کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



  • اعمال مشوق های لازم برای تولید کیفی مواد شیمیایی و … که مواد اولیه آن در ایران موجود است،
  • کاهش تعرفه های گمرکی مربوط به ماشین آلات، مواد شیمیایی و مواد متفرقه صنعت چرم،
  • توسعه تولید صادرات مصنوعات مختلف چرمی،
  • تشویق به تهیه البسه چرمی که از پوستهای داخلی تهیه شده باشد،
  • تشویق به تهیه انواع مختلف کالاهای پوستی گرانبها در ایران.

۷-۲ مسایل قانون کار

۱-۷-۲ در نظر نگرفتن تفاوت میان بخش های مختلف تولیدی و نیز بنگاه های مختلف در قانون کار
تولیدی از آن جا که برای هر بخش ملاحظات و شرایط خاصی حاکم است، تسری یک قانون واحد برای بخش های تولید، کشاورزی و خدمات، منطقی به نظر نمی رسد. همچنین عدم توجه کافی به تفاوت های میان بنگاه های مختلف از حیث اندازه بنگاه، میزان تولید و سرمایه در گردش، تعداد کارکنان و… به خصوص برای صنایع کوچک و متوسط مشکلاتی را ایجاد می کند(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۲-۷-۲ عدم توجه به بهره وری کار در قانون کار
در قانون کار فعلی هیچ الزامی در خصوص کیفیت کار و بهره وری نیروی کار تعیین نشده است و صِرف حضور کارگر در محل کار در ساعتهای معین، او را مستحق دریافت دستمزد کامل می کند(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۳-۷-۲ وجود دیدگاه تضاد منافع میان نیروی کار و کارفرما در قانون کار
نگاه حاکم بر قانون فعلی تضاد منافع میان نقش آفرینان است. این قانون فرض می کند که منافع کارفرمایان با منافع کارگران در تضاد کامل قرار دارد و کارفرمایان می خواهند تا حد امکان حق کارگران را پایمال کرده و از این راه به ثروت و درآمد برسند. در حالیکه اگر منافع آنها در یک راستا تعریف شود، یعنی هر دو طرف خود را مشارکت کننده در یک فرایند ببینند که در آن آنها با ایفای صحیح و با کیفیت نقش خود می تواند هم نیاز مشتری را تامین کنند و هم هر یک از منافع این فرایند برخوردار شوند. با این نگاه بسیاری از مشکلات موجود برای قانون گذاری و کنترل از بین می رود(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۴-۷-۲ قرار گرفتن مسئولیت تأمین شغل و تأمین اجتماعی نیروی کار بر عهده کارفرما در قانون کار
هم اکنون کارفرما در ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم مسئولیت حفظ شغل نیروی کار کشور و نیز تأمین شغل جدید برای نیروی کار را بر عهده دارد. همچنین مسئولیت بی کار شدن نیروی کار به عهده کارفرماست. در این شرایط کارفرما در عوض تمرکز بر مسایل تولید، فروش و مدیریت مجبور به پرداختن به مسایل حاشیه ای نیروی کار می شود. همین موضوع خود سبب سوء استفاده نیروی کار از کارفرما و از طرفی سخت گیری های کارفرما در جذب نیروی انسانی می گردد.
۵-۷-۲ عدم توجه به شرایط اقتصادی کشور و جهان در قانون کار
این قانون به خصوص در شرایط خاص اقتصادی به علت کم کردن انعطاف کارفرمایان، ممکن است باعث از بین رفتن بنگاه شود که هم به ضرر کارگر و هم کارفرماست. در اجرای قانون کار اثرات تغییرات فناوری بر شرایط کار و کارگران نادیده گرفته شده است و این موضوع امکان ایجاد این تغییرات را برای کارفرمایان دشوار می نماید. از جمله ماده ۲۶ که تغییر عمده در شرایط کار را منوط به تایید کتبی اداره کار محل می نماید. برای مثال ممکن است با ظهور یک فناوری جدید بتوان تولید را به روش متفاوت و با هزینه کمتری انجام داد، اما هزینه های ناشی از اخراج کارکنان و یا تغییر کار آنان کارفرما را با مشکل مواجه می کند(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۶-۷-۲ گستردگی و شمول قانون کار
حیطه قانون کار بسیار گسترده و وسیع دیده شده و برای همه بخش های اقتصاد مقررات یکسان و واحدی پیش بینی شده است و حال آنکه شرایط این بخشها با یکدیگر متفاوت بوده و مقررات خاصی باید بر حاکم باشد و همین مساله تا کنون مشکلاتی برای کار فرمایان ایجاد کرده است(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۷-۷-۲ الزامات یک سویه برای کارفرمایان
بررسی مفاد قانون کار نشان می دهد که اکثر مواد قانون الزامات و تکالیفی را برای کارفرمایان و مدیران در قانون پیش بینی کرده ولی کمتر وظیفه ای برای گارگران محلوظ گردیده است. همین مساله سبب گردیده که کارگران تکلیف و الزامی برای خود قائل نبوده و تنها حضور به موقع در سر کار و کارگاه را به عنوان مهم ترین تکلیف خود بشناسد(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۸-۷-۲ محدودیت در اعمال مدیریت
به دلیل ماهیت مواد ذیل محدودیت ها متعددی در اعمال مدیریت بوجود می آید: تغییر حقوقی در وضع مالکیت موضوع ماده ۱۴ قانون کار، عدم امکان تغییر شرایط کار موضوع ماده ۳۶ قانون کار، عدم امکان فسخ قرارداد کار موضوع ماده ۲۷ قانون کار، تعلیق قرارداد کار موضوع مواد ۱۴ تا ۲۰، طرح خاتمه قراداد موضوع ماده ۲۱ و ۲۲ و افزایش هزینه های تولید در اثر پرداخت های مضاعف به صورت های مختلف(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۹-۷-۲ کاهش مدت کار
بر اساس افزایش تعطیلات و مرخصی ها و مرخصی های استعلاجی، بارداری زنان کارگر و تعطیلات رسمی که جمع آنها بالغ بر ۱۲۰ روز می شود(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۱۰-۷-۲ تشکل های کارگری
بویژه شوراهای اسلامی کار که به عنوان کمک در برنامه ریزی و همکاری با مدیریت در کلیه امور دخالت می نماید و در بسیاری موارد مانع اعمال مدیریت می شوند(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۱۱-۷-۲ مجازات مدیران
فصل یازدهم قانون کار به مجازات مدیران و کارفرمایان اشاره دارد و در این فصل مجازات های مختلفی برای تخلف از برخی موارد قانونی پیش بینی گردیده است. این مجازات ها به عنوان ضمانت اجرایی مقررات پیش بینی شده شده در قانون کار می باشد. ولی در فصل مذکور هیچ بخشی در مورد کارگران نیست. حال آنکه تجربه ثابت کرده است که ضرورت ایجاب می کند که برای هر دو طرف مجازات هایی به طور یکسان در نظر گرفته شود تا به وظایف و تعهدات خود عمل نمایند. به عنوان مثال در ماده ۱۸۴ قانون کار مسئولیت جزای صدمه به کارگران متوجه مدیر عامل است و در بسیاری از کارخانجات مدیر عامل سهامدار شرکت نبوده و برای مدتی مسئولیت به او محول می شود(مدیریت علم،۱۳۹۰).

۸-۲ فناوری

این مبحث از دو جنبه فناوریهای نرم و سخت قابل بررسی می باشد، که در حال حاضر صنعت چرم از هر دو حیث دارای ضعفهایی است(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۱-۸-۲فناوریهای نرم
عدم استفاده از نرم افزارهای مختلف در مرحله طراحی محصول، طراحی فرایند، استفاده از نرم افزارها در خطوط تولید (بویژه نرم افزارهای شبیه سازی فرایندهای تولید به منظور کاهش ضایعات، کنترل عوامل تولید، مصرف انرژی و…)، نرم افزارهای مدیریتی و… موجب شده این صنعت از هوشمندی لازم در کنترل کمی و کیفی تولید برخوردار نبوده و بسیاری از عوامل مؤثر در افزایش توان رقابت پذیری به عنوان عوامل بی تاثیر و کم تاثیر تلقی نماید(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۲-۸-۲ فناوریهای سخت
عدم استفاده از فناوریهای جدید و نوسازی تجهیزات و ماشین آلات این صنعت باعث شده که بهره وری تولید و کیفیت محصولات در این بخش کاهش یابند(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۹-۲ بهره وری
کاهش بهره وری تولید در این بخش به عوامل گوناگونی ارتباط دارد که برخی از آنها به شرح زیر می باشد:
– پائین بودن بهره وری نیروی انسانی
– فرسودگی ماشین آلات
– بی توجهی نسبت به تحقیق و توسعه
– ناکارامدی زنجیره تأمین و ارزش در تهیه مواد اولیه
– مواد اولیه
یکی از مسائل مهم در این صنعت، پائین بودن کیفیت برخی از مواد اولیه و همچنین کمبود تنوع در مواد اولیه است. عوامل مختلفی در بروز این مشکلات تاثیرگذار هستند که از آن جمله می توان به صنایع مرتبط با صنعت چرم مانند پتروشیمی، دامپروری ودامپزشکی و برخی از عوامل کنترلی و نظارتی در بخش بازرگانی و تولید اشاره نمود. به عنوان مثال عدم توجه جهاد سازندگی و دامپزشکی در امور مربوط به پوست و فقدان برنامه مدون جهت نگهداری پوست با کیفیت و استاندارد منجر به عدم کفایت حجم بسیار زیاد پوست نامرغوب شده و در نتیجه کاهش کیفیت محصولات نهایی چرمی شده است(مدیریت علم،۱۳۹۰).
۱-۹-۲ بازار
بسیاری از محصولات صنعت چرم در ایران بدون توجه به بازارهای هدف(داخلی و خارجی) و عدم توجه به نیازها و سلایق مصرف کننده تولید می شوند که این امر باعث عدم موفقیت شرکتها در حفظ بازارهای فعلی و ناکامی در ورود به بازارهای جدید می شود. برخی از مسائل مهم در حوزه بازار این صنعت به شرح زیر می باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-04-17] [ 09:00:00 ب.ظ ]




(همان،ص۱۰۵)
رودکی گرچه مستقیماً از مرگ زیاد نگفته است.اما مضامینی در اشعار او هست که برگرفته و متأثّر از مرگ و مرگ اندیشیِ اوست.دنیاستیزی و بدگویی از جهان که یکی از همین مضامین مهّم اشعار اوست، نتیجۀ تأثیر وجود مرگ است که زندگی دنیایی و جهان را در نظر او بی اعتبار جلوه داده است.دلیلی جز مرگ ندارد که شاعر، دنیا را به مار تشبیه کرده است.چرا که در نهایت انسان را هلاک می کند.مردن انسان در جهان و کوچ او از آن، باعث شده است که دنیا را ماری تصوّر کند که جویندۀ خود را هلاک می کند.
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر از مارگیر، مار برآرد همی دمار
(همان،ص۱۲۴)
گرچه دورۀ رودکی،عصر رامش و سامان بود و مردم در آسایش و کامکاری روزگار می گذراندند،اما نکوهش دنیا هنجار و سنّت خود را از دست نداده است.به نظر می رسد در چنین اوضاع به کامی هیچ دلیلی جز مرگ اندیشی و یاد آن ندارد که از شیفتگی به جهان و زندگی دنیایی بدگویی و نکوهش کند.
ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی همچون شنمی شیفته بر صورت فرخار
(رودکی، دیوان ،ص۱۲۴)
کمیت طول عمر،در نظر شاعر، با وجود مرگ در زندگی ارزش خود را از دست داده است.شاعر با مرگ نسبت به دنیا تفکّر می کند و شرایط و احوال متفاوت را می سنجد. بی اهمیت جلوه کردنّ چگونه بودن زندگی برای او،ناشی از سرنوشت یکسانی است که همه به سوی آن در حرکتند،یعنی مرگ. او با مرگ حالات مختلف زندگی را بررسی می کند،در نهایت به بی تفاوتی چگونگی زندگی ای می رسد که سرانجام آن مرگ است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

زندگانی چه کوته و چه دراز نـه بـه آخـر بـمـرد بایـد بـاز؟
خواهی اندر عنا و شدت زی خواهی اندر امان به نعمت و ناز
خواهی اندکتر از جهان بپذیر خـواهی از ری بـگیر تا به طراز
این همه روز مرگ یکـسانند نـشـناسی ز یـکدگـرشـان بـاز
(همان،صص۱۲۷و۸)
همه چیز زندگی و گونه های مختلف کیفیت زندگی را به یک نقطه می رساند و آن هم مرگ است. رودکی می گوید: هر نوع زندگی ای که در جهان دارید، تفاوتی نمی کند، چه ثروتمند باشی یا تهیدست، در آخر همه یک سرنوشت را خواهند داشت، مرگ. پس به داشته ها مغرور نباید بود و از نداشته ها غمگین نشاید بود.
جهان برای شاعران فریبنده است. چرا که خود را آنگونه که هست نشان نمی دهد. به جای سیمای واقعی، سیمای غیر واقعی خود را بر مردم بروز می دهد. به همین خاطر رودکی می گوید: برای دیدن چهرۀ حقیقی او باید با چشم خرد نگریست تا در پی حفظ و نجات خویش برآیید. چرا که دریایی است که غرق می کند.
این جهان را نگر به چشم خرد نی بدان چشم کاندرو نگری
همچو دریاست و ز نکوکاری کشـتیی سـاز تا بدان گذری
(همان، ص۱۵۴)
مرگ پند آموز
انسان همواره از مرگ دیگران متأثر می شود. همین تأثر باعث تحوّل روحی و فکری در او می شود که به تغییر نگاه او به زندگی، هستی و مرگ می انجامد. به همین خاطر است که شاعران به پندپذیری و عبرت گیری از مرگ دیگران توصیه می کنند. مرگ دیگران و تجربۀ هر روزۀ مشاهدۀ مرگ آنها، برای فرد، پندآموز و عبرتْ بخش است.انسان با دیدنِ مرگ همسایه، مرگ خویش را فرایاد می آورد که روزی فرامی رسد.رودکی با دیدن مرگ شهید بلخی به اندیشیدن و عبرتْ گیری دعوت می کند و همچنین به اندوختن توشۀ جان که اعمال خیر است،توصیه می کند.
کاروان شـهید رفـت از پیش وآن ما رفته گیر و می انـدیـش
توشۀ جان خویش ازو بربای پیش کایدت مرگ پـای آگیش[۳۹]
(رودکی، دیوان،ص۱۳۰)
شاعران ما در مرگ اندیشی به یاد گذشته و انسان های آن می افتند.مرگ اندیشی حسّ ِ نوستالژی را در آنها زنده می کند و به یاد ایام جوانی خود می افتند و بر ایام خوش آن تأسف و حسرت می خوردند.(مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود….) شاید بتوان گفت؛ بزرگترین عاملِ یادکردنِ گذشته، مرگ اندیشی انسان باشد. شاعران یادی از زود گذری عمر و بی وفایی دنیا و بی ارزشی داشته های دنیایی می کنند.خود مرگ برای آنها معنا و مفهومی ندارد.مرگ در آنها تنها حسّ ِ حسرت جوانی و اندوه رفتن بزرگان و تأسف عمر بیهوده را برمی انگیزاند.
مهـتران جـهان هـمه مـردند مرگ را سر همه فرو کردند
زیر خاک اندرون شدند آنان که همه کوشک ها برآوردند
(همان،ص۱۱۳)
پند پذیری از زمانه مهمترین نصیحت و توصیه ایی است که رودکی به انسان می کند[۴۰]. یادْ کردِمرگ برای آنها تنها بخاطر عبرت بینی و پندآموزی است.
تصویرآفرینی با مرگ[۴۱]
یکی از روش هایی که می توان به دیدگاه شاعران نسبت به مرگ پی برد،کاویدن تصویرهای شاعرانه ای است که از مرگ به دست داده اند.قطعاً پشت هر تصویری، جهان بینی ای یا حالتی از درونیّات انسانی نهفته است.مخصوصاً در تشبیهات،نوع و چگونگی تصوّر شاعران از مرگ به خوبی نمایان است.انسان از مردن ناراضی است. گویی از سر اجبار می میرد! چرا که تصویرهایی که از مرگ بدست می دهد حاکی از کراهیّت او از مرگ و مردن است. وقتی رودکی کین و کینه را از جهت تأثیرگذاری و سرعت و هیبت نفوذ کنندگی در جان به مرگ تشبیه کرده است،بیانگر اکراه و وحشت و ترس انسان از مرگ است و همچنین هراسی که فرد از شنیدن و یادکرد آن در درون پیدا می کند.
کین تو در جان چون مرگ بود زودکرای مهر تو از دل پر رنج بود زود گسل
(رودکی،دیوان، ص۱۳۳)
مرگ در جان انسان سهمناک است و انسان از آن احساس وحشت می کند.گاهی شاعر با حالت اندوهناکی،خود را محکوم و شکار مرگ می داند که گزیر و گریزی از آن ندارد.گاهی بیان حتمی بودن مرگ و ناتوانی انسان در برابر آن،در اشعار بعضی از شاعران با چنان سوز و اندوهی بیان شده است که می توان آنرا سرنوشت تراژیک انسان خواند.
جمله صید این جهانیم ای پسر ما چو صعوه،مرگ بر سان زغن
هر گلی پژمرده گردد زو نه دیر مـرگ بفشـارد هـمه در زیر غن
(رودکی، دیوان ،ص۱۳۷)
همواره اظهار شده است که در ادبیات، شاعران و نویسندگان از جهان بد گفته اند و چهرۀ دنیا در نظر آنها زشت و کریه خودنمایی کرده است.اما هیچ وقت نگفته اند چرا؟علّت آن چیست که انسان(شاعران) از جهان ناخشنود اند؟اگر این مطلب علّت یابی شود شاید به یک عامل برسیم،آن هم مرگ است.شاید یکی از دلایلی که آدمی از این جهان متنفر و بیزار است و همواره آنرا نکوهش می کند،نسبت دادن مرگ بدان باشد.به تصوّر انسان مرگ مال این جهان است.گویی مرگ و جهان را یک چیز دانسته است که پس از مدتی او را هلاک می کند. آدمی مرگ خود را از جهان می داند و آن را علّت و باعثِ مرگ خود قلمداد می کند، به همین خاطر دنیا در نظر او زشت و ناپسند جلوه می کند.آغشتگی جهان به مرگ و نیستی باعثِ بد جلوه کردن جهان در ذهن و نظرِ او شده است.از این روست که دنیای پس از مرگ را بیمرگ می داند و آنرا خوشایند و پسندیده قلمداد می کند.بنابراین تصوّر بدی که از دنیا در ذهن ها نقش بسته،به خاطر مرگی است که آنرا از این جهان می دانند.
ترک دنیا،راهکار مقابله با بیمِ از مرگ
اگر انسان می توانست خود را از مرگ نجات دهد و راهی برای نجات از آن می یافت،هیچگاه نمی خواست بمیرد و تن به مرگ نمی داد.به همین خاطر است که همواره آرزوی رهایی از مرگ را در ذهن می پروراند.گاهی جویای آب حیات می شود و زمانی در جستجوی میوۀ درخت جاودانگی برمی آید و گاهی از حیات دوباره سرمست می شود. در همین راستا رودکی برای در امان ماندن از مرگ، به عزلت گزینی و گوشه نشینی توصیه می کند.ترک دنیا برای او نوعی ترس زدایی از مرگ است. به دنبال این است که مرگ را در چشمِ خود آسان جلوه دهد. هدف از گوشه نشینی هم کناره گیری از دنیا و کسب فضایل و انجام عبادات است:
خـواهی تـا مـرگ نیابد تو را خـواهی کز مـرگ بیابی امـان
زیر زمین خیز و نهفتی بجوی پس به فلک بر شوی بی نردبان[۴۲]
(رودکی، دیوان،ص۱۴۸)
ترک دنیا، در نظر شاعران حکم پادزهری را دارد که باعث از بین رفتنِ ترس انسان از مرگ می شود. مرگ، دنیا و زخارف آنرا از انسان می گیرد و بین انسان و دنیا جدایی می افکند. از این رو ترس و وحشت و بیزاریِ انسان از مرگ به خاطر همین مسئله است. در نتیجه راه نجات انسان از بیمِ مرگ کناره گیری از دنیاست[۴۳].
جاودانگی روح
در تمام طول تاریخ،باور به جاودانگی و حیات پس از مرگ در اعتقادات تمام انسان ها به صورت های گوناگون نمود یافته است.در هیچ نحلۀ فکری و هیچ قومی از اقوام ابتدایی نشانی از باور و اعتقاد به فنا و نابودی انسان یافت نمی شود.از تصویرهای نقاشی شدۀ پرواز جان به صورت پرنده در غارها و تخته سنگ های قبایل ابتدایی گرفته تا فرهنگ و آیین مومیایی مصریان باستان و همچنین توشه هایی از طلا و جواهرات و خوردنی هایی که همراه مرده در قبر دفن می کردند[۴۴]،همه و همه بر اعتقاد به زندگی دوبارۀ انسان دلالت دارند.از این رو، باور به جاودانگی انسان همواره در ذهن و فکر انسانها نقش بسته است.در ایران باستان نیز به جاودانگی و آسمانی و الهی بودن روح اعتقاد داشتند که بعد از مرگ از تن خاکی جدا می شود و به اصل و مأوای حقیقی خویش باز می گردد.«در آئین مزدیسنا روان جاودانی است. پس از مرگ از تن جدا شده بسوی جهان مینوی می گراید»[۴۵]. در نتیجه معتقد بودند که آنچه با مرگ می میرد، تن و جسم آدمی است نه روح و جان او.این باور با مهرِ تأیید از جانب اعتقادات اسلام اصالت خود را حفظ کرد.رودکی در رثای ابوالحسن مرادی گوید:
جان گرامی به پدر باز داد کــالبـد تـیره بـه مـادر سـپـرد
آنِ ملک با ملکی رفت باز زنده کنون شد که تو گویی،بمرد
(رودکی، دیوان،ص۱۰۸)
انسان میل به جاودانگی و تصوّر از جاودانگی را در روح، به عنوان پدیده ای زوال ناپذیر، نشان داده است. او پس از مشاهدۀ زوال و فنا و تباه جسم، اندیشه و تصوّر جاودانگیِ خود را از دست نداد. انسان نتوانست بپذیرد که با مرگ فانی می شود. بنابراین برای خود جنبۀ دیگری که به سوی جاودانگی در حرکت است، قائل شد و آن روح است.
فردوسی
بیان مفاهیم کلّی از مرگ
محور اصلی اندیشۀ مرگ در فردوسی،مصراع معروف ابوالعتاهیه[۴۶]، است که گفت:لِدوا لِلْموتِ و ابْنوا لِلخرابِ[۴۷]؛ که آگاهی اولیه و واقعی هر انسانی نسبت به سرنوشت خویش است.شاید نخستین معرفت فلسفی و هستی شناختی انسان این باشد که:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




عملکرد=تابع(توان وتمایل)
P=F(A,W)
عده ای دیگر از صاحبنظران، از زاویه دیگری به این موضوع نگریستهاندو اعلام کردهاند که بهره وری، صرفاً تابع ویژگیهای فردی نیست بلکه به سازمان و محیط نیز وابسته است. ممکن است افراد دارای انگیزه شدید باشند و تمامی مهارتهای لازم برای انجام کار را داشته باشند ولی موثر بودن آنها وابسته به حمایت و هدایت از طرف سازمان است و کارشان باید به نحوی با نیازهای محیط سازمانی انطباق داشته باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عملکرد = تابع (توان، تمایل، شناخت شغل، حمایت سازمانی، سازگاری محیطی)
P = F (A, W, U, S, E)
صاحبنظران اخیر، دو عامل دیگر را در معادله مدیریت بهره وری وارد کردهاند.
عامل اول: بازخور
کارکنان نه تنها لازم است بدانند که چه باید بکنند بلکه همچنین به طور مستمر باید بدانند که کارها را چقدر خوب انجام بدهند. بازخور شامل سرپرستی روزانه و ارزیابی رسمی بهره وری فرد میشود.
عامل دوم: اعتبار
مدیران در محیط امروزی نیاز دارند برای تصمیمهای خود پشتوانه قانونی بیابند و تمامی آنها را مستعد کنند.مدیران در تحلیل بهره وری نیاز دارند پیوسته قانونی بودن اقدامات پرسنلی خود را مانند تجزیه و تحلیل شغل، استخدام، ارزیابی کارآموزی، ارتقا و اخراج را مورد بازنگری قرار دهند.
بنابراین متغیرهای موثر بر بهره وری عبارتاند از:
توان
ساخت شغل
حمایت سازمانی
انگیزش یا تمایل
بازخورد عملکرد
اعتبار
سازگاری محیطی
مهارتهای مدیر
به طور کلی برای انجام فرایند مدیریت سه زمینه مهارت را ضروری دانستهاند:
مهارتهای فنی، انسانی، نظری
مهارت فنی: توانایی حاصل از تجربیات، آموزش و کارآموزی در به کارگیری دانش، روشها، فنون و تجهیزات لازم برای انجام کارهای خاص را مهارت فنی گویند.
مهارت انسانی: توانایی و اعتقاد به کار به همراه مردم و به وسیله آن که شامل شناخت انگیزش و کاربرد رهبری موثر در رابطه با آنان میباشد راه مهارت انسانی مینامند.
مهارت نظری: قدرت درک پیچیدگیهای سازمان، و جایگاه عملیات خود فرد در سازمان مهارت نظری نامیده میشود. این دانش به فرد اجازه میدهد که به جای اینکه تنها براساس اهداف و نیازهای گروه تحت امر خود، وارد عمل شود مطابق با اهداف کل سیستم عمل میکند.
ترکیب مناسب این مهارتها با پیشرفت فرد در مدیریت از پست سرپرستی به مدیریت عالی تغییر میکند.
این مطلب در شکل (۳ – ۲) نشان داده شده است.

شکل ۲-۳: مهارتهای مورد نیاز مدیریت در سطوح مختلف سازمانی شکل۲-۴: سطوح مدیریت

هنگامی که فردی از سطوح عملیاتی به سطوح بالاتر سازمانی ترفیع مییابد، برای موثر بودن به مهارت فنی کمی دارد. ولی برای این منظور مهارت نظری بیشتری مورد نیاز است. سرپرستان سطوح عملیاتی نیاز قابل توجهی به مهارت فنی دارند، زیرا اغلب از آنان خواسته میشود تکنسینها و سایر کارمندان را در بخشهای خود آموزش دهند تا رشد کنند و از سوی دیگر مدیرعامل در یل سازمان نیازی به دانستن چگونگی انجام کارها در سطح عملیاتی ندارند. به هر حال، او باید بتواند چگونگی ارتباط وضایف را در کسب اهداف کلی سازمان تشخیص دهند.
در حالی که میزان مهارتهای فنی و نظری مورد نیاز در سطوح مختلف مدیریت تفاوت دارد، وجه اشتراکی که در تمام سطوح قطعی مینماید مهارت انسانی است.

۲-۱۰ مهارت های انسانی

گذشتگان نیز بر مهارتهای انسانی تاکید ورزیده و آن را مهم به شمار میآورند ولی امروز این مهارت از اهمیت خاصی برخوردار شده است. برای مثال: یکی از سوداگران بزرگ چنین میگوید:
«من بابت کسانی که توانایی کار با مردم را ندارند بیشتر از هر توانایی دیگری در زیر آسمان نیلگون اهمیت قائلم.» بنابر گزارشهای انجمن مدیریت آمریکا اکثریت مطلق ۲۰۰ نفری مدیری که در یک نشست پژوهشی پیمایشی شرکت داشتند متفقالقول بودند که مهمترین مهارت یک مدیر اجرایی توانایی وی در کار با مردم است. در این پیمایش، مدیران این توانایی را حیاتی تر از ذکاوت، قاطعیت، دانش یا مهارتهای شغلی ارزیابی کردهاند.

۲-۱۰-۱ اجزاء مهارتهای انسانی موثر

اگر کسی حقیقت اهمیت بهبود مهارت انسانی را بپزیرد این سوال برای او پیش میآید که مدیران و هبران به چه نوع مهارتهایی برای موثر بودن در اثر گذاری بر رفتار دیگر افراد نیاز دارند؟ به نظر برخی از صاحبنظران، مدیران به سه سطح مهارت نظری زیر نیازمنداند:
الف – درک رفتار گذشته : آنچه که در آغاز دانستن آن برای مدیران ضروری مینماید «چرایی رفتار» دیگران است. اگر بخواهید کارها از طریق افراد دیگر انجام گیرد باید بدانید که چرا آنان دست به رفتاری میزنند که اختصاص به خودشان دارد. درک رفتار گذشته زمینه دست یابی به چرایی رفتار آنان است که مطالعه همه جانبه آن نیز برای شناخت انگیزه رفتار ضروری است.
چه چیزی در افراد ایجاد انگیزه میکند؟ چه چیزی الگوی رفتاری ویژه افراد یا گروه ها را ایجاد میکند؟ بیشتر آنچه که در علوم رفتاری نوشته شده، بر چرایی بروز رفتار افراد تمرکز یافته است در متون علمی مشهور و نشریات دورهای بدون اغراق صدها طبقهبندی مختلف وجود دارد که در انتقال الگوهای رفتاری که تعامل افراد و گروه ها را با دیگر افراد تشریح میکنند میتواند مفید باشند. به کمک این الگوهاست که میتوانیم بگوییم کسی گرفتار «اسکیزوفرنی» است یاخیر یا مدیری وظیفه گرا یا رابطه گراست و غیره.
ب- پیشبینی رفتار آینده: گرچه درک رفتار گذشته برای رشد مهارتهای انسانی موثر میباشد، ولی به تنهایی کافی نیست. اگر عدهای را سرپرستی میکنید، درک چرایی رفتار دیروز آنان و همچنین توانایی پیشبینی چگونگی بروز رفتارشان در امروز، فردا، هفته بعد، ماه و سال و سالهای آتیه که تحت شرایط مشابه و شرایط محیطی متغیر میباشد نیز ضروری است. بنابراین دومین مهارتی که مدیران لازم دارند پیشبینی رفتار آینده است.
ج – هدایت، تغییر و کنترل رفتار: اگر بخواهید در نقش مدیر رهبری موثر باشید به کاری بیش از درک و پیشبینی نیاز دارید که آن نیز مستلزم رشد مهارتهایی در هدایت، تغییر و کنترل رفتار افراد میباشد. امروز وقتی از صحبت کنترل رفتار به میان میآید بسیاری از افراد چنین میپندارند که ما باید رفتار دیگران را تحت نفوذ خود در آوریم؟ امروزه کنترل و زیر نفوذ درآوردن، تداعی منفی پیدا کرده است. پاسخ این است که اگر در خانه به فرزندانتان، (انواع ارزشهایی که پیدا میکنند و اینکه چه چیزهایی را انجام دهند و چه چیزهایی انجام ندهند)، توجه و علاقه داشته باشید این محبت درونی شما را به کنترل رفتار آنان نیز علاقهمند می سازد. در نقش مدیر هم اگر نسبت به افرادی که مسئولیت آنان به عهده شماست یگانگی آنان، تعهد و نوع رابطهای که با شما دارند و همچنین نسبت به انجام یا ترک فعالیتهای خاصی که باید توسط آنان صورت گیرد علاقه نشان دهید این علاقه شما را به کنترل رفتار آنان علاقهمند میکند و مهم نیست آن را چه بنامید ولی به خاطر داشته باشید، اگر نقش مدیر یا رهبر را پذیرفتید، همراه آن مسئولیت تاثیر داشتن بر رفتار سایر افراد را نیز پذیرفتهاید.

۲-۱۱ برنا مهریزی و توسعه منابع انسانی

رشد انسان در روند برخورد فعال و موفقیتآمیزبا محیط پدید میآید. فرد با قرار گرفتن در یک موقعیت جدید ناچار است برای پیدا نمودن پاسخهای جدید به آن شرایط تلاش نماید چنانچه این واکنش در مقابله با وضعیت جدیدموفق باشد فرد برخوردهای خود را با محیط گسترش خواهد داد و در صورتی که عکسالعملها موفقیتآمیز نباشد شخص باید در برخورد خود با محیط تجدید نظر کند برای اینکه سازمان بتواند از رشد برخوردار شود باید در طول دوره زمانی مشخص قادر به ایفای نقش موثر باشد باید بتواند در زمینه های مختلف همچون استخدام، مدیریت و توسعه، ارزیابی کار، برکناری و جایگزینی نیروی انسانی را برنامه ریزی نماید به طوری که انجام وظایف سازمان را تضمین نماید.
عمل برنامه ریزی نیروی انسانی در واقع پراهمیتترین بخش در مدیریت منابع در سازمانهاست. زیرا نیازهای سازمان به مشاغل گوناگون با افزایش پیچیدگی و دگرگونی شرایط محیطی پیوسته در معرض تغییر و دگرگونی قرار گیرد. به بیان دیگر، فرض، اساسی در مورد رشد سازمانها یادگیری سازمانها در طول زمان است. به همین جهت ماهیت مشاغل مورد نیاز شرکت تغییر مییابد به این معنی که این قبیل تغییرات باید به طور مستمر موردارزیابی قرار گیرد تا انواع مناسبی از منابع نیروی انسانی مورد نیاز برای انجام کارهای مختلف سازمان استخدام و یا تربیت شود. اعتقاد بر این است که در مورد بسیاری از فعالیتها، نظیر استخدام، انتخاب ارزیابی عملکرد و غیره، برنامه ریزی هایی معین وجود دارند که امکان می دهد موفقیت یا عدم موفقیت اقدامات ذکر شده برای تامین نیازهای سازمانی، بدون در نظرگیری چگونگی تاثیر آنها در ایجاد زمینه های رشد فردی کارکنان، ارزیابی شود(طاهری،۱۳۸۷:۲۳۷-۲۴۲).
کارایی[۵۴]، به اجرای درست کارها در سازمان مربوط میشود. یعنی تصمیماتی که با هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار تولید و بهبود کیفیت محصول اتخاذ میشوند. کارایی نسبت به بازدهی استاندارد است.
نوعآوری[۵۵]، به میزان تطابق محصولات تولیدی و فرآیندهای تولیدی یک سازمان در قبال تغییرات تقاضا و نیازهای جدید مشتریان، تغییرات تکنولوژی و ساخت محصولات جدید گفته میشود. نوع آوری به منظور برآورد نیازهای جدید مشتریان یا ایجاد تقاضای جدیدو کسب سهم بیشتر در بازار در مقایسه با رقبا انجام میپذیرد.
قابلیت انعطاف[۵۶]، به میزان توان سیستم تولیدی هر سازمان در عکسالعمل و تطابق با تغییرات مورد لزوم در نوع، ترکیب و مقدار محصول گفته میشود.
کیفیت زندگی کاری[۵۷]، به این موضوع مربوط میشود که سازمان تا چه میزان به برقراری ایمنی در محیط کار، امنیت شغلی در سازمان، پرورش استعداد کارکنان خود و بالا بردن مهارتهای آنان از طرق گوناگون و به عبارتی دیگر ایجاد رضایت شغلی آنان از محیط قادر میباشد.
شاخص دیگری که برای سنجش عملکرد سازمانهای انتفعی مورد استفاده قرار میگیرد، میزان سودآوری در قبال سرمایه و فروش میباشد. در حالی که عملکرد مدیران سازمانهای غیرانتفاعی براساس مقدار و ارزش تولیداتشان در مقابل هزینه های تولیدشان سنجیده میشود.
سودآوری، تابعی از درآمدها و هزینه ها میباشد. درآمدها به روش قیمت قروش و مقدار فروش محصول بستگی دارد. در حالی که هزینه ها تابعی از ارزش نهادهها و منابع به کار روفته در تولید محصول میباشند. دو شاخص مهم و اساسی که مدیران برای اتخاذ تصمیمات درست به آنها توجه میکنند عبارتاند از:بهره وری و کیفیت. بهره وری[۵۸] یعنی این که سازمان در قبال مقدار معینی از محصول به چه نسبتی از منابع تولیدی استفاده میکند.کیفیت[۵۹] به درجه تطابق محصول تولید شده با نیازهای مشتریان و طرح طرح محصول گفته میشود. تصمیماتی که مدیران در استفاده از نهادهها و در ارتباط با فرایند تولید میگیرند بر میزان بهره وری، درجه کیفیت و در نهایت مقدار سود سازمان تاثیر میگذارد.
محصول
عملیات
نهاده ها
درآمدها بهره وری وکیفیت هزینه ها
سودآوری=هزینه ها-درآمدها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




رویهم رفته تحولی که در پای‌بندی دینی این دسته از نوگروندهگان صورت گرفته بیش از هر چیز، از نوع تحول در حالات و کیفیات دینورزی بوده است. افراد، تنها در انجام برخی از مناسک (مناسک جمعی، روزهگرفتن، شرکت در عزاداریها و…) و در زمینهی برخی از اعتقادات دینی (منجی‌گرایی، مرجعگرایی، تفکرات اسطورهای موجود در دین و…) و در انجام پارهای از مراعاتها و احکام شرعی تحولی از نوع نزولی را تجربه کردهاند. سایر وجوه دینورزی آنان «متفاوت» از قبل است و افراد، دین‌داری خود را در آن زمینه ها «متعالیتر» توصیف کردهاند. بدین معنی که برای مثال، اعتقاد به خدا کماکان به قوت خود باقی بوده اما درک و تفسیری که افراد از خدا نزد خود دارند با آنچه که پیشتر بدان معتقد بوده‌اند متفاوت است که از این تفاوت پیشتر سخن به میان آمد. همچنین است برای نوع نگاه مشارکتکنندهگان به اموری نظیر حیات اخروی، انجام عبادات، هدف از انجام افعال اخلاقی و …
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳-۲ نوگروی حاد: روایت بازاندیشان غیردین‌دار

همان‌گونه که پیش‌تر ذکر شد، بازاندیشان غیردین‌دار افرادی هستند که با آن‌که در گذشته حیاتی دینی داشته‌اند اما جریان تغییرات آن‌ ها را به خارج از سپهر زنده‌گی دینی سوق داده است و گفته شد که اینان یا افرادی هستند که نسبت به دین خاصی اظهار تمایل نمی‌کنند و اعتقاد خود را نسبت به خدای غیرشخص‌وار و برخی دیگر از باورهای معنوی و متعالی خارج از قلمرو دین و شریعت خاصی حفظ کرده‌اند و یا افرادی هستند که هیچ گرایش دینی و / یا معنوی خاصی نداشته و از دریچه‌ای کاملن دنیوی به جهان می‌نگرند‌.
در مجموع، پنج نفر از مصاحبه‌شونده‌گان را می‌توان در دسته‌ی بازاندیشان غیردین‌دار جای داد. دو نفر از این افراد در مقطع کارشناسی ارشد و ۳ تن دیگر در مقطع دکترا در حال تحصیل بوده‌ که یک نفر از آن‌ ها دختر و مابقی پسر هستند. از این میان، سه تن از آنان کلیه‌ی اعتقادات پیشین خود نسبت به امور غیرمادی را کنار نهاده‌ و چشم‌اندازی مادی به زنده‌گی دارند و دسته‌ای دیگر وجود نیرویی برتر در هستی را انکار نمی‌کنند اما تعریف آنان از این نیرو در چارچوب ادیان توحیدی نمی‌گنجد و نیز آنان خود را مقید و معتقد به هیچ دینی اعم از توحیدی و غیرتوحیدی نمی‌دانند و اتفاقن تا حدودی نگرشی منفی نسبت به ادیان دارند. اندک تفاوتی که ممکن است بتوان بین این دو دسته قائل شد این است که به لحاظ اعتقادی دسته‌ی دوم به نیرویی ماورائی اعتقاد دارند که احتمال دارد بر کیفیت اخلاقی بودن‌شان و ایمان عام آنان تأثیر گذارد گر چه در این نمونه‌ی محدود چنین تفاوتی مشاهده نشد. حتا در بحث از ایمان عام، معتقدان به امری متعالی در هستی هیچ‌گونه گرایش حسی و عاطفی‌ای را نسبت به این امر متعالی گزارش نداده‌اند و پای‌بندی آنان نسبت به این وجود غیرمادی صرفن در سطح اعتقادی باقی مانده است.
خصیصه‌ی مهمی که در باب اعتقادات این افراد به‌وضوح دیده می‌شود این است که آنان موضعی نسبی‌اندیشانه‌، غیرقطعی، لاادری‌گرایانه و گه‌گاه بی‌طرفانه نسبت به بسیاری از پرسش‌های وجودی و امور متافیزیک اتخاذ می‌کنند. این افراد در صحبت از باورهای‌شان به کرات از کلماتی نظیر «نمی‌دانم»، «ممکن است»، «شاید»، «مطمئن نیستم» و… استفاده کرده‌اند. گرچه حیات فکری و اعتقادی این افراد حیاتی کاملن دنیوی است اما آنان هیچ‌گاه با قطعیت کامل وجود اموری نظیر خدا، زنده‌گی پس از مرگ و جاودانه بودن انسان و مسائلی از این قبیل را انکار نکردند اما آن‌چه در باب اعتقادات این افراد هویدا است انکار خدای کلاسیک وصف شده توسط دین و رد تصویری است که دین از جهان پس از مرگ به دست می‌دهد. دانش‌جویانی که هیچ‌گونه پای‌بندی‌ای نسبت به امور متعالی ندارند با این‌که وجود هر گونه موجودیت متعالی را با قطعیت کامل نفی نکرده‌اند اما اظهار داشته‌اند که حتا به‌رغم احتمال وجود موجودیتی متعالی در هستی، آنان ترجیح می‌دهند نگاهی غیرالاهیاتی نسبت به زنده‌گی داشته باشند زیرا به زعم خود آنان وجود یا عدم وجود خدا بنا به هر تعریفی نمی‌تواند کوچک‌ترین تأثیری در زنده‌گی فعلی و شرایط عینی آنان داشته باشد. این فقدان نگرش استعلایی به موازات سلطه‌ی نگرش درون‌مانده‌گار باعث می‌شود آنان نتوانند در باب وجود موجودیتی غیرمادی به یقین برسند و این‌چنین است که مفهوم «خدا» به‌مثابه‌ی یک وجود فراحسی و غایت هر امر واقعی‌ رفته‌رفته از بنیاد جهان ذهنی آنان کنار می‌رود.
از میان بازاندیشان غیردین‌دار تنها یک نفر از آنان به انجام مناسک دینی مبادرت می‌ورزد. این فرد با این‌که به لحاظ اعتقادی و ایمانی هیچ پای‌بندی دینی‌ای ندارد اما به زعم خود او به جهت برخورداری از منافع و جلو‌گیری از طرد اجتماعی و دفع هزینه‌های احتمالی‌ای که به‌واسطه‌ی شکستن هنجارهای دینی ممکن است گریبان‌گیر او شود، به‌لحاظ رفتاری با گروه دینی هم‌نوا می‌شود. دانش‌جوی مذکور در باب دلیل اجرای مناسک دینی و به‌طور کلی نگرش‌اش درباره‌ی دین چنین اقامه‌ی دلیل می‌کند:
«در کل، مقوله‌ای پذیرفتنی در دین واسه من وجود نداره، حالا شاید همه‌ی مناسک دینی رو هم انجام بدم ولی به هیچ‌کدوم از اون‌ها اعتقاد بنیادی ندارم؛ علی‌الخصوص در سال‌های اخیر که با یکی از دوستان آتئیست آشنا شدم و اون کتاب‌های نیچه رو بهم معرفی کرد. الان هیچ خط قرمزی در زنده‌گیم وجود نداره ولی ظاهر دینی رو حفظ می‌کنم چون‌که هنجارهای جامعه رو دوست ندارم بشکنم. من وقتی می‌رم خونه همه منو به‌عنوان یه بچه مسلمون مقیّد می‌شناسن، دوست ندارم این تصویر بره کنار. به نظرم، رفتار دینی باعث می‌شه از یه جامعه‌ی سنتی دین‌مدار طرد نشم» (مرد، مجرد، ۳۱ ساله).
سایر بازاندیشان غیردین‌دار هیچ‌گونه مناسک دینی‌ای را انجام نمی‌دهند و از نظر هر چهار بعد مناسک دینی، باور دینی، ایمان دینی و اخلاق دینی علی‌الادعا پای‌بندی‌شان از میان رفته است. آنان دیگر هیچ‌گونه ارتباط الهام‌‌بخش و پرشوری را با خدا و سایر منابع و نمادهای مقدس ندارند چرا که آنان تمامی باورهای ناظر به استعلا را از نظام اندیشه‌گی خود بیرون رانده‌اند. از آن‌جا که داشتن ایمان نیازمند سطحی والا از یقین نسبت به متعلَّق ایمان است، به نظر می‌رسد شک‌ورزی این دانش‌جویان نسبت به اعتقادات دینی و سلطه‌ی عقل مادی بر ساحت باورهای آنان، بزرگ‌ترین مانع تصدیق قلبی گزاره‌های دینی و حصول یقین از طریق مجرایی ورای خرد و تجربه است که نخستین پیامد آن زدودن ایمان دینی از ساحت گرایش‌های درونی آنان است.
در حالیکه در زندهگی اولیه، این افراد دگرسالارانه و متعبدانه به پذیرش ضوابط اخلاقی موجود در شریعت خود می‌پرداخت‌اَند، اکنون آنان طی بازاندیشیهایی که در زیست اخلاقی خود به عمل آوردهاند خودآیینوار دست به بازتفسیر و تدوین اخلاقیاتی فردی و گزینشی می‌زنند. هم‌چنین، برای این افراد حجیت متون دینی جهت وضع قواعد اخلاقی کاملن زیر سوال رفته است اما این بدان معنی نیست که آنان کلیه‌ی افعال اخلاقی موجود در نظام‌نامه‌ی دینی را نپذیرند. در واقع، آن دسته از اخلاقیاتی را که برای آنان دیرزمانی لباس دین را بر تن داشته است، اکنون دیگر زیر لوای «اخلاق انسانی» قرار دارد و دلایل آنان برای پای‌بندی به این افعال اخلاقی نه به‌واسطه‌ی دستورات دینی، که به دلیل قدر اهمیتی است که این افراد برای نفس این افعال و تأثیری که بر حیات جمعی و فردی آنان می‌گذارد، است. یکی از دانش‌جویان در بحث از دلایل پای‌بندی‌اش به اخلاقیات چنین اقامه‌ی دلیل می‌کند:
«اخلاق مورد نظر من اینه که اون‌طور که دوست داری دیگران باهات رفتار کنن باهاشون رفتار کن. این تعریف خودمه. بعلاوه‌ی یک گزینه‌ی دیگه: اخترام به افکار و انتخاب‌های دیگران. این شیوه‌ی زنده‌گی باعث می‌شه من وجدانم آروم باشه، همین هم برام کافیه؛ این‌که احساس کنم دارم درست زنده‌گی می‌کنم بهم آرامشی داده می‌شه که برام خیلی ارزش‌منده» (زن، مجرد، ۲۸ ساله).
در نقل قول بالا ملاحظه می‌شود که به چه میزان منبع التزام اخلاقی فرد از درون او نشأت گرفته و نیز قاعده‌ی اخلاقی‌ای که فرد در زنده‌گی‌اش به‌کار می‌بندد به چه میزان در ارتباط با حقوق دیگر مردمان تعریف می‌شود. برخی از این افراد نگاهی زیبایی‌شناسانه نسبت به زنده‌گی اخلاقی خود دارند. در نگاه آنان، پای‌بندی به قواعد اخلاق انسانی منجر به زیباتر شدن زنده‌گی‌شان و سربرآوردن نوعی احساس وجد درونی به سبب التزام به این دسته از اخلاقیات درونی و گزینشی می‌شود. از آن‌جایی که افراد با رعایت این اخلاقیات زنده‌گی خود را زیباتر می‌بینند، تمنایی درونی جهت نیل به زیبایی آنان را به سمت رعایت امور اخلاقی سوق می‌دهد و آنان دیگر نیازی به میانجی‌گری هیچ دست‌گاهی برای رعایت اخلاقیات نمی‌بینند. هم‌چنین، بدین علت‌ که این قواعد را خود افراد با تعمق بر خود «خلق» کرده‌اند، رعایت این اخلاقیات برای آنان با احساس عاملیت و آزادی هم‌راه است؛ چیزی مشابه آن‌چه میشل فوکو در باب اخلاق در جلد سه‌وم کتاب تاریخ جنسیت با عنوان فرعی مراقبت از نفس[۱۳۷] از آن سخن می‌گوید (نگاه کنید به: Internet Encyclopedia of Phiosophy؛ دست‌رسی در: http://www.iep.utm.edu/fouc-eth/). بر اساس آن‌چه فوکو در باب اخلاق زیبایی‌شناسانه مطرح می‌کند، زیست اخلاقی یعنی «تلاش مردمان در جهت آن‌که زنده‌گی خود را به‌نحو زیبایی‌شناسانه‌ای خلق کنند» (همان). یکی از دانش‌جویان در باب قواعد اخلاقی‌ای که در زنده‌گی‌اش به‌کار می‌بندد چنین سخن می‌گوید:
«… محبت‌ورزیدن یه اصل اخلاقیه برام. قبلن هم این‌جوری بوده ها! می‌دونید؛ منتهی لباسی که قبلن تن‌اش بود رو پاره کردم و یه لباس دیگه تنش کردم. لباس دین رو در آوردم لباس اخلاق رو تنم کردم. احساس می‌کنم این لباس از خودمه، از کسی دیگه نیست که بگه مثلن زکات بده. من به خیریه کمک می‌کنم ولی چیزی از بیرون تشویق‌ام نمی‌کنه؛ اخلاقیاتم منو به این سمت سوق می‌ده. مخصوصن این‌که این لباس رو خودم دوختم و اندازه‌ی خودمه و از پوشیدن‌اش لذت می‌برم» (مرد، مجرد، ۳۰ ساله).
آخرین نکته‌ای که در این فصل بدان پرداخته می‌شود این است که در میان دین‌داری زنان و مردان تفاوت‌هایی دیده می‌شود. بدین‌معنی که زنان مورد مطالعه کم‌تر از مردان در دین‌داری‌شان تغییرات حادی گزارش داده‌اند و تنها یکی از زن‌های مورد مطالعه را می‌توان در دسته‌ی نوگرونده‌گان حاد قرار داد. این نسبت برای نوگرونده‌گان غیرحاد به‌صورت برابر (۵ زن و ۵ مرد) است اما دختران مورد مطالعه ـ چه در میان نوگرونده‌گان حاد و چه غیرحاد ـ تقریبن در طیفی قرار می‌گیرند که تغییرات کم‌تری را در دین‌داری‌شان به نسبت مردان تجربه کرده‌اند و هر گاه پای معتقدات بنیادین دینی نظیر وجود خدا و جهان پس از مرگ و… به میان می‌آمد، سخنان آن‌ ها رنگ‌و‌بویی دین‌دارانه‌تر از مردان داشت. این تفاوت جنسیتی در دین‌داری را بسیاری از پژوهش‌های حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین نیز گزارش داده‌اند.
به‌طور خلاصه، تغییرات ایجاد شده در دین‌داری کلیه‌ی مصاحبه‌شونده‌گان را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد. توضیح این‌که ویژه‌گی‌های زیر برای هر کدام از نوگرونده‌گان از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار است. برای مثال، درحالی‌که عده‌ای از مشارکت‌کننده‌گان به‌طور کامل از پیامبران و پیش‌وایان شیعه قداست‌زدایی کرد‌ه‌اند و آنان را انسان‌هایی عادی می‌دانند، عده‌ای دیگر اگرچه امامان شیعه را واجد ویژه‌گی‌های ماورائی نمی‌دانند اما هم‌چنان آنان را پیش‌وای مذهبی خود می‌دانند. برای عده‌ای دیگر نیز این افراد هنوز انسان‌هایی روحانی و قابل احترام هستند اما آنان را پیش‌وای خود نمی‌دانند و برای آنان قداست قائل نیستد و یا در باب انتقادی‌اندیشی دانش‌جویان باید افزود که به‌هیچ‌وجه انتقادی‌اندیشی همه‌ی مصاحبه‌شونده‌گان به یک اندازه نیست اما می‌توان گفت میزان انتقادی‌اندیشی نوگرونده‌گان حاد نسبتن بیش از نوگرونده‌گان غیرحاد است.
جدول (۱-۴) مقایسه‌ی تغییرات دین‌داری مشارکت‌کننده‌گان بر اساس دوره‌ی زنده‌گی

ابعاد دین‌داری
زنده‌گی اولیه
زنده‌گی کنونی
دین‌داران بازاندیش
بازاندیشان غیردین‌دار
باورها

    • اسطوره‌گرایی
    • شبه‌اسطوره‌زدایی[۱۳۸]
    • اسطوره‌زدایی
    • قداست‌باوری نسبت به شخصیت‌های دینی
    • قداست‌زدایی از شخصیت‌های مذهبی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




شهید مطهری در این رابطه می‌گوید: «اصالت فردی‌ها می‌گویند: اجتماع اصالت دارد، فرد نامعتبر است. هر دو نادرست است، هم فرد اصالت دارد. هم اجتماع. این حرف درست نیست که اجتماع نقطه مجموع افراد است، بیش از مجموع افراد است، اجتماع روی فرد اثر می‌گذارد و فرد روی اجتماع. اجتماع واقعاً مجموعه‌اش یک واحد است، خودش روح دارد، عمر دارد». (مطهری: ۱۳۷۳، ۳۲۹)
وی هم‌چنین درباره‌ی ارتباط عدالت با مسأله‌ی اصالت فرد و اجتماع می‌گوید:
« عدالت اگر معنایش توازن باشد باز از آن معنای« اعطاء کل فردی حق حقه) بیرون نیست، چرا؟ توازن اجتماعی به این است که حقوق همه‌ی افراد رعایت بشود، حق اجتماع هم رعایت بشود (مطهری: ۱۳۷۳: ۳۳۶)
بر همین اساس که استفاده از منابع طبیعی را به گروهی خاص منحصر ندانسته، هرگونه احتکار و حبس این منابع را مردود می‌شمارد:
نظر اسلام در مورد اقتصاد مبتنی است بر یک اصل فلسفی و آن این که زمین و منابع اولیه برای بشر یعنی برای این که زمینه‌ی فعالیت و بهره‌برداری بشر، قرار بگیرد آفریده شده است «ولقد مکنا کم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قیلا ما تشکرون (اعراف) »

و همانا شما را در زمین مأوا دادیم و درآن برای شما روزی‌ها قرار دادیم و چه کم شکرگزاری می‌کنید». در هیچ کدام از این دو عامل، یعنی عامل مورد استفاده کننده نباید موجبات حبس و تعطیل و رکود فراهم شود (مطهری: ۱۳۶۸، ۲۱۴)

۴-۸-۲- مالکیت مختلط

نحوه‌ی موضع‌گیری در قبال مسأله‌ی مالکیت نیز از ویژگی‌های دیگر نظام‌های اقتصادی است. به طوری که در مبحث پیشین (اصالت فرد یا جامعه) مورد اشاره قرار گرفت، بر دیدگاه هر نظام مبتنی است. نظام سرمایه‌داری لیبرال بر اساس اصالت قایل بودن برای فرد و اعتباری شمردن اجتماع، مالکیت خصوصی بر عوامل تولید (زمین، کار، سرمایه) را به صورت مطلق و بدون محدودیت، مجاز و اعتباری دانستن فرد، هرگونه مالکیت فردی بر ابزار تولید را نفی کرده و به منظور قطع ریشه نا برابری‌های اقتصادی که از درآمد بدون کار پدید می‌آید، مالکیت دولت بر ابزار تولید را پیش‌نهاد می‌کند (نمازی: ۱۳۷۴، ۷۰ و ۱۶۰).
شهید مطهری معتقد است: نظام اقتصادی اسلام با احترام به فرد. هم‌چنین اصیل شمردن اجتماع و امت، ضمن محترم شمردن مالکیت خصوصی در کنار آن مالکیت دولتی و عمومی را نیز تشریع می کند. وی با غریزی دانستن اصل مالکیت معتقد است که بعضی حیوانات نیز چنین اولویتی را برای خود قایلند (مطهری: ۱۳۶۸، ۵۲).
وی در ارتباط با انواع مالکیت چنین می‌گوید:
«مالکیت ممکن است فردی باشد و ممکن است جمعی و اشتراکی باشد، یعنی می‌توان فرض کرد که فقط یک نفر مالک ثروت باشد و فقط او حق داشته باشد از آن استفاده ببرد و هم ممکن است عده‌ای با همه‌ی افراد بالاشتراک مالک ثروتی باشند و بالاشتراک از آن بهره ببرند.
اسلام نه با قبول مالکیت عمومی در مثل انفال، مالکیت فردی را به طور مطلق طرد کرده و نه با قبول مالکیت فردی، مالکیت عمومی را نفی کرده است. در این جا که پای کار افراد و اشخاصی است، مالکیت فردی را معتبر می‌شمارد و درآن جا که پای کار افراد و اشخاص نیست، مالکیت را جمعی می‌داند (مطهری: ۱۳۶۸، ص ۵۲و ۵۹) ».
از نظر شهید مطهری مالکیت فردی نیز محدود به حدود و تابع ظوابطی است. این طور نیست که فرد فارغ از هر گونه قید و بندی و بدون از هر گونه محدودیتی بتواند اعمال مالکیت نماید. در این رابطه وی می‌گوید:
«هیچ کس نباید گمان کند که اگر مالک خصوصی مالی شد اختیار مطلق دارد، می‌تواند آن را حبس کند. زیرا: مطابق آن چه گفتیم خداوند انسان را فاعل و منابع اولیه را قابل آفریده است. این قوه‌ی فاعلی خواسته که از آن ماده‌ی قابله استنتاج کند، خود زکات بر طلا و نقره عنوان جریمه دارد. (مطهری: ۱۳۶۸، ۲۱۵)
«یکی دیگر از محدودیت‌های مالکیت خصوصی از نظر شهید مطهری این است که بر خلاف نظر سرمایه‌داری که معتقد است اختلاف ‌ثروت و دارایی افراد می‌تواند خیلی فاحش باشد، از نظر اسلام، اختلاف فاحش که منتهی به فقر طبقه‌ی دیگر نه به واسطه‌ی بیماری، بلکه به واسطه‌ی بیکاری یا کمی مزد بشود، جز از طریق ظلم و استثمار ممکن نیست (مطهری: ۱۳۶۸، ۲۲۹). »
شهید مطهری در بحث مالکیت ضمن هم‌ رأیی و توافق نظر با دیدگاه‌ها فقهاء در موارد مختلف، تنها در دو مسأله بر خلاف نظر اکثر قریب به اتفاق فقهاء اظهار نظر نموده است. مسأله‌ی اولی که وی با تردید به آن نگاه می‌کند استفاده از ارزش اضافی نیروی کار است و مسأله‌ی دوّم مالکیت صنعتی است.
وی در مورد مسأله‌ی اول (استفاده از ارزش اضافی نیروی کار) می‌گوید:
«یکی از ویژگی‌های مارکیست‌ها این است که مالکیت بر ابزار تولید را به طور کلی نفی می‌کنند و تنها مالکیت حاصل از کار را قانونی می‌دانند ودرباره‌ی مالکیت ثروت به وسیله‌ی استخدام نیروی کار در یک مؤسسه‌ی تولیدی مدعی هستند که سودی که سرمایه‌دار از این راه می‌برد همان ارزش اضافه‌ی ‌نیروی کار است و منتهی به استثمار می‌شود.
به طور مسلم، اسلام اصل استخدام، فرد در کارهای غیر تولیدی نظیر مزد خیاط و مستخدم خانه و…. را تجویز می‌کند و لازمه‌ی معتبر شناختن مالکیت فردی و سود در غیر وسایل تولید، ضرورت این عمل است و امّا استخدام کارگر برای تولید و فروش محصول کار او معلوم نیست که در صدر اسلام تا زمان‌های نزدیک به زمان ما این چنین عملی بوده است یا نبوده است. به هر حال، اگر به دلیل قاطع ثابت شود که سودی که از این راه عاید مالک می‌شود، ارزش اضافی نیروی کارگر است و ظلم و استثمار است، آیا با اصول اسلام قابل انطباق هست یا نیست؟ به علاوه قطع نظر از ارزش اضافی، مستلزم تسلط اقتصادی و حتی سیاسی افرادی بر اجتماع است و آیا اسلام این گونه تسلط‌ها را می‌پذیرد یا نه؟ اسلام مالکیت فردی و شخصی را در سرمایه‌های طبیعی و صناعی نمی‌پذیرد و مالکیت را در این امور عمومی می‌داند» (مطهری: ۱۳۶۸، ۲۳۰)
وی در مورد سرمایه‌های طبیعی می‌نویسد:
«در آن دسته از محصولات طبیعت که کاری روی آن‌ها صورت نگرفته مانند ماهی‌ها و جواهر دریا علف‌های کوهی، جنگل‌ها و معدن‌ها و… مسلماً موجبی وجود ندارد که شخص را مالک آن‌ها بدانیم» (مطهری: ۱۳۶۸، ۵۴).
در خصوص مالکیت صنعتی نیز بر این عقیده است که:
«ماشین از آن نظر که مظهر ترقی اجتماع است و محصول ماشین را نمی‌توان محصول غیر مستقیم سرمایه‌دار دانست بلکه محصول غیر مستقیم شعور و نبوغ مخترع است و آثار شعور و نبوغ نمی‌تواند مالک شخصی داشته باشد، پس ماشین‌های تولید نمی‌تواند به اشخاص تعلق داشته باشد. » (مطهری: ۱۳۶۸، ۵۸۰)

۴-۸-۳- تفسیر دیدگاه‌های گوناگون درباره‌ی آزادی اقتصادی

تفسیر دیدگاه‌های گوناگون درباره‌ی آزادی اقتصادی، ناشی از چگونگی نگرش آن‌ها به بحث اصالت فرد یا اجتماع است. مکاتب لیبرالیستی به لحاظ توجه به منافع افراد، حداکثر آزادی را برای فرد در نظر می‌گیرد و دیدگاه‌های مارکیستی نیز با توجه به اصیل دانستن منافع اجتماعی، آزادی افراد را بسیار محدود می‌دانند. شهید مطهری دیدگاه اسلام در این باره را به شرح ذیل بیان کرده است:
«اسلام در عین این که دین اجتماعی است و به جامعه می‌اندیشد و فرد را مسئول جامعه می‌شمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمی‌گیرد و فرد را غیر اصیل نمی‌شمارد. فرد از نظر اسلام، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر قضایی و چه از نظر اجتماعی، حقوقی دارد. از نظر سیاسی، حق مشورت و حق انتخاب و از نظر اقتصادی حق مالکیت بر محصول کار خود و حق معاوضه و مبادله و صدقه و وقف و اجاره و مزارعه و مضاربه و غیره در ما تملیک شرعی خود دارد. و از نظر قضایی، حق اقامه دعوی و احقاق حق و حق شهادت و از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل و مسکن و انتخاب رشته تحصیلی و غیره و از نظر خانوادگی حق انتخاب همسر دارد. (مطهری: ۱۳۶۸، ۱۱۷).
بدیهی است انسانی که از نظر ادیان الهی خلیفه و جانشین خدا معرفی می‌شود و خداوند متعال به وجود او مباهات می‌کند و او را گل سر سبد آفرینش می‌داند، باید چنین امتیازاتی داشته باشد امّا دقیقاً همین امتیاز انسان است که آزادی او را از آن چه در مکاسب لیبرالیستی و اومانیستی برای او به صورت آزادی و حق انتخاب قایلند متفاوت می‌کند. آزادی انسان در شریعت اسلامی باید به گونه‌ای باشد که او را در جهت رسیدن به قرب الهی یاری کند و بر همین اساس این آزادی با محدودیت‌هایی مواجه می‌شود.
شهید مطهری در مقام بیان امتیازهای آزادی انسان در مکتب اسلام با مکاتب دیگر می‌نویسد:
«اسلام درباره‌ی آزادی به عنوان یک ارزش از ارزش‌های بشر اعتراف کرده است. امّا نه ارزش منحصر به فرد و نه آزادی با آن تعبیرها و تفسیرهای ساختگی، بلکه آزادی به معنای واقعی» (مطهری: ۱۳۷۳، ۷۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم