خود را محاسبه نماید.
حضرت علی(ع) در حکمت ۷۳ نهج‌البلاغه می‌فرمایند: کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد خود را بسازد و پیش از آن که به گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد؛ زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند، سزاوار‌تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
به گفته‌ی عطایی اصفهانی( ۱۷۷:۱۳۸۶) علم بدون تزکیه اسلحه‌ای است به دست دشمن، چراغیست دست دزد و شاخی است برای حیوان. مسلماً تنها کسی می‌تواند مربی آموزش ارزش ها باشد که خود، انسانی کامل و مبرا از رذایل اخلاقی باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

لازم به ذکر است که هرگز انتظار نمی‌رود که مربی شخص معصوم و عاری از گناه باشد؛ اما حداقل این انتظار می‌رود که به مراتب بالایی از معنویت دست یافته باشد و همواره در تلاش جهت اصلاح خویش باشد. شاید بتوان گفت که این اصل اولین و مهمترین ویژگی است که یک مربی آموزش ارزش ها بایستی دارا باشد تا بتواند واصل به مدارج عالی انسانیت گردد.
۳-۲-۲٫ توانایی ایجاد انگیزه:
مربـی بایـد بکوشد تا در متربیـان ایجاد رغبت و انگیـزه نـماید و در دل آنـان تمایل به فراگیـری را
برانگیزد، زمانی که این تمایل و رغبت در او ایجاد شود، قطعاً به تعلیم روی آورده و با شوق و لذت در پی آموختن گام برمی‌دارد.
داوودی (۱۳۸۵) معتقد است برای ایجاد نگرش نسبت به امری تنها ایجاد شناخت و معرفت نسبت به آن امر کافی نیست بلکه باید احساس عاطفی مثبتی را نسبت به آن نگرش ایجاد شده، در خود احساس نماید تا این احساس عاطفی مثبت منجر به صدور اعمال و رفتار مناسب با آن نگرش گردد.
علوی( ۱۰۵:۱۳۸۸) به نقل از روسو بیان می‌دارد که باید ذوق دانش را در فرد تولید کنیم و کاری کنیم که فرد «بخواهد» که یاد گیرد. روسو به مسأله «محرک و انگیزه» و «رغبت و علاقه» فراگیر کاملاً توجه نموده است توجه به این دو امر خطیر در تربیت اسلامی نیز لحاظ شده است؛ به طوری که در نهج‌البلاغه در کلمات قصار «حکمت ۱۹۳» ذکر شده است که : دل‌ها میـلی دارند و اقبالی و ادباری کوشش کنیـد دل‌ها را از ناحیه مـیل آن‌ ها پرورش دهید. به زور وادارشان نکنید زیرا که قلب اگر مورد اکـراه و اجبـار قرارگیرد کور می‌شود، یعنی خودش واپس می‌زند.
بر مربی لازم است تا با تشویق متربی «ایجاد انگیزه‌های بیرونی»، در او نگرشی مثبت و تمایل شدید «انگیزه درونی» نسبت به وصول هدف ایجاد کند و در نتیجه سیر حرکتی او را تسهیل ببخشد.
۳-۲-۳٫توجه به ظرفیت‌ها و استعدادها :
حیدری تفرشی(۴۹:۱۳۸۷ ) معتقد است که اختلاف استعدادها، ظرفیت‌ها، روحیه‌ها،خواست هاو
سلیقه‌ها، معلول اختلاف طبایع و تأثیرات گوناگون محیطی، جغرافیایی، فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و اجتماعی است. بنابراین هر حرکت تربیتی باید با توجه به این اختلاف استعدادها و نیازها به صورت تدریجی و مرحله به مرحله براساس توانایی‌ها صورت گیرد.
خداوند در سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۲ می‌فرمایند «لا نکلّف نفساً اِلاّ وسعها» یعنی اینکه هیچ کس را به قدر قدرت و توانایی او تکلیف نکرده‌ایم.»
دادن تکالیفی خارج از وسع، توان و استعداد متربی موجب ناکامی و سرخوردگی شدید او گشته و در نتیجه این ناکامی، چون مانعی بزرگ سد راه وی شده و انگیزه‌ی خود را از دست داده و برنامه‌های تربیتی، حاصلی جز تباهی در پی نخواهد داشت.
بنابراین یک مربی کار آزموده در صورتی در عمل خود موفق می‌شود که قبلاً فرد مـورد تربیت رابه خوبی بشناسد و از استعدادهای جسمانی، غرایز، خواسته‌ها و تمایلات نفسانی او کاملاً آگاه باشد تا بتواند شرایط مناسب را برای پرورش و شکوفایی استعداد ذاتی او فراهم ساخته و در رفع کمبودها و تأمین نیازهای او کوشش کند.
۳-۲-۴٫ایجاد تسهیل در آموزش:
سخت‌گیری و شدت عمل زیاد چه از سوی والدین و چه از سوی مربی باعث ایجاد آثار منفی و روانی در متربی خواهد شد.
بهشتی، فقیهی و ابوجعفری( ۱۲۵:۱۳۸۷) به نقل از ابن خلدون آثار سوء سخت‌گیری مربی بر متربی بویژه کودکان را به شرح زیر برشمرده‌اند:
۱-نشاط روانی متعلم از بین می‌رود و روح او را کسل می‌سازد.
۲-وی را به دروغگویی و تظـاهر بر خـلاف واقع وادار می کند تا از تهدید و تنبیـه معلم در امـان
باشد.
۳-فریب و نفاق را به متعلم یاد می‌دهد و او را به این صفات و افعال معتاد می‌سازد.
۴-عزت نفس، حمیت و روحیه دفاع را از متعلم می‌گیرد و او را از احساس شخصیت تهی می‌کند.
۵-باعث می‌شود اعتماد به نفس خویش را از دست بدهد و برای دفاع و ایجاد روابط اجتماعی به دیگران متکی شود.
۶-سبب می‌شود روح و روان او از اکتساب فضایل و اخلاق نیکو باز ماند و بدین وسیله به اهداف
عالیه تعلیم و تربیت نرسد و بلکه در رذایل و انحرافات سقوط نماید.
از نظر ابن خلدون، نتایج تربیتی سخت‌گیری به متعلم اختصاص ندارد و در مورد کارمند و کارگر و هر کس دیگر که به نحوی تحت تعلیم و تربیت یا تدبیرِ دیگری، واقع می‌شود نیز چنین است.
اگر اقدامات تربیتی، اموری آسان و میسر باشند موجب ایجاد عزت نفس در متربی می‌گردد و امر یادگیری را سهل‌الوصول‌تر می کند.
اکبری( ۱۳۸۸: ۹۸ و ۹۷) معتقد است که یکی از راه‌های جذب جوانان به دین آسان گرفتن آن است. خداوند متعال اساس تکلیف را براساس سهولت و قابلیت نهاده است.
چنانکه در سوره مبارکه بقره آیه ۱۸۵ می‌خوانیم: خداوند آسانی را برای شما می‌خواهد و سختی را برایتان نمی‌خواهد.
از این‌رو آیین پیامبر(ص) آیین «سهله‌ی سمحه» اطلاق شده است و در تکالیف دشوار نیز بنابر سهولت گذاشته می‌شود.
۳-۲-۵٫ عدالت:
معلم نباید در برخورد با شاگردان عدالت را فراموش کند. او نباید بین شاگردان تفاوت و تمایز قائل شود. اگر شاگردان احساس کنند که معلم بین آن‌ ها تبعیض قائل است به او توجه و اعتماد نخواهند کرد. نگاه محبت‌آمیز معلم، همانند صدایش باید به طور یکسان شامل حال همه‌ی شاگردان شود، زیرا تمام رفتار معلم برای شاگردان قابل تعبیر و تفسیر است(شعبانی، ۱۳۸۴: ۱۲۲و۱۲۱) .
خداوند در سوره مبارکه نحل آیه ۹۰ و سوره نساء آیه ۵۷ همگان به عدالت و نیکویی با یکدیـگر امر می‌فرمایند. اِن الله یامر بالعدل و الاحسان. از حضرت فخر کاینات روایتی است که می‌فرمایند: «عدالت کردن در یک ساعت بهتر از عبادت هفتاد سال است که، جمیع روزهای آن را روزه بدارد و همه شب‌های آن را به عبادت و طاعت احیا نماید.» و نیز آن حضرت فرموده که «هر صاحب تسلطی داخل صبح شود و قصد ظلم با احدی نداشته باشد حق تعالی جمیع گناهان او را می‌آمرزد» (نراقی، ۱۳۸۹ :۳۸۸).
برقراری شیوه‌ی عدالت در محیط آموزش باعث دوام امر آموزش و جلب اعتماد متربی و از همه مهم‌تر رضای محبوب می‌گردد. مولای متقیان حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «در تربیتِ خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نمی‌پسندی دوری کنی». لذا بر طبق فرمایش حضرت علی(ع) یک مربی شایسته همچنان که تمایل ندارد نسبت به وی بی‌عدالتی روا شود بایستی میان متربیان خویش به عدالت رفتار نماید.
۳-۲-۶٫ اعتدال:
حیدری تفرش(۱۳۸۷ :۴۸ ) می‌گوید: رفتارها و عملکردهای تربیتی در صورتی به ما کمک می‌رساند که تابع اعتدال باشد. تربیت خردمندانه، تربیتی است که مبتنی بر حفظ اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در همه امور باشد چنانکه حضرت علی(ع) می‌فرمایند: نادان را نبینی، جز اینکه کاری را از اندازه فراتر کشاند و یا بدان جا که باید نرساند.
البته اندازه شناختن، در تربیت امری دشوار است و جز با خردورزی در تربیت نمی‌توان اندازه‌ها را دریافت. بهترین نظام تربیتی نظامی است معتدل، که در آن نه امید بیش از اندازه و نه بیم بیش از اندازه حاکم باشد. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: طریقنا القصد یعنی راه و روش ما میانه‌روی است.
از دیدگاه علوی( ۲۰۹:۱۳۸۸) لزوم اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط یکی از نکاتی است که مربی باید به آن توجه داشته باشد زیرا افراط و تفریط و عدم اعتدال در پرورش استعدادها، به نحوی سبب ضایع و تباه شدن استعدادها و قوای متربی خواهد ساخت. اعتدال تا بدان‌ اندازه حائز اهمیت است که حتی در عبادات نیز توصیه شده است .به طوری که رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: چه نیکست اعتدال هنگام بی‌نیازی و چه نیکست اعتدال هنگام نداری و چه نیکست اعتدال در عبادت. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرد جاهل و نادان را اهل افراط و تفریط معرفی می‌نمایند: «لاتری الجاهل الاّ مفرّطاً امر مفرّطاً».
کاظم‌زاده( ۲۴۵:۱۳۳۱) معتقد است که در تربیت جدید در هر یک از رشته‌های تربیت بدنی، حسی، عقلی، دینی و اخلاقی رعایت اعتدال واجب است. عقل سلیم و قلب پاک، در یک جا خط
حرکت و طرز اجرای اعتدال و حدود آن را به ما نشان می‌دهد.
۳-۲-۷٫ تدریج و پرهیز از شتاب‌زدگی:
رحمانی یزدی( ۱۳۸۱: ۱۴۷ و ۱۴۶) معتقد است که هدف آموزش و پرورش صرفاً انتقال میراث فرهنگی و مفاهیم علمی و اخلاقی نیست؛ بلکه منظور اصلی ،درونی شدن آموخته‌های فکری، اخلاقی و عاطفی است. هدف این است که مفاهیم آموزشی در جغرافیای رفتاری کودکان و نوجوانان آشکار گردد و به صورت فرهنگ رفتاری خودنمایی کند. در غیر اینصورت دیری نمی‌پاید که از میان می‌رود و زمینه‌ساز رشد فکری و اخلاقی نمی‌گردد. شتاب در تربیت ،فرصت درونی‌سازی و نهادینه شدن را از کودک و نوجوان می‌گیرد و او را فردی فریب‌کار و فرصت‌طلب تربیت می‌کند و این خود زمینه‌ساز نابودی شخصیت آنان می‌گردد از اینرو خداوند در سوره مبارکه اسراء آیه ۱۱ بندگان خود را از عجله بر حذر داشته است.
مولوی جلال‌الدین می‌گوید: پیام‌های تربیتی اگر با تأمل القاء گردد جذب روح دانش‌آموز خواهد شد؛ زیرا شاگرد چون آرد است پیش خمیر و کلام چون آب در آرد، آنقدر باید آب بریزد که صلاح آن باشد. عدم باروری علم ،عوامل مختلفی دارد که شتاب در تربیت یکی از آن‌هاست چون شتابزدگی، فرصت فکر کردن و جذب کردن داده‌های آموزشی را از وی می‌گیرد.
رفیعی(۱۳۸۸) بیان می‌دارد که تدریج، سنت و قانون الهی است. تکوین هستی، آفرینش انسان، تشریع شرایع، همگی براساس اصل تدریج بوده است . ارسال رسولان و ابلاغ آنان نیز با رشد تدریجی فکر جمعی بشر صورت گرفته است. چنانکه قرآن نیز در طی بیست و سه سال نازل و به تدریج بر مردم ابلاغ شد؛ لذا تحقق امر تربیت با اصل تدریج عجین است و در ماهیت و طبیعت آن نهفته می‌باشد.
بهشتی، فقیهی، ابوجعفری(۱۳۸۷ :۵۳) معتقدند که شخصیت و شاکله‌ی آدمی به تدریج ساخته می‌شود و گفتار و رفتار رفته رفته در او تأثیر می‌گذارد و به تدریج در عمق جان او نفوذ می‌کند و سرسخت می‌شود و شاکله‌ی او را پدید می‌آورد، از این‌رو توجه به اصل تدریج و تداوم ضروری است. سعدی بر این باور است که تدریج و تداوم از اصول مسلّم تربیت نفس است و پیوسته باید از آینه‌ی نفس گردافشانی و غبارزدایی شود در غیر اینصورت توقع صفای نفس بیهوده است.
۳-۲-۸٫انعطاف‌پذیری و نرمش:
گاهی با توجه به موقعیتی که پیش می‌آید لازم است انعطاف‌پذیر باشیم در غیر اینصورت قدرت دافعه ما از قدرت جاذبه بیشتر خواهد شد. از طریق انعطاف‌پذیری و نرمش است که فرصت می‌یابیم نظرات و عقاید خود را مرتباً اصلاح کنیم در هنگام طوفان درختان سبز می‌شکنند؛ اما شاخه‌های نرم خم می‌شوند و سالم می‌مانند (قطب، ۹۴:۱۳۸۹) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...