میزان تولید نفت در خلیج فارس در روز در سال ۲۰۱۱به میلیون بشکه
میزان تولید گاز در خلیج فارس در روز در سال ۲۰۱۱به تریلیون فوت مکعب
میزان مصرف نفت جهان در سال ۲۰۱۱به میلیون بشکه
میزان مصرف گاز جهان در سال ۲۰۱۱ به میلیارد متر مکعب
۷۴۸٫ ۳
۷۳
۲۰
۱۰
۸۷٫ ۸۰۰
۴۰۰۰
سهم از کل ذخایر جهان به درصد
سهم از کل ذخایر گاز جهان
سهم از کل تولید نفت جهان
سهم از کل تولید جهان
سهمایالات متحده و اروپا در مصرف نفت جهان به ترتیب
سهمایالات متحده و اتحادیه اروپا در مصرف گاز به ترتیب
۵۵
۴۰
۲۶
۲٫
۲۳٫ ۵ / ۱۲٫ ۵
–
منبع: BP Statistics (به نقل ازواعظی، ۱۳۸۹، ص۱۲۵ )
پیش بینی میشود تا سال ۲۰۳۰میزان وابستگی کشورهای جهان و بخصوصایالات متحده واتحادیه اروپا به ذخایر نفت و گاز منطقه با کاهش نفت وگاز سایر حوزهها بسیارافزایش خواهد، به طوری کهاین وابستگی برای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۳۰ درحوزه نفت به ۷۵ درصد و درحوزه گاز به ۶۶ درصد خواهد رسید، همچنین پیش بینی میگردد تا سال مذکور ذخایر نفتی منطقه خلیج فارس ۹۵ درصد ذخایر موجود جهان را تشکیل خواهد داد (واعظی، ۱۳۸۹، ص۱۲۵ )
منطقه خلیج فارس علاوه بر دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز– که ویژگی برجستهاین منطقه به حساب میآید از نظرموقعیت جغرافیای و همچنین نظامهای سیاسی محصور کننده آن دارای اهمیت منطقهای وجهانی است (فاست. ۱۳۸۹ص۲۰۱).
ازاین روی چه درنظام دوقطبی حاکم بر قرن بیست میلادی و چه در نظام تک قطبی در حال گذر فعلی، توجه بهاین منطقه در دستور کار قدرتهای بزرگ قرار داشته است،ایران به عنوان کشوری که سرتاسر سواحل شمالیاین منطقه به همراه جزایر استراتژیک و تنگه حیاتی هرمز یا به عبارتی مجرایی ورود به منطقه مذکور را دراختیار داشته و همچنین با دارا بودن جمعیت قابل توجه و قدرت نظامی برتر و سرزمینی پهناور نسبت به سایر کشورهای منطقه علاوه براینکه به تنهایی دارای جایگاه مهم و تعیین کنندهای در منطقه بوده است همواره نوع تعاملاتش با قدرتهای بزرگ، هم بر امنیت منطقه و هم بر کم وکیف تعاملات کشورهای منطقه با هم وبا قدرتهای بزرگ تاثیر گذار بوده است. (رضایان، ۱۳۹۱، ص۳۶)
۳-۳-۳ -۲- تقابل قدرتها و شکل گیری الگوهای امنیتی در منطقه خلیج فارس
با تضعیف حکومت صفوی در جنگهای پی در پی با امپراطوری عثمانی، و مقارن شدناین تحولات با ورود قدرتهای فرامنطقهای به خلیج فارس و مشخص شدن جذابیتهای منطقه برایاین قدرتها، رفته رفته سلطه برمنطقه مذکور به دست قدرتهای فرامنطقهای افتاد با بازسازی پایههای حکومت درافشاریه، زندیه و بعدها قاجاریه،ایران بار دیگر سلطه بر منطقه را در دست گرفت امااین روند دیری نپایید و دوباره قدرتهای فرا منطقهایاین بار قدرتمندتر از گذشته کنترل منطقه را برعهده گرفتند و تا اواسط حکومت پهلوی دوم مقارن با سال ۱۹۷۰میلادی حضور قدرتمند خود در منطقه را حفظ نمودند، با خروج نیروهای انگلیسی از منطقه بار دیگرایران قدرت بلامنازع منطقه گردید واین روند با حمایتایالات متحده از حکومت پهلوی دوم بخصوص در راستای مقابله با حکومت کمونیست شوروی تا حدودی تثبیت گردید (فاست، ۱۳۸۹، ص ۴۶۷).
درحقیقت دراین برهه در مقایسه با ادوار گذشته تحول مهمیدر چگونگی سلطه بر خلیج فارس پدید آمد و آناین بود که دیگر قدرت فرامنطقهای به عنوان رقیبایران به حساب نمیآمد بلکه بیشتر نقش حامیرا بازی میکرد و رابطهایران با قدرت فرامنطقهای که ازاین برهه به بعدایالات متحده آمریکا تنها قدرت فرامنطقهای تاثیر گذار میباشد. به صورت رابطه حامیپیرو درمیآید، وایران عملا ژاندارمیمنطقه را برعهده میگیرد تا جایی که حتی در قبال تحولات یمن وسایر نقاط عکس العمل نشان میدهد، اگر تا نیمه دوم حکومت پهلوی دوم الگویی موجود برای سلطه بر منطقه خلیج فارس از تضاد میانایران و قدرت فرامنطقهای منشعب میگردید ازاین تاریخ به بعد تعامل میانایران و قدرت منطقهایست که به عنوان الگویی جدیدی برای سلطه برمنطقه خلیج فارس عمل میکند دراین برههایران علاوه براینکه نقش ژاندارم را برای ۶ پادشاهی عرب منطقه خلیج فارسایفا میکند(فاست، ۱۳۸۹، ص۴۶۸)
حتی در مقابل عراق قدرتمند و بعثی نیز دارای جایگاه برتر و قدرتمندتری است بطوری که در بحث تقسیم اروند رود شاهایران اراده خود را بر حکومت جمهوری بعثی عراق تحمیل مینماید. در جریان مربوط به حاکمیت جزایر سه گانهایران بااینکه با شیخ نشین شارجه بر سر حاکمیت مشترک به توافق میرسد اما علنا و عملا داشتن نقش ژاندارمیمنطقه باعث میشود حتی با تشکیل امارات متحده عربی کنترلاین جزیره و تامین امنیت آن بر عهده نیروهایایرانی باشد و رفته رفته حاکمیتایران براین جزیره تثبیط واین جزیره بخشی از خاک کشورایران قلمداد شود.
بنابرینایران در سایه نقش ژاندارمیمنطقه، توانست بدون برخورد با قدرت فرامنطقهای – که از زمان آشنایی و ورود به منطقه، چگونگی سلطه براین منطقه را مورد توجه قرار دادند – برخلیج فارس حکم براند. اما با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷و با تغییرات اساسی صورت گرفته توسط انقلابیون در جهت گیرهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رژیم شاهنشاهی رفته رفته نقش ژاندارمیایران جای خود را به برخورد در وهله اول با رژیمهای پادشاهی منطقه و در وهله دوم با قدرت فرامنطقهای – که قدرتمند تر از گذشته در منطقه حضور داشت یعنیایالات متحده داد با آشکارتر شدن مواضع ضد آمریکایی ضد اسرائیلی جمهوری اسلامیایران نگرانیهای ایالات متحده از به مخاطره افتادن منافعاین کشور در منطقه استراتژیک خلیج فارس، روز به روز بیشتر گردید.
فروپاشی اتحاد جماهر شوروی و اضمحلال نظام دو قطبیایالات متحده را ترغیب نمود تا خود را به عنوان قدرت فراگیرجهانی مطرح نماید مطرح شدن آمریکا به عنوان هژمون جهانی، نیازمند سلطه بر مناطق استراتژیک جهان و به تبع آن سلطه و یا نقش آفرینی موثرتر درجوامع و منابع ارزشمند جهان است در غیاب دشمن سرسختی همچون اتحاد جماهر شورویایالات متحده فضا را بیش ازپیش برای چنین نقش آفرینی فراگیری مناسب میدید ازاین روی سلطه وحضور بلامنازع در مناطق حساس جهان در دستور کار دستگاه سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت منطقه خلیج فارس به دلیل اهمیتهای که دارد جزو اولویتهای سیاست خارجی آمریکا مطرح است با حضور قدرتمند جمهوری اسلامیایران دراین منطقه،ایالات متحده علاوه بر تلاش برای نقش آفرینی موثرتر درمسائل انرژی و کنترل یکی از شاه راههای ارتباطی جهان، تلاش بی وقفهای را جهت اثبات هژمون بودن خود آغاز کرده است بنابرین منطقه خلیج فارس هم ازاین بابت که ماده اولیه صنایع سنگین آمریکا تامین میکند و هم ازاین بابت که مهمترین دشمن ظاهریایالات متحده را در خود جای داده است دارای اهمیت دوچندانی در سیاست خارجیاین کشور میباشد (موسوی شفائی، ۱۳۸۸، ص۱۲۷).
همچنین تاکید براین نکته نیز لازم است که منطقه خلیج فارس علیرغم واقع شدن در منطقه بزرگ خاورمیانه دارای الگوی امنیتی خاص و متفاوتی از منطقه خاورمیانه میباشد. ( بوزان و ویور، ۱۳۸۸، ص ۱۱۵-۱۱۶)
بسیج منابع برای مقابله باایران و اثبات هژمونی خود در منطقه حساس خلیج فارس،ایالات متحده را بر آن داشته تا از تمامیپتانسیلهای ممکن برای نیل به هدف خود بهره ببرد و گاها اقدام به بستر سازی جهت بهره برداری دراینده، به عنوان پتانسیل جدید علیهایران، نماید تناسبی که بین مقدورات و محذوراتایالات متحده وجود دارد فضا را برای بسیج گسترده منابع فراهم نموده است ازاین روی حتی در منطقه خلیج فارس نیز با وجود قدرت نظامیقابل توجهایران نسبت به کشورهای عرب منطقه،ایالات متحده ظرفیتهای قابل توجهی در مقابله باایران در اختیار دارد.
در بررسی چگونگیاین موضوع ما با برنامهها و سیاستهای متعددی از سویایالات متحده روبرو خواهیم شدایالات متحده آمریکا پس از مواجه شدن باایران اسلامیکه مهمترین شعار سیاست خارجی اش مقابله با استکبار جهانی و نماد آن یعنی آمریکا بود تلاش کرد تا مانع از گسترش احساسات ضد آمریکایی انقلابیون، به نقاط دیگر منطقه و جهان گردد ازاین روی طی ۳۰ سال گذشته به اقداماتی همچون :
۱-ایجاد حصار سرزمینی در اطرافایران با بهره برداری از بسترهای قومیو مذهبی موجود
۲- حضور نظامیقدرتمند در منطقه و بخصوص در اطرافایران
۳-ایجاد پایگاههای نظامیدر کشورهای حمسایهایران، آنهم بر اساس توافقات نظامیدوطرفه
۴- اعمال تحریمهای یکطرفه و تلاش برای تحریمایران توسط متحدین منطقهای و جهانی خود
۵- پافشاری در اعمال تحریمهای جهانی از طرف شورای امنیت
۶- فراهم کردن بسترهای لازم برایایجادسازمان منطقهای بدون حضورایران و حتی علیهایران
[جمعه 1401-04-17] [ 11:20:00 ب.ظ ]
|