموکراسی را باید در کلیه سطوح زندگی جاری کرد. گیدنز با طرح دموکراسی گفت و گویی (DialogicDemocracy) به نقد دیدگاه ارتدوکسی در تعریف دموکراسی می‌پردازد. از نظر گیدنز با تغییرات ژرفی که دردوران کنونی یعنی مدرنیته متاخر در عرصه سبک‌ زندگی و هویت شخصی صورت گرفته است، دیگر تعریف های پیشین دموکراسی از جمله لیبرال دموکراسی کارآمد نیست(کسل،۱۳۸۷ :۴۲۶ ).
از نظر او پایه اساسی دموکراسی همان اصل “خودمختاری” هلد است. اگر رویکردهای گوناگون به دموکراسی سیاسی را مقایسه کنیم، درمی‌یابیم همان‌طور که دیوید هلد نشان داده است، اکثر آن‌ها عناصر مشترک معینی دارند. همه آن‌ها خواهان تأمین روابط آزاد و برابر بین افراد هستند، به شیوه‌ای که نتایج معینی مانند موارد زیر به بار آید:
ایجاد اوضاع و شرایطی که مردم بتوانند استعدادهای خود را بپرورانند.در این راستا هر فرد باید به توانایی‌های دیگران و نیز به توانایی یادگیری و تقویت استعداد دیگران احترام بگذارد.
مصون ماندن از کاربرد خودسرانه اقتدار سیاسی و قدرت جابرانه. این امر مستلزم آن است که امکان گفت‌وگو و چانه‌زنی در مورد تصمیم‌های سیاسی برای افراد فاقد قدرت سیاسی وجود داشته باشد.
افراد در تعیین شرایط ارتباط مشارکت داشته باشد. در این‌جا فرض بر این است که افراد درستی و معقول بودن قضاوت‌های دیگران را می‌پذیرند.
گسترش فرصت‌های اقتصادی برای رشد و توسعه منابع موجود(کسل، ۱۳۸۷: ۴۲۷).
مفهوم خودمختاری حلقه اتصال این آرمان‌های گوناگون است. خودمختاری به معنای توانایی افراد در اندیشیدن و تصمیم‌گیری است. توانایی «سنجیدن، داوری کردن، برگزیدن و عمل کردن درخصوص روندهای ممکن کنش». اصل خودمختاری به این معنی است که افراد باید در تعیین شرایط زندگیشان آزاد و برابر باشند؛ یعنی در تدوین چارچوبی که فرصت‌ها و محدودیت‌های آن‌ها را رقم می‌زند مادامی که از این چارچوب برای نقض حقوق دیگران استفاده نمی‌کنند، حقوق برابر داشته باشند(کسل،۱۳۸۷: ۴۲۸).
برای تحقق شرایط دموکراسی باید عرصه‌ای برای بحث آزاد فراهم شود. دموکراسی یعنی بحث و گفت‌وگو، یعنی در مقابل سایر روش‌های تصمیم‌گیری بگذاریم که نیروی استدلال برتر راهبر ما باشد. نظم دموکراتیک هر جا که لازم باشد فراهم‌آورنده ترتیبات نهادی برای میانجی‌گری، مذاکره و دست‌یابی به مصالحه است. روش بحث آزاد، روش تعلیم و تربیت دموکراتیک نیز هست. مشارکت در بحث با دیگران می‌تواند به پیدایش شهروندان تنویر یافته‌‌تری بینجامد(کسل،۱۳۸۷: ۴۲۹).
چنین نتایجی تا حدی از وسعت یافتن افق‌های شناختی افراد ناشی می‌شود. اما همچنین از تصدیق گوناگونی و تفاوت‌های مشروع یعنی کثرت‌گرایی و از پرورش عاطفی نیز نشأت می‌گیرد. اصل خودمختاری مشوق تفاوت است، حتی تأکید می‌کند که تفاوت نباید موجب کیفر شود. وقتی طرفین تربیت سیاسی داشته باشند، می‌توانند بر مبنای اعتقاد خود استدلال کنند نه آن‌که از طریق جدل یا نیش و کنایه‌های احساسی(کسل،۱۳۸۷: ۴۳۰).
نهادینه شدن اصل خودمختاری به معنای مشخص ساختن حقوق و تعهدات سیاسی است. حقوق و تعهداتی که نه فقط صوری، بلکه ذاتی هم باید باشد. حقوق شامل امتیازات و البته وظایف افراد نیز می‌باشد. در عرصه سیاسی دموکراتیک، حقوق و وظایف مورد مذاکره قرار می‌گیرند و هرگز به سادگی فرض نمی‌شوند. حقوق و وظایف باید کانون دائمی توجه تأمل‌گرانه باشد(کسل،۱۳۸۷: ۴۳۰).
نظریه دموکراسی باید به سمت و سوی «سیاست‌های رهایی‌بخش» حرکت کند. گیدنز سیاست رهایی‌بخش را به عنوان نگرشی عام تعریف می‌کند که قبل از هر چیز منعطف به آزادسازی افراد و گروه‌ها از قید و بندهایی است که آن‌ها از دستیابی به فرصت‌های موجود در زندگیشان بازمی‌دارد. سیاست رهایی‌بخش متضمن دو عنصر عمده است، تلاش برای گسیختن غل و زنجیرهای بر جای مانده از گذشته به قصد تغییر و تبدیل رفتارها و کردارها در جهت آینده، و تلاش برای درهم شکستن سلطه نامشروع بعضی افراد یا گروه‌ها بر دیگران(گیدنز،۱۳۸۲: ۲۹۵).
سیاست رهایی‌بخش معمولاً خواستار کاهش یا لغو کامل استثمار و نابرابری و ستمگری هستند. این سیاست بر اولویت اصول اساسی عدالت، برابری و مشارکت تأکید می‌ورزد. اگر اصل رفتاری بسیج‌کننده‌ای در پس بیشتر انواع سیاست‌های رهایی‌بخش وجود داشته باشد، می‌توان آن را اصل خودمختاری نامید. رهایی،آزادی واحساس مسئولیت را به حالت تعادل می‌رساند. آزادی مستلزم کنش مسئولانه در ارتباط با دیگران است. نمونه‌ سیاست رهایی‌بخش را می‌توان در تلاش تئوریک‌ هابرماس یافت(گیدنز،۱۳۷۸: ۲۹۸).
همچنین به نظر گیدنز تمام عرصه‌های زندگی متضمن برقراری نوعی سیاست زندگی است که ریشه در تغییرات ژرف عینی و ذهنی جوامع مدرن دارد. در حالیکه منظور از سیاست رهایی‌بخش، فعالیت‌های بنیادی در جهت رهایی از نابرابری یا بندگی است. سیاست زندگی به آن درگیری‌های اخلاقی بنیادی اطلاق می‌شود که در جهت توسعه امکانات برخورداری و زندگی رضایت‌بخش برای همگان عمل می‌کند و برای آن‌ها دیگرانی وجود ندارد(گیدنز،۱۳۷۷: ۱۸۷).
سیاست زندگی سیاست تصمیم‌گیری‌هایی مربوط به زندگی است. سیاست زندگی تنها به موازات استوار شدن دوره اخیر تجدد سر برمی‌آورد.سیاست زندگی به دنبال ایجاد شکل‌هایی از زندگی است که اخلاقاً توجیه‌پذیر باشد و موجبات متحقق ساختن خویشتن را در متن وابستگی‌های متقابل جهانی فراهم آورند. توسعه اخلاقیات مربوط به موضوع چگونه باید زندگی کنیم؟ در نوعی نظم اجتماعی مابعد سنتی و در زمینه پرسش‌های وجودی(گیدنز،۱۳۸۲: ۳۰۱).
سیاست زندگی دقیقاً همان پرسش‌های اخلاقی و وجودی را که نهادهای اصلی تجدد سرکوب کرده بودند از نو به میدان می‌کشد و برجسته می‌کند. مباحث مرتبط به سیاست زندگی را باید هموارکننده راه بازگشت پرسش‌های سرکوب شده دانست. این‌گونه مباحث در عمل خواهان اخلاقی کردن زندگی اجتماعی و نوسازی حساسیت‌ها نسبت به پرسش‌هایی هستند که نهادهای دوران تجدد به انحلال آن‌ها کمر بسته بودند(گیدنز،۱۳۸۲: ۳۱۳).
سیاست زندگی متضمن پرسش‌هایی درباره حقوق و تکالیف افراد است. از نظر گیدنز سیاست رهایی‌بخش تنها زمینه‌ساز ظهور سیاست زندگی نیست. رابطه بین سیاست رهایی‌بخش و سیاست زندگی پیچیده است(گیدنز، ۱۳۸۲: ۳۲۰).
ظهور سیاست زندگی در دوره اخیر مدرنیته حاصل مرکزیت طرح بازتابی «خود» در ترویج با ماهیت متناقض گسترش نظام‌های مبتنی بر مرجعیت درونی است. توانایی انتخاب آزادانه شیوه زندگی که یکی از فواید اساسی نظم دوره مابعد سنتی است، نه فقط با موانعی که در راه‌ها وجود دارد بلکه با دوراهی‌های اخلاقی گوناگونی هم درگیر می‌شود. هیچ‌کس نباید دشواری رویارویی با این موانع را دست کم بگیرد(گیدنز،۱۳۸۲: ۳۲۲).
گیدنز کتاب تجدد و تشخص را که به تشریح و توضیح هویت مدرن می‌پردازد، با فصلی با عنوان سیاست زندگی به پایان می‌برد تا نشان دهد هویت شخصی با مسائل سیاسی در مرحله کنونی تجدد ارتباط دارد. او هم مانند تیودور روزک معتقد است ما در زمانی زندگی می‌کنیم که تجربه کاملاً خصوصی کشف هویت شخصی یا به دنبال سرنوشت خود رفتن به صورت نوعی نیروی سیاسی آشوب‌زا و بسیار پرقدرت درآمده است(گیدنز،۱۳۷۸: ۲۹۳).
او معتقد است یکی از ویژگی‌های متمایز تجدد عبارت است از تأثیرات متقابل فزاینده بین دو حد نهایی برون‌مرزی و درون‌مرزی یا به عبارت دیگر بین تأثیرات جهانی از یک‌سو و گرایش‌های درونی از سوی دیگر. امروزه زندگی روزمره بیشتر بر حسب تأثیرات متقابل عوامل محلی و جهانی بازسازی می‌شود(گیدنز، ۱۳۷۲).
گیدنز ضمن برشمردن پیامدهای مدرنیت تأکید می‌کند که ما نباید تلاشمان را در جهت هدایت گردونه بی‌مهار مدرنیته رها کنیم.او معتقد است آن‌چه نیاز داریم الگوهای واقع‌بینی تخیلی است. این الگو از یک جامعه خوب محدود به پهنه دولت ملی و ابعاد نهادی مدرنیت نیست. همچنین این نظریه باید ارتباط نیازهای سیاست رهایی‌بخش با سیاست زندگی یا سیاست تحقق نفس را تشخیص دهد(گیدنز،۱۳۷۷: ۱۸۷).
گیدنز طرح‌واره‌ای شبیه به ابعاد نهاد مدرنیت برای الگوی واقع‌بینی تخیلی خود ترسیم می‌کند که چهار سوی آن را سیاست زندگی، سیاست رهایی‌بخش، فعالیت سیاسی در سطح جهانی و فعالیت سیاسی در سطح محلی تشکیل می‌دهد. نوعی آیین اخلاقی شخصی ویژگی پایه‌ای سیاست زندگی است، درست هم‌چنان که تصورات جاافتاده‌تر عدالت و برابری ویژگی اساسی سیاست رهایی‌بخش‌اند(گیدنز، ۱۳۷۷: ۱۸۸).
دموکراسی گفت‌و‌گویی نیز درهمین شرایط یعنی در عصر مدرنیته متأخر مطرح می شود. مهمترین ویژگی مدرنیته متأخر بازاندیشی سنت‌ها و روابط اجتماعی و افزایش فردیت است. در این فضا برای بالا بردن ظرفیت اعتماد فعال، راهی جز گفت‌وگو نیست. لذا دموکراسی گفت‌وگویی، آن موقعیت گفتار آرمانی هابرماس نیست. چرا که هدف دستیابی به اجماع نیست. هدف گفت‌وگو در فضای عمومی برای همزیستی و مدارای متقابل است. خواه این دیگری یک فرد باشد یا یک اجتماع(جلایی‌پور،۱۳۸۳: ۱۶۵).
دموکراسی گفت‌وگویی، دموکراسی را نه فقط در سطح دولت- ملت‌ها ، بلکه به معنای دموکراتیزه کردن در حوزه‌های خارج از سیاست رسمی، همچون عرصه زندگی خصوصی، سازمان‌های بوروکراتیک بزرگ و نظام سیاسی جهانی می‌بیند(جلایی‌پور،۱۳۸۳: ۱۶۷).
از نظر گیدنز ابعاد توصیفی و تجویزی دموکراسی گفت‌وگویی شامل حوزه زندگی خصوصی، بازاندیشی در زندگی روزمره و روابط خانوادگی و ظهور رابطه ناب می‌باشد. پایداری رابطه ناب به گشودگی به روی دیگری به ارتباطات شناختی و عاطفی وابسته است. به این معنا، رابطه ناب به صورت اجتناب‌ناپذیری بر مبنای دیالوگ یا گفت و شنود استوار می‌گردد. ارتباط نزدیکی بین رابطه ناب و دموکراسی گفت و گویی وجود دارد. دیالوگ بین افرادی که به عنوان افراد برابر به یکدیگر نزدیک می‌شوند (انصاری، ۸۴: ۳۲). به عبارتی شباهت‌های چشمگیری بین رابطه ناب و مکانیسم‌های رسمی دموکراسی سیاسی وجود دارد چرا که هر دو به توسعه آن چیزی که دیوید هلد اصل خودمختاری نامیده است وابسته‌اند(انصاری، ۱۳۸۴: ۳۳).
امکان‌پذیر بودن صمیمیت به معنای نوید دموکراسی است. پیدایش رابطه ناب سرچشمه ساختاری این نوید است. نه فقط در حیطه رابطه جنسی بلکه در روابط والدین- فرزندان و سایر شکل‌های خویشاوندی و دوستانه(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۱). کلیدواژه اساسی گیدنز در دموکراتیزه کردن زندگی شخصی همان رابطه ناب است که با جمله دخالت افراد در تعیین شرایط روابطشان تعریف می‌شود. رابطه ناب در آغاز و استمرار خود تأملی است. و نه فقط احترام به دیگری، بلکه صداقت و صراحت را نیز لازم دارد. در عرصه روابط شخصی، خودمختاری به معنای تحقق موفقیت‌آمیز پروژه تأملی نفس است. وضعیت ارتباط با دیگران به شیوه مساوات‌طلبانه(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۲).
رابطه ناب مستلزم تعهد است. بدون تعهد حقی هم وجود ندارد. این اصل مقدماتی دموکراسی سیاسی در حیطه روابط ناب نیز مصداق دارد. در حیطه روابط شخصی نیز تعهدات باید با مذاکره و توافق قابل تجدید نظر باشند. اقتدار در روابط ناب میان بزرگسالان به صورت تخصص حضور دارد. وقتی که یک شخص توانایی‌های رشد یافته خاصی دارد که دیگری فاقد آن است(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۵).
همان‌طور که در حوزه سیاسی دموکراسی مستلزم ایجاد قانون اساسی است، در عرصه روابط ناب نیز مکانیسم‌هایی باید وجود داشته باشد. معاهده ازدواج به عنوان یکی از این مکانیسم‌ها تعیین‌کننده فهرست حقوق متقابل است. روابط دیگر دارای معاهده‌ای تلویحی می‌باشند. معاهده حق و حقوقی است که به عنوان بخش تعریف‌کننده رابطه به صورت تأملی مورد مذاکره و توافق قرار می‌گیرد. ضرورت ارتباط یا مفاهمه باز و آزاد شرط لازم رابطه ناب است. این رابطه خود محل گفت‌وگو درباره رابطه است. خودمختاری یعنی گسستن از اجبار، شرط گفت‌وگوی باز با دیگری است(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۹-۴۳۷).
دموکراتیزه شدن در حیطه عمومی، و نه فقط در سطح دولت- ملت، شرایط ضروری دموکراتیزه کردن روابط شخصی را فراهم می‌آورد. اما عکس این مطلب نیز صادق است. رشد خودآیینی در متن روابط ناب سرشار از پیامدهایی برای اعمال دموکراتیک در اجتماع وسیع‌تر است(کسل، ۱۳۸۷: ۴۴۰).
تقارنی میان دموکراتیزه کردن زندگی شخصی و امکانات دموکراتیک نظم سیاسی جهانی در گسترده‌ترین سطح وجود دارد. چانه‌زنی در موقعیت‌های خاص و استراتژیک را می‌توان با رابطه شخصی فاقد صمیمیت مقایسه کرد. طرفین با تهدید و تضعیف عمل می‌کنند تا یکی از طرفین کوتاه آید. اما در روابط دموکراتیک‌تر طرفین برای کشف علایق و منافع اساسی طرف مقابل تلاش می‌کنند. سپس مجموعه‌ای از گزینه‌های ممکن را شناسایی و بررسی می‌کنند تا در نهایت تعدادی از آن‌ها مورد موافقت قرار گیرد. مسئله مورد نظر از خصومت جدا می‌شود و تفاوت ممکن است وسیله‌ای برای ارتباط شود(کسل، ۱۳۸۷: ۴۴).
شرط دموکراسی در حوزه عمومی ممنوعیت استفاده از خشونت در روابط خانوادگی است. این خشونت لزوماً جنبه فیزیکی ندارد، بلکه عدم احترام و سوءاستفاده عاطفی را نیز شامل می‌شود(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۳). دموکراتیزه کردن زندگی شخصی فرایندی است که کمتر مشهود است. تا اندازه‌ای درست به این دلیل که در حیطه عمومی رخ نمی‌دهد، اما نتایج آن به اندازه دموکراتیزه کردن در سطوح رسمی اساسی و ژرف است. در این فرایند زنان تا به حال نقش اول را ایفا کرده‌اند، حتی اگر منافعی که در پایان به دست می‌آید، هم‌چون حوزه عمومی، در دسترس همه باشد(کسل، ۱۳۸۷: ۴۲۷).
خانواده یک نهاد اصلی جامعه مدنی است. سیاست خانواده آزمونی اساسی برای سیاست نوین است. بسیاری اکنون با افزایش آمار طلاق از فروپاشی خانواده سخن می‌گویند. اگر این فروپاشی در حال رخ دادن باشد، بسیار مهم است. خانواده نقطه تلاقی روندهای گوناگونی است که بر کل جامعه تأثیر می‌گذارند. برابری فزاینده بین زن و مرد، ورود گسترده زنان به نیروی کار، تغییرات در رفتار جنسی و انتظارات و دگرگونی رابطه میان خانه و کار نشان از دگرگونی در نهاد خانواده را دارد(گیدنز،۱۳۷۸: ۱۰۱).
از نظر گیدنز راه حل این مشکلات مانند آن‌چه محافظه‌کاران می‌گویند در بازگرداندن خانواده سنتی نیست، چرا که به دلایلی این امر غیر ممکن است. معکوس کردن این دگرگونی عمیق و حسرت و دریغ خانواده سنتی را خوردن باعث می‌شود گذشته را آرمانی کنیم. در حالی که خانواده سنتی بر پایه نابرابری زن و مرد قرار داشت و دارای یک معیار اخلاقی دوگانه و تبعیض‌آمیز در زمینه روابط جنسی بود(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۰۳).
عشق یا درگیری عاطفی پایه اصلی ازدواج را تشکیل نمی‌داد و خانواده شبیه به یک واحد اقتصادی و خویشاوندی بود و کودکان علت وجودی ازدواج بودند. خانواده‌های پرجمعیت یا مطلوب بودند یا به عنوان امری طبیعی پذیرفته می‌شدند. اما اکنون ما در دوران کودک‌سالاری زندگی می‌کنیم و کودک به جای مزیت اقتصادی یک هزینه اقتصادی محسوب می‌شود(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۰۳).
اما از سوی دیگر گیدنز با عقیده طیف مخالف محافظه‌کاران نیز موافق نیست که وضعیت خانواده کنونی را مطلوب قلمداد می‌کند. گیدنز معتقد است درباره خانواده امروزی تنها از یک چیز سخن می‌توان گفت و آن دموکراسی است. خانواده در حال دموکراتیزه شدن است و به همان شیوه‌هایی که فرایندهای دموکراسی عمومی دنبال می‌کنند و این‌گونه دموکراتیزه شدن نشان می‌دهد که چگونه زندگی خانوادگی ممکن است انتخاب فردی و همبستگی اجتماعی را با هم ترکیب کند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۰۴).
در دو حوزه خصوصی و سیاسی معیارها به گونه‌ای شگفت‌انگیز نزدیک به هم هستند. دموکراسی در حوزه عمومی شامل برابری رسمی، حقوق فردی، بحث عمومی درباره مسائل به دور از خشونت و اقتدار است که با مذاکره و گفت‌وگو به دست می‌آید، به جای این‌که توسط سنت‌ها مقرر شود. خانواده دموکراتیک در این ویژگی‌ها سهیم است. دموکراتیزه کردن در زمینه خانواده به مفهوم برابری، احترام متقابل، استقلال، تصمیم‌گیری از طریق برقراری ارتباط و آزادی از خشونت است(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۰۵).
روابط خانوادگی دموکراتیک به مفهوم مسئولیت مشترک برای مراقبت از کودک، به ویژه اشتراک بیشتر میان زنان و مردان و میان والدین و غیر والدین است. هم زن و هم مرد باید آگاه باشند که هرگونه ارتباطی ممکن است مسئولیت‌های مادام‌العمر به همراه داشته باشند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۰۶).دست یافتن به دموکراسی در خانواده مانند حوزه‌های دیگر دشوار است و زیستن با آن می‌تواند سخت باشد. سیاست‌مداران اغلب از ضرورت خانواده‌های نیرومند برای کمک به افزایش انسجام اجتماعی سخن می‌گویند. آن‌ها در این مورد حق دارند، اما تعدیل‌هایی باید در تعریف خانواده صورت گیرد. هم‌چنین همیشه خانواده‌های نیرومند موجب همبستگی اجتماعی نمی‌شوند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۱۰).
پس از قلمرو خانوادگی و خصوصی، حوزه دوم دموکراسی گفت و گویی در قلمروی عمومی تر جنبش‌های جدید اجتماعی و گروه‌های خودیاری است. بین جنبش‌های اجتماعی و دموکراسی یک رابطه تنگاتنگ برقرار است. زیرا این جنبش‌ها فضاهایی را برای گفت‌وگوی همگانی در میان مردم باز می‌کنند. جنبش‌های اجتماعی نقش عمده‌ای در به صحنه کشاندن مباحث مربوط به سیاست زندگی و جلب توجه همگانی نسبت به آن‌ها ایفا کرده‌اند. در دنیای متجدد نهضت زنان را می‌توان از نزدیک‌ترین جنبش‌های مربوط به سیاست زندگی دانست، چرا که نهضت زنان دست کم به صورت کنونی خود، کم و بیش ناچار بوده است مسئله هویت شخصی را در اولویت قرار دهد(گیدنز،۱۳۸۲: ۳۰۲).
جنبش‌های اجتماعی به عنوان شیوه‌های درگیری بنیادی که در زندگی اجتماعی مدرن بسیار اهمیت دارد، راهنماهای مهمی را برای دگرگونی‌های بالقوه آتی فراهم می‌سازند. گیدنز قبلا برای چهار بعد نهادی مدرنیت چهار نوع جنبش یا دگرگونی را پیش‌بینی کرده بود.بعد قدرت نظامی (نظارت بر وسایل خشونت در زمینه صنعتی شدن جنگ) جنبش‌های صلح را در پی خواهد داشت. بعد صنعت‌گرایی (تغییر شکل طبیعت: تحول محیط ساخته شده) با جنبش‌های بوم‌شناختی مواجه خواهد شد. بعد سرمایه‌داری جنبش‌های کارگری را ایجاد می‌کند و در نهایت بعد حراست (نظارت بر اطلاعات و مواظبت اجتماعی) جنبش‌های آزادی بیان یا جنبش‌های دموکراتیک را در بر خواهد داشت(گیدنز، ۱۳۷۷).
و در نهایت سومین حوزه دموکراسی گفت‌وگویی در عرصه سازمان‌های بزرگ یا شرکت‌های غول‌پیکر اقتصادی است. گیدنز این سازمانها را پست بوروکراتیک می نامد. این سازمانها بر اساس اعتماد فعال و مسئولیت متقابل بنا می شوند. چهارمین حوزه نیز با ساز و کار نظام سیاسی جهانی سر و کار دارد. خیلی از روابط جهانی امروزه از طریق دولت ها برقرار نمی شود. به عنوان مثال سازمانهای بین المللی و جنبشهای اجتماعی جهانی مانند صلح سبز، آنها می توانند فضای مناسبی را جهت دیالوگ و دموکراتیزاسیون فراهم کنند(Karperson,2000 :124).
از نظر گیدنز دموکراسی گفت‌وگویی می‌تواند پاسخ‌گوی بحران همبستگی باشد و منجر به ایجاد همبستگی‌های جدید و مسئولانه گردد و روند حیاتی اعتماد فعالانه را در میان مردم تقویت کند. در صورتی که در نظریه لیبرال دموکراسی و دموکراسی مشورتی هابرماس با بحران همبستگی در جهان جهانی شده با عمق کافی برخورد نشده است(جلایی‌پور،۱۳۸۳: ۱۶۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 08:43:00 ب.ظ ]




۸

استانبول

۱ـ محیط فیزیکی (چیدمان ساختمان‌ها، نوع مسکن، فضاهای سبز، تفریحی و …). ۲ـ محیط اجتماعی (گستره خدمات آموزشی، قیمت خدمات آموزشی، گستره و قیمت خدمات بهداشتی و …). ۳ـ محیط اقتصادی (هزینه زندگی، فرصت پیدا کردن شغل رضایت بخش، هزینه تطبیق و …). ۴ـ ارتباطات حمل و نقل (وسایل ارتباطات، وسایل حمل و نقل عمومی، جریان ترافیک و …).

۹

آمستردام

شاخص شرایط زندگی در ۸ عرصه اصلی: ۱ـ مسکن. ۲ـ سلامتی. ۳ـ قدرت خرید. ۴ـ فعالیت‌های فراغتی. ۵ـ تحرک. ۶ـ مشارکت اجتماعی. ۷ـ فعالیت‌های ورزشی. ۸ـ فعالیت‌های تعطیلی.

۱۰

کمیته بحران جمعیت

تاکید بر شاخص‌های اجتماعی: ۱ـ امنیت عمومی. ۲ـ هزینه خوراکی. ۳ـ فضای مسکونی. ۴ـ ارتباطات. ۵ـ آموزش عمومی. ۶ـ بهداشت همگانی. ۷ـ آرامش عمومی. ۸ـ حمل و نقل شهری. ۹ـ هوای سالم.

۱۱

گراندتراورس آمریکا

۱ـ امنیت عمومی. ۲ـ محیط زیست طبیعی. ۳ـ حمل و نقل و زیر ساخت. ۴ـ بهداشت. ۵ـ دولت و نظام سیاسی. ۶ـ هنجارهای اخلاقی و مدنی. ۷ـ آموزش و پرورش. ۸ـ اقتصاد. ۹ـ فرهنگ. ۱۰ـ تفریحات. ۱۱ـ محیط اجتماعی.

۱۲

انتاریوی کانادا

۱ـ اجتماعی (کودکان تحت پوشش انجمن حمایت از کودکان و …). ۲ـ بهداشتی. ۳ـ اقتصادی. ۴ـ زیست محیطی.

۱۳

سنگاپور

توجه همزمان به ابعاد ذهنی و عینی کیفیت زندگی شهری

ماخذ: ϋlengin,2001:362 و کوکبی و دیگران، ۱۳۸۴: ۱۰
۲-۲-۶- شاخص‌های کیفیت زندگی
اولین گام در راستای کیفیت زندگی شهری تعریف ابعاد آن و سپس انتخاب شاخص‌هایی است که با بهره گرفتن از آن، ابعاد مختلف کیفیت زندگی شهری مورد سنجش قرار بگیرد. شاخص‌ها به منظور ارزیابیتغییرات فرایندها و پدیده‌هایی در طول زمان به کار می‌رود که سنجیدن مستقیم آن‌ها مشکل است(لطفی ،۱۳۸۸ :۷۱).
شاخص‌های کیفیت زندگی برای سنجش وضعیت زندگی مردم برای نخستین بار در پروژه جکسون ویل[۷] درایالت فلوریدا در‌ سال ۱۹۸۵ مورد استفاده قرار گرفتند(Fahy and Cinneide, 2008: 371).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الزامات پایه در تعریف و تدوین معیارها و شاخص‌های کیفیت زندگی شهری به شرح زیر است:
الف ـ در تعریف و تدوین معیارهای کیفیت زندگی شهری، توجه به وضعیت و شرایط اجتماعی، فرهنگی و ارزشی ساکنان هر مقیاس مطالعه (کشور، استان، شهری و … ) مهم و ضروری است.
ب ـ کیفیت زندگی شهری بیش از هر چیز باید بر شاخص‌های اجتماعی و کیفی توسعه شهری متکی باشد.
ج ـ در تعریف معیارهای کیفیت زندگی شهری باید بعد ذهنی و عینی آن را به صورت توامان در نظر گرفت(کوکبی ،۱۳۸۴ : ۹).
بسیاری از محققان بر این اعتقادند که کیفیت زندگی تا حد زیادی با جنبه‌هایی از زندگی شخصی مانند آرزوها، انتظارات، شادکامی، رضایت و … تعیین می‌شود. افزون بر این، تحقیقات بی‌شماری بر مقوله رضایت به عنوان مفیدترین شاخص سنجش کیفیت زندگی ذهنی تأکید می‌کنند. سطح رضایت از زندگی خانوادگی، شغل و درآمد در کنار احساس کارآمدی شخصی، رضایت از عملکرد دولت در کل و رضایت از خدمات موجود را از جمله عوامل موثر بر رضایت از زندگی در کل و در نتیجه کیفیت زندگی قلمداد کردند. در مقابل شاخص‌های ذهنی، عده‌ای از صاحب نظران، شاخص عینی را برای سنجش کیفیت زندگی مورد توجه قرار می‌دهند. برای مثال، اشنایدر در مطالعه خود حدود شش دسته متغیرهای مختلف در این زمینه را نام برده و معتقد است این متغیرها برای سنجش کیفیت زندگی عینی مورد توافق اکثر صاحب نظران هستند. متغیرهای مورد نظر وی عبارتند از:
۱ـ درآمد، ثروت و شغل
۲ـ محیط زیست
۳ـ سلامتی (روحی و جسمی)
۴ـ آموزش
۵ـ بی سازمانی اجتماعی[۸](جنایت، الکلیسم، اعتیاد و …)
۶ـ از خود بیگانگی و مشارکت سیاسی(ربانی خوراسگانی و کیانپور، ۱۳۸۶: ۷۳).
در واقع شاخص‌های عینی سنجش کیفیت زندگی، شرایط مشاهده پذیر محیط زیستی را مدنظر قرار می‌دهند، مانند وضع مسکن، تغذیه، محیط زیست و … و شاخص‌های ذهنی، با توجه بهسوالاتی که محققان از طریق پرسشنامه از مردم درباره احساس رضایت، شادکامی یا مشابه آن می‌پرسند به دست می‌آیند(همان: ۷۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 08:43:00 ب.ظ ]




پیشنهادها

    1. با عنایت به اینکه اگر مبلغ مورد اختلاس یک نظامی طبق ماده ۱۲۳ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح بیش از یک میلیون ریال باشد یا مبلغ مورد اختلاس یک کارمند براساس تبصره ۵ ماده ۵ قانون تشدید، زائد بر یکصد هزار ریال باشد قرار بازداشت موقت صادر می گردد و از طرفی به لحاظ آئین دادرسی کیفری ، صدور قرار بازداشت موقت شدیدترین نوع قرار میباشد، لذا پیشنهاد میگردد مبلغ مورد اختلاس مذکور با توجه به تحولات اقتصادی موجود در جامعه افزایش یابد.
    1. به منظور پیشگیری از وقوع جرایم اختلاس و ارتشاء در نیروهای مسلح رعایت موارد زیر پیشنهاد می گردد:

الف: تدوین قوانین شایسته و نظارت و کنترل دائمی و مستمر بر رفتار نیروهای مسلح
ضعف قانون یا ناشی از سکوت قانون است یا ناشی از اجمال و ابهام قانون و از سوی دیگر، حتمی الاجراء نبودن قانون نیز می تواند به عنوان ضعف مورد بررسی قرار گیرد. پس اگر در خصوص جرمی قانون به صراحت حکم مسأله بیان نماید و از سوی دیگر حتمی الاجرا باشد هرچند که میزان مجازات اندک باشد،یک عامل بسیار مهم در جهت جلوگیری از وقوع بزه می باشد، که قسمت اول وظیفه قوه قانون گذاری کشور است و قسمت دوم جزء وظایف قوه قضائیه می باشد. علاوه بر تدوین قوانین شایسته، مسأله دیگر ، نظارت و کنترل دائمی و مستمر مسئولین ذیربط در خصوص زیردستان خود می باشد چرا که بدون شناسائی بزهکار نمی توان قانون را در خصوص وی اجرا نمود.
ب: پرداخت حقوق مکفی و ایجاد تسهیلات رفاهی
با توجه به اینکه جرم اختلاس و ارتشاء از جرائم مختص مستخدمین دولت می باشند و از طرفی موضوع جرم هم در اختلاس و هم در ارتشاء، اموال هستند به همین دلیل برخی عقیده بر آن دارند که پائین بودن حقوق و درآمد چنین اقشاری می تواند باعث رواج این جرائم شود بنابراین با پرداخت حقوق مکفی و ایجاد تسهیلات رفاهی، می توان تا حدودی از وقوع این دسته از جرائم جلوگیری نمود.

ج: توجه و رسیدگی به مشکلات روحی و روانی کارکنان دولت
یک دسته اندکی هم هستند که به دلیل فقر مالی مرتکب اختلاس یا ارتشاء نمی شوند بلکه به دلیل وضعیت خاص یا روحی و روانی که در بعضی از کارکنان وجود دارد بصورت یک عادت زشت در آنها شکل گرفته که بایستی در این خصوص تدابیری اندیشید.
د: افزایش وجدان کاری و تقویت اعتقادات دینی و مذهبی
وجود وجدان کاری و اعتقادات دینی و مذهبی در جوامع اسلامی، اصلی ترین عامل برای جلوگیری از وقوع برخی از جرائم می باشد.
شخص هر اندازه نسبت به کار خود ایمان و تعهد داشته باشد، به همان میزان این امر به عنوان مانع در جلوی برخی از جرائم فوق الذکر می باشد. پس در جوامع اسلامی تقویت ایمان و اعتقادات درونی و رعایت وجدان کاری ( کما اینکه از سوی مسئولین نظام توصیه می شود) می تواند بهترین و موثرترین راه برای جلوگیری از وقوع بزه باشد.
پیوست ها
الف : قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۹/۱۰/۱۳۸۲
ماده ۳ : (( در کلیه مواردی که حداکثر مجازات حبس در این قانون ((تا دو سال)) است دادگاه می تواند در صورت وجود جهات مخففه مجازات حبس را تا یک سوم حداقل مجازات قانونی جرم تخفیف داده و یا به یکی از مجازاتهای ذیل متناسب با مجازات اصلی تبدیل نماید :
الف – در مورد کارکنان پایور :
-۱ کسر حقوق و مزایا به میزان یک چهارم از شش ماه تا یک سال .
-۲ جزای نقدی از دو میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال .
-۳ محرومیت از ترفیع از سه ماه تا یک سال.
-۴ انفصال موقت از خدمت از سه ماه تا شش ماه.
-۵ منع اشتغال به خدمت در یک نقطه یا نقاط معین از شش ماه تا یک سال.
ب – در مورد کارکنان وظیفه :
-۱ اضافه خدمت از دو ماه تا چهار ماه.
-۲ جزای نقدی از یک میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تا ده میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰) ریال.
-۳ منع اشتغال به خدمت در یک نقطه یا نقاط معین حداقل به مدت شش ماه و حداکثر تا پایان خدمت وظیفه و در صورتی که باقیمانده خدمت دوره ضرورت کمتر از شش ماه باشد دادگاه می تواند مدت باقیمانده را مورد حکم قرار دهد .
تبصره ۱ : در صورت محکومیت به منع اشتغال به خدمت در یک نقطه یا نقاط معین، تعیین محل خدمت جدید به عهده یگان یا سازمان مربوط می باشد.
تبصره ۲ : در کلیه جرائمی که مجازات قانونی حبس تا سه ماه می باشد، قاضی مکلف به تبدیل مجازات حبس به جزای نقدی می باشد.
ماده ۴ : در کلیه مواردی که حداکثر مجازات حبس در این قانون ((بیش از دو سال تا پنج سال)) است دادگاه می تواند در صورت وجود جهات مخففه، مجازات حبس را تا یک سوم حداقل مجازات قانونی جرم تخفیف دهد و یا به یکی از مجازاتهای ذیل متناسب با مجازات اصلی تبدیل نماید :
الف – در مورد کارکنان پایور :
-۱ جزای نقدی از ده میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰) ریال تا پنجاه میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵۰) ریال.
-۲ محرومیت از ترفیع از شش ماه تا دو سال .
-۳ تنزیل یک درجه و یا رتبه.
-۴ انفصال موقت از شش ماه تا یک سال .
ب – در مورد کارکنان وظیفه :
-۱ جزای نقدی از پنج میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا سی میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۳۰) ریال.
-۲ اضافه خدمت از سه ماه تا شش ماه.
ماده ۵ : در تمام مواردی که حداکثر مجازات حبس در این قانون ((بیش از پنج سال)) است دادگاه می تواند در صورت وجود جهات مخففه، مجازات حبس را تا یک سوم حداقل مجازات قانونی جرم تخفیف و یا به یکی از مجازاتهای ذیل متناسب با مجازات اصلی تبدیل نماید :
الف – در مورد کارکنان پایور :
-۱ جزای نقدی از سی میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۳۰) ریال تا یکصد میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰۰) ریال.
-۲ محرومیت از ترفیع از دو سال تا چهار سال .
-۳ تنزیل یک تا دو درجه و یا رتبه.
-۴ انفصال موقت به مدت یک سال.
ب – در مورد کارکنان وظیفه :
-۱ جزای نقدی از ده میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰) ریال تا پنجاه میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵۰) ریال.
-۲ اضافه خدمت از شش ماه تا یک سال .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 08:43:00 ب.ظ ]




ه تواضع[۸۸]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، فروتن بوده و به خود بیتوجه هستند. با این دارای اعتماد به نفس یا عزت نفس پایینی نیستند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ودلرحم بودن: این مقیاس نگرشهای حساسیت و در نظر گرفتن دیگران را اندازه
میگیرد. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، به سوی دیگران گرایش دارند و در سیاستهای اجتماعی طرفدار افراد و نیازهای آنان هستند (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
۲-۱-۱-۱-۴- گشودگی در تجربه
یکی از ابعاد اصلی شخصیت است. افراد دارای نمره بالا در این مقیاس، از تخیلات غنی، متنوع و جدید لذت میبرند. شخصی که در مقابل تجربه باز است، علائقی وسیع دارد، وی هر چیز تازهای را دوست دارد. گشودگی در تجربه میتواند با فعالیتهایی مانند نویسندگی، علم و هنر در ارتباط باشد. اشخاص انعطافپذیر غیرسنتی و غیرمتعارف هستند. علاقمندند همیشه سوال کنند و آماده پذیرش عقاید سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جدید هستند و زندگانی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای غیرمتعارف بوده و بیشتر و عمیقتر از اشخاص انعطافناپذیر هیجانهای مثبت و منفی را تجربه میکنند (هوارد و هوارد، ۱۹۹۸). حیطه های این عامل عبارتند از: تخیل زیباییشناسی، عواطف، فعالیت، نظرات و
ارزشها (جزایری و دیگران، ۱۳۸۵).
الف- تخیل[۸۹]: افرادی که در تخیل منعطف هستند تصوری روشن و یک زندگی تخیلی فعّال دارند. رویاهای آنها یک راه فرار نیست، بلکه راهی جهت خلق یک دنیای درونی جالب برای خودشان است. آنها تخیلات خود را بسط و توسعه داده و باور دارند که تخیل، عالمی برای یک زندگی خلاق و غنی است (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵، به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب- زیباییشناسی[۹۰]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، درک عمیقی از هنر و زیبایی دارند. شعر آنها را تکان میدهد، مجذوب موسیقی میشوند و به تئاتر عشق میورزند. علایق آنان به هنر موجب میشود که دانش خود را از هنر گسترش بدهند و درک بیشتری نسبت به افراد معمولی از هنر داشته باشند (لانس بری، سودارگاس، گیبسون و لئونگ، ۲۰۰۵).
ج- احساسات[۹۱]: گشودگی در احساسات به درک ضمنی احساسات درونی و هیجانهای خود فرد مربوط است. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند موقعیتهای هیجانی مختلف را خیلی بیشتر و عمیقتر تجربه کرده و احساس شادی و غم را خیلی شدیدتر از دیگران درک میکنند (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
د- اعمال[۹۲]: انعطافپذیری در اعمال و رفتار، به صورت تلاش در فعالیتهای مختلف، رفتن به جاهای تازه و خوردن غذاهای غیر معمول دیده میشود. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند تازگی و تنوع را در امور آشنا و معمول ترجیح میدهند و به یک سری از سرگرمیهای مختلف در طول زندگی مشغول هستند (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵).
ه- عقاید[۹۳]: این صفت نه تنها به صورت پیگیری فعال علایق ذهنی، به خاطر خودشان دیده میشود بلکه به صورت فراخاندیشی و علاقه به در نظر گرفتن عقاید جدید و احتمالا غیرمعمول نیز دیده میشود. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند هم از بحثهای فلسفی و هم از محرکهای ذهنی لذت میبرند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
و- ارزشها[۹۴]: انعطافپذیری در ارزشها به معنای آمادگی برای امتحان مجدد ارزشهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی است (لانس بری و همکاران ، ۲۰۰۵).
۲-۱-۱-۱-۵- وظیفهمداری
فرد وظیفهمدار دارای هدف، خواسته های قوی و از پیش تعیین شده است. در جنبه های مثبت این شاخص، افراد با نمره های بالا در زمینه های حرفهای و دانشگاهی افرادی موفق هستند.
شاخصهای این مقیاس شایستگی، نظم، فلسفهشناسی، تلاش برای موفقیت، نظم درونی و انعطافپذیری میباشند (جزایری و دیگران، ۱۳۸۶). فرد وظیفهمدار، هدفمند، بااراده و مصمم میباشد. افراد موفق، موسیقیدانان بزرگ و ورزشکاران بنام، این صفات را در حد بالا دارند. دیگمن و تاکاموتو – چوک[۹۵] (۱۹۸۱) این حیطه را با نام تمایل به موفقیت نامیدهاند.
پژوهشهای طولی نشان داده است افرادی که در کودکی نمره بالاتری در وظیفهمداری به دست آوردهاند، از نظر جسمی سالمتر بوده و بیشتر زنده ماندهاند (بوت – کیولی و ویکرز[۹۶]، ۱۹۹۴). همچنین نمره بالا در وظیفهمداری با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است (به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰). افراد با نمره بالا در وظیفهمداری دقیق، خوشقول و مطمئن هستند (مک کری و کوستا و بوش، ۱۹۸۶، به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰). وظیفهمداری با رضایت از رابطه و صمیمیت و سبک دوست داشتن فداکارانه رابطه مثبت دارد ( وایت، هندریک و هندریک، ۲۰۰۴، به نقل از عطاری و دیگران، ۱۳۸۵). افراد وظیفهشناس خودتنظیم و پیشرفت مدارند ( ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
الف- کفایت[۹۷]: کفایت به این احساس مربوط میشود که فرد تا چه حد قابل، حساس، عاقبتاندیش و موثر است. نمره بالا نشان دهنده آمادگی و قابلیت فرد در ارزیابی زندگی است (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
ب- نظم وترتیب[۹۸]: نمره بالا در این مقیاس نشانه تمیزی، آراستگی و مرتب بودن است. این افراد اشیاء را در جای صحیح خود قرار میدهند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ج- وظیفهشناسی[۹۹]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس می گیرند به اصول اخلاقیشان پایبند بوده و تعهدات اخلاقیشان را به طور دقیق انجام میدهند (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵، به نقل از هرن و میشل، ۲۰۰۳).
د- تلاش برای موفقیت[۱۰۰]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، سطح آرزوی بالایی دارند و خیلی سخت کار میکنند تا به اهداف خود برسند، این افراد ساعی و هدفمند بوده، قدرت جهتدهی خوبی در زندگی دارند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ه- خویشتنداری: نمره بالا نشان دهنده توانایی افراد در تحریک خود برای انجام کارهاست (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵).
و محتاط در تصمیمگیری[۱۰۱]: این مقیاس مربوط به حد تمایل افراد به فکر کردن قبل از اقدام به عمل است. نمره بالا در این مقیاس نشاندهندهی تامل زیاد و احتیاط افراد در انجام امور است (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). مشاهده درست موقعیت و ارزیابی شناختی صحیح از توانایی خویش در مواجهه با مسایل و انجام دقیق مسؤلیتها نشانههایی از سلامت روانی است و افرادی که در وظیفهشناسی نمره بالایی میگیرند خصوصیات ارزندهای دارند. همچنین با صفاتی که میتواند نشانگر سلامت روانی باشد همبستگی دارد که به چند مورد اشاره میگردد:
وظیفهشناسی با مسؤلیت ادراک شده برای کنترل بر تکلیف، هیجان مثبت، همدردی، شادی، امیدواری و غرور همبستگی مثبت دارد و نیز با تنیدگی همبستگی منفی دارد (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲- مبانی نظری مهارت اجتماعی
در چند دهه اخیر تعاریف متعددی از مهارتهای اجتماعی ارائه شده است که شاید یکی از دلایل آن مشکل بودن تعریف واژهای است که به راحتی در غالب کلمات و تعاریف نمیگنجد. حدود سالهای ۱۹۸۰ به بعد، روانشناسان به پیشرفت مهارتهای اجتماعی در کودکان توجه بیشتری نشان دادند و تعاریف متعددی از این موضوع ارائه کردند که تقریبا تعاریف ارائه شده کلی و مبهم بودند و یا این که همه ابعاد مهارتهای اجتماعی را در بر نمیگرفتند (مایکلسون، سوجی، وود و کازدین[۱۰۲]، ۱۹۸۳).
شاید تعریف واژه مهارتهای اجتماعی برای همه افراد، حتی کسانی که با روانشناسی ارتباطی ندارند، ساده به نظر برسد، اما همانگونه که مریل و گیمپل[۱۰۳] (۱۹۹۸) بیان میکنند این موضوع به شدت تحت تاثیر سازه های شناختی و ویژگیهای اساسی انسان مانند شخصیت، هوش، زبان، ادراک، ارزیابی نگرش و تعامل میان رفتار و محیط قرار دارد (به نقل از یوسفی و خیّر، ۱۳۸۱). گرشام و الیوت[۱۰۴] (۱۹۹۳) که در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام دادهاند، مهارتهای اجتماعی را این گونه تعریف میکنند: رفتارهای انطباقی فرا گرفته شده که فرد را قادر میسازد با افراد دیگر رابطه متقابل داشته باشد، واکنشهای مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیامد منفی دارند اجتناب ورزد. همچنین مهارتهای اجتماعی به آن گروه از مهارتهایی گفته میشود که اشخاص در روابط و تعاملات میانفردی خویش به کار میبرند و به شخص کمک میکنند تا با دیگران به شکلی ارتباط برقرار کرده که بتواند از حقوق خویش دفاع کند، وظایف خود را به شکل مناسب و منطقی انجام دهد، در رابطه با دیگران دچار کشمکش و درگیری نشود، مردمگریز یا مردمستیز نباشد، بلکه با مردم روابطی دوستانه، آزادانه و صمیمانه داشته باشد (لارسون، فن کات و لوزانه[۱۰۵]، ۲۰۰۲).
در تعیین اینکه مهارت اجتماعی شامل چه عناصری است، اختلاف نظر بسیار است. با وجود این، برخی از اجزای تشکیل دهنده مهارتهای اجتماعی که صاحبنظران به آن اشاره کردهاند (دیکسون و هارجی، ۱۹۹۴؛ ترجمه بیگی و فیروزبخت، ۱۳۷۷) عبارتند از: ارتباط کلامی، ارتباط غیر کلامی، تماس جسمی، حرکات و زبان بدن، مجاورت، خصایص ظاهری، تقویت و پاداش، توضیح دادن، گوش دادن، خاتمه دادن، خودافشایی، نفوذ، ابراز وجود، تعامل در گروه ها و رهبری. به علاوه، مهارتهای اجتماعی استفاده از عوامل تقویت کننده، نظیر لبخند زدن، خندیدن، بخشندگی، عطوفت و ابراز بیان به منظور تحکیم روابط متقابل است که منظور از این مهارتها توانایی برقرار کردن ارتباط اجتماعی معقول با سایرین به طریقی است که برای فرد و دیگران مفید باشد و در بردارنده رفتارهایی است که موجب پیشگیری از عواقب نامطلوب شده و فرد بدون آزار و اذیت دیگران به نتایج مطلوب میرسد. در این تعریف مهارت اجتماعی به چهار طبقه تقسیم می شود:

    1. مهارت در ابراز عقیده، احساسات و پذیرش تعریف و تمجید
    1. مهارت در تعریف و تمجید اطرافیان و رسیدن به توافق با آنان
    1. قاطعیت برای بیان درخواستهای ساده، رد تقاضاهای غیر معقول و مخالفت با عقاید سایرین
    1. مهارتهای کلامی برای حل گفتگو و حل مشکلات فردی (دین و مارکل[۱۰۶]، ۱۹۸۷؛ کلر و کارسون[۱۰۷]، ۱۹۸۴؛ کومب و اسلابی[۱۰۸]، ۱۹۸۷، به نقل از شهیم، ۱۳۸۳).

اسلبی و گوارا[۱۰۹] (۲۰۰۳) مهارتهای اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند. از نظر آنها مهارتهای اجتماعی، عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. واژه مهارت و شایستگی نیز در برخی مواقع برای تعریف مهارتهای اجتماعی به کار رفته است، در این تعریف، مهارت یک نوع توانایی به خصوص برای عملکرد مناسب در طول انجام یک فعالیت در نظر گرفته شده است. شایستگی نیز به کیفیت عملکرد فرد، ضمن انجام فعالیت اشاره میکند (مور[۱۱۰]، ۲۰۰۸).
از طرف دیگر، مهارت اجتماعی رفتارهایی نظیر همکاری، مسئولیتپذیری، خویشتنداری (خودکنترلی)، همدلی و ابراز وجود (جراتمندی) را نیز شامل میشود (الیوت و همکاران، به نقل از شهیم، ۱۳۷۸). همکاری شامل رفتارهایی مانند کمک کردن به دیگران، اشتراک وسایل با دیگران، اطاعت و دنبالهروی از راهنماییها ودستورالعملهای دیگران است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۴). مسئولیتپذیری، دربرگیرنده رفتارهایی نظیر توانایی ارتباط با دیگران، دعوت از دوستان برای جشن یا مهمانی، کسب اجازه قبل از استفاده از اموال دیگران و پاسخ درست به تلفن و مواردی از این قبیل است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۹).
خویشتنداری یا کنترل خود عبارت است از مدیریت فرد بر رفتار و یادگیری خود (گیلمور، کاسکلی و هویز[۱۱۱]، ۲۰۰۳). اصطلاح خویشتنداری، بهطور معمول به توانایی مهار رفتار تکانشی از طریق مهار امیال فوری کوتاهمدت نیز گفته میشود. همدلی یعنی اینکه فرد میکوشد تا تجارب مثبت و منفی دیگران را درک کند و از آنها شناخت پیدا کند. در همدلی فرد خود را فعالانه به جای شخص متقابل میگذارد. هدف در همدلی شناخت و درک تجربه ذهنی و احساسات شخص دیگر است (فانی، ۱۳۸۵). ابراز وجود، شامل احقاق حقوق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات به نحو مناسب، مستقیم و صادقانه است، به نحوی که حقوق اطرافیان ضایع نگردد (کیگلموه و همکاران، ۲۰۰۳). در تعریف گرشام و الیوت (۱۹۸۹)، ابراز وجود، شامل رفتارهای آغاز گرانه از قبیل پرسش جهت کسب اطلاعات دیگران، معرفی خود به دیگران و دادن پاسخ مناسب به عمل دیگر است (فانی، ۱۳۸۵).
به طور کلی می توان گفت که هدف اصلی از کسب مهارتهای اجتماعی ایجاد ارتباط با دیگران است. افرادی که از مهارت اجتماعی بالایی برخوردارند، رفتارهایی از خود بروز میدهند که منجر به پیامد روانی – اجتماعی نظیر روابط مؤثر با دیگران و پذیرش توسط گروه همسالان میشود. همچنین میتوانند رفتارهای خود را بیشتر و بهتر کنترل کنند و به طور کلی رفتارهایی از خود نشان میدهند که مبین همکاری و ارتباط با دیگران است (آیزنبرگ و همکاران، ۱۹۹۵).
پژوهشهای انجام شده در این راستا نشان میدهد دانشآموزانی که در زمینه مهارتهای اجتماعی دچار مشکل هستند، نتایج منفی ناشی از آن را در کوتاه مدت و طولانی مدت نشان میدهند و در سنین نوجوانی و بزرگسالی دچار مشکلات شدیدتری میشوند (لاول و باربارا[۱۱۲]، ۱۹۹۳)، همچنین ضعف در زمینه های اجتماعی منجر به بروز مشکلاتی از قبیل اشکالاتی در برقراری ارتباط با همسالان، عدم شرکت در فعالیتهای فوق برنامه، طرد شدن توسط همسالان، انزوا، اضطراب، افسردگی و پرخاشگری در دوران کودکی و سنین بالاتر خواهد شد
( سگرین و فلورا[۱۱۳]، ۲۰۰۰). کمبود مهارتهای اجتماعی نیز تاثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان میگذارد (پارکر و آشر[۱۱۴]، ۱۹۹۳) و منجر به مشکلات زیادی در سازگاری در محیط مدرسه (سم، گرشام، اسکوته[۱۱۵]، ۱۹۸۳، به نقل از کاول و باربارا، ۱۹۹۳) و یا اختلالات روانی بعدی میشود (پارکر و آشر،۱۹۹۳).
یقینا مهارتهای اجتماعی طیف گستردهای از رفتارهای دیگری را نیز در بر میگیرند که در ادامه، شرح داده میشوند ( به نقل از شهیم، ۱۳۷۷).
استقلال، بخشی از مهارتهای اجتماعی میباشد که به کودکان برای به عهده گرفتن مسئولیتهای فردی و رفتارهایشان کمک میکند و در تکامل مهارتهای اجتماعی نقش اساسی دارد. در نظریه روانی – اجتماعی اریکسون، کودکان در سنین پیش دبستانی نیاز به فرصتهایی دارند تا وظایف خود را با موفقیت به اتمام برسانند و بتوانند مفهوم استقلال را در مقابل احساس حقارت رشد دهند. به بیان ساده برای ارائه عملکردی موفق، کودکان باید بیاموزند که فعالیتهای خود را جهت داده (هدایت کنند) تصمیمگیری کنند و اهداف و
نقشه های خود را دنبال کنند. علاوه بر این، آنها باید بیاموزند که توجه خود را متمرکز و فعالیتهای مستقل خود را زمانی که در کنار دیگران هستند ادامه دهند. نهایتا باید بیاموزند فرصتهایی را که برایشان ایجاد میشود هدایت کرده و از آن به درستی استفاده نمایند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰).
یکی دیگر از جنبه های مهم مهارت اجتماعی، اعتماد به نفس میباشد. کودکان نیاز به یادگیری مهارتهای اعتماد به نفس دارند تا بتوانند در زندگی، کلاس درس و جامعه ایفای نقش کرده، نیازهای خود را شناخته و روابط دوستانهای ایجاد کرده و از آزار دیدن و رفتارهای خشن جلوگیری کنند. کودکان و نوجوانان اعتماد به نفس را در ارتباط با همسالان و بزرگسالان یاد گرفته و آن را در موقعیت های مختلف بروز میدهند. اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، مهارت اجتماعی بسیار مهمی است، اما آموزش آن به کودکان دشوار میباشد زیرا اکثر کودکان به زعم خود رفتارهای حاکی از اعتماد به نفس را نشان میدهند ولی اغلب از تفاوت بین اعتماد به نفس و خشونت و پافشاری در مورد مسائلی که با قوانین اجتماعی مغایرت دارند آگاه نیستند و آزار دیگران و رفتارهای نامناسب توأم با پرخاشگری را با اعتماد به نفس اشتباه میگیرند. وجود مهارتهای اعتماد به نفس برای کمک به واکنش کودکان در مواقع گوناگون به خصوص در موقعیتهای خطرناک مورد نیاز است. بسیاری از والدین و معلمان به کودکان آموزش میدهند که خود را از آسیبها دور نگه دارند. البته یادگیری این مهارتها برای کودکانی که دارای ضعف مهارتهای شناختی لازم برای تشخیص موقعیتهای خطرناک هستند، دشوار است (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰).
ایجاد رابطه دوستانه و پیدا کردن دوست و ارتباط مثبت موثر با دیگران نیز بخش مهمی از مهارتهای اجتماعی طی دوران کودکی و نوجوانی میباشد. همه کودکان علاقمند هستند که همسالان، آنها را دوست داشته و برایشان احترام قائل شوند، علاوه بر ایجاد رابطه دوستانه لازم است تمام کودکان درک و تفسیر نیازها و احساسات افراد دیگر را بیاموزند و رفتار احترام آمیز نسبت به آنها بروز دهند این مسأله یکی از جنبه های دیگر مهارتهای اجتماعی است که نیاز به آموزش دارد. همچنین چگونگی به کارگیری مهارتهای اجتماعی، یکی دیگر از جنبه های مهارت اجتماعی میباشد. زمانی که کودک مهارت اجتماعی را میآموزد، باید بداند که چه هنگام از آن استفاده کرده و آن را به کار گیرد (گرشام و الیوت،۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵). به عنوان مثال باید بداند که چگونه مزاحمت دیگران را کنترل نماید یا به موقع از دیگران درخواست کمک کند. مهارت رفع اختلال اجتماعی، نه تنها نیازمند استفاده به موقع این مهارتها است بلکه مهارتهای تفکری منسجمی همچون تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزیابی و راهکارهای شناختی – ذهنی را نیز باید بکار برد، یعنی کودک میآموزد زمانی که در یک موقعیت اجتماعی قرار میگیرد از کدام مهارت اجتماعی باید استفاده کند و سپس کارایی این مهارت را در موقعیتهای مشابه به عنوان یک راه حل نزد خود حفظ میکند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۱- ابعاد مهارت اجتماعی
برای درک بهتر مهارتهای اجتماعی و ابعاد آن به تقسیم بندی ماتسون و همکاران (۱۹۹۰، به نقل از یوسفی و خیّر،۱۳۸۱) که شامل پنج دسته عمده مهارتهای اجتماعی است و ارتباطات متقابل بین کودک و همسالان و کودک و بزرگسالان را بهبود میبخشد، پرداخته میشود. این مجموعه رفتارها شامل مهارتهای اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی عمل کردن و سرکش بودن، اطمینان زیاد به خود داشتن و حسادت (گوشهگیری) میباشد.
مهارتهای اجتماعی مناسب[۱۱۶]، در برگیرنده رفتارهایی اجتماعی نظیر داشتن ارتباط دیداری با دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران به طریقی مفید و مؤثر است.
جسارت نامناسب[۱۱۷]، مشتمل بر رفتارهایی مانند دروغ گفتن، کتک کاری، خرده گرفتن بر دیگران، ایجاد صداهای ناهنجار و ناراحت کننده و زیر قول زدن میباشد.
تکانشی عمل کردن و سرکش بودن[۱۱۸]، رفتارهایی از قبیل به آسانی عصبانی شدن، یکدندگی و لجبازی را در بر دارد.
اطمینان زیاد به خود داشتن[۱۱۹]، دربردارنده رفتارهایی در مورد به خود نازیدن و به دیگران پز دادن، تظاهر به دانستن همه چیز و خود را برتر از دیگران دیدن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 08:43:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم