کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مهر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



نام متغیر

LCETR

CETR

PBDT

EER

EP

CSR

POSCSR

ABSDA

IO

Cash

ROA

LEV

NOL

DeltaNOL

FI

PPE

INTANG

EQINC

RD

EMP

Sale

Size

MB

LCETR

۱

.۱۵۴**

.۱۱۷**

۰٫۰۳۹

-.۰۹۴*

.۰۷۹*

۰٫۰۷۱

۰٫۰۰۳

-.۰۹۹**

۰٫۰۵۷

.۲۰۳**

-.۱۸۹**

-.۱۸۷**

۰٫۰۳۶

۰٫۰۱۴

.۱۲۴**

-.۱۳۳**

۰٫۰۰۳

۰٫۰۶۷

-۰٫۰۱۸

.۱۵۰**

.۲۰۰**

-۰٫۰۲۵

۰٫۰۰۰

۰٫۰۰۲

۰٫۲۹۸

۰٫۰۱۲

۰٫۰۳۷

۰٫۰۶۱

۰٫۹۲۷

۰٫۰۰۹

۰٫۱۳۲

۰٫۰۰۰

۰٫۰۰۰

۰٫۰۰۰

۰٫۳۴۲

۰٫۷۱۴

۰٫۰۰۱

۰٫۰۰۰

۰٫۹۳۲

۰٫۰۷۶

۰٫۶۴۱

۰٫۰۰۰

۰٫۰۰۰

۰٫۵۱۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-05] [ 01:20:00 ب.ظ ]




مبحث اول: خصوصیات علم قاضی

با مطالعه و بررسی مقررات داخلی می توان نتیجه گرفت که قانون‌گذار ما در قوانین مصوبه، علم قاضی را به عنوان یکی از دلایل اثبات جرم به رسمیت شناخته و در پاره­ای از موارد برای اثبات امری آن را پیش ­بینی ‌کرده‌است از جمله در امور کیفری، ماده ۲۷ قانون راجع به مجازات اسلامی ۱۳۶۱ است که یکی از راه های اثبات قتل را علم قاضی بیان ‌کرده‌است. همچنین مواد ۱۰۵ و ۱۲۰ و ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ نیز به علم قاضی به عنوان دلیل برای اثبات جرم اشاره ‌کرده‌است. در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ نیز فصل پنجم از بخش پنجم، کتاب اول تحت عنوان کلیات به بحث علم قاضی پرداخته است. لذا حجیت علم قاضی در اثبات دعاوی پذیرفته شده است اما علم قاضی در مقام اثبات دعوی دارای خصوصیاتی است که بشرح ذیل ‌می‌باشد.

گفتار اول: تابعیت از سیستم دلائل معنوی

«سیستم دلائل قانونی در مقابل سیستم دلائل معنوی است که در اروپای غربی متداول بود و اجرای این سیستم در دادرسی ­ها، آزادی قاضی را در ارزیابی دلائل و به کارگیری آن ها در اثبات جرم، محدود می­کرد.»[۵۹]

برخی حقوق ‌دانان با اجرای سیستم قانونی در دادرسی ­ها به مخالفت برخاستند و خواستار برقراری سیستم دلائل معنوی شدند که با پذیرش این سیستم در واقع به قاضی این اجازه داده شده است که نسبت به دلائل ارائه شده به تحقیق و بررسی بپردازد و در صورت اقناع وجدانی نسبت به صحت و عدم صحت آن ها با واقعیت، اقدام به صدور حکم نماید، یعنی دلائل اقامه شده در این سیستم در صورتی معتبر بود و ارزش اثباتی داشت که باعث حصول اقناع وجدانی قاضی گردد در غیر اینصورت فاقد اعتبار بود.

با مطالعه قوانین ایران در می­یابیم که سیستم دلائل قانونی مورد پذیرش قانون‌گذار نبوده و در تدوین و وضع قوانین از سیستم اقناع وجدانی و دلائل معنوی پیروی شده است و جز در چند جرم خاص (زنا، محاربه، شرب خمر و قذف) که سیستم قانونی بر آن ها حاکم است، بر سایر جرائم کیفری دلائل معنوی حاکمیت دارد. از طرف دیگر عقلاً و منطقاً نمی توان پذیرفت که مقنن به طور کامل بازگشت قهقرایی به دوره قبل که در قرون وسطی متداول بوده، داشته است.

با نگاهی به نظرات مشهور فقها نیز ‌می‌توان دریافت که آن ها نیز در باب دلائل اثبات دعوی قائل به حجیت علم قاضی در حق­ا… و حق­الناس ‌شده‌اند و با توجه به اینکه بعد از انقلاب اسلامی مقنن به هنگام وضع قوانین، توجه خاصی به منابع فقهی و نظرات فقها داشته می توان گفت که در قانون وضع شده بعد از انقلاب از قید و بند حصری ادله خبری نیست و به سیستم دلائل معنوی توجه ویژه­ای شده است.

با توجه به وضع موادی در باب حدود و نام بردن علم قاضی به عنوان یکی از دلایل اثبات آن جرایم (لواط، مساحقه، سرقت حدی و قتل) ‌به این نکته می توان پی برد که مقنن در وضع قوانین کیفری پس از انقلاب توجه زیادی به سیستم دلایل معنوی و اقناع وجدان قاضی داشته است و قانون‌گذار با وضع ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ خواسته است تا با نظام حصر ادله به مخالفت و مبارزه خیزد و سیستم قناعت وجدانی قاضی یا دلایل معنوی را وارد سیستم قانونگذاری خود نماید و بین حق ا… و حق الناس هم تفاوتی قائل نشده و در هر دو مورد علم قاضی و قناعت وجدانی وی را در زمان صدور حکم به رسمیت شناخته است. با پذیرش سیستم دلائل معنوی ‌به این نتیجه می‌رسیم که دلایل اثبات جرم در این سیستم جنبه طریقیت دارد نه موضوعیت و تمامی دلایل فقط راهی به سوی واقعیت امر می‌باشند و صحت و سقم آن ها با واقعیت را قاضی با بررسی و تحقیق و بالاخره علم حاصله خویش تعیین می کند.

گفتار دوم: موضوعیت علم قاضی

با بررسی سیستم دلایل معنوی ‌به این نتیجه رسیدیم که دلایل همگی طریقیت دارند نه موضوعیت و فقط طریقی در جهت کشف حقیقت و واقعیت می‌باشند و ذاتاً حجیت ندارند و علت موضوعیت آن این است که خود شارع این علم را مدخلیت داده است.

باید گفت که « دادرس از مؤادی گواهی یا اقرار هیچ­گاه علم قطعی و یقینی حاصل نمی کند بلکه استفاده ظن می کند ‌به این معنی که علم و اطلاعی که دادرس از گواهی کسب می کند در معرض تکذیب است، هم کذب شهادت و هم کذب اقرار ممکن است ثابت شود و اعتبار و اثر آن اقرار و شهادت از بین برود، با وجود این به حکم قانون، قاضی باید در مقام جهل به موضوعات، به ظن حاصل از اقرار و شهادت توجه کند و آن را کشف از واقع بداند، اما این کاشفیت که به حکم قانون‌گذار مقرر شده مانند ادله­ای که مفید علم قطعی هستند تام نبود و به واسطه احتمال خلاف در آن ناقص است.»[۶۰]

اینگونه دلایل اگر برای قاضی قناعت وجدانی به وجود آورد حجت هستند یعنی اینکه قاضی با اقامه هر یک از دلایل به تحقیق و بررسی می ­پردازد و صحت و سقم آن ها را احراز می‌کند اگر با این اقدام برای قاضی نسبت به ارتکاب جرمی اقناع وجدانی حاصل شود آنگاه باید گفت که هر یک از این دلایل صحت و اعتبار می­یابند و قاضی با استناد به آن ها مبادرت به صدور حکم می­ کند ‌بنابرین‏ قاضی چه از طریق اقامه دلایل و چه از طریق قرائن و امارات موجود به علم دست یابد، آن علم ارزش اثباتی دارد و از جنبه کاشفیت تام و حجت و اعتبار برخوردار است.

‌بنابرین‏ اقرار، قسم، شهادت به خودی و خود و به تنهایی دارای یک قدرت اثباتی قانونی نبوده و قاضی ملزم به رعایت بی چون و چرای آنان نمی باشد به ویژه در اعتبار شهادت شهود «قاضی تنها مقامی است که صلاحیت ارزیابی صحت و اعتبار گواهی شاهد را به عهده دارد زیرا تنها او اختیار دارد تا شهادت کسانی را که تحت تأثیر قرار گرفته اند یا با سوءنیت گواهی داده ­اند را رد نماید»[۶۱] و به قاضی اجازه داده شده برای کشف حقیقت هر گونه تحقیق لازم را در خصوص هریک از دلایل اقامه شده به عمل آورد و صرفاً به دلایل ذکر شده در قانون اکتفا نکند.

« در حقوق اسلام نیز تحصیل دلیل از طرف قاضی ممنوع نیست و او می‌تواند از قرائن موجود دعوی استفاده کند و علمی که از این طریق به دست می آورد حجت است و باید بر طبق آن حکم دهد و احقاق حق کند.»[۶۲]

باید گفت اگرچه قانون‌گذار در برخی از مواد قانونی دلایل اثبات جرم را ذکر و احصاء ‌کرده‌است اما با بهره گرفتن از ظاهر این قبیل مواد نمی توان گفت که قانون‌گذار خود را برای قاضی تحمیل کرده و او را مکلف به تبعیت از نظر خود نموده است و قانون‌گذار با پذیرش علم به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوی از سیستم دلایل معنوی پیروی ‌کرده‌است، ‌بنابرین‏ این دلایل (اقرار، شهادت شهود، قسم) فی نفسه دارای ارزش اثباتی نمی باشد و زمانی از حجیت و اعتبار برخوردار می‌شوند که با قناعت وجدانی قاضی مغایرتی نداشته باشند از این رو می گوئیم علم قاضی موضوعیت دارد چون کاشفیت تام بر حقیقت امور و ارزش اثباتی دارد اما دلایل فوق هریک کاشفیت ناقص داشته و خلاف پذیرند و در واقع این مقنن است که ارزش اثباتی به آن ها بخشیده است.

گفتار سوم: استقلال علم قاضی از سایر دلایل اثبات دعوی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ب.ظ ]




    1. . Novaco, R. W., & Chemtob, C. M. ↑

    1. . McHugh, T., Forbes, D., Bates, G., Hopwood, M. ↑

    1. . A loss of volition ↑

    1. . extreme pervasiveness ↑

    1. . overarching coherence ↑

    1. . increased memory network linking ↑

    1. . distorted and heightened cognitive processes ↑

    1. . low behavioural constraint, involving aggression ↑

    1. . coping ↑

    1. . Lazarus, R.S., & Folkman, S. ↑

    1. . Graven, L. J, & Grant J. S. ↑

    1. . Litman, J. A. ↑

    1. . Roth, S., & Cohen, L. J. ↑

    1. . Badour, C. L., Blonigen, D. M., Boden, M.T., Feldner, M.T. ↑

    1. . Leiner, A. S., Kearnes, M. C., Jackson, J. L., Astin, M. C. ↑

    1. . Foa, E. B., & Kozak, M. J. ↑

    1. . Orsillo, S., & Batten, S. V. ↑

    1. . Forbes, D., Fletcher, S., Lockwood, E., O’Donnell, M. ↑

    1. . crisis theory ↑

    1. . Hill, R. ↑

    1. . Garcia, V. C., & Gomez, V. A. ↑

    1. . secondary or vicarious traumatic ↑

    1. . Carter, S., Leow, B., Allen, E., Stanley, S. ↑

    1. . Email ↑

    1. . Renshaw, K. D., Rodebau, T. L., & Rodriguse, C. S. ↑

    1. . Taft, C. T., Watkins, L. E., Stafford, J., Street, A. E. ↑

    1. . Monson, C. M., Taft, C. T., &Fredman, S. J. ↑

    1. . Miller, M. W., Wolf, E. J., Reardon, A. F., Harrington, M. ↑

    1. . Church, D., & Brooks, A. J. ↑

    1. . Galovski, T., & Lyons, J. A. ↑

    1. . Miller, A. B., Schaefer, K. E., Renshaw, K.D., & Blais, R. K. ↑

    1. . comorbidity ↑

    1. . Bowe, A., & Rosenheck, R. ↑

    1. . Breslou, N. ↑

    1. .Sofuoglu, M., Rosenhek, R., & Petrakis, I. ↑

    1. . Panagioti, M., Gooding, P. A., Tayler, J. P., & Tarrier, N. ↑

    1. . Nock, M. K., Hwang, I., Sampson, N., & Kessler, R. C. ↑

    1. . Stine, D. J., & Chiu, W. T. ↑

    1. . Alcantara, C., Casement, M. D., & Fernandez, R. L. ↑

    1. . Rozanov, V., & Carli, V. ↑

    1. . Lewis, V., Creamer, M., & Failla. S. ↑

    1. . Van Liempt, S. ↑

    1. . Margolies, S. O., Rybarczyk, B., Vrana, S. R., Leszczyszyn, D. J. ↑

    1. . Roepke, S., Hansen, M. L., Peter, A., Merkl, A. ↑

    1. . Leskin, G. A., Woodward, Sh., Young, H, E., & Sheikh, J. I. ↑

    1. . Catherall, D. T. ↑

    1. . Link, D. J. ↑

    1. . helplessness or horror ↑

    1. . socio-occupational impairments ↑

    1. . Abbey, G., Thompson, B. N., Hickish, T., & Heathcote, D. ↑

    1. . The Post Traumatic Stress Disorder Checklist-Military (PCL- M) ↑

    1. . Weather, F. W., Litz, B. T., Herman, D. S., Huska, J. A. ↑

    1. . Schema therapy: A practitioner’s guide ↑

    1. . experiential techniques ↑

    1. . Schema therapy for Borderline Personality Disorder ↑

    1. . Arantez, A., & Van Genderen, H. ↑

    1. . The schema therapy clinician’s guide ↑

    1. . Farrell, J. M., Reiss, N. & Shaw, I. A. ↑

    1. . World Health Organization (WHO) ↑

    1. . Strimbu, K., & Taval, J. A. ↑

    1. . Anderson, N. B., Lan, J. D., Muranka, A. ↑

    1. . thermoregulatory center of the anterior hypothalamus ↑

    1. . Kushimoto, S., Yamanouchi, S., Endo, T., Sato, T. ↑

    1. . Beurer sphygmomanometer ↑

    1. . Boman, P., Mergler, A., Furlong, N., & Catabiano, N. ↑

    1. . Giovanni, I., Gianluca, P., Antonella, B., Simona, L. ↑

    1. . aggression questionnaire ↑

    1. . Buss, A.H. & Perry, M. ↑

    1. . a negative attitude or cognitive trait ↑

    1. . Chida, Y., & Steptoe, A. ↑

    1. . Dorfman, L.Y., & Zubakin, M. V. ↑

    1. . Zolotnyik, L. ↑

    1. . Burpee, L.C., & Langer, E. J. ↑

    1. . Golombok Rust Inventory of Marital State Questionnaire(GRIMS) ↑

    1. . Badguar, P., & Gir, S. ↑

    1. . Nater, U.M. ↑

    1. . nosological ↑

    1. . soldier’s heart ↑

    1. . railway spine ↑

    1. . traumatic neuroses ↑

    1. . Shell shock ↑

    1. . Post-traumatic syndrome ↑

    1. . Kardiner, A. ↑

    1. . Pitman, R. K. ↑

    1. . terrifying ordeal ↑

    1. . Bandelow, B., Shere, L., Bunevicius, R., Hollander, E. ↑

    1. . Erbes, C.R., Polusny, M. A., Arbisi, P. A., & Koffel, E. ↑

    1. . Mikuls, T. R., Padala, P. R., Syles, H. R., Yu, F. ↑

    1. . Kulkarni, M., Porter, K. E., & Rauch, S.A.M. ↑

    1. . here and now ↑

    1. . Bakhitova, M. ↑

    1. . out of blue ↑

    1. . Barlow, D. H. ↑

    1. . Galatzer-Levy, I. R., & Bryant, R. A. ↑

    1. . gross stress reaction ↑

    1. . transient situational personality disorders ↑

    1. .neurotic reaction ↑

    1. . Transient Situational Disturbance ↑

    1. . Jovanovic, T., Norrholm, S. D., Blanding, N. Q., Davis, M. ↑

    1. . Calhoun, P. S., Hertzberg, J. S., Kirby, A.C., Dennis. M. M. F. ↑

    1. . acute stress disorder ↑

    1. . Williams, M. T., Malcoun, E., Sawyer, B. A., Davis, D.M. ↑

    1. . distorted blame ↑

    1. . recklessness ↑

    1. . Charak, R., Armour, Ch., Elklit, A., Angmo, D. ↑

    1. . Contractor, A.A., Durham, T.A., Brennan, J. A., Armour, C. ↑

    1. . Staggs, S. ↑

    1. . Fernandez, M. A., & Short, A. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ب.ظ ]




مقایسه گفتگو و مباحثه

مردم همیشه اختلافاتی خواهند داشت. شیوه ای که آن ها آن را اداره می‌کنند جو ارتباطی را ایجاد و منعکس می‌کند. فهرستی که در ادامه می‌آید انواع بسیار متفاوت ارتباطی را که با عناوین گفتگو و مباحثه مشخص می شود آورده است. همان گونه که آن ها را بررسی می کنید، توجه کنید که در گفتگو ، حتی اگر در ظاهر عدم توافق وجود داشته باشد، شخص دیگر تأیید می شود، در حالی که در مباحثه اساساً عدم تأیید وجود دارد.

      • گفتگو مشارکتی است: دو یا چند نفر برای رسیدن به یک ادراک جمعی کار می‌کنند.

    • مباحثه مقابله ای است: دو طرف مخالف یکدیگرند و سعی می‌کنند ثابت کنند طرف دیگر در اشتباه است.

    • در گفتگو ، هدف یافتن زمینه‌های مشترک است.

    • در مباحثه، هدف برنده شدن است.

    • گفتگو دیدگاه شرکت کنندگان را بسط داده و احتمالاً تغییر می‌دهد.

    • مباحثه برای اثبات نقطه نظر شرکت کنندگان است.

    • گفتگو جهت آشکارسازی مفروضات برای ارزیابی مجدد است.

  • در مباحثه مفروضه ها حقیقت در نظر گرفته می‌شوند.

    1. – Gottman ↑

    1. – Coan ↑

    1. – Hindman ↑

    1. – Dildar ↑

    1. – Farooq ↑

    1. – Butt ↑

    1. – Kausar ↑

    1. – Kahlid ↑

    1. – Lim ↑

    1. – Faulkner ↑

    1. – Kurdek ↑

    1. – Horrocks ↑

    1. – Hocker ↑

    1. – Wilmot ↑

    1. – Hendrick, ↑

    1. – Levenson ↑

    1. – Lim ↑

    1. – Jacobson ↑

    1. – Addis ↑

    1. Faulkner ↑

    1. – Kenneth Thomas ↑

    1. – Ralph Kilmann ↑

    1. – Bernstrien ↑

    1. – Braown ↑

    1. – Kiecolt ↑

    1. – Glaser ↑

    1. – Newton ↑

    1. – Stack ↑

    1. – Eshleman ↑

    1. – Waltz ↑

    1. – Forthofer ↑

    1. – Booth ↑

    1. – Amato ↑

    1. – Repetti ↑

    1. – Taylor ↑

    1. – Seeman ↑

    1. – Glenn ↑

    1. – Weaver ↑

    1. – Davis ↑

    1. – Lim Hong ↑

    1. – Weeks ↑

    1. – Olson ↑

    1. ۱٫ sinha & mukerjee ↑

    1. – Conflict ↑

    1. – Conflict ↑

    1. – Argyle ↑

    1. – Furnham ↑

    1. – Canary ↑

    1. – Cupach ↑

    1. – Gottman ↑

    1. – Mead ↑

    1. – Kurdek ↑

    1. – Lloyd ↑

    1. – Johnson ↑

    1. – Roloff ↑

    1. – McGonagle ↑

    1. – Kessler ↑

    1. – Schilling ↑

    1. – Fitzpatrick ↑

    1. – Raush ↑

    1. – Zietlow ↑

    1. – Sillars ↑

    1. – Gottman ↑

    1. – Conflict ↑

    1. – Braiker ↑

    1. – Kelley ↑

    1. – Lloyd ↑

    1. – Cate ↑

    1. – Siegert ↑

    1. – Stamp ↑

    1. – Cahn ↑

    1. – Hocker ↑

    1. – Wilmot ↑

    1. – Argyle ↑

    1. – Furnham ↑

    1. – nonepisodic/nonspecific ↑

    1. – episodic/nonspecific ↑

    1. – nonepisodic/specific ↑

    1. – episodic/specific ↑

    1. – Bavelas ↑

    1. – Rogers ↑

    1. – Millar ↑

    1. – Conflict Hierarchy ↑

    1. – Chat ↑

    1. – Crosby ↑

    1. – Olson ↑

    1. – Olson ↑

    1. – Balance Interdependency ↑

    1. – Rollo ↑

    1. – Bill Borcherdt ↑

    1. – Catharsis ↑

    1. – Pursuer ↑

    1. – Distancer ↑

    1. – Overfunctioner ↑

    1. – Under functione ↑

    1. – Blamer ↑

    1. – Dance of anger ↑

    1. – Chaotic ↑

    1. – Fight ↑

    1. – Big Conflict ↑

    1. – Discussing things calmly ↑

    1. – Suffering Silently ↑

    1. – Screaming ↑

    1. – Edward Bader ↑

    1. – Riddle ↑

    1. – Sinclair ↑

    1. – Low Productivity ↑

    1. – Events ↑

    1. – Issues ↑

    1. – Wheel Spinning ↑

    1. – Trivial Triggers ↑

    1. – Avoidance ↑

    1. – Score Keeping ↑

    1. – Conflict Resolution Strategies ↑

    1. – competing ↑

    1. – collaborating ↑

    1. – accommodating ↑

    1. – avoiding ↑

    1. – compromising ↑

    1. – Fitzpatrick ↑

    1. – Winke ↑

    1. – Klein ↑

    1. – Johnson ↑

    1. – Sillars ↑

    1. – Blake ↑

    1. – Mouton ↑

    1. – Putnam ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:20:00 ب.ظ ]




قسمت اول : مبانی نظری تحقیق:

الف) ۲- ۲- هوش معنوی

۱- ۲- ۲- تعریف هوش


از هوش تعریف واحدی به دست نیامده و صاحب نظران مختلف آن را به گونه های متفاوتی تعریف کرده‌اند. نمی توان تعریف مشخصی از هوش به دست آورد که مورد توافق همه روانشناسان وابسته به رویکردهای مختلف باشد. با این حال عناصری از هوش وجود دارند که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر[۱۲] (۱۹۹۲) این عناصر را در سه دسته تقسیم کرده ا ند؛


    • توانایی پرداختن به امور انتزاعی: منظور این است که افراد با هوش بیشتر با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیت‌های احساسی).

    • توانایی حل کردن مسائل:یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ‌های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

  • توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها(به نقل از سیف، ۱۳۸۷).

روانشناسان مختلف تعاریف گوناگونی از هوش ارائه کرده‌اند و همینطور هوش را به انواع مختلفی تقسیم کرده‌اند. از جمله اینکه؛ نظریه هوش سه بخشی استرنبرگ یکی از معروف ترین رویکردها درباره هوش است. طبق این نظریه هوش دارای سه چهره است؛ هوش تحلیلی، هوش آفریننده و هوش عملی. منظور از هوش تحلیلی، توانایی انسان در برخورد مؤثر با مسائل است. هوش آفریننده، تولید اندیشه‌های نو، پیشنهاد دادن روش های نو، برخورد متفاوت با مسائل و ترکیب اطلاعات به راه های جدید است و هوش عملی، توانایی پرداختن به مسائل و مشکلات زندگی روزانه است. هوارد گاردنر[۱۳] نیز یکی از نظریه پردازان هوش چندگانه، نظریه ای وضع کرده شامل هشت نوع هوش متفاوت به نام های؛ هوش زبانی (کلامی)، هوش موسیقیایی، هوش منطقی – ریاضی، هوش فضایی، هوش بدنی – جنبشی، هوش طبیعت گرایانه، هوش میان فردی و هوش درون فردی. در نظریه گاردنر هوش به صورت توانایی حل مسئله یا ساختن چیزی با ارزش تعریف شده است و افراد از لحاظ هوش های مختلف با هم متفاوت‌اند(کروکشانک[۱۴]، جنکینس[۱۵] و متکالف[۱۶]، ۲۰۰۶). وولفولک[۱۷] (۲۰۰۵) اشاره ‌کرده‌است نظریه ی گاردنر تنها ‌به این هشت نوع منحصر نمی شود گاردنر هوش روحانی یا معنوی را نیز مطرح کرده و آن را به عنوان توانایی اندیشیدن درباره پرسش های بزرگ مربوط به معنای زندگی تعریف ‌کرده‌است.



هم گاردنر و هم استنربرگ معتقدند هوش در فرهنگ های مختلف به صورت های متفاوت ظاهر می‌شود.در جوامع غربی هوش بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات است. در حالی که در جوامع شرقی مؤلفه های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل[۱۸](یکپارچه) در بر می‌گیرد (سیف، ۱۳۸۷). در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می شود و روش های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می­دهد. توانایی شناخت مسأله، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش های کارآمد حل مسائل از ویژگی های افراد باهوش است(وولفولک،۲۰۰۵).

۲- ۲- ۲- مفهوم معنویت


معنویت[۱۹] یکی از نیازهای درونی انسان بوده و برخی صاحب نظران آن را متضمن بالاترین سطح زمینه‌های رشد شناختی اخلاقی و تلاش همواره ی آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ به چراهای زندگی می دانند. همین امر باعث شده است که سازمان بهداشت جهانی نیز در تعریف ابعاد وجودی انسان علاوه بر ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی به بعد معنوی نیز اشاره کند و بعد چهارم یعنی بعد معنوی را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح کند (یعقوبی، ۱۳۸۸). معنویت به عنوان انرژی، معنا، هدف و آگاهی در زندگی است. جست وجوی مداوم برای یافتن معنا و هدف زندگی است. درک عمیق و ژرف ارزش زندگی، وسعت عالم، نیروهای طبیعی موجود، و نظام باورهای شخصی است (زارعی متین و همکاران، ۱۳۹۰).

معنویت به معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی به وجود می‌آید و ارزش های قابل تشخیص، آن را معین می‌سازد (الکینز و همکاران[۲۰]، ۲۰۰۴). معنویت حاصل یک احساس بی نظیر در هماهنگی با یک هدف الهی و منحصر به فرد است آنچه برای انسان لازم است تحول در آگاهی ‌در مورد خویشتن است. هرچه خواسته انسان متعالی تر باشد، تلاش بیشتری برای دستیابی به آن خواهد کرد (ویندایر، ۱۳۸۶) .معنویت حس والایی است که شور و شوق و گرایش انسان را برای عدالت خواهی و انصاف افزایش می‌دهد و همنوایی و پیوستگی با خود و جهان آفرینش را پدید می آورد (تسی[۲۱]، ۲۰۰۳).

لازم به ذکر است، ایمونز[۲۲] تلاش کرد معنویت را ‌بر اساس تعریف گاردنر از هوش، درچارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقداست معنویت می ­تواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاًسلامتی بیشتر) را پیش‌بینی می‌کند و قابلیت هایی را مطرح می‌کند که افراد را قادر می‌سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد. گاردنر ایمونز را مورد انتقاد قرار می‌دهد و معتقد است که باید جنبه هایی از معنویت را که مربوط به تجربه های پدیدار شناختی هستند (مثل تجربه تقدسی یا حالات متعالی) از جنبه­ های عقلانی، حل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد (آمرام[۲۳]، ۲۰۰۵).

۳- ۲- ۲- تاریخچه هوش معنوی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم