قابل ذکر است که می توان فرزند را پس از رسیدن به سن بلوغ آزاد نمود . همانطور که در روایتی از عباده بن الصامت از نبی اکرم (ص) نقل شده است:”بین مادر و فرزندش نباید جدایی افکند . پرسیده شد : تا کی؟ ایشان فرمودند:تا اینکه پسر بالغ شود و دختربه سن حیض برسد.” ۳.۴.۲.۲- ممنوعیت جدایی افکندن بین دو برادر یا دو خواهر(خویشان) :علاوه بر آنکه جدایی بین مادر و فرزند حرام است ؛ جدایی کسانیکه با طفل وابستگی عاطفی دارند، مثل پدرومادر وخواهر وبرادربه خاطر عموم ادله وعدم تخصیص به مادر ممنوع است.. لذا هر گاه در شـرایطی ؛خانواده ای به طور دسته جمعی دستگیر شوند، اعضای این خانواده نبایداز یک دیگر جدا باشند [۲۳۷]. در باب جدایی خویشان از همدیگر می توانیم به احادیث زیر اشاره کنیم:
از موثق سماعه روایت شده است که؛ از امام صادق (ع) سوال کردم که ؛ آیا می شود بین دو برادر مملوک (برده) ونیز بین زن وفرزندش تفرقهانداخت؟ فرمودند : خیر این کار حرام است مگر این که خودشان بخواهند[۲۳۸].
در صحیح ابن سنان از امام صادق (ع) آمده است: از وی سؤال شد؛ درباره مردی که، غلامی و کنیزی را که برای او خواهر یا برادرو یا مادر و پدری است، از شهری به شهرهای دیگر خرید و فروش می کند؟ ایشان فرمودند :نباید او را به سوی شهری دیگر خارج کند، هر چند آن شهر کوچک باشد. همچنین طفلی را که برای او مادری است نباید بخرند مگر اینکه خود مادر و فرزند راضی باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ازعلی (ع )نقل شده است که؛ رسول اکرم (ص)،مرا برای فروش دو غلام که با هم دو برادر بودند، مامور کرد. من نیز آن دو را جداجدا فروختم ، واین مسئله را برای ایشان بیان کردم. رسول (ص) فرمودند :آن دو را دریاب وبازگردان ونفروش، مگر باهم باشند، وبین آن ها را جدایی نیندازد. ۳.۴.۲.۳ عطوفت بر سبایا در اسلام بایستی نهایت عطوفت و رأفت را با سبایای اسیر رعایت کرد، و نباید اجازه داد به روحیه و احساسات آنان خدشه و آسیبی وارد گردد. حتی اگر آنان در جنگ با مردان همراهی کنند . لذا رعایت رحم و مروت با سبایا از حقوق واجب آنان است. در سنت نبوی (ص) نیز، نمونه های زیادی از رأفت ایشان با سبایا دیده می شود . به عنوان نمونه میتوان عطوفت ایشان در نبرد معروف خیبر را شاهد مثال براین امر دانست.قضیه نبرد خیبرنیز از این قرار است : هنگامی که محاصره دژخیبر با پیروزی مسلمین به پایان رسید ،دو زن یهودی به دست بلال به اسارت رفتند. بلال که آن دو را به مرکز فرماندهی می برد ناچار از میدان نبرد عبورشان داد .چون چشم زنان به اجساد بستگانشان افتاد، متاثر شدند یکی از آن دو فریادی درد آلود بر آورد وشیون سرداد. همین که رسول (ص) از جریان خیبر خبر یافت ، دانست که تأثر زن اسیر از مشاهده کشتگان وبر اثر سهل انگاری بلال بوده است. ایشان کاربلال را سخت نکوهش کـرد وزبان به سرزنش وی گشود که؛ مگر رحم از دلت رخت بر بسته که این دو زن رااز کنار جسد مردانشان عبور می دهی؟[۲۳۹]
۳.۴.۳- مراعات شأن کریمه سبایا
همانطور که صاحب منصبان در میان مردان جنگی شایسته احترام می باشند ؛ زنان و کودکانی هم که ،متعلق به خانواده های شرافتمند هستند، محترم می باشند ، و نباید با آنان همچون زنان رعایا برخورد کرد . در اسلام علاوه بر تأکید به حفظ شأن سبایا از تحقیر کردن آنان نهی شده است،لذا بایستی از اعمالی که موجبات تحقیر را به وجود می آورد پرهیز کرد.به عنوان نمونه نبایستی آنان را در بازارها به فروش رساند و یا آنان را در ازدواج با کسانی که ،تمایلی بر آنان ندارند مجبور کرد. بنابراین آنان می توانند به دلخواه ازدواج کنند . در نهایت بایستی دانست که زنان و کودکان کریم به عنوان غنیمت بین رزمندگان تقسیم نمی شوند. در سیر تاریخ نیز می توان به تأکیدات معصومین بر احترام به سبایا اشاره کرد:
در تاریخ اسلام آمده است:هنگامی که ؛عمر خواست دختران یزد گرد را معرض فروش بگذار د ،حضرت امیرالمؤمنین (ع)مانع شدند و فرمودند : دختران پادشاهان در بازار در معرض فروش قرار نمی گیرند، سپس آنها را در ازدواج به دلخواه خودشان مخیر ساخت ،و از رسول اکرم (ص)نقل کردند؛ هر وقت کریمه قومی به خدمت ایشان می رسید ،که ولی نداشت ،لیکن خواستگار داشت . دستور می دادند که به او بگویند: آیا به ازدواج رضایت داری ؟ اگر حیا می کرد وساکت می شد، این سکوت را اجازه تلقی کرده و دستور ازدواج ایشان را می دادند. و اگر می گفت : نه اورا مجبور نمی کرد [۲۴۰].
در میان اسیران رسول (ص)شیما خواهر رضاعی رسول (ص)نیز بود، که وقتی دید مسلمین آنها را به تندی و خشونت به سوی اردوگاه می برند؛ صدا زد :ای مردم!(قدری آرامتر) ،به خدا من خواهر رضاعی صاحب وبزرگ شما هستم،ولی مسلمین که او را نمیشناختند، سخنش را باور نکردند.آن را به همان وضع به نزد رسول (ص)بردند و چون به نزد ایشان رسیدند به رسول (ص) عرض کرد :یا رسول (ص) من خواهر رضاعی شما هستم. حضرت فرمودند: آیانشانه ای بر این ادعاداری؟ عرض کرد:آری؛ هنگامی من شما را روی زانوی خود نشانده بودم و شما پشت مرادندان گرفتیدو اکنون اثر آن هست. رسول اکرم (ص)که صدق گفتار او را دانستند برخاستند و ردای خود را برای او پهن نمودند و شیما را بر آن نشانیده و به وی فرمودند:اگر میخواهی با اکرام و احترام در نزد من بمان و اگر مایلی چیری به تو بدهم تا به سوی قوم و قبیله ات باز گردی و شیما سخن دوم راپذیرفت .[۲۴۱]
حضرت علی (ع)در جنگ صفین به سپاهیانشان فرمودند: زنان را سخن زشت مگویید وآزار نرسانید، حتی اگر از بزرگان شما را سَبّ کنند ،یا نوامیس شما را دشنام دهند .
۳.۴.۴-حق نکاح زنان اسیر
در اسلام یکی از حقوقی که برای زن قرار داده شده است ،حق نکاح و ازدواج می باشد . از نظر اسلام زنان کافر پس از اسارت می توانند ازدواج کنند،حتی اگر هنوز شوهر داشته باشند .زیرا با اسارت زنان نکاح سابق باطل می شود .پس برآنان جایز است که مجدداً ازدواج کنند. بر این حق می توان به قرآن و روایات استناد کرد: قرآن : آیه “وَالْمُحْصَناتُمِنَالنِّساءِإِلاَّمامَلَکَتْأَیْمانُکُمْکِتابَاللَّهِعَلَیْکُمْوَأُحِلَّلَکُمْماوَراءَذلِکُمْأَنْتَبْتَغُوابِأَمْوالِکُمْمُحْصِنِینَغَیْرَمُسافِحِینَفَمَااسْتَمْتَعْتُمْبِهِمِنْهُنَّفَآتُوهُنَّأُجُورَهُنَّفَرِیضَهًوَلاجُناحَعَلَیْکُمْفِیماتَراضَیْتُمْبِهِمِنْبَعْدِالْفَرِیضَهِإِنَّاللَّهَکانَعَلِیماًحَکِیماً[۲۴۲]” [بدین معناست که: زنانشوهردارمگرکنیزانىازشماکهشوهردارند،- کهمى‏توانیدآنانرابعدازاستبرابهخوداختصاصدهید،- پسحکمىراکهخدابرشماکردهملازمباشید،واماغیرازآنچهبرشمردیم،برشماحلالشده‏اند،تابهاموالىکهداریدزنانپاکوعفیفبگیرید،نهزناکار،واگرزنىرامتعهکردید- یعنىبااوقراردادکردیددرفلانمدتازاوکامگرفتهوفلانمقداراجرت (بهاو) بدهید،- واجباستاجرتشانرابپردازید،وبعدازمعینشدنمهر،اگربهکمتریازیادترتوافقکنیدگناهىبرشمانیست،کهخدادانایىفرزانهاست. ]
شأن نزول آیه:
احمدبنمحمدبنحارثبااسنادازابوسعیدروایتمى‏کندکهوقتىاهلاوطاسرااسیرکردیمازپیغمبر (ص) پرسیدیم: چگونهبازنانىکهطایفه‏شانراوشوهرانشانرامى‏شناسیم،نزدیکىکنیمآیهبالانازلشد.
ابومکىفارسىبااسنادازابوسعیدخدرىروایتمى‏کندکهدرجنگحنینپیغمبر (ص) لشکرىبهاوطاسفرستادودرآنجاباگروهىازدشمنانبرخوردهبرآنانپیروزشدندوزنانىبهاسارتگرفتند. بعضىاصحابپیغمبر (ص) بهخاطرشوهرداشتنآنزنان (کهمشرکبودند) ازنزدیکىباآنهاخوددارىمى‏کردند. آیهنازلگردیدکهنزدیکىبهزنشوهردارحراماست،مگرآنکهمالکشدهباشید[۲۴۳].
تفسیر آیه: این آیه تأکیدی برای احکام مرتبط با زنانی که ازدواج با آنها حرام است را، دنبال می کند و اضافه می نماید که ؛ ازدواج و آمیزش جنسی با زنان شوهر دار حرام است البته این حکم اختصاصی به زنان مسلمان ندارد بلکه زنان شوهر دار از هر مذهب و ملتی همین حکم را دارند. در آیه آمده است: این احکام اموری هستند که خداوند برای انسای مقرر داشته ونوشـته است، لذا به هیچ وجه قابل تغییر و عدول نیست.
حصنحصین (دژمحکم) راهمازاینجهتحصنگفته‏اند،کهمانعازوروداغیاراست،ووقتىمى‏گویند: احصنتالمرأهمعناىآنایناستکهفلانزنعفتبهخرجداد،وناموسخودراحفظکرد،ویاایناستکهازفسقوفجورامتناعورزید،درقرآنکریمنیزآمدهکه:” الَّتِیأَحْصَنَتْفَرْجَها” «۱» یعنىداراىعفتبود،ووقتىگفتهمى‏شود: (احصنتالمراه) بصورتمعلومویا (احصنتالمرأه) بصیغهمجهول،معنایشایناستکهفلانزنشوهررفت،ودرنتیجهشوهرشاوراحفظکرد،ویابدوندخالتشوهرصرفازدواج،اوراحفظکرد،وچونبخواهىدرموردزنىبگویىاینزنآزادهاستنهبرده،مى‏گویى” أحصنتالمراه” زیراآزادبودناومانعمى‏شودازاینکهکسىمالکناموساوشود،ویاآزادبودنشمانعمى‏شودازاینکهمرتکبزناگردد،زیرادرآنایامزنادربینکنیزانشایعبود،وآزادهاازارتکابآنننگداشتند[۲۴۴]. این آیه مرتبط به زنانی است که ازدواج با آنان حرام است و تنهااستثنایىکهبهاینحکمخوردهاست؛درموردزنانغیرمسلمانىاستکهبهاسارتمسلماناندرجنگهادرمى‏آیند،همانگونهکهآیهمى‏فرماید: «مگرآنهاراکه (ازطریقاسارت) مالکشده‏اید» (إِلَّامامَلَکَتْأَیْمانُکُمْ).
زیرااسارتآنهابهحکمطلاقاستواسلاماجازهمى‏دهدبعدازتمامشدنعدّهباآنانازدواجکنندویاهمچونیککنیزباآنانرفتارشود[۲۴۵].
سپسبراىتأکیداحکامگذشتهکهدرموردمحارمومانندآنواردشدهمى‏فرماید: «اینهااحکامىاستکهخداوندبراىشمامقررداشتهونوشتهاست» (کِتابَاللَّهِعَلَیْکُمْ). بنابراین،بههیچوجهقابلتغییروعدولنیست.
آیه می گوید: نباید با زنان شوهر دار ازدواج کردو تنهااستثنایىکهبرای این حکم قائل شده استاست؛در موردزنانغیرمسلمانىاستکهبهاسارتمسلماناندرجنگهادرمى‏آیند،همانگونهکهآیهمى‏فرماید: «مگرآنهاراکه (ازطریقاسارت) مالکشده‏اید» (إِلَّامامَلَکَتْأَیْمانُکُمْ).
سپسمى‏گوید: غیرازاینچندطایفه «زناندیگرغیرازاینها-کهگفتهشد-براىشماحلالاست،کهبااموالخودآنانرااختیارکنیددرحالىکهپاکدامنباشیدواززناخوددارىکنید» (وَأُحِلَّلَکُمْماوَراءَذلِکُمْأَنْتَبْتَغُوابِأَمْوالِکُمْمُحْصِنِینَغَیْرَمُسافِحِینَ).
جملهأَنْتَبْتَغُوابِأَمْوالِکُمْاشارهبهایناستکهرابطهزناشویىیابایدبهشکلازدواجباپرداختمهرویابهشکلمالکشدنکنیزباپرداختقیمتباشد.
درقسمتبعد،اشارهبهمسألهازدواجموقتوبهاصطلاح «متعه»کرده،مى‏گوید: «زنانىراکهمتعهمى‏کنیدمهرآنهارابهعنوانیکواجببایدبپردازید» (فَمَااسْتَمْتَعْتُمْبِهِمِنْهُنَّفَآتُوهُنَّأُجُورَهُنَّفَرِیضَهً).
بعدازذکرلزومپرداختمهراشارهبهاینمطلبمى‏فرمایدکه: «اگرطرفینعقد،بارضایتخودمقدارمهررابعداکموزیادکنندمانعىندارد» (وَلاجُناحَعَلَیْکُمْفِیماتَراضَیْتُمْبِهِمِنْبَعْدِالْفَرِیضَهِ).
احکامىکهدرآیهبهآناشارهشد،احکامىاستکهمتضمنخیروسعادتافرادبشراستزیرا: «خداوندازمصالحبندگانآگاهودرقانونگذارىخودحکیماست» (إِنَّاللَّهَکانَعَلِیماًحَکِیماً)[۲۴۶]. روایات : آمده است رسول (ص) بعداز اطمینان به اینکه زنان اسیر باردار نیستند،به آنها اجازه داد که با مسلمین ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند.
از آیه قرآن می آید که؛ ازدواج با زنان اسیر هرچند شوهر داشته باشند ،جایز است. زیرا اسارت در اسلام برای زنان کافر به منزله طلاق آنان از شوهران است و حکم آنان همچون زنان بی شوهر است. مثل ایمان آوردن زن که اگر شوهرش به کفر ادمه دهد، ایمان آوردن او را از شوهر جدا می کند. ازدواج با زن شوهردار از نظر اسلام حرام است و از هر مذهب و ملت که باشد ولی چون اسارت به منزله طلاق است، زن اسیرپس از اسارت به مدت یکبار حیض و اگر باردار است تا وضع حملش باید عده نگه دارد . و در مدت عده هیچ گونه ارتباط زناشویی با وی، جایز نیست . این طرح زناشویی با عنوان همسر یا کنیز از طرح بازگرداندن به کفار یا رها کردن وی و بی سرپرست گذاشتن وی بهتر است.
جواز ازدواج با زنان اسیر شده یکی از موضوعات مناقشه آمیز در اسلام است .به صورتی که برخی از انسانهای ،نا آگاه به واقعیت اسلام، برداشتی اشـتباه از این حکم دارند،و این امر را نوعی تجاوز جنسی تعبیر کرده اند .آنان در این باب به سخن خداوند متعال استنادکرده اند :”وَالْمُحْصَناتُمِنَالنِّساءِإِلاَّمامَلَکَتْأَیْمانُکُمْکِتابَاللَّهِعَلَیْکُمْوَأُحِلَّلَکُمْماوَراءَذلِکُمْأَنْتَبْتَغُوابِأَمْوالِکُمْمُحْصِنِینَغَیْرَمُسافِحِینَفَمَااسْتَمْتَعْتُمْبِهِمِنْهُنَّفَآتُوهُنَّأُجُورَهُنَّفَرِیضَهًوَلاجُناحَعَلَیْکُمْفِیماتَراضَیْتُمْبِهِمِنْبَعْدِالْفَرِیضَهِإِنَّاللَّهَکانَعَلِیماًحَکِیماً[۲۴۷]“و ا ین آیه را دلیلی برجواز تجاوز جنسی و استمتاع آزاد ،از زن می دانند . درحالی که با تعقل در این موضوع می توان در یافت ؛این امر در حقیقت، راه حلی برای حلیّت و سالم سازی روابط جنسی با زنان اسیر است . واسلام از آن به عنوان راهی برای آزادی زنان اسیر شده در جنگها و احترام هرچه بیشتر به کرامت انسانی آن ها، استفاده کرده است . در این جا لازم می دانیم در مبحثی هر چند کوتاه بر پاسخ بدین سؤال و سؤالات جانبی آن بپردازیم: مسائلی که به پاسخ آن در این بحث می پردازیم عبارتند از: ۱- دلایل فلسفه جواز برده گرفتن زنان دشمن ۲-دلیل مجازبودن برقراری روابط جنسی با زنان اسیر و نحوه آن ۳-عدم نیاز این روابط به رضایت زنان ۴-جواز عزل نطفه
۳.۴.۴.۱- فلسفه جوازبرده گرفتن از زنان دشمن: شکی نیست زنانی که در جنگ به اسارت درمی آمدند بخشی ازنیروهای دشمن بودند که اگر آزاد می شدند تقویت جبهه دشمن را در پی داشت . لذا برای جلوگیری ازپیوستن مجدد آنان به دشمن یا باید همه را کشتار کرد که بیرحمانه می باشد ،و با اسلام ناسازگار است؛ حتی اسلام هرگز چنین اجازه ای را به انسانی نمی دهد . از سویی حبس همه آنان نیز علاوه براین که روش درستی نمی باشد، با توجه به عدم وجود حداقل امکانات درآن زمان ممکن هم نبود. همچنین به کارگرفتن آنان در معادن و مزارع بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند، عواقب خطرناکی همچون رواج فحشا دربین آنها را به دنبال داشت .پس بایستی برای نگهداری و اداره زندگی و تأمین نیازمندی ها و آموزش وتربیت دینی همه اسرا؛ به ویژه اسرای زن چاره ای اندیشیده شود، تا نه تنها عواقب سوئی برای آنان و جامعه در پی نداشته باشد بلکه با اسلام آشنا شده و با مسلمان شدن آزاد شده و به تبلیغ و تقویت جبهه اسلام بپردازند.
۳.۴.۴.۲ دلیل مجاز بودن برقراری روابط جنسی با اسرا: طبیعی است که با توجه به هزینه ها و مخارجی که این اسرا داشتند ،کمتر افرادی پیدا می شدند که حاضر باشند مجاناً وبدون هیچ گونه عوضی زندگی آنان را تأمین کنند.به همین منظور به مسلمین اجازه داده شد ؛ تا در ازاء تأمین زندگی آنان با شرایطی، آنان را در منازل و مزارع و… به کار بگیرند . همچنین اسلام ضمن رد نامشروع شمردن هرگونه تجاوز و سوء استفاده جنسی از زنان اسیر، به مسلمین اجازه داده است، در صورت تمایل با شرایط خاص و تحت ضوابط معینی با آنان روابط زناشویی مشروع داشته باشند و با رسمیت بخشیدن به این نحوه روابط زناشویی تعهدات متقابلی رادرطرفین ایجاد می کند و متقابلاً زن نیز در برابر تعهداتی مانند تمکین جنسی در برابر او ، عدم جواز داشتن روابط جنسی با دیگری و… پیدا میکند . همین تعهدات متقابل در سلامت اخلاقی طرفین و جامعه اثرات مثبت بسیار دارد. بر این اساس همانطور که ازدواج یکی از قراردادهای اجتماعی برای حلّیت رابطه جنسی با زنان است. خریدن، هدیه گرفتن و غنیمت گرفتن زنان اسیر نیز قراردادی برای حلّیت رابطه جنسی است که مورد تأیید اسلام است.ودر حیقیقت، ایجاد رابطه زناشویی و جنسی با زنان اسیر به دو روش مشروع است ؛ازدواج و ملک یمین. علاوه بر این طرح اسلام در مورد ازدواج و حلیت زنان اسیر شده راهی برای احیای شخصیت آنها در همه ابعاد بود چرا که درآن زمان همه به اسرای خود به عنوان غنیمت و ابزار نگاه می کردند که؛ فقط باید در معادن و مزارع آنها را به کارهای سخت وادار کرد ، لذا ازدواج با چنین افرادی امری کاملاً خلاف جریان حاکم در جوامع آن روز بود، و مردم آن روز ازدواج با چنین افرادی را توهین بزرگ به خود و فامیل خود می دانستند. به همین دلیل طرح ازدواج با اسیران در چنین فضایی یک انقلاب بنیادین در جامعه بشری آن روز محسوب می شود و در واقع قانونی کردن ازدواج با زنان اسیر شده هم احیاء شخصیت و کرامت زنان بود[۲۴۸]. ۳.۴.۴.۳-عدم نیاز این روابط به رضایت زنان ممکن است به ذهن آیه که چرا اسلام دراین روابط جنسی به زنان اسیر حق انتخاب نداده و رضایت از آن را شرط ندانسته است ؟ در جواب بایستی گفت بالاخره این زنان بخشی از جبهه دشمن بودند که ؛ بایستی علاوه بر تأمین تربیت و اداره زندگی آنان ، برطرف کردن نیازهای مختلف آنان نیزکنترل شود، تا برای جامعه اسلامی ضرری نداشته باشند .چه بسا دشمن با یک طرح حساب شده گروهی از نیروهای زن خود را آموزش داده باشد و به عنوان اسیر وارد جامعه کند تا با سوء استفاده از امتیازات و حقوقی که اسلام برای اسرا در نظر گرفته است ،آسیب هایی را به جامعه بزنند . لذااگر ازدواج آنان اختیاری بود،؟ ممکن بود با تن ندادن به ازدواج مشروع با استفاده قدرت جنسی خود مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کنند. به علاوه اگر انتخاب یک همسر ومالک به آنها داده می شد بعید نبود بسیاری از این زنان یک نفر را انتخاب کنند. . با توجه به این که لازم بود اسرای جنگی بین همه مسلمین یا جنگجویان آنها تقسیم شوند . عملاً این اختیار مشکل ساز می باشد لذا برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده احتمالی لازم است تا بخشی از محدودیت ها همچنان باقی بماند و اسلام چاره ای نداشته است ، تا با وادار کردن آنان به زناشویی با صاحبان خود ،یا افرادی که صاحبانشان انتخاب کرده اند ، زمینه این نوع آسیب ها و مشکلات را از بین ببرد و تکلیف آنان را مشخص سازد .
۳.۴.۴.۴-جواز عزل نطفه عزل در لغت ،به معنای بازداشتن و جلو گیری از چیزی است و عزل منی ب معنی؛ جلوگیری از انعقاد نطفه می باشد.این عمل بدین معناست که مرد به منظور جلوگیری از باردارشدن همسر خود ، در موقع همبستری و عمل زناشویی از ریختن منی به داخل رحم همسرش خودداری کند. عزل منی عملیست که در اسلام جایز شمرده شده است و اسلام آن را رد نکرده است. گرچه طبق روایتی که نقل شده پیامبر از این عمل نهی میکنند، اما با توجه به سایر روایات به دست می آید که؛ این نهی کراهتی بوده و دلالتی بر حرمت این عمل ندارد. لذا فقهای اسلامی گفته اند که عزل در مورد آمیزش با هر همسری اعم، از کنیز برده و آزاده دائم یا موقت جایز بوده است . وتنها درمورد همسر آزاد دائمی نیاز به اجازه و موافقت او دارد .دستورات اسلام در باب زنان اسیر و ارتباط جنسی با آنان در چار چوب قوانین و شرایط تعریف شده در فقه اسلام با هیچ یک از اصول اخلاقی و تربیتی مورد قبول در جوامع انسانی منافات ندارد[۲۴۹]. ۲.۴.۴.۵-شرایط ازدواج با زنان اسیر در خاتمه بحث باید گفت همانطور که ازدواج دائم شرایطی دارد ، ازدواج با اسرا ی زن نیز چار چوب و شرایطی دارد که عبارتند از :
در زمان اسارت، همسر این زن به همراه او نباشد و اسیرنشده باشد.
در صورتی که قبل از اسارت شوهر داشته و متأهل بوده است، قبل ازپایان مدت استبراء[۲۵۰] و و اطمینان از عدم بارداری او، صاحب و مالک اونمی تواند با او رابطه زناشویی داشته باشد[۲۵۱].
دریک زمان نمی تواند با دو مرد رابطه زناشویی داشته باشد.
ازدواج زن اسیر باید با اجازه صاحبش باشد.
درصورتی که مالک و صاحبش او را به عقد دیگری درآورده باشند، نمیتواند با وی رابطه زناشویی داشته باشد.[۲۵۲]
مردی که با زن اسیری ربطه زناشویی داشته بار دیگر نمی تواند با مادر یا دختر چنین رابطه ای داشته باشد[۲۵۳].
یک مرد نمی تواند در یک زمان با زن اسیر که خواهر باشند رابطه داشته باشد[۲۵۴].
همه این شرایط وشرایط دیگری که ذکرنشده است ،بیانگر این است که حلیت زنان به عنوان «ملک» کاملاً کنترل شده و بر اساس ضوابط ومعیارهای دقیق است که هیچ گونه تشابهی تجاوز جنسی نامشروع ندارد واسلام با این راه جلوی هر گونه تجاوز جنسی به زنان اسیر را گرفته است از طرف دیگر عدم توجه به وجود غریزه قدرتمند جنسی درزنان اسیر می توانست منشأ فساد در جامعه شود. اسلام با رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی مسلمین با آنان با شرایط و برنامه خاصی برقرار می شود و مرد در ازاء برقراری روابط زناشویی با زن اسیر کنیز علاوه بر تأمین غذا، لباس، مسکن، آسایش و امنیت در مقابل او تعهداتی دیگری مانند قبول فرزندان حاصل از این ازدواج به عنوان فرزند شرعی و قانونی خود وارث آنها و در نهایت آزادی ما در آنان به عنوان ام ولدی…پیدا می کند.
۳.۵ حقوق اسرای بیمار و مجروح
از آنجا که در اسلام تأکید فراوانی به مراعات حال اسیران و نیکی کردن به آنان شده است ،می توان نحوه برخورد با اسیران مجروح را به خوبی دریافت ،چه بسا آنان نیاز بیشتری به مراعات واحسان دارند [۲۵۵]. از این رو کافرینی که مجروح بوده و بعد از پایان جنگ به اسارت در آمده اند ،باید در حد امکان معالجه گردند و زخم آنها بسته شود.هر چند دستور خاصی در این باب نرسیده است ؛امّا به اقتضای دستورات کلی که در باب حقوق اسیر آمده مبنی بر این است که؛ مجروحان باید مداوا شوند و نباید آنها را به قتل رسانند یا به همان حال رها کرد تا بمیرند آنچنان که حضرت علی (ع)در صفین خطاب به سپاهیانشان فرمودند :جان هیچ مجروحی را نستانید.
وقتی اسیر به لحاظ تأمین آب ،غذا ،و حتی سایه مورد سفارش است، به طوری که مسلمین اسرا را در استفاده از غذا برخورد ترجیح می دادند معالجه اسیر به طریق اولی مطلوب است و نتیجه مطلوب نیز خواهد داشت ،زیرا اسر یا مسلمان و یا خدمتگذار ایشان خواهد شد و یا اینکه در اثر مبادله یا یا پرداخت فدیه به سوی کفار باز خواهد گشت که در این صورت می تواند مبلغی برای اسلام باشد .مداوای اسیردرباره اسیری که از مسلمین باشد مؤکدتر است . همچون کاری که امام علی (ع) در باب خوارج ایشان می فرمودند:” به اسرا نیکی کنید همانطور که دوست دارید با شما نیکی شود”[۲۵۶]. و حتی ائمه دستور داده اند، اگر مسلمین از مداوای مجروحی عاجز باشند ، او را رها کنند و به قبایلشان باز گردانند. ” چنانکه علی (ع) ۴۰۰ تن از خوارج را که در جنگ نهروان مجروح شده و رمقی درتن داشتند به قبایلشان واگذار کردند” [۲۵۷].شاید به این جهت که امکان مداوا نبوده و خویشان مجروح ها بهتر می توانستند آنها را معالجه کنند[۲۵۸]. همچنین رسول اکرم (ص) افرادی را یافت که رمق توان نداشتن، بر آنان تجهیز نکردند_جنگ نکردند_ بلکه ایشان را به عشایرشان و به سوی اهالیشان فرستادند به خاطر عدم امکان معالجه شان. طبق دو روایت مذکور و روایتی از امام سجاد (ع) مبنی بر اینکه می فرمایند :« هرگاه اسیری که از راه رفتن ناتوان و برای حمل نیز وسیله ای نداری او را آزاد کن و وی را نکش. اگر شخصی اسیری را به پشت جبهه منتقل کند اسیر از راه رفتن باز ماند، نمی تواند او رابکشد ؛ چون حکم امام را درباره او نمی داند[۲۵۹] . » معلوم می شود علاوه بر اینکه باید مجروح را مداوا کرد , بر آزاد شدن او نیز تأکید شده است ,چه بسا مجروح در میان قومش بهتر مداوا می شود .
و اما فلج وکور به صراحت علامه حلی آنها را به شیوخ وپیران کم توان ملحق نموده است زیرا آن دو اهل قتالنیستند.[۲۶۰]لکن اگر آن دو صاحب نظر باشند و یا ضرورت بر قتلشان باشد (به عنوان مثال دشمن آنان را سپر خود قرار دهد),قتل آنان جایز می باشد . ونیز قتل مجنون و دیوانه، بدون اختلاف بین فقها جایز نمی باشد[۲۶۱]. همانطور که از طلحه از ابی عبد الله(ع)روایت شده است: «جرت السنّه أن لا تؤخذ الجزیه من المعتوه، و لا من المغلوب علیه عقله» “از سفیه و دیدانه جزیه گرفته نمی شود” و بنا بر این است کسی که از او جزیه گرفته نمی شود کشته هم نمی شود [۲۶۲].و اما اسیر مریضی را که بعللی قتل وی جایز می باشد ،چنانچه از مداوا و علاج وی ناامید نشوند کشتن وی جایز است ،زیرابه کن اگر امید به برائت وی از مریضی داشته باشند علامه صراحت دارند که کشتن وی جایز نیست[۲۶۳].
۳.۶- اسرای محکوم و مجرم
۲.۶.۱-اسیر فراریالف) اسیر فراری اگر اسیری که از کفار گرفته شده فرار کند باید تعقیب و دستگیر شود. واقعه تاریخی در جنگ بدر، حجاج بن حارث بن سعد، که به دست عبدالرحمن بن عوف، اسیر شده بود گریخت ولی دوباره به دست « ابو داود مازنی » اسیر شد[۲۶۴]. ب) قتل اسیر فراری از یک نقل تاریخی استفاده می شود, که کشتن اسیر فراری جایز هست چنان که دستگیر کردن و نگه داری او تا تعیین تکلیف از جهت « من و فداء » نیز جایز هست. واقعه تاریخی سهیل بن عمرو که در بدر اسیر شده بود در میانه ی راه فرار کرد رسول اکرم (ص) و مسلمین به تعقیب او پرداختند رسول (ص) هر کس او را یافت بکشد از اتفاق خود آن حضرت وی را یافت ولی او را نکشت بلکه دستور داد تا رسیدن به مدینه دست هایش را به گردنش ببندند[۲۶۵]. با وجود این نقل تاریخی باز هم طریقه ی احتیاط را پیش می گیریم لذا دستگیر کردن دوباره ی اسیر را در نظر گرفته اند نه کشتن او مگر این که دستگیر کردن میسر نشود و خوف این باشد که به دشمن بپیوندد که در این صورت قتل او جایز است. [۲۶۶] اگر اسیری که در حکم بردهمی باشد, فرار کند باز باقی در ملک است مثل صیدی که بعد از غلبه بر او فرار نماید[۲۶۷].
۲.۶.۲-ا گر اسیری کسی را بکشد
گاهی اسیر بر کافری غیر خودش جنایت می کند و آن جنایت با بر نفس است , یا بر اعضای دیگری. پس اگر جنایت نفس کند، قبل از تقسیم غنایم و بر قیمت آن احاطه داشته باشند, آن را به مجنی علیه پرداخت می کنند . اگر پس از تقسیم غنایم جنایت صورت گیرد و به قیمت احاطه نداشته باشند ,او را می فروشند و قیمتش را به مجنی علیه به میزان جنایت وی می پردازند و مابقی را به مغنم باز می گردانند. اگر مجرم زن باشد نیز همان حکم را دارد مگر این که برای او فرزندی باشد پس حین بیع نباید بین او و فرزندش جدایی افکند در این حالت ثمن فرزند را نیز به مغنم باز می گردانند. حد زدن اسیران در دارالحرب و ( در میدان نبرد ) کراهت دارد در صورتی که جنایت نفس بعد از تقسیم غنایم صورت گیرد و وی به عنوان برده گرفته نشده باشد ,پس حکم وی مثل سایر جنایات افراد آزاد است، حال اگر اسیر به یک فرد آزاد جنایتی وارد آورد حکمش حکم یک برده است پس ولی دم مختار است که او را قصاص کند یا به بردگی بگیرد. [۲۶۸]
۲.۶۳-دیگر جنایات اسیر
اسیری را که به بندگی گیرند و او دچار جرم گردد , مجازات وی به عنوان برده و بنده مجرم به نسبت یک فرد آزادی که مرتکب همان جرم شده است کمتر تعیین می شود چنان چه در اغلب جرایم مجازات بنده نصف آزاد معین شده است . مگر آن که مجازات قابل تخفیف نباشد , مثل ؛ قطع ید در سرقت ,که حکم بین آزاد و بنده یکسان اجرا میشود و اگر مجازات قابل تخفیف باشد ,مثل ؛حد زنا و شرب خمر, که به ترتیب ۱۰۰ و ۸۰ تازیانه است برای برده نصف می شود.
۴- بخش چهارم :حقوق اسرای جنگی از منظر کنوانسیون ژنو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...