شود، که وظیفه آن ترغیب اعضا به استفاده از خدمات کمکی در پیشگیری زودهنگام و به­موقع است. (پک، ۱۳۸۱، ص ۱۵۷)
یکی از عوامل اصلی که هنوز در توانایی سازمان ملل در انجام وظیفه خود به طور مؤثر در زمینه پیشگیری خدشه وارد می­ کند «تعیین موقعیت بحران» است. به دلیل تمرکز بخشیدن اکثر انرژی خود در مورد این بخش از روند، این سازمان اغلب زمانی دخالت می­ کند که احتمال تأثیر اقدامات آن «حداقل» است. (پک، ۱۳۸۱، ص ۱۶۰) در نتیجه تلاش­ های دبیرخانه سازمان ملل معطوف به صلح­سازی به­جای دیپلماسی پیشگیرانه شد و تا زمان پایان جنگ سرد این تلاش­ها عمدتاً روی مذاکرات آتش­بس، عقب­نشینی نیروها، به کارگیری نیروهای حافظ صلح و بازگرداندن پناهندگان به وطنشان، به­جای پیگیری مسائل اصلی درگیری­ها متمرکز بود. (پک، ۱۳۸۱، ص ۱۲۴)
اگر در نظام ملل متحد بر گسترش دموکراسی در درون کشورها و بین ملت­ها تأکید می­ شود، مهم­ترین گام برای نیل به آن کاهش نابرابری­های میان غنی و فقیر و قدرتمند و ضعیف در این نظام است. بنابراین مأموریت شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین ­المللی دیگر نمی­تواند بر مفهوم سلبی صلح متمرکز گردد، بلکه این رکن باید مساعی خود را هر چه بیشتر به مفهوم مثبت صلح و امنیت معطوف سازد. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۷۸)

نوآوری دیگر، برپایی عملیات حفظ صلح به ابتکار دگ­همرشولد[۳] دبیرکل وقت سازمان ملل متحد و لسترپیرمون کانادایی در ۱۹۵۶ در قطعنامه مجمع عمومی بود. در قضیه اشغال کانال سوئز شورای امنیت قادر به تصمیم ­گیری نبود و مجمع عمومی برای مقابله با بحران و کنترل آن تصمیم به برپایی اولین عملیات حفظ صلح با عنوان عملیات اضطراری ملل متحد[۴] گرفت. (شایگان، ۱۳۸۰، صص ۲۴۵ و ۲۴۶)
عملیات حفظ صلح صریحاً در هیچ یک از مواد منشور قید نشده است. اما «ضرورت تأمین منافع عالی
بین ­المللی در شرایط عدم امکان اعمال سیستم امنیت جمعی» سازمان ملل متحد را به ابداع تکنیک «حفظ صلح» برای اجرای وظیفه اصلی آن یعنی حفظ صلح و امنیت بین ­المللی هدایت کرد. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۴۶)
چیزی که مورد نیاز است «برخورد سیاسی کمتر و حرفه­ای بیشتر» با حل نزاع­ها در سازمان ملل است، که بتواند کشورهای عضو را در اجرای فصل ششم (حل مسالمت­آمیز نزاع­ها) از طریق ارائه نوع درستی از کمک قابل قبول برای حل نزاع­ها در مراحل اولیه یاری نماید. همچنین یک مکانیزم موازی نیز مورد لزوم است که بتواند فعالیت خود را روی پیشگیری و اصلاح علل ساختاری درگیری متمرکز کنند. (پک، ۱۳۸۱، ص ۱۲۳) بعلاوه شورای امنیت قبل از هرگونه اقدام برای برپایی عملیات حفظ صلح باید از وجود شرایط لازم برای موقعیت عملیات اطمینان حاصل نماید. مسلماً مهمترین این شرایط صرف­نظر از کسب رضایت طرفین مخاصمه وجود اراده سیاسی برای متوقف کردن مخاصمات و برقراری آتش­بس است. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۷۳)
احترام به پاره­ای اصول بنیادین حفظ صلح برای موفقیت آن ضروری است. سه اصل بویژه حائز اهمیت است: رضایت طرفین، بی­طرفی، عدم استفاده از زور بجز در دفاع از خود. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۷۲) اصل دیگری که رعایت آن در عمل برای موفقیت عملیات حفظ صلح ضروری است، اصل وحدت فرماندهی عملیات است. بنابراین تجربه نشان می­دهد که چنانچه شورای امنیت بخواهد تکنیک حفظ صلح را به عنوان ابزاری مؤثر و معتبر حفظ نماید باید به اصول بنیادین آن وفادار بماند. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۷۴)
مسلماً دیپلماسی پیشگیرانه و عملیات حفظ صلح به عنوان نوعی وسیله اجرای این دیپلماسی، ماهیتاً از ابزار فصل ششم منشور است. شورای امنیت طبق ماده ۳۴ می ­تواند هر اختلاف یا بحران را قبل از آن­که منجر به درگیری و مخاصمه گردد، مورد بررسی قرار دهد، «بدین منظور که تعیین نماید آیا محتمل است ادامه اختلاف یا وضعیت مزبور حفظ صلح و امنیت بین ­المللی را به خطر بیندازد». در صورتی که شورای امنیت وجود خطری را در صورت ادامه اختلاف یا وضعیت محرز بداند، می ­تواند «روش­ها یا ترتیب­های تصفیه مناسب را توصیه نماید». یکی از روش­هایی که شورای امنیت برای جلوگیری از اوج­گیری اختلاف یا بحران و تبدیل آن به تهدیدی برای صلح و امنیت بین ­المللی می ­تواند به­کار گیرد، استفاده ار عملیات حفظ صلح با مأموریت و هدف پیشگیرانه است. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۶۴)
شورای امنیت سازمان ملل متحد چنانچه حداقل احتمال دهد که ادامه نقض حقوق بشر در یک کشور، صلح و امنیت بین ­المللی را به مخاطره خواهد افکند، می ­تواند در چارچوب فصل ششم منشور اقدام به اجرای عملیات امدادی بشردوستانه نماید. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۱۳۱) شورای امنیت ارتباطی بین تخلفات عمده از حقوق
بین­الملل بشردوستانه و مفهوم تهدید بر صلح و امنیت بین ­المللی برقرار می­ کند تا بتواند تصمیماتی را در چارچوب فصل هفتم بگیرد که جنبه الزام­آور داشته باشند. شورای امنیت با اتخاذ تصمیمات الزام­آور به همین منظور، در عمل تبدیل به «نیروی اصلی برای تضمین رعایت حقوق بین­الملل بشردوستانه گشت». (ممتاز و رنجبریان، ۱۳۸۷، ص ۲۰۹)
همچنین تصمیم اعضا سازمان ملل و تصویب قطعنامه ۳ نوامبر ۱۹۵۰ مجمع عمومی تحت عنوان «اتحاد برای صلح»[۵] صلاحیت مجمع عمومی را برخلاف عبارات ماده ۱۱ منشور گسترش داد. فرض بنیادین قطعنامه اتحاد برای صلح آن است که هر آنچه را که شورای امنیت از طریق تصمیمی بر طبق فصل هفت می ­تواند انجام دهد، مجمع عمومی می ­تواند از طریق توصیه انجام بدهد. (شایگان، ۱۳۸۰، صص ۲۴۵ و ۲۴۶)
اصل عدم مداخله که تضمین کننده و تقویت کننده اصل حاکمیت دولت­ها و از اصول بنیادین حقوق
بین­الملل است در ماده ۲(۷) منشور منعکس گردیده است. این اصل سازمان ملل متحد را از مداخله در اموری که اساساً در صلاحیت داخلی دولت­هاست، منع می­ کند. اصل موصوف یک استثناء دارد و آن وقتی است که شورای امنیت در موارد «تهدید بر صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز» در مورد اقدامات اجرایی بر طبق فصل هفت منشور تصمیم می­گیرد. در این وضعیت­ها، شورای امنیت کاملاً محق به مداخله در اموری است که در غیر این­صورت از امور داخلی یک دولت تلقی می­ شود. هدف اقدام متخذه توسط شورا، حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین ­المللی است. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۱۱۹)
مرکز حقوق بشر سازمان ملل، بخش کمک انتخاباتی سازمان ملل، کمیساریای عالی اقلیت­های ملی،
نمایندگی­های دیپلماسی پیشگیرانه درازمدت انواعی از کمک­هایی در زمینه پیشگیری از درگیری فراهم می ­آورد. چیزی که استراتژی­هایی را که در بالا ذکر شدند به یکدیگر متصل می­ کند رویکرد حل مشکل است، که درصدد
برمی­آید تا منافع مشروع طرفین را از طریق راه­ حل­های نو و ابداعی با هم تطبیق دهد. ساختن سیستم­هایی برای برخورد با شکایات قبل از آن­که تبدیل به درگیری شوند به راستی در دستیابی به صلح پایدار اساسی است. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۲۴)
۱-۱-۱-۲– نقش سازمان­های بین ­المللی و سلامت
اهمیت سازمان­های منطقه­ای و غیردولتی
در طول چند سال گذشته اجماع روبه­رشدی وجود داشته است که جامعه بین ­المللی باید مسئولیت بیشتری در کمک به کشورهایی که با مشکلات جدی مواجه هستند و نمی ­توانند خودشان آن­ها را حل کنند بپذیرد. اکثر کشورها توافق دارند که تنها پیگیری توسعه­ها و نصیحت دولت­هایی که مشکلاتی دارند کافی نیست. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۱۶) یکی از نکات اساسی برای پیشگیری بوسیله سازمان­های بین ­المللی و منطقه­ای تقویت امنیت انسانی بواسطه تقویت ظرفیت حکومت­هاست؛ (پک، ۱۳۸۱، ص ۴۵) علاوه بر تقویت روش­های سنتی خود، سازمان­های منطقه­ای و سازمان ملل در حال کشف رویکردهای جدید بوده ­اند. این رویکردها شامل جامعه­پذیری منطقه­ای و بین ­المللی، کمک و حل مشکل است. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۱۷)
گروه ­های خاصی از کشورها به­ طور رو به افزایشی قادرند با هنجارها و اقدامات گروهی که می­توانند دولت­ها را در مجموعه خود در جهت رفتار هنجارتر و سازنده­تر اجتماعی کند، موافقت نمایند. نتایج این امید را بوجود می ­آورد که امکان تنظیم هنجارها و روش­های دسته­جمعی برای ارتقاء صلح پایدار وجود دارد. (پک، ۱۳۸۱، ص ۱۱۸) استانداردهای حقوق بشر نه تنها نسخه­ای برای دموکراسی فراهم نمود بلکه شکست­های حکومت­های استبدادی را نیز نشان داد. در نتیجه برخورداری از حقوق بشر در برخی کشورها منجر به بروز اشتیاق برای همان برخورداری­ها در نقاط دیگر شده است. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۱۸)
طبق ماده (۱)۵۳ منشور، شورای امنیت می ­تواند در صورتی که مقتضی بداند از سازمان­ها و موافقت­نامه­ های منطقه­ای برای اقدامات اجرایی استفاده نماید. در این مورد منطقه­ای بودن یا نبودن اختلاف یا وضعیت، اهمیت ندارد. سازمان منطقه­ای تا آنجا که به ابتکار خود و در حدود صلاحیت خویش برای حفظ صلح و امنیت بین ­المللی اقدام می­نماید، موظف است در محدوده منطقه خود باقی بماند. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۴۱) فعالیت­های جامعه اقتصادی اروپا و ناتو در رابطه با وظایف مختلفی که در یوگسلاوی سابق با تأیید و تشویق شورای امنیت عهده­دار شدند، نشان واضحی است از این­که اقدام «خارج از منطقه» توسط سازمان­های منطقه­ای قابل قبول است. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۴۲)
یکی از امتیازات سازمان­های منطقه­ای این است که احتمالاً آن­ها با عاملین درگیر در منازعات و نیز وضعیت محلی و چگونگی توسعه درگیری آشنا هستند. نزدیکی به محل به نوبه خود می ­تواند وضعیت را برجسته­تر نماید. در زمینه پیشگیری و حل درازمدت درگیری سازمان­های منطقه­ای حتی می­توانند نقش جامعه­پذیری مؤثرتری نسبت به سازمان ملل به دلیل اهمیت روابط منطقه­ای ایفا نمایند. شباهت هنجارها و ارزش­ها بین کشورها در یک منطقه و سطح کم درگیری در داخل سازمانی منطقه­ای ممکن است باعث ارتقاء اجماع و فائق آمدن بر اینگونه مشکلات بشود. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۳۳)
در این اوضاع و احوال که جهان از مرحله رقابت بین سازمان­های منطقه­ای که حداقل یکی از اعضا آن عضو دائم شورای امنیت است، گذر کرده و وارد مرحله همکاری بعد از جنگ سرد شده است استفاده از
سازمان­های منطقه­ای و نهادن بخشی از بار مسئولیت سنگین سازمان ملل متحد در امر حفظ صلح بر عهده آن­ها به عنوان راه­حلی مؤثر مطرح شده است. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۱۸) اما فعال شدن سازمان­های منطقه­ای در حفظ صلح و امنیت منطقه­ای نباید به نحوی صورت گیرد که دهه­ها تلاش برای تثبیت قاعده «منع توسل به زور» و منحصر کردن آن به شورای امنیت به عنوان تنها رکن صالح جهانی را نادیده بگیرد و روزنه­هایی در قاعده یاد شده ایجاد نماید. (شایگان، ۱۳۸۰، ص ۲۷۸)
در پاییز ۱۹۹۱، سازمان کشورهای امریکایی مجازات­هایی را بر علیه رژیم دیکتاتوری هائیتی وضع کرد، در اکتبر ۱۹۹۲ نیز نماینده دائم بنین[۶] در سازمان ملل متحد به نمایندگی از سوی جامعه اقتصادی دولت­های آفریقای غربی که یک سازمان زیرمنطقه­ای است، از شورای امنیت درخواست کرد تحریم­های اقتصادی و تسلیحاتی متخذه توسط آن سازمان را به جامعه بین ­المللی و درواقع به دولت­های غیرعضو جامعه اقتصادی دولت­های آفریقای غربی تسری دهد. شورای امنیت در ۱۹ نوامبر ۱۹۹۲ ، ضمن آن­که بر طبق فصل هفت منشور تحریمی تسلیحاتی را برعلیه لیبریا وضع کرد، از کلیه دولت­ها خواست اقدامات اتخاذ شده توسط جامعه اقتصادی
دولت­های آفریقای غربی را رعایت نمایند. این عملیات حفظ صلح به دلیل تجزیه دولت لیبریا بدون رضایت آن دولت صورت گرفت. (شایگان، ۱۳۸۰، صص ۲۳۵ و ۲۳۶)
سازمان­های غیردولتی محدودیت کمتری نسبت به سازمان­های بین­الدولی در برقراری ارتباط آزادانه با طرفین غیردولتی که درگیر منازعه هستند دارند. با توجه به کار سازمان غیردولتی که در محل انجام
می­ شود بسیاری از آن­ها همچنین قادرند به حل منازعه (و حتی آشتی) در سطح اجتماع موردنظر کمک کنند. امتیاز سازمان­های غیردولتی این است که آن­ها می­توانند اشکال مختلف داشته و نقش­های بسیاری ایفاء نمایند. خصوصیت چند بعدی و انعطاف­پذیری سازمان غیردولتی به آن­ها اجازه می­دهد مشکلات خاص را برجسته کرده و روی مسائل به روش­هایی کار کنند که معمولاً سازمان­های بین­الدولی قادر به انجام آن­ها نیستند. (پک، ۱۳۸۱، ص ۳۳۴)
۱-۲– نقش سازمان بهداشت جهانی در مسئله سلامت
۱-۲-۱– پیشینه سازمان بهداشت جهانی
در سده گذشته شاهد تغییرات شگرفی در زمینه روش­های زندگی و اندیشه بوده­ایم. استعدادهای برجسته و فناوری­های انسان، راه­حل­هایی را برای ما طراحی کرده ­اند که در ۵۰ سال پیش حتی جرأت تصور آن­ها را نداشتیم. اکنون بر بیماری­هایی چیره شده­ایم که تا پیش از این درمان­ناپذیر به نظر می­رسیدند. ما میلیون­ها نفر را از مرگ و ناتوانی­ های زودرس نجات داده­ایم و تلاش ما برای دستیابی به راه­ حل­های بهتر برای سلامتی، باید ادامه یابد. (بخشی از پیام دکتر گروهارلم برونتلند مدیر کل سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۳۸۰)
سازمان بهداشت جهانی[۷] یکی از آژانس­های سازمان ملل متحد است که مهمترین هدف آن هماهنگی و ارتقاء وضعیت بهداشت عمومی در سطح جهان است. سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۵ با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد تشکیل یافته و در سال ۱۹۴۶ قانون اساسی خود را تصویب نمود و از ۷ آوریل ۱۹۴۸ که بعدها روز جهانی سلامت لقب گرفت به اجرا گذاشته شد. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹)
سازمان بهداشت جهانی مسئولیت هدایت و هماهنگی ارتقاء سلامت مردم جهان را در چارچوب سازمان ملل متحد به عهده دارد. کارشناسان این سازمان استانداردهای سلامت را تدوین کرده و کشورها را در برخورد با مشکلات خود یاری می رسانند. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹)
این سازمان شش اداره منطقه­ای دارد که هر کدام تعدادی از کشورهای آن منطقه را تحت پوشش قرار می­ دهند.
علاوه بر این سازمان بهداشت جهانی ۱۴۷ دفتر کشوری و رابط را در همه این مناطق اداره می­ کند. معمولا در پایتخت هرکشور یک دفتر وجود دارد که دفاتر اقماری در سایر مناطق کشور را سرپرستی کند. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹)
شش بخش سازمان بهداشت جهانی، شامل دو هدف اصلی، دو نیاز استراتژیک و دو راهکار عملی هستند. شش بخش برنامه کاری این سازمان به شرح زیر هستند:
۱- ترویج و توسعه؛
۲- ترویج امنیت بهداشتی؛
۳- تقویت سیستم­های سلامت؛
۴- انجام تحقیقات و تهیه اطلاعات و شواهد؛
۵- افزایش مشارکت­ها؛
۶- تقویت عملکردها. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹)
کلمه Health از واژه Holth یونانی برخاسته که بعدها در انگلیسی Wholness و Holestic نیز از همین واژه اتخاذ شده است، به معنی کمال و کامل و جامع. به بیان دیگر وقتی این کلمه به­کار می­رود منظور دستیابی به یک مفهوم کامل و جامع و دربردارنده همه چیز و همه ابعاد است. در زبان فارسی اغلب این واژه را به بهداشت ترجمه می­ کنند، در صورتی که این واژه مترادف Hygiene است که آن هم برخاسته از اسطوره­های یونانی است. در این اسطوره­ها، پدر طب یونان اسکولاپیوس دارای دو دختر بوده که یکی به پیشگیری و بهداشت می­پرداخته و نام او Hygiena بوده و دختر دیگر به نام Paracena به درمان و مداوا اکتفا می­کرده است. (بابایی، ۱۳۸۲)
بر طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامتی عبارت است از یک حالت آسودگی کامل جسمی، روانی، اجتماعی و تنها به نبود بیماری یا ناتوانی اطلاق نمی شود. سلامتی انسانها امری است اساسی برای دستیابی به صلح و امنیت که به بالاترین میزان همکاری بین مردم و دولت ها وابسته است. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹)
اساسنامه سازمان بهداشت جهانی هدفش را دستیابی مردم به بیشترین سطح سلامت ممکن بیان می­ کند. همچنین بر طبق اساسنامه سازمان بهداشت جهانی، بهره­مندی از بالاترین استانداردهای قابل دسترسی سلامت یکی از اساسی­ترین حقوق هر انسان بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب، اعتقادات سیاسی، شرایط اقتصادی یا موقعیت اجتماعی او است. (دانشکده پیراپزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۹) به گفته دکتر ماهلر رئیس پیشین سازمان بهداشت جهانی«سلامت اگر همه چیز نیست، همه چیز بدون سلامت هیچ است». (بابایی، ۱۳۸۲)
سیاست سازمان بهداشت جهانی، از آغاز تأسیس تا کنون، بر این بوده است که از تأسیس مؤسسات پژوهشی مستقل و تحت پوشش اداری بی­واسطه سازمان، اجتناب شود. چنین سیاستی بر این مبنا اتخاذ شده که بهترین راه گسترش پژوهش­های میدانی استفاده از مراکز شناخته شده و برجسته ملی است. در این راستا مراکز همکاری­های علمی با سازمان بهداشت جهانی به راستی پشتوانه­ای ارزنده در زمینه ­های آموزش، پژوهش، طراحی و ایجاد نمونه­های شایسته ارائه خدمات بوده ­اند. تعامل این مراکز و سازمان، فرصت­های مناسبی برای ایجاد و توسعه رویکردهای نوآور و خلاق در زمینه ­های متفاوت بهداشتی فراهم آورده است. (عبدالرزاق جزایری، ۱۳۸۱)
۱-۲-۲– اهمیت سلامت روان در سازمان بهداشت جهانی
این سازمان یگانه­سازی یا ادغام بهداشت روان با خدمات بهداشتی اولیه را به عنوان راهبرد اصلی برای تأمین خدمات ضروری بهداشت روان برگزیده است. (عبدالرزاق جزایری، ۱۳۸۱) مطابق تعریف سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به­ طور منطقی، عادلانه و مناسب. نتیجه آنکه مفهوم بهداشت روانی عبارت خواهد بود از تأمین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری از ابتلاء به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن. (ربیعی و اسلامی مقدم، ۱۳۸۸)
بررسی­های جدیدی که به وسیله برجسته­ترین و پرآوازه­ترین مؤسسات جهان صورت گرفته، به اهمیت فزاینده بهداشت روان به عنوان یکی از سه وجه اصلی سلامتی اشاره دارد. بنابراین هیچ کشوری نمی­تواند نسبت به بهداشت روان بی­توجه بماند. (عبدالرزاق جزایری، ۱۳۸۱)
از آنجا که تنها بیماران و خانواده­هایشان نیستند که درد و رنج اختلالات روانی و روان­شناختی را تجربه می­ کنند بلکه جامعه نیز به­ طور کلی این تجربه را می­آزماید. از این­رو راه­های مؤثر ارتقاء بهداشت روان، پیشگیری از

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...