کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



شرکتها و موسسات تحقیقاتی خصوصی
واحدهای فناوری نوپا
مراکز تحقیق و توسعه صنایع و واحدهای تحقیق و مطالعه دستگاه های اجرایی
۲-۱۶-۱-۸ پذیرش در مرکز رشد
پذیرش واحدهای متقاضی جهت استقرار در مرکز رشد فناوری دانشگاه تربیت مدرس بر اساس معیارهای زیر صورت می پذیرد:
ایده مناسب متکی بر فناوری ، فرد و تیم کارآفرین ، برنامه اقتصادی متکی بر بازار
۲-۱۶-۱-۹ معرفی خدمات پشتیبانی
مجموعه خدمات پشتیبانی مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه تربیت مدرس با ایده بهره گیری مشترک واحدها از امکانات خدماتی از یک سو و ارائه مشاوره ای لازم از سوی دیگر به منظور کاهش هزینه های واحدهای نوپا و افزایش توان مدیریتی آنها راه اندازی شده است.
۲-۱۶-۱-۱۰ خدمات پشتیبانی عمومی
واحدهای فناوری در شروع کار خود همواره نیاز به یکسری امکانات از قبیل دفتر کار، تجهیزات اداری، منشیگری، تایپ، تکثیر و کارپردازی دارند. مرکز رشد فناوری امکانات فوق را در قالب خدمات پشتیبانی عمومی در اختیار واحدهای پذیرش شده قرار می دهد. این خدمات برای واحدهای مستقر در دوره رشد بدون محدودیت و با احتساب هزینه و برای واحدهای پذیرفته شده در دوره پیش رشد محدود و رایگان می باشد (دانشگاه تربیت مدرس مرکز رشد., ۱۳۸۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱۶-۲ پارک علم و فناوری:
شهرک های علمی و تحقیقاتی و پارک های علم و فناوری ایده جدیدی است که نخستین بار در سال ۱۹۵۱، در دره سلیکون آمریکا با هدف توسعه تکنولوژی و ایجاد شرایط مناسب جهت دستیابی سریع‌تر به نوآوری ها و فناوریهای برتر ایجاد شد و به دنبال آن با برخواستن موج انقلاب الکترونیک از این پارک، جایگاه و اهمیت آن در جهان صنعتی روز به روز گسترش یافت.
پارکهای علم و فنآوری بگونه‌ای طراحی و احداث می شوند که قادر باشند توانائی پژوهشی و اطلاعاتی دانشگاه ها، مؤسسات دولتی و خصوصی را در مکانی مناسب متمرکز نموده و با همکاری استادان، دانش‌آموختگان و صاحبان ایده های نو، متخصصان و پژوهشگران صنایع داخل و خارج، تکنولوژی برتر را ابداع نموده و از این طریق به توسعه صنعتی و پویائی فناوری کشور کمک و مساعدت نمایند.
پارکهای علم و فنآوری در کشورهای مختلف صنعتی و کشورهای در حال توسعه تعاریف و جایگاه های متفاوت دارند و با توانائی های توسعه تکنولوژی کشور، اهداف، سیاست‌ها و زیرساخت های توسعه ای در آن کشورها ارتباط مستقیم دارند. جایگاه پارکها، با توجه به نیازها و تنگناهای موجود در هر کشور مشخص گردیده و اهداف متفاوتی را دنبال می کنند، پاره ای از شهرک‌های علمی‌ و تحقیقاتی مانند شهرک‌ سوکوبا در ژاپن با هدف حمایت از تکنولوژی ملی به منظور رشد و توسعه منطقه ای احداث گردیده و پاره ای دیگر مانند شهرک «دایدوک» در کره جنوبی و پارک علمی و فناوری سنگاپور، که نمونه ای موفق و برنامه‌ ریزی شده در جهان است با هدف رشد اقتصادی، انتقال، جذب و بومی کردن تکنولوژی تأسیس شده‌ اند.
با توجه به دیدگاه ها و تجربیات موفق و ناموفق کشورها در بهره ‌گیری از پارکهای علم و فنآوری،‌ ضروری است که هر کشور ابتدا در راستای توجه به نقاط قوت و ضعف صنعتی خود، اهداف تأسیس پارکهای علم و فنآوری را مشخص نماید.
با توجه به مطالب فوق پارک علم و فناوری مدرس با هدف بهره گیری مؤسسات دولتی و خصوصی از توانائی های پژوهشی و اطلاعاتی دانشگاه ها، و ایجاد اشتغال و کارآفرینی برای صاحبان ایده، ‌توسعه فناوری و بومی کردن تکنولوژی، تأسیس شده است. لذا سه رکن اصلی این پارک عبارتند از:
۱) مراکز رشد واحدهای فناوری دانشگاه تربیت مدرس
۲) پژوهشکده ها و دفاتر تحقیق و توسعه مؤسسات دولتی و خصوصی داخلی
۳) پژوهشکده ها و دفاتر تحقیق و توسعه مؤسسات و شرکتهای بین المللی
دانشگاه تربیت مدرس با داشتن ۴۲۴ نفر کادر هیئت علمی و ۱۳۳ رشته کارشناسی ارشد و ۷۰ رشته دکترا، سالانه حدود ۷۵۰ نفر دانش آموخته کارشناسی ارشد و حدود ۲۰۰ نفر دانش آموخته دکترا دارد و مجموعا تاکنون حدود ۹۰۰۰ فارغ التحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به دستگاه های اجرایی تحویل داده است. لذا توانائی دارد با ایجاد پارک‌ علم و فنآوری مدرس، ارتباط دانشگاه، صنعت و مراکز تحقیقاتی و رشد را که موجب شکوفائی صنایع پیشرفته و کارآفرینی برای صاحبان ایده می شود بخوبی برقرار نماید (دانشگاه تربیت مدرس پ. ع., ۱۳۸۹)
۲-۱۷ مراکز تجاری سازی یافته های پژوهشی در دانشگاه تهران
۲-۱۷-۱ پارک علم و فناوری دانشگاه تهران
موج فناوری عمده ترین عامل پیشرفت در جهان کنونی است و دستیابی به توسعه مطلوب، در گرو استفاده از ظرفیت های فناورانه در فرایند تحولات علمی و اقتصادی جهانی می باشد. بر اساس سند چشم انداز بیست ساله توسعه، اقتصاد کشور تا سال ۱۴۰۴ مبتنی بر دانش خواهد بود که زیربنای آن، تولیدات و صنعت دانش محور است که تحقق این امر در گروی ایجاد و تاسیس شرکت های دانش محوری است که از مراکز آموزشی و دانشگاه ها فارغ التحصیل شده باشند.تحقق رقابت پذیری در پژوهش یکی از اقدامات ضروری در این راستا به شمار می‌رود که باید با حمایت از تاسیس شرکت‌های دانش محور توسط بخش غیر دولتی و تعاونی و مشارکت آنها در تولید علم کشور انجام پذیرد.
بر اساس تجربه جهانی، پارک های علم و فناوری به عنوان بستر و ساختاری کلیدی و با اهمیت برای دستیابی به توسعه علمی و فناوری در کشورهای گوناگون شناخته و به کار گرفته شده اند. پارک علم و فناوری دانشگاه تهران، به منظور تبدیل دانش به ثروت، تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی و ایجاد شبکه فناوری بین صنعت و دانشگاه از طریق ارائه خدمات متناسب در هر حوزه ایجاد شده است. این مهم با تکیه بر ظرفیت ها و توانمندی های دانشگاه تهران و پارک و در راستای انتقال و آفرینش فناوری، ارتقاء فرهنگ نوآوری در کشور و ارتقاء تعاملات بین صنعت و دانشگاه صورت می پذیرد (دانشگاه تهران, ۱۳۸۲).
۲-۱۷-۱-۲ تاریخچه پارک علم و فناوری دانشگاه تهران
ایده تاسیس پارک علم و فناوری دانشگاه تهران توسط مدیریت وقت پردیس فنی در سال ۱۳۸۰ مطرح و اقدامات اولیه برای راه اندازی آن از همان زمان آغاز گردید. در اولین گام اجرایی مرکز رشد واحدهای فناوری در سال ۱۳۸۲ با کسب مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فعالیت خود را آغاز نمود و پس از آن مرکز کارآفرینی با مصوبه هیات رئیسه دانشگاه به مجموعه پارک ملحق گردید. هم زمان با اولین فراخوان پذیرش و استقرار واحدهای فناوری در مرکز رشد، فعالیت های پارک شکل جدی تری به خود گرفت و سرانجام در تیرماه ۱۳۸۴، دانشگاه تهران موافقت اصولی تاسیس پارک علم و فناوری را از وزارت متبوع دریافت نمود. پس از آن فعالت های پارک وارد مراحل اجرایی شد که می توان تدوین و تصویب اساسنامه و ساختار سازمانی پارک و مراکز تابعه، شکل گیری ستاد و آغاز به کار شورای پارک، پذیرش و استقرار واحدهای فناور و تدوین برخی آئین نامه های داخلی را از اقدامات مهم صورت پذیرفته، دانست (دانشگاه تهران, ۱۳۸۴) .
۲-۱۷-۱-۳ چشم انداز پارک
پارک علم و فناوری دانشگاه تهران مصمم است با برخورداری از منابع انسانی فرهیخته، اثربخش و متخصص، ساختار انعطاف پذیر و فناوری کارآمد، بهترین پارک علم و فناوری دانشگاهی کشور و منطقه در زمینه های تولید و انتقال فناوری به صنایع، کارآفرینی، رشد و توانمندسازی شرکت های کوچک و متوسط، دریافت ایده‌ها و فکرهای خلاق و کارآفرین در جهت توسعه پایدار ملی باشد. چشم انداز پارک علم و فناوری دانشگاه تهران به شرح زیر است:
معتبرترین و کارآمد ترین مجموعه در راستای حمایت از کسب و کارهای دانایی محور، از طریق برقراری تعاملات گسترده میان صنعت و دانشگاه، برای تولید ثروت بر مبنای دانش.
یکی از موفق ترین مراکز ایجاد اشتغال برای فارغ التحصیلان دانشگاهی.
قوی ترین پل ارتباطی برای حضور شرکت های فناور داخلی در سطح بین المللی.
یکی از معتبرترین مجموعه ها برای جذب سرمایه گذاران مخاطره پذیر داخلی و خارجی.
یکی از مهم ترین مراکزی که در جامعه با خلق محصولات و بازارهای جدید از طریق تشویق و حمایت از ارتقای فرهنگ نوآوری، باعث افزایش تولید ناخالص ملی می گردد.
گزینه انتخابی اول برای نخبگان دانشگاهی (دانشگاه تهران, ۱۳۸۴).
۲-۱۷-۱-۴ اهداف راهبردی پارک
هدف اصلی پارک علم و فناوری دانشگاه تهران کمک به توسعه کسب‌وکارهای دانش‌محور و نتیجتاً افزایش توان اقتصادی- علمی ایران با تکیه بر توان علمی دانشگاه تهران می‌باشد.
تحقق این هدف اهداف زیر را نیز محقق می‌کند:

    1. افزایش تولید ناخالص ملی از طریق خلق محصولات و بازار‌های جدید.
    1. ایجاد شغل خصوصاً برای نیرو‌های دانشی و تحصیل کرده کشور.
    1. بهبود جایگاه فعالیت‌های دانش‌محور و جذب نخبگان داخلی و جلوگیری از فرار مغزها.
    1. تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی.
    1. ایجاد حلقه ارتباطی بین صنعت ودانشگاه و در نتیجه تسهیل و کاهش زمان مورد نیاز جهت استفاده از نتایج تحقیقات و پژوهش ها به ویژه برای شرکت ها و صنایع نوپا
    1. افزایش میزان ریسک پذیری و قدرت رقابت شرکت های فن آوری داخلی و همچنین کمک به حضور آنها در سطح بین المللی (دانشگاه تهران, ۱۳۸۴)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 10:39:00 ب.ظ ]




قیاس مودس تولنس تعمیم یافته:
در قیاس مودس تولنس تعمیمی یافته یا «قیاس مودس تولنس فازی» به صورت زیر داریم:
این قاعده استنتاج می‌گوید که دو گزاره فازی داده شده “y ،B است” باید یک گزاره جدید “x ، است” را نتیجه دهد. به نحوی که هر چه اختلاف ، و B بیشتر باشد، آنگاه اختلاف و A نیز بیشتر خواهد بود. بدین معنی که [۱۲]:
فرض منطقی ۱: اگر x، A است آنگاه y، B است.
فرض منطقی ۲: اگر y ، است.
نتیجه :y است.
مثال:
فرض ۱: اگر شکر را در آب هم بزنی، آنگاه شکر در آب حل می‌شود.
فرض ۲: شکر نسبتا در آب حل نشده است.
نتیجه: نسبتا شکر در آب هم نخورده است.
قیاس فرضی تعمیم یافته:
در قیاس فرضی تعمیم یافته یا «قیاس فرضی فازی» به صورت زیر داریم:
این قاعده استنتاج می‌گوید که دو گزاره فازی داده شده “اگر x، A باشد، آنگاه y، B است” و “اگر y، باشد، آنگاه z، C است” باید یک گزاره جدید ” اگر x، A باشد، آنگاه z، است” را نتیجه دهد. به نحوی که هر چه به B نزدیکتر باشد، آنگاه اختلاف C نیز کمتر خواهد بود. بدین معنی که [۱۲]:
فرض منطقی ۱: اگر x،A است آنگاه y، B است.
فرض منطقی ۲: اگرy ،B است آنگاه z، C است.
نتیجه: اگر x،A باشد آنگاه z، است.
مثال:
فرض ۱: اگر زمستان است آنگاه درجه حرارت اتاق پایین است.
فرض ۲: اگر درجه حرارت اتاق خیلی پایین است، آنگاه درجه تنظیم بخاری را خیلی بالا ببرید.
نتیجه: اگر زمستان است، درجه تنظیم بخاری را بالا ببرید.
در استدلال‌های فازی اگر ما فقط یک قاعده قاطع در فرض یک داشته باشیم، انعطاف پذیری استدلالمان به مخاطره می‌افتد، لذا در استدلال‌های فازی معمول ما به قواعد چند گانه در فرض یک نیاز داریم تا استدلال انعطاف پذیری انجام دهیم.
تفصیل این مطلب در روش‌های استدلال فازی آمده است، استدلال‌های فازی عملی از گامهای زیر تشکیل می‌شود:
گام ۱: قابلیت سازی فرضی قواعد برای یک ورودی مفروض را، اندازه گیری کنید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

گام۲: از قابلیت سازگاری به دست آمده در گام قبل، نتیجه هر قاعده را استنتاج کنید.
گام ۳: نتایج فردی را جهت به دست آوردن نتیجه کلی، جمع بندی کنید.
۴-۴-۷- روش ممدانی
این روش با یک مثال شرح داده می‌شود. در این مثال دو متغیر در قسمت قیاس و یک متغیر در قسمت نتیجه که ما آن را قواعد اگر – آنگاه با دو متغیر ورودی و یک خروجی می‌نامیم.
قاعده ۱: اگر x در است و y در است آنگاه z در است.
قاعده ۲: اگر x در است وy در است آنگاه z در است.
که در ، ، ، ، و آن مجموعه‌های فازی است.
حال فرض می‌کنید و ورودی‌هایی برای متغیر‌های x,y قسمت قیاس باشد. ورودی ها را به صورت ( ) نشان می‌دهیم. فرایند استدلال برای ورودی به صورت زیر است.
گام ۱: سازگاری هر قاعده برای ورودی را به صورت زیر اندازه گیری می‌کنیم.
سازگاری قاعده ۱:
سازگاری قاعده ۲:
عملگر T-norm در قسمت قبل توضیح داده شده است.
در قاعده‌های ۱ و ۲ دو متغیرx و y در قسمت قیاس وجود دارد. بر این اساس، دو مقدار عضویت برای دو متغیر ورودی بدست آوریم. ممدانی عملگر min را برای t-norm خود بکار برده است. و سازگاری قواعد به صورت فوق بدست می‌آید.
اکنون این روش را برای کلی تعمیم می‌دهیم. اگر m ورودی وجود داشته باشد، قاعده اگر- آنگاه شامل قیاسی به شکل زیر است:
در است و … و در است.سازگاری قسمت قیاس به صورت زیر داده خواهد شد.
(۴-۴۶)
گام ۲: به کارگیری در گام ۲ مجموعه‌های فازی در قسمت نتیجه و نتیجه هر قاعده را بدست می‌آوریم.
نتیجه قاعده ۱:
نتیجه قاعده ۲:
در این جا نیز ممدانی عمل min را به جای t= norm به کار برده است. مسلما استفاده از t-norm‌های گوناگون نتایج متفاوتی را به دنبال خواهد داشت.
گام ۳: نتیجه هر قاعده بدست آمده را جمع بندی می‌کنیم و نتیجه نهایی را به صورت زیر به دست می‌آوریم:
نتیجه نهایی:
(۴-۴۷)
فرمول فوق مثالی از دو قاعده است. در حالت کلی، با n قاعده، معادله را می‌توان به صورت زیر نشان داد.
(۴-۴۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:39:00 ب.ظ ]




رضایت از زندگی، مطالعات زیادی نه تنها در حوزه‌های مراقبت بهداشتی و علوم اجتماعی ایجاد کرده است، بلکه به طور فزاینده‌ای در پیری شناسی نیز زمینه‌های مطالعاتی زیادی ایجاد کرده است (سیک هانگ[۷۳] و همکاران، ۲۰۰۵). در روانشناسی تحقیقات مربوط به شادی، کیفیت زندگی و بهزیستی ذهنی، ارتباط نزدیکتری با رضایت از زندگی دارند و هر کدام متون قابل توجهی را بخود اختصاص داده‌اند (آرگایل[۷۴]، ۲۰۰۱؛ کاهنمن، دینر و اچوارز[۷۵]، ۱۹۹۹). مطالعات مرتبط با رضایت از زندگی می‌تواند در آثار اولیه پورتئوس[۷۶] (۱۹۷۷) و چو[۷۷] (۱۹۸۸) یافت شود که به ترتیب در بوستون و هنگ کنگ صورت گرفت. مسائلی که بعدا بوجود آمد و نیز آثار بعدی (یان، یائن ولوو[۷۸]، ۱۹۹۹)، شامل مسائل نظری، اندازه گیری و مسائل سیاسی بود (لناسی، ۲۰۰۳).
در مجموع بیان مفهومی رضایت از زندگی تلاش دارد تا درک ما را از تغییرات وسیع اجتماعی افزایش دهد و بر سیاست‌هایی تاثیر بگذارد که ممکن است رضایت از زندگی را در جمعیت کل افزایش دهد. اما در زمان بروز انقلاب مفهوم رضایت از زندگی در نظام سلامت روان، تعاریف رضایت از زندگی اغلب از ابزارهایی مشتق می‌شد که مورد استفاده قرار می‌گرفت و نه مدل‌های مفهومی (لیپلج و هانت[۷۹]، ۱۹۹۷؛ پاملا و همکاران، ۲۰۰۱). برای جبران این موضوع تلاش‌های زیادی در زمینه پژوهش رضایت از زندگی در آن دهه انجام شد که به رشد مدل‌های مفهومی کمک کرد. به طور مثال یک تحقیق ملی که به بررسی بهداشت روانی افراد بزرگسال در آمریکا پرداخت و توسط گورین، ورهوف و فلد[۸۰] (۱۹۶۰) انجام گرفت، شامل سوالی در مورد این موضوع بود که افراد پاسخ دهند که از چه طریق و چگونه «شاد»، می‌باشند. تصور شد که این مورد مقیاسی از «رضایت از زندگی» است، یعنی مفهومی که در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رایج بود. با این وجود تلاش‌هایی صورت گرفت تا مدل‌های نظری رضایت از زندگی را به صورت مشخص ترسیم کند. کانتریل[۸۱] (۱۹۶۵) اظهار داشت که رضایت کلی از زندگی، می‌تواند از تفاوت بین تمایلات و انتظارات و رضایت پاسخ دهندگان ارزیابی شود. او یک «مقیاس درجه بندی خود تکیه گاهی[۸۲]» را ایجاد کرد که بعداً تبدیل به نردبان رضایت زندگی شدکه بر روی آن، افراد پاسخ دهنده، می‌توانستند خود را نسبت به «بهترین» یا «بدترین» پندارها و تصورات از زندگی قرار دهند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کمپل، کانورس و راجرز[۸۳] (۱۹۷۶)، با معرفی بعد شناختی به مفهوم سازی خوشی و بهزیستی، کانتریل را تایید کردند، چون از پاسخ دهندگان خواسته شد تا ادراکات خود رادر مورد موقعیت کنونی خود، با موقعیتی که خواستار و آرزومند آن بودند، مقایسه کنند.
اندرو و ویتی[۸۴] (۱۹۷۶)، و همکاران آن‌ها در موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان[۸۵]، مطالعات سیستماتیک مربوط به کیفیت زندگی افراد بزرگسال در امریکا را انجام دادند. کار این محققان میشیگانی به درجه بندی ذهنی و عینی طیف گسترده‌ای از شاخص‌های اجتماعی بود که رضایت از زندگی را تعیین می‌کرد. شاخص‌هایی همچون سطح درآمد، وضعیت تأهل، بهداشت و امنیت. مثلاً ممکن بود که امنیت، برحسب گزارشات جرم و جنایت در همسایگی، گشت پلیس و غیره، سنجیده شود. استنباط تجربی و ذهنی، حس امنیت فرد را در همسایگی در شب هنگام نشان می‌دهد. بنابراین اندازه گیری کلی رضایت از زندگی می‌تواند از رابطه‌ی بین درجه بندی عینی و ارزیابی ذهنی از وضعیت زندگی در رابطه با حوزه‌های خاص بدست آید.
در حال حاضر تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با مفهوم رضایت از زندگی در حال انجام است و کسانی که در حوزه بهداشت روانی فعالیت می‌کنند، توجه گسترده‌ای را به این مفهوم معطوف نموده‌اند (آرگایل، ۱۳۸۹). امروزه روان‌شناسان سلامت بیش از پیش بر لزوم توجه به معیارهای گسترده‌تری از وضعیت سلامتی تأکید می‌کنند تا جمع‌ آوری صرف، آمار مرگ و میر و میزان بیماری‌ها (کورتیس[۸۶]، ۲۰۰۴؛ نقل از فرانس[۸۷]، ۲۰۰۶). بررسی رضایت از زندگی بطور خیلی سریع یک متغیر جدایی ناپذیر از برآیند پژوهش‌های بالینی گردیده است. افزایش سرسام آور هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی، تأکید بیشتر بر رضایت از زندگی در برابر اختلالات و شناسایی تفاوت در برآیندهای مراقبت‌های سلامتی به ویژه زمانی که آسیب‌شناسی مطرح نیست، از دلایل افزایش توجّه به مفهوم رضایت از زندگی بیان شده است (فرانس، ۲۰۰۶).
تعریف رضایت از زندگی
رضایت­ از زندگی بیانگر میزان ارضاء تمایلات و نیازهای اساسی انسان­ها می­باشد و از این طریق است که مفهوم رضایت­مندی با نیاز مرتبط می­ شود. انسان به عنوان پیچیده­ترین و کامل­ترین موجود جهان آفرینش دارای نیازها و انگیزه­ های متنوع و بی ­پایان است که اهداف و فعالیت­های او را تحت تاثیر قرار می­ دهند. بنابراین رضایت­مندی از زندگی را می­توان به عنوان ارضاء نیاز‌های انسانی و تلقی مثبت و احساس خوشایند افراد نسبت به قلمروهای زندگی در نظر گرفت (مومنی، ۱۳۸۶). اینگلهارت[۸۸](۱۹۹۸) مفهوم رضایت را این‌گونه تعریف می‌کند: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد بوجود می‌آید. رضایتمندی بر تجربه شناختی و داورانه‌ای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت قابل تعریف است. این تعریف طیفی را تشکیل می‌دهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر می‌گیرد (ازکمپ[۸۹]،۲۰۰۵).
احساس رضایت­ از زندگی هم دارای مولفه‌های عاطفی و هم مولفه‌های شناختی است. افراد با احساس رضایت­ از زندگی بالا، به طور عمده ای هیجانات مثبت را تجربه می‌کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، در حالی که افراد با احساس رضایت­ از زندگی پایین حوادث و موقعیت زندگی شان را نامطلوب ارزیابی می‌کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند (مایرز[۹۰]، ۲۰۰۰).
باید توجه داشت که تجربه هیجانات خوشایند و مثبت، همزمان با تجربه هیجانات ناخوشایند و منفی است. هرجه فردی وقتش را با هیجانات مثبت صرف کند، به همان نسبت زمان کمتری را برای هیجانات منفی باقی می‌گذارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که هیجانات مثبت و منفی حالات دو قطبی نیستند که فقدان یکی وجود دیگری را تضمین کند. یعنی احساس رضایتمندی مثبت تنها با فقدان هیجانات منفی پدید نمی‌آید و عدم حضور هیجانات منفی لزوماً حضور هیجانات مثبت را به همراه نمی‌آورد، بلکه برخورداری از هیجانات مثبت خود به شرایط و امکانات دیگری نیازمند است (دینر[۹۱]، ۲۰۰۲).
در مطالعات گوناگون افراد رضایتمند­ از زندگی را با ویژگی‌های زیر توصیف می‌کنند:
اول آن‌که افراد رضایتمند­ از زندگی، از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند و خودشان را دوست دارند. در یکی از آزمون‌های عزت نفس با جمله‌هایی نظیر «من از با خود بودن لذت می‌برم» و «من ایده‌های خوبی دارم» کاملاً موافق هستند. این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می‌کنند (مایرز، ۱۹۹۷، به نقل از ککس و کلینجر[۹۲]، ۲۰۱۱).
دوم آن‌که افراد رضایتمند­ از زندگی احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود احساس می‌کنند، در انجام امور بیشتر به توانایی‌های خود می‌اندیشند تا به درماندگی و ناتوانایی‌های خویش و با استرس بیشتر به شیوه‌های مسئله‌مدار مقابله می‌کنند (لارسن[۹۳]، ۱۹۹۸، به نقل از کینگ[۹۴] و همکاران، ۲۰۰۶).
سوم آن‌که افراد رضایتمند­ از زندگی خوش بین هستند. افراد خوش بین با این جملات موافقت کامل دارند که «وقتی با کار جدیدی روبرو می‌شوم، انتظار موفقیت در آن کار را دارم». این افراد موفق تر، سالم و رضایتمندتر­ از افراد بدبین هستند (سلیگمن[۹۵]، ۲۰۰۴، به نقل از طاهر نشاط‌ دوست و همکاران، ۱۳۸۸).
چهارم آن‌که افراد رضایتمند­ از زندگی، برون گرا هستند و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند. افرادی که از رضایتمندی بالایی­ از زندگی برخوردارند، در مقایسه با افراد ناخرسند، چه در تنهایی و چه در حضور دیگران، احساس خشنودی می‌کنند و از زندگی خود و دیگران، از زندگی در نواحی گوناگون شهری یا روستایی، و یا اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت می‌برند (دینر و همکاران ، ۲۰۰۳).
تعاریف متفاوتی در مورد رضایت­ از زندگی وجود دارد. بعضی از محققین معتقدند تنها در صورتی که تواما چندین بعد از سلامت و وضعیت روانشناختی سنجیده شود، می‌توان آن را رضایت­ از زندگی نامید. عده ای نیز بر این باورند که یک تعریف واحد که در تمام مراحل رشدی یا در جوامع مختلف کاربرد داشته باشد برای این مفهوم وجود ندارد (هاگرتی[۹۶] و همکاران،۲۰۰۱؛ کامینز[۹۷]،۲۰۰۵؛ به نقل از خادمیان،۱۳۹۰).
از طرفی تاکنون حوزه رضایت­ از زندگی فاقد یک تعریف مبتنی بر وفاق نظر اندیشمندان مختلف بوده‌است. علی رغم این مساله، به نظر می‌رسد که این مفهوم، جاذبه شهودی دارد و طرفداران زیادی که معتقدند «نیاز‌های اساسی انسان در حوزه مراقبت‌های بهداشتی که به طور روزافزون تحت تسلط تکنولوژی است، نادیده گرفته شده است»، از آن استفاده می‌کنند (لناسی، ۲۰۰۳).
رضایت­ از زندگی از واژه‌های کیفیت زندگی که به چگونگی سازگاری فرد با شرایط محیطی اشاره دارد و همچنین کمیت زندگی که معمولا بوسیله داده ‌ای زیست – پزشکی مثل میزان مرگ و میر و پیش بینی عمر بیان می‌شود، متفاوت است (مندلوویکز و استین[۹۸]،۲۰۰۰؛ لناسی،۲۰۰۳) . از طرفی دیگر رضایت­ از زندگی به جنبه‌هایی از زندگی اشاره دارد که باعث می‌شود زندگی رضایت بخش و ارزشمند شود، بنابریان در ارتباط نزدیک با کیفیت زندگی قرار می‌گیرد. با این وجود، حوزه و محدوده رضایت­ از زندگی، فراتر از علائم سنتی ادامه می‌یابد تا شامل خشنودی ذهنی و کارکرد و اختلالات ذهنی بیماران نیز باشد (انگرمییر و کیلین[۹۹]،۱۹۹۷).
علی رغم زیاد بودن تعاریف مطرح شده در مورد رضایت­ از زندگی، دو «نوع»، نسبتا به خوبی تعریف شده از تعاریف وجود دارد که معنای ضمنی برای مقیاس‌ها و معیارهای مورد استفاده در تحقیقات را دارد. رضایت­ از زندگی عام، بر نیازها و اهداف یک فرد متمرکز است و مربوط به کارکرد و رضایت ذهنی در چند حوزه ی زندگی است و ضرورتا به طور مستقیم تحت تاثیر مراقبت‌های بهداشتی نمی‌باشد. از طرف دیگر، رضایت­ از زندگی مربوط به سلامتی و بهداشت، مستقیما بر علائم و اختلالات مربوط به بیماری متمرکز است. این نوع از رضایت­ از زندگی، برای تحقیقات بهداشت روانی کمتر مناسب است، زیرا فاکتور‌های محیطی گسترده، مثل حمایت اجتماعی و استقلال، اساسا مربوط به آسیب شناسی روانی می‌باشد (کاتسچنیگ[۱۰۰]،۱۹۹۷؛ لناسی،۲۰۰۳).
کتفیان[۱۰۱] (۱۹۹۵، به نقل از رضایی و همکاران،۱۳۸۶) بیان می‌کند که رضایت از زندگی توسط پژوهشگران مختلف به عنوان مسرت، رضایت، کامیابی و خرسندی، احساس رفاه، آگاهی و ارزیابی درونی از جنبه‌های مختلف زندگی تعریف شده است (هورنکویست[۱۰۲]، ۱۹۸۹ ؛ به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶).
آندرسون و بورخارست[۱۰۳] (۱۹۹۹، به نقل از سلطانی و همکاران، ۱۳۸۹) نیز رضایت از زندگی را به عنوان درک افراد از ارضای نیازها در حیطه‌های متفاوت زندگی تعریف کرده‌اند. زان[۱۰۴] (۱۹۹۲، به نقل از کینگ و هیندز، ۲۰۰۳) نیز رضایت از زندگی را به عنوان میزان لذت بخش بودن تجارب زندگی تعریف کرده است. تعدادی از پژوهشگران نیز رضایت از زندگی را به عنوان درک از زندگی تعریف کرده اند، به عنوان مثال گیل و فینستین[۱۰۵] (۱۹۹۴، به نقل از فرانس، ۲۰۰۶) رضایت از زندگی را یک درک شخصی از شیوه ای که بیمار وضعیت سلامتی و جنبه‌های غیرپزشکی زندگی اش را احساس می‌کند، تعریف کرده‌اند.
یکی از عوامل تعیین کننده مهم در تعریف رضایت از زندگی، فرهنگ است. علی رغم اهمیت فرهنگ درباره مفهوم رضایت از زندگی تعاریف محدودی این نکته را مورد توجه قرار داده اند. اما تعریفی که بیشتر مسأله فرهنگ را مورد توجه قرار می‌دهد، تعریف نظریه لنین اینگر، از رضایت از زندگی است. اینگر[۱۰۶] (۱۹۹۴، به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶) رضایت از زندگی را به عنوان ارزش‌ها، معانی، سمبول‌ها و الگوهایی از بیانات انسانی که بصورت فرهنگی ساخته شده اند و نیروهای قوی به منظور هدایت، حفظ و ترفیع سلامتی در هر فرهنگ هستند، تعریف کرده است.
رضایت از زندگی علاوه بر ابعاد سلامتی، استانداردهای زندگی، خانه و همسایه، رضایت شغلی و بسیاری از عوامل دیگر را در برمی‌گیرد. پپلا[۱۰۷] (۱۹۹۴)، به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶) رضایت از زندگی را پیوستاری با دامنه ای از پایین تا بالا می‌داند. پپلا (۱۹۹۴) بیان می‌کند که درک فرد از رضایت از زندگی به زمان و موقعیت وابسته است که با تغییر در شرایط زندگی گرایش به تغییر دارد (رحیمی، ۱۳۸۶).
پارس[۱۰۸] (۲۰۰۳) بر جنبه فردی بودن رضایت از زندگی تأکید می‌کند. پارس (۲۰۰۳) بیان می‌کند که فقط خود فرد است که می‌تواند رضایت از زندگی خود را ارزیابی کند. به عقیده وی رضایت از زندگی یک تجربه نیست بلکه مظهر تجارب زندگی انسان در آن لحظه است (به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶).
رضایت از زندگی می ­تواند با زمان تغییر یابد، و در شرایط خاصی به طور قابل توجهی نوسان داشته باشد. رضایت از زندگی مستلزم سعی در کم کردن فاصله بین انتظارات و آرزوها و آن چیزی است که واقعاً اتفاق می­افتد. یک زندگی رضایتمند و خوب، معمولاً به صورت خشنودی، شادی، خرسندی و توانایی فایق آمدن بر مشکلات بروز می­ کند. در واقع رضایت از زندگی به وسیله فرد ارزیابی و توصیف می­ شود (فایرز و ماچین[۱۰۹]، ۲۰۰۰).
با توجه به موارد فوق الذکر، رضایت از زندگی بر اساس سلامت، مشخص شده است و باعث ایجاد دو زمینه تحقیقاتی اصلی شده است. اولین زمینه به ارزیابی تأثیر برنامه‌های سلامتی می‌پردازد و دومی به تأثیر ملاحظات درمان و رابطه آن‌ها مرتبط است و دارای این مزیت است که اطلاعات از یک گروه گسترده بر اساس اندازه‌گیری ابعاد جسمانی، روانشناسی و اجتماعی حاصل گردیده اند. بنابراین، پژوهشگر پس از مروری بر مطالعات و تعاریف مختلف رضایت از زندگی، رضایت از زندگی را به عنوان «درک کلی انسان از وضعیت زندگی خود در قالب نظام‌های ارزشی و فرهنگی» تعریف می‌کند.
دیدگاه‌های مختلف پیرامون رضایت از زندگی
نظریه‌پردازان «گستره زندگی» نظیر اریکسون (۱۹۵۹) و نوگارتن (۱۹۷۳) التزام‌های دوره‌های مختلف سنی برای رسیدن به رضایت از زندگی و راه‌هایی که فرد بطور موفقیت آمیزی می‌تواند بر آن‌ها غلبه کند تا به رضایتمندی از زندگی دست یابد، را تبیین کرده‌اند. روانشناسان علاقمند به رشد و پیشرفت کامل انسان سازه‌هایی از قبیل خودشکوفایی (مزلو، ۱۹۶۸)، کمال رشد (آلپورت[۱۱۰]، ۱۹۶۸) و تفرد (یونگ، ۱۹۳۲) را در این زمینه پیشنهاد و ارائه کرده‌اند. در ادامه مهمترین نظریه‌ها در رابطه با رضایت از زندگی ارائه می‌گردد.
دیدگاه مزلو
امروزه گونه‌ای نظریه‌پردازی مردم پسند وجود دارد که با نام‌هایی از قبیل نظریه خود شکوفایی، روانشناسی انسان‌گرا یا روانشناسی جهان سوم شهرت دارد. این نظریه در میان روانشناسانی که به مسائلی از قبیل رشد شخصی و اجتماعی تحول و توسعه سازمانی و نهادی و زمینه‌های مشابه علاقه مندند جنبشی مهم است. در واقع محکم‌ترین تایید آن ظاهراً از سوی کسانی است که بر اساس فرض معتبر بودن نظریه‌های خود شکوفایی مربوط به انگیزه برنامه‌های توسعه مدیریت و سازمانی پیشنهاد می‌کنند. نظریه خود شکوفایی ناشی از کار فلاسفه وجودی است که استدلال کرده اند مردم برای یک وجود با معنا ، ماندنی و از قوه به فعل قابلیت دارند، در نتیجه شرایط و محیطهایی که در آن به سر می‌برند از عمل به رفتار ، به گونه ای با معنا و خود شکوفایانه باز مانده اند (شفیع‌آبادی و ناصری،۱۳۸۷).
نظریه خودشکوفایی در توجیه استدلال خود مبنی بر این که شخص واجد توانایی بالقوه و آرزو برای خود‌شکوفایی، رشد، و توسعه است، نظریه‌های مرتبط با فرایند‌های انگیزشی را به کار می‌برد. نظریه مازلو که امروزه اشتهار بسیار دارد پیشنهاد می‌کند که رفتار شخص پیرامون سلسله مراتبی از انگیزه‌ها سازمان می‌یابد، به طوری که پایین ترین آن‌ها نیازهای فیزیولوژیکی از قبیل گرسنگی و تشنگی هستند. هنگامی که این نیازها کامروا شوند، نیازهای ایمنی به عنوان موثر در رفتار برجستگی می‌یابد. به دنبال اینها در سلسه مراتب نیاز‌های اجتماعی، عزت نفس و خود شکوفایی به عنوان انگیزه‌های رفتار ظاهر می‌شوند. در تمام این نیازها مازلو استدلال می‌کند که اولویت نیاز بالاتر به عنوان تابعی از کامروایی نیازی که در سلسه مراتب نیازها بلافاصله در زیر آن قرار دارد افزایش پیدا می‌کند. بسیاری از نویسندگان با پیشنهاد این که امروز اکثر مردم نیازهای پائینتر خود را ارضاء کرده و در محیط زندگی در پی کامروایی نیازهای بالاتر خود هستند، مازلو را تایید و حمایت کرده‌اند. بدین جهت، اگر می‌خواهیم رفتار بر انگیخته و باورو داشته باشیم، باید محیط‌های زندگی را طوری تغییر دهیم که به نیازهای سطح بالا فرصتی برای ارضاء و کامروایی بدهند. بهبود محیط‌ زندگی هم برای جتمعه سودمند است و هم برای فرد، چه کامروایی فرد برای خودشکوفایی، او را خلاق‌تر، بارورتر، کمتر تدافعی و تواناتر در تعامل با دیگران می‌سازد .
ابراهام مازلو خود سلسله مراتب ۵ سطحی را ابداع کرد و سال‌های متمادی این مدل برای نیل به هدف تحلیل انگیزه کافی بود. سلسله مراتب هفت و هشت سطحی بعدها توسط همکاران وی اصلاح شد. در واقع مدل ۵ سطحی دربرگیرنده سایر سطوح نیز هست. سطح نیازهای خودشکوفائی آن سطوح را هم در بردارد و بطور مشخص از سطوح ۱ تا ۴ مجزا هستند. بنابراین سلسله مراتب ۵ سطحی نماینده کلاسیک تعریفی انگیزه‌های انسانی می‌باشد و سایر اصلاحات بعدی فقط کمک کننده جهت درک بهتر نیازهای خودشکوفائی است. مازلو می‌گفت برای رسیدن به رضایت از زندگی، بر اساس سطوح فوق نیازها باید رفع شوند. هدف‌ها بعد از رفع نیاز در سطوح زیرین به بالاتر منتقل می‌شوند. سطوح ۱ تا ۴ سطوح کمبودها هستند و سطوح ۵ و بالاتر سطوح رشد هستند. رفع نشدن نیازها اضطراب آور است خصوصاً در سطح نیاز ۴ (شولتس و شولتس،۲۰۱۲).
با توجه به روابطی که در سلسله مراتب نیاز‌های مازلو مطرح است هر هدفی که در موقعیت خاصی مطرح می‌شود با توجه به بر طرف شدن یا نشدن نیازهای سطوح پایین تر در درجه ی خاصی از اهمیت قرار می‌گیرد. هر چه میزان اهمیت هدف بیشتر باشد، برانگیختگی فرد برای رسیدن به آن بیشتر می‌شود و متعاقبا انگیزش او افزایش می‌یابد. درنتیجه ارضای آن نیاز، رضایتمندی بیشتری را فراهم می‌کند (فیست و فیست،۲۰۱۰).
دیدگاه آدلر
زندگی به عقیده آدلر «بودن» نیست بلکه «شدن» است. بنا بر نظر آدلر افرادی که از رضایت بالایی از زندگی برخوردارند، توان و شهامت یا جرات عمل کردن را برای نیل به اهدافشان را دارند. چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. فرد دارای رضایت از زندگی، مطمئن و خوشبین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها می‌کند. رضایت از زندگی به عقیده آدلر با داشتن اهداف مشخصی در زندگی، داشتن فلسفه ای استوار و مستحکم برای زیستن، روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب و پایدار، مفید بودن برای همنوعان، جرات و شهامت و قاطعیت، کنترل داشتن بر روی عواطف و احساسات، داشتن هدف نهایی کمال و تحقق نفس، پذیرفتن اشکالات و کوشیدن در حد توان برای حل اشتباهات همراه است (شولتس و شولتس،۲۰۱۲).
دیدگاه اریکسون
به عقیده اریکسون رضایت از زندگی اصولاً نتیجه عملکرد قوی و قدرتمند «من» است. رضایت از زندگی را می‌توان در قالب این توانائی‌ها و در هر مرحله از رشد روانی- اجتماعی تعریف کرد. توانایی مرتبط با اولین مرحله رشد روانی- اجتماعی در طفولیت «امید» است. توانایی مرتبط با مرحله دوم رشد روانی- اجتماعی «اراده» است. سومین مرحله رشد روانی- اجتماعی منجر به بروز توانایی احساس «هدف» می‌شود. چهارمین توانایی بشر «شایستگی» است که در نهایت مشخص کننده مهارت و خبرگی فرد است. توانایی و قدرتی که در نوجوانی بروز می‌کند «وفاداری» است. عشق توانایی متمایز کننده ششمین مرحله رشد روانی- اجتماعی است که اریکسون آن را بزرگترین قدرت بشر می‌داند. توانایی و قدرت مرتبط با مرحله مولد بودن زندگی «مراقبت» است. توانایی متناسب برای اخرین مرحله رشد روانی- اجتماعی «خردمندی» است. به عقیده اریکسون رضایت از زندگی هر فرد به همان اندازه ای است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کرده باشد. فردی که می‌خواهد از زندگی‌اش راضی باشد، بایستی از تعارض عاری باشد، بایستی از استعداد و توانایی بارزی استفاده کند، در کارش ماهر و استاد باشد، ابتکار نا محدود داشته باشد، از انجام لحظه به لحظه حرفه اش پسخوراند بگیرد و در نهایت در مورد فرایند زندگی نظریه معنوی روشن و قابل درکی داشته باشد (پروین، ۱۳۸۹).
دیدگاه هورنای
به عقیده هورنای (۱۹۷۸، نقل از فیست و فیست،۲۰۱۰) انسان برخوردار از رضایت از زندگی دارای این ویژگی‌هاست:
الف) احساس عدم امنیت نمی‌کند و لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است .
ب) قدرتمندی نیازهای دهگانه در او خفیف است، بعلاوه قابلیت تغییر و تحول و جایگزینی این نیازها را دارد .
ج) انسان خشنود و موفق از هر سه نوع طبقه کلی نیازها با توجه به اوضاع و احوال متناسب استفاده می‌کند، در حالی‌که کودکان فقط به سوی دیگران می‌روند، نوجوانان در مقابل دیگران می‌ایستند و سالمندان از دیگران دوری می‌کنند.
د) انسان خشنود و موفق به دلیل آگاهی از «خود واقعی‌اش» و استعدادهای بالقوه خود تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می‌شود.
هـ) خود شناسی و کوشش برای تحقق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت انسان خشنود و موفق است و هدف او کمال است.
و) شخصیت و دگرگونی انسان خشنود و موفق به عهده خود او است نه محیط و اجتماع.
ز) انسان خشنود و موفق خود آگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگانی اش را حل می‌کند، لذا به دیگران وابستگی ندارد.
دیدگاه برن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




۳۴

۳۳۸

۴٫۲۳

%

۶٫۲

۲٫۴

۱۹٫۸

۳۲٫۸

۲۱

۷٫۷

۱۰٫۱

۱۰۰

بر طبق اطلاعات جدول فوق
۸۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که خیلی خوشحال می‌شوند که باقیمانده‌ی زندگی شغلی خود را در این سازمان سپری کنند و در مقابل ۱۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۸۰ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که از این‌که درباره سازمان محل کارشان با افراد خارج از آن صحبت کنند ، لذت می‌برند و در مقابل ۱۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۷۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که واقعاً احساس می‌کنند که مشکلات این سازمان مشکلات خودشان هستند و در مقابل ۱۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که واقعاً احساس می‌کنند به سادگی می‌توانند به همان اندازه ای که به این سازمان علاقه دارند، به سازمان دیگری نیز دلبستگی پیدا کنند و در مقابل ۴۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۱۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که واقعاً احساس می‌کنند که در سازمان محل کارشان خود را عضوی از خانواده احساس نمی‌کنند و در مقابل ۷۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۶ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۱۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که از لحاظ عاطفی علاقه چندانی به این سازمان ندارند و در مقابل ۸۲ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۷۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که این سازمان برایشان معنا و مفهوم شخصی بسیار زیادی دارد و در مقابل ۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که احساس تعلق زیادی نسبت به سازمان محل کار خود ندارند و در مقابل ۸۳ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۸ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۲۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که از عواقب ترک کردن کار فعلی خود، بدون دسترسی داشتن به کار دیگر، ترسی به دل راه نمی‌دهند و در مقابل ۶۲ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در حال حاضر ترک کردن محل کار برایشان دشوار است هر چند ممکن است به این کار تمایل داشته باشند و در مقابل ۳۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که اگر هم اکنون تصمیم به ترک سازمان محل کار بگیرند زندگی‌شان به شدت از هم گسیخته می شود و در مقابل ۵۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۲۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در حال حاضر ترک کردن سازمان محل کارشان، هزینه سنگینی برایشان در بر ندارد و در مقابل ۵۲ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۲۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۷۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در حال حاضر، باقی ماندن در سازمان محل کارشان به همان اندازه که ناشی از ضرورت است، ناشی از تمایل شخصی خودشان نیز می‌باشد و در مقابل ۱۳ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که احساس می‌کنند احتمال پیدا کردن کار دیگر کمتر از آن است که فکر ترک کردن این سازمان را در سر بپرورانند و در مقابل ۴۲ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که یکی از عواقب جدی ترک کردن این سازمان عدم دسترسی به فرصتهای شغلی دیگر است و در مقابل ۴۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۶ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که یکی از دلایل اساسی ادامه کارشان با این سازمان، این است که ترک کردن آن مستلزم از خود گذشتگی قابل ملاحظه ای است. چه ممکن است سازمان دیگر همه منافعی را که در این جا دارند، برایشان تامین نکند و در مقابل ۳۹ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۲۵ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۶ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که فکر می‌کنند امروزه مردم بیش از حد، شرکت یا محل کار خود را تغییر می دهند و در مقابل ۳۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۸ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۲۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که اعتقاد ندارند که شخص باید همیشه به محل کارش وفادار بماند و در مقابل ۶۳ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۳ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴۶ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که به نظر آنها تغییر سازمان محل کار به هیچ وجه کاری غیر اخلاقی نیست و در مقابل ۳۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۹ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۶۷ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که یکی از دلایل اساسی ادامه کارشان با این سازمان، این است که به اعتقاد آنها وفاداری مهم است. بنابراین اخلاقاً خود را ملزم می‌دانند در این سازمان باقی بمانند و در مقابل ۲۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۳ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که در صورتی که از جای دیگر کار بهتری به آنها پیشنهاد شود، ترک کردن سازمان محل کارشان را صحیح نمی‌دانند و در مقابل ۲۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۷ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۷۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که اعتقاد به ارزش اخلاقی و وفادار ماندن به یک سازمان به آنها یاد داده شده است و در مقابل ۱۴ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۲ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که روزگاری که مردم بیشتر مدت زندگی شغلی خود را در یک سازمان می ماندند اوضاع بهتر بود و در مقابل ۲۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۱۹ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۳۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که دیگر معقول نیست که فردی بخواهد به عنوان طرفدار پروپا قرص شرکت معروف باشد و در مقابل ۲۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کرده‌اند. ۳۳ درصد نیز نظری بینابین داشته‌اند.
۴-۱-۲-۲-۲ سنجش حد مؤلفه های سازنده تعهد سازمانی
به منظور سنجش تعهد سازمانی از سه مؤلفه تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری استفاده شده است که نتایج حاصل از آنها به شرح زیر است:
تعهد عاطفی: نتایج حاصل از شاخص های آماری مؤید این است که میزان وابستگی و تعلق خاطر پاسخگویان به سازمان از طریق قبول ارزش های سازمانی و میل به ماندن در حد بالایی می‌باشد.
تعهد مستمر: با توجه به تغییرات و میانگین بدست آمده می‌توان گفت میزان میل پاسخگویان به ادامه کار برای سازمان به دلیل احتیاج در حد متوسط رو به بالایی می‌باشد.
تعهد هنجاری: نتایج حاصل از سنجش تعهد هنجاری مؤید این است که میزان احساس الزام کارمند به ادامه کار در سازمان به سبب فشاری از جانب دیگران، در حد بالایی می‌باشد.
جدول (۴-۱۳): آماره های توصیفی ابعاد سازنده تعهد سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




میزان پیروی از دستورالعملها و قوانین در سازمان که بیانگر سطحی است که از کارکنان انتظار میرود که به آنچه به آنان گفته میشود عمل نمایند. بیان شفاف و توضیح کدهای اخلاقی در سازمان برای تمامی سطوح و افراد مختلف.( اکپارا و واین، ۲۰۰۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جو اخلاقی کار به عنوان ادراکات جمعی کارمندان از رویدادهای اخلاقی، کارهای اخلاقی ، و رویه های اخلاقی تعریف میشود که به دو بُعد شامل معیارهای اخلاقی بکار رفته در تصمیمگیریهای سازمانی و حیطه تحلیل بکار رفتهی مرجع در فرایند تصمیمگیریهای اخلاقی، بستگی دارد ( تدین، ۱۳۸۵).

۲-۲-۱۰-۸٫ فرهنگ اخلاقی:

فرهنگ اخلاقی شامل هنجارها و رهنمودهایی میگردد که از آن طریق رفتارهای اخلاقی برای افراد روشن و تبیین میگردد. سه دسته اصلی فرهنگ اخلاقی را شامل: ۱- وجود ارزشهای اخلاقی آمیخته شده با سیاستها، فرآیندها و فعالیتهای سازمان، ۲- وجود برنامه اخلاقی مدون در سازمان شامل تدوین کدهای اخلاقی، آموزش اخلاق، آموزش تصمیمگیری اخلاقی و غیره و ۳-وجود رهبری اخلاقمدار در سازمان، میداند. وی بیان میدارد اگر چه این سه عنصر متمایز از یکدیگر میباشند، لیکن دارای نقاط اشتراک فراوانی نیز میباشند (خسروی، ۱۳۸۷).
وجود قوانین و ارزشهای ریشهای و مستدل، امری ضروری و پایهای در ایجاد فرهنگ اخلاقی میباشد. برای مثال اینکه آیا افراد به دوست خود اطلاعات محرمانهای را مبنی بر آنکه وی ممکن است بازخرید یا اخراج شود، اطلاع بدهند یا خیر؟ و یا اینکه پذیرش کادو و هدیه به مناسبتهای مختلف در سازمان امکان پذیر میباشد و یا خیر؟ رایجترین مدل در اندازه گیری فرهنگ اخلاقی در این مطالعه مبنای تحلیل قرار گرفته است که بر این اساس ۱۱ شاخصهای را برای ایجاد فرهنگ اخلاقی مناسب لازم میداند -یک چارچوب اخلاقی ۲- تبیین کدهای رفتاری ۳- تخصیص مسئولیتها ۴-ایجاد کارگروه اخلاق حرفهای ۵- ایجاد ارتباطات ۶- آموزش مستمر ۷-تقویت پیوسته ۸-الگو کاوی ۹-گزارش رسیدگی به شکایات ۱۰- توجه ویژه به رهبری ۱۱-مدلسازی نقشها برای گروه های مدیریت عالی (خسروی، ۱۳۸۷).

۲-۲-۱۰-۹٫ نوع رهبری:

از رهبران اخلاقمدار انتظار میرود سیستم پاداش و تنبیه متناسب با تقویت رفتار اخلاقی را ایجاد نموده. همچنین انتظار میرود رهبری اخلاقمدار ساختار مناسب به منظور گزارش مسائل اخلاقی را ایجاد نمایند. چنانچه در بخش سرفصلهای قبلی اشاره شد رهبری اخلاقمدار بر اساس پارادایم اسلامی را میتوان بدین صورت تعریف نمود:
” رهبری اخلاقمدار فرآیندیست که بر اساس آن مدیر با نگاهی خوشبینانه و مثبت به تمامی ذیحقان ( با رویکردی ۳۶۰ درجه) به شناسایی و رتبهبندی حقوق تمامی آنان پرداخته، و با بهره گرفتن از رویکرد ارتباطی قاطعانه ، و تمامی وظایف رایج مدیریت ( برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و کنترل و غیره ) را با رعایت اصل تقدم تعلیم و تربیت خویش بر دیگران و با توجه به سند جامع اخلاقی به اجرا در میآورد .” که بر این اساس رهبری اخلاقمدار دارای ۵ بُعد اصلی شناسایی و تدوین حقوق ذیحقان، نگاه خوشبینانه، رفتار قاطعانه، تهذیب نفس خود و تقدم آن بر تهذیب نفس دیگران و ایجاد توازن میان زندگی شخصی و شغلی خواهد بود (اکپارا و واین، ۲۰۰۸).
میزان اهمیت دیگران:
میزان اهمیت دیگران اشاره به فلسفه و جو اخلاقی پذیرفته شده در سازمان دارد. چنانچه اشاره شد بر اساس مطالعات کوهلبرگ و متعاقب آن مطالعات ویکتور و کالن و مارتین و کالن، سازمانها دارای نوعی نگرش غالب به مسایل اخلاقی خواهند بود، که برای مثال میتوان دیدگاه پیش قراردادی، قراردادی و پساقراردادی را مدنظر قرار داد که بر اساس هر یک نوعی نگرش به حقوق و اهمیت دیگران وجود دارد (الله‏دادی، ۱۳۸۱).
سیستم جبران پاداش:
مطالعات زیادی تبیین مینماید که پاداشها یا مشوقهای رفتار غیر اخلاقی به شیوع و اشاعه این رفتارها در سازمان منجر میشود. چیزی که کمتر شفاف است رابطه تئوری بین پاداش و رفتارهای اخلاقی است به نحوی که برخی مطالعات میگویند تخصیص پاداش به رفتار اخلاقی الزاماً به معنی افزایش آن رفتار نخواهدبود (اسونسون و وود، ۲۰۰۷).
همچنین جاکال (۱۹۹۸) و پیدرسون (۱۹۹۹) معتقدند که ساختار جبران سازمان میتواند با منافع و ارزشهای فردی در تعارض باشد و از این طریق اثر معکوسی بر تفکر اخلاقی مستقل داشته و سد راه آن گردد.
یافته های تحقیقات مختلف نشان میدهد که اقدامات غیراخلاقی که ریشه در منابع جبرانی و سیستمهای پاداش دارند مرتبط با سطح توان استدلالگری اخلاقی شناختی تصمیمسازان و مدیران نداشته و چنین میتوان نتیجهگیری نمود که الگوهای رفتار غیراخلاقی مرتبط با ساختار جبران خدمت و پاداش منبعث از عوامل دیگری زمینهای نظیر فرهنگ و جو سازمانی است. بعلاوه تحقیق دیگری نشان میدهد که ساختار پرداخت و پاداش فشار فزایندهای بر توانایی فردی افراد برای فائق آمدن بر تعارضات حرفهای و الزامات تجاری و ایجاد زمینه انجام رفتار کم اخلاق را بواسطه اثرات نقش روی توان استدلالگری اخلاقی شناختی نقش و موقعیت سازمانی افراد داردکه خود معمولا تابعی از سن و تجربه آنهاست (اکپارا و واین، ۲۰۰۸) .
نکته مهم اینکه تئوریها توصیه میکنند که همواره ارائه پاداش برای رفتار اخلاقی الزاما به افزایش این رفتارها در دیگران منجر نخواهد شد. به هر حال نبود مکانیزمهایی پاداشدهی به اقدامات اخلاقی در حالیکه پاداشهایی برای دستیابی به اهداف مالی و نظایر آن وجود دارد میتواند پیام مبهمی را به کارکنان سازمان که مایل به توسعه رفتارهای اخلاقی هستند بهمراه داشتهباشد (اسونسون و وود، ۲۰۰۳).

۲-۲-۱۰-۹٫ نوع نقش:

پرستون (۱۹۹۶) معتقد است که الزامات اخلاقی یک حرفه ریشه در نقشی دارد که آنها ایفا مینمایند. بدین معنا که آزمون اعتماد فرایند تصمیمگیری اخلاقی برای حرفه، به معنای رضایت وجدان فردی آنها نیست بلکه به معنای بررسی عملکرد آنها به نحوی است که منطبق بر وظایف لیست شده برای آن نقش درون یک حرفه یا سازمان میباشد. لذا مدیران اجرائی که دارای افقهای فکری نسبتاً بلند مدتی هستند، “وابسته به مردم” میباشند، و دارای مهارتهای مردمی بوده، و وابسته به مبنای عددی نمی باشند.. در جایی که تاثیر اخلاقی بالا به پایین فرض شود، در صورتی که مدیر ارشد با کارمندان درباره مفاد قانون مشورت کند تاثیرگذاری ضابطه ممکن است تقویت شود. این امر مشکلات اخلاقی مربوط به کار را مورد توجه قرار می دهد. در ارتباط با نقش مدیریت و اثرش روی رفتار اخلاقی و فرایند تصمیمگیری دو عنصر باید لحاظ شود. نخست اینکه توان استدلالگری اخلاقی خود مدیران چگونه و به چه میزان است و دومین موضوع این است که مدیران چگونه بر فرایند تصمیمگیری و رفتار اخلاقی کارکنان و سایر ذیامرانشان موثر هستند ( ساتیش ، ۲۰۰۸)

۲-۲-۱۰-۱۱٫ عوامل ساختاری مدل

عوامل ساختاری شامل دو دسته عوامل ساختاری و همچنین سختافزاری سازمان بوده که بر ترکیب و روابط کارکنان در سازمان و بالتبع آن بر تصمیمگیری اخلاقی سازمان تاثیرگزار است، میباشد. غالب مدلهای رایج موجود کنونی در حوزه فساد سازمانی ۳ عامل ساختاری فشارهای درونسازمانی، فرصتهای در اختیار و قابلیت افراد سازمان را به عنوان عوامل اصلی مدل لحاظ نمودهاند (اسونسون و وود، ۲۰۰۷)
لیکن نتایج بررسی تمامی مطالعات صورت گرفته در ادبیات موضوع نشان میدهد ۵ شاخص ساختاری که بر فرایند تصمیمگیری اخلاقی تاثیرگزار میباشند، شامل اندازه سازمان، درک از موضوعات بحثبرانگیز، فرصتهای در اختیار، شدت باورمندی اخلاقی و سیستمهای اداری، بوده است.

۲-۲-۱۰-۱۱-۱٫ اندازه سازمان:

اندازه سازمان بزرگ و نیازمند توان ویژه استدلالگری اخلاقی مدیران میباشد برای مثال هیت(۱۹۹۰) پیشنهاد میکند که اندازه سازمان یکی از متغیرهایی است که همراه با افراد در سازمان، تعداد کارکنان و قدمت سازمان بر توان استدلالگری اخلاقی افراد موثر است.
در مورد رابطه فرایند تصمیمگیری اخلاقی و اندازه سازمان مطالعات متعددی صورت پذیرفته که در سرفصلهای پیشین مورد اشاره قرار گرفت (قراملکی، ۱۳۸۷؛).

۲-۲-۱۰-۱۱-۲٫ درک از موضوعات بحثبرانگیز:

این شاخص بر توانایی شناسایی موضوع اخلاقی در میان اعضای سازمان اشاره دارد، و عموم افراد سازمان را مدنظر قرار میدهد. در حقیقت این شاخص متاثر از نحوه گزینش و انتخاب کارکنان سازمان بوده، هر چند که عواملی چون جو و فرهنگ اخلاقی بر آن تاثیرگزار خواهند بود. جزء قضاوت اخلاقی جمعی در فضای اخلاقی کار ، شکل رایج استدلالهای منطقی بکار رفته در سیستم اجتماعی را بیان می کند. بعنوان تعریف دقیقتر، میتوان گفت قضاوت اخلاقی جمعی عبارت از هنجارهای استدلالهای مورد استفاده در تشخیص اعمال درست از لحاظ اخلاقی در سیستم اجتماعی است. (اسونسون و وود،۲۰۰۳).
اعتقادات اخلاقی مربوط به سطحی از توانایی درونی فرد میشود که وی را قادر میسازد ارزشهای اخلاقی و تصمیمگیریهای اخلاقی صحیحی داشته باشد. تداوم اخلاقی مربوط به پایداری و تداوم فرد در انجام فعل اخلاقی بوده و بازشناسی اخلاقی از خود مربوط به رفتارهایی میگردد که از آن طریق فرد خواسته ها و انتظارات اخلاقی خود را به وضوح از دیگران بیان میدارد (اکپارا و واین، ۲۰۰۸).

۲-۲-۱۰-۱۱-۳٫ فرصتهای در اختیار:

منظور از فرصتهای در اختیار، فشار و نظارت وارد بر کارکنان و مدیران، از سوی سیستم سازمانی، در راستای سوق دادن آنان به اخلاقیات و تصمیمگیری اخلاقی از یک سو و از سوی دیگر فرصتهای سوء استفاده و فساد در سازمان میباشد.
رهبران با توجه به موقعیت شغلی یکسانی که دارند، در محیط و فضای مشاغل خود بخش عظیمی از اعمال فشار را در حین کارتجربه میکنند. استرس اتخاذ تصمیم از مراحل پیچیده تکامل را محدود میکنند و ضمنا عوامل محیطی منتج به فشار غیر ضروری و باعث میشود که تصمیمگیری اخلاقی بالعکس وبه صورت منفی عمل کند. نه تنها فشار یک عامل هدایتکننده در انواع مدلهای فساد محسوب میشود، بلکه ارتباط بین فشار و هدایت غیر اخلاقی در قالب تعدادی از تحقیقات عملی نشان داده شده است. جاسان اف (۱۹۹۳) در تجزیه تجلیل کیفی خود از یک سوءمدیریت و سوءهدایت علمی صحبت میکند که تولید فشار در میان سایر متغیرهای محیطی در نتیجه سوءمدیریت اخلاقی سازماندهی شده و بوجودآمده است. هنگامیکه مردم در سازمانها تحت فشار قرار دارند، شعار ” برنده شدن به هر قیمتی ” سر داده که دقیقا این هنگامی است که تصمیمگیری اخلاقی در آن ضعیف اتفاق می افتد. همچنین نیل شیل برآسکای و پل تیر(۲۰۰۴) در مطالعات خود در سال به این نتیجه رسیدند که زمانیکه فشار رقابت افزایش مییابد همزمان تصمیمگیری غیراخلاقی دانشآموزان نیز افزایش مییابد (تدین، ۱۳۸۵).

۲-۲-۱۰-۱۱-۳٫ شدت باورمندی اخلاقی:

شدت باورمندی اخلاقی بر ثبات و میزان پایداری افراد در اتخاذ تصمیم اخلاقی اشاره دارد. نتایج تحقیقات این متغیر را امری درونی نشان داده که افراد سازمان آن را به همراه خود به درون سازمان میآورند (اکپارا و واین، ۲۰۰۸) از این رو این شاخص جزء شاخصهای ساختاری احصاء گردیده است.
تعارض درون شخصی میتواند متغیر محیطی دیگری باشد که بویژه در تصمیمگیری اخلاقی رهبر (مدیر) اثر میگذارد. بعلاوه محققین در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که ” تعارض درون شخصی ” یکی از مهمترین ایجادکنندگان استرس در محیط شغلی است. این شاخص که از آن تحت سرفصل شدت باورمندی اخلاقی یاد میکنیم، تحتتاثیر تعارض در نقش و ابهام در نقش میباشد ( زارعی متین، ۱۳۹۲؛)
تجربه تعارض درون شناختی در محل کار به طور منفی در تصمیمگیری اخلاقی موثر و با آن ارتباط دارد. آنان در مطالعات و بررسیهای خود، نویسندگان و دانشجویان مقطع دکترا را بواسطه تجربیات گذشته آنها و چگونگی ارتباط تجربه در تصمیمگیری اعتقادی را مورد بررسی قرار دادند. آنها در این مطالعه و بررسی به این نتیجه رسیدند که تجربه در ” تعارض درون شخصی ” صرفا ابعاد احساس عمومی را شا مل بوده است که آنان بررسی نموده، بدلیل اینکه قدرت و ارتباط منسجم (و در حقیقت به عنوان عامل منفی) در تصمیمگیری اخلاقی را داشته باشند. بر این اساس از آنجائیکه تعارض درون شخصی دقیقا به پیچیدگی فضای سازمانی کمک میکند، نشان داده است که اثر منفی در تصمیمگیری اخلاقی را نیز بدنبال دارد (کاویانی، ۱۳۸۳).

۲-۲-۱۰-۱۱-۴٫ سیستمهای اداری:

مسلما، مقررات وقوانین سازمانی فشار و پیچیدگیهای اضافی را ایجاد میکند که برروی ارتباط بین تصمیمگیری اخلاقی و رفتار اخلاقی اثرگذار میباشد. محققین نمایش دادند که فشار موجود در سیستم غیر رسمی به طور واضحی بر فرایند تصمیمگیری اخلاقی تاثیر دارد. همچنین مدیران به اندازه زیادی تحت فشار دستیابی به کارایی و عملکرد بالا میباشند که با تصمیمگیری اخلاقی در تعارض میباشد. برای مثال در سیستم اداری مربوط به کشور روسیه کنترل و پایش زیادی نسبت به عدالت و تساوی در پرداختها در درون سازمان و میان سازمانهای متفاوت وجود دارد، حال آنکه در سیستم آمریکایی این موضوع در راستای سیستم حداکثرسازی سود تلقّی شده و امری اخلاقی لحاظ میگردد (اسونسون و وود، ۲۰۰۷).
ومر و دیگران (۱۹۸۷) رفتار اخلاقی را به عنوان یکی از انواع رفتار در حوزهی رفتار سازمانی می‏باشد. که مطابق با سایر تئوریهای مذکوردر حوزهی اخلاق، این رفتار را تحت تاثیر تصمیمگیری اخلاقی معرفی نمودهاند. بر این اساس در ابتدا مدل تصمیمکیری اخلاقی را تحت تاثیر ۶ دسته عوامل از جمله ویژگیهای فردی، محیط فردی، محیط حرفهای، محیط کار، محیط سیاسی و دولتی، و همچنین محیط اجتماعی معرفی مینمایند. بر این اساس هر یک از این ۶ عامل بر فرایند تصمیمگیری اخلاقی موثر بوده و منجر به رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی خواهد بود. تصویر این مدل در صفحه بعد آمده است (قراملکی، ۱۳۸۷؛).

۲-۳٫ تعریف تعهد

سالانسیک تعهد را حالتی می‏داند که در آن فر د با اعمال خویش و از طریق این اعمال اعتقاد می‏یابد که به فعالیت‏هایش تداوم بخشد و مشارکت خود را در انجام دادن آن‏ها حفظ کند، یعنی تعهد زمانی واقعیت می‏یابد که فرد نسبت به رفتار و اقدامات خود احساس مسئوولیت و وابستگی کند (مدنی و زاهدی، ۵:۱۳۸۷).

۲-۳-۱٫ تعریف تعهد سازمانی

تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است. معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می‏گیرند. براساس این شیوه ، فردی که به شدت متعهد است هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می‏آمیزد و از عضویت در آن لذت می‏برد (ساروقی ، ۱۳۷۵). پورتر[۲۲] و همکارانش (۱۹۷۴) تعهد سازمانی را پذیرش ارزش‌های سازمان و درگیرشدن در سازمان تعریف می‏کنند و معیارهای اندازه‎گیری آن را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزش‌های سازمان می دانند.چاتمن و اورایلی[۲۳] (۱۹۶۸) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزش‌های یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزش‌های ابزاری آن (وسیله ای برای دست‌یابی به اهداف دیگر) تعریف می‏کنند (رنجبریان، ۱۳۷۵).
تعهد سازمانی عبارت از نگرش‌های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان (نه شغل ) است که در آن مشغول به‏کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد (غیاثی ،۱۳۹۰).
شلدون[۲۴] (۱۹۷۱) تعهد سازمانی را چنین تعریف می‎کند :نگرش یا جهت گیری که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته می کند.کانتر نیز تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم هایاجتماعی می داند. به عقیده سالانسیک[۲۵] (۱۹۷۷) تعهد حالتی است در انسان، که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد می‏یابد که به فعالیت‌ها تداوم بخشد و مشارکت مؤثرخویش را در انجام آن‌ها حفظ کند. تعهد نوعی وابستگی عاطفی و تعصب‏آمیز به ارزش‌ها و اهداف سازمان می‏باشد، یعنی وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزش‌ها واهداف و به سازمان است. به نظر لوتانزو شاو[۲۶] (۱۹۹۲)، تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش عبارتست از تمایل قوی به ماندن در سازمان، تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان، اعتقاد قوی به پذیرش ارزش‌ها و اهداف (خسروی ، ۱۳۸۷).
وجه اشتراک تعاریف بالا این است که تعهد حالتی روانی است که رابطه فرد را باسازمان مشخص کند، تصمیم به ماندن در سازمان یا ترک آن را به طور ضمنی در خود دارد (زارعی متین، ۱۳۹۲؛).
تعهد سازمانی[۲۷] یکی از موضوعات مهم مدیریت رفتار سازمانی است که اخیراً مطالعات زیادی را به خود معطوف نموده است، نه تنها مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با ایجاد تعهد و نتایج آن، انجام گرفته بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است، بلکه در اغلب مطالعاتی نیز که تأکید اصلی آنها بر تعهد نبوده است نیز، تعهد را به عنوان یک متغیر مد نظر قرار داده اند و این موضوع هم از جنبه عملی و هم از جنبه نظری مورد توجه زیادی قرار گرفته است. تعهد یک موضوع پیچیده و چند بعدی است ، بنابراین تعهد می تواند انواع متفاوتی داشته باشد و لازم است که در مطالعات مشخص شود که کدامیک از انواع تعهد مد نظر می باشد. از طرف دیگر تعهد در قلمرو وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است از جمله تعهد کارکنان به کارفرما یا تعهد سازمانی، تعهد به اتحادیه ها، تعهد به مشتری، تعهد به کار، تعهد به افراد و تعهد به خود( رنجبریان، ۱۳۷۵).

۲-۳-۲٫ تعهد سازمانی از دیدگاه اسلام

خداوند در قرآن کریم مومنان به را به وفای به عهد و پیمان‏ها مورد خطاب قرار می‏دهد (سوره مائده، آیه ۱) و یکی از چیزهایی که در روز قیامت از انسان بازخواست می‎شود همین پیمان‏ها و وعده‏هاست (سوره اسراء، آیه ۳۴).
تعهد اسلامی احساس مسئولیت درونی در قبال انجام وظایف محوله و پی‏آمدهای آن‎هاست که ناشی از ایمان و اعتقادات الهی است. به همین لحاظ داشتن فرهنگی اسلامی نوعی تعهد ایجاد می‏کند که افراد خویش را ملزم به پاسخگویی در قبال دستورهای پروردگار و دین مبین اسلام می‏بیند. صرف نظر از وجود قوانین و مقرارت یا ناظر بیرونی به انجام دادن کارها از روی مسئولیت همت می‏گمارد و جلب رضایت حق تعالی را سرلوحه تلاش خویش قرار می‏دهد و اختیار تفویض شده به خویش را امانت الهی می‏داند، که باید براساس عهد و پیمانی که پذیرفته است به خوبی به سر منزل مقصود برساند (غیاثی ،۱۳۹۰؛).

۲-۳-۳٫ ابعاد تعهد سازمانی

کریس آرجریس در تعریف ابعاد تعهد به دو نوع تعهد اشاره می‏کند:
تعهد درونی: این تعهد از درون نشأت می‏گیرد. به این معنی که افراد، بنا به انگیزه‏های درونی به سازمان متعهد می‏شود و در تعیین فعالیت‏های سازمانی خودشان نقش زیادی دارند و به دلیل دخالت در تعیین فعالیت‏های سازمان، یک تعهد درونی در آن‏ها برای انجام کار ایجاد می‏شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم