دانلود منابع دانشگاهی : دانلود مطالب پژوهشی در مورد رابطه بین توانمندسازی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
وی بیان میدارد که ما از توانمندسازی فردی یا گروهی، در یک موفقیت معین، وقتی که دارای شرایط زیر هستند سخن میگوییم:
1 )توانایی کامل تصمیم گیری را دارا هستند.
2 )مسولیت کامل اجرا هر نوع تصمیم را بر عهده دارند.
3 )دسترسی کامل به ابزارهای مرتبط با تصمیم گیری و اجرا آن را دارند.
4 )مسولیت کامل پذیرش پیامدهای هرنوع تصمیم گیری گرفته شده را دارند(نولز1991، به نقل از فرهنگی و اسکندری، 82).
چالشهای موجود در تواناسازی کارکنان
مهمترین چالشهای موجود در توانمندسازی را از دو بعد مدیریتی و پیامدی میتوان موردبررسی قرار داد:
الف) چالشهای مدیریتی
*نبود باورپذیری
برخی از مدیران براین باورند که کارکنان، نهتنها برای انجام مسئولیتهای برعهده به اندازه کافی ماهر نیستند، بلکه توانمندی لازم برای ایفای نقشهای جدید را نیز ندارند. آنها معتقدند توانمندی ذاتی است نه اکتسابی و به همین دلیل با کلیه امور و فرایندهای مرتبط با تواناسازی کارکنان مخالفت و یا در مسیر انجام آن مانعتراشی میکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
*تهدید امنیت مدیریتی
برخی دیگر از مدیران گمان می کنند که توانمندشدن کارکنان، موجب از دست دادن کنترل امور خواهد شد. بنابراین آنان در تسهیم یا انتقال مهارت های کاری خود رغبت چندانی نشان نداده و ترجیح می دهند که خودشان روی وظایف کار کنند تا اینکه دیگران را درگیر سازند.
*تخصیص نیافتن اعتبارات کافی
هرچند برنامههایی که در راستای تواناسازی کارکنان انجام میشود، نهایتا به تعالی و رشد کیفی سازمان منجر خواهد شد. هنوز مدیران و تصمیمگیرندگانی هستند که تخصیص بودجه برای اینگونه برنامهها را هزینه سربار تلقی می کنند و آن را بار اضافی سازمان بر میشمارند و متاسفانه چنین قاعدههایی از تجربه عملی بسیاری از سازمانها سر برآورده است.
ب) چالشهای پیامدی
*تغییر سبک مدیریتی
در برنامه های توانمندسازی، سبکهای مدیریتی به سبکهای رهبری تغییر خواهند کرد. این تغییر همواره خاصیت چالشزایی به دنبال دارد. چرا که لازمه آن، زیر سوال بردن شیوه های معمول کاری، ریسکپذیری و تجربه کردن، تمرکز بر فعالیتهای تیمی، افزایش دامنه اختیارات کارکنان، توجه به ارزشهای جدید، تمایل به تبادل اطلاعات سازمانی و بهبود روشها است که در اکثر مواقع مقاومت شدید همه سطوح سازمانی را به دنبال خواهد آورد.
*تغییر عملکرد کارکنان
برنامه های توانمندسازی موجب خواهند شد که کارکنان به صراحت حرف بزنند، بهجای پیدا کردن مقصر در جستجوی راهحل باشند، مشارکتجو شوند، مصالح جمع را بر منافع فردی ترجیح دهند و نهایتاً اینکه به دنبال شاخصشدن نباشند و به جمع بیاندیشند. این درحالی است که وجود ساختار متمرکز در اکثر سازمانها، موارد برشمرده را از پتانسیل ایجاد چالش برخوردار و مشکلات عدیدهای بویژه در حوزه روابط کاری ایجاد میکند.
*تغییر ساختار سازمانی
در فرایند تواناسازی، ساختار سازمانی از هرمی به دایرهای تغییر خواهد یافت. این تغییر ساختار، ضمن اینکه به کارکنان اجازه میدهد با درجه آزادی و مسئولیت پذیری بیشتر فعالیت کنند، روحیه مشارکت و کارگروهی را به عنوان یک ارزش عمده سازمانی تلقی می کند و در مواجهه با ساختار هرمی که در آن کاری انجام نمی شود، مگر آنکه تایید و امضای آن پیشاپیش گرفته شده باشد، چالشهای متعددی را ایجاد خواهد کرد(هداوند و صادقیان، 1386)
ارزشهای اجتماعی نهفته در نظریه توانمندسازی:
نظریه توانمندسازی از جذابیت بسیار بالایی برخوردار است. طبق این نظریه تمام مردم دنیا دموكراسی، آزادی و عدالت را دوست دارند. اما آیا توانمندسازی تنها شامل این موارد است و آیا تنها هدف توانمندسازی دموكراسی است؟ اگر اینگونه است، پس چرا در بسیاری ازمحیطهای كاری كه دموكراسی و آزادی كامل حكمفرماست، توانمندسازی واقعی مشاهده نمی شود. از زمانی كه بسیاری از سازمانها در تصمیمگیـریهای خود مستقل از دولتها عمل میكنند، همواره بین ارزشهایی مثل (برابری = عدالت) و (اختیارات = قدرت) اختلاف وجود دارد و این اختلافات به كل سازمان گسترش یافته است. بنابراین، میتوان گفت كه غیر از موارد پیش گفته بسیاری از ارزشهای دیگر مثل روشهای رهبری و ارزشهای اخلاقی خاص محیطهای كاری در فرهنگ ما وجود دارد كه كل سازمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. چارلز تیلور سه ارزش حاكم بر عصر مدرن كه به نظر وی موجب نگرانی زیادكاركنان و كسالت اجتماعی گردیده است را به شرح زیر بیان میكند:
* فردگرایی[69]
*خردابزاری یا كارایی اقتصادی[70]
*آزادی [71]
نظریه جدید توانمندسازی چگونه می تواند باعث موفقیت سازمانها شود؟ در محیطهای كاری وجود یك تنش دائمی بین ارزشهای فردگرایی، آزادی و خردابزاری (كارایی اقتصادی) اجتناب ناپذیر است. در جامعهای كه مردم دارای ارزشهای فردگرایی و آزادی هستند، رهبران مجبورند از وسایل كنترلی بسیار زیادی برای اداره ناهنجاریهای موجود در آن فرهنگ استفاده كنند(قاسمی، 1382).
در رابطه با سیر تاریخی توسعه نظریات توانمندسازی ریچارد كوتو از دو نوع توانمندسازی به شرح زیر نام می برد:
اولین نوع “توانمندسازی روان – سیاسی” است كه باعث افزایش عزت نفس (احترام به خود) شده و نتـایج آن در رفتار با دیگران جلوه پیدا میكند، به عبارت دیگر توانمندسازی مستلزم اعتماد و توقعات و مهمتر از آن توانایی كاركنان درمورد یك تغییر واقعی در رفتار است.
نوع دوم “توانمندسازی روان – نمادین” است، كه علاوه بر افزایش عزت نفس در كاركنان باعث تغییر در مجموعه ای از پدیده های غیرقــابل تغییر می شود. یك بار دیگر تاكید میكنیم كه اجرای توانمندسازی واقعی، مستلزم درك مجموعه ای از تفاوتهای روحی و تعهد و التزام مدیران و كاركنان خواهد بود كه براساس صداقت و اعتماد متقابل استوار گردیده باشد. تغییر در فرهنگ، رفتار و ترك عادتهای كهنه و قدیمی روش بسیار مناسبی است تا بتوانیم به كمك آن و براساس یك سیستم ارزشی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و انسانی، رابطه بسیار نیرومندی بین مدیر و كاركنان به وجود آوریم. این ارزشها باید به گونه ای طراحی شوند كه مورد تایید مدیر و كاركنان باشند(قاسمی، 1382).
ب) بهرهوری منابع انسانی
بهرهوري موضوعي است كه از ابعاد مختلف به آن نگريسته شده و هر روز كاربرد و اهميت آن بيش از پيش روشن ميشود. بهرهوري موضوع مشتركي در اقتصاد و مديريت به شمار ميرود كه هم در كتب اقتصاد و هم مديريتي فصلي بر آن اختصاص ميدهند.
تلاش براي بهبود و استفاده مؤثر و كارآمد از منابع گوناگون چون نيروي كار، سرمايه، مواد، انرژي و اطلاعات، هدف تمامي مديران سازمانهاي اقتصادي و واحدهاي توليدي صنعتي و مؤسسات خدماتي ميباشد. وجود ساختار سازماني مناسب، روشهاي اجرائي كارآمد، تجهيزات و ابزار كار سالم، فضاي كار متعادل و از همه مهمتر نيروي انساني واجد صلاحيت و شايسته از ضرورياتي ميباشند كه براي نيل به بهرهوري مطلوب بايد مورد توجه مديران قرار گيرد. مشاركت كاركنان در امور و تلاشهاي هوشيارانه و آگاهانه آنان همراه با انضباط كاري ميتواند بر ميزان بهرهوري و تعمير براي بهبود بهرهوري بويژه در يك محيط متلاطم و توأم با ناامني تأثير گذارد. روح فرهنگ بهبود بهرهوري بايد در كالبد سازمان دميده شود كه در آن ميان نيروي انساني هسته مركزي را تشكيل ميدهد. يكي از مهمترين اهداف در هر سازمان ارتقاء سطح بهرهوري آن است و با توجه به اينكه انسان در ايجاد بهرهوري نقشي محوري دارد درخواستهاي او در سازمان اثري كليدي بجا ميگذارد(استادزاده، 1387).
در ادامه به صورت خلاصه به تاريخچه، اهميت بهرهوري، تعاريف و همچنين عوامل مؤثر در ايجاد و ارتقا شرايط لازم براي بهبود بهرهوري نيروي انساني ميپردازيم.
سیر تاریخی مفهوم بهرهوری
بهرهوري مقولهی جديدي نيست .قدمت نوشتهها راجع به آن به سالهاي 400 قبل ازميلاد مسيح باز ميگردد. درحدود سال 1800 نقش كاركنان در بهرهوري شناخته شده بود ولي حدود سال 1900 بود كه رويكرد جديد بهرهوري در فرايندهاي صنعتي به منصه ظهور رسيد(عبدالهی، 1391).
سوابق اين مفهوم نشان ميدهد كه بيش از دو قرن پيش، واژه بهرهوري براي اولين بار به وسيله “كويزني” در يك مجله كشاورزي استفاده شد. از آن زمان تاكنون اين واژه در موارد مختلف و سطوح گوناگون، به ويژه در رابطه با سيستمهاي اقتصادي به كار رفته است(تانژن، 2002، به نقل از باقری، 1385). برخی دیگر از صاحبنظران عقیده دارند واژه بهرهوري براي نخستين بار توسط فرانسوا كنه رياضيدان و اقتصاددان طرفدار مكتب فيزيوكراسي(حكومت طبيعت) به كار برده شد. کنه با طرح جدول اقتصادي، اقتدار هر دولتي را منوط به افزايش بهرهوري در بخش كشاورزي ميداند. در سال 1883 فرانسوي ديگري به نام ليتره مفهوم بهرهوری را دانش و فن توليد تعريف كرد. درسال 1950 سازمان همكاري اقتصادي اروپا به طور رسمي بهرهوري را چنين تعريف كرد: بهرهوري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد به دست میآيد. بدين لحاظ ميتوان از بهرهوري سرمايه، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد. از ديد مركز بهرهوري ژاپن[72]، بهرهوري يك اولويت و انتخاب ملي است كه به افزايش رفاه اجتماعي و كاهش فقرمنجر ميشود. مركز بهرهوري ژاپن از زمان تأسيس آن در سال 1955نهضت ملي افزايش بهرهوري در اين كشور را تحت سه اصل رهنمون ساز به جلو هدايت نموده كه عبارتند از: افزايش اشتغال، همكاري بين نيروي كار و مديريت و توزيع عادلانه ثمرههاي بهبود بهرهوري در ميان مديريت، نيروي كار و مصرفكنندگان(طاهری، 1378، به نقل از طالقانی، 1390). و هدف آن را به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، تسهيلات و غيره به طريق علمي يا كاهش هزينههاي توليد و گسترش بازارها و افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي، آن گونه كه به نفع كاركنان، مديران و مصرفكننده باشد دانسته اند. دراين ديدگاه انسان به اين عقيده و باور ميرسد كه ميتواند كارها و وظايف خود را هرروز بهتر از روز قبل انجام دهد و براي تحقق اين باور تلاش ميكند. با مروري بر تعريف بهرهوري كه از سوي مركز بهرهوري ژاپن بیان شد، ميبينيم كه بهرهوري پيوند تنگاتنگي با بحث آموزش، مقوله نگرش و ديدگاه فكري انسان بهرهور دارد. چنان که برداشت می شود(کُردرستمي، 1375).
شروع استفاده از کلمه بهرهوري در فرهنگ اقتصادي، مربوط به دو قرن قبل است. در بسیاري از نقاط جهان، به ویژه در کشورهاي صنعتی، بهرهوري به عنوان یک طرز فکر و فرهنگ تلقی می شود، تفکر پیشبرد و بهبود آنچه که وجود دارد(بارانی، علوي، کرمی و سلیمی، 1392).
اهميت بهرهوري
با توجه به اين كه منابع و امكانات محدودي در اختيار سازمان است و بسياري از منابع تجديدناپذير هستند و يا شكلگيري مجدد آنها سا لهاي زيادي را ميطلبد و يا بعضي از منابع كمياب هستند، به طوري كه فراهم كردن اين منابع به صرف هزينه زياد نياز دارد و همچنين افزايش جمعيت و در پي آن افزايش مصرف و توليد، روز به روز بر محدوديت منابع ميافزايد، از اينرو امكان ارضاي نيازهاي نامحدود با تكيه بر چنين منابع و امكاناتي هرگز ميسر نيست .بنابراين تنها راه منطقي و امكانپذير، كسب حداكثر بازدهي و فايده از حداقل منابع ميباشد و اين نكته در مسئله بهرهوري مستتر است و توجه به آن ميتواند به نفع خود سازمان و جامعهاي كه سازمان در آن قرار دارد باشد(آذر، زارعی و طحاری، 1391).
بهرهوري، نگرشي فرهنگي است كه در آن، انسان فعاليتهاي خود را هوشمندانه- خردمندانه انجام ميدهد تا بهترين نتيجه را در دستيابي به اهداف مادي و معنوي خود كسب كند. به بياني ديگر، ميتوان گفت كه هدف بهرهوري، به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني، سرمايه، مواد خام توليدي، زمان و… به شيوهاي عملي از طريق كاهش هزينههاي توليد بهمنظور گسترش بازار، افزايش اشتغال، كوشش براي افزايش دستمزدهاي واقعي و بهبود معيارهاي زندگي، به شكلي است كه بهنفع كاركنان، مديران و مصرفكنندگان باشد.
معيار توسعهيافتگي هر كشوري با توجه به ميزان بهرهگيري مطلوب و بهينه عوامل توليدي از منابع و امكانات موجود در نيل به اهداف اقتصادي تعريف ميشود. اين موضوع، بيانگر جايگاه ويژه بهرهوري در سياستهاي كلان توسعه اقتصادي كشورهاست. امروزه، نقش مثبت بهرهوري در افزايش رفاه ملي، بهطور قطعي پذيرفته شده است. از آنجا كه بهرهوري، عامل رشد تمامي معيارهاي زندگي تلقي ميشود، رشد بهرهوري نبايد تنها اهداف تجاري و افزايش سود در كسب و كار را مدنظر بگيرد بلكه بايد تمامي جوانب زندگي و بخشهاي مختلف جامعه را شامل شود (طاهري 1386).
تعاریف بهرهوری :
عليرغم اينكه امروزه كمتر كسي است كه واژه بهرهوري را نشنيده و درباره آن نوشتههايي چند نخوانده باشد، بهتر است ابتدا به تعريف آن از ديدگاههاي مختلف بپردازیم. بهرهوري در لغت به معني قدرت توليد و بارور بودن و مولد بودن به كار رفته و در ادبيات فارسي به بهرهوري، با فايده بودن و سودبرندگي معني شده است(احدینیا،1384).
از نظر سازمان بهرهوری ایران، بهرهوری نگرشی عقلانی به کار و زندگی است. به عبارتی، یک فرهنگ است که هدف آن، هوشمندانهترکردن فعالیتها برای یک زندگی بهتر و متعالی است. بهرهوری برآیند اثربخشی و کارایی است. بهرهوری، در واقع، کاستن از تلفات و به حداکثر رساندن تولید با امکانات تولیدی موجود و همچنین ارتقا کیفیت محصول و خدمات برای بالا بردن سود میباشد(صفارزاده، رضایی و بازدار، 1386)
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 08:56:00 ب.ظ ]
|