دروغگویی برخلاف ظاهر واژه محدود به گفتار نیست. وارونه سازی حقیقت می تواند به روش های مختلف از جمله گفتار باشد. اساساً آدمی حداقل از زبان گفتاری، کالبدی و کرداری برخوردار است. گفتار و خلاف واقع تنها بعدی از تحریف حقیقت را نشان می دهد. کسی که خشمگین است. اما با حرکات کابدی خلاف آن را نشان می دهد در واقع وارونه سازی می کند. و کسی که نفرت خود را به وسیله رفتارهای احترام آمیز به فرد پنهان می سازد، دروغگوست توجه به این نکته نشان می دهد برخلاف تصور رایج دروغگویی امر سهل و ساده نیست زیرا به اندک تأمل و مقایسه سه زیبان یاد شده می توان پرده از دروغگویی فرد برداشت.
در پدیده دروغگویی چند عنصر وجود دارد: «نشان دادن»، «امری»، «خلاف واقع» نشان دادن در این بیان مفهوم عامی دارد و لذا فردی می داند که «الف ب است» اما نشان می دهد که «الف ب نیست» وی را دروغگو می انگاریم.
– رازداری: غالباً رازداری با حفظ حریم خصوصی و امانت داری اشتباه می شود. مراد از رازداری آن است که اکر به هر دلیلی به اسرار دست یافتیم. نباید آنها را برای دیگران افشا کنیم. دست یابی به اسرار افراد لزوماً از طریق ورود به حریم خصوصی نیست بلکه افراد به طرق مختلف به اسرار دیگران وقوف می یابند امروزه اطلاعات منشأ قدرت است و حفظ اطلاعات محرمانه و اسرار افراد یک اصلی اخلاقی است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

افرادی که با غیبت می پردازند، غالباً راز مردم را فاش می کنند رازداری دارای دو مرتبه است: حفظ اسرار افراد به عنوان اشخاص حقیقی و حفظ اغسرار سازمان به عنوان اشخاص حقوقی. همان گونه که نباید اسرار اشخاص را افشا کرد، از افشای اسرار سازمانی نیز باید خودداری کرد. پدیده فسادآور معاملات اندرونی ناشی از دست یابی افراد به اسرار سازمانی است و لذا کارکنان براساس وفاداری سازمانی باید از هر گونه افشای اسرار سازمانی خودداری کنند مگر در موارد خاص.
این اصل اخلاقی نامشروط نیست بلکه در شرایطی که رازداری موجب خسارت جبران ناپذیر مانند از بین رفتن امنیت ملی، به مخاطره افتادن صلح و بهداشت شود، افشای اسرار یک وظیفهی اخلاقی می شود. اما این وظیفه را باید با دغدغهی اخلاقی انجام داد دغدغهی اخلاقی سبب می شود فرد اولاً از مخاطره آمیز بودن اسرار افراد یا سازمان ها مطمئن باشد و صرفاً به گمان و ظن اکتفا نکند چرا که “إن بعض الظن اثم” (برخی از گمان ها گناهند) و ثانیاً در شیوهی افشای راز هم از اخلاقی بودن آن مطمئن باشد.
– پاسخگویی و نقدپذیری : انسان ها نسبت به تصمیم ها و احترام های خود دو گونه تلقی دارند. کسانی با تکبر و عُجب از آنچه انجام می دهند به نحو نامشروط راضی اند و هرگز رفتار خود را قابل چون و چرا نمی دانند و درقبال عملکرد خویش پاسخگو نیستند. تلقی آنان چنین است: چون من انجام دادم پس خوب است.
تلقی دوم که بر نگرش و منش اخلاقی استوار است، مسئولیت پذیری در قبال تعمیم و رفتار خود است. آنان افراد را محقق می دانند که از دلیل رفتارشان بپرسند براساس این نگرش، آنان نقد و پرسش را حق دیگران می دانند و نقدپذیری و پاسخگویی را وظیفهی اخلاقی خود تلقی می کنند.
نگرش اخلاقی این است که ما نسبت به رفتارهایمان باید پاسخگو باشیم، اگر کسی از دلیل و عقلانیت خود را در تراوزی داوری همگانی قرار دهیم. قوام کار گروهی و فعالیت سازمانی به ویژه در سازمان های مردم نهاد بر پاسخگویی افراد و پاسخگویی سازمان است.
مطبوعات حق انتقاد و استیضاح دارند و سازمان وظیفه پاسخ دادن به آنها را دارد. نقدگریزی موجب استکبار می شود و قوام سازمان را فرو می ریزد. سازمان برای نقدپذیری خود باید نظام جامع پیشنهادات و انتقادات را تدوین کند و با اقبال به نقد دیگران آنها را تحلیل و به نحو منطقی پاسخ دهد. یکی از موانع کار گروهی نقدناپذیری افراد است.
– رفق و مدارا : یکی از اصول اخلاقی در رفتار ارتباط بین شخصی، ملایمت و فرمی نسبت به دیگران است. سختی کار در محیط شغلی، وضعیت بحرانی، ناکامی ها، دشواری های معیشتی افراد را به خشونت، سخت گیری، تندخویی و تنگ نظری می کشاند و این ها همه واکنش های هیجانی اند.
سخنی از پیامبر اسلام نقد شده است که پای بندی به مدارا و ملایمت با مردم را در حد عمل به واجباتی مانند نماز و روزه می داند: پروردگارم مرا به مدارا با مردم فرمان داد، آن سان که مرا به انجام واجبات فرمان داد. سیرهی عملی آن حضرت نیز نشان می دهد که آن حضرت از تندی های بی مورد و شدت های نابجا سخت پرهیز داشت و هرگز برای پیشبرد مفاسد اجتماعی خویش از حرکت های تند و ناملایمت با مردم بهره نگرفت.
امام علی (ع) براساس این اصول که «سّر سیاست به کاربردن وفق و مدارا است» برای مدیران ارشد توصیه می کند: هرگاه زمامدار شدی، باید وفق و مدارا پیشگیری.
– اصل وفای به عهد: در زندگی شخصی و شغلی و اجتماعی با یکدیگر پیمان های مختلف می بندیم. عهدی شفاهی یا پنهانی مکتوب با خویش، با پدر و مادر، با کارکنان، رقبا، پیمانکاران و سایر افراد می بندیم. رسم جوانمردی با پایبندی به پیمان است. این اصل اخلاقی از قدیمی ترین اصولی است که بیشتر تعامل خود را بر آن استوار ساخته است. در آموزه های اسلامی نه تنها پایبندی به عهد و پیمان مورد تأکید قرار گرفته است بلکه آن، یک اصل نامشروط نیز دانسته شده است: سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازهی مخالفت با آن را نداده است: ادای امانت نسبت به هر کس، خواه بدکار باشد یا نیکوکار، وفای به عهد دربارهی هر کس، خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار. رسول گرامی اسلام (ص) خوش پیمانی را از ایمان میداند و در روایتی از امام علی (ص) بنیاد دین داری، امانت داری و وفای به عهد است در آموزهای دینی از وفای به پیمان همچون دژ و سپر نگهدارنده تعبیر شده است. پای بندی استثناء ناپذیر به عهد و پیمان فرد و سازمان را پیش بینی پذیر می کند و اعتماد محیط به سازمان را افزایش میدهد.
– امانت داری: امروزه امانت داری در تمامی حرفهها بویژه در کسب و کار جایگاه راهبردی یافته است. امانتداری از مهمترین توقعات افراد در تعامل شغلی است. عناصر محیط یک سازمان براساس امانتداری نهادینه شده در آن سازمان به آن اعتماد می کنند. مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان و همه صاحبان حق در تعامل با سازمان های کسب و کار در امانتداری سازمان در قبال اموال، اسرار اطلاعات، و سایر شئون حرفه ای اهمیت می دهند به همین دلیل امانتداری در منشور اخلاقی سازمان ها و عهدنامهی اخلاقی صاحبان حرفه و مشاغل، اصل مهم و جهان شمول است. همکاری عناصر محیط داخلی و بیرونی سازمان با آن براساس الگوی سرمایه گذاری انجام می شود و سرمایه گذاری صرف کردن کنونی سرمایه به امید بازدهی سود در آینده است و لذا سرمایه گذاری دارای خطرپذیری است. آنچه معقولیت خطرپذیری را تأمین می کند، خصلت امانت داری سازمان است که در فرهنگ سازمانی آن نهادینه شود. بنابراین، امانتداری سبب پیش بینی پذیری و اعتماد آفرینی می شود و اعتماد آفرینی رمز و راز موفقیت در کسب و کار است.
سازمان نیز در گزینش منابع انسانی و انتساب مدیران، امانتداری را اصل مهم برای ارزیابی می داند.
تعریف عملیاتی امانتداری:
با توجه به گستردگی دامنه امانت و مصادیق آن، مفهوم امانتداری نیز گسترده است. امانت داری در قبال هر امانتی، متناسب با آن امانت تعریف می شود، مثلاً امانت داری در قبال اموال بنگاه، حفظ آن اموال و استفاده بهینه از آنهاست و امانت داری در قبال اسرار، عدم افشا و سوء استفاده نکردن از آنها است. همچنین در موارد دیگر، متناسب با امانت، باید امانت داری کرد. چنانچه فخررازی پس از بیان اینکه معامله انسان یا با خداست یا با سایر بندگان و یا با نفس خود. اداء امانت در هر قسم را متناسب با آن امانت می داند با توجه به این نکته، نباید تصور کرد امانت داری صرفاً عبارت است از حفظ و صیانت از یک شیء مادی که در اختیار انسان قرار گرفته است، بلکه امانت داری دامنه گسترده ای دارد و از این رو نمی توان فقط استعمال، تصاحب، تلف کردن و مفقود کردن شیء امانت گذاشته شده را که در قانونبه عنوان انواع خیانت در امانت شمرده شده است. خیانت به حساب آورد. یعنی امانت داری در روی آورد اخلاقی مفهومی وسیعتر از امانت داری در فقه و قوانین موضوعه دارد.(فرامرز قراملکی،۱۳۸۸)

اخلاق حرفه ای
اخلاق از طریق اصول اخلاقی در سازمان جاری می شود. این اصول راهنمایی اند که تصمیم گیری در سازمان بر آنها استوار می شود. سازمان ها اصولاً براساس ارزشها و اصول خود و با در نظر گرفتن عوامل بیرونی و مقتضیات درونی سازمان خود، تصمیمات خود به خصوص تصمیمات راهبردی را اتخاذ نمایند.
اخلاق حرفه ای، مجموعه از اصول و استانداردهای سلول بشری است که رفتار افراد و گروه ها را تعیین می کند. در حقیقت، اخلاق حرفه ای یک فرایند تفکر عقلانی است که هدف آن محقق کردن این امر است که در سازمان چه ارزش هایی را چه موقع باید حفظ و اشاعه نمود. اخلاق حرفه ای را مسئولیت های اخلاقی سازمان تعریف می کنیم که شامل همه اضلاع و ابعاد سازمان می شود و اخلاقیات شغلی راهم در بر می گیرد. به عبارت دیگر اخلاق حرفه ای مسئولیت های اخلاقی سازمان در قبال محیط مستقیم و غیرمستقیم است و بر اصل حق مردم استوار است. و اعتقاد دارد «محیط حق دارد و سازمان وظیفه». اخلاق حرفه ای، رفتار ارتباطی سازمان با محیط براساس حقوق و تعهدات و وظایف است.
بسیاری ازشرکت ها موفق نسبت به تدوین استراتژی اخلاقی احساس نیاز کرده اند و به این باور رسیده اند که در سازمان باید یک فرهنگ مبتنی بر اخلاق رسوخ کند. در فرهنگ و تمدن اسلامی در سده های سوم و پس از آن به این مفهوم ازاخلاق حرفه ای توجه شده است. نهادها و ارگان های لشکری و کشوری از وظایف اخلاقی برخوردار بوده اند و آیین نامه های اخلاقی مربوط به مدیریت شهری و غیر آن تدوین شده اند . بسیاری از سازمان های برتر بر مرامنانه اخلاق خود تأکید می کنند و برخی از آنها بخش مدیریت اخلاق تأسیس کرده اند. تا به ترویج اخلاق در فرهنگ سازمانی و ممیزی اخلاقی در همه تصمیمها و اقدامهای بنگاه بپردازد. در جوامعی مانند کشور ما به نظر می رسد اخلاق حرفه ای به تازگی در سطح بنگاه ها و سازمان ها تولد یافته و در مراکز دانشگاهی در حال توسعه می باشد. (قراملکی، ۱۳۸۳: ص ۱۱۰).
دکتر قراملکی، اخلاق حرفه ای را با دو رهیافت بررسی می کند:
رهیافت اول مدیریت منابع انسانی که ریشه در سنت ایران باستان دارد که اخلاق حرفه ای در مغرب زمین با این رهیافت تولد یافت. رهیافت دوم مدیریت استراتژیک است که امروزه در جهان مطرح است و اخلاقی بودن سازمان و مباحثی مانند اخلاق کارکنان، اخلاق مهندسان، اخلاق پزشکان را مطرح می کند.
البته در دهه های اخیر رهیافت مدیریت راهبردی هم اضافه شده که در آن فردگرایی جای خود را به کل گرایی داده است.
برای رسیدن به موفقیت باید امکان برقراری رابطه آسان و درست محیط با سازمان را فراهم کنیم؛ رابطه آسان یعنی کم هزینه و رابطه درست به معنای برقراری رابطه با ریسک معقول است. جهت ایجاد این رابطه باید اعتماد دیگران را جلب کنیم.
اعتمادآفرینی نیاز پنج وجهی و سازمانی اس. یعنی باید اصیل، فراگیر، پایدار، متقابل و ژرف و راسخ باشد.
برای اینکه سازمان بتواند اعتماد محیط را جلب کند باید پیش بینی پذیر باشد؛ پیش بینی اخلاقی، خصتی در سازمانم است که محیط را قادر به پیش بینی عملکرد سازمان در خصوص استفای کلیه حقوق خود می کند.
عوامل مختلفی از جمله مدیران، منابع انسانی و مالی و فن آوری در پیش بینی پذیر شدن سازمان دخیل هستند اما مهمترین عامل، مسئولیت پذیری است. سازمان اگر مسئولیت پذیر باشد به وسیله آن پیش بینی پذیر می شود و پس از آن اعتماد به وجود می آید به دنبال آن ارتباط آسان و درست محیط با سازمان و در نهایت موفقیت سازمان حاصل می شود.

اصول اخلاق حرفه ای
زمانی که فردی وارد سازمانی می شود به راحتی متوجه می شود که آن سازمان دارای نوعی رفتار ویژه است که در تک تک افرادش قابل مشاهده است. گرچه این نوع رفتار خاص را فرهنگ سازمانی نامیده اند ولی آنچه مسلم است. این است که همین فرهنگ چارچوب هایی را تعریف می کند که به عنوان اصول اخلاق حرفه ای آن سازمان مطرح است.
در آغاز اصول اخلاقی با تمام ویژگی هایش که برگرفته از فرهنگ کلی جامعه (عقاید، مذهب، آداب و رسوم و …) است شکل می گیرد و در مرحله دوم در درون سازمان حالت اختصاصی تری به خود گرفته و به عنوان فرهنگ سازمانی متبلور می شود؛ در درون این سازمان نیز افراد شاغل و طبقات مختلف اداری خرده فرهنگهای خاص تری هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند، همه اینها باعث می شود که در میان این گروه ها و سازمان ها نوعی تعصب کاری خاص شکل گیرد که آن را اصول اخلاق حرفه ای می نامند. دریک جلمه اخلاق حرفه ای متأثر از اخلاق سازمانی است.
اصول اخلاق حرفه ای اصولی است که حاکم بر اجرای کارهای مدیریتی و سازمانی است و در تمام سطوح باید به آن معتقد بود و به آن عمل نمود. این اصول بر مبنای برنامه ریزی درست از نظر اخلاق حرفه ای و وجدان کاری در کشورهای توسعه یافته سالهاست مورد اجرا قرارگرفته و مدت کوتاهی است که مورد توجه کشورهای در حال توسعه نیز واقع شده است به گونه ای که تعهدکاری و حس مسئولیت در انجام مشاغل و حرفه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشیده است. اما اصول اخلاق حرفه ای چیست؟ و ابعاد آن تا به کجاست؟ و چگونه می توان آن را محقق ساخت؟
اخلاق و اصول اخلاق حرفه ای باید جایگاهی بالاتر از قانون داشته باشد کما اینکه قوانین جاری هر کشوری نیز از اخلاق نشأت می گیرد و خود اخلاق، هیچ گاه به متن قانون تبدیل نمی شود.
اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزشهای والایی است که رعایت آنها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی از اصول مذکور است.
همچنان که رفتار و شیوه زندگی ایمان آورندگان به کتب آسمانی گویای محتوی دینی و مذهبی آنهاست و هم چنان که حرکات و سکنات مسلمانان برگرفته از آیات قرآن است و آن کتابی است که اخلاقی واحد را در میان پیروانش ایجاد کرده است و در تمام زوایای زندگی آنها دخالت کرده است و برای آن برنامه ای خاص دارد، هر حرفه ای نیز رفتار و تعهدات مربوط به خود را دارد که برگرفته از اساسنامه آن حرفه است. حرفه های مختلف برحسب میزان حساسیت و وظیفه ای که در خدمت به جامعه دارند دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند، معیارهای اخلاقی اصول مشترک، خصوصیت ارزشها و صلاحیت ها را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد.
در واقع معیارهای اخلاقی چارچوبی را برای ارزشها، اصول و مسئولیت ها و حقوق سازمان های غیردولتی ارائه می دهد. (حبیبی قاینی مریم، ۱۳۸۶، ص ۲۶و ۲۷)
به نظر برخی از صاحبنظران اصول اخلاق حرفه ای بر دو مؤلفه اصلی استوار است:
الف)شناخت فرهنگ جامعه
ب) شناخت حرفه
هر جامعه ای از یک فرهنگ خاص شکل گرفته است و در هر جامعه ای یک سری اصول اخلاقی وجود دارد که این اصول ازیک فرهنگ پیروی می نماید بنابراین در بعضی جوامع می بینیم که پایبندی به اصول اخلاقی بسیار شدیدتر از کشوری است که پایبند به اصول اخلاقی نمی باشد. دیگر آنکه هر حرفه و شغلی نیز از آداب و یک اصولی پیروی می نماید. این اصول حاکم بر حرفه زمانی که با فرهنگ یک جامعه ترکیب می شود مورد تأکید آن جامه قرار می گیرد. در نتیجه به آن حرفه یک سری اصول اخلاقی اضافه می شود مثل جامعه پزشکان یا وکلا که از یک اصول اخلاقی مشخصی پیروی می نماید.
بنابراین اصول اخلاق حرفه ای آن اصولی است که حاکم شده است.بر آن حرفه و باید رعایت گردد. به عنوان یک راه حل بهترین راه برای توسعه اصول اخلاق حرفه ای تشکیل تشکل ها و انجمن ها می باشد. تشکل های تخصصی باعث خواهد شد که اصول اخلاقی بهتر شکل بگیرد و بهتر بتوان آن را در جامعه نشر و گسترش داد. این تشکل ها باید با دولت در تعامل باشند چون این تعامل باعث می شود که واقعیت ها گفته شده و آثار آن راحتتر به عرصه وجود برسد.
رشد روزافزون جوامع بشری و پیچیدهتر شدن روابط و مناسبات اجتماعی پیدایش حرفه های گوناگون را ایجاب می کند. به دلیل ضرورت تقسیم کار و نیز تخصصی تر شدن امور، این حرفه ها روز به روز نقش بیشتر و مؤثرتری در بهبود رفاه اجتماعی بر عهده می گیرند. تداوم حیات این حرفه ها منوط به کیفیت خدماتی که ارائه می کنند و اعتماد و اعتباری است که در نتیجه ارائه این خدمات به دست می آورند. این اعتماد و اعتبار، سرمایه اصلی هر حرفه است. و وظیفه هر حرفه و اعضای آن، حفظ سرمایه به دست آمده است. ضوابط رفتار و اخلاقی، مهمترین خط مشی حرفه را تشکیل می دهد و در برگیرنده مواردی از جمله ویژگیهای اصلی هر حرفه و روابط اعضای حرفه با جامعه و یکدیگر است.
شکل گیری و تولد اصول اخلاق حرفه ای برگرفته از فرهنگ کل جامعه می باشد. زمانی که فردی وارد سازمانی می شود به راحتی متوجه می شود که آن سازمان دارای نوعی رفتار ویژه است ک در تک تک افرادش قابل مشاهده است. گرچه این نوع رفتار خاص را فرهنگ سازمانی نامیده اند ولی آنچه مسلم است، این است که همین فرهنگ چارچوب هایی را تعریف می کند که به عنوان اصول اخلاق حرفه ای آن سازمان مطرح است.
اصول اخلاق با تمام ویژگی هایش که برگرفته از فرهنگ کلی جامعه (عقاید، مذهب، آداب و رسوم و …) است شکل می گیرد و در مرحله دوم در درون سازمان حالت اختصاصی تر به خود گرفته و به عنوان فرهنگی سازمان متبلور می شود در درون این سازمان نیز افراد شاغل و طبقات مختلف دارای خرده فرهنگهای خاص تری هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند همه اینها باعث می شود که در میان این گروه ها و سازمان ها نوعی تعصب کاری خاص شکل گیرد که آن را اصول اخلاق حرفه ای می نامند در یک جمله اخلاق حرفه ای متأثر از اخلاق سازمانی است.
در سازمان ها، اصول اخلاقی (اگر به صورت واقعی رعایت شود) فرایند منطقی تصمیم گیری را تسهیل و گزینه های مناسب برای تصمیمات را فراهم می کند. این اصول نه تنها از رفتارهای مخرب جلوگیری می کنند که نوعی عملکرد و استدلال برتر را برای سازمان پدید می آورند.
اخلاق و اصول اخلاق حرفه ای باید جایگاهی بالاتر از قانون داشته باشد، کمااینکه قوانین جاری هر کشوری نیز از اخلاق نشأت می گیرد و خود اخلاق، هیچ گاه به متن قانونی تبدیل نمی شود. وقتی که قانون به طور مشخصی شخصی را از انجام اعمالی به ظاهر غیرقانونی منع می کند می توان گفت که چیزی از قضاوت اخلاقی برای آن شخص باقی نمی ماند. چرا که قانون گذار قبلاً به جای او قضاوت کرده است. وقتی شخصی مقررات اخلاقی را که خود قائل به آنهاست زیرپا می گذارد، پیامدهای عاطفی قضیه مثل پشیمانی یا ملامت درون، مطمئناً از جنبه مسئولیت پذیری و حقیقتی شدیدتر از ترس صرف از تنبیه یا حالت شرمساری است که معمولاً به یک قانون شکن دست می دهد. کاریایی قوانین اخلاقی در هر شغلی نمی تواند در حد معجزه باشد.
معیارهای اخلاقی باورهای حرفه ای هستند که باید طی یک عمر تجربه به دست آید. در حالت عادی موازین حرفه ای در هر شغلی می تواند و باید توسط خود صاحب شغل به صورت فردی و از طریق انجمن های حرفه ای آنان و گاهی با توجه به نظرات نمایندگان جامعه حفظ شود. موفقیت هر نظام دموکراسی منوط به این است که نهادهایی که چهار قوه اصلی کشور را تشکیل می دهند یعنی مجلس، دولت، قوه قضائیه و رسانه ها در زمینه کنترل و ایجاد توازن و تبلیغ اخلاق حرفه ای عملکرد مؤثری داشته باشند.
برای حکومت دموکراتیک رعایت اخلاق حرفه ای در هر حرفه ای لازم و ضروریست چرا که به پیشبرد شغلی مبتنی بر اخلاقیات کمک می کند. از طرفی برای حفظ اخلاق حرفه ای، نباید به قانون متوسل شد. بلکه اخلاق حرفه ای باید در دل قانون و به صورت یک عادت در افراد جامعه ظهور کند.
در همهی مشاغل حرفه ای، رعایت برخی اصول اخلاق حرفه ای امری ضروری است. بوت در جامعه شناسی خویش، دربارهی اخلاق حرفه ای، پنج ویژگی کم و بیش عام اصول اخلاق حرفه ای را مطرح می کند که عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...