ه تواضع[۸۸]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، فروتن بوده و به خود بیتوجه هستند. با این دارای اعتماد به نفس یا عزت نفس پایینی نیستند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ودلرحم بودن: این مقیاس نگرشهای حساسیت و در نظر گرفتن دیگران را اندازه
میگیرد. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، به سوی دیگران گرایش دارند و در سیاستهای اجتماعی طرفدار افراد و نیازهای آنان هستند (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
۲-۱-۱-۱-۴- گشودگی در تجربه
یکی از ابعاد اصلی شخصیت است. افراد دارای نمره بالا در این مقیاس، از تخیلات غنی، متنوع و جدید لذت میبرند. شخصی که در مقابل تجربه باز است، علائقی وسیع دارد، وی هر چیز تازهای را دوست دارد. گشودگی در تجربه میتواند با فعالیتهایی مانند نویسندگی، علم و هنر در ارتباط باشد. اشخاص انعطافپذیر غیرسنتی و غیرمتعارف هستند. علاقمندند همیشه سوال کنند و آماده پذیرش عقاید سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جدید هستند و زندگانی آنها از لحاظ تجربه غنی است. آنها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای غیرمتعارف بوده و بیشتر و عمیقتر از اشخاص انعطافناپذیر هیجانهای مثبت و منفی را تجربه میکنند (هوارد و هوارد، ۱۹۹۸). حیطه های این عامل عبارتند از: تخیل زیباییشناسی، عواطف، فعالیت، نظرات و
ارزشها (جزایری و دیگران، ۱۳۸۵).
الف- تخیل[۸۹]: افرادی که در تخیل منعطف هستند تصوری روشن و یک زندگی تخیلی فعّال دارند. رویاهای آنها یک راه فرار نیست، بلکه راهی جهت خلق یک دنیای درونی جالب برای خودشان است. آنها تخیلات خود را بسط و توسعه داده و باور دارند که تخیل، عالمی برای یک زندگی خلاق و غنی است (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵، به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب- زیباییشناسی[۹۰]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، درک عمیقی از هنر و زیبایی دارند. شعر آنها را تکان میدهد، مجذوب موسیقی میشوند و به تئاتر عشق میورزند. علایق آنان به هنر موجب میشود که دانش خود را از هنر گسترش بدهند و درک بیشتری نسبت به افراد معمولی از هنر داشته باشند (لانس بری، سودارگاس، گیبسون و لئونگ، ۲۰۰۵).
ج- احساسات[۹۱]: گشودگی در احساسات به درک ضمنی احساسات درونی و هیجانهای خود فرد مربوط است. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند موقعیتهای هیجانی مختلف را خیلی بیشتر و عمیقتر تجربه کرده و احساس شادی و غم را خیلی شدیدتر از دیگران درک میکنند (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
د- اعمال[۹۲]: انعطافپذیری در اعمال و رفتار، به صورت تلاش در فعالیتهای مختلف، رفتن به جاهای تازه و خوردن غذاهای غیر معمول دیده میشود. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند تازگی و تنوع را در امور آشنا و معمول ترجیح میدهند و به یک سری از سرگرمیهای مختلف در طول زندگی مشغول هستند (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵).
ه- عقاید[۹۳]: این صفت نه تنها به صورت پیگیری فعال علایق ذهنی، به خاطر خودشان دیده میشود بلکه به صورت فراخاندیشی و علاقه به در نظر گرفتن عقاید جدید و احتمالا غیرمعمول نیز دیده میشود. افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند هم از بحثهای فلسفی و هم از محرکهای ذهنی لذت میبرند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
و- ارزشها[۹۴]: انعطافپذیری در ارزشها به معنای آمادگی برای امتحان مجدد ارزشهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی است (لانس بری و همکاران ، ۲۰۰۵).
۲-۱-۱-۱-۵- وظیفهمداری
فرد وظیفهمدار دارای هدف، خواسته های قوی و از پیش تعیین شده است. در جنبه های مثبت این شاخص، افراد با نمره های بالا در زمینه های حرفهای و دانشگاهی افرادی موفق هستند.
شاخصهای این مقیاس شایستگی، نظم، فلسفهشناسی، تلاش برای موفقیت، نظم درونی و انعطافپذیری میباشند (جزایری و دیگران، ۱۳۸۶). فرد وظیفهمدار، هدفمند، بااراده و مصمم میباشد. افراد موفق، موسیقیدانان بزرگ و ورزشکاران بنام، این صفات را در حد بالا دارند. دیگمن و تاکاموتو – چوک[۹۵] (۱۹۸۱) این حیطه را با نام تمایل به موفقیت نامیدهاند.
پژوهشهای طولی نشان داده است افرادی که در کودکی نمره بالاتری در وظیفهمداری به دست آوردهاند، از نظر جسمی سالمتر بوده و بیشتر زنده ماندهاند (بوت – کیولی و ویکرز[۹۶]، ۱۹۹۴). همچنین نمره بالا در وظیفهمداری با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است (به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰). افراد با نمره بالا در وظیفهمداری دقیق، خوشقول و مطمئن هستند (مک کری و کوستا و بوش، ۱۹۸۶، به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰). وظیفهمداری با رضایت از رابطه و صمیمیت و سبک دوست داشتن فداکارانه رابطه مثبت دارد ( وایت، هندریک و هندریک، ۲۰۰۴، به نقل از عطاری و دیگران، ۱۳۸۵). افراد وظیفهشناس خودتنظیم و پیشرفت مدارند ( ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
الف- کفایت[۹۷]: کفایت به این احساس مربوط میشود که فرد تا چه حد قابل، حساس، عاقبتاندیش و موثر است. نمره بالا نشان دهنده آمادگی و قابلیت فرد در ارزیابی زندگی است (کاستا و مک کری، ۱۹۹۶).
ب- نظم وترتیب[۹۸]: نمره بالا در این مقیاس نشانه تمیزی، آراستگی و مرتب بودن است. این افراد اشیاء را در جای صحیح خود قرار میدهند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ج- وظیفهشناسی[۹۹]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس می گیرند به اصول اخلاقیشان پایبند بوده و تعهدات اخلاقیشان را به طور دقیق انجام میدهند (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵، به نقل از هرن و میشل، ۲۰۰۳).
د- تلاش برای موفقیت[۱۰۰]: افرادی که نمره بالایی در این مقیاس میگیرند، سطح آرزوی بالایی دارند و خیلی سخت کار میکنند تا به اهداف خود برسند، این افراد ساعی و هدفمند بوده، قدرت جهتدهی خوبی در زندگی دارند (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
ه- خویشتنداری: نمره بالا نشان دهنده توانایی افراد در تحریک خود برای انجام کارهاست (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵).
و محتاط در تصمیمگیری[۱۰۱]: این مقیاس مربوط به حد تمایل افراد به فکر کردن قبل از اقدام به عمل است. نمره بالا در این مقیاس نشاندهندهی تامل زیاد و احتیاط افراد در انجام امور است (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). مشاهده درست موقعیت و ارزیابی شناختی صحیح از توانایی خویش در مواجهه با مسایل و انجام دقیق مسؤلیتها نشانههایی از سلامت روانی است و افرادی که در وظیفهشناسی نمره بالایی میگیرند خصوصیات ارزندهای دارند. همچنین با صفاتی که میتواند نشانگر سلامت روانی باشد همبستگی دارد که به چند مورد اشاره میگردد:
وظیفهشناسی با مسؤلیت ادراک شده برای کنترل بر تکلیف، هیجان مثبت، همدردی، شادی، امیدواری و غرور همبستگی مثبت دارد و نیز با تنیدگی همبستگی منفی دارد (ینلی و توماکا، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲- مبانی نظری مهارت اجتماعی
در چند دهه اخیر تعاریف متعددی از مهارتهای اجتماعی ارائه شده است که شاید یکی از دلایل آن مشکل بودن تعریف واژهای است که به راحتی در غالب کلمات و تعاریف نمیگنجد. حدود سالهای ۱۹۸۰ به بعد، روانشناسان به پیشرفت مهارتهای اجتماعی در کودکان توجه بیشتری نشان دادند و تعاریف متعددی از این موضوع ارائه کردند که تقریبا تعاریف ارائه شده کلی و مبهم بودند و یا این که همه ابعاد مهارتهای اجتماعی را در بر نمیگرفتند (مایکلسون، سوجی، وود و کازدین[۱۰۲]، ۱۹۸۳).
شاید تعریف واژه مهارتهای اجتماعی برای همه افراد، حتی کسانی که با روانشناسی ارتباطی ندارند، ساده به نظر برسد، اما همانگونه که مریل و گیمپل[۱۰۳] (۱۹۹۸) بیان میکنند این موضوع به شدت تحت تاثیر سازه های شناختی و ویژگیهای اساسی انسان مانند شخصیت، هوش، زبان، ادراک، ارزیابی نگرش و تعامل میان رفتار و محیط قرار دارد (به نقل از یوسفی و خیّر، ۱۳۸۱). گرشام و الیوت[۱۰۴] (۱۹۹۳) که در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام دادهاند، مهارتهای اجتماعی را این گونه تعریف میکنند: رفتارهای انطباقی فرا گرفته شده که فرد را قادر میسازد با افراد دیگر رابطه متقابل داشته باشد، واکنشهای مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیامد منفی دارند اجتناب ورزد. همچنین مهارتهای اجتماعی به آن گروه از مهارتهایی گفته میشود که اشخاص در روابط و تعاملات میانفردی خویش به کار میبرند و به شخص کمک میکنند تا با دیگران به شکلی ارتباط برقرار کرده که بتواند از حقوق خویش دفاع کند، وظایف خود را به شکل مناسب و منطقی انجام دهد، در رابطه با دیگران دچار کشمکش و درگیری نشود، مردمگریز یا مردمستیز نباشد، بلکه با مردم روابطی دوستانه، آزادانه و صمیمانه داشته باشد (لارسون، فن کات و لوزانه[۱۰۵]، ۲۰۰۲).
در تعیین اینکه مهارت اجتماعی شامل چه عناصری است، اختلاف نظر بسیار است. با وجود این، برخی از اجزای تشکیل دهنده مهارتهای اجتماعی که صاحبنظران به آن اشاره کردهاند (دیکسون و هارجی، ۱۹۹۴؛ ترجمه بیگی و فیروزبخت، ۱۳۷۷) عبارتند از: ارتباط کلامی، ارتباط غیر کلامی، تماس جسمی، حرکات و زبان بدن، مجاورت، خصایص ظاهری، تقویت و پاداش، توضیح دادن، گوش دادن، خاتمه دادن، خودافشایی، نفوذ، ابراز وجود، تعامل در گروه ها و رهبری. به علاوه، مهارتهای اجتماعی استفاده از عوامل تقویت کننده، نظیر لبخند زدن، خندیدن، بخشندگی، عطوفت و ابراز بیان به منظور تحکیم روابط متقابل است که منظور از این مهارتها توانایی برقرار کردن ارتباط اجتماعی معقول با سایرین به طریقی است که برای فرد و دیگران مفید باشد و در بردارنده رفتارهایی است که موجب پیشگیری از عواقب نامطلوب شده و فرد بدون آزار و اذیت دیگران به نتایج مطلوب میرسد. در این تعریف مهارت اجتماعی به چهار طبقه تقسیم می شود:

    1. مهارت در ابراز عقیده، احساسات و پذیرش تعریف و تمجید
    1. مهارت در تعریف و تمجید اطرافیان و رسیدن به توافق با آنان
    1. قاطعیت برای بیان درخواستهای ساده، رد تقاضاهای غیر معقول و مخالفت با عقاید سایرین
    1. مهارتهای کلامی برای حل گفتگو و حل مشکلات فردی (دین و مارکل[۱۰۶]، ۱۹۸۷؛ کلر و کارسون[۱۰۷]، ۱۹۸۴؛ کومب و اسلابی[۱۰۸]، ۱۹۸۷، به نقل از شهیم، ۱۳۸۳).

اسلبی و گوارا[۱۰۹] (۲۰۰۳) مهارتهای اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند. از نظر آنها مهارتهای اجتماعی، عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. واژه مهارت و شایستگی نیز در برخی مواقع برای تعریف مهارتهای اجتماعی به کار رفته است، در این تعریف، مهارت یک نوع توانایی به خصوص برای عملکرد مناسب در طول انجام یک فعالیت در نظر گرفته شده است. شایستگی نیز به کیفیت عملکرد فرد، ضمن انجام فعالیت اشاره میکند (مور[۱۱۰]، ۲۰۰۸).
از طرف دیگر، مهارت اجتماعی رفتارهایی نظیر همکاری، مسئولیتپذیری، خویشتنداری (خودکنترلی)، همدلی و ابراز وجود (جراتمندی) را نیز شامل میشود (الیوت و همکاران، به نقل از شهیم، ۱۳۷۸). همکاری شامل رفتارهایی مانند کمک کردن به دیگران، اشتراک وسایل با دیگران، اطاعت و دنبالهروی از راهنماییها ودستورالعملهای دیگران است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۴). مسئولیتپذیری، دربرگیرنده رفتارهایی نظیر توانایی ارتباط با دیگران، دعوت از دوستان برای جشن یا مهمانی، کسب اجازه قبل از استفاده از اموال دیگران و پاسخ درست به تلفن و مواردی از این قبیل است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۹).
خویشتنداری یا کنترل خود عبارت است از مدیریت فرد بر رفتار و یادگیری خود (گیلمور، کاسکلی و هویز[۱۱۱]، ۲۰۰۳). اصطلاح خویشتنداری، بهطور معمول به توانایی مهار رفتار تکانشی از طریق مهار امیال فوری کوتاهمدت نیز گفته میشود. همدلی یعنی اینکه فرد میکوشد تا تجارب مثبت و منفی دیگران را درک کند و از آنها شناخت پیدا کند. در همدلی فرد خود را فعالانه به جای شخص متقابل میگذارد. هدف در همدلی شناخت و درک تجربه ذهنی و احساسات شخص دیگر است (فانی، ۱۳۸۵). ابراز وجود، شامل احقاق حقوق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات به نحو مناسب، مستقیم و صادقانه است، به نحوی که حقوق اطرافیان ضایع نگردد (کیگلموه و همکاران، ۲۰۰۳). در تعریف گرشام و الیوت (۱۹۸۹)، ابراز وجود، شامل رفتارهای آغاز گرانه از قبیل پرسش جهت کسب اطلاعات دیگران، معرفی خود به دیگران و دادن پاسخ مناسب به عمل دیگر است (فانی، ۱۳۸۵).
به طور کلی می توان گفت که هدف اصلی از کسب مهارتهای اجتماعی ایجاد ارتباط با دیگران است. افرادی که از مهارت اجتماعی بالایی برخوردارند، رفتارهایی از خود بروز میدهند که منجر به پیامد روانی – اجتماعی نظیر روابط مؤثر با دیگران و پذیرش توسط گروه همسالان میشود. همچنین میتوانند رفتارهای خود را بیشتر و بهتر کنترل کنند و به طور کلی رفتارهایی از خود نشان میدهند که مبین همکاری و ارتباط با دیگران است (آیزنبرگ و همکاران، ۱۹۹۵).
پژوهشهای انجام شده در این راستا نشان میدهد دانشآموزانی که در زمینه مهارتهای اجتماعی دچار مشکل هستند، نتایج منفی ناشی از آن را در کوتاه مدت و طولانی مدت نشان میدهند و در سنین نوجوانی و بزرگسالی دچار مشکلات شدیدتری میشوند (لاول و باربارا[۱۱۲]، ۱۹۹۳)، همچنین ضعف در زمینه های اجتماعی منجر به بروز مشکلاتی از قبیل اشکالاتی در برقراری ارتباط با همسالان، عدم شرکت در فعالیتهای فوق برنامه، طرد شدن توسط همسالان، انزوا، اضطراب، افسردگی و پرخاشگری در دوران کودکی و سنین بالاتر خواهد شد
( سگرین و فلورا[۱۱۳]، ۲۰۰۰). کمبود مهارتهای اجتماعی نیز تاثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان میگذارد (پارکر و آشر[۱۱۴]، ۱۹۹۳) و منجر به مشکلات زیادی در سازگاری در محیط مدرسه (سم، گرشام، اسکوته[۱۱۵]، ۱۹۸۳، به نقل از کاول و باربارا، ۱۹۹۳) و یا اختلالات روانی بعدی میشود (پارکر و آشر،۱۹۹۳).
یقینا مهارتهای اجتماعی طیف گستردهای از رفتارهای دیگری را نیز در بر میگیرند که در ادامه، شرح داده میشوند ( به نقل از شهیم، ۱۳۷۷).
استقلال، بخشی از مهارتهای اجتماعی میباشد که به کودکان برای به عهده گرفتن مسئولیتهای فردی و رفتارهایشان کمک میکند و در تکامل مهارتهای اجتماعی نقش اساسی دارد. در نظریه روانی – اجتماعی اریکسون، کودکان در سنین پیش دبستانی نیاز به فرصتهایی دارند تا وظایف خود را با موفقیت به اتمام برسانند و بتوانند مفهوم استقلال را در مقابل احساس حقارت رشد دهند. به بیان ساده برای ارائه عملکردی موفق، کودکان باید بیاموزند که فعالیتهای خود را جهت داده (هدایت کنند) تصمیمگیری کنند و اهداف و
نقشه های خود را دنبال کنند. علاوه بر این، آنها باید بیاموزند که توجه خود را متمرکز و فعالیتهای مستقل خود را زمانی که در کنار دیگران هستند ادامه دهند. نهایتا باید بیاموزند فرصتهایی را که برایشان ایجاد میشود هدایت کرده و از آن به درستی استفاده نمایند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰).
یکی دیگر از جنبه های مهم مهارت اجتماعی، اعتماد به نفس میباشد. کودکان نیاز به یادگیری مهارتهای اعتماد به نفس دارند تا بتوانند در زندگی، کلاس درس و جامعه ایفای نقش کرده، نیازهای خود را شناخته و روابط دوستانهای ایجاد کرده و از آزار دیدن و رفتارهای خشن جلوگیری کنند. کودکان و نوجوانان اعتماد به نفس را در ارتباط با همسالان و بزرگسالان یاد گرفته و آن را در موقعیت های مختلف بروز میدهند. اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، مهارت اجتماعی بسیار مهمی است، اما آموزش آن به کودکان دشوار میباشد زیرا اکثر کودکان به زعم خود رفتارهای حاکی از اعتماد به نفس را نشان میدهند ولی اغلب از تفاوت بین اعتماد به نفس و خشونت و پافشاری در مورد مسائلی که با قوانین اجتماعی مغایرت دارند آگاه نیستند و آزار دیگران و رفتارهای نامناسب توأم با پرخاشگری را با اعتماد به نفس اشتباه میگیرند. وجود مهارتهای اعتماد به نفس برای کمک به واکنش کودکان در مواقع گوناگون به خصوص در موقعیتهای خطرناک مورد نیاز است. بسیاری از والدین و معلمان به کودکان آموزش میدهند که خود را از آسیبها دور نگه دارند. البته یادگیری این مهارتها برای کودکانی که دارای ضعف مهارتهای شناختی لازم برای تشخیص موقعیتهای خطرناک هستند، دشوار است (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰).
ایجاد رابطه دوستانه و پیدا کردن دوست و ارتباط مثبت موثر با دیگران نیز بخش مهمی از مهارتهای اجتماعی طی دوران کودکی و نوجوانی میباشد. همه کودکان علاقمند هستند که همسالان، آنها را دوست داشته و برایشان احترام قائل شوند، علاوه بر ایجاد رابطه دوستانه لازم است تمام کودکان درک و تفسیر نیازها و احساسات افراد دیگر را بیاموزند و رفتار احترام آمیز نسبت به آنها بروز دهند این مسأله یکی از جنبه های دیگر مهارتهای اجتماعی است که نیاز به آموزش دارد. همچنین چگونگی به کارگیری مهارتهای اجتماعی، یکی دیگر از جنبه های مهارت اجتماعی میباشد. زمانی که کودک مهارت اجتماعی را میآموزد، باید بداند که چه هنگام از آن استفاده کرده و آن را به کار گیرد (گرشام و الیوت،۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵). به عنوان مثال باید بداند که چگونه مزاحمت دیگران را کنترل نماید یا به موقع از دیگران درخواست کمک کند. مهارت رفع اختلال اجتماعی، نه تنها نیازمند استفاده به موقع این مهارتها است بلکه مهارتهای تفکری منسجمی همچون تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزیابی و راهکارهای شناختی – ذهنی را نیز باید بکار برد، یعنی کودک میآموزد زمانی که در یک موقعیت اجتماعی قرار میگیرد از کدام مهارت اجتماعی باید استفاده کند و سپس کارایی این مهارت را در موقعیتهای مشابه به عنوان یک راه حل نزد خود حفظ میکند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۱- ابعاد مهارت اجتماعی
برای درک بهتر مهارتهای اجتماعی و ابعاد آن به تقسیم بندی ماتسون و همکاران (۱۹۹۰، به نقل از یوسفی و خیّر،۱۳۸۱) که شامل پنج دسته عمده مهارتهای اجتماعی است و ارتباطات متقابل بین کودک و همسالان و کودک و بزرگسالان را بهبود میبخشد، پرداخته میشود. این مجموعه رفتارها شامل مهارتهای اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی عمل کردن و سرکش بودن، اطمینان زیاد به خود داشتن و حسادت (گوشهگیری) میباشد.
مهارتهای اجتماعی مناسب[۱۱۶]، در برگیرنده رفتارهایی اجتماعی نظیر داشتن ارتباط دیداری با دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران به طریقی مفید و مؤثر است.
جسارت نامناسب[۱۱۷]، مشتمل بر رفتارهایی مانند دروغ گفتن، کتک کاری، خرده گرفتن بر دیگران، ایجاد صداهای ناهنجار و ناراحت کننده و زیر قول زدن میباشد.
تکانشی عمل کردن و سرکش بودن[۱۱۸]، رفتارهایی از قبیل به آسانی عصبانی شدن، یکدندگی و لجبازی را در بر دارد.
اطمینان زیاد به خود داشتن[۱۱۹]، دربردارنده رفتارهایی در مورد به خود نازیدن و به دیگران پز دادن، تظاهر به دانستن همه چیز و خود را برتر از دیگران دیدن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...