۹

لیبی

۰۱۴/۱۱۰

۱۰

الجزایر

۳۴۹/۱۰۷

منبع:European commission
۴-۲-۳- مصرف
اتحادیه اروپا بزرگترین مصرف کننده سوخت های فسیلی در جهان می باشد که به دلیل ذخایر محدود نفت خام و گاز طبیعی، عمده نیاز مصرفی خود را از طریق واردات از سایر کشورها تامین می کند. نفت خام و گاز طبیعی مهمترین حامل های انرژی در سبد مصرفی کشورهای عضو اتحادیه به شمار می روند. سهم هریک از حامل های انرژی در مصرف ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۸ به ترتیب ۵/۳۶ درصد نفت، ۵/۲۴ درصد گاز، ۱۷ درصد سوخت های جامد، ۴/۱۳ درصد انرژی هسته ای، ۴/۸ درصد انرژی های تجدیدپذیر و ۲/۰ سایر انرژی ها بوده است (Europe energy position 2010 annual report). نفت خام و گاز طبیعی بیش از ۶۰ درصد از کل انرژی مصرفی در بین کشورهای مختلف اتحادیه اروپایی را به خود اختصاص داده و پیش بینی می شود که نقش بی بدیل این حامل ها در سبد انرژی کشورهای اروپایی حداقل تا دهه ۲۰۳۰ تداوم داشته باشد. بیشترین مصرف انرژی در بین اعضای این اتحادیه به ترتیب در بخش های حمل و نقل، صنعت و خانگی صورت می گیرد. مصرف انرژی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به تفکیک بخش های مختلف اقتصادی در سال ۲۰۰۸ به ترتیب ۳۲ درصد در بخش حمل و نقل، ۲/۲۷ درصد در بخش صنعت، ۴/۲۵ درصد در بخش خانگی، ۱/۱۳ درصد در بخش خدمات و ۲/۲ در بخش کشاورزی بوده است (Europe energy position 2010 annual report). تقریبا می توان گفت که بزرگترین مصرف کنندگان نفت خام و گاز طبیعی در اتحادیه اروپا همان قدرت های عمده سیاسی- اقتصادی قاره اروپا هستند. بزرگترین مصرف کنندگان نفت خام در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ به ترتیب کشورهای آلمان، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، اسپانیا و هلند بوده اند و در بخش گاز طبیعی نیز کشورهای بریتانیا، آلمان، ایتالیا، فرانسه، هلند و اسپانیا بیشترین مصرف گاز طبیعی را به خود اختصاص داده اند www.energy.eu)). کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا، عمده ترین مصرف کنندگان نفت و گاز در این قاره به شمار می روند و به دلیل ذخایر ناچیزی که در اختیار دارند وابستگی بالایی به واردات نفت خام و گاز طبیعی از سایر کشورها دارند. در مجموع می توان گفت که کشورهای اروپایی با توجه به سرمایه گذاری های مناسب و تکنولوژی پیشرفته ای که در زمینه تولید و فراوری نفت و گاز دارند، از تمامی ظرفیت ها در جهت بهره برداری بهینه از ذخایر داخلی خود استفاده می کنند. در این راستا می توان به تولید بالای نفت خام و گاز طبیعی نروژ و بریتانیا در حوزه دریای شمال اشاره کرد، در حالی که ذخایر این منطقه در سالهای اخیر کاهش قابل توجه ای داشته است. سیاست اتحادیه اروپا در چند سال اخیر بر جایگزینی واردات نفت و گاز با انرژی های نو و تجدیدپذیر، تنوع بخشیدن به منابع تامین کننده نفت خام و گاز طبیعی و کاهش وابستگی به منابع روسیه استوار بوده است. سرمایه گذاری در زمینه تاسیس نیروگاه های هسته ای و زیرساخت های مرتبط با تولید انرژی های تجدیدپذیر، انعقاد قرارداد خرید نفت و گاز از کشورهای حوزه دریای خزر مانند آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان و سرمایه گذاری در زمینه احداث خط لوله های جدید انتقال انرژی در این راستا ارزیابی می شود. در شرایط کنونی نبض اقتصاد و صنعت در اروپا بر مدار نوسان های بازار انرژی می تپد و هرگونه تاثیر در منحنی بازار سوخت، امواجی سهمگین را بر پیکر اقتصاد اروپا وارد می آورد. در این میان، اهداف سیاست اتحادیه اروپا درباره انرژی را می توان در سه محور خلاصه کرد: تضمین عملکرد بازار انرژی، تضمین امنیت عرضه انرژی در اتحادیه و ارتقای کارایی انرژی، ذخیره انرژی و توسعه اشکال جدید و تجدیدپذیر انرژی ( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۷۶ ). با توجه به مطالب بیان شده، به نظر می رسد که اروپا برای کاهش وابستگی به روسیه و ایجاد امنیت عرضه در مواقع بحرانی، برای دستیابی به منابع انرژی به خلیج فارس، حوزه خزر و آسیای مرکزی توجه دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳- مصرف انرژی در اتحادیه اروپا به تفکیک بخش های مختلف اقتصادی

همانطور که گفتیم کشورهای عضو اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی در جهان هستند و از آنجایی که منابع انرژی اندکی در اختیار دارند، مجبور به واردات بخش عمده ای از انرژی مصرفی خود می باشند. عمده این واردات به شکل حامل های انرژی همچون نفت خام، گاز طبیعی و زغال سنگ به اتحادیه اروپا وارد می شوند. مصرف ناخالص داخلی انرژی در کل مجموعه اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۸ معادل ۲۹/۱۷۹۹ میلیون تن نفت خام بوده است که از این مقدار ۵/۳۶ درصد به شکل نفت، ۵/۲۴ درصد به شکل گاز، ۱۷ درصد به شکل سوخت های جامد[۲۸]، ۴/۱۳ درصد به شکل سوخت های هسته ای[۲۹] و ۴/۸ درصد هم به شکل انرژی های تجدیدپذیر[۳۰] مصرف شده است(Europe energy position annual report 2010:11). در سال ۲۰۰۸ اتحادیه اروپا معادل ۵۹/۸۵۲ میلیون تن نفت خام انرژی تولید کرده است که سهم هریک از بخش ها به ترتیب اولویت عبارتند از: ۴/۲۸ درصد انرژی هسته ای، ۹/۲۰ درصد سوخت های جامد، ۷/۱۹ درصد گاز طبیعی، ۴/۱۳ نفت خام و ۶/۲ درصد نیز از طریق ضایعات صنعتی[۳۱] بوده است(Europe energy position annual report,2010:20). که ملاحظه می شود به دلیل ذخایر اندک نفت و گاز در اتحادیه اروپا، بیشترین تولید انرژی در این اتحادیه به شکل انرژی هسته ای بوده است. شایان ذکر است که اتحادیه اروپا به دلیل محدودیت منابع انرژی خود سرمایه گذاری زیادی در بخش تولید انرژی های تجدیدپذیر به عمل آورده و موفقیت های خوبی در این زمینه به دست آورده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپایی توانسته اند در سال ۲۰۰۸ و در بخش انرژی های تجدیدپذیر معادل ۱۵۱ میلیون تن نفت خام انرژی تولید کنند که بیشترین تولید آنها در بخش بیوماس و ضایعات بوده است. در این میان ۷/۶۹ درصد از بیوماس و ضایعات، ۶/۱۸ درصد از آب، ۷/۶ درصد از باد، ۸/۳ درصد از ژئوترمال و ۱/۱ درصد نیز از انرژی خورشید بوده است .(Europe energy position annual report,2010:17) در مجموع ۸۶ درصد واردات انرژی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شکل نفت و گاز بوده است که این آمار به خوبی وابستگی این اتحادیه را به واردات این دو محصول حیاتی نشان می دهد. عمده واردات انرژی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۸ بیشتر به شکل نفت خام، گاز طبیعی و سوخت های جامد بوده است، بدین صورت که ۵۹ درصد این واردات را نفت خام، ۲۷ درصد را گاز طبیعی، ۵/۱۳ درصد را سوخت های جامد، ۳/۰ درصد را انرژی های تجدیدپذیر و ۱/۰ درصد را انرژی الکتریسیته تشکیل داده است (Europe energy position annual report,2010:25). در یک نگاه کلی می توان دریافت که بخش حمل و نقل اتحادیه اروپا بیشترین مصرف حامل های انرژی را به خود اختصاص داده است و بخش های صنعت و خانگی نیز با حجم قابل توجه ای در رده های دوم و سوم قرار دارند. مصرف در بخش خدمات تقریبا معادل نیمی از مصارف خانگی انرژی بود ه است و بخش کشاورزی نیز با سهمی معادل ۲/۲ درصد در رده آخر قرار گرفته است. مصرف نهایی انرژی در بخش های مختلف اقتصادی اتحادیه اروپا به شکل زیر بوده است: ۳۲ درصد در بخش حمل و نقل، ۲/۲۷ درصد در بخش صنعت، ۴/۲۵ درصد در بخش خانگی، ۱/۱۳ درصد در بخش خدمات و۲/۲ درصد نیز در بخش کشاورزی (Europe energy position annual report,2010:13).در بین حامل های مختلف انرژی در اتحادیه اروپا نفت خام و گاز طبیعی و فرآورده های جانبی آنها از اهمیت بالایی برخوردارند. نفت و فرآورده های نفتی تامین کننده اصلی انرژی مورد نیاز در بخش حمل و نقل اتحادیه اروپا به شمار می رود و از لحاظ میزان مصرف بخش های صنعت، خانگی و خدمات در مکان های بعدی قرار دارند. مصرف فرآورده های نفتی در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۸ بدین شکل بوده است که معادل ۳/۶۱ درصد در بخش حمل و نقل، ۱/۲۴ درصد در بخش صنعت و ۶/۱۴ درصد نیز در بخش خانگی و خدمات به مصرف رسیده است (Europe energy position annual report,2010:15). همچنین مصرف گاز طبیعی در بخش های مختلف اقتصادی اتحادیه اروپا به شکل روزافزونی در حال افزایش است. دلیل این استفاده روزافزون را می توان در مواردی چون آلایندگی کمتر نسبت به سایر سوخت ها، هزینه کمتر و دسترسی راحت تر بیان کرد. بیشترین استفاده از گاز طبیعی در اتحادیه اروپا در بخش تولید برق است و بخش خانگی، صنعت و خدمات به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. بیشترین مصرف گاز طبیعی در اتحادیه اروپا به ترتیب در بخش های تولید برق، مصارف خانگی، صنعت و خدمات بوده است. به نحوی که ۹/۳۱ درصد گاز طبیعی در بخش تولید برق، ۵/۲۶ درصد در بخش خانگی، ۲۰ درصد در بخش صنعت و ۳/۱۲ درصد در بخش خدمات مصرف شده است (Europe energy position annual report,2010:18). ذکر این نکته ضروری است که تولید برق در اتحادیه اروپا برای مصرف در بخش های صنعتی، خانگی و خدمات از اهمیت ویژه ای برخوردار است به تحوی که در سال ۲۰۰۸، ۱/۴۰ درصد از برق تولیدی اتحادیه اروپا در بخش صنعت، ۶/۲۸ درصد در بخش خانگی و ۳/۲۶ درصد در بخش خدمات مصرف شده است (Europe energy position annual report,2010:16). با نگاهی دقیق به آمارهای ارائه شده می توان دریافت که نفت و فرآورده های وابسته به آن نقش اصلی را در تامین انرژی موردنیاز کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بخش هایی چون حمل و نقل و صنعت به عهده دارند و گاز طبیعی نیز که از مقبولیت و مصرف روزافزونی در این اتحادیه برخوردار است، تامین کننده اصلی انرژی در بخش هایی چون تولید برق و مصارف خانگی می باشد. وجود چنین نیازهای گسترده ای اتحادیه اروپا را در ردیف یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت خام و گاز طبیعی در جهان قرار داده است.

۴-۴- منابع عمده تامین کننده نفت و گاز وارداتی اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا بزرگترین وارد کننده حامل های انرژی در جهان است و وابستگی زیادی به منابع نفت و گاز سایر کشورها دارد. عمده ترین مناطق صادرکننده نفت و گاز در جهان را می توان به چهار منطقه تقسیم کرد: کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، روسیه و شمال آفریقا. البته تعدادی از کشورهای قاره آمریکا مانند ایالات متحده، کانادا، مکزیک، ونزوئلا و اکوادر نیز در زمینه تولید و صادرات نفت و گاز فعالیت دارند اما تولیدات این منطقه به دلایلی چند از اهمیت زیادی برای کشورهای اروپایی برخوردار نیستند. منابع انرژی کشورهای منطقه آمریکای لاتین عمدتا تحت سیطره شرکت های بزرگ آمریکایی قرار دارند و اروپایی ها نمی توانند روابط گسترده ای با کشورهای تولید کننده نفت و گاز در این منطقه برقرار کنند، زیرا علاوه بر قیمت بالای این محصولات در نتیجه حمل و نقل طولانی، کشورهای عمده تولید کننده انرژی در منطقه بر ملی کردن صنایع نفت و گاز خود تاکید می کنند و اهداف اقتصادی آنها در تقابل با منافع کشورهای غربی قرار دارد. علاوه بر این کشورهایی مانند ایالات متحده و کانادا، خود از بزرگترین مصرف کنندگان نفت و گاز در جهان به شمار می روند. سیاست اتحادیه اروپا در قبال مناطق صادرکننده نفت و گاز، تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون سهم هر منطقه در تامین انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا، دسترسی کشورهای صادر کننده به بازارهای اتحادیه اروپا و میزان سرمایه گذاری کشورهای عضو این اتحادیه در مناطق عمده تولید کننده انرژی قرار دارد. در ادامه روابط اتحادیه اروپا با هریک از مناطق چهارگانه مذکور به طور مجزا مورد بررسی قرار می گیرد.

۴-۴-۱- روسیه

تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روابط کشورهای اروپای غربی با این کشور به شدت تحت تاثیر فضای ایدئولوژیک و رقابت دو بلوک شرق و غرب قرار داشت. این رقابت همه جانبه سبب شده بود که سرمایه گذاری کشورهای غربی و اروپایی در صنایع نفت و گاز شوروی با محدودیت های جدی مواجه شود. علاوه بر این شوروی نیز به دلیل سرمایه گذاری ناکافی در صنایع نفت و گاز و نیز وسعت و جمعیت زیاد کشور و در نتیجه مصرف بالای انرژی، توان زیادی در زمینه صادرات نفت و گاز به سایر کشورها نداشت. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط اتحادیه اروپا و روسیه وارد مرحله نوینی شد و سرمایه گذاری و مبادلات تجاری میان روسیه و کشورهای اروپایی، کمک زیادی به بازسازی اقتصادی این کشور کرد. در واقع پس از فروپاشی شوروی، روسیه به تامین کننده عمده نفت و گاز کشورهای اروپایی تبدیل شد، به طوری که در حال حاضر این کشور بزرگترین تامین کننده نفت خام و گاز طبیعی وارداتی اتحادیه اروپا به شمار می رود. روس ها به خوبی می دانند که تامین انرژی مصرفی اتحادیه اروپا، یکی از نقاط ضعف عمده اروپایی هاست و این مسئله خود می تواند اهرم مهمی در جهت پیشبرد سیاست خارجی روسیه به شمار رود. تجربه نشان می دهد که روسیه و کشورهای عضو اتحادیه اروپا هیچ وقت به یکدیگر اعتماد نداشته اند و روابط آنها در زمینه های مختلف و بویژه انرژی همواره با چالش های زیادی مواجه بوده است. در حالی که اروپایی ها تلاش می کنند که مبادلات انرژی با روسیه را در قالب وابستگی متقابل جلوه دهند، اما واقعیت این است که اروپایی ها به شدت به منابع انرژی روسیه وابستگی دارند و قدرت مانور زیادی در برابر روس ها ندارند. بر اساس برخی منابع، اروپا تا سال ۲۰۲۰ مجبور خواهد بود تا ۶۰ درصد از گاز طبیعی مصرفی خود را وارد کند، همچنین میزان وابستگی اروپا به واردات نفت تا سال ۲۰۲۰ به میزان ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت، اما برغم همسویی روسیه با اتحادیه اروپا، این اتحادیه هیچ تضمینی برای امنیت انرژی در آینده ندارد ( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ : ۱۲۳ ). اتحادیه اروپایی که ۵۴ درصد از کل انرژی مورد نیاز خود از جمله ۶۱ درصد از گاز مصرفی را خارج از قلمرو اتحادیه تامین می کند، پیش بینی می شود نیازمندی هایش در این زمینه تا سال ۲۰۳۰ به ۸۴ درصد برسد، هم در گاز، هم نفت، و هم حتی زغال سنگ اتکای شدیدی به روسیه دارد. روسیه ۴۲ درصد از نیازهای اتحادیه به انرژی را تامین می کند و بزرگترین منبع تامین انرژی مورد نیاز اتحادیه است ( فغانی: ۶۰ ). روس ها که از این جایگاه حیاتی خویش آگاه هستند، سعی کرده اند از ابزارها و شیوه های مختلفی برای حفظ انحصار خود بر بازارهای انرژی اروپا استفاده نمایند. در این باره پیش گرفتن « بازی روسی»، « خرید گاز کشورهای حاضر در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز»، « کنترل مسیرهای انتقال انرژی» و « پیگیری ایده تشکیل اوپک گازی» از جمله روش هایی محسوب می شوند که کرملین جهت حفظ سلطه انحصاری بر گاز اروپا از آنها استفاده کرده است (شعیب، ۱۳۸۷ ). در سال های اخیر روسیه رویه قطع گاز صادراتی به اوکراین و اروپا را در پیش گرفته است، این دو کشور با وجود اختلافاتی که با یکدیگر دارند بر نقش مهم خود در تامین گاز مصرفی اروپا تاکید دارند، اوکراین به عنوان کشوری که در مسیر ترانزیت گاز طبیعی به اروپا قرار گرفته و روسیه به عنوان بزرگترین تامین کننده گاز مصرفی کشورهای اروپایی از اهمیت ویژه ای در این زمینه برخوردارند. همچنین در سال های اخیر روسیه سعی کرده است که منابع انرژی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را به سایر کشورهای اروپایی ترانزیت کند. در این روش روسیه نفت و گاز کشورهایی مانند آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان را خریداری کرده و به قیمت بالاتری به سایر کشورهای اروپا صادر می کند. علاوه بر این، روس ها همواره سعی می کنند از شکل گیری مسیرهای انتقال انرژی به اروپا که خارج از خاک روسیه هستند، جلوگیری به عمل آورند. از دیگر روشهایی که روسیه در جهت حفظ سلطه خود بر بازار گاز اروپا و جهان در پیش گرفته، ایده تشکیل اوپک گازی است. در مقابل کشورهای اروپایی و آمریکا با ایجاد چنین تشکیلاتی مخالف اند، آنها معتقدند که تشکیل هر سازمانی که کشورهای صادرکننده گاز طبیعی را به یکدیگر نزدیک کند، علاوه بر آنکه موجب کاهش رقابت پذیری آنها با یکدیگر می شود، می تواند به تعیین یک قیمت واحد در جهان و افزایش قیمت گاز طبیعی منجر شود که این مساله با منافع اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا در تعارض قرار دارد. با این وجود روسیه که در حال حاضر ۴۴ درصد از گاز مصرفی اروپا را تامین می کند، در آینده نقشی به مراتب مهم تر ایفا خواهد نمود. بیشترین خط لوله های احداث شده جهت انتقال نفت و گاز به اروپا از جانب روسیه است که در بخش های بعدی به معرفی آنها خواهیم پرداخت.

۴-۴-۲- خاورمیانه

خلیج فارس با دارا بودن حدود ۵/۵۹ درصد از ذخایر نفت خام جهان و ۶/۴۰ درصد از ذخایر گاز طبیعی، منطقه ای سرشار از ذخایر نفت و گاز محسوب می شود ( قنبری، ۱۳۹۰ : ۳۵ ). بر اساس گزارش چشم انداز ۲۰۰۷ وزارت انرژی آمریکا، تولید نفت منطقه خلیج فارس تا سال ۲۰۱۵ به ۲۶ ، تا سال ۲۰۲۰ به ۳۰ و در سال ۲۰۳۰ به ۳۸ میلیون بشکه در روز افزایش می یابد. با این وضع سهم خلیج فارس از تولید نفت دنیا از ۲۸ درصد فعلی به ۳۳ درصد افزایش می یابد. هم اکنون قطر و امارات بزرگترین صادرکنندگان ال ان جی[۳۲] منطقه هستند و بر اساس آمار در سال ۲۰۰۵ در حدود ۱۸ درصد از کل صادرات جهانی این محصول را به خود اختصاص داده بودند ( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۶۶-۱۶۵ ). تقریبا نیمی از ذخایر نفت جهان در قلمرو سه کشور عربستان سعودی با ۱/۲۶۴ میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده، ایران با ۶/۱۳۶ میلیارد بشکه و عراق با ۱۱۵ میلیارد بشکه نهفته است. پیش بینی شده است که در دو دهه آینده تنها پنج کشور بزرگ صادرکننده نفت یعنی عربستان، ایران، عراق، کویت و امارات متحده عربی می توانند صادرکننده بزرگ نفت در جهان باقی بمانند و روزانه ۲۶ میلیون بشکه نفت صادر کنند. بنابراین از این زاویه، مادامی که انرژی دیگری جایگزین انرژی فسیلی نشده است، خاورمیانه اهمیت راهبردی خواهد داشت (سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۶۳ ). نفت و گاز خلیج فارس از اهمیت ویژه ای برای مصرف کنندگان انرژی در سراسر جهان برخوردار است و جایگزینی آن با منابع مناطق دیگر و سایر منابع انرژی به سادگی ممکن نیست. هزینه های پایین و سهولت استخراج ، کیفیت بالای نفت و گاز استخراجی، حجم بالای ذخایر و امکان کشف منابع جدید و حمل و نقل راحت به بازار مصرف جهانی را می توان از جمله دلایل اهمیت منابع انرژی این مناطق دانست. بدون شک منابع نفت و گاز خاورمیانه بعد از منابع روسیه دارای بیشترین اهمیت استراتژیک برای کشورهای عضو اتحادیه اروپاست. کشورهای خاورمیانه و بویژه کشورهای ساحلی خلیج فارس نقش عمده ای در تامین نفت و گاز مصرفی کشورهای عضو اتحادیه اروپا دارند، به طوری که بر اساس آمارهای منتشر شده در پایان سال ۲۰۱۱ ، کشورهای عربستان سعودی، ایران، عراق، سوریه، کویت، ابوظبی، عمان، قطر و یمن مقادیر زیادی نفت خام به کشورهای عضو اتحادیه اروپا صادر کرده اند. همچنین قطر و عمان در تامین گاز مایع مصرفی این اتحادیه نیز مشارکتی فعال داشته اند. اتحادیه اروپا و کشورهای خاورمیانه خواهان برقراری روابط گسترده با یکدیگرند اما هر یک اهداف متفاوتی را دنبال می کنند، کشورهای اروپایی بیشتر به دنبال خرید نفت و گاز و حفظ امنیت انتقال انرژی از کشورهای مذکور به اروپا هستند، درحالی که کشورهای خاورمیانه بیشتر به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی خود می باشند. در این راستا شاهد حضور نیروهای آمریکایی در برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس هستیم. علاوه بر این ناتو و در راس آنها ایالات متحده آمریکا با بسیاری از کشورهای منطقه قراردادهای نظامی و امنیتی منعقد ساخته اند. همین مساله سبب شده است که آمریکا و بیشتر کشورهای اروپایی با رژیم های دیکتاتوری خاورمیانه مناسبات گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی برقرار کنند و رژیم های مستبد منطقه را در سرکوب خواسته های سیاسی- اجتماعی شهروندان خود مورد فشار و بازخواست قرار ندهند. اتخاذ چنین سیاست هایی از سوی کشورهای غربی موجب شده است که جریان انتقال نفت و گاز کشورهای منطقه به کشورهای غربی به طور مستمر تداوم داشته باشد.

۴-۴-۳- آسیای مرکزی و قفقاز

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر قرن بیستم، جمهوری های زیادی از این مجموعه در مناطق آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و حوزه دریای بالتیک به استقلال سیاسی دست یافتند و کشورهای مستقل تازه ای شکل گرفتند. همزمان با کشف منابع جدید نفت و گاز در حوزه دریای خزر و کشورهایی مانند آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان، منابع انرژی این منطقه به شدت مورد توجه قدرت های منطقه ای و جهانی قرار گرفت. در ازبکستان برای اولین بار در وادی فرغانه در سال ۱۸۸۰ معادن نفت و گاز کشف و استخراج آنها از سال ۱۹۰۴ شروع شد. بعدها ذخایر نفت و گاز در جنوب غربی سلسله جبال حصار و قسمت جلگه ای قشقه دریا و بخارا کشف شد. معادن گاز در استان بخارا نیز در سال ۱۹۶۰ کشف گردید. ازبکستان دارای منابع انرژی طبیعی شامل گاز، نفت و زغال سنگ است. این کشور سومین تولید کننده گاز طبیعی در بین کشورهای مستقل مشترک المنافع[۳۳] بعد از روسیه و ترکمنستان بوده و جزء ده تولید کننده عمده گاز در جهان است (سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۵۱ ). ترکمنستان در پایان سال ۲۰۰۹ ، پنجمین ذخایر عمده گاز طبیعی در جهان را در اختیار داشته و در سال ۲۰۱۰ نهمین صادر کننده عمده گاز در جهان بوده است. همچنین بر اساس گزارش سازمان انرژی آمریکا در پایان سال ۲۰۱۱ ، ذخایر نفت خام قزاقستان و آذربایجان به ترتیب رده های یازدهم و نوزدهم جهان را در اختیار داشته اند (international energy outlook 2011). این ذخایر عمده نفت و گاز سبب شده اند که این منطقه به عنوان یکی از مناطق عمده صادرکننده سوخت های فسیلی در جهان معرفی شود. از میان کشورهای قفقاز، تنها جمهوری آذربایجان دارای منابع نفت و گاز است و دو کشور ارمنستان و گرجستان به لحاظ قرار گرفتن در مسیر ترانزیت انرژی حوزه آسیای مرکزی، خزر و خلیج فارس به اروپا دارای اهمیت زیادی می باشند. در این میان گرجستان از طریق دریای سیاه به آبهای آزاد دسترسی دارد، ولی ارمنستان و آذربایجان به طور مستقیم به آبهای آزاد راه ندارند. مشکل اساسی اروپا در ارتباط با کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز این است که روسیه به ذخایر نفت خام و گاز طبیعی این کشورها صرفا نگاه اقتصادی ندارد بلکه اهداف سیاسی را نیز دنبال می کند. روسیه بازیگر غالب منطقه قفقاز است، زیرا مجاورت جغرافیایی، اتحاد اقتصادی و قومی، وابستگی نظامی- امنیتی کشورهای منطقه به روسیه و وجود اقلیت روس در منطقه، عوامل اصلی تاثیر فزاینده روسیه بر وضعیت منطقه محسوب می شوند (استبدان، ۱۳۷۵:۱۲۵ ). اتحادیه اروپا در راستای نفوذ در منطقه و پیگیری سیاست های خود در قفقاز جنوبی به سرمایه گذاری های اقتصادی مبادرت ورزیده است. اروپا بر این باور است که سرمایه گذاری مالی و صنعتی در کشورهای قفقاز، امنیت و ثبات در منطقه را به دنبال دارد. به همین جهت طبق برنامه های پیش بینی شده، اروپا به اعطای وام های بلند مدت، سرمایه گذاری وسیع در این منطقه و نیز مشارکت دادن کشورهای حوزه خزر در فرایند سرمایه گذاری ادامه داده است ( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۴۱ ). احداث مسیرهای انتقال انرژی به غیر از مسیر روسیه برای غرب و اتحادیه اروپا بسیار مهم هستند. استراتژی اتحادیه اروپا تاکید بر دریای سیاه به عنوان حلقه ارتباطی حیاتی برای اتصال به کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز است. به همین دلیل از آوریل ۱۹۹۹ خط لوله باکو- سوپسا[۳۴] (در گرجستان)، با وجود فشارهای روسیه، انتقال نفت آذربایجان را آغاز کرد ( کیانی، ۱۳۸۶ : ۱۶۲-۱۶۱ ). علاوه بر این اروپایی ها به دنبال انتقال نفت و گاز ترکمنستان و قزاقستان به اروپا هستند، ترکمنستان در جهت انتقال نفت و گاز راه های مختلفی را مدنظر دارد. مناسبترین راه برای انتقال نفت و گاز ترکمنستان به اروپا، ایران است. از دیدگاه کارشناسان، انتقال خطوط لوله نفت و گاز از مسیر ایران توجیه اقتصادی بالایی دارد. لیکن با حضور و دخالت کشورهایی چون آمریکا به ویژه بعد از دیدار نیازف از آمریکا در سال ۱۹۹۸ و امضای تفاهم نامه در خصوص انتقال خط لوله از دریای خزر اوضاع دگرگون گردید ( محمد سارلی، ۱۳۷۹ : ۱۶۶ ). مسیر دوم یعنی عبور خط لوله از زیر دریای خزر با موانع جدی و فراوان روبرو است. این مسیر از یک سو با مشکل عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و نهایتا مسئله محیط زیست مواجه است ( محمد سارلی، ۱۳۷۹ : ۱۶۸ ). اتحادیه اروپا برای همکاری منظم و بیشتر با کشورهای صادرکننده نفت و گاز در منطقه آسیای مرکزی، قفقاز و دریای خزر و همچنین انتقال و ترانزیت راحت تر منابع انرژی این مناطق به کشورهای عضو اتحادیه ، طرح ها و برنامه های مختلفی را به اجرا در آورده است که یکی از مهمترین آنها اینوگیت است. اینوگیت پروژه اتحادیه اروپا در چارچوب برنامه ای است که بر حمایت از ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، گرجستان، قزاقستان، قرقیزستان، مولداوی، ترکمنستان، اوکراین و ازبکستان و نیز سیستم حمل و نقل موثر نفت و گاز از طریق کشورهای مزبور به غرب و اروپا مبتنی است. برنامه اینوگیت در نوامبر ۱۹۹۵ توسط کشورهای مشترک المنافع و کمیسیون اروپا مورد توافق قرار گرفت و اجرای طرحهای آن از ابتدای سال ۱۹۹۶ آغاز شد. اهداف اصلی آن حمایت از تلاش های کشورهای تازه استقلال یافته در زمینه های زیر عنوان شده است:
– مرمت، بهینه سازی و نوسازی سیستم های انتقال گاز منطقه ای و سیستم های عرضه نفت و فرآورده های پالایش شده؛
– ارزیابی انتخاب مسیرهای جایگزین برای حمل نفت و گاز از حوزه خزر و آسیای مرکزی به اروپا و بازارهای جهانی؛
– انتقال دانش فنی و هماهنگی این کشورها به منظور رسیدن به استانداردهای بین المللی ( حیدری، ۱۳۸۷ : ۱۸۸ ).
اتحادیه اروپا در سال های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دلایلی چون: شکستن انحصارگری روسیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی، کاهش وابستگی به منابع نفت و گاز روسیه، کاهش ذخایر نفت و گاز دریای شمال، رقابت با قدرت های جهانی و منطقه ای مانند: ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، ترکیه، ایران و اسرائیل در جهت نفوذ در منطقه و تنوع بخشیدن به منابع تامین کننده انرژی کشورهای عضو اتحادیه، توجه ویژه ای به کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز داشته است.

۴-۴-۴- شمال آفریقا

ذخایر عمده و تولید بالای نفت خام و گاز طبیعی در کشورهایی همچون الجزایر، نیجریه، لیبی، مصر، تونس و سودان سبب شده است که کشورهای شمال آفریقا به عنوان یکی از قطب های اصلی صادرکننده نفت و گاز در جهان مطرح شوند. از لحاظ ذخایر نفت خام کشورهای لیبی، نیجریه و الجزایر در پایان سال ۲۰۱۱ به ترتیب رده های نهم، دهم و شانزدهم جهان را به خود اختصاص داده اند(international energy outlook 2011) . همچنین نیجریه و الجزایر در سال ۲۰۰۹ از لحاظ ذخایر گاز طبیعی رده های نهم و دهم جهان را در اختیار خود داشته اند (www.energy.eu). کشورهای عضو اتحادیه اروپا وابستگی زیادی به منابع انرژی کشورهای شمال آفریقا دارند، به نحوی که کشورهای نیجریه، لیبی و الجزایر در سال ۲۰۱۱ جزء ۱۰ کشور عمده تامین کننده نفت خام مصرفی اتحادیه اروپا قرار گرفته اند. به علاوه الجزایر و نیجریه در زمره بزرگترین صادرکنندگان گاز طبیعی هم از طریق خط لوله و هم گاز مایع به اتحادیه اروپا به شمار می روند. مشکل اساسی کشورهای شمال آفریقا ضعف تکنولوژی و نبود زیرساخت های لازم در جهت بهره برداری بهینه از منابع نفت و گاز و نیز عدم سرمایه گذاری مناسب و کافی در این صنایع به شمار می رود. در راستای همکاری نزدیک اتحادیه اروپا با شرکای آفریقایی، این اتحادیه شرکت اروپایی- آفریقایی درباره زیرساخت ها را ایجاد کرده است که زیرساخت های منطقه ای و فرامرزی به طور برجسته در زمینه انرژی را با کمک مالی بانک سرمایه گذاری اروپایی[۳۵]تامین مالی خواهد کرد ( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۹۲ ). اتحادیه اروپا سعی می کند تا همکاری با الجزایر را از طریق قراردادی دوجانبه افزایش دهد. مصر به سرعت صادرات گاز طبیعی به اروپا را گسترش داده و سعی می کند به ششمین صادرکننده بزرگ گاز طبیعی مایع به اروپا تبدیل شود. لیبی یکی از تولیدکنندگان مهم نفت و گاز است و اتحادیه اروپا علاقمند است تا در کوتاه مدت زمینه ها و امکانات همکاری در حوزه انرژی را شروع کند. در سال های اخیر کشورهای نیجریه، لیبی، الجزایر، آنگولا، مصر و تونس جزء بزرگترین تامین کنندگان نفت خام اتحادیه اروپا و الجزایر، نیجریه، مصر و لیبی نیز از بزرگترین تامین کنندگان گاز مصرفی این اتحادیه بوده اند.

۴-۵- خطوط لوله تامین کننده نفت و گاز مصرفی اتحادیه اروپا

بیشتر نفت و گاز وارداتی کشورهای عضو اتحادیه اروپا از طریق خط لوله هایی صورت می گیرد که به همین منظور بین کشورهای صادرکننده انرژی و کشورهای اروپایی احداث شده است. بیشتر این خطوط لوله نفت و گاز روسیه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی را به کشورهای مصرف کننده اروپایی انتقال می دهند که در ادامه به معرفی مهمترین خط لوله های موجود و خطوط در دست اجرا می پردازیم.

۴-۵-۱- خط لوله های گاز طبیعی

۴-۵-۱-۱- خط لوله نابوکو

این خط لوله انتقال گاز به طول ۳۳۰۰ کیلومتر و با هزینه ای بالغ بر ۷ میلیارد و ۹۰۰ میلیون یورو (۱۰ میلیارد و ۳۸۰ میلیون دلار)، قرار است از ترکیه و از طریق خاک کشورهای بلغارستان، رومانی و مجارستان تا اتریش امتداد یابد. خط لوله نابوکو تا سال ۲۰۲۰ میلادی قادرخواهد بود سالانه ۳۱ میلیارد متر مکعب گاز را از مناطق آسیای مرکزی و خاورمیانه به اروپا انتقال دهد و نقش بسزایی در کاهش وابستگی این قاره به گاز روسیه خواهد داشت(borisocheva,2007:14). گاز ایران نیز از جمله گزینه های پیش رو برای انتقال به اروپا از طریق این خط لوله است. شرکت اتریشی «او.ام.وی»[۳۶] رهبری کنسرسیوم این پروژه را با حضور شرکت های «ام.او.ال»[۳۷] مجارستان، «بوتاش»[۳۸] ترکیه، «بلغارگز»[۳۹] بلغارستان، «ترنسگز»[۴۰] رومانی و «آر.دبلیو.ای»[۴۱]آلمان، بر عهده دارد.

شکل شماره ۲ : مسیر خط لوله نابوکو

۴-۵-۱-۲- خط لوله یامال- اروپا

این خط لوله به طول ۴۱۹۶ کیلومتر از شبه جزیره یامال روسیه در قطب شمال آغاز و به فرانکفورت در مرز لهستان و آلمان منتهی می شود. خط لوله یامال- اروپا[۴۲] تنها خط لوله صادرات گاز طبیعی روسیه به اروپاست که از خاک اوکراین عبور نمی کند. ظرفیت انتقال سالانه این خط لوله ۳۳ میلیارد متر مکعب است اما در حال حاضر سالانه ۱۷ میلیارد متر مکعب گاز را انتقال می دهد. هدف از اجرای این خط لوله تامین نیاز گازی آلمان و بریتانیا می باشد (borisocheva,2007:7).

شکل شماره ۳ : مسیر خط لوله یامال- اروپا

۴-۵-۱-۳- خط لوله برادری

طول این خط لوله حدود ۲۷۵۰ کیلومتر است و روسیه، اوکراین و اسلواکی را به کشورهای اروپای غربی متصل می کند. این خط لوله در سال ۱۹۶۷ به بهره برداری رسید و ظرفیت سالانه آن حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب می باشد. گاز صادراتی خط لوله برادری[۴۳] تقریبا ۲۵ درصد از مصارف سالانه گاز طبیعی اروپای غربی و ۷۰ درصد از صادرات گاز روسیه به اروپای غربی را تشکیل می دهد (borisocheva,2007:7).

۴-۵-۱-۴- خط لوله ساوث استریم

دو شرکت گازپروم و انی[۴۴] ایتالیا در نظر دارند تا خط لوله ای با هزینه ۱۰ میلیارد یورو در رقابت با خط لوله نابوکو بسازند تا بدین ترتیب گاز روسیه را از بستر دریای سیاه به جنوب شرقی اروپا منتقل نمایند. این خط لوله امکانی است برای از بین بردن مناقشه گازی با اوکراین چرا که ساوث استریم از اوکراین عبور نخواهد کرد. در تاریخ ۶ اوت ۲۰۰۹ یک توافق نامه همکاری در زمینه انرژی میان دو کشور روسیه و ترکیه منعقد شد که بر اساس یکی از مفاد آن، دولت ترکیه اجازه می دهد خط لوله گاز موسوم به « جریان جنوبی »[۴۵] از آبهای ساحلی تحت مالکیت ترکیه در دریای سیاه عبور کند. این خط لوله که ظرفیت آن سالانه حدود ۳۰ میلیارد متر مکعب است، از روسیه شروع شده و با عبور از بستر دریای سیاه و بدون عبور از خاک اوکراین به بلغارستان می رسد. در خاک بلغارستان دو انشعاب پیدا می کند: در مسیر جنوبی از خاک یونان و در مسیر شمالی از خاک صربستان و مجارستان عبور خواهد کرد.

۴-۵-۱-۵- خط لوله گاز صحرا

خط لوله صحرا[۴۶] طرحی است که گاز طبیعی را از نیجریه و الجزایر از طریق خط لوله به دو کشور ایتالیا و اسپانیا در جنوب اروپا منتقل می کند. طول این خط لوله ۴۱۱۸ کیلومتر است و از براس[۴۷] منطقه دلتای نیجر در کشور نیجریه شروع شده و با عبور از کشور نیجر وارد الجزایر می شود. این خط لوله در الجزایر نیز امتداد یافته و به ساحل جنوبی دریای مدیترانه می رسد. سپس دو شاخه شده و با عبور از بستر دریای مدیترانه گاز را به ایتالیا و اسپانیا می رساند. ظرفیت این خط لوله سالانه ۲۰ تا ۳۰ میلیارد متر مکعب خواهد بود و در سال ۲۰۱۵ به بهره برداری خواهد رسید (www.southworld.net).

۴-۵-۱-۶- خط لوله نورث استریم

این پروژه به صورت دو خط لوله ۲۱۱۷ کیلومتری از ویبورگ[۴۸] روسیه در خلیج فنلاند شروع و از طریق دریای بالتیک به گریفس والد[۴۹] در شمال شرق آلمان ختم می شود. خط لوله اول نورث استریم[۵۰] با ظرفیت سالانه ۵/۲۷ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی، در ۸ نوامبر ۲۰۱۱ راه اندازی شد. خط لوله دوم نیز یک سال بعد در تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۱۲ افتتاح شد. پروژه نورث استریم در مجموع ظرفیت انتقال سالانه ۵۵ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی را دارا می باشد. این پروژه از خاک هیچ کشوری عبور نمی کند و این مسئله سبب کاهش هزینه های انتقال و خطرات سیاسی احتمالی شده است. نورث استریم بزرگترین پروژه انتقال گاز طبیعی از بستر دریا می باشد و گازپروم روسیه بزرگترین سهامدار آن است (www.gazprom.com).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...