کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



بنابراین، هر گونه ادعایی برای جبران خسارات ناشی از اعمال خلاف حقوق بین الملل کشور پیشین در مقابل کشور جانشین، کاملاً جنبه شخصی و فردی داشته و مسموع نخواهد بود و تنها کشور پیشین مسئول اعمال خود باقی خواهد ماند ( دادگاه داوری انگلیس و فرانسه، قضیه براون ۲۵-۱۹۲۳ و نیز دادگاه داوری فرانسه و سوئیس، قضیه فانوس دریایی، رای مورخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۵۶).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به علاوه، چنانچه کشور پیشین قبل از انحلال، علیه کشور دیگری ادعایی هم داشته باشد، با اضمحلال ادعای مزبور نیز ساقط می شود حال آنچه قبل از تغییرات سرزمینی، عمل ناقض حقوق بین‌الملل موجب خسارت به شخصی گردد که در زمان وقوع خسارت، تابعیت کشور پیشین را داشته است، آیا کشور جانشین حق دارد به منظور پیش کشیدن مسئولیت یک کشور ثالث، حمایت دیپلماتیک خود را نسبت به شخص زیان دیده اعمال کند؟
قاعده‌ی عامی که به گونه غیر قابل تردید در این مورد جاری است اینکه، حمایت دیپلماتیک به منزله تجلی صلاحیت فردی کشورها، تنها به نفع اتباع یک کشور قابل اجرا است. دیوان دائمی دادگستری بین‌المللی به این دلیل که قربانی در زمان وقوع خسارت هنوز تبعه کشور جانشین نبوده است، به سوال مذکور پاسخ منفی داده است. این اصل حمایت دیپلماتیک را در مورد چنین افرادی قابل اعمال ندانسته است.( رای مورخ ۲۲ فوریه ۱۹۳۹ در قضیه راه آهن پانه و زیس – سالدوتیس کیس، دعوی میان استونی و لیتوانی).
اعمال حمایت دیپلماتیک، هر چند از حیث نظری در صلاحیت کشور پیشین باقی می‌ماند، اما عملاً خطر قربانی شدن منافع اشخاصی وجود دارد، زیرا کشور پیشین دیگر نمی تواند به نفع تبعه بیگانه اقدامی انجام دهد و از سوی دیگر، قاعده استمرار تابعیت قربانی که از شرایط اعمال حمایت دیپلماتیک است، می‌تواند مانعی برای اعمال چنین صلاحیتی گردد.
همچنین اعمال متخلفانه بین المللی کشور پیشین که در قبال کشور ثالث ارتکاب یافته، قابل انتقال به کشور جانشین نمی باشد، لذا مسئولیت بین المللی ناشی از آن اعمال و ادعاهای مربوط،متوجه کشور جانشین نمی باشد، همواره بر عهده کشور پیشین باقی می‌ماند. البته، بدان شرط که کشور پیشین،موجودیت خود را حفظ کرده باشد.
گفتار دوم : عضویت در سازمان ملل متحد از منظر رویه سازمان ملل متحد
بررسی روند عضویت در سازمان ملل متحد مستلزم تعیین نسبت میان کشور شدن و عضویت در سازمان ملل متحد از منظر منشور ملل متحد و رویه سازمان ملل متحد و پس از آن بررسی نگرش دیوان بین المللی دادگستری نسبت به شروط عضویت در سازمان ملل متحد است.
۲-۱- تفاوت کشور شدن با عضویت در سازمان ملل متحد:
باید توجه داشت که از یک منظر عضویت در سازمان ملل مشروط به کشور بودن آن دولت است ، چرا که بند ۱ ماده ۴ منشور صحبت از «کشور»[۱۰۴]شیفته صلح می کند و نه مثلاً « موجودیت»[۱۰۵] شیفته صلح. اما از منظری دیگر که مبتنی بر رویه سازمان ملل متحد است عضویت برخی موجودیت ها در مجمع عمومی سازمان ملل در حالی بوده است که در کشور بودن آنها تردید وجود داشت حکایت از رویکردی دیگر دارد. به طور مثال عضویت بلاروس در زمانی که تحت حاکمیت شوروی قرار داشت موجب شد تا در شرط بودن کشور بودن متقاضی عضویت در سازمان ملل تردید ایجاد شود. در هر صورت به نظر می رسد که موافقت اکثریت اعضای مجمع عمومی و شورای امنیت در خصوص عضویت یک دولت، به معنای شناسایی ضمنی این موجودیت به عنوان یک «کشور» از سوی جامعه بین المللی است. لذا طرح این شرط برای عضویت نمی توان موضوعیت منطقی داشته باشد.
اما باید توجه داشت که حتی اگر عضویت در سازمان ملل مشروط به کشور بودن باشد، کشور بودن مستلزم عضویت در سازمان ملل نیست همان طور که در حال حاضر برخی کشورها عضو سازمان ملل متحد نیستند مانند تایوان، کوزوو و اوستیای جنوبی. در واقع کشورها مختار هستند تا بر اساس معیارهای مذکور در کنوانسیون مونته ویدئو کشوری را به رسمیت بشناسند و با آن روابط حقوقی و سیاسی خود را آغاز کنند اما عضویت در سازمان ملل تنها می تواند مسئولیت دولت ها ناشی از شناسایی نامشروع را از بین ببرد. به طور مثال چنانچه کورزوو به عضویت سازمان ملل در آید، دیگر نمی توان مسئولیت کشورهای شناسایی‌کننده این دولت در قبال صربستان را در برابر نهادهای سازمان ملل مطرح نمود.
باید توجه داشت که عضویت در سازمان ملل متحد به معنای شناسایی آن کشور از سوی تمام کشورهای عضو نیست چنانچه در زمان عضویت اسرائیل در سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ بسیاری از کشورهای عربی بر آن تاکید نمودند. همچنین عدم عضویت در سازمان ملل به معنای عدم بهره مندی کامل از حقوق منشور ملل متحد نیست. ماده ۳۲ منشور کشورهای غیر عضوی که طرف یک اختلاف هستند لازم است تا در مذاکرات مربوط به آن در شورای امنیت بدون حق رای دعوت شود و همچنین ماده ۳۸ شورای امنیت به طرف های هر گونه اختلاف بین المللی که شامل کشورهای غیر عضو می شود، اجازه داده است تا توجه شورای امنیت را برای حل مسئله جلب نماید. همچنین کشورهای غیر عضو می توانند با تصویب اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری و یا پذیرش شروط شورای امنیت، در دیوان بین المللی دادگستری نیز طرح دعوا نمایند.
ممکن است که درخواست متقاضی عضویت در سازمان ملل از سوی شورای امنیت رد شود اما از سوی مجمع عمومی مترتب آثاری حقوقی شود: ممکن است به عنوان کشور غیر عضو ناظر پذیرفته شود مانند واتیکان، ممکن است به عنوان موجودیت ناظر پذیرفته شود مانند نهضت آزادی بخش فلسطین و ممکن است تنها به عنوان یک کشور مورد شناسایی قرار بگیرد بدون عضویت ناظر. در صورت وتوی عضویت فلسطین از سوی آمریکا، حالت سوم برای فلسطین متصور خواهد بود.
۲-۲- نظریات مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری در خصوص عضویت در سازمان ملل متحد:
در خصوص عضویت یک کشور جدید در سازمان ملل متحد تاکنون دو نظریه مشورتی از دیوان بین‌المللی دادگستری صادر شده است؛ یک در سال ۱۹۴۷ به دنبال شرط گذاری برخی کشورها در پذیرش عضویت کشورهای جدید و دیگری در سال ۱۹۴۸ در خصوص روند شکلی پذیرش عضویت دولت جدید در سازمان مل متحد. به عبارت دیگر نظریه اول مرتبط با حقوق ماهوی و نظریه دوم مرتبط با حقوق شکلی پذیرش کشور جدید در سازمان ملل متحد است.
الف- در نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومی درخواستی را به دیوان بین المللی دادگستری ارائه نمود که بر اساس آن نظر مشورتی دیوان را در خصوص این سوال جویا شد: آیا یک عضو ملل متحد بر اساس ماده ۴ منشور حق دارد که به دنبال رای خود در شورای امنیت یا مجمع عمومی برای پذیرش یک کشور به عضویت سازمان ملل، رضایت خود را مشروط به شرایطی نماید که در پاراگراف اول ماده ۴ ذکر نشده باشد؟ به طور خاص آیا چنین عضوی ضمن شناسایی شرایط موجود در ماده ۴ می تواند رضایت خود برای پذیرش کشور جدید را مشروط به پذیرش کشوری دیگر نماید؟
هر چند بزرگترین ایراد به صلاحیت دیوان این بود که موضوع مسئله سیاسی است و از صلاحیت دیوان خارج است اما دیوان وارد رسیدگی شد و به این نتیجه رسید که شرط گذاری برای عضویت یک کشور در سازمان ملل خارج از شروط ماده ۴ منشور امری سیاسی است. ماده ۴ منشور این شرایط را درنظر گرفته است: الف- کشور بودن ب- صلح جو بودن ج- پذیرش تعهدات منشور د- قادر به ایفای این تعهدات و ه- مایل بودن به ایفای این تعهدات. این شرایط برای عضویت نه تنها ضروری است بلکه کافی نیز هست. احراز تمام این شرایط در صلاحیت سازمان ملل است. قضاوت سازمان به معنای قضاوت دو نهاد مذکور در بند ۲ ماده ۴ یعنی مجمع عمومی و شورای امنیت است.
ماده ۶۰ آئین نامه داخلی شورای امنیت صلاحیت تشخیص اینکه کشوری صلح جو و قادر به اجرای تعهدات منشور هست یا نه را به خود شورای امنیت داده است. دیوان بیان می دارد که هر چند احراز شرایط دیگری که مرتبط با شرایط مذکور در ماده ۴ منشور است قابل بررسی است اما این بررسی باید از سوی شورای امنیت و مجمع عمومی صورت گیرد. در هر صورت اعمال شروط حقوقی مذکور در بند ۱ ماده ۴ لازم و اعمال شروط سیاسی ممنوع است.
ب – در سال ۱۹۴۸ دیوان بین المللی دادگستری به بررسی این مسئله نشست که آیا اعضای شورای امنیت در زمان اعلام رضایت به عضویت یک دولت در سازمان ملل حق دارند شروطی را مطرح نمایند؟ در واقع در چهارمین نشست مجمع عمومی درخواست پذیرش ۹ کشور یعنی اتریش، ایرلند، ایتالیا، سیلان، کره، پرتغال، اردن، فنلاند و نپال که از سوبی شورای امنیت رد شده بود را مورد بررسی قرار داد. مجمع عمومی در نوامبر ۱۹۴۹ تاکید نمود که این ۹ کشور طرفدار صلح و قادر به رعایت تمام تعهدات منشور هستند و لذا حق عضویت در سازمان ملل را دارند. لذا مجمع عمومی این درخواست را به شورای امنیت ارسال نمود تا به معیارهایی که در نظریه مشورتی قبلی دیوان بین المللی دادگستری در خصوص عضویت در سازمان ملل منتشر شد تن در دهد و از حق وتو در خصوص عضویت این کشورها استفاده نکند.
دیوان بین المللی دادگستری به این نتیجه رسید که بند ۲ ماده ۴ منشور متشکل از دو بخش است: بر اساس توصیه شورای امنیت و تصمیم مجمع عمومی، از آنجا که قبل از عبارت «توصیه» از کلمه « بر اساس»[۱۰۶] استفاده شده است دال بر این است که این شرط، شرط لازم پیش از تصمیم مجمع عمومی است. دیوان کار خود را تفسیر منشور اعلام نمود و شناسایی معنای طبیعی و عادی عبارات. دیوان به سایر تفاسیر مربوط به این ماده اشاره نکرد از آنجا که تفسیر ذکر شده را معنای عادی این عبارت دانست و آن را دارای ابهام تشخیص نداد( ماده ۳۱ کنوانسیون وین در خصوص حقوق معاهدات). به همین دلیل دیوان از رجوع به مذاکرات مقدماتی[۱۰۷] خودداری نمود و بیان نمود که دادگاه زمانی به مذاکرات مقدماتی رجوع می کند که ابهامی در عبارات یک معاهده تشخیص دهد. از نظر دیوان، منشور هیچگونه سلسه مراتبی میان شورای امنیت و مجمع عمومی در نظر نگرفته است و رابطه این دو نهاد مبتنی بر همکاری است. در نهایت دیوان با ۱۲ رای به این نتیجه رسید که مجمع عمومی نمی تواند تصمیم شورای امنیت را تحت تاثیر قرار دهد و مستقلاً کشوری را به عضویت بپذیرد.
قاضی آلوارز[۱۰۸] در نظر مخالف خود بیان داشت که حق وتو به عنوانی حقی در نظر گرفته شده است تا جلوی نقض یا تهدید صلح و امنیت بین المللی را بگیرد اما چنانچه از این حق بر خلاف این موضوع استفاده شود حق وتو علیه اهداف سازمان ملل متحد عمل کرده است. لذا از نظر آلوارز، مجمع عمومی حق دارد از شورای امنیت بخواهد تا دلایلش برای رد عضویت یک کشور را بیان نماید. همچنین قاضی آزودو[۱۰۹]معتقد بود که میان « فقدان توصیه» و « عدم توصیه» تفاوت وجود دارد. از نظر وی سوال طرح شده ناظر بر « عدم توصیه » است. در هر صورت مجمع عمومی حق دارد در مورد تمام موضوعات مربوط به سازمان ملل نظارت داشته باشد و در صورت عدم توصیه شورای امنیت، مجمع عمومی می تواند گزارش را برای بررسی بیشتر به شورای امنیت بفرستد.[۱۱۰]
۲-۳- روند تاریخی عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد:
پس از گذشت حدود سه دهه از عضویت اسرائیل در سازمان ملل متحد در پنجم نوامبر ۱۹۴۹، مجمع عمومی با تصویب قطعنامه ای مورخ ۱۹۴۸ عضویت ناظر فلسطین در سازمان ملل متحد را تحت عنوان سازمان آزادی بخش فلسطین پذیرفت. در همین سال، بر اساس قطعنامه ۳۲۳۶ مجمع عمومی، حق مردم فلسطین را برای استقلال و حاکمیت به عنوان حقی غیر قابل عدول[۱۱۱] به رسمیت شناخته شد. در سال ۱۹۷۷ سازمان آزادی بخش فلسطین توانست به عضویت کامل اکوسوک در بیاید. شورای ملی فلسطین در سال ۱۹۸۸ استقلال کشور فلسطین را اعلام نمود که با شناسایی هیچ کشوری مواجه نشد و تنها اثری که داشت این بود که مجمع عمومی طبق قطعنامه ای عنوان « فلسطین» را به جای « سازمان آزادی بخش فلسطین» بدون تغییر در جایگاه حقوقی این موجودیت در سازمان ملل، مورد استفاده قرار داد. در سال ۱۹۸۹ مجمع عمومی کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان قدرت حاکمه و مسئول دولت موقت فلسطین می پذیرد و اعلام می دارد که «دولت فلسطین» باید در چارچوپ سازمان ملل متحد تشکیل شود و از دبیر کل می خواهد موجبات اجرای این امر را فراهم نماید. بر این اساس در سال ۱۹۹۳ موافقتنامه ای تحت عنوان « موافقتنامه اسلو» میان رژیم صهیونیستی و فلسطین امضا شدکه نمایندگان آمریکا و روسیه در سازمان ملل متحد طی نامه ای به دبیر کل و به عنوان شاهدان این توافق خواستار انتشار آن در میان کشورهای عضو سازمان ملل شدند. بر اساس این موافقتنامه رژیم صهیونیستی متعهد شد تا پنج سال پس از این قرارداد یعنی تا سال ۱۹۹۸ خود مختاری فلسطین در برخی حوزه های سیاسی ، حقوقی و نظامی را به رسمیت بشناسد و «تشکیلات خود گردان فلسطین» به عنوان دولت انتقالی این سرزمین تشکیل شود. در سال ۱۹۹۸ به موجب قطعنامه ای دیگر، سازمان ملل متحد حقوق و امتیازات بیشتری را به فلسطین به عنوان عضو ناظر اعطا می کند، مانند امکان شرکت در جلسات مجمع عمومی و کنفرانس های بین المللی زیر نظر ارکان سازمان ملل متحد و کنفرانس های ملل متحد.
پس از حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ توجه سازمان ملل متحد به صلح پایدار و با ثبات در خاورمیانه بیشتر شد و به همین دلیل طرح تشکیل دو دولت در سازمان ملل متحد مطرح شد. شورای امنیت در قطعنامه ۱۳۹۷ مورخ ۲۰۰۲ طرح تشکیل دو دولت قلسطین و اسرائیل را تایید نمود . بر این اساس نقشه راه برای تشکیل دو دولت همیشگی اسرائیل و فلسطین در سال ۲۰۰۳ توسط دبیر کل سازمان ملل متحد تهیه به شورای امنیت ارائه شد. این نقشه در قطعنامه ۱۵۱۵ شورای امنیت مورخ ۲۰۰۳ مورد پذیرش قرار گرفت . در سال ۲۰۰۵ شارون در اجلاس سالانه مجمع عمومی به حق فلسطین برای اعمال حاکمیت اقرار می کند و در سال ۲۰۰۹ طرح فیاض با عنوان« پایان اشغال و تاسیس دولت» نقشه تشکیل دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل تدوین می شود. نهایتا” در آخرین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۱، محمود عباس به عنوان نماینده مردم فلسطین درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل به عنوان یک کشور را رسماً مطرح نمود. شورای امنیت با وتوی ایالات متحد آمریکا نتوانست موافقت خود را با این درخواست رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام دارد اما در عوض در کمتر از سه ماه و در آخرین ماه میلادی سال ۲۰۱۱ مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه ای بر حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین بار دیگر تاکید نمود.
۲-۳ -۱- ماهیت حقوقی تشکیلات خودگردان فلسطین:
آیا درخواست محمود عباس به سازمان ملل متحد برای عضویت فلسطین مشروع بوده است؟ پاسخ به این سوال در گروی بررسی ماهیت حقوقی تشکیلات خود گردان فلسطین است.
۲-۳-۲- تشکیلات خودگردان فلسطینی در گذر تاریخ:
تشکیلات خودگردان فلسطین[۱۱۲] نتیجه انعقاد توافقی میان محمود عباس به نمایندگی از یاسر عرفات رهبر وقت حزب الفتح و سازمان آزادی بخش فلسطین از یک سو و شیمون پرز نخست وزیر وقت اسرائیل به نمایندگی از اسحاق رابین رئیس جمهور وقت اسرائیل است که در سال ۱۹۹۳ امضا گردید. این توافق معروف به اسلوی ۱[۱۱۳] یا اعلامیه اصولی اسرائیلی – فلسطینی است که پس از آن با موافقتنامه های زیادی تکمیل گردید. معروفترین این موافقتنامه های بعدی، توافقنامه اجرای خود گردانی یا پیمان غزه – اریحا[۱۱۴] در می ۱۹۹۴ و موافقتنامه طابا یا اسلوی ۲ در ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۳ می باشد. طبق اسلوی ۱ مقرر گردید که اسرائیل تا پنج سال آینده از مناطق غزه و اریحا عقب نشینی نماید و به مرور حاکمیت در این مناطق را در بعضی موارد به تشکیلات خود گردان منتقل نماید. طبق این اعلامیه طرفین موجودیت یکدیگر را مورد شناسایی قرار دادند و اسرائیل مسئولیت دفاع از تهدیدات خارجی و امنیت عمومی این مناطق را برای خود محفوظ دانست و در مقابل مسئولیت امور مربوط به آموزش و فرهنگ، بهداشت مالیات های مستقیم و جهان گردی و امور اجتماعی به تشکیلات خود گردان واگذار شد.
با انعقاد پیمان غزه- اریحا در سال ۱۹۹۴ اسرائیل شروع به عقب نشینی نمود و مقام فلسطینی[۱۱۵] تا زمان برگزاری انتخابات شورای فلسطینی[۱۱۶] اقتدار در غزه و اریحا را به دست گرفت و نقش قوه مقننه و مجریه را به طور موقت ایفا نمود . در ژانویه سال ۱۹۹۶ اولین انتخابات توسط تشکیلات خودگردان برگزار گردید تا مردم غزه و اریحا اعضای شورای قانون گذاری فلسطین را انتخاب نمایند. ۸۸ نفر به عنوان نماینده شورای قانون گذاری انتخاب شدند یاسر عرفات با رای اکثریت به ریاست تشکیلات انتخاب گردید.
در اواخر سال ۱۹۹۵ نیروهای اسرائیل به مناطق تحت کنترل تشکیلات خود گردان بازگشتند و تنها ۲۷ درصد از سرزمین مورد توافق را به تشکیلات خودگردان واگذار نمود. در حالی که تشکیلات خود گردان امور مدنی و امنیتی این ۲۷ درصد را برعهده داشت ، مناطق دیگر دو بخش می شدند: تشکیلات خودگردان در بخش صرفاً امور مدنی را تنظیم می کرد و امور امنیتی آن در اختیار اسرائیل بود و در بخشی دیگر(از جمله بیت المقدس شرقی) کاملا در اختیار اسرائیل بود. با این حال اقتدار تشکیلات خود گردان بر مناطق فلسطینی تا قبل از آغاز قرن بیست و یکم میلادی قابل دفاع بود و به طور مثال این نهاد اعمالی نظری صدور پاسپورت و انتشار تمبر را بر عهده داشت و حتی دو نفر را برای المپیک سال ۱۹۹۶ راهی مسابقات کرد. همچنین مسائل امنیتی از طریق تیم مشترک اسرائیلی و فلسطینی حل و فصل می شد. با بروز برخی از اعتراضات رفته رفته اوضاع تغییر کرد. نهاد های قضایی استقلال نداشتند و برخی پرونده ها به طور محرمانه رسیدگی می شدند. عرفات همچنین حق وتو در شورای فلسطینی را بدست آورد. این اعتراضات منجر به ایجاد سمت نخست وزیری از سوی شورای فلسطینی در سال ۲۰۰۳ شد که محمود عباس که یکی از پیشکسوتان سازمان آزادی بخش فلسطین بود، توانست اولین نخست وزیر تشکیلات خود گردان فلسطین شود. با این حال چند ماه بعد محمود عباس به دلیل حمایت های نه چندان مطلوب از اسرائیل، آمریکا و یاسر عرفات از وی ، استعفا می دهد.
هر چند مدت قانونی شورا در ۴ می ۱۹۹۹ پایان یافته بود، اما به علل گوناگون از جمله انتفاضه الاقصی تا ژانویه ۲۰۰۵ هیچ انتخاباتی صورت نگرفت و یاسر عرفات از آن زمان تا سال ۲۰۰۴ ریاست عملی تشکیلات خودگردان فلسطین را بر عهده دارد. در واقع تنها با فوت یاسر عرفات در سال ۲۰۰۴ بود که مقدمات انتخابات جدید فراهم شد و در ۹ ژانویه ۲۰۰۵ میلادی ۶۲ درصد فلسطینیان به محمود عباس نخست وزیر سابق تشکیلات خود گردان فلسطین از حزب فتح، رای می دهند تا از میان ۹ کاندیدای ریاست تشکیلات خودگردان صاحب اکثریت آرا شود. در ۲۵ ژانویه ۲۰۰۵ انتخابات شورای قانون گذاری فلسطین برگزار شد که با پیروزی ۴۴ درصدی حماس پایان یافت و اسماعیل هنیه به نخست وزیری برگزیده شد. آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی به همراه اسرائیل، این نخست وزیری را به رسمیت نشناختند و متعاقب آن حماس را تحریم کرده و آن را گروهی تروریستی معرفی کردند. در دسامبر ۲۰۰۶ اسماعیل هنیه اعلام کرد که دولت وی هیچگاه رژیم صهیونیستی را به رسمیت نخواهد شناخت. با شروع درگیری میان فتح و حماس ، محمود عباس در ۱۴ ژوئن ۲۰۰۷ دولت هنیه را منحل اعلام کرد و سلام فیاض را نخست وزیر خود معرفی نمود. بسیاری از کشورها از جمله مصر ، اردن و عربستان دولت فیاض را در منطقه اریحا تنها دولت مشروع فلسطین دانستند. برخی کشورها نیز مانند مصر به دنبال این جریانات ، سفارت خو را از غزه به اریحا منتقل نمودند.
۲-۳-۳-نظام حقوقی تشکیلات خودگردان فلسطین:
قانون مبنا[۱۱۷] که قانون اساسی تشکیلات خود گردان محسوب می شود در سال ۲۰۰۲ از سوی شورا تصویب و توسط یاسر عرفات امضا گردید و ساختار حقوقی فعلی تشکیلات را بیان می کند. این تشکیلات دارای ۳ شاخه قضایی ، مقننه ، و اجراییه است. رئیس تشکیلات از سوی مردم انتخاب می شودو فرماندهی نیروهای نظامی را نیز به عهده دارد. نخست وزیر که از سوی رئیس تشکیلات خود گردان معرفی می شود، ریاست شورای امنیت ملی را بر عهده دارد. نخست وزیر وزرای خود را به رئیس تشکیلات خود گردان به عنوان رئیس جمهور معرفی می کند تا مستقیما” به وی گزارش دهند.
شورای قانون گذاری فلسطین[۱۱۸] نهاد منتخبی است که دارای ۱۳۲ نماینده است و نخست وزیر معرفی شده از سوی رئیس تشکیلات را تایید می کند. قبلا وظیفه قوه مقننه و مجریه همزمان توسط این شورا صورت می گرفت که با ایجاد سمت نخست وزیری از نام شورای فلسطینی به شورای قانون گذاری فلسطینی تغییر نام داد. از زمان ایجاد تشکیلات در ۱۹۹۳ تا زمان فوت عرفات در ۲۰۰۴ تنها یک انتخابات صورت گرفت و دیگر انتخابات بنا به دلایلی به تعویق افتاد. انتخابات شهری[۱۱۹] برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ در برخی شهرهای فلسطین برگزار گردید.
صرف نظر از قانون مبنای فلسطین که تمام قوانین فلسطین را ناشی از شریعت (اسلام) می داند، منابع (اسلام) می داند، منابع حقوقی تشکیلات خودگردان عبارتند از مجموعه ای از قوانین برگرفته از قوانین زمان قیومیت بریتانیا ، اردن در اریحا و قوانین مصر در غزه و فرامین نظامی اسرائیل در هر دو منطقه تا پیش از سال ۱۹۶۷ ( جنگ شش روزه) و قوانین عثمانی ، اسلام، اسلوی ۱ و مصوبات بعدی شورای قانون گذاری پس از سال ۱۹۶۷. از اصول ذکر شده در قانون مبنای فلسطین می توان به این موارد اشاره نمود: فلسطین بخشی از جهان عرب است، بیت المقدس پایتخت فلسطین است، فلسطین مخالف تبعیض نژادی و حامی حقوق بشر است، آزادی مذهب، اجتماع، بیان و مذهب مورد قبول است، بازار آزاد به رسمیت شناخته می شود ، بیمه برای سلامت، معلولیت و زندانیان در نظر گرفته می شود.
۲-۳-۴- ابهام در ماهیت حقوقی کنونی تشکیلات خود گردان فلسطین:
سوال اساسی این است که در حال حاضر نماینده مشروع مردم فلسطین کیست؟ این سوالی است که پاسخ ساده ای ندارد ، چرا که با واقعیات متفاوتی روبرو هستیم. اما چند موضوع مسلم است : اول اینکه انحلال دولت هنیه توسط محمود عباس حتی اگر قانونی بوده باشد اما سلام فیاض نیز نخست وزیر مشروع نخواهد بود، زیرا توسط شورای قانون گذاری فلسطین تایید نشده است . دوم اینکه لغو شناسایی دولت هنیه از سوی کشورهای مانند مصر و عربستان و اردن مسلماً موجب می شود تا دولت هنیه از نظر این کشورها نماینده مردم فلسطین محسوب نشود چرا که می دانیم موجودیت نهضت های آزادی بخش با شناسایی کشورها محقق می شود و شناسایی در رابطه با آنها ایجادی است. می توان پاسخ داد که با احاله موضوع شناسایی فلسطین از سوی مجمع عمومی ملل متحد به سازمان کنفرانس اسلامی و شناسایی متعاقب این سازمان نمی توان تغییری در موجودیت سازمان آزادی بخش فلسطین ( ساف) ایجاد نمود. اما اولا” سازمان کنفرانس اسلامی ، ساف را در کلیت آن ( که بعدا” در قالب تشکیلات خود گردان شناخته می شود) را شناسایی کرده و نه نهاد یا حزب خاصی را ، ثانیا” شناسایی از خصوصیات ذاتی حاکمیت کشورها به طور انفرادی است و قابل احاله به سازمانی بین المللی نیست. سوم اینکه رای ۴۴ درصدی مردم فلسطین نیز نمی تواند نماینده بودن حزب حماس به رهبری هنیه را قطعی کند ، چون اکثریت آرا در میان احزابی دیگر پخش گردیده است.
در نهایت اینکه با رجوع به قانون داخلی فلسطین نه حزب حماس نماینده مشروع فلسطینی است( به علت کودتا در غزه) و نه در حزب فتح نماینده قطعی فلسطین است.( به دلیل عدم تایید فیاض از سوی شورای فلسطین ).دوران ریاست محمود عباس نیز پایان یافته است و ریاست عملی وی بر این تشکیلات نمی تواند لزوما” به معنای نمایندگی مشروع از سوی مردم فلسطین باشد. آنچه در آن تردیدی نیست این است که تشکیلات خود گردان در کلیت آن نماینده مردم فلسطین است. لذا تا پیش از برگزاری انتخابات جدید با محوریت شعار تبلیغاتی « اعلام استقلال فلسطین آری یا نه » نمی توان طرح در خواست محمود عباس برای عضویت در فلسطین را مشروع دانست.
۲-۳-۵- سازمان آزادی بخش فلسطین:
سازمان آزادی بخش فلسطین در سال ۱۹۶۴ تشکیل شد تا داخل و خارج همچنین در محافل بین‌المللی، نماینده رسمی مردم فلسطین باشد. این سازمان متشکل از مجموعه ای از گروه ها و احزاب فلسطینی است و رئیس آن، نماینده مردم فلسطین به شمارمی رود. سازمان آزادی بخش فلسطین در زبان فارسی به نام مخفف « ساف » شناخته می شود که بر گرفته از حروف اول کلمات « سازمان آزادی بخش فلسطین » است. در عربی نیز با نام مخفف « م . ت . ف » شناخته می شودکه برگرفته از حروف ابتدایی عنوان « منطقه التحریر الفلسطینیه » است. البته پیش از تشکیل ساف، شورای ملی که امروز یکی از نهادهای سازمان آزادی بخش است به وجود آمد و زمینه ایجاد آن رافراهم کرد. این سازمان در سال ۱۹۸۸ در الجزایر اعلام کرد که فلسطین یک کشور مستقل است و استقلال فلسطین را طی اعلامیه ای به جهانیان اعلام کرد. پس از امضای قرارداد در سال ۱۹۹۳، سازمان آزادی بخش فلسطین، کارکرد خود را از دست داد و تشکیلات خودگردان، قدرت را در دست گرفتند . [۱۲۰]
ساختار سیاسی
از نظر ساختار، سازمان آزادی بخش فلسطین همانند یک شبه حکومت است. این سازمان ازسه بخش سیاسی و یک بخش نظامی تشکیل شده است. ساختار سیاسی آن شامل شورای ملی، شورای مرکزی و کمیته اجرایی است. شورای ملی،حکم مجلس قانونگذاری را دارد و کمیته اجرایی نیز همانند قوه مجریه عمل می کنند.
شورای مرکزی نیز واسطه ایی است که گزارشی از عملکرد کمیته اجرایی را که همان پایه ساف است به شورای ملی ارائه می کند. غیر از این سه بخش مرکزی، ساف اداره ها و دفاتری دارد که هر کدام ویژه امور خاصی هستند ،مثل اداره سیاسی، اداره اقتصادی،اداره امور پناهندگان، اداره امور مهاجران و … تعداد این اداره ها متغیر بوده و با توجه به نوع نیاز در زمان های مختلف ایجاد شده اند. ولی برخی از این اداره ها نیز از ابتدا تا کنون وجود داشته اند، برای مثال اداره سیاسی یا اداره امنیت وحمایت خارجی یا اداره نظامی و امنیتی.
ساختار نظامی
بخش نظامی ساف عمدتاً شامل ارتش آزادی بخش فلسطین می شود که از گروه‌های زیر مجموعه سازمان آزادی بخش فلسطین تشکیل شده است.
سازمان آزادی بخش فلسطین از یازده گروه زیر مجموعه تشکیل شده است که در تمامی بخش ها به ویژه شورای ملی، شورای مرکزی، کمیته اجرایی و ارتش آزادی بخش فلسطین حضور دارند. این گروه ها عبارتند از :
جنبش ملی آزادی بخش فلسطین ( فتح )
جبهه خلق برای فلسطین
جبهه دموکراتیک آزادی فلسطین
طلایه داران جنگ آزادی بخش مردمی ( صاعقه )
جبهه عربی فلسطین
جبهه خلق برای آزادی فلسطین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:40:00 ب.ظ ]




(ویرک[۱۱] و همکاران، ۲۰۰۷: ۳۹۴).
بشیریه(۱۳۷۴) جامعه مدنی را اینگونه تعریف کرده است: «جامعه مدنی مجموعهای از سازمانها، و نهادها و تشکیلات غیر دولتی است که نقش واسطه بین افراد و گروه های اجتماعی از یکسو، و حکومت از سوی دیگر را بر عهده دارند». در تعریفی دیگر جامعه مدنی از نظر وی به حوزهای از روابط اجتماعی اطلاق میشود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعهای از نهادها، مؤسسات، انجمنها، و تشکلهای خصوصی و مدنی (غیرخصوصی) را در بر میگیرد.

ب) نهادهای مدنی

نهادهای مدنی به شبکه ای از روابط و تعاملات اجتماعی و حرفه ای گفته می شود که درگروهها و نهادهای داوطلبانه ( تاسیس و ارادی) خودگردان (مستقل) و سازمان یافته، تجلی و تعیین می یابد و هدف آنها رفع نیازها و پیشبرد و تحصیل منافع، علایق و مطالبات اعضا از طریق وساطت میان حوزه سیاسی(دولت رسمی گفتمان قدرت) و حوزه خصوصی(زندگی فردی، خانواده و مجموعه هویت های غیرارادی) است . این گروه های غیر انتفاعی و دارای اعضای هم شان را می توان در هیات اصناف، اتحادیه، سندیکا، انجمن های علمی و… مشاهده کرد . نهادهای فعال و تشکیل های صنفی، اجتماعی و سیاسی قانونمند و مستقل هستند که منعکس کننده و دیدگاه های افراد جامعه به نظام سیاسی حاکم است. این نهادها واسطه بین دولت و مردم می باشند و کارویژه اصلی آنها،مهار قدرت خودکامه و تضمین نهادینه شدن آزادی و بسط مشارکت مردمی می باشد. در حقیقت نهادهای مدنی از محق بودن و اختیار مردم آغاز می شود و با تفکیک قوا صورت میگیرد و سپس با کثرت گرایی در جامعه تکمیل می شود. نهادهای مدنی حد فاصل قدرت دولت و جامعه مدنی قرار دارد و از نظر سیاسی، نهادهای مدنی به مثابه یک همسنگ اساسی و حیاتی در مقابل دولت ها هستند جامعه مدنی قوی می تواند یک نقش مهم در مسئولیت پذیری وپاسخگوسازی دولتها،سیاستمداران،مدیران ایفاکند.(سردارنیا،۸۱:۱۳۹۰)
براین اساس، حضورهیات های بین توده های بی نام شهروندان اجتناب ناپذیر خواهد بود تا بدین ترتیب وسیله مشارکت گروهی و موثر شهروندان در امور اجتماعی و سیاسی فراهم شود. این هیات ها، در عین حال، به منزله روابط و وزنه تعادلی هستند که می توانند افکار و اندیشه های متنوع و مطرح در جامعه را نهادینه سازند و بدین ترتیب راهگشای گفتگوی منطقی و مسالمت آمیز در یک نظام کثرت گرا و دموکراتیک باشند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انجمن ها، مجامع شغلی و صنفی، احزاب سیاسی و شوراهای محلی،نمونه های بر جسته ی این نهادهای مدنی یا هیات های واسطه به شمار می روند که در صورت استقلال، می توانند سد محکمی در مقابل اقتدار حکومتی باشند پس نهادهای مدنی معمولا در مقابل دولت به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعه‌ای را شامل می شود که تحت عناوینی چون نهادها، موسسات، انجمن ها و تشکیل های خصوصی و مدنی از آنها یاد می شود.این نهادها تعدیل کننده روابط ساختاری و تحصیل گر ارتباط متقابل مردم و دولت است.

ج) ساختار حکومت یا قدرت سیاسی

مجموعه نهادها و مراکزی که قدرت سیاسی را در دست دارند و یک کلیت واحد را به وجود می آورند،ساختار سیاسی می نامند.این کلیت متاثر از تمامی خصلت ها و ویژگی هایی است که به جامعه هویت می بخشد.از این رو در یک جامعه ابتدایی با ارتباطات اجتماعی نوع مکانیک، اقتصاد شبانی یا کشاورزی و کارهای دستی، سطح پایین آموزش، فرهنگ سنتی وغیره نمی توان منتظر یک نظام پیچیده وجامع بود.(نقیب زاده،۱۶۵:۱۳۸۰)
اگرسیاست را پدیده ای همزاد جامعه بدانیم که به محض پیدایی یک اجتماع کوچک، به عنوان حافظ و تبلور هویت آن به وجود می آید،در آن صورت ممکن است نظام سیاسی هم در یک فرد یعنی رئیس قبیله یا ریش سفید یک خانواده بزرگ وتنی چند از نزدیکان او خلاصه شود .همین نظام در یک کشور بزرگ و صنعتی امروزی، به صورت دستگاهی پیچیده باتنوع وتمایزگذاری ساختاری نمایان می شود.به طور کلی میتوان دو نوع ساختارسیاسی عمده را از هم تفکیک کرد؛یکی ساختار سیاسی ساده و غیر تخصصی که در جوامع سنتی دیده می شودودر آن کارویژه ها وارگانها از هم تفکیک نشده اند، تخصص وجود ندارد ودر نتیجه نمی توان آنها را ازسایربخشها تمیز داد فرهنگ سیاسی ازنوع کورکورانه وانقیادی است.نوع دیگرساختار سیاسی پیچیده، متنوع، تمایزگذاری شده،تخصصی ونهادینه است که در جوامع صنعتی ومجهزبه فرهنگ سیاسی مشارکتی شکل می گیرد.در تشریح ساختار سیاسی بایدابتدا به آرایش نیروها وتوزیع یا تمرکزقدرت توجه کردوسپس به نهادهاو سازمانهاازیک سووافرادو نفراتی که به ایفای نقش می پردازندازسوی دیگر پرداخت. (نقیب زاده،۱۳۸۰؛۱۶۶-۱۶۷)
در جامعه سنتی وجامعه مدرن ساختار قدرت با یکدیگر متمایز هستند:

۱ – ساختارقدرت دولت در جامعه سنتی

دولت در جوامع سنتی به طور عمده بیانگرتمرکزقدرت وتکیه به زورعریان است.جامعه مدنی ضعیف ونبود تشکل هایی که بتواننددر برابر قدرت دولتی، یک ضدقدرت سازمان یافته ونهادینه به وجود آورندازیکسو ضعف فرهنگ عمومی وپیرامون ناآرام و متشنج ازسوی دیگرباعث میشود که حضور قدرت دولت بسیارمحسوس وسنگین باشد.افزون بر این ازراهکارهای حقوقی وسازمانی که در کشورهای پیشرفته مانع از تمرکز وفسادقدرت میشوددر جوامع سنتی خبری نیست.تفکیک قوا که یکی ازراههای جلوگیری ازتمرکز قدرت پیش بینی شده است دراین جوامع نادیده گرفته میشود.نتیجه این امراینست که سه عنصرمورد نظر درساختارقدرت دولت یعنی حاکمیت، حکومت کنندگان وقدرت در ابهام کامل قرارگرفته واسیرساختارهای سنتی وپاتریمونیال میشوند حاکمیت به نیروهای متافیزیک نسبت داده میشود وحکومت در دست خانوادهای متنفذ قدیمی قرارمیگیرد.رابطه دولت وجامعه در این گونه جوامع به صورت نوپاتریمونیال،مشتری گونگی واقتدارگرایی ظهورمیکند.(نقیب زاده،۱۳۸۰؛۱۹۹)
سلطه پاتریمونیال مستلزم آنچنان دستگاه دیوانی است که کاملازیر نظرسلطان یافرد قدرتمندی که در راس جامعه قراردارد، قرارداشته باشدوشخصااعضای آن را انتخاب کرده،سلسله مراتب آنراسازمان دهدوجهت آن را مشخص کند.(بدیع،۱۳۸۷؛۱۶۸)
دراین وضعیت روابط بین حکومت کنندگان وحکومت شوندگان در قالب روابطی جریان می یابد که ژان فرانسوامدراد آن را رابطه وابستگی شخصی توصیف می کند که برمبادله سودآوردونفربا منافع نابرابر یعنی کارفرماومشتری استوار است.(بدیع،۱۳۸۷؛۱۶۹)

۲-ساختارقدرت دولت درجامعه پیشرفته صنعتی

دراین جوامع حاکمیت ملت بدون چون وچرا به عنوان اصل اساسی حکومت پذیرفته شده است.درنتیجه حکومتگران نیز با رای مردم برای یک دوره مشخص انتخاب می شوند.و قدرت دولت در خدمت اهداف ملی وغیر شخصی قرار دارد.راهکارهای مناسب برای جلوگیری از تمرکز قدرت وفساد آن به کار گرفته میشود و جامعه مدنی قوی ونهادینه با نظامی از نظارت کارامد بر اعمال دولت، تجدید قدرت دولت واطاعت آن از قانون را تضمین می کند .ویژگی عمده در گزینش حکومتگران، شایسته سالاری وانتخاب برگزیدگان از طریق کنکورهای استخدامی ودر رده های بالا از طریق انتخاب یک حزب است.نکته دیگر رابطه دولت وجامعه در جوامع پیشرفته است که به طور عمده برموازین قانونی وحالات غیرشخصی استواراست در عین حال نوعی حالت مشتری گونگی نیزمشاهده می شود.که ازطریق روسای احزاب، سندیکاها وتشکل ها ی دیگر صورت میگیرد.اصطلاح لابی یا چانه زنی های دالانی در آمریکاموید این نوع روابط سیاسی اجتماعی بین حکومتگران وحکومت شوندگان است.درجوامع صنعتی نیز بایدبین سه نوع حکومت تفکیک قائل شد.یکی حکومتهای تمامیت خواه که رابطه ای یکسویه باپیرامون خود برقرارکرده، نه تنها در تمام شون زندگی فردی واجتماعی مردم دخالت می کنندبلکه هر گونه امکان نظارت از پایین را نیز از بین می برند.دوم حکومتهای اقتدارگرا که امکان اعمال نظارت در حوزه سیاسی راازمردم سلب کرده،انحصار فعالیتهای سیاسی را به خود اختصاص می دهند.امادر زندگی خصوصی مردم دخالت نمی کنند .سوم حکومتهای دموکراتیک که در آن مردم ازحق مشارکت، نظارت وازآزادیهای فردی و اجتماعی برخوردارند.(نقیب زاده،۱۳۸۰؛۲۰۰)

گفتار دوم:رابطه بین ساخت حکومت وجامعه مدنی

در این گفتار رابطه بین ساختار حکومت ووضعیت جامعه مدنی بررسی می گردد،به سه نوع ساخت سیاسی حکومت یعنی حکومتهای دموکراتیک، حکومتهای اقتدارگرا وحکومتهای تمامیت خواه پرداخته می شود ورابطه جامعه مدنی در این نوع دولتها بررسی می شود.

۱- حکومتهای دموکراتیک

کلمه دموکراسی تلفیقی از دو لفظ یونانی دمو به معنی مردم و کرتاس به معنی قدرت و حکومت است. حکومت دموکراسی یا حکومت مردم سالاری حکومتی است که منشاء قدرت از مردم میباشد و در آن انتخاب فرمانروایان با مردم بوده و امور حکومتی بطور مستقیم و غیر مستقیم به وسیله خود مردم اداره گردد. سابقه حکومت دموکراسی به یونان باستان میرسد. ژاک روسو معتقد است که حکومت دموکراسی حقیقی آن است که مردم مستقیما و بدون واسطه امور حکومتی را اداره نمایند (جونز، ۱۳۸۰: ۴۰۱-۳۹۹).
دموکراسی علیرغم سرایت جنبی آن به روم باستان خیلی زود مغلوب امپراطوریها و پادشاهان مختلف گردید. دموکراسی در اواسط قرن هفدهم در انگلستان و اواخر قرن هیجدهم در اروپا تحت تاثیر یک سری عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تجدید حیات یافت و به تدریج به دیگر کشورها در نقاط مختلف جهان کشیده شد و نویسندگان و سیاستمداران تعاریف متعدد و متفاوتی از دموکراسی ارائه دادند. لرد برایس اظهار میدارد که در حکومت دموکراسی خواسته های اکثریت شهروندان حکمفرمایی میکند و به همین علت آن را حکومت اکثریت مینامد. آبراهام لینکن دموکراسی را اینگونه تعریف میکند: «حکومت مردم بر مردم و برای مردم» (عالم، ۱۳۷۳: ۲۹۶-۲۹۵).
عدهای معتقدند که دموکراسی حکومتی است با رضایت اکثریت که در نقطه مقابل حکومتهای استبدادی که در آن رضایت مردم نادیده گرفته شده و خواسته های آنها تحقق نمییابد، قرار دارد(آربلاستر، ۱۳۷۹: ۱۴۴-۱۳۹).
عدهای دیگر اظهار میدارند که دموکراسی حکومتی است با رضایت اکثریت ولی با رعایت حقوق اقلیت. جرمی بتنهام اظهار میدارد که هر یک از افراد جامعه را باید به اندازه یک فرد به شمار آورد و هیچ کس را نباید بیش از یک فرد انگاشت(بتنهایم و بویل، ۱۳۸۴: ۱۹).
حکومت دموکراسی- اعم از مشروطه و جمهوری- به اصطلاح،عالی ترین و کامل ترین حکومت در دنیای امروز است.در این سیستم حکومتی،اصل بر این است که تمام مردم از هر گروه و قشری،با آزادی کامل به پای صندوق های رأی بروند و نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند و سرنوشت ملت خویش را برای سال های معیّن تحت ضوابط خاص به دست آنها بسپارند و آنها نیز با تبادل نظر و مشورتی که ظاهراً آزادانه صورت می گیرد،قوانین و مقرّراتی که به عقیده ی آنها حافظ منافع مردم است وضع و مقرّر کنند و هیأتی برای اجرای آن تعیین نمایند که رییس این هیأت،گاه به وسیله ی این نمایندگان انتخاب می شود (حکومت پارلمانی) و گاه مستقیماً منتخب مردم است که تحت عنوان (رییس جمهور) ریاست حکومت را عهده دار می شود.این شکل اخیر را جمهوری دموکراتیک می نامند،و پیداست که این مطلب درباره ی نظام جمهوری دموکراتیک از نظر تئوری است وگرنه عملاً حتی در کشورهایی که به قول معروف مهد آزادی است نظام انتخاباتی طوری مقرّر شده است که رییس جمهور به جای این که نماینده ی اکثریت باشد،نماینده ی اقلیت می باشد.پس از این نوع حکومت نیز به دو نوع تقسیم می شود:نوعی که ظاهراً و واقعاً جنبه ی مردمی دارد،و این در دنیای گذشته و امروز بسیار کم است و شاید وجود خارجی پیدا نکرده باشد.نوع دیگر،آن است که آب و رنگی از حکومت مردم دارد ولی در باطن چنین نیست،روح آن استبداد وظاهر آن دموکراسی است.
مسأله مهم دیگر درباره ی حکومت دموکراسی این است که هرچند نظام دموکراتیک،به معنای آزادی افراد و حاکمیت آنان بر سرنوشت خود معنا می شود،ولی با توجه به تاریخ پیدایش آن،در اصل دموکراسی در برابر تئوکراسی- یعنی مردم سالاری در برابر خدا سالاری- و آزادی از قید مذهب و دین بود؛ وگرنه خروج از زیر بار حکومت استبدادی و رسیدن به آزادی،منحصر به حکومت دموکراسی و طرد مذهب و دین نیست،بلکه می توان حکومت الهی را پذیرفت و از استبداد نیز رهایی یافت.
این نکته نیز لازم به ذکر است که حکومت ایران،موسوم به جمهوری اسلامی است،یعنی حکومت ایران از نوع جمهوری است،اما نه جمهوری دموکراتیک که در بسیاری کشورها خصوصاً غرب وجود دارد، بلکه جمهوری، ماهیتی اسلامی دارد و جمهوریت وجودی مستقل از اسلامیّت ندارد به عبارتی همان حکومت اسلامی است. و به قول مطهری (رحمت الله علیه): کلمه ی جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص می کند و کلمه ی اسلامی محتوای این حکومت را بیان می کند. یعنی پیشنهاد می کند که این حکومت با اصول و مقرّرات اسلامی اداره شود،.و در مدار اصول اسلامی حرکت کند،چون می دانیم که اسلام به عنوان یک دین،در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی است. طرحی است برای زندگی بشر در همه ی ابعاد و شؤون آن (رجالی تهرانی، ۱۳۸۳: ۶۲-۷۲).
اکثر محققان بر این باورند که وجود نهادها و سازمانهای دموکراتیک یا توافق نخبگان برای دستیابی به یک نظام دموکراتیک، شرط اصلی برقراری چنین نظامی است اما به اعتقاد تسلر[۱۲] (۲۰۰۴)، وجود نگرش و ارزش دموکراتیک در میان مردم کم اهمیتتر از نهادهای دموکراتیک برای پیشرفت و نهایتا ثبات یک گذار دموکراتیک نیست، در واقع وجود نگرش دموکراتیک یکی از ملزومات دموکراتیزاسیون است. تسلر عقیده دارد در جهت گذار به دموکراسی و تثبیت آن دو عامل مهم باید مورد توجه قرار گیرد: ۱٫ نهادها و سازمانهای سیاسی؛ و ۲٫ نگرش و ارزشهای شهروندان که می‌توان به آن نام فرهنگ سیاسی داد. نهادها و فرایندها همان سازوکارهایی هستند که رهبران سیاسی را نسبت به نحوه اداره جامعه پاسخگو میکند؛ از قبیل: آزادی، رقابت و انتخابات منظم. اما فرهنگ سیاسی گرایشهای افراد معمولی است تا جایی که به دموکراسی مربوط میشود؛ و میتوان آنها را توسعه هنجارهای مدنی و مشارکتی در میان فرد فرد شهروندان دانست. رابطه میان فرهنگ سیاسی دموکراتیک و رژیم دموکراتیک یک رابطه بازگشتی است؛ گسترش اندیشه ها و اعتقادات دموکراتیک در جامعه به عنوان لازمهای برای نگرشها و الگوهای حمایتی از شیوه رفتاری میباشد که تثبیت نهادهای دموکراتیک را تایید و تقویت میکند (هریک،۱۹۹۴ : ۴۳-۵۶)[۱۳].
چو[۱۴] و همکارانش نیز گذار و ثبات یک شکل دموکراتیک اداره کشور را ملزم به این نکته دانستند که همه فعالان سیاسی اعم از نخبگان و توده مردم باور داشته باشند که یک رژیم دموکراتیک بهتر از هر شکل دیگر اداره جامعه است (چو، ۲۰۰۱: ۳۶-۱۲۲).
برای تحقق جامعۀ مدنی، الزامی است که کانونهای خصوصی و سازمانهای غیر انتفاعی که بن مایه های اصلی جامعۀ مدنی اند، به صورت داوطلبانه و خود انگیخته از متن جامعه با توجه به نیازهای مردمی شکل گیرند اگر این سازمانها یا کانونها فرمایشی باشند یا صرفا شیرازۀ اهداف آنها را تطبیق پروژه های کوتاه مدت تشکیل دهد، در واقع از همان نخست نباید به این سازمانها امید داشت.
همچنین باید مطالعه نمود که زمینه های فرهنگی این مفهوم، در لایه های اجتماعی جامعه یافت میشود یا خیر؛، در واقع «نا مدنی بودن جامعه »، جلو رشد مولفه های جامعۀ مدنی را در کشور خواهد گرفت؛ این بسیار مهم است که جامعۀ مدنی در یک موقعیت مطلوب و در یک فضای مطلوب باید رشد کند.
در مجموع، ویژگی هاى جامعۀ مدنى عبارتند از: فردیت و محفوظ ماندن هویت فردى، خرد ورزى، تکثر، رقابت، اصالت قانون و قانونگرایى انتخابات، مشارکت شهروندان، رعایت ‏حقوق و آزادیهاى شهروندان، مساوات در برابر قانون، کارگزارى دولت و نه کارفرمایى دولت. این ویژگی‏ها از جمله ذاتیات جامعۀ مدنى به شمار میروند. (کدیور،۱۳۷۹:ص۲۶۳-۲۵۸)
ویژگی هایی که در فوق برای جامعۀ مدنی ذکر آن رفت، در واقع زمینۀ وجود یا رشد آنها مساعد نخواهد بود، مگر اینکه بستر مساعد سیاسی در جامعه وجود داشته باشد.
وجود نظام دموکراسی در بدو امر، اساس و بنیاد جامعۀ مدنی را تشکیل میدهد که در عین حال، شدید ترین حامی جامعۀ مدنی نیز خواهد بود؛ زیرا برای رسیدن به جامعۀ مدنی، باید تمرکز زدایی صورت گیرد، باید قدرت سیاسی انتخابی شکل گیرد؛ باید یارای بیان آزاد و انتشار آزادانۀ اندیشه در فرد فرد جامعه موجود باشد؛ باید تاسیس کانونهــا، تشکلها و اتحادیه های صنفی در متن قوانین اساسی و وضعی تثبیت شود؛ باید رعایت حقوق انسانی شهروندان در دستور کار همه قرار گیرد و… که این ویژگی ها ی نظام دموکراسی اند.
در تعریف حکومت مردم سالار و یا حکومت مبتی بر دموکراسی، این موضوع شاخص است که شکل گیری جامعه در جامعۀ مدنی، از پایین است و در جامعۀ غیر مدنی از بالا. در جامعۀ مدنی، مردم سرنوشت و اختیار خویش را در اختیار دارند، مردم قدرت و ارادۀ شان را به حکومت تفویض میکنند تا حکومت به نمایندگی مردم، ادارۀ عمومی نظام را به عهده داشته باشد مردم، ناظر به عملکرد حکومت اند و حکومت پاسخگو به مردم. حکومت نهاد مردمی است و مردم، محور حکومت و این یعنی جامعۀ مدنی.
نظام دموکراسی با ویژگی های منحصر به فرد آن در تئوری، معقول ترین نظام برای رشد جامعۀ مدنی است، در واقع به جرأت میتوان ادعا کرد که این دو در کنار هم رشد بیشتری خواهند یافت و برای سامان سیاسی و فرهنگی جوامع، مفیدتر واقع خواهند شد؛ زیرا اصلاحات دموکراتیک، زمینه را برای ایجــاد فرهنگ مدنی، ابتکار، وجــدان، همبستگی و اخلاق فراهم میکند. به اندازه ای که عناصر جامعۀ مدنی و اخلاق سیاسی آن تقویت شوند، قدرت مطلق دولت همچنین کاهش خواهد یافت و این، اساسی ترین خواستگاه دموکراسی است. پس این دو لازم و ملزوم یکدیگرند .

۲-حکومتهای اقتدارگرا

اقتدارگرایی به گونه‌ای از نهادها، سازمان‌های اجتماعی گفته می‌شود که فرمانبرداری از اقتدار و ادارات کارگزار آن ویژگی ممتازش به شمار می‌رود. این مفهوم معمولا مخالف فردگرایی و دموکراسی است. در علم سیاست دولت اقتدارگرا دولتی است که در آن اقتدار سیاسی در گروه کوچکی از سیاست‌مداران متمرکز شده است. این مفهوم اغلب در مقابل فردگرایی، دموکراسی و آزادی‌خواهی قرار می‌گیرد.
ویژگی ممیز اقتدارگرایی قدرت به‌شدت متمرکز و مجتمع است که با سرکوب سیاسی و طرد مخالفان بالقوه تثبیت می‌شود. این قدرت از احزاب سیاسی و تشکیلات توده‌ای برای بسیج مردم در جهت اهداف رژیم استفاده می‌کند. (تئودر وستال، ۱۹۹۹)[۱۵]
اقتدارگرایی بر قانون حاکمیت تأکید دارد و نه حاکمیت قانون، این شکل از حکومت اغلب دارای سازوکارهای انتخاباتی است، تصمیم‌های سیاسی از سوی گروهی برگزیده از مقامات و در پشت درهای بسته گرفته می‌شود، نوعی بروکراسی که گاه مستقل از قوانین عمل می‌کند، که به خوبی بر مقامات منتخب نظارت ندارد و در رسیدگی به دغدغه‌های حوزه‌های انتخاباتی که قرار است نماینده‌ی آن باشند، شکست می‌خورند. در اقتدارگرایی تمایل به اعمال غیررسمی و غیرچارچوبمند قدرت سیاسی نیز به چشم می‌خورد، رهبری‌ای «خودخوانده که حتّی اگر منتخب هم باشد با انتخاب آزاد شهروندان از میان رقبای انتخاباتی قابل جایگزینی نیست» محرومیت مستبدانه‌ی شهروندان از آزادی‌های مدنی و تحمّل اندک مخالفت‌های معنادار نیز در این نوع حکومت مشهود است.
در حالی که ثبات سیاسی به ‌وسیله‌ی کنترل بر نیروهای مسلّح و حمایت از آن‌ها تأمین می‌شود، انواع کنترل‌های اجتماعی نیز برای خفه کردن جامعه‌ی مدنی به کار می‌رود، بروکراسی‌ای از سوی رژیم ترتیب داده می‌شود و وفاداری به نظام را از طریق ابزارهای مختلف جامعه‌پذیری و تلقین تأمین می‌کند.
نظام سیاسی اقتدارگرا ممکن است به دلیل «تأمین ناکافی خواست‌های مردم» تضعیف شود. وستال می‌نویسد که تمایل [حکومت‌های اقتدارگرا] به کنترل شدیدتر در پاسخ اعتراضات به جای سازش و توافق، ضعفی آشکار است و این رویکرد زیادی صلب «در انطباق یافتن با تغییرات یا مواجهه‌ درست با تقاضاهای فزاینده‌ی توده‌ی مردم و یا حتی گروه‌های درون سیستم» نیز با شکست مواجه می‌شود. از آن‌جا که مشروعیت دولت به نحوه‌ی ظاهر شدن آن در چشم مردم بستگی دارد، دولت‌های اقتدارگرایی که در وفق دادن خود با تغییرات ناموفق باشند با امکان سقوط مواجه‌اند.
ویژگی بارز اقتدارگرایی «تصدّی‌گری سیاسی نامحدود» رهبر یا حزب حاکم (اغلب در دولت‌های تک‌حزبی) یا قدرت‌های دیگر است. تحول از نظامی اقتدارگرا به اشکال دموکراتیک‌تر دولت دموکراتیزاسیون خوانده می‌شود.
جان دوکیت از دانشگاه ویت‌واترسراند با تأکید بر مخالفت جمع‌گرایی و اقتدارگرایی با فردگرایی به وجود پیوندی میان آن دو اشاره می‌کند. (دوکیت، ۲۰۰۳)[۱۶] دوکیت می‌نویسد که اقتدارگرایی و جمع‌گرایی هر دو حقوق و اهداف فردی را در برابر اهداف، انتظارات جمعی نیز همنوایی با جمع کم‌اهمیت جلوه می‌دهند. (بورنستین و همکاران،۲۰۰۳).[۱۷]
دیگران بر این نظراند که جمع‌گرایی، اگر تعریف درستی از آن ارائه شود، بر تصمیم‌گیری مبتنی بر اجماع مبتنی است که با اقتدارگرایی در تضاد است.
در رابطه با ارتباط دولت وجامعه مدنی در دولتهای اقتدارگرا باید گفت که به هر میزان در جهت دولت اقتدارگرا حرکت کرد دولت بزرگتر وجامعه کوچکتر می شود. (قوام؛ ۱۵۲:۱۳۸۷). در این جوامع اگرچه فضایی برای رشد جامعه مدنی وجود دارد ولی ثبات سیاسی به وسیله کنترل بر نیروهای مسلح وحمایت از آنها تامین می شود،انواع کنترل های اجتماعی نیز برای خفه کردن جامعه مدنی به کار می رود .هم چنین این نظامها معمولا به دلیل تامین ناکافی خواست های مردم تضعیف می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ب.ظ ]




  • کیمیا، محمد. “کلمات مخالف: نگاهی به نکات دستوری در کتاب‌های فارسی دوره ابتدایی” اطلاعات. ش۲۰۳۷۶. ۳ دی ۱۳۷۳، ص۹.

سه شیوه آموزش کلمه‌های مخالف در کتاب‌های ابتدایی؛ معانی “تضاد” در دستور زبان‌ها و تناقض آن با واژه “مخالف”.

  • ــــــ . “مفاهیم جمله‌های غیرواقعی: نگاهی به نکات دستوری کتاب‌های فارسی” اطلاعات. ش۲۰۳۸۱. ۸ دی ۱۳۷۳، ص۹؛ ش۲۰۳۸۶. ۱۵ دی ۱۳۷۳، ص۹.

تعریف جمله در کتاب‌های درسی؛ رابطه ساخت نحوی و ساخت معنایی در زبان/ نقش استعاره و تشخیص در جمله‌های غیرواقعی؛ تفاوت دستور زبان کودکان و بزرگسالان.

  • کیوان، مصطفی. “پیوستگی زبان کردی با زبان‌های پهلوی و اوستایی”. یغما. س۱۹. ش۵. پیاپی ۲۱۷. مرداد ۱۳۴۵، ص۲۳۶ـ۲۴۰.

رابطه دستوری زبان کردی با زبان‌های قدیم ایران و فارسی کنونی؛ چند واژه مشترک میان این زبان ‌ها.

  • ــــــ . “پیوستگی زبان‌های کردی و فارسی”. یغما. س۱۹. ش۸ . پیاپی ۲۲۰. آبان ۱۳۴۵، ص ۴۶۵ـ۴۷۱.

بررسی سه دسته از اصطلاحات و امثال فارسی و کردی؛ نتایج مهمی درباره واژه‌های اصیل.

  • ــــــ . “وجه مصدری فعل یا سکه‌ای ناروا در زبان فارسی”، در کنگره تحقیقات ایرانی (تهران، ۳۰ مردادـ ۵ شهریورماه ۱۳۵۵)، مجموعه سخنرانی‌های هفتمین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش محمد رسول دریاگشت. تهران: انتشارات دانشگاه ملی ایران، [۱۳۵۵]، ج۲، ص۳۷۹ـ۳۹۰.

فعل‌های شایست، شاید، باید، بایست و … در آثار گذشتگان؛ تعبیر نادرست “وجه مصدری فعل”؛ بررسی وضع دستوری این افعال در جمله؛ مفعول شدن مصدر.

  • گاروین، پل. “تقطیع واژی و آسانی و دشواری آن در زبان‌های مختلف”، ترجمه فریدون بدره‌ای. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. س۱۷. ش۱. پیاپی ۷۱. مهر ۱۳۴۸، ص ۲۰۰ـ۲۱۸.

۱ـ تقطیع کردن به واژک‌ها ۲ـ نسبت دادن واژک‌ها به واژه‌ها ۳ـ معلوم ساختن توزیع واژه‌ها و تبیین طبقات واژی ۴ـ جامعیت فهرست لازم واژه‌ها و طبقات واژه‌ها.

  • گازرانی، منیژه. “بررسی توصیفی ـ تطبیقی سه فرهنگ عمومی فارسی” [درباره فرهنگ فارسی معین، فرهنگ فارسی امروز اثر غلام‌حسین صدری افشار، فرهنگ الفبایی ـ قیاسی زبان فارسی اثر مهشید مشیری]. زبان شناسی. دوره جدید. س۱۴. ش۱ـ۲. پیاپی ۲۷ـ۲۸. ۱۳۷۸، ص۳۷ـ۶۴.
  • ــــــ . “ترکیبات فعلی در فرهنگ‌های عمومی یک‌زبانه”. زبان شناسی. س۱۳. ش۱ـ۲. پیاپی ۲۵ـ۲۶. ۱۳۷۵ (تاریخ انتشار: آذر ۱۳۷۷)، ص۵۰ـ۶۹.

تعریف چند واژه اصلی؛ روش مدخل‌بندی ترکیبات فعلی و الگوهای تعریف آن‌ها؛ تعیین نشان‌های دستوری برای افعال؛ سخنی چند درباره افعال معکوس.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • گل‌بستان، حسین. “نگاهی در زمانی ـ هم‌زمانی به مقوله جنس در فارسی”، در همایش ملی ایران‌شناسی (مکان، زمان؟)، خلاصه مقالات نخستین همایش ملی ایران‌شناسی. تهران: دایره سبز، ۱۳۸۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰.*
  • گلشنی، عبدالکریم. “گیلکی”، در کنگره تحقیقات ایرانی (شیراز، ۱۱ـ۱۶ شهریورماه ۱۳۵۳)، مجموعه مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش محمدعلی صادقیان و محمد حسین اسکندری. شیراز: دانشگاه پهلوی، ۱۳۵۴، ج۳، ص۱۳۱ـ۱۵۲.

مقدمه؛ ضمایر؛ افعال.

  • گل‌فام، ارسلان. “پدیده جانداری در زبان فارسی”، ارائه شده در نخستین هم‌اندیشی دستور زبان فارسی (تهران، ۲۸ـ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۸۲).*
  • گنجلی، علی؛ داوودی، حسین. “کتاب‌های آموزش فارسی در عثمانی”، در: نامواره دکتر محمود افشار. به کوشش ایرج افشار، با همکاری کریم اصفهانیان. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ۱۳۶۴، ج۱، ص۵۸۸ـ۶۰۴.

فهرست نود و پنج کتاب قواعد فارسی به زبان ترکی.

  • لازار، ژیلبر (Lazard, Gilbert). “پسوند «ای» در زبان فارسی”، ترجمه خسرو فرشیدورد. گوهر. س۱. ش۹. مهر ۱۳۵۲، ص۸۳۸ـ۸۴۴؛ ش۱۱ـ۱۲. آذر ـ دی ۱۳۵۲، ص۱۱۱۲ـ۱۱۲۷.

“ی” از نظر شکل؛ اتصال “ای” و “ایَذ” به فعل/ ماضی + “ای” یا “ایذ”؛ “ای” یا “ایذ” با مضارع؛ فعل پسوندی “بودن” + “ای” یا “ایذ”؛ شکل‌های کامل فعل + “ای” یا “ایذ”.

  • ــــــ . “خنثی شدن برخی واج‌ها در فارسی”، ترجمه رضا زمردیان. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد. س۱۲. ش۱. پیاپی ۴۵. بهار ۱۳۵۵، ص۹۶ـ۱۰۴.

تقسیم‌بندی بست واج‌های (صامت‌های انسدادی) فارسی؛ بررسی تجربی درباره پایداری صفت واک‌بری؛ دو مورد از خنثی شدن تقابل در کلمه.

  • ــــــ . “درباره قواعد جمع اسمیه‌های فارسی در قرن چهار و پنج هجری”، ترجمه خسرو فرشیدورد. گوهر. س۴. ش۲. پیاپی ۳۸. اردیبهشت ۲۵۳۵=۱۳۵۵، ص۱۵۷ـ۱۶۱.

پسوند “ان” ـ “اگان” و “اکان”؛ “اآن”؛ چند مورد استعمال قابل توجه در جمع اسم؛ جمع صفات و قیودی که اسم شده‌اند.

  • ــــــ . “لهجه‌شناسی زبان فارسی از روی متون سده دهم و یازدهم میلادی”، ترجمه منوچهر مرتضوی. نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز. س۱۳. ش۲. تابستان ۱۳۴۰، ص۱۲۹ـ۱۴۵؛ ش۴، ص ۲۴۱ـ۲۵۸.*
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ب.ظ ]




آسوشیتد پرس نیزگزارش داد که ۱۷ مرکز پلیس در قاهره به آتش کشیده شد و معترضان باسرقت مهمات و اسلحه تعدادی از بازداشت شدگان را آزاد کرده اند. چندین واگن پلیس در قاهره، اسکندریه و سوئز هم به آتش کشیده شدند.( میشل و همکاران، ۲۰۱۱)
دولت از ساعت ۱۸ تا ۶ صبح فردا را منع آمد و شد (حکومت نظامی) اعلام کرد. ممنوعیت آمد و شد در روز بعد نیز تمدید شد. (اخبار بخش بی بی سی فارسی به تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ همچنین اخبار شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران در همان روز۲۰۱۱)

علیر غم تمامی ابتکارات دولت معترضان که به انحلال کابینه راضی نبودند، علیرغم اعلام حکومت نظامی، دوباره به خیابانهاآمدند. معترضان مقر حزب حاکم را در شهر اقصر به آتش کشیدند. در سوئز حدود هزار تا دوهزار نفر تجمع کرده و نیروهای نظامی مانع آنها نشدند. الجزیره از قول یک افسر ارتش در سوئز گزارش داد که این نیروها « حتی یک گلوله هم به سوی مصریان شلیک نخواهند کرد »و تنها راه چاره رفتن مبارک است. ۱۷۰۰ کارگر بخش عمومی نیز در این شهر تا استعفای «مبارک» اعلام اعتصاب کردند. اسوشیتدپرس گزارش داد که پلیس مسیر میدان آزادسازی (میدان تحریر ) به سوی پارلمان و ساختمانهای دولت را مسدود کرده است. تانکها از صبح زود در شهرقاهره مستقر شده و ارتش مصر در اعلامیهای حکومت نظامی را در قاهره و شهرهای بزرگ ازساعت ۴ تا ۸ صبح تمدید کرد. تلویزیون دولتی هم اعلام کرد تمام امتحانات مدارس و دانشگاه ها لغو شده است. .( الجزیره ، ۲۰۱۱)
اسوشیتد پرس گزارش داد که در میدان آزادسازی پلیس به سوی هزاران معترض که قصدداشتند وزارت کشور را تسخیر کنندآتش گشود و دستکم سه نفرکشته شدند. یک سروان ارتش نیز به مردم پیوست و مردم با شعارهای ضد مبارک او را بر دوش خود گرفتند. گزارشی ازبرخورد میان ارتش ومعترضان وجود نداشت و به نظر میرسید بسیاری از معترضان ارتش را با خود میدانند.حتی بر روی برخی تانکها و خودروهای نظامی شعارهای ضد مبارک نوشته شده بود. اما پلیس برعکس مورد خشم معترضان بود. یک مرکز پلیس در جیزه واقع در حومه قاهره به دست معترضان غارت و به آتش کشیده شد. ارتش نیز اهرام ثلاثه را به روی گردشگران بسته و حفاظت از مکانهای باستانی مهم ماند موزه مصر و نیز ساختمانهای دولت را بر عهده گرفت. ( میشل و همکاران ، ۲۰۱۱)
اینترنت برای دومین روز قطع بود اما تلفن همراه که روز گذشته قطع بود توسط دوخدمات دهنده اصلی مخابراتی کشور پوشش داده میشد. نگرانی زیادی در مورد احتمال آسیب و غارت موزه مصر وجود داشت که یکی از باارزشترین گنجینه های تاریخی را در اختیار دارد واز مهمترین جاذبه های توریستی کشور است. روز قبل مقر حزب حاکم که در نزدیکی این موزه قرار داشت به تصرف معترضان درآمده و به آتش کشیده شده بود.( میشل و همکاران ، ۲۰۱۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در ۳۰ ژانویه شهر قاهره به طور کامل از کنترل پلیس خارج شدو نیروهای ارتش و گروه های داوطلب مردمی سعی در کنترل اوضاع و جلوگیری از غارت داشتند. شایعات زیادی درمورد دخالت نیروهای پلیس در غارتها مطرح بود. چندین ساختمان مهم شهر در حال سوختن بودند و گروهی از معترضان که شب را در میدان آزادسازی به صبح رسانده بودند به تجمع اعتراضی خود برای سقوط مبارک ادامه میدادند. در اسکندریه و سوئز نیز وضعیت مشابهی حکمفرما بود. دولتهای فرانسه، بریتانیا و آلمان در بیانیه مشترکی از دولت مصر خواستند به اعمال خشونت علیه معترضان و مردم غیرمسلح خاتمه دهد.( الجزیره ، ۲۰۱۱)
عصر این روز دوباره مقررات منع آمدوشد اعلام شد. ارتش نفربرهای بیشتری را به سوی میدان التحریر روانه کرد. هلیکوپترهای ارتش بر فراز شهر قاهره پرواز کردند ونیروی هوایی با به پرواز درآوردن جنگنده ها در ارتفاع پائین تلاش در متفرق کردن معترضان داشت. خیابانهای اصلی قاهره در کنترل تانکها و نفربرهای رزهی ارتش قرار داشت و استقرار نیروهای ارتش آشکارا به منظور مسدود کردن مسیرهای منتهی به میدان التحریر بود. گزارشهایی از حمله به چندین زندان در نقاط مختلف کشور منتشر شد. ۳۴ عضو زندانی اخوان المسلمین هم پس از اینکه زندانبانها پست خود را ترک کردند از زندان گریختند. صدها قاضی و پس از آن محمد البرادعی به جمع معترضان در میدان التحریر پیوستند. .( الجزیره ، ۲۰۱۱)
اوایل روز نیز یکی از رهبران اخوان المسلمین گفته بود که گروه های مخالف دولت محمد البرادعی را به عنوان نماینده خود برای مذاکره با حکومت تعیین کرده اند. خبرنگار الجزیره گزارش داد که یک بار یکی از نفربرهای ارتش برای متفرق کردن معترضان در میدان التحریر به تیراندازی هوایی اقدام کرد ولی معترضان از جای خود تکان نخوردند و فرمانده یکی از تانکهای ارتش به آن نفربر دستور داد محل را ترک کند، سپس مردم برای جشن به روی تانک رفته و سربازان را در آغوش کشیدند. ( الجزیره انگلیسی ، ۲۰۱۱)
یواس ای تودی گزارش داد که اعتراضات بسیار آرامتر از دو روز قبل شده و معترضان قصد دارند نشان دهند که برای هرج و مرج به خیابانها نیامده اند و انقلابی مسئولانه را در پیش گرفته اند. در نبود پلیس عده ای از شهروندان با وسایلی چون چاقو، چوب بیسبال و چوب گلف کنترل عبور و مرور را بر عهده گرفته اند و غارت و دزدی نسبت به روز شنبه بسیار کمتر شده است. خواسته اصلی معترضان همچنان رفتن مبارک است و محمد البرادعی در مصاحبه با سی ان ان گفته که مصریها از این خواسته کوتاه نخواهند آمد. الجزیره که دولت به دلیل پوشش کامل اخبار، دستور تعطیلی دفاتر آن در مصر را داده است،حکومت را به خفقان و سرکوب متهم کرده است( میشل ، ۲۰۱۱)
معترضان گروهی را برای مذاکره با دولت مصر تشکیل دادند که شامل ایمن نور، محمد البرادعی و یکی از اعضای اخوان المسلمین می شد. (http://www.bloomberg.com/news/2011-01-30/egypt)
دهها استاد تاریخ و علوم سیاسی دانشگاههای آمریکا هم در نامه سرگشاده ای از باراک اوباما رئیس جمهور کشورشان خواستند از جنبش دمکراسی خواهی مصریان پشتیبانی کند. (۲۰۱۱ Accuracy, 30 Jan )
در ۳۱ ژانویه اعتراضات همچنان ادامه یافت. معترضین که صدها قاضی و محمد البرادعی نماینده اپوزیسیون برای مذاکره با دولت مبارک نیز در میان آنان بودند، به تحصن خود در میدان التحریر ادامه دادند و شهر در اختیار نیروهای ارتش بود. شایع شده بود که پلیس قصد دارد دوباره به شهربرگردد. در مورد این عقب نشینی و بازگشت احتمالی نیروهای پلیس دو نظریه مطرح بود،عده ای معتقدند بسیاری از اعضای پلیس تصمیم گرفته اند به معترضان بپیوندند و برخی می گویند دولت با بیرون کشیدن پلیس از شهر به معترضین گفته است. شما میتوانید اعتراض کنید ولی نتیجه این اعتراض آشوب و هرج ومرجی است که شاهد آن می باشید. خروج پلیس ازخیابان ها شهر را به بهشت غارتگران تبدیل کرده و مردم ناچارند خود برای حفظ امنیت شهراقدام کنند. اپوزیسیون مردم را به یک راهپیمایی بزرگ در روز سه شنبه اول فوریه (فردا)فراخواند. جنبش ۶ آوریل گفته که انتظار دارد قاهره فردا شاهد یک تظاهرات میلیونی باشد. (الجزیره ، ۲۰۱۱)
شش خبرنگار الجزیره در بعدازظهر این روز برای چند ساعت بازداشت و وسایلشان توقیف شد. پلیس به برخی از خیابانهای قاهره و جیزه بازگشته اما بخش عمده شهر همچنان در کنترل ارتش و مردم عادی است. تعداد معترضان مستقر در میدان التحریر و حوالی آن به ۲۵۰هزار نفر رسیده و مبارک از نخست وزیر خود احمد شفیق خواسته با معترضان مذاکره کند.مبارک کابینه جدید خود را معرفی کرد. وزیر کشور جدید محمود وجدی رئیس سابق سازمان زندانهابود. اپوزیسیون از مردم برای شرکت در راهپیمایی فردا( ۱ فوریه) دعوت می کندو ازآنها خواسته تا از فردا یک اعتصاب نامحدود را آغاز کنند. عمر شریف بازیگر معروف از اعتراضات حمایت کرده و از مبارک خواسته از قدرت کنار برود. اینترنت همچنان در بیشتر مصر قطع بود. قیمت مواد غذایی، سوخت و کارت تلفن در قاهره به شدت افزایش یافت.( تلویزیون الجزیره ، زنده ، ۲۰۱۱)
در ۱ فوریه سخنگوی ارتش مصر در بیانیه رسمی که در تلویزیون دولتی این کشور منتشرکردبر حق قانونی ملت مصر تاکید کرد. بنا براین گزارش، ارتش مصر اعلام کرد، خواسته های مردم مصر را که از یک هفته پیش در خیابانهای این کشور علیه دولت تظاهرات می کنند، قانونی میداند. ارتش مصر در پیامی خطاب به مردم مصر اعلام کرد ارتش خواسته های مردم بزرگ مصر را قانونی میداند و به استفاده از زور علیه مردم مصر مبادرت نخواهد کرد. سخنگوی ارتش مصر دراین پیام که از سوی خبرگزاری رسمی مصر، منا، و تلویزیون دولتی این کشور منتشر شد، بر آزادی بیان به شکل مسالمت آمیز و تضمین شده برای همه تاکید کرد. تلویزیون دولتی مصر همچنین اعلام کرد ارتش اطمینان داده است علیه تظاهر کنندگان به زور متوسل نخواهد شد. بنابر این گزارش، بسیاری ازتحلیلگران نیروی نظامی ارتش مصر را آخرین سنگر مقاومت مبارک در مقابل خواسته های مردم مصر برای کنار رفتن از حکومت و سرکوبی این جنبش می دانند. تاکنون هیچ برخوردی بین نیروهای ارتش مصر و معترضان به وجود نیامده و مردم با آغوش باز از نیروهای ارتش مصر در خیابانها استقبال کرده اند. (تابناک ۲۰۱۱)
متعاقب این تحولات رهبران مخالفین دولت مصر از معترضین درخواست کردند تا در تظاهرات میلیونی روز سه شنبه۱ فوریه ۲۰۱۱ شرکت گسترده ای داشته باشند. این تظاهرات به(راهپیمایی یک میلیونی)[۶۹] دهان به دهان در مصر مصطلح شد. قرار است این راهپیمایی ازمیدان التحریر قاهره شروع شده و تا کاخ ریاست جمهوری
واقع در هلیوپولیس[۷۰] ادامه پیدا کند ( .۲۰۱۱ January ۳۱ Retrieved . .Abc.net.au)
با وجود اینکه فیس بوک و دیگر وب گاه های اجتماعی در مصر فیلتر بودند، با این وجود کاربران از طریق فیلترشکن ها به درگاه این وب گاه ها رسوخ کردند. برخی معترضین مصری تمثال حسنی مبارک را که منقش به خطوط و شعارنویسی بودندرا از مکانهای بلند در میدان التحریر آویزان کرده بودند. (رویترز ،۲۰۱۱)
نیمروز ۱ فوریه ۲۰۱۱ در هشتمین روز اعتراضات مردم مصر، میدان التحریر قاهره شاهد یک راهپیمایی بزرگ مردمی بود. این تظاهرات قرار بود به سمت کاخ ریاست جمهوری ادامه پیداکند اما بیشتر به صورت آرام در این میدان باقی ماند. ارتش مصر همان طور که در صبح روز ۱فوریه ۲۰۱۱ اعلام کرده بود، ابراز خواستهای مردم را قانونی دانست و در میدان التحریرمقابله ای در مقابل مردم نکرد. پلیس مصر نیز به صورت لباس شخصی در میان مردم فعال بود.گروهی از مردم نیز به صورت مسلح امنیت تظاهرات را برقرار کرده بودند. عمر سلیمان (رهبردولت موقت )منصوب از طرف حسنی مبارک نیز خواهان گفتگو با گروه های مختلف اپوزوسیون(قانونی) مصر شد، با این وجود محمد البرادعی اذعان داشت که در این مورد هیچ تماسی با من گرفته نشده است. سفیر آمریکا در مصر نیز امروز وارد مصر شد تا در مورد مسائل اخیر مصر با مقامات این کشور گفتگو کند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
میلیونها نفر نیز در شهرهای اسکندریه، منصوریه، المینا،سوئز و دیگر شهرهای مصر تظاهراتهای مختلفی برپا کردند. تعداد معترضین در قاهره که فریاد سرنگونی رژیم حسنی مبارک را سر دادند دو میلیون نفربرآورد شده است. این تظاهرات بزرگترین تظاهرات ضد حکومتی در خلال هشت روز اخیر در مصر بوده است. تشکیل دولت عمر سلیمان تاثیری در روند اعتراضات مردمی نداشت. مردم مصر ۱ فوریه ۲۰۱۱ را روز« کناره گیری» نامیدند. مردم مصر خواهان برکناری همه اعضای حکومت و دولت مصر شدند.
در همین روز نیروهای امنیتی مصر راه آهن این کشور را به منظور قطع ارتباط شهرهای مصر با قاهره تعطیل کردند، همچنین امروز پروازهای هواپیماها در مصر لغو گردید.( شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران۱/فوریه/۲۰۱۱)
البرادعی همچنین اعلام کرد، مبارک تا جمعه ۴ فوریه ۲۰۱۱ باید این کشور را ترک کند. جنبش جوانان ۶ آوریل نیز اعلام کرد مردم تا اخذ نتیجه و گرفتن مطالبات قانونی در خیابانها بمانند. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۱/فوریه /۲۰۱۱)
در همین روز نماز جماعتی در میدان التحریر قاهره برگزارگردیدو آدمک های سران مصر به خصوص حسنی مبارک به دار آویخته شد. امروز البرادعی با سفیر آمریکا ملاقات کرد، همچنین فرانک ویزنر دیپلمات آمریکایی و سفیر سابق ایالات متحده آمریکا در مصر، به منظور ملاقات مسئولین مصری وارد مصر شد. گروه اخوان المسلمین از سران آمریکایی خواست از پشتیبانی مبارک دست بردارند.( ۱ فوریه ۲۰۱۱ شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ایران ، اخبار ساعت ۳۰:۱۰ )
در شامگاه ۱ فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک طی سخنرانی که از شبکه دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد که مردم حق اعتراض و انتقاد علیه حکومت را دارند و من به نظر آنها احترام می گذارم. او گفت با وجود اینکه علاقه ای به قدرت ندارم فعلا نیت استعفاء و برکناری را نیز ندارم. مبارک به مردم گفت که به عمر سلیمان گفته ام با سران اپوزیسیون گفتگو کند، اما متاسفانه آنها قبول به گفتمان نکرده اند. حسنی مبارک همچنین گفت کسانی که به اماکن دولتی آسیب رسانده اند باید به سزای اعمالشان برسند. وی همچنین اظهار داشت که قصد شرکت در دور بعدی انتخابات را (سپتامبر ۲۰۱۱ ) در سر ندارد. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۱/فوریه /۲۰۱۱)
حسنی مبارک افزود:
« این کشور من است، جایی که در آن زندگی کرده ام، برای سرزمینش جنگیده و از استقلال و منافعش دفاع کرده ام و در این سرزمین نیز خواهم مرد.» (سایت خبری سرخط ، ۲۰۱۱)
در مورخ ۲ فوریه موزه مصر آتش گرفت و ارتش برای خاموش کردن آن وارد عمل شد. علی جمعه مفتی اعظم مصر از حسنی مبارک تمجید کرده و ادامه اعتراضات را حرام اعلام کرد در دقایق ابتدایی این روز درگیری بین طرفداران و مخالفان مبارک و تیراندازی هوایی در اسکندریه دومین شهر بزرگ مصر، آغاز شد. خبرنگار الجزیره ازمیدان التحریر گزارش داد که معترضان از سخنرانی مبارک خشمگین هستند و از ارتش میخواهند او را از قدرت بردارد. گزارش شد که وائل غنیم از مقامات گوگل که در قاهره حضور داشته و در اعتراضات شرکت میکرده از روز پنجشنبه ناپدید شده است. (بعدا مشخص شد که وی در بازداشت نیروهای امنیتی مصر بوده و در ۷ فوریه آزاد شد)( الجزیره ، ۲۰۱۱)
باراک اوباما اقدام ارتش مصر در عدم اقدام علیه تظاهرات را تحسین کرد. مردم معترض مصری پس از سخنرانی شامگاه ۱فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک، با وعده های او مخالفت کردند. در شهر اسکندریه عده ای با چماق و چاقو به مردم حمله ور شدند. مردم در بین خود وعده کردنددر روز جمعه ۴ فوریه ۲۰۱۱ تظاهرات گسترده ای علیه حکومت مصر تشکیل میدهند. وزیر دفاع آمریکا با همتای مصری خود ملاقات کرد. گزارشها حاکی است که سران چند کشور اروپایی با محمد البرادعی راجع به آینده سیاسی مصر تلفنی مکالمه کردند. باراک اوباما رییس جمهور آمریکا خواستار انتقال آرام قدرت در مصر شد.( ۲ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک سیمای ج. ا. ا – اخبار سراسری ساعت ۰۰:۱۴ )
وزارت بهداشت مصر شامگاه روز چهارشنبه ۲ فوریه ۲۰۱۱ اعلام کرد که در درگیریها بین طرفداران ومخالفان حسنی مبارک دراطراف میدان التحریر قاهره سه تن کشته و بیش از ۶۳۹ نفر زخمی شده اند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
طرفداران مبارک روز ۲ فوریه حدود ساعت ۲ بعدازظهر تجمع ده هزار نفری درمرکز قاهره آغاز کردند. دقایقی بعد درگیری خونین طرفداران مبارک و معترضین در میدان التحریر آغاز شد.سپس مردان سوار بر اسب و شتر به سوی معترضین میدان التحریر هجوم آوردند. طرفداران مبارک که در جستجوی خبرنگاران الجزیره بودند سه خبرنگارکه هیچ یک متعلق به الجزیره نبودندرا با خنجر مضروب کردند. یکی از معترضان کارت شناسایی یکی از مهاجمین را به دست آورده که نشان می داد او عضو پلیس است. عده ای نیز با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف ازساختمانهای اطراف به معترضان حمله کردند. ارتش در این درگیری دخالت نکرد.دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا اقدام حکومت مصر در جهت ایجاد آشوب را غیرقابل قبول دانست. کاخ سفید هم در بیانیه ای رسمی از اعمال خشونت علیه رسانه ها و تظاهرات صلح آمیزابراز نگرانی کرد. (تلویزیون الجزیره ، ۲۰۱۱)
احمد حسنی فرید، وزیر بهداشت مصر چهارشنبه گفت: بیشتر زخمی ها بر اثر برخورد سنگ مجروح شده اند و کسی به علت اصابت گلوله زخمی نشده است. یک پزشک نیز به خبرگزاری رویترز نیز گفته است بیش از یک هزار و ۵۰۰ تن در درگیری های روز چهارشنبه قاهره زخمی شده اند. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا چهارشنبه از دولت مصر خواست تا درباره خشونت های روز چهارشنبه تحقیق کرده و مسببان را تحت تعقیب قضایی قرار دهد. فیلیپ کرولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که هیلاری کلینتون چهارشنبه تلفنی با عمر سلیمان، معاون رئیس جمهوری مصر گفت وگو و باردیگر تاکید کرده است که گذار سیاسی در مصر باید هم اکنون آغاز شود. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز روز چهارشنبه گفته حمله به تظاهرکنندگان غیرقابل قبول است. (سایت خبری سرخط ، ۲۰۱۱)
در روز ۲ فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک نطق جدیدی را ایراد کرد. او فعالیت دو مجلس این کشور را به حالت تعلیق گذاشت. مبارک در این سخنرانی به مردم وعده داد که در قوانین مصر اصلاحات اساسی ایجاد می کند و دوره های ریاست جمهوری را به دوره هایی با زمان مشخص بدل می کند.اخوان المسلمین سخنان مبارک را رد کرد. .( ۲ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک سیمای ج. ا. ا – اخبار سراسری ساعت ۰۰:۱۴ )
درگیری بین معترضان و طرفداران مبارک از روز ۲ فوریه تا پیش از ظهر ۳ فوریه همچنان ادامه دارد، وزارت بهداشت مصر اعلام کرد در روز چهارشنبه ۲ فوریه سه نفر کشته و بیش از ۱۵۰۰ زخمی شدند.( ویکی پدیا عربی ، الاحتجاجات فی مصر ۲۰۱۱)
طرفداران حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر پنجشنبه ۳ فوریه ۲۰۱۱ به سوی تظاهرکنندگان در میدان التحریر تیراندازی کردند که دو تن کشته و شماری نیز مجروح شدند. به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، درگیری ها در میدان التحریر قاهره همچنان ادامه دارد و شاهدان عینی اعلام کردند که تیراندازیهای پراکنده حامیان مبارک به سوی معترضان از ساعت چهار بامداد پنجشنبه ۳ فوریه آغاز شده بود. اعلام کناره گیری حسنی مبارک از انتخابات ریاست جمهوری مورد قبول کسانی که به خیابانها ریخته بودند، قرار نگرفت و روزچهارشنبه نیز اعتراضات ادامه یافت.مردم اعلام کردند در روز جمعه ۴ فوریه تظاهرات گسترده ای به راه خواهیم انداخت. روز جمعه از جانب مردم، روز برکناری مبارک نامگذاری شده است. مردم معترض مصری خواهان محاکمه حسنی مبارک شدند. نیروهای امنیتی مصر تعداد شش پل بر روی رود نیل را بستند تا مانع پیوستن تظاهرکنندگان شوند. رسانه های غربی از احتمال بروز جنگ داخلی در مصر میان معترضین ضد مبارک و طرفداران مبارک و ایجاد یک خشونت شدید بین دو طرف که حاصل آن تا به حال هزاران کشته و زخمی است، خبر دادند. خبرگزاری مصر گفت: به دستور دادستان کل کشور، سه وزیر سابق دولت ممنوع الخروج شدند، وزیر کشور از جمله این وزراء بود. همچنین احمد شفیق گفت، درهای مذاکره با گروه ها باز است. احمد شفیق در یک مصاحبه تلویزیونی از مردم به خاطر درگیری های دیشب عذرخواهی کرد. همچنین روز یکشنبه یک عضو حزب الله از زندان فرار کرد. دربرخی از شهرهای مصر دکه های پخش آب و نان برقرار شده است. مردم معترض مصری به ساخت بمبهای بنزینی و کوکتل مولوتوف روی آورده اند. طی درگیری های دیشب و امروز ارتش مصر بیشتر ناظر حوادث بود و کاری با مأمورین امنیتی نداشت. مردم همواره می پرسند چرا ارتش ساکت است و مقابل نیروهای امنیتی نمی ایستد. مردم از ارتش انتظار کمک دارند. احمد شفیق همچنین اظهار داشت ما به نیروهای امنیتی دستور نمی دهیم.( اخبار شامگاهی بی بی سی فارسی ۳ فوریه ۲۰۱۱)
در بیروت تظاهرکنندگانی که قصد اشغال سفارت مصر را داشتند با پلیس درگیر شدند. بسیاری از تظاهرکنندگان پوسترهای جمال عبدالناصر را در دست داشتند. وزارت بهداشت مصر اعلام کرد در درگیریهای شب گذشته ۱۳ نفر کشته و ۱۲۰۰ نفر مجروح شدند. سه خبرنگار الجزیره بازداشت و ساعاتی بعد آزاد شده و یک خبرنگار یونانی در میدان التحریر به ضرب چاقو مجروح شد. تظاهرات عظیمی هم در منصوره و اسکندریه برای سرنگونی مبارک بر پا شد. محمد البرادعی، اخوان المسلمین و جنبش کفایه پیشنهاد احمد شفیق برای مذاکره را رد کردند اما برخی گروه های دیگر از جمله حزب وفد جدید آن راپذیرفتند. ( وی کی پدیا ،۲۰۱۱)
اعتراضات و تظاهرات مردم مصر علیه رژیم حسنی مبارک،در ۴ فوریه که به جمعه وداع نیز معروف شده است، ادامه پیدا کرد. بندر اسکندریه که قطب اقتصادی مصر به شمار می رود امروز کاملا” بسته بود. مامورین امنیتی و پلیس تقریبا” کنترل شهرهای سوئز و المنصوره را از دست داده اند. تجمع کنندگان برای یازدهمین روز اعتراضات، در میادین تحریر و مصطفی محمود قاهره جمع شدند. شهرهای اسماعیلیه، سوئز و اسکندریه غرق در اعتراضات مردمی می باشد. عمر موسی دبیر کل اتحادیه عرب گفت که احتمال دارد در انتخابات ریاست جمهوری آینده مصر شرکت کند. اتحادیه اروپا برای چندمین بار از مسئولین مصر خواست تا برای اعمال اصلاحات خواسته معترضان اقدام کنند. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۴/فوریه /۲۰۱۱)
برخلاف دو روز گذشته خشونت چندانی در اعتراضات این روز دیده نشد. علاوه بر راهپیمایی معترضان، طرفداران مبارک هم تجمع هایی را در نزدیکی میدان التحریر و شهر جیزه در حومه قاهره بر پا کردند اما درگیری مهمی اتفاق نیفتاد. معترضان که میدان التحریر را در اختیار خود داشتند، در صبح این روز برای جلوگیری از ورود نیروهای امنیتی و پلیس کارت شناسایی افرادی را که قصد ورود به میدان التحریر داشتند، کنترل می کردند. در کارتهای شناسایی مصر پیشه افراد مشخص شده است. عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب نیز به جمع معترضان در میدان التحریر پیوست. محمدحسین طنطاوی، وزیر دفاع مصر، هم برای بازدید از وضعیت و گفتگو با معترضان به میدان التحریر آمد و سعی داشت تا آنها را به پایان اعتراضات متقاعد کند. احمد محمد محمود خبرنگار مصری که چند روز پیش بر اثر شلیک گلوله زخمی شده بود، از دنیا رفت. وی اولین خبرنگاری است که در این اعتراضات کشته میشود. در اسکندریه در هنگام برگزاری نماز جمعه، مسیحیان و افراد دیگری که نماز نمیخوانند با تشکیل یک زنجیره انسانی به دور نمازگزاران از حمله احتمالی جلوگیری کردند. این تحول فقط یک ماه پس از بمبگذاری کلیسایی در این شهر اتفاق میافتد که منجر به مرگ تعداد زیادی از مسیحیان شد. دفتر بخش عربی الجزیره در قاهره و دفتر وبسایت اخوان المسلمین هم مورد حمله قرار گرفتند. رسانه های مونته نگرو گزارش دادند که ممکن است حسنی مبارک به این کشور بیاید و جمال مبارک و دوستان نزدیکش در حال آماده کردن شرایط برای ورود او هستند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
روز۵ فوریه در خط لوله انتقال گاز مصر به اردن در شبه جزیره سینا، انفجار مهیبی روی داد و منجر به آتش سوزی در منطقه “العریش” شده. تلویزیون مصر ابتدا انفجاررا در خط لوله انتقال گاز به اسرائیل گزارش کرده بود و آن را به خرابکارانی نسبت داده بود که از وضعیت امنیتی سوء استفاده کرده اند اما مقامات مصری بعدا اعلام کردند که دلیل انفجار نشت گاز بودهاست. خط لوله انتقال گاز مصر به اردن و اسرائیل یک خط لوله در صحرای سینا به دو شعبه تقسیم شده و یکی به اسرائیل و دیگری به اردن میرود. امروز مبارک با وزرای اقتصادی خود در کابینه جدید ملاقات کرد. مردم مصر هفته در پیش رو را هفته مقاومت وایستادگی نامگذاری کردند. مردم تظاهراتی عظیم را برای فردا (یکشنبه) به یکدیگر وعده دادند.( اخبار سراسری ساعت ۱۴ روز ۵ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک صدا و سیمای ج.ا.ا)
در همین روزتمامی اعضای شورای مرکزی حزب دموکراتیک ملی حزب حاکم مصر، از جمله جمال مبارک، استعفا کردند. اخبار متناقضی هم در استعفا یا ادامه رهبری حسنی مبارک بر حزب منتشر شده است. ( وی کی پدیا،۲۰۱۱)
در ۶ فوریه که به روز یکشنبه شهدامعروف شد. اخوان المسلمین اعلام کرد که وارد گفتگو با دولت عمر سلیمان در مورد راه های حل بحران کشور خواهد شد. این درحالی بود که اخوان المسلمین پیشتر اعلام کرده بود تا پیش از رفتن مبارک از مذاکره با دولت خودداری خواهد کرد. محمد البرادعی از این گفتگوها انتقاد کرده و نظام کنونی را فاقد مشروعیت دانسته است. اما جمعیت میهنی برای تغییر یک نماینده را برای گفتگو اعزام داشته است. حزب لیبرال وفد، حزب چپگرای تجمع و نمایندگان گروه های جوانان طرفدار دمکراسی که سازمان دهنده اعتراضات بوده اند، نیز در این مذاکرات شرکت دارند.( تایمز ، ۲۰۱۱)
مردم مصر روز سه شنبه (۱۹ بهمن-۸ فوریه- روز عشق با مصر) سال ۱۳۸۹-۲۰۱۱ برای پانزدهمین روز متوالی با -برگزاری تظاهراتی گسترده کناره گیری حسنی مبارک رئیس جمهور این کشور از قدرت را خواستارشدند.همچنین هزاران نفر از مردم مصر در خیابان رامسس تجمع کرده و خواستار انحلال پارلمان شدند.در همین حال مبارک به منظور مقابله با گسترش اعتراضهای مردمی، تشکیل کمیتهای برای ایجاد اصلاحات در قانون اساسی این کشور را تصویب کردو از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد. اما معترضان در واکنش به این تصمیم، این افزایش حقوق را دیر و میزان آن را کم خواندند.( پرس تیوی ، ۲۰۱۱)
در ۹ فوریه چندین اتحادیه کارگری اعلام اعتصاب عمومی کرده و حدود ۲۰ هزار نفر دست از کارکشیدند. خواسته های بعضی کارگران اقتصادی است و تنها خواهان افزایش دستمزدها وشرایط کاری بهتر هستند اما انگیزه برخی دیگر سقوط مبارک است.( الجزیره ، ۲۰۱۱)
متعاقب این تحولات درگیری شدید در وادی الجدید بین معترضین و پلیس که از روز گذشته آغاز شده بود، در این روز ادامه یافت و دستکم سه کشته به جا گذاشت. معترضین به ساختمانهای رسمی از جمله ایستگاههای پلیس و ساختمان حزب حاکم حمله کرده و پلیس هم به سوی آنها آتش گشود. این اولین برخورد جدی معترضان و پلیس از روز ۲۸ ژانویه است که پلیس به طور عمده از شهرها خارج شده و کنترل آنها را به ارتش سپرده بود. وادی الجدید در جنوب غربی مصر قرار دارد و از چند واحه در صحرای بزرگ آفریقا تشکیل میشود و این اولین تجمع ضدحکومتی قابل توجه در آن از آغاز اعتراضات به شمارمیرود.( رویترز ، ۲۰۱۱)
در ۱۰ فوریه معترضان مانند روزهای پیشین در میدان التحریر به تظاهرات خود ادامه دادند، آنان در مقابل ساختمان پارلمان نیز تجمعاتی داشتند. کارگران و پرسنل کارخانجات، کارمندان صنعت گردشگری و کارکنان سامانه های ترابری مصر نیز امروز همگی در اعتصاب بودند. حدود سه هزار نفر از وکلای سندیکای وکیلان مصر نیز امروز در قاهره تظاهرات کردند. همچنین حدود هزار نفر از پزشکان مصری با پوشیدن کفن در حمایت از مردم مصر و معترضین به میدان التحریر آمدند و با کف زدن و اعلام مخالفت به جمع اعتراض کنندگان پیوستند. ( ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
در همین روز احمد محمد شفیق نخست وزیر جدید مصر طی مصاحبه ای با بی بی سی گفت احتمال دارد مبارک امشب از قدرت کنار برود و ممکن است این کناره گیری را امشب در سخنرانی خود به عموم مردم اعلام کند. (بی بی سی فارسی اخبار ساعت ۱۹، ۱۰ فوریه ۲۰۱۱)
زنده یا ضبط شده بودن سخنرانی حسنی مبارک هنوز مشخص نشده است. لئون پانتا رئیس سازمان سیا نیز گفت«احتمال قوی وجود دارد که حسنی مبارک امشب از قدرت کنار برود.»(رویترز ، ۲۰۱۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ب.ظ ]




۲ اثبات عصمت قرآن در سایه این علم خاص
۳ وجود این علم در محیط مناسب به آن مانند محیط خانوادگی و فضای فرهنگی
۱-۱-۷-اهمیت و ضرورت تحقیق
عصمت انبیا از اعتقادات اصولی است که تمامی جنبه های دین اسلام به آن بستگی دارد واثبات عصمت انبیا فقط با بحث از علم آنها انجام می گیرد پس بحث از علم هم ضروری می شود از جهت دیگر قرآن کتاب آسمانی است و باید مورد تحقیق قرار بگیرد که این مسئله را با چه روشی به بررسی آن پرداخته است. در درجه دوم از اهمیت این مسئله است که در طول قرنهای گذشته تا به الان در جوامع علمی و مراکز غیر اسلام مانند دنیای غرب از مسائلی است که بسیار مورد نقض و ابرام می شود و دائما نظرات مختلفی ارائه می شود
۱-۲- مفاهیم
علم انبیاء:
منظور از این علم، علمی است که با سایر علوم فرق می کند در فصل سوم اشاره خواهد شد که این علم از سنخ علوم کسبی و مکتبی نیست بلکه علمی است که به جهت علل خاص و عواملی ویژه ای در اختیار شخص نبی قرار می گیرد. به همین جهت به ضرورت، منتهی به عملِ معلوم این علم می شود.
عصمت انبیاء
منظور از عصمت اینکه شخص دارای ملکه ای بشود که از هر گونه خطا و خطیئه بر اساس آن علمی که حقایق را به آنها نشان می دهد مصون می شوند.
بیوت انبیاء
منظور از بیوت، بیت ساخته شده از خشت و گل نیست بلکه مراد از این بیت، بیت معنوی است که هر کس در این بیت نمی تواند قرار بگیرد بلکه آن شخصی که تحت تربیت خدا از طریق شخص معصوم یا شخصی که برای این امر مهم( تربیت خاص) برگزیده شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ذریه
ذریه در لغت به اشخاص خردسال اطلاق می شود که به مرور زمان به فرزندان به صورت کلی اطلاق شد. منظور از ذریه در این نوشته فرزندان خاص هستند که بر صراط انبیا هستند و تابع انبیا بودند که بعضی به نبوت مبعوث می شدند و بعضی به سمت وصایت انبیا می رسیدند.
۱-۱-۸-سازماندهی پژوهش
این تحقیق از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است. در مقدمه به بحثهای کلی تحقیق از منظر دیدگاه مخصوص تحقیق پرداخته شده است. در فصل اول به کلیات موضوع پرداخته شده است که بیان مسئله، و سوالات تحقیق، فرضیات تحقیق ، روش تحقیق، پیشینه تحقیق، تبیین مفاهیم و ضرورت تحقیق و اهداف تحقیق است در فصل دوم به بحث علم انبیا و رابطه آن با عصمت مرد بحث قرار می گیرد که هدف این فصل واکاوی علم انبیا از دیدگاه قرآن است که به این نتیجه رسید که نوعی از علم خاص است و رابطه مخصوصی با عصمت دارد.
در فصل سوم کیفیت و ویژگی این علم بیان شده است که منشا این علم و معلوم این علم و جهت صدور این علم و آثار این علم ، از نگاه قرآن مورد بحث قرار گرفته است و چون بحث از آثار این علم شده است شبهه ای که در این باب به عنوان (وجود منافات بین علم و اختیار) وجود دارد را مطرح کردیم و این شبهه مردود شد.
فصل چهارم در مورد اینکه این علم انبیا در چه فضایی شکل گرفته است و در چه بیوتی بوده است که اثبات شد این علم در بیوت انبیا بوده است و عوامل و عللی نظیر محیط خانواده انبیا و سیر زندگی و جریان تولد باعث ایجاد این علم شده است بنابرین آیاتی که به صورت کلی در مورد این بیوت سخن گفته است بررسی شده است و ثابت شد که بر همه بیوت انبیا صدق دارد بعد از آن به شرح زندگی انبیایی که به طور مفصل در قرآن نمود پیدا کرده است می پردازیم و نتایج معلوم شده بیش از پیش روشنتر و به تبیین بیشتری می رسد. و در آخر تحت عنوان نتیجه نهایی به دست آورد این سه فصل پرداخته شده است.
فصل دوم
رابطه علم و عصمت در قرآن
۲-۱- رابطه علم و عصمت در قرآن
در مقدمه باید عرض کنیم: چون در صدد اثبات علم خاص برای انبیا هستیم لازم می آید که رابطه این علم با عصمت در قرآن مورد بررسی قرار بگیرد به همین جهت این فصل چنین عنوانی دارد.
در پاسخ با این مساله باید امور ذیل مورد بررسی قرار بگیرند.
۱- بیان مفهوم ومعنای عصمت از دیدگاه قرآن و روایات.
۲- .بررسی ارتباط ثبوتی یا همان عالم خارج علم با عصمت.
به طور گذرا اول به بیان معنای لغوی عصمت می پردازیم سپس وجوه استعمالی آن را در قرآن ذکر می کنیم.
ابن فارس عصمت را به در بر گرفتن همراه با منع کردن معنا کرده است[۱].التحقیق عصمت را به حفظ کردن همراه با ممانعت معنا کرده است[۲].
در قرآن کریم مشتقات عصمت به وجوه مختلفی آمده است که همگی به این معنا بازگشت دارند. در سوره ی هود چنین می فرماید:لا عاصم الیوم من امر الله[۳] این کلام حضرت نوح علیه السلام است در جواب به فرزندش هنگامی که از فرمان اللهی سرپیچی کرد و گفت:سآوی الی جبل یعصمنی من الماء[۴] پسر نوح علیه السلام گمان می کرد که کوه باعث حفاظت او از عذاب اللهی می شود حضرت نوح فرمود: که هیچ ملجا و پناهگاهی از عذاب اللهی نیست.
در تعبیرهای دیگر، عصمت به خدا نسبت داده شده است، ما لکم من الله من عاصم[۵] و من یعتصم بالله[۶].و الله یعصمک من الناس[۷]. در برخی موارد همراه با (من) که به معنای حفاظت و ممانعت از خطر کسی یا چیزی. و در دیگر موارد با(باء) الصاق یا سببیت تعبیر می شود یعنی خداوند متعال خود عاصم است وکسی که به او معتصم و متصل بشود و یا به سببی از اسباب مقدر اللهی چنگ بزند. و اعتصموا بحبل الله جمیعا[۸]. در عصمت اللهی است و خداوند حافظ او از جمیع خطرات است و تمام آسیبها را از او دفع می کند.و من اصدق من الله قیلا.
در وجه دیگر استعمالی این واژه در سوره ی یوسف است. هنگامی که همسر عزیز مصر زنان مصری را دعوت کرد و آنها شاهد جمال اعجاب انگیز حضرت یوسف علیه السلام شدند این را گفت: قالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذی لُمْتُنَّنی‏ فیهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصَّاغِرین[۹]
راغب اصفهانی در معنای این واژه می نویسد:فاستعصم ای: تحری ما یعصمه. یعنی به آنچه که مورد حفظ و مصونیت او می شود، روی آورد. یعنی طلب عصمت کرد چون باب استفعال دلالت به طلب دارد.
پس در وجوه و استعمالات قرآنی واژه عصمت در صور مختلف به معنای حفاظت همراه با دفع مکروه و ممانعت از آنچه که باعث آسیب بشود.
در سیر بررسی احادیث می بینیم که عصمت یکی از امور فرهنگی و سنت قطعی دین ماست. در برخی از احادیث به موجبات عصمت اشاره دارد و در برخی دیگر نتایج عصمت را بیان می کند
در این حدیث هم عصمت معنا شده وهم نتیجه آن را مشخص کرده است. در شب اول ماه مبارک رمضان دعایی وارد شده که امام صادق علیه السلام به راوی می فرماید: بگو خدایا در این ماه به من عصمتی مرحمت کن تا مانعِ بینِ من و گناهان باشد. اقْسِمْ لِی حِلْماً یَسُدُّ عَنِّی بَابَ الْجَهْلِ… وَ عِصْمَهً تَحُولُ بِهَا بَیْنِی وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَیْنَ الْمَعْصُومِینَ عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ[۱۰].
امیر المومنین در حدیثی بیان می کند که یکی از موجبات عصمت تقوا است. تقوا یعنی حفظ نفس از آنچه که به او آسیب و زیان می رساند إنّ التّقوى عصمه لک فى حیاتک و زلفى لک بعد مماتک[۱۱]. پس محفوظ و مصون بودن نفس، بدون استعمال وسیله ی محافظت که تقوا باشد میسر نیست.
در باب فضل قرآن، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: قرآن هدایت کننده ی است در گمراهی، و روشنگر است در جهالت و کوری، و نگاه دارنده است از لغزیدن، و نور است در ظلمتها است، و چراغی است برای حوادث آینده، و باعث عصمت و حفاظت است از هلاکت، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَهٌ مِنَ الْعَثْرَهِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَهِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَهٌ مِنَ الْهَلَکَهِ[۱۲]
یکی از دست آوردهای عصمت، بیان مبارک امام سجاد علیه السلام است در صحیفه ی سجادیه. امام چهارم در این فراز از دعا از خدا می خواهد که عصمتی به او مرحمت کند تا باعث خشیت از خدا باشد. وهَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ، وَ تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ، وَ تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِم[۱۳]. خشیت یعنی ترس همراه با تعظیم طرف مقابل. امام سجاد علیه السلام می فرماید: به من عصمت مرحمت کن تا عظمت تو را درک کنم و بدین جهت روی به معصیت تو نیاورم. کلام امام سجاد علیه السلام، با این فرمایش جعفر بن محمد علیه السلام روشنتر می شود.حضرت می فرماید:بدان خداوند تو را می بیند و اگر بدانی که خدا تو را می بیند باز به سوی گناه بروی نعوذ بالله خدا را از همه کمتر می دانی.چون انسان در منظر ومرأیِ اشخاص عاقل وبالغ گناه نمی کند. خف الله کانک تراه و اِن کنت لا تراه فانه یراک، و اِن کنت تری انَّه لا یراک فقد کفرت، و اِن کنت تعلم انَّه یراک ثم برزت له بالمعصیته فقد جعلته من اهون الناظرین الیک[۱۴].
پس اگر عصمت حائل و مانع از گناهان است و انسان در این حصن منیع، از معاصی و مآثم در امان است، طبق این حدیث واحادیث دیگر ناشی از نوعی علم است. قرآن کریم بر این مطلب صحه می گذارد انما یخشی الله من عباده العلماء افراد عالم، از خدا خوف و خشیت دارند. افراد مقصود آیه دارای علمی هستند که خشیت تمام جوانح و جوارح آنها را در بر می گیرد. به عبارت دیگر این جزم علمی آنها است که منتهی به عزم عملی می شود.
۲-۱-۱- رابطۀ علم و عقل
قبل از پرداختن به بررسی این علم و ویژگی های آن باید وجه ارتباط آن با قوه عاقله را بیان کنیم. چون افعال و اعمال، گفتار و رفتار، روش و منش منبعث از ملکه ای که در عقل انسان شکل گرفته است کل یعمل علی شاکلته. و این حرکات و سکنات به ظهور رسیده هنگامی معتدل می شوند و دارای صفت عدالت می شوند که تحت قوه عاقله قرار بگیرند. وبه اصطلاح اهل فن، انسان در بخش اندیشه از حکمت نظری بر خوردار باشد و در منطقۀ انگیزه دارای حکمت عملی باشد. مرحوم مجلسی دوم در تعریف قوۀ عاقله می فرماید: این قوه برحسب افزایش علم وعمل شخص رو به فزونی می گذارد و کامل می شود. و هر زمانی که در طلب علوم مفید ساعی، و در مرحله تطبیق عامل باشد این قوه روز به روز قوی تر و کامل تر می شود. و تکمل هذه القوه فی کل شخص بحسب استعداده بالعلم و العمل، فکلما سعی فی تحصیل ما ینفعه من العلوم الحقه و عمل بها تقوی تلک القوه[۱۵]. ملا محمد مهدی نراقی می فرماید: یحصل من تهذیب العاقله، العلم و تتبعه الحکمه[۱۶] در بیان نورانی امام صادق علیه السلام به هشام آمده است: ای هشام بنگر به کلام الله که چگونه اهل فکر و عقل را ستوده و آنها را محلّی به زینت حکمت کرده است یَا هِشَامُ ثُمَّ ذَکَرَ أُولِی الْأَلْبَابِ بِأَحْسَنِ الذِّکْرِ وَ حَلَّاهُمْ بِأَحْسَنِ الْحِلْیَهِ فَقَالَ‏ یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ‏ وَ قَالَ- وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ‏ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ‏ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ[۱۷] باید توجه داشت که اهل لبّ و خرد موصوفند به حکمت عملی و علمی. در سورۀ مبارکۀ اسراء بعد از بیان احکام شرعی از قبیل توحید در عبادت و احسان به والدین و دادن حق حقوق داران و نهی از اسراف و تبذیر …و تحذیر از داشتن عقاید باطل و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسؤلا[۱۸] می فرماید: ذلِکَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فی‏ جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً[۱۹]
در همین حدیث طولانی امام صادق علیه السلام در وصف عقل و عقلاء می فرماید:ای هشام عقل در کنار علم ذکر شده است یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْمِ فَقَالَ‏ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ‏ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ‏ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ . چون مردم در نشئۀ دنیا هستند از آموختن حقایق آخرت و معارف ماورائئ قاصر هستند پس این حقایق و معارف جامۀ مثال ومثل می پوشند تا در دسترس عامه قرار بگیرند ولی عالمان از پوست می گذرند و به لبّ و مغز مثال می رسند مرحوم علامه طباطبایی بیان زیبایی در این باره دارند: وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» یشیر إلى أن الأمثال المضروبه فی القرآن على أنها عامه تقرع أسماع عامه الناس، لکن الإشراف على حقیقه معانیها و لب مقاصدها خاصه لأهل العلم ممن یعقل حقائق الأمور و لا ینجمد على ظواهرها[۲۰]. یعنی این آیه اشاره به ضرب المثل هایی که در قرآن آمده است و به گوش همه مردم می رسد ولی پی بردن به معنای حقیقی و مقصد اصلی مخصوص اهل علمی که در حقایق امور تعقل کنند به ظاهر اکتفا نکنند.
در همین حدیث نورانی امام علیه السلام اطاعت و فرمان برداری کامل از حضرت حق را رهین علم می داند و علم حاصل از عقل است وبه وسیلۀ عقل ادراک می شود‏ وَ لَا نَجَاهَ إِلَّا بِالطَّاعَهِ وَ الطَّاعَهُ بِالْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ التَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ یُعْتَقَدُ وَ لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِیٍّ وَ مَعْرِفَهُ الْعِلْمِ بِالْعَقْل پس هنگامی که عقل در مسیر حق هدایت شود صاحب حکمت و علم می شود و اگر تمام جوانب شخص در دست مدیریت عقل باشد هر اقدام و ترکی بر اساس علم می شود وجهل در اینجا منفذی پیدا نمی کند. ولی اگر همین عقل، اسیرِ هوایِ امیر بشود این را در پی دارد ربَّ عالم قد قتله جهلُه و علمه معه لا ینفعه ‏
از آنجا که انبیا سلام الله علیهم همسان و همانند سایر افراد بشر هستند قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ[۲۱] و از آنجا که هر نفسی، مستوی الخلقه است، یعنی مُلهَم به فجور و تقواست. وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها[۲۲] فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها[۲۳] و برای اینکه مطلب بیش از پیش وضوح پیدا کند، بحثی در مورد قوای نفس را مطرح می کنیم. و همچنین ایراد این مطلب بی ربط با مباحث آتی نیست.
نفس دارای چهار قوه به نامهای: عقلیه، غضبیه، شهویه، وهمیه، که هر کدام از اینها کارکرد مخصوص خود را دارد. قوه عاقله که قوه تفکر و فکر است به ادراک امور و حقایق می پردازد و تمایز حاصل بین خیر و شر، نفع وضرر، فضیلت و رذیلت از دست آورد این قوه است به همین جهت دارای شرافت است نسبت به باقیِ قوا. غضبیه: این قوه در انسان تعبیه شده است تا حافظ جان و مال انسان باشد و در وقت لازم از نیروی خود که در عصبانیت انسانها ظهور می کند بهره وری مناسب را داشته باشد. شهویه: شهوت خوردن و خوابیدن و نکاح از برای حفظ نوع انسان. وهمیه: مکر و حیله و نیل به اغراض با تلبیس و تسویل از کارکرد این قوه است. وجه تمایز انسان و حیوان قوه عاقله است که اگر سه قوۀ غضبیه، شهویه، و وهمیه در اختیار عقل تعلیم ببینند انسان به کمال نهایی بار می یابد؛ و نفس، اگر به قوه عقلیه عقال و در بند شود، انسان از جهالت علمی و سفاهت عملی مصون و محفوظ می ماند. چه اینکه معنای لغوی عقل هم به این اشاره دارد. در مقاییس اللغۀ ابن فارس از عرب چنین نقل کرده است: عقلت البعیر أعقله عقلا، اذا شددت یده بعقاله، و هو الرباط[۲۴] یعنی دست شتر را با طناب(عقال) بستم
۲-۱-۲- عقول انبیا سلام الله علیهم
پیامبر اکرم فرموده: إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ‏ النَّاسَ‏ عَلَى‏ قَدْرِ عُقُولِهِمْ[۲۵].پیامبران در کار تبلیغی خود که با قول و فعل است باید از عقلی برخوردار باشند که توان مقابله با انواع شبهات و تحمل و مدارات با انواع تمسخرها داشته باشند. به همین جهت حکمت خدا اقتضا می کند عقول انبیا علهیم السلام اتم واکمل باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: خداوند متعال عقل هر پیامبری را کامل می کند به طوری که کاملترین عقل را در میان امت خود را داشته باشد. وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً وَ لَا رَسُولًا حَتَّى یَسْتَکْمِلَ الْعَقْلَ وَ یَکُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِیعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ[۲۶]
این نگاه اولیه و دانی نسبت به عقل است. در نگاه بالاتر و استظهار بیشتر عقل نبی، اینکه واسط و واصل بین علم حاصل از وحی و عمل ظاهر در تبلیغ است. مرحوم صدر المتألهین ذیل آیۀ سنقرئک فلا تنسی می فرماید: کمال نفس در دو جهت است، توجه به حق که ناظر به قوۀ علمی پیامبر است این در موقع دریافت وحی است. دوم توجه به خلق است که در وقت ظهور و بروز وحی است و ناظر به قوۀ عملی پیامبر است. و خداوند سبحان هر دو جهت را برای پیامبر خویش را تضمین کرده است. از جهتی ضامن عدم نسیان است و از جهتی او را مسلح کرده به عقل متشعع و فایق بر عقول. و کمال النفس یکون بوجهین: أحدهما توجّهه إلى الحقّ، و هو الذی یعبّر عنه بالقوّه النظریّه، و هو ما یکون کمالا لها بحسب هویتّها و ذاتها و عند رجوعها إلى باریها و عودها إلى عالمها و نشأتها. الثانی توجّهه إلى الخلق الذی یعبّر عنه بالقوّه العملیّه[۲۷]
در مرحلۀ بالاتر عقل انبیاء معروف به عقل عن الله است. در این مرتبه نبی به واسطۀ اعتزال از اهل دنیا و اقبال به واهبِ عقول، عقلِ نبی تحت تعلیم خدا قرار می گیرد.
در حدیث معروف امام صادق علیه السلام به هشام می فرماید: ای هشام به تنهایی صبر کن که علامتِ قوتِ عقل است، که اگر کسی از دنیا و اهلش رو برگرداند و به خدا روی بیاورد عقل عن الله. یَا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَهِ عَلَامَهُ قُوَّهِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ‏ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْیَا وَ الرَّاغِبِینَ فِیهَا وَ رَغِبَ فِیمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ کَانَ اللَّهُ أُنْسَهُ فِی الْوَحْشَهِ وَ صَاحِبَهُ فِی الْوَحْدَهِ وَ غِنَاهُ فِی الْعَیْلَهِ وَ مُعِزَّهُ مِنْ غَیْرِ عَشِیرَه[۲۸] مرحوم صدر المتألهین ذیل این حدیث می فرماید: انسان وقتی از دنیا و اهل دنیا عزلت می گزیند که از جانب خدا تعقل و تدبر کرده است در این هنگام شاگرد بدون واسطۀ خدا قرار می گیرد. سر سلسلۀ این افراد انبیا علیهم السلام هستند که بر حسب فطرت اللهی خود، به شاگردی الله می رسند و اشراقات ربانی و انوار اللهی قلب و جان آنان را منوّر می کند. فقوله علیه السلام: فمن عقل عن اللّه اعتزل اهل الدنیا، یعنى اذ بلغ عقل الانسان الى حد یأخذ العلم من اللّه من غیر تعلیم بشرى اما بحسب اصل الفطره کما للانبیاء علیهم السلام او بعد مجاهدات و ریاضات علمیه و عملیه اعتزل اهل الدنیا و الراغبین فیها، اذ لم یبق له رغبه الى الدنیا و اهلها و یرغب فیما عند اللّه من الخیرات الحقیقیه و الانوار الالهیه و الاشراقات العقلیه و الابتهاجات الذوقیه و السکینات الروحیه[۲۹].
در روایات اهل بیت علیهم السلام وارد شده است، که دأب انبیا علیهم السلام قبل از بعثت عزلت گزینی و به دور بودن از اجتماع بود، که اغلب به چوپانی می پرداختند. مرحوم کلینی نقل می کند، که پیامبر اکرم قبل از اینکه به نبوت مبعوث بشود به چوپانی شتران و گوسپندان می پرداخت. قَالَ جَابِرٌ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ النَّبِیُّ ص إِنِّی کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْإِبِلِ وَ الْغَنَمِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا وَ لَیْسَ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا وَ قَدْ رَعَى الْغَنَمَ وَ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا قَبْلَ النُّبُوَّهِ وَ هِیَ مُتَمَکِّنَهٌ فِی الْمَکِینَهِ مَا حَوْلَهَا شَیْ‏ءٌ یُهَیِّجُهَا حَتَّى تُذْعَرَ فَتَطِیرُ فَأَقُولُ مَا هَذَا وَ أَعْجَبُ حَتَّى حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ ع أَنَّ الْکَافِرَ یُضْرَبُ ضَرْبَهً مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیْئاً إِلَّا سَمِعَهَا وَ یُذْعَرُ لَهَا إِلَّا الثَّقَلَیْنِ فَقُلْتُ ذَلِکَ لِضَرْبَهِ الْکَافِرِ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ[۳۰].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم