نه شرقی نه غربی
عدالت اجتماعی
مارکسیسم
لیبرالیسم
ایدئولوژی اسلامی
ایده های زمینه ای
ایدئولوگ ها
استقلال
آزادی
عدالت
سیاسی
اجتماعی
اقتصادی
سیاسی
اجتماعی
ترسیم وضع مطلوب
نقد وضع موجود
کارکرد
ایدئولوژی
اقتصادی
عدالت مدینه النبی
اسلامی
جمع بندی
در این فصل به بررسی تفصیلی ایدئولوژی، مفهوم و کارکرد های این مفهوم پرداختیم و گفتیم ایدئولوژی در هر یک از قالب ها مانند: دانش ایده ها آگاهی کاذب، جهان بینی طبقه، جامعه شناسی معرفت مانهایم، دارای چه معانی هستند. سرانجام مفهوم بندی نسبتأ گسترده ای از آن را به عنوان نظامی از ایده ها و باورها و ارزش ها پذیرفتیم و آن را کم و بیش به عنوان مجموعه ای سازگار از ارزش های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نیز باورهایی که می توانند محرک انسان برای عمل باشند، تلقی کردیم که ایده ها را مرتبط با روابط اجتماعی می کند تا برای ابقاء یا تغییر وضع موجود به کار روند. از این منظر ایدئولوژی شامل عناصر متعدد زیر است: مجموعه ای از ارزش های اجتماعی، فردی و معنوی، انتقاد نظام یافته نسبت به ترتیبات اجتماعی موجود، طرح کلی جامعه مطلوب که در آن ارزش های مذکور بارور می گردند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جنبش ها و ایدئولوژی های انقلابی می توانند به ابزاری برای ابراز نارضایتی اجتماعی رادیکال، گرد هم آوردن احساسات پراکنده و گروه های با التزامات مشترک و تنظیم کردن ارزشها و وفاداریهای مثبت به کار روند. این جنبش ها همچنین می توانند ابزاری برای حمایت از امتیازات، و یکپارچه کردن خواسته ها و علایق عینی و روابط قدرت تحت یک نظام عقیدتی باشند. ایدئولوژی همچنین می توانند نابرابری ها را عقلایی کنند و مردم را تحت پرچم واحدی با هدف تحققِ «برابری اجتماعی» بسیج کنند. ایدئولوژی، زمانی که نخبگان مذهبی راست آیین، جنبش های بدعت گذار و گروه های مذهبی و غیر مذهبی نقش خود را در تشکیل دولت- ملت ها ایفا نمودند، تمام این وظایف را در تاریخ اروپا انجام داد. مانند کاتولیک گرایی که هنوز در اروپای شرقی به عنوان نوعی پیش زمینۀ ملی، در آمریکای لاتین، یعنی جایی که «الهیات آزادی بخش» دارای لحن انقلابی است و در اروپای غربی به عنوان یک التزام سیاسی- اجتماعی برای سازمان های حزب معین، اهمیت دارد.
در ادامه توضیحات پس از مفهوم بندی ایدئولوژی به کارکردهای اصلی آن از دید جامعه شناسان اشاره نمودیم و در نهایت با پذیرش کارکردهای ایدئولوژی بیان کردیم، که شرط تفوق ایدئولوژی در بسیج سیاسی منجر به انقلاب، زیر سئوال بردن وضع موجود، ایجاد تنفر نسبت به آن، و معرفی مجموعه ای از ارزش های فردی و اجتماعی و معنوی و معرفی برنامه های عملی است. و در پایان به نفی وضع موجود که همان وجود تصویری از یک جامعه نامطلوب، در ذهن افراد یک جامعه و ذهنیت اجتماع دارای کاربرد است که مقیاس سنجش افراد جامعه است بیان شد و در پایان، به بحث ترسیم وضع مطلوب و اتوپیایی که انسان ها و جوامع به دنبال آن بوده اند و ایدئولوژی های که از آن سرچشمه گرفته اند اشاره شد که در اکثر جوامع نقش مهمی در تحرک اندیشه و فرهنگ داشته است.
فصل سوم
مولفه ها و ویژگی های ایدئولوژی انقلابی در
انقلاب اسلامی ایران
مقدمه
در این فصل از پژوهش به خاستگاه ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های که زمینه ساز به وجود آمدن انقلاب را فراهم آوردند پرداخته خواهد شد. وهمچنین با نگاهی بر ایدئولوژی شیعه که به نظر می رسد مهم ترین خاستگاه و زمینه ی شکل گیری ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران است به بررسی آن خواهیم پرداخت وسپس به ایدئولوژی های ناسیونالیسم و لیبرالیسم و سوسیالیسم که جزو اندیشه های زمینه ای انقلاب ایران به شمار می آیند اشاره خواهیم کرد، زیرا که پژوهش گر اعتقاد دارد که این اندیشه ها تاثیر بسیاری بر اندیشمندان و ایدئولوگ های مطرح در انقلاب ایران داشته است. همچنین به رهبرانی که از دل این تاثیر پذیری به وجود آمده اند و رهبران مذهبی و یا فرهنگی جامعه شده اند، مانند «امام خمینی»، «مرتضی مطهری»، و «دکتر شریعتی» به عنوان ایدئولوگ های انقلابی و نقش آن ها در گسترش ایدئولوژی انقلاب ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین حرکت مردم شهرهای بزرگ ایران که هم به لحاظ عمق و شدت مقابله و هم به جهت علنی و عمومی سازی مخالفت ها با رژیم بارزتر از حرکت های پیش از خود در همان سال بود، از آن رو که نخستین حلقه از زنجیرۀ چهلم های مکرر در روند نضج گیری و تعمیم بسیج انقلابی در سراسر کشور را سر انداخت، شاید مهمترین نقطۀ عطف خیزش انقلابی مردم ایران به شمار آید (استمپل، ۱۳۷۱: ۱۳۶- ۱۳۷ و کدی، ۱۳۷۷: ۳۵۸).
این حرکت ها به مثابۀ نقطۀ عطف، دو نقش ماندگار از خود باقی گذارد. یک، سمت و سو و انگیزه های خیزش انقلابی در شرف وقوع را مشخص کرد؛ دو، الگوی مؤثر مبارزاتی را به مردم شهرهای دیگر نشان داد. لذاست که از این نقطه به بعد جریان «مذهبی» و خط مشی «توده ای» بر دیگر جریانات و دیگر استراتژی های مبارزاتی پیشی گرفت و تفوق پیدا کرد و توانست ابتکار عمل را در تمامی سطوح در دست بگیرد. وجهه و خاستگاه دینی و سابقۀ ایستادگی و مقاومت رهبری این جریان در برابر رژیم و استفادۀ هوشیارانه از موقعیت به وجود آمده، مجموعه عواملی بود که جریان مذهبی را در پیشی جستن از دو جریان چپ کمونیستی و ملی گرایان لیبرال موفق ساخت.
پس از آن شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان جامعه ایران بررسی خواهد شد، شرایطی که در دهه ۴۰ و ۵۰ رژیم پهلوی با آن روبرو بوده است، و در آمدهای نفتی ایران که باعث تحرکات اجتماعی شد که از نوسازی و رانت نفتی به وجود آمده بود. و در نهایت در این بخش از پژوهش به عناصرایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران مانند، اندیشه نفی سلطه خارجی(استقلال) و اندیشه آزادی از استبداد داخلی(آزادی) و شرایطی که منجر به نفی ایدئولوژی شاهنشاهی در کشور ایران شد و همچنین وضع مطلوبی که انقلابیون ترسیم کردند در این بخش به آن پرداخته می شود.
الف- خاستگاه ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران
در این بحث، ابتدا لازم است مراد خود را از عنوان «ایدئولوژی انقلاب ایران» روشن سازیم. در اینجا ما از این مفهوم، نوع نگرش و هستی شناسی ویژه ای را منظور می کنیم که بر اساس آن انسان های عامل و معتقد به آن، آرمان ها، انتظارات و عملکردشان را با آن توجیه یا مدلل می کنند. به این معنی ایدئولوژی انقلاب یعنی نوع نگرش و هستی شناسی برای تمام آحاد مردم ایران و حتی برای همه کسانی که به نوعی در رخدادهای انقلاب کمابیش شرکت داشته اند یکسان نبوده و حتی برای معتقدین به آن نیز از شفافیت کافی برخوردار نبوده است.
در مورد خاستگاه ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران، دیدگاه ها و روایت های متعددی وجود دارد که هر کدام به نوعی خاستگاه انقلاب را وابسته به آن می دانند. ولی با توجه به تعدد دیدگاه ها و مقالات و پژوهش های به عمل آمده، خاستگاه ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران در روند تاریخی و عوامل موثر بر شکل گیری ایدئولوژی انقلاب شیعی، به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است.
محققان معتقدند در جستجوی ریشه اصلی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، می‌توان به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، و رخدادهای پیرامون آن، بازگشت (کاتوزیان،۱۳۸۴ :۳۹)، که پس از برکناری «رضاشاه» پهلوی توسط متفقین در هنگامه جنگ جهانی دوم، ایران در بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، طولانی‌ترین زمان فضای باز سیاسی در تاریخ معاصر را به خود دید. در این دوره روشن فکران و نه روحانیون، دست‌اندرکار بسیج و سازماندهی توده‌ها علیه ساختار قدرت بودند و سازمان های غیر مذهبی، نخست حزب توده و سپس جبهه ملی به رهبری «محمد مصدق»، با موفقیت، طبقه متوسط و طبقه کارگر شهری را جذب کردند (Abrahamian: 2008، ۱۱۶-۱۲۰).
در طی این دوران، مصدق به عنوان یک ملی‌گرای محبوب، خواستار اصلاح سیاست خارجی نادرست و خاتمه بخشیدن به دادن امتیازهای عمده به ابرقدرت های خارجی شد (آبراهامیان، ۱۳۸۷: ۲۳۲)، او به یاری تظاهرات‌های گسترده طبقه متوسط و همچنین اعتصابات بزرگ کارگری در بخش صنعت نفت به سازماندهی حزب توده، به عنوان اهرم فشاری بر حکومت، توانست نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را با موفقیت به پیش ببرد و تحت تاثیر شور و اشتیاق عمومی به نخست وزیری رسیده و حتی تسلط و اختیار محمدرضاشاه بر ارتش را به خطر افکند. ملی شدن صنعت نفت برای انحصارات نفتی و دولت بریتانیا ضربه‌ای جبران ناپذیر بود، به ویژه که این جنبش، می‌توانست به نیروی محرکه‌ای برای مردم دیگر کشورهای منطقه به منظور کسب حقوق خویش، تبدیل شود و بدین‌سان منفعت دیگر ابرقدرت وقت، ایالات متحده را نیز به مخاطره افکند. سرانجام بریتانیا توانست موافقت آمریکا را برای به راه‌اندازی یک کودتای نظامی علیه دولت مصدق به دست آورده و آمریکا به کمک نیروهای هوادار سلطنت در ارتش ایران و با پشتوانه دستگاه مذهبی (علما و روحانیون طراز اول و وعاظ و پیروان آن ها) و برخی از زمین داران و سیاست مداران محافظه‌کار، دولت وی را سرنگون نمود (کاتوزیان،۴۰:۱۳۸۴).
این رویداد تأثیری به سزا و طولانی مدت بر فضای جامعه به جای گذاشت و در عصر جمهوری خواهی، ملی‌گرایی، گرایش به سوسیالیسم و سیاست خارجی بیطرفانه، اکنون سلطنت پهلوی و ارتش، در افکار عمومی، به عنوان سرسپرده ابرقدرتهای غربی، سرمایه‌داری و سازمان های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا شناسانده شدند. با وقوع کودتا، سازمان های سیاسی چون جبهه ملی و حزب توده سرکوب شده و اعضای آن ها به حبس های کوتاه و یا بلند مدت و حتی اعدام محکوم شدند و علاوه بر بریتانیا، ایالات متحده نیز به عنوان دشمن جدید امپریالیستی ایران شناخته شد. از سوی دیگر، سرکوبی نیروهای سکولار و غیر روحانی، راه را برای پیدایش جنبش های جدید اسلامی هموار نمود (آبراهامیان، ۱۳۸۷ :۶۵۴).
در دوران محمدرضا شاه پهلوی، با ورود کالاها و واردات و رواج خبر پیشرفت غربی ها و آشنایی نخبگان و جامعه با دستاوردها و کالاها و تولیدات غرب و همچنین آشنایی اقشار متوسط و تحصیل کرده از نحوه متفاوت اداره امور جامعه و رابطه مردم با حاکمان خود، باعث جذب روشن فکران و بسیاری از اقشار مردم بود. سخن گفتن از وجود «قانون»، مجلس قانون گذاری و احیانأ انتخاب نماینده مجلس و رهبر حکومت از طریق انتخابات، برای کسانی که آنچه دیده بودند «فرمان ملوکانه» بود و اراده سلطان» یا صله و بخشش شاهانه بسیار تأثیرگذارتر بود و اشتیاق داشتن به آن نمی توانست ملال انگیز باشد.
اما برای عده ای که با دقت بیش تر به مناسبات آن دیار نگریسته و تحولات فرهنگی- اجتماعی آن را با عمق بیش تری دریافت کرده بودند مسئله مهمی نیز مطرح بود و آن عاملی اساسی بود که موجب همه تحولات غرب بود و آن به زیر کشیدن دین و و حکم خدا از طریق کلیسا و کشیشان بود که قرن ها بر عالمیان دیکته شده بود .
اگر انسان و عالم غربی از قانون و مجلس و آزادی و مجلس قانون گذاری دم می زد همه این ها را مرهون رهایی از قید بندگی خدای کلیسا و نمایندگان وی می دانست. عده ای از تحصیل کردگان و آشنایان با فرهنگ غرب که در مقایسه با دیگران فرصت و تأمل بیش تری داشتند، این وجه از آن دیار را اخذ کرده بودند، اینان پس از بازگشت به ایران، با نگاهی سطحی به محیط جامعه ایران و به موضعی که احیانا مدافعان دین در مواجهه با مدعیان ضد دین اتخاذ می کردند، جنگ بین آن ها و مدافعان دین را تشدید می کرد و جبهه دین باوران تا مدت ها به دلیل جاذبه های تفکرات غربی و حمایت دولت از این تفکرات سنگر به سنگر عقب نشینی می کرد، و مدافعان دین نیز با اندیشه های جدیدی دنیای مدرن آشنایی بیش تری پیدا می کردند که از میان همین کشمکش ها، انتظارات و ایدئولوژی های جدیدی در حال ظهور بود (حاضری، ۱۳۷۷: ۱۱۲).
عوامل کاهش جاذبه های تجددگرایی
با توجه به مطالب قبل روند تجدد گرایی لااقل در مراحل آغازین با زمینه های نسبتأ مساعدی همراه بود اما در نهایت با گسترش ایدئولوژی اسلامی روبرو هستیم که عمده ترین عوامل موثر در فرایند معکوس شدن این جریان و کاهش جاذبه تجددگرایی و حرکت انقلاب به سوی سنت ها، را به شرح زیر می توان برشمرد:

    1. اولین عامل، ضعف و کاستی هایی بود که این اندیشه در زادگاه خود یعنی غرب با آن مواجه شده بود، همچنین اذهان عمومی در ایران دریافتند که حاصل «علم و آزادی» اندیشه های لیبرالیستی، آزادی و قدرت در جامعه ایران از سوی دولت مردانشان تنها برای غارت هرچه بیش تر دستمزد کارگران فقیر و استثمار مردم است.
    1. اقتصاد سرمایه داری در ارتباط با سایر نقاط جهان، توسط کشورهای اروپایی ناخوشایندترین تجارب تاریخ بشری را مانند، برده گیری و اسارت و استعمار منابع بخش اعظم نقاط جهان، را به نمایش گذاشت که باعث شد اذهان جستجوگر مردم ایران، با تردیدهای بسیار جدی در خصوص حقانیت این اندیشه ها مواجه شوند.
    1. حاکمیت های دست نشانده ای چون پهلوی اول و دوم و سابقه کودتاهای طراحی شده انگلیس و آمریکا، جایی برای کم ترین خوش بینی و تداوم جلوه های اولیه این اندیشه وارداتی باقی نگذاشت، اگر چه این اندیشه دموکراسی و آزادی و نظام سیاسی غربی، حتی بر مذهبیون و شکل گیری اندیشه جمهوری تاثیر بسیاری گذاشت (حاضری، ۱۳۷۷: ۱۱۲-۱۱۳).

بعضی از محققان نیز معتقدند ریشه اصلی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به تلاش مشروطه خواهان و اعتراضات آنان و سپس تاسیس نظام مشروطه و در خواست عدالت خانه بر می گردد. و همچنین کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، و رخدادهای پیرامون آن، که در این دوره روشن فکران و نه روحانیون، دست‌اندرکار بسیج و سازماندهی توده‌ها علیه ساختار قدرت بودند و سازمان های غیر مذهبی – نخست حزب توده و سپس جبهه ملی به رهبری محمد مصدق – با موفقیت، طبقه متوسط و طبقه کارگر شهری را جذب کردند. در طی این دوران، مصدق به عنوان یک ملی‌گرای محبوب، خواستار اصلاح سیاست خارجی نادرست و خاتمه بخشیدن به دادن امتیازهای عمده به ابرقدرت های خارجی شد، در پی همین تلاش ها و آشنایی مردم با ایدئولوژی های گوناگون و ظهور شخصیت های با نفوذ مردمی، خاستگاه اولیه انقلاب اسلامی ایران کم و بیش شکل گرفت ( آبراهامیان، ۱۳۸۸:۲۳۲).
حوادثی که جرقۀ انقلاب ایران را زد بس متعدد و متنوع بودند و هر کدام به سهم خود در فرایند شکل گیری بسیج انقلابی و ایدئولوژی تأثیرگذار؛ نقش داشتند اما زمینۀ این تأثیرگذاری را شاید بتوان اولاً انباشته و متراکم شدن نارضایتی ها و ثانیاً باز شدن نسبی فضای سیاسی جامعه از پس ۲۵سال سرکوب و خفقان و اجازه رشد و بیان افکار و ایدئولوژی های متعدد را پدید آورد. حکومت پهلوی که در میان مردم سرکوب گر و وابسته معرفی شده بود در شرایطی وادار به آزادسازی سیاسی گردید که هیچ تصوری از پتانسیل ذخیره شدۀ انقلابی در بطن جامعه و انفجار اجتماعی قریب الوقوع آن در ذهن نداشت.
باز شدن نسبی فضا این امکان را برای مخالفان هوشیار و مترصد فرصت فراهم آورد تا ضمن علنی ساختن مخالفت ها و ایدئولوژی های جدید و نفی وضع موجود، از هر زمینه و حادثه ای بهانه ای برای گسترش اعتراضات به دست آورند و در یک روند تدریجی مردم را به خیابان ها بکشند (شجاعی زند،۱۳۸۲: ۴۳).
سال ۱۳۵۶ با حوادث و تحرکات سیاسی متعددی که گویای آمادگی و موقع شناسی مخالفان بود، چنان آغاز گردید و به خاتمه رسید که هر چه به پایان آن نزدیک تر می شد، صورت رادیکال تر، و گسترش یافته تری به خود می گرفت. انتشار نامه های سرگشادۀ تنقیدی از رژیم در جراید در خرداد تا شهریور همان سال، واقعۀ فوت مشکوک دکتر علی شریعتی و بازتاب ها و واکنش های ابراز شده نسبت به آن در تابستان، حرکت های دانشجویی در داخل و خارج کشور در پاییز و زمستان آن سال، درگیری ساکنان خارج از محدودۀ تهران با عوامل شهرداری و پلیس در همان ایام، برپایی برخی تجمعات روشن فکری به بهانۀ برگزاری شب های شعر در «انستیتوگوتۀ» تهران در مهرماه، برخی اعتصابات کارگری محدود در تمام طول سال ۵۶، واقعۀ درگذشت مشکوک حاج آقا مصطفی فرزند ارشد مرجع تبعیدی مسلمانان در آبان ماه و برپایی مجالس ترحیم و بزرگداشت های متعدد در سراسر کشور و مطرح شدن علنی تر یاد و نام امام خمینی در منابر و برخی مطبوعات، سخنرانی های دانشگاه صنعتی آریامهر در پاییز ۵۶، انتشار مقالۀ اهانت آمیز رشیدی مطلق در تخریب و وهن چهرۀ علمی و مبارزاتی امام خمینی در روزنامه اطلاعات در دی ماه و بالاخره قیام و خیزش مردم قم در اعتراض به این مقاله که به ریخته شدن اولین خون های انقلاب و گسترش ایدئولوژی های انقلابی منجر شد (شجاعی زند،۱۳۸۲: ۴۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...