۵-۲-۱ نتیجه‌گیری در پرتو نظریه‌ها‌
برای پاسخ به فرضیه‌های تحقیق، ادبیات تحقیق و نظریات مختلف در رابطه با توانمندسازی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و در این رابطه افراد مختلف دارای نظریات مختلفی در مورد توانمندسازی بودند و هر کدام جنبه‌ای از توانمندسازی را مورد بحث و ارزیابی قرار داده‌اند که اینک از نظریه‌های آنها برای نتیجه‌گیری استفاده می‌گردد:

در نظریه توانمندسازی نایلا کبیر بر منابع، عاملیت‌ها و دستاوردها تأکید شده است. موفقیت افراد در داشتن منابع متنوع اقتصادی و اجتماعی است که با عاملیت یعنی توانایی کنشگر برای رسیدن به هدف اگرچه مورد مخالفتهایی نیز قرار گیرد ترکیب می‌شود و با همدیگر ظرفیتهای افراد را بوجود می‌آورند. موفقیت سازمانهای مردم نهاد در کمک به کودکان خیابانی برای دستیابی به دستاوردهای ارزشمند است. خدمات حمایتی، آموزشی، اشتغال‌زایی و بهداشت نیز کمک‌هایی است که سازمانهای مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش به کودکان خیابانی می‌کنند تا آنها را در دستیابی به دستاوردهای موفق یاری کنند. در این تحقیق اثبات شده است که همبستگی بین میزان ارائه خدمات و توانمندسازی کودکان خیابانی وجود دارد، یعنی به میزان افزایش خدمات توسط سازمانها، توانمندسازی کودکان خیابانی نیز افزایش می‌یابد، همان نکته‌ای که در نظریه نایلا کبیر نیز به نوعی به آن اشاره شده است.
تئوری نردبان توانمندسازی روچا نیز میتواند برای تبیین نتایج این پژوهش کمک کند. براساس دیدگاه تئوری روچا، مولفه‌هایی همچون کمک به دستیابی افراد به نیازهای بقای اولیه(غذا، سرپناه) و حمایت سازمانهای مردم نهاد در دستیابی به آنها در سطح اوّلیه نظریه نردبان توانمندسازی(سطح فردی توانمندسازی)، کمک به افراد برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌ها در زمینه سازمانی در سطح دوم(توانمندسازی فرد در محیط)، کمک افراد متخصص برای توانمندکردن افراد(مددکاران اجتماعی) در سطح سوم(توانمندسازی واسطه‌ای) با نتایج این تحقیق مشابهت دارد. در این تحقیق نیز این نتیجه حاصل شد که کمک به افراد برای دستیابی به نیازهای اولیه و ایجاد محیط مساعد در سازمان، ارتباط مناسب بین مددکار اجتماعی و افراد موسسه با کودکان خیابانی و… که خدمات حمایتی سازمانهای مردم نهاد هستند می‌تواند منجر به توانمندسازی در هر دو بعد توانمندی روانی و توانمندی اجتماعی در کودکان خیابانی شود.
تئوری توانمندسازی فریدمن نیز میتواند برای تبیین نتایج این پژوهش کمک کند. فریدمن، خانواده و نه فرد را منبع مرکزی برای توانمندسازی می‌داند. در این تحقیق نیز ارائه خدمات حمایتی که شامل ارائه کمکهای مالی به کودک و خانواده‌اش می‌شود نیز در نظر گرفته شده است که این خدمات در نهایت منجر به توانمندسازی روانی و اجتماعی در کودکان خیابانی می‌شود. این تئوری از این نظر که تأکید بر توانمندی اجتماعی در افراد دارد با یافته‌های این پژوهش مشابهت دارد ولی تأکید این تئوری بر توانمندسازی سیاسی در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.
براساس نتایج آزمون‌ها، ارتباط میان خدمات حمایتی و توانمندسازی کودکان خیابانی تأیید شد. در تحلیل آماری، وجود همبستگی بین خدمات حمایتی و توانمندسازی کودکان خیابانی تأیید شد، بدین معنا که همراه با افزایش میزان خدمات حمایتی، میزان توانمندسازی کودکان خیابانی نیز بیشتر می‌شود، گفته شد که توانمندسازی کودکان خیابانی به عنوان متغیر وابسته در دو بعد توانمندی روانی و توانمندی اجتماعی در نظر گرفته شد، در این راستا برای بررسی دقیقتر موضوع رابطه خدمات حمایتی با هریک از ابعاد توانمندسازی کودکان خیابانی مورد آزمون قرار گرفت که داده‌های حاصل از آزمون این روابط نشان داد که خدمات حمایتی با هر دو بعد توانمندسازی روانی و اجتماعی رابطه دارد.
در آزمون فرضیه‌ها، فرضیه «بنظر می‌رسد بین دو سازمان مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش در زمینه میزان ارائه خدمات حمایتی و تأثیر آن بر توانمندسازی کودکان خیابانی تفاوت معناداری وجود دارد» رد شده است. بررسی تفاوت رابطه ارائه خدمات حمایتی و توانمندسازی کودکان خیابانی توسط سازمانهای مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و شوش نشان داد که این رابطه دارای تفاوت معنادار نیست، بدین معنا که با وجود تفاوت دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش در ارائه خدمات حمایتی اما اثر ارتباطی بین دو متغیر خدمات حمایتی و توانمندسازی کودکان خیابانی در این دو خانه کودک متفاوت نیست. برای بررسی دقیقتر، میزان خدمات حمایتی به سه سطح پایین، متوسط و بالا تقسیم شد و نتایج مقایسه نشان داد که میانگین نمرات آنها تفاوت چندانی با هم نمی‌کند هر چند که از لحاظ میانگین نمرات در سطح متوسط، وضعیت خانه کودک شوش در سطح مناسب‌تری قرار دارد ولی از نظر آماری تفاوت معناداری بین اثرگذاری خدمات حمایتی بر توانمندسازی کودکان خیابانی در دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش وجود ندارد بدین معنی که اثر تعاملی بین دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش و خدمات حمایتی به لحاظ آماری معنی‌دار نیست. همچنین مقایسه‌های تعقیبی نیز نشان داد که میانگین تأثیر خدمات حمایتی بر توانمندسازی کودکان خیابانی در سطح پائین از نظر آماری متفاوت از سطح خدمات حمایتی بالا است، همچنین خدمات حمایتی سطح متوسط متفاوت از خدمات حمایتی سطح بالا است، امّا میزان این تأثیر در خدمات حمایتی رده پائین با سطح متوسط تفاوت ندارد.
در این پژوهش وجود همبستگی بین خدمات اشتغال‎زایی و توانمندسازی کودکان خیابانی تأیید شد، بدین معنا که همراه با افزایش میزان خدمات اشتغال، میزان توانمندسازی کودکان خیابانی نیز بیشتر می‌شود، گفته شد که توانمندسازی کودکان خیابانی به عنوان متغیر وابسته در دو بعد توانمندی روانی و توانمندی اجتماعی در نظر گرفته شد، در این راستا برای بررسی دقیقتر موضوع، رابطه خدمات اشتغال با هریک از ابعاد توانمندسازی کودکان خیابانی مورد آزمون قرار گرفت که داده‌های حاصل از آزمون این روابط نشان داد که خدمات اشتغال با توانمندسازی روانی رابطه دارد، امّا در رابطه با توانمندسازی اجتماعی، رابطه‌ای بین دو متغیر خدمات اشتغال و توانمندی اجتماعی دیده نشد، بدین معنا که تغییر در میزان خدمات اشتغال هیچگونه تغییر معناداری در توانمندی اجتماعی کودکان خیابانی تحت سرپرستی خانه‌های کودک ناصرخسرو و شوش بوجود نیاورد.
فرضیه «بنظر می‌رسد بین دو سازمان مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش در زمینه میزان ارائه خدمات اشتغال‌زایی و تأثیر آن بر توانمندسازی کودکان خیابانی تفاوت معناداری وجود دارد»، تأیید شده است. بررسی تفاوت رابطه ارائه خدمات اشتغال و توانمندسازی کودکان خیابانی توسط سازمانهای مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و شوش نشان داد که این رابطه دارای تفاوت معنادار می‌باشد، بدین معنا که با وجود عدم تفاوت دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش در ارائه خدمات اشتغال امّا اثر ارتباطی بین دو متغیر خدمات اشتغال و توانمندسازی کودکان خیابانی در این دو خانه کودک متفاوت است.
همچنین وجود همبستگی بین خدمات بهداشتی و توانمندسازی کودکان خیابانی نیز تأیید شد، بدین معنا که همراه با افزایش میزان خدمات بهداشتی، میزان توانمندسازی کودکان خیابانی نیز بیشتر می‌شود، توانمندسازی کودکان خیابانی به عنوان متغیر وابسته در دو بعد روانی و اجتماعی در نظر گرفته شد، در این راستا برای بررسی دقیقتر موضوع رابطه خدمات بهداشتی با هر یک از ابعاد توانمندسازی کودکان خیابانی مورد آزمون قرار گرفت که داده‌های حاصل از آزمون این روابط نشان داد که خدمات بهداشتی با توانمندسازی روانی رابطه دارد، اما در رابطه با توانمندسازی اجتماعی، رابطه‌ای بین دو متغیر خدمات بهداشتی و توانمندی اجتماعی دیده نمی‌شود، بدین معنا که تغییر در میزان خدمات بهداشتی هیچگونه تغییر معناداری در توانمندی اجتماعی کودکان خیابانی تحت سرپرستی خانه‌های کودک ناصرخسرو و شوش بوجود نیاورد.
فرضیه «بنظر می‌رسد بین دو سازمان مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش در زمینه میزان ارائه خدمات بهداشتی و تأثیر آن بر توانمندسازی کودکان خیابانی تفاوت معناداری وجود دارد»، تأیید شده است. بدین معنا که با وجود عدم تفاوت دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش در ارائه خدمات بهداشتی امّا اثر ارتباطی بین دو متغیر خدمات بهداشتی و توانمندسازی کودکان خیابانی در این دو خانه کودک متفاوت است. مقایسه‌های تعقیبی نشان داد که میانگین توانمندسازی کودکان در بین رده پائین خدمات بهداشتی در خانه کودک ناصرخسرو بالاتر از خانه کودک شوش است ولی در سطح متوسط و بالا، خانه کودک شوش در وضعیت مطلوب‌تری قرار دارد.
تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بین خدمات آموزشی و توانمندسازی کودکان خیابانی همبستگی وجود دارد، بدین معنا که همراه با افزایش میزان خدمات آموزشی، میزان توانمندسازی کودکان خیابانی نیز بیشتر می‌شود، توانمندسازی کودکان خیابانی به عنوان متغیر وابسته در دو بعد روانی و اجتماعی در نظر گرفته شد، در این راستا برای بررسی دقیقتر موضوع رابطه خدمات آموزشی با هر یک از ابعاد توانمندسازی کودکان خیابانی مورد آزمون قرار گرفت که داده‌های حاصل از آزمون این روابط نشان داد که خدمات آموزشی با هر دو بعد توانمندسازی روانی و اجتماعی رابطه دارد، بدین معنا که تغییر در میزان خدمات آموزشی تغییر معناداری در توانمندی روانی و اجتماعی کودکان خیابانی تحت سرپرستی خانه‌های کودک ناصرخسرو و شوش بوجود می‌آورد.
فرضیه «بنظر می‌رسد بین دو سازمان مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش در زمینه میزان ارائه خدمات آموزشی و تأثیر آن بر توانمندسازی کودکان خیابانی تفاوت معناداری وجود دارد»، تأیید شده است. بررسی تفاوت رابطه ارائه خدمات آموزشی و توانمندسازی کودکان خیابانی توسط سازمانهای مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و شوش نشان داد که این رابطه دارای تفاوت معنادار می‌باشد، بدین معنا که با وجود عدم تفاوت دو خانه کودک ناصرخسرو و شوش در ارائه خدمات آموزشی امّا اثر ارتباطی بین دو متغیر خدمات آموزشی و توانمندسازی کودکان خیابانی در این دو خانه کودک متفاوت است. برای بررسی دقیقتر، خدمات آموزشی به سه سطح پایین، متوسط و بالا تقسیم شد و نتایج مقایسه‌های تعقیبی نشان داد که میانگین تأثیر خدمات آموزشی بر توانمندسازی کودکان خیابانی در سطح پائین از نظر آماری در خانه کودک ناصرخسرو بالاتر از خانه کودک شوش است ولی در سطح متوسط و بالا، خانه کودک شوش در وضعیت مطلوب‌تری قرار دارد.
به طورکلی می‌توان گفت که صرف وجود سازمانهای مردم نهاد حتی اگر به صورت محدودی بتوانند به ارائه خدمات بپردازند برای کمک به توانمند شدن کودکان خیابانی در ابعاد مختلف حمایتی، آموزشی، اشتغال و بهداشتی ضروری است و بایستی شرایطی فراهم شود تا با همکاری و تعامل بین سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای دولتی، این خدمات به صورت بیشتر و در جهت برنامه‌های طولانی مدّت برای کودکان خیابانی ارائه گردد.
۵-۳ نقش مددکار اجتماعی
توانمندسازی، واژه‌ای است که با مددکاری اجتماعی گره خورده است و به هیچ وجه نمی‌توان پذیرفت که مددکاران اجتماعی تنها به توانایی فردی خویش بیاندیشند بلکه باید تمام توان خویش را به بازتوانی مراجعان خود اختصاص دهند. توانایی تمرکز بر توانمندسازی در سازمانهای حمایت کننده مانند سازمانهای مردم نهاد بی‌تردید می‌تواند بخش عمده‌ای از مشکلات مراجع را توسط خود آنان حل و فصل نماید و یکی از مهمترین اصول مددکاری اجتماعی را که مشارکت است تحقق بخشد. مددکاران اجتماعی با کاربرد توانمندسازی در سازمانها می‌توانند کودکان خیابانی را حمایت همراه با عدم وابستگی کنند و در حمایت از مراجعان نقش مفیدی را داشته باشند و تلاش نمایند تا در مسیر توانمندسازی قرار گیرند.
یکی از سنگ بناهای مددکاری اجتماعی، تکیه بر توانمندسازی است که مددکاران اجتماعی در سازمانها می‌توانند بر این اصل تأکید کنند تا مراجع را با توانایی و قابلیت های فردی(تکیه بر اصل فردیت) خود آشنا نمائید تا مراجع خود فراموش شده خویش را باز یابد. احیای توانایی تضعیف شده، کودک را در مسیر باور فردی قرار می‌دهد و زندگی باخته را به صحنه‌ای پر از انرژی و موفقیت که خود او بتواند آنرا ایجاد کند تبدیل می کند. نقش مددکاران اجتماعی در سازمانهای مردم نهاد همانند نقش والدینی است که برای موفقیت کودکان خود در تأمین نیازهایشان در حوزه‌های مختلف تلاش می‌نمایند امّا این مددکاران اجتماعی همانند والدین باید تلاش کنند تا از وابستگی کودکان به خود و فراموشی توانایی‌های خود جلوگیری نمایند و این حمایت‌ها نباید کودکان را وادار به وابستگی و فراموشی توانایی فردی کند.
مددکاران اجتماعی باید تمام فعالیتهای سازمانها در حوزه‌های درمانی، آموزشی، ورزشی، تحصیلی، مساعدت‌های مالی و… را بر پایه توانمندی استوار کنند که این خود شرایطی را فراهم می‌کند تا هزینه ها کاهش یابد و کودکان خیابانی پس از چند بار مراجعه بتواند به روی پای خود بایستند که این خود شرایطی را فراهم می‌کند که کودکان دیگر نیز بتوانند از خدمات این سازمانها استفاده کنند و ظرفیت سازمانهای مردم نهاد اشباح نشود.
مراجع باید بداند که خود او مشکلات را حل می کند امّا مددکار اجتماعی مسیر حرکت را تسهیل می کند. مددکاران اجتماعی باید استعداد و قابلیت فردی کودکان را به آنها یادآور شوند و آنها را در جهت شکوفایی و بروز قرار دهند امّا در عین حال از حمایت‌های افراطی خودداری کنند که راه نفوذ فرد به درون خویش را می بندد و او را ناتوانتر از قبل می کند. راه حل مشکلات فقط در حمایت مددکار نیست، او حمایتش را با اصل توانمندسازی فردی انجام می‌دهد و به مراجع می‌آموزد چگونه باید در مسیر درست قرار گیرد. باید بدانیم که اگر مبنای حرکت، استعداد فردی کودکان نباشد تمام هزینه‌های سازمانها و حمایتهای آنها به هدر می‌رود، کودکان فقط در موسسه به ظاهر زنده و پویا هستند ولی در خارج از محیط سازمان، قادر به تأمین نیازهای خود نیستند. بایستی شرایط در موسسه برای تصمیم‌گیری توسط خود کودک (اصل خود تصمیم گیری) فراهم شود، باید با توانمندی حتی ناچیز کودک همراه شویم، سپس راه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را برای وی تسهیل نمائیم. قابلیت‌های فردی در مراجع همانند دستگیره‌هایی است که کوهنورد برای بالا رفتن از سینه کوه می‌باید یا می‌سازد، مددکار اجتماعی هم اگر کودکان اعتماد به نفس خود را از دست داده باشد باید آنها را احیاء کنند، سپس برای حل مشکل فردی وی اقدام نمایند. به طور کلی می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که خدمات ارائه شده توسط سازمانها در ابعاد مختلف حمایتی، اشتغال، بهداشتی، آموزشی و… بایستی توسط مددکاران اجتماعی جهت داده شود و درکمک به کودکان برای بهره‌گیری از آنها در راستای استعدادهای آنها قرار گیرد و شرایطی فراهم شود که کودکان خیابانی بتوانند بتدریج از وابستگی به سازمان خارج شوند و زندگی مستقلی را آغاز کنند.
۵-۴ پیشنهادات
با توجه به یافته‌های تحقیق و برای اینکه در ایران سازمانهای غیردولتی بیشتری در راستای ارائه خدمات به کودکان خیابانی و کمک به مقابله با گسترش پدیده کودکان خیابانی توفیق یابند و بتوانند در جهت کمک به زندگی مستقل برای این کودکان قدم بردارند، پیشنهاداتی به سازمانها و محققین علاقه‌مند در حوزه کودکان خیابانی ارائه می‌شود، با این امید که مثمرثمر واقع شود و بتوانند فعالیتهای خود را در سطوح مختلف تنظیم کرده و گسترش دهند. در این ارتباط پیشنهاداتی به شرح ذیل ارائه می‌گردد:
۵-۴-۱ پیشنهادات به سازمانها
– توجه سازمانهای مردم نهاد کودکان خیابانی مثل سازمانهای مردم نهاد خانه کودک ناصرخسرو و خانه کودک شوش به شرایط سنی کودکان خیابانی و لحاظ کردن آن در برنامه‌ریزی‌های مربوط به آنان. چرا که اکثر خدمات و برنامه‌های اجرایی سازمانهای مردم نهاد این مورد را نادیده گرفته و برای تمامی گروه های سنی برنامه واحدی تنظیم گردیده است در صورتی‌که کودکان خیابانی که در سنین بالاتر هستند بیشتر نیازمند به ارائه خدمات مددکاری اجتماعی، بیمه‌های خاص درمانی، حمایت‌های مادی و مشاغل مناسب هستند امّا کودکان خیابانی در سنین پایین بیشتر نیاز به آموزش درسی، مهارتهای زندگی، بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس، برای بالا بردن مهارتهای شناختی و ارتباطی دارند.
– برنامه‌ریزی توسط سازمانهای مردم نهاد خانه کودک و خانه کودک ناصرخسرو برای توانمندسازی کودکان خیابانی با لحاظ کردن نقش والدین در برنامه‌ها و خدمات سازمانها صورت گیرد. یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که ارائه خدمات توسط سازمانها در ابعاد مختلف حمایتی، اشتغال، بهداشتی و آموزشی توانسته است وضعیت کودکان خیابانی را نسبت به کودکانی که کمتر از دو سال عضو این سازمانها بوده‌اند بهبود بخشد ولی نتوانسته‌اند کودکان را در تصمیم‌گیری راجع به مسائل شخصی و شغلی خود مستقل کنند. بنظر می‌رسد یکی از دلایل آن ارائه کمتر خدمات به خانواده‌ها و مشارکت کمتر در برنامه‌های سازمانها باشد. می‌توان با لحاظ کردن خدمات بیشتر(حمایتی، اشتغال، بهداشتی و آموزشی) به خانواده‌ها، که به طور مستقیم بر کودکان آنها تأثیر می‌گذارد در توانمندسازی کودکان کوشید. خلاصه اینکه توانمندکردن کودکان بدون در نظر گرفتن مشارکت خانواده‌ها یا سرپرستان کودکان تحقق نخواهد یافت.
– تشکیل یک پرونده کامل از ارائه خدمات به کودکان و خانواده‌هایشان(در صورتی که دارای خانواده نیستند از سرپرستان یا قیم‌های کودکان) و تأثیر آن بر توانمندسازی و پیشرفت وضعیت کودکان. در شرایط کنونی سازمانها اقدام به تشکیل پرونده‌هایی برای کودکان خیابانی می‌کنند ولی اطلاعات در آنها ناقص است و مهم‌تر از آن کمبود اطلاعات در زمینه خانواده‌های کودکان(درصورتی که دارای خانواده باشند) و تأثیر ارائه خدمات بر بهبود وضعیت کودکان است. صرفاً اطلاعاتی درباره تعداد افراد خانوار، سن، میزان تحصیلات و نوع مسکن و مکان زندگی یا غیر آن در پرونده‌ها گردآوری شده است و هدف مهّم ارائه خدمات مورد نیاز با توجه به شرایط هر خانواده در نظر گرفته نشده است لذا پیشنهاد می‌گردد با توجه به پیشرفت کودک در هر یک از ابعاد روانی، اجتماعی و اقتصادی در جریان ارائه خدمات در سازمانها در پرونده‌ها انعکاس یابد تا در سری بعد ارائه خدمات با توجه به پیشرفت کودکان در نظر گرفته شود.
۵-۴-۲ پیشنهادات به محققین
– در این پژوهش به تأثیر ارائه خدمات در ابعاد حمایتی، اشتغال، بهداشتی و آموزشی بر توانمندسازی کودکان خیابانی پرداخته شده است. پیشنهاد می‌گردد برای بررسی دقیق‌تر، تأثیر هریک از این ابعاد را بر توانمندسازی کودکان خیابانی در پژوهشی جداگانه مورد بررسی قرار دهند. به عنوان مثال یکی از ابعاد خدمات آموزشی، آموزش مهارتهای زندگی به کودکان خیابانی است و با توجه به اینکه آموزش مهارتهای زندگی دارای شاخص‌های مختلفی مانند مهارتهای حل مسئله، کنترل خشم، قدرت تصمیم‌گیری و… است می‌توان برای بررسی دقیق‌تر، این نوع آموزش‌ها را در تحقیقاتی جداگانه بررسی کرد.
– در این پژوهش سعی شده است تا تأثیر ارائه خدمات بر توانمندسازی کودکان بررسی گردد. با توجه به اینکه اکثریت کودکان خیابانی دارای خانواده هستند و خانواده جایگاه مهّمی در توانمندسازی کودکان دارد و همچنین با در نظر گرفتن اینکه اکثریت تحقیقات به تأثیر خانواده‌ها صرفاً در بروز پدیده کودکان خیابانی پرداخته‌اند و نقش خانواده‌ها در توانمندسازی کودکان و کمک به پیشرفت کودکان را در نظر نگرفته‌اند، پیشنهاد می‌گردد سایر محققین علاقه‌مند به حوزه کودکان خیابانی به تأثیر خانواده‌ها در توانمندسازی یا عدم توانمندسازی کودکان خیابانی بپردازند.
– انجام تحقیقات درباره دلایل عدم توفیق مددکاران اجتماعی در توانمندسازی کودکان خیابانی: یکی از مهمترین نقش‌ها در سازمانهای مردم نهاد، نقش مددکاران اجتماعی است. مددکاران اجتماعی در سازمانهای مردم نهاد به دلایل مختلف در ایفای نقش خود در توانمندسازی توفیق نیافته‌اند و معمولاً بعد از مدتی حضور در این سازمانها به حیطه‌های دیگر آسیبهای اجتماعی رفته‌اند. آنها می‌توانند واسطه‌های قوی در ارتباط بین سازمانهای مختلف در زمینه ارائه خدمات باشند ولی متأسفانه به دلایل مختلف موفق به ایفای نقش خود نشده‌اند و لذا انجام پژوهش‌هایی که دلایل عدم توفیق آنها را در این زمینه نشان دهد می‌تواند گامی بزرگ در راه ارائه خدمات مفید در سازمانها باشد.
– هرچند مطالعات آماری در زمینه موضوع توانمندسازی کودکان خیابانی می‌تواند منجر به شناسایی این قشر و راهگشای مسائل و مشکلات آنها باشد امّا پیشنهاد می‌گردد محقق یا سایر علاقه‌مندان به این موضوع، به مطالعات کیفی یا ترکیبی بپردازند چرا که این نوع تحقیقات کاربردی بوده و می‌تواند آثار و نتایج بهتری در بر بگیرد.
۵-۵ موضوعات پیشنهادی برای پژوهشهای آتی
– نقش مددکاران اجتماعی در زمینه توانمندسازی کودکان خیابانی در سازمانهای مردم نهاد
– تأثیر نقش دوستان و همسالان در توانمندسازی کودکان خیابانی
– خدمات ارائه شده سازمانهای مردم نهاد در رابطه با توانمندسازی خانواده‌های کودکان خیابانی
– مقایسه میزان موفقیت سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای دولتی در توانمندسازی کودکان خیابانی.
– نقش سازمانهای مردم نهاد در توانمندسازی کودکان در وضعیت دشوار شهر تهران.
منابع فارسی
الف- کتاب
– ابطحی، حسین؛ عابسی، سعید(۱۳۸۶)، «توانمندسازی کارکنان»، چاپ اوّل، کرج: موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت.
– ابوالقاسمی، محمدجواد(۱۳۸۳)، «طرح تدوین الگوی مطلوب تعامل دولت با سازمانهای غیردولتی برای دستیابی به سیاستهای کلان نظام در ارتباطات با آنها»، موسسه فرهنگی هنری عرش پروژه.
– اقلیما، مصطفی(۱۳۸۸)، «تکنیک‌های کار با جامعه(مددکاری جامعه‌ای)»، چاپ اوّل، مشهد: انتشارات فرا انگیزش.
– آذر، عادل؛ مومنی، منصور (۱۳۸۴)، «آمار و کاربرد آن در مدیریت»، جلد دوم، تهران: انتشارات سمت.
– بابامرادی، سهیلا(۱۳۸۴)، تاریخچه ظهور و تکامل سازمانهای غیردولتی، گاهنامه آوا، شماره ۷، صفحات ۲۶-۱۹٫
– پدارم، سعید(۱۳۸۰)، بررسی الگوی چان هاپکینز، گاهنامه آوا، شماره ۲، صفحات ۱۲۹-۱۲۴٫
– پین، مالکوم (۱۳۹۱)، «نظریه نوین مددکاری اجتماعی»، ترجمه دکتر طلعت اله‌یاری و اکبر بخشی نیا، چاپ اوّل، تهران: انتشارات دانژه.
– تولایی، روح الله (۱۳۸۶)، «رویکردهای نوین به ارزیابی عملکرد سازمانها»، پایگاه مقالات مدیریت.
– حافظ نیا، محمدرضا (۱۳۸۴)، «مقدمه‌ای بر روش تحقیق در علوم انسانی»، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، تهران: انتشارات سمت.
– خبرنامه داخلی انجمن حمایت از حقوق کودک، شماره‌های ۶۴-۶۵-۷۳-۷۶-۷۷-۷۸-۸۰٫
– داوود امینی(۱۳۹۰)، درآمدی بر اصول، قوانین و مقررات سازمانهای مردم نهاد، مرکز امور اجتماعی و فرهنگی معاونت سازمانهای مردم نهاد، گروه توانمندسازی، آموزش، طرح و برنامه.
– سبحانی، جاوید(۱۳۸۵)، «نگاهی به طرح توانمندسازی کودکان در وضعیت دشوار خانه کودک شوش وابسته به انجمن حمایت از حقوق کودکان»، فصلنامه تأمین اجتماعی، سال ۸، شماره ۲۵، تهران: انتشارات موسسه عالی تأمین اجتماعی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...