کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مهر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



جدول ۳-۱ افسانه های بیماری روانی

اظهارات زیر را بخوانید و ببینید با چند تا از آنها موافقید. هریک از این افسانه ها در فصل های مربوطه این کتاب پخش شده اند:
۱. افراد خلاق معمولاً پریشانی روانی دارند.
۲. افراد روان پریش خطرناک هستند.
۳. آزمون های لکه ی جوهر شخصیت، قلابی هستند.
۴. نظریه ی فروید کلاً درباره ی میل جنسی بود.
۵. رفتارگرایان به افکار یا احساسات علاقه ای ندارند.
۶. مجرمان «بد» بدنیا آمده اند.
۷. افرادی که از یک تجربه ی آسیب زا جان به در می برند صرفاً «آسانترین راه را انتخاب می کنند.»
۸. آسم توسط مشکلات هیجانی ایجاد می شود.
۹. اغلب کسانیکه از کودکان سوء استفاده ی جنسی می کنند مردان همجنس گرا هستند.
۱۰. افراد خودکشی گرا، دیگران از نیت خودشان آگاه نمی کنند.
۱۱. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، شخصیت های چندگانه ای دارند.
۱۲. کودکان در اثر خوردن مقدار زیادی قند، بیش فعال می شوند.
۱۳. اغلب افراد مسن «خرفت» هستند.
۱۴. تشخیص دادن معتاد به مواد مخدر کار آسانی است.
۱۵. افراد مبتلا به اختلال های خوردن به غذا علاقه ندارند.

متأسفانه رسانه های گروهی اغلب این افسانه ها را با تصویر کلیشه ای از افراد مبتلا به بیماری روانی، تداوم می بخشند (سالتر و بیرن، ۲۰۰۰). برای مثال، وقتی گزارش می شود که یک بیمار اسکیزوفرنیک به غریبه ای حمله کرده است، عموم مردم باور می کنند که اغلب افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مستعد این گونه رفتارهای خشونت بار هستند. درنتیجه، تعجب آور نیست که درصد بالایی از افراد در ایالات متحده، از افراد مبتلا به بیماری روانی می ترسند و دوست ندارند در کنار آنها باشند. افراد مبتلا به اختلال های روانی، مخصوصاً اختلال های وخیمی چون اسکیزوفرنی، اغلب متوجه می شوند که دیگران در برابر زندگی کردن با آنها، معاشرت کردن با آنها، اجاره دادن مسکن به آنها، یا دادن کار به آنها مقاومت می کنند (کوریگان و پن، ۱۹۹۹، پن و مارتین، ۱۹۹۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با اینکه تلاش های زیادی برای انسانی کردن وضعیت بیمارستان های روانی صورت گرفته است اما برای اغلب افراد، فرایند بستری شدن عمیقاً ناراحت کننده و احتمالاً آسیب رسان است. تعدادی از تشریفات بیمارستانی انسانیت زدا و کمک کننده به داغ انگاشته می شوند. برای مثال، بیمارانی که از کنترل خارج هستند، تحت قید و بند جسمانی قرار داده می شوند. برخی دیگر را مجبور می کنند که از اموال شخصی خود دست بکشند یا تماس آنها را با عزیزانشان، حتی با تلفن، محدود می کنند. از انها توقع دارند در فعالیت های گروهی، مانند کاردرمانی یا تفریح درمانی شرکت کنند و مسائل شخصی خود را در گروه درمانی مطرح سازند. حتی تشریفات بالینی که بیماران را ملزم می دارند برای قرار ملاقات ها منتظر بمانند، انسانیت زدا هستند وباعث می شود آنها احساس کنند از پرسنل بیمارستان کم اهمیت ترند. فقدان زندگی خصوصی، دسترسی ناکافی به اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان، گفتار تحقیرآمیز آقامنشانه یا بچگانه، زبان عامیانه تحقیرآمیز، و صحبت کردن به زبان تخصصی پزشکی، روال ناخوشایندی هستند که افراد را بدنام می کنند و بالاخره اجبار در پذیرفتن یک برچسب روانی می تواند به صورت لکه دارشدن تجربه شود. کاری می کنند که فرد احساس کند انگار حق ندارد بعد از اینکه تشخیص داده شده است با آن مخالف یا درباره ی آن بحث کند. «کل سیستم طوری ترتیب یافته است که … داغی ایجاد و حفظ شود.» (ریدی، ۱۹۹۴، ص۵).
اغلب افراد در ظاهر می گویند که افراد مبتلا به اختلال های روانی را درک و تحمل می کند. اما معمولاً در زبان، شوخی ها و پندارهای کلیشه ای آنها، انتساب های مفنی به طور ظریفی انعکاس می یابند. یک ساعت تلویزیون را نگاه کنید یا به مکالمات روزمره ی افراد دور و برتان گوش دهید تا با برخی اظهارات درباره ی بیماری روانی مواجه شوید. در زبان ما اصطلاحات مربوط به بیماری روانی فراوان است.
اصطلاحاتی نظیر «خُل» ، «دیوانه»، «منیک»، «مشنگ»، «سایکو»، «اسکیزو«، یا «عقب مانده» بسیار رایج اند. شوخی های عامیانه پر از جوک هایی درباره ی «آدم های دیوانه» هستند. پاسخ گروهی نوجوان را تجسم کنید که از کنار ربکار رد می شوند؛ شاید آنها درباره ی وضعیت ظاهر و رفتار او اظهارات توهین آمیزی بر زبان آورند. فکر می کنید این وضعیت به ربکا که درک خود بی ثباتی دارد، چه ضرری برساند؟
باتوجه به تاثیر هولناکی که اختلال روانی بر فرد دارد، چرا بعضی افراد تا این حد بی رحم هستند که درباره ی حالت پریشان او جوک می سازند؟ یک دلیل می تواند این باشد که افراد معمولاً موضوعاتی را مسخره می کنند که آنها را مضطرب می سازد. اختلال روانی باید بسیار ترسناک باشد که مردم را وادار می دارد تا حد امکان از آن فاصله بگیرند و شاید از اینکه در آینده کنترل خود را بر رفتار و افکارشان از دست بدهند، می ترسند. درنتیجه رفتار عجیب و غریب دیگران را مسخره می کنند.
نگرش شما دراین باره چیست؟ این سناریو را تجسم کنید. وقتی که به منزل برمی گردید، پیامی فوری منتظر شماست. پیامی از طرف مادر جرمی، بهترین دوست شما در دبیرستان است. به مادر جرمی تلفن می زنید و او از شما می خواهد هرچه زودتر خود را به بیمارستان روانی برسانید و او را ببینید. جرمی به تازگی در بیمارستان روانی بستری شده است و می گوید باید شما را ببیند، زیرا فقط شما می توانید وضعیت او را درک کنید. از این خبر گیج و ناراحت می شوید . اصلاً نمی دانستید که او مشکلات روانی دارد. به او چه خواهید گفت؟ می توانید از او بپرسید چه اشکالی پیش آمده؟ می توانید از او بپرسیدچه احساسی می کند؟ آیا جرئت می کنید از دکتر او جویا شوید که درباره احتمال بهترشدن او چه نظری دارد؟ دیدن او در بیمارستان روانی چه احساسی را در شما ایجاد می کند؟ آیا فکر میکنید می توانید با کسی که مدتی را در چنین بیمارستانی گذرانده است، دوست باشید؟
اکنون همین سناریو را تجسم کنید، اما به جای آن، پیامی دریافت می کنید که جرمی برای درمان بیماری کلیه، بستری شده است. وقتی تجسم می کنید که برای ملاقات او به بیمارستان می روید، احتمالاً درباره ی اینکه چگونه به او پاسخ خواهید داد، دوباره فکر نمی کنید. البته از او خواهید پرسید چه حالی دارد، دقیقاً چه اشکالی در او ایجاد شده است، و چه وقت دوباره سلامتی خود را بازخواهد یافت. با اینکه ممکن است بیمارستان ها را خیلی دوست نداشته باشید، اما حداقل می دانید که بیماران بیمارستانی چه وضعیتی دارند .تصور کردن جرمی به عنوان یک بیمار در این نوع بیمارستان، عجیب به نظر نمی رسد. درک کردن و پذیرفتن بیماری جسمی دوست تان خیلی راحت تر از اختلال روانی اوست، و احتمالاً اصلاً به این موضوع فکر نخواهید کرد که بعد از مرخص شدن او می توانید با هم دوست باشید یا نه.
قطع نظر از ناراحتی ای که داغ ایجاد می کند، فرد عذابی را تحمل می کند که به خود اختلال روانی مربوط است. به وضعیت اسفناک ربکا فکر کنید. ضربه از دست دادن خانواده، نه تنها او را از پای درآورده بود، بلکه او هویت و همینطور احساس رضایت خود را از دست داده بود. زمانیکه او در صدد کمک برآمد دیگر حتی از پس مانده خود قبلی اش برخوردار نبود. تصور کنید اگر ناگهان ظرف چند هفته همه چیز خود را از دست بدهید، خانواده و هویت خود را، چه احساسی به شما دست می دهد. برای کسانیکه دچار اختلال روانی حاد می شوند، به هر علتی که باشد نشانه های بیماری به خودی خود دردناک و احتمالاً وحشتناک هستند. احساس فقدان کنترل بر افکار و رفتارها، عذاب فرد را افزایش میدهد.
البته همه موارد اختلال روانی به اندازه ی مورد ربکا وخیم نیستند، و لزوماً از رویداد مشخصی به وجود نمی آیند. شرح حال ها اطلاعاتی را درباره ی احساس ها وتجربیات افراد مبتلا به این اختلال ها در اختیار شما می گذارند و شاید برخی از این افراد را شبیه خودتان یا افرادیکه می شناسید بدانید. وقتیکه این اختلال ها را می خوانید، خودتان را به جای افرادی بگذارید که به این اختلال ها دچار هستند. تجسم کنید آنها چه احساسی دارند و دوست دارند چگونه با آنها برخورد شود.
تاثیر اختلال روانی بر خانواده
معمولاً حتی قبل از اینکه یک فرد مبتلا به اختلال روانی توسط متخصص ارزیابی شده باشد، خانواده تحت تاثیر رفتار و پریشانی او قرار گرفته است. میزان این تاثیر تا اندازه ای به ماهیت اختلال و تحرکات یا پویش های خانواده بستگی دارد.
معمولاً اعضای خانواده از عذاب خویشاوندی که به اختلال روانی مبتلاست، متاثر می شوند. برای مثال مادر به مدت چند ماه بی خوابی می کشد و می خواهد بفهمد در ایجاد افسردگی خودکشی گرای دختر نوجوانش چه نقشی داشته است. پدر نگران است که پسرش در واکنش به تصور حشرات بزرگی که از گلویش پائین می خزند، دوباره حشره کش بخورد. همسری هربارکه تلفن زنگ می زند مضطرب است و با خود فکر می کند که شاید پلیس یا فرد آشنایی پشت تلفن می خواهد به او بگوید که شوهرش در مشروب فروشی محله در اثر مستی از حال رفته است.
داغ اختلال روانی، خانواده را نیز لکه دار می کند. خیلی از خانواده ها می گویند وقتی همسایگان، همکلاسی ها، و همکاران متوجه می شوند که کسی در خانواده اسکیزوفرنیک، افسرده، معتاد به مواد مخدر یا سوء استفاده کننده است، احساس شرم و خجالت می کند. می توانید تجسم کنید که وقتی اخبار رفتار اخلال گرانه ی خانه به دوشی ربکا را در رسانه های گروهی محلی پخش شد، خویشاوندان او چه احساسی داشتند.
حرفه ی سلامت روانی به طور کلی در قرن بیستم نسبت به تاثیر اختلال روانی بر خانواده، بی اعتنا بوده است. نه تنها خانواده ها را از درمان بی خبر نگه می داشتند، بلکه آنها را به خاطر این مشکل سرزنش می کردند. نظریه های مربوط به تعدادی از اختلالها، ازجمله اسیکزوفرنی، افسردگی، و مشکلات جنسی معمولاً خانواده ها مخصوصاً مادران را سرزنش می کردند. خانواه هادر اثر مشکلات یکی از اعضایشان دستخوش آشوب و ناراحتی می شدند و وقتی می شنیدند که متخصصان سلامت روانی آنها را مسئول می دانند، گیج و آزرده خاطر می شدند. هنگامیکه چند تن از متخصصان مشهور سلامت روانی مانند ای. فولر توری [۱۶۵] روان پزشک، پریشانی این خانواده ها را درک کردند و کتابهایی را نوشتند که اختصاصاً به آنها مربوط می شدند، این وضعیت در سالهای اخیر به مقدار زیاد تغییر کرد. این متخصصان خانواده ها را آگاه ساختند که تنها نیستند و درواقع، نگرانی ها و مشکلات آنها شبیه به مشکلاتی است که میلیون ها آمریکایی دیگر تجربه می کنند.
خانواده ها برای حمایت و آموزش متقابل، با یکدیگر متحد شده اند. در سرتاسر کشور، خانواده های افراد مبتلا به اختلال های روانی حاد، سازمان هایی را نظیر اتحاد ملی برای کمک به بیماران روانی، تشکیل داده اند. این گروه ها به خیلی از خانواده ها کمک کرده اند تا ماهیت مشکلاتی راکه با آن مواجه می شوند، بهتر درک کنند و این سازمان ها وظایف سیاسی مهمی را نیز برعهده دارند. این گونه گروه های طرفدار خانواده در تضمین این موضوع که با بیماران روانی بستری شده برخورد مناسبی شود، حقوق قانونی آنها محترم شمرده شوند، و مراقبت پس از بستری مناسبی برای آنها برنامه ریزی شود، نقش مهمی ایفا کرده اند.
تأثیر اختلال روانی بر جامعه
هرکسی که در محله ای زندگی کرده است که یک بیمارستان روانی دولتی در آن قرار دارد می داند که در تأمین نیازهای افرادیکه پریشانی روانی دارند بعداز مرخص شدن آنها از بیمارستان، مشکلات زیادی وجود دارد. در آغاز دهه ی ۱۹۷۰، در مورد نقل مکان بیماران روانی از بیمارستان ها به محیط های کمتر محدود کننده، جنبشی ملی بوجود آمد. در اواسط دهه ی ۱۹۷۰، بیمارستان های روانی معمولاً چندین هزار بیمار رادر خود جای می دادند. در اواسط دهه ی ۱۹۹۰ این تعداد کاهش یافت. تعدادی از موسسات تعطیل شدند و آنهایی که بازماندند در مقیاس کوچکی عمل می کردند. برخی از افراد ترخیص شده نزد خانواده هایشان برگشتند، ولی اغلب آنها به خانه های اجتماعی نقل مکان یافتند و با چند تن از افراد ترخیص شده زندگی کردند. در تعدادی از جوامع از این بیماران به نحو شایسته ای مراقبت می شود ولی در تعدادی از مناطق، مخصوصاً در شهرهای بزرگ، دهها و حتی صدها نفر وجود دارند که قبلاً بستری شده بودند و اکنون بدون کاشانه، غذا، یا مراقبت پزشکی رها شده اند.
تأثیر اختلال های روانی بر جامعه را نمی توان به راحتی ارزیابی کرد، ولی متخصصان سلامت روانی قبول دارند که مشکلات روانی هزینه هنگفتی برای جامعه دارد. معمولاً خانواده ها از هم می پاشند و جوامع آسیب می بینند. بار دیگر سرگذشت ربکا را در نظر بگیرید. از دست رفتن بازدهی و مشارکت او در جامعه، برای اجتماع زیان بار هستند. هزینه های مالی توان بخشی او را می توان بطور مستقیم ارزیابی کرد. مداوای او به درمان فشرده، بستری کردن، انتقال به جامعه، و حمایت پی گیر نیاز دارد. وقتی به این واقعیت فکر می کنید که صدها هزار نفر مانند ربکا در خیابانهای آمریکا وجود دارند، متوجه ی فاجعه ی زندگی های ناخرسند خواهید شد که بار گرانی برای جامعه دارند.
۲-مکانیسم ها و سبک های دفاعی
۲-۱مکانیسم های دفاعی Defence mechanism (تعریف و کاربرد)
مکانیسم های دفاعی فرایندهای ناهشیار درون روانی هستند که وظیفه محافظت از خود [۱۶۶] را در مقابل موقعیت های تهدیدآمیز یا استرس زا برعهده دارد. آنها ازطریق اجتناب از اضطراب و یا شیوه ای خاص از مواجهه با اضطراب شرایط روانی را سازمان و بقاء می بخشند. بنابراین آنها تلاش هایی را در رویارویی با تعارض روانی انجام می دهند و می توانند رفتارهای مقابله ای را تسهیل کنند, ولی استفاده به شیوه ای نامناسب از آنها (همچون انکار، فرافکنی، جابجایی، انزوا)، می تواند رشد روانی را مختل کند و از پاسخ های مقابله ای مفید جلوگیری بعمل آورد. همچنین زمانی که از مکانیسم های دفاعی بطور مداوم استفاده می شود، می توانند بسیار مخرب باشند. استفاده مکرر از انکار و فرافکنی پارانوئید می تواند دلیلی بر قطع تماس با افراد و دنیای واقعی گردد و پیامد آن انزوا و فرورفتن به دنیایی که خود فر خلق کرده است، باشد.
در واقع (خود) با درنظر داشتن اصل واقعیت (حقایق بیرون و محیط) خواسته های آنها را با بهره گرفتن از مکانیسم های دفاعی کنترل و در مسیر درست که برای فراخود[۱۶۷] نیز قابل قبول باشد، هدایت می کند. آنها ابزاری در دست خود هستند، خود بتواند جلد خواسته های بی پایان غریزه محور و بی منطق نهاد [۱۶۸] را بگیرد و در عین حال با توجه به واقعیت و اخلاق، خواسته های نهاد را بصورت معقول و جامعه پسند برآورده سازد. اگر این مکانیسم ها نباشد یا کم کاری خود را از دست بدهند، نهاد (غرایز)، خود را مغلوب ساخته و شخصیت فرد در هم می شکند (پالهوس، ۱۹۹۷، به نقل از نعمت، ۱۳۸۷).
براساس تعریف DSM-IV-TR (2000) مکانیسم های دفاعی فرایندهای خود کارآمد روانشناختی هستند که از افراد در برابر اضطراب و آگاهی از خطرهای درونی و بیرونی حمایت می کنند. این مکانیسم ها واسطه بین واکنش فرد به تعارض های هیجانی و عوامل تنش زای درونی و بیرونی هستند.
اندروز و همکاران در سال ۱۹۹۳ تعداد ۲۰ مکانیسم دفاعی را برحسب سه سبک دفاعی متمایز کردند. مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب برعهده دارند، برحسب نوع کنش وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کارآمد یا ناکارآمد باشند. مکانیسم های دفاعی رشدیافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی، بهنجار و کارآمد محسوب می شوند و مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته شیوه های مواجهه غیرمنطقی و ناکارآمد محسوب می شوند.
فروید ساختار شخصیت را شامل سه ساخت روانشناختی نهاد، من و فرامن می داند. این سه ساخت بطور مداوم بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند. به عقیده فروید من در مواجهه با خواسته های کشاننده ی نهاد از مکانیسم های دفاعی که به کار مهارکردن اضطراب می آیند، استمداد می کند (منصور و دادستان، ۱۳۷۴، به نقل از علی بخشی ۱۳۸۵).
شناسایی مکانیسم های دفاعی بدون توجه به اضطرابی که آنها را فرا می خواند، قابل درک نیست. فروید با طرح نظریه دوم خود در خصوص اضطراب، احساس اضطراب را ناشی از علامت محرک دانست و آن ساختاری که این علامت را درک کرده و به دفاع از خویش در برابر معنای تهدیدآمیز آن می پردازد را من معرفی کرد که اضطراب را درک و سپس نیروهایی را برای دفاع در مقابل خطر قریب الوقوع ناشی از برانگیختگی ها به جنبش در می آورد (قربانی، ۱۳۸۲).
اگر چه فروید مفهوم دفاع را با مکانیسم های سرکوب گری آغاز می کند اما این برای او تنها آغاز راه بوده است. او به زودی دریافت که سرکوبگری تنها تدبیر من در مقابل انگیختگی ها نیست. اما در این سایر مکانیسم ها جایگاهی اختصاصی دارد. هزینه ای که من جهت استمرار مکانیسم های دفاعی می پردازد، بار سنگینی را بر اقتصاد روانی تحمیل می کند. مکانیسم های دفاعی پس از آنکه من را یاری می رساندند همچنان در ساختار منش فرد تثبیت می شوند و بعنوان روش معمول واکنش های عادی و شخصیتی فرد در می آیند و در طی دوران زندگی و حیات روانی فرد، هرگاه وضعیتی مشابه با وضعیت نخستین رخ می دهد، مجدد از نو تکرار می شوند (علی بخشی، ۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-18] [ 12:02:00 ق.ظ ]




4)شاخص هایی که در ارتباط با “ویژگی خدمات” است. دراین رابطه شاخص هایی مانند تنوع خدمات، نوآورانه و جدید بودن خدمات، منحصر به فرد بودن خدمات و تشریک مساعی داشتن با دیگر بانکها در ارائه خدمات مطرح خواهند بود.
5)“شکایات مشتریان” آخرین شاخص های سنجش رضایتمندی مشتریان است که بدین منطور نحوه اداره شکایات مشتریان در شعب یک بانک بررسی می شود و اینکه آیا به شکایات مشتریان پاسخ رضایتمندانه داده شده است یا خیر(کردنائیج ودلخواه، 1383،ص96 95).
2-2- بخش دوم: فرهنگ سازمانی
2-2-1- مقدمه
سازمانهای مدرن در سراسر جهان به شدت تمایل دارند تا “توجه به مشتری”را به میزان زیادی درون فرهنگ سازمانی خود بیامیزند. ارتباط تنگاتنگ با مشتری به عنوان یک بخش ضروری از استراتژی سازمان در جهت اطمینان از سودبیشتر،مطرح است(گرین وهمکاران،2007،ص140).
بحث در مورد فرهنگ سازماني از دهه 1980، و حول اين پرسش كه آيا يكسان سازي و همانندسازي در يك سازمان مي تواند و يا بايد ايجاد شود ، شكل گرفت(آرمبروستر، 2005، ص137). محققين زيادي نشان داده اند كه فرهنگ يك سازمان ارتباط تنگاتنگي با كارايي و اثربخشي آن دارد (نظير دنيسون، 1990؛ كوتر و هسكت، 1992؛ اوچي، 1981) نتيجه اصلي فرهنگ سازماني، عملكرد هدايت كننده و يكپارچه كننده آن است . مشاركت كاركنان و سازگاري فرهنگي توجه به مكانيزم هايي دارند كه جهتگيري انجام كارها، چگونگي حل مسائل روزمره و اسباب انگيزش و تعهد را ايجاد مي كند (آرمبروستر، 2005، ص137). در فضاي رقابتي كسب و كار امروز، رضايتمندي مشتري به طور چشمگير، به مولفه اي مهم در يك سازمان موثر تبديل شده است (بري و پاراسورامن، 1992؛ فورنل و همكاران، 2006). با اين حال، تنها تعداد محدودي از مطالعات تجربي، ارتباط بين مشخصه هاي محيط كاري يك سازمان و اهميت اين مشخصه ها را بر كارائي سازمان آزموده اند ( براي مثال : كنراد و همكاران، 1997). بسياري از مطالعاتي كه در اين رابطه صورت گرفته است، بر روي ارتباط بين كيفيت خدمات و رضايت مشتريان تمركز داشته اند (جانسون،1996؛ اشنايدر و بوون، 1995؛ اشنايدر، وايت و پاول، 1998).
بنابراین لازم است با مطالعات جامع ودقیق در زمینه فرهنگ سازمانی به شناخت مطلوب ودرستی از آن دست یافته و با مدنظر قرار دادن ارتباط آن با دیگر ابعاد و متغیرهای سازمانی از نیروی عظیم و نهفته آن در جهت توفیق برنامه های سازمانی و به ثمر رساندن اهداف کوتاه مدت وبلند مدت سازمان استفاده بهینه نمود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دراین بخش ابتدا به تعاریفی از فرهنگ سازمانی والگوهایی درخصوص شناخت وبررسی آن پرداخته، سپس توضیحاتی در خصوص الگوی دنیسون ودلایل انتخاب آن به عنوان الگوی مورد استفاده در این پژوهش داده خواهد شد. در ادامه ارتباط فرهنگ سازمانی با عملکرد سازمان و رضایتمندی مشتریان مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس الگوی مفهومی تحقیق معرفی خواهد شد.
2-2-2-فرهنگ سازمانی چیست؟
فرهنگ سازمانی سیستمی از ارزشهای مشترک ، باورها و عملکردهایی است که درون یک سازمان توسعه یافته و رفتار کارکنان را هدایت می کند. فرهنگ سازمانی بر بیشتر جنبه های زندگی سازمانی اثرگذار است، از روش های عملکرد کارکنان و پوشش لباس آنها گرفته تا ماهیت استراتژی شرکت و ابتکار عملهای کلیدی کسب و کار و تجارت. فرهنگ سازمانی همچنین شخصیت سازمان را شرح می دهد و همان طورکه دو شخصیت مشابه یکدیگر نیستند، دو فرهنگ سازمانی نیز همانند همدیگر نیستند.
محققين عقيده دارند كه فرهنگ مي تواند به طور مشخصي بر عملكرد سازماني و تجربيات كاري كاركنان تاثيرگذار باشد. ماهيت اصلي بيشتر فرهنگ ها به تعامل بين كاركنان و سازمان مربوط مي شود (گيانكولا، 2008، ص 56-55) .
شاين[41] (1992) به عنوان يكي از خبرگان در اين حوزه ، فرهنگ سازماني را اينگونه تعريف مي كند : “الگويي از مفروضات بنيادي مشترك كه اعضاي گروه در رويارويي با مشكلات تطابق با محيط خارجي و يكپارچگي دروني آن را آموخته و ياد مي گيرند، اين الگو چنان خوب عمل مي كند كه معتبر شناخته شده و به عنوان روش صحيح درك، انديشه و احساس در رابطه با حل مسائل سازمان به اعضاي جديد آموخته مي شود” (بيكر، 2002، ص3).
دنيسون معتقد است فرهنگ سازماني اشاره به ارزشهاي زيربنائي، باورها و اصولي دارد كه به عنوان مبنايي براي سيستم هاي مديريت سازمان، عملكردها و رفتارها در نظر گرفته مي شود (دنيسون و نيل، 2000).
2-2-3-ارائه الگوهایی در زمینه شناخت وبررسی فرهنگ سازمانی
برخی از محققین مطالعه بر روی فرهنگ سازمانی بر مبنای ارزشهای حفظ شده توسط اعضای سازمان را برگزیده اند (اشکاناسی،ویلدروم و پیترسون،2000). محققینی چون دیل وکندی[42] (1982) معتقدند که ارزشها اساس فلسفه سازمان برای کسب موفقیت هستند و همچنین چارچوبی جهت هدایت رفتارهای کارکنان درامور سازمان ایجاد می کنند(دنیسون وهمکاران،2008).
2-2-3-1-الگوی کامرون وکوئین
در مدل ارزشهای رقابتی[43] کامرون وکوئین[44] یک چارچوب برای فهم فرهنگ در امتداد دو محور عمودی وافقی نمایش داده شده است. یکی از محورها نشان می دهد که آیا سازمان توجه به محیط داخلی وبه سمت پویایی داخلی دارد یا متمایل به محیط خارجی است؟ محور دیگر نشان دهنده تمایل به انعطاف پذیری در مقابل کنترل فرآیندها و ساختارهای سازمانی می باشد که در شکل (2-7) نشان داده شده است. از تقاطع این محورها چهارگونه فرهنگ با مجموعه ای از ارزش های مرتبط حاصل می شود(گیانکولا،2008).

تمركز خارجي

انعطاف پذيري

تمركز داخلي

فرهنگ ادهوكراسي

فرهنگ قومي

فرهنگ بازاري

فرهنگ سلسله مراتبي

كنترل

شكل (2-7) چارچوب ارزشهاي رقابتي كامرون و كوئين (گيانكولا، 2008)
چهار فرهنگ ارائه شده در مدل کامرون وکوئین عبارتند از:

    • فرهنگ سلسله مراتبی[45]: این فرهنگ بیشتر برروی موضوعات داخلی و پایداری ارزشها وکنترل تمرکز دارد تا انعطاف پذیری واختیار. همچنین این فرهنگ بر روی ساختاررسمی، سیاست ها و روش های مدیریتی تکیه دارد. در این فرهنگ حفظ کارایی، قابلیت اطمینان و عملکرد سریع اهمیت دارد.
    • فرهنگ قومی (قبیله ای)[46]: این فرهنگ بر روی موضوعات داخلی تمرکز دارد اما آزادی عمل در ارزشها بیشتر از ثبات وکنترل است. در این فرهنگ هدف، مدیریت سازمان از طریق کار تیمی، مشارکت وتوافق عمومی است. ارتباطات وکار تیمی، عدم وجود سلسله مراتب از ویژگی های بارز واحد های کاری هستند. افراد بیشتر به منزله اعضای یک خانواده هستند تا اعضای یک سازمان تجاری.
    • فرهنگ بازاری[47] : اين فرهنگ بیشتر بر روی موضوعات خارجی،ثبات ارزش ها و کنترل تمرکز دارد. در این فرهنگ یک حس قوی در مورد مأموریت سازمان و مشتریان وجود دارد . این فرهنگ با بهره وری ، ثبات ، نتایج و ماحصل کارها در ارتباط است.
  • فرهنگ تخصص محور(ادهوکراسی)[48] : این فرهنگ بر روی محیط خارجی ، انعطاف پذیری ارزشها و آزادی عمل بیش از ثبات وکنترل تمرکز دارد. ارزش های کلیدی این فرهنگ آزادی ، خلاقیت و ریسک پذیری در یک سازمان با محیط پویا است(کامرون وکوئین ،1999و2006).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ق.ظ ]




« با تقوا خواب خود را به بیداری تبدیل، و روزتان را با آن سپری کنید، دلهای خود را با تقوا زنده کنید و گناهان خود را با آن شستشو دهید.بیماریهای روح و روان خود را با تقوا درمان و خود را آماده سفر آخرت گردانید.از تباه کنندگان تقوا عبرت بگیرید وخودعبرت پرهیزکاران نشوید.آگاه باشید! تقوا را حفظ کنید و خویشتن را با تقوا حفظ نمایید.» (دشتی:۲۶۹)
امام به پیروان خود دستور می‏دهد که با توجه به تقوا و پرهیزکاری، خوابشان را به بیداری مبدل سازند؛ یعنی شب زنده دار باشند، خواب شبانه را از خود دور کنند و تمام آن را به عبادت بپردازند.در این عبارت «نوم» استعاره از غفلت و گمراهی است. همچنین تقوا در قالب استعاره مکنیه به ابزاری تشبیه شده است که با آن می توان به هدف رسید.
در این عبارت، لفظ شعار برای تقوا به صورت استعاره بیان شده است «وَأَشْعِرُوهَا قُلُوبَکُمْ، ” تقوا را پوشش دلهای خود قرار دهید. همچنین امام با بهره گرفتن از استعارهای زیبا و لطیف، تقوا را به لباس زیرین تشبیه نموده است؛ یعنی همچنانکه شعار در زیر لباسهاست و به باطن بدن چسبیده است، تقوای حقیقی نیز دل آدمی را فرا گرفته و در باطن اثر می‌گذارد. مراد از سخن امام (ع) این است که تقوا را با دلهای خود قرین کنند. امام در این عبارت کوتاه با تحریک قوه خیال مخاطب و تأثیرگذاری بر ذهن او به راحتی توانسته است مفهوم مورد نظر را در ذهن وی تثبیت کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امام فرمان می دهد گناهانشان را به وسیله تقوا و پرهیزکاری بشویند، شستن در این مورد نیز به عنوان استعاره به کار رفته است؛ زیرا همچنان که با شستن، آلودگیهای جامه و چرک آن از بین می رود با تقوا هم آلودگی گناه و پلیدیهای مادی از چهره روح و صفحه قلب آدمی پاک می شود.
در ادامه در قالب استعاره مکنیه، تقوا به دارو تشبیه شده همان گونه که دارو برطرف کننده بیماری است، تقوا هم بیماریهای روح و روان انسان را از بین می برد.
با شدت و با تمام توان از تقوا محافظت کنند مبادا آن را به ریا و سمعه آلوده سازند.، دامن پاک تقوا را به سبب سوء اخلاق وانجام دادن گناه، لکه دار نکنند.
و نیز تقوا را محافظ خود قرار دهند یعنی با اتصاف به پرهیزکاری خود را از انجام دادن گناه و تمایل به صفتهای ناشایسته و پیامدهای ناروای آن بدور دارند تا از کیفر الهی و عذاب آخرت ایمن باشند. در این عبارت استعاره وجود دارد. تقوا به محافظی(که مشبهٌ به محذوف است) تشبیه شده است؛ همانطور که مُحافظ در برابر خطرات حفاظ انسان است، تقوا هم در خطرات و مشکلات حفاظ انسان است. این استعاره باعث نفوذ بیشتر این عبارت در دل مخاطب شده است.
-إمْرءٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بِلِجَامِهَا وَزَمَّهَا بِزِمَامِهَا فَامْسَکَها بِلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِی اللهِ وقَادَهَا بِزِمَامِها الَی طَاعَهِ اللهِ (خطبه: ۲۳۷)
«انسان باید نفس را مهار زند، وآن را در اختیار گرفته از طغیان وگناهان باز دارد، و زمام آن را به سوی اطاعت پروردگار بکشاند». (دشتی: ۳۳۷).
کلمهی «لجام» که به معنای دهنه است، استعاره از زهد حقیقی و پاکدامنی می باشد. وجه تشبیه آن است که زهد و عفت، نفس امّاره را از سرکشی و ورود در گمراهیهای هوا و هوس و گناهان باز می دارد؛ چنان که لگام مرکب، آن را از چموشی و سرکشی منع می‌کند و با آوردن کلمهی« إلجام» که مصدر باب افعال است، آن را مرشح ساخته است که کنایه از ورع نفس به وسیله زهد می باشد و نیز واژه زمام که به معنای مهار است، استعاره از عبادت است؛ زیرا همچنانکه شتر به وسیله مهارش کشانده می‏شود، عبادت هم نفس اماره را به سوی همراهی کردن با نفس مطمئنه در اطاعت خدا می کشاند. عبادت برای این وضع شده است که نفس اماره را در اطاعت عقل وتحت انقیاد وی قرار دهد تا در هنگام بالا رفتن عقل بر پلکان قدس به سوی بارگاه خداوند صاحب جلال و کرم، پشت سر عقل روان شده و تبدیل به نفس مطمئنه شود.(بحرانی،ج۶: ۴۸۴)
-اذا مَرُّوا بایه فیها تَخْوِیفٌ اصْغَوا الَیهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِم. ظَنُّوا أَّنّ َزَفِیرَ َجهنّمَ وَشهِیقَهَا فی أَصُولِ آذانِهِم (خطبه: ۱۹۳)
«هرگاه به آیهای برسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین افکن است» (دشتی: ۲۸۷).
در عبارت «مسامعَ قلوبِهم»، امام با جان بخشی به قلب و در قالب استعاره مکنیه، تصویری بیبدیل و کاملاً نو خلق کرده است که لذّت و شوق استماع را به طور ناخودآگاه در شنونده برمیانگیزاند. در واقع قلب که می تواند مجاز از انسان باشد، به تنهایی به انسانی کامل تشبیه شده است که می شنود.
در این خطبه در مورد جهنم استعاره مکنیه دیده می‏شود. جهنم به موجودی زنده تشبیه شده است که دارای دم وبازدم است. در واقع امام با این استعاره جالب عمق اندیشه خود را به تصویر میکشد و مخاطب با اندکی تأمل، به شدَّت تحت تأثیر قرار می گیرد. واژه های «زفیر» و «شهیق» با آهنگ و موسیقی خویش به زیبایی هر چه تمامتر به تصویرگری صحنه کمک می کنند.
-فَمَنْ أَخَذَ بِالتَّقْوَى عَزَبَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدُ بَعْدَ دُنُوِّهَا وَ احْلَوْلَتْ لَهُ الْأُمُورُ بَعْدَ مَرَارَتِهَا وَ انْفَرَجَتْ عَنْهُ الْأَمْوَاجُ بَعْدَ تَرَاکُمِهَا وَ أَسْهَلَتْ لَهُ الصِّعَابُ بَعْدَ إِنْصَابِهَا وَ هَطَلَتْ عَلَیهِ الْکَرَامَهُ بَعْدَ قُحُوطِهَا وَ تَحَدَّبَتْ عَلَیهِ الرَّحْمَهُ بَعْدَ نُفُورِهَا وَ تَفَجَّرَتْ عَلَیهِ النِّعَمُ بَعْدَ نُضُوبِهَا وَ وَبَلَتْ عَلَیهِ الْبَرَکَهُ بَعْدَ إِرْذَاذِهَا (خطبه: ۱۹۸)
«پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختیها از او دور گردند، تلخیها شیرین، و فشار مشکلات و ناراحتی ها برطرف خواهند شد، و مشکلات پیاپی و خسته کننده، آسان گردیده و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می بارند، رحمت بازداشته حق باز می گردد، و نعمت های الهی پس از فرونشستن به جوش میآیند، و برکات تقلیل یافته فزونی گیرند. » (دشتی: ۲۹۵)
در عبارت اول، استعاره مکنیه وجود دارد. تقوی مشبه و حبل (ریسمان) مشبهبه است. در این عبارت تقوا به ریسمان و طنابی مستحکم تشبیه شده که انسان پرهیزکار با چنگ زدن به این ریسمان از افتادن در مهلکه مشکلات نجات مییابد. وجه شباهت، نجات دادن هر دوی آنها از مهلکات و گرفتاریهاست. در عبارت «اِنفَرجَت عَنهُ الاَمواجُ بَعدَ تراکُمِها» امواج، استعاره از سختیها و گرفتاریهاست که به شخص متّقی هجوم آورده است . در جمله « واَسهَلت له الصِعابُ بعدَ انصابِّها » نیز سختیها و گرفتاریهایی که به فردهجوم می آورند به آبی تشبیه شده‏اند که درون ظرفی ریخته می‏شوند و استعاره وجود دارد که به معنای تهاجم مشکلات و گرفتاریها می باشد. هر فردی تقوا پیشه کند، سختیها برایش آسان می‏شود.
فرمانبرداری از دستورهای خداوند سبب می‏شود که پروردگار، باران بخشش و کرامت خود را به فراوانی برآنان ببارد، منظور از بارش کرامت در جملهی « وَ هَطَلَتْ علیهِ الکِرامَهُ »، کمالات نفسانی پایداری است که انسان بدان متمتّع و کامیاب می گردد و چون افاضه این کمالات شباهت با ریزش باران دارد، لذا واژهی « هَطْل» (باران شدید دانه درشت) را برای افاضه آنها، استعاره و به کرامت اسناد داده است؛ همچنین واژهی « قُحُوْط » (خشکسالی) برای نایابی و عدم افاضه کرامت الهی پیش از آنکه از طریق تقوا شایستگی پیدا کنند، استعاره گردیده است. (بحرانی، ۱۳۸۸، ج ۵: ۳۶۵)
طاعت الهی باعث می‏شود تا خداوند کسانی را که پیش از این به سبب عدم تقوا، شایستگی شمول رحمت او را نداشتهاند نیز با افاضه کمالات نفسانی و نعمات باطنی مورد رحمت و عطوفت قرار دهد، واژه «تَحَدُّب» (مهربانی) برای اراده ترحُّم و یا آثار آن، و نیز کلمه نُفُورْ (رمیدن) برای عدم وجود آثار مذکور پیش از آراستگی آنان به تقوا استعاره شده است. (همان، ج۵: ۳۶۵-۳۶۶) فرمانبرداری پروردگار سبب می‏شود نعمتهای خداوند که پیش از این از آنها محروم بوده به سوی او روان گردد، واژهی « تَفَجُّر » (جریان یافتن) برای پخش انواع نعمتهای دنیوی و اخروی استعاره شده، وخداوند متعال دراین‌باره فرموده است: « ومن یتَّقِ الله یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً وَ یرزُقْه مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبْ » همچنین واژه « نضوب» (فرو رفتن آب در زمین) برای عدم وجود این نعمت‌ها پیش از شایستگی و پرهیزکاری، استعاره گردیده، و وجه مناسبت در هردو استعاره، شبیه بودن نعمت به آب است. (همان: ۳۶۶)
فرمانبرداری و پرهیزکاری، موجب باریدن برکت پس از کمیابی آن است، واژه « وَبْلْ » (بارش شدید) برای بسیاری ریزش برکت پس از به دست آوردن شایستگی و پرهیزکاری استعاره شده، و واژه « رَذاذ » (نم نم باریدن) برای کمی برکت پیش از اختیار طاعت و تقوا استعاره گردیده است. مناسبت استعاره مذکور در اینجا به سبب مشابهت برکت به باران است؛ اینکه پرهیزکاری سبب مزید افاضه ربانی به کسانی است که دارای یکی از کمالات نفسانی باشند. روشن است، چنانکه اگر کسی خویشتن را به علم و دانش آراسته کرده ولی زهد و عبادت را پیشه نساخته، اگر راه پرهیزکاری و فرمانبرداری خدا را پیش گیرد به زهد و عبادت نیز دست می یابد. (همان: ۳۶۶)
-لَمْ تَبْرَحْ عارِضَهً نَفسَها عَلی الاُممِ الماضین مِنْکُمْ والغابِرینَ لحاجتهِم الیها غَداً. (خطبه ۱۹۱)
« تقوا همواره خود را بر امتهای گذشته و حال عرضه کرده و بر آینده نیز عرضه می کند؛ زیرا فردای قیامت همه به آن نیازمندند ». (دشتی: ۲۶۹)
در این عبارت، مطلب بسیار لطیفی را با زبان استعاره بیان فرموده و تقوا را به زن صالحهای تشبیه کرده است که پیوسته خود را در معرض تزویج و بهرهگیری قرار می‏دهد؛ یعنی تقوا همیشه آماده است که آدمیان آن را بپذیرند و سپس به منظور تشویق و توجُّه کردن بیشتر مردم می فرماید: علت اینکه تقوا خود را اینچنین جلوه می‏دهد آن است که فردای قیامت همگان به آن نیازمندند و محتاجند. می توان همین علت را وجهشبه دانست. (بحرانی، ۱۳۸۸، ۵: ۳۰۸) وجه مشابهت، نیاز مردم به هردواست.
-أطْفأ الزهدُ شَهَواتِه. (دشتی: ۸۳)
«با پارسایی، شهوات را کشته است». (دشتی: ۹۷)
چنانکه از شرح برمی آید، ظاهراً نسخهای که در اختیار شارح بوده، سخن امام چنین است: و أطْفَأَ الزُهْدُ شَهَواتِه. زهد و پارسایی مانع شهوات او شده است. امام لفظ «اطفاء» را برای زهد استعاره آورده است، با اینکه «اطفاء» یعن خاموش ساختن، از صفات آب است که در رابطه با آتش آورده می شود، در این بیان زهد را در فرو نشاندن شهوات همچون آب دانسته است که آتش را خاموش می سازد؛ ضمناً شباهت میان آتش و شهوات نیز روشن شده است؛ چه هردو در بسیاری از موارد اثر مُخرّب دارند و همگونی میان آب و زهد در تأثیرگذاری مطلوب نمایانده شده است که هر یک به نوعی از خسارت جلوگیری می کنند، یعنی چنان که آب شعله های آتش را فرو می نشاند، روی گردانی از دنیا و زهد ورزی مانع از ضررهای آن می شود. (بحرانی، ۱۳۸۸، ج: ۳، ۲۲۸) « این الفاظ و تعابیر چنان زنده و تأثیرگذار است که انسان به جای آنکه خود را در مقام خواننده الفاظ بیابد، خود را بیننده تابلوها و صحنههایی زنده و سرشار از حرکت و پویایی مییابد». (محمدقاسمی، ۱۳۷۸، ۲۶)
-فَعندَ الصباحِ یحْمَدُ القومُ السُری (خطبه۱۶۰)
« صبحگاهان رهروان شب ستایش می شوند.» (دشتی: ۲۱۵)
این مثل برای کسی آورده می‏شود که رنج کشیده تا به آسایش برسد؛ زیرا اصل مثل درباره کسانی است که شب را نیاسوده و راه پیموده‏اند و تنها هنگامی که بامداد شود و به نزدیک منزلگاه برسند، مورد ستایش قوم قرار می گیرند، در این جا منظور از صباح زمانی است که روح از بدن جدا شود، و یا به سبب پیروی کامل از تربیتها و ریاضتهایی که ذکر شد و تابش انوار جهان بالا بر او و اتصالش با ملاء اعلا، به کلی از دنیا روی گرداند که در این هنگام بردباری او در برابر ناملایمات، و پشت پا زدن او به لذّات، و تحمّل سختیها و تلخیهای دنیا عاقبتی محمود و فرجامی پسندیده دارد، و مطابقت این مثل با معنا روشن و جایگزین بیان آن است. (بحرانی، ۱۳۸۸، ج:۵، ۷۴) با این توضیح، این عبارت دارای استعاره تمثیلیه است.
-یرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیا یعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إعظَاماً لِمَوتِ قُلُوبِ أحْیائِهِمْ (خطبه: ۲۳۰)
«اهل دنیا را می نگرندکه مرگ بدنها را بزرگ می شمارند، امّا آنها مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می دانند». (دشتی: ۳۳۳)
اشاره به تفاوت دیدگاه اهل دنیا که دچار زرق و برق دنیا شده و فریب خوردهاند، با انسانهای متّقی دارد؛ به خاطر اینکه اهل دنیا زیاد توجهی به کمالات پس از مرگ و حیات اخروی ندارند و تمام هم ّ و غمشان در همین دنیای فانی خلاصه می شود؛ امّا اهل تقوا دیدی به مراتب بالاتر از آنان دارند. برعکس آنان مرگ دلهای خود را عیب می دانند و به آن حساس هستند و برای مرگ جسدهایشان اهمیت چندانی نمی دهند. در این عبارت استعاره وجود دارد بدین معنا که قلب به انسانی تشبیه شده است که میمیرد و متلاشی می شود و مراد، دلمردگی و مرگ معنوی متّقین می باشد .
۳-۵ کنایه:
یکی از مؤثرترین راه های بیان کلام و نیز از زیباترین روش های ساختن تصویر خیالی کنایه میباشد که از شیوه های غیرمستقیم گفتار و از ابزارهای مخیل کردن کلام به شمار می رود. صاحب لسان العرب، در ذیل تعریف لغوی کنایه آورده است (الکنایه أَن تَتَکلَم بِشَیءٍ و تریدُ غیرَه) کنایه آن است که درباره چیزی صحبت کنی وغیر آن را اراده نمایی. (ابن منظور، ۱۴۱۲، ج۱۲: ۳۷۴)
کنایه، واژهای عربی است که در زبان فارسی نیز به کار می رود. این کلمه در اصل مصدر ثلاثی مجرد از باب «نَصَرَ – ینْصُر » یعنی« کنی – یکنو» یا « ضَرَبَ – یضْرِبُ » یعنی «کنی یکنی» است و از نظر واژگانی پوشیدهگویی و نداشتن صراحت درگفتار معنی می دهد و با دو حرف جر «ب» و «عن» متعدّی می شود؛ یعنی می گویند: کنی عن الشیءِ یا کنی بالشیءِ کنایهً (زمخشری، ۱۴۰۹: ۵۲۹)
کنایه یکی از پر کاربردترین مباحث زیبایی شناسی در راستای سهولت درک معنی شناخته می‏شود و از این طریق است که توان تصویر پردازی توسعه و اهمیت فراوان می یابد.
کنایه نقاشی زبانی است؛ یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلا می‏دهد. هم سخن است، هم نقاشی سخن است و دارای مفهومی و احیاناً پیامی. نقاشی است چون می تواند مفهوم پیام را نشان دهد. کنایات در تفهیم و تفاهم، نقش اساسی دارند.
به اعتقاد برخی از علمای بلاغت کنایه از تصریح بلیغ تر است؛ زیرا معانی را به شکل محسوسات درمی آورد و آنها را به صورت ملموس و مشهود قرار داده، همانند تصویری روشن و مشخص پردازش می‌کند و کنایه اسلوبی است که در شنونده تأثیر می‌گذارد؛ اینگونه که اگر مسأله به شکل تصریح بیان شود، تأثیر آن در مخاطب کمتر از زمانی است که در آن به شکل کنایی بیان میشود. (فاضلی،۱۳۷۶: ۲۷۹)
ارزش زیبا شناختی کنایه در این است که مخاطب را به تأمل و فکر فرو می برد و سرانجام به معنای پوشیده گوینده پی می برد. محمد فاضلی در باره اینکه ارزش پوشیده و کنایی سخن گفتن، در بسیاری از مواقع از بیان صریح آن بیشتر است، می گوید: اهل ادب در بسیاری از اوقات، کنایه را رساتر می‌دانند؛ زیرا روش کنایی بیان مطلب، همراه با نوعی برهان و استدلال است و خلاصه اینکه کنایه ابزاری برای وسعت بخشیدن به کلمات و جملات تلقی می شود. کنایه وسیلهای برای ترک الفاظ ناخوشایند و جایگزین کردن الفاظ پسندیده است مانند: « لحقَ باللَّطیفِ الخبیرِ»: که کنایه از مرگ می باشد. کنایه وسیلهای برای برای گسترش الفاظ و تفنُّن در لغات و عبارتهاست و قادر است ذم را به شکل مدح به مخاطب القا کند (همان، ۳۹۲). در کتاب البلاغه الواضحه آمده است: از ویژگیهای کنایه این است که به واسطه آن می توان سخن نیشداری را به دشمن زد بدون اینکه خدشهای بر چهره ادب وارد آید. این کار تعریض نامیده می شود و از انواع کنایه است. (جارم وامین: ۱۳۷۹، ۱۳۱)
از دیگر ویژگیهای کنایه، میزان تأثیرگذاری و لذّت بخش بودن آن است. در این باره استاد شفیعی کدکنی می گوید: «کنایه یکی از صور خیال در ادب و شعر هر زبانی است و در گذشته اهل ادب و منتقدان دربارهی اهمیت کنایه و میزان تأثیر آن درسخن عنایت داشتهاند. کنایه یکی از صورتهای بیان پوشیده و اسلوب هنری گفتار است، بسیاری از معانی را اگر با منطق عادی گفتار ادا کنیم، لذّت بخش نیست و گاه مستهجن و زشت می نماید واز رهگذر کنایه می توان به اسلوبی دلکش و مؤثر بیان کرد».(شفیعی کدکنی،۱۳۷۰: ۱۴۱) « در کنایه لفظی است که لازم معنای آن مورد نظر است، اما همزمان جواز قبول معنای لفظ نیز وجود دارد. وقتی می گویید فلان خانم تا چاشتگاه می خوابد و منظور شما رفاه و آسایش اوست، مانعی ندارد خواب تا چاشت او هم بی تأویل پذیرفته شود. (القزوینی، ۲۰۰۰م: ۲۴۸)؛ لذا کنایه نیز با به تکاپو انداختن ذهن مخاطب، مفهوم را تقویت و پیام را به شیوه ای قویتر القا می کند.
کنایه را می توان به موارد زیر تقسیم بندی نمود:
۱ – تلویح: در لغت به معنی اشاره به دور است و اصطلاحاً به کنایه‌ای گفته می‌شود که واسطه های آن فراوان باشد. مانند: «وما یک مِنْ عَیبٍ فإنی جَبانُ الکَلبِ، مَهْزولُ الفَصیل»
۲ – رمز: کنایهای است که در آنها واسطه‌ها اندک، اما لزوم آن (لزوم بین لازم وملزوم). چندان آشکار نیست. مانند فلانٌ عریض القفا. پس گردن فلانی پهن است که کنایه از کند ذهن بودن فرد است.
۳ – ایماء: کنایه‌ای است که در آن واسطه ها اندک باشد و لزوم آن (لزوم بین لازم وملزوم) آشکار باشد.
أما رَأیتُ المَجْدَ ألقَی رَحْلَهُ فی آلِ طلحهِ ثُمَّ لَمْ یتَحَوَّل (بحتری)
آیا ندیدی که بزرگواری در دودمان طلحه اقامت گزید وبه دیگرجای نرفت.
۴- تعریض: در لغت خلاف تصریح است و در اصطلاح این است که سخن به کار برده شود و با آن معنی دیگری از ساختار کلام فهمیده میشود، اشاره گردد. مانند اینکه به آزار دهنده میگویی: « الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ » مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش گزند نبینند و با این سخن میخواهید گوشزد کنید که آزار دهنده مسلمان نیست. (هاشمی: ۱۳۸۵، ج۲: ۲۱۲)
۳-۵-۱ کنایه تقوا در نهج البلاغه:
کنایه همسنگ استعاره و تشبیه، یکی از برجستهترین شیوه های امام علی در نهج‌البلاغه است. امام نقش و جایگاه و امتیازات کنایه را به خوبی می شناسد و با ذوق سرشار و قریحه و استعدادی بی نظیر از کنایه به خوبی بهره میبرد و با کمترین کلمات و عبارات، مفاهیم ارزشمند می آفریند. هر چند خصوصیت ایجاز در بیشتر عبارتهای خطبهها نمایان است و تصاویر دلنشینی آفریده به مخاطب منتقل می نماید، اما کنایه بهرهی فراوان و سهم بسزایی را در این ویژگی به خود اختصاص داده است. امام با ارائه تصاویر کنایی از تقوا علاوه بر روشن ساختن معنا و اهمیت تقوا، خلاقیت، ابتکار، فصاحت و هنر سخنوری خود را به نمایش میگذارد.
اینک به بررسی و تحلیل نمونه هایی از تصاویر کنایی تقوا در خطبههای نهج‌البلاغه می پردازیم.
-قُرهُ عَیْنِهِ فِیمَا لاَ یَزُولُ وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لاَ یَبْقَى (خطبه ۱۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]




ضریب کاپا مانند صحت کلی معیار تعیین صحت کل نقشه می باشد. به دلیل اینکه پیکسل­های درست طبقه بندی نشده را در نظر می گیرد، از معیار صحت کل گویاتر است (پورشکوری ، 1383). در این ضریب خطاهای Ommission و Commission در نظر گرفته می شوند. از طرف دیگر توافق اتفاقی نیز می تواند حذف گردد. ضریب کاپا از فرمول زیر بدست می آید:
K= Ө12/1-Ө2
Ө1= صحت کلی
Ө2= توافق اتفاقی =∑(xl * xi)/N
Xl= تعداد پیکسل­های هر طبقه در نقشه واقعیت زمینی
Xi = تعداد پیکسل­های هر طبقه در تصویر طبقه بندی شده
N = تعداد کل پیکسل­ها
1-2-12- تصاویر چند زمانه :
تکرار مشاهدات و تصویر برداری دوره­ای از یک منطقه معین می تواند در استخراج اطلاعات مفید، که از روش­های دیگر مشکل است کمک نماید. در این حالت جزء زمان با اجزائی مانند طیف و ابعاد مکانی تصاویر تلفیق می شوند تا با بهره گرفتن از آن بتوان اطلاعات بیشتری را کسب نمود. در صورتیکه این شیوه درست مورد استفاده قرار گیرد می تواند الگوهای مهم و پیچیده را مورد تحلیل قرار دهد که پایش محیط و تحلیل‌های تغییرات پوشش از آن جمله است. اما استفاده از بعد زمان پیچیدگی پردازش و تجزیه تحلیل این تصاویر را نسبت به داده‌های تک زمانه بیشتر می کند. بنا به تعریف، تصاویر چند زمانه به تصاویری گفته می شود که از یک منطقه جغرافیایی ثابت و معین در زمان‌های مختلف برداشت شوند. این تصاویر می توانند به وسیله یک سنجنده و یا سنجنده­های مختلف از ماهواره­های گوناگون از یک منطقه معین تصویر برداری گردد. اگر تصاویر برداشت شده از زمین از سنجنده­های گوناگون برای انجام مطالعات زمینی کسب شده باشد، خصوصیات این سنجنده­ها وتصاویر باید به­گونه ای باشدکه قابلیت پردازش­های مشابه را داشته باشند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

توسعه روش­های موثر برای تجزیه و تحلیل داده ­های چند­زمانه یکی از مهمترین بحث­هایی است که جامعه سنجش از دور با آن روبرو است. اهمیت این موضوع مستقیما به افزایش کیفیت داده‌های چند زمانه ماهواره‌های سنجش از دوری مربوط می شود. با وارد کردن جزء زمان در تجزیه و تحلیل­های سنجش از دوری می توان الگوهای مهم و پیچیده ای را مورد تحلیل قرار داد. موضوع مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که روش‌های مورد استفاده برای تجزیه تحلیل تصاویر تک زمانه نمی‌توانند روش­هایی کارا برای تجزیه تحلیل تصاویر چند زمانه باشند. در تجزیه و تحلیل تصاویر چند زمانه آلگوریتم­های توانای استخراج اطلاعات از تصاویر کسب شده از محل‌های جغرافیایی معین ولی زمان‌های متفاوت مورد توجه قرار می گیرند. حل مسائل پیچیده این روش‌ها می تواند منتج به افزایش صحت و همچنین استخراج اطلاعات مفیدی از پردازش و تجزیه و تحلیل داده‌ها شود (برازون و همکاران، 2003).
1-2-12-1-کاربردهای تصاویر چند زمانه در جنگل :
در سالهای اخیر به دلیل بهبود سنجنده‌ها، توان تفکیک طیفی و مکانی، توسعه و تجزیه تحلیل داده‌ها، داده‌های ماهواره­ای بیشتر مورد توجه کارشناسان قرار گرفته اند. به دلیل پویایی منابع طبیعی استفاده از بعد زمان سودمندی بیشتری در بالا بردن صحت نتایج نسبت به بهبود توان تفکیک مکانی داده‌ها در سالهای اخیر داشته است. از کاربرد تصاویر چندزمانه در جنگل و مناطق دارای پوشش گیاهی می توان به کشف تغییرات، تهیه نقشه مناطق جنگلی، طبقه بندی، مطالعه تغییرات زمانی پوشش گیاهی، تعیین مرز پدیده‌ها، مطالعه توالی جنگل و ارزیابی مشخصه های فیزیولوژیکی (لویس[45] و همکاران، 1989؛ هون چو[46]، 2000؛ فورتی[47]، 2000)، تشخیص تغییرات و کنترل اطلاعات مربوط به جنگل (ورجو[48]، 1997)، بررسی تغییرات پوشش گیاهی در منطقه دریای سیاه غربی (کوبن[49] وهمکاران، 2010)، مشاهده و نظارت زمین‌های دیم در مقیاس محلی و منطقه‌ای (استلمز[50] و همکاران، 2012)، تشخیص مناطق مرطوب (لنتا[51] و بالق[52]، 1999)، بهبود طبقه بندی جنگل (والتر[53] و همکاران، 1996)، تهیه نقشه جنگل بعد از آتش سوزی (میلر[54] و یول[55]، 2002)، شناسایی و تفکیک گونه‌های جنگلی (میکلسون[56] و همکاران، 1998) اشاره نمود.
فصل دوم
سابقه تحقیق
2-1- مطالعات انجام شده درایران
نقشه تغییرات کاربری اراضی با بهره گرفتن از تصاویر ماهوارهای چند زمانه
غیاثوند (1377)، نقشه کاربری اراضی را با بهره گرفتن از تصاویر ماهواره‌ای چند زمانه در منطقه جنوب تهران در فاصله زمانی 6 سال تهیه نمود. در این مطالعه از دو تصویر TM لندست به فاصله 6 سال از هم استفاده گردید. سپس برای کشف تغییرات از روش‌های ترکیبی تحلیل مؤلفه‌های اصلی توام با تحلیل رگرسیون و تفریق تصاویر مؤلفه‌های اصلی استفاده گردید. به منظور جداسازی تغییرات از عدم تغییرات، انتخاب حد آستانه براساس داده‌های مرجع زمینی صورت گرفت ومناطق تغییر یافته جدا گردیدند. براساس نتایج این تحقیق کاربرد توام روش تحلیل رگرسیون و تحلیل مؤلفه‌های اصلی نسبت به روش تفریق تصاویر مؤلفه‌های اصلی نتایج بهتری را نشان داد.
تفكيك مرز شمالي جنگلهاي خزري با بهره گرفتن از تصاوير چند زمانه ماهواره‌اي
پورشکوری (1383)، مرز شمالی جنگل‌های خزری در منطقه چابکسرگیلان را با استفاده ازتصویر سنجنـده Spot HRGاز فصل رویش و تصویر سنجنده ASTER از فصل خزان تفکیک نمود. دو طبـقه جنگل و غیرجنگل برای این مطالعه تعریف و نمونه‌های تعلیمی مناسب تعیین و اصلاح شدند. با بهره گرفتن از تصاویر یک زمانه، چند زمانه و همچنین روش‌های سلسله مراتبی و تفسیر بصری – رقومی جداسازی کلاسه‌های باغ و جنگل انجام گرفت. نتایج حاصل از طبقه بندی‌های مختلف با نقشه واقعیت زمینی مقایسه و صحت آنها تعیین شدند. صحت ( ضریب کاپا) برای طبقه بندی تصویر فصل خزان، طبقه بندی چند زمانه، روش سلسله مراتبی و تفسیر رقومی ـ بصری به ترتیب برابر 28٪ ، 43٪، 57٪، 62٪ و 71٪ بود. نقشه حاصل از طبقه بندی فصل رویشی کمترین و روش بصری ـ رقومی بیشترین صحت را ارائه دادند. صحت کلی بهترین نقشه حاصله نیز برابر با 30/83 درصد بوده است.
بررسی قابلیت داده های چند زمانه ماهواره لندست 7 دربرآورد تاج پوشش و تولید گیاهی (مطالعه موردی : منطقه استپی بخشعلی نعمتی – ساوه)
فرزاد مهر و همکاران (1384)، قابليت داده هاي رقومي چند زمانه ماهواره لندست سنجنده +ETM در برآورد تاج پوشش و توليد گياهي را در منطقه استپي در استان مركزي مورد تجزيه و تحليل قرار دادند. نتايج حاصل از بررسي روابط همبستگي بين متغيرهاي گياهي و بازتابهاي طيفي و شاخص هاي گياهي نشان دهنده همبستگي معني دار بين باندهاي طيفي ETM 5 ، ETM 7 شاخص هاي TSAVI1GEMI، ARVI با تاج پوشش گندميان بوته اي ها تاج پوشش و توليد كل در بين شاخص هاي گياهي نشان داد با تكيه بر نتايج مي توان استنتاج نمود كه كاربرد بازتاب طيفي درهنگام كاربرد تصاوير چند زمانه براي برآورد تاج پوشش هاي گياهي و توليد در مناطق خشك از دقت بالاتري برخوردار است همچنين استفاده از شاخص‌هاي تصحيحات اتمسفري براي كم كردن تغييرات شرايط اتمسفري در سالهاي مختلف ضروري به نظر مي رسد.
بررسي قابليت تصوير ماهواره لندست 7 براي تهيه نقشه گستره جنگل (پژوهش موردي در جنگل هاي بابل)
رفیعیان (1385)، در تحقيقی قابليت داده هاي ماهواره لندست 7 در تهيه نقشه گستره جنگل را مورد ارزيابي قرار داد. اين بررسي در سطحي معادل يك برگ نقشه 1:25000 (حدود 15000 هكتار) در جنگل هاي منطقه بابل در استان مازندران و با بهره گرفتن از تصاوير ماهواره اي سال 1380 انجام شد. طبقه بندي تصوير به دو صورت رقومي (خودكار) و تلفيقي (رقومي- چشمي) انجام شد. تجزيه و تحليل رقومي با بهره گرفتن از طبقه بندي كننده حداكثر احتمال و نمونه هاي تعليمي كه از طريق كار ميداني تهيه شده بودند، انجام شد. صحت نقشه جنگل حاصله در مقايسه با واقعيت زميني معادل 56/94 درصد (صحت كلي) بود. اين نقشه در مقايسه با تصاوير رنگي حاصل از ادغام و نيز بهره گيري از اطلاعات غيرطيفي (نقشه هاي ارتفاع، شيب وغیره و شناخت از منطقه) مورد تفسير و ويرايش قرار گرفت. نقشه جنگل جديد از صحت كلي معادل 39/96 درصد برخوردار بود. اين نكته بيانگر قابليت زياد داده هاي ماهواره لندست7 براي تهيه نقشه جنگل در مناطق كوهستاني و با قطعات جنگلي پراكنده است.
تهيه نقشه جنگل هاي طبيعي استان زنجان با بهره گرفتن از داده هاي سنجنده ETM+ ماهواره لندست 7
بنیاد و قادری (1386)، در تحقیقی نقشه جنگل‌های طبیعی استان زنجان را با بهره گرفتن از داده‌های سنجنده ‌ETM+ ماهواره لندست 7 تهیه نموده اند. در اين بررسي از تصاوير هفت باند طيفي ماهواره لندست 7 مربوط به سال 2002 براي مکان يابي و تهيه نقشه جنگل هاي طبيعي استان زنجان استفاده شده است. تحليل مولفه هاي اصلي (PCA) به منظور استخراج مولفه هاي اصلي و کاهش حجم داده ها به کار برده شد. نتایج ارزیابی صحت نقشه­های تولید شده نشان داد که صحت کلي،کاربر و توليد کننده به ترتيب 45/88 ، 69/73 و 23/70 درصد است. نتايج اين بررسي نشان مي دهد،که پديده هاي يک پارچه و همگن مانند مناطق کشاورزي، مراتع و جنگل هاي طبيعي با تراکم زياد با بهره گرفتن از داده هاي سنجش از دور با قدرت تفکيکي مکاني متوسط (ETM+) قابل تفکيک بوده و تهيه نقشه آنها با دقت قابل قبول امکان پذير است.
بررسي تغييرات مرز فوقاني جنگلهاي شمال كشور با بهره گرفتن از داده هاي ماهواره اي
ميرآخورلو خسرو و اخوان رضا (1387) با شناسايي انواع كاربريها در محدوده جنگلهاي كوهستاني بالادست شمال كشور، تغييرات مرز فوقاني اين جنگلها در يك دوره 15 ساله بررسي کردند. همچنين موقعيت دقيق مكاني و مساحت آنها در حاشيه فوقاني جنگلهاي شمال كشور تعيين شد. به اين منظور از هشت فريم داده هاي سنجنده ETM ماهواره Landsat مربوط به بهار و تابستان سال 1383 و داده هاي ماهواره Landsat5 TM مربوط به تابستان سال 1386 استفاده گرديد. بعد از انجام مراحل پردازش، تفسير، تجزيه و تحليل داده ها و تلفيق آن با اطلاعات برداشتهاي صحرايي، نقشه محدوده هاي جنگلي در دو مقطع زماني فوق به دست آمد. سپس با مقايسه اين دو نقشه، محدوده جنگلهاي تخريب شده و تغييرات مرز فوقاني جنگل در اين دوره 15 ساله به دست آمد. بر اساس اطلاعات استخراج شده از نقشه ها طي اين مدت 121528 هكتار از جنگلهاي كوهستاني حاشيه بالادست شمال تخريب شده است. به عبارتي، سالانه به طور متوسط به ترتيب 49/0، 21/0 و 69/0 درصد از سطح جنگل استانهاي گیلان، مازندران،گلستان در حاشيه بالادست، تخريب شده است.
ارزيابي کارايي الگوريتم هاي ماشين بردار پشتيبان جهت طبقه بندي کاربري اراضي با بهره گرفتن از داده هاي ماهواره اي +ETM لندست (مطالعه موردي: حوزه سد ايلام)
آرخی و ادیب نژاد (1390 )، اين مطالعه کارايي الگوريتم هاي ماشين بردار پشتيبان (SVMs) را در طبقه بندي تصاوير ماهواره اي مورد بررسي قرار مي دهد. در اين مطالعه، الگوريتم هاي SVM براي طبقه بندي کاربري اراضي حوزه سد ايلام با بهره گرفتن از داده هاي +ETM لندست مورد استفاده قرار گرفته است. طبقه بندي با بهره گرفتن از روش ماشين‌هاي بردار پشتيبان، بصورت خودکار و با بهره گرفتن از چهار نوع کرنل خطي، چندجمله اي، شعاعي و حلقوي اجرا شده است. در ضمن، کارکرد اين روش با روش طبقه بندي حداکثر احتمال مقايسه شده است. نتايج نشان مي دهد که الگوريتم هاي SVM خصوصا سه کرنل خطي، چندجمله اي و شعاعي نسبت به روش طبقه بندي حداکثر احتمال از نظرصحت کل (حدود 10%) و ضريب کاپا (حدود 15/0) برتري دارد. بنابراين اين مطالعه کارايي و قابليت الگوريتم هاي SVM را در طبقه بندي تصاوير سنجش از دور اثبات مي نمايد.
2-2- مطالعات انجام شده در خارج کشور
ارزیابی بهبود جنگل بعد از آتش سوزی با بهره گرفتن از تصاویر چند زمانه لندست TM
سریبون پونگ[57] و همکاران (2001)، هدف اصلی این مطالعه ارزیابی بهبود جنگل بعد از آتش سوزی، شناسایی جنگل سوخته بعد از آتش سوزی و تشخیص رویش جنگل به دنبال آتش سوزی است. برای انجام این مطالعه دو سری تصاویر لندست TM ، مربوط به سال‌های 1999 بلافاصله بعد از آتش سوزی و 2000 برای ارزیابی بهبود جنگل انتخاب شدند. در مرحله اول تصاویر تصحیح شده مورد تفسیر چشمی قرار گرفته و طبقه بندی مقدماتی برای تهیه نقشه مقدماتی جنگل‌های سوخته در سال 1999 و پوشش جنگلی ایجادشده در محل آتش سوزی­ها در سال 2000 انجام گردید. تصویر سال 1999 به سه طبقه جنگل سوخته، جنگل سالم و زمین لخت طبقه ­بندی شد و تصویر سال 2000 به سه طبقه پوشش جنگلی ایجاد شده در محل آتش سوزی‌ها، جنگل سالم و خاک لخت طبقه بندی شد. پس از برآورد صحت تصاویر، صحت کلی 94٪ برای تصویر سال 1999 و صحت کلی 83٪ برای تصویر سال 2000 بدست آمد. سپس از روی این دو نقشه تغییرات حاصل از جنگل سوخته به پوشش جنگلی ایجاد شده در محل آتش سوزی‌ها تعیین گردیده و نقشه مناطق جنگلی ایجاد شده در محل آتش سوزی‌ها تهیه گردید.
مقایسه طبقه بندی تصاویر ماهواره‌ای چند زمانه و تک زمانه در یک علفزار نیمه خشک
لانگلی[58] (2001)، هدف این تحقیق مقایسه صحت طبقه بندی تصاویر چند زمانه و تک زمانه در یک علفزار نیمه خشک در مراتع آزمایشی Jornada واقع در آمریکا بود. تصاویر تاریخ‌های 5 جولای 1995، 20 سپتامبر 1995 و فوریه 1996 برای انجام این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. که باندهای 3 ( قرمز )، 4( مادون قرمز نزدیک)و 5(مادون قرمز میانی) سنجنده TM از سه زمان ذکرشده استفاه گردید. 6 کلاسه برای این مطالعه در نظر گرفته شد. یک طبقه بندی نظارت نشده با آلگوریتم خوشه‌ای با تعداد 25 خوشه بر روی تمام تصاویر انجام شد و بعد از برآورد صحت نقشه‌های حاصل نتیجه اینطور بدست آمد که نقشه حاصل از تصویر تک زمانه بیشترین صحت را در بین نقشه‌ها داشت. در این مطالعه تصاویر تک زمانه نتایج بهتری از تصاویر چند زمانه داشتند.
تهیه نقشه پوشش گیاهی بوره‌آل برای مناطق کوهستانی معتدل در چین بوسیله تصاویر TM
لیو[59] و همکاران (2002)، هدف اصلی این مطالعه تهیه نقشه پوشش گیاهی بوره‌آل برای مناطق کوهستانی معتدل با تصاویر ماهواره‌ای و بهبود صحت آنها به کمک مدل رقومی ارتفاع بود. منطقه مورد مطالعه منطقه‌ای واقع در مناطق مرزی بین چین وکره شمالی به مساحت 2000 کیلومتر مربع انتخاب گردید. این کوهستان‌ها از لحاظ ارتفاع به 5 منطقه تقسیم می‌شوند که 3 منطقه جنگلی در این مناطق وجود دارد. جنگل‌های مخلوط پهن برگ و سوزنی برگ از ارتفاع 600 – 1100، جنگل‌های سوزنی برگ ار ارتفاع 1100ـ1700متر، جنگل‌های توس از ارتفاع 1700ـ2000. در این تحقیق از 10 فریم ‌لندست TM بین سال‌های 1984 تا 1997 استفاده شده است. طبقه بندی به صورت نظارت شده با آلگوریتم حداکثر احتمال انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که صحت کلی طبقه بندی داده‌های تک زمانه به صورت جداگانه کمتر از 70٪ بود. صحت کلی طبقه بندی داده‌های چند زمانه 8/85 ٪ و صحت کلی طبقه بندی بهبود یافته به کمک مدل رقومی ارتفاع به 5/89 ٪ بدست آمد.
طبقه بندی پوشش زمین در منطقه پامپاس[60] کشور آرژانتین با بهره گرفتن از داده‌های چندزمانه سنجنده TM
گارچمن[61] و همکاران (2003)، هدف اصلی این پژوهش، بررسی قابلیت داده‌های چند زمانه ‌TM برای طبقه بندی تیپ‌های مختلف پوشش زمین در جنوب غربی آرژانتین منطقه­ پامپاس بود. 4 فریم سنجنده TM مربوط به تاریخ اکتبر 1996، دسامبر 1996، فوریه 1997 و مارس 1997 استفاده شده است. از طبقه بندی نظارت شده با آلگوریتم حداکثر احتمال استفاده شد و نتایج نشان داد که ترکیب ماه‌های اکتبر – دسامبر – فوریه بیشترین و ترکیب ماه‌های فوریه – اکتبر – مارس کمترین صحت را داشتند. استفاده از شاخص پوشش گیاهی (NDVI) صحت طبقه بندی را بالا نبرد. با بهره گرفتن از تصاویر چند زمانه، طبقه‌های پوشش زمین با صحت بیشتری جدا می‌شوند. بالاترین صحت کلی در این تحقیق 6/80 درصد به دست آمده است.
فصل سوم
مواد و روش­ها
3-1- منطقه مورد مطالعه
3-1-1- موقعیت جغرافیایی
حوزه آبخیز قره سو 8 درصد استان گلستان را با مساحت 161000 هکتار تشکیل داده و کل این حوزه در استان گلستان قرار دارد. حوضه آبریز قره سو از شمال و شرق به حوزه آبخیزگرگانرود؛ از جنوب به حوزه آبخیز نکارود و از غرب به حوزه آبخیز خلیج­ گرگان و نیز دریاچه بزرگ خزر محدود می شود و در روستای قره سو به این دریاچه تخلیه می­گردد. سطح عمده حوزه آبخیز قره سو در جنوب توسط جنگل پوشیده شده ودر شمال حوضه دشت آبرفتی باکاربری زراعی و مسکونی سطح حوزه را تشکیل می­دهد. ارتفاعات جنوبی به دلیل اختلاف ارتفاع شدید با دشت آبرفتی شمال آن به همراه بارندگی زیاد موجب روان شدن رودخانه­های جنوبی- شمالی بسیار جوان با قدرت فرسایش شدید گردیده­اند که این رودخانه­ها پس از رسیدن به دشت با تشکیل مخروطه افکنه­های درشت دانه؛ رسوب عمدهء خود را به جا می­گذارند و پس از الحاق به آبراهه اصلی حوزه آبخیز قره سو به دلیل تغییر مسیر ناگهانی 90 درجه ای؛ کلیه رسوبات دانه ریز خود را نیز در رود خانه تخلیه کرده و رودخانه پیر قره سو با باری از رسوب به تانی به سمت دریا روانه می شود و وجه تسمیه قره سو یا آب سیاه به همین دلیل به آن اطلاق می­گردد. این مرحله از تخلیه رسوب باعث ایجاد مانداب­ها و جریان­های سیلابی می شود که اراضی کشاورزی را تهدید نموده و موجب ایراد خساراتی می شود. شهرستان­های گرگان و کردکوی کلا” در این حوضه قرار گرفته و بخش های جنوبی شهرستان آق قلا نیز در این حوزه واقع گردیده است(شرکت آب منطقه­ای استان گلستان). در جدول شماره 3-1 مشخصات حوزه ­های آبخیز استان گلستان آمده است. شکل 3-1 موقعیت منطقه مورد مطالعه را نشان می­دهد.
جدول شماره 3-1- مشخصات حوزه های آبخیز اصلی گلستان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]




مالک بایدملکیت میوه و اصل درختان را با هم و یا میوه ی آنها به تنهایی ویا حداقل اختیار آنها رادارا باشد .[۲۵۶] زیرا در غیر این صورت معامله فضولی بوده و محکوم به بطلان است .[۲۵۷]
ب – احکام خاصه مربوط به قرارداد
هر قراردادی برای تشکیل بدواً نیازمند ایجاب وقبول است ، دو انشاء زمانی مرتبط با یکدیگرند که نخست ، ایجاب از سوی یکی از دو طرف عقد ( موجب ) انشاء می شود و سپس قبول ، ازسوی دیگری ( قابل ) صورت می گیرد . گفتن ایجاب وقبول، به هرگونه ای که دلالت برمعنای آن داشته باشد صحیح است ، زیرا در واقع انشاء ، حاکی از امر و قصدی نفسانی است که ابراز آن به هرشکلی صحیح می باشد .[۲۵۸] البته برخی از فقها معتقدند که در معامله مساقات ، لازم نیست صیغه بخوانند ، بلکه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار کند و کسى که کار مى کند به همین قصد تحویل بگیرد ، معامله صحیح است.[۲۵۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به اعتقاد بیشتر فقهای امامیه مساقات عقدی لازم است ؛ یعنی فقط بارضایت متعاقدین ویا از طریق اعمال خیار منفسخ می شود ، حتی اگر یکی از طرفین معامله نیز از دنیا برود ، وارث میت جانشین او می شود و عقد به هم نمی خورد واین از اقتضائات عقد لازم می باشد.[۲۶۰]
لزوم تعیین مدت در فقه امامیه ، در خصوص قرارداد مساقات و باغبانی شرط است لذا مدت مساقات باید معلوم و مشخص بوده وکمتر از زمانی که میوه به دست می آید نباشد .[۲۶۱] چون کاری که مدت آن مجهول باشد ، التزام طرفین به آن ممکن نیست و اگرهم مدت کمتر باشد ، با اصل معامله درتضاد است . [۲۶۲] اگر در مدت مساقات اختلاف شد منکر سوگند یاد می‌کند . [۲۶۳]
زمان تنظیم و انعقاد قرارداد باید قبل از روییدن میوه باشد و اگر بعد از آن باشد ، تنها درصورتی معامله صحیح است که درختان نیاز به کارهایی مثل آبیاری – که نقش عمده ای درتربیت دارند- داشته باشند وگر نه معامله صحیح نیست .[۲۶۴] توضیح اینکه در فصل قبل گفتیم که به دلیل وجود قید « ثمره » درادله صحت مساقات ، برخی از فقیهان ، عقد مساقات را در مورد درختانی که میوه نمی دهند – مانند بید وچنار- صحیح نمی دانند و آن را مختص به درختان میوه دار می دانند.[۲۶۵]
تعیین سهم مالک و باغبان به صورت مشاع از ضروریات است ؛ باید درمعامله سهم هر کدام از طرفین به صورت کسر مشاع ، مانند نصف یا ثلث از میوه ها باشد واگر قرار بگذارند که مثلاً۵۰۰ کیلو از میوه ها برای مالک و بقیه برای کارگر باشد معامله باطل است زیرا شارع این قیدها را لازم دانسته است .[۲۶۶] البته در صورت تعدد میوه ها جایز است ، نسبت به بعضی از میوه‌ها این حصه تفاوت کند مثلاً از خرما نصف، از انگور ثلث[۲۶۷]. همچنین اگر در سهم اختلاف شد ، مالک سوگند ادا می‌کند.[۲۶۸]
در قرارداد باید تقسیم کار برای هریک از طرفین مشخص باشد ؛ اگر طرفین عقد قصد تقسیم امور باغبانی را دارند کارهایی را که باید مالک ویا کارگرانجام دهد مشخص نمایند . چون درصورت عدم تعیین نمی توان هیچ یک را به انجام آنها الزام کرد و درنتیجه معامله باطل است .[۲۶۹]
ج – احکام خاصه مربوط به مورد معامله
در فقه امامیه شرط است که در قرارداد ، درختان مورد معامله و زمین میان طرفین معلوم و معین باشند . [۲۷۰]
درفقه امامیه عامل بعد از ظهور ثمره ، مالک حصه مشاع خوداز آن می شود و بر این حکم ادعای اجماع شده است . ( برعکس در قانون مدنی از زمان تقسیم تملک ثمره حاصل می شود . ) [۲۷۱]
درمساقات باید درختان میوه ، دارای ریشه ثابت باشند بنابراین مساقات خربزه وخیار که ریشه ثابتی ندارند صحیح نیست .[۲۷۲] در مقابل برخی نیز معامله مساقات در بوته خربزه و خیار و مانند اینها را بنابر اظهر صحیح می دانند .[۲۷۳]
در صورت عدم قید هرگونه شرط در قرارداد ، خراج و مالیات به عهده‌ مالک است مگر نسبت به کل یا قسمتی یا عامل شرط کند . [۲۷۴]
مساقات صحیح نیست مگر اینکه ، درختان باغ در حال رویش باشند و بتوان از میوه‌ی آنها ، یا از شاخ و برگ آنها ، مانند حنا و چای بهره ‌برداری شود [۲۷۵].
لذا مـسـاقـات در درخـتـهـایـى کـه مـثـل بـیـد و چـنـار مـیـوه نـمـى دهـنـد صـحـیـح نـیـسـت .[۲۷۶]
درخـتـى کـه از آب بـاران یا رطوبت زمین استفاده مى کند و به آبیارى احتیاج ندارد، اگر به کـارهـاى دیـگـر مـانـنـد بـیـل زدن و کـود دادن مـحتاج باشد ، معامله مساقات در آن صحیح است . ولى چـنـانـچـه آن کـارهـا در زیـاد شـدن یـا خـوب شـدن مـیـوه اثـرى نـداشـتـه بـاشـد ، مـسـاقـات اشکال دارد .[۲۷۷]
هر گاه باغ مشتمل باشد بر چند قسم از میوه جات ، مثل خرما و انگور و انار و نحو آنها ، ظاهر آن است که لازم نیست که باغبان بداند هر کدام از اشجار ، چقدر میوه می دهد ومساقات بنصف یا ثلث یا ربع فواکه کفایت می کند هر چند عدد هر نوعى از فواکه را نداند مگر در صورتیکه جهل به ان موجب غرر باشد . [۲۷۸] به بیان دیگر در مساقات‌، اگر درخت‌ها مختلف‌ و اندازه‌ی‌ برداشت‌ هر نوع‌ میوه‌ای‌ معلوم‌ باشد ، می‌توانند برای‌ هر نوع‌ میوه‌ به‌ نسبت‌ ویژه‌ای‌ برای‌ هریک‌ از دو طرف‌ سهمی‌ قرار دهند.[۲۷۹]
هر گاه مالک علاوه بر حصه میوه ، از خود درخت ، سهمی مفروز یا مشاع براى باغبان قرار دهد ، در اینکه چنین معامله ای صحیح است یا نه چند قول است و اقوى صحت آن است و منافاتى نیست که اصول آن مخصوص عامل ومنافع آن مشترک بین او و مالک شود .[۲۸۰]
اگر قرار بگذارند که‌ برای‌ نمونه‌، صد من‌ از میوه‌ها برای‌ مالک‌ و مانده‌‌ آن‌ برای‌ عامل‌ باشد ، معامله‌ درست‌ نیست ‌؛ مگر در ضمن‌ عقد مساقات‌ شرط‌ شود که‌ عامل ‌، آن‌ اندازه‌‌ مشخص‌ را پس‌ از برداشت‌ برای‌ مالک‌ تملیک‌ کند. [۲۸۱]
د – احکام خاصه مربوط به عمل موضوع قرارداد
در قرارداد مساقات‌ ، کارهایی‌ را که‌ قرار است‌ به‌ عهده‌‌ هر کدام‌ از دو طرف‌ باشد ، مانند تعمیر قنات‌ یا موتور چاه‌ و یا فراهم‌ کردن‌ کود یا ابزار سم‌پاشی ‌، باید در آغاز معین‌ شود و اگر شیوه‌ای‌ خاص‌ و رسمی‌ نیز معمول‌ باشد ، باید همان‌ را دنبال‌ کرد .[۲۸۲]
اگر طرفین در عقد هیچ قیدی را شرط نکنند ، لازم است عامل هر عملی را که به صلاح میوه‌ها است انجام دهد ، مانند قطع شاخه‌هایی که ماندن آن‌ها ضرر دارد ، تکمیل وسایل و ابزار و عوامل اصلاح و مرمت نهر‌ها ، شخم زمین، و مبارزه با آفاتی که به میوه یا درخت مضر هستند ، اگر انجام بعضی از این کارها با مالک شرط شود و نه همه‌ آنها صحیح است [۲۸۳]. ضابطه‌ کارهائى که بر باغبان است عبارت از کارهائى است که هر ساله متجدد و مکرر لازم است مثل اصلاح زمین به کندن ، اگر محتاج باشد و تنقیه نهرها و آب دادن باغ و مقدمات آن مثل دلو و طناب و اصلاح جداول و آب‌کشى از چاه و نحو آن و کندن حشیش که مضرّ به باغ و بریدن جریده‌هاى درخت خرما و شاخه‌هاى زیاد درخت انگور و تلقیح که پاشیدن گرد درخت نر بر ماده باشد و چیدن میوه و پهن کردن آن در آفتاب و پاکیزه کردن زمین آن و محافظت کردن میوه تا زمان قسمت کردن و ضابط کارهائیکه بر مالک است آنکه هر ساله مکرر نشود ، هر چند در آن سال اتفاقاً مکرر شود ، مثل کندن چاه و نهر و بناء دیوار باغ و دولاب و تعمیر چرخ و نحو آنها . از کارهائیکه هر ساله مکرر نمی شود نوعاً ودر بعض کارها خلاف کرده اند که آیا بر عامل است یا بر مالک مثل گاو آب کش وساختن آنچه از دیوار باغ می افتد وگذاردن خار روى دیوار که از بیرون رفت وآمد ممکن نباشد و بعض کارهاى دیگر و لکن دلیلى براى هیچ کدام از دو ضابطه مذکوره نیست و اقوى آن است که اموریکه بسبب متعارف بودن آن ، بر خصوص مالک یا باغبان باشد ، بر هر کدام متعین است و در غیر آنها باید در عقد مساقات معین کنند بر هر کدام ، تا مجهول نماند ودر صورت اطلاق وعدم غرر، بر هر دو است زیرا که ثمره مشترک ما بین آنهاست ، پس مقدمات تحصیل آن نیز بر هر دو مى باشد.[۲۸۴]
اگر شرط کنند که جمیع کارها بر عهده مالک باشد ، شرط باطل است زیرا که خلاف مقتضاى عقد مساقات است . بلى هر گاه کارى را بر باغبان معین کنند که موجب زیادتى میوه باشد و بقیه کارها را بر مالک معین کنند ، صحیح است و اگر کارى را که بر باغبان معین کنند ، موجب زیادتى میوه نباشد مثل محافظت باغ و نحو آن ، در صحت شرط دو قول است اما اقوى صحت آن است .[۲۸۵]
عـامـل هـنـگـام پـیـدایـش مـیـوه ، مـالک سـهـم خـودش مـى شـود ، پـس اگـر بـعـد از آن و قـبـل از تـقـسـیـم ، بـمـیـرد و مـسـاقـات بـاطـل شـود ، سـهـم وى بـه ورثـه منتقل مى گردد .[۲۸۶]
در مساقات عامل می تواند که براى بعض اعمال یا تمام آن ، دیگرى را اجیر کند همچنین می تواند شرط کند که اجرت بعض کارهای اجیر ، بر عهده مالک باشد و هم چنین می توانند شرط کنند اجرت بعض کارهای اجیر ، بر ذمه هر دو باشد یا آنکه اجرت او را از میوه باغ دهند . اگر شرط کنند که اجرت تمام اعمال او بر عهده مالک باشد یا از میوه باغ بدهند ، پس اقوى صحت آن است اما هر گاه حصه مشاع از میوه را اجرت قرار دهند مثل نصف یا ثلث یا ربع آن ، قرارداد باطل است زیرا که بواسطه مجهول بودن مقدار میوه ، مال الاجاره مجهول است .[۲۸۷]
در خصوص اینکه عامل می تواند نگهداری از درختان را در برابر تمام یا بخشی از ثمره حصه خود به مساقات دهد یا بایستی خود به عنوان ذینفع و مباشر اقدام کند ، درفقه امامیه چهار پاسخ گوناگون داده شده است :[۲۸۸]
اول عامل می تواند ، در صورتی که در عقد منع نشده باشد ، درختان را به دیگری مساقات دهد زیرا او مالک منفعت است و حق دارد آنچه را به دست آورده به دیگران تملیک کند ، ولی تسلیم درختان و زمین به عامل جدید تنها به اذن و اجازه مالک امکان دارد .[۲۸۹]
دوم دادن مساقات از طرف عامل ، درست نیست ، هرچند به اذن مالک باشد زیرا در مساقات عوض معلوم نیست و غرر راه دارد و از این حیث ، نفوذ آن برخلاف قواعد است . پس در چنین عقدی بایستی به آنچه به طور یقینی اجازه داده شده است ، اکتفاء کرد . آنچه از دلایل به دست می آید قرارداد مساقات نسبت به اصل درخت ملک مالک ، درست است خواه او خود مالک باشد یا به وکالت و ولایت از طرف مالک اقدام کند .[۲۹۰]
سوم مساقات تنها در خصوص درختان مملوک درست است و مالکیت نماء آن کافی نیست ، پس عامل نمی تواند آن را به مساقات بدهد .[۲۹۱]
چهارم با اینکه مساقات تنها برای صاحب درخت امکان دارد و او ، باتوجه به شخصیت عامل ، مواظبت از درختان را به امین خود می سپارد ، عامل می تواند ، با اذن مالک ، آن را به مساقات دهد . منتها در صورت اذن مالک ، عامل مانند وکیل او است و عامل دوم در برابر و مقابل مالک قرار می گیرد .[۲۹۲]
ه – احکام خاصه مربوط به انحلال قرارداد
اگر عقد مساقات فاسد شد ، میوه از آن مالک خواهد بود و عامل اجرت المثل می‌برد[۲۹۳]. به طور کلی هر جائی که عقد مساقات باطل باشد تمام میوه باغ ، ملک مالک آن است وعامل مستحق اجرت المثل عمل است البته در صورتیکه عامل با جهل به بطلان ، زحمت کشیده باشد ، بخلاف آنکه با علم به بطلان کارى کند یا آنکه در ضمن عقد شرط کرده باشد که تمام میوه از مالک باشد ، که در این دو صورت به منزله متبرع است و مستحق اجرت المثل عمل نیست ، بنابر اقوى ، هر چند بعنوان مساقات متحمل عمل شده باشد .[۲۹۴]
اگـر شـرط کـنـنـد کـه تـمـام حـاصـل بـراى مـالک بـاشـد ، مـسـاقـات بـاطل است و میوه مال مالک مى باشد و کسى که کار مى کند ، نمى تواند مطالبه اجرت کند ولى اگـر بـاطـل بـودن مـساقات به جهت دیگر باشد ، مالک باید مزد آبیارى و کارهاى دیگر را به مقدار معمول به کسى که درختها را تربیت کرده بدهد.[۲۹۵] به بیان دیگر اگر مالک وباغبان قرار دهند در عقد مساقات ، که میوه باغ مختص به یک کدام باشد عقد باطل است ، پس تمام میوه آن از مالک خواهد بود . پس در صورتیکه قرار داده باشند تمام میوه از باغبان باشد ، باغبان اجرت المثل عمل خود را مستحق است واگر قرار داده اند که تمام آن از مالک باشد باغبان مستحق چیزى نیست زیرا که متبرعاً تحمل عمل نموده است .[۲۹۶]
بـا مـرگ یکى از طرفین قرارداد، مساقات باطل نمى شود، بلکه وارث جاى او را مى گیرد ؛ ولى اگـر قـرارداد مـقـیـّد بـه مـبـاشـرت عـامـل بـاشـد ، بـا مـرگ وى مـسـاقـات باطل مى گردد .[۲۹۷] اما چنان‌چه‌ وارثان ‌، کار را انجام‌ ندهند و اجیر و کارگر نیز نگیرند ، حاکم‌ شرع‌ از مال‌ میّت ، اجیر و کارگر می‌گیرد و برداشت‌ را میان‌ مالک‌ و وارثان‌ میّت‌ تقسیم‌ می‌کند .[۲۹۸]
عقد مساقات به صورت دلخواهی از سوی یک طرف فسخ نمی‌شود ، مگر به هنگام اضطرار که اقاله می‌کنند .[۲۹۹] اما دو نفرى که معامله مساقات کرده اند با رضایت یکدیگر مى توانند معامله را به هم بزنند ، و نیز اگر در ضمن قرارداد مساقات ، شرط کنند که هر دو یا یکى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشد ، مطابق قرارى که گذاشته اند ، به هم زدن معامله اشکال ندارد ، و اگر در ضمن معامله مساقات ، شرطى کنند و به آن شرط عمل نشود ، کسى که به نفع او شرط کرده اند ، مى تواند معامله را به هم بزند ، و همچنین مى تواند ـ مثل سایر موارد شروط ـ طرف مقابل را به وسیله حاکم شرع به وفاى به شرط اجبار کند.[۳۰۰]
اگر باغبان بعد از عقد ترک آب دادن کند و به وظایف باغبانى خود عمل ننماید ( در ابتداء مدت یا در اثناء آن ) ظاهر آن است که مالک می تواند عقد را فسخ کند یا آنکه بحاکم شرع رجوع کند تا باغبان را اجبار به عمل نماید و اگر اجبار ممکن نباشد ، کسى را اجیر نماید که بجاى او عمل نماید ، به شرطی که وقت رسیدن میوه از سهم او بردارند یا آنکه از جانب او مبلغى قرض کند و به اجیر دهد و بعد از رسیدن میوه ، از قیمت آن ادا کند و بعضى گفته اند مادامیکه اجبار او ممکن است ، مالک نمی تواند فسخ عقد کند و این قول احوط است ، اگر چه اقوى ، تخییر ما بین امور مذکوره است واین در صورتى است که در عقد ، مباشرت عامل معین نشده باشد و الا بلا اشکال مخیر است بین اجبار و بین فسخ عقد و نمیتوان از جانب او کسى را اجیر نمود . بلى در صورتیکه اعتبار مباشرت بنحو شرط باشد نه بقید مالک می تواند اسقاط حق الشرط کند واز جانب عامل اجیرى بگیرد .[۳۰۱] اما هرگاه به سبب آنکه باغبان از تمام کردن کار امتناع نموده ، مالک عقد را فسخ کند ، تمام میوه مختص مالک است و باید اجرت المثل کارهائیکه باغبان عمل کرده بدهد واین در صورتى است که پیش از ظهور میوه ، فسخ کند بخلاف آنکه بعد از ظهور آن فسخ نماید که عامل مستحق تمام حصه اوست که قرار داده اند ولکن باید اجرت المثل تتمه عمل را تا زمان رسیدن میوه بمالک بدهد در صورتیکه مالک راضى شود که حصه باغبان از میوه بدرخت بماند تا برسد والا مالک می تواند بعد از فسخ او را اجبار کند که بقدر حصه خود ، همان وقت بچیند مگر آنکه اصلاً قیمت نداشته باشد که محتمل است حال آن ، حال پیش از ظهور باشد . [۳۰۲]
اگر باغبان به شرایطی که ملتزم شده عمل نکند پس هر گاه وقت آن عمل هنوز فوت نشده ، مالک می تواند که او را اجبار کند ، بر عمل واگر اجبارش ممکن نباشد یا آنکه وقت تدارک فوت شده باشد ، مالک می تواند عقد را فسخ کند بخیار تخلف شرط و یا می تواند بدون فسخ ، اجرت المثل حصه خود را از عمل فائت ، مطالبه نماید باین معنى که مخیر باشد ما بین فسخ ومطالبه اجرت ، دو قول است اقوى آن است که مخیر است واین مسأله در سایر عقود نیز جارى است . پس اگر در عقد بیع بایع بر مشترى شرط کند . مثلاً در وقت معین ثوبى را بدوزد وآن وقت فوت شود ، بایع مخیر است که بیع را فسخ کند یا مطالبه اجرت خیاط نماید وهم چنین است در تخلف شرط در ضمن عقد اجاره یا صلح ونحو آن . [۳۰۳]
گفتار دوم – احکام خاصه عقد باغبانی در فقه عامه
در گفتار قبل احکام خاصه عقد باغبانی و مساقات از دیدگاه فقهای امامیه به تفصیل بیان گردید در این گفتار به بیان احکام و دیدگاه های خاص فقهای عامه در این خصوص می پردازیم :
صیغه فقیهان حنفی معتقدند که عقد مساقات دو رکن اصلی دارد که عبارتند از ایجاب و قبول ، که ایجاب را باید صاحب درخت بگوید و قبول از سوی عامل یا مساقی صورت می پذیرد و حتماً باید صیغه مساقات به لفظ باشد و عمل در این باره کفایت نمی کند . اما حنابله معتقدند که مساقات نیز مانند مزارعه نیازی به قبول ندارد ، بلکه شروع به کار در این باره کفایت می کند . اما شافعیه معتقدند که قبول لفظی در عقد مساقات شرط است .
مورد مساقات فقیهان حنفیه معتقدند که مورد مساقات باید درخت مثمر ( حاصل دهنده ) باشد ، بنابراین نظرگاه ، انعقاد عقد مساقات در نخل ، درخت انگور (رز) و … جایز خواهد بود زیرا ضرورت بخش چنین عقدی در عقد مزارعه ، نیاز به چنین معامله ای است از این رو حتی مساقات بر بادمجان و دیگر میوه هایی که باکندن میوه ها ، ریشه هایشان برجای می ماند نیز جایز خواهد بود ، بر خلاف فقیهان امامیه که مساقات را در چنین مواردی روا نمی شمارند و حتی فقیهان متاخر حنفیه تا مساقات بر درخت غیر مثمر را نیز جایز می دانند و می گویند ، مساقات بر درختی را هم که به قصد تهیه هیزم ویا استفاده از چوب آن پرورده و مراعات می شود ، بلامانع است زیرا می گویند چنین درختانی هم به آبیاری و نگهداری نیاز دارند .[۳۰۴] اما مورد مساقات در نگاه فقیهان مالکیه ، حتی کشت را نیز رواست بنابراین به طریق اولی بر درختان با ریشه ثابت درست خواهد بود اما برای این امر دو شرط اساسی قائل هستند نخست آنکه عقد مساقات پیش از بدو الصلاح بسته شود ، دوم آنکه مدت عقد معلوم باشد حتی اگر این مدت طولانی بوده و برای سالیان باشد .[۳۰۵]
اما فقیهان حنبلی معتقدند که عقد مساقات تنها بر درختان مثمره ماکوله ( درختانی که میوه خوردنی ثمر می دهند) واقع می شود بنابراین نظرگاه ، عقد مساقات بر درخت غیر مثمر را جایز نمی شمارند . [۳۰۶] چنانکه بیان شد فقیهان شافعیه معتقدند که مورد مساقات تنها می تواند نخل و درخت انگور باشد .[۳۰۷]
مدت مساقات فقیهان حنفی بیان مدت را برای مساقات ، از روی استحسان و عمل به عرف عملی شرط نمی دانند و معتقدند مساقات بر نخستین ثمری که در اول سال به بار می آید ، واقع می شود ولی اگر در این مدت ثمر نداد ، مساقات باطل خواهد بود . همچنین اگر مدتی را ذکر کردند و در آن مدت ثمر نداد ، باز مساقات باطل خواهد بود و هیچ یک از دو طرف نسبت به همدیگر حقی نخواهند داشت اما اگر مدتی را ذکر کردند که حصول ثمر در آن مدت محتمل باشد ، در آن صورت عقد به دلیل عدم یقین به فوت مقصود درست خواهد بود . آنگاه اگر ثمر در وقت مورد توافق حاصل شود ، بر حسب توافق قبلی در عقد در میان آنان تقسیم می شود اما اگر در وقت مقرر حاصل نشود ، مساقات باطل می شود و در آن صورت به دلیل فساد عقد ، عامل مستحق اجرت المثل خواهد بود چراکه در مدت مقرر ، اشتباه در ثمر دادن درخت معلوم شده است ولی مالکیه در عقد مساقات نیز مانند عقد اجاره ، تعیین مدت را شرط می دانند لیکن به طور کلی بییشتر فقیهان اهل سنت بر این باورند که در مساقات بیان مدت شرط نیست .[۳۰۸]
عمل فقیهان اهل سنت بر این باور هستند که عمل ، یکی از ارکان مساقات است به نحوی که معتقدند که عامل باید خود به عمل مورد توافق اقدام کند بنابراین اگر شرط کنند که مالک هم با او در کار شریک باشد و یا باغ در اختیار هر دوی آنان باشد ، دیگر مساقات عنوان پیدا نمی کند و عقد صحیح نیست . همچنین شافعیه معتقدند که عمل باید از حیث زمان معلوم و معین باشد ، بنابراین نظر اگر مدت مطلق باشد ، عقد مساقات درست نخواهد بود .[۳۰۹]
ثمره فقیهان سایر مذاهب اسلامی به طور اصولی تخصیص ثمر به متعاقدین (مالک و عامل) را پذیرفته اند بنابراین معتقدند که شرط بخشی معین برای یکی از آنان به هیچ وجه درست نیست و شرط است که بگویند ، هردو در آن شریک هستند و نمی شود که شرط کنند تمام ثمره از آن یکی از آنان باشد . ضمن آنکه معتقدند که طرفین عقد باید از سهم معین هر یک از مالک و عامل آگاه باشد . [۳۱۰]
سایر احکام فقیهان اهل سنت معتقدند که اگر مطابق بند های ذیل در یکی از شرایط مطلوب شرعی عقد مساقات ، اختلافی پدید آید و شرط صحت مساقات کاملاً حاصل نشود ، در این صورت مساقات باطل خواهد بود :
الف – آنکه شرط شود که ثمره کلاً از آن یکی از عاقدین باشد ، زیرا در مساقات شرط است که ثمره در میان مالک و عامل به طور مشاع تقسیم شود و در این فرض مفهوم شرکت هیچ گاه محقق نمی شود .
ب – اینکه شرط کنند که جزء معینی از ثمره از آن یکی از طرفین باشد و یا از بیرون چیزی را برای یکی از طرفین شرط کنند ، مثلاً مقرر بدارند که مالک پولی به عامل و یا عامل پولی به مالک پرداخت کند . در این فرض نیز فقیهان حنفیه معتقدند که عقد مساقات ، باطل خواهد بود چرا اینکه شرط شرکت باز تحقق نیافته است .
ج – آنکه مالک به طور کامل ، محل عقد مساقات را برای عامل تخلیه کند و مسئولیت اصلی عامل در این عقد همان کار است و اگر مالک در آن شریک شود ، عقد باطل خواهد بود .
ح – آنکه شرط کنند حفظ و حمل پس از تقسیم بر عهده عامل باشد . در این فرض نیز شرطی اضافه بر آنچه که می باید در مساقات مقرر شود ، در نظر گرفته شده و فقیهان حنفی معتقدند که در چنین فرضی باز مساقات باطل خواهد بود .
خ – توافق برای مدتی که اصولاً و عرفاً و معمولاً در آن زمان درخت حاصل نمی دهد . در این فرض نیز از آن روی که ثمره حاصل نمی آید ، مساقات باطل خواهد بود .
د – مساقات با شریک نیز باطل است به این توضیح که ، دو نفر درختی از نصف نصف و یا به هر درجه ای شریک هستند و به نسبت همان ، عقد مساقات منعقد کنند ، در این فرض نیز عقد مساقات باطل خواهد بود .
البته فروض متعدد دیگری را نیز بازگفته اند که موجب بطلان عقد مساقات خواهد بود اما به طور کلی ، اگر عقدی باطل اعلام شد ، حنفیه معتقدند در این فرض نمی توان عامل را ناگزیر به عمل کرد ، زیرا در صورتی می توان کسی را ناگزیر به انجام عملی کرد که مصدر آن تحقق پیدا کرده باشد و در این فرض که مصدر تعهد ، عقد مساقات است که به درستی تحقق نیافته در نتیجه نمی توان عامل را به آن ناگزیر ساخت . دوم آنکه ، هر ثمره ای که از اصل ناشی شده باشد از آن مالک خواهد بود ، یعنی از آن حیث که عقد ناقلی انجام نپذیرفته از این روی ، کاملاً معلوم است که ثمره به تبع اصل ، از آن مالک خواهد بود . سوم آنکه ، هرگاه عقد مساقات باطل باشد ، عامل مستحق اجرت المثل خواهد بود اما در هر صورت اجرت المثل از اجرت المسمی مقرر در عقد بیشتر نخواهد بود . [۳۱۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم