کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



بیهقی معتقد است که فرد عادل به خاطر عقلانیت و گفتمان عدالت که در وجود او نهادینه شده است عاقل و در نهایت فاضل به تمام معنا می باشد و کسی که این خصوصیت را ندارد یعنی ستمکار است نوعی جاهل است این گفته برگرفته از فهم عمیق معنای عدالت از نظر این کاتب زبر دست است:
«صفت مرد خردمند عادل چیست تا روا باشد او را فاضل گویند و صفت مردم ستمکار چیست تا ناچار او را جاهل گویند و مقرر کرد که هر کس که خرد او قوی تر ، زبانها در ستایش او گشاده تر ، و هر که خرد وی اندک تر او بچشم مردم سبک تر »(همان:۱۵۴)
از امیران عادل به این عنوان(یعنی عادل) یاد می شود
بیهقی از سبکتگین با عنوان امیر عادل یاد می کند ؛ منظور او از این عنوان این است که کسی که عادل است را باید با عنوانی که شایسته اوست و آن همان عادل است یاد کرد تا گفتمان عدالت و عدالت پروری در جامعه رواج داشته او می نویسد:
« … و ایشان را آنجا بدان سبب ماند که زمین داور را مبارک داشتی که نخست ولایت امیر عادل سبکتگین پدرش ، رضی الله عنه ، وی را داد ، » ((بیهقی؛۱۳۸۹: ۱۶۴)
برای صدور حکم عادلانه همراهی حاکمان با خردمندان ضروری است

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بیهقی در بخشی از کتاب خود حکایتی از اخبار ملوک عجم ترجمه ابن مقفع می گوید که پر ارتباط با موضوع عدالت و نوعی شیوه دادرسی است. او بیان می کند که پادشاهان باید با خردمندان همراه و همنشین باشند تا بتواند احکامی عادلانه صادر کنند و از روی خشم و کینه و دیگر بغض ها حکمی صادر نکند که خلاف عدالت باشد. او می نویسد:
« در اخبار ملوک عجم خواندم ترجمه ابن مقفع که بزرگتر و فاضل تر پادشاهان ایشان عادت داشتند پیوسته بروز و شب تا آنکه بخفتندی با ایشان خردمندان بودندی نشسته از خردمندتران روزگار،بر ایشان چون زمانمان و مشرفان که ایشان را باز می نمودی چیزی که نیکو رفتی و چیزی که زشت رفتی از احوال و عادات فرمانهایِ آن گردن کشان که پادشاه بودند ، پس چون وی را شهوتی بجنبد که آن زشت است و خواهد که آن حشمت و سطوت براند که اندران ریختنِ خونها و استیصال خاندانها باشد ایشان آن را دریابند و محاسن و مقابیح آن او را بازنمایند و اخبار و حکایات ملوک گذشته با وی بگویند و تنبیه و انذار کنند از راه شرع تا او آن را به خرد و عقل و عقل خود استنباط کند و آن خشم و سطوت سکون یابد و آنچه بحکم معدلت و راستی واجب آید بر آن رود ، چه وقتی که او در خشم شود و سطوتی در او پیدا اید ، در آن ساعت بزرگ آفتی بر خردِ وی مستولی گشته باشد و او حاجتمند شد بطبیبی که آن عافت را علاج کند تا آن بلابنشیند.
در کلام فوق از بیهقی به این نتیجه می توان رسید چون حاکمان معمولاً در گذشته احکام صادر می کردند مشاوران خردمندی داشتند تا حکم درست صادر کنند و به عدالت رفتار کنند نه بر اساس سلایق شخصی حکمی دهند و که خلاف عدالت باشد، این یک نوع پیش زمینه و روند دادرسی است یعنی صادر کننده حکم خردمندان و باتجربگانی در اطراف خود بر خود ناظر قرار داده است که اگر روند دادرسی و صدور حکمی و نهایتاً خود حکم اشتباه باشند با استدلالات او را قانع کند تا حکم عادلانه صادر نماید.
توصیه به اقامت در جوار عادلان
«نوشیروان گفت: در شهری مقام مکنید که پادشاهی قاهر و قادر و حاکمی عادل و بارانی دائم و طبیعتی عالم وآبی روان نباشد و اگر همه باشد وپادشاه قاهر نباشد این چیزها همه ناچیز است . پادشاهی عادل و مهربان پیدا گشت که همیشه پیدا و پاینده باد.»( (بیهقی؛۱۳۸۹ : ۵۱۵-۵۱۶)
بیهقی به قول انوشیروان اقامت در جوار پادشاه عادل را بسیار مهم عنوان کرده است و این کلام انوشیروان را مقدمه ای برای سخن خود آورده است تا عنوان کند که پادشاهی که از نژاد محمود و مسعود غزنوی است عادل است و عدالت از نظر بیهقی برای حاکم و پادشاه بسیار مهم است.
عدالت حتی در میان نیروها و قوه های درونی و نفسانی
در اینجا نکته بسیار جالب توجهی را می توان عنوان کرد ؛ هرچند بیهقی روان شناس نیست ولی از ذکر مسائل روان شناسانه کناره گیری نمی کند و گریزی به آنها می زند تا در تکمیل هدف خود تربیت است موفق تر باشد . او به نکته بسیار مهمی اشاره می کند که حتی سیاستمداران کنونی جهان بویژه غرب آن را نادیده گرفته اند و آن تعادل برقرار کردند بین قوای درونی است یعنی قوه عقلانیت نباید کاملاً احساسات را از بین ببرد و حتی قوه خشم و غضب باید در سر جای خود به عدالت وجود داشته باشد او این نیروهای درونی را با شیوه ای هنرمندانه به نیروهای یک حکومت تشبیه می کند که باید همه این نیروها سر جای خود باشند:
« پس باید دانست نیکوتر که نفس گوینده پادشاه است ، مستولی قاهر و غالب باید او را عدلی و سیاستی باشد سخت تمام و قوی نه چنانچه ناچیز کند و مهربانی و نه چنانکه بضعف ماند ، و پس خشم لشکر این پادشاه است که بدیشان خللها را دریابد و ثغور را استوار گرداند و دشمنان را برماند و رعیت را نگاه دارد. باید که لشکر ساخته باشد و به ساختگی او فرمان بردار. و نفس آرزو رعیت این پادشاه است باید که از لشکر و پادشاه بترسند ترسیدنی تمام و طاعت دارند هر مرد که حال وی برین جمله باشند که یاد کردم این سه قوه را به تمامی به جای آرد چنانکه برابر یکدیگر افتند به وزنی راست ، آن مرد را فاضل و کامل تمام خرد خواندن رواست.»( (بیهقی؛۱۳۸۹ :۱۵۵)
در مفهوم عبارت فوق کاملاً واضح است که رعایت عدالت و تعادل در نفسانیات و نیروهای درونی مرد را خردمند می سازد و خردمند یعنی فردی متعادل که می تواند با عدالت با دیگران نیز رفتار داشته باشد.
جهان آخرت تجلی عدالت کامل و دادرسیی عادلانه از نظر بیهقی
«هنر بزرگ آن است که روزی خواهد آمد جزا و مکافات را در آن جهان و داوری عادل که از این ستمکاران داد مظلومان بستاند ، و اگر نبودی ، دل و جگر بسیار کس پاره شدی(همان : ۲۴۶)
«و قیامتی خواهد بود و حسابی بی محابا و داوری عادل و دانا و بسیار فضیحتها که از این زیر زمین بر خواهد آمد !ایزد عز ذکره ، صلاح بارزانی دارد بحق محمد و آله اجمعین…» ( همان:۷۱۴)
اگر به دو نمونه آورده شده دقت شود می توان کاملاً درک کرد که از نظر بیهقی جهان آخرت مکان اجرای کامل عدالت به تمام معنی است زیرا که اصلاً اصل و اساس عدالت در آن جهان اجرا می شود و عدالت این جهانی سایه ای از عدالت واقعی و دقیق و کامل آن جهان می باشد
حاکمان می دانند عدالت اصل و اساس حکومت است.
بیهقی در جایی از کتاب خود حکایتی در مورد امیر مسعود غزنوی بیان می کند که نشان دهنده این امر است که خود حاکم از عمق وجود می داند که عدالت همه را خشنود می کند و باعث خشنودی و رضایت عمومی می شود او از قول امیر مسعود می نویسد : « اکنون اینجا شحنه ای می گماریم باندک مایه مردم آزمایش را تا خود از شما چه اثر ظاهر شود . اگر طاعتی ببینیم بی ریا و شبهت ، در برابر آن عدلی کنیم و نیکو داشتی که از آن تمام تر نباشد و پس اگر بخلاف آن باشد از ما دریافتن ببیند فراخور آن و نزدیک خدای عز و جل معذور باشم که شما کرده باشید و ناحیت سپاهان و مردم آن جهان را عبرتی تمام است باید که جوابی جزم قاطع دهید نه عشوه(فریب) و پیکار چنانکه بر آن اعتماد توان کرد. » (بیهقی؛۱۳۸۹ :۱۷و۱۸)
در این حکایت بیهقی اشاره دارد که گماشت فردی نیکو توسط امیر عدالت است و و این امر چون عدالت است مورد توجه بوده پس امیر می داند که مردم و بزرگان همه از عدالت خشنود می شوند . به این خاطر با آوردن کلمه ای مانند عدلی کنیم به این مسأله تأکید کرده است.
لازم الإطاعه بودن حاکم دادگر
بیهقی معتقد است که باید حاکم دادگر را اطاعت کرد : « … فرق میان پادشاهان مؤید و موفق و میان خارجی متغلب آن است که پادشاه چون دادگر و نیکو کردار و نیکو سیرت و نیکو آثار باشند طاعت باید داشت و گماشته بحق باید دانست و متغلبان را که ستمکار و بدکار باشند خارجی باید گفت و با ایشان جهاد کردو این میزانی است که نیکو کردار و بد کردار را بدان بسنجند و پیدا شوند و به ضرورت بتوان دانست که از آن دو تن کدام کس را طاعت باید داشت.» (همان: ۱۵۲)
اگر دقت شود از این عبارات بیهقی می توان نتیجه گرفت اگر حاکم عادل و نیکو کردار و نیکو سیرت و نیکو آثار بود قابل اطاعت است و اگر نبود نیست در ضمن ایشان عدالت را قبل از مباحث دیگر آورده است که نشان دهد عدالت مهمتر از مسائل و پیش زمینه دیگر خوبی های حاکمان است.
یاد کردن از حاکمان دادگر نوعی عدالت است
نویسنده مشهور ما با آوردن این جملات که: « و اینک دلیل روشن ظاهر است که بیست و نه سال است تا امیر محمود رضی الله عنه گذشته شده است و با بسیار تنزّلات که افتاد ، آن رسوم و آثار ستوده و امن و عدل و نظام کارها که درین حضرت بزرگ است ، هیچ جای نیست و در زمین و در زمین اسلام از کفر نشان نمی دهند. همیشه این خاندان پاینده باد و اولیاش منصور و اعدائش مقهور سلطان معظّم ، فرخ زاد ، فرزند این پادشاه بزرگ کامروا و کامگار و برخوردار از ملک و جوانی بحقّ محمدٍ و آله. (بیهقی؛۱۳۸۹ :۱۶۷)
آنجائی که گفته است «با بسیار تنزلات که افتاد» و بعد جمله« آن رسوم و آثار ستوده و امن و عدل و نظام کارها درین حضرت بزرگ است»وسپس «هیج جائی نیست » منظور این است که کوتاهی هایی که اتفاق افتاده است دیگر خبری نیست چون محمود رسوم و آثار ستوده و امنیت و عدالت و نظم در کارها قرار داده است .
دقت شود که در این عبارات از محمود غزنوی به عنوان بنا نهادن رسوم و آثار ستوده و امنیت و عدالت و سیستماتیک کردن کارها یاد شده است و نویسنده ما خواسته است نشان دهد که باید از حاکمان و فرمانروایان نیکو و بویژه عادل باید یاد کرد چرا که آنها سنتهای خوبی را بنا نهاده اند و می توانند به عنوان الگو از آنها یاد کرد.
اعطای لقب عادل به حاکمان دادگر جهت مزین کردن اسم و بالا بردن مقام آنها
در زیر این عنوان ادعا داریم که نویسنده کتاب تاریخ بیهقی برای اینکه ثابت کند عادل بودن صفتی بسیار فاخر و نیکوست در چندین مورد از برخی فرماروایان و حاکمان با صفت عادل یاد کرده است تا ثابت کند که این ویژگی برای حاکمان و فرمانروایان ویژگیی بسیار اصولی است و چه بسا اصلی ترین ویژگی باشد. چرا که حاکم و فرمانروا و رهبر یک قومی با عدالت لازم و ملزوم یکدیگر می باشند.
« سرگذشت امیر عادل سبکتگین رضی الله عنه» (همان: ۲۴۷)
«… گفت : بدان وقت که امیر عادل ببخارا رفت تا با امیر رضی دیدار کند»(همان)
«… از آن سامانی و خراسانی ، بدر خیمه امیر عادل سبکتگین آمدندی » (بیهقی؛۱۳۸۹ : ۲۴۸)
… و آخر الأمر آن آمد که در روزگار همایون سلطان عادل ابوشجاع فرخ زاد ابن ناصر دین الله بدیوان رسالت بنشست.(همان:۴۲۲)
و…
در جای دیگر از زیبای ادبی قلب صفت و موصوف استفاده کرده است تا شدت عدالت امیری را نشان دهد مانند «عادل امیر» در عبارت : « چنانچه عادل امیر بزرگ بر پدرش نهاده بود» (همان: ۲۸۸)
حاکمان باید مرتباًدر افکار عمومی دادرسی شوند.
از کلام زیر لازم الإطاعه بودن حاکم دادگر فهمیده می شود که نوعی دادرسی عمومی برای تشخیص قابل اطاعت بودن یا نبودن حاکمان وجود دارد و آن خصوصیاتی است که او در گفته خود بیان می کند او به مردم شیوه ای دادرسی که حکم آن اطاعت کردن یا نکردن است آموزش می دهد او می گوید اگر حاکم عادل و نیکو کردار و نیکو سیرت و نیکو آثار بود قابل اطاعت است و اگر نبود نیست در ضمن ایشان عدالت را قبل از مباحث دیگر آورده است که نشان دهد عدالت مهمتر از مسائل و پیش زمینه دیگر خوبی های حاکمان است.در ضمن او در ادامه این سخنان می نویسد:
« و پادشاهان ما را که –آنکه گذشته اند ایزدشان بیامرزاد و انچه بر جای اند ، باقی دارد – نگاه باید کرد تا احوال ایشان بر چه جمله رفته است و میرود در عدل و خوبی سیرت و عفت و دیانت و پاکیزگی روزگار و نرم کردن گردنها و بقعتها و کوتاه کردن دست متغلبان و ستمکاران تا مقرر گردد که ایشان برگزیدگان آفریدگار جَلّ جلاله و تقدّست اسمائه بوده اند و طاعت ایشان مفروض بوده و هست» ( همان)
نویسنده فاخر ما حتی به محاکمه پادشاهان گذشته نیز تأکید دارد که البته منظور ایشان این است تا فهمیده شود چه نوع پادشاهانی واجب الإطاعه هستند این خود نوعی دادرسی از طریق افکار عمومی شهروندان جامعه است.
وضعیت قاضیان دادرس
در مورد وضعیت قاضی ها بیهقی در کتاب خود عنوان می کند که قاضی ها علاوه بر منسب قضاوت برخی از آنها به کارهای دیگری گماشته می شدند و مأموریتی به آنها می دادند که به چند مورد از آنها اشاره ای می نماییم:
« آنجا مردی دراعه پوش است چون قاضی شیراز و از وی سالاری (فرماندهی سپاه) نیاید ؛ سالاری باید با نام و حشمت که آنجا رود و غزو کند و خراجها بستاند چنانکه قاضی تیمار عملها و مالها می کشد(در کارهای دیوانی و حفظ کارها مواظبت می کند) و آن سالار به وقت خود به غزو(جنگ ) می رود و خراج و پیل می ستاند و بر تارک هندوان عاصی می زند . » (بیهقی؛۱۳۸۹ :۴۱۷)
اگر دقت شود در این حکایت بیهقی از وضعیت یک قاضی که برای فرماندهی سپاهی پیشنهاد شده است از قول شخصی سخن به میان می آورد که کار ها باید تخصصی اداره شود و از اینکه یک قاضی که وظیفه اش قضاوت و نظارت است در کاری مانند سپه سالاری لشکریان استفاده گردد انتقاد می شود .
وی در خیلی موارد قاضی ها را درکنار علما و فقها آورده است تا نشان دهد قاضی که وظیفه دادرسی و قضاوت در حکومتها داشته است اگر مقام ومرتبه ای بیشتر از دیگر بزرگان نداشته باشد کمتر نیز قطعاً نخواهد داشت.
«… و گفت: رسولی می آید،بساز [تا] با کوبه یی (خدم و حشم) بزرگ از اشراف علویان و قضاه و علما و فقها باستقبال روی از پیشتر و اعیان درگاه و مرتبه داران بر اثر تو آیند و رسول را بسزا درشهرآورده آید.»(همان:۴۳۸)
«و امیر چاشتگاه فراخ بر نشست و چهارده هزار غلام بر آن زینت که پیش از این یاد کردم – روز پیش آمدن رسول – پیاده در پیش رفت و سالار بگتغدی (فرمانده نگهبانان ویژه) در قفای ایشان و غلامان خاص بر اثر سلطان و مرتبه داران و حاجبان در پیش و حاجب بزرگ بلگاتگین (مقدم حاجبان)در قفای ایشان و بر اثر سلطان خواجه بزرگ با خواجگان و اعیان درگاه و بر اثر وی خواجه علی میکائیل و قضاه و فقها و علما و زعیم و اعیان بلخ و رسول خلیفه با ایشان در ین کوکبه بر دست راست علی میکائیل ، امیر برین ترتیب بمسجد جامع آمد سخت آهسته .»(همان:۴۴۲)
در کلام فوق به وضوح نشان داده شده که قاضیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند و در تمام مراسمات مهم زمان خود دعوت بوده و جایگاه والایی داشته اند.
جلسه عمومی دادرسی از طرف حاکم جهت برقراری عدالت
هنگامی که مسعود غزنوی خبر درگذشت سلطان محمود را می شنود ، آهنگ غزنین می نماید . در جریان بازگشت، هنگامی که از نیشابور می گذرد ، اعیان و قضات و فقها و علمای شهر با او ملاقات می کنند . قاضی صاعد که استاد مسعود نیز بود بیشاز دیگران مورد توجه واقع می شود درباره ی این واقعه در تاریخ بیهقی می خوانیم:
«[مسعود:]در هفته دوبار مظالم خواهد بود. مجلس مظالم و در سرای گشاده است. هر کسی را مظلمتی است بباید آمد و بی حشمت سخن خویش گفت تا انصاف تمام داده آید و بیرون مظالم آنکه حاجب غازی ، سپاه سالار [بر] درگاه است ودیگر معتمدان نیز هستند ، نزدیک ایشان می باید آمد به درگاه و دیوان ، و سخن خویش می باید گفت تا آنچه که باید کرد ایشان کنند.»(بیهقی ؛۱۳۸۷ :۳۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:21:00 ب.ظ ]




همچنین آقای کیانوری در داخل عراق چهار نیرو را شناسایی میکند و از آنها اینگونه یاد میکند:

    1. نیروهای حاکم بعث عراق که واقعیتی است و محدود به دو یا سه نفر نیست، بلکه نیروی حاکم بعث یک نیروی اجتماعی است با تمام خصوصیاتش، با تمام سوابقش ۱۵ سال هم در حکومت بوده است
    1. امکانات و نیروی امپرالیسم و ارتجاع عرب
    1. مسلمانان مبارز
    1. جبهه ی موتلفه دموکراتیک از جمله حزب کمونیست

وی سپس از بررسی عوامل خارجی و داخلی موثر بر عراق برای آینده این کشور به سه احتمال توجه میکند: اول، رژیم بعث خودش را بتواند نگه دارد و در نهایت رژیم بدون صدام یا با صدام در خدمت باقی بماند و نیروهای انقلابی نتوانند قدرت را به دست بگیرند

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دوم، نیروهای ارتجاعی و امپریالیسم نیرویی با قیافه اسلامی و حتی تبعیت از امام خمینی را به قدرت برسانند.
سوم، نیروهای انقلابی در عراق قدرت را در دست بگیرند و تغییر بنیادی در جامعه عراق را به وجود بیاورند.
آقای کیانوری در آخر توصیه میکند که جمهوری اسلامی به مسئله سوم توجه جدی داشته باشد.
اما باید گفت موضوع اصلی ما تحولات پس از خرمشهر است. کیانوری در مجموعه جلساتی که بعد از فتح خرمشهر برگزار کردند نظرات دیگری نیز ارائه داد که عینا در اینجا آورده میشود.
” ما یکی، دو ماه پیش اطلاع پیدا کردیم که وزارت خارجه آلمان فدرال جلسه ی مشاوره ای از نمایندگان وزارتخانه های خارجه ی کلیه ی کشورهای ناتو تشکیل داده است و موضوع بحث، آماده کردن تبلیغاتی افکار عمومی برای پذیرش حمله نظامی به ایران است و الان این فکر را مخفیانه در اروپای غربی و آمریکا پرورش میدهند.”(درودیان،۱۳۹۱: ۱۲۹)
” با شکست صدام حسین در آینده نه چندان دور آمریکا برای جلوگیری از رشد منطقی انقلاب و جلوگیری از استقرار نظام اقتصادی، اجتماعی و اسلامی دخالت های نظامی را تشویق خواهد کرد.” (همان،۱۳۹۱:۱۲۹)
” اگر ما به این نتیجه برسیم که آمریکا با تمام قوا میخواهد هر چه زودتر جنگ را پایان بدهد تا از این راه بتواند صدام را حفظ کند، آن وقت این فکر پیش می آید که ما بایستی فعلا صدام را زیر فشار نظامی بگذاریم، برای اینکه سیاست آمریکا درهم شکسته شود. ولی اگر به این نتیجه برسیم که این سیاست آمریکا یک تظاهر دروغین است و آمریکا دارد برای توسعه دادن جنگ تدارک میبیند و اینکه آمریکا دارد افکار عمومی را برای حمله به ایران از جاهای دیگر آماده میکند، آن وقت سیاست ما بایستی بر اساس این واقعیت تنظیم شود.”(همان،۱۳۹۱: ۱۳۱)
در این تحلیل آقای کیانوری به سیاست دوگانه آمریکا اشاره کرد. اما او یک تحلیل دیگر ارائه میدهد که قابل تامل است. او میگوید:
نقشه امپریالیسم این است که در صورت ورود ارتش ایران به خاک عراق با دادن همه ی کمک ها و امکانات به عراق، تا حد پشتیبانی از راه حملات گسترده ی هوایی به مراکز اقتصادی کشور ما، یک جنگ فرسایشی طولانی را به ما تحمیل کند و در سایه ی این جنگ مواضع خود را برای حملات قطعی آینده به جمهوری اسلامی ایران، هم از لحاظ سیاسی و تبلیغاتی در جهان و هم از لحاظ نظامی در منطقه تحکیم کند.(همان،۱۳۹۱: ۱۳۱)
او در ابتدای نیمه دوم سال ۱۳۶۱ و پس از عملیات رمضان در جلسه پرسش و پاسخی میگوید: ما همیشه صدام را به عنوان عامل امپریالیسم و یک فاشیست شناخته ایم و معتقدیم که صدام باید سرنگون شود. او درباره نحوه سرنگونی صدام معتقد بود که تنها از طریق تقویت نیروهای انقلابی درون عراق باید به سرنگونی کمک کرد. جالب توجه است که آیت الله منتظری نیز معتقد بودند که باید به وسیله اعزام هسته های چریکی مستقل جنگ با عراق را ادامه داد.
آقای کیانوری توجه خاصی به تحلیل خود حزب توده در خصوص سیاست های آمریکا در منطقه میکند و میگوید: به محض اینکه ما توطئه اخیر آمریکا را درباره ی اینکه آمریکا میخواهد یک جنگ فرسایشی به ما تحمیل کند، مطرح کردیم ما را کشیدند به فحش.ولی حالا میبینیم که یک جنگ فرسایشی به ما تحمیل شد.
مواضع حزب توده و آقای کیانوری از آن جهت قابل توجه و تامل است که در آن برهه به عنوان یکی از احزاب رسمی ایران تحلیل های خود را آشکارا ارائه دادند اما به نظر میرسد موضع گیری و یا تصمیمی برای اینکه ایران وارد جنگ با عراق بشود یا خیر نکرده اند.
در آخرین بخش از این موضوع، مواضع نهضت آزادی ایران را که بعدا مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از خرمشهر اعلام کرد بررسی میکنیم. بررسی مواضع نهضت آزادی از آن جهت قابل اهمیت است که تقریبا ۲۷۵ روز سکان اداره جمهوری اسلامی را بر عهده داشتند و از طرفی از سوی برخی از محققین متهم به سهل انگاری در رابطه با حمله عراق به ایران شده اند.
۵-۸-۳.نهضت آزادی ایران
حزب نهضت آزادی ایران جزء معدود احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی است که در همان سال ۱۳۶۱ مخالفت خود را با ادامه دادن جنگ پس از فتح خرمشهر ابراز کرد. در مورد زمان این موضع گیری مناقشه بسیار وجود دارد اما آنچه که معلوم است آن است که اولین نشانه رسمی و علنی مخالفت این حزب در اسفند ماه سال ۱۳۶۱ و پس از برگزاری کنگره حزب بود که این مخالفت در قالب بیانیه در کنگره نمایان شد. البته قطعنامه کنگره در فروردین ماه سال ۱۳۶۲ صادر شد. اما به گفته دکتر ابرهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران، این حزب از ابتدای فتح خرمشهر مخالف ادامه پیدا کردن جنگ بود و این مخالفت را از طریق ارسال نامه های محرمانه به رهبر فقید انقلاب و شورای عالی دفاع منعکس ساخت. اعضای نهضت آزادی ایران مخالفت علنی با ادامه جنگ را در آن زمان به مصلحت نمیدانستند. در بخشی از بیانیه اسفند ماه حزب نهضت آزادی آمده است: متاسفانه به مردم خیراندیش هم امکان ابراز نظر داده نشد و حتی با تقاضای مکرر بعضی از نمایندگان مجلس، حدود پنجاه نفر، برای تشکیل جلسه ای غیرعلنی و خصوصی به منظور کسب اطلاع و اظهار نظر درباره مسائل و شرایط جنگ تا این تاریخ موافقت نگردیده است.
مهندس مهدی بازرگان دبیرکل وقت نهضت آزادی ایران در اسفند ماه سال ۱۳۶۲[۲۳۶] طی نامه ای محرمانه به آیت الله خمینی نگرانی خود را از ادامه جنگ ابراز میدارد. در تابستان سال ۱۳۶۳ نهضت
آزادی جزوه ای را تحت عنوان ” تحلیلی پیرامون جنگ و صلح ” منتشر میکند و به صورت مفصل به مسائل جنگ میپردازد. این جزوه از آن جهت قابل اهمیت است که در بخشی از آن باز هم مخالفت علنی این حزب با ادامه پیدا کردن جنگ آورده شده است. در این جزوه نیز عنوان شد که اعضای نهضت نظرات خود را ( درباره جنگ ) طی نامه هایی محرمانه برای رهبر انقلاب ارسال کردند. همچنین از نپرداختن به موضوع جنگ در مطبوعات و مجلس نیز انتقاد شد و به درخواست یازده نفر از نمایندگان مجلس در شهریور ماه سال ۱۳۶۱ برای برگزاری جلسه غیرعلنی به منظور پرداختن به مسائل جنگ به موجب اصل ۸۴ قانون اساسی اشاره شد که مورد پذیرش قرار نگرفت. این درخواست ها در ۲۳ اسفند ۱۳۶۱ و ۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ مجدد تکرار شد که باز هم مورد موافقت قرار نگرفت. همچنین چند پرسش اساسی در این جزوه مطرح شد که به لحاظ موضوع مورد مطالعه این پرسش ها برای ما اهمیت بیشتری دارد: آیا پس از فتح خرمشهر و هزمیت عراق در این جبهه و احساس ضرورت تخلیه ایران و پیشنهاد صلح از طرف عراق، ادامه جنگ و تبدیل موضع دفاعی ایران به موضع تعرضی و اجباری به سود اسلام و ایران بوده است؟
آیا صحیح بوده که میانجی گری های گوناگون و پیشنهادهای صلح مکرر با بی اعتنایی و اعتراض تلقی شوند و یا بهتر بود به این گونه اقدامات توجه شود؟
در سال ۱۳۶۴نیز حزب نهضت آزادی ایران جزوه دیگری را تحت عنوان ” توضیحاتی پیرامون مذاکره، آتش بس و صلح ” منتشر ساخت که وزارت ارشاد اجازه چاپ و نشر آن را نداد.
طی مصاحبه اختصاصی پژوهشگر با دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران در مورد موضع گیری نهضت آزادی ایران پس از فتح خرمشهر گفتگو شد که به شرح ذیل است:
پژوهشگر: پس از پیروزی ایران در مرحله سوم عملیات بیت المقدس و به تبع آن آزادسازی خرمشهر، صحبت هایی مبنی بر مخالفت نهضت آزادی با ادامه جنگ مطرح شده است. اولین موضع گیری در مورد ادامه ندادن جنگ در جراید به اسفند ماه سال ۱۳۶۱ پس از کنگره نهضت آزادی برمیگردد اما جنابعالی مدعی شدید که از همان ابتدا نهضت در جلسات داخلی مخالف ادامه جنگ بود و نظرات خود را به صورت محرمانه به آیت الله خمینی ارسال کرده بود. میتوانید این موضوع رو موشکافی کنید؟ (تنها نامه محرمانه موجود مبنی بر ادامه ندادن جنگ پس از فتح خرمشهر نامه مهندس بازرگان به امام خمینی در سال ۱۳۶۲ است)
همانطور که گفته ام نهضت آزادی ابتدا مایل نبود مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر علنی اظهار کند. خرمشهر در ۳ خرداد ۱۳۶۱ آزاد شد. در یک گفتگوی خصوصی به اتفاق شادروان مهندس بازرگان با آقای هاشمی رفسنجانی در باره ادامه جنگ ابراز نگرانی و مخالفت کردیم. ایشان گفتند آقای خمینی با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر مخالفند. پس از آزادی خرمشهر حمله به داخل مرز های عراق بلافاصله شروع نشد. هنگامی که معلوم شد جنگ را ادامه می دهند در ۱۱ شهریور ۱۳۶۱پنج عضو نهضت آزادی ایران در مجلس شورای اسلامی ، آقایان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر سید احمد صدر حاج سید جوادی ، مهندس صباغیان و دکتر ابراهیم یزدی طی نامه ای به رئیس مجلس در خواست تشکیل جلسه غیر علنی مجلس را کردیم تا نظرات خود را بیان کنیم. رئیس وقت مجلس با این درخواست ما مخالفت کرد. پس از آن ۳۰ نماینده مجلس در بهمن ۶۱ و مجددا پنج نماینده عضو نهضت آزادی ایران در مجلس در ۲۳ اسفند ۶۱ درخواست تشکیل جلسه غیر علنی برای بحث و بررسی مسئله ادامه جنگ به رئیس وقت مجلس دادند که مخالفت شد. همانطور که می دانید آقای هاشمی نوشته اند که سپاهیان ایران در ۶ فروردین ۶۲ از مرزهای بین المللی عراق عبور کردند.
حال این موضوع از آن جهت برای این پژوهش قابل ذکر بود که در لابلای آن دلایل و راهکارهایی که ایران میتوانست بعد از فتح خرمشهر اتخاذ کند آورده شده است. به نظر میرسد نگرانی از افکار عمومی که فشار زیادی برای تنبیه متجاوز و ادامه پیدا کردن جنگ پس از فتح خرمشهر می آوردند باعث شد که نهضت آزادی مخالفت علنی خود را با ادامه پیدا کردن جنگ ابراز نکند. به هر حال تا اسفند ماه سال ۱۳۶۱ مخالفت علنی از حزب نهضت آزادی برای ادامه دادن جنگ پس از فتح خرمشهر دیده نشد.
۵-۹.پرداخت غرامت
پس از فتح خرمشهر موضوع پرداخت غرامت به ایران به منظور پایان دادن جنگ شکل جدی به خود گرفت. تکیه اعضای حزب نهضت آزادی ایران برای ادامه ندادن جنگ موضوع پرداخت غرامت است. دکتر ابراهیم یزدی در این باره میگویند:
وقتی خرمشهر فتح شد، سران کشور‌های منطقه به شدت وحشت کرده بودند و جمعاً با هم تصمیم می‌گیرند که به ایران غرامت بدهند. اتفاقا این موضوع در خاطرات آقای هاشمی آمده است. ‌‌‌همان زمان بی‌بی‌سی این خبر را منتشر کرد که اعراب حاضر شده‌اند ۱۰۰ میلیارد دلار بابت خسارت جنگ به ایران بپردازند. این موضوع در جلسات غیرعلنی مجلس هم مطرح شد. در گزارشی که در مجلس قرائت شد آمده بود سران کشورهای منطقه می‌گویند که حاضرند ۶۰ میلیارد دلار غرامت بپردازند، اما باید ۹۰ میلیارد دلار بپردازد. من هم پس از قرائت این گزارش در مجلس گفتم اگر قرار بر پذیرش شرایط صلح است، بنشینید و مذاکره کنید. آن‌ها یک رقم می‌گویند، شما رقم دیگر، بالاخره بر سر یک رقم توافق خواهید کرد. هم بی‌بی‌سی این خبر را منتشر کرد و هم در خاطرات هاشمی آمده که اعراب توسط سفیر ایتالیا، پیشنهاد کردند که ما تمام شرایط ایران را برای پایان جنگ می‌پذیریم، ۱۰۰ میلیارد دلار غرامت هم‌ می‌‌دهیم. همه شرایط ایران را می‌پذیریم، جز مجازات صدام. در ۱۷ مرداد ۱۳۶۱ هیاتی ترک به تهران آمد و با مقامات کشور مذاکره کرد. روزنامه اطلاعات فردای آن روز به نقل از آقای ولایتی نوشت: «نخست‌وزیر و وزیر خارجه ترکیه در این سفر مطلب جدیدی برای گفتن نداشتند و تنها در رابطه با پرداخت غرامت پیشنهاد کردند که یک صندوق اسلامی پرداخت خسارات وارده از این جنگ به ایران را به عهده می‌گیرد. لیکن آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهوری و ریاست شورای عالی دفاع که همواره در اینگونه جلسات بیانگر مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند، ضمن رد قاطع این پیشنهاد، اظهار داشتند: ما ملتی بالقوه غنی هستیم و عزت ما اجازه نمی‌دهد که از چنین کمک‌هایی استفاده نماییم. امت غیور ما نیازی به گرفتن اعانه از هیچ کس ندارد، اما صدام تکریتی را ملزم به پرداخت این غرامت می‌داند.»(مصاحبه با سایت تاریخ ایرانی)
ایشان در یادداشتی دیگر به جزییات بیشتری میپردازند:
آقای هاشمی در خاطراتشان در ۱۵ اسفند ۱۳۶۰ می‌نویسند: «ظهر و عصر ملاقات‌هایی داشتم. ناخدا افضلی آمد و راجع به مین‌گذاری و مین‌روبی توضیحاتی داد. اطلاع داد که وابسته نظامی ایتالیا گفته کشورهای نفت‌خیز منطقه مایلند ۶۰ میلیارد دلار خسارت جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود…» آقای هاشمی هیچ توضیحی در مورد رد یا قبول این پیشنهاد نداده‌اند. در یکی از جلسات خصوصی دوره اول مجلس شورای اسلامی هنگامی که پس از فتح خرمشهر موضوع غرامت مطرح شد، گزارش داده شد که اعراب پرداخت ۶۰ میلیارد دلار را پیشنهاد داده‌اند. اما بعضی از کسانی که در مراکز تصمیم‌سازی بودند، اظهار داشتند که گفته‌ایم خیر باید ۹۰ میلیارد دلار بدهند. برخی از نمایندگان گفتند که اگر اصل آتش‌بس و مذاکره را می‌پذیرید بر سر میزان غرامت مذاکره کنید. آقای درودیان در کتابشان از آقای مهندس عزت‌الله سحابی نقل می‌کنند: «ماحصل کلام این بود که کشور‌های عربی حاضر به پرداخت خسارت شدند و در نشریات خارجی و داخلی آن روز‌ها آمد که حاضرند ۷۵ میلیارد دلار برای بازسازی به دو کشور بدهند، که به نسبت دو به یک به نفع ایران تقسیم شود…»
مرحوم آیت‌الله العظمی آقای منتظری در خاطرات خود در پاسخ به پرسشی درباره خاتمه جنگ پس از فتح خرمشهر گفته‌اند: «… من‌‌ همان وقت پیغام دادم که هر کاری می‌خواهید بکنید حالا وقتش است و حمله کردن به عراق درست نیست، آن روز حسابی برای غرامت به کشور ما پول می‌دادند و منت ما را هم می‌کشیدند و شرایط آماده بود، ولی آقایان فکر می‌کردند که الان می‌رویم عراق را می‌گیریم و صدام را نابود می‌کنیم…»
آقای دکتر پارسا دوست، که تحقیقات مفصلی درباره اختلافات ایران و عراق و جنگ انجام داده و چندین جلد کتاب نوشته‌اند، علاوه بر استناد به روایت آقای هاشمی از پیشنهاد پرداخت غرامت، نوشته‌اند که در کنفرانس فاس – مراکش – سران کشور‌های عربی برای جلب موافقت دولت جمهوری اسلامی به برقراری آتش‌بس در مراسم حج – که در سپتامبر‌‌ همان سال بود – ضمن تاکید بر عقب‌نشینی کامل نیروهای عراقی، پیشنهاد پرداخت غرامت به ایران را مطرح کردند. آقای دکتر پارسا دوست، به نقل از یک منبع خارجی، این پیشنهاد را بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار، که از طریق صندوق بازسازی اسلامی به ایران پرداخت شود، ذکر کرده‌اند.
همچنین در مصاحبه اختصاصی با پژوهشگر نیز این موضوع مورد پرسش قرار گرفت:
پژوهشگر: به نظر شما تا چه حد پرداخت غرامت به ایران و ایجاد صندوق مشترک جدی بود و آیا اگر به صورت خیلی رسمی از ایران درخواست می شد ایران این درخواست را قبول می کرد و یا خیر بنا به راهبرد قبلی خود به جنگ ادامه میداد؟ ( اسناد پیشنهادات غیر رسمی به وفور وجود دارد) ( آقای هاشمی رفسنجانی چنین صحبتی را اساسا قبول ندارند) ( در خاطرات آقای هاشمی در روز جمعه ۶ فروردین ماه اولین نشانه های عبور ایران از مرز بین المللی دیده میشود)
اعلام آمادگی برای غرامت جنگ به ایران پس از فتح خرمشهر در منابع مختلف آمده است. در پاسخی که قبلا داده ام گزارش مقامات رسمی کشور، از جمله وزیر امور خارجه وقت، آقای دکتر ولایتی را آورده ام. پرداخت غرامت مطرح بوده است اما ایران رقم پیشنهادی را نپذیرفت و رقم دیگری را در خواست کرد. جدای از اختلاف در مورد مبلغ غرامت، اصل آمادگی پرداخت غرامت مطرح بوده است
همچنین مرحوم عزت الله سحابی نیز از ملاقات خود و آقای هاشمی و صحبت در مورد جنگ پس از مدتی میگوید: ” در زمان فتح خرمشهر در مجلس بودم، رفتم نزد آقای هاشمی برای تبریک این فتح که بسیار بزرگ بود. گفتم ما شنیدیم میخواهید به داخل خاک عراق بروید. من احساس نگرانی میکنم. ما مهاجم میشویم، عراقی ها مدافع. این جریان انقلاب را بدنام میکند. میگویند انقلاب کردند برای کشور گشایی، سوم، اینکه به عنوان قدرت مطرح میشویم و همه علیه ما متحد میشوند و به عراق کمک میکنند. چهارم، ادامه روند جنگ روی مسائل داخلی ما اثر میگذارد. این تاثیر همه جنگ هاست که بر داخل اثر میگذارد. پنجم، کشورهای عربی پیشنهاد کردند ما پنجاه میلیارد دلار در صندوق مشترک می ریزیم برای بازسازی ایران و عراق به نسبت دو به یک، این مبلغ را تا ۷۵ میلیارد دلار افزایش دادند. آقای هاشمی گفت اینها درست است ولی صدام مارمولک است و به او اعتماد نیست. یک ریشی از او باید مثل بصره و بغداد گرو بگیریم تا بیاید پای میز مذاکره. یک جای مهمی را بگیریم و بایستیم و جلو نرویم.”(درودیان،۱۳۹۱: ۱۳۸)در این بخش از فصل پنجم، ادله مخالفین ادامه پیدا کردن جنگ پس از فتح خرمشهر به تفصیل آورده شد و عینا صحبت ها منعکس شد. چند سالی است که موضوع ادامه پیدا کردن جنگ پس از فتح خرمشهر به یکی از بحث های پرچالش در نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. در این بخش فقط ادله مخالفین ذکر شد و پرداختن به مناقشه مابین موافقان و مخالفان مورد نظر پژوهشگر نبود.
نتیجه گیری:
بررسی جنگ ها و درگیری های صورت گرفته میان ایران و همسایه غربی خود از زمان جنگ چالدران که منجر به صلح آماسیه شد تا جنگ هشت ساله عراق و ایران که منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد شد نشان میدهد که همواره در طول تاریخ جنگ و نزاع میان این دو همسایه یعنی ایران و عثمانی و بعد عراق برقرار بوده است. در حقیقت وقوع جنگ در هر دوره به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود. مذهب به عنوان یکی ازعناصری که تا قبل از فروپاشی امپراتوری عثمانی بهانه درگیری دو کشور بود در دوران حکومت عراق دیگر رنگ و بوی قدیمی را نداشت زیرا حکومت اهل تسنن عثمانی فروپاشیده شده بود و عراقی پدید آمده بود که اکثر مردم آن را مسلمانان شیعه مذهب تشکیل میدادند و با توجه به این که ایران دارای بیشترین جمعیت شیعه در جهان میبود دیگر عنصر مذهب نمیتوانست بهانه اصلی برای جنگ و نزاع میان دو کشور باشد. اختلافات مرزی در تمام طول دوران روابط ایران و همسایه غربی خود مهمترین عامل به وجود آمدن جنگ های خونین بود. همچنین پس از بروز جنگ ها صلح نامه ها و توافقاتی میان دو کشور شکل میگرفت و تا مدت آرامش به مرزها بازمیگشت اما مدتی زیادی طول نمیکشید تا جنگی دوباره آغاز شود. نقش بیگانگان و قدرت های استعماری نیز در تحمیل این قرارداد ها به خصوص به ایرانی ها قابل انکار نیست. همچنین پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، انگلستان به عنوان قیم مدت زیادی در این کشور حضور داشت و منافع استعماری زیادی را به دست آورد. علی ای حال به نظر میرسد درگیری و جنگ میان دو کشور در طول تاریخ به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود و به سلطنت نشستن حاکمان مختلف هم نتوانست از بروز جنگ میان ایران و عثمانی جلوگیری به وجود بیاورد. با توجه به تحولات انقلاب اسلامی و روی کار آمدن صدام و حس ماجراجویی و جنگ طلبی او و بروز اتفاقات ویژه و بعضا نادر در منطقه خاورمیانه از قبیل اشغال افغانستان، اشغال سفارت آمریکا در ایران و قطع شدن روابط دو کشور، حضور شوروی در منطقه خلیج فارس و … این جنگ به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود.ایران در شرایطی وارد جنگ با عراق شد که دیگر توان بازدارندگی از جنگ را نداشت و باید امتیاز سیاسی ارائه میداد و یا از قسمتی از خاک کشور میگذشت که این امر خلاف شعارهای انقلابی و آرمان های شکل گرفته حول محور انقلاب اسلامی ایران بود. ایران در آن شرایط توان یارگیری سیاسی را نیز در سطح دنیا نداشت. البته تلاش های زیادی از سوی دولت موقت شد اما این امر تحقق پیدا نکرد. در آستانه حمله عراق به ایران، روابط ایران طبق سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی و کمک به کشورهای مستضعف و مسلمان در هر جای دنیا شکل گرفته بود و دست ایران برای همکاری با دو ابر قدرت غرب و شرق کوتاه بود. به هر حال جنگ میان عراق و ایران در گرفت به طوری که توانست لقب طولانی ترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص بدهد.
از مهر ماه سال ۱۳۶۰ تا خرداد ماه سال ۱۳۶۱ چهار عملیات بزرگ توسط نیروهای ایرانی اجرا شد و اکثر مناطق اشغال شده توسط ارتش عراق آزاد گردید. بیت المقدس چهارمین عملیاتی بود که طی آن نیروهای ایرانی توانستند شهر خرمشهر را آزاد کنند. در این مرحله بیشتر مناطق اشغالی آزاد شده بود اما هنوز مناطقی در دست ارتش عراق قرار داشت. تا عملیات بیت المقدس استراتژی جمهوری اسلامی ایران استراتژی بازدارندگی بود. در حقیقت نیروهای ایرانی در پی دفع تجاوز دشمن و بازپس گیری مناطق اشغال شده در خاکی خودی است. در پژوهش عنوان شد که طرح عبور از مرز در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس طراحی شده بود و نیروهای ایرانی قصد داشتند پس از رسیدن به مرز و بنا به دستور وارد خاک عراق بشوند. این نکته صحیح است که در عملیات بیت المقدس نیروهای ایرانی قصد داشتند از مرز عبور کنند اما به دلیل خستگی و فرسایشی بودن عملیات و نداشتن توان این امر محقق نشد اما باید گفت که از قبل هم نیرویی برای این طرح پیش بینی نشده بود. نه تنها نیرویی پیش بینی نشده بود بلکه صحبت های رسمی با رهبر فقید جمهوری اسلامی انجام نشده بود و رایزنی ها با امام خمینی ( ره ) شکل جدی نداشت. اما عدم توانایی در بازپس گیری بخشی از شلمچه در عملیات بیت المقدس نیز نشان میدهد که دیگر توانی برای نیروهای ایرانی باقی نمانده بود.
عملیات رمضان اولین عملیات برون مرزی نیروهای ایرانی در طول جنگ با عراق است. از این عملیات به بعد استراتژی جمهوری اسلامی ایران از بازدارندگی به استراتژی اقدام تغییر پیدا میکند. استراتژی اقدام نگاهی آفندی و عملی دارد و معتقد است که برای رسیدن به هدف باید اقدام کرد. در واقع میتوان گفت حمله عراق به مرزهای ایران در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ یک نوع استراتژی اقدام بود. استراتژی اقدام همواره در پی آن است که امتیازی از دشمن بگیرد یا اینکه از آنچه که به دست آورده دفاع کند. جمهوری اسلامی ایران در عملیات رمضان به دنبال گرفتن منطقه ای از عراق بود تا بتواند با دست پر در مذاکرات آتش بس و سپس صلح حاضر شود. در واقع مقامات ایرانی در پی آن بودند با برتری نسبی در میدان جنگ بتوانند در میدان دیپلماسی جنگ را پایان دهند. مقامات ایرانی تا یک حد پیشروی در خاک عراق را کافی میدانستند و معتقد بودند که اگر در کنار اروند بایستیم میتوانیم در شرایط برتر به جنگ پایان دهیم. اما این اندیشه که به نظر میرسد تنها در نظر آیت الله هاشمی رفسنجانی بود در مورد رژیم بعث عراق و شخص صدام حسین کارساز نبود. اولا باید گفت که مطالعات نشان میدهد هیچ کس جز آیت الله هاشمی فکر و اندیشه ای برای پایان دادن جنگ با عراق نداشته است. دست آخر هم تاریخ نشان میدهد که نظر ایشان در مورد نحوه ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اعمال میشود. اما باید گفت که این استراتژی دارای نواقصی بود زیرا مسئولین درک درستی از اوضاع نداشتند. در حقیقت در پی جنگ عراق و ایران در کشور مسئولینی که باید به مسئله جنگ میپرداختند وجود نداشتند. دستگاه دیپلماسی به شدت دارای ضعف بود. تصور مقامات وقت آن بود که آمریکا مایل به پایان جنگ است اما تحولات بعد از عملیات رمضان نشان داد که این فکر غلط و باطل بوده است. وظیفه دستگاه دیپلماسی کشور بود تا با مشورت دادن به مقامات کشور آنان را از آخرین تحولات بین الملل آگاه سازد اما به نظر میرسد وزارت امور خارجه در این برهه به وظیفه خود عمل درست نکرده است. همچنین بعدها حمله آمریکا به عراق نشان داد که شخص صدام حسین به راحتی اهل تسلیم شدن نیست. در حقیقت نه حتی بصره بلکه اگر بغداد هم فتح میشد صدام حسین تا آخرین نفس میجنگید. این مورد به روشنی نشان میدهد که مسئولین وقت درک درستی از شخصیت صدام حسین نداشتند. تحولات بعد از عملیات والفجر هشت و تصرف گواه این موضوع است که استراتژی ” جنگ، کسب یک پیروزی بزرگ و اتمام” یک استراتژی شکست خورده است.
اما با پایان یافتن اولین عملیات برون مرزی ایران یعنی عملیات رمضان، مشخص گردید که استراتژی ارتش عراق در جبهه های جنگ زمینی دفاع مطلق بود. آنها با مسلح کردن زمین از طریق کار مهندسی و تغییر وضعیت زمین و آرایش نیروهای مهندسی از وررود نیروهای ایرانی به خاک سرزمینی خود جلوگیری کردند. این پدافند مناسب که برای اولین بار در عملیات برون مرزی رمضان نمایان شد و بعدها در عملیات والفجر مقدماتی تبلور یافت باعث شد استراتژی جمهوری اسلامی ایران نیز در جبهه های نبرد جنگ زمینی تغییر کند. عراقی ها دیگر در خاک خود میجنگیدند و میتوانستند خطوط پدافندی خود را راحت تر مدیریت کنند. نیروهای ایرانی نیز برای اولین بار در عملیات رمضان تجربه جنگیدن در عمق خاک عراق را داشتند که این کار به مراتب سخت تر از جنگیدن در خاک خودی بود. استراتژی جدید عراق بعد از عملیات رمضان دفاع در زمین و حمله از دریا و هوا شد. در جبهه های زمینی، ارتش عراق با بهره گرفتن از آتش توپخانه زیاد در پی فرصت مجدد آغاز حملات زمینی و انجام پاتک های سنگین بود. به همین خاطر آنها سازمان رزم نیروی زمینی خود را گسترش دادند و نیروهای جدیدی را وارد خطوط مقدم خود کردند. به کارگیری سلاح های نامتعارف و سلاح های پیشرفته از عملیات رمضان و بعد از آن نیز کمک زیادی به صدام حسین و ارتش عراق کرد. همان طور که ذکر شد در این عملیات برای اولین بار از گازهای سمی و شیمیایی استفاده شد. شاید خطرناک بودن این گازها در این عملیات به شدت گازهای خردل و اعصاب استفاده شده در عملیات های بعد نبود، اما رمضان سرآغازی برای استفاده از این نوع گازها بود. اما عملیات رمضان به نیروهای ایرانی نشان داد که باید با تامل بیشتری برای جنگیدن با قوای ارتش عراق در نبردهای بعدی دست بزنند. آنها میبایست یگان های خود را ترمیم کنند و در بعضی از ساختارها تجدید نظر میکردند. همچنین از لحاظ لجستیکی و امکانات رزمی – مهندسی در عملیات رمضان ورق به سمت عراق کاملا برگشت و این تجربه ای بود برای نیروهای ایرانی که باید در عملیات های بعدی در مقابله با واحد زرهی دشمن تدابیر تازه ای بیاندیشند و سازمان رزم خود را گسترش بدهند. ناکامی ایران در عملیات رمضان موجب شد تا جنگ به سراسر مرز ایران و عراق گسترش یابد و فرماندهان ایرانی به دیگر مناطق جبهه های جنگ نیز بیاندیشند. آنها باید عملیات هایی طراحی میکردند که تلفات تا آن حد ممکن کم باشد و شرایط مناسب را برای غافل گیری دشمن داشته باشد. در عملیات رمضان یکی از نقاط ضعف ایرانی ها که باعث ناکامی آنان شد عدم غافل گیری ارتش عراق بود. در عملیات های پیروزمندانه قبل از عملیات رمضان یکی از اصول ایران استفاده از اصل غافل گیری برای مقابله با ارتش عراق بود اما عملیات رمضان نشان داد که عراقی ها کارهای اطلاعاتی فراوانی انجام داده اند و هم اطلاعات رسیده از طرف کشورهای خارجی مانند آمریکا آنان را هوشیار کرده است و آماده هرگونه مقابله هستند. باید این نکته را خاطر نشان کرد که پس از عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر توسط نیروهای ایرانی، دولت شوروی تعداد بیشتری هواپیمای میگ ۲۵ و تانک های تی ۷۲ و موشک های زمین به زمین اسکاد در اختیار ارتش عراق قرار داد. عراقی ها از هواپیماهای میگ علاوه بر بمباران شهرها که موشک های هاگ ایران قادر به شکار آن ها نبودند، در عکس برداری از خطوط جنگی ایران نیز استفاده میکردند. عملیات رمضان برای فرماندهان نظامی ایرانی درس های گرانسگی داشت به طوری که آنها به دنبال ابتکار عمل و نوآوری در استراتژی های خود رفتند. ناکامی در عملیات رمضان باعث شد امکان موفقیت در عملیات های بزرگ زیر سوال برود. استراتژی جمهوری اسلامی ایران پیروزی سریع در جنگ بود اما عملیات رمضان به فرماندهان ایرانی نشان داد که موضوع آنقدر که آنها فکر میکنند ساده نیست. طرح ریزی برای عملیات های بزرگ نیاز به زمان و فرصت و امکانات داشت و این نکته ای بود که شاید مقامات ایرانی هیچ وقت پیش بینی نکرده بودند. استراتژی جدید عراق در عملیات رمضان نیز مجدد نشان میدهد که مقامات جمهوری اسلامی درک صحیحی از توان رزمی ارتش عراق نداشتند. البته نباید از ذکر این نکته نیز غافل شد که منطقه مناسب دیگری برای اجرای طرح عملیات پس از فتح خرمشهر با توان موجود ایران وجود نداشت. در حقیقت در جنوب و در کل خاک سرزمینی درگیر جنگ با عراق بهترین منطقه ای که جمهوری اسلامی ایران میتوانست دست به اقدام آفندی بزند همان منطقه بود. به لحاظ استراتژیکی نیز این منطقه بسیار حائز اهمیت بود.
در انتها باید گفت ناکامی در عملیات رمضان باعث شد جنگ عراق و ایران دوباره حالت فرسایشی به خود بگیرد زیرا دیگر امید به پیروزی در کوتاه مدت و عملیات های برق آسا ممکن نبود و عراق از هر نظر هوشیار شده بود. محتاط شدن فرماندهان و فرصت خواستن انها برای طرح ریزی عملیات مناسب باعث گردید این موضوع در جلسه سیزدهم شهریور ماه سال ۱۳۶۱ شورای عالی دفاع مطرح گردد و در جلسه آن گونه عنوان شود که اگر قرار است این قدر معطل بشویم بهتر است سعی کنیم که جنگ تمام شود و کشور تحمل جنگ طولانی را ندارد. به هر حال عملیات رمضان ناکام ماند و باعث شد جنگ حالت فرسایشی به خود بگیرد و ۶ سال دیگر ادامه پیدا کند. این موضوع باعث شد مخالفان ادامه جنگ پس از خرداد ماه سال ۱۳۶۱ بیشتر بر موضع خود تکیه کنند و شاه کلام آنها این باشد که جنگ باید پس از فتح خرمشهر پایان می یافت. بیشتر استدلال مخالفین ادامه جنگ بر آن است که ایران میتوانست با دریافت غرامت از ادامه جنگ سرباز زند و بعد از رمضان دیگر از موضع پایین و فرودست با او برخورد نشود. در مجموع بعد از عملیات رمضان استراتژی واحدی برای پایان دادن به جنگ دربین سران جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت. یک استراتژی آیت الله هاشمی رفسنجانی و یک استراتژی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت که با یکدیگر متفاوت بود.
پیوست‌ها
۱- متن کامل سخنرانی امام خمینی (ره) در ۲۲/۳/۱۳۶۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




*مرحله اول، فاقد قابلیت: در این مرحله شرکت فاقد وب سایت است و به وب سایت سایر شرکت ها هم دسترسی وجود ندارد . در این سطح اطلاعات و اسناد و مدارک به صورت غیرالکترونیکی و به شکل دستی یا با بهره گرفتن از ابزارهایی مانند تلفن و فاکس بین سازمان ها مبادله می شود.
*مرحله دوم، دسترسی: در این سطح هنوز شرکت فاقد وب سایت است، ولی به وب سایت سایر سازمان ها دسترسی دارد.در این سطح هنوز اطلاعات و اسناد و مدارک به صورت غیرالکترونیکی مبادله می شود.
*مرحله سوم، ایستا: در این سطح سازمان دارای وب سایت می شود و اطلاعات به صورت الکترونیکی بین سازمان ها مبادله می شود. ولی هنوز هم اسناد و مدارک مانند مراحل قبلی به صورت غیرالکترونیکی مبادله می شود.
*مرحله چهارم، تعاملی: در این سطح مبادله اطلاعات حالت فعال تری پیدا می کند، و فرم ها به صورت الکترونیکی تکمیل می شوند. ولی در این سطح نیز مبادله اسناد و مدارک همانند مراحل قبلی، به صورت غیرالکترونیکی است. البته ممکن است که اسناد و مدارک بسیار محدودی به صورت الکترونیکی و یک طرفه مبادله شوند.
*مرحله پنجم، مبادله ای: در این سطح مبادله اطلاعات شکل کامل تر و فعال تری پیدا می کند و امکان مبادله الکترونیکی اسناد و مدارک نیز فراهم می شود. ولی با توجه به این که سطح مبادله ای، اولین سطح مبادله الکترونیکی اسناد و مدارک است، ممکن است این مبادله به صورت کامل نباشد یا در صورت کامل بودن فقط بین دو سازمان مبادله شود و از یک پارچگی لازم برخوردار نباشد. در این مرحله سفارشات و پرداخت ها به صورت باز صورت می پذیرد.در این مرحله انتقال وجوه مالی نیز به صورت الکترونیکی امکان پذیر می شود.
*مرحله ششم، یک پارچه: سطح یک پارچه، سطح مطلوب بلوغ مبادله الکترونیکی اطلاعات، اسناد و مدارک است. پیشرفتی که در این سطح نسبت به سطح قبلی روی می دهد، این امکان را فراهم می آورد که اطلاعات، اسناد و مدارک نه تنها بین دو سازمان بلکه به صورت یک پارچه بین تمام سازمان های مرتبط مبادله شود. در این سطح جریان کار بین سازمان ها به صورت یک پارچه و منسجم می شود.
۲-۵-۹ الگوی دموکراسی الکترونیکی
ویلیامسون[۴۷] در سال ٢٠٠٣ یک مدل پنج بعدی برای بلوغ الکترونیکی جامعه ارائه داده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این مدل یک مدل غیرخطی است که می تواند برای ارزیابی توانایی و وضعیت بلوغ فناوری در جامعه مورد استفاده قرار گیرد. این مراحل عبارتند از: (ویلیامسون، ۲۰۰۳) .
١. دسترسی ،
٢. سواد ،
٣. محتوا ،

    1. خلق نمودن و

۵. تسهیم و انتشار
۲-۵-۱۰ الگوی بلوغ دو بعدی
مدل ارائه شده توسط فریدون قاسم زاده، ا ز ترکیب دو مدل سازمان ملل متحد برای بلوغ تجارت الکترونیکی و مدل میسرا و دینگرا برای بلوغ دولت الکترونیکی توسعه یافته است .
مدل سازمان ملل متحد دارای دید کاربردی و مدل میسرا و دینگرا دارای دید سازمانی است. پس مدل دوبعدی قاسم زاده هر دو نگرش کاربرد و سازمان ر ا مورد توجه قرار می دهد. این مدل به مدیران کمک می کند تا موقعیت فعلی تجارت الکترونیکی سازمان خود را از دو دیدگاه کاربردی و سازمانی مشخص کرده و بر این مبنا برای بهبود آن در آینده برنامه ریزی کنند (قاسم زاده ، ۱۳۸۴). شکل(۲-۲) مراحل مختلف مدل های یازده گانه بلوغ تجارت و دولت الکترونیک را نشان می دهد.
جدول(۲-۲) مراحل مختلف مدل های یازده گانه بلوغ تجارت و دولت الکترونیک

ردیف

نام مدل

مراحل

مرحله۱

مرحله۲

مرحله۳

مرحله۴

مرحله۵

مرحله۶

۱

مدل سازمان ملل برای بلوغ تجارت الکترونیکی

حضور اولیه

توسعه

تعاملی

مبادله ای

یکپارچه

۲

مدل بلوغ دولت الکترونیکی گارتنر

اطلاع رسانی

تعامل

مبادله

تغییرشکل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




۱- محل کار
۲- رفت و آمد
۳- وظایف خانگی
۴- اوقات فراغت (گزارش جهانی سلامت[۶۹]، ۱۳۸۱).
انجام فعالیت بدنی مناسب در بیشتر روزهای هفته به طور اساسی می تواند موجب کاهش خطر مرگ ناشی از بیماری های قلبی و کاهش عوامل خطر سرطان، دیابت نوع دوم و فشار خون بالا شود و همچنین سبب بهبود متابولیسم گلوکز، کاهش چاقی و کاهش زمان انتقال دوره ای و افزایش سطح آنتی اکسیدان ها می گردد و موجب بهبود سلامت عضلات و استخوان ها، کنترل قد و کاهش علائم افسردگی می شود. افزایش سلامت روانی، کاهش استرس، اضطراب و افسردگی، کمک به پیشگیری یا کنترل مشکلات رفتاری در جوانان مانند: سیگار کشیدن، مصرف الکل یا سایر مواد مخدر، رژیم غذایی ناسالم، پرخاشگری و رفتارهای خشونت آمیز، از مزایای دیگر فعالیت بدنی مناسب است (سازمان بهداشت جهانی[۷۰]، ۲۰۰۳ و مورو[۷۱]و همکاران، ۲۰۰۴).
فعالیت بدنی از اولویت های سلامت عمومی می باشد. فعالیت بدنی کافی و منظم از عوامل اصلی حفظ و ارتقای سلامت در سراسر دوره ی زندگی است (سایت سازمان بهداشت جهانی[۷۲]). افزایش فعالیت جسمانی در اوقات فراغت بر افزایش سلامت روانی مردان تأثیر مثبتی دارد (وندل[۷۳] و همکاران، ۲۰۰۴). فعالیت بدنی یکی از پیش شرط های اصلی رشد و سلامتی و پایه و اساس یک زندگی سالم و شاداب است که در ایجاد آرامش روانی و رشد بالقوه ی عادات و نگرش های مثبت در زندگی نقشی به سزا دارد. فعالیت بدنی عبارتست از هر گونه تحرک بدنی که مستلزم هزینه ی انرژی باشد (سینها[۷۴] و همکاران، ۲۰۰۲).
نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه ی فواید فعالیت های بدنی نشان می دهد که انجام فعالیت های بدنی منظم و داشتن سبک زندگی فعال، از اجزای اصلی حفظ و بهبود سلامت جسمی و روانی در جامعه است (جیمز و هیل[۷۵]، ۲۰۰۵). افرادی که به فعالیت های ورزشی می پردازند، کمتر دچار اضطراب و افسردگی می شوند، مشکلات جسمی و روحی کمتری از خود نشان می دهند و در مقایسه با افرادی که به این فعالیت ها نمی پردازند از سلامت بیشتری برخوردار هستند (تورلیندسون[۷۶] و همکاران، ۱۹۹۰).
به هرگونه فعالیت جسمانی که توسط سیستم عضلانی- اسکلتی تولید شده و نیاز به مصرف انرژی دارد، فعالیت بدنی گفته می شود (سازمان بهداشت جهانی[۷۷]، ۲۰۰۳). لارسون[۷۸] معتقد است، فعالیت بدنی یک نظام اصلی است که همه نظام های فرعی دیگر را زیر پوشش خود دارد. وی فعالیت بدنی را تکامل یافته اصطلاح هایی چون تمرین بدنی و فرهنگ بدنی در گذر تاریخ می داند (فتحی، ۱۳۸۸). فعالیت بدنی در رشد و نگهداری سیستم های ارگانیک مؤثر است. با فعالیت های جسمانی اندام های بدن به طور مرتب و منظمی کار می کنند و به مرور باعث توسعه و رشد حرکت و کنترل مغزی و عصبی- عضلانی بهتر حرکات می شوند و در ادامه حرکات زائد و غیر ضروری کمتر شده و در نتیجه هماهنگی مهارتی بهبود می یابد. بنابراین فعالیت بدنی، فرد را در روند تکامل پیش خواهد برد؛ به طوری که او به عنوان یک موجود سالم و شاد، قابلیت بهتری برای انجام وظایف روزمره ی زندگی کسب خواهد کرد. فعالیت های جسمانی و ورزش باعث رشد انسان ها در ابعاد جسم و روح می گردد؛ لذا توجه به این پدیده مورد توجه بسیاری از جوامع، جهت استفاده در سطح کلان قرار گرفته است (آبکار، ۱۳۸۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یکی از اهداف مهم اجتماعی تربیت بدنی و فعالیت های بدنی، حفظ سلامت اجتماع به واسطه سلامت فردی است. به گونه ای که از مجموع اعضای سالم و تندرست، جامعه ای سالم به وجود آید و زمینه ی مساعدی برای ایجاد شرایط زندگی بهتر، کاهش میزان انحرافات اجتماعی و کسب شادابی و نشاط عمومی اعضای خود را مهیا کند. بنابراین، شیوه ای که اعضای جامعه بر اساس آن اوقات فراغت خود را سپری می کنند، اهمیت اجتماعی بسیار دارد. یعنی کیفیت برنامه ریزی و طراحی برنامه های مربوط به تفریحات سالم اجتماعی، برای پر کردن اوقات فراغت اعضای جامعه ابزاری ارزشمند در راستای تحقق اهداف اجتماعی تربیت بدنی محسوب می شود و توجه ناکافی یا جدی نگرفتن اوقات فراغت اعضای جامعه، به ویژه در میان جوانان، زمینه مستعدی برای بروز رفتارهای ناهنجار مانند بی بند و باری، اعتیاد یا سایر فعالیت هایی که به نوعی مغایر با معیارهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه است فراهم می کند. همچنین برای جلوگیری از انحراف تفکر نسل جوان به سوی جاذبه های غیر واقعی و تأمین سلامتی اجتماع، پرداختن به ورزش و فعالیت بدنی، پدیده ی اجتماعی مفیدی است و داشتن اوقات فراغت کافی و برنامه ریزی و تهیه امکانات مورد نیاز برای تفریحات سالم اجتماعی بسیار مهم است. ورزش و فعالیت های بدنی در سنین بزرگسالی، خواه در جهت افزایش قوای جسمانی و بدنی یا روانی- اجتماعی- عاطفی باشد و خواه به منظور توسعه ی میزان آگاهی ها و یادگیری، به صورت کاملاً هدفدار طراحی می شود؛ چرا که امروزه تربیت بدنی و ورزش بخش مهمی از برنامه های کلی تربیتی نسل جوان را تشکیل می دهد و در هر جنبه و زندگی انسان یعنی کیفیت و کمیت، آثار جهانی فردی و اجتماعی مشاهده می شود. حفظ تندرستی، آمادگی های دفاعی، کسب نشاط و توجه به بهداشت فردی و اجتماعی برای آماده سازی نسل جوان مهم و ضروری است که این مهم، از طریق توسعه ی دانش و مهارت های حرکتی، تقویت قوای جسمانی، فعالیت در جنبه های روانی، عاطفی و اجتماعی ورزش و لذت بردن از برنامه های مختلف ورزشی سالم به دست می آید (محرم زاده، ۱۳۸۴).
جوانان هر کشوری آینده سازان آن کشور به شمار می روند. عادت ها و نحوه ی گذراندن اوقات فراغت این قشر در حال حاضر زمینه ساز فعالیت های آینده ی آنان در جامعه است. عالم جوانی آمیزه ای از شوق و اشتیاق، احساس و اندیشه در زندگی انسان است. جوانان شریان گرم و حیاتی جوامع، وجدان آگاه و بیدار ملت ها و بازوان کارآمد و توانای دولت ها به حساب می آیند (آبکار، ۱۳۸۵). ورزش به عنوان یک پدیده ی اجتماعی و فرهنگی است که افراد را در یک شبکه ی اجتماعی که دارای روابط اجتماعی پیچیده است به تعامل و کنش متقابل وا داشته است و عرصه ی ظهور رفتارها، نگرش ها، ارزش ها و بازنمایی های معنادار قرن حاضر شده است (فتحی، ۱۳۸۸).
در دنیای پسا صنعتی، حدود نیمی از ساعات بیداری جوانان، وقت آزاد است و جوانان اروپایی نیز در همین حدود یا اندکی کمتر دارای وقت آزاد هستند. در حالی که در آسیا ظاهراً یک چهارم تا یک سوم از زمان بیداری جوانان به فراغت اختصاص دارد (لارسون[۷۹]و همکاران، ۲۰۰۲).
بررسی ها نشان داده که تفاوت های سنی بیش از تفاوتهای جنسی در نحوه ی گذراندن اوقات فراغت افراد اثرگذار می باشند به طوری که جوانان، آشکارا بیش از افراد میانسال یا بزرگسال به فعالیت های تفریحی پر جنب و جوش روی می آورند (جعفری، ۱۳۸۱). داشتن فعالیت های فیزیکی منظم در اوقات فراغت، همانند پیاده روی و قدم زدن، فرد را از مبتلا شدن به بیماری زوال عقل، آلزایمر، بیماری های قلبی- عروقی و دیابت نوع اول در سنین بالا می رهاند (میا[۸۰]، ۲۰۰۵، گانگ هو[۸۱]، ۲۰۰۷).
به عقیده زیمل[۸۲] در قلمرو اوقات فراغت است که ماجراجویی رخ می دهد. ماجراجویی، این فرصت را برای فرد فراهم می آورد که هرچند کوتاه، از اجبارها و محدودیت های نظم اجتماعی رها شود و نوید هیجان، نوآوری و خود شکوفایی را می دهد. آنچه او مطرح می کند یکی از جنبه های بسیار مهم و فراگیر زندگی مدرن است. مفهوم ماجراجویی، فعالیت های گوناگونی را در بر می گرفت که شامل رقابت های ورزشی، سفر، قمار و فعالیت های بیرون از خانه می شود (کیویستو[۸۳]، ۱۳۸۰).
هر فعالیتی دارای کارکردی مثبت و منفی است. استراحت، رفع خستگی، جبران صدمات جسمی و روانی، تفریح، رشد شخصیت، پرورش استعدادها، ایجاد پیوندهای اجتماعی، رشد جسمانی، ایجاد تهییج، گریز از یکنواختی، حس استقلال و آزادی، یاد ایام گذشته، فرصت خطر کردن، حس موفقیت، جنبه ی اکتشافی بودن، وضوح ارزش های تمرین حل مشکلات، تجدید قوای روحی، بهداشت روانی و درک زیبا شناختی جزء کارکردهای مثبت اوقات فراغت هستند و اگر فراغت با برنامه ریزی مناسب و فعالیت های مفید پر نشود، حالت خاص خود را از دست می دهد و فرد را به سوی استفاده از روش های غلط برای پر کردن این زمان سوق می دهد و کارکردهای منفی آن نمایان می شود (هندری[۸۴] و دیگران ، ۱۳۸۱).
فعالیت های اوقات فراغت به عنوان سرگرمی ها، تفریحات و فعالیت هایی که هنگام آسودگی از کار روزمره با شوق و رغبت انجام می گیرد، معنی شده است. کارکردهای اصلی این فعالیت ها، رفع خستگی، سرگرمی، تفریح، رشد و شکوفایی شخصیت انسان می باشد (گودرزی و اسدی، ۱۳۷۹).
کلیه ی فعالیت های ورزشی از لحاظ تقویت عوامل قدرت، استقامت عمومی و موضعی، هماهنگی عصبی- عضلانی و دیگر عوامل مورد نیاز برای زندگی و کار مفید است. افراد با فعالیت های بدنی، مهارت هایی را می آموزند که می توانند از آن ها در اوقات فراغت خود استفاده کنند. جوان می تواند به کمک تفریحات سالم و فعالیت بدنی در اوقات فراغت، علایق و مهارت هایی را توسعه دهد که آن ها را در خوب بودن و بالا بودن میزان اعتماد به نفس و نهایتاً ساختن شخصیتی سالم توانا کند (محرم زاده، ۱۳۸۴).
ویس[۸۵] (۱۹۹۳)، در بررسی خود نشان داده است که عوامل تأثیر گذار بر مشارکت در فعالیت های ورزشی شامل سلامت و تندرستی، ارتقا و سطح توانایی بدن، یادگیری مهارت های جدید، برقراری روابط دوستانه، پذیرش در گروه همسالان، حمایت شدن به وسیله دیگران مهم، لذت بردن ناشی از مشارکت مثبت و حداقل تجربه منفی مرتبط با فعالیت بدنی، می باشد.
فعالیت های ورزشی با دوستان و برقراری ارتباط با آنها در خارج از باشگاه های ورزشی فواید اجتماعی زیادی به دنبال دارد (آنگر و جانسون[۸۶]، ۱۹۹۵). تورلیندسون[۸۷] و همکاران (۱۹۹۰)، نشان دادند جوانانی که به فعالیت ورزشی می پردازند کمتر دچار اضطراب و افسردگی می شوند، مشکلات جسمی- روحی کمتری نشان می دهند و در مقایسه با جوانانی که به این قبیل فعالیت ها نمی پردازند از سلامت بیشتری برخوردارند. بنابراین، شواهد از این عقیده که انجام فعالیت های منفعلانه ی مربوط به اوقات فراغت برای سلامتی جسمی و روانی مناسب نیست حمایت می کند. البته توجه به پاداش های درونی از طریق فعالیت های روانی و حتی جسمانی اثر بخش ترند.
تربیت بدنی و ورزش بخش لاینفک تعلیم و تربیت است. علی رغم تربیت بدنی، فعالیت های بدنی (ورزشی) نه تنها تربیت کننده ی بدن است بلکه پا به پای پرورش جسم در نحوه ی تفکر و اندیشیدن منطقی، تصمیم گیری، اعتماد به نفس، جسارت و جرأت، از خود گذشتگی، شجاعت، تکوین شخصیت و اجتماعی شدن مؤثر است. ورزش و فعالیت بدنی وسیله ی ارزشمندی است که امروزه پرکننده ی بخش اعظم اوقات فراغت میلیون ها نفر از مردم جهان است. اوقات فراغت فرصت بسیار مناسب و مطلوبی جهت پرداختن به ورزش است (تندنویس، ۱۳۷۸).
۲-۳- حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی به شیوه های مختلفی تعریف شده است و معمولاً به عنوان منابع تأمین شده ی افراد در پاسخ به نیاز شبکه های اجتماعی آنها معرفی می شود. حمایت عاطفی غالباً از سوی فردی صمیمی و مورد اعتماد ایجاد می شود و احساس راحتی را پرورش داده و موجب می شود فرد باور داشته باشد که مورد احترام کسی می باشد، ستوده می شود، به او عشق می ورزند، از او مراقبت می کنند و امنیت را برایش فراهم می کنند. حمایت اطلاعاتی به انواع مختلف اطلاعات، دانش و توصیه هایی که در شبکه های اجتماعی قرار داده شده اند، اشاره دارد. حمایت ابزاری فراهم بودن خدمات عملی و منابع ابزاری چون کمک کاری یا پولی را منعکس می کند. افراد در یک شبکه اجتماعی، حمایت های اجتماعی متفاوتی ارائه می کنند و طبیعت حمایت ارائه شده به زمینه ی ایجاد شده توسط ساختار شبکه ی اجتماعی ارتباط دارد. حمایت اجتماعی بهبود دهنده ی سلامت است زیرا رفتارهای سالمی چون پرداختن به فعالیت های بدنی، تغذیه ی آگاهانه و خودداری از سیگار کشیدن را تسهیل می بخشد. حمایت اجتماعی می تواند افراد را به شروع و دوام فعالیت های بدنی در اوقات فراغت تشویق کند (اولیویرا[۸۸] و همکاران، ۲۰۱۱).
حمایت اجتماعی شبکه ای از ارتباطات است که رفاقت و همکاری را فراهم می آورد، رفتارهای ارتقای سلامت را تسهیل کرده، بازخورد می دهد و فعالیت هایی را که منتهی به اهداف شخصی می شود، تشویق می کند (وای یونگ کونگ[۸۹] و همکاران، ۲۰۰۴).
حمایت اجتماعی به معنای این است که شخص مورد عشق، حرمت و ارزش می باشد و عضوی از شبکه ی ارتباطی است و همچنین به عنوان تعهدی دو سویه با والدین، دوستان، همسر یا عشق، سایر خویشاوندان و اجتماع تعریف می شود (تیلور[۹۰] و همکاران، ۲۰۰۴).
یکی از دیدگاه های مهم، دیدگاه شبکه اجتماعی می باشد، مسأله اصلی در این دیدگاه، روابط است. نقطه تمرکز دیدگاه شبکه این است که به جای توجه و تأکید بر کنشگران و ویژگی های فردیشان به عنوان واحد تحلیل، به ساختار روابط بین کنشگران توجه می کند. پیوندها و روابط که بحث اصلی دیدگاه شبکه است به عنوان سرمایه اجتماعی محسوب می شود. ریشه سرمایه اجتماعی شبکه، به ارتباطات و شبکه های اجتماعی برمی گردد. افراد، حمایت های متنوعی از اعضای شبکه دریافت می کنند. مطالعات گسترده در مورد حمایت اجتماعی نشان داده است که خویشاوندان، دوستان و افراد نزدیک برای شخص منابع مهمی می باشند. این پیوندها، حمایت های اجتماعی متنوعی را برای اعضای شبکه فراهم می کنند. به عبارت دیگر، با تنوع و گستردگی روابط، افراد به طیف وسیعی از حمایت های مختلف دست پیدا می کنند (قائدی و همکاران، ۱۳۸۹).
شروط متکی بر روابط اجتماعی که می تواند منجر به افزایش حمایت اجتماعی شود:

    1. راهنمایی: آمادگی افراد برای به دست آوردن اطلاعات و یا دریافت پیشنهادها از افراد دیگر.
    1. پیوند با دیگران: توانایی حساب کردن روی کمک دیگران. از این رو هرچه پیوند افراد با دیگران بیشتر باشد، حمایت اجتماعی بیشتر می شود.
    1. بها دادن: افراد نسبت به مهارت ها و توانمندی های خود ارزش قائل شده و شایستگی های فرد، سودمند و ارزشمند شمرده می شود.
    1. وابستگی: احساس امنیت و اطمینان نسبت به دیگران و داشتن روابط باز با آنان.
    1. انسجام اجتماعی: داشتن روابط اجتماعی متکی بر منافع و دلبستگی مشترک، زمینه افزایش حمایت اجتماعی افراد را فراهم می کند.
    1. فرصت برای جلب نظر و تشویق: داشتن این احساس که فرد از سوی دیگران خوشبخت شمرده شده و امکان پیشرفت و رشد برای وی وجود دارد.

هالتسمن[۹۱] (۱۹۹۲)، با تأکید بر موقعیت فرد در سلسله مراتب اجتماعی، بر این باور است که نقش افراد بالغ در تعیین ماهیت اوقات فراغت افراد نوجوان و جوان مهم است. موقعیتی که جوانان در سلسله مراتب اجتماعی دارند نه تنها در درک آنها از عوامل و اجبارهای مؤثر بر اوقات فراغت اثر می گذارد، بلکه مذاکره سلسله مراتب اجبارها را پیچیده تر می کند.
در تحقیقات انجام شده تأثیر عوامل اجتماعی، نظیر حمایت و کنترل خانواده و دوستان در بهبود میزان مشارکت جوانان در فعالیت بدنی تأیید شده است (کالدول و دارلینگ[۹۲]،۱۹۹۹).
استودولسکا در مطالعه ی خود به این نتیجه رسید که انجام اوقات فراغت مشروط به پایگاه خاص خانوادگی و همچنین شبکه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (استودولسکا[۹۳]، ۲۰۰۶).
تحولات و دگرگونی های اجتماعی، گروه های اجتماعی را به تناسب منابع، قابلیت ها و ظرفیت های محیطی آنها تحت تأثیر قرار می دهند. هر گروه اجتماعی در شرایط خاص هر جامعه از جایگاه، منزلت و توان مشخصی برای واکنش به تغییرات و تطابق خود با وضعیت جدید برخوردار است. پدیده ی گذراندن اوقات فراغت و جنبه های مختلف آن از متغیرهایی نظیر سن، جنسیت و تحصیلات متأثرند.
منظور از حمایت اجتماعی، نگرش مطلوب دیگران درباره شرکت فرد در برنامه ورزشی است. کنش افراد در خانواده و اجتماع به شیوه های مختلف بر فعالیت بدنی افراد دیگر تأثیر گذار است. اعضای خانواده، دوستان و همسران می توانند با یادآوری های شفاهی به فرد تذکر دهند. اشخاصی که دیدگاهشان برای فرد اهمیت دارد (دیگران مهم) می توانند با رفتار خود نقش الگویی داشته باشند و با همراهی کردن وی در تمرینات، در جهت تقویت رفتار ورزشی قدم بردارند و یا فرد را به محل تمرینات ورزشی ببرند؛ تجهیزات و لباس ورزشی خود را به او قرض دهند و …. . به هر حال، حمایت اجتماعی چه حمایت خانواده باشد و چه حمایت دوستان، همواره اثر مثبتی بر فعالیت بدنی دارد و باعث پایبندی افراد به برنامه های سازماندهی شده می گردد (واعظ موسوی و مسیبی، ۱۳۸۶).
حمایت اجتماعی به مراقبت، محبت، عزت، تسلی و کمکی که سایر افراد خانواده یا گروه به فرد ارزانی می دارند، گفته می شود. علاوه بر این، حمایت اجتماعی تنها تعدد رابطه ها نیست، بلکه کیفیت آن مطرح است؛ چراکه از منابع گوناگونی نظیر خانواده، اقوام، دوستان، آشنایان یا سازمان های اجتماعی به دست می آید. کسانی که از حمایت اجتماعی برخوردارند، احساس می کنند کسی دوستشان دارد، به آنها اهمیت داده می شود، دیگران آنان را افرادی محترم می شمارند و خود را بخشی از شبکه ی اجتماعی خانواده، دوستان یا سازمان های اجتماعی می دانند که می تواند منبع کمک های مادی و معنوی باشد (سارافینو[۹۴]، ۱۹۹۸).
یکی دیگر از دیدگاه های مهمی که به فرایندهای اجتماعی شدن توجه نموده، نظریه ی یادگیری اجتماعی است، که علاوه بر تعیین کننده های فردی رفتار (باور، گرایش و انگیزه) بر تعیین کننده های بیرونی که شامل عوامل اجتماعی، مادی و تقویت کننده هاست، توجه نموده است. نظریه ی یادگیری تأکید می نماید که رفتار از طریق یادگیری، یعنی از طریق تجربه مستقیم و یا از طریق مشاهده دیگران (الگو گرفتن) آموخته می شود (وحیدا و همکاران، ۱۳۸۵).
پژوهشگران متعددی مشارکت ورزشی را از منظر اجتماعی شدن با تأکید بر دیگران مهم در ورزش که با گرایش ها و رفتارهای افراد در ارتباطند، تبیین کرده اند. دیگران مهم با فراهم کردن حمایت های اجتماعی لازم زمینه را برای مشارکت ورزشی افراد فراهم می آورند (وحیدا و همکاران، ۱۳۸۵).
اگرچه در مورد فعالیت های اوقات فراغت، شاید تأثیر نیروهای خارجی به آن اندازه نباشد که حق انتخاب را به طور کامل از بین ببرد اما در عین حال نحوه گذراندن اوقات فراغت، تحت تأثیر محدودیت ها و فرصت ها نیز هست (جلالی فراهانی، ۱۳۹۰).
نظریه پردازان حمایت اجتماعی، بر این امر تأکید می کنند که روابط، صرفاً به عنوان منابع حمایت اجتماعی محسوب نمی شوند، به عبارت دیگر تمام روابطی که فرد با دیگران دارد، حمایت اجتماعی نیست، مگر در صورتی که فرد بتواند آنها را به عنوان یک منبع در دسترس و مناسب ادراک کند.
رایج ترین انواع حمایت اجتماعی که توسط پژوهش گران معرفی شده و در تحقیقات متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند، شامل سه مقوله ی حمایت عاطفی، اطلاعاتی و ابزاری می باشد:
الف) حمایت اجتماعی عاطفی: حمایت عاطفی به معنی در دسترس داشتن فردی برای تکیه کردن و اعتماد داشتن به وی به هنگام نیاز می باشد (درنتا[۹۵] و همکاران، ۲۰۰۶). حمایت عاطفی دربردارنده ی احساس همدلی، مراقبت، توجه و علاقه نسبت به یک شخص است. این نوع از حمایت می تواند شخص را به داشتن احساس راحتی، آسایش، اطمینان، تعلق داشتن و مورد محبت قرار گرفتن به هنگام فشار و تنش مجهز نماید (سارافینو[۹۶]، ۱۹۹۸).
ب) حمایت اجتماعی اطلاعاتی: حمایت اطلاعاتی به دست آوردن اطلاعات ضروری از طریق تعامل های اجتماعی با دیگران می باشد (گاچل[۹۷] و دیگران، ۱۳۷۷). به عبارت دیگر، حمایت اطلاعاتی شامل توصیه ها، جهت گیری ها، پیشنهادات و یا بازخوردها به یک فرد راجع به چگونگی عملکردش می باشد (سارافینو[۹۸]، ۱۹۹۸).
ج) حمایت اجتماعی ابزاری(مادی): حمایت ابزاری به کمک های مادی، عینی و واقعی دریافت شده توسط یک فرد از سوی دیگران اطلاق می گردد. این نوع حمایت به افراد کمک می کند تا نیازهای روزانه خود را تأمین نمایند ( درنتا[۹۹] و همکاران، ۲۰۰۶ ).
انسان موجودی اجتماعی است که با جامعه و افراد آن متقابلاً در ارتباط است و همواره تأثیراتی از محیط می گیرد و او نیازمند کمک و حمایت دیگران است و در مراحل دشوار و سخت زندگی و حتی در دوران خوشی و شادمانی نیاز به شرکایی دارد که او را همراهی کنند، از او حمایت کنند و در زندگی با او باشند. هرچه حمایت اجتماعی گسترده تر باشد سلامت روانی یک یک افراد و کل جامعه بیشتر تأمین خواهد شد و عدم حمایت اجتماعی، انسان را با مشکلات و مسائل مختلف رو به رو خواهد کرد و ضربه های جبران ناپذیری را بر او وارد خواهد ساخت (مهرابی زاده، ۱۳۸۰).
مؤلفه های حمایت اجتماعی شامل حمایت عاطفی، حمایت اطلاعاتی و حمایت ابزاری (مادی) می باشند که حمایت عاطفی، شامل فراهم آوردن مهر، عطوفت و توجه نسبت به فرد دیگر و قوت قلب دادن به او می باشد تا این که فرد احساس کند انسان ارزشمندی است و مورد توجه قرار گرفته است (تیلور[۱۰۰] و همکاران، ۲۰۰۴). این نوع حمایت می تواند شامل افرادی باشد که فرد بتواند درباره ی مشکلات با آنها صحبت کند و به طور طبیعی، شامل کمک هایی می شود که توسط خانواده، دوستان، همکاران و همسایگان یا افراد مهم صورت می گیرد و همچنین شامل ابراز عشق، عاطفه و ارزشمند شمردن می شود که احساس بهزیستی عاطفی ایجاد می کند.
حمایت اطلاعاتی، هنگامی رخ می دهد که فردی به فرد دیگر کمک می کند تا یک موقعیت چالشی و تنیدگی زا را بهتر درک کند و مشخص می کند که کدام منبع و راهبر و مقابله ای برای روبرو شدن با آن موقعیت می تواند مورد نیاز باشد. این نوع از حمایت شامل راهنمایی مفید، اطلاعات یا دستورالعمل هایی برای مقابله با تغییرات مهم زندگی یا معنا بخشیدن به زندگی و دنیاست.
حمایت ابزاری (مادی)، شامل فراهم آوردن کمک های ملموس مانند خدمات، کمک های مالی و دیگر وسایل یا کالاهای خاص است ( تیلور و همکاران، ۲۰۰۴). این نوع حمایت از کمک هایی تشکیل می شود که در مواقع کمبود منابع مادی و نیاز به وجود می آیند و یا ممکن است شامل حل مشکلات روزانه ی زندگی باشد (مورنو[۱۰۱]، ۲۰۰۴).
رایج ترین تعریف حمایت اجتماعی مربوط به لیندزی[۱۰۲] است که بر دسترس بودن و کیفیت روابط با افرادی که منابع حمایتی را در مواقع نیاز فراهم می کنند، تأکید دارد و معتقد است که اقوام، خانواده، دوستان، آشنایان و سایرین، خدماتی عینی فراهم می کنند که موجب می شود فرد احساس مورد توجه بودن، دوست داشته شدن، عزت نفس و ارزشمند بودن کند و خود را جزئی از شبکه ی ارتباطی بداند. لیندزی می گوید، حمایت اجتماعی برای هر فرد ارتباط امنی به وجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگی های اصلی آن است و نیازهای افراد از طریق منابعی که جامعه در اختیارشان می گذارد، تأمین می شود. این منابع اشکال متفاوتی دارند که عبارتند از: عاطفی، اطلاعاتی و ابزاری. افراد بر اساس روابط اجتماعی و نوع پیوندهایی که دارند از منابع حمایتی برای برطرف کردن نیازهایشان استفاده می کنند. به طوری که هر اندازه روابط اجتماعی گسترده تر باشد میزان دسترسی به منابع حمایتی بیشتر می شود (رستمی و احمدنیا، ۱۳۹۰).
حمایت اجتماعی برای فعالیت بدنی می تواند به شکل عاطفی (درخواست از یک دوست برای دیدن تمرینات جدید)، اطلاعاتی (اطلاع یافتن از برنامه های ورزشی)، ابزاری (کمک برای رفتن به کلاس تمرین) باشد (کنیون و مک فرسون[۱۰۳]، ۱۹۷۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




در زمان‏های گذشته مصرف کنندگان خرید محصولات خود را بر مبنای ویژگی‏های محصول انجام می‏دادند. با این حال در بعضی از موارد ویژگی‏های سطح شرکت (سبز بودن فرآیندها و سیستم‏ها) ممکن است برای تدوین راهبردهای پیشرفت مهم باشند. شاید مصرف کنندگان محصولات سبز را از شرکت‏های سبز خواستار باشند. از دیدگاه مدیریتی اگر ویژگی‏های نام تجاری برجسته‏تر باشند، شرکت‏ها باید بر سبز کردن محصولات سرمایه گذاری کنند. اما اگر تصویر شرکت مهم باشد، تمرکز برسیستم‏ها و فرآیندهای سطح شرکت مطلوب است. برای مثال شرکتی مثل پراکتر و گمبل[۶۳] ارتباطات خود را بر نام‏های تجاری و سود‏هایی که عرضه می‏کنند متمرکز کرده اند. البته‏ این بدان معنی نیست که ‏این شرکت بر نام تجاری خود تمرکز کرده و تصویر شرکت را نادیده می‏گیرد، بلکه ‏ارتباطات خود را بر نشان دادن ویژگی‏های نام تجاری و این که چگونه ‏این ویژگی‏ها احتیاجات مصرف کنندگان را ارضا می‏‏‏کنند متمرکز می‏کند. تبلیغات این شرکت عملکرد تمیزکنندگی فوق‏العاده تاید و طراوت صابون عاج را بیان می‏کند. از این رو برای شرکت‏هایی که بر ارتباطات ویژگی‏های نام تجاری تمرکز می‏کنند، سبز کردن محصول راهبرد مطلوبی است. این موضوع آنها را قادر می‏‏‏کند تا قدرت نام‏های تجاری خود را افزایش دهند و ویژگی‏های سبز محصولات را به ‏احتیاجات مصرف کنندگان متصل کنند (الهی و همکاران، ۱۳۹۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شرکت‏هایی که بر تبلیغات شرکت تمرکز می‏‏‏کنند یا نام‏های برند کلی در رابطه با محصولات دارند (مانند سونی) انگیزه‏هایی برای سبز کردن سیستم‏ها و فرآیندهای شان (سبز کردن سطح شرکت) و ارتباط با تعهدات شرکت برای نظارت محیطی دارند. سبز کردن سطح شرکت و محصول غیر قابل جمع نیستند و شاید بیشتر شرکت‏ها بر هردوی آنها سرمایه گذاری کنند (الهی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۴- مدیریت محصولات سبز
نگرانی‏های زیست محیطی، که تقاضاهایی برای برخی محصولات جدید ایجاد کرده (مانند تجهیزات کنترل آلودگی)، در برخی موارد سبب تجدید نظر در محصولات فعلی شده و در مواردی حتی طراحی، فرموله سازی یا تولید محصول را متحول کرده ‏است. شرکت‏ها در طراحی و تولید محصولات با خواسته‏های گسترده و متفاوتی مواجهند. همچنین باید توجه داشت میزان تاثیر این نگرانی‏ها بر بازارهای مختلف، متفاوت است. در برخی بازارها مانند محصولات پاک کننده و محصولات کاغذی، میزان تغییراتی که در پاسخ به چالش‏های زیست محیطی صورت می‏گیرد بسیار گسترده ‏است. در برخی بازارهای دیگر مانند مواد غذایی، خدمات مالی و کامپیوتر، نمونه‏های تغییر تا حدی محدودتر است. برای ایجاد یک اقتصاد سبزتر، می‏بایست دامنه‏ای از محصولات و فناوری‏های جدید سبز وجود داشته باشد. در حال حاضر برای کاهش اثرات منفی محیطی و اجتماعی تولید، به جای تلاش برای بهبود محصولات در نقطه پایانی خط تولید، بیشترین توجه به نوآوری در زمینه محصولات پاک معطوف شده‏ است. این مساله در بسیاری از صنایع در قالب شعار”برای محیط طراحی کن” خود را نشان می‏دهد. توسعه و تولید موفقیت آمیز محصولات سبز جدید، نیازمند فرایندی با سطح بالای یکپارچگی و ارتباطات، اطلاع رسانی خوب، توجه دقیق به مفاهیم محیط زیست، حمایت مدیریت عالی و استفاده ‏از رهیافتی مشخص برای سنجش و الگو برداری است. اندازه‏گیری و درک عملکرد نسبی محصولات از لحاظ زیست محیطی برای شرکت‏ها اعم از این که یک استراتژی سبز را پیگیری کنند یا نه، اهمیت دارد، زیرا در بازاریابی ممکن است عملکرد خوب یک محصول در بازاری خاص منجر به کسب مزیت رقابتی نشود، اما مسلما عملکرد ضعیف می‏تواند یک خطر استراتژیک ایجاد کند و منجر به ضعفی رقابتی شود. تجزیه و تحلیل عملکرد زیست محیطی محصولات می‏بایست چند بعدی باشد، زیرا از عوامل بسیاری تاثیر می‏پذیرد و در عین حال می‏بایست با توجه به محصولات رقبا انجام شود. ویژگی‏های محصولات سبز در دو طبقه کلی جای می‏گیرند. نخست آن‏هایی که به تاثیرات اجتماعی و محیطی محصول یا خدمت مربوط است (یکی از معیارهای کلیدی جدید مدیریت محصول و طراحی آن از دید بازاریابی سبز، تاکید بر وضعیت محصول پس از مصرف است) گروه دوم ویژگی‏ها، به فرایند تولید کالا و شرکت تولید‏کننده‏ آن مربوط هستند. بازاریابی سنتی در مورد کل محصول شامل محصول مشهود (شامل بسته بندی و سایر ابعاد محصول) و محصول اضافی (ابعاد خدماتی) بحث می‏کند. از آنجایی که بازاریابی سبز نیازمند رهیافتی برای مدیریت محصول است در نظر گرفتن ویژگی‏های کل محصول مفیدتر است. در این راستا به کارگیری یک‏پارچه همه و یا برخی از مفاهیم در توسعه محصول می‏تواند در بهبود عملکرد زیست محیطی محصول پس از مصرف مفید واقع شود. این R5 عبارتند از: قابلیت تعمیر، قابلیت جایگزینی، قابلیت استفاده مجدد، قابلیت بازیافت، قابلیت بازسازی (سعادت و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۱- ۱۵- ابزارهای بازاریابی سبز
تحقیقات مدارکی را فراهم کرده‏اند که رفتار محیطی مصرف کنندگان سبز تحت تأثیر متغیر‏های زیر می‏‏‏باشد: نگرش محیطی، نگرانی محیطی، جدیت درک شده مشکلات محیطی، مسئولیت محیطی درک شده، سودمندی درک شده رفتار محیطی، نگرانی تصویر خود از حمایت محیطی و تأثیر همکار (لی، ۲۰۰۸).
فعالیت‏های بازاریابی دوست دار طبیعت به عنوان یک عامل اثرگذار بر خرید محصولات دوست دار طبیعت تأثیر می‏‏‏گذارند. فاصله بین طرز تلقی محیطی و رفتار خرید سبز یک چالش مهم در بازارهای محصولات سبز است. بنابراین، ابزارهای بازاریابی سبز مانند: برچسب اکولوژیک[۶۴]، نام تجاری اکولوژیک [۶۵]و تبلیغات محیطی[۶۶] کمک می‏کنند تا ادراک بهتری در مورد ویژگی‏ها و خصیصه‏های محصولات سبز ایجاد شود. در نتیجه مصرف‏ کنندگان را راهنمایی می‏کنند تا محصولات دوست دار طبیعت را خریداری کنند. به کارگیری این ابزارهای سیاستی نقش اساسی در تغییر رفتار واقعی خرید به خرید محصولات دوست دار طبیعت ایجاد می‏کند و اثر منفی محصولات غیر ارگانیک بر محیط را کاهش می‏دهد (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
گینسبرگ و بلوم[۶۷] (۲۰۰۴) ادعا کرده‏اند که یک ابزار بازاریابی منحصر به فرد که برای تمام شرکت‏ها مناسب باشد وجود ندارد. بلکه راهبردها باید بسته به بازارهای مختلف و درجه نگرانی مصرف کننده در محیط متفاوت باشند (الهی و یعقوبی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۵-۱- برچسب گذاری اکولوژیک (برچسب محیط زیستی)
یکی از ابزارهای بسیار مهم بازاریابی سبز استفاده‏ از برچسب اکولوژیک در محصولات دوست دار طبیعت است. برچسب‏های اکولوژیک ابزارهای جذابی هستند که در مورد اثر محیطی تصمیمات خرید مصرف کنندگان به ‏آنها اطلاع می‏‏‏دهند. عموماً برچسب‏های اکولوژیک به دو دسته تقسیم میشوند: ۱) ادعاهای خود اظهاری که توسط تولید کننده، خرده فروش یا بازاریاب بر روی محصول قرار می‏‏‏گیرد و ممکن است برای بیان یک ویژگی یا ارزیابی کلی محصول باشد. برچسب‏های محیطی ممکن است با پیام‏هایی از قبیل: “سازگار با محیط زیست”، “سازگار با ازون”، “دوست دار زمین”، “قابل فرسایش”، “بازیافت شده”، “تجدید شدنی” و یا “قابل استفاده مجدد” همراه باشد (طاقانی و همکاران، ۱۳۸۸).
۲) ادعاهای شخص ثالث مستقل، که بر مبنای انطباق با معیارهای از قبل تعیین شده توسط مرجع ذی صلاح آزمایش شده ‏است (عبدالرشید[۶۸]، ۲۰۰۹).
سامر و وستنهاگن[۶۹] (۲۰۰۶) برچسب اکولوژیک را به عنوان یک ابزار مهم برای اختصاص دادن اطلاعات بین فروشنده و خریدار شناسایی کرده‏اند. آنها هم چنین بیان کرده‏اند که برچسب‏ها نشانه‏ای برای انجام دو وظیفه ‏اصلی برای مصرف کنندگان هستند: وظیفه ‏اطلاعات که در مورد خصیصه‏های ناملموس محصول مانند کیفیت محصولات آگاهی می‏‏‏دهد و وظیفه ‏ارزش که در مورد ارزشی که برای آنها ایجاد می‏‏‏کند، آگاهی می‏‏‏دهد. بعلاوه رکس و بااومان[۷۰] (۲۰۰۷) برچسب‏های اکولوژیک را به عنوان ابزاری برای مصرف‏‏کنندگان تعریف کرده‏اند که به‏ آنها برای انتخاب محصولات دوست‏دار طبیعت کمک می‏‏‏کند و هم چنین آن‏ها را قادر می‏‏‏کند تا با نحوۀ تولید محصولات آشنا شوند. بسیاری از مطالعات در مورد برچسب‏های اکولوژیک در جستجوی راه‏هایی برای کاراتر کردن آنها در رفتار خرید مصرف کننده برای محصولات سالم محیطی هستند. برچسب‏های محیطی برای ارتقای شناسایی محصولات سبز به طور فزاینده توسط بازاریابان مورد استفاده قرار می‏‏‏گیرند (رهبر و همکاران[۷۱]، ۲۰۱۱).
برچسب زنی محیطی به عنوان راهنما، برای مصرف کنندگانی که محصولاتی را انتخاب می‏کنند که سازگار با محیط زیست باشد، عمل می‏کند. این موضوع، اغلب توسط داد و ستد‏هایی به کار برده می‏شود که محصولاتشان را متمایز وسپس جایگاه یابی می‏کنند و از طریق پیام‏های محیطی ارتباط برقرار می‏کنند (طاقانی و همکاران، ۱۳۸۸).
برنامه تبلیغاتی برچسب‏های اکولوژیک، برای کمک به مصرف کنندگان در شناساندن محصولاتی که ‏از نظر محیطی برتر از محصولات مشابه هستند و برای ترقی مصرف گرایی محیطی به کار برده می‏شوند (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
آگاهی از برچسب‏های اکولوژیک اثر مثبتی بین اطلاع در خصوص محصول سبز و تمایل مصرف کننده به خرید دارد. طبق گزارشی از دفتر پارلمانی دانش و تکنولوژی [۷۲](۲۰۰۴) در بازارهایی که‏ آگاهی مصرف‏ کنندگان در مورد موضوعات محیطی پایین است، برچسب‏گذاری سبز به عنوان یک ابزار بازاریابی سبز بی اثر است ولی در جوامعی که ‏آگاهی مصرف کنندگان بالا است و از برچسب‏‏گذاری اکولوژیک استفاده می‏شود، عامل تأثیرگذار روی خرید سبز مصرف کنندگان اعتماد به ‏این برچسب‏ها است. بنابراین تعریف دقیق و درست برچسب‏ها در ارتقای ارزش مثبت محصولات مفید است و اغراق بیش از حد در مورد اطلاعات می‏تواند نتیجه منفی در نگرش‏های مصرف کنندگان داشته باشد (طاقانی و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱۵-۲- نام و نشان گذاری اکولوژیک (برند محیط زیستی)
نام تجاری را می‏توان به عنوان” یک نام، واژه، نشان، نماد، طرح و یا ترکیبی از این‏ها، با قصد شناساندن کالاها و خدمات یک یا گروهی از فروشندگان و برای تفکیک قائل شدن بین آنها با رقبا” تعریف کرد. این تعریف می‏تواند به همان اندازه برای نام تجاری اکولوژیک نیز تعمیم یابد. نام تجاری اکولوژیک یک نام، نماد یا طرح محصولاتی است که برای محیط بی ضرر هستند. استفاده ‏از نام‏های تجاری اکولوژیک می‏تواند به مصرف‏ کنندگان کمک کند تا بین آن‏ها با محصولات غیرسالم تفاوت قائل شوند. درک اثر نام‏های تجاری بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان برای بازاریابان و تحقیقات بازاریابی مهم است. این اثر به عنوان دارایی نام تجاری [۷۳]شناسایی شده ‏است. طبق نظر آکر[۷۴](۱۹۹۲)، از دیدگاه مصرف‏کننده، دارایی نام تجاری می‏تواند به عنوان یک اثر متفاوت که دانش نام تجاری بر پاسخ مصرف کننده در رابطه با بازاریابی آن نام تجاری دارد، تعریف شود. نام‏های تجاری سبز باید برای تاکید این وضع که محصولات سبز همان کار محصولات غیر سبز را انجام می‏دهند، استفاده شوند.‏‏‏ هم‏چنین نام‏های تجاری سبز باید به منظور کمک به مصرف کنندگان برای تفکیک قائل شدن بین نام‏های تجاری سبز از نام‏های تجاری مشابه با کارکرد مشابه ‏استفاده شوند. بنابراین نام و نشان گذاری سبز ابزار مهمی‏‏‏در بازاریابی است که باید با دقت انجام شود (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
۲-۱-۱۵-۳- تبلیغات محیطی زیستی
هم زمان با بهبود جنبش‏های سبز جهانی و با افزایش توجه عمومی‏‏‏ به مشکلات محیطی، بیشتر سازمان‏ها تبلیغات محیطی از طریق رسانه یا روزنامه‏ها را به عنوان تکنیک سبز برای معرفی محصولاتشان برای مصرف‏ کنندگان مسئول محیطی انتخاب کردند. هدف تبلیغات سبز، تحت تأثیر قرار دادن رفتار خرید مصرف کننده‏ها به وسیله تشویق آن‏ها برای خرید محصولاتی که به محیط زیان وارد نمی‏کنند و برای هدایت توجه‏ آن‏ها به پیامدهای مثبت رفتار خرید آنها، که به نفع آنها و نیز محیط است، می‏باشد (الهی و همکاران، ۱۳۹۰).
داویس[۷۵] (۱۹۹۴) بیان کرده ‏است که ‏آگاهی محیطی به وسیله شرکت‏ها معمولا شامل سه عنصر است. اولا، تبلیغات با بیان نگرانی شرکت برای محیط شروع می‏شود. دوم، تبلیغات راهی که شرکت برای تغییر شیوه‏های کار خود اتخاذ کرده‏ است را توصیف می‏کند تا نگرانی خود و کارهایی که برای بهبود محیط انجام می‏دهد را توصیف کند. سوم، تبلیغات فعالیت‏های محیطی خاص که شرکت به آن‏ها می‏پردازد، برای به وجود آوردن اعتبار برای شرکت لازم است. یکی از عواملی که باعث شکست استفاده‏ از تبلیغات محیطی برای بهبود رفتار خرید می‏شود، اعتبار پایین تبلیغات سبز بین مصرف کننده‏ها است. عاملی که منجر به پاسخ ضعیف مصرف کننده به تبلیغات محیطی می‏شود، بی میلی مصرف کننده برای انجام کار و تغییر رفتار برای خرید محصولات سبز نیست؛ بلکه علت شیوهای است که محصولات سبز تبلیغ می‏شوند. یکی از دلایل اصلی، نبود ادعاهای محیطی اختصاصی است که منجر به ‏ایجاد دید منفی به تبلیغات سبز و محصولات تبلیغ شده می‏شود. بنابراین با این شرایط بعید است که خرید محصولات دوست دار طبیعت انجام شود (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
طبق نظر بالدوین[۷۶] (۱۹۹۳) تبلیغات محیطی کمک می‏کند تا ارزش‏های مصرف‏کننده تشکیل شود و این ارزش‏ها به خرید محصولات سبز منجر شود. مطالعات رهبر و عبدل الوحید[۷۷] (۲۰۱۱) نشان داد که تبلیغات محیطی در بین مصرف‏ کنندگان دانش آن‏ها را در رابطه با محصولات سبز افزایش می‏دهد و به عنوان راهنمای آنها برای تصمیم خرید آگاهانه‏ است. با این حال اعتقادات آن‏ها تأثیری بر روی رفتار خرید آن‏ها در رابطه با خرید محصولات سبز ندارد. (رفرنس)
۲-۱-۱۶-جایگاه‏یابی نام تجاری سبز[۷۸]
ماهیت نام تجاری سبز توسط مجموعه‏های خاص از ویژگی‏ها و فایده‏های نام تجاری در رابطه با اثر محیطی کاهش یافته و ادراکات در مورد آن نام تجاری که ‏از نظر محیطی سالم به نظر می‏رسد، تعریف می‏شود. یک ماهیت نام تجاری سبز که خوب تکمیل شده باشد باید منفعت‏هایی را برای مصرف کنندگان آگاه محیطی فراهم کند.کالافاتیس و همکارانش[۷۹] (۲۰۰۰) جایگاه‏یابی را به عنوان یک فرایند تکراری، شامل فعالیت‏های پیش بینی شده در نظر می‏گیرند که سعی دارد ادراکات مصرف کنندگان مجزا را تعریف کند.
آکر و جواچیمستهالر[۸۰] (۲۰۰۰) تعیین جایگاه نام تجاری را به عنوان یک بخش از ماهیت نام تجاری و عرضه ‏ارزش که به طور فعالانه با افراد مورد نظر در ارتباط است تعریف کرده‏اند. بنابراین، تعیین جایگاه نام تجاری به عنوان ” نام تجاری سبز” مستلزم ارتباطات و تفکیک فعال نام تجاری از رقبای آن از طریق ویژگی‏های سالم محیطی است. اگر ویژگی‏های نام تجاری سبز به طور مؤثر بیان نشوند، محصولات پایدار اکولوژیک از نظر تجارتی موفق نخواهند بود. تعیین جایگاه سبز به عنوان یک عامل اساسی در موفقیت راهبردهای نام و نشان گذاری سبز است (هارتمن و همکاران[۸۱]، ۲۰۰۵).
۲-۱-۱۶-۱- راهبردهای جایگاه‏یابی نام تجاری سبز
راهبرد‏های جایگاه‏یابی نام تجاری سبز به دو دسته تقسیم می‏‏‏شوند: کارکردی و احساسی.
راهبرد جایگاه‏یابی سبز بر مبنای ویژگی‏های نام تجاری کارکردی[۸۲]، سعی دارد تا با اطلاع رسانی در مورد ویژگی‏های محصولات سالم محیطی، نام تجاری ایجاد کند. این راهبرد‏های جایگاه‏یابی باید بر مبنای منفعت‏های محیطی مناسب محصول در مقایسه با محصولات مرسوم رقبا باشد، ممکن است به فرآیندهای تولید، استفاده محصول و یا حذف محصول اشاره داشته باشد. برای مثال در مورد نام تجاری یک ماشین، اگر مدل‏های مورد بحث مصرف سوخت قابل توجه کمتری در مقایسه با رقبا داشته باشند، ممکن است از نظر محیطی سالم به نظر برسد. موفقیت راهبرد نام تجاری که محصول را به طور گسترده با ویژگی‏های کارکردی آن جایگاه‏یابی می‏کند، ممکن است محدود به ‏این واقعیت شود که کاهش اثر محیطی یک محصول به طور کلی منفعت‏های فردی را به خریدار ارائه نمی‏دهد. بنابراین سود درک شده مشتری، به عنوان یک عامل انگیزاننده برای خرید نام تجاری ناکافی است و به راهبرد دیگری نیز نیاز است. هم چنین راهبردهای جایگاه‏یابی کارکردی دارای معایبی هستند: به راحتی تقلید می‏شوند، تصمیمات خریداران منطقی را مد نظر قرار می‏دهند، ممکن است انعطاف پذیری تفکیک نام تجاری را کاهش دهند.
به عنوان یک راهبرد جایگزین یا مکمل، تعیین جایگاه سبز می‏تواند حداقل بر مبنای سه نوع سودهای احساسی نام تجاری [۸۳]باشد:
۲-۱-۱۶-۱-۱- احساس آسایش در رابطه با فعالیت در جهت‏های بشر دوستانه
مصرف‏ کنندگان آگاه محیطی رضایت شخصی خود را با همکاری برای بهبود صلاح کلی محیط تجربه می‏کنند.
۲-۱-۱۶-۱-۲- سودهای بیان خود از طریق مصرف آشکار نام‏های تجاری سبز
مصرف کنندگان آگاه محیطی رضایت شخصی خود را توسط آشکار کردن هوشیاری محیطی خود به دیگران بیان می‏کنند.
۲-۱-۱۶-۱-۳- سودهای در رابطه با طبیعت که‏ از احساساتی که‏ از تماس با طبیعت تجربه می‏شود نشات می‏گیرد.
این‏ها نتایج احساساتی هستند که ‏از وابستگی احساسی در رابطه با طبیعت به وجود آمده‏اند. مانند: عشق به طبیعت. بیشتر مردم احساسات تندرستی یا حتی شادی را وقتی تجربه می‏‏‏کنند که در تماس با محیط طبیعی هستند (همان منبع).
۲-۱-۱۷- اثرات نگرشی تعیین جایگاه نام تجاری سبز
مطالعات‏ هارتمن و همکارانش (۲۰۰۵) نشان داد که جایگاه‏یابی کارکردی نام تجاری سبز به ‏ادراک شناختی بیشتری در مورد نام تجاری به عنوان نام تجاری دوست دار محیط منجر می‏شود، در حالی که راهبرد جایگاه‏یابی احساسی اثر مهمی ‏‏‏بر جایگاه یابی نام تجاری در رابطه با بعد احساسی نام تجاری سبز دارد و ویژگی‏های کارکردی و احساسی جایگاه‏یابی نام تجاری سبز اثر مثبت زیادی بر ساخت نگرش نام تجاری دارد. عامل اصلی انگیزاننده که روی نگرش نام تجاری تأثیر می‏گذارد و باعث می‏شود مصرف‏ کنندگان رفتار خرید واقعی خود را برای خرید محصولات اکولوژیک تغییر دهند، سودهای نام تجاری احساسی است. اما این باعث نمی‏شود، نتیجه بگیریم که جایگاه‏یابی احساسی به تنهایی راهبرد جایگاه‏یابی مؤثرتر در بازاریابی سبز است. شکل‏گیری نگرش باید از طریق تعامل بسیار بین فرآیندهای احساسی و ادراکی اتفاق بیفتد. راهبردهای کارکردی و احساسی باید مکمل یکدیگر در نظر گرفته شوند نه جایگزین یکدیگر (هارتمن و همکاران، ۲۰۰۵). بنابراین، با توجه به سود نام‏های تجاری سبز، رفتار خرید به خرید محصولات دوست دار طبیعت تغییر خواهد کرد. مصرف کنندگانی که خود را به عنوان مصرف کنندگان آگاه محیطی می‏شناسند، ترجیح می‏دهند که محصولات سبز را در خرید‏های واقعی خود انتخاب کنند تا نیازهای احساسی خود را ارضا کنند (رهبر و همکاران، ۲۰۱۱).
شکل۱٫ اثرات کارکردی و احساسی تعیین جایگاه نام تجاری سبز بر نگرش نام تجاری
راهبرد جایگاه یابی سبز خوب پیاده شده می‏تواند منجر به یک ادراک مطلوب کلی در مورد نام تجاری شود، بنابراین به حمایتی برای بازاریابی سبز منجر خواهد شد (هارتمن، ۲۰۰۵).
۲-۱-۱۸- اثرات بازاریابی سبز بر محیط بازاریابی
بازاریابی از لایه‏ها و سطوح مختلفی تشکیل شده‏ است. اگر چه بیشتر دغدغه‏های مدیران بازاریابی در دو بعد داخلی به محصولات و خود شرکت و در بعد خارجی به مشتریان معطوف است، اما محیط فیزیکی جهان به سه علت از اهمیت ویژه برخوردار می‏باشد. نخست اینکه چالش‏های استراتژیک این محیط بسیار زیاد و دردسر آفرین است. دوم اینکه چشم انداز استراتژیک انسان در مورد نحوه تعامل با محیط فیزیکی بسیار عمیق‏تر شده‏ است و سوم اینکه رویدادهای مرتبط با محیط فیزیکی تاثیری عمیق بر سایر لایه‏های بازاریابی گذارده ‏است (سعادت و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۱-۱۸-۱- اثرات محیط فیزیکی جهان بر محیط رقابت مشتریان و شرکت‏ها
رقابت: رقابت جهانی و فلسفه بهبود مستمر، تفاوت و تمایز میان محصولات را بسیار محدود کرده ‏است تا حدی که مقولات ظریفی مانند ادراک مصرف کننده ‏از تاثیرات زیست محیطی محصول، به معیاری در انتخاب او تبدیل شده ‏است. به عنوان مثال، برخی بانک‏ها با تمسک به یک سیاست اخلاقی منحصر به فرد، تلاش دارند خود را متمایز نشان داده و به تبع آن مشتریان را وفادارتر کنند. از سوی دیگر تجربیات نشان داده ‏است که فاجعه زیست محیطی می‏تواند کل یک صنعت را تحت فشار جامعه قرار دهد. در این صورت بازاریابی سبز می‏تواند به یکی از دلایل اصلی ایجاد اتحادهای استراتژیک تبدیل شود.
مشتریان: تحقیقات اخیر در انگلیس نشان می‏دهد که یک سوم از بریتانیایی‏ها خرید‏های خود را بر اساس معیارهای اخلاقی و زیست محیطی انجام می‏دهند و حداقل پنج درصد از آن‏ها بر اساس موازین اخلاقی در مورد برچسب محصولات و بازیافت محصولات تصمیم‏ گیری می‏کنند. البته باید دو مطلب را راجع به مشتریان در نظر گرفت. نخست این که بسیاری از مصرف کننده‏ها درک صحیحی از مفهوم جدید بازاریابی سبز ندارند. دوم اینکه بسیاری از مشکلاتی که در بازاریابی سبز به وجود می‏آید، از بازارهای کسب و کار با کسب و کار ناشی می‏شود نه از بازارهای نهایی مصرف.
شرکت‏ها: با رشد نگرانی‏های محیط خارجی در مورد تاثیرات اجتماعی – زیست محیطی فعالیت‏های اقتصادی و تجاری شرکت‏ها می‏بایست با ایجاد تغییر در ابعاد مختلف سازمانی، پاسخ خود را به ‏این نگرانی‏ها به نمایش بگذارند. به وجود آمدن مدیریت محیط زیست، به کارگیری مفاهیم ممیزی سبز و سیستم‏های گزارشگری و تغییر در سیاست‏های شرکت‏ها در جهت کاهش ضایعات و آلودگی‏ها می‏تواند از جمله ‏این واکنش‏ها باشد. همچنین فرهنگ و استراتژی شرکت‏ها باید در پاسخ به مقوله‏های زیست محیطی به طور مستمر تعدیل شود (سعادت و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۱-۱۹- تاریخچه بازاریابی سبز
تاریخچه بازاریابی سبز به سال ۱۹۷۰ بر می‏گردد (رکس و بومن[۸۴] ،۲۰۰۷). فارغ از توجهات دهه ۷۰، در اواخر دهه ۸۰ ایده‏ای به نام بازاریابی سبز خودش را اعلام کرد. در این موقع مرکز توجه مشتریان به سمت محصولات سبز گرایش پیدا کرد و پس از آن موضوع بازاریابی سبز مطرح و پژوهش‏های زیادی خصوصا” در کشور‏های توسعه یافته‏ انجام شد. (تمرکز اصلی بازاریابی سبز در اواخر ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ درباره ‏اندازه بازار سبز و خصوصیات مصرف‏ کنندگان بود (رکس و بومن، ۲۰۰۷).
۲-۱-۲۰- از جمله فشارهای بیرونی که باعث سبز بودن می‏شوند می‏توان موارد زیر را نام برد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم