دانلود منابع پژوهشی : دانلود فایل ها با موضوع : جلو یاری- … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
حالات و حرکات
سرزنش کردن، تقاضا کردن، تسکین دادن، شکایت کردن، من و من کردن، ناله کردن، غرولند کردن، ناله کردن، مطیع بودن
از خنده روده بر شدن، شلوغ، آزاد، هیجان زده، خندان، قهقهه زدن، پرانرژی
شفاف، مطمئن، خونسرد، آرام، جستجوگر، ابراز وجود کننده
همدلانه، حمایت آمیز، دلسوزانه، پشتیبان، محبت امیز، ملایم، تسکین دهنده، تسلی دهنده
خشن، سختگیرانه، قضاوت گونه، خوار کننده، تمسخر آمیز، تنبیهی، غضب آلود، آمرانه
آهنگ صدا
تئوری تماس اجتماعی
توانایی روان انسان برای حفظ حالات من ظاهراً بستگی به جریان متغیر از محرکهای حسی دارد. در زبان ساختاری این محرکهای حسی برای تضمین صحت و تمامیت روان جدید و قدیمی ضروریاند. مشاهده شده است که اگر جریان محرکها قطع شود یا به صورت یکنواخت درآید روان جدید به تدریج مختل میشود (قوه تفکر شخص دچار اشکال میشود، یا این امر فعالیت مستمر روان قدیمی را آشکار میسازد (پاسخهای عاطفی بچهگانه بروز میکند) و سرانجام روان قدیمی نیز مختل و نامنظم میشود. در این حالت شخص از توهم رنج میبرد. این پدیده محرومیت حسی نامیده میشود به این ترتیب عدم توانایی تحمل فرد در دورههای طولانی کسالت روحی یا انزوا منجر به بروز مفهومی به نام گرسنگی یا عطش محرک[۷۴] میگردد. خصوصاً گرسنگی برای آن دسته از محرکهایی که از طریق جسمانی بدست میآیند گرسنگی محرک و نوع بالاتر آن گرسنگی شناخت[۷۵] به قدری اغوا کننده است که انسانها شدیداً طالب نمادهای شناسایی میشوند و درهر برخورد انتظار تبادل این نمادها را دارند (برن، ترجمه فصیح ۱۳۷۳).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بنابراین حالتهای خود به شخصیت نظم میدهند نه انگیزش. انگیزه رفتار کردن از سائقهایی برای بقا مثل عطش به غذا ناشی میشود (پروچسکا و نورکراس، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳). نوازش[۷۶] یکی از مهمترین محرکهایی است که شخصیت سالم به آن نیاز دارد. نوازش را میتوان اصطلاحاً هر نوع حرکتی به حساب آورد که به رسمیت شناختن حضور دیگری را نشان میدهد. علاوه بر این نوازش را میتوان واحد اساسی عمل اجتماعی نامید (برن، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳).
نوازش ممکن است به صورت لمس کردن جسمی یا از طریق نوعی شکل سمبلیک مانند یک نگاه، یک جمله، یک حالت قیافه یا هر عملی که بگوید: میدانم تو اینجا هستی صورت گیرد (جیمز و جنگوارد، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۴).
نوازش، تعاملی کلامی یا جسمی است که شخص دیگر را برمیانگیزد. این درست است که گفتگو درونی میتوانند مقداری نوازش ایجاد کنند. به عنوان مثال «والد حمایتگر» میتواند بگوید «کارت عالی بود!» و این از طریق «کودک انطباق یافته» درون را تکامل دهد. با این وجود مردم باید در جستجوی دریافت نوازش از دیگران هم باشند. برخی نوازشها خوشایند یا مثبت هستند. برخی صرفاً برای تایید وجود فرد هستند، یا برخی دردناک یا منفی هستند ( ، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸).
نوازشهای مثبت و منفی
نوازشهای مثبت که نشانه ابراز احساسات محبتآمیز است به انسان اطلاعاتی درباره لیاقت و کفایتش میدهد و او را از مهارت و استعدادهایش آگاه میکند. اما تخطئه و نوازش منفی که عبارت است از عدم توجه یا توجه منفی. این پیام را به فرد میدهد که تو بدی. تخطئه همیشه یا نوعی تحقیر پنهان همراه است. تخطئه بین والدین و کودکان منجر به مشکلات شخصیتی میشود و بازنده ایجاد میکند. و در بین بزرگسالان منجر به روابط ناخوشایند شده یا نمایشنامههای مخرب زندگی را تغذیه میکند (جیمز و جنگوارد، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۴).
وجود هر نوع نوازش بهتر از نبود آن است، لذا اگر وضعیت طوری باشد که به اندازه کافی نوازشهای مثبت برای ارضای نیازهای نوازشی وجود نداشته باشد، لذا فردی بیدرنگ به طرف نوازشهای منفی میرود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶). همه احتیاج به نوازش دارند و اگر به اندازه کافی نوازش مثبت بدست نیامدند غالب نوازشهای منفی را برمیانگیزانند. بچهها بداخلاق و نافرمان شده، والدین را وادار به دعوا کردن و کوچک کردن و یا کتک زدن خود میکنند. همسران نق میزنند، ولخرجی میکنند، سر وقت به خانه نمیآیند. دعوا میکنند یا به شکلی طرف مقابل را به مقابله تحریک میکنند (جیمز و جنگوارد، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۴).
هر فرد برای دادن و گرفتن نوازش روشی را ابداع میکند که بر پایه موضع زندگی او قرار دارد. افرادی که هم درباره خود و هم درباره دیگران احساس خوب بودن دارند مایل به تبادل نوازش مثبت میباشند. افرادی که چه درباره خود و یا درباره دیگران احساس خوب نبودن میکنند درجستجوی نوازشهای منفی هستند که احساسهای خوب نبودن را افزایش دهد. هنگامی که نوازش های غیرمشروط مثبت به فردی داده و یا از او گرفته نشود، وی به جستجوی سایر انواع نوازشها میپردازد (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴)
نمودار نوازش
یک مدل مفهومی که پتانسیل ارزیابی ادراکات مربوط، تبادلات رفتاری در روابط زوج را نیز دارد و طرحواره الگوهای تعاملی مک کنا[۷۷] (۱۹۷۴) است. ضابطهبندی او مبتنی بر مفهوم نوازش کرده است. اصطلاحی که ممکن است معادل ارائه تقویتکنندهها در نظر گرفته شود. در این چهارچوب مک کنا تقویت کنندهها یا نوازشها را در جهت مثبت یا منفی و به صورت «دادن/ گرفتن/ درخواست/ مضایقه» تقسیم کرده است (فورمن،۱۹۸۸).
مک کنا نموداری را طرح نموده است که آن را نمودار نوازشی[۷۸] نامید. این نمودار الگوهای نوازشی را تحلیل میکند و تا اندازهای شبیه حالات نفسانی خود (ایگوگرام) دوسی میباشد. شکل یک نمونه احتمالی از نمودار تکمیلشده نوازشی را نشان میدهد. این نمودار نشان میدهد که این شخص نوازشهای مثبت زیادی نمیدهد، لیکن در دادن نوازشهای منفی دست و دلباز است. او مایل است نوازشهای مثبت را از دیگران بگیرد و اغلب این نوع نوازشها را تقاضا میکند. برداشتی که از خودش دارد این است که به ندرت نوازشهای منفی میدهد یا خواستار آن است. از دادن نوازشهای مثبتی که دیگران از او انتظار دارند پرهیز میکند ولی آمادگی آن را ندارد که از دادن نوازشهای منفی اجتناب کند. مک کنا بر این باور است که نمرات نوازشهای مثبت و منفی زیر هر یک از عناوین، رابطه معکوسی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال اگر شخصی در گرفتن نوازشهای مثبت نمرات پایینی دارند احتمالاً نمرات او در گرفتن نوازشهای منفی بالا خواهد بود (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)
نمودار۱۱-۲ نمونهای از یک نمودار نوازشی اقتباس از (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)
نوازشهای شرطی
نوازشهای شرطی چه مثبت و چه منفی اهمیت دارند، زیرا به وسیله آنها درباره دنیای اطراف خود یادگیری کسب میکنیم. نوازش شرطی مثبت، به فرد احساس توانمندی و لیاقت میدهد و اگر نوازش شرط منفی، وجود نداشته باشد هیچ زمینهای برای تغییر رفتار وجود نخواهد داشت. این در حالی است که فرد نیازی به نوازشهای غیرشرطی منفی مانند نمیتوانم تو را تحمل کنم ندارد. چرا که نشان میدهد که هیچ گونه تغییری نمیتواند نظر نوازشدهنده را عوض کند (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)
گوشدادن یکی از بهترین نوازشهایی است که یک فرد میتواند به دیگری بدهد. موثرترین نحوه گوشدادن، تمرکز و دادن تمام توجه به گوینده است و این مهارت را میتوان یاد گرفت. گوش دادن واقعی الزاماً نشانه موافقت نیست بلکه صرفاً روش درک کردن احساسات و نقطهنظرهای فرددیگر و دوست آن است (جیمز و جنگوارد، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۸۴).
نوازش در مقابل سرزنش
یک منفی واضح و روشن باید کاملا از یک سرزنش قابل تشخیص باشد. سرزنش معمولاً نوعی تحریف و وارونهسازی واقعیت است. برخلاف یک نوازش منفی مستقیم و واضح، سرزنش از واقعیت آنچه که هستید یا انجام میدهید دور میشود. به عنوان مثال نوازش منفی غیرشرطی «من از تو متنفرم» به سرزنش «تو نفرتانگیزی» و یا نوازش منفی شرطی «تو این کلمه را اشتباه نوشتی» به سرزنش میبینیم که بلد نیستی کلمات را درست بنویسی تبدیل میشود. برخلاف نوازش منفی واضح، سرزنش هیچ نوع نشانهای ندارد که براساس آن بتوان رفتار خلاف و سازندهای داشت. زیرا سرزنش به خودی خود بر مبنای وارونهسازی واقعیت قرار دارد (جونز و استوارت، ۱۹۴۰؛ ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
سازماندهی وقت[۷۹]
نیاز افراد برای سازماندهی وقت، عطش سازماندهی نامیده میشود. این نیاز را میتوان ادامه عطش انگیزش نامید زیرا نیاز به انگیزش مستلزم آنست که افراد شرایطی را به وجود آورند که تحت آن شرایط بتوانند نوازش رد و بدل کنند چگونگی سازماندهی وقت بستگی به آن دارد که فرد تا چه اندازه درباره خود ودیگران خوب فکر کند، در جستجوی چه نوع نوازشی باشد و چه الگوهای رفتاری را آموخته باشد. شش نوع سازماندهی وقت وجود دارد و هر یک دارای مزایا و معایبی هستند. آنها به ترتیب افزایش خطرهای عاطفی عبارتند از: کنارهگیری[۸۰]، ادای تشریفات[۸۱]، سرگرمیها[۸۲]، فعالیتها[۸۳]، بازیها و باجگیریها[۸۴]، صمیمیت[۸۵] (وولمز و بروان وهیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
کنارهگیری
کنارهگیری، شخصی را توصیف میکند که به لحاظ روانی و جسمانی از دیگران بسیار دور است این عمل ممکن است در اتاق شخص با یک مهمانی یا هنگام قدمزدن در یک خیابان شلوغ انجام گیرد. رویا، توهم و مراقبه همه نوعی از کنارهگیری هستند. وقتی فرد کنارهگیری میکند مایل است دیگران را از ارتباط با خود محروم کند و برای بدست آوردن نوازش مثبت یا منفی به خود متکی شود. معمولاً کنارهگیری به خطر است و مستلزم سرمایهگذاری عاطفی کمی است اما به طور کلی دارای حداقل بار نوازشی میباشد (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
مناسک «ادای تشریفات»
مناسک، تمامی احوالپرسیها یا مبادلات عامیانه معمولی هستند که مردم عموماً برای نشان دادن توجهشان به حضور دیگری از آنها استفاده میکنند. «صبح به خیر»، «حالت چطوره؟»، «خوبم، تو چطوری؟» یک نمونه کلاسیک از مناسک است ( ، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸). از نظر کنشی مراسم معمولاً با «کودک مطیع و سازگار» به اجرا درمیآیند. از نقطه نظر «کودک» مراسم در مقایسه با انزوا بیشتر در معرض خطرات و ریسکهای روانی قرار دارند. در هر حال مراسم نوازشهای مثبت و معمولی را در پی دارد. هر چند که میزان این نوازشها ممکن است کم باشد ولی در پرکردن بانک نوازشی اهمیت دارند قابل پیشبینی بودن نوازشهایی که در مراسم رد و بدل میگردند، در نظر افرادی که در کودکی تصمیم گرفتهاند که تبادل نوازشی در یک رابطه نزدیکتر با ریسک و خطر همراه است، نکته مثبتی به شمار میآید (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶).
سرگرمیها
هنگامی که مردم تلاش نمیکنند هدفی را به انجام برسانند بلکه فقط درباره چیزی که معمولاً یکی از موضوعهای مورد علاقهشان است صحبت میکنند درگیر سرگرمی هستند. جلسات گفتگوی دوستانه و سایر مکالمات نیمه تشریفاتی ممکن است دربردارنده تعداد نسبتاً زیادی از نوازشهایی که معمولاً خوشایند و خالی از خطر نزدیک شدن به افراد است، باشد. نمونههای معمول سرگرمیها شامل بحثهایی که درباره اتومبیلها در میگیرد و یا صحبت خانمها درباره دستور تهیه غذاها میباشد (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
این نکته مهم است که هر چقدر قدرت انطباق و عشقورزی شخصی بیشتر باشد بهتر میتواند در وقت گذرانیها بهرهبرداری کند. اگر چه در وقت گذرانی این «کودک» افراد است که مراقب دیگری است و کسی را انتخاب میکند ولی «بالغ» او میتواند بر «کودک» مدیریت داشته باشد و کسی را انتخاب کند که در کار و زندگی به درد او بخورد به عبارتی وقت گذرانی نقش گزینش اجتماعی را برای اشخاص بازی میکند (یحییآبادی، ۱۳۸۴).
فعالیتها:
فعالیت به عنوان شیوهای از سازماندهی وقت به معنای انجام دادن تکالیف همراه با دیگران به منظور دستیابی به اهداف ونتایج توام است (هی، ترجمه پرنیانی، ۱۳۸۰). در فعالیتها انرژی افراد به سوی یک نتیجه عملی و عینی هدایت میشود. بالغ حالت نفسانی حاکم و افضل در فعالیتهاست. این پیامد این واقعیت است که فعالیتها به دستیابی به هدفهای این زمانی این مکانی مربوط میشوند. نوازشهای حاصله از فعالیتها، نوازشهای شرطی مثبت یا منفی هستند میزان ریسک و خطرات روانی که در فعالیتها وجود دارد میتواند بیشتر و یا کمتر از وقتگذرانی باشد که البته این به ماهیت هر یک از آنها بستگی دارد (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶)
این چهار طریق سازماندهی وقت ممکن است از هر یک از حالات نفسانی انجام شود. مثلاً هنگام کنارهگیی یک فرد میتواند حالت فانتزی ترسناک یا خوشایند «کودک» فانتزی، جالب «بالغ» هنگامی که در مغزش با ارقام بازی میکند و یا فانتزی «والد» درباره اینکه در «کودکان امروز چقدر ترسناک هستند» را داشته باشد. به علاوه اگر چه دارای تشریفات، سرگرمیها و فعالیتها به خاطر ارزش خودشان مورد استفاده قرار میگیرند. اما اغلب مردم برای انتخاب راههای پرمخاطرهتر سازماندهی وقت یعنی بازیها و صمیمیت آن را به کار میبرند (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
نکته مهمی که باید در مورد مناسک، وقتگذرانیها و فعالیتها به یاد داشته باشیم، این است که آنها اغلب مردم را برای شیوههای ریسکآمیزتر سازماندهی وقت- یعنی بازیها و صمیمیت- آماده میکنند. ( ، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸)
بازیها و باجگیریها
بازی، رشتهای تبادل مکمل با هدف نهفته که تا حصول نتیجه پیشبینی شده و کاملاً مشخص پیش میرود و جریان پیدا میکند. یعنی هر بازی رشتهای تبادل مشخص غالباً تکراری است با ظاهری قابل قبول و دارای انگیزههای پنهان یا به زبان عامیانهتر رشتهای حرکت است با دام یا کلک، بازیها به دو دلیل کاملاً مشخص از مناسک و وقتگذرانیها قابل تشخیص و متمایزند. اولاً به دلیل نهفته بودنشان و ثانیاً به این دلیل که برد دارند (برن، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳).
بعضی از خانوادهها قوانین علیه غم و اندوه دارند زیرا فکر میکنند نشانه ضعف است اما از سوی دیگر فکر میکنند عصبانی بودن خوب است. کودکانی که در چنین خانوادهای بزرگ میشوند اغلب میآموزند غم خود را سرکوب کنند و ظاهری عصبانی از خود نشان دهند. خانوادههای دیگر میگویند «عصبانی نشو» در عوض لبخند بزن، و کودکان میآموزند حالت متفاوتی از خود نشان دهند. یا لبخند زدن آنها از «والد» درون خود به خاطر خوب بودن نوازش دریافت میکنند. این احساسها به نام احساسهای باجگیری خوانده میشوند زیرا آنها روش مستقیم یا زیرکانه دریافت نوازش هستند و منجر به هیچ رفتار یا نتیجه مفیدی نمیگردند (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
احساسات باجگیری به سه طریق آموخته میشود:
۱) وقتی والدین الگوی کودک باشند اما در از طریق آرام و غمگین بودن به دخترش نشان میدهد که یک زن باید آرام و غمگین باشد.
۲) از طریق نوازش دادن به رفتارهای باجگیرانه (کودک ممکن است مبادرت به باجگیری عصبانیت کند زیرا اغلب نوازشهای خود را زمانی به دست میآورد که عصبانی یا لجبار باشد. ممکن است وقتی احساس خوب داشته باشد و یا کار خوبی انجام دهد والدینش به او توجه نکنند.
۳) از طریق آن که والدین به کودک بگویند چگونه احساس یا فکر ند (به یک کودک عصبانی گفته میشود: «تو دیوانه نیستی فقط خستهای.») (وولمز و بروان و هیوج، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۴).
اصولاً آمیزشهای اجتماعی به شکل بازی ظهور میکنند. اغلب بازیها مایه ناراحتی است. پیوندها را سمت میکند. روابط انسانی را بیمارگونه میکند. بازیها بدبختی آخرین هستند. بازیها در واقع نوعی دفاع روانی برای شخص هستند (یحییآبادی، ۱۳۸۴). زندگی خانوادگی و زندگی زناشویی، درست مانند زندگی در سازمانهای متنوع ممکن است سالهای متمادی براساس صور گوناگون یک بازی انجام شود. بازیهای مورد علاقه کودک همانند پیشنویس برای زندگی و یا نقشه ناخودآگاه زندگی وی و نهایتاً تعیینکننده خطوط سرنوشت او، موفقیتش در ازدواج، در شغل و شرایط محیط و مرگش خواهد بود (برن، ترجمه فصیح،۱۳۷۳).
به نظر میرسد که کلک بازیها میتوانند به دو طریق حفظ شوند . یا از طریق یک فرایند تبادلات مکمل که شامل احساسات بد است یا از طریق استفاده از بازیهایی که بردهای آنها به «مجموعه تمبر»[۸۶] کلک بازی میافزاید. البته، یک کلکبازی ممکن است انطباقهای فردی داشته باشد، اما الگوهای کلکبازیهای یکسان اغلب در خانوادههایی که از درمان میآیند، یافت میشود و خود خانواده میتواند این فرضیه را مورد بررسی قرار دهد که اعضای مختلف خانواده کلکبازیها را از یکدیگر یاد گرفتهاند ( ، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۸).
بازیها یک رشته نتایج نهانی دارند. نتایج نهانی سه هدف دارند:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-04-17] [ 08:49:00 ب.ظ ]
|